دانلود مقاله اسید لاکتیک

 

 

 

اسید لاکتیک به فرمول CH3CHOHCOOH اسید آلی بی رنگی است که محلول در آب و اتانول است . این اسید حاصل عمل تخمیر لاکتوز است که در ریشه های ترش شده و فرآورده های تخمیری شیری مثل ماست ، پنیر ، کوسیس و ... به وفور وجود دارد . در واقع پروتئین شیر در اثر تولید این اسید کوآلوگه می گردد . اسید لاتیک در اثر فعالیت شدید بدنی نیز در ماهیچه ها تولید می گردد . لاکتات کلسیم که در واقع نمک محلول در آب اسید لاکتیک است به عنوان منبع کلسیمی مناسبی در رژیم غذایی استفاده می گردد .
اسید لاکتیک بشکل تجاری برای استفاده در صنعت غذا و دارو ، دباغی چرم ، رنگرزی پارچه ، ساخت پلاستیک ها ، حلال ها ، جوهر و لاک ها تولید می گردد .
اگرچه اسید لاکتیک را می توان به روشهای شیمیائی نیز سنتز نمود ولی تولید آن از طریق تخمیر گلوکز و سایر مواد ارزان تری می باشد .
ازنظر شیمیایی اسید لاکتیک بشکل دوایزومر راست گرد (D) و چپ گرد (L) وجود دارد که فقط نوع چپ گرد (L) آن در متابولیسم حیوانات شرکت دارد . اسید لاکتیک تجاری معمولاً مخلوط راسمیک از دو ایزومر فوق است که فعالیت نوری دارد .
عملکرد اسید لاکتیک
عموماً تولید اسید لاکتیک با عارضه احساس در کوفتگی بعد ز فعالیت شدید در ماهیچه ها مرتبط می باشد . امروزه توجهات زیادی به کاهش تولید اسید لاکتیک به این نحو معطوف گردیده است که متعاقب آن بتوان بمدت طولانی تری بدون ایجاد چننی عارضه ای فعالیت و ورزش شدید نمد . برای درک چگونگی کاهش تشکیل اسید لاکتیک در ماهیچه ها ابتدا بهتر است که چگونگی شکل گیری اسید لاکتیک در ماهیچه ها را بررسی نمائیم .
در طی اکثر ورزش ها سرعت تنفس افزایش می یابد که در واقع آن نیز به نوبه خود افزایش انتقال اکسیژن به بدن را در پی دارد . در طی ورزش های آنروبیک این اکسیژن افزایش یافته برای تامین انرژی مورد نیاز کافی می باشد . در طی فعالیت های شدید اکسیژن کافی برای مصرف سیستم آنروبیک جهت تولید ارژی وجود ندارد . در این شرایط بدن برای تولید انرژی متابولیسم غیرهوازی ( گلیکولیز ) را انجام می دهد . این سیستم برای تامین انرژی برای ماهیچه ها در دقایقی از فعالیت شدید بدنی بدون اکسیژن عمل می نماید و نتیجه این خواهد بود که به زودی در ماهیچه ها سوزشی احساس می گردد که شخص مجبور می شود از شدن فعالیتش کاسته و سیستم عملکرد تامین انرژی به سیستم هوازی برمی گردد .
اسید لاکتیک چیست ؟
اسید لاکتیک محصول فرعی گلیکولیز بی هواری است . اگر اکسیژن کافی در دسترس نباشد اسید لاکتیک تولید شده و در ماهیچه تجمع می یابد . این اسید لاکتیک موجب ایجاد احساس سوزش در ماهیچه ها در طی فعالیت و ورزش شدید می گردد و به این ترتیب عملکرد بهینه ماهیچه ها نیز مختل می گردد . این احساس سوزش (burning sensation) ناشی از تغییر در اسیدیته عضلانی است .
نقطه ای که در آن اسید لاکتیک شروع به تجمع سریع در خون می نماید آستانه بی هوازی (anaerobic threshold) یا آستانه لاکتیکی (lactic threshold=LT) نامیده می شود . شخص می تواند تولید سریع اسید لاکتیک را با انجام ورزش های سبک تر بعد از فعالیت های شدید کاهش دهد . مثلاً حرکت مداوم بشکل آهسته تر تا سرعت تنفس نیز کاهش یافته و آهسته شود .
تمریناتی با فرجه های زمانی معین مثل ورزش هایی به مدت 2 یا 3 روز در هفته که شامل پریود فعالیت های شدید بدنبال آن پریودی از فعالیت های متعادل تر و آرامتر است و نیز به کاهش تولید اسید لاکتیک در ماهیچه ها کمک می کند در واقع بدن در طی این تمرینات فرجه دار یاد می گیرد که چگونه لاکتیک اسید تولید شده در طی این فرآیند را مصرف نماییم .
در واقع به این ترتیب فرد می تواند بتدریج به فعالیت های شدید خود به مدت طولانی تر ادامه دهد بدن هیچ گونه کوفتگی و درد عضلانی متعاقب آن .
باکتری های اسید لاکتیک و مصار فشان در غذا
استفاده باکتری های لاکتیکی در تولید فرآورده های غذایی تخمیری به حدود 4000 سال پیش بر می گردد . بطوریکه عملاً آنها در تولید فرآورده هایی چون ماست ، پنیر ، کفیر ، کوسیس و ... بکار می رفته اند .
باکتری های لاکتیکی به دسته بزرگی از باکتری ها مفید اتلاق می گردند که ویژگی های مشابهی داشته و همگی محصول نهایی تخمیری شان اسید لاکتیک است . آنها بوفور در طبیعت وجود داشته و حتی در دستگاه گوارش ما نیز یافت می گردند .
اگرچه شهرت عمده آنها در تولید فراورده های شیری است ولی از آنها در تولید ترشی ، سبزیجات ، در پخ و نانوایی ، شراب سازی ، ماهی ها ، گوشت ها و سوسیس های پرورده استفاده می گردد .
مردم هزاران سال پیش بدون اطلاع از مکانیسم عملکرد از این باکتری ها ،برای تولید فرآورده های غذایی تخمیری برای افزایش عمر ماندگاری یا بهبود عطر و طعم بافت غذا نسبت به حالت اولیه اش استفاده می کردند . امروزه نیز فرآورده های شیری تخمیری مختلفی مثل نوشیدنی های تخمیری شیری همچون کفیر یا فرآورده های نیمه جامد و سفتی مثل ماست و پنیر از فعالیت این دسته از میکروب های مفید و نامی تولید می گردد . به این شکل که این باکتری ها از لاکتوز شیر استفاده نموده با تولید اسید لاکتیک مقدمات لخته شدن پروتئین شیر را مهیا می نمایند که البته متغییرهای دیگری همچون دما ، ترکیب خورشید و نوع باکتری مورد استفاده در تولید فرآورده های متفاوت دخیل می باشند ؛ اسید لاکتیک به فرآورده مزه ترشی ملایمی می دهد . این باکتری ها توانایی تولید ترکیبات آروماتیکی همچنین استالونید و دی استیل( به ترتیب عامل اصلی فلیور ماست و پنیر می باشند ) را دارند .البته در برخی فرآورده ها می توان از مخمرها نیز در کنار این باکتری ها استفاده نمود مخمرها با تولید CO2 و الکل در ایجاد مزه ؟ مثلاً در کفیر و کوسیس دخیل اند . در تولید ماست دو سویه باکتریایی از این خانواده با همزیستی مناسبی که با هم دارند رشد یکدیگر ر تقویت نموده و باعث ارتقاء کیفی ژل شیری می شوند که از نظر ذائقه ای مطلوبیت بالایی داشته و ماست نامیده می شود .
پروبیوتیکها که باکتری های سلامت بخش نیز خوانده می شوند هم جزء باکتری های خانواده لاکتیک می باشد . بنابراین از آنها می توان در تولید فرآورده های لبنی پروبوتیکی فرا ویژه که در کنار خواص تغذیه ای خود خواص درمانی نیز برای مصرف کننده دارند ، استفاده نمود . امروزه تولید این دسته از فرآورده های شیری پروبیوتیکی در دنیا رنق زیاد چشمگیری یافته است .
چرا مصرف ماست و دوغ آرامش بخش برای یک خواب راحت است ؟
تحقیقات نشان می دهد که اسید لاکتیک تولید شده و موجود در فرآورده های تخمیری شیری همچون ماست و دوغ با اثر گذاری به سیستم پاراسمپاتیک دستگاه عصبی و فعال نمدن آن منجر به ایجاد آرامشی در عضلات بدن می گردد که متعاقباً خواب آرامی را باعث می گردد .
سیستم های تولید انرژی
عضله برای آنکه به حالت انقباض در آید احتیاج به انرژی دارد . منبع اصلی انرژی عضله آدنوزین تری فسفات ATP است که به مقدار کمی در عضله وجود دارد ولی به مقدار زیادی انرژی آزاد می کند . کراتین فسفات CP منبع انرژی دیگری است که در سلولهای عضلانی ذخیره می شود . اگر مقدار ATP در سلول بیش از اندازه لازم باشد انرژی اضافی صرف تولید CP می شود و در نتیجه مقدار بیشتری از انرژی ذخیره خواهد شد . به مجرد ذخیره ATP در عضله CP موجود به سرعت و سهولت به ATP تبدیل می شود و در نتیجه CP باعث ثابت ماندن مقدار ATP عضله می شود . انرژی حاصل از CP و ATP برای مدت کوتاهی انرژی لازم را تامین می کند پس در فعالیت های شدید بدنی که بیش از چند دقیقه طول می کشد باید منبع دیگری از انرژی وجود داشته باشد . این انرژی از تجزیه گلیگوژن حاصل می شود و چون این واکنش در مجاورت اکسیژن قرار می گیرد آن را هوازی یا با اکسیژن می گویند .
اگر اکسیژن به اندازه کافی برای این واکنش های شیمیایی وجود نداشته باشد در عضله اسیدلاکتیک تولید می شود . قسمت اعظم این اسید لاکتیک مجدداً به گلوکز و گلیگوژن تبدیل می شود و مقداری ازان در عضله برجای می ماند . در ورزشهای سخت و طولانی و مخصوصاً افرادی که از آمادگی جسمانی کمی برخوردارند خستگی عضلات بعد از ورزش مربوط به اسید لاکتیک باقی مانده در عضله است ، میزان خستگی با مقدار اسید لاکتیک موجود در عضله رابطه مستقیم دارد .
تولید انرژی در بدن به 3 طریق آناه برای تولید ATP نیاز به اکسیژن ندارند ( بی هوازی ) و در وسومین طریقه وجود اکسیژن کاملاً ضروری است که به آن (هوازی ) گویند :
سیستم ATP-CP
در ورزشهایی چون : پرتاب نیزه ، پرتاب دیسک ، دو 100 متر و شیرجه یا فعالیتهایی که زمان اجرای آن بسیار کم است ( حدود 10 ثانیه ) و با حداکثر شدت انجام می شوند انرژی مورد نیاز را از این سیستم تامین می کنند ATP و CP موجود در عضله به صورت ذخیره وجود دارند و به هنگام فعالیت انرژی مورد لزوم را تهیه می کنند . در این سیستم برای تامین انرژی احتیاجی به حضور اکسیژن نیست ( بی هوازی)
سیستم اسید لاکتیک
در ورزشهایی که زمان اجرای آنها بین 1 تا 3 دقیقه طول می کشد انرژی مورد نیازشان از این طریق تامین می کنند مثل دوهای 400 و 800 متر و کشتی . هنگام اجرای این فعالیت ها اکسیژن به قدر کافی در عضله موجود نیست لذا گلوکز موجود در عضله به اسیدلاکتیک و ATP تبدیل می شود . در حقیقت در این سیستم گلوکز عامل اصلی تامین کننده انرژی عضله است .
سیستم هوازی
هر موجود زنده ای برای ادامه ی زندگی و فعالیت احتیاج به اکسیژن دارد . بعد از چند دقیقه که اکسیژن به بدن نرسد ، نه ATP در بدن ساخته می شود و نه انرژی وجود دارد و در نتیجه زندگی پایان می یابد . در ورزشهایی که بیش از 3 دقیقه طول می کشد عضلات انرژی مورد احتیاج را از تجزیه مواد غذایی در مقابل اکسیژن بدست می آورند . در دوهای ماراتن ، کوهنوردی و ATP و... مورد نیاز عضلات از این طریق تامین می گردد . پروتئین ها ، گیلگوژن و چربیها از جمله مواد غذایی هستند که در این سیستم مورد استفاده قرار می گیرد و بیشترین مقدار تولید ATP را نیز دارد .
برگشت به حالت اولیه و وام اکسیژن (ریکاوری)
همانطور که گفته شد برای اینکه بدن از حالت استراحت به حالت فعالیت درآید فعل و انفعالات متعددی در عضله صورت می گیرد تا انرژی لازم کسب شود . همچنین برگشت بدن از حالت فعالیت به حالت استراحت نیز بسیار مهم است که آن را برگشت به حالت اولیه (Recavery) گویند . ذخیره اکسیژن بدن هنگام فعالیت های شدید به مصرف سوخت و ساز بدن می رسد ؛ در نتیجه هنگام استراحت مقدار اکسیژنی که از ذخیره بدن گرفته شده است باید دوباره به بدن بازگردد و اسید لاکتیک جمع شده در عضلات نیز باید از سلول های عضلانی خارج شود که البته هر دو نیز هوازی هستند . انرژی از دست رفته بدن را وام اکسیژن (Oxygen Debt) گویند . مقدار وام اکسیژن برابر است با مقدار اکسیژن مورد نیاز در هنگام فعالیت ؛ اگر نوع فعالیت شخص ملایم ، طولانی و یکنواخت باشد بدن می تواند انرژی مورد نیاز را از هوا بگیرد و وام اکسیژن به وجود نمی آید ولی اگر فعالیت شخص شدید باشد به طوری که او مجبور باشد با کمبود انرژی به فعالیت خود ادام دهد مبتلا به وام اکسیژن می شود . مدت زمانی که طول می کشد تا بدن به حالت اول برگردد بستگی به مدت ، شدت و آمادگی جسمانی فرد دارد ؛ بعد از فعالیت ها در 2 یا 3 دقیقه اول مصرف اکسیژن به شدت پایین می آید اما از این شدت به تدریج کاسته می شود تا به حالت یکنواخت برسد . اگر شخص بعد از فعالیت ورزشی خود ، به جای استراحت ، کار ساده ای مثل راه رفتن یا دویدن آرام (سرد کردن ) را انجام دهد اسید لاکتیک موجود در بدن زودتر از بین می رود .
کاربرد سیستم ها در برنامه ریزی تمرینات ورزشی
* سیستم انرژی بی هوازی بی اسید لاکتیک (فسفاژن) :
1- به اکسیژن نیازی ندارد .
2- اسید لاکتیک تولید نمی کند .
3- از انرژی شیمیایی ذخیره شده در آدنوزین تری فسفات (ATP) و کراتین فسفات (C.P) که در سلولها برای سوخت و ساز ، ذخیره شده است . استفاده می کند .
4- این سیستم منبع اصلی انرژی برای فعالیتهایی که متضمن حرکات انفجاری با سرعت بالا یا مقائمت زیاد هستند ، می باشد که تا 10 ثانیه به طول می انجامد .
تمرینات سیستم انرژی فسفاژن :
1- این روش تمرینی باید بر مبنای فواصل زمانی انجام بگیرد و فعالیت ها نیز باید مرتبط با الگوی حرکات باشد .
2- شدت تمرینات باید بیشتر از حد متوسط باشد که معمولاً میزان این شدت نزدیک به حداکثر توان می باشد .
3- مدت زمان تمرینات در هر تکرار نباید به 10 ثانیه برسد . در غیر اینصورت ذخیره انرژی تمام خواهد شد و سیستم انرژی بی هوازی با اسید لاکتیک ، انرژی را تامین می کند .
4- نسبت کار به استراحت بایستی یک به سه باشد . این نسبت به (A.T.P) و (C.P) اجازه ساخت مجدد را می دهد .
* سیستمهای انرژی بی هوازی با اسید لاکتیک
1- این سیستم انرژی نیازی به اکسیژن ندارد .
2- اسید لاکتیک تولید می کند .
3- به طور کلی ، این سیستم بر کربوهیدرات موجود در عضلات استوار است .(گیلکوژن ذخیره شده در عضلات)
4- منبع انرژی برای فعالیتهایی که بین 10 ثانیه تا 3 دقیقه به طول می انجامد .
5- اوج خروجی این سیستم ، حدوداً در زمان 30 ثانیه پس از آغاز فعالیت رخ می دهد .
تمرینات سیستم انرژی بی هوازی با اسید لاکتیک :
1- روش اینتروالی(متناوبی) مورد استفاده قرار می گیرند ولی قدم نخست بر پایه آمادگی هوازی استوار است .
2- شدت تمرینات بایستی پیشینه یا نزدیک ب پیشینه باشد .
3- مدت زمان حرکات در هر تکرار باید بین 10 ثانیه تا 3 دقیقه باشد .
4- نسبت حرکت و استراحت بایستی یک به دو می باشد .

 

* سیستم انرژی هوازی
1- این سیستم انرژی به اکسیژن نیاز دارد .
2- اسید لاکتیک تولید نمی کند .
3- منبع اصلی انرژی برای فعالیتهایی است که بیش از 4 دقیقه ، چه بصورت پیوسته و چه به صورت متناوب به طول می انجامد .
4- کربوهیدرات ها و چربی ها به عنوان سوخت مصرف می شوند . سوخت توسط خون ، برای عضلات حمل می شود .
5- در نتیجه افزایش ظرفیت این سیستم برای تهیه انرژی ، احتیاج به تغییر در عضلات و سیستم حمایتی آنها دارد .
تمرینات سیستم هوازی
1- افزایش مدت تمرین و سپس افزایش فشار تمرین ، باعث تقویت هر دو قابلیت جذب و پخش اکسیژن می گردد .
2- نسبت فعالیت به استراحت 1 به 1 یا 1 به نیم پیشنهاد می گردد .
در اکثر فعالیتهای ورزشی نوعی تداوم و پیوستگی بین دستگاههای تولید انرژی برای بازسازی ATP وجود دارد و عاملهای شدت و سرعت فعالیتهاست که تعیین می کند کدام یک از 3 دستگاه به تنهایی هزینه انرژی زایی کار عضلانی را تامین کند و یا دو دستگاه در هم تداخل نموده و انرژی لازم را در ورزش و فعالیتها را فراهم کنند .
ماست مانع از عقب رفتن لثه و افتادن دندانها می شود
خوردن ماست و دیگر غذاهای سرشار اسید لاکتیک می تواند مانع عقب رفتن لثه ها و افتادن دندانها شود .
به گزارش فیزورگ ، دکتر یوهی شیر و شیازاکی و همکارانش دریافتند مصرف ماست و نوشیدنی های حاوی اسید لاکتیک بطور چشمگیری با بهتر شدن سلامت لثه ها مرتبط است .
اما به گفته شیمازاکی شیر و پنیر چنین خاصیتی ندارند .
بثیماری لثه (پریودنتال) بیماری باکتریایی مزمنی است که با عقب رفتن لثه ها و افتادن دندانها در بزرگسالان ارتباط دارد .
شیمازاکی از دانشگاه کیوشو در فوکودا ژاپن می افزاید برای درمان این بیماری ، جدا از مسواک زدن و نخ دندان کشیدن منظم ، اقدامات موثر چندانی نمی توان کرد .
نتایج این تحقیقات در نشریه پریودنتولوژی منتشر شده است .
تحقیق پیشین نشان داده بود افرادی که میزان زیادی فراورده های شیری مصرف می کنند کمتر به بیماری لثه مبتلا می شوند اما مشخص نشده بود کدام یک از فرآورده های شیری بیش از بقیه در این موضوع مفید است .
گروه تحقیقاتی شیمازاکی شدت بیماری لثه را در 924 زن ومرد 40 تا79 ساله و مصرف شیر ، پنیر و غذاهای حاوی اسید لاکتیک آنها را بررسی می کردند .
آنهایی که روزانه 55 گرم و یا بیشتر ماست و یا نوشیدنی های حاوی اسید لاکتیک مصرف می کردند در مقایسه با آنهایی که غذاهای حاوی اسید لاکتیک مصرف نمی کردند نشانه های کمتری از بیماری جدی لثه داشتند .
عواملی مانند سن ، جنسیت ، استعمال سیگار ، مصرف الکل ، مسواک زدن مداوم ، قند خون و کلسترول در این تحقیق مدنظر قرار داده شده بود .
ماست یکی از ان انواع لبنیات است که از تخمیر شیر توسط نوعی باکتری حاصل می شود . از هر نوع شیری برای تهیه ماست می توان استفاده نمود ؛ اما ماست های امروزی را اغلب از شیر گاو تهیه می کنند . ماست از تخمیر قند شیر به نام لاکتوز حاصل می شود . باکتری مخصوص تهیه ماست ، لاکتوز را به اسید لاکتیک تبدیل می کند و به علاوه به ماست بفت ژل مانندی می دهد . به دلیل وجود اسید لاکتیک ، ماست مزه تند و ترشی پیدا می کند .
اصل این واژه ترکی می باشد و به معنای مخلوط کردن است . معنی واژه نشان می دهد که ماست را چگونه تهیه می کنند .
جهت تهیه ی ماست باید باکتری مخصوص را داخل شیر پاستوریزه شده ریخت . دمای شیر و همچنین شرایط محط برای تهیه ماست بسیار حائز اهمیت است . این باکتری ، قند موجود در شیر را تجزیه نموده و اسید لاکتیک تولید می کند . به دلیل وجود این اسید ، PH شیر بالا رفته و پروتئین موجود درشیر به صورت توده ای جامدی در می آید .
معمولاً از ترکیب دو نوع باکتری به نامهای استرپتوکوکوس سالیواریوس و لاکتوباسیلوس بلگاریکوس استفاده می شود . اگر پس از انجام عمل تخمیر روی شیر ، ماست به دست آمده را حرارت ندهیم تا باکتری های موجود در آن کشته شوند ، به عنوان ماستی که باکتر زنده و فعال داخلش وجود دارد به فروش رسیده و اغلب افراد عقیده دارند که این ماست ، دارای ارزش غذایی بسیار بالایی است البته معمولاً ماست را پس از تهیه پاستوریزه می کنند که باکتری های موجود در آن کشته شود . این نوع ماست پاستوریزه را تا چند ماه می توان حتی بیرون از یخچال نگهداری نمود . طرفداران این دو نوع ماست هر کدام سعی می کنند با انجام تحقیقات مختلف ، تفاوت در مواد مغذی این ماست ها را نشان دهند و بیان می کنند که هر کدام چه کاستی هایی دارند .
ماست هایی که پس از تهیه پاستوریزه نمی شوند آنزیمی برای تجزیه لاکتوز دارند . بنابراین افرادی که به لاکتوز حساسیت دارند با خوردن این نوع ماست متوجه شده اند که پس از مصرف ، مشکلاتی که با خوردن لبنیات در آنها بروز پیدا می کند دیگر دیده نمی شود .
از نظر تغذیه ای ، ماست ماده غذایی مفیدی می باشد که سرشار از پروتئین و برخی انواع ویتامین ب است . املاح موجود در آن زیاد بوده و در عوض میزان چربی آن با میزان شیری که ماست از آن تهیه شده برابر می باشد .
ماست ها را معمولاً به صورت شیرین و با طعم های مختلف به فروش می رسانند . گاهی انواع میوه جات به آن اضافه می کنند که علاوه بر ایجاد طعم های مختلف ماست ، طعم ترش آن را کاهش دهند .
برای تهیه ماست یونانی ، سیر را با خامه مخلوط می کنند تا میزان چربی شیر را به 10 درصد برسانند . معمولاً این نوع ماست را به همراه عسل به عنوان نوعیدسر مصرف می کنند . این ماست به ماست خامه ای معروف است . گاهی ماست را با سیر یا موسیر له شده و حتیبا سبزی ریز شده مخلوط می کنند و طعم های مختلفی از ماست ایجاد می نمایند .
دوغ نوعی نوشیدنی است که از ماست تهیه می شود . اولین بار هندی ها آن را تحت نام لاسی تهیه نمودند که دو طعم مختلف داشت : شور و شیرین .
دوغ شور را با ادویه جات از جمله فلفل مخلوط مخلوط می نمودند . برای تهیه نوع شیرین ، گلاب ، انبه یا لیمو را با دوغ مخلوط می کردند . امروزه در برخی کشورها از جمله ایران و ترکیه از این نوشیدنی استفاده می شود .
دوغ را از مخلوط کردن ماست با آب و نمک و دیگر مواد افزودنی از جمله اسانس نعنا تهیه می کنند . از سال 2002 ، استفاده از دوغ های شیرین که به لاسی شیرین شباهت داشت در ایالات متحده امریکا مرسوم شد . مردم آمریکا به این فرآورده لبنی نوشیدنی ماست می گویند .
قبلاً تصور می شد که مردم بلغارستان اولین کسانی بودند که ماست تهیه کردند ؛ اگرچه شواهدی وجود دارد که نشان می دهد مردم کشورهای دیگر از دو قرن قبل از میلاد مسیح ، ماست و دیگر انواع لبنیات را تهیه کردند . اولین ماست ها احتمالاً به طور تصادفی تهیه شدند ؛ یعنی زمانی که شیر را برای حمل و نقل داخل کیف هایی که از پوست بز درست شده بود می ریختند ، باکتری موجود در پوست بز ، شیر را تخمیر نموده و ماست به دست می آمد .
ماست تا دهه ی آغازین قرن بیستم تنها میان مردم اروپای مرکزی و شرقی رایج بود تا این که در آن زمان ، یک زیست شناس روسی کشف کرد که دلیل طول عمر مردم بلغارستان ، استفاده زیاد از ماست می باشد . از آنجا که این زیست شناس عقیده داشت که لاکتوباسیلوس برای سلامتی مفید است ، او سعی نمود که استفاده از ماست را در سرتاسر اروپا رواج دهد . به دنبال آن در سال 1919 اولین کارخانه صنعتی تولید ماست در شهر بارسلونای احداث شد و مصرف ماست روزبه روز افزایش یافت .
بسیاری از مردم در خانه خود ماست تهیه می کنند ، برای تهیه ماست در خانه می توانید از شیر و مقدار کمی از ماستی مه از بیرون خریده اید ، به جای باکتری استفاده کنید . یکی از ساده ترین دستورالعمل ها استفاده از یک لیتر شیر کم چرب می باشد 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 27   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود  دانلود مقاله اسید لاکتیک


دانلود مقاله بررسی تأثیر طرح رشد و ارتقاء در کارائی کارکنان شرکت آب و فاضلاب

 

 

بررسی تأثیر طرح رشد و ارتقاء در کارائی کارکنان شرکت آب و فاضلاب استان کرمانشاه

 


-1- تعریف و بیان موضوع :
نیاز به نیروی انسانی متخصص در برنامه های توسعه اقتصادی - اجتماعی - فرهنگی کشور در جهت نیل به آرمانهای بلند مدت کشور ، نقش تعیین کننده ای در تدوین اهداف آموزش نیروی انسانی ارگانها و دستگاههای اجرایی داشته و قادر است که اهداف را در جهت رشد افراد و منطبق با مصالح ملی تعیین نماید و مسیر قدرتمند شدن کشور را به روشنی ترسیم نماید.
بستر فرهنگی ، ارزشهای تعیین شده و مسیرهای ترسیم شده در سطح ملی ، همگی حکایت از ضرورت نیروی انسانی توانا و کارآ دارد که قادر باشد در صحنه های کار و فعالیت های اجتماعی و تخصصی ، نقش کار آفرین و کارگشا را ایفا نماید.
تحقق اصل آموزش زگهواره تا گور که از نبی گرامی اسلام (ص) به ما رسیده راهنمای اصلی طرح رشد و ارتقاء محسوب میگردد.
طرح رشد و ارتقاء دوره های آموزشی شامل طیف وسیعی از انواع دوره ها است که هر دوره جزئی از یک زنجیره دوره ها در یک زمینه کاری است که نهایتاً کارآموز موفق به دریافت گواهینامه تخصصی میگردد. میزان افزایش و بهبود طرز تلقی افراد پس از طی دوره های پیش بینی شده در طرح رشد و ارتقاء معیار اصلی در سنجش و ارزشیابی اثر بخشی طرح فوق میباشد.
2-1- هدف تحقیق :
تحولات جهانی و حرکت شتابدار بشریت در تکنولوژی ، هر روز روابط بین المللی را پیچیده تر نموده و اداره جوامع بشری و کشورها را با مشکلات بسیار مواجه میسازد. کمبود منابع قابل دسترسی و رقابت های بین المللی برای تصاحب آن ، شرایط غامضی را بر سر راه بشریت بوجود آورده است ، در این میان نیروی انسانی توانا هم به عنوان سرمایه اصلی در هر مجموعه و هم بعنوان بکارگیرنده دیگر منابع و امکانات جایگاهی خاص بخود اختصاص داده است. تحولات سریع در عرصه تکنولوژی ، بعد جدیدی از نیاز به نیروی انسانی متخصص و ماهر و توانا را بوجود آورده است، بطوریکه حتی در سطح کشورهای پیشرفته صنعتی روی منابع انسانی مورد نیاز و مکانیزمهای تربیتی آنها عنایت خاصی مبذول گشته و توجهات قابل ملاحظه ای روی آن متمرکز شده است.
یکی از راههای آموزش نیروی انسانی استفاده از امکانات بالقوه موجود در سازمانها جهت تأمین و تربیت نیروی انسانی مورد نیاز آنها میباشد. با توجه به اجرای دوره های طرح رشد و ارتقاء از سال73 در شرکت آب و فاضلاب استان کرمانشاه هدف از این تحقیق به شرح ذیل میباشد:
1- بررسی پیشرفت افراد شرکت کننده در دوره
2- جلوگیری از تکرار انحرافات، رفع نقایص و راه حلهای مناسب
3- بررسی میزان سودمندی روشهای آموزش و رفع اشکالات آن
4- کسب اطلاعات جهت اخذ تصمیمات بهتر بعدی در اصلاح و توسعه طرح رشد و ارتقاء
با توجه به اینکه دوره های طرح رشد و ارتقاء از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند لزوم ارزشیابی دوره های آموزشی فوق در جهت آگاهی یافتن از تأثیر شرکت کنندگان در این دوره ها نقش بسیار مؤثر در اجرای بهتر دوره های فوق و عدم انحرافات و تکرار اشتباهات احتمالی خواهد داشت.
3-1- اهمیت تحقیق :
عملکرد هر سازمانی تابع عملکرد نیروی انسانی آن سازمان، امکانات و تجهیزات مادی و تکنولوژی در دسترس آنست و عملکرد نیروی انسانی تابع انگیزش و توانایی است.
آموزش و بهسازی از جمله عوامل ایجاد کننده هر بسط و توسعه توانایی کارکنان برای انجام هر چه بهتر و بیشتر وظایف محوله به آنان میباشد.سازمانها میکوشند از طریق مستقیم مهارتهای لازم را برای انجام وظایف مورد نظر به اعضای خود بیاموزند چنانچه توانایی افراد افزایش یابد ، میتوانند بصورت بالقوه کارها را در سطحی بالاتر و بهتر انجام دهند بدیهی است این توان بالقوه باعث انگیزه بالایی خواهد شد .
اهداف هر دوره ، آموزش و بهسازی از جمله طرح رشد و ارتقاء تغییر و بهبود دانش ، مهارت ، نگرش، اعتماد به نفس، انگیزه و .. میباشد.
اهمیت تحقیق حاضر را با توجه به آنچه که از آموزش انتظار میرود چنین میتوان بیان کرد که اجرای دوره های طرح رشد و ارتقاء از تاریخ 1/4/74 تا 31/6/78 در شرکت آب و فاضلاب استان کرمانشاه تا چه حد در طرز تلقی کارکنان آموزش دیده تأثیر داشته است.
4-1- بیان مسائل تحقیق :
آموزش یکی از مهمترین عوامل بهسازی نیروی انسانی است اجرای برنامه های آموزش کارکنان میتواند علاوه بر ارضاء نیاز و انگیزه های شخصی کارکنان نقش مؤثری در جهت تحقق اهداف سازمانها داشته باشد.
حال برنامه های آموزشی تا چه حد مؤثر واقع شده ،میتوان با ارزیابی عملکرد و کارایی کارکنان آموزش دیده به این امر پی برد. ارزشیابی مداوم و مدون به مجریان آموزش و سازمانها کمک مینماید تا نسبت به موفقیت یا احیاناً عدم توفیق دوره های آموزشی آگاهی یافته و به علل و عوامل مشکلات و اقدامات لازم جهت رفع آنها اقدام نمایند. بنابر این بررسی طرز تلقی کارکنان شرکت در مورد آثار طرح رشد و ارتقاء میتواند مبین آن باشد که برنامه ها موفقیت آمیز بوده و همین سؤال اصلی تحقیق خواهد بود.
سؤالات فرعی نیز به شرح ذیل مطرح میگردد :
1- آیا رابطه معنا داری میان بخش شغلی و طرز تلقی آموزش دیدگان از دوره های طرح رشد و ارتقاء وجود دارد؟
2- آیا رابطه معنا داری میان تحصیلات و طرز تلقی آموزش دیدگان از دوره های طرح رشد و ارتقاء وجود دارد؟
3- آیا رابطه معنا داری میان سن و طرز تلقی آموزش دیدگان از دوره های طرح رشد و ارتقاء وجود دارد؟
4- آیا رابطه معنا داری میان سابقه و طرز تلقی آموزش دیدگان از دوره های طرح رشد و ارتقاء وجود دارد؟
5-1- بیان فرضیات :
نقش آموزش جنبه های مختلف مادی و معنوی را در بر میگیرد. مادی به لحاظ اینکه موجب افزایش مهارت و توانائیهای آنان شده و معنوی به سبب اینکه جهات مختلف مثل انگیزش ، رضایت شغلی ، افزایش اعتماد به نفس و .. را تقویت میکند. ارزشیابی برنامه های آموزشی برای سازمانها و مجریان دوره های آموزشی از این جهت حائز اهمیت است که مبین موفقیت یا عدم موفقیت برنامه های آموزشی بوده و تأثیر آن بر عملکرد کارکنان را مورد بررسی قرار میدهد.از آنجا که کلیه تلاشها و سرمایه گذاریهای مادی و معنوی در این راستا صورت می پذیرد در صورتیکه نتیجه ای عاید نشود تبدیل به یک سری عمل تکراری و صرفاً انجام وظیفه خواهد شد. با ارزیابی عملکرد کارکنان میتوان به علل و عواملی که موجب عدم تأثیرگذاری برنامه های آموزشی بر عملکرد کارکنان که نهایتاً موجب عدم تحقق اهداف سازمان میباشد پی برد ، بنا بر این فرضیه اصلی تحقیق به این شرح میباشد که از نظر کسانیکه دوره های آموزش مربوط به طرح رشد وارتقاء گذرانده اند و مسؤلینی که با این افراد کار میکنند اجرای طرح بر طرز تلقی شرکت کنندگان در این قبیل دوره ها تأثیر داشته است.
فرضیات فرعی تحقیق نیز به شرح ذیل مطرح میگردد :
1- رابطه معنا داری میان بخش شغلی و و طرز تلقی آموزش دیدگان از دوره های طرح رشد و ارتقاء وجود دارد.
2- رابطه معنا داری میان تحصیلات و طرز تلقی آموزش دیدگان از دوره های طرح رشد و ارتقاء وجود دارد.
3- رابطه معنا داری میان سن و طرز تلقی آموزش دیدگان از دوره های طرح رشد و ارتقاء وجود دارد.
4- رابطه معنا داری میان سابقه و طرز تلقی آموزش دیدگان از دوره های طرح رشد و ارتقاء وجود دارد.
6-1- محدودیتهای تحقیق :
محدودیتهایی که در تحقیق فوق وجود داشته اند به شرح ذیل میباشند :
1- عدم وجود منابع کافی مطالعاتی در استان.
2- امکان خیلی کم جهت دسترسی به تحقیق های مربوط به آموزش های ضمن خدمت انجام شده قبلی در دانشگاهها.
3- پراکندگی پرسنل بخشهای شغلی 10000 و 20000 که در سطح استان آموزش دیده اند.
4- انجام تحقیق در کنار انجام امور محوله شغلی در شرکت آب و فاضلاب استان.
5- عدم وجود پیش آزمون افرادیکه به دوره های رشد و ارتقاء وارد شده اند.
6- ترس از ارزیابی و عدم اعتماد به ارزیاب و معیارهای آن که عموماً در ارزیابیها مشترکند.
7-1- تعریف واژه ها :
بخش شغلی 10000 : عبارت است از کارمندان زیر دیپلم ، دیپلم و فوق دیپلم که در رسته های اداری و مالی انجام وظیفه میکنند.
بخش شغلی 20000 : عبارت است از کارمندان زیر دیپلم ، دیپلم و فوق دیپلم که در رسته های فنی مشغول انجام وظیفه میباشند.
در این پژوهش طرز تلقی بوسیله پارامترهایی مانند میزان خلاقیت و نوآوری ، تغییر در روشها و فنون ، تحلیل مسائل و تکنیکهای نوین دانش شغلی ، بازسازی تخصصهای لازم، همکاری گروهی ، جلوگیری از دوباره کاریها ، افزایش اعتماد بنفس تغییر در نگرش ، ایجاد انگیزه ، تقلیل سطح حوادث و سوانح، رضایت شغلی ، نظم و انضباط و کاهش اشتباهات و … توسط افراد آموزش دیده بعد از گذراندن طرح رشد و ارتقاء کارآموزان مورد ارزیابی قرار گرفته است.
طرح رشد و ارتقاء :طرحی با هدف تأمین نیروی انسانی متخصص برای اداره صنعت آب و برق در زمینه های فنی ، اداری و مالی و مدیریتی میباشد.

 

 

 

 

 

1-2-مدیریت منابع انسانی :
سازمان‌ها (در معنای وسیع کلمه) رکن اصلی اجتماع کنونی‌اند و مدیریت، مهمترین عامل در حیات ، رشد و و بالندگی و یا مرگ سازمان هاست.
سازمان یک واحد هماهنگ اجتماعی است که از دو یا چند نفر تشکیل میشود تا برای تأمین یک یا مجموعه ای از هدفها ، به گونه ای مستمر یا مداوم کار کنند.
مدیر، روند حرکت از وضع موجود به سوی وضعیت مطلوب را هدایت میکند و در هر لحظه برای ایجاد آینده ای بهتر در تکاپوست.
مدیران ترتیبی میدهند که کارها بوسیله دیگران انجام شود آنان تصمیم میگیرند، منابع را تخصیص میدهند و کارهای دیگران را رهبری مینمایند تا هدفهای سازمان تأمین گردد. در نخستین سالهای قرن بیستم یک صنعتگر فرانسوی به نام هنری فایل چنین اظهار داشت که همه مدیران پنج وظیفه یا کار را انجام میدهند برنامه ریزی ، سازماندهی ، رهبری، هماهنگی و کنترل. امروز این کارها را بصورت چهار وظیفه برنامه ریزی ، سازماندهی ، رهبری و کنترل بیان میکنند1.
مدیریت منابع انسانی به معنای وسیع کلمه قسمتی از قلمرو علم و هنر مدیریت را تشکیل میدهد.در تقسیم بندی سازمان ، مدیریت منابع انسانی در ردیف مدیریت تولید، مدیریت مالی و … قرار میگیرد و قبلاً مدیریت منابع انسانی جزء وظایف عمومی مدیریت به شمار می آمد.
مجموع وظایفی را که باید در سیستم مدیریت منابع انسانی هر سازمان به مرحله عمل در آیند میتوان به دو دسته کلی، تحت عنوان وظایف مدیریت و وظایف اجرایی تقسیم نمود.
وظایف مدیریت : وظایف مدیریت بشرح ذیل میباشد :
1- طرح ریزی، برنامه ریزی نیروی انسانی
2- سازماندهی
3-رهبری
4- کنترل عملیات اجرایی

وظایف اجرایی :
مهمترین وظایف اجرایی مدیریت منابع انسانی در سازمان بشرح ذیل میباشد:
- نظارت بر استخدام در سازمان بطوریکه این امر در چهار چوب قانون و مطابق با قوانین و مقررات انجام گیرد و حق و حقوق قانونی متقاضیان مشاغل پایمال نگردد.
- تجزیه و تحلیل مشاغل بطوری که ویژگیهای هر یک مشخص و معین گردد.
- برنامه ریزی برای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز سازمان
- کارمند یابی ، یعنی شناسایی کسانی که شرایط کافی را برای استخدام در سازمان دارا هستند.
- انتخاب و استخدام بهترین و شایسته ترین نیروهای ممکن برای تصدی مشاغل در سازمان
- طراحی و تنظیم برنامه هایی که ورود کارکنان جدید به سازمان را تسهیل و به ایشان کمک میکند تا جایگاه صحیح سازمانی و اجتماعی خود را در آن بیابند.
- آموزش کارکنان
- تربیت مدیر
- طراحی سیستم ارزیابی عملکرد کارکنان
- طراحی سیستم پاداش
- طراحی سیستم حقوق و دستمزد
- وساطت میان سازمان و سندیکاهای کارگری
- طراحی سیستمی برای رسیدگی به خواسته ها یا شکایات کارکنان
- طراحی سیستم بهداشت و ایمنی محیط کار
- طراحی سیستم انضباط
وظایف اخیر الذکر در قالب چهار وظیفه عمده تقسیم میگردند:
1- عملیات استخدامی
2- آموزش و بهسازی
3- نگهداری
4- کاربرد
با توجه به توضیحات فوق وظایف موجود در سیستم مدیریت منابع انسانی را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد :
وظایف در سیستم مدیریت منابع انسانی

 


وظایف مدیریت وظایف اجرایی
1- طرح ریزی برنامه های پرسنلی 1- عملیات استخدامی
2- سازمان دادن 2- آموزش و بهسازی
3- رهبری 3- نگهداری
4- کنترل عملیات اجرایی(وظایف اجرایی) 4- کاربرد

 


نتیجه عملکرد مدیریت منابع انسانی تولید و کارایی بیشتر ، افزایش کیفیت زندگی کاری ، ایجاد جوی مساعد و مطلوب در سازمان میباشد.
آموزش و بهسازی از جمله عوامل ایجاد کننده و بسط و توسعه و توانایی کارکنان برای انجام هر چه بهتر و بیشتر وظایف محوله آنان میباشد.
2-2-آموزش کارکنان :
بررسی و مطالعه یک موضوع نیازمند تعریف آن است. از آنجایی که محور اصلی بحث آموزش کارکنان است، ابتدا به تعریف آن میپردازیم. منظور از آموزش کارکنان کلیه مساعی و کوششهایی است که در جهت ارتقای سطح دانش و آگاهی ، مهارتهای فنی، حرفه‌ای و شغلی و همچنین ایجاد رفتار مطلوب در کارکنان یک سازمان بعمل می آید و آنان را آماده انجام وظایف و مسئولیتهای شغلی خود مینماید. برخی از صاحبنظران این رشته کوشیده اند بین تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش با کارورزی تفاوتهایی قائل شوند. به نظر آنان آموزش و تربیت که در دبستان، دبیرستان و حتی در سالهای اول دانشگاه تا سطح لیسانس انجام میپذیرد، دارای حوزه عمل و دامنه وسیع و هدفهای گسترده ای است که بوسیله آن میتوان کودکان را برای رفتن به دبستان و از آنجا برای رفتن به دبیرستان و سپس برای ورود به دانشگاه و از دانشگاه برای ورود به جامعه خدمت آماده نمود. ولی آموزش یا کارورزی دارای حوزه عمل و اهداف محدودتر و مشخص تری است که اغلب افراد را برای انجام کار و یا وظایف خاصی آماده میسازد. به همین علت است که به نظر صاحبنظران ، آموزش و پرورش دارای گرایش موضوعی است و بعبارت دیگر موضوع گرا است، یعنی به موضوعاتی از قبیل فارسی، حساب،هندسه،جبر، مثلثات، روانشناسی، تاریخ، جغرافیا و … میپردازد. در حالی که آموزش و کارورزی به دنبال حل مشکل بوده یا مشکل‌گرا است و اغلب برای حل مسائل و مشکلات کاری کارکنان از آن استفاده میشود و جنبه های کاربردی و عملی در آن مطرح است. همچنین برخی از این صاحبنظران بر این عقیده‌اند که در تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) از تئوری آموزش خردسالان (پداگوژی) و نوجوانان استفاده میشود. در حالی که در آموزش کارکنان باید از تئوری آموزش بزرگسالان (آندراگوژی) استفاده نمود. با وجود این به نظر میرسد که در هر حال آموزش و پرورش و آموزش کارکنان به معنای فوق خیلی از هم جدا نبوده و یا نباید باشدو شاید در بسیاری از موارد ، نظیر یکدیگرند، هر چند که بین مدیریت تعلیم و تربیت و مدیریت آموزش کارکنان تفاوتهای اساسی وجود دارد. اغلب این تفاوتها بدین علت است که بعنوان مثال در تعلیم و تربیت ما با کودکان ، خردسالان، نوجوانان مواجه هستیم که اغلب فاقد تجارب مفید هستند و بنابراین تعلیم و تربیت بصورت یکجانبه از سوی معلم به شاگرد و بر اساس فنون انتقالی انجام میپذیرد. در صورتی که در آموزش کارکنان ، شرکت کنندگان در دوره های آموزشی اغلب خود دارای تجارب مفیدی بوده و آموزش، بیشتر دو جانبه و از طریق فنون تجربی و عملی انجام میشود.
بنا بر آنچه ذکر شد ، آموزش کارکنان عبارت است از انجام یک سلسله عملیات مرتب، منظم، پشت سرهم، پیوسته و با هدف و یا اهداف مشخص و معین که به منظور:
الف – ایجاد و یا ارتقای سطح دانش و آگاهی کارکنان
ب- ایجاد و یا ارتقای سطح مهارتهای شغلی کارکنان
ج- ایجاد رفتار مطلوب و متناسب با ارزشهای پایدار جامعه که در کارکنان بکار گرفته میشود.
بطور خلاصه و با توجه به تعریف فوق میتوان نتیجه گرفت که آموزش کارکنان معنی وسیع و گسترده‌ای پیدا میکند و تنها مفهوم کارآموزی ، کارورزی و یا تمرین عملی در یک زمینه بخصوص را در بر نمیگیرد. بلکه دامنه آن بقدری وسیع و گسترده میشود که از فراگیری یک حرفه و فن ساده شروع میشود و به احاطه کامل بر علوم و فنون بسیار پیچیده، ورزیدگی در امور سرپرستی و مدیریت در سازمانهای دولتی، صنعتی و بازرگانی و همچنین به چگونگی رفتار و برخوردهای مناسب در مقابل مسائل انسانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسط میابد .
جدول شماره 1-2 - مفروضات اساسی
وجوه افتراق پداگوژی اندراگوژی
شخصیت دانشجو
متکی – نیازمند هدایت دائم خود رهبری تدریجی همگام با پیشرفت آموزش
تجارب قبلی دانشجو
بی اهمیت - کم اهمیت به عنوان یک منبع مهم آموزشی
آمادگی برای آموختن
آمادگی سنی – فشارهای اجتماعی نیاز به کسب دانش برای ایفای نقش اجتماعی
کاربرد آموخته ها
با تأخیر – ممکن است برخی از آموخته ها کاربرد نداشته باشد کاربرد فوری
اصول طراحی برنامه ها
بر اساس موضوعات درسی بر اساس مسایل شغلی

 

جدول شماره 2-2- فرآیند آموزش
وجوه افتراق پداگوژی اندراگوژی
محیط آموزش رسمی- مبتنی بر اقتدار معلم و رقابت میان دانشجویان دوستانه - بر اساس احترام متقابل و همکاری دانشجویان
برنامه ریزی توسط استاد فرآیند برنامه ریزی مشترک استاد- دانشجو
تشخیص نیازهای آموزشی توسط استاد تشریک مساعی در تشخیص نیازهای متقابل
تعیین اهداف آموزشی توسط استاد با تشریک مساعی استاد دانشجو
توالی مطالب بر اساس روابط دروس اهمیت مسایل- آمادگی ذهنی برای طرح مسایل
فنون اساسی آموزش فنون انتقال دانش فنون تجربی ( یادگیری از راه عمل و تحقیق)
ارزیابی برنامه توسط استاد- مقامات برنامه ریز تشریک مساعی در ارزیابی و بازنگری برنامه بر اساس نیازها
فریدون آذرهوش ، تفکرات جدید در زمینه آموزش مدیریت، سال 1375 ، جزوه درس مدیریت منابع انسانی ، منتشر نشده.
3-2- اهداف آموزش1 :
هدف های آموزش یا بهسازی هر موسسه را به تناسب هدفهای سه گانه ایکه برای نظام مدیریت منابع انسانی در نظر گرفته شده بشرح زیر میتوان خلاصه نمود.
1-3-2- هدفهای اجتماعی
با توجه به اینکه جامعه و هدف های آن محاط است بر کلیه ارگانهائی که در آن نشو و نما میکنند ، که در واقع آنرا فراسیستم یا نظام فراگیر نام نهاده اند.
بنا بر این هدفهای اجتماعی سمت دهنده اصلی برنامه ها و عملیات موسسات و سازمانهای مختلف میباشد .
توجه به اهداف مزبور مدیران و کارکنان را قادر میسازد تا بر مبنای ایده ئولوژی ، فرهنگ ، نظام اقتصادی و شعائر ملی ، اهداف و نحوه حرکت بسوی آنها را در ارگانهای مربوطه ترسیم و با تنگناهای محیط شغلی از مواضعی مشخص و شناخته شده برخورد نمایند .
طبیعی است که فرابینشی یا درک عمیق تر مسائل اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی که در واقع رابطه مستقیم با هدفهای اجتماعی دارند ، برای طراحان و تصمیم گیران رده های بالاتر سازمان از اهمیت بیشتری برخوردار است .
2-3-2- هدفهای سازمانی
تامین هدفهای سازمانی ایجاب می کند که قابلیت ها و مهارتهائی که برای انجام وظایف محوله و ایفای نقش ها لازم است به تناسب نیاز و ضرورت تقویت گردد .
علاوه بر تخصص ها و مهارت های مورد نیاز ، ایجاد روحیه تعاون ، کار مشترک و دستجمعی ، پذیرفتن آگاهانه قوانین و مقررات و سنت ها و اخلاق مقبول اداری و سازمانی ، بوجود آوردن شیوه های رهبری اداری و مدیریت ، از جمله ویژگیهائی است که در تامین اهداف سازمانی کمک می کند .
برنامه های آموزشی کارکنان و مدیران در رابطه با هدفهای سازمان حداقل باید در جهت تامین تدریجی هر دو نیاز فوق مجهز، و کارکنان را به تناسب نیاز از اینگونه توانائی ها هر چه بیشتر برخوردار نماید اهم مزایایی که در جهت نیل به اهداف سازمان میتوان برای آموزش و بهسازی کارکنان قائل شد به شرح ذیل خلاصه میشود.
الف- بهبود در نحوه انجام وظایف و کم و کیف کار
ب- امکان جایگزین کردن متخصصها در شرایط اضطراری
ج- امکان استفاده از منابع داخلی و کاهش هزینه ها از این راه
د- کاهش حوادث و ضایعات
ه- ایجاد ثبات بیشتر در سازمان
و- کاهش میزان تفاوت ها و افزایش قدرت خودکاری
3-3-2- هدفهای کارکنان
وحدت و تناسب بین شخصیت افراد و مسئولیت های واگذاری به آنها و دانش و توانش انجام کار در وجود انسان ایجاد رضایت میکند . به عبارت دیگر انسان هر چه بهتر بتواند کاری را انجام دهد از خود و نتیجه کار خود راضی تر است . کاردانی نه تنها به استحکام و اتکای به خود می افزاید بلکه بعنوان یک سرمایه ارزنده حرفه ای و تخصصی اطمینان بخش زندگی مطلوبتر در آینده است . به عبارت دیگر هر قدر نظام آموزش ، بهتر و بیشتر بتواند توانائی های بالقوه افراد را به فعل در آورد نه تنها ، انسان در خود اعتبار و ارزش والاتری می بیند ، بلکه جامعه نیز بر او ارج بیشتری می نهد و این خود از هر جهت تقویت کننده روح و روان انسان است.
4-2- اهمیت و مزایای آموزش :
نیروی کار هر کشور با ارزش ترین منبع تولید آن کشور بود و به بیانی مجموعه مهارتها و تواناییهای قابل تطبیق به کار جمعیت فعال یا نیروی کار یک جامعه با بهره وری اقتصادی آن جامعه برابر است توسعه اقتصادی واقعی بر تعادل و توازن بین سرمایه گذاری مادی و سرمایه گذاری انسانی مبتنی است هر چه سرمایه گذاری مادی بیشتر باشد نقش آموزش و تربیت نیروی انسانی برای اشتغال کامل مهمتر میشود طبق برآوردهای بانک جهانی سهمی از تولید ناخالص ملی که به آموزش اختصاصی یافته در کشورهای در حال رشد از 2.3 درصد در سال 1960 به 4.5 درصد در سال 1984 رسید. هاربیسون در هفتمین سمینار نیروی انسانی و اشتغال برگزار شده از طرف یونسکو بیان کرد انسان در حالت طبیعی پرورش نیافته است با آموزش تربیت و تجربه توانایی او برای کار مولد افزایش میابد پس تشکیل سرمایه انسانی اساس برنامه توسعه است. در واقع ثروت یک ملت نه سرمایه فیزیکی آن ملت ، بلکه به توانایی مردم بستگی دارد که بتوانند از آنچه برای آنها فراهم است حداکثر استفاده را ببرند .
مطالعات بین المللی متعددی در دهه 60 در زمینه رشد اقتصادی و توسعه آموزش و پرورش انجام شد از این دست میتوان به مطالعه سونیلسون (Seven nilson) ادینگ(Eding) و الوین (Elvin) و نیز مطالعه هاریبسون، مایزر (Mayser) سلو (Solow) دنیلسون (Denilson) و کریا (Korrea) و بالاخره مطالعه شولتز اشاره کرد که هر یک ملاکهایی برای نشاندادن و اندازه گرفتن بازده اقتصادی آموزش و پرورش ارائه نموده اند ، این تفکر که سرمایه گذاری در سرمایه انسانی موجب رشد اقتصادی میشود به زمان اقتصاددانان کلاسیک آدام اسمیت و آلفرد مارشال باز میگردد در دهه 1960 بدلیل توسعه سریع کشورها بار دیگر این پدیده مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفت و دنیلسون نشان دادند که آموزش از طریق اصلاح مهارتها و ظرفیتهای تولیدی نیروی کار به رشد و درآمد ملی کمک میکند در دهه 1970 بدلیل نبود رشد اقتصادی و وجود دلسردیهای ناگهانی در مورد نقش آموزش در توسعه این توجهات کاهش یافت و بار دیگر در دهه 1980 مورد تأکید قرار گرفت ، هیکز (hicks) و ویلر (Wheeler) بار دیگر اهمیت آموزش در رشد اقتصادی را مورد توجه قرار دادند و بالاخره ساخار و بولاس 1984 و ساخار و بولاس و ودهال 1985 به تکمیل آراء در باره سرمایه گذاری آموزش و رشد اقتصاد پرداختند.
فرانسوا کایلودز در کتاب نمای برنامه‌ریزی آموزشی معتقد است برنامه ریزی آموزشی در صورتی میتواند آموزش مؤثر و هماهنگ با پیشرفت و توسعه ارائه کند که جامعیت کامل تمام سطوح و انواع مختلف آموزش و پرورش و از جمله آموزشهای خارج از مدرسه آموزشهای غیر رسمی و تجربی تصادفی (Informal Education)(ivam formal) را دربرگیرد .
یکی از نویسندگان نقل میکند که دانش بشری هر 5 سال یکبار دو برابر افزایش میابد و این افزایش همه چیز را در حال تغییر و تحول قرار میدهد. پس چگونه میتوان منابع انسانی را با این تغییر و تحولات آشنا نکرد؟ بدیهی است در صورت بی توجهی به امر آموزش کارکنان سرنوشت و بقای سازمان به خطر خواهد افتاد به همین علت در کشورهای پیشرفته امروز معمولاً نیروی انسانی حداقل هر سال یکبار به آموزش میروند .
تئودور شولتز (در سال 1961) ثروت انسان را بعنوان فرضیه اصلی بررسی خویش قرار میدهد و مدعی است عوامل معینی که رشد اقتصادی را در طی دوره 1959-1929 سبب شدند ، همان افزایش در ذخیره ثروت انسانی بوده است این ثروت انسانی، بهبود در کارایی نیروی انسانی را شامل میشود که ناشی از توسعه ظرفیتها بدلیل سرمایه گذاری در نیروی انسانی میباشد .
هزینه های نظام آموزشی در کشورهای توسعه یافته، روندی صعودی و سرسام آور یافته و از 2 درصد تولید ناخالص ملی در سال 1913 به ده درصد تولید ناخالص ملی در هشتاد سال بعد یعنی سال 1993 افزابش یافته است .
امروزه در ایالات متحده آمریکا کارفرمایان تقریبا همانقدر روی آموزش و کارآموزی حین خدمت کارکنان بزرگسال خود هرینه میکنند که کشور روی تحصیل جوانان در مدارس رسمی آنها خرج میکند.
به گزارش انجمن آموزش و توسعه آمریکا در سال 1985 هزینه های آموزش در آن کشور بشرح زیر بوده است .
آموزش و پرورش دبستانی و دبیرستانی 144 میلیارد دلار
آموزش و پرورش رسمی بالاتر از دبیرستان 94 میلیارد دلار
رسمی کارکنان 30 میلیارد دلار
غیر رسمی کارکنان 180 میلیارد دلار
آموزشهای دولتی 5 میلیارد دلار
کشور سوئد نیز برای پاسخگویی به چنین دگرگونیهایی سیاست فعال نگه‌داشتن نیروی انسانی را در پیش گرفته و سالانه 2 تا 3 درصد از تولید ناویژه ملی خود را برای بازآموزی صاحبان مشاغل هزینه مینماید
استیفن ( 1991 ) مینویسد سازمانهای آموزشی با جامعه و نهادهای آن در تعامل هستند و برای عقب نماندن از تغییر و تحولات علمی و تکنولوژیک به دانش و اطلاعات مدیران و دیگر اعضای آنها باید به روز باشد.
آروین (1989) مینویسد دوره های آموزش ضمن خدمت مدیران و کارکنان از سریعترین و مفیدترین اقدامات آموزشی است که عهده دار ارتقای سطح علمی – کاربردی و کیفی آنان است.
بررسیها نشان داده است که آموزش کارکنان منجر به حفظ تداوم و بقای سازمان شده است یک بررسی سه ساله در سنگاپور نشان داده است که 17% شرکتهای تجاری و صنعتی این کشور ورشکست شده اند در حالی که این نسبت در مورد شرکتهایی که برنامه آموزش کارکنان را انجام داده اند کمتر از 1% بوده است.
کارخوف اقتصاددان آمریکایی معتقد است که توسعه نیروی انسانی از طریق برنامه های آموزش احتمالاً موجب افزایش کارایی اقتصادی میشود و تقریبا 30 تا 45 درصد از رشد اقتصادی مملکت را در بر میگیرد .
میر سپاسی مینویسد "یکی از اصول چهارگانه مدیریت علمی که توسط تیلو بنیان گذار مکتب مدیریت علمی بیان شده عبارت است از انتخاب کارکنان طبق روشهای علمی و تعلیم و آموزش آنان برای انجام وظایف محوله"
ویلیم جیمز (Wiliam james) از دانشگاه هاروارد بررسی کرد که کارکنان با 20 تا 30 درصد توانایی خود ،کار میکنند تحقیق وی نشان داد که اگر کارکنان آموزش ببینند و بطور شایسته برانگیخته شوند 80 تا 90 درصد تواناییها و صلاحیتهای خود را بروز میدهند .
اخیراً در یک بررسی که به مطالعه روشهای بهسازی عملکرد نیروی انسانی در مؤسسات پرداخته چنین نتیجه گرفته است که 98 درصد شرکتها دلیل تلاش در جهت بهبود عملکرد نیروی انسانی را نیاز به کسب بهره وری بالاتر از نیرو عنوان کرده اند.
بنگاهها برای انتفاع بیشتر از فعالیتهای خودشان اقداماتی برای ارتقا و بالا بردن سطح دانش و تجربه کارکنان خود مبادرت میکنند و هر ساله مبالغ بسیاری در بودجه های خود برای آموزش حین خدمت نیروی کار خود قرار داده و بر اساس برنامه های مشخص کارکنان را آموزش میدهند و بدیهی است انتظار بنگاه از این کار بالا رفتن بهره وری نیروی کار است که به امر تولید کمک میکند .
عملکرد سازمانی تابع عملکرد کارکنان و منابع و امکانات سازمان میباشد.
( منابع و امکانات × عملکرد کارکنان ) تابع = عملکرد سازمانی
یکی از راههای شناخته شده و ساده برای اندیشه در خصوص عملکرد کارگر یا کارمند این است که عملکرد وی را بعنوان تابعی از تعامل یا رابطه متقابل بین توانایی و انگیزش بپنداریم یعنی :
( M × A ) f = ( انگیزش × توانایی ) تابع = عملکرد
اگر یکی از این دو نا مناسب باشد اثر معکوس خواهد داشت معمولا هوش و مهارت را تحت عنوان توانایی میاورند بدیهی است که افراد از نظر توانایی ها با هم برابر نیستند ولی این واقعیت نمیتواند بدان معنی باشد که برخی از افراد نسبت به دیگران برتری دارند بلکه از نظر توانایی دارای نقاط قوت و ضعف هستند و در نتیجه از نظر انجام برخی از کارها یا فعالیتها بهتر یا بدتر از دیگران عمل خواهند کرد.
مدیر باید بتواند به تفاوت تواناییهای افراد پی ببرد و با استفاده از این اطلاعات احتمال بازدهی کارمند را از طریق جایابی و آموزش در کارش بالا ببرد.
فردی که در کارش مهارت و توانایی داشته باشد به انجام آن کار برانگیخته میشود ، بعبارت دیگر انگیزش کاری افراد تسلط و تجربه آنها در انجام آن کار است.
انگیزش نیز تابعی از نگرش و موقعیت میباشد.
موقعیت × نگرش = انگیزش
بایستی به معادله فوق فرصت برای عملکرد را نیز افزود در آنصورت معادله مزبور به شکل زیر درآید :
( فرصت برای عملکرد × انگیزش × توانایی ) تابع = ( O × M × A ) f = عملکرد
فرصت برای عملکرد بر میگردد به محیط کار مناسب وسایل و تجهیزات مناسب و همکاری همکاران و قوانین و مقررات و دقت کافی برای انجام یک کار خوب :
شکل 7-2 – ابعاد عملکرد

 


عملکرد

 



منبع : استیفن پی رابینز ، رفتار سازمانی مفاهیم نظریه ها و کاربردها ، ترجمه علی پارسائیان و سعید محمد اعرابی ، تهران ، دفتر پژوهشهای فرهنگی ، چاپ اول ، سال 1377 ص 359.

 


برای نیل به اهداف ، هر سازمانی چه کوچک و چه بزرگ ، باید کادری از نیرو های لایق و کارآمد در اختیار داشته باشد . دبستان ، دبیرستان و دانشگاه ، نظامی برای تربیت و آموزش دانش و معلوماتی است که افراد را برای ورود به اجتماع و خدمت موثر آماده می سازد .ولی افرادی که به استخدام سازمان درمی آیند، علاوه بر این معلومات ، به آموزش تخصصی و حرفه ای نیز نیاز دارند تا دانش فنی و مهارتهای لازم را برای انجام شایسته وظایف محول به دست آورند . این آموزشها به کارکنان کمک می کند تا نقش فعالتر و موثرتری در نیل به اهداف سازمان ایفا کنند .
مزایای برنامه های آموزش و توسعه سازمان را میتوان در جدول 1-2 خلاصه نمود. اگر چه ، هیچ برنامه آموزشی واحدی نمیتواند تمام این مزایا را ارئه کند، اما سازمانی که متعهد به آموزش و توسعه نیروی انسانی خود باشد ضمن افزایش توانائیهای کارکنان، موقعیت رقابتی خود را نیز در بازار ارتقاء میدهد .
جدول 3-2- فواید آموزش کارکنان
چگونه آموزش موجب سودمندی سازمان میشود
-موجب بهبود منافع و یا برخورد مثبت تری نسبت به سودگرایی میشود.
-دانش کاری و مهارتها را در تمام سطوح سازمان بهبود میبخشد.
-روحیه نیروی کار را بهتر میکند.
-به افراد کمک میکند تا خود را با اهداف سازمان همسو کنند.
-به ایجاد یک تصور بهتر از سازمان کمک میکند.
-اعتبار،صراحت و اعتماد را در سازمان رواج میدهد.
-روابط بین فرادست و زیردست را بهبود می‌بخشد.
-به توسعه سازمانی کمک میکند.
-از کارآموزان نیز می آموزد.
-به تهیه دستوالعملهای کاری کمک میکند.
-به درک و اجرای سیاستهای سازمانی یاری میدهد.
-در باره نیازهای آتی سازمان در تمام زمینه ها اطلاعات لازم را فراهم میکند.
-حل مشکل و اخذ تصمیم به گونه ای اثر بخش تر در سازمان شکل میگیرد.
-به ارتقاء سازمان از درون کمک میکند.
-به توسعه مهارتهای رهبری،انگیزش،وفاداری و تعلق خاطر،سلوک بهتر و سایر زمینه‌هایی که در موفقیت کارکنان و مدیران مؤثر است یاری میدهد.
-به افزایش کارایی و یا بهبود شرایط کاری کمک مینماید.
-به کاهش هزینه ها در بسیاری از زمینه ها مانند تولید،اموراداری،پرسنلی و غیره کمک میکند.
-احساس مسؤلیت سازمانی در افراد را در زمینه های کارآمدی و کسب دانش بوجود می آورد.
-روابط کاری را بهبود میبخشد.
-هزینه های مشاوره ای برون سازمانی را کاهش میدهد.
-رفتارهای ناسالم را کاهش میدهد.
-فضای مناسب برای رشد و ارتباطات به وجود می آورد.
-کارکنان را در تطبیق خود با تغییرات یاری میدهد.
-به کاهش تضادها و فشارهای عصبی کمک میکند.

 

نسرین جزنی، مدیریت منابع انسانی، تهران،نشر نی،چاپ اول، سال 1357 ، ص 169

 

منافع برای فرد که در نهایت موجب سودمندی سازمان میشود.
-به افراد در حل مشکل و اخذ تصمیم به گونه ای اثر بخش کمک میکند.
-توسط آموزش و توسعه،انگیزش،رشد،احساس مسؤلیت و حس تشخیص افراد را ارتقاء میابد.
-اعتماد بنفس و دستاوردهای فردی را ارتقاء میدهد.
-به افراد در کاهش تضادها و فشارهای عصبی کمک میکند
-در ارتقاء مهارتهای رهبری ، ارتباطات و سلوک اطلاعات لازم را فراهم میکند.
-رضایت حرفه ای را افزایش میدهد
-با افزایش مهارتها افراد را بسوی دستیابی به اهداف شخصی شان سوق میدهد.
-نیازهای شخصی کارآموزان و آموزش دیده‌گان را ارضاء میکند
-مسیر رشد آتی کارآموز را فراهم میکند.
-حس یادگیری را ارتقا میدهد.
-ترس از قبول وظایف جدید را کاهش میدهد.

 

منافع در روابط انسانی و پرسنل، روابط درون و بین گروهی و اجرای سیاست
-ارتباطات میان افراد و گروهها را بهبود میبخشد.
-به توجیه کارکنان جدید و آنهایی که به گروه بالاتر رفته اند یا به مشاغل جدید منصوب شده‌اند کمک میکند.
-سیاستهای سازمانی ، مقررات و قوانین را پایدار میکند.
-اخلاقیات را ارتقاء میدهد.
-پیوستگی را در گروه بوجود می آورد.
- فضای مناسبی را برای رشد، هماهنگی و یادگیری فراهم میکند.
-سازمان را به محل بهتری برای کار و زندگی تبدیل میکند.

 

نسرین جزنی ، مدیریت منابع انسانی، تهران،نشر نی،چاپ اول، سال 1357 ، ص 170 .

 

5-2-مراحل آموزش :
همچنان که در جدول شماره 4-2 میبینیم مراحل آموزش کارکنان عبارت است از :
1- تعیین نیازهای آموزشی
2- تعیین هدفهای آموزش و توسعه منابع انسانی
3- تعیین محتوای دوره ها
4- بکارگیری اصول یادگیری
5- اجرا و ارزشیابی
جدول شماره (4-2 ) – گامهای نخستین در تهیه و تنظیم دوره های آموزش و توسعه منابع انسانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حسین ابطحی ، آموزش و بهسازی منابع انسانی ، تهران ، مؤسسه مطالعات و برنامه ریزی آموزشی ، سازمان گسترش و توسازی صنایع ایران ، چاپ دوم ، سال 1373 ، ص 193.

6-2- نیاز سنجی یا برآورد احتیاجات اساسی در سازمان:
برنامه ریزی آموزش ضمن خدمت کارکنان با سنجش نیازها آغاز می گردد . نیاز سنجی در حقیقت یکی از مراحل مهم و اساسی است زیرا تنها با شناخت دقیق نیازهای آموزشی ، محورهای اساسی برنامه آموزش ضمن خدمت معین می گردد .
علی رغم اهمیت و حساسیتی که نیاز سنجی در فرایند برنامه ریزی آموزشی داراست ، متاسفانه برآورد و تخمین نیازها بیشتر جنبه سلیقه ای داشته و کمتر بصورت عینی انجام می پذیرد . دلیل این امر از یک سو ناشی از پیچیده بودن مفهوم نیاز و تعدد و تنوع برداشتها در این زمینه است و از دیگر سو به علت جوان بودن حوزه نیازسنجی و کمبود تجارب و فعالیتها در این زمینه است .
1-6-2- اهداف نیاز سنجی در برنامه ریزی آموزش کارکنان:
بطور کلی هدف از انجام مطالعات نیاز سنجی در برنامه ریزی آموزش کارکنان را میتوان بشرح زیر خلاصه نمود:
1) فراهم سازی اطلاعات لازم برای برنامه ریزی :
مهم ترین هدف فرآیند نیازسنجی در آموزش کارکنان عبارت است از فراهم سازی اطلاعات صحیح و قابل اعتماد برای برنامه ریزی آموزش کارکنان حقیقت امر آن است که کیفیت آموزشهای ارائه شده در سازمانها تا حدود زیادی تابع میزان شناخت دقیق درباره نیازها و اهمیت و ضرورت آنها است. در صورتیکه نیازها به دقت شناسایی و تمیز داده شوند. میتوان اهداف برنامه را پیش بینی کرد و در پایان میزان تحقق اهداف و در نتیجه بر طرف شدن نیازها را مورد ارزشیابی قرارداد.
2) شناخت مسائل و مشکلات اساسی سازمان :
از آنجا که در برخی از موارد نیازها ریشه در مسایل و معضلات موجود در عملکرد افراد و گروهها دارند، فرآیند نیاز سنجی کمک میکند تا این مسایل شناسایی و تدابیر لازم برای بر طرف کردن آنها اتخاذ گردد. تدابیر لازم برای رفع نیازها در برخی از موارد از طریق دوره های آموزشی و در سایر موارد از طریق انجام فعالیتهای دیگر امکان پذیر میشود. بسیاری از الگوها و فنون نیازسنجی نیز عملا با پیگیری در شناخت مسائل سازمان، این مهم را امکان پذیر میکنند.
3) کمک به استفاده بهینه از امکانات ، تجهیزات و منابع موجود :
در اغلب سازمانها ، نیازها و خواسته های متعددی در زمینه آموزش کارکنان وجود دارد و در مقابل منابع و امکانات لازم برای تحقیق این خواسته ها بسیار محدود است. به این دلیل در هر فعالیت نیازسنجی تا حد زیادی مسئله اولویت بندی نیازها و مشخص کردن نیازهای مهم مورد توجه قرار میگیرد. با شناختی که از نیازهای اساسی سازمان و کارکنان به عمل می آید، میتوان منابع و امکانات را حول محور تحقق این نیازهای اساسی، سازمان دارد.
4) کمک به تحقق برنامه ریزی مشارکتی :
یکی از اهداف اجرای نیازسنجی در برنامه ریزی آموزشی کارکنان، تحقق برنامه ریزی مشارکتی میباشد. حقیقت امر آن است که به منظور تدوین برنامه های جامع، صحیح و قابل دفاع نیازمند استفاده از نظرات تمام افراد ، خصوصا کسانیکه تدوین و اجرای برنامه های آموزشی بر وضعیت آنها مؤثر است، خواهد بود. از طریق فرآیند نیازسنجی و جلب مشارکت تمامی کارکنان داخل سازمان و نظرات افراد ذیصلاح و صاحبنظران در خارج از سازمان ، فرآیند برنامه ریزی مشارکتی متحقق میگردد.
5) بهسازی مداوم کارکنان و سازمان :
از آنجا که نیازهای سازمان و کارکنان بدلیل تغییراتی که در محل سازمان و فراسازمانی بوجود می آید، دائما در حال تغییر و تحول است و کارکنان بواسطه تغییر و تحولی که در دانش و تکنولوژی بشری اتفاق میافتد دچار نا بهنگامی در حرفه و شغل خود میگردند و در نتیجه کارایی سازمان تحت الشعاع قرار میگیرد، ضرورت دارد از طریق بررسی مداوم نیازهای کارکنان و تدوین برنامه های آموزشی اثر بخش ، دانش و تواناییهای آنها را نوسازی کرد.
به این ترتیب این امکان را در اختیار مسئولان آموزش ضمن خدمت قرار میگیرد که از طریق ایجاد زمینه ها و فرصتهای مناسب، مداوم آنها را در کوران اطلاعات و یافته های جدید قرار دهند و زمینه رشد و توسعه مداوم پرسنل و سازمان را فراهم کنند.
6) کمک به تدوین یک منطق اساسی برای برنامه :
وجود منطق و زیر بنای اساسی برای هر برنامه آموزشی از جمله مسائل مهمی است که در تداوم برنامه در مراحل بعدی مؤثر است. منظور از منطق برنامه عبارت است از مشخص کردن چرایی و ضرورت طراحی و اجرای یک برنامه آموزشی. به این ترتیب فرآیند نیازسنجی از طریق فراهم سازی اطلاعات مورد نیاز مسئولان و برنامه ریزان آموزش ضمن خدمت کمک میکند تا در برابر مدیران و سرپرستان سازمان در خصوص بودجه و امکاناتی که صرف آموزش دروس و دوره های خاص میکنند، دلایل و توجیهات قانع کننده ای داشته باشند.
2-6-2- روشهای تعیین نیازهای آموزشی1 :
با توجه به ماهیت سازمانها ، نوع و مراتب منابع انسانی راهها و روشهای بسیاری برای تعیین نیازهای آموزشی وجود دارد که هر کدام مزایا و محدودیتهای مربوط به خود را دارند هر یک از روشهای تعیین نیاز آموزشی برای وضعیتی خاص مناسبند. این روشها ممکن است به تنهایی یا بصورت ترکیبی بکار روند. برخی از روشهای تعیین نیاز آموزشی عبارتند از :
1- تجزیه و تحلیل فعالیتها ( جریان ، شغل و عمل )
یکی از راههای بالا بردن بهره وری کاستن هر چه بیشتر مراحل انجام کار برای تولید یک محصول یا ارائه یک خدمت است . بعد از کاستن تعداد قدمهای کار باید مطمئن شویم که هر یک از مراحل یا قدمها با حداقل کوشش در کمترین زمان و با ارزانترین قیمت انجام گیرد ، مشروط به اینکه با عواطف ، احساسات ، اهداف و ارزشهای پایدار نیروهای انسانی مغایرتی نداشته باشد .
یکی از روشهای متداول و مهم تعیین نیازهای آموزشی تجزیه شغل است ، در این روش شغل به قدمها و مراحل کوچک تقسیم می گردد . و بعد از تعیین قدم ها و مراحل کار دانش ، مهارت و رفتار و طرز تلقی لازم برای انجام آن مرحله از کار دقیقاً مشخص می گردد . مقایسه مشخصات کارکنان با این فهرست نشاندهنده کمبودهای آموزشی خواهد بود . در عمل استفاده از این روش منجر به شناخت کمی و کیفی کارکنان سازمان و تجزیه مشاغل موجود در سازمان می شود .
2 - بررسی و تشریح وسایل کار
در مواردی مشاهده می گردد که برخی از کارکنان یک سازمان آشنایی لازم جهت کاربرد و یا استفاده صحیح از وسایل کاری خویش را ندارند . در این صورت باید وسایل و ابزار کاری آنان را کاملاً مورد بررسی قرار داده و نیازهای آموزشی آنان را مشخص و بر طرف نمائیم . در مواردی دیگر ملاحظه می گردد که به علت استهلاک و یا عدم کارایی بالاجبار تصمیم به تعویض قسمتهایی از وسایل کاری و یا خرید وسایل جدید گرفته می شود . خرید وسایل جدید و یا تعویض قسمتهایی از وسایل موجود ، ممکن است نیازهای آموزشی جدیدی را برای کارکنان بوجود آورد .
3 - تجزیه و تحلیل مشکلات
مشکلاتی که در جریان انجام کارها بروز می کنند می توانند ما را در پی بردن به نیازهای آموزشی یاری نمایند . نداشتن دانش کافی یا مهارت لازم ممکن است سبب بروز مشکلات گردد و نیز اگر فرد یا گروه درک و توانایی لازم برای مقابله با وضعیت خاص در لحظه معین را نداشته باشد سبب بروز مساله یا مشکل خواهد بود .
هنگام تجزیه و تحلیل یک مساله برای تعیین نیازهای آموزش فکر و پیشنهاد دیگران کمک خوبی می تواند باشد . مسئول آموزش بهتر است خود این نوع کمک ها را جستجو کند . این نوع کمک خواستن ، ارزش نظرات و پیشنهادات نهایی را بالا خواهد برد .
4 - تجزیه و تحلیل رفتارها
رفتار ویژه فرد یا گروه می تواند در تعیین نیازهای آموزشی راهنمای ما باشد .غیبت های مزمن و همیشگی فرد ، ضایعات کار ، تصادفات ، عصبانیت ، پرخاشگری ، نزاع طلبی ، مقاومت در مقابل دستورات ، خط مشی ها و تغییرات مثبت در سازمان ، رفتارهای ناهنجار دیگر مانند حساسیت در قبال آموزش و غیره که نشاندهنده شرایط و اوضاع و احوال نامساعدی است ، مستلزم اقدامات اصلاحی از جمله آموزش است .

 

5ـ تجزیه و تحلیل سازمان
آنچه که مسلم است یک سازمان ضعیف بر نحوه عمل افراد و کارکنان سازمان اثر می گذارد . عدم دستیابی به هدفهای سازمان ، طرح ریزی و برنامه ریزی نادرست ، گیج کننده و مغشوش ، تفویض اختیارهای متداخل و نامشخص ، نظم ضعیف کار ، فقدان سیستم تنبیه و یا پاداش دقیق و به موقع ، هدفهای غیر روشن ، فقدان استانداردهای انجام کار نه به عنوان وظیفه بلکه به عنوان لطف ، نحوه تقسیم کار به طور نامساوی از جمله عواملی هستند که می توانند روحیه کارکنان سازمان و سطح کارآیی آنان را پائین بیاورند . باید توجه داشته باشیم که هر یک از ضعفها و نارساییهای سازمانی بالا میتواند در رفتار کارمندان تاثیر گذارد و منجر به رفتارهای ناهنجار فردی یا گروهی در محیط کار گردد . تجزیه و تحلیل این قبی

خرید و دانلود دانلود مقاله بررسی تأثیر طرح رشد و ارتقاء در کارائی کارکنان شرکت آب و فاضلاب


دانلود مقاله عصمت پیامبران و شبهات پیرامون آن

 

 


یکی از مواردیکه منکرین عصمت انبیاء در قرآن کریم بدان استناد می کنند، آیات مربوط به داستان عصیان حضرت آدم در بهشت است. خداوند متعال در این زمینه در جایی از قرآن کریم چنین می‌فرماید: و عصی آدم ربه فغوی ثم اجتبیه ربه فتاب علیه و هدی (و حضرت آدمعلیه‌السلام از آن جا که در برابر پروردگار خویش عصیان کرد لذا بی بهره ماند، سپس پروردگار او را برگزید و توبه‌اش پذیرفت و او را هدایت نمود.» طه/122و121 چنان که ملاحظه می شود، در این آیات صریحاً به حضرت آدمعلیه‌السلام نسبت عصیان داده شده است و این خود به خوبی حاکی از عدم عصمت و امکان ارتکاب گناه در مورد انبیاء آسمانی است؟! پاسخ در حل اشکال مذکور 2 پاسخ گفته شده است که اینکه ما به آن 2 اشاره می‌کنیم: الف- باید دانست آنچه لازمه‌ی عصمت است انجام اوامر و نواهی الهی است. از طرفی باید دانست که نهی دو گونه است: 1- نهی تحریمی 2- نهی تنزیهی و ارشادی. نهی تحریمی آن است که اگر کسی با آن مخالفت کند و علی رغم نهی الهی مرتکب آن فعل شود گرفتار عقاب و عذاب خواهد شد. نهی تنزیهی و ارشادی آن است که تنها جنبه‌ی راهنمایی و ارشاد دارد و مخالفت و یا اطاعت آن، خود بخود و مستقیماً سبب عقاب و یا ثوابی نمی‌گردد. از این دو قسم «نهی» تنها قسم اول است که دال بر حرمت بوده و مخالفت با آن منافات با عصمت دارد یا هیچ دلیل روشن و قاطعی نداریم که «نهی» ای که در مورد خوردن از «شجره‌ی ممنوعه» خطاب به حضرت آدمعلیه‌السلام رسیده بوده، نهی تحریمی بوده است، بلکه با توجه به آیات قبل، به خوبی روشن است که این نهی جنبه‌ی تنزیهی و ارشادی داشته چرا که تعلیل این «نهی» هرگز ناظر به عقاب و عذاب نیست. ب- پاسخ دیگری که در این زمینه بیان گردیده این است که جایگاهی که حضرت آدمعلیه‌السلام قبل از هبوط به «دنیا» در آن قرارداشته است. (بهشت) اصولاً جای تکلیف نبوده، بلکه این دنیای ماست که محل تکلیف و ظرف اوامر و نواهی خداوندی است بنابراین قبل از آن به این دنیا، حضرت آدمعلیه‌السلام تکلیفی را زیر پا ننهاده و هرگز مرتکب عصیان و سرکشی در مقابل خداوند نشده است. به هر حال، همین احتمال که ممکن است «نهی» مذکور، تحریمی نباشد، دلالت آیات فوق را بر عصیان و گناه حضرت آدمعلیه‌السلام که منافی با عصمت باشد از بین می‌برد و در نتیجه، این گونه ظواهر آیات نمی‌تواند دلیل محکم و مبتنی در برابر ادلة قاطع و صریح عصمت باشد.
شبهه انکار عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام)
شیاطین شبهه افکن مى گویند: تمام کلام مسلمانان این است که افرادى مثل پیامبر(صلى الله علیه وآله)و امام از ویژگى فوق انسانى به نام عصمت برخوردار هستند. به عبارت دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله)در شنیدن و تلقى وحى معصوم بوده و اشتباه نمى کند; در ابلاغ آن به مردم نیز اشتباه نمى کند; در تبیین و تفسیر آن براى مردم هم مرتکب خطا نمى شود. چون همچنان که مى دانید، یکى از وظایف پیامبر(صلى الله علیه وآله) علاوه بر تلاوت قرآن، تعلیم آن به مردم و تبیین و تفسیر آن نیز مى باشد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) اولین مفسر قرآن است و تفسیر او معتبرترین تفسیر و پذیرفتن آن هم بر مردم واجب است. بر همین اساس، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در تفسیر قرآن نیز باید معصوم باشد. علاوه بر تمام این موارد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در رفتار و عمل هم معصوم است و مرتکب خطا و اشتباه نمى شود. البته در مورد محدوده عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مقام عمل بحثهایى در علم کلام مطرح است; از قبیل اینکه پیامبر(صلى الله علیه وآله) از چه زمانى و در مورد چه اعمالى معصوم است آیا پیامبر(صلى الله علیه وآله) تنها در مورد کبائر معصوم است یا محدوده عصمت او شامل صغائرنیز مى شود؟ پاسخ این گونه سؤالات در علم کلام ارائه مى شود. به هر حال، پیامبر(صلى الله علیه وآله) ویژگى خاصى دارد که سایر مردم از آن برخوردار نیستند. این خصوصیت موجب مى شود پیامبر(صلى الله علیه وآله) در گرفتن آیات قرآن از فرشته وحى، ابلاغ آن به مردم و تفسیر و تبیین آن براى آنها مرتکب اشتباه و خطا نشود. به عبارت دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در فهم قرآن اشتباه نمى کند. چون لازمه تفسیر قرآن، فهم صحیح از معانى آیات است. ما شیعیان چنین خصوصیتى را براى ائمه اثنى عشر(علیهم السلام) و صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(علیها السلام)نیز قائل هستیم و بر این اعتقاد هستیم که آن بزرگواران نیز در تمام مراحل معصوم هستند. البته ائمه(علیهم السلام) به طور مستقیم وحى را از فرشته وحى دریافت نمى کردند، بلکه آن را از پیامبر(صلى الله علیه وآله)اخذ مى کردند.
آخرین شبهه اى که مادر تمام شبهه ها است، در اینجا مطرح مى شود. براساس این شبهه، مسأله عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام) پایه و اساسى ندارد و آنها هم مثل سایر مردم هستند و نمى توان چنین ویژگى خاصى را براى ایشان ثابت کرد. آنها هم مثل سایر انسانها در معرض خطا و اشتباه قرار دارند. این شبهه به معنى انکار عصمت انبیاء و ائمه(علیهم السلام)است.
اوایل انقلاب، ما با بعضى از اشخاصى که اصرار زیادى بر القاى این شبهه داشتند، مواجه مى شدیم. اما آن موقع متوجه نبودیم که چرا آنها بحث خود را از چنین مسأله اى شروع کرده اند. موضوعات فراوانى براى بحث وجود دارد; اما چرا باید کسى که از ایران به دانشگاهى در خارج از کشور مى رود، درباره این موضوع سخنرانى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله)معصوم نبوده است؟ استادى از دانشگاه که عنوان نمایندگى امام(ره) در ستاد انقلاب فرهنگى را با خود یدک مى کشید، از ایران به کانادا رفت و در دانشگاه مک گیل سخنرانى کرد و این موضوع را مطرح کرد که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) معصوم نبودند! این مسأله براى ما مبهم بود که این مطلب چه خصوصیتى دارد و چرا آن آقا چنین موضوعى را انتخاب کرده است؟ بعد از مدتها متوجه شدیم که این بحث ریشه همه مباحث و شبهات است. بازگشت شبهاتى مانند عدم اعتبار قرآن و حدیث و در نتیجه بى اساس بودن گفته هاى علما به همین مسأله است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در گرفتن، ابلاغ و یا فهم آیات قرآن مرتکب خطا شده است. اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مورد مطلبى فرمود که کلام خداست، این شبهه مطرح مى شود که هر چند ممکن است خداوند چنین کلامى را گفته باشد، اما این احتمال نیز وجود دارد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در دریافت یا فهم آن اشتباه کرده باشد.
اگر این شبهه فراگیر شود، به راحتى مى توان تمام دین را زیر سؤال برد و در همه احکام و اعتقادات خدشه وارد کرد. چون تمام آنچه ما از دین داریم، به ابلاغ پیام وحى و یا تفسیر آنها توسط پیامبر(صلى الله علیه وآله) و یا ائمه(علیهم السلام) باز مى گردد. اگر اعتبار گفته هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام)مخدوش شود و احتمال خطا و اشتباه توسط پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) ثابت شود، در این صورت است که شیاطین مى توانند هر چه خواستند به دین نسبت دهند و تمام مسائل اعتقادى و احکام دین را به میل خود تفسیر کنند. بنابراین، دلیل اصرار و تکیه شیاطین فتنه گر بر مخدوش کردن اصل عصمت این است که با ایجاد خدشه در این اصل، تمام دین مخدوش مى شود و چیزى از آن باقى نمى ماند. در این صورت، تنها مطلبى که از دین براى ما مى ماند اصل وجود خداست. این تنها مسأله اى است که ما آن را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام) نمى گیریم; بلکه به کمک ادله عقلى آن را اثبات مى کنیم و پس از اثبات اصل وجود خداوند، وجود معاد و روز قیامت و پس از آن ضرورت نیاز بشر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نیز به کمک دلایل عقلى ثابت مى کنیم. پس از آن، با مشاهده معجزه پیامبر، نبوت او ثابت مى شود و به این وسیله کلمات او اعتبار مى یابد. بنابراین، ما به جز قرآن و حدیث منبع دیگرى نیز براى اثبات برخى از مسائل اعتقادى داریم که عقل است. ما با کمک دلیل عقلى وجود خداوند، معاد و نبوت را ثابت مى کنیم. اما فتنه گران اساس عقل را نیز زیر سؤال برده و گفتند: اولا، عقل وجود خارجى ندارد و ما چیزى به نام عقل نداریم; ثانیاً، ادله اى که به عنوان ادله عقلى براى اثبات وجود خدا، معاد و نبوت اقامه شده است، صحیح نیست. همان کسانى که باید در دانشکده الهیات درباره مسایل مربوط به اثبات وجود خداوند و مسایل اعتقادى بحث کرده و آنها را اثبات کنند، در کلاس درس خود گفتند: تمام دلایلى که براى اثبات وجود خدا اقامه شده، ناتمام است و هیچ دلیلى براى این مطلب وجود ندارد! همین روشنفکرانِ باصطلاح مذهبى (بخوانید: لامذهب) همین کسانى که مدافع اسلام نوین هستند، گفتند: ما هیچ دلیلى بر وجود خدا نداریم و اصلا عقل نمى تواند چنین مطلبى را اثبات کند.
بنابراین، بعد از رد کردن اعتبار کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام)، تنها منبعى که براى اثبات مسایل اعتقادى براى ما باقى مى ماند، عقل است که شبهه افکنان آن را هم از اعتبار ساقط مى کنند. در این صورت تنها دلیل معتبر، ادله حسى و تجربى خواهد بود; چون بر اساس گفته ایشان، دلایل متافیزیکى و فلسفى اعتبارى ندارد. وحى نیز از اعتبار ساقط است; چون در نهایت وحى کلامى است که پیامبر آن را دریافت کرده است. اگر پیامبر هم مانند سایر مردم باشد، معرفت او هم معرفتى بشرى است که خطا و اشتباه در آن راه دارد. پس وحى هم اعتبار ندارد. بنابراین، آخرین تیر ترکش شیاطین شبهه افکن، این است که از سویى عصمت پیامبر را زیرسؤال ببرند و از سوى دیگر اعتبار عقل را ساقط کنند. اگر این دو مسأله ثابت شد، هیچ امرى در دین قابل اثبات نیست و باید فاتحه خدا، پیغمبر و اعتبار قرآن و حدیث را خواند و این کارى است که خدمتگزاران اسلام نوین انجام مى دهند! کسانى که خود را از اسلام طلبکار مى دانند و بر اسلام منت مى گذارند که این دین را به صورتى معرفى کرده اند که دنیا آن را بپذیرد! ان شاءالله ارباب دنیوى آنها، آمریکا، و ارباب غیبى آنها، شیطان، پاداش آنها را خواهد داد. البته آمریکا به عهد خود وفا کرده و جوایز آنها را اعطا کرده است; ان شاء الله ابلیس هم در جهنم اجر آنها را خواهد داد!
به هر حال، شیاطین این شبهه را مطرح کرده و در عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام)خدشه وارد کرده اند. در اینجا شبهه دیگرى هم به این صورت مطرح است که برفرض قبول وجود خدا و صدور قرآن از جانب او، چگونه مى توان ثابت کرد که خدا راست گفته و در گفتار خود صادق بوده است. البته بحثهاى فراوانى در این زمینه انجام شده و کتابهاى متعددى هم در این زمینه نوشته شده است و طبیعى است که نمى توان محتواى آنها را در فرصتى محدود بازگو کرد. در این جلسه قصد دارم با بیانى ساده و مختصر پاسخ این شبهه ها را ارائه کنم.

 

 

 

 

 

رد شبهاتی حول عصمت پیامبران
پیامبران علیهم الصلاة و السلام در بین مخلوقات از همه شرافتمندتر و پاکتر بودند و بیشتر از همه تقوای خداوند را داشته و دارند و از او می ترسند و برگزیدگانی هستند که مردم باید به آنها تأسی جویند و اقتدا نمایند.
بر ما واجب است که این مقام را برای آنها محفوظ داریم و زبان خویش را از سخن چرانی حول آنها بصورت انتقاد و یا اتهام دور گردانیم. اما نفسهایی که فسق و فجور بر آنها غالب است زبان خویش را بر علیه آنها بصورت تهمت و عیب جویی دراز کرده و جز به صورت نادر پیامبری را باقی نگذاشته اند مگر اینکه او را متهم به ارتکاب گناه و یا از او عیب جویی کرده باشند؛ با این کار در صدد از بین بردن اقتدار آنها و متهم کردنشان به نقص و در کل ایراد گرفتن از قرآن که احوال آنها را بیان می دارد، می باشد.
ممانعت از این کار در جهت دفع تهمت از انبیاء به خاطر حفاظت از دین و رعایت حق آنها می باشد. قبل از اینکه به تفصیل اقدام به رد اتهامات علیه انبیاء نماییم دوست داریم که یک نکته اساسی را بیان داریم و آن اینکه سلف صالح اتفاق دارند که در مقام وحی و تبلیغ خطا و اشتباه در حق پیامبران غیر قابل تصور می باشد اما در مقام و موقعیت غیر از تبلیغ، گناهان صغیره ای که در انجامش پستی و بی ارزشی موجود نیست در صورتی که پیامبری مرتکب آن شود و بر انجام آن پافشاری ننماید و به دنبال آن توبه و انابه می کنند، وجود دارد.

 

و با این توضیح، علتی که طعنه زنندگان به آن استناد می کنند و می گویند چگونه خطا نمودن بر پیامبران جایز است در حالیکه آنها مورد تأسی و اقتدای مردمند، باطل می گردد. ما در جواب آنها می گوییم ترس از حاصل شدن اشتباه در تأسی به پیامبران در صورت ارتکاب خطا وقتی متحمل و قابل تصور بود که آنها خطا کنند و بر آن بمانند و دیگران را نسبت به انجام آن هوشیار و آگاه نگردانند؛ در آن صورت اقتدا کننده دچار اشتباه می شد چون پیروی از پیامبر بر او واجب است ولی در صورت اطلاع دادن از آن، اشتباهی صورت نخواهد گرفت بلکه از طریق دیگری میدان اطاعت و فرمانبری به روی او باز می گردد که آن تبعیت و بازگشت نیکو به سوی خداوند متعال با توبه کردن است و با این حال مقام اقتدا و الگو بودن برای پیامبران باقی مانده و شرافت عبادت پروردگار با انجام توبه و بازگشت به سوی او برایشان حاصل می گردد.
در خلال بحث معلوم شد آنچه که ایراد گیرندگان و طعنه زنندگان در حق انبیاء بیان می دارند علاوه بر افتراء و تهمتهایی که زده اند از چند حالت خارج نیست.
1. یا اینکه ناشی از بدفهمی مسئله می باشد.
2. یا اینکه موردی است که قبل از نبوت اتفاق افتاده است.
3. و یا کاری است که خلاف اولی از او سرزده است یا اینکه خطا و اشتباهی بوده که از آنها توبه کرده و خداوند نیز آنها را عفو کرده و بخشیده است.
بنابراین برای هیچ فردی جایز نیست آن را وسیله نقص و یا اثبات گناه برای آنها قرار دهد.
در آنچه که خواهد آمد این صورتها را با مثالهایی توضیح می دهیم تا برای خوانندگان گرامی روشن شود که شبهات مخالفان هرگز نمی تواند به صلاحیت اسلام خدشه وارد کند و طعنه و ایراد آنها باعث ثبات و موفقیت حق خواهد شد.
صورت اول: چیزهایی که به پیامبران نسبت داده اند بر اساس بد فهمی بوده است.
از آن جمله چیزی است که در مورد ابراهیم علیه السلام مدعی هستند که گویا ایشان به خاطر اعلان ربوبیت ستارگان دچار شرک شده است و در این کار به فرموده خداوند متعال استناد می کنند{ وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ*فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ*فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ*فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ*إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ}«و همچنین ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا او از یقین کنندگان باشد چون شب رسید و تاریک شد ستاره ای را دید؛ گفت: این پروردگار من است. و آنگاه که از دیده ها پنهان شد گفت: من افول کنندگان را دوست ندارم و هنگامی که ماه را دید که طلوع نموده گفت: این پروردگار من است و هنگامی که فرو رفت گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکند البته از گروه گمراهان خواهم شد و وقتی که طلوع خورشید را دید گفت: این پروردگار من است این بزرگتر است ولی آنگاه که غایب شد گفت: ای قوم من از آنچه شریک خداوند قرار می دهید بیزارم و من روی خود را متوجه کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده در حالیکه خواهان حق هستم و من از مشرکان نمی باشم.»
جواب این است که ابراهیم علیه السلام همان چیزی را گفت که در مقام و موقعیت مناظره و گفتگو از آن بحث می شود. ایشان ستارگان، خورشید و ماه را که قومش مدعی ربوبیت آنها بودند بر آنها عرضه داشت و با دلیل عقلی ربوبیت را از آنها منتفی کرد آنگاه با یک نتیجه گیری منطقی بر باطل بودن معبودانشان آنها را مورد خطاب قرار داد و گفت:{یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ*إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ} «ای قوم من از آنچه شریک خداوند قرار می دهید بیزارم و من روی خود را متوجه کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده در حالیکه خواهان حق هستم و من از مشرکان نمی باشم.»
اگر بگویند چطور ابراهیم با قومش در مورد نفی ربوبیت ستارگان بحث کرد در حالیکه آنها بت می پرستیدند چیزی که از سنگ ساخته شده بود؟ خواهیم گفت: ابراهیم در باره نفی ربوبیت ستارگان با آنها بحث کرد تا برایشان روشن نماید که منتفی بودن ربوبیت خداهایی که آنها می پرستیدند به طریق اولی می باشد چون هرگاه ربوبیت ستارگانی که هم بزرگتر و هم دارای منفعت بیشتری برای مردمند ثابت شود این امر دلیل محکمی برای نفی شدن ربوبیت از بتها و چیزهای دیگری که در مرتبه پایین تری از آنها هستند و مردم مشغول عبادتشان هستند می باشند چون فرق بسیار زیادی در بین ستارگان و بتهایی که آنها بدون کوچکترین منفعتی از جانبشان مشغول عبادت کردن آنها بودند وجود داشت.
و باز از جمله ایراداتشان چیزی است که در حق ابراهیم مدعی آن هستند و آن اینکه گویند: ایشان هنگامی که در مورد چگونگی زنده کردن مردگان سؤال می کند دچار شک در قدرت پروردگار شده است و تردید و شک در قدرت خداوند کفر است و برای این ادعا به آیه زیر استناد می کنند:{ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ} «آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگارا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی؟ خداوند فرمود: آیا به آن ایمان نداری؟ گفت: بلی ولی می خواهم قلبم آرام گیرد. گفت: چهار عدد پرنده را بگیر و پیش خود آنها را به هم زن و قطعه قطعه نما بعد بر سر هر کوهی قسمتی را قرار بده و آنگاه آنها را فرا خوان می بینی که با عجله به سویت می شتابند و بدان پروردگارت قدرتمند و حکیم است.»

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  26  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود  دانلود مقاله عصمت پیامبران و شبهات پیرامون آن


دانلود مقاله آثار تعدّی و تفریط مستأجر نسبت به عین مستأجره (ضمان مستأجر)

 

 مقدمه :
بدون شک همواره در هر علمی و نه تنها در علم حقوق، اختلاف نظر در بین علما و صاحب نظران آن علم وجود دارد و البته این امر در علم حقوق و فروعات آن بیش از هر علم دیگری به چشم می‌خورد.
همانطور که می‌دانیم در این علم همواره موضوعاتی مورد بحث و بررسی واقع می‌شود که محل بحث بسیاری از حقوقدانان و فقها بوده است و البته این امر همچنان نیز ادامه دارد.
آنجا که در گذشته فقهای اسلامی مسائل مربوط به امور اجتماعی مردم و خصوصاً مسائل حقوقی آنها را با قدرت استنباط خود از قرآن و احادیث استخراج می‌کردند، اختلاف آرا در این موضوعات امری بدیهی به نظر می‌رسد و البته از آنجا که قانونگذاران کشور ما نیز در بسیاری از موضوعات از فقه اسلامی پیروی کرده‌اند، لذا حقوق موضوعه کشور ما نیز از این موضوع بی‌نصیب نمانده است و در بسیاری از این موضوعات قانونگذاران که به نظر خود نیز از اختلافات فقهی در میان فقها مطلع بوده‌اند، یا سکوت اختیار کرده‌اند و یا بسیار مبهم، به نحوی که هیچکدام از نظرات را صریحاً نقض یا قبول نمی‌کند، بیان حکم کرده‌اند
این ابهامات و شبهات در برخی از مواد قانونی، حقوقدانان را بر آن داشته است که با استفاده از قواعد عمومی و اصول حقوقی، مسائل را موشکافی کرده تا شاید این روش، طریقی برای رسیدن به تفاسیر صحیح و نتیجه‌گیری منطقی در این مسائل گردد.
یکی از مسائلی که از دیرباز محل بحث‌های متعددی در میان فقها و حقوقدانان بوده است، «شرط ضمان مستأجر» نسبت به عین مورد اجاره می‌باشد. چنانچه می‌دانیم مستأجر نسبت به عین مستاجره در حکم امین است و ید او نسبت به مورد اجاره ید امانی محسوب می‌شود. یعنی اگر عین تلف گردد، مستأجر ضامن تلف نیست مگر اینکه تعدی یا تفریط کرده باشد. این موضوع در ماده 493 ق.م نیز پیش‌بینی شده است و قانونگذار در این ماده نیز مستأجر را نسبت به عین مستأجره امین می‌داند مگر اینکه تعدی یا تفریط کرده باشد، که در این صورت ضامن هر عیب و نقصی خواهد بود ولو اینکه تلف مستند به فعل او نباشد.
اما آنچه محل نزاع واقع شده است، صحت شرط ضمان مستأجر در ضمن عقد اجاره است، بدین معنا که مستأجر در هر صورت ضامن عین مستأجره است و مسئولیت هرگونه عیب و نقص به عهده اوست ولو اینکه از حدود متعارف برای انتفاع از عین مستأجره تجاوز نکند و بعباره‌الاخری در صورت عدم تعدی و تفریط نیز ضامن است.
از آنجا که ثبت اجاره‌نامه‌ها در دفاتر اسناد رسمی از دیرباز متداول بوده است و همچنان نیز ادامه دارد، تحقیق در صحت و یا احیاناً فساد چنین شرطی و بررسی ادله هر یک از دو نظریه توسط سردفتران و دفتریاران خالی از وجه نخواهد بود، مضافاً به اینکه این شرط عموماً در ضمن تنظیم اجاره‌نامه‌ها ملحوظ می‌گردد .
با اندکی بررسی و تأمل در کتب فقهی به این نکته دست می‌یابیم که مشهور فقها به بطلان چنین شرطی فتوا داده‌اند. معهذا در میان پیروان نظریه فساد نیز اختلافاتی وجود دارد، بدین نحو که برخی چنین شرطی را باطل می‌دانند، لیکن آن را مبطل عقد نمی‌دانند و در مقابل برخی دیگر پا فراتر نهاده و چنین شرطی را خلاف مقتضای ذات عقد اجاره بر می‌شمارند و لذا معتقدند مبطل عقد نیز می‌باشد.
اگرچه مشهور فقها عموماً بر فساد چنین شرطی اجماع کرده‌اند، لیکن پذیرفتن مطلق این نظریه، خصوصاً بدون توجه به ادله نظریه صحت منطقی به نظر نمی‌رسد.
در عصری که اصل حاکمیت اراده از مهمترین اصول حقوقی برشمرده می‌شود و وضع ماده 10 ق.م ماهیت قانونی نیز به آن بخشیده است، پذیرفتن فساد و عدم صحت قراردادی که طرفین بر آن تراضی کرده‌اند، بدون بررسی و تأمل دقیق امری بس مشکل و دشوار است.
لذا در این مقاله به بررسی هر یک از این نظریات و دلائل مربوط به هر یک و انطباق آن با اصول حقوقی می‌پردازیم و پس از بررسی دلائل و فروعات هر یک از دو نظریه صحت و فساد در خاتمه نیز به نتیجه‌گیری از دو مبحث مزبور و اینکه کدامیک از نظریات قابل انطباق با حقوق موضوعه و رویه قضایی عصر حاضر است، خواهیم پرداخت که امید است مورد توجه واقع گردد.

الف ) بررسی و تحلیل نظریه فساد:
همانطور که گفته شد اکثر فقها علاوه بر اینکه مستأجر را نسبت به عین مستأجره امین می‌دانند، شرط ضمان آن را بدون تعدی و تفریط صحیح نمی‌دانند به طوری که شهید در لمعه می‌گوید:
«و لا یضمن المستأجر العین الا بالتعدی او التفریط، ولو شرط ضمانها فسد العقد»
قسمت اخیر عبارت شهید در لمعه حکایت از آن دارد که وی علاوه بر فساد شرط ضمان، آن را مفسد عقد نیز می‌دانند. لذا همانطور که از نظرتان گذشت باید در مورد فساد چنین شرطی در دو مورد قائل به تمایز شویم:
1 ـ شرط ضمان مستأجر خلاف مقضای ذات عقد اجاره است: قبل از هرچیز باید با مفهوم شرط خلاف مقتضای عقد و دلایل بطلان عقد در صورت اندراج چنین شرطی آشنا شویم. مقتضای عقد یعنی اثری که طرفین عقد به منظور ایجاد آن عقد را منعقد می‌کنند. مثلاً در عقد بیع تملیک و تملک مقتضای ذات عقد بیع می‌باشد، و به همین نحو می‌توان تملیک منافع را مقتضای ذات عقد اجاره دانست، چرا که ماده 466 ق.م در تعریف عقد اجاره آن را عقد تملیکی معرفی می‌کند که به موجب انعقاد آن فیمابین موجر و مستأجر، مالکیت منافع برای مدت محدودی به مستأجر منتقل می‌شود.
پس هر عقدی دارای مقتضایی است و مقتضی این مقتضا نیز عقد مزبور است. در عقد بیع تملیک و تملک مقتضای عقد است و عقد بیع نیز مقتضی این مقتضاست.
مستنداً به ماده 233 ق.م شرط خلاف مقتضای عقد نه تنها خود باطل است بلکه مبطل عقد نیز می‌باشد و دلیل این امر نیز تعارض بین شرط و مقتضای عقد است. از آنجا که رابطه شرط و عقد، رابطه فرع و اصل است و شرط از عقد تبعیت می‌کند، لذا اگر عقد باطل باشد، به تبع آن شرط مندرج در ضمن آن نیز باطل است و مسلماً عکس این مطلب غالباً موجب بطلان عقد نمی‌شود. لیکن هرگاه شرط باطل به نحوی باشد که موجب تزلزل ارکان عقد نیز بشود، بدون شک موجب فروپاشی ارکان عقد نیز می‌شود و لذا مبطل عقد نیز می‌باشد.
در جایی که شرط برخلاف مقتضای عقد درج شده است، بدون تردید ارکان معامله موجب تزلزل می‌شود و این تزلزل نیز به سبب وجود تعارض بین عقد و شرط حادث می‌گردد (اذا تعارضا تساقطا) و البته این تعارض بین عقد و شرط در دو مورد متفاوت است:
اول اینکه تعارض بین شرط و عقد حادث و این تعارض مستلزم تساقط است و دوم اینکه تعارض بین آن دو مستلزم تساقط نباشد.

اگر شرط درج شده در عقد برخلاف تمام آثار مقتضای عقد باشد، یعنی اینکه مانع تمام تصرفات مادی و حقوقی گردد، مثل اینکه در ضمن عقد بیعی درج شود «مالکیت مبیع به خریدار منتقل نگردد»، این تعارض مستلزم تساقط است و همچنین است در موردی که شرط مندرج عمده آثار مقتضای عقد را منع کند. اگرچه این تعارض کامل نیست لیکن آن باقیمانده نوعاً و عرفاً مؤثر نمی‌باشد، لذا در این مورد نیز تعارض موجب تساقط می‌شود.
لهذا اگر شرط مندرج برخلاف بعضی از آثار مقتضای عقد باشد، ولی عمده آثار آن را منع نکند اگرچه تعارض حادث است، لیکن تعارض ایجاد شده را نمی‌توان مستلزم تساقط دانست.
یکی از دلایلی که پیروان نظریه فساد ارائه داده‌اند . تعارض چنین شرطی با مقتضای عقد اجاره است و آنهایی که شرط ضمان مستأجر را مخالف با مقتضای عقد اجاره می‌دانند، معتقدند که عقد اجاره دلالت بر تسلط مستأجر بر عین مستأجره دارد، و لازمه این تسلط نیز امین بودن مستأجر در عین مستأجره است، زیرا اگر مفهوم و مدلول عقد اجاره را تملیک منفعت به مستأجر بدانیم، این تملیک موجب تسلیط وی بر مورد اجاره است و لذا امین بودن مستأجر در مورد اجاره از تسلط او بر عین مستاجره به دلالت التزامی مشهود است و بنابراین شرط ضمان مستأجر با مدلول التزامی عقد متعارض است و همانطور که می‌دانیم تعارض مدلول عقد و شرط موجب تزلزل ارکان معامله شده و موجب فساد عقد و شرط می‌شود.
2 ـ شرط ضمان مستأجر برخلاف مشروع است: اما یکی از دلایل دیگری که پیروان نظریه فساد بیان نموده‌اند، نامشروع بودن شرط ضمان است . همانطور که می‌دانیم مستنداً به ماده 233 ق.م شرطی که نامشروع باشد باطل است. لیکن بطلان آن از آنجایی که موجب تزلزل ارکان معامله نمی‌گردد، مفسد عقد نیست.
اقتضای اصل حاکمیت اراده این است که آنچه مورد توافق و تراضی طرفین واقع می‌شود و قصد مشترک طرفین حکایت از لزوم آن می‌کند، الزام‌آور برشمرده شود. لیکن بر این اصل استثنائاتی وارد است و اجلی استثنا آن نامشروع بودن عقد است.
شروط ضمن عقد را نیز که به نوعی عقدی تبعی محسوب می‌شوند از این قاعده کلی مستثنی نمی‌باشد، لذا حکم شرط نامشروع نیز بطلان آن شرط است.
آنهایی که شرط ضمان مستأجر را نامشروع می‌دانند به احادیثی دال بر عدم ضمان امین استناد می‌کنند و از آنجا که فتاوی فقها حکایت از امین بودن مستأجر در عین مستأجره دارد، شرط ضمان مستأجر را که ید او نسبت به عین مستأجره امانی است، نامشروع دانسته و باطل می‌دانند. شیخ انصاری در رابطه با «شرط نامشروع» می‌فرماید:

«تعلق احکام شرع به موضوعاتشان بر دو گونه است گاهی حکم به موضوعی با قطع نظر از عوارضی که ممکن است بر آن وارد شود تعلق گرفته است و به تعبیر دیگر اطلاق در مورد وضع حکم لحاظ نشده است که در اصطلاح فقهی به چنین حکمی حکم ذاتی می‌گویند. و اینگونه موارد عروض حکم دیگری بر آن موضوع به لحاظ عروض عنوانی دیگر بر آن منافی با حکم ذاتی آن موضوع محسوب نمی‌گردد و گاهی حکم شرع با توجه به تمام عوارضی که ممکن است برموضوع وارد شود تعلق گرفته است، مگر در موارد اضطرار و حرج و... که در چنین وضعی عروض حکم دیگری بر آن موضوع به ناچار با آن حکم شرعی منافی خواهد بود .
پس با تحلیل فوق بین موضوعاتی که متعلق احکام شرعی واقع می‌شوند باید در دو مورد قائل به تمایز شد:
اولاً ) احکامی که حکم مقرر در آن باب، مقتضی الزام آن بوده است (خواه وجوب و خواه حرمت) مانند حرمت شراب و یا وجوب خمس. مسلماً شرط خلاف چنین احکامی که شارع نظر به الزام آنها داشته است صحیح نبوده و حکم چنین شرطی را بطلان آن شرط می‌دانیم.
ثانیاً ) احکامی که حکم مقرر در آن موضوع مقتضی الزام آن نبوده است و شارع نظر به الزام آن اثباتاً یا نفیاًَ نداشته است، لذا شرط خلاف این احکام را نمی‌توان باطل دانست زیرا اگرچه شارع به ظاهر حکم بر الزام آن مقرر داشته است، لیکن وضع آن حکم از باب الزام نبوده است و این مورد همانند مورد اول قدرت حکومت بر اصل حاکمیت اراده را نخواهد داشت. از آنجا که مهمترین ادله پیروان نظریه فساد خارج از موضوعات مذکور نمی‌باشد، لذا آنهایی که به صحت چنین شرطی نظر دارند به ادله مزبور اینچنین پاسخ می‌دهند:
اولاً ) شرط ضمان مستأجر را نمی‌توان مخالف مقتضای عقد اجاره دانست و شرط ضمان مستأجر هیچ‌گونه منافاتی با مقتضای عقد اجاره ندارد، زیرا مقتضای عقد اجاره را نمی‌توان عدم ضمان مستأجر دانست، بلکه قدر متیقن این است که عقد اجاره مقتضی ضمان مستأجر نمی‌باشد.
پس نمی‌توان مقتضای عقد اجاره را امین بودن مستأجر دانست، زیرا اگر به خاطر بیاورید علت امین بودن مستأجر را نسبت به عین مستأجره به واسطه تسلیط وی بر مورد اجاره دانستیم، لزوم این تسلیط نیز به دلیل حصول تدریجی منفعت از عین مستأجره است.
ضعف این استدلال در جایی آشکار می‌گردد که دریابیم اساساً در همه اقسام اجاره، تصرف مورد اجاره برای استیفای منفعت ضرورتی ندارد. مثال بارز این ادعا نیز در اجاره حیوان برای حمل بار متصور است که معمولاً مالک حیوان مسئولیت حمل آن را برعهده می‌گیرد.
علاوه بر پاسخ مزبور ذکر این نکته نیز ضروری است که در فرض اینکه امین بودن مستأجر را مقتضای عقد اجاره بدانیم، اگرچه شرط ضمان مستأجر در این فرض با مقتضای عقد منافات دارد، لیکن این تعارض را نمی‌توان مسلتزم تساقط دانست زیرا همانطور که گفته شد، تعارضی موجب تساقط است که با علت تامه عقد متعارض باشد و یا به عبارت دیگر مانع تمامی یا عمده تصرفات مادی و حقوقی باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  25  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود  دانلود مقاله آثار تعدّی و تفریط مستأجر نسبت به عین مستأجره (ضمان مستأجر)


دانلود مقاله کاربردها و جایگاه آن در یک سیستم مالی

 

فیزیک مالی : کاربردها و جایگاه آن دریک سیستم مالی

 

چکیده
مسائل و مشکلات موجود در اقتصاد و بازارهای سرمایه، فیزیکدانان را جذب خود ساخته تا درصدد ارائه راهکارهای مناسب برای حل مشکلات فوق، دست بکار شوند. امروزه فیزیک آماری نقش بسیار مهمی را در اقتصاد و امور مالی ایفا می کند . به کار برد مفاهیم فیزیک در امور مالی و اقتصاد به ترتیب فیزیک مالی و فیزیک اقتصادی اطلاق می شود. در این مقاله، ابتدا فیزیک مالی تشریح و اجزای یک سیستم مالی ارائه و جایگاه فیزیک مالی در یک سیستم مالی بیان می شود ، سپس نمونه هایی از کاربرد فیزیک در امور مالی ارائه و نهایتاً به بررسی تطبیقی تحلیل گری مالی ، مهندسی مالی ، فیزیک مالی و فیزیک اقتصادی پرداخته می شود.

 

واژه های کلیدی: فیزیک مالی، فیزیک اقتصادی، تحلیل گری مالی، مهندسی مالی، حرکت براونین
(براونی) .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه
با مطرح شدن محیط های تجاری بین المللی، جهانی سازی بازارهای سرمایه، رقابت، مشتری مداری و تولید محصولات و ارائه خدمات جدید، یقیناً مدیران برای اتخاذ تصمیمات مناسب و بهینه، نیاز به ابزارهای جدیدی دارند. دراین راستا باید از دانش و اطلاعات به روز و کافی برخوردار بود تا علاوه بر بقاء در محیط های تجاری بین المللی و رقابتی، روندی رو به رشد داشت، بنا بر این باید از متخصصان علوم مختلف برای حل مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی استفاده نمود. امروزه برای حل مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی از علوم دیگر همانند روانشناسی، ریاضی و فیزیک استفاده می شود. در عصر کنونی برای قیمتگذاری محصولات و خدمات، پیش بینی آینده تجاری شرکتها و احتمال ورشکستگی آنها، مدیریت پورتفوی، مدیریت ریسک و غیره، دیگر نمی توان فقط به تجزیه و تحلیل ذهنی یک مدیراتکا نمود بلکه از یافته های علوم دیگر استفاده می شود. به عنوان مثال برای قیمت گذاری اختیارهای خرید و فروش سهام از فرمول های ریاضی و فیزیک بهره می گیرند و برای مدیریت ریسک از ابزارهای مهندسی مالی که مبتنی بر روش های کمی و ریاضی هستند، استفاده می شود.
یکی از جدیدترین پیوندهای کاربردی بین علوم مختلف، پیوند بین امور مالی و اقتصاد با فیزیک و ریاضی می باشد که در واقع متخصصان و دانشمندان این علوم سعی در استفاده از مفاهیم و فرمول های ریاضی و فیزیک برای حل مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی دارند. به کاربرد مفاهیم فیزیک برای حل مسائل و مشکلات موجود در امور مالی و اقتصاد به ترتیب فیزیک مالی و فیزیک اقتصادی اطلاق می شود. در این مقاله سعی بر این است که به صورتی ساده و کاربردی فیزیک مالی تشریح و سپس اجزای یک سیستم مالی ارائه و جایگاه فیزیک مالی در یک سیستم مالی بیان شود و سپس نمونه هایی از کاربرد فیزیک در امور مالی ارائه و نهایتاً به بررسی تطبیقی تحلیل گری مالی، مهندسی مالی، فیزیک مالی و فیزیک اقتصادی پرداخته شود.

 

فیزیک مالی
بطورکلی فیزیک به دو شاخه نظری و کاربردی تقسیم می شود. هدف علم فیزیک شناخت جهان به بهترین شکل ممکن است. درواقع علم فیزیک درصدد است که هیچ سئوالی بی پاسخ نماند. هدف آرمانی علم فیزیک این است که به تمامی سئوالات پاسخ دهد. امروزه علم فیزیک در راستای هدف خود به شاه کلیدی برای حل بسیاری از مشکلات در سایر علوم تبدیل شده است. مصداق بارز آن فیزیک لیزری، فیزیک هسته ای و بیو فیزیک است. فیزیک گسترش توصیف های عمومی(مدل های ریاضی ) و مربوط به دنیای واقعی پیرامون ماست. این مدل ها بسیاری از انواع مسائل پیچیده را شرح می دهند، به عنوان مثال حرکت مولکول ها در گاز یا حرکت ستارگان در کهکشان، در امور مالی و اقتصاد نیز از این مدل های ریاضی استفاده می شود.
همانطوری که بیان گردید، از استفاده های دیگر فیزیک، کاربرد آن در امور مالی و اقتصاد است که به فیزیک مالی و فیزیک اقتصادی معروف است و در چند سال اخیر توجه فیزیکدانان را به خود جلب نموده است. امروزه پیوند فیزیک و امور مالی دیگر جای تعجب ندارد. مسائل مالی و پولی همانند آزمایشات فیزیک می باشند به این معنا که هر دو با اعداد و کمیت ها سروکار دارند و این بیانگر ارتباط عمیق بین فیزیک و امور مالی می باشد. بازارهای مالی بین المللی دارای قابلیت سودآوری فراوانی برای فیزیکدانان هستند. دانشمندان فیزیک می توانند با استفاده از تکنیک های آماری، حرکتهای پویا و پیچیده قیمت سهام، نرخ های بهره و قیمت اوراق مشتقه را با احتمال خطای معقولی پیش بینی نمایند. به عنوان نمونه می توان از سری زمانـی باکس-جنکینز برای تخمین ریسک سیستماتیک در بورس اوراق بهادار، از تحلیل های تکنیکـی برای پیش بینـی رونـد قیمت سهام در بورس اوراق بهـادار، از شبکه های عصبی برای پیش بینی روند قیمت سهام و برای طراحی مدل سرمایه گذاری مناسب در سبد سهام، استفاده نمود.
ارائه مدلی برای پیش بینی فراز و نشیب های بازار، ریسک قیمت گذاری ها و پدیده های اقتصادی که مصداق بارزی از پدیده های تصادفی هستند، نیازمند تجزیه و تحلیل دقیق و هوشمند انه ای است که فیزیکدانان عرصه فیزیک آماری تاکنون نقش بسزایی در پیشبرد آن در دنیا داشته اند. از مصادیق بارز دیگر فیزیک در امور مالی، شبیه سازی رفتار بازار با حرکت براونی می باشد. همچنین تحلیل های نظیر شبیه سازی مونت کارلو ، منطق فازی ، هندسه فرکتالی ، آشوب و شبکه های عصبی که ابزار اساسی تحلیل گران سیستم های پیچیده است، تاکنون نتایج قابل تأملی را در این پیش بینی ها در دنیا ارائه کرده است. فیزیکدانان آماری روز به روز پا به این عرصه جذاب و سودآور می گذارند و مدل هایی را در اقتصاد و امور مالی به نام خود ثبت می کنند. با توجه به مطالب ارائه شده به کاربرد فیزیک در امور مالی و اقتصاد، فیزیک مالی و فیزیک اقتصادی گفته می شود. به عبارتی بهتر، به کاربرد مفاهیم فیزیک برای حل مسائل و مشکلات موجود در امور مالی، فیزیک مالی گفته می شود. در چند سال اخیر، توجه به کاربردهای فیزیک آماری برای توصیف بازارهای مالی و اقتصادی بسیار عمیق تر و گسترده تر شده است و مباحث جدیدی مطرح شده اند. از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
• ویژگی های آماری سری های زمانی در مالیه و اقتصاد:
- چگالی احتمال و مقیاس تغییر قیمت.
- ارتباطات خطی و غیر خطی در سری های زمانی.
- عمومیت در سری های زمانی و مدل های آماری آنها.
• کاربردهایی در قیمت گذاری اختیار خرید و فروش سهام و اقدامات تأمینی.
• کاربرد هایی در تئوری پرتفولیو.
• شبیه سازی مدل های میکروسکوپی بازار.
• تئوری و پیش بینی ورشکستگی در بازار سهام.
ملاقات فیزیک و امور مالی
تعداد بسیار اندکی از فیزیکدانان به طور مستمر بر روی بازارهای مالی کار کرده اند. بانکها، شرکتهای بیمه و سایر موسسات مالی و اعتباری و شرکتهای بزرگ و بین المللی از دانشمندان فیزیک به خصوص فیزیکدانان آماری که از مهارتهای محاسباتی و ریاضی مناسب و قدرت تجزیه و تحلیل بسیار بالا در تفسیر مسائل مالی برخوردارند، استفاده نموده اند. فیزیکدانانی که در این عرصه پا گذاشته اند به دانشمندان موشکی مشهور هستند. امروزه با پیچیده شدن بازارهای مالی، نیاز به چنین دانشمندانی که از قدرت بالایی در حل مسائل و مشکلات مالی با استفاده از مهارتهای محاسباتی برخوردارند بیش از پیش احساس می شود. این افراد که در این عرصه وارد می شوند غالباً دارای مدرک دکتری در یک از شاخه های فیزیک می باشند.

 

 

 

در دهه اخیر با بکار گیری فیزیک نظری و کاربردی در بازارهای مالی، رویا پردازی دانشمندان جوان در رسیدن به بالاترین رتبه های علمی در سنین جوانی می تواند تحقق یابد. بازارهای مالی نیاز به فیزیکدانانی داردکه از بعد نظری و کاربردی در حد بالایی از دانش قرار داشته باشند، یعنی هم توانایی محاسباتی و ریاضیاتی بالایی داشته و هم توانایی تجزیه و تحلیل مسائل مالی را داشته باشند تا بتوانند بین مفاهیم فیزیک و مشکلات مالی ارتباطاتی را برقرار نمایند و با ترکیب این دو حیطه راهکارهایی جهت حل مشکلات مالی بانکها، شرکتهای بیمه، موسسات مالی و اعتباری و سایر شرکت های بزرگ و تجاری ارائه کنند. امروزه این موضوع از آن چنان اهمیتی در بین فیزیکدانان برخوردار شده است که جوامع علمی فیزیک مثل جامعه فیزیک اروپا دررابطه با کاربردهای فیزیک در امور مالی و اقتصاد گردهمایی را در دابلین تشکیل دادند و به این موضوع پرداختند. روابط حاکم بر بازارهای مالی بین المللی ساده نیستند و بازارهای مالی متفاوتی از نظر زمان، مکان و جریانات سرمایه در سطح جهان وجود دارند. این پیچیدگی های بازارهای مالی بین المللی به همراه طبیعت پویای آن بازارها، دلیل اصلی جذب فیزیکدانان به مباحث مالی و پولی می باشد، به عنوان نمونه سهام مبادله شده در بورس اوراق بهادار نیویورک، توکیو، لندن، پاریس، هنگ کنگ و دیگر شهرهای جهان دارای ارزش های مبادلاتی مختلفی از همدیگر هستند. ارزش سهم هایی که مورد خرید و فروش قرار می گیرند ناشی از ارزش های دارایی های پشتوانه مربوط به آن نوع سهام مثل قهوه، فلزات گرانبها و غیره می باشد. در واقع این روابط پیچیده حاکم بر بازارهای مالی نیاز به افرادی دارد که از مهارتهای بالای محاسباتی و ریاضی و قدرت تجزیه و تحلیل مناسب مشکلات مالی و مهمتر از همه توانایی ایجاد ارتباط مناسب بین مفاهیم فیزیک و مشکلات مالی، برخوردار باشند.
اجزای یک سیستم مالی و جایگاه فیزیک مالی در آن
اجزای یک سیستم مالی شامل موارد زیر می باشد:
● نهادهای مالی،
● بازارهای مالی،
● ابزارهای مالی،
● قوانین و مقررات مالی
● نظارت براجرای قوانین و مقررات.
طبق قوانین و مقررات بورس اوراق بهادار منظور از نهادهای مالی، نهادهای مالی فعال در بازار اوراق بهادارهستند که از آن جمله می توان به "کارگزاران"، "کارگزاران یا معامله گران"، "بازار گردانان"، "مشاوران سرمایه گذاری"، "موسسات رتبه بندی"، "صندوق های سرمایه گذاری"، "شرکتهای سرمایه گذاری "، "شرکتهای پردازش اطلاعات مالی"، "شرکتهای تامین سرمایه" و "صندوق های بازنشستگی" اشاره کرد. نهادهای مالی همان بازیگران مالی هستند. انواع بانکها (ملی، تجاری و سرمایه)، شرکتهای بیمه، موسسات سرمایه گذاری و موسسات مالی و اعتباری و موسسات لیزینگ، نمونه هایی از بازیگران مالی هستند. بازارهای مالی یک نوع محیط بازی را تشکیل می دهند که شامل بازارهای رسمی (بورس) و بازار غیررسمی(فرا بورس)، بازارهای پولی و سرمایه می باشد.
ابزارهای مالی به چهار دسته کلی ابزارهای مالکیت ، ابزارهای بدهی ، ابزار مشتقه و ابزارهای ترکیبی تقسم می شوند.ابزارهای مالکیت مربوط به حقوق صاحبان سهام است و رایج ترین آنها سهام عادی می باشد. ابزارهای بدهی نشانگر وامی است که صاحبان یک سازمان از اشخاص حقیقی و حقوقی می گیرند مثل وام دریافتی از موسسات مالی و اعتباری و یا اوراق قرضه انتشار یافته توسط شرکتها. ابزارمشتقه ابزار مالی می باشند که ارزش آنها از ارزش سایر اوراق بهادار مشتق می شود مثل اختیارهای معامله ، قراردادهای سلف ، قرادادهای آتی و تاخت . نهایتاً ابزارهای ترکیبی، ترکیبی از سه ابزار اول می باشند مثل اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام.
قوانین و مقررات مالی شامل قوانین مربوط به نظام عملیات نهادهای مالی و بازارهای مالی هستند. نهایتاً این که موضوع نظارت بر اجرای قوانین و مقررات مالی دربرگیرنده نظارت بر عملیات بانکها و شرکتهای بیمه و موسسات مالی و سایر شرکتها و موسسات مربوط می باشد. همان طوری که بیان شد، بازیگران مالی بسیار زیادی در یک سیستم مالی وجود دارند که هریک از آنها اهداف متنوع و خاص خود را دارند ولی همه آنها علاقمند به افزایش ارزش سرمایه خود می باشند. فیزیکدانان مالی به این بازیگران مالی کمک می کنند که ارزش سرمایه خود را با کمترین ریسک ممکن، حداکثر نمایند و در جهت حداکثر کردن ثروت بازیگران مالی تلاش می کنند. فیزیکدانان مالی با مشاهده و تفسیر مسائل مربوط به نهادهای مالی با استفاده از مهارتهای ریاضی خود در جهت حل مشکلات مالی گام بر می دارند. بسیاری از این فیزیکدانان برای موسسات مالی و شرکتهای بزرگ کار می کنند و عده ای هم توسط شرکتهای مشاوره مالی کوچک بکار گمارده می شوند و درآمدهای بسیار بالایی کسب می نمایند. به عنوان نمـونه، پروفسور الکساندر لیپتون لفشیتز رئیس مبادلات خارجـی در دوچه بانک در نیویورک می باشد، وی در سال 1982 جایزه « بهترین جوان متخصص ژئو فیزیک » را از فرهنگستان علوم روسیه دریافت کرد و با سفر به ایالات متحده امریکا بعد از مدتی به عنوان بازرگان در وال استریت مشغول به کار شد. وی از اطلاعات ریاضی و فیزیک خود بهره جست و ایده هایی در رابطه با پیوند فیزیک با امور مالی مطرح نمود و از مفهومی به نام موج کلوین که به طور شگفت انگیزی در مدل های مالی برای ارزیابی سود و منافع فرعی دارای کاربرد است، استفاده کرد و آن با عنوان مدل آفین شناخته می شود. وی برای بسیاری از مشکلات کاری خود ازقوانین ریاضی و فیزیک بهره می گیرد و آنها را حل می کند.
پرفسور لیپتون پیش بینی کرده بود که با پیوند مدل های واقعی ، مهندسی مالی ، تئوری بازی ها و پیش بینی ها می توان ابزارهای مناسبی برای حل مسائل مالی ابداع کرد. وی تحقیقاتی در این راستا انجام داد، از آن جمله تحقیقی پیرامون ساختار میکروسکوبی بازار بود به طوری که بیان می کند اصطلاحاتی مثل عرضه و تقاضا و نقدینگی و بعضی از اصطلاحات تخصصی مالی به نحوی با ریاضی مرتبط هستند به طوری که این ارتباط منجر به قیمت گذاری محصولات با استفاده از فرمول های ریاضی و فیزیک شده است. فیزیکدانان مالی بیان می کنند، در بسیاری از حالات بازار مثل مایع یا گاز عمل می کند بطوری که بانکدارها از مفاهیمی مثل « نقدینـگی » و « بی ثباتی» برای تشریح حالتهـای خـاص مـربـوط به فعالیت های خودشان استفاده می کنند در حالیکه روان بودن آب همان نقدینگی و ناپایداری گازها همان بی ثباتی را می رساند و این موارد را دلیلی بر ارتباط عمیق فیزیک و امور مالی می دانند.

 


حرکت تصادفی در امور مالی
این موضوع که بعضی از مشکلات مالی می توانند به کمک ابزارهای علمی نشان داده شوند، موضوع جدیدی نیست. در سال1900میلادی لوئیز باچیلییر در رابطه با نوسانات قیمت سهام در بورس اوراق بهادار پاریس مطالعاتی را انجام داد، وی یک مفهوم فراتر از ریاضیات را وارد محاسبات خود نمود و آن ، یک مفهوم فیزیکی به نام « حرکت تصادفی » بود که پیش تر از وی توسط ایساک نیوتن معرفی شده بود. در سال 1905 باچیلییر مقاله ای منتج از رساله دکتری خود به چاپ رساند که حقیقتاً شامل نتایج قابل ملاحظه و دیدگاه های برجسته ای بود که نه تنها با حرکت براونی انیشتن بلکه با بسیاری از نظریات مالی بعد از جنگ جهانی هم هماهنگ بود.
مدل بازار سهام باچیلییر بسیار ساده بود و بسیاری از جریانات و نوسانات قیمت را در بر نمی گرفت به عنوان مثال شامل احتمالات شکست نمی شد. وی فرض کرده بود که بسیاری از تغییرات به دنبال توزیع چگالی گاووسی است و شکست ها در مدل وی در نظر گرفته نشده بود زیرا احتمال رخ دادن حوادث بزرگ و مهم در یک جهان گاووسی بسیار کوچک است.
بسیاری از دانشمندان تلاش کرده اند که مدل های مالی بهتری را ایجاد نمایند. ایجاد یک مدل مناسب نوسانات قیمت در راستای کنترل بهتر ریسک مالی توسط بازیگران مالی عامل حیاتی در بازارهای بین المللی است. در واقع بازارها می توانند به عنوان « مبادلات ریسک » در نظر گرفته شوند که در آن هریک از بازیگران مالی سعی در کاهش ریسک خود دارند. یک مدل نوسانات قیمت سعی در پیش بینی این موضوع دارد که در آینده چه اتفاقی با چه احتمالاتی رخ خواهند داد. پس این نظریه که یک حالت مشخص حتماً رخ خواهد داد کاملاً بی معناست. این موضوعی است که منجر به توسعه قوانین آماری می شود مثلا ً احتمال این که قیمت سهام خاصی تا یک دلار در فاصله امروز و فردا افزایش (کاهش) یابد چقدر است؟ ورودی های این مدل می تواند شامل قیمت های سهام جاری و گذشته، نرخ های بهره و سایر متغیرها باشد. برای آزمایش این مدل، تغییرات قیمت های پیش بینی شده را با تغییرات قیمت های واقعی مقایسه می کنند و سپس ارزش پارامترهای موجود در مدل فوق را برای حصول به بهترین ارائه از واقعیت تعدیل می کنند. همواره یک مدل خوب، در تعادل بین سادگی از نظر ریاضیات و قدرت توصیف مناسب قرار دارد، یعنی مدلی مناسب است که از آن چنان پیچیدگی های ریاضی برخوردار نباشد که فهم آن مشکل باشد، در واقع تا حد ممکن ریاضیات مربوط به مدل را به جهت فهم بهتر آن مدل ساده می کنیم البته تا جایی که به تفاسیر نتایج حاصله از آن مدل صدمه ای وارد نگردد. تا به امروز مدلی جامع که تمام جوانب بازارهای مالی و سرمایه را در نظر بگیرد، ارائه نشده است ولی مدل های گوناگونی توسط فیزیکدانان آماری ارائه شده است که همگی سعی در پیش بینی آینده بازارهای مالی و سرمایه دارند، درواقع سعی در پیش بینی تغییرات محصولات در آن بازارها را دارند.
آزمون های زیادی پیرامون کارآیی و پیش بینی و ارتباط بین آنها صورت گرفته است. طبق نتایج حاصله، بازارها کارآتر هستند تا قابل برآورد و پیش بینی. قبل از مقاله فاما در سال 1970 فرضیه بازار کارا به طور گسترده مورد پذیرش قرار گرفته بود و بعد از آن، « بازارهای سرمایه کارآ » بازارهای بی اندازه کارا در انعکاس اطلاعات معرفی شدند و آن، چه به صورت انفرادی و چه به صورت کامل مورد پذیرش اقتصاددانان مالی بوده است. دیدگاه پذیرفته شده در رابطه با فرضیه بازار کارآ این بود که وقتی اطلاعات ایجاد می شود به طور گسترده ، به سرعت و بدون تاخیر تاثیر خود را بر روی قیمت اوراق بهادار می گذارد. بنابراین هیچ مطالعه و تحلیل تکنیکی در قیمت های سهام گذشته برای پیش بینی قیمت آتی تأثیر نخواهد داشت و تجزیه و تحلیل های اساسی، همانند درآمد شرکت ها وارزش داراییها در راستای کمک به سرمایه گذار در انتخاب سهام، بی ارزش خواهد بود و سرمایه گذار به صورت انفرادی قادر به دستیابی به بازده بیشتر به وسیله انتخاب تصادفی پورتفوی با توجه به ریسک متناظر با آن خواهد بود.
فرضیه بازار کارآ که بر اساس حرکت تصادفی بنا شده است به اعتقاد برخی از اقتصادانان مالی یک مبحث نامربوطی است که در ادبیات مالی برای مشخص کردن یکسری قیمت، جایی که تغییرات ثانویه قیمت ارائه می شود، به صورت تصادفی از قیمت گذشته بیان می شود. بر اساس منطق حرکت تصادفی، اگر جریان اطلاعات غیروابسته بوده و اطلاعات بدون وقفه اثر خودش را بر قیمت سهام گذاشته است، پس تغییرات قیمت فردا فقط وابسته به خبرهای فردا و غیروابسته به تغییرات قیمت امروز خواهد بود. با توجه به این که خبرهای فردا غیرقابل پیش بینی می باشند، پس نتایج تغییرات قیمت نیز غیر قابل پیش بینی و تصادفی خواهند بود. در نتیجه قیمت ها از همه اطلاعات کسب شده تاثیر پذیرفته اند و سرمایه گذاران بی اطلاع به خوبی یک کارشناس قادر به تشکیل یک پورتفوی مناسب از بین انواع سهام موجود در بازار خواهند بود. در ابتدای قرن بیست و یکم فرضیه بازار کارآ کمرنگ شد خیلی از متخصصان آماری و اقتصادانان مالی تا حدی به قابل پیش بینی بودن قیمت سهام اعتقاد پیدا کردند. گروهی از اقتصادانان بر اجزای رفتاری و روانی تعیین کننده قیمت سهام تاکید نموده اند و اعتقاد به قابل پیش بینی بودن قیمت سهام بر مبنای الگوی قیمت گذشته سهام داشته اند، بعضی از اقتصادانان ادعا کرده اند که الگوهای قابل پیش بینی به سرمایه گذار توانایی تحصیل بازده اضافی را می دهد.

 

حرکت براونین در امور مالی
زیست شناسی به نام براونین در طی آزمایش های خود با پدیده های جالبی برخورد نمود. وی متوجه شده بود که اگر یک تخم چمن را در داخل مایعی مثل آب قرار دهیم و با دقت به آن نگاه کنیم مثلاً با میکروسکوب، می بینیم که این تخم چمن ساکن نیست بلکه به صورت کاملاً محسوسی در محیط مایع(آب) حرکت های ریزی انجام می دهد و دائما جابجا می شود. انگار موجودات نامرئی در هر لحظه این تخم چمن را به سمتی می کشند و این حرکتها کاملاً بی نظم بوده و در یک جهت نیستند. این که چرا شما این تخم چمن را دائماً در حال حرکت می بینید، توسط آلبرت انیشتن در قالب یکی از سه مقاله مشهورش جواب داده شده است. انیشتن بیان کرد که موجودات نامرئی که در هر لحظه در یک جهت تصادفی به تخم چمن ضربه می زنند چیزی جز مولکول های آب نیستند، زیرا مولکول های آب دائماً در حال حرکت هستند. این امر به خاطر دمای آب است زیرا ضربه های کاملاً تصادفی به تخم چمن وارد می کنند.حال در امور مالی این بحث پیش می آید که قیمت یک کالا در بازار چگونه بالا – پایین می شود؟ با فرض ثابت بودن مقدار عرضه و تقاضای کالا و فصلی نبودن کالای مورد بحث، تغییرات قیمت کالا در بازار را می شود به خوبی با حرکت براونی مدلسازی نمود. لذا تمام عواملی که در تعیین قیمت نقش دارند مثل مولکول های آب به صورت تصادفی به قیمت کالا ضربه وارد می کنند. در ادامه یکی از کاربردهای حرکت براونین در امور مالی تشریح می گردد.

 

قیمت گذاری اختیار خرید و فروش سهام و حرکت براونین
اختیارها قراردادهای خاصی هستند که به دارنده آن حق خرید یا فروش دارایی را به قیمت توافقی در تاریخ مشخص یا قبل از آن تاریخ اعطا می کند. اختیارها از سال 1973 در بازار های سازمان یافته معامله می شوند.گفتنی است که خرید یا فروش کالا یا سهام مربوطه از اختیارات دارنده است، نه از تعهدات وی. بنابراین زمانی که به نفع وی باشد از اختیار خود استفاده می کند.
اختیارهای خرید و فروش گوناگونی در بازارها وجود دارند. اختیار اروپایی که حق استفاده از اختیار را فقط در تاریخ انقضا به دارنده می دهد، اختیار امریکایی که حق استفاده از اختیار را در تاریخ انقضا یا قبل از آن به دارنده می دهد و اختیار آسیایی که تسویه آن بستگی به متوسط قیمت در طول عمر اختیار خرید دارد.
در اختیارهای خرید و فروش، دارنده اختیار خرید سهام، دارای اختیار برای خرید دارایی است و هیچ تعهدی ندارد ولی انتشار دهنده اختیارها، تعهداتی در قبال دارنده اختیارها دارد. این عدم تقارن حقوق و تعهدات منجر به قراردادهای بیمه ای می شود و مشکلاتی را در قیمت گذاری اختیارها پدیدار می سازد و سئوالاتی را برای انتشار دهندگان و دارندگان اختیارهای خرید و فروش در رابطه با قیمت گذاری ها و اقدامات تأمینی اختیارهای خرید و فروش پیش می آورد.
یک فیزیکدان به نام فیشر بلک به همراه اقتصاددانی به نام مایرون شولز و مهندس رابرت مرتن ، قیمت گذاری و اقدامات تأمینی را برای اختیارهای خرید و فروش، از طریق تکنیک های علم فیزیک مطرح کردند، فرض آنها بر این بود که فرآیند قیمت گذاری داراییها به درستی توسط حرکت هندسی براونی تشریح گردیده است. آنها با استفاده از فرمول های فیزیک، ریاضی و آمار روشی را برای قیمت گذاری اختیارهای خرید و فروش و رسیدن به سطح ریسک بهینه ارائه نمودند. ( Johannes Voit ,2003 )
بانکها و موسسات سرمایه گذاری برای ایجاد صرف از طریق افزایش قیمتها از فرمولی به نام بلک- شولز استفاده می کنند که ثمره دو دهه تلاش بلک، شولز و مرتن در دهه های 1960و1970 می باشد. آنها از این فرمول برای قیمت گذاری حق تقدم خرید سهام بر مبنای مفروضات قیمت گذاری سهام استفاده می کردند. آنها برای پیش بینی تغییرات در قیمت ها از متغیرهای مالی زمان، قیمت نرخ های بهره و نوسانات استفاده نمودند. در این راستا مرتن و شولز در سال 1997 برنده جایزه نوبل اقتصاد شدند، ضمن آنکه بلک دو سال قبل از اهدا جایزه نوبل مرده بود. فرمولی که در زیر می بینید به فرمول بلک – شولز معروف است که برای قیمت گذاری اختیارها و قراردادهای سلف و آتی استفاده می شود. (رابطه 1)

 


در این رابطه، r نشانگر نرخ بهره ، t نشانگر زمان ، s نشانگر قیمت و v نشگر نوسانات می باشد.
می توان استنباط کرد که مبنای پرتفولیوی سرمایه گذار انفرادی یا قسمتی از استراتژی های تجاری بانکهای مولتی بیلیون دلاری بر مبنای همین ارتباطات قیمت و حرکت بازار که در هر دقیقه تغییر می کند، طراحی شده است. هدف هر سرمایه گذار از ارزیابی و مدیریت ریسک های موجود در فعالیت های تجاری، بیشینه کردن بازده سرمایه گذاری ها با توجه به سطح ریسک موجود در آن است، همچنین رسیدن به سطح ریسکی که بین موسسات مالی و مشتریان روابط بهینه ای ایجاد نماید. در این راستا دانشمندان علم فیزیک با همکاری اقتصاددانان و متخصصان امور مالی درصدد محاسبه نرخ بازده و نیز قیمت های آتی هستند. درست مثل آزمایشگاه فیزیک، آنها مدل های خود را از طریق شبیه سازی در کامپیوتر آزمایش می کنند تا میزان دقت آن را با استفاده از اطلاعات واقعی بدست آمده بسنجند.

 


بررسی تطبیقی تحلیل گری مالی، مهندسی مالی، فیزیک مالی و فیزیک اقتصادی
تحلیل گری مالی از وظایف مدیر مالی می باشد و به درک صحیح عملکرد و وضعیت گذشته شرکت اطلاق می شود که امکان برنامـه ریزی آتی در راستـای حـداکثر کردن ثروت سهامـداران را می دهـد. فرآیند تحلیل گری مالی شامل سه حوزه زیر می باشد:
• حسابداری مالی.
• تحلیل از دیدگاه سرمایه گذار.
• اقتصاد مدیریت.
در حوزه حسابداری مالی به تعیین سود، ارزش افزوده و مالیات می پردازند. حوزه تحلیل از دیدگاه سرمایه گذار بر تجزیه و تحلیل سرمایه گذار، از طریق اطلاعات مالی مقایسه ای و تحلیل بازار استوار است. در حوزه اقتصاد و مدیریت به فعالیتهای اقتصادی، اثر بخشی و حداکثر کردن ثروت سهامداران و ارزش آفرینی می پردازند. در واقع یک تحلیل گر مالی تا مرز شناخت وضعیت موجود پیش می رود .
مهندسی مالی از اوایل دهه 1980 مطرح گردید و برای آن تعاریف زیادی ارائه شده است. در زیر به تعدادی از آنها اشاره می گردد:
• مهندسی مالی عبارتست از طراحی، توسعه و به کارگیری ابزارهای جدید مالی و فرآیندهای مربوطه و در نهایت ارائه راه حل های مبتکرانه برای مسائل و مشکلات مالی. (Finnerty,1988)
• مهندسی مالی عبارتست از به کارگیری ابزارهای مالی برای بازسازی شرایط مالی فعلی به شرایطی با موفقیت های بیشتر.(Merto,1999)
• انجمن بین المللی مهندسان مالی (IAFE) بیان می دارد که مهندسی مالی عبارتست از توسعه و بکارگیری خلاقانه فناوری مالی برای حل مسائل مالی و استفاده از فرصت های مالی.
همان طوری که بیان شد تحلیل گری مالی تا مرز شناخت وضعیت موجود است ولی مهندسی مالی علاوه بر شناخت وضعیت موجود به ارائه راهکارهایی خلاقانه برای حل مسائل و مشکلات موجود اطلاق می شد. در واقع مرز تمایز آنها در ارائه راهکارهای مبتنی بر خلاقیت و نوآوری برای حل مسائل و مشکلات مالی شرکتها است.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 11   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله کاربردها و جایگاه آن در یک سیستم مالی