مدیریت اسلامی
مقاله ای مفید و کامل
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:29
چکیده :
موضوع : تحقیق دربارة مدیریت اسلامی آنگونه که باید باشد و اجراء شود .
قبل از هر چیزی میخواهم مقدمهای دربارة مدیریت بیان کنم تا مطلب فوق را بهتر درک کنیم .
تا قبل از انقلاب صنعتی علم مدیریت در قلمرو فلسفه قرار داشت و فلاسفه بطور غیر مستقیم روشهایی را برای حسن رفتار انسانها و روابط اجتماعی و نیز امور مربوط به آنها ارائه میدادند.اما بعد از انقلاب صنعتی به دلیل رشد بنیههای اقتصادی و توسعة مؤسسات و سازمانهای صنعتی ، دگرگونی قابل ملاحضهای در نظام اجتماعی و سیاسی جامعه بوجود آمد ، و محققان در راستای این تحولات و دگرگونی در صدد برآمدند تا روشهای سیستماتیک و تئوریهای جدیدی را که مناسب با تکامل صنعتی باشد به نظام اجتماعی عرضه کنند .
حاصل این پژوهشها و تحقیقات منجر به ظهور علم مدیریت در جهان غرب پس از انقلاب صنعتی گردید .
جوهر ذاتی این علم مبتنی بر افزایش فراودههای اقتصادی و کالاهای صنعتی بود ، و تنها راهها تولید بهتر و دستیابی با سود بیشتر را نشان میدادهاست ، و همین امر موجب شد که کارفرمایان و صاحبان سرمایه رشد چشم گیری پیدا کرده و در مقابل کاگران به ابزار تولید مبدل گردند و تضادها و برخوردها طبقاتی بین آنها به اوج خود برسد .
برای نمونه به پایهای از نظرات اندیشمندان غرب در این زمینه استفاده میکنیم .
فایل میگوید : علم و هنر متشکل و هماهنگ نمودن و رهبری و کنترل فعالیتهای دستهجمعی برای رسیدن به هدف یا هدفهای مشترک را مدریت مینامند . « کتاب علم مدیریت و روابط انسانی ، ناصر شادرخ »
آقای چارلزاف آستن میگوید : مدیریت و اداره کردن برای بعضی هنر است و برای بعضی علم ، مدیریت خواه علم باشد ، خواه هنر تاریخ بشری گواه آن است که توانائی شخص در رسیدن به یک هدف مشخص بوسیلة افراد دیگر یکی از مهمترین و با ارزشترین هنرها در علوم انسانی است « بیماریهای مدیریت چارلزلف آستن-ترجمة سیروس پرهام»
و بلاخره تعریفی که اکثریت متخصصان علم مدریت آنرا قبول دارند ، مدریت را انجام دادن کارها بوسیله و از طریق دیگران میدانند .
به طوری که از تعریف فوق بر میآید ، مدیریت عمدتا بستگی به دو عامل دارد ، اول تامین هدف سازمان به هر طریق ممکن ، و دوم وجود نیروی انسانی . بر اساس توجه و اولویت قرار دادن هریک از این دو عامل ، نظریهها و مکاتب مختلفی بوجود آمدند که مجموعا از آنها بهعنوان مدیریت علمی یاد میشود . از جملة آن نظریههای مکیت مدیریت علمی تیلور است . نامبرده مسائلی را از جهت پیشبرد اهداف سازمان مورد بررسی قرار داد که بعدا بهعنوان اصول مدیریت علمی تیلور نام گرفت و آن اصول عبارتند از :
تفکیک ، تخصص و تقسیم کار به کوچکترین جزء ممکنه و بهطریق علمی . پیدا کردن بهترین روش انجام کار .یافتن استاندار انجام کار .استخدام بر اساس تخصص و از طریقة علمی . وضع دستمزدها با توجه بهانجام کار و نه فقط از روی قدمت خدمت .همکاری بین مدیر و مجری برای حصول اطمینان از انجام کارها . تقسیم کار به تساوی بین مدیر و مجری با تفکیک وظایف مدیریت از وظایف اجرائی .از جمله اشخاص دیگری که وظایف مدیریت را با ارائة اصولی تبیین نمودهاست ، هانری فایول فرانسوی است که بعدا به مکتب یونیورسالیست یا همگانی معروف گردید . اصول مکتب همگانی مدیریت عبارتند از :
وابستگی اختیار و مسولیت وحدت فرماندهی وحدت مدیریت ارتباط موازی تقسیم کار انضباط پرداخت در برابر انجام کار تمرکز امور سازمانی نظم و عدالت ایجاد سیستم کار بر خدمتی ابکار و قسمتها تابعیت منافع شخصی از منافع عمومی سازمانبطوریکه ملاحضه میشود در اینگونه مکاتب صرفا هدف سازمان ملاک و مبنا قرار گرفتهاست و نقش انسان در فرآیند کارها ناچیز و یا نادیده گرفته شدهاست .
بهخاطر ضعف محسوس و آشکار در نظریههای فوق ، شخص دیگری بنام النون مایو مکتب روابط انسانی را بنیان نهاد ، ایشان طی آزمایشات مکرر بر روی کارگران یک کارخانه متوجه این حقیقت شد که عامل روحی نقش مهمی در افزایش سطح محصول کارخانه دارد و حتی نقشی که عامل روحی در ایجاد انگیزه و علاقه در کارگران دارد با عوامل مادی اصلا قابل مقایسه نمیباشد .
بهرحال مدیریت صنعتی نهتنها مشکل جامعه را حل نکرد بلکه بر وخامت اوضاع افزود و روح ماشین گرائی و ابزار زدگی را در مردم حاکم نموده و شخصیت وجودی آنان را به بوتة فراهوشی سپرد . سرانجام در مقابل مشکلات عدیده و فراوانی که روز به روز در حال افزایش بود جامعه شناسان و روانکاوان به این فکر افتادند که صرفا مدیریت صنعتی تکاپوی نیاز بشر را نمیکند ، بلکه باید برای هر مؤسسهای با توجه به ساختار تشکیلات آن مدیریت مجزائی تدوین نمود . لذا میبینیم در قرن بیستم انواع مدیریت از قبیل مدیریت آموزشی و نظامی و سیاسی و غیره به جامعه بشری در غرب میشود .
با اطمینان میتوان گفت همة این مدیریتها از درجة بهرهوری و پویایی لازم برخوردار نیستند ، زیرا که اصول اخلاص و انسانی در آنها رعایت نشدهاست .
در حوضة مدیریت چه صنعتی و چه آموزشی و … یکسری عوامل اخلاقی وجود درند که بدون توجه به آنها مفهوم مدیریت کامل نمیشود ، و از اینکه اغلب روشهای مدیریت از جامعیت و قوت لازم برخوردار نیست ، بدلیل نادیده انگاشتن همان عوامل مهم است .
مکتب اسلام علم مدیریت را صرفا در چارچوب فن و حرفة عملی محصور نمیکند ، بلکه به مسائل روانی و اخلاقی در محیط کار و فعالیت بیشتر اهمیت میدهد ، وقتی سلامت یک نظام و تشکیلات را رهین حاکمیت همان اصول و مبانی میداند .
از آنجا که هدف نهائی در نظام اسلامی ، تحکیم ارزشهای الهی و تعمیم عدالت در جامعه است ، بر دولتمردان و مسؤلان نظام فرض است که زمینهها و قابلیتهای لازم را در ابعاد مختلف بوجود آورند و عوامل منفی و بازدارنده را شناسائی و در صدد محو و نابودی آن برآیند .
اگر قالبهای ساختهشدة فرهنگ غرب و سایر بیگانگان از جهات مختلف سیاسی ، اقتصادی و اداری شکسته نشود و از نو بر مبنای اصول و مبانی خواست اسلام پی ریزی نگردند ، ریشههای بجا مانده از نظام طاغوت مجددا جوانه میزنند و عنقریبا ، دستتاوردهای انقلاب و ارزشهای متعالی اسلام را محو و بی اثر خواهند ساخت .
بدیهی است که در هر حرکت بنیادی ، تحول نمادها و سیستمهای دولتی در اولویت قرار دارند ، چون اگر دولت صالح باشد مردم نیز صالح خواهند شد و بلعکس اگر دولت فاسد باشد میتواند مردم را فاسد و ناصالح بار آورد ، حتی نقش دولت در تربیت مردم از نقش خانواده هم بالاتر است . حضرت علی (ع) در این رابطه میفرمایند « الناس بزمانهم اشبه منهم بآبائهم » شباهت مردم به حکومت حاکم بیشتر از شباهت مردم به پدران خویش است .
به لحاظ اهمیت نقش زمامداران در اصلاح امور است که اسلام تاکید دارد حکومت باید در دست انبیاء و ائمه معصومین (ع) و فقهاء جامع الشرایط باشد چون انبیا و اولیای خدا افرادی صالح و متقی و از هوی و هوس و مقاصد مادی بدور میباشند ، مآلا از هرکس به زمام داری شایسته ترند .
با توجه به تعریف کلی مدیریت که به طور مختصر آن را ذکر کردیم و خلاصهای از مدیریت غربی را توضیح دادیم به تعریف مدیریت اسلامی میپردازیم :
مدیریت به طور مطلق یعنی حسن تدبیر در امور جهت نیل به اهداف تعیین شده . اما هدفها بر اساس نوع مکاتب متفاوت میباشند مثلا در محافل شرقی و غربی هدف از مدیریت استفاده کامل از نیروهای انسانی و مادی جهت دستیابی به سرمایه و منافع بیشتر میباشد . اما در اسلام هدف بر مبنای معیارهای مادی طرحریزی نشدهاست بلکه هدف در اسلام منتهی شدن همة امور به خداوند متعال است ( الی الله المصیر ) و منظور از ایجاد نظم کامل و فراهم نمودن زمینه رشد و حرکت انسان ، به خاطر تامین همان هدف است .
( به برالاهر یفصل الایات لعلکم بلقاء ربکم توقنون ) .
او عالم را با نظامی محکم و آیات قدرت را با دلائلی مفاصل و منظم ساخت باشد که شما بندگان به هدف اصلی خود که معرفت خدا و وصول به عالم بقاست پی ببرید . (سوره رعد – آیه 2 )
بنابر این مدیریت اسلامی عبارتند از : ایجاد هماهنگی در اجزاء یک نظام و فراهم نمودن زمینة رشد مطابق قرآن و سنت و سیوة معصومین (ع) جهت سیر انسانها بسوی الله .
با توجه به تعریف مدریت اسلامی به تعریف برخی از اجزاء آن میپردازیم .
تعریف نظام : نظام عبارت از اجزائی که بمنظور تامین هدف مشترک با یکدیگر ارتباط و منطقی و هماهنگ بر قرار میکنند مانند نظام اجتماعی و نظام تربیتی و نظام آفرینش .
تعریف مدیر : کسی است که مسئولیت هماهنگی و تنظیم ارتباط اجزاء یک تشکیلات با نظام را بعهده دارد . بنابر این مدیر بعنوان یک محور عمل میکند و همة اجزاء حول آن در مدار معین بهحرکت در میآیند .
در این رابطه مولا علی (ع) میفرماید
و مکان القیم بالاهر مکان النظام من الخرز ، بجمعه و یفمه فازا انقطع النظام تفرق الخرز و ذهب ثم لم یجتمع بحذا فیده ابداء .
مکان زمام دار در مملکت مانند رشتة مهرهاست که آنرا گرد آورده به هم پیوند مینمایند ، پس اگر رشته بگسلد مهرهها از هم جدا شده پراکنده گردد ، و هرگز همة آنها گرد نخواهد آمد . ( خطبه 146 – نهج البلاغه)
و همچنین در خطبة شقشقیه میفرماید :
انه لیعلم ان محلی هنما محل القطب من الرحی ینحدر عنی السیل و لا یرقی الی الطیر .
یعنی( ابوبکر ) میدانست من برای خلافت مانند قطب و سط آسیا هستم ، علوم و معارف از سرچشمه فیض من مانند سیل سرازسر میشود ، هیچ پرواز کنندهای در فضای علم دانش به اوج من نمیرسد .
و...
NikoFile
در این مقاله با طرح ضرورت توجه به مدیریت اسلامی در حکومتی اسلامی، مفاهیم و تعاریف مدیریت اسلامی از دیدگاه برخی از صاحبنظران و نویسندگان مورد اشاره قرار گرفته است و سپس به وجوه کلی تفاوت های مدیریت اسلامی و مدیریت غربی به صورت مختصر اشاره شده است.از دیدگاه نگارنده، مدیریت اسلامی در سطحی بالاتر از مدیریت غربی به مسایل مدیریت و محور آن (انسان) توجه دارد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:43
فهرست و توضیحات:
مدیریت اسلامی
کنترل و بازرسان تخصصی علمی
فهرست منابع
در مبحث مدیریت در ساختار جامعه بالاترین مقام رهبریت، رهبریت در راس جامعه و در راس حکومت می باشد، همان طور که می دانیم نقش رهبر در پیشرفت یا عدم پیشرفت یک سازمان نقش بسیار مهم و بسزایی است. از آنجمله می توان گفت نقش رهبریت یک جامعه و قدرت تفکر و برنامه ریزی رهبر جامعه در پیشرفت جامعه از جهات مختلف بسیار حائز اهمیت است. مقام رهبریت یک جامعه تاثیر مستقیم بر مدیریت سازمانها، ارگانها و نمادهای زیر مجموعه یک جامعه دارد. پس در این مقاله به مهمترین نوع مدیریت، مدیریت فکری و فرهنگی بر جامعه می پردازیم.
جوامع کنونی از بعد شیوه مدیریتی، زندگی اجتماعی و تفکر حاکم بر زندگی انسانها به دو گونه مهم تقسیم می شوند.
1-جوامعی که بسیاری از تفکرات حاکم بر زندگی انسانها و قوانین حاکمه بر اساس اصل حداکثر لذت بجوی از دنیای مادی بدون توجه به اصل هدف زندگی انسانها در این دنیا بنا نهاده شده است. در این جوامع دین و اعتقادات دینی تنها بعنوان یکی از اصول فرعی زندگی تعریف گردیده و هر کس بر مبنای تقاضای درونی و تنها در جهت تسکین آلام و بدون دخالت در روابط اجتماعی و زندگی روزمره به دنیای معنوی یا دین می پردازد. و دین در فرع قوانین زندگی های اجتماعی مطرح بوده و نقش بسزائی در روابط انسانی و تنظیم مقررات در این جوامع ندارد.
در این جوامع با توجه به اصل حداکثر لذت از دنیای مادی و با توجه به اینکه رسیدن به این اصل در گرو تقابل افراد یک جامعه با یکدیگر بوده و عدم وجود قوانین اجتماعی و همبستگی اجتماعی جامعه را از رسیدن به این اصل باز می دارد افراد یک جامعه با وضع قوانین و مقررات و همکاری و همبستگی اجتماعی سعی در رسیدن به اصل مذبور و ترقی مادی دارند. در این جوامع هدف وسیله را مباح می کند و در این راستا گاهی با توجه به دمکراسی ورای حداکثری مردم قوانینی وضع می شود که بیشتر روح حیوانی و شهوانی مطلق در انها دخیل بوده و هیچگونه روابط انسانی روحانی بر آن حاکم نمی باشد.
با توجه به حاکم بودن این تفکر در این جوامع رهبریت جامعه نیز با توجه به این تفکر هدایت و رهبری جامعه را بر عهده می گیرند.
در این سیستم حکومتی برای رسیدن به این اهداف گاهی بسیاری از مسائل اخلاقی انسانی و الهی زیر پا لگدکوب گردیده تا بتواند یک جامعه نهایت بهره ممکنه را از زندگی مادی خود ببرد.
اگر اندکی در دنیای کنونی سیر نمائیم و نگرش کوتاهی داشته باشیم، این تفکر و حاکمیت شهوات و لذتهای حیوانی را در بسیاری از جوامع بعنوان اصلی قابل احترام و مهمترین اصل مشاهده خواهیم نمود.
2- جوامعی دیگری نیز در دنیای کنونی وجود دارند که نوع نگرش آنها و اصل حاکم بر روح زندگی این جوامع متفاوت از جامعه های ذکر شده می باشد در این جوامع دین و تفکر دینی بعنوان شاخص اصلی حاکم بر روح زندگی و قوانین قابل ذکر است.
بر اساس این تفکر لذت انسان تنها منوط به استفاده مادی بدون در نظر گرفتن هدف زندگی انسان د ر دنیا نمی باشد و هدف وسیله را توجیه نمی کند.
ولی متاسفانه با توجه به بسیاری از عواملی که بعدا ذکر خواهد شد در این جوامع بعلت عدم توجه به مدیریت فرهنگی و فکری در جامعه باعث عقب ماندگی و فقر فرهنگی، اقتصادی و سیاسی شده است.
در این مقاله ما بر آنیم تا ضمن شناخت مدیریت فرهنگی و فکری، نقش این مدیریت و چگونگی اعمال آن را در جهت پیشرفت و ترقی جامعه کنونی خود بیان نمائیم.
همان طور که می دانیم مهمترین اصلی که در حرکتهای انسانی و مدیریت با عث پیشرفت و تکامل می شود شناخت دقیق و درست رسیدن به ان اهداف می باشد.
در جوامع که دین حاکم بر قوانین و روابط زندگی می باشد، هدف خلقت انسان بعنوان مهمترین هدف می باشد چرا که انسان بر اساس هدفی خاص به این دنیا پا نهاده و بر اساس دستورات دین به سمت رسیدن به ان هدف گام بر می دارد. پس قبل از هر چیز باید هدف از زندگی انسان را در این دنیا بشناسیم.
خداوند متعال وقتی که آدم را آفرید و به او لقب اشرف مخلوقات را داد دو گرایش خیر و شر را در او قرار داد و بواسطه این دو گرایش به او حق انتخاب را عطا کرد. حقی که تنها موجودی که در عالم از ان بهره مندی می باشد آدمی است.
سپس به آدم فرمود که من عالم را برای تو افریدم و تو را برای خودم «لولاک لما خلقت الافلاک» و مقام قرب الهی را به انسان بخشید . زمانی که صورت مادی آدم را از گل آفرید از روح خود در ان دمید و فرمود: و نفخت فیه من روحی» و جسم ادمی را امانت دار روح بزرگ الهی قرار داد. بایستی دانست که مقام قرب الهی با توجه به دارا بودن حق انتخاب آن است که انسان گرایش شر خود را قربانی کرده و روح الهی خود را در این راه پاک و وارسته نماید و گرایش های خیر خود را به نکامل برساند تا به مقام قرب الهی نائل گردد.
همانطور که می دانیم در همان ابتدا آدم در بهشت الهی مورد امتحان قرار گرفت و در این امتحان نتوانست پیروز از میدان بیرون اید و آنگاه خداوند او را به زمین فرستاد تا بتوانید با استفاده از تمامی مواهب و امکاناتی که برای او در روی زمین قرار داده بر گرایش های شر خود غلبه کرده و به تعالی روح برسد و به نزد پروردگار و قرب الهی برسد.
من ملک بودم