مقدمه:
باید این مطلب مهم در را نظر داشت که جوامع پیشرفته بشری با عنایت به توسعه آموزش و پرورش خود توانسته اند پله های ترقی و توسعه همه جانبه را به پیمایند. در توسعه آموزش و پرورش ملاکها و فاکتورهای متعددی نقش دارند. مهم ترین آن نظام ارزشیابی در آموزش می باشد.
آموزش را می توان به عنوان فرآیند کنش متقابل معلم و دانش آموز تعریف کرد که به موجب آن تجارب مناسب یادگیری برای رسیدن دانش آموزان به هدف های آموزش و پرورش فراهم می شود. در آموزش و پرورش سنتی ارزشیابی به عنوان آخرین حلقه های فرآیند یاد دهی، یادگیری تلقی می شود دوره آموزشی برای جدا کردن دانش آموزان با توانایی یادگیری متفاوت به کار می رفت. امروزه ارزشیابی را بخش جدایی ناپذیر یاد دهی، یادگیری می داند که همراه با آموزش و در ارتباط تنگاتنگ با آن، به گونه ای مستمر انجام می گیرد و به جای تاکید بر طبقه بندی دانش آموزان و مقایسه آنان با یکدیگر، هدایت یادگیری آنان را مرکز توجه خود قرار می دهد.
به منظور نظام بخشی به فعالیت های ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با توجه به رویکرد و نگرشهای نوین در تعلیم و تربیت، اصول زیر تحت عنوان (اصول بر ارزشیابی پیشرفت تحصیلی ) تعیین شده است.
1 ) جدایی ناپذیری ارزشیابی از فرآیند یاد دهی، یادگیری :
ارزشیابی دانش آموزان باید به عنوان بخش جدایی ناپذیر فرآیند یاد دهی، یادگیری و نه به عنوان نقطه پایانی آن تلقی شود.
2 ) استفاده از نتایج ارزشیابی در بهبود فرآیند یاد دهی، یادگیری و اصلاح برنامه ها و روشها.
هدف غایی ارزشیابی، اصلاح و بهبود فرآیند یاد دهی، یادگیری است و نتایج ارزشیابی ها باید در اصلاح برنامه ها و روشها مورد استفاده قرار گیرد.
3 ) هماهنگی میان هدف ها محتوا روش های یاد دهی، یاد گیری و فرآیند ارزشیابی:
در ارزشیابی باید تناسب و هماهنگی بین هدف ها، محتوا و روش های یاد دهی، یاد گیری مربوط به هر درس مورد توجه قرار گیرد.
4 ) توجه به آمادگی دانش آموزان:
در طراحی و اجرای انواع برنامه های ارزشیابی باید به آمادگی های جسمانی، عقلی، عاطفی و روانی دانش آموزان توجه شود.
5 ) توجه به رشد همه جانبه دانش آموزان:
در ارزشیابی باید به جنبه های مختلف رشد بدنی، عقلی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی و حرکتی دانش آموزان توجه شود.
6 ) توجه همه جانبه به دانش ها، نگرش ها و مهارتها:
در ارزشیابی، متناسب با محتوای آموزش و پرورش باید به حیطه دانش ها، نگرش ها و مهارتهای دانش آموزان توجه شود.
7 ) توجه به ارزشیابی دانش آموز از یادگیری های خود (خود ارزشیابی):
در ارزشیابی باید شرایطی فراهم شود که دانش آمیز نیز بتوانند از یادگیریها و عملکرد های خود و دیگر دانش آموزان ارزشیابی کند.
8 ) ارزشیابی از فعالیتهای گروهی:
در نظام ارزشیابی، علاوه بر ارزش یابی فردی، باید از فعالیتهای گروهی نیز ارزشیابی به عمل آید.
9 ) توجه به فرآیند های فکری منتهی به تولید پاسخ:
در ارزشیابی باید علاوه بر پاسخ نهایی، به فرآیندی که منجر به تولید پاسخ شده است توجه کرد.
10 ) تاکید بر نوآوری و خلاقیت :
در ارزشیابی باید تاکید بر روش حل مساله، زمینه رشد و شکوفایی دانش آموزان را فراهم کرد.
11 ) تنوع روش ها و ابزارهای اندازه گیری و سنجش پیشرفت تحصیلی :
با توجه به اهداف، ماهیت و نوع موارد ارزشیابی، از انواع مختلف روش ها و ابزارهای ارزشیابی (مانند پرسش های شفاعی، آزمون های عملی، انواع پرسش های عینی و انشایی، روشهای مشاهده رفتار، پوشه های مجموعه کار، ارایه مقالات و طرح ها، گزارش مربوط به فعالیت های تحقیقاتی، ارزشیابی عملکردی، ارزشیابی مستمر، انواع دست ساخته ها، روش خود سنجی و ....) استفاده می شود.
12 ) استفاده از انواع ارزشیابی:
در فرآیند یاد دهی، یاد گیری لازم است با توجه به هدف ها، محتوا و روش های تدریس از انواع ارزشیابی ها (از قبیل تشخیصی، تکوینی، مجموعی، هنجار مرجع، هدف مرجع، درونی، بیرونی، ملی و ...) استفاده شود.
13 ) استقلال مدرسه و معلم در فرآیند ارزشیابی:
در فرآیند ارزشیابی باید استقلال مدرسه و معلم در چارچوب سیاست های کلی آموزش و پرورش حفظ شود.
14 ) اصل رعایت قواعد اخلاقی و انسانی در ارزشیابی:
به موجب این اصل، ارزشیابی باید به گونه ای سازماندهی و اجرا شود که موجب خدشه دار شدن حقوق، تعاملات انسانی، اعتماد به نفس و سلامت روانی دانش آموز یا معلم نگردد.
15 ) اصل توجه به تفاوت های فردی:
در انجام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی می بایست به تفاوت های فردی دانش آموزان توجه شود.
16 ) ضرورت هماهنگی در تحقق اصول ارزشیابی:
در به کارگیری اصول فوق الذکر باید میان سازمانها، مراکز، ادارات، واحدها و سایر بخش های مسئول ارزشیابی در مورد روش ها، ابزارها، معیارها و برنامه های اندازه گیری و سنجش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، تعهد و هماهنگی کامل وجود داشته باشد.
تعریف ارزشیابی :
ارزشیابی در آموزش و پرورش تعاریف متعددی دارد.
1 ) کرونباخ (cronbach): ارزشیابی را جمع آوری و به کار گیری اطلاعات در جهت اتخاذ تصمیم برای یک برنامه آموزشی تعریف می کند. (شیرازی، علی، ص 236)
بی بای (Beeby): ارزشیابی را فراگرد جمع آوری و تفسیر منظم شواهدی که در نهایت به قضاوت ارزشیابی نظر به این که به اقدام شخصی بیانجامد، می داند. ابعاد این تعریف: جمع آوری شواهد، تفسیر، قضاوت و تصمیم گیری است.
(شیرازی، علی، ص 236)
استافل بیم: ارزشیابی را فرآیند، تعیین کردن (Delineating)، به دست آوردن (Obtaining) و فراهم ساختن (providing) اطلاعات مفیدی برای قضاوت در تصمیم گیری ها تعریف کردند.
انواع ارزشیابی:
الف ) اسکریون (scriven) ارزشیابی ها را بر دو نوع ارزشیابی پایانی و تکوینی تقسیم می کند.
1 ) ارزشیابی پایانی (sammative Evaluation):
ارزشیابی که در مدارس متداول است و شامل ارزشیابی آخر سال یا دوره دانش آموزان برنامه یا روند آموزشی است.
مهمترین نقص ارزشیابی پایانی مقطعی بودن آن است، لذا قادر نیست اصلاحات یا تغییرات ضروری را در طول سال یا برنامه در جهت بهبودی و به سازی فعالیتها ایجاد کند.
2 ) ارزشیابی تکوینی یا مستمر (Formative Evaluation):
در این ارزشیابی اطلاعات به طور مداوم جمع آوری و مورد استفاده قرار می گیرد و نیاز به باز خوردهای فرد، محیطی دارد تا بتواند تصمیم گیری های لازم را در جهت افزایش اثر بخش برنامه ها یا فعالیتهای آموزشی اتخاذ کند. این نوع ارزشیابی بیشتر به فراهم آوردن اطلاعات برای بهبودی کار تاکید دارد.
ب ) استافل بیم (stuffle beam): ارزشیابی را در چهار نوع بیان می کند.
1 ) ارزشیابی زمینه، 2 ) ارزشیابی درونداد؛ 3 ) ارزشیابی فرآیند؛ 4 ) ارزشیابی برونداد؛
ارزشیابی زمینه (Context Evaluation) :
هدف این ارزشیابی فراهم ساختن یا ارائه یک منطق برای تعیین اهداف است. برای رسیدن به آن محیط، شرایط واقعی و مشکلات موجود، بایستی شوند و تصمیماتی مبتنی بر اصلاح شرایط و مشکلات اتخاذ گردد تا نیل به اهداف مورد نظر را میسر سازد.
ارزشیابی درونداد (Input Evaluation):
این نوع ارزشیابی در ارتباط با چگونگی استفاده از منابع برای نیل به اهداف برنامه است شامل ارزشیابی توانایی های سازمان، استراتژی هایی در جهت نیل به اهداف برنامه و طراحی یک استراتژی اجرایی، عملیاتی گردد.
ارزشیابی فرآیند (Process Evaluation):
به باز خوردهای دوره ای خصوصا شناسایی نقص دروندادها در حین اجرای برنامه مربوطه است.
ارزشیابی برونداد (Product Evaluation):
به سنجش نتایج می پردازد که نه تنها در آخر بلکه بر حسب ضرورت در فواصل برنامه صورت می گیرد.
*******************
یکی از تخصص های مورد نیاز دست اندر کاران تعلیم و تربیت در سطوح مختلف سازمانی و اجرایی بر خوردار بودن از دانش، مهارت سنجش و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی می باشد که فقدان آن در عرصه عمل و اجرا ناکار آمدی فرآیند یاد دهی، یاد گیری را به دنبال خواهد داشت. با وجود آگاهی از توانایی های علمی و تجربی دبیران و معلمان گرامی و مدیران آگاه و دلسوز واحدهای آموزشی در حیطه ی سنجش و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، لیکن به دلیل اهمیت موضوع و نیز ظرافت های و پیچیدگی های این امر امید است با عنایت همکاران ارجمند در جهت تحقق اهداف آموزشی و تربیتی شاهد تعاملی پویا، مستمر و پایدار باشیم.
الف ) اصطلاحات و مفاهیم ارزشیابی و امتحانات؛
ب ) ارزشیابی تکوینی و شیوه اجرای آن؛
الف ) تعریف اصطلاحات و مفاهیم ارزشیابی پیشرفت تحصیلی؛
ارزشیابی (Evaluation):
اصطلاح ارزشیابی یا ارزیابی به طور ساده به تعیین ارزش (value) برای هر چیز یاد آوری ارزشی (Value judgement) کردن گفته می شود.
ارزشیابی به یک فرآیند نظام دار برای جمع آوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات گفته می شود به این منظور که تعیین می شود آیا هدف های مورد نظر تحقق یافته اند یا در حالت حقق یافتن هستند و به چه میزانی.
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی (achievement evaluation Academic) :
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی عبارت از سنجش عملکرد یادگیرندگان و مقایسه نتایج حاصل با هدفهای آموزشی تعیین شده به منظور تصمیم گیری در این باره که آیا فعالیت های آموزشی معلم و کوششهای یادگیری دانش آموزان یا دانشجویان به نتایج مطلوب انجامیده اند و به چه میزانی.
ارزشیابی آغازین (Preassessment):
نخستین ارزشیابی معلم که پیش از فعالیت های آموزشی او به اجرا در می ید ارزشیابی آغازین نامیده می شود.
ارزشیابی تکوینی یا مستمر (Formative evaluation):
آن چه عمدتا به منظور کمک به اصلاح موضوع مورد ارزشیابی یعنی برنامه یا روش آموزشی، مورد استفاده قرار می گیرد، ارزشیابی تکوینی نام دارد.
ارزشیابی تشخیصی (Dignostic Evaluation) :
نوعی از ارزشیابی تکوینی است که با هدف تشخیص مشکلات یاد گیر دانش آموزان در یک موضوع درسی به کار می رود و معمولا در جریان آموزش انجام می گیرد. از طریق ارزشیابی تشخیصی می توان معاونات و مهارتهای لازم دانش آموزان را برای ورود به مطالب جدید تشخیص داد و نیز معیاری است برای سنجش رفتار ورودی دانش آموزان که به کمک آن می توان نقطه شروع فعالیت های آموزشی را مشخص کرد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 24 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*
فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :33
فهرست مطالب:
چکیده
مقدمه
شناخت دین
حکم بیع دین و بیع دین به دین
بررسى فقهى بیع دین پولى(تنزیل)
چکیده
این مقاله در صدد یافتن حکم فقهى بیع دین، بیع دین به دین و بیع دین پولى(تنزیل) بوده و به جهت این که دین، رکن اصلى آنها است به بررسى هاى مختلف در مورد آن پرداخته است.
در بخش اول و در مباحث مقدماتى به گستردگى دیون و اهمیت بیع دین و ریشه هاى آن پرداخته شده است.
در بخش دوم و در راستاى شناخت دین، به معرفى دین به عنوان یک نوع مال پرداخته شده و پس از ارائه بحث لغوى در خصوص دین، دیدگاه علماى عامه و فقهاى شیعه در مورد معناى اصطلاحى دین مطرح گردیده و به تناسب،مباحثى در مورد ذمه و دین و حقیقت آنها طرح شده است.
پس از ارائه مطالب لازم در مورد دین و روشن شدن ماهیت آن، در بخش سوم، بررسى هاى فقهى و شرعى در زمینه حکم بیع دین و نیز بیع دین به دین صورت پذیرفته و به نظر فقهاى عامه و دیدگاه فقهاى امامیه پرداخته شده است.
در ادامه مباحث این مقاله و در بخش چهارم، کنکاش فقهى در خصوص بیع دین پولى(تنزیل) صورت گرفته و انظارعلماى عامه و نظریات فقهاى امامیه مطرح گردیده است.
در پایان و در بخش پنجم، به برخورد قرآن با مساله و موضوع دین پرداخته شده و در این زمینه، اهمیت و جایگاه دین و معاملات بر اساس آن مشخص گردیده و به خصوص نحوه تلقى قرآن تا حدودى آشکار شده است.
ضمنا در دو ضمیمه و به صورت جداگانه، مستندات روایى در یک دسته بندى ویژه (به همراه بررسى مختصر آنها) ونیز نمودار کامل معاملات که نشان دهنده نوع هر یک و حکم شرعى مربوط در نظر مشهور مى باشد (با نمادها و علایم اختصارى، و به همراه توضیحات لازم و کافى) ارائه گردیده است.
مرگ سزار جمهوری را نجات نداد. آنتوان معاون سزار و اکتاویان(پسر خواندة سزار) با هم متحد شده و جمهوری طلبان را در جنگ فیلیپ مقهور ساختند.
بعد از آن آنتوان و اکتاویان، فاتحین مملکت، روم را بین خود تقسیم کردند. مغرب نصیب اکتاویان شد که بخوبی از عهدة ادارة آن برآمد، مشرق به آنتوان رسید که به خوبی نتوانست از عهدة ادارة آن برآید.
بالاخره میان آنتوان و اکتاویان برای نفوذ و غلبة مطلق کشمکش درگرفت، اکتاویان در جنگ آکتیوم1بر آنتوان غالب گشت و صاحب اختیار منحصر به فرد مملکت روم شد. فتح وی به عصر جنگهای داخلی و به دورة جمهوریت خاتمه داد.(ماله، 1362، ص 198)
اکتاویان به اشکال مختلف، در عین اینکه به دلیل نفرت و بیاعتمادی مردم روم نسبت به عناوینی چون دیکتاتور یا پادشاه، از این عناوین حذر میکرد، قدرت مطلق یک دیکتاتور را داشت. در عوض، او میخواست تصویر خیرخواهانة ناجی و محافظ مردم را داشتهباشد. در سال 27 ق.م، او به عنوان افتخاری امپراتور سزار اوگستوس، به معنای «حاکم و ظفرمند بزرگ» مفتخر شد. اما اکتاویان هرگز خود از عنوان امپراتور استفاده نکرد و اصطلاح شهروند درجة اول را ترجیح میداد. نام او هرچه بود در عمل اولین نفر از فهرست بلندبالای امپراتوران روم بود. با آغاز حکومت او، روم و ایالات آن امپراتوری روم نام گرفت.(ناردو، 1383،ص130)
در امپراتوری روم، دولتی پدید که تا ابد در یادها خواهدماند و امروزه نیز ملتهای جهان آن را احساس میکنند. از دجله و فرات گرفته تا مرزهای اسکاتلند قلمرو دولت واحدی بود که زیر حاکمیت مقتدر و کارآمد شد مردمانی متعلق به نژادهای گوناگون و با اعتقادات و سنتهای مختلف به سر میبردند. برتونها، لگها، اسپانیاییها، آلمانیها، آفریقاییها، مصریها، یونانیها، سوریان و عربها فقط چندتایی از آن نژادهای مختلف بودند.( سایت اینترنتی: www.Iranduc.ac.ir)
سلطنت آگوست نشانة آغاز عهد عظمت روم است. برای 200سال امپراتوری گستردة روم از پاکسرومانا2(صلح روم) برخوردار ماند. در این دوران روم به منطقة مدیترانة صلح، قانون و حکومتی خوب را عرضه داشت. دنیای باستان هرگز قبل از آن برای چنین مدت طولانی از صلح و نظم برخوردار نماندهبود. روش دقیق و کارآمد مدیریت رومیها تا بدان حد تکامل یافت که توانستند در ادارة امپراتوری عظیم خود، استعداد خود را در زمینة تشکیلات نمایان سازند.(پری، 1377، ص121)
حکومت اوگوستوس:(14م-27 ق.م)
اکتاویان در 23 سپتامبر سال 63 ق.م در روم متولد شد. پدر وی گایوس اکتاویوس و مادرش آتیا خواهر ژولیوس سزار بود. ژولیوس سزار برطبق وصیتنامهاش بیشتر املاک خود را به اکتاویان بخشید و او را به پسر خواندگی خویش برگزیده بود. پس از آنکه اکتاویان وصیتنامة سزار را خواند، تصمیم گرفت که دیگر اکتاویان پسر اکتاویوس نباشد. بلکه سزار پسر سزار باشد. اکتاویان با اختیار فوری نام سزار برای خود منبع عظیمی از قدرت فراهم ساخت. او از خویشتن شخصی ساختهبود که تمام کسانی که یاد سزار را عزیز میداشتند و از قتل ناجوانمردانة وی متأثر بودند، بتوانند به دورش گرد آیند.
سربازان سزار اکنون سزاری جدید یافتهبودند که اخلاص خود را میتوانستند به وی منتقل سازند. اکتاویان که اینک مقام الوهیت یافتهبود در سن 36 سالگی در سال 27 ق.م صاحب بیچون و چرای روم گشت. رسیدن به قدرت مطلق بطور عمده برای وی با زور اسلحه تأمین شدهبود ولی تکلیف آینده بکار بردن آن قدرت به نحو خردمندانه در خدمت صلح بود.(رائل، 1349، صص30،31و 81)
از آنجایی که اکتاویان با احتیاطتر از سزار بود، دیکتاتور بودند یا شاه شدن را بر خود نپسندید، هیچ حکومت و منصب تازه برای او ایجاد نگردید، ظاهراً تشکیلات و طراز ادارة جمهوریت تغییر نکرد، لکن باطناً سلطنت تنها در دست یک نفر، یعنی شخص امپراتور بود.
همانطور که ذکر شد، اکتاویان عنوان مخصوص خدایان یعنی اگوست1 را حائز شد، بدین ترتیب که در ابتدا از طرف سنا به وی توصیه شد تا نام رمولوس، بانی شهر روم براساس افسانهها، را بپذیرد ولی وی امتناع ورزید و نام آگوست یا آگوستوس را برای خود اختیار کرد، البته در عین حال تصمیم گرفتهشد که ماه سکستیلیس2به افتخار امپراتور، آگوست نامیدهشد. نام ماه پیش از آن کوینتیلیس3 نیز قبلاً به افتخار ژولیوس سزار به ژولیوس تغییر نام یافتهبود. در واقع نام دو ماه انگلیسی یعنی ژوئیه و آگوست یادگاری از همان زمان است.(همان، ص 91)
آگوست اختیارات وسیعی را در دست خویش تمرکز داد و در داخل مملکت امنیت و آرامش را در همه جا حکم فرما کرد. دنیای رومی که از صدمات یک قرن جنگهای داخلی خسته و فرسوده شدهبود بالاخره روی راحت و آسودگی را دید. در زمان سلطنت آگوست قلمرو روم افزایش پیدا کرد و لژیونهای رومی تحت فرمان سرداران لایق مثل آگریپا، تیبرو دروسوس به فتوحات جدید نائل شدند. رومیان از جبال آلپ و رود رن گذشته تا رود آلپ و دانوب رسیدند.(ماله، 1362،ص206)
مجلس سنا مشاغل متعدد را که مطابق قانون میبایست به چندین صاحب منصب مختلف و برای مدت یکسال دادهمیشد مادامالعمر به او تفویض کرد. بنابراین آگوست رتبة ایمپریوم و اقتدار تریبونها و کنسولها و پیشوای روحانی را مالک شد.
همانطور که ذکر شد در دورة جمهوریت ارتش دائمی در روم وجود نداشت و به هنگام جنگ قشون را جمع میکردند اما از زمان حکومت آگوست به بعد قشون دائمی مجهز ایجاد شد که این قشون به صورت دائمی در سرحدات کشور اردو میزد. رئیس و فرماندة کل ارتش شخص امپراتور بود اما از آنجایی که آگوست بنیة قوی نداشت و جنگ را هم دوست نداشت صفات یک سرباز در او یافت نمیشد اما وی در سیاست خارجی جدیت و فعالیت بسیار نشان میداد.(همان، ص214)
قبل از آگوست رومیان هیچوقت موفق نشدهبودند قسمتی از آلپ را که مانند قوسی صحرای پو را احاطه میکند، متصرف گردند. اما آگوست در سال 8 ق.م تسخیر اراضی مزبور را خاتمه داد و به یادگار این پیروزی مجسمهای در ایالت پروانس در شهر توربی1نزدیکی مناکو2برپا داشت. اما امپراتور به این هم اکتفا نکرد و به فکر تصرف دامنههای شمالی آلپ تا رود دانوب افتاد، که برای این کار باید اراضی سوئیس شرقی، باویر3، اتریش، هنگری، یوگسلاوی، بلغارستان و رومانی را میگرفت. این فتح بزرگ و وسیع در نتیجة جنگهای شدیدی بدست آمد و در سال 10 ق.م پنج ایالت جدید تأسیس گشت: رتی4، نریک5، پاننی6، دالماس7 و مزی8.(همان، ص 215)
سزار رودخانة رن را سرحد مملکت روم قرار دادهبود و آگوست میخواست دولت امپراتوری را تا رود آلپ گسترش داده و آلمان شمالغربی امروزه را تصرف کند. وی این مأموریت را به داماد خود دروسوس داد. اما دروسوس به همراه سپاه روم در سال 9 ق.م شکست سختی خورد بدین ترتیب آگوست از تسخیر ژرمنی منصرف شد و مجدداُ رود رن را سرحد قرار داد. از این تاریخ به بعد سرحدات امپراتوری روم عبارت بود از رن و دانوب در اروپا، فرات علیا و مشرق سوریه در آسیا و صحرای کبیر در آفریقا.(همانجا)
آگوست به منظور ادارة امپراتوری آن را به دو گروه ایالت تقسیم کرد: ایالاتی که تحت صلح بودند را تحت نظارت سنا قرار داد و ایالات سناتوری نامید. ایالاتی را که اصولاً دردسر آفرین بودند، مستقیم زیر نظر خود گرفت و ایالات امپراتوری نام نهاد.(رابینسون، 1370، ص639)
آگوست به عنوان فرمانروای رومیها در سنن و عقاید دینی مردم ایالات دخالت نمیکرد. اهالی ایالات که در قشون روم خدمت میکردند، شهروند روم میشدند. این امتیاز برای آنان و خانوادةشان مزایای زیادی را موجب میشد، و باعث میگشت که اهالی ایالات باور کنند، آگوست به رفاه آنان توجه دارد. با مبارزه با فساد اداری، پایان دادن به جنگهای خانمانسوز، و پذیرفتن تعداد بیشتری شهروند، آگوست وضع مالی در ایالات بهبود بخشید.(پری، 1377، ص 120)
اوگستوس در عین حال مترصد بود تا آن کیفیتهایی را که علت بزرگی رومیها بود بازسازی کند. وفاداری به دولت، وابستگی خانوادگی محکم، کارکردن سخت، انظباط، زندگی ساده، قوانینی از تصویب گذشت که مردم را ترغیب میکرد تا ازدواج کنند و خانواده تشکیل دهند. بعضی مردم فقیر روم در کار ساختمان بناهای عمده کار یافتند. لکن آگوست هرگز نکوشید تا مشکل بیکاری و فقر را در روم از میان بردارد، و فقرای شهری همچنان غلة ارزان یا مجانی دریافت میداشتند که دولت تأمین میکرد.(همان، ص121)
همانگونه که ذکر شد در شهر روم از دورة جمهوری آتشسوزیهای نابهنگام زیادی رخ میداد. آگوست نمیتوانست این وضع را تحمل کند زیرا زیباساختن شهری که قسمتهای آ“ن پیوسته کنده میشد و براثر آتشسوزی زشت میگردید چندان به زحمتش نمیارزید. آگوست پس از تجدید سازمان شهر در سال 7 ق.م به چهارده منطقه(regiones ) و در حدود 265 بخش (vici) روش جدیدی به معرض آزمایش گذارد. وی از بردگانی که قبلاَ بطور اتفاقی درخاموشکردن آتش شهر خدمت کردهبودند بعنوان گروههای آتشنشان، زیر فرمان رؤسای بخش، استفاده کرد.( رائل، 1349،ص 172)
شهر روم وقتی به بالاترین درجة کامیابی در ادبیات و هنرها رسید که امپراتور آگوست آن قدرتهای واقعی و اختیارات معنوی را دارا شد و وی را مبدل به متنفذترین مردم جهان روم ساخت.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 100صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
1- مسئله شناسی فرار از خانه
1-1) تعریف فرار
فرار از خانه و اقدام به دوری و عدم بازگشت به منزل و ترک اعضای خانواده، بدون اجازه از والدین یا وصی قانونی خود، در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیرقابل تحمل و بعضاً تغییر ناپذیر است. این عمل معمولاً به عنوان یک مکانیسم دفاعی به منظور کاهش ناخوشایندی و خلاصی از محرکهای آزار دهنده و مضر و دستیابی به خواسته های مورد نظر و عموماً آرزوهای دور و دراز انجام میشود.
امروزه در اکثر کشورهای جهان، فرار از خانه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، سالانه یک میلیون نوجوان 19 –13 ساله از خانه فرار میکنند که 74 درصد آنها دختر هستند.[1] در ایران نیز مسئله فرار دختران به عنوان یک معضل مطرح میباشد، هر چند آمار و ارقام دقیقی در اختیار نداریم، لیکن اخبار جرائد و مطبوعات از روند رو به رشد این آسیب اجتماعی،[2] کاهش میانگین سنّی دختران فراری[3] و ظهور پیامدهای ناگوار آن حکایت میکند.
2-1) انواع فرار
این عمل بر حسب موضوعات مختلف به قرار ذیل قابل دسته بندی میباشد:
الف)- از نظر جنس و تأهل
اقدام به فرار، هم از سوی پسران ( و مردان متأهل) و هم از سوی دختران (و زنان متأهل) انجام میشود.
لازم به ذکر است دلائل چنین اقدامی توسط مردان متأهل و پسران با یکدیگر متفاوت است. زنان متأهل نیز اغلب به دلیل خشونت و مفاسد اخلاقی همسر یا اغفال و مفاسد اخلاقی خود از خانه متواری میشوند.
ب)- از نظر اطلاع خانواده
در اکثر موارد اقدام به فرار به طور ناگهانی، بدون خبر و اطلاع اعضای خانواده صورت میگیرد، اما در برخی شرایط، فرد قصد خود را به صورت «تهدید به فرار» اطلاع میدهد. این عمل اغلب در بین پسران فراری معمول است.
ج)- از نظر تعداد همراهان
در شرایطی ممکن است که اقدام به فرار به همراهی فردی از جنس مخالف با زمینه دوستی و قرار ملاقات انجام شود. اخیراً مواردی از فرارهای گروهی در بین دختران مشاهده شده است. اما اغلب، دختران به تنهایی فرار میکنند.
د)- از نظر مدت زمان
در برخی شرایط فرد پس از فرار و مواجهه با مشکلاتی نظیر عدم امنیت و فراهم نبودن امکانات زندگی، پشیمان میشود و در صورت خوش اقبالی، با کمترین لطمات روحی و جسمی توسط نیروهای امنیتی، شناسایی و در مدت زمان کوتاهی به خانه بازمیگردد. در چنین وضعیتی به نظر میرسد دلائل فرد جهت فرار چندان منطقی نبوده یا فرد برنامه و هدف معینی برای فرار نداشته است. دسته ای از دختران فراری نیز به دلیل شرایط واقعاً نامساعد خانه، حاضر به بازگشت نیستند و برای جلوگیری از اینکار از نام مستعار استفاده میکنند و یا اظهار میدارند که خانواده ای ندارند.
هـ)- از نظر مبدأ و مقصد
اغلب فرارها از شهرستانها به مرکز یا شهرهای بزرگ انجام میشود، هر چند مبدأ و مقصد معدودی از فرارها نیز بالعکس میباشد و گاهی نیز از شهرهای کوچک و بزرگ به قصد عزیمت به کشورهای دیگر اتفاق میافتد.
و)- از نظر تکرار
برخی از دختران برای نخستین بار اقدام به فرار میکنند و دسته ای دیگر علیرغم تلاشهای مددکاران جهت بازگشت به محیط خانه و خانواده،مجدداً از محیط خانه میگریزند.
3-1) انگیزه های فرار
آمار نشان میدهد انگیزة افراد فراری بر حسب جنس، سن، تحصیلات و محیط زندگی متفاوت است اما انگیزه های ذیل بین همگان عمومیت دارد:
الف)- اثبات وجود و جلب توجه اطرافیان و اجبار آنها برای اجرای تمایلات و خواسته های خویش؛
ب)- رهایی از هنجارها، فشارها، تحمیل ها، قید و بندها، خشونتها و آزارهای خانواده و کسب آزادی عمل در رفتارهای فردی و اجتماعی؛
ج)- لجاجت با خانواده، سلب آرامش و ایجاد بدنامی یا مشکل برای آنان به جهت عدم تعلق و دلبستگی به خانواده.
د)- تحت فشار قرار دادن دیگران برای تحقق خواسته های خود درخصوص زندگی آینده و موقعیت بهتر اقتصادی.
2- تبیین عوامل مؤثر در فرار دختران
آسیبهای اجتماعی نظیر فرار از خانه دارای زمینه ها و ابعاد مختلفـی هستنــد و عوامــل گوناگونی از جمله عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در شکل گیری آن مؤثر میباشد.
1-2) عوامل فردی
این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آنها اشاره میشود.
الف) – شخصیتهای ضد اجتماعی
ویژگیهای این نوع شخصیت، بهم ریختگی ارتباط میان انسان و جامعه و ارتکاب رفتارهای نابهنجار است که مورد قبول جامعه نمیباشد، ولی معمولاً نزد عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، ناپسند شمرده نمیشود. افراد روانرنجور نسبت به هنجارها و مقررات اجتماعی بیتفاوت بوده و کمتر آنها را رعایت میکنند. اعمال این افراد نظام اجتماعی را متزلزل میکند و رعایت ارزشهای اخلاقی را به پایینترین سطح آن تنزل میدهد. از مشخصات بارز شخصیت های ضد اجتماعی خود محوری، فریبندگی سطحی و ظاهری، عدم احساس مسئــولیت، فقدان بینش نسبت به انگیزه های عمل میباشد. آنها به طور تکانشی عمل میکنند، به پیامد عمل خود نمیاندیشند، در کارهای خود بی پروا و بی ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یکسویه میباشند. این نوع شخصیتها عمدتاً از محیط خانه و مدرسه فرار میکنند.[4]
ب)- شخصیتهای خود شیفته
این شخصیت ها تمایل شدیدی به خودمحوری دارند و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند و در روابط خود با مردم به نیازها و احساسات دیگران بی توجه میباشند[5] و با آنها همدردی و علاقه نشان نمیدهند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان، قدرت، زیبایی و روابط عشقی آرمانی مشغول هستند. این گروه ممکن است مشکلات خود را بی همتا بپندارند و احساس کنند که فقط افراد هم سطح خودشان آنها را درک میکنند.[6] اغلب این افراد والدینی داشته اند که نسبت به آنها محبت با ثباتی نداشته یا سرد و طرد کننده بوده اند یا بیش از حد به آنها ارج نهاده اند.[7]
نـوجوانان خود شیفته، به علت سرکوب خواسته ها و فقدان ارضای تمایلات درونی از کانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار نظیر فرار از خانه گرایش نشان میدهند.
ج) - شخصیت برونگرا
«آیزنک» معتقد است بین ویژگی شخصیتی افراد با رفتار نابهنجار آنها رابطه وجود دارد. فرد برونگرا به دنبال لذت جویی آنی است و دَم را غنیمت میشمـارد، دوست دارد در انواع میهمانی ها و جشنها شرکت کند، تشنة هیجان و ماجرا جویی است، کمتر قابل اعتماد میباشد، نمیتواند احساساتش را کنترل نماید و بدون تأمل عمل میکند.[8]
د)- شخصیت هیستریونیک (نمایشی)
نزد این افراد جلب توجه دیگران اولویت خاصی دارد. دوست دارند پر جوش و خروش صحبت کنند. مشخصه بارز آنها بیان اغراق آمیز، هیجانی، روابط طوفانی بین فردی، نگرش خود مدارانه و تأثیر پذیری از دیگران است. توجه کافی به درک موقعیت ندارند و تمایل دارند با تعمیم عاطفی پاسخ دهند.[9] این افراد برای آنکه «خود» را ثابت کنند، هر تجربه ای را حتی اگر برای آنان گران تمام شود و مشکلاتی را ایجاد نماید، انجام میدهند.
هیجان طلبی، ماجراجویی، تنوع طلبی، کنجکاوی، استقلال طلبی افراطی، لذت گرایی کوتاه مدت[10] و ارضای تمایلات آنی، خودباختگی احساسی و غلبة کنشهای احساسی بر کنشهای عقلانی از جمله مشکلات رفتاری است که فرد را به سوی موقعیتهای خطرزا نظیر فرار از خانه رهنمون میشود.
از دیگر مشکلات روحی - روانی که منجر به رفتارهای ضداجتماعی میشود، میتوان به ضعف عزت نفس، احساس کهتری، فقدان اعتماد به نفس، خود انگارة ضعیف، احساس عدم جذابیت، افسردگی شدید، شیدایی، اختلال خلقی دو قطبی و... اشاره نمود. چنین افرادی معمولاً مستعد انجام رفتارهای نسنجیده، نظیر فرار از خانه میباشند.
2-2) عوامل خانوادگی
1-2-2) نوع خانواده
به اعتقاد صاحبنظران، خانواده در شکل دهی به زندگی و رفتار فرد تا حد زیادی مؤثر است. اگر خانواده با مشکلات و آسیبهای عدیدهای مواجه باشد، روند جامعه پذیری اعضای خانواده مختل میشود. «کلمن» در سال 1980 از چهار نوع آسیب برای خانواده نام میبرد که بر کنشهای نابهنجار فرزندان مؤثر میباشد:
الف)- خانواده بی کفایت[11]
این خانواده فاقد منابع جسمانی یا روانشناختی مؤثر برای سازگاری با عوامل تنیدگی زندگی بهنجار است و نمیتواند با مسائل زندگی خانوادگی مقابله کند.
ب)- خانواده ضد اجتماعی[12]
این خانواده واجد ارزشهایی به شدت مغایر با ارزشهای اجتماعی میباشد و رفتارهای نامطلوب را تشویق میکند. به اعتقاد «مسنر» و «کروهن»[13] شرایط برخی خانواده ها نابهنجاری را تأیید مینماید.
ج)- خانواده آشفته[14]
این خانواده با کنشها و اختلالات رفتاری نظیر غیر منطقی بودن، دعوا، تعارض و ... مشخص میشود و اعضای آن دارای شخصیت های مخرب و غیر عادی هستند که فضای خانه را به اضطراب و تنش میکشانند. هر چند والدین در چنین خانواده هایی حضور فیزیکی دارند، اما فضای حاکم بر خانواده توأم با طرد فرزندان، عـدم محبت و بی توجهــی به مسائــل آنهـا میباشد. فرد به دلیل کمبود محبت و تربیت ناصحیح در مواجه با یک محبت کاذب اقدام به فرار میکند. والدین چنین خانواده هایی در کانون ارتباطات خانوادگی حضور فعال ندارند و فرزندان به حال خود رها شده اند و روابط آنها فاقد هر نوع نظارت صحیح میباشد و کارکرد تربیتی و کنترل غیر رسمی خانواده تضعیف شده، آرزوهای بی حد آنومیک شدت یافته و زمینه هنجارشکنی فرزندان فراهم است.
این نوع خانواده، فاقد سرمایه اجتماعی است و نمیتواند به عنوان یک منبع کنترل، مانع رفتارهای تند جوانان از جمله فرار آنان از خانه شود.
د)- خانواده از هم گسیخته[15]
این خانواده به دلیل از دست دادن پدر و مادر خانواده بر اثر مرگ، طلاق و جدایی در اکثر موارد برای تربیت فرزندان و سازگاری اجتماعی آنها دچار مشکل میباشد.[16]
در چنین خانواده ای فرد با احساس ناکامی و محرومیت، کمبود محبت و خلاء واکنش عاطفی مواجه است و در صورتی که فردی جانشین والدین خانواده شود، احتمال اختلال در هویت خانوادگی و عدم پذیرش او از سوی فرزندان و ناسازگاری با وی و فرزندان ناتنی وجود دارد که همین امر میتواند زمینه اختلالات رفتاری مانند فرار از خانه را فراهم کند.
2-2-2) روابط در خانواده
الف)- خشونت در خانواده
فرار از خانه یکی از بازتابهای خشونت خانگی است که به دلیل تأثیرات اجتماعی آن قابل تأمل است. اعمال خشونتهای روحی، جسمی و جنسی از سوی اعضای خانواده (تجاوزات جنسی توسط پدر یا جانشین پدر یا برادر تنی یا ناتنی) عامل بسیار مهمی در فرار برخی از دختران است. بسیاری از دخترانی که قربانی این نوع خشونتها میباشند به دلیل ترس از آزاردهندگان و آبروی خویش جرأت اظهار مشکلاتشان را ندارند، لذا از خانه فرار میکنند و در شرایطی که از سوی نیروهای امنیتی مجبور به بازگشت شوند، تمایلی به اینکار ندارند، زیرا از محیط ناامن خانه میهراسند.
ب)- تبعیض در خانه
بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنها و دلسردی از زندگی میشوند. تبعیض در مواجه با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رویه منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان و تنبیه تبعیض آمیز بر اساس برتری پسر بر دختر یا بالعکس موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین میشود. تبعیض در خانه با روحیه حساس و عزت نفس دختران منافات دارد و لطمات جبران ناپذیری را بر روح و روان آنان وارد میکند و با ایجاد بحرانهای روحـی و سـرخـوردگـی، آنان را به سوی عکس العملهـای منفی نظیر فرار از خانه سوق میدهد.
ج)- محدودیت مطلق
در این نوع شیوة تربیتی، فرزندان از آزادی و اختیار لازم، متناسب با سن و شرایط خویش محرومند و باید نظر والدین را بدون آگاهی از علت آن انجام دهند و حق اظهار نظر، دخالت یا تصمیم گیری را ندارند. به طور نمونه نمیتوانند درباره زندگی آینده خویش تصمیم بگیرند و باید تن به ازدواجهای اجباری دهند.
در این خانواده ها به خواسته های مادی ومعنوی فرزندان توجهی نمیشود، لذا توانایی و مقاومت آنها درهم میشکند. فرزندان نسبت به خانواده خود احساس نارضایتی،تحقیر، تنفر و سرخوردگی میکنند. زیرا همنوایی با هنجارها و درخواستهای خانواده، برای آنها سنگین بوده و موجب ایجاد تنفر از خانواده میشود، لذا از هر فرصتی جهت عدم پیروی از هنجارهای خانواده بهره میبرند و درصدد هستند با فرار از خانه، از این محدودیتها رهایی یابند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 25 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه
آثاری از اسباب و ابزارهای سنگی انسان اولیه به دست آمده است که تاریخ آنها به پنجاه تا صد هزار سال پیش از میلاد می رسد. نخستین اسبابهای سنگی انسان را ریگهای رودخانه ها و کرانه های دریا تشکیل می داده اند زیرا، این سنگها آسان به دست آمده و گرفتن آنها در دست نیز سهل بوده است. از همین زمان، صنعت تراشیدن سنگ در تهیة ابزارهای سنگی بتدریج رواج یافته است (این آثار را در آفریقا و اروپا یافته اند) . دورة مزبور، که هنوز در سنگها تغییرات زیادی نداده اند و تنها به تراشیدن آنها می پرداخته اند، به دورة «دیزینستگی» یعنی دورة سنگهای قدیمی، موسوم است. مثلاً، سنگ آتشزنه (چخماق) بیش از همه مورد استعمال داشته است و در صورت فقدان ان از کوارتزیت، ابسیدین، ژاسپ، و گاهی نیز از ماسه سنگ استفاده می شده است. در آغاز کار، اسباب و وسایل کار خشن و خیلی ابتدایی بوده است اما، پس از چندی، در دورة «دیزینسنگی» میانی (دورة «موسته رین» و غیره)، اسبابها و ابزارها تکامل بیشتری یافتند و به صورت قلمهای مختلف، که به کار سوراخ کردن و تراشیدن سنگها می خوردند، در آمدند و ضمناً کوچکتر و ظریفتر نیز شدند.
انواع سنگ ها
کلیه سنگها را به سه دستة بزرگ می توان تقسیم کرد:
الف) سنگ های آذرین : این سنگها از ژرفاهای زمین به صورت توده های مذاب، به نام تفتال (ماگما)، بیرون آمده اند. گاهی این مواد گداخته در زیر لایه های قشر جامد زمین می مانند و به سطح زمین نمی رسند؛ و گاهی نیز به سطح خارجی زمین راه می یابند و همراه با انفجار، از دهانة کوههای آتشفشان خارج می شوند. این سنگها را به این علت که از مواد گداخته تشکیل شده اند، سنگهای آذرین و از این لحاظ که درون زمین به وجود آمده اند، سنگهای درونزاد و از این لحاظ که از درون زمین به خارج راه یافته اند، سنگهای خروجی، و گاهی نیز به آنها سنگهای تفتالی می گویند.
ب) سنگهای تهنشستی- این سنگها، از نهشته هایی که در آب یا هوا گذاشته شده شکل گرفته اند و به این سبب که در سطح زمین به وجود آمده اند، آنها را سنگهای برونزاد نیز می نامند.
ج) سنگهای دگرگونی – این گونه سنگها بر اثر تغییر شکل یا دگرگونی سنگهای تهنشستی یا خروجی به وجود آمده اند. به علت اینکه در این سنگها بلورها به شکل لایه لایه قرار گرفته اند، آنها را سنگهای بلورلایه نیز می گویند. سنگهای دگرگونی صفات مشترک سنگهای آذرین و تهنشستی را دارند.
خواص عمومی سنگها
ساختمان سنگها - سنگ اگر از یک عنصر منحصر به فرد تشکیل شده باشد، آن را سنگ ساده می گویند، مانند کوارتزیت که تنها از کواتز تشکیل شده است. اگر سنگ از چند عنصر مشخص تشکیل شده باشد آن را سنگ مرکب می گویند، مانند سنگ خارا که از فلدسپات، میکا، و کوارتز تشکیل شده است.
شکل عناصر – عناصری که سنگها از آنها تشکیل می شوند، اگر دارای شکل هندسی مشخص و معینی باشند، متبلور یا به اختصار بلور نامیده می شوند و اگر فاقد شکل هندسی باشند آنها را بی شکل می گویند.
سختی – سختی کانیها با یکدیگر فرق دارد و حتی بعضی از کانیها، در رویه های مختلف خود، دارای سختیهای مختلف هستند. از این رو مقایسة آنها برای شناختن و تمیز دادن کانیها از یکدیگر به ما کمک بسیار می کند.
عناصر تشکیل دهندة سنگها
الف – سیلیس یا انیدرید سیلیسیوم : انیدرید سیلیسیوم (SiO2) را گاهی در میان اکسیدها رده بندی می کنند زیرا کوارتز از نظر شیمیایی یک اکسید است.
ب ) فلدسپاتها : فلدسپاتها سیلیکاتهایی هستند که خواص شیمیایی و فیزیکی آنها اندکی با هم اختلاف دارد و به سه گروه تقسیم می شوند: 1- فلدسپاتهای سود یومی – پوتاسیومی ، 2- فلدسپاتهای پلاژیوکلاز ، 3- فلدسپاتهای باریومی – پوتاسیومی یا هیالوفان.
کانی ها
از نقطه نظرهای مختلف
بستر
ترکیب شیمیایی
از نظر مقدار سیلیس
از نظر بافت
از نظر رنگ عناصر
کانی های فرعی
سیلکاتها
اکسیدها
سولفورها
فسفاتها
کربوتانها
سولفاتها
گچ: H2O 2 . CaSO4 . نام این کانی از گلمة یونانی «گیپسوس» آمده است. به این کانی در یونان قدیم گیپسوس می گفتند.
ترکیب شیمیایی : 5/32 درصد CaO ، 6/46 درصد SO3 ، 9/20 درصد H2O . معمولاً خالص است. ناخالصیهای مکانیکی آن عبارتند از : مواد رسی یا آلی، دانه های کوارتز و غیره.
گچ، بر اثر دمای 120 تا 140 درجه آب خود را از دست داده و به صورت «گچ بنایی» در می آید ولی اگر دما از این حدود بیشتر باشد، همة آب خود را از دست می دهد و دیگر نمی تواند آب جذب کند. در این صورت به آن «گچ سوخته» می گویند. گچ بنایی را اگر با آب مخلوط کنیم به صورت خمیری در می آید که بسرعت سخت شده و برحجمش افزوده می شود.
ویژگی : گچ اگر به صورت بلور باشد، به وسیلة شکافت کامل در امتداد (010) و سختی کمش به آسانی شناخته می شود. اگر به صورت توده های متراکم باشد، منظره ای شبیه به مرمرپیدا می کند. در این حالت به وسیلة سختی کم و عدم خروج CO2 بر اثر HCL تشخیص داده می شود. در شعلة فوتک آب خود را از دست می دهد و به صورت مینایی سفید در می آید، در آبی که به وسیلة H2SO4 اسیدی شده باشد، آسانتر از آب خالص حل می شود. HCL به مقدار کم آن را حل کند.
منشأ و بستر : در طبیعت، گچ از راههای مختلف تشکیل می شود. اصولاً گچ جزو تهنشستهایی است که منشأ شیمیایی دارند و در میان آهکرسها (مارنها) یافت می شوند گچ، گاهی از اکسایش پیریت آهن، که نخست به سولفات آهن و سپس در مجاورت آهک به سولفات کلسیوم آبدار مبدل می شود، حاصل می شود. در نواحی بری و خشک، همینکه آبهای عمقی، که گچ را در خود حل کرده اند، به سطح زمین برسند، بتدریج آب تبخیر شده و گچ متبلور می شود و به صورت ورقه ای نازک سفید رنگ، سطح زمین را می پوشاند. به صورت توده های بزرگ در سازندهای تهنشستی حوزه های دریایی و دریاچه ای، هنگام خشک شدن، به وجود آمده اند. گاهی بر اثر آبش (ئیدراتاسیون) انیدریت به صورت توده های بزرگ در سنگهای تهنشستی تشکیل شده اند (در این حالت افزایش حجم پیدا می کنند و موجب به هم خوردگی وضع طبیعی تهنشستها می شوند). معادن گچ در بیشتر نقاط ایران وجود دارد. در جزیرة هرمز. سردرة خوار، و در بعضی از معادن گچ مسگر آباد، واقع در مشرق تهران، بلورهای بسیار زیبایی از گچ به طور ساده یا به شکل ماکل سر نیزه ای پیدا می شود. در فلات مرکزی ایران گنبدهای گچ و نمک، که متعلق به دورة اولیگوسن یا نئوژن هستند، را زیاد می توان یافت.
کاربرد: اهمیت زیادی در ساختمان بناها دارد. در قالب گیری نیز به کار می رود. در گچ بری، تزیین داخل اطاقها، و برای به هم چسباندن آجرها مصرف می شود. در جراحی، صنعت کاغذ سازی، مجسمه سازی، و غیره کاربرد دارد.
کلرورها
فلوئورها
نیتراتها
یدراتها
خانوادة خاراها
گرانیت
گرانیت از کلمة گرانوم به معنی دانه مشتق شده است این سنگها اصولاً از فلدسپات، کوارتز، و میکا تشکیل شده اند.
گرانیت دارای بافت دانه ای است . ابعاد عناصر آن ممکن است میکروسکوپی باشد ولی بیشتر اوقات عناصر آن با چشم دیده می شود و گاهی نیز ابعاد عناصر آن ممکن است به چند سانتی متر و حتی چند متر برسد.
در قصر فیروزه، واقع در مشرق تهران، گرانیتهایی که میکای سیاه و آمفیبول دارند به صورت باتولیت بالا آمده اند. در راه کرمان و سیرجان و در نزدیکی گردنة «خانه سرخه» گرانیتهایی با میکای سیاه وجود دارد. در اطراف مشهد، گرانیت با میکای سیاه و ارتوزهای گلی رنگی دیده می شود. در آذربایجان، همدان ، و همچنین در کوههای فلات مرکزی و مغرب ایران نیز گرانیت یافت می شود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 20 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید