دانلودمقاله چرا غرب با وجود فساد همیشه در حال پیشرفت علمی است ؟

 

 

 
پیشرفتی که امروزه در غرب وجود دارد، اوّلاً پیشرفت در علم و صنعت و تکنولوژی بوده، نه در تمام جنبه های انسانی؛ ثانیاً غرب پیشرفت خود را مدیون تلاش و کوشش پیشینیان خویش است، نه ره آورد انسان غربی امروزی. دانشمندان بزرگی که در طی چندین قرن در جهان غرب با بهره گیری از آثار و نوشته های دانشمندان پیش از خود، قافله علم را به جلو راندند ، و امروزه به جهان غرب عرضه داشتند، انسان های غیر اخلاقی نبودند؛ یعنی اگر چه غرب امروزه با پیشرفت در علم و صنعت روبرو است، اما پیشرفت را مدیون انسان های تلاشگر و دانشمندان پیشین است و آن ها اهل فساد نبودند. حتی امروزه کسانی که در وادی دانش و کشف رموز هستی و اختراع قرار گرفته اند، کسانی نیستند که به دنبال جنبه های فساد آور در غرب بروند. مطمئناً دانش و کشف رموز هستی با صرف کردن عمر و وقت در فساد سازگاری ندارد. بسیاری از آنان به ارزش های اخلاقی احترام می گذارند. و چنین نیست که همه جهان غرب و مردم آن به فساد آلوده باشند. اگر غالباً با جنبه های فاسد آن روبرو هستیم، به این خاطر است که برای کشورهای دیگر این جنبه ها را بیشتر به نمایش می گذارند، یا برای این است که از جنبه های مثبتی که در آنجا وجود دارد، آگاهی نداریم. یکی از چیزهایی که موجب پیشرفت آن ها شده و متأسفانه ما کمتر آن را در زندگی به کار می گیریم، رعایت نظم و انضباط و قانون است. مورد دیگر مدیریت صحیح در جامعه است. مدیریت صحیح موجب جذب نیروهای علمی و فکری از سراسر جهان به غرب شده است. مطمئناً امروزه غرب بسیاری از پیشرفت ها و دست آوردهای علمی خود را مدیون دانشمندان و نوابغ جهان سوم و کشورهای عقب نگه داشته شده یا عقب مانده است. هم چنین باید توجه داشت که برخی امور از نظر اعتقاد دینی و فرهنگی در جامعه فساد تلقی می شود و به آن ها باور داریم، اما برای مردم در جهان غرب به عنوان فساد نیست، مانند روابط زن و مرد. اگر چه این امور وقتی از حد خود بگذرد، موجب تباهی و فساد یک تمدن می شود. به همین خاطر برخی از اندیشمندان جامعة غرب از این جهت هشدار داده اند جامعة غرب دچار سقوط و تباهی نشود. برخی از اندیشمندان برای آینده جهان غرب این فرو پاشی و افول را پیش بینی کرده اند. مانند اشپینگر در کتاب افول غرب. یکی از دلایل پیشرفت غرب در علم و تکنولوژی، همت و تلاش آنان است. آن ها برای چیزی که اعتقاد و باور دارند، همت بسیاری به خرج می دهند. آن ها بر این باورند که باید زندگی دنیوی را به سوی خوشبختی و رفاه کامل به پیش برد و تمام چیزهایی که در عالم طبیعت وجود دارد، باید برای زندگی پُرسود به خدمت گرفت. با این نگرش به تلاش و کوشش همت گماشتند. اما این که چرا مسلمانان و به خصوص ایرانیان با بهره مندی از فرهنگ و میراث غنی اسلامی و تأکیدات بسیار دین برای تحصیل دانش و فرهنگ و پیشرفت، عقب مانده شده اند، عوامل گوناگونی در آن نقش دارد، که به آن ها اشاره می کنیم:
چرا ملل فاقد ایمان، زندگی مرفّه‏تری دارند؟
هرگز چنین نبوده است که همواره ملل و افراد فاقد ایمان، غرق در رفاه و ثروت باشند و ملل و افراد با ایمان غریق گرداب فقر و فلاکت. در آیه 32 سوره زحزف آمده است: (أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیوِْ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ...)؛ «آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟! ما معیشت آنان را در حیات دنیایشان تقسیم کردیم و برخی را نسبت به برخی دیگر برتری دادیم». در آیه 36 سوره سبأ نیز آمده است: (قُلْ اِنَّ رَبّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشأُ وَ یَقْدِرُ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ)؛ «بگو: مطمئناً پروردگارم روزی را برای هر کس بخواهد، وسیع یا تنگ میکند؛ ولی بیش‏تر مردم نمیدانند» از امام صادق نقل شده است: «خداوند دنیا را هم به کسانی که دوستشان دارد، میدهد و هم به کسانی که مبغوضند؛ ولی ایمان را جز به دوستانش نخواهد داد». در ضمن روایت دیگری از آن حضرت آمده است: «... خداوند در میان مؤمنان ثروتمندانی و در میان کافران، فقرایی قرار داد؛ آن گاه آنان را با امر و نهی، و صبر و رضا امتحان فرمود». بنابراین طبق منطق قرآن و روایات شیعه، روزی هر فرد و جامعه‏ای به دست خداوند است. اوست که روزی را طبق مصلحت و حکمت بیپایانش میان بندگانش - اعم از مؤمن و غیر مؤمن - تقسیم میکند. اکنون به گونه‏ای دیگر، سؤال بالا را مورد ارزیابی قرار میدهیم. این ادعا که تمامی افراد و ملت‏های فاقد ایمان، مرفه‏تر از ملل با ایمان هستند، قابل اثبات نیست؛ زیرا ظاهراً مقصود از ملل فاقد ایمان، جوامع غربی و آمریکاست؛ در حالی که بسیاری از آنان به خداوند و برخی از عقاید حقه مؤمن هستند و اعمال عبادی را نیز انجام میدهند؛ اما اگر منظور سؤال کننده از ملل فاقد ایمان، ملل غیر مسلمان است، باید گفت که این گونه نیست که تمامی ملل غیر مسلمان در رفاه باشند. گرچه برخی از کشورها، در شرق و غرب جز کشورهای صنعتی و پیشرفته هستند و بسیاری از مردم آن کشورها در رفاه به سر میبرند. ولیکن در این کشورها هم فقر و بیکاری و مشکلات اقتصادی فراوان است. برای نمونه مدیر عامل صندوق بین‏المللی پول، هورست کوهلر، در سخنرانی خود در 16 ژوئیه 2001 در ژنو، خطاب به شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد اظهار داشت: «روند رشد در سراسر دنیا رو به کاهش گذاشته است. این امر ممکن است برای اقتصادهای پیشرفته، کشورهای توسعه یافته و ثروتمند، ناراحت کننده باشد؛ لکن برای بسیاری از بازارهای در حال ظهور و کشورهای در حال توسعه، کشورهای فقیر و توسعه نیافته، منشأ دشواری فراوانی بوده است» آری، آنچه به وضوح مشاهده میشود، آن است که درصد افراد مرفه در کشورهای پیشرفته بیش از درصد چنین افرادی در کشورهای به اصطلاح جهان سوم یا در حال توسعه است؛ اما نباید از یاد برد که مردم کشورهای به اصطلاح جهان سوم، اعم از افراد با ایمان و بیایمان میباشند؛ همچنان که ساکنان کشورهای پیشرفته، اعم از افراد بیایمان و با ایمانند. بنابراین به نظر میرسد که ایمان یا عدم ایمان افراد و حتی سران حکومت، نقشی در توسعه یا عدم توسعه ندارد. ولی باید گفت که این استنتاج، سطحی و غیر دقیق است؛ زیرا بیش‏تر قوانین و مقرراتی که محور سیاست، اقتصاد و فرهنگ بوده و در اسلام و ادیان الهی بدان‏ها اشاره شده است، دستوراتی ارشادی است که عقل و اندیشه آدمی نیز به طور مستقل توانایی کشف آن‏ها را دارد. به همین دلیل در سراسر جهان حکومت‏هایی را مشاهده میکنیم که به ظاهر با مبانی غیر دینی، کشورهای خود را اداره میکنند؛ اما در واقع خاستگاه و منشأ بسیاری از قوانین و مقرراتشان، در عرصه فرهنگ، سیاست و اقتصاد، دین و مذهب است؛ بدون آن که خود بدان توجه داشته باشند. وانگهی کشورهای توسعه یافته و بالاخص کشورهای سرمایه‏داری، کشورهای ضعیف، و کشورهای اسلامی را برای سالیانی مدید و طولانی استعمار کرده و با استفاده از منابع و ذخایر طبیعی و نیروی انسانی آنان، ثروت‏هایی عظیم ملل جهان ظالمانه غصب و به نفع خود مصادره کرده‏اند. اصولاً از علل عمده ضعف و عقب‏افتادگی اقتصاد کشورهای جهان سوم، نفوذ و سیطره همه جانبه دولت‏های آمریکا، انگلیس، فرانسه و نظایر آن‏ها بر این کشورها بوده است. از سوی دیگر میبینیم که کشورهای سرمایه‏داری و پیشرفته تا جایی که توانایی دارند، اندیشمندان و طراحان سیاسی و اقتصادی و نیروهای متخصص و کارآمد سایر کشورها، اعم از مسلمان و غیر مسلمان را جلب و جذب میکنند و با این عمل از یک سو، بهترین نیروها و متخصصان را در بعد تئوری و عملی در عرصه‏های کلان و گوناگون سیاست‏گذاری، در اختیار میگیرند، و از سوی دیگر زیان‏های غیر قابل جبرانی به کشورهای دیگر وارد میسازند. با اعمال چنین راهبردهایی طبیعی خواهد بود که مشاهده کنیم در مجموع، رفاه نسبی در کشورهای به اصطلاح پیشرفته و توسعه یافته بیش از دیگر کشورهاست
چرا با وجود منابعی چون قرآن، نهج البلاغه و ... ما مسلمانان این قدر در علم و تکنولوژی عقب مانده ایم، ولی امریکایی ها این قدر رشد کرده اند؟
نقل است که سال ها پیش از انقلاب، یکی از نشریات همین سؤال را از خوانندگان خود پرسید و برای بهترین پاسخ جایزه ای در نظر گرفت. آن جایزه با وجود پاسخ های بی شمار رسیده به دفتر نشریه، به طلبه ای رسید که از مدرسه فیضیه پاسخ آن را فرستاده بود. او نوشته بود: "علت اصلی عقب ماندگی ما تا زمان حاضر و پس از این چهارده چیز است: کَذبَ کَذبتْ کذَبتَ کذبت کذبتُ کَذبا کذبتا کذبتما کذبتما کَذبوا کذبنَ کذبتُم کذبتنُّ کَذبْنا این که بپذیریم داستان بالا واقعیت دارد یا خیر، چندان مهم نیست. مهم واقعیتی است که در طی صرف این چهار صیغه فعل "کذب" وجود دارد. حقیقت این است که ما مسلمانان با وجود داشتن دینی کامل و منابع عظیم فرهنگی مانند قرآن، نهج البلاغه و ... به واسطة عدم ثبات و پایداری در اعتقاداتمان عقب مانده ایم و پس از این نیز خواهیم ماند. همة ما به نوعی در بی اعتقادی و بی صداقتی، در این دروغ سازی بزرگ سهیم هستیم. فهم این مشکل چندان سخت نیست. فقط کافی است نگاهی با تأمل به خود و محیطمان بیاندازیم. مگر کسب علم از دستورهای اکید اسلام بر مسلمانان نیست؟ مگر علم به قول سعدی سلاح جنگ با شیطان نیست؟ مگر دین ما بهترین دستورها را برای زیستن بهتر ندارد؟ مشکل این جا است که در یادگیری علم به کسب مدرک تحصیلی جهت رسیدن به رفاه و پست و مقام بسنده کرده ایم. تنبلی و خستگی را پیشه خود کرده ایم و به جای ایستادگی و صبر در برابر مشکلات و به منظور دستیابی بر موفقیت، خود را از درد سر اندیشه و عمل بیرون کشیده و "کنجی و دلی ز محنت آزاد" را برگزیده ایم. سید جمال الدین اسد آبادی جملة زیبایی در این باره دارد، او می گوید: "غرب با علم و عمل نهضتی پدید آورد و شرق با جهل و سستی از بین رفت". اگر دنیای غرب هر روز در حال رشد است، دلیلش این است به کاری که می کند، گرچه باطل ترین اعمال باشد، اعتقاد راسخ دارد. برای همین شب از روز و روز از شب نمی شناسد. تلاش و تحقیق می کند، زحمت می کشد و به مقصود می رسد. باید هم برسد چون به قول گذشتگان "عاقبت جوینده یابنده است". امام علی(ع) خطاب به مردم کوفه در زمان خلافت خویش، با اندوه تمام می گوید: "آنان (سپاهیان معاویه) در باطل خود پایدارند اما شما در حق خود متفرق و مضطرب". بیهوده نیست که علی(ع) می گوید: "ای کاش شما را ندیده بودم و نمی شناختم". آرزو می کند: امیدوارم خدا مرا از شما و شما را از من بگیرد و به جای من حاکمی بد بر شما بگمارد و به جای شما افرادی پسندیده تر نصیبم کند".(1) دوست عزیز! تلاش، کوشش، پیگیری، جستجو، عزم جزم و ... کلماتی تقریباً برابرند که همگی از "خواستن و توانستن" حکایت می کنند اما مسلمانان متأسفانه هم در بُعد خواستن و هم در توانستن دچار ضعف و سستی شگفتی هستیم. افزون بر این در خصوص علل عقب ماندگی مسلمانان مطالبی به پیوست ارسال می گردد.
علل عقب ماندگی کشورهای اسلامی از لحاظ علمی و صنعتی از دیگر کشورها چیست؟
بررسی علل واماندن مسلمانان از پیشرفت در تکنولوژی و پیش افتادن دیگران در این عرصه، از موضوعات بسیار مهمی است که بررسی آن نیازمند تحقیق گسترده تاریخی و اجتماعی است. مسلماً یک سری عوامل دراین زمینه دخیل بوده‏اند که بایستی آن‏ها را شناخت و ارزیابی کرد. الف) در آموزه‏های دینی اسلام تکیه بسیار زیادی بر عقل و تعقل، تفکر و تدبر شده است. در قرآن مجید این کلمات و مفاهیم به اشکال گوناگون به کار رفته است:
1- چهل و نه مرتبه ریشه "عقل" به صورت‏های مختلف (تعقلون، یعقلون، یعقلها، تعقل و عقلوه)، 2- هجده مرتبه ریشه "فکر" (تفکرون، یتفکرون و فکر)، 3- هشت مرتبه ریشه "دبر" (به معنای تدبّر)، 4- چندین بار ریشه "نظر" (به معنای نگریستن و تأمل)، 5- ده‏ها مرتبه ریشه "رأی" (به معنای مشاهده)، 6- عقل از دیدگاه اسلام اولین مخلوق الهی و با شرافت‏ترین آن‏ها قلمداد شدهاست. ب) مسلمانان با تکیه بر تعالیم وحی - به ویژه بر عقل و اندیشه و دیگر آموزه‏های آسمانی قرآن - در طول ده قرن بلکه بیشتر پرچمدار پیشرفت و ترقی در جهان بوده‏اند. اگر اندکی تاریخ علم و تمدّن را مطالعه کنیم، در خواهیم یافت که تحولات اروپا و نوگرایی علمی و فکری آن (رنسانس) در قرن شانزدهم به بعد عمیقاً تحت تأثیر تمدن اسلامی بوده است. مطالعه تاریخ جنگ‏های صلیبی و روابط اروپا و مسلمانان به روشنی این حقیقت را نشان می دهد. ج) تردیدی نیست که اگر مسلمانان از تعالیم وحی فاصله نمیگرفتند و قوام سیاسی و وحدت اجتماعی خود را حفظ می کردند، اکنون نیز می توانستند از هر نظر جلوتر از غرب باشند چرا که اگر به جای درگیریهای بیهوده واتلاف منابع خود، دست وحدت به یکدیگر بدهند و به ریسمان الهی چنگ بزنند، می توانند قدرتی بزرگ با امکاناتی وسیع در سطح جهان باشند و با چند برنامه و استفاده از استعدادها، از نظر فن آوری نیز به رقابت با دیگران بپردازند. د) آنچه که موجب عقب ماندگی صنعتی و سیاسی مسلمانان گشته فاصله گرفتن آنان از اسلام و برداشت‏های بدون دلیل از دین بوده است. برداشت غلظ از زهد، دنیا، دعا و قدرت موجب عقب ماندگی شده وگرنه همین مفاهیم در صدر اسلام و حتی در غرب، موجب پیشرفت شده است. بلی، باید اعتراف کرد که رواج اندیشه‏های صوفی گرانه و برخی انحرافات دیگر فکری - که معلول التقاط است - نقش مؤثری در جاماندن مسلمانان از قافله صنعت و پیشرفت داشته است. نکته دیگری که باید به آن توجه کنید، بحث اعتقاد و عدم اعتقاد به نیروی ماورای طبیعی است. غرب هیچ گاه به طور عام وگسترده منکر ماوراء الطبیعه نبوده و اکنون نیز نیست. بیشتر یا تمامی دانشمندان اروپا - که از قرن شانزده به بعد پایه گذاران پیشرفت علمی در اروپا بوده‏اند - معتقد به خداوند و ادیان الهی بوده‏اند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله چرا غرب با وجود فساد همیشه در حال پیشرفت علمی است ؟


دانلود مقاله مهندسی مجدد فرآیند کسب و کار و بکارگیری آن

 

 


چکیده
یکی از ویژگیهای محیط تجاری امروزی افزایش رقابت در تمام سطوح است. علاوه بر آن در قرن 21 شرکتها نه تنها به فعالیت در کشورهای مختلف نیاز دارند بلکه آنها باید استراتژی های جهانی را جهت هماهنگ کردن عملکردشان در سراسر زنجیره ارزش ایجاد کنند. متناسب کردن زنجیره تامین درشکل جدید سازمانها مثلاً سازمانهای مجازی و اتحادهای تجاری از نظر استراتژیکی مهم شده است . موسساتی که خواهان افزایش سهم بازار خود و کسب سود و منافع هستند باید خود را با تغییرات محیط موجود وفق دهند .از اینرو تغییرات بسیاری در روشهای کسب وکار در حال شکل گیری است که یکی از آنها ، رویکرد مهندسی مجدد فرآیند کسب و کار است. این مقاله سعی بر بررسی مفهوم BPR ازجنبه مختلف شامل تعاریف ، تفاوت آن با طراحی مجدد فرآیند، چالشهای آن و ارتباط آن با IT داشته و سپس این بررسی را که ابتدا مربوط به کل سازمان است در بخش سیستم هزینه یابی متمرکز می نماید. سوال اصلی تحقیق این است که چگونه می توان BPR را در مورد سیستم هزینه یابی به کار گرفت. با توجه به اینکه در قرن حاضر شرکتها به سمت مجازی شدن پیش می روند، دیگر سیستمهای هزینه یابی رایج از جمله سیستم سیستم سنتی و ABCکارساز نبوده و نیاز به سیستم جدیدی متناسب با اینگونه تحولات در سازمان و محیط بیرونی سازمان احساس می شود که این مقاله گامی در این مسیر رفع آن است.

 

واژگان کلیدی: هزینه یابی بر مبنای فعالیت ؛ مهندسی مجدد فرآیند کسب و کار ؛ فناوری اطلاعات3 .

 

 

 

مقدمه
برای درک دقیق BPR بهتر است با سابقه و چگونگی خلق آن آشنا شد . در 1980 یک نارضایتی فراگیر بابت عدم رضایت از ارزش افزوده ناشی از فن آوری اطلاعات (IT) در بیشتر سازمانهای اقتصادی آمریکا حاکم شد . چرا که با آن همه سرمایه گذاری شرکتها جهت توسعه IT در آن سالها تاثیر چندانی در افزایش بهره وری و توسعه عملکردها نداشت . برای حل این موضوع چندین اظهار نظر متفاوت ازسوی کارشناسان و متخصصین ارائه گردید که مهمترین آنها توسط آقای Hammer بیان شد . بر اساس این نظریه اشکال کار مربوط به IT نیست بلکه روان بنودن و اشکال در فرآیندهای سازمانی ساختار ها و طراحی های سازملنی است که بخوبی کار نمی کند . بعقیده طرفداران این نظریه عدم انعطاف پذیری ساختارهای سازمانی و پیچیدگی روشها در سازمانها که از دهه 1960 بجا مانده موجب عدم کارایی IT در توسعه عملکرد سازمانها می شود . طراحی های کهنه و قدیمی سازمانها مانع و اغلب یک آشفتگی پیچیده بود . در حقیقت سیستم های اطلاعاتی قادر به تاثیر و یا کارایی بیشتر در این سازمانها نبودند .
فشار کاهش زمانهای تولید هزینه ها ، و پاسخ بهتر به مشتری همراه با سرعت در رقابتهای جهانی در دهه 1980 موجب نیاز شدیدتر برای کشف راههای جدید برای خروج از این بحرانها شد . تنها راه حل خروج ازاین بحرانها در طراحی مجدد فرآیندها و بهره گیری ازمزایا و ظرفیتهای IT نهفته بود که این تبدیل به جرقه اصلی برای ظهور BPR شد .

 

مفهوم مهندسی مجدد کسب و کار علت نیاز به آن
در ادبیات موضوع مورد بحث تعاریف گوناگونی راجع به فرآیند و مهندسی مجدد فرآیند کسب و کار BPR از سوی بسیاری از نویسندگان ارائه شده است . ازجمله فرآیند یعنی یک سری از فعالیتها و عملیاتی که در یک توالی مشخص به منظو ر تبدیل نهاده ها به ستاده ها انجام می گیرند (Kelada , 1996) یا اینکه به اعتقاد دیگر یک فرآیند مجموعه ای ازوظایف مرتبط به هم است که به صورت منطقی به منظور تحقق هدف مشخصی انجام می شوند ( short , Davenport , 1990) البته باید به این نکته نیز توجه داشت که فرآیند ها به عقیده این دو نویسنده میتوانند به دو دسته تقسیم شوند [ 18] که شامل:
فرآیندهای عملیاتی : شامل فعالیتهای مربوط به تولید و عرضه محصول و خدمت به مشتریان می گردد
فرآیندهای مدیریتی: در برگیرنده فعالیت های مربوط به کسب هماهنگ کردن منابع است.
از اواخر دهه 1980 شرکتهای تجاری از طریق مهندسی مجدد فرآیند تغییرات اساسی در عملیات خویش ایجاد کرده اند . در حقیقت ، مهندسی مجدد فرآیند، تفکری مجدد و عمیق درباره فرآیندها و طراحی مجددشان به منظور بهبود اساسی در ابعاد عملکردی جاری سازمان از جمله هزینه، کیفیت ، خدمت و سرعت عمل است .
(Keli , A shayeri , 1998) به عبارت دیگری BPR یعنی تحلیل و طراحی جریانهای کاری و فریندهای داخلی و بین سازمان (short , Davenport , 1990) یا اینکه تفکر دوباره و اصولی درباره فرآیندها و طراحی مجدد و ریشه ای آنها به منظور دست یابی به اصلاحات چشمگیر در عملکرد ازقبیل هزینه ، کیفیت ، خدمت و سرعت (Hammer , champy 1993)
سایر مولفان مثل (Talwar , 1993) به روی تفکر دوباره ، بازسازی دوباره و ساده و موثر کردن ساختار فرآیندها ، روشهای کار و سیستمهای مدیریت متمرکز شده اند Stepper , petrozzo , (1994) اعتقاد دارند که BPR طراحی همزمان فرآیندها، سازمانها و سیستمهای اطلاعاتی حمایت کننده آنها را جهت دستیابی به بهبود ریشه ای در زمان ، بهای تمام شده ، کیفیت و ارائه خدمات به مشتری را در بر می گیرد. [3]
در مورد تفسیر و هدف تغییرات فرآیندها سردرگمی وجود دارد به طوری که [ 3.16] :
• بهبود فرآیندهای کسب و کار (Harrington 1991)
• طراحی مجدد فرآیندهای مرکزی (Kaplan and Murdoch , 1991)
• نو آوری فرآیندها ( Davenport and short , 1990)
• انتقال فرآینده های کسب و کار (Burke anol peppard , 1993)
• طراحی فرآیندهای کسب و کار متوقف ( Johanssen et al 1993)
• تعریف مجدد اهداف سازمانی (venkatraman , 1994)
• مدیریت فرآیند کسب و کار (Duffy , 1994)
• تحلیل و اصلاحات ساختار یافته ( Zairi , 1997)
همانطور که می بینید در حالی که برخی ازاین اصطلاحات به یک مدل عمومی بهبود فرآیند کسب و کار در یک معیار بزرگ اشاره دارند سایر مولفان به این موضوع که مهندسی مجدد می تواند در سطوح متفاوت داخل شرکت ارائه شود . شاره دارند . مثلا در IBM مهندسی مجدد بازده زیادی در بهای شده کیفیت و زمان اما بر روی عملکرد کلی شرکت اثر کمی داشت .
Hammer and Champy ( 1993) سه نوع شرکت را که از BPR استفاده می کنند را تعریف نموده اند [18.3]:
1- شرکتهایی که مشکل آنها عمقی است و حق انتخاب ندارند این شرکتها به وضوح به مهندسی مجدد فرآیند کسب و کار نیاز دارند .
2-شرکتهایی که مشکل ندارند اما مدیریت احساس می کند مشکل در حال آمدن است و می خواهد علاج واقعه قبل از وقوع بکند.
3-شرکتهایی که در اوج قرار دارند و می خواهند از رقبا فاصله بگیرند و بنا براین از BPR استفاده می کنند.
با توجه به این طبقه بندی و موارد گفته شده فوق می توان گفت به خاطر تغییرات رقابتی ناشی از بهای تمام شده و کیفیت نیاز به انعطاف پذیری و عکس العمل می باشد که ارزش مدیریت فرآیند در اینجا شناخته می شود . نقشی که مدیریت فرآیند می تواند بازی کند . ایجاد منافع رقابتی پایدار می باشد که BPR نامیده می شود . در حالت کلی مشتریان رقابت و تغیرات فراگیر سریع و مداوم ازجمله تغییرات محیط رقابتی و افزایش تاکید بر یکپارچگی شرکت و وب سایتهای آنها سه عامل اساسی در ایجاد نیاز به عکس العمل که BPR نام دارد می باشد [3] در بخش بعدی ویژگیها محل اجرا و رابطه مهندسی مجدد با تکنولوژی اطاعات به طور خلاصه مورد بررسی قرار می گیرد .

 

ویژگیهای BPR مراحل اجرای آن و رابطه آن با IT
عمده ترین ویژگی فرآیند مهندسی مجدد این است که کارها در هم ادغام می شوند و وظایف مشترک به جای وظایف تخصصی به وجود می آیند ؛ بوروکراسی کاهش می یابد ؛ سازمانها مسطح می شوند ؛ تصمیمات به وسیله کارگران اتخاذ می شود : مراحل موجود در فرآیند به شکل طبیعی انجام می شود . مهندسی مجدد فرآیندها فارغ ازجبر توالی در امتداد خط مستقیم است تقدم طبیعی در کار بهتر از تقدم مصنوعی ناشی ازخصیصه خطی بودن می تواند مورد بهره برداری قرار گیرد . خط زدائی کردن فرآیند ها سرعت کار را افزایش میدهد ؛ ساختار های وظیفه ای از بین می روند توجه شدیدی در دست یابی به اهداف میشود ؛ کار جایی انجام می گردد که بیشترین معنا را بدهد مدیران تبدیل به مربی می شوند ؛ از تکنولوژی اطلاعات بهره می گیرند ؛ بازرسی ها و کنترلها کاهش می یابد از نگرش سیستمی استفاده می شود ازبهبودهای ناقض و تدریجی اجتناب می شود ؛ در یک عبارت کلی می توان گفت مهندسی مجدد هم علم است و هم هنر . علم از نظر تئوری و هم در اجرا [16].
در رابطه با اجرای BPR ما وارد مراحل جزئی و تفصیلی آن که در عمل مورد استفاده قرار می گیرد نمی شویم بلکه این مراحل را به صورت کلی و در سطح کلان مد نظر داریم که به طور کلی شامل [3].
1- تصور کردن و ادارک : مهمترین و اساسی ترین مرحله مهندسی مجدد فرآیند درک فرآیندهای سازمان است تشخیص فرآیندهای موجود جمع آوری اطلاعات راجع به آنها و سپس ترسیم نمودار فرآیندها از گامهای اساسی این مرحله است . به کمک این روش می توان به آسانی مشخص ساخت که در کجا و چگونه فرآیندها را بهبود بخشید . در واقع ، ادراک فرآیند به حذف فعالیتهای فاقد ارز ش افزوده تاخیرها و دوباره کاری ها و نیز ساده فرآیند کم می کند .
2- بررسی روش عملکرد فرآیندها و طراحی مجدد آنها : در این مرحله پس از تعیین نقاط قوت و ضعف فرآیندهای موجود بایستی با توجه به منابع فنی و اجتماعی فرآیندها بهبود یابند یا دوباره طراحی شوند .
3- اجرای فرآیند: در این مرحله فرآیند بهبود یافته با دوباره طراحی شده باید از طریق اعمال تغییرات ضروری در ساختار سازمانی و سیستم اطلاعاتی موجود و حتی در فرهنگ سازمانی به اجرا در آید .
4- ارزیابی و بهبود مستمر فرآیند : در این مرحله فرآیندهای به اجرا در آمده باید از نظر کیفی به گونه ای مستمر ارزیابی و کنترل شوند تا بدین طریق هرگونه اشکال و یا عدم کارایی احتمال آنها ازمیان برداشته شود و به صورت مستمر بهبود یابند . تکنولوژی اطلاعات عنصری است که اثر آن را بروی مراحل اجرای BPR و بکارگیری آن نمی توان نادیده گرفت . قابلیتهای IT شامل بهبود دسترسی به طالاعات و هماهنگی میان واحدهای سازمان می باشد [2] IT بسیار قدرتمند است . به طوری که می توان به جای پشتیبانی ساده فرآیندهای طراحی شده جدید را ایجاد کند [8.2] Bill Gates بیان می دارد که اگر دهه 1980 عصر کیفیت و دهه 1990 عصر مهندسی مجدد بوده است دهه 2000 عصر سرعت می باشد . او عقیده دارد که برای موفق شدن در عصر دیجیتال شرکتها به توسعه یک زیر ساخت جدید دیجیتالی شبیه سیستم عصبی انسان نیاز دارند این امر یعنی بکار گیری IT سازمانها را قادر می سازد تا کاراتر اداره شده ، نسبت به فرصتها و تهدیدات سریعتر عمل کرده ، و اطلاعات لازم را سریعتر به افرادی که به آن نیاز دارند برسانند [2].
حال چه ارتباطی بین BPR و IT وجود دارد؟ Hammer و IT Champy را به عنوان کلید قادر کننده BPR می دانند [8]. Davenport et al بیان می دارد که BPR نیاز به یک دید وسیعی در مورد IT و فعالیت تجاری و رابطه بین آنها دارد در واقع آنها می گویند که IT امکان هماهنگ کردن فرآیندها را فراهم می آورد و BPR به آن نیاز دارد . نقش IT را در BPR به سه بخش می توان تقسیم کرد [2] که شامل :

 

- قبل ازطراحی مجدد
- حین طراحی مجدد ، و
- پس از طراحی مجدد

 

رابطه IT و BPR که شامل سه مورد فوق می باشد در جدول شماره 1 خلاصه شده است
رابطه IT با BPR به قدری متداخل است که IT را نمی توان به عنوان فقط یک ابزار سودمند در BPR و مکانیزه کردن فرآیندها نگریست بلکه از آن می توان برای تغییر شکل کسب و کار و طرحهای جدید از آن استفاده نمود بنابراین همانطور که دیده می شود ازنقش آن در مهدسی مجدد فرآیندها نمی توان چشم پوشی کرد [2]
پس از کسب آگاهی نسبی در مورد BPR ویژگیها ، مراحل و ارتباطهای آن در این بخش ما وارد بحث سیستمهای هزینه یابی رایج نیاز به مهندسی مجدد این سیستمهای در شرکتهای جدید که در حال حرکت به سوی مجازی شدن می باشند وارد می شویم .

 

مهندسی مجدد در بخش هزینه یابی
با توجه به تعریفهای انجام شده در مورد فرآیند و مهندسی مجدد همانگونه که گفته شد یک بخش ازفرآیند های قابل مهندسی مجدد فرآیندهای مدیریتی می باشند که در برگیرنده فعالیتهای مربوط به کسب و هماهنگ کردن منابع است سیستم جسابداری و نیز بهای تمام شده در این بخش ازفعالیتها قرار می گیرند .
امروزه با توجه به تغییرات ایجاد شده در محیط سازمانها متناسب کردن زنجیره تامین در شکل جدید سازمانها از جمله سازمانهای مجازی ، شبکه های حمل و نقل و تولید جهانی و اتحاد های تجاری ازنظر استراتژیکی اهمیت بسیاری پیدا کرده است و شرکتها در همه بخشها در حال آزمون راههایی جهت کاهش هزینه ها کوتاه کردن زمان تولید و اداره ریسکها می یانشد از جمله بخشهای مهم در رابطه با این موارد سیستم هزینه یابی جهت تعیین بهای تمام شده صحیح می باشد [ 6.3.1] .
چون این تغییرات به طور مستمر ادامه دارند در رابطه با تعیین صحیح بهای تمام شده سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در سال 1990 توسط Robin cooper و Robert Kaplan جهت رفع اشکالات سیستم در این امر جایگزین آن شد .

 

سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ABC
هزینه یابی بر مبنای فعالیت یکی از سیستمهای نوین هزینه یابی است که بهای تمام شده محصولات را دقیق تر ازسیستم هزینه یابی سنتی محاسبه می کند در این سیستم برخلاف سیستم سنتی که محصولات را مصرف کننده فعالیتها می داند فرض بر این است که فعالیتها مصرف کننده منابع هستند و محصولات در نتیجه انجام فعالیتها تولید می شوند . در سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت هزینه بر مبنای فعالیتهای همگن در مخازن هزینه انباشت می شود و سپس هر مخزن هزینه بر اساس یک محرک هزینه که مبنای تخصیص می باشد به موضوعات هزینه سرشکن می گردد. [ 10.11.12.19] .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نقش IT قبل ازطراحی مجدد نقش IT حین طراحی مجدد نقش IT پس ازاجرا
• مهندسی مجدد یک اقدام و
استراتژیک محسوب می شود . که باید با چشم انداز سازمان هم آهنگ باشد . بدین منظور بایستی نقاط قوت و ضعف سازمان به خوبی شناسایی گردد . در این مرحله باید اطمینان حاصل کرد که مهندسی مجدد باید انجام شد .
• فعالیتهایی که در این مرحله انجام می گردد غالباً شامل:
 توسعه یک چشم انداز استراتژیک
 شناسایی خواسته های مشتریان سازمان
 وضع نمودن اهداف هزینه ای ، سهم بازار، و درآمد
 ارزیابی قابلیتهای مهندسی مجدد
 تعریف مرز و دامنه فرایندها
 متعهد نگهداشتن مدیران • بکارگیری تکنولوژیهایی نظیر پایگاههای داده مشترک و نرم افزار های گروهی که کلیه افراد یک فرایند از آنها می توانند استفاده کنند . در Texas Instrument با انجام این کار فرایند توسعه محصول که در کشور های مختلف صورت می گرفت به طور قابل توجهی بهبود یافت .
• تسهیل برنامه ریزی و کنترل فرایندها
• آوردن اطلاعات به درون فرآیندها
• آوردن روشهای تحلیل پیچیده به درون فرایندها
• ارتقا قابلیت کارکنان در تصمیم گیریهای مبتنی بر اطلاعات کافی و حداقل وابستگی به سطوح عمودی سازمانی.
• شناسایی توانمند سازهای فرایندها
• درک طبیعت تغییرات پیشنهادی و متناسب نمودن استراتژی های IT با آن تغییرات
• کسب و اشاعه دانش و تجارب بهبود فرایندها
• • ایجاد یک حلقه بازخوردی دیجیتال
• تهیه ابزارهایی برای ارزیابی فرایندهای مهندسی مجدد شده
• بهبود فرایند IT که برای تامین نیازهایی که در حین مهندسی مجدد از قلم افتاده اند.
• تهیه برنامه ای برای پاکسازی ، اگر فعالیت ها نا موفق بود
• مبادله نتایج کارهای BPR بین کارکنان
• کمک در متعهد ماندن به فعالیتهای BPR
• ارزیابی سرمایه گذاریهای بالقوه و میزان بازگشت فعالیتهای مهندسی مجدد

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 18   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله مهندسی مجدد فرآیند کسب و کار  و بکارگیری آن


دانلود مقاله درباره کتاب و کتابخوانی و انواع کتابها

 

 

 عین‌القضات همدانی، عارف نامی ایران متوفی به سال 525 ه.ق از مشایخ و شاگرد عمر خیام و امام محمد غزالی (برادر ابوحامد غزالی مشهور)، استادی داشته است به نام شیخ برکه همدانی که کاملاً امی و بی‌سواد بوده، با این حال عین‌القضات سخت به او ارادت می‌ورزیده و در نامه‌های خود بارها از او یاد کرده و نوشته است:
«هفت سال کم یا بیش برکه را -قدس سره- می‌دیدم و هرگز زهره نداشتمی که دست فراکفش او کنم.»1
البته در میان عارفان کم نیستند افرادی که استادان بی‌سواد و امی اما فاضل و عارف و واصل داشته‌اند که می‌توان به «ابوالعباس قصاب» استاد عطار، «شیخ ابوالحسن خرقانی» (425 ه.ق) و نیز شمس‌الدین تبریزی استاد کامل مولانا، اشاره کرد. معمولاً عرفا چیزهایی که از این عارفان نامی ولی امی یا ناشناخته، به‌صورت حضوری یاد گرفته‌اند، بیشتر از استادان علوم کسبی و حصولی بوده است.
هرچند کتاب به معنای اعم آن تنها به معنای اوراقی چند از کاغذ که در میان دو جلد چرمی یا مقوایی قرار دارد نیست و می‌توان آن را شامل کتب انفسی، عقلی، علوی، تکوینی و... نیز دانست، اما در عصر ما آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد و فرهنگ عمومی را ارتقا می‌بخشد، همین مطالعه کتاب‌های معمولی تحریری است. اهمیت مطالعه کتاب و کتابخوانی تا بدان حد است که اگر چنین پدیده‌ای وجود نمی‌داشت، قطعاً نام بسیاری از بزرگان، از جمله همین بزرگان: برکه، شمس، خرقانی و عالمان و عارفان دیگر زنده و برجای نمی‌ماند. چنانچه همین مشایخ اگر دارای سواد بودند و چیزی تحریر می‌کردند، آیندگان را بهره کامل‌تری می‌رساندند و منشأ آثار و برکات بیشتری می‌شدند.
ما امروزه، زندگی، شخصیت و آثار و اقوال شیخ برکه همدانی را از خلال نامه‌های عین‌القضات همدانی یا مقالات شمس که به قلم مولانا تحریر شده، درمی‌یابیم. اینکه شیخ برکه مفسر قرآن بوده و اگر چه عربی نمی‌دانست و تفسیر را نزد کسی فرا نگرفته بود، اما بهتر از مفسران عربی‌دان بر اسرار و معانی قرآن واقف بود، و اینکه خواجه عبدالله انصاری درباره شیخ ابوالحسن خرقانی نقل کرده: «من از خرقانی الحمدلله شنیدم که می‌خواند [یعنی سوره حمد را می‌خواند] که وی امی بود، الحمد نمی‌دانست گفت، و وی سید و غوث روزگار بود.»
البته فقط با نوشتجات و تحریرات آنهاست که به وجود و شخصیت این بزرگان پی می‌بریم.
بنابراین معنای اعم کتاب اگر هم شامل کتب انفسی و تکوینی باشد، نمی‌تواند چیزی از ارزش کتاب‌های منتشره بکاهد. فرهنگ و تمدن انسانی از دیرباز نشان داده که کتاب به هر شکل که باشد (کتیبه، سنگ نوشته، پاپیروس، استخوان، کاغذ و...) همواره جایگاه ارزنده خود را حفظ نموده است.
در دوران گذشته نیز گستردگی معنوی این واژه و اطلاق آن بر کتب انفسی و عقلی و تکوینی وجود داشته، اما با این حال بشر هیچ‌گاه نسبت به کتاب به معنای تحریری آن بی‌رغبت و غافل نبود. و ادیان الهی نیز در قالب اسفار، صحف، مزامیر و کتب، به کتاب اهمیت داده و آن را ترویج نموده‌اند.
چنانکه در قرآن کریم کلمه کتاب 71 بار به کار رفته است و سوره‌ای با عنوان «قلم» نازل گشته و در آن خداوند به قلم و آنچه می‌نویسد سوگند خورده است.
در واقع عالمان وارسته و عارفان برجسته همواره با این دو نوع تلقی و برداشت از معنای کتاب: (تحریری و نفسانی) مواجه بوده‌اند، اما باز هم کتاب تحریری را فراموش نکرده و با شعر یا نثر خود آثار گرانسنگی برای آیندگان خلق نموده‌اند.
جلال‌الدین مولوی با اینکه به شمس تبریزی ارادت می‌ورزیده و حتی نسبت به او عشق می‌ورزیده و ارزش او را از صد کتاب برتر دانسته و گفته:
هر موی من از عشقت بیت و غزلی گشته
هر عضو من از ذوقت خم عسلی گشته
با این حال چیزی از ارزش و اهمیت کتاب در نزد او نکاسته چنانکه خود می‌گوید:
از کتبخانه‌ها و علمنا
ذوق علمی چشیده‌ام که مپرس (دیوان شمس)
بد نیست بدانیم که حافظ هم مطلع زیر را در استقبال از همین غزل مولانا سروده است.
درد عشقی کشیده‌ام که مپرس
زهر هجری چشیده‌ام که مپرس
عشق در نظر عارفان همان مطالعه کتاب انفسی است که به زعم ایشان سالک را از مطالعه کتاب تحریری بی‌نیاز می‌نماید؛ اما همه عارفان و اهل دل چنین نبوده‌اند و به کتاب تحریری نیز عنایت وافر داشته‌اند.
چنانکه صائب تبریزی می‌گوید:
نیست کاری به دورویان جهانم صائب
روی دل از همه عالم به کتاب است مرا
اکنون سخن این است: امروزه در عصر تکنولوژی رسانه‌ای، کتاب معنایی دیگر یافته که دیگر تنها به اوراقی چند در میان دو جلد اطلاق نمی‌شود. همانگونه که در اعصار گذشته کتاب فقط شامل کتائب (کتیبه‌ها) نبود و شامل: سنگی، چوبی، چرمی یا انواع گوناگون دیگر می‌شد، امروزه نیز کتاب صورت‌های متنوع دیگری یافته است، با این تفاوت که کتاب در قدیم تنها به دو صورت کلی: 1- کتاب تکوینی، انفسی و 2- کتاب تحریری (با توجه به سیر تحول در شکل آن در طول تاریخ) وجود داشته، اما امروز حتی شکل تحریری آن نیز تغییر معنا داده به صورت‌های متنوع عرضه می‌شود. به طوری که شاخص بودن شکل سنتی آن هم‌عرض همین اشکال مختلفش، می‌باشد. مثلاً‌ اینترنت، cdهای فشرده، مجلات، روزنامه‌ها و کانال‌ها و شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای نقش انتقال اطلاعات را بر عهده دارند و نانوتکنولوژی با عرضه حافظه‌های گوشی‌های موبایل و mp3 و انواع مختلف رایانه‌ها سخت به کار انتقال اطلاعات مشغولند.
لذا دیگر نمی‌توان به کتاب تحریری که به شکل معمول سابق عرضه و چاپ می‌شود، به عنوان یک رسانه اکتفا نمود. با این حال به نظر می‌رسد همه این تحولات و پیشرفت‌ها در مقابل تعبیر سابقی که از معنای اعم کتاب می‌شد، (کتب انفسی و کتب تحریری)، امروزه همان جایگاه گذشته را دارد. یعنی از طرفی همه رسانه‌ها نظیر نوعی کتاب انفسی مطرح می‌باشند و کتاب تحریری و چاپی نیز جای خود را به عنوان طرف دیگر آن می‌نمایاند. اگر چنین تعبیر و تفسیری را بپذیریم، ما از هی‌چیک از این دو نوع کتاب بی‌نیاز نخواهیم بود و به هر دو نوع آن نیازمندیم. چنانچه در گذشته افرادی بوده‌اند که تنها به مطالعه کتاب‌های انفسی بسنده می‌کردند و چندان برای کتب تحریری ارزش قائل نبودند؛ برخی نیز برعکس، ارزش و اهمیت بیشتری برای کتاب‌های تحریری قائل بودند.
در مورد گوته شاعر بزرگ آلمانی می‌گویند: در حال احتضار علائمی را با دست خود به نشانه تحریر مطالب و اشعار خود رسم می‌کرده و درست پس از این واقعه، مرگ او را در ربوده است. نیز از او نقل شده:
«من به راستی برای نوشتن به دنیا آمده‌ام! وقتی افکارم بر صفحه کاغذ نقش می‌بندد خود را خوشبخت‌تر از همیشه احساس می‌کنم.» البته او عاشق نوشتن بود. گروهی نیز شیفته مطالعه و برخی مفتون هر دو و پاره‌ای هم به کتب انفسی و هم تحریری ارادت داشتند. عطار، مولانا‌ و عین‌القضات از این دسته اخیر هستند.
امروز نیز همین وضعیت به جهان کتاب و کتابخوانی حاکم است، می‌توان تنها به اینترنت اکتفا نمود، یا هم کتاب، هم اینترنت و یا همه رسانه‌ها و البته کتاب‌های زنده که جای خود را دارند. چرا که هر چند کتاب‌ها بوستان‌های خردمندانند، خردمندان نیز آفریده همین بوستان‌هایند و مطالعه آنها نیز لازم، اما با این حال به هیچ محذوری از مطالعه کتاب به معنی اخص آن معذور نخواهیم بود.

هفته کتاب و کتابخوانی
24 آبان تا 2 آذرماه 1385
کتاب از دیر باز حافظ و احیا کننده تفکر و اندیشه های والا و منبع عظیمی بوده است که طالبان علم و اندیشه و حقیقت را سیراب کرده است.
ارزیابی شرایط و امکانات موجود فرهنگی مبین این است که امروز نیز کتاب به عنوان یک وسیله مطمئن و کارآمد در بستر سازی موجود فرهنگ می تواند مورد استفاده قرار گیرد. شک نیست که ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جامعه، اولا به توجه بیشتر مسئوولان فرهنگی و آموزشی کشور نیاز دارد و ثانیاً محتاج تلاشی همه جانبه فراگیر و ملی است. از این رو به همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همکاری نهادهای فرهنگی و ارشاد اسلامی و در اجرای فرمان مقام معظم رهبری در مورد توسعه نمایشگاههای کتاب در سطح کشور و تشویق مردم به کتاب خوانی، نخستین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران در روزهای چهارم تا دهم دی ماه سال 1372 با پیام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی برگزار شد.
امسال پانزدهمین، دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران از 24 آبان ماه آغاز می‌شود. برگزاری مراسم کتاب سال ولایت، برگزاری نمایشگاه کتاب با موضوع نماز، برگزاری اولین دوره جشنواره کتاب و خانواده، آغاز انتخاب برترین کتابخانه‌های خانگی، برگزاری نمایشگاه کتاب کودک، برگزاری نمایشگاهی از رساله‌های دکتری و نمایشگاه کتاب‌های نایاب و نفیس، برگزاری همایش تخصصی ترجمه در زمینه ادبیات ایثار و شهادت؛ از جمله برنامه های پانزدهمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کتاب و کتابخوانی از نگاه رهبر
از آنجا که تغییرات اساسی و بنیادین در هر جامعه، وابستگی کامل به همۀ نهادهای فکری و فرهنگی آن جامعه دارد، و نیز به دلیل اهمیت کارآیی و شدت تأثیرگذاری‌ای که در مسائل فرهنگی مشهود است، می‌توان به این درک و دریافت رسید که رهبران خردمند و جوامع‌ِ خواهان پیشرفت و اعتلاء، همواره باید نگران اوضاع فرهنگی خود باشند؛ چه آنکه هر تحول و جهش مطلوبی، در پرتو رشد فرهنگی حاصل می‌شود و به بار می‌نشیند.
خوشبختانه برخورداری فرهنگ ارزشمند ما از ریشه‌های قوی و مانا، نگرشها و پویشهای فرهنگی ما را قدرت و استحکام فزاینده‌ای می‌بخشد؛ زیرا ما با فرهنگی رشد کرده‌ایم که تمامی جلوه‌های افتخارآفرین‍َش، نمودهای راستین فرهنگی‌اند. نخستین جلوۀ باشکوه چنین ارزشی را می‌توان در ابتدای برنامه‌های پیامبر عظیم‌الشأن اسلام یافت، که رسالتش را با فرمان‌ِ «خواندن» از سوی خداوند آغاز می‌کند و پی می‌گیرد. در همین فرهنگ مقدس است که خداوند یگانه، به قلم و حرمت آن سوگند یاد می‌کند و معجزۀ جاودانۀ آخرین سفیر الهی را یک کتاب آسمانی تشکیل می‌دهد.
این نشانه‌های روشن، به افزودۀ پیشینۀ پ‍ُربار فرهنگی ما، یعنی شمار کتابها و کتاب‌خانه‌ها و کتاب‌نگاران، و ظهور و وجود بزرگان و نام‌آوران و اهالی دانش و اندیشه و بینش در عرصۀ شکوفایی تمدن و گسترش فرهنگ مطلوب، ما را متقاعد می‌سازد که «کتاب» را یکی از برترین، زیباترین و مهم‌ترین تجلیات فرهنگی بدانیم و آن را از گران‌سنگ‌ترین پدیده‌ها و میراث بشری به شمار آوریم.
کتاب، حتی در روزگار پیشرفتهای چشمگیر بشر در عرصه‌های دانش و نوآوری و فرهنگ، نه تنها اهمیت خود را از دست ننهاده، که ابعاد گسترده‌تر و تازه‌تر و جلوه‌هایی پایدارتر یافته است. بی‌گمان، آنان که گامهای بلندی در وادی پیشرفتهای گوناگون برداشته‌اند، هرگز با کتاب و کتابخوانی بیگانه نبوده‌اند و یا اقبالی اندک بدان نداشته‌اند؛ بلکه مطالعه را به عنوان یک عنصر اصلی و ضروری در زندگی خود دانسته‌اند.
کتاب باید والاترین جایگاه را در گستره‌های فردی و اجتماعی دارا باشد؛ حال آنکه سوگمندانه و به دلایلی گوناگون، اکنون کتاب از چنین موقعیتی به شایستگی در جامعۀ ما برخوردار نیست و هنوز مطالعه به عنوان یک نیاز دایمی برای همگان مطرح نمی‌باشد. این مسئله، با توجه به چنان پیشینۀ درخشان و درک ضرورتها و نیازهای این زمان، درخور تأمل فراوان است و بازنگری آن باید از اولویتهای زندگانی ما باشد.
عنایت به این مهم، به ‌ویژه با اهتمام و تأکیدی که مقام معظم رهبری به طور مداوم در زمینۀ رشد و گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جامعه دارند، از یک ‌سو، و به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی، باعث فراهم آمدن این مجموعه (حاوی گوشه هایی از نگرش رهبر معظّم انقلاب اسلامی به موضوع کتاب و کتابخوانی) شد . امید است که تدوین این مجموعه، دست‌مایۀ اندیشیدن‌ِ هر چه بیشتر به اهمیت موضوع شود و شور و رغبت به مطالعه را در دلهای همگان برانگیزاند و به زدودن گرد فراموشی یا غفلت از چهرۀ کتاب و کتابخوانی مدد برساند؛ چندان که کتاب هماره بر چکاد اندیشه‌ها و دلها بدرخشد و پیوسته بر ستیغ زندگانی در تجلی و نورافشانی بماند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 



خرید و دانلود دانلود مقاله درباره کتاب و کتابخوانی و انواع کتابها


دانلود مقاله آموزش ریاضی ابتدایی

 

 

آموزش ریاضی ابتدایی

 

مقدمه
شاید بسیاری از مردم و حتی آموزگاران فکر کنند که ریاضیات هنر محاسبه است و ریاضی دانان باید همه عمر خود را صرف ساختن محاسبات پیچیده ریاضی کند . چنین عقیده ای به حقیقت نزدیک نیست . کار ریاضی دانان استدلال است نه محاسبه .
در حقیقت ما در آموزش مفاهیم مربوط به ریاضی در پی محاسبه کردن نیستیم بلکه پرورش تفکر منطقی در فراگیران یکی از اهداف مهم می باشد . هدف اصلی این مجموعه گسترش دادن و علاقه به ریاضیات و ایجاد انگیزه می نماید .
گروهی تعداد ساعات ریاضی را با کم کردن سایر دروس افزایش می دهند و حال آنکه تجربه بنحوی نشان داده است که این امر به تنهایی در بالا بردن سطح معلومات شاگرد کافی نیست و لذا استفاده از ساعات ورزش ، کاردستی .......... برای جبران عقب افتادگی بچه ها در درس ریاضی خطائی است فاحش راه حل عاقلانه و عملی این مشکل آن است که بجای کمیت ساعات ریاضی به کیفیت تدریس توجه شود ، یعنی با رعایت مراحل رشد ذهنی کودک و در نظر گرفتن امکانات او از نظر یادگیری در هر یک از این مراحل ویژه عرضه کردن مطالب ریاضی تجدید نظر کند .
روشهای ریاضی در تمام زندگی ما نفوذ کرده است . ریاضیات امروزی ، تنها زمینه ای برای محاسبه نیست . بلکه به صورت سلاحی نیرومند است که برای تحقیق درآمده و بارها و بارها برای تجربه پیشی گرفته است . با وجود این ، جوانان جست و جوگر امروزی ، حداکثر با چنان سطحی از پیشرفت ریاضیات سروکار دارند که در بهترین شرایط ، مربوط به صد سال پیش است . و همین جوانان ، فردا باید بتوانند دانشهای طبیعی ، صنعت و اقتصاد را تکامل دهند . همین جوانان امروزی اند که باید رازهای اندیشه را بگشایند ، به فضای دور دست کیهانی راه یابند ، روندهای صنعتی را ادامه دهند و روشهای موثری برای تشخیص بیماریها و درمان آنها پیدا کنند .

 


بررسی علل موثردرافت تحصیلی ریاضی ابتدایی
قدمهای مقدماتی جلوگیری از شکست :

 

اهمیت تفکر :
اگر بتوانیم تفکر را ارتقا داده ، تأکید روی حفظ کردن را حذف کنیم و ارتباط را
به طور اساسی و واقعی افزایش دهیم توان تعلیم و تربیت چگونه خواهد بود ؟
تفکری که به حل مشکلهای اجتماعی منتهی می شود از تفکری که به حل مشکلهای فنی منتهی می شود بسیار دشوارتر است . ولی متأسفانه کمتر آموزش داده شده است . دانش آموزانی که مسؤولیت اجتماعی را در مدرسه آموخته اند یاد می گیرند چگونه در یک موقعیت واقعی برای حل مشکلها به راههای کمک به یکدیگر بیندیشند . ما باید در نظام آموزش که به اندازه کافی در نظر آنها مهم باشد تعداد بیشتری از دانش آموزان را از نظر عاطفی با یکدیگر مرتبط سازیم بنابراین تلاش خواهند کرد تا فکر کردن و حل مشکلها را یاد بگیرند و بدین ترتیب در اجتماع فرد مسئولی بار بیایند . هیچ کس نمی تواند مسئولیت اجتماعی ، فکر کردن ، یا حل مشکل را در حالی که شکست خورده است یاد بگیرد . مدارس باید برای تمام دانش آموزان خود شانس مناسبی برای موفقیت فراهم آورند .
اعتبار کاذب نظام آموزش و پرورش ، یعنی پاسخهای واقعی و عینی ارزش ندارند مگر اینکه به سطح تفکر و عقاید ارتقاء پیدا کنند . ما باید به بچه ها یاد بدهیم که از سؤال کردن نترسند . در نظامی که معلومات را ثبت می کنند خرده گرفتن به معلمی که تدریس خود را بر اساس اصول حتمی
استوار ساخته کار دشواری است . آموزش و پرورش که حول معلومات عینی و پاسخ آنها مرکزیت یافته معمولا" درگیری فکری بین شاگردان و معلمان را خاتمه
می دهد . روشن است که در این مبارزه معلمان موضع قویتری دارند . چون پاسخ پرسشهایی را که پرسیده اند می دانند . و شاگرد نمی تواند به نحو مؤثری با معلم درگیر شود .

 

مرحله بعدی پیشگیری از شکست :
حذف نمره :
اگر به دانش آموزان یاد می دهیم که فکر کنند آیا باید به آنها نمره بدهیم ، اگر بتوانیم مطمئن شویم که هر دانش آموز نهایت سعی خود را به کار می برد تا تفکر و حل مشکلات را بیاموزد دیگر نمره ها ارزش ندارند .
آنها که بر سر نمره بحث می کنند متذکر چیزی می شوند که به ندرت اتفاق می افتد مبنی بر اینکه دانش آموزان بدون وجود نمره انگیزه کمی برای یادگیری دارند .
ارتباط ، تفکر و مشارکت فعال در نظام آموزش و پرورش خیلی بیشتر از نمره ها باعث ایجاد انگیزه می شود . وقتی مدرسه مطالب مرتبط اندکی را ارائه کرده و چیز کمی بیش از حفظ کردن را می طلبد نمره برای آن عده موجب انگیزه می شود که نمره های (( الف )) و (( ب )) می گیرند برای آنها که (( ب )) یا بهتر از آن نمی گیرند نمره علامتی برای رها کردن و دست از کار کشیدن است . آنها که (( ج )) یا کمتر می گیرند خود را شکست خورده دانسته دیگر به کار کردن ادامه نمی دهند . و جزئی از گروه بزرگی می شوند که خیلی کم یا د می گیرند .

 

دانش آموزی که اعتقاد پیدا کرده یک شکست خورده است ، معمولا" کار در مدرسه را رد می کند از آنجا که شکست هرگز مولد و ایجاد انگیزه نخواهد بود . وقتی ما آنرا از میان برداریم دیگر امکان صدمه دیدن شاگردی که به خاطر روش نمره دهی شکست خورده ، وجود ندارد . هر چند ممکن است او به محض حذف برچسب شکست فورا" شروع به یادگیری نکند . ولی لااقل راه تغییر روحیه را برای او باز و هموار گذاشتیم تا در آینده بتواند کار کردن و یاد گرفتن را شروع کند .
کودکی که یکبار برچسب شکست را دریافت کرده و با چشم یک شکست خورده به خود نگریسته به ندرت در مدرسه موفق خواهد شد . اگر به جای اینکه سریعا" به یک بچه برچسب شکست بزنیم صبورانه با وی کار کنیم . او می تواند شروع به یادگیری کند و در عوض یک یا دو سال به موفقیت نایل شود . اگر ما دست از شکست برداریم و از این قید رها شویم همه چیز به دست می آوریم در حالی که هیچ چیز از دست نداده ایم .

 

مشکلات و اختلالات ریاضی :
تعداد زیادی از دانش آموزان مقاطع ابتدایی در یادگیری درس ریاضی دچار مشکل هستند و یا اینکه به اندازه دانش آموزان همسال خود کوشش می کنند ولی پیشرفت مورد انتظار را ندارند .
معمولا" آموزگاران برای پیشرفت بیشتر آنان اینگونه فعالیت ها را انجام می دهند .
1- پند و اندرز به دانش آموزان برای فعالیت درسی بیشتر
2- متوجه کردن آنها به اهمیت درس ریاضی
3- آگاه کردن آنها از اینکه خوشبختی آنها در آینده در گرو پیشرفت تحصیلی است .
4- سرزنش و مؤاخذه
5- مقایسه دانش آموز با دیگران به منظور تحریک او
6- انتساب وی به مواردی مانند : تنبلی ، بی استعدادی ، بی مسئولیتی و .............
7- تماس کتبی ، تلفنی با والدین و یا دعوت از والیاء آنان که در مدرسه حاضر شوند و گفتگو نمایند .
8- درخواست از والدین برای کمک درسی بیشتر به دانش آموزان
9- توسل به توجیهاتی مثل ارثی بودن
10- تکرار این مطلب که دانش آموز از پایه ضعیف است .
11- بازداشتن بچه از بازی و تفریح و وادار کردن بیشتر به درس خواندن
12- تنبیه بدنی و غیر بدنی
13- محروم کردن از چیزهای مورد علاقه اش
14- استخدام معلم خصوصی
15- چند بار تکرار کردن درس توسط معلم
16- مشورت با اقوام و همسایه ها
17- تشویق ولی
18- دادن وعده جایزه
19- ارائه یک برنامه فشرده برای فعالیت در منزل
اهداف برنامه ریزی :
ریاضیات باید به آماده سازی دانش آموزان هم برای مطالعه درسهای دیگر و هم در این که از عهده خواستها و مسایل ریاضی ای که احتمالا" بیرون مدرسه مواجه می شوند بر آیند کمک کند . بنابر این انگیزش دانش آموزان برای آموختن ریاضیات وابسته به دو جنبه است :
الف - سودمندی ب - لذت

 

آموزش ریاضیات همچون وسیله ای برای حائز شدن شرایط (( ورود )) کسب صلاحیت های لازم . و راه پیدا کردن به بازار شغلی تلقی می شود .
سودمندی باید با هدفهای مستقیم ریاضی گره بخورد : شاگردان باید متقاعد شوند که با دانش و درک ریـاضی ، قـدرت مـطلوب را کـسب خـواهند کـرد . از این لحاظ (( لذت )) نباید فقط برای
دانش آموزان تأمین شود ، این نیز همان اندازه مهم است که برنامه های درسی چنان باشند که آموزگاران را به کسب لذت از کارشان تشویق کنند .
مسأله ترک تحصیل ، طرح برنامه درسی را با مسأله بسیار دشواری روبرو می کند . این که ترک تحصیل در همه مراحل تحصیلی رخ می دهد ، مسأله را دشوارتر می سازد . برنامه درس ریاضیات به طور سنتی با یک فرایند (( از بالا به پایین )) پی ریزی شده است .

 

محاسبه منافع ترک تحصیلان :
چگونه می توان منافع دانش آموزانی راکه آموزش مدرسه را نابهنگام ترک می کنند در برنامه ریزی آموزشی ریاضیات به حساب آورد ؟
ترک تحصیلها ندیده گرفته شوند :

 

پیامدها :
1- هیچ تغییری لازم نیست .
2- پی ریزی برنامه درسی که فقط در مقاطع معدود ترک رسمی مدرسه به یک نقطه پایان طبیعی می رسند نسبتا" آسان است .
3- برنامه درسی مراقب آنهایی که به مرحله بعدی آموزش می رسند هست .
4- اتلاف زیادی در منابع انسانی به خاطر کسانی که مدرسه را نابهنگام ترک می کنند وجود دارد .
لاک هیو و همکاران وی ( 1986 ) داده های چند سال از دومین مطالعه ریاضیات در کشور تایلند را به منظور کشف تأثیر کتابهای درسی و عوامل دیگر بر پیشرفت تحصیلی در درس ریاضیات مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند .
نتایج تحلیل نشان داد هر کجا که معلمان در کلاس درس خود از کتابهای درسی برای امر تدریس استفاده کرده بودند ، نمره دانش آموزان آنها در پس آزمون در حدود 5 /0 بیشتر شده بود .
توضیح آنکه این مقدار پیشرفت اگر چه از نظر رقم خیلی کم ( حدود 5 درصد یک انحراف استاندارد ) است . اما تقریبا" برای یک ششم میانگین پیشرفت برای یک سال تحصیلی است .
اولین مطالعه ریاضیات در انجمن بین المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی که
در سال 1964 صورت گرفت . به چنین نتیجه ای دست یافت ( هوسن ، 1967 ) ، از عوامل متعدد و ممکن تعیین کننده وضعیت اقتصادی ، اجتماعی خانواده ، ساده ترین آن یعنی شغل پدر ، باعلم به این که دلیل محکمی برای انتخاب آن وجود ندارد اما به سبب سهولت قابلیت کاربرد آن در همه کشورهای مورد مطالعه به عنوان شاخص اصلی تعیین کننده وضعیت اقتصادی اجتماعی خانواده انتخاب شد .

 

مفهوم و پیامدهای شکست تحصیلی :
1- مفهوم شکست تحصیلی :
مسئله شکست تحصیلی یکی از مهمترین مسائل آموزش و پرورش به شمار می رود و بسیاری از مربیان و جامعه شناسان و روانشناسان و اقتصاددانان ، بر حسب دیدگاههایی خاص این مسئله را مورد بررسی قرار داده اند و مدیران و مسئولان آموزش ارقام مربوط به شکست تحصیلی را خطرناک و هشدار دهنده توصیف می کنند . زیرا این ارقام را نشان دهنده بازدهی کمی و کیفی نظام آموزش و پرورش می دانند .
در این میان شکست و افت در درس ریاضیات جایگاه خاصی دارد به طوری که چنین به نظر می رسد علت شکست بیشتر دانش آموزان به دلیل شکست درس ریاضیات است .

 

2- پیامدهای شکست تحصیلی :
1-2- عواقب شکست تحصیلی ( ریاضیات ) :
عواقب و آثار شکست تحصیلی متعدد هستند . بعضی از این آثار شخصیت و رفتار کودک را تغییر می دهند . برخی دیگر موجب می شوند که کودک ترک تحصیل کند و به خیل بیسوادان بپیوندد و بر انجام ناکافی در تحصیل باعث افزایش هزینه تحصیلات و گرانی آموزش و پرورش می شود .
2-2- نتایج شکست تحصیلی نزد کودک :
پایان سال تحصیلی برای کودکی که تجدید آورده و یا رد شده است لحظه ای بحرانی است . زیرا شکست ، تصوری را که کودک از خود دارد دگرگون می سازد و نیز عقیده دیگران را نسبت به او عوض می کند . این تغییرات در شخصیت در حال تکوین و تشکل کودک که بسیار ظریف و آسیب پذیر است ، آثاری نامطلوب به جای می گذارد . بسیارند دانش آموزان شکست خورده ای که از خانه می گریزند و یابه مواد مخدر پناه می برند . و حتی به خودکشی اقدام می کنند .
3-2- عواقب شکست در خانواده :
برای خانواده ها قبول شکست فرزند شان در درس دردناک است . و بر آن می شوند تا مسئول آن را پیدا کنند . معمولا" یا مدرسه را مسئول می دانند و یا فرزند خود را . در هر حال این واقعه موجب بر هم خوردن تعادل محیط خانوادگی می شود . بسیاری از
خانواده های کم درآمد از ادامه تحصیل فرزند خود نومید می شوند و او را وادار به کار
می کنند و این خود سبب ترک تحصیل می شود .

 

4-2- بهای شکست تحصیلی :
یک اثر مهم شکست تحصیلی و تکرار پایه تحصیلی ، اثر اقتصادی آن است که به دو صورت جلوه می کند .
1- یکی که شکست می خورد نومید از ادامه تحصیل می شود و به دنیای کار
می پیوندد .
2- شکست و تکرار پایه تحصیلی موجب بالا رفتن هزینه نظام آموزش می شود .

 

نقش اجتماعی ریاضیات :
آیا می توانیم برای آموزش ریاضیات در دنیایی که در آن تکنولوژی نقش عمده را بازی
می کند نقش اجتماعی جدید پیدا کنیم ؟
دلیل 1 - ریاضیات بی طرف است و در شرایطی دور از مسایل متنازع اجتماعی بهتر آموخته می شود .

 

پیامدها : 1- آموزگاران ، همچنان سخت درون مرزهای تخصص گرایی موضوعی خود خواهند غنود .
2- همه حکومتهایی که ریاضیات را به عنوان ابزاری کارساز برای پیشرفتهای تکنولوژیکی و اقتصادی می بینند ، همچنان بیشترین اولویتها را به تدریس آن اختصاص خواهند داد .
3- ریاضیات در چشم اکثر مردم عامی ، همچنان هاله جادویی و تنزه خود را ، بر فراز وابستگیهای معمولی آدمیان ، دارا خواهدبود .
4- آموزش ریاضیات کمک مستقیمی به مسایل فوری اجتماعی نسل کنونی نخواهد کرد .
دلیل 2 - از آنجا که ریاضیات ، هم تکنولوژی در همه شکلهای گوناگونش ، هم سیاست تعیین چگونگی کاربردش را پی ریزی می کند ، تدریس آن باید آگاهانه به این مسایل مربوط باشد .
پیامدها : 1- این کار دشواری است . به علاوه بسیاری از آموزگاران ریاضی ، اگر نه همه شان وظیفه خود نمی دانند که مسایل اجتماعی و متنازع را لمس کنند .
2 - انتظار می رود حکومتها واکنش مخالف نشان دهند . این در برخی از کشورها که تلاشهایی برای گنجاندن یک بخش (( مسئولیت اجتماعی )) در تدریس فیزیک ، یا برای
وارد کردن (( مطالعات صلح )) در مدارس انجام شده رخ داده است .
3- انتظار می رود انگیزش دانش آموزان افزایش یابد .
4- آموزشگران ریاضی شاید سهم حرفه ای مستقیمی در حل برخی از مسایل رودرروی جامعه انسانی پیدا کنند .
5- جامعه همچنان مملو از کسانی خواهد بود که بر خوردشان با ریاضیات بیشتر مطیع احساس از شکست است . کسانی که یادگیری بیشتر ریاضیات را ، اگر معلوم شود که در آینده بکارشان می آید . ناممکن می پندارند .

 

در حد یک کلاس درس ، آموزگار خوب خود پیشاپیش تا حدی دست به تفکیک برنامه درسی
می زند ، وی برای دانش آموزان پر استعدادتر مسایل پیچیده تری طرح می کند تا پیشرفت بیشتر آنان را برانگیزد و برای کم استعدادتران مسایل ساده تر تا در آنان اعتماد به خویش و ایستاری مثبت تر نسبت به یادگیری ریاضیات بیافریند .
گونه دیگر تفکیک ، بر اساس سرعت ترقی در یک برنامه درسی مشترک است که به وضوح بدان معناست که شاگردان ضعیفتر هنگامی که مدرسه را ترک می کنند مقدار کمتری از برنامه را گذرانده اند . در برخی از کشورها این گونه تفکیک با نگه داشتن شاگرد در یک کلاس تا هنگامی که در جه آموختگی قابل قبولی بدست آورد انجام می شود .
امکان بهتر کار کردن برای آموزگار :
آموزگاری که باید روزی 5 یا 6 کلاس داشته باشد ، وقت چندانی برای اندیشیدن خویش ، فراهم آوردن مواد آموختن وی ، وارسی گونه های مختلف رویکردهای بدیل ، یا کار با همکاران خود برای توسعه و نوسازی یک برنامه منسجم ندارد .
از آموزگاری که فاقد جا برای کار ، تجهیزات ، بودجه برای خرید مواد یا سفر ، وقت اختیاری برای کار با همکاران یا دانش آموزان است نمی توان انتظار داشت همچون یک
(( کارورز اندیشه گر )) پیشرفت زیادی داشته باشد .
آموزگار همچون (( قربانی )) :
افزودن باری بر دوش آموزگاران مثلا" از طریق ارجاع مسئولیت بیشتر در طرح برنامه درسی انتخاب روشهای آموزشی ، و ارزیابی دانش آموزان ، بسیار ساده است .
روشن است که همه اینها از حیث آموزش مطلوبند اگر پشت آموزگاران قوت کافی برای تحمل چنین باری را داشته باشد . نقش خدماتی ریاضیات اهمیت مردم فزاینده ای دارد . این چیزی

 

سوای نقش صافی مانند این درس است ، چرا که بسیاری از مشاغلی که ورود به آنها مستلزم ارائه مدارک از دانش ریاضی خواسته در مرحله ورود آن را به کار نمی گیرند .

 


ریاضیات و دشواری :
رویهمرفته مردم ریاضیات را به عنوان یک درس نخست می شناسند . برای خیلی ها ریاضیات با یک احساس قوی از شکست همراه است . و خاطره آنها از ریاضیات مدرسه خاطره آزمایشها ، امتحانها ، سرخوردگی و ترس از (( غلط در آوردن جواب )) است .
دختران و ریاضیات :
برای دختران و پسران تمایزی قائل نشویم ، چرا که از نظر ما تفاوت اساسی ای وجود ندارد . با وجود این شکی نیست که در خیلی از کشورها تفاوتهای جنسیتی زیادی از حیث چشمداشت و دستاورد در کار هست .

 


کمک به کودکان در یادگیری ریاضیات :
چرا ریاضیات را یاد می دهیم ؟
پاسخ این است که ریاضیات زندگی روزمره ، برای علم ، برای تجارت و برای صنعت مفید است . زیرا اولا" یک وسیله ارتباطی قدرتمند ، معتبر و بدون الهام است . ثانیا" ابزاری برای تعیین و پیش بینی است . قدرت آن در علائم ( سمبولهای ) آن ، که گرامر و تجزیه و ترکیبهای خاص خود را دارد ، نهفته است .
(( این گزارش )) همچنین مدعی است که ریاضیات باعث توسعه تفکر منطقی می شود و از جاذبه زیبایی شناسانه نیز برخوردار است .

 

کودکان چگونه ریاضیات می آموزند :

 

در اوایل قرن بیستم جان دیویی مدعی شد که یادگیری از طریق تمرین حاصل
می شود اگر چه این موضوع ، که کودکان چگونه ریاضیات می آموزند ، پیش از این کشف شده بود ، با این حال اهمیت تمرین کردن چندان مورد توجه قرار نگرفته بود .
این ورزیدگی را می توان به طرق گوناگون کسب کرد و واقع شدن در تجارت جهان واقعی ، به طور پی در پی چنین موقعیتهایی را فراهم می آورد . اینکه ریاضیات به کمک تعاریف ساخته
می شود ، تا حدودی طعنه آمیز است .

 

تعاریف در ریاضیات اهمیت فوق العاده دارند ، اما باید تجارب با اکتشافات قبلی کودک استوار باشد تا او بتواند با آنها ارتباط برقرار کند . در غیر این صورت همه چیز در ذهن کودک به طور مغشوش و بی ارتباط جای خواهد گرفت .
در کار کلاس ، یادگیری باید قدم به قدم صورت گیرد و از حالات خاص به تعمیم یک موضوع برسد . مثلا" ساده ترین راه برای رسیدن به مفهوم (( محیط )) یا (( پیرامون )) تعریف مستقیم آن است . روش بهتر برای این کار در اختیار قرار دادن مدلهایی است که بیانگر مفهوم محیط باشند . مانند : تیله شیشه ای ، توپ ، بادکنک ......... در این صورت تصور از مفهوم محیط به تدریج شکل می گیرد . البته ریاضیات را می توان از طریق دیگری غیر از روش تمرینهای متوالی آموخت . کودکان از طریق نگاه کردن ، گوش دادن ، خواندن ، پیگیری کردن ، راهنماییها ، تقلید کردن ، و آزمایش کردن نیز یاد می گیرند . این اعمال به یادگیری ریاضیات کمک می کند . به علاوه می توان با استفاده از مدلها وراهنمایی معلم ، هر کدام از آنها را به طور مناسب بکار گرفت و از با معنا بودن عمل یادگیری مطمئن شد . یادگیری به خصوصیات فردی یادگیرنده مانند تجارب قبلی و بلوغ و انگیزش نیز بستگی دارد .
به طور کلی هیچ نظریه جامع یادگیری را نمی توان بدون ابهام و به طور مستقیم برای هر دانش آموزی ، در هر سطح و به شکل رضایت بخش بکار برد .
یکی از راههای یادگیری ریاضیات ساختن پلهای یادگیری است .
تجارب واقعی با فراهم آوردن زیربنایی مبتنی برمفهوم ، سبب ارتقای هر چه بیشتر میزان یادگیری ریاضیات در فرد می شود . معلمان باید برای برقراری ارتباط میان تجارب واقعی و مفاهیم ریاضیات دانش آموزان کمک کنند . این ارتباطها نیز به نوبه خود موجب پدید آوردن پلهای ضروری در یادگیری می شوند .

 


ارتباط و پیوستگی مواد واقعی با نمادها از طریق نمایش و همراه با توصیف آنها حاصل
می شود . به عبا رت دیگر باید روش مجسم و پس از آن نیمه مجسم و در نهایت مجرد و نمادین صورت گیرد .

 

 

 

عوامل اصلی در برنامه تحصیلی و تکامل آن :

 

1- ضرورتهای موضوع 2- نیازهای کودک 3- نیازهای اجتماعی
1- ضرورتهای موضوع :
طبیعت ریاضیات خود در تعیین اینکه چه چیزی در چه دوره ای باید آموزش
داده شود مؤثر است . اعداد صحیح مبنایی برای بسیاری از اندیشه های ریاضیات محسوب
می شود . و کودکانی که وارد مدرسه می شوند باید کارکردن با آنها را تجربه کنند . بنابراین ابتدای هر کاری با اعداد صحیح تأکید می شود .
2- نیازهای کودک :
تغییر دربرنامه تحصیلی در نگرش ما از چگونگی یادگیری کودکان نیزتأثیر می گذارد . تا سالهای اولیه این قرن ریاضیات برای پروردن قوای ذهنی یا ایجاد نظم فکری
تدریس می شود . و تصور بر این بود که سر و کله زدن با مسایل ریاضی نوعی تمرین فکری است که به کار منظم تر کمک مؤثری می کند . در اواخر قرن نظریه نظم فکری محرک تأثیر ادوارد ثورندایک جای خود را به نظریه ارتباط (( پیوستگی )) داد .

3- نیازهای اجتماعی :
کارآیی و سودمندی ریاضیات در فعالیتها و حرفه های روزمره نیز در تشخیص این که چه چیزی و در چه هنگامی باید تدریس شود مؤثر مانده است .

 

اصولی برای تدریس ریاضیات :
1- حل مسئله یکی از روشهای آموزش ریاضیات است .
2- در تدریس ریاضیات باید عواملی که کودکان را به کلاس درس علاقه مند می کند شناخته شود .
3- مبنای همه آموزشها باید بر آزمایش استوار باشد . بخصوص آزمایش با مواد
کمک آموزشی که ساخته خود کودکان است .
4- گفتگو در مورد ریاضیات باید یکی از اهداف آموزش باشد .
5- این مفهوم که بسیاری از اندیشه های ریاضیات با هم ارتباط دارند باید
گسترش داده شود .

 

6- معناجویی در ریاضیات باید به عنوان زمینه ای در آموزش مورد توجه قرار گیرد .
7- کار گروهی در ریاضیات باید به یک روش معمول تبدیل شود .
8- نیازهای متفاوت کودکان باید مورد ملاحظه قرار گیرد .
9- برای کودکان باید فرصتهایی برابر در یادگیری ریاضیات فراهم شود .
10 - پیشرفت کودکان در زمینه ریاضیات باید از طریق آزمونهای کتبی
تشخیص داده شود .
شواهد نشان می دهد که در بیشتر مدارس به جای آنکه به کتابهای متعدد رجوع کنند یا حتی آنها را متناسب با نیازهای گروهی یا فردی تغییر دهند تنها از یک کتاب درسی برای همه دانش آموزان استفاده می کنند . کتابهای درسی زمینه یا چهارچوب را فراهم می کند که از طریق آن می توانید برنامه ریاضی محکم و استوار تدارک ببینید . از طریق انجام آزمایش ، فعالیتهای کلاسی و مواد آموزشی دست ساز می توان به آموزش ریاضیات یاری کرد .
گواهی به تأثیر تکنولوژی در مدارس :
1- امروزه هر کتاب درسی مرجعی که درباره ریاضیات مقدماتی باشد ، حاوی فعالیتهایی با ماشین حساب و کامپیوتر برای استفاده دانش آموزان است .
2- چهارمین ارزشیابی ملی از ریاضیات نشان می دهد که 80 % از دانش آموزان کلاس سوم ، 90 % از دانش آموزان کلاس پنجم یا خود دارای یک ماشین حساب هستند یا به آن دسترسی دارند .
3- میکرو کامپیوترها ، هم در مدارس و هم در منازل یافت می شوند . در حال حاضر تقریبا" همه مدارس دست کم یک کامپیوتر در اختیار دارند .

 

شایعات در زمینه ماشین حساب :
1- استفاده از ماشین حساب به فکر کردن نیازی ندارد .
2- ماشینهای حساب به پیشرفت ریاضی دانش آموزان صدمه می زند .

 

نظریاتی در مورد ماشین حساب :
1- از ماشینهای حساب باید وقتی که به وجود آنها احتیاج دارید بهره برداری کرد .
2- ماشینهای حساب باید در برخی از آزمونها مورد استفاده قرار گیرد .

 

 

 


سواد کامپیوتری چیست ؟
عقیده عمومی بر این است که برنامه های ریاضیات فرصتهای طبیعی فراوانی را برای به کارگیری کامپیوتر فراهم می آورند . سواد کامپیوتری باید درکی کلی از تواناییها و ناتواناییهای کامپیوتر ایجاد کند .

 

بی توجهی والدین نسبت به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان :
تعدادی از والدین در شهرها و اکثر والدین در روستا به علل مختلف از قبیل علل اقتصادی و معیشتی نسبت به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان خود نقش بی طرف ایفا می کنند و نسبت به آن
بی توجهند . و این حالت در حالی است که اگر والدین در این زمینه توجه بیشتری نمایند ، قطار پیشرفت جامعه که موتور اصلی آن دانش آموزان هستند با سرعت بیشتری به حرکت خود ادامه خواهد داد و با نقایص کمتری روبرو خواهد شد .

 

نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی بالاخص در درس ریاضیات :
تحقیقات متعدد نشان می دهد که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان که والدین آنها افرادی آگاه و باسوادند و بهتر به راهنمایی آنها می پردازند بیشتر است . والدین با شناخت بیشتر از شیوه های صحیح تعلیم و تربیت بهتری می توانند به یاری فرزندان خود بشتابند .
راهنمایی تحصیلی به معنی انجام دادن بخشی از کارها و تکالیف دانش آموز نیست . کمک به او به این طریق باعث می شود تا او نتواند بخشی از مطالب را به خوبی بیاموزد .
نکته دیگر در این زمینه این است که عده ای فکر می کنند حفظ کردن مطالب ریاضی یا درس دیگر و یا رونویسی به تنهایی تکالیف مهمی است . در صورتی که هدف اساسی آموزش و پرورش ، ایجاد و پرورش خلاقیت و قدرت تجزیه و تحلیل در دانش آموزان است . متأسفانه یکی از مشکلات اساسی نظام آموزشی تأکید بیش از حد بر روی پرورش حافظه و حفظ کردن است .
باید به دانش آموزان کمک کرد تا مطالب درسی را خوب بفهمند و بتوانند به زبان خودشان بیان کنند . مهمترین نقشی که والدین در زمینه راهنمایی تحصیلی فرزندان خود می توانند داشته باشند ایجاد محیطی آرام و مساعد برای مطالعه و انجام تکالیف است . یادگیری در شرایطی بهتر صورت
می گیرد که در آن محیط آرام باشد و محرکهای مزاحم از جمله تلویزیون ، بازی سایر کودکان و سروصداهای دیگر کمتر باشد .
همچنین والدین می توانند به جای خرید اشیای غیر ضروری برای دانش آموزان کتابهای کمک درسی ، غیر درسی و وسایل کمک آموزشی تهیه کنند .

 

سرانجام والدین باید سعی کنند با دادن مسئولیتهای مختلف در حد توان دانش آموزان احساس مسئولیت پذیری و عزت نفس آنها را تقویت کنند . تا نسبت به تدریس معلم نیز احساس مسئولیت کرده ، و تکالیف خود را درست تر انجام داده وقت بیشتری را صرف یادگیری کنند .

 

 

 


عدم استفاده از وسایل کمک آموزشی :
عدم استفاده از وسایلی کمک آموزشی یک از علل افت در درس ریاضی می باشد .
برای آگاهی از چگونگی تأثیر ای نعلت در افت درسی بچه ها ، ابتدا باید با مفهوم وسایل کمک آموزشی ، اهمیت و فایده وسایلی کمک آموزشی ، آشنا شویم .
مفهوم وسایل کمک آموزشی :
هر چه که بتواند کیفیت تدریس ویادگیری را افزایش دهد وسیله ای برای کمک به آموزش ایت . رسانه های نوشتاری از اولین رسانه هایی بودند که در مار تعلیم و تربیت از آنها استفاده می شده است ، و سپس رسانه های دیگری از قبیل تصاویر ، نقشه ها ، اسلاید ، فیلم ، تلویزیون و بسیاری از رسانه های دیگری که وارد جریان تعلیم وتربیت شده اند .

 

اهمیت وسایل کمک آموزشی :
تحقیقاتی که تا به حال به عمل آمده است نشان می دهد که از طریق تدریس معمولی تنها % 30 مطالب از مطالب مورد تدریس یاد گرفته می شود در حالی که اگر یادگیری
با استفاده صحیح از وسایل ارتباطی به عمل آید میزان یادگیری افراد را تا % 75 بالا می برد .
درس ریاضیات از جمله دروسی است که دارای وسایل کمک آموزشی زیادی چه دست ساز و چه آماده بوده و عدم استفاده از آنها نقش بسیاری بر افت تحصیلی این درس خواهد داشت .

 

 

 

فواید استفاده ازوسایل کمک آموزشی :
1- وسایل کمک آموزشی بازده آموزشی را از لحاظ کمی و کیفی افزایش می دهد .
2- وسایل کمک آموزشی می تواند یادگیری را انفرادی کند .
3- وسایل کمک آموزشی آموزش را با قدرت بیشتری عملی می سازد .
4- وسایل کمک آموزشی دسترسی به فرهنگ و آموزش را به طور یکسان برای همه میسر می سازد .
5- وسایل کمک آموزشی اساس قابل لمس را برای تفکر و ساختن مفاهیم فراهم می سازد . و در نتیجه از میزان عکس العمل گفتاری دانش آموز می کاهد .
6- مورد علاقه زیاد و فراون شاگردان هستند و توجه به آنها را به موضوع اصلی معطوف می سازد .
7- اساس لازم را برای یادگیری تدریجی و تکمیلی آماده می سازد و در نتیجه یادگیری را دائمی می کند .
8- تجارب واقعی و حقیقی را در اختیار شاگردان قرار می دهد و در نتیجه موجب فعالیت ایشان می شود .
9- پیوستگی افکار را موجب می گردد .
10- در توسعه و رشد معنی در ذهن شاگرد مؤثر هستند .
11- مهارتی را به طور کامل و مؤثر به دانش آموزان می آموزد .
12- تجاربی را در اختیار شاگردان قرار می دهد که از راههای دیگر امکان ندارد .
استفاده از وسایل آموزشی موجب می شود که دانش آموزان از همه حواس خود جهت یادگیری مطالب استفاده کنند . از آنجا که % 75 از یادگیری مطالب توسط چشم و بینایی یاد گرفته می شود ، این موضوع باعث شد که معلمان بیشتری به استفاده از وسایل کمک آموزشی و وسایل بصری روی آوردند .
یکی از عللی که تعدادی از معلمان از وسایل کمک آموزشی استفاده نمی کنند این است که فکر می کنند که منظور از وسایل کمک آموزشی همان وسایلی است که فقط به منظور آموزش دانش آموزان و با هدف وسیله کمک آموزشی از قبل ساخته شده می باشد .
ولی این فکر اشتباهی می باشد ، زیرا با وسایل دور ریختنی و مازاد نیز می توان یک وسیله کمک آموزشی ساخت که به اهداف مورد نظر درس برسیم .
اگر بخواهیم نتیجه تحقیقات پیاژه و سایر محققین ارزشمند را در مورد تدریس ریاضیات به کودکان ، در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوئیم : وسایل کمک آموزشی را به مدارس ببریم . هیچ معلمی نباید در تدریس ریاضیات بویژه در سالهای اولیه دبستان ، بدون وسیله کمک آموزشی باشد . البته بیدرنگ باید تذکر دهیم که منظور ما این نیست که معلم نمی تواند بدون داشتن وسایل از پیش ساخته و تعیین شده ریاضیات را تدریس کند ، بلکه یک معلم در صورتی که مفاهیم را به درستی درک کند و روش تدریس صحیح داشته باشد، می تواندحتی از نخودولوبیا و چوب کبریت نیز در تدریس ریاضیات استفاده کند .

 

 

 

افت در دروس دیگر و تأثیر آن بر ریاضیات :
دانش آموزای که در درس فارسی ( خواندن ) مشکل دارد ، مسلما" در درس املاء و نگارش مشکل خواهدداشت ، چون کسی که نتواند به درستی کلمه یا جمله ای را بخواند هیچ موقع نخواهد توانست درستی آن را درک کند و بنویسد .
تحقیقات نشان می دهد که بیشتر دانش آموزانی که در درس ریاضیات ضعیف هستند در درس املاء و فارسی نیز مشکل دارند و یا بر عکس . که البته عکس این قضیه بیشتر صارق است . یعنی دانش آموزانی که در درس املاء فارسی ضعیف هستند هم مشکل دارند .
دانش آموزی که نتواند سؤال ( پرسش ) به درستی بخواند ، نخواهد توانست درک کند و در نتیجه نخواهد توانست آن را تحلیل نماید و در نهایت از حل مسئله عاجزخواهدبود .
که گفته اند فهم و درک سؤال ( مسئله ) نصف حل آن است . یعنی وقتی که مسئله را فهمیدی به راحتی می توانی جواب آن را هم بدهی .
از طرفی دیگر دانش آموز که از یک درس غیر از ریاضی ضعیف باشد به دلایل مختلف مثل یأس ، نامیدی و ...... ممکن است نظر او نسبت به سایر دروس برگردد و باعث شکست او در سایر دروس شود . که در اینجا معلم دلسوز و فداکار او می تواند با گرفتن نقاط قوت او باعث تشویق وی شود . و با شناسایی و رفع ضعفهای او باعث پیشرفت او گردد .

 

فراموشی و عدم توجه کافی در هنگام نوشتن و حل تمرینها
الف- فراموشی :
کودکان از نظر نیروی یادآوری و حفظ مطالب با یکدیگر فرق دارند .
کودک هر چه با هوش تر باشد حفظ کردن مواد درسی برایش آسان تر است .
اما هوش تنها عامل نیست بلکه روش تدریس نقش مهمی دارد .
انواع فراموشی :
الف- فراموشی با علم به اینکه مطالب را آنقدر نمی دانیم که بتوانیم آن را به خاطر آوریم .
ب- فراموشی با اطلاع به اینکه موضوع را خوب می دانیم ولی به عللی نمی دانیم در حال حاضر آن را به یاد آوریم .
ج- فراموشی همراه با میلی ناخودآگاه برای فراموش کردن
علل فراموشی :
1- تداخل : پیش از آنکه بخواهیم مطلبی را اضافه بر مطالب دیگری که قبلا" آموخته ایم ، فراگیریم لازم است آن اندازه به مطلب نخست مهلت بدهیم تا در ذهن جایگزین شود .
2- کاستی : حافظه در اثر زمان دچار کاستی یا ضعف می شود . کاستی در صورتی پدید می آید که به مطلب آموخته شده کم مراجعه می شود . هر چه آموخته های گذشته را کمتر به کار بریم زودتر آنها را فراموش می کنیم .
3- کمبود وقت برای یادآوری : برای یادآوری یک مطلب به زمان لازم و زمینه مناسب نیاز است در غیر این صورت آموخته ها ممکن ایت از ذهن دور شوند و به راحتی نتوانیم آن مطلب را یاد آوریم .
4- ترس هنگام یادآوری و سرکوبی : هرگاه تجربه گذشته در ما احساس شدید اضطراب یا گناه به وجود آورده باشد ، می خواهیم خاطره آن تجربه را از ضمیر خود دور سازیم و آن را فراموش کنیم .
اعتماد به حافظه کمک می کند - مثلا" ترس از امتحان به سبب ناتوانی فرد و بی اعتمادی به خود پدید می آید . هر چه بتوانیم اعتماد یادگیرنده را بیشتر جلب کنیم
امکان دارد ترس او کمتر شود .
کودکان از نظر نیروی یادآوری و حفظ مطالب با یکدیگر فرق دارند .
کودک هر چه با هوش تر باشد حفظ کردن مواد درسی برایش آسان تر است .
اما هوش تنها عامل نیست بلکه روش تدریس نقش مهمی دارد .
تشکیل صورتهای ذهنی :
هر یک از حواس ما دارای صورت ذهنی خاص خود است . مثلا" وقتی تصویر شیئی را که در زمان گذشته دیده ایم در فکرمان مجسم می کنیم ، ادراک ما یک تصویر بصری است . یا وقتی صدایی را به خاطر می آوریم که در گذشته آنرا شنیده ایم ، تجربه ما یک تصویر سمعی است . هنگامی که احساس شیئی را در خاطر زنده کنیم که در گذشته هم آن را لمس کرده ایم یک تصویری لامسه ای را در ذهن مجسم می کنیم .
بویی را که در گذشته استشمام کرده ایم اگر دوباره به ذهن برگردانیم یک تصویر بویای است . و به خاطر آوردن مزه خوراکی که قبلا" آن را خورده ایم یک تصویر چشایی است . اگر احساس عضلانی را در ذهن مجسم کنیم تجربه ما یک صورت ذهنی از جنبش ماهیچه ای است .
هنگام درس شاگردان را وادار کنیم تا حد امکان حواس مختلف خود را بکار ببرند .
حافظه به تداعی بستگی دارد :
حافظه به تداعی یا همخوانی مربوط است . برای به یادآوردن مطالب یک موضوع خاص به نیروی پیوندهایی که هنگام آموختن به وجود آمده است بستگی دارد . هر چه این همخوانیها نیرومندتر باشد ، مطالب زودتر و آسان تر به یادآورده می شوند .
تداعی در موارد زیر به وجود می آید :
1- مجاورت : یکی از راههای کمک به کودکان برای ایجاد بیان مطالب آن است که این مطالب را با هم بیاوریم و نشان دهیم . در نتیجه شنیدن و دیدن واژه ها و یا اعداد که با یکدیگر نشان داده شده اند ، کودکان پیوندی بین این دو مطالب بوجود می آورند .
مثال : 5 = 3 : 15 15 = 5 + 3
2- مشابهت : به خاطر سپردن و به یاد آوردن واژه name در زبان انگلیسی از آن جهت برای کودک ایرانی آسان است که با واژه (( نام )) در زبان فارسی شباهت دارد . هر چه بیشتر بتوانیم راههایی را نشان دهیم که مطالب تازه بیشتر مطالبی باشد که کودکان قبلا" با آن آشنایی داشته اند .
3- تضاد : هرگاه مطالب تازه متضاد با چیزهایی باشد که کودک به آنها آشنایی داشته است ، می توان از این راه به حافظه و یادگیری او کمک کرد .
اثر علاقه : هر چه کودک به ریاضی علاقه داشته باشد به آن توجه بیشتری می کنید و آن را بهتر به خاطر می سپارد . پس باید زمینه علاقمند شدن دانش آموزان را بهدرس ریاضیات فراهم آوریم .
تازگی و تکرار : کودک درسی را که دیروز آموخته است ممکن است درس شش هفته پیش خود بهتر به خاطر داشته باشد ولی اگر درس شش هفته پیش نیز به حد کافی دوره شود ، شاگر اگر از درس روز گذشته بیشتر به خاطر نداشته باشد ، کمتر به یاد نخواهد داشت بنابراین معلم درس ریاضیات باید وقت فراوانی را به دوره اختصاص دهد .
اهمیت یاد آوری : باید دانش آموزان را وادار کنیم تا مطالبی را که آموخته اند بیاد آورند . بیاد آوردن بیشتر از گوش دادن کوشش و فعالیت لازم دارد و هرچه شاگردان در این باره بیشتر کوشش کنند معلومات دریافتی را بهتر به ذهن می سپارند و کمتر فراموش می کنند .
ب- عدم توجه :
تعدادی از دانش آموزان با اینکه عملیات مربوط به ریاضی را به خوبی می دانند ، اما به علت عدم توجه کافی دچار اشتباهاتی می شودند که نمره آنها را در درس ریاضی کاهش می دهد . مثالهای زیر نمونه هائی از این اشتباهات هستند :
1- عدم توجه به علامتها :
97 × 97 -
4 79
101 176
2- عدم دقت به ستونها :
97 97
79 + 79 -
1049 707
3- عدم توجه به نوشتن کامل اعداد :
97
79 +
76
4- جا انداختن اعداد :
97 97
79 - 79 +
88 106
5- محاسبه نکردن یک عدد :
97
3 ×
921
6- به کار بردن نادرست عضو خنثی :
91
13 +
93
7- اشتباه در اثر مجاورت نویسی :
14
36+ 15 +
43 9 2
979
این قبیل دانش آموزان در واقع عملیات مربوط به ریاضی را می دانند ، اما توجه و دقت کافی ندارند . و معلم باید در اینگونه دانش آموزان دقت آنان را پرورش دهد . و آگاه باشد که تمرین بیشتر و تدریس دوباره درس برای آنان بی فایده و حتی مضر خواهد بود .

 

عوامل خانوادگی و اجتماعی :
یکی دیگر از عوامل مهم در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان عوامل خانوادگی است . خانواده اولین مکانی است که کودک در آن زندگی می کند و تربیت می یابد . بسیاری از روانشناسان معتقدند که : شخصیت کودک در شش سال اول زندگی شکل می گیرد .
عمده ترین عوامل خانوادگی مؤثر در پیشرفت تحصیلی عبارتند از :
1- شرایط عاطفی و امنیت محیط خانواده
2- شرایط اجتماعی و اقتصادی
3- تحصیلات و سطح فرهنگ خانواده
4- تعداد اعضای خانواده
5- اشتغال کوکان
6- اشتغال مادران
7- ارتباط بین اولیا و مربیان
8- اثرات تلویزیون
9- حاکمیت ارزشهای مادی

 

اکنون از بین عوامل فوق به توضیح اهم آنها می پردازیم :
1- شرایط عاطفی و امنیت محیط خانواده :
خانواده اولین کانون تربیتی کودکان به حساب می آید و کودک مقدار قابل توجهی از وقت خود را در آن می گذراند بهرام زاده ( 1372 ) به فقل از شاروک ( 1967 )
می گوید : (( محیط خانوادگی بیش از بهره هوشی کودکان در موفقیت تحصیلی آنها مؤثر است . )) شاید بتوان گفت مهم ترین عامل مؤثر در شکل گیری نگرش دانش آموز نسبت به تحصیل ، خانواده است .
چنانچه نگرش خانواده ، نسبت به مدرسه ، معلمان و درس ، منفی باشد و یا بین آنچه می گویند آنچه عمل می کنند تفاوت وجود داشته باشد طبیعی است که به تدریج فرزند آنها نیز نگرش منفی به درس و تحصیل پیدا خواهد کرد . پدران و مادرانی که درس را کاری بیهوده و اتلاف وقت تلقی می کنند همین نگرش را به فرزندان خود منتقل ساخته و برای پیشرفت درس آنها هیچ گونه کوششی انجام نمی دهند .
گاهی ممکن است یک خانواده از نظر مالی و اقتصادی در حد مطلوبی باشد اما فرزندان آن خانواده به دلیل اختلاف و کشمکش های خانوادگی بین پدر ومادر و یا بین هر یک از اعضای خانه که محیط خانه را به محیط نا امن تبدیل می کنند ، دچار افت تحصیلی می شوند .
دانش آموزی که در خانواده باپدر ومادر درگیر است ، برای نشان دادن مخالفت خود با آنها ناخودآگاه سعی می کند برخلاف میل آنها رفتار کند . از این رو چون تمایل و حساسیت پدر و مادر به تحصیلی را مش شناسد ، در درس خواندن کوتاهی می کند . نوجوانان در سن بلوغ به علت تغیرات جسمی و روحی ، به مسائلی غیر از درس و مدرسه توجه می کنند . ممکن است شدیدا" به ورزش روی آورند یا بیشتر به فکر تفریح و گردش باشند . پسر نوجوانی عقیده داشت که : درس خواندن مال دخترها است . این نوع فکر می تواند اثر نامطلوب بگذارد ( معتمدی ، 1373 )

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   65 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله آموزش ریاضی ابتدایی


دانلود مقاله روابط عمومی

 


1 ـ 1 ـ مقدمه‌
یکی‌ از عواملی‌ که‌ در سرنوشت‌ هر مؤسسه‌، گروه‌ و فرد اهمیت‌ و ارزش‌ اساسی‌ دارد و آنها را در نیل‌به‌ هدف‌ها یاری‌ می‌دهد; کیفیت‌ رابطه‌ آنها با افراد و مؤسساتی‌ است‌ که‌ با آنها سروکار دارند و همچنین‌با افکار عمومی‌ جامعه‌ای‌ است‌ که‌ در آن‌ به‌ فعالیت‌ مشعولند. هر اندازه‌ این‌ ارتباط بطور مفیدی‌ مستقر وبه‌ شکل‌ مؤثری‌ گسترش‌ یافته‌ باشد، به‌ همان‌ اندازه‌ آن‌ فرد، گروه‌ و مؤسسه‌ در دستیابی‌ به‌ اهداف‌ خودموفق‌تر می‌باشد. اکنون‌ به‌ عنوان‌ یک‌ اصل‌ اساسی‌ در مدیریت‌ پذیرفته‌ شده‌ که‌ افراد و مؤسسات‌ برای‌رسیدن‌ هرچه‌ بهتر و راحت‌تر به‌ مقاصد خود نیازمند به‌ حسن‌ رابطه‌ و درک‌ متقابل‌ و توسعه‌ تفاهم‌ بایکدیگر و عموم‌ مردم‌ می‌باشند.
مدیران‌ مؤسسات‌ به‌ دلایل‌ فوق‌، در تشکیلات‌ خود اقدام‌ به‌ تأسیس‌ دفتر، واحد یا بخشی‌ تحت‌عنوان‌ روابط عمومی‌ نموده‌اند تا از طریق‌ آن‌ ارتباط مفید و مؤثر را با افراد داخل‌ و خارج‌ سازمان‌ برقرارنمایند و با آگاه‌ کردن‌، تشویق‌ و ترغیب‌ آنان‌، به‌ اهداف‌ مدیران‌، سریعتر، راحت‌تر و با هزینه‌ کمتر جامه‌عمل‌ بپوشانند. دست‌ اندرکاران‌ چنین‌ دفاتری‌ همه‌ روزه‌ در تلاشند تا با استفاده‌ از تکنیک‌ها وتخصص‌های‌ حرفه‌ روابط عمومی‌، به‌ گسترش‌ تفاهم‌ و ارتباط مؤثر بپردازند. هدف‌ از تهیه‌ این‌ گزارش‌;آشنایی‌ با وظایف‌، نقش‌ و جایگاه‌ روابط عمومی‌ مطلوب‌ است‌ و در آن‌ ابتدا شرح‌ وظایف‌ عمومی‌ وسپس‌ جایگاه‌ سازمانی‌ آن‌ و تفاوت‌ بین‌ روابط عمومی‌ و تبلیغات‌ مورد بررسی‌ قرار گرفته‌ است‌. در ادامه‌به‌ روابط عمومی‌ مطلوب‌ و ویژگیهای‌ کارشناسی‌ روابط عمومی‌ و همچنین‌ روابط عمومی‌ داخلی‌پرداخته‌ شده‌ است‌. در پایان‌ نقاط قوت‌ و ضعف‌ روابط عمومی‌ها که‌ حاصل‌ بررسی‌ چهل روابط عمومی‌در ایران‌ می‌باشد، ارائه‌ گردیده‌است.

1 ـ 2 ـ شرح‌ وظایف‌ روابط عمومی‌
مهمترین‌ وظیفه‌ روابط عمومی‌، شناخت‌ افکار عمومی‌ و نفوذ در آن‌ برای‌ جلب‌ رضایت‌ افکارعمومی‌ نسبت‌ به‌ سازمان‌ است‌ که‌ هم‌ در درون‌ سازمان‌ و هم‌ در بیرون‌ از سازمان‌ دنبال‌ می‌شود.بی‌تردید، این‌ وظیفه‌ در قالب‌ مجموعه‌ای‌ از فعالیتهای‌ ارتباطی‌ صورت‌ می‌گیرد که‌ می‌توان‌ آنها را تحت‌عناوین‌ ارتباطات‌، امور فرهنگی‌ و نمایشگاهها، انتشارات‌، سنجش‌ افکار و پژوهش‌ و برنامه‌ریزی‌دسته‌بندی‌ کرد. که‌ در زیر به‌ تشریح‌ این‌ وظایف‌ می‌پردازیم‌.
1ـ 2 ـ 1 ـ ارتباطات‌
- سیاستگذاری‌، برنامه‌ریزی‌ و کاربرد شیوه‌ها و برنامه‌های‌ مناسب‌ برای‌ انعکاس‌ اهداف‌، سیاستها،فعالیت‌ها، برنامه‌ها و مواضع‌ سازمان‌ به‌ مخاطبان‌، رسانه‌ها و جامعه‌.
- گردآوری‌، جمع‌بندی‌ و تحلیل‌ نظرها و دیدگاههای‌ مردم‌، نخبگان‌ و رسانه‌ها در زمینه‌ فعالیتهای‌سازمان‌ و ارائه‌ آن‌ به‌ مدیریت‌.
- تلاش‌ برای‌ تقویت‌ هرچه‌ بیشتر روحیه‌ تفاهم‌ بین‌ کارکنان‌ و مدیران‌ و همیت‌ سازمانی‌ و زمینه‌سازی‌برای‌ برقراری‌ ارتباطات‌ بین‌ آنان‌.
- اعلان‌ مواضع‌ سازمان‌.
- عضویت‌ و شرکت‌ در جلسه‌های‌ مهم‌ سازمان‌ به‌ منظور آگاهی‌ از سیاستها، خطمشی‌ها، برنامه‌ها وروند فعالیتها و نیز آگاهی‌ از نتایج‌ سایر نشستها و گردهمایی‌ها و جلسه‌ها.
- تدوین‌ "تقویم‌ جامع‌ ارتباطات‌ سازمانی‌" در قالب‌ ملاقاتها و بازدیدهای‌ مسئولان‌ سازمان‌ باشخصیتهای‌ حقیقی‌ و حقوقی‌، کارکنان‌ و اقشار مختلف‌ مردم‌ با هدف‌ تداوم‌ و گسترش‌ اصولی‌ وتلطیف‌ روابط و تنظیم‌ افکار عمومی‌.
- تدارک‌ تمهیدات‌ و اقدامات‌ لازم‌ برای‌ راهنمایی‌ ارباب‌ رجوع‌ و تسهیل‌ دسترسی‌ به‌ مراکز و مسئولان‌سازمان‌.
- برنامه‌ریزی‌ و اطلاع‌رسانی‌ به‌ مردم‌ درباره‌ عملکرد سازمان‌ به‌ انگیزه‌ تنویر افکار عمومی‌.
- تدوین‌ برنامه‌ سالانه‌ مصاحبه‌های‌ مسئولان‌ سازمان‌ با مطبوعات‌، متناسب‌ با اولویتهای‌ سازمانی‌ ونیازهای‌ افکار عمومی‌.
- تهیه‌ و تنظیم‌ اطلاعات‌ پایه‌ای‌ از سازمان‌ برای‌ ارائه‌ به‌ مراجعان‌ و میهمانان‌ سازمان‌ به‌ زبانهای‌ مختلف‌.
- ایجاد ارتباط احسن‌ با مطبوعات‌، رادیو، تلویزیون‌ و خبرگزاری‌ها و بهره‌برداری‌ بهینه‌ از آنها برای‌اطلاع‌رسانی‌ به‌ مردم‌.
1 ـ 2 ـ 2 ـ امور فرهنگی‌ و نمایشگاهها
- مشارکت‌ در برگزاری‌ سمینارها و گردهمایی‌ تخصصی‌ و عمومی‌ سازمان‌.
- پوشش‌ تبلیغی‌ ساختمانها و فضاهای‌ عمومی‌ سازمان‌ در گرامیداشت‌ ایام‌ و مناسبتهای‌ ویژه‌.
- تدوین‌ و اجرای‌ طرح‌ جامع‌ تبلیغات‌ برای‌ فضاسازی‌ فرهنگی‌ - تبلیغی‌ در ساختمانها و محوطه‌ها.
- مدیریت‌ نمایشگاهها (سالانه‌، دایمی‌ و ...) در خارج‌ و داخل‌ سازمان‌.
- طراحی‌ و تولید هدایای‌ تبلیغاتی‌ برای‌ اهدا به‌ مخاطبان‌ (متناسب‌ با سلایق‌ و علایق‌ قشرها).
- تهیه‌، تدوین‌ و اجرای‌ تقویم‌ مراسم‌ داخل‌ سازمان‌.
- راه‌اندازی‌ و اداره‌ موزه‌ و اتاق‌ انتظارات‌ سازمان‌.
- تولید و سفارش‌ ساخت‌ آگهی‌های‌ تلویزیونی‌ و فیلم‌های‌ مورد نیاز برای‌ تبلیغ‌ عملکرد و مستندسازی‌سازمان‌.
1 ـ 2 ـ 3 ـ انتشارات‌
- تدوین‌ کتب‌، جزوه‌ها و تهیه‌ مواد انتشاراتی‌ به‌ منظور معرفی‌ سازمان‌.
- گردآوری‌ و نشر اطلاعات‌ و اخبار و گزارشهای‌ مربوط به‌ سیاستها، فعالیتها، طرحها و برنامه‌ها; باشیوه‌ها و قالبهای‌ مؤثر و مناسب‌.
- تدوین‌ و انتشار خلاصه‌ عملکرد سالانه‌ سازمان‌ برای‌ ارائه‌ به‌ افکار عمومی‌.
- انتشار نشریه‌ داخلی‌ و برون‌ سازمانی‌ سازمان‌.
1 ـ 2 ـ 4 ـ سنجش‌ افکار
- تهیه‌ گزارشهای‌ تحلیلی‌ ادواری‌ (ماهانه‌/فصلی‌/سالانه‌) از افکار عمومی‌ داخل‌ و خارج‌ از سازمان‌ برای‌ارائه‌ به‌ مدیریت‌.
- نقد و بررسی‌ بازتاب‌ فعالیتهای‌ سازمان‌ در نظر اقشار مردم‌ بویژه‌ نخبگان‌، رسانه‌ها و دستگاهها از یکسوو مدیران‌ و کارکنان‌ از سوی‌ دیگر و ارائه‌ گزارش‌ آن‌ به‌ مدیریت‌.
- سنجش‌ افکار عمومی‌ درون‌ سازمانی‌ به‌ منظور بازیابی‌ مسائل‌ و ارائه‌ راه‌کارهای‌ مناسب‌ به‌ مدیریت‌.
- طراحی‌ و اجرای‌ نظام‌ گردآوری‌ پیشنهادهای‌ کارکنان‌ به‌ منظور ترغیب‌ کارکنان‌ به‌ مشارکت‌ هرچه‌مؤثرتر در بهبود جریان‌ امور سازمان‌.
1 ـ 2 ـ 5 ـ پژوهش‌ و برنامه‌ریزی‌
- تهیه‌ گزارشهای‌ عملکرد دوره‌ای‌ از فعالیتهای‌ روابط عمومی‌.
- نوآوری‌، خلاقیت‌ و طراحی‌ فعالیتهای‌ جدید در قلمرو وظایف‌ روابط عمومی‌.
- نظارت‌ و ارزیابی‌ فعالیتها و اعمال‌ نتایج‌ حاصل‌ در برنامه‌ها و فعالیتهای‌ آتی‌.
- طراحی‌ و برنامه‌ریزی‌ برای‌ ارتقاء کلیه‌ اموری‌ که‌ به‌ رشد کمی‌ و کیفی‌ ارتباط و همدلی‌ بین‌ سازمان‌ ومردم‌ و دستگاهها و مدیران‌ و کارکنان‌ با یکدیگر بیانجامد.

 

1 ـ 3 ـ جایگاه‌ سازمانی‌ روابط عمومی‌
روابط عمومی‌ زمانی‌ می‌تواند نقش‌ راهبردی‌ خود را در سازمان‌ ایفا کند که‌ در تشکیلات‌ سازمان‌جایگاه‌ مناسبی‌ داشته‌ باشد.
در بسیاری‌ از ساختارهای‌ سازمانی‌، مشاهده‌ می‌شود که‌ روابط عمومی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ واحد فرعی‌امور اداری‌ یا امور خدماتی‌ منظور شده‌ است‌ که‌ در این‌ صورت‌ روابط عمومی‌ نمی‌تواند جایگاه‌ و نقش‌راهبردی‌ داشته‌ باشد، زیرا طبعٹ شرایط احراز شغل‌ مسئول‌ روابط عمومی‌ حتی‌ از شرایط احراز شغل‌مدیر اداری‌ پایین‌تر است‌. شکل‌ 1-1 نمونه‌ای‌ از این‌ نوع‌ سازماندهی‌ را نشان‌ می‌دهد.
در سازمانهایی‌ که‌ واحد روابط عمومی‌ در جدول‌ سازمانی‌ بلافاصله‌ زیر نظر مدیر عالی‌ سازمان‌ قراردارد نشان‌ دهنده‌ توجه‌ به‌ روابط عمومی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ عنصر راهبردی‌ است‌. شکل‌ 1-2 روابط عمومی‌را در بالاترین‌ رده‌ و زیرنظر مدیر عالی‌ سازمان‌ نشان‌ می‌دهد.
در بسیاری‌ از موارد، روابط عمومی‌ عملا نقش‌ راهبردی‌ خود را در سازمان‌ ایفا نمی‌کند. این‌ مشکل‌ ازدو جهت‌ ناشی‌ می‌شود:
1. عدم‌ اطلاع‌ کافی‌ مدیران‌ ارشد از نقش‌ و اهمیت‌ روابط عمومی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ عنصر کمک‌کننده‌ به‌ طرح‌ریزی‌های‌ استراتژیک‌ و زمینه‌سازی‌ تصمیمات‌، اجرا و ارزیابی‌ عملکردبرنامه‌های‌ راهبردی‌ سازمان‌.
2. قرار ندادن‌ افرادی‌ با دانش‌ و بینش‌ و منش‌ لازم‌ در چنین‌ جایگاه‌ سازمانی‌ که‌ بتواند سازمان‌ رادر اعمال‌ مدیریت‌ راهبردی‌ یاری‌ کند. در این‌ صورت‌ است‌ که‌ روابط عمومی‌ فقط می‌تواندمراسم‌ و جشن‌ها را ترتیب‌ دهد و پرچم‌ به‌ دور دیوار سازمان‌ بزند.
توصیه‌ متخصصان‌ این‌ است‌ که‌ اگر بخواهیم‌ روابط عمومی‌ نقش‌ راهبردی‌ در سازمان‌ داشته‌ باشد،لازم‌ است‌ ضمن‌ در نظر گرفتن‌ جایگاهی‌ مناسب‌ در ساختار سازمانی‌ برای‌ این‌ واحد و شرایط احرازشغلی‌ متناسب‌ با مدیران‌ ارشد سازمان‌، آنان‌ را در طرح‌ریزی‌های‌ راهبردی‌ سازمان‌ مستقیماً دخالت‌دهیم‌.
توصیه‌ عمده‌ دیگری‌ که‌ از لحاظ سازماندهی‌ شده‌ است‌، این‌ که‌ بهتر است‌ تمام‌ خدمات‌ تخصصی‌مورد نیاز واحد روابط عمومی‌ در داخل‌ یک‌ واحد سازمانی‌ قرار گیرد و مسئولیت‌ اصلی‌ همه‌ این‌اقدامات‌ به‌ عهده‌ مدیر روابط عمومی‌ باشد. طبیعی‌ است‌ که‌ تشکیلات‌ سازمانی‌ واحد روابط عموی‌ درسازمانهای‌ بزرگ‌ با سازمانهای‌ متوسط و کوچک‌ متفاوت‌ خواهد بود.

1 ـ 4 ـ تفاوت‌ بین‌ روابط عمومی‌ و تبلیغات‌
یکی‌ از موضوعات‌ مهم‌ برای‌ کسانی‌ که‌ به‌ کار روابط عمومی‌ اشتغال‌ دارند، تفکیک‌ بین‌ تبلیغات‌ وروابط عمومی‌ است‌. اگر اینان‌ بدون‌ ملحوظ داشتن‌ وجوه‌ افتراق‌ تبلیغات‌ با روابط عمومی‌ به‌فعالیت‌های‌ خود رنگ‌ تبلیغات‌ بدهند، به‌ سمت‌ فعالیتهایی‌ گرایش‌ خواهند یافت‌ که‌ تفاوت‌ اساسی‌ باماهیت‌ فعالیتهای‌ روابط عمومی‌ دارد. باید توجه‌ داشت‌ که‌ این‌ تفاوت‌ در واقع‌ از سلطه‌جویی‌ برمخاطب‌ در فعالیتهای‌ تبلیغی‌ تا ایجاد ارتباط متقابل‌ و مبتنی‌ بر گفت‌ و گو با مخاطب‌ در فعالیت‌های‌روابط عمومی‌ توسعه‌ پیدا می‌کند. بنابراین‌ رفع‌ ابهام‌ و مشخص‌ کردن‌ تفاوت‌های‌ روابط عمومی‌ باتبلیغات‌ برای‌ شاغلین‌ روابط عمومی‌ بسیار ضروری‌ است‌. هدف‌ این‌ مبحث‌، روشن‌سازی‌ وجوه‌ افتراق‌بین‌ روابط عمومی‌ و تبلیغات‌ است‌.
توجه‌ به‌ این‌ نکته‌ اساسی‌ ضروری‌ است‌ که‌ کارکنان‌ روابط عمومی‌ با حرکت‌ به‌ سمت‌ تبلیغات‌ از>ارتباطات‌ مشارکت‌آمیز< به‌ سمت‌ "ارتباطات‌ سلطه‌آمیز" گام‌ بر می‌دارند و گام‌ به‌ گام‌ از فلسفه‌ روابط عمومی‌ که‌ همانا مردمداری‌ است‌، دور می‌شوند.
1 ـ 4 ـ 1 ـ تعریف‌ و ویژگیهای‌ روابط عمومی‌
برای‌ رسیدن‌ به‌ وجوه‌ افتراق‌ بین‌ روابط عمومی‌ و تبلیغات‌ لازم‌ است‌ در ابتدا تعریف‌ آنها را بررسی‌کنیم‌. >جی‌. ای‌. گرونیک‌< نظریه‌ پرداز معاصر، روابط عمومی‌ را مدیریت‌ بین‌ یک‌ سازمان‌ و کسانی‌می‌داند که‌ با آن‌ سروکار دارند. از طرفی‌ در تعریف‌ روابط عمومی‌ می‌توان‌ گفت‌: روابط عمومی‌مجموعه‌ای‌ از عملیات‌ ارتباطی‌ آگاهانه‌ و مبتنی‌ بر تحقیق‌ و برنامه‌ است‌ که‌ با استفاده‌ از شیوه‌های‌ علمی‌و هنری‌ به‌ دنبال‌ اطلاع‌رسانی‌ به‌ مردم‌ و اطلاع‌یابی‌ از آنان‌، تجزیه‌ و تحلیل‌ گرایش‌های‌ مخاطبان‌ و افکارعمومی‌ به‌ منظور جلب‌ نظر، تفاهم‌ و حمایت‌ مستمر از مخاطبان‌ با کاربرد تکنیکها و ابزارهای‌ ارتباطی‌نوشتاری‌، گفتاری‌، دیداری‌ و شنیداری‌ است‌. دقت‌ در این‌ تعریف‌ نشان‌ می‌دهد که‌ روابط عمومی‌ بیشترمتکی‌ بر مخاطب‌ و دیدگاههای‌ اوست‌ و این‌ مخاطب‌ است‌ که‌ سهم‌ عمده‌ای‌ را در برنامه‌ریزی‌های‌روابط عمومی‌ و تعیین‌ اشکال‌ ارتباط با خود دارد.
همچنین‌ ویژگیهای‌ روابط عمومی‌ به‌ شرح‌ زیر است‌:
1. روابط عمومی‌ در پی‌ ارتباط دو سویه‌ با مخاطب‌ است‌;
2. مخاطب‌ در برنامه‌ریزی‌های‌ روابط عمومی‌ با آگاهی‌ کامل‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کند و سهیم‌ است‌ ;
3. روابط عمومی‌ صرفاً به‌ دنبال‌ "اطلاع‌رسانی‌" نیست‌، بلکه‌ مکمل‌ این‌ فرآیند را "اطلاع‌یابی‌"می‌داند. در واقع‌، روابط عمومی‌ از طریق‌ "اطلاع‌یابی‌" بر اهمیت‌ تأثیرپذیری‌ از افکار عمومی‌صحه‌ می‌گذارد.
1 ـ 4 ـ 2 ـ تعریف‌ و ویژگیهای‌ تبلیغات‌
بعضی‌ها تبلیغ‌ یا پروپاگاندا (Propaganda) را به‌ معنی‌ پخش‌ یا تحریک‌ و یا به‌ حرکت‌ واداشتن‌اندیشه‌های‌ ویژه‌ می‌دانند. آنان‌ براین‌ باورند که‌ پروپاگاندا به‌ معنی‌ دروغ‌، تحریف‌، فریب‌، جنگ‌ روانی‌ وشستسوی‌ مغزی‌ به‌ کار می‌رود و هویت‌ یک‌ پیام‌ به‌ عنوان‌ پروپاگاندا، از معنای‌ منفی‌ و نادرست‌ آن‌شناسایی‌ می‌شود.
با چنین‌ دیدگاهی‌، تبلیغ‌ را به‌ پنج‌ نوع‌ تقسیم‌ می‌کنند:
1. تبلیغ‌ آشوب‌ آفرین‌ یا هیجانی‌: در این‌ نوع‌ تبلیغ‌ سعی‌ می‌شود مخاطب‌ به‌ سوی‌ اهداف‌ معین‌هدایت‌ شود.
2. تبلیغ‌ وحدت‌ بخش‌: در این‌ نوع‌ تبلیغ‌، تلاش‌ منبع‌ در راستای‌ منفعل‌ کردن‌ مخاطب‌ است‌.
3. تبلیغ‌ مفید: در این‌ نوع‌ تبلیغ‌ علی‌رغم‌ این‌ که‌ منبع‌ مشخص‌ است‌ و اطلاعات‌ پیام‌ ارسالی‌ ازطرف‌ او صحت‌ دارد، تلاش‌ منبع‌ ایجاد اعتبار در نزد مخاطب‌ است‌.
4. تبلیغ‌ خاکستری‌: در این‌ تبلیغ‌ ممکن‌ است‌ منبع‌ مشخص‌ و یا نامشخص‌ باشد و احتمال‌ دارداطلاعات‌ پیام‌ نیز درست‌ و یا نادرست‌ باشد.
5. تبلیغ‌ سیاه‌: در این‌ نوع‌ تبلیغ‌، اطلاعات‌ پیام‌، نادرست‌ و ساختگی‌ بوده‌ و هدف‌ منبع‌،نیرنگ‌آمیز است‌.
اگر در هر یک‌ از انواع‌ تبلیغات‌ دقت‌ کنیم‌، درمی‌یابیم‌ که‌ مهمترین‌ ویژگی‌ آنها، نادیده‌ گرفتن‌ نقش‌مخاطب‌ است‌. همچنین‌ بعضی‌ها معتقدند که‌ در تبلیغ‌ سعی‌ می‌شود اراده‌ مردم‌، تفکر، نگرش‌ وجهان‌بینی‌ آنان‌ به‌ سوی‌ عوامل‌ تبلیغ‌ جلب‌ شود; یعنی‌ به‌ جای‌ مخاطب‌ خود فکر می‌کند و عقاید خودرا به‌ آنان‌ تحمیل‌ می‌کند.
از ویژگیهای‌ اصلی‌ تبلیغات‌ می‌توان‌ موارد زیر را برشمرد:
1. یک‌ سویه‌ بودن‌ ارتباط مبلغ‌ (منبع‌) با مخاطب‌;
2. مشروعیت‌ استفاده‌ از راهها و ابزارهای‌ مختلف‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌;
3. توجه‌ صرف‌ به‌ منافع‌ سازمان‌ یا منبع‌;
4. دستکاری‌ اطلاعات‌ در جریان‌ تبلیغ‌;
5. تحمیل‌ عقاید به‌ مخاطب‌ ; و
6. توجه‌ به‌ >اقناع‌< در شکل‌ متعالی‌ تبلیغ‌.
1 ـ 4 ـ 3 ـ وجوه‌ افتراق‌ روابط عمومی‌ با تبلیغات‌
آوازه‌گری‌ و تبلیغات‌ تجاری‌ شکل‌ یک‌ سویه‌ ارتباطات‌ هستند. در حالی‌ که‌ روابط عمومی‌ آرمانی‌،یک‌ ارتباط دو سویه‌ است‌. یک‌ بنگاه‌ مطبوعاتی‌ با استفاده‌ از تبلیغ‌ می‌کوشد تا به‌ هر قیمت‌، نام‌ مشتری‌در رسانه‌ها ذکر شود. در حالی‌ که‌ روابط عمومی‌ تنها به‌ این‌ دلیل‌ به‌ تبلیغ‌ می‌پردازد که‌ قصد دارد آن‌ را دردرون‌ برنامه‌ گسترده‌ که‌ اهداف‌ سازمان‌ و افکار عمومی‌ را مدنظر خود قرار می‌دهد، بگنجاند. در تبلیغات‌تجاری‌، پیام‌های‌ ارسالی‌ تحت‌ کنترل‌ مؤسسه‌ تبلیغاتی‌ است‌، در حالی‌ که‌ بیشتر پیامهای‌ روابط عمومی‌غیر قابل‌ کنترل‌ هستند، یعنی‌ چون‌ پیام‌ها در اختیار رسانه‌ها قرار می‌گیرد، توسط آنها دستخوش‌ تفسیر وتغییر می‌شوند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  46  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله روابط عمومی