دانلود تحقیق آماده انواع آزادی و آزادی شخصی و آزادی عمومی از دیدگاه اسلام پودمان دروس عمومی درس اندیشه اسلامی در 23 صفحه
این مقاله بسیار کامل و جهت ارائه به دانشگاه علمی کاربردی و شامل موارد زیر می باشد :
مقدمه
سوابق تحقیق
متن تحقیق
نتیجه گیری
پیشنهادات
منابع و ماخذ
مقدمه
آزادی از واژهها و مقولههایی است که توصیفها و تجویزهای گوناگونی درباره آن صورت گرفته است. مکاتب فکری و مذاهب آسمانی درباره آن دیدگاهها و آرای خود را بیان کردهاند. از آنجا که این آرا و اندیشهها بر اساس مبانی نظری خاصی ارائه شده شاهد اختلاف نظرهای زیادی درباره آزادی هستیم.
اسلام نیز درباره آزادی دیدگاههای ویژهای ارائه کرده است. بررسی این دیدگاهها با رویکردهای متعددی امکانپذیر است که مراجعه به متون اصلی اسلامی و آرا و اندیشههای متفکران مسلمان از مهمترین این رویکردها محسوب میشوند. بدیهی است رویکرد اول، هر چند مشکلتر است، از اهمیت بیشتری برخوردار است. نظام جمهوری اسلامی در ایران ضمن آنکه یکی از شعارها و آرمانهای اصیل خود را «آزادی» معرفی کرد، زمینه طرح دیدگاههای مختلفی را درباره آزادی و دیدگاههای اسلام در اینباره را فراهم نمود. از آغاز شکلگیری نظام اسلامی تا کنون، به دلیل اوضاع خاص سیاسی ـ اجتماعی و نیز ماهیت خاص این نظام، قرائتهای مختلفی از آزادی ارائه شده است. در یک تقسیمبندی کلی میتوان این قرائتها را به قرائتهای درون دینی و برون دینی تقسیم کرد. در این مقاله، از رهیافت درون دینی برای تبیین مفهوم آزادی استفاده میشود. بیتردید با مراجعه به قرآن میتوان به داوری صحیحی دست یافت، ضمن آن که صحّت و سقم دیدگاههای دیگر را نیز بررسی کرد.
بدون هیچ شک و تردیدی انسان در اسلام آزاد است، حتی در اساسیترین مطلب یعنی تشرف به دین. ولی آزادی تنها صفت انسان نیست. به اصطلاح دیگر همه چیز انسان در آزادی خلاصه نمیشود بلکه ابعاد دیگری هم دارد که باید بدان ها پاسخ گوید.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:24
همهی پیامبران(صلواتاللهعلیهم) الهی در آموزههای خود بر سعادت بشری پای فشردهاند. هم چنین به دلیل نقش ویژه ازدواج در این راه، پیامبران، اصولی برای آن در نظر گرفتهاند . ازدواج آخرین و کاملترین دین الهی ، یعنی اسلام، رنگ ویژهای به خود گرفته است. به گونهای که در قرآن و احادیث ، بحثهای مفصلی دربارهی آن به چشم میخورد.
پیشتر دیدیم که همهی دینها ـ با وجود انحرافهای رخ داده در آنها ـ و تمدنها بر پایه دیدگاه خود دربارهی زن و رابطه جنسی، دیدگاههایی دربارهی ا زدواج ارایه کردهاند. اینک باید دید اسلام درباره اهداف ازدواج و ملاکهای همسریابی و... چه دیدگاهی دارد و چه برنامههایی برای امر زناشویی تنظیم کرده است. با نگاهی گذرا به قرآن و روایات اهل بیت(علیهالسلام) میتوان دریافت که اسلام برای همه مراحل ازدواج ـ همانند: خواستگاریء عقد، زفاف، تولید نسل، مهریه و... ـ برنامه در نظر گرفته و همه جنبههای این امر پسندیده الهی را روشن ساخته است. اینک در آغاز بحث به دیدگاه قرآن درباره ازدواج و احکام آن میپردازیم.
ازدواج از دیدگاه قرآن
قرآن، کتاب هدایت و سعادت بشری و منبع شایستهای برای درک مفاهیم و مسایل ازدواج است. بر خلاف دیگر کتابهای مقدس که رهبانیت و تجرد را مقدس میشمارند یا آزادی و بیبند و باری در اخلاق جنسی را پیشنهاد میکنند، قرآن راه میانه را برگزیده است. خداوند متعال میفرماید:
« وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ؛ و به آنچه خدایت داده است، برای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و هم چنان که خدا به تو نیکی کرده است، نیکی کن و در زمین فساد مجوی، زیرا خدا، فسادگران را دوست نمیدارد».[1]
بر اساس همان قاعده کلی ـ وابستگی دیدگاه هر دین و ملتی درباره ازدواج به دیدگاه آن دربارهی زن ـ هرگاه در جامعهای زن جایگاه حقیقی خود را به دست آورده، ازدواج نیز از اهمیت فراوانی برخوردار شده است. بر عکس، هرگاه در جامعهای، انسانیتی برای زن فرض نشود و تنها مانند کالای قابل خرید و فروش بدان بنگرند، میتوان حدس زد که جایگاه ازدواج در آن جامعه چگونه خواهد بود. نمونه آن را در گفتارهای پیشین دیدیم.
بنابراین، در آغاز بحث، دیدگاه قرآن و اسلام را نسبت به زن بررسی میکنیم.
1ـ خداوند هیچ گاه در قرآن میان زن و مرد، تفاوت نگذاشته و تنها به مردان خطاب نکرده است، بلکه با جملهی «یا ایها الناس» با آدمی سخن گفته است. هم چنین اگر در دایره محدودتر، به مؤمنان ندا داده است که: «یا ایهاالذین آمنوا» باز منظور، زن و مرد مؤمن بوده است نه تنها مرد، البته تاریخ نشان داده است که گاهی این زنان بودهاند که زودتر از مردان به این ندای الهی، پاسخ مثبت دادهاند. برای نمونه، حضرت خدیجه نخستین زن مسلمان تاریخ است.
مدیریت اسلامی
مقاله ای مفید و کامل
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:29
چکیده :
موضوع : تحقیق دربارة مدیریت اسلامی آنگونه که باید باشد و اجراء شود .
قبل از هر چیزی میخواهم مقدمهای دربارة مدیریت بیان کنم تا مطلب فوق را بهتر درک کنیم .
تا قبل از انقلاب صنعتی علم مدیریت در قلمرو فلسفه قرار داشت و فلاسفه بطور غیر مستقیم روشهایی را برای حسن رفتار انسانها و روابط اجتماعی و نیز امور مربوط به آنها ارائه میدادند.اما بعد از انقلاب صنعتی به دلیل رشد بنیههای اقتصادی و توسعة مؤسسات و سازمانهای صنعتی ، دگرگونی قابل ملاحضهای در نظام اجتماعی و سیاسی جامعه بوجود آمد ، و محققان در راستای این تحولات و دگرگونی در صدد برآمدند تا روشهای سیستماتیک و تئوریهای جدیدی را که مناسب با تکامل صنعتی باشد به نظام اجتماعی عرضه کنند .
حاصل این پژوهشها و تحقیقات منجر به ظهور علم مدیریت در جهان غرب پس از انقلاب صنعتی گردید .
جوهر ذاتی این علم مبتنی بر افزایش فراودههای اقتصادی و کالاهای صنعتی بود ، و تنها راهها تولید بهتر و دستیابی با سود بیشتر را نشان میدادهاست ، و همین امر موجب شد که کارفرمایان و صاحبان سرمایه رشد چشم گیری پیدا کرده و در مقابل کاگران به ابزار تولید مبدل گردند و تضادها و برخوردها طبقاتی بین آنها به اوج خود برسد .
برای نمونه به پایهای از نظرات اندیشمندان غرب در این زمینه استفاده میکنیم .
فایل میگوید : علم و هنر متشکل و هماهنگ نمودن و رهبری و کنترل فعالیتهای دستهجمعی برای رسیدن به هدف یا هدفهای مشترک را مدریت مینامند . « کتاب علم مدیریت و روابط انسانی ، ناصر شادرخ »
آقای چارلزاف آستن میگوید : مدیریت و اداره کردن برای بعضی هنر است و برای بعضی علم ، مدیریت خواه علم باشد ، خواه هنر تاریخ بشری گواه آن است که توانائی شخص در رسیدن به یک هدف مشخص بوسیلة افراد دیگر یکی از مهمترین و با ارزشترین هنرها در علوم انسانی است « بیماریهای مدیریت چارلزلف آستن-ترجمة سیروس پرهام»
و بلاخره تعریفی که اکثریت متخصصان علم مدریت آنرا قبول دارند ، مدریت را انجام دادن کارها بوسیله و از طریق دیگران میدانند .
به طوری که از تعریف فوق بر میآید ، مدیریت عمدتا بستگی به دو عامل دارد ، اول تامین هدف سازمان به هر طریق ممکن ، و دوم وجود نیروی انسانی . بر اساس توجه و اولویت قرار دادن هریک از این دو عامل ، نظریهها و مکاتب مختلفی بوجود آمدند که مجموعا از آنها بهعنوان مدیریت علمی یاد میشود . از جملة آن نظریههای مکیت مدیریت علمی تیلور است . نامبرده مسائلی را از جهت پیشبرد اهداف سازمان مورد بررسی قرار داد که بعدا بهعنوان اصول مدیریت علمی تیلور نام گرفت و آن اصول عبارتند از :
تفکیک ، تخصص و تقسیم کار به کوچکترین جزء ممکنه و بهطریق علمی . پیدا کردن بهترین روش انجام کار .یافتن استاندار انجام کار .استخدام بر اساس تخصص و از طریقة علمی . وضع دستمزدها با توجه بهانجام کار و نه فقط از روی قدمت خدمت .همکاری بین مدیر و مجری برای حصول اطمینان از انجام کارها . تقسیم کار به تساوی بین مدیر و مجری با تفکیک وظایف مدیریت از وظایف اجرائی .از جمله اشخاص دیگری که وظایف مدیریت را با ارائة اصولی تبیین نمودهاست ، هانری فایول فرانسوی است که بعدا به مکتب یونیورسالیست یا همگانی معروف گردید . اصول مکتب همگانی مدیریت عبارتند از :
وابستگی اختیار و مسولیت وحدت فرماندهی وحدت مدیریت ارتباط موازی تقسیم کار انضباط پرداخت در برابر انجام کار تمرکز امور سازمانی نظم و عدالت ایجاد سیستم کار بر خدمتی ابکار و قسمتها تابعیت منافع شخصی از منافع عمومی سازمانبطوریکه ملاحضه میشود در اینگونه مکاتب صرفا هدف سازمان ملاک و مبنا قرار گرفتهاست و نقش انسان در فرآیند کارها ناچیز و یا نادیده گرفته شدهاست .
بهخاطر ضعف محسوس و آشکار در نظریههای فوق ، شخص دیگری بنام النون مایو مکتب روابط انسانی را بنیان نهاد ، ایشان طی آزمایشات مکرر بر روی کارگران یک کارخانه متوجه این حقیقت شد که عامل روحی نقش مهمی در افزایش سطح محصول کارخانه دارد و حتی نقشی که عامل روحی در ایجاد انگیزه و علاقه در کارگران دارد با عوامل مادی اصلا قابل مقایسه نمیباشد .
بهرحال مدیریت صنعتی نهتنها مشکل جامعه را حل نکرد بلکه بر وخامت اوضاع افزود و روح ماشین گرائی و ابزار زدگی را در مردم حاکم نموده و شخصیت وجودی آنان را به بوتة فراهوشی سپرد . سرانجام در مقابل مشکلات عدیده و فراوانی که روز به روز در حال افزایش بود جامعه شناسان و روانکاوان به این فکر افتادند که صرفا مدیریت صنعتی تکاپوی نیاز بشر را نمیکند ، بلکه باید برای هر مؤسسهای با توجه به ساختار تشکیلات آن مدیریت مجزائی تدوین نمود . لذا میبینیم در قرن بیستم انواع مدیریت از قبیل مدیریت آموزشی و نظامی و سیاسی و غیره به جامعه بشری در غرب میشود .
با اطمینان میتوان گفت همة این مدیریتها از درجة بهرهوری و پویایی لازم برخوردار نیستند ، زیرا که اصول اخلاص و انسانی در آنها رعایت نشدهاست .
در حوضة مدیریت چه صنعتی و چه آموزشی و … یکسری عوامل اخلاقی وجود درند که بدون توجه به آنها مفهوم مدیریت کامل نمیشود ، و از اینکه اغلب روشهای مدیریت از جامعیت و قوت لازم برخوردار نیست ، بدلیل نادیده انگاشتن همان عوامل مهم است .
مکتب اسلام علم مدیریت را صرفا در چارچوب فن و حرفة عملی محصور نمیکند ، بلکه به مسائل روانی و اخلاقی در محیط کار و فعالیت بیشتر اهمیت میدهد ، وقتی سلامت یک نظام و تشکیلات را رهین حاکمیت همان اصول و مبانی میداند .
از آنجا که هدف نهائی در نظام اسلامی ، تحکیم ارزشهای الهی و تعمیم عدالت در جامعه است ، بر دولتمردان و مسؤلان نظام فرض است که زمینهها و قابلیتهای لازم را در ابعاد مختلف بوجود آورند و عوامل منفی و بازدارنده را شناسائی و در صدد محو و نابودی آن برآیند .
اگر قالبهای ساختهشدة فرهنگ غرب و سایر بیگانگان از جهات مختلف سیاسی ، اقتصادی و اداری شکسته نشود و از نو بر مبنای اصول و مبانی خواست اسلام پی ریزی نگردند ، ریشههای بجا مانده از نظام طاغوت مجددا جوانه میزنند و عنقریبا ، دستتاوردهای انقلاب و ارزشهای متعالی اسلام را محو و بی اثر خواهند ساخت .
بدیهی است که در هر حرکت بنیادی ، تحول نمادها و سیستمهای دولتی در اولویت قرار دارند ، چون اگر دولت صالح باشد مردم نیز صالح خواهند شد و بلعکس اگر دولت فاسد باشد میتواند مردم را فاسد و ناصالح بار آورد ، حتی نقش دولت در تربیت مردم از نقش خانواده هم بالاتر است . حضرت علی (ع) در این رابطه میفرمایند « الناس بزمانهم اشبه منهم بآبائهم » شباهت مردم به حکومت حاکم بیشتر از شباهت مردم به پدران خویش است .
به لحاظ اهمیت نقش زمامداران در اصلاح امور است که اسلام تاکید دارد حکومت باید در دست انبیاء و ائمه معصومین (ع) و فقهاء جامع الشرایط باشد چون انبیا و اولیای خدا افرادی صالح و متقی و از هوی و هوس و مقاصد مادی بدور میباشند ، مآلا از هرکس به زمام داری شایسته ترند .
با توجه به تعریف کلی مدیریت که به طور مختصر آن را ذکر کردیم و خلاصهای از مدیریت غربی را توضیح دادیم به تعریف مدیریت اسلامی میپردازیم :
مدیریت به طور مطلق یعنی حسن تدبیر در امور جهت نیل به اهداف تعیین شده . اما هدفها بر اساس نوع مکاتب متفاوت میباشند مثلا در محافل شرقی و غربی هدف از مدیریت استفاده کامل از نیروهای انسانی و مادی جهت دستیابی به سرمایه و منافع بیشتر میباشد . اما در اسلام هدف بر مبنای معیارهای مادی طرحریزی نشدهاست بلکه هدف در اسلام منتهی شدن همة امور به خداوند متعال است ( الی الله المصیر ) و منظور از ایجاد نظم کامل و فراهم نمودن زمینه رشد و حرکت انسان ، به خاطر تامین همان هدف است .
( به برالاهر یفصل الایات لعلکم بلقاء ربکم توقنون ) .
او عالم را با نظامی محکم و آیات قدرت را با دلائلی مفاصل و منظم ساخت باشد که شما بندگان به هدف اصلی خود که معرفت خدا و وصول به عالم بقاست پی ببرید . (سوره رعد – آیه 2 )
بنابر این مدیریت اسلامی عبارتند از : ایجاد هماهنگی در اجزاء یک نظام و فراهم نمودن زمینة رشد مطابق قرآن و سنت و سیوة معصومین (ع) جهت سیر انسانها بسوی الله .
با توجه به تعریف مدریت اسلامی به تعریف برخی از اجزاء آن میپردازیم .
تعریف نظام : نظام عبارت از اجزائی که بمنظور تامین هدف مشترک با یکدیگر ارتباط و منطقی و هماهنگ بر قرار میکنند مانند نظام اجتماعی و نظام تربیتی و نظام آفرینش .
تعریف مدیر : کسی است که مسئولیت هماهنگی و تنظیم ارتباط اجزاء یک تشکیلات با نظام را بعهده دارد . بنابر این مدیر بعنوان یک محور عمل میکند و همة اجزاء حول آن در مدار معین بهحرکت در میآیند .
در این رابطه مولا علی (ع) میفرماید
و مکان القیم بالاهر مکان النظام من الخرز ، بجمعه و یفمه فازا انقطع النظام تفرق الخرز و ذهب ثم لم یجتمع بحذا فیده ابداء .
مکان زمام دار در مملکت مانند رشتة مهرهاست که آنرا گرد آورده به هم پیوند مینمایند ، پس اگر رشته بگسلد مهرهها از هم جدا شده پراکنده گردد ، و هرگز همة آنها گرد نخواهد آمد . ( خطبه 146 – نهج البلاغه)
و همچنین در خطبة شقشقیه میفرماید :
انه لیعلم ان محلی هنما محل القطب من الرحی ینحدر عنی السیل و لا یرقی الی الطیر .
یعنی( ابوبکر ) میدانست من برای خلافت مانند قطب و سط آسیا هستم ، علوم و معارف از سرچشمه فیض من مانند سیل سرازسر میشود ، هیچ پرواز کنندهای در فضای علم دانش به اوج من نمیرسد .
و...
NikoFile
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:7
چکیده
{وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ} [البقرة : 213]وخداوند هر کسی را که بخواهد به راه راست رهنمود مینامید.
در ابتدا بگویم چیزی که من الآن به آن رسیده ام بر گرفته از یک حالت اهمال وبی مبالاتی است. داستان زندگی من از زمانی شروع می شود که هنوز به دنیا نیامده بودم ،پدر ومادرم هر دو در یکی از کشور های اروپایی دانشجو بودند . نقطه اشتراک آنها فقط در عربی بودن آنها بود ، به خاطر همین وقتی که در دوران تحصیل پدر مسلمانم از مادر مسیحیم خواستگاری می کند ،یکی از شروط او ترک دین سابق خویش وروی آوردن به اسلام بعد از ازدواج آنها در اروپا سر می گیرد. هنوز شش ماه از ازدواج نمی گذرد که مشکلات تازه شروع می شود .