دانلود مقاله دستگاههای اسپان باند ومنسوجات بی بافت

 

موقعیت جغرافیایی کارخانه
کارخانه بافتینه ملایر در کیلومتر 4 جاده ملایر – همدان واقع شده است که دارای سه تیپ ساختمان می باشد:
1- ساختمان های تولیدی (ساختمان تیپ 1) با مساحت 4078
2- ساختمان های اداری و خدماتی (ساختمان های تیپ 2) با مساحت 4460
3- ساختمان های جنبی (ساختمان های تیپ 3) با مساحت 1562 مترمربع
ظرفیت اسمی این کارخانه 12000 تن در سال است. این کارخانه دارای 400 نفر پرسنل می باشد که به صورت هماهنگ در 4 شیفت کاری فعالیت می کنند. مسئولیت و مدیریت این کارخانه بر عهده جناب آقای مهندس سید محمد مرتضوی می باشد.

 

 

 

 

 


مقدمه
تولید مصرف منسوجات بی بافت به صورت روزافزونی مورد توجه کشورهای پیشرفته قرار گرفته به طوری که به خصوص در کشورهای آمریکا، اروپا، ژاپن و چین میزان تولید آن به سرعت در حال افزایش است. تولید منسوجات بی بافت در اروپای غربی که در سال 1989 بالغ بر 414 تن بود در سال 2000 به 1026 هزار تن رسید و حدود 5/2 برابر گردیده است. تنوع مصارف منسوجات بی بافت، در زمینه های بهداشتی، وسایل منزل، خودرو، مهندسی ساختمان و برخی از مصارف صنعتی، کشاورزی و پوشاک و… به صورت گسترده ای در حال توسعه بوده و میزان تولید جهانی منسوجات بی بافت در سال 2002 به بیش از 3900 هزار تن رسیده است.
تجهیزات اصلی کارخانه به شرح زیر است:
2 یونیت اسپان باند مدل S-M-X-S (چهار لایه) شامل:
فیدر
اکسترودر
اکسترودر
پمپ ریسندگی 1 دستگاه
1 دستگاه با الکتروموتور گیربکس و هیتر
2 دستگاه با سایز 180 با الکتروموتورها و هیترها و گیربکس ها
6 دستگاه
تهویه مرکزی، خنک کننده، دستگاه کشش، کلندر و سایر تجهیزات

 

ملت بلون شامل
1 سری مدل M یا S با قابلیت تولید میکروفیلامنت
فیدر، اکسترودر، پمپ، کمپرسور، هیتر

 

 

 

 

 

 

 


خلاصه هزینه ماشین آلات و تجهیزات تولید
ماشین آلات طرح
شرح تعداد مشخصات فنی
الف- اسپان باند 2 یولیت مدل S-M-X-S (چهار لایه)
شامل تجهیزات زیر:
1- فیدر (تغذیه کننده) 1 دستگاه تغذیه کننده مواد اولیه و افزودنی ها
2- اکسترودر 2 دستگاه با سایز 180 با الکتروموتورها و هیترها و گیربکس ها
3- اکسترودر 1 دستگاه با الکتروموتور و گیربکس و هیترها جهت ری سایکل در خط تولید (بازیافت ضایعات)
4- پمپ ریسندگی 6 دستگاه به همراه خط Spim Beam
5- تهویه مرکزی 1 ست جهت خارج کردن دود حاصل از ذوب پلیمر
6- خنک کننده 1 ست جهت سود کردن فیلامنت های ذوب شده
7- دستگاه کشش 1 ست جهت کشش فیلامنت ها و تولید میکروفیلامنت
8- کلندر 1 ست جهت اتصال لایه عنکبوتی فیلامنت ها
9- سایر تجهیزات یک سری شامل کانوایر، درایر، ماشین آلات پیچش، کامپیوترها و دستگاه های کنترل کننده، دستگاه های تمیز کننده، ماشین آلات برش و…
ب- ملت بلون شامل: یک سری مدل M یا S با قابلیت تولید میکروفیلامنت
1- فیدر 1 دستگاه تغذیه کننده مواد اولیه و افزودنی ها
2- اکسترودر اصلی 1 دستگاه جهت تزریق و تولید الیاف
3- پمپ 2 دستگاه جهت ملت بلون
4- کمپرسور 1 دستگاه جهت تولید هوای فشرده برای خط ملت بلون
5- هیتر 1 دستگاه جهت گرم کردن هوا برای خط ملت بلون
6- جرثقیل و فریم مربوطه 1 دستگاه قابل تنظیم جهت بالا و پایین بردن دستگاه ها

 

ج- استراکچر یک سری جهت نصب دو خط اسپان باند و یک خط ملت بلون و پیش بینی اضافه نمودن یک خط ملت بلون در آینده
هـ- لوازم آزمایشگاهی یک سری جهت کنترل کیفیت مواد اولیه و محصول نهایی
شامل تجهیزات زیر:
1- استحکام سنج لایه 1 دستگاه
2- ضخامت سنج 1 دستگاه
3- ترازوی دقیق 1 دستگاه
4- میکروسکوپ 1 دستگاه
5- دستگاه سنجش پلیمر 1 دستگاه
و- کمپرسور 1 دستگاه جهت تأمین هوای مورد نیاز دستگاه های پنوماتیک
ز- چیلر یک سری جهت خنک کردن کل دستگاه ها
ح- لوازم یدکی جهت تأمین لوزام یدکی دو سال

خواص محصول
منسوجات بی بافت به صورت گسترده ای به شکل شبکه های تودرتوی الیاف و یا رشته های درگیر شده که به صورت مکانیکی، حرارتی و یا شیمیایی به هم چسبیده و متصل شده اند تولید و صرف می شود. این صفحات صاف و متخلخل بوده و مستقیماً از الیاف جداگانه یا به صورت پلاستیک مذاب و یا لایه های نازک پلاستیک تشکیل شده است. این الیاف به هم بافته و بسته نشده و الیاف به کاموا تبدیل نمی شود.
پارچه های بی بافت پارچه های طراحی شده ای است که طول عمر آن می تواند محدود (پارچه های یک بار مصرف) و یا طولانی و بسیار بادوام باشد. پارچه های بی بافت دارای خواص و عملکردهای ویژه ای مانند جذب و دفع مایعات، انعطاف پذیری (خاصیت ارتجاعی)، کش آمدن، نرمی، استحکام، نسوز بودن (دفع شعله)، قابل شستشو بودن، ضربه گیری، فیلتراسیون، جلوگیری از ورود باکتری ها (ماسک) و ضدعفونی (استریل بودن) می باشد. ترکیب این خواص غالباً ضمن برقراری موازنه مناسب بین طول عمر محصول و هزینه های مربوطه، از نظر شکل ظاهری، دوام و ساختار نیز مشابه پارچه های بافته شده بوده و از نظر حجیم بودن می تواند به اندازه ضخیم ترین لایه های مبل و لباس تولید شود. پارچه های بی بافت در ترکیب با سایر مواد طیف وسیعی از محصولات با خواص گوناگون را پدید می آورد و به تنهایی در زمینه های پوشاک، وسایل و لوازم خانگی، بهداشتی، مهندسی،‌ کالاهای صنعتی و مصرفی کاربرد دارد.
فهرست زیر برخی از محصولات شناخته شده پارچه های بی بافت را نشان می دهد.
- دای پرز
- دستمال های کاغذی و نوار بهداشتی
- نوارهای ضدعفونی شده، کلاه، ماسک، روپوش و پرده ها و آویزه های مورد مصرف در بخش پزشکی
- پارچه های پاک کننده (دستمال و غیره) خانگی و شخصی
- مواد کمکی مصرفی در شستشو (صفحاتی که در خشک کننده های پارچه به کار می رود)
- لایه داخل پوشاک
- پارچه های مصرفی رو کف پوش ها، رویه و روکش مبل و صندلی، لایه ها و ابرها، پوشش های دیوار (کاغذهای دیواری)
- برچسب ها
- عایق کاری
- مصارف خانگی
- محصولاتی که در سقف سازی به کار می رود
- الیاف و پارچه ها و GEOTEXTILE هایی که در مهندسی عمران به کار می رود.
- فیلتراسیون

 

برآورد مصرف
میزان تولید
براساس اطلاعات دریافتی از اداره کل صنایع نساجی وزارت صنایع معادن، تعداد 37 واحد با ظرفیت بالغ بر 43 هزار تن، فعال می باشند. لازم به یادآوری است در زمینه منسوجات بی بافت تاکنون تعداد 167 مجوز در استان های مختلف کشور صادر گردیده است که اغلب غیرفعال می باشد.
سیستم منسوجات بی بافت (Non - Wovens)
در این گونه منسوجات هیچ گونه نخی تولید نمی شود، بلکه منسوجات نهایی مستقیماً از الیاف یا لایه الیاف گرفته می شود و چون مرحله تبدیل به نخ وجود ندارد، مرحله بافندگی نیز حذف می گردد، در عوض مرحله تشکیل لایه (تار عنکبوتی) (web) و مرحله اتصال و پیوستگی (bonding) به فرآیند تولید اضافه می گردد. این سیستم تولید به دلایل مختلف نظیر کربردهای فراوان، تولید بسیار بالا و عملکرد عالی نسبت به دیگر منسوجات، توجه بیشتری را برانگیخته است. هر روز کاربردهای جدیدتری از این نوع منسوجات ابداع و به مرحله تولید می رسد و چون قابلیت انطباق بالایی با نیازها و خواسته های روزافزون و متنوع زندگی مدرن امروزی دارد، در دهه اخیر مورد توجه بسیاری از تولیدکنندگان واقع شده است. تولید منسوجات بی بافت برای اولین بار به دهه30 (1940-1930) بر می گردد اما شروع این صنعت از نیمه های دهه 60 در اروپا آغاز شد، و این درست زمانی بود که اصطلاح Non Woven یا Vliesstoffe توسط مجموعه کوچکی از تولیدکنندگان بکار گرفته شد. از آن پس تولید منسوجات بی بافت به سرعت گسترش یافت و کاربرد چنین محصولاتی بسیاری از جنبه های صنعتی و حتی زندگی شخصی را در بر گرفت. منسوجات بی بافت در محصولات بهداشتی و نظافتی، در مهندسی عمران و ساختمان، لوازم خانگی و صنایع خودروسازی، برای پاکیزگی، فیلتراسیون، پوشاک، بسته بندی مواد غذایی کاربرد زیادی دارد و اینها تنها گوشه ای از کاربردهای فراوان این منسوجات است.

 

منسوجات بی بافت
تعریف
اصطلاح منسوجات بی بافت (Non – Wovens) اغلب در اکثر زبان ها در مقابل واژه پارچه های بافته شده تاری پودی (weaving) به عنوان یک مرجع بکار گرفته می شود. تنها متخصصین بر این امر واقفند که منسوجات بی بافت پارچه هایی با طراحی منحصر بفرد است که راه حل های صرف هزینه مؤثر را در محصولاتی نظیر اقلام بهداشتی، جداکننده های باتری، فیلترها و ژئوتکستایل ها (Geotextiles) در بر دارند. مطابق با تعریف سازمان جهانی استاندارد (به شماره ISO 9092) یا استاندارد EN 29092 منسوج بی بافت چنین تعریف می شود:
لایه یا شبکه ای از الیاف منظم یا غیرمنظم آرایش یافته که به وسیله ایجاد اصطکاک و یا اتصال یا پیوستگی به وجود می آید. این تعریف شامل لایه های کاغذی و محصولات بافته شده به طریق تاری پودی، پودی و تاری، اتصال دوختی (به وسیله نخ یا فیلامنت) و نیز کالاهای نمدی شده (که دوباره سوزن زنی شوند یا نشوند) نمی شود. الیاف می توانند طبیعی یا مصنوعی، کوتاه و یا ممتد باشد. پارچه های بی بافت بدون هیچ گونه محدودیتی از الیاف ساخته می شود اما لزوماً تنها از الیاف تشکیل نمی شود. این گونه الیاف می تواند حتی الیاف بسیار کوتاه به طول چند میلی متر باشد (در فرآیند wetlaid) و یا الیافی معمولی مورد استفاده در صنایع نساجی قدیمی و یا فیلامنت های بسیار بلند باشند. خواص و ویژگی های پارچه بی بافت تا حد زیادی به نوع الیاف و تکمیل نهایی آن بستگی دارد. الیاف ممکن است طبیعی، مصنوعی، آلی یا غیرآلی باشد. خاصیت مهم لیف این است که طول آن بسیار بیشتر از قطر آن می باشد. همچنین می توان چنین الیافی را به طور مداوم همراه با فرآیند منسوج بی بافت تولید نمود و سپس به طول مورد نظر برش داد و یا اینکه می توان دانه های پلیمر را مستقیماً از طریق Extruder (محفظه ای که پلیمر در آنجا ذوب شده و با فشار از شبکه سوراخ دار آن خارج می گردد) به ساختار فیبری مورد نظر تبدیل نمود. دامنه منسوجات بی بافت از محدوده نساجی نیز فراتر می رود. ممکن است الیافی که در ساخت منسوج بی بافت بکار می رود بسیار کوتاه بوده و مانند کاغذ قابلیت ریسندگی را نداشته باشد. همچنین شبکه الیافی ممکن است از فویل یا دیگر پلاستیک ها به وجود آید. بنابراین منسوجات بی بافت با بخشی از خواص و ویژگی های تولید صنعت کاغذ یا صنعت مواد شیمیایی/ پلاستیک ها مشترک است و بدین ترتیب محدوده و قلمرو خود را مشخص می نماید. خواص پیوستگی منسوجات بی بافت به درگیری نخ وابسته نیست و مطلقاً دارای ساختار هندسی آرایش یافته ای نمی باشد و در حقیقت این منسوجات حاصل ارتباط بین یک لیف با لیف دیگر است. این امر موجب می شود که منسوجات بی بافت ویژگی های منحصربفرد خود را داشته باشد (مثل خواص بهتر در جذب و فیلتراسیون) و بنابراین کاربردهای بیشتری را شامل شود.

 

فرآیندهای تولید منسوجات بی بافت
سه روش جهت تشکیل لایه شبکه الیاف وجود دارد که عبارت است از:
- ¬سیستم drylaid همراه با کاردینگ یا در جریان هوا قرار دادن (air laying) به عنوان روشی برای تشکیل شبکه الیاف.
- سیستم Wetlaid.
- سیستم بر مبنای پلیمر که شامل تکنیک های ( Spunbonding یا Spunlaying) یا (Meltblown) یا تکنیک پارچه های flashpun می باشد.
به هر حال به منظور استحکام بخشی به لایه الیاف (web) که به خاطر فقدان نیروهای اصطکاک لازم است، می بایست الیاف به یکدیگر متصل شود. تثبیت لایه بعد از شکل گیری آن دومین مرحله در فرآیند تولید منسوج بی بافت است. عملیات تثبیت نقش عمده ای در ایجاد خواص نهایی پارچه دارد، بنابراین می بایست حتی المقدور کاربرد نهایی منسوج در این مرحله مورد توجه قرار گیرد.
این عملیات را می توان با بکارگیری فعل و انفعالات شیمیایی (اتصال شیمیایی) نظیر پیوند دهنده ها (binders) به انجام رساند. این اتصال دهنده ها را می توان با غوطه ور سازی، پوشش دادن، اسپری کردن یا اتصال چاپی به طور متناوب بکار برد. و نیز می توان از پیوند دهنده های حرارتی (Cohesion bonding) مثل ذوب کردن جزیی الیاف محتوی یا فیلامنت ها استفاده نمود. در این مورد می توان از کالندر نمودن یا دمش هوای گرم یا تأثیر فراصوتی (ultrasonic) نیز بهره برد. تثبیت به روش مکانیکی (اتصال اصطکاکی) ممکن است به صورت سوزن زنی، دوخت، درگیری جت هوا و یا ترکیبی از آنها صورت پذیرد. برای تحقق نیازهای مشتری می توان خواص منسوج فعلی را در مرحله تکمیل اصلاح نمود. به همین منظور می توان قبل یا بعد از فرآیند اتصال (bonding)، از مواد شیمیایی یا فرآیندهای مکانیکی در مرحله پایانی تولید استفاده نمود. برای رسیدن به خواص مطلوب می بایست در انتخاب مواد اولیه، ته نشین شدن الیاف به عنوان مواد فیبری با دانسیته های مختلف، انتخاب روش های تثبیت و تکمیل دقت نمود.

 

خواص منسوجات بی بافت و کاربردهای آن با توجه به محیط زیست
منسوجات بی بافت ما را احاطه کرده اند و همه از آنها استفاده می کنیم اما به آن آگاهی نداریم. در حقیقت این منسوجات اغلب از دید ما مخفی هستند. می توان این منسوجات را طوری ساخت که در صورت لزوم جاذب، قابل تنفس، قابل آویزش، مقاوم در برابر آتش، مانع حرارت و نور، قابل قالب گیری، نرم، پایدار، سخت، مقاوم در برابر برش و دافع حشرات باشد. اما به وضوح مشخص است که امکان ترکیب همه این خواص (به ویژه خواص متضاد) در یک منسوج وجود ندارد. بنابراین کاربرد هر منسوج بی بافت چندمنظوره است. در زیر به نمونه ای از این کاربردها اشاره می کنیم:
- بهداشت و نظافت شخصی نظیر پوشک بچه، محصولات بهداشتی مربوط به خانم ها، اقلام مربوط به ناراحتی های عصبی افراد سالخورده، دستمال های تر و خشک و همچنین دستمال پرستاری و چسب بینی.
- درمان مثل لباس جراحی بیمار، ماسک صورت، مرهم و سواب (swab) (میله ای شبیه به گوش پاک کن برای مالیدن دارو و یا برداشتن نمونه) و غیره.
- پوشاک: آستری لباس، پوشاک عایقی و محافظتی، لباس کارهای صنعتی، لباس های حفاظت در برابر مواد شیمیایی و اجزاء کفش.
- مصارف خانگی: دستمال های نظافتی و پاک کن، چای و قهوه کیسه ای، نرم کننده پارچه، ظرف نگهداری غذا، فیلترها و دستمال سفره (رومیزی).
- خودرو: محفظه عقب خودرو، فیلترهای هوا و بنزین و اتاق، حفاظ های حرارتی، کیسه های هوا، نوارها و پارچه های تزئینی.
- ساختمان: لایه گذاری سقف، دیوار و کاشی، عایق گرمایی و سروصدا، پوشش خانه، لایی زیر سنگ لوح و زهکشی.
- ژئوتکستایل ها: لایه زیر آسفالت، تثبیت خاک، زهکشی، درزگیری (رسوب گذاری) و کنترل خوردگی و غیره
- تصفیه: فیلترهای گاز و هوا مثل: Hevac , Hepa, Vlpa
- مصارف صنعتی: عایق کابل ها، سمباده ها، پلاستیک های تقویت شده، جداکننده های باتری، دیش های ماهواره، چرم مصنوعی، تهویه هوا و پوشش دادن.
- مصارف کشاورزی.
- مبلمان منزل و مصارف تفریحی، مسافرتی و نیز در مدرسه و اداره.
منشاء منسوجات بی بافت فریبنده نیست و در حقیقت این منسوجات از ضایعات الیاف بازیافتی و یا الیاف درجه دو باقیمانده از سایر فرآیندهای صنعتی نظیر بافندگی و چرم بدست می آید.
این منسوجات جایگزین های ارزانی بوده، همچنین بسیاری بر این باورند که چون از این نوع منسوجات کالاهای مصرفی تهیه می گردد چندان هم ارزان نیست.
اگر خواص این منسوجات در مقایسه با منسوجات دیگر مشابه بوده ولی هزینه و قیمت آنها نسبتاً پایین باشد، منافع آن برای مشتری مشخص است. در ابتدا اختلاف قیمت منسوجات بی بافت در مقایسه با محصولات جایگزین طوری بود که کاهش خواص و ویژگی ها هنوز مورد قبول بود. به هر حال هیچ منسوج بی بافت به عنوان جانشین تولید نشد، بلکه مزایای قیمتی همراه با مزایای پیشرفته آنها (نظیر آستری، پاکن ها، روپوش های جراحی، انواع فیلترها و غیره) برای کاربران بارزتر شد. همچنین جای امیدواری است که تعداد اقلام پلاستیکی، منسوج، کاغذ و غیره که منسوجات بی بافت قادر به جانشینی آنها هستند محدود نباشد و نیز انتظار می رود که مزایای هزینه ای و اثربخشی منسوجات بی بافت همچنان باقی بماند. کاربردهای منسوجات بی بافت تنها در کالاهای یک بار مصرف نیست، بلکه بخش وسیعی از کاربردهای نهایی بادوام آنها در آستری، کارگذاری در سقف، ژئوتکستایل، خودرو و یا کفپوش می باشد.
به هر حال بسیاری از منسوجات بی بافت به ویژه منسوجات سبک در کالاهای یک بار مصرف مورد استفاده قرار می گیرد. اغلب منسوجات بی بافت چه مصرفی باشد یا نباشد اقلامی با فن آوری پیشرفته و عملکردی فوق العاده هستند. قابلیت جذب بسیار بالا یا خاصیت عدم نم پس دهی آنها در اقلام بهداشتی همراه با ویژگی های جلوگیری کننده آنها در کاربردهای اتاق عمل و یا امکان تصفیه بهتر به خاطر ابعاد و توزیع خلل و فرج. اصولاً این منسوجات به خاطر نوع کاربرد در بخش هایی نظیر بهداشت و سلامت شخصی و کارایی هزینه ای شان به صورت یک بار مصرف تولید می شوند و اغلب این خاصیت مزیت ویژه ای را نصیب استفاده کنندگان می نماید. چون اقلام یک بار مصرف قبلاً مورد استفاده قرار نگرفته اند، متضمن کیفیت و مطلوبیت خاص می باشد (در مقایسه با پارچه های شسته شده ای که دو بار مورد استفاده قرار می گیرد).
مسئله دیگر موضوع تأثیرات محیطی صنعت منسوج بی بافت و مدیریت ضایعات آن می باشد. صنعت منسوج بی بافت و مدیریت ضایعات آن می باشد. صنعت منسوج بی بافت در اروپا علیرغم تولید یک میلیون تن در سال 2000 هنوز صنعت کوچکی محسوب می شود (صنعت نساجی اروپا در سال 1998 به میزان -/5632000 تن و صنعت کاغذ و چوب در حدود 90 میلیون تن تولید داشته اند). فرآیند تولید منسوج بی بافت (بدون در نظر گرفتن فرآیند تولید پارچه های پیوند شده شیمیایی که ایجاد آلودگی آب و هوا می کنند و 10% کل تولید منسوج بی بافت را شامل می شود) در نوع خود مدرن و پویاست.
رکورد این صنعت در مقایسه با صنایع نساجی و کاغذ حداقل قابل مقایسه و یا بهتر از آنهاست. میزان ضایعات جامد مشخص شده در صنعت منسوجات بی بافت در اروپا در حدود 115-110 هزار تن تخمین زده می شود که 25% این مقدار، مواد اولیه است. این میزان در مقایسه با کل ضایعات صنعتی در اروپا رقم بسیار کوچکی است. به جرأت می توان گفت که حداقل 50% ضایعات صنعت منسوجات بی بافت بازیابی می گردد و بقیه آن از طریق سوزاندن به انرژی تبدیل شده و یا به گودال زباله فرستاده می شود. همچنین از -/1025000 تن تولید منسوجات بی بافت در اروپا در سال 2000 در حدود -/640000 تن مربوط به اقلام یک بار مصرف و یا بخشی از اقلام یک بار مصرف است که شامل جریان ضایعات شهری سالیانه می شود. این میزان برابر با %3/0 کل ضایعات جامد شهری می باشد. در نهایت باید توجه داشت که بسیاری از مزایای محیطی از کاربرد منسوجات بی بافت در تصفیه روغن، جذب روغن، لباس کار محافظتی، ژئوتکستایل ها و کشاورزی حاصل می آیند.

 

معرفی محصول (محصولات) و مشخصات آن
معرفی محصول
محصولی که قرار است در این پروژه نسبت به تولید آن اقدام شود، در صنعت نساجی تحت عنوان منسوج بی بافت (Non wovens) مطرح است و همان طور که قبلاً اشاره شد (برخلاف منسوج بافته شده) الیاف مستقیماً تبدیل به منسوج شده و هیچگونه عملیات بافندگی بر روی آنها صورت نمی گیرد و صرفاً به روش های مختلف، تشکیل لایه می دهد. سپس برای اتصال (bonding) جزیی آنها از فرآیندهای خاص استفاده می شود تا لایه تولید شده به ثبات نسبی برسد. در نهایت مطابق با کاربرد نهایی و خواسته مشتری، تکمیل مربوطه بر لایه الیاف (web) انجام شده و کالا بسته بندی می گردد.
«منسوجات بی بافت پارچه هایی با طراحی منحصر به فرد است که راه حل های اثربخشی برای کاربردهای بسیار متنوع فزاینده زندگی امروز ارایه می دهند دارای کیفیت های مختلفی هستند. محصولاتی که هر روز می بینیم و اغلب از وجود آنها بی خبریم، محصولاتی که عملکردهای برجسته آنها اغلب از دید پنهان می ماند، منسوجات بی بافت محصول عصر حاضر است و با صنعت مدرن و نوآور امروزی تولید می شود.»
منسوجات بی بافت مطابق استاندارد ISO 9002 در سال 1988 و نیز استاندارد EN 29092 چنین معرفی می شود: منسوج بی بافت (Non woven) لایه تولید شده یا شبکه الیافی است که به طور منظم و یا اتفاقی آرایش یافته و با استفاده از اصطکاک و یا اتصال یا چسبندگی به هم پیوند خورده اند؛ به جز کاغذ و محصولاتی که بافته شده، پرزگذاری شده (tufted) یا به وسیله نخ های فیلامنت ها اتصال داده شده و یا نمدی شوند چه سوزن زنی اضافه شود و چه نشود.

 

محصولات جانبی
فرآیند تولید کالا، محصول جانبی ندارد اما از ضایعات تولید می توان دوباره استفاده نمود به شرطی که آنها را طی فرآیندهایی بازیابی نموده و دوباره در خط تولید قرار دهیم. همچنین می توان از ضایعاتی که از منابع دیگر بدست می آیند برای تغذیه به این سیستم تولید استفاده کرد.
به هر حال ضایعات الیاف به ماشین های برش (زننده) تغذیه شده و با توجه به روش تغذیه به طول های mm40 تا mm150 بریده می شوند. سپس از طریق تسمه نقاله وارد سیستمی می شود، الیاف ضایعاتی بریده شده هنگام ورود به فضای بین دو درام اصلی و کوچک، نپ ها (گره های کوچک الیاف درگیره شده را نپ گویند. در مورد پنبه نپ شامل الیاف نرسیده و مرده پنبه می باشد)، الیاف باز نشده و تکه های غیر منسوج از محفظه تعیین شده خارج می شود . الیاف تمیزتر از طریق درام بزرگتر به جلو رانده می شود تا به درام غربالی (Sieve Drum) رسیده در آنجا گرد و غبار و الیاف کوتاه نیز از جریان الیاف جدا می شود. محصول بدست آمده اصطلاحاً الیاف بازیافتی (Reclaimed fibers) خوانده می شود. این الیاف قابل مخلوط شدن با الیاف اصلی است. اگر از این الیاف استفاده نشود، می توان آنها را به صورت عدل، انبار نمود. الیاف بازیافتی با الیاف اصلی تفاوت هایی دارد از جمله اینکه طی فرآیند تولید قبلی صدمه دیده و دارای طیف وسیعی از طول الیاف است و درصد الیاف کوتاه و الیاف باز نشده آنها نیز زیاد است.

 

 

 

مشخصات محصول اصلی
کاربردها
صنایع بالادستی و پایین دستی
منسوجات (پارچه های) بی بافت، ساختاری متخلخل داشته و به فرم یک لایه هستند که اساساً و یا تماماً از الیاف جاسازی شده در آن تشکیل می شود. این پارچه ها که به نام هایی نظیر پارچه های پیوندی (bonded fabrics) و یا طراحی شده (engineered fabrics) نیز معروف است با فرآیندهای تولید دیگری غیر از ریسندگی (spinning)، بافندگی تاری پودی (weaving) و بافندگی تاری یا پودی (knitting) ساخته می شود. ضخامت لایه ها ممکن است از 25 میکرومتر تا چندین سانتیمتر و وزن لایه ها نیز از g/m212 به g/m22000 برسد. این لایه ممکن است از لحاظ ظاهری شبیه به پارچه های تاری پودی و یا کشباف و یا حتی کاغذ بوده و ساختار و طرحی منحصربفرد داشته باشد. ممکن است مانند کاغذ فشرده، شکننده و خشک باشد و یا مانند منسوجات معمولی نرم و قابل انعطاف باشد و نیز ممکن است قابلیت ارتجاعی داشته باشد. خواص کششی منسوجات بی بافت ممکن است نسبتاً پایدار بوده و یا آنقدر پایدار و محکم باشد که قابل خرد کردن، سایش یا صدمه بوسیله دست نباشد. ترکیب الیاف این منسوجات ممکن است طبیعی یا مصنوعی باشد و طول آنها نیز ممکن است از mm3-1 تا مداوم (بی انتها) باشد. خواص کششی لایه الیاف به نیروهای اصطکاکی و یا عملکرد لایه پلیمر افزوده شده به عنوان چسب پیوند دهنده بستگی دارد. ممکن است بعضی و یا همه الیاف بوسیله حرارت یا محلول به یکدیگر پیوند داده شود. اگرچه ساختار پارچه های نمدی بدست آمده از موی حیوانات نظیر پشم با ساختار گفته شده مطابقت دارد، اما جزء منسوجات بی بافت محسوب نمی شود. کاغذ نیز که در آن الیاف با هیدروژن به یکدیگر متصل می شود منسوج بی بافت نمی باشد. در ساختارهای الیاف – لایه، واحد اصلی، الیاف / فیلامنت ها می باشد که به صورت لایه آرایش یافته و طوری به یکدیگر متصل می شود که فاصله پیوند تا پیوند دیگر بیش از 100-50 برابر قطر الیاف است. ساختار اصلی تمامی منسوجات بی بافت در مقایسه با منسوجات معمولی، همان لایه الیاف است. بنابراین عنصر اصلی صرفاً یک لیف است. آرایش الیاف در لایه ممکن است کم یا زیاد باشد.

لایه کارد شده رایون باتوزیع آرایش یافته الیاف
خواص کششی
ازدیاد طول و زیردست مورد نظر با استفاده از یک چسب یا ماده شیمیایی دیگر، اتصال فیزیکی اصطکاک لیف به لیف که با درگیری الیاف صورت می پذیرد و استحکام بخشی توسط نخ ها، توری ها، نوارها و یا لایه های متصل نشده دیگر به منسوج داده می شود.
فن آوری ساخت پارچه های بی بافت بستگی به عناصر ذیل دارد:
1- طول ها و قطرهای مختلف الیاف
2- آرایش دهی هندسی لایه با توجه به روش شکل دهی و فرآوری
3- اتصال داخلی لایه با چسب یا نیروهای اصطکاکی – مکانیکی که با تماس و درگیری الیاف صورت می پذیرد.
4- استحکام بخشی و ترکیب ها: نخ، فیلم، توری ها یا لایه های متصل نشده دیگر
تغییر دادن یک یا چند عامل از عوامل فوق در ترکیب با عوامل دیگر، گستره وسیعی از انواع منسوجات بی بافت را بدست می دهد.
تقسیم بندی تولید منسوجات بی بافت در مراحل مختلف
تولید منسوجات بی بافت را می توان در سه مرحله تقسیم بندی نمود، اگرچه فن آوری مدرن انجام شده همزمان آنها را ممکن نموده است. این مراحل عبارت است از:
1- تشکیل لایه
2- اتصال لایه
3- تکمیل کالا
امکان و ترکیب و مخلوط کردن مواد اولیه مختلف و فن آوری های متفاوت موجب تنوع زیاد این محصولات گشته است. این تنوع همراه با طراحی خصوصیات و ویژگی های متعدد برای کاربردهای متنوع همراه شده است.
تشکیل لایه
چهار روش اصلی تولید برای تشکیل لایه وجود دارد که عبارت است از:
1- Drylaid
2- Spunlaid
3- Wetlaid
4- تکنیک های دیگر
تشکیل لایه به روش Drylaid
این روش خود به دو زیرمجموعه تقسیم می شود:
الف- کاردینگ
ب- Airlaying
در روش کاردینگ، الیاف پس از عبور از ماشین کاردینگ، به شکل لایه در می آیند. آرایش الیاف در لایه می تواند موازی (اکثر الیاف در جهت حرکت لایه قرار می گیرند) و یا به صورت آرایش اتفاقی باشد. لایه با الیاف موازی دارای استحکام کششی بیشتر و ازدیاد طول و استحکام برشی کمتر در جهت حرکت لایه روی ماشین می باشد. برای تولید مجموعه ای از خواص می توان سرعت های نسبی و ترکیب لایه را تغییر داد.

در روش Airlaid ، الیاف (که می توانند بسیار کوتاه باشند) به یک جریان هوا تغذیه شده و سپس به یک تسمه یا درام متخلخل فرستاده شده و در آنجا یک لایه با آرایش اتفاقی تشکیل می دهد. این لایه در مقایسه با لایه کاردینگ دارای دانسیته کمتر، نرمی و لطافت بیشتر بوده و از ساختار ورقه ای در آن اثری نیست. لایه های Airlaid به لحاظ امکان استفاده از الیاف و مخلوط های مختلف، انعطاف پذیری زیادی دارد.

 

روش Spunlaid
این روش یکی از روش های تولید منسوجات بی بافت است که در این پروژه بکار می رود. در این روش گرانول های پلیمر ذوب شده و از طریق دستگاه اکسترودر و از رشته سازها (Spinnerets) می گذرند. سپس فیلامنت های مداوم خنک شده و بر روی یک تسمه نقاله قرار گرفته تا تشکیل لایه دهند. ممکن است از طریق گرما این الیاف را به یکدیگر متصل نمود ولی این تنها روش اتصال لایه نیست. روش Spunbond که گاهی آن را نیز می گویند، امکان تولید لایه محکم تری را فراهم می آورد اما محدوده مواد اولیه قابل استفاده در آن محدود است (به خاطر لزوم ترموپلاست بودن پلیمر مواد اولیه)، همچنین ممکن است همزمان دو نوع پلیمر ذوب شود و از آنها لایه تشکیل گردد. در این حالت خواص لایه و قابلیت های اتصال آن متفاوت خواهد بود و برای بدست آوردن خاصیت های متنوع تر در کاربرد نهایی استفاده می شود.

روش Wetlaid
در این روش مخلوط آب و الیاف بر روی یک صفحه سیمی متحرک ریخته شده و به منظور تشکیل لایه آب گیری می گردد. سپس این لایه با فشرده شدن بین غلطک ها آب گیری مجدد شده و خشک می شود. در این مرحله اغلب غوطه ور سازی لایه در مایع بیندر نیز انجام می پذیرد. در این روش امکان تولید آرایش های مختلف الیاف از حالت موازی تا حالت کاملاً اتفاقی وجود دارد. از مزایای دیگر این روش امکان بکارگیری الیاف طبیعی، معدنی، مصنوعی با طول الیاف های مختلف است.

 

تکنیک های دیگر
این تکنیک ها شامل فن آوری هایی است که در آنها تولید الیاف، ساخت لایه و اتصال آن به طور همزمان و در یک محل صورت می پذیرد. به عنوان مثال در روش تشکیل لایه دمش ذوب (Melt Blown)، پلیمرهایی با ویسکوزیته پایین پس از ذوب شدن به یک جریان هوای غلیظ فرستاده می شود و سپس از رشته ساز خارج می گردد. این عمل باعث جداسازی، جامد شدن و تبدیل مواد مذابی به لایه الیاف می شود.

 

اتصال لایه (Web Bonding)
لایه ها (به غیر از Spunlaid) در حالت متصل نشدن الیاف، استحکام کمی دارد و باید به نحوی استحکام آنها فراهم شود. این عمل با استفاده از اتصال لایه ها (Bonding) که فرآیندی حیاتی در تولید منسوجات بی بافت است انجام می پذیرد. انتخاب نوع فرآیند اتصال به اندازه انتخاب مواد اولیه در خواص نهایی منسوج حائز اهمیت است. سه نوع فرآیند اتصال وجود دارد:
1- شیمیایی
2- حرارتی
3- مکانیکی
اتصال شیمیایی (اتصال چسبی)
در این روش برای اتصال از مواد چسبی استفاده می شود.

این مواد چسبی شامل پلیمرها و کوپلیمرهای اکریلات، کوپلیمرهای استیرن، بوتادین و نیز کوپلیمرهای وینیل استات اتیلن می شود. اگرچه از سیستم های بیندر بر پایه آب به نحو وسیعی استفاده می شود، اما چسب های پودری، فوم و نیز بعضاً محلول های ارگانیک (آلی) هم کاربرد دارد. راه های متعددی برای بکار بردن بیندرها وجود دارد. می توان با غوطه ور سازی، پوشش دادن یا اسپری نمودن، مواد چسبی را به طور یکنواخت و یا به صورت چاپی به صورت متناوب در لایه الیاف بکار برد. اتصال چاپی در مواردی که نیاز به طرح ویژه ای روی لایه بوده و لازم است اکثر الیاف بدون اتصال (به منظور خاصی) رها باشند کاربرد دارد.

اتصال حرارتی
در این روش از خاصیت ترموپلاستیکی الیاف مصنوعی خاصی جهت اتصال در حرارت کنترل شده استفاده می شود. در بعضی حالات می توان از مواد اولیه نیز به عنوان عامل اتصال استفاده نمود ولی اغلب یک لیف با درجه ذوب پایین یا دوجزئی در مرحله تشکیل لایه اضافه می شود تا در مرحله بعدی عمل اتصال انجام پذیرد. سیستم های اتصال حرارتی متفاوتی وجود دارد که از آن جمله اند: کالندر کردن، دمش هوای گرم، فشار و گرما دادن با استفاده از درام و نیز استفاده از انرژی فراصوتی.
اتصال مکانیکی (اتصال اصطکاکی)
در این روش با اصطکاک دهی الیاف و در هم گیر کردن آنها عمل استحکام بخشی لایه انجام می گیرد. دو روش نیز در این مجموعه وجود دارد:
1- سوزن زنی
2- درگیری از طریق جت آب

در حالت سوزن زنی، طرح مورد نظر بر روی لایه توسط سوزن ها ایجاد شده و در ضمن اتصال انجام می پذیرد. در این روش می توان لایه هایی با ویژگی های متفاوت را سوزن زنی نمود و طیفی از خواص گوناگون به دست آورد.
در حالت جت آب، الیاف از طریق اعمال با فشار زیاد (جت آب) با یکدیگر درگیر می گردد. این روش نیز تحت عنوان Spunlacing معروف است که طرح های بسیار بدیعی را بر روی لایه الیاف به وجود می آورد. استحکام لیف تحت تأثیر فشار آب قرار دارد.
3- تکمیل کالا
این مرحله ای است که می توان دقیقاً به نیازهای مشتریان پاسخ گفت و کالای مورد نظر بازار را تولید نمود. مواد شیمیایی و فرآیندهای مکانیکی مختلفی را می توان بعد از اتصال لایه بکار برد. منسوجات بی بافت تکمیل شده ممکن است رسانا، بازدارنده آتش، دافع آب، متخلخل آنتی استاتیک، قابل تنفس، جاذب و غیره باشند و این ویژگی ها بسیارند. همچنین می توان آنها را پوشش داده، چاپ کرد، Flock (پاشیدن، چسباندن خرده الیاف به منسوج) نموده یا رنگرزی نمود و یا اینکه با مواد دیگری ترکیب کرده و لایه های پیچیده تری به وجود آورد.

 

بیندرها (Binders) (ماده چسبی)
بکارگیری بیندرها یکی از روش های اصلی جهت استحکام بخشی به لایه الیاف منسوجات بی بافت می باشد. به طور کلی هنگامی که تمام الیاف در نقاط تلاقی به طور مؤثر و به دقت توسط بیندرها به یکدیگر متصل شوند، استحکام بخشی به حداکثر می رسد. همچنین اگر بیش از نیاز از بیندرها استفاده شود، در نقاط اتصال ایجاد سفتی و سختی می شود. اما اتصال مثبت موجب محدود شدن حرکت الیاف شده و موقعیت الیاف را در ساختارهای لایه ای باز تثبیت می نماید. بنابراین چنین روش اتصالی اثر قابل توجهی بر ویژگی های اصلی و خواص ویژه کاربرد نهایی پارچه های الیافی متصل شده دارد. برای مثال منسوجات بی بافت که به طور مثبت استحکام یافته اند، در مقایسه با لایه های استحکام یافته به روش اصطکاک (نظیر منسوجات Spunlaid) در حالت های خمشی، کششی و تنش های فشردگی، تغییر شکل بسیار زیادی از خود نشان می دهند. با استفاده از این بیندرها، خاصیت برگشت پذیری منسوجات بی بافت در برابر تنش های کاربردهای روزانه بهبود می یابد. همچنین سفت و سخت شدن سطح منسوج کاهش یافته و مقاومت آن در برابر تنش های شستشو افزایش می یابد. بیندرها شامل دو گروه بزرگ از محصولات پلیمری می شود:
1- مایعات چسبی
2- الیاف چسبی
درصد وزنی بیندر موجود در محصولات بی بافت نهایی (به خاطر اثربخشی آنها) بین 40-10 درصد کل وزن منسوج تغییر می کند. مایعات چسبی منحصراً جهت لایه الیاف بکار نمی رود، بلکه در بخش های صنعتی دیگر نظیر تکمیل منسوج، صنایع کاغذ، فن آوری چاپ و صنعت پلاستیک نیز کاربرد دارد. علاوه بر الیاف چسبی می توان از پودرهای چسبی برای استحکام بخشی به لایه ها استفاده نمود که اغلب از پلی آمید، پلی ارتان یا پلی استر تشکیل شده است.
مایعات چسبی و خواص پارچه های بی بافت
برای تطبیق خواص مایعات چسبی با خواص مورد نیاز منسوجات محدودیت های وسیعی وجود دارد. بنابراین تنها چنین ویژگی منسوجات بی بافت (نظیر ثبات، استحکام رطوبتی، آب دوستی یا آب گریزی) بر انتخاب بیندر مطلوب تأثیرگذار است. البته باید توجه داشت که به هنگام انتخاب مایع چسبی بسیاری از خواص منسوجات بی بافت پیچیده می بایست مد نظر قرار گیرد. همچنین بایستی به تفاوت خواص فرآیندی و خواص مربوط به محصول نهایی دقت لازم مبذول گردد.

 

ویژگی های مهم منسوجات بی بافت در رابطه با بیندرها
ویژگی های عمومی
- چسبندگی به سطوح ویژه
- مسدود کنندگی
- قابلیت عایق گرمایی
- قابلیت جوش دادن فراصوتی
- قابلیت زرد شدن در دمایی مشخص

 

منسوجات بی بافت اکسترودری (مذابی) (Extrusion Nonwovens)
بیش از 50 سال است که پلیمرهای سنگین ذوب ریسی Melt-Spun می شود. روش ذوب ریسی با استفاده از ریسندگی شبکه ای و اکستروژن و خطوط تولید گوناگون (که هر کدام برای نوعی از پلیمرها مناسب است) انجام می گیرد. با استفاده از این فن آوری الیاف و نخ تولید شده و طی مراحل بعدی به منسوج تبدیل می گردد. فرآیندهای موجود امکان تولید منسوجات بی بافت را فراهم کرده و تولید مستقیم منسوج از الیاف ذوب ریسی شده را امکان پذیر می سازد. پیشرفت های اولیه در این زمینه بین سال های 1950-1970 انجام شد. منسوجات اکستروژنی شامل منسوجات فیلامنتی و الیافی Spun Bond و نیز منسوجات اکستروژنی طی 10 سال اخیر در سطح جهان چشم گیر بوده است. فرآیندهای جدید و نوظهور به همراه محصولات جدید عموماً بر پایه الیاف پلی پروپیلن شکل گرفته است تا وزن سطحی کمتری را به دست دهد. این محصولات جدید در اقلام بهداشتی، پزشکی و نیز کشاورزی و منسوجات ساختمانی کاربرد فراوانی دارد. در جدول (*) سیر تحولات و توسعه منسوجات بی بافت از نوع Spunlaid و کل منسوجات بی بافت مقایسه شده است.

 

جدول (*)- تولید منسوجات بی بافت در اروپای غربی بر حسب هزار تن (Edana)
شرح سال 1989 سال 1991 سال 1993 سال 1995 سال 1997 سال 1998 سال 2000
کل منسوجات
بی بافت 414 6/480 5/554 4/646 5/759 836 9/1025
منسوجات Spunlaid 6/143 3/197 3/227 9/267 310 2/356 1/409

 

پلی پروپیلن به خاطر خواص و پایین بودن دانسیته مهم ترین پلیمر در منسوجات بی بافت اکستروژنی (مذابی) می باشد. علاوه بر این قیمت آن تقریباً ارزان است. انواع مختلفی از منسوجات مذابی وجود دارد که در جدول (**) به آنها پرداخته شده است.

 

جدول (**)- اصطلاحات منسوجات بی بافت
منسوج اجزاء اصلی
Spunlaid یک یا چند فیلامنتی
Spunbond
Meltblown یک یا چند فیلامنتی = الیاف میکرو یک فیلامنتی
Flashspun
Spunbond ترکیبی از
(M) Meltblown, (S) Spunlaid ترکیب الیاف فیلامنتی
الکترواستاتیک الیاف میکرو
فیلم الیاف رشته رشته شده فیلم

 

بکارگیری پلیمرها
در منسوجات اکستروژنی، انتخاب مواد رابطه مستقیم با محصول نهایی دارد. منسوجات Spunbond ترجیحاً از پلیمرهای سنگین ترموپلاست پلی پروپیلن (PP) و پلی استر (PET) تولید می شود. پلیمرهای دیگر نیز نظیر پلی اتیلن با دانسیته بالا (HDPF) و نیز پلی اتیلن خطی با دانسیته پایین (LDPE) کاربرد کمی دارد. همچنین از پلیمرهای نایلون (پلی آمید) به ویژه PA6 و PA606 به طور محدودی استفاده می شود. اما به خاطر قیمت پایین و خواص ممتاز PP نظیر مقاومت شیمیایی، آب گریزی به دیگر گزینه ها ترجیح داده می شود.
خواص مواد اولیه عبارتند از:

 

1- شاخص ذوب MFI:
• 40-20 گرم در 10 دقیقه (در منسوجات Spunlaid)
• 1600-100 گرم در 10 دقیقه (در منسوجات Meltblown)

 

2- پراکندگی چندگانه :
• 7-5/3 واحد جهت اندازه گیری توزیع وزن مولی
Mw: وزن مولی متوسط
Mn:‌ وزن مولی (متوسط حسابی)

 

بخش آرایش نیافته: حداکثر 5/2 درصد
منسوجات Spunlaid به دست آمده از HDPE و LDPE نرمی خاصی دارند و به خاطر همین مزیت در پوشش اقلام بهداشتی (پوشک بچه، نوار بهداشتی و…) کاربرد دارد.
بعد از PP، پلیمر پلی استر (PET) مهم ترین مواد در فرآیند تولید منسوجات مذابی می باشد. PET در مقایسه با PP دارای خواص مقاومت حرارتی و جمع شدگی کمی است. این خواص در اقلامی نظیر پوشش اندود سقف، لایه زیرین منسوجات و فرش کاربرد فراوانی دارد. خواص PET عبارتند از:
1- ویسکوزیته ذاتی (IV) کمتر از 64/0
2- نسبت کمتر گروه های COOH
3- آرایش یافتگی بالا
4- محتویات آب حداکثر 004/0 درصد
در تولید منسوجات Spunlaid و Meltblown منحصراً از پلی استر آرایش یافته استفاده می شود. حالت آرایش یافتگی بر خشک کردن مقدماتی و قابلیت اکسترودر شدن و نیز آرایش کششی فیلامنت تأثیرگذار است. آرایش یافتگی از طریق کششی فیلامنت برای محصولاتی که استحکام بالایی دارند بسیار حائز اهمیت است. خشک کردن مقدماتی در مورد PET اجتناب ناپذیر است زیرا در PP تغییر شکل حرارتی به هنگام اکسترودر شدن مورد تخریب هیدرولیزی (آبی) قرار می گیرد. علاوه بر این چون محتوی آب PET کم است، میزان بسته های هوا در مذاب کم بوده و بنابراین پارگی فیلامنت کمتر اتفاق می افتد. در منسوجات بی بافت (در مقایسه با Spunlaid) از الیاف بسیار ظریف با استحکام کمتر استفاده می شود.
با ترکیب پلیمرهایی با پایه های شیمیایی و پارامترهای فیزیکی گوناگون می توان به افکت های مختلفی نظیر افکت بیندر چروک یا افکت ترک دست یافت.
جهت دستیابی به افکت بیندر، کوپلیمرهایی که در دمای پایین تری ذوب می شوند (پلی اورتان یا پلی الفین ها)، همراه با پلیمرهای همگن که در دمای بالاتری ذوب می شود، عمل می شود. می توان فیلامنت ها را جداگانه (دوفیلامنتی) و فیلامنت های ترکیبی (چند فیلامنتی) اکسترود کرد. یکی از اجزای ترکیبی می بایست به قدر کافی خاصیت چسبندگی داشته باشد. از آنجایی که در افکت ترک از هم پاشیدگی فیلامنت ها از یکدیگر مورد نظر است عکس قضیه اتفاق می افتد. پلیمرهای PP و HDPE ترجیحاً برای تشکیل منسوجات فیلمی اکسترود شده بکار می رود. شاخص ذوب بستگی به فرآیند تولید دارد و ممکن است از 2 تا 10 تغییر کند. چنانچه مشاهده می شود این امر موجب استحکام بیشتر منسوج نسبت به روش Spunbond می شود. منسوجات فیلمی (به جز پلی الفین ها) از PET و PA (تا حد کمی) نیز ساخته می شود. این پلیمرها بسته به نوع مواد، به خوبی خرد نمی شود. به این منظور برای خرد شدن بهتر آنها، مخلوط ناسازگاری به آنها اضافه می شود که ایجاد ساختاری ماتریسی – جزیره ای می نماید (مثلاً مخلوط های پلیمری PET و HDPE و LLDPE).
در اوایل دهه 1960، فرآیندی توسعه یافت که در آن کشش و تشکیل لایه شبکه فیلامنتی منحصراً تحت تأثیر مکش هوا قرار داشت. این پایه فن آوری فرآیند Reicofil 1 بود. این فرآیند تا سال 1990 ادامه داشت و در این سال بود که هم از نظر فن آوری و هم تجهیزات توسعه پیدا کرد. این فرآیند در منطقه خنک سازی تغییراتی ایجاد کرده بود. کانال مکش و افشانه (Diffuser) نیز بلندتر شده بود. به کمک این فرآیند، سرعت فیلامنت در ابتدا از 1000m/min به 3000m/min و سپس تا 5000m/min افزایش می یافت. این روشی است که توسط آن فیلامنت هایی با ظرافت کمتر از 1 dtex قابل تولید است.
کامپوزیت منسوج بی بافت
تولید منسوجات مذابی امکان تولید کامپوزیت منسوجات بی بافت به صورت مداوم را فراهم می آورد. طی 15 سال اخیر با توجه به روش های جدید تولید منسوجات Spunbond، این تولیدات از اهمیت خاصی برخوردار شده است. با ترکیب نمودن فرآیند می توان کامپوزیت های منسوجات بی بافت را طوری ساخت که هر لایه از آنها نیاز مخصوصی را برطرف سازد.
چنین کامپوزیت هایی (به جز کاربردهای بهداشتی و پزشکی) بازارهایی را در زمینه ژئوتکستایل ها، منسوجات فیلتری و محافظتی پیدا کرده است. برای این مصارف لازم است که خواصی چون استحکام، ثبات و نیز متخلخل (اسفنجی)، نفوذپذیر و مسدود کننده در منسوج تولید شده وجود داشته باشد. اگر مواد منسوج بی بافت Spunlaid را به عنوان جزء اصلی در نظر بگیریم، ترکیب های زیر می تواند در تولید کامپوزیت ها مفید واقع شود:
1- منسوجات چند لایه بی بافت Spunlaid (SS یا SSS)
2- یک یا چند لایه منسوجات بی بافت (SMMS, SMS, SM) Meltbolown
3- فیلم ها (SF)
4- منسوجات بی بافت Meltblown و فیلم ها (SMF)
5- منسوجات بی بافت فیبری (لیفی)

 

شرحی از خط تولید کارخانه
ماده اصلی و اولیه کاخانه پلی پروپیلن (PP) نام دارد که در داخل مخزن اصلی قرار می گیرد. مواد از داخل مخزن اصلی توسط لوله ها و مکنده ها ساکشن شده و وارد هاپرها می شوند. هاپرها ناخالصی های موجود در مواد مانند فلزات را جدا کرده و سپس این مواد وارد اکسترودر می شوند. اکسترودرها سیستمی شبیه به چرخ گوشت دارند که درون آنها یک مارپیچ حلزونی قرار دارد. قسمت حلزونی اکسترودر توسط یک الکتروموتور و گیربکس به حرکت در می آید. سیستم گیربکس و قسمت های مکانیکی به وسیله آب خنک می شوند. بدین صورت که آب از دو مجرا وارد پوسته گیربکس شده و از دو مجرا نیز خارج خواهد شد. در دیواره های اکسترودر هیترهای حرارتی قرار دارند که قادر به تولید oc270 حرارت هستند که باعث ذوب مواد می شوند. الیاف و پارچه های تولید شده ای که بدون استفاده هستند نیز در این مرحله توسط هیترهای مخصوص ذوب شده و وارد اکسترودر می شوند. با حرکت مارپیچ حلزونی مذاب مواد در طول اکسترودر حرکت می کنند و وارد یک فیلتر می شوند تا باز هم ناخالصی های موجود در مذاب جدا شوند. برای رنگ کردن پارچه از مخزن های کمکی استفاده می شود. سپس مواد مذاب توسط پمپ مخصوص (Melt Pump) وارد محفظه قالب می شوند (A1). مذاب از بالا وارد محفظه قالب می شود

خرید و دانلود  دانلود مقاله دستگاههای اسپان باند ومنسوجات بی بافت


دانلود مقاله صادرات و واردات

 

 بخش اول : صادرات
صادرات غیرنفتی همواره از مهمترین مسایل موردنظر دست اندکاران و سیاستگزاران اقتصادی و بازرگانی جمهوری اسلامی ایران بوده و توجه خاص در برنامه های اول و دوم و سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی کشور را معطوف به خود داشته است. لذا ایجاد تسهیلات درزمینه های صادرات موجب تحرک در مکانیزم تجارت خارجی و نقش مؤثر در رشد تولید ناخالص ملی خواهد داشت. گمرک ایران ضمن توجه به این مهم و به روز رساندن تشریفات گمرکی کالاهای صادراتی اقدام به اتخاذ شیوه های مناسب برای تسریع و تسهیل در صدور کالا و اختصاص برخی گمرکات کشور به امر صادرات نموده است.
تعریف صادرات :
صادرات در لغت به معنای انتقال کالا یا ارسال و فرستادن کالا از جایی به جای دیگر چه در داخل کشور و یا از داخل به خارج کشور،‌ که در این مجموعه منظور از صادرات خروج کالا از قلمرو گمرکی کشور موردنظر است.
صادرات کننده :
به هر شخص حقیقی و یا حقوقی که دارای کارت بازرگانی و یا مجوز وزارت بازرگانی بوده و اقدام به صدور کالا نماید صادرکننده اطلاق میشود.
صادرات از نظر خروج کالا از کشور :
صادرات از نظر خروج کالا از کشور به دو دسته تقسیم میشود :
1. صادرات قطعی
2. صادرات موقت
صادرات قطعی :
صادرات قطعی عبارتست از ارسال کالا به خارج از قلمرو گمرکی کشور به منظور فروش یا مصرف در کشورهای خارجی '1' ،‌صادرات قطعی از پرداخت حقوق گمرکی و سود بازرگانی '2' و عوارض و مالیات '3' معاف می باشد ولیکن مشمول هزینه های گمرکی است.
هزینه های گمرکی :
هزینه های گمرکی وجوهی است که میزان و شرایط آن با تصویب هیئت وزیران برای تخلیه و بارگیری ، انبارداری ، آزمایش و تعرفه بندی ، بدرقه کالا و خدمات فوق العاده تعیین میشود. کالای صادراتی از پرداخت هفتاد و پنج درصد هزینه بار بری و تخلیه و بارگیری '4' و انبارداری '5' معاف است. کالای کابوتاژی در گمرک مبدأ هزینه باربری را به مأخذ معین برای کالای صادراتی و در گمرک مقصد به مأخذ باربری کالای وارداتی خواهد پرداخت. ارائه گواهی پرداخت بهره مالکانه برای صدور محصولات فرعی جنگلی و مرتعی از سازمان جنگلها و مراتع کشور وزارت جهاد کشاورزی و ارائه گواهی پرداخت مابه التفاوت از سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان وزارت بازرگانی برای اقلام صادراتی مشمول ضروری می باشد.

بیمه کالای صادراتی :
گمرک ایران مکلف است کالای موجود در گمرک و بین راهی ترانزیت داخلی اداری را از هنگام تحویل گرفتن تا زمان تحویل دادن به صاحب آن یا نماینده او در مقابل خطرات ناشی از آتش سوزی،‌انفجار ، اشتعال بیمه کرده و حق بیمه متعلق را در موقع ترخیص از صاحبان کالا وصول کند . در صورتیکه کالای تحویل به گمرک در مقابل خطرات یاد شده به موجب بیمه نامه معتبر بیمه بوده و در موقع ورود کالا و تحویل به گمرک یک نسخه معتبر از بیمه نامه به گمرک مربوط تسلیم شده باشد تا زمانی که بیمه نامه مزبور دارای اعتبار بوده و مدت آن منقضی نشده باشد حق بیمه دریافت نخواهد شد. '6'تشریفات گمرکی صادرات کالایی که در گمرک توقف نداشته و قبض انبار برای آن صادر نشده و بصورت حمل یکسره ترخیص میشود. در صورت تقاضای ذینفع بدون اخذ بیمه نامه یا هزینه بیمه حمل بلامانع است. ارزش کالا برای دریافت حق بیمه در مورد صادرات ارزش فوب کالای صادراتی می باشد که با توجه به برابری ارز با ریال ملاک محاسبه و دریافت حق بیمه و پرداخت غرامت به صاحب کالا می باشد. حق بیمه کالاهای صادراتی برای هر ماه 55% در هزار ارزش کالا می باشد. بیمه صادرات اختیاری است و صادرکننده می تواند کالای صادراتی خود را نزد هر شرکت بیمه که مایل باشد بیمه نماید. '7'
تشریفات صادراتی قطعی :
برای صدور کالا از کشور قبل از هر چیز تهیه مدارک و اخذ مجوزهایی لازم است. صادرکننده کالا باید با در دست داشتن این اسناد و مدارک به گمرک محل صدور کالا مراجعه نماید. اسنادی که برای مراجعه به گمرک لازم است :
1. کارت بازرگانی صادرکننده
2. مجوز صدور (حسب مورد)چ
3. صورت عدلبندی
4. گواهی بهداشت (حسب مورد درخواست خریداران)
5. گواهی قرنطینه دامی و نباتی (حسب مورد درخواست خریداران)
6. گواهی استاندارد (حسب مورد)
7. معرفینامه یا وکالتنامه اظهارکننده کالا به گمرک
تبصره – رعایت تبصره یک ماده 14 قانون امور گمرکی مبنی بر گواهی مقام صلاحیتدار (دفتر اسناد رسمی) درخصوص امضاء واگذارنده قبوض انبار و اسناد حمل هنگامی که کالای صادراتی در گمرک واگذار میشود ضروری بوده و ضمیمه اظهارنامه می گردد.
صادرکننده کالا پس از تهیه مدارک لازم، می بایست کالا را به گمرک محل صدور حمل و پس از صدور قبض انبار، اظهارنامه صادراتی را در چهارنسخه تنظیم و تسلیم گمرک نماید که یک نسخه آن به منزله پروانه صادرات محسوب می گردد. در مواردی با تقاضای صاحب کالا و موافقت گمرک، عملیات ارزیابی و انجام تشریفات گمرکی کالای صادراتی را می توان در خارج از اماکن گمرکی انجام داد.
تبصره 1 – صدور قبض انبار برای کالای حمل یکسره صادراتی که با وسیله نقلیه وارد اماکن گمرکی شده و همان روز قبل از پایان وقت اداری تشریفات گمرکی آن به اتمام رسیده و از گمرک خارج میشوند ضرورت نداشته و در این رابطه تأیید مقدار و تعداد کالا توسط ارزیاب مربوطه کافی می باشد. در صورتیکه کالا بیش از یک روز در گمرک بماند صدرو قبض انبار ضروری است.
تبصره 2 – درخصوص صادرات میوه و تره بار چنانچه وزن کالا با وزن اظهاری تا 10% اختلاف داشته باشد پذیرش وزن اظهاری بالامانع است.
تبصره 3 – در مورد صادرکنندگان خوشنام که نام آنها از طریق اتحادیه صادرکنندگان کتبأ معرفی شده است به استثناء صادرات کالای نساجی از قبیل پوشاک، فرآورده های چرمی ، کف پوش ، پارچه و ... مرحله رؤیت کالا حذف می گردد.
بدیهی است در صورت لزوم به طور اتفاقی از بعضی از آنها رؤیت به عمل خواهد آمد.
تبصره 4 – به منظور تسریع در انجام تشریفات ترخیص کالاهای صادراتی نیازی به کنترل اظهارنامه ها در واحدهای درب خروج و اطالعات انبارها ملاحظه نمیشود و مراجعه صادرکنندگان به واحدهای مورد اشاره از مراحل تشریفات صدور حذف میشود.

تنظیم اظهارنامه کالای صادراتی :
اظهارنامه کالای صادراتی متضمن اطلاعاتی به شرح ذیل است :
1. مشخصات صادرکننده کالا
2. مشخصات اظهارکننده کالا
3. مشخصات خریدار
4. کشور محل صدور
5. کشور مبدأ
6. شرایط معامله
7. مشخصات وسیله حمل و مبدأ بارگیری
8. مشخصات کالا از نظر نوع، تعرفه ، وزن ، تعداد یامقدار و ارزش صادراتی
9. مشخصات محموله (بسته ها ، نوع بسته ،‌مقدار، علامت ، وزن با ظرف)
10. ریز اقلام هزینه های گمرک
11. نام گمرک محل تسلیم اظهارنامه و شماره و مشخصات ثبت اظهرانامه در دفتر گمرک
12. محل برای مهر و امضاء‌و تأیید گمرک و مقامات گمرک
پس از تکمیل اظهارنامه، اظهارنامه و مدارک ضمیمه آن به قسمت احراز هویت گمرک تسلیم می گردد.
تبصره – صادرکنندگانی که تحت پوشش بیمه ای صندوق ضمانت صادرات ایران قرار دارند جهت وصول خود به هنگام عدم پرداخت وجه کالا از سوی خریدار خارجی نیاز به درج مشخصات کامل خریدار یا نام ترخیص کننده کالا در گمرک کشور ورودی دارند.
احراز هویت :
دایره احراز هویت به موارد ذیل رسیدگی می نماید :
1. صحت اسناد و مدارک تسلیمی
2. صحت مندرجات از لحاظ نوع و تعرفه کالا و ارزش اظهار شده با اسناد
3. صلاحیت صادر کننده
دفتر ژورنال :
بعد از رسیدگی دایره احراز هویت ، صادرکننده کالا می بایستی وجوه متعلقه (هزینه های گمرکی) را پس از واریز به بانک واخذ قبض مربوطه به قسمت ژورنال ارائه نماید.
ارزیابی :‌
بعد از واریز وجوه متعلقه ، اظهارنامه به دایره ارزیابی ارسال و بعد از تعیین ارزیاب کالا مورد ارزیابی قرار می گیرد. بعد از بازدید محتویات بسته ها و تطبیق آن از لحاظ نوع ، تعداد، ارزش و سایر اطلاعات موردنیاز چنانچه ایرادی مشاهده نشود، اظهارنامه امضاء ومهر شده و نسخه ای از اظهارنامه بعنوان پروانه صادراتی به صاحب کالا تحویل میشود تا نسبت به صدور کالا اقدام نماید.
1. رعایت بند 8 ماده 101 ا.ق.ا.گ در خصوص لاک و مهر اظهارنامه های صادراتی و رعایت ماده 109 آیین نامه آ.ق.ا.گ در مورد الصاق نمونه های کالا و کاتالوگ به اظهارنامه ها خصوصأ اظهارنامه های مربوط به کالاهای ورود موقت و صادرات از محل ورود موقت موضوع ماده 12 قانون م.ص.و و متقاضیان استرداد موضوع ماده 14 قانون م.ص.و ضروری است.
2. رعایت مفاد مادتین 107 و 108 آیین نامه آ.ق.ا.گ درخصوص ارزیابی دقیق، ظهرنویسی اظهارنامه و ثبت مشخصات کامل کالای ارزیابی شده و ارزیابان از درج عبارت کلی (مطابق لیست عدل بندی مخصوصأ در مورد اظهارنامه های فرش9 ضروری می باشد.
3. رعایت مفاد ماده 118 آیین نامه ا.ق.ا.گ مبنی بر حفظ و نگهداری اظهارنامه پس از تسلیم آن به گمرک
4. توجه به ارزش اظهار شده در مقایسه با ارزشهای ابلاغی گمرک ایران و دقت در صحت وزن محموله
5. هنگام قبول اظهارنامه صادراتی، نوع صادرات شامل
الف – صادرات عام
ب – مورد استفاده جهت تسویه موقت موضوع ماده 12 ق.م.ص و با قید شماره پروانه ورود موقت
ج – مورد استفاده جهت استرداد حقوق گمرکی و سود بازرگانی موضوع ماده 14 ق.م.ص و با قید شماره پروانه ورودی در خانه 44 اظهارنامه درج گردد.
پیمان نامه ارزی:
فرمی است که صادرکننده هنگام صدور کالا از کشور جهت تعهد فروش ارز حاصل از صادرات به بانکهای مجاز با اطلاع گمرک به بانک تسلیم می کند. از تاریخ 1/1/81 به موجب مصوبه شورای عالی توسعه صادرات غیرنفتی صادرات کلیه کالاها و خدمات از سپردن هرگونه پیمان و تعهدنامه ارزی معاف می باشند.
1. ثبت آمار صادرات غیرنفتی کشور براساس اظهارنامه صادرکنندگان و ارزشیابی و تأیید گمرک وفق قانون امور گمرکی صورت می پذیرد.
2. صادرکنندگانی می توانند از جوایز و تشویقهای مقرر در امر صادرات استفاده کنند که ارز حاصل از صادرات خود را به شبکه بانکی کشور واریز نموده و یا از محل صادرات نسبت به واردات کالا طبق مقررات اقدام نموده باشند.
3. کلیه صادرکنندگان رأسأ و مستقیمأ مجاز به واردات تمامی کالاهای مجاز به میزان ارز حاصل از صادرات برابر پروانه صادراتی می باشند.
حذف برخی تشریفات گمرکی:
گمرکات مرزی ملزم می باشند که در خصوص کالاهای صادرات غیرنفتی که در گمرکات داخل پروانه می گیرند و به مرزهای خارجی هدایت میشوند، از بازبینی مجدد محتویات محموله های صادراتی در مرزهای خروجی خودداری کنند و فقط در مواردی که سوء ظن قوی یا گزارش تخلف در محموله در میان باشد نسبت به بازبینی محتویات محموله برابر مقررات اقدام نمایند. در این زمینه و با عنایت به ضرورت رعایت اصل برائت، مأمور بدرقه از کالاهای صادراتی نیز – که در گمرکات داخلی پروانه میشوند – حذف شده است.
مراحل صادرات در گمرک :
1. معرفی کالا به گمرک
2. تسلیم اظهارنامه و اسناد لازم
3. ارزیابی کالا
4. صدور سند ترخیص
5. خروج کالا از کشور
در جهت تسهیل امر صادرات :
- ارزیابی کالاهای صادراتی گاهی در محل کارخانه و یا در انبار واحد تولید کننده کالا بنا به درخواست ذینفع انجام می پذیرد.
- صدور سند ترخیص کالا با توجه به تفکیک سرویس ارزیابی صادرات از واردات در کمترین زمان ممکن انجام میگیرد.
- خروج کالا از کشور بدون بازبینی و کنترل مجدد و با اعتماد به صادرکننده انجام می پذیرد .
- کالاهای سریع الفساد از قبیل میوه و تره بار (و در صورت لزوم سایر کالاها حسب مورد ) بدون تخلیه در انبار و بصورت حمل یکسره و یا بر روی وسیله حمل ارزیابی و صادر میشوند.
از پیامدهای مثبت اختصاصی شدن برخی گمرکات به صادرات کالاهای غیرنفتی می توان وجود کارشناسان و مأموران مجرب در این گمرکات را نام برد که به دلیل داشتن تخصص لازم و کافی ، کارهای گمرکی را با سهولت بیشتری انجام میدهند. همچنین در کلیه گمرکات کشور،‌انجام امور صادرات کالاهای غیرنفتی به هر صورت بر سایر امور اولویت خواهد داشت ونیز سرویس ارزیابی مخصوص صادرات ایجاد گردیده است.
گمرکات تخصصی ویژه صادرات کالاهای خاص :
1. پوست و سالامبور : گمرک جنوب تهران
2. فرش دستبافت : گمرکات غرب تهران ، شیراز، مشهد ، تبریز، زاهدان، کرمانشاه، اصفهان ، ارومیه ، بوشهر ، همدان ،کرمان ، مهرآباد ، بندرعباس ، جنوب تهران ، سهلان
3. زعفران : گمرکات مشهد ، یزد، نمایشگاهها، غرب تهران ، مهرآباد و شیراز
4. پسته : گمرکات کرمان، رفسنجان ، غرب تهران ،سهلان ، جنوب تهران ، شیراز، بندرعباس ، سیرجان ،مشهد ، تبریز اصفهان
نکات مهم :
1. صادرکننده ملزم به ارائه گواهی مبدأ به گمرک نمی باشد.
2. حذف ارزیابی کالاهای صادرکنندگان خوشنام با تأیید اتحادیه مربوطه مگر درموارد مشکوک
3. آزمایش کالاهای صادراتی بعد از صدور کالا در گمرکاتیکه که فاقد آزمایشگاه هستند.
4. صدور کالاهای دارای علامت استاندارد تحت ضوابطی بدون نیاز به ارائه گواهی استاندارد.
5. ارزیابی کالای صادراتی در صورتیکه صاحب کالا کتبأ تقاضا نماید می تواند در خارج از محوطه گمرکی در محل انبارهای ملکی یا استیجاری یا عمومی رسمی صاحب کالا صورت پذیرد . صادرات کالا از محل ورود موقت به دلیل نیاز به مطابقت کالای صادره با وارده از شمول این بند خارج می باشد.
6. گمرکات صادراتی در موقع بارگیری کالاهای صادراتی نسخه ای از سند حمل (بارنامه یا راهنمامه CMR) صادره توسط حامل را اخذ و به اظهارنامه خروجی الصاق و لاک و مهر کرده و نگهداری نمایند.
7. در متن اظهارنامه های صادراتی ارزش کالا به دو صورت عددی و حروفی درج و پرفراژ بر روی پروانه های صادراتی خواهد شد.

صادرات موقت :
کالاهاییکه برای انجام منظوری، موقتی به خارج از کشور ارسال و پس از انجام منظور مورد نظر اعاده میشود، صادرات موقت نامیده میشود.
بخش اول : کالاهای ایرانی که به منظور تعمیر یا تکمیل یا برای شرکت در نمایشگاهها به خارج از کشور ارسال و پس از انجام منظور اعاده میشوند. از کالای مشمول این بخش ، خروج هر نوع کالای مجاز (تولید داخل یا وارداتی ) بصورت موقت نیاز به اخذ تعهدنامه ارزی نمی باشد و می توان با رعایت مقررات مربوطه و با تنظیم اظهارنامه و اجازه خرج برای تعمیر یا شرکت در نمایشگاه اقدام به صدور کالا نمود. در صورتیکه کالای مورد نظر برای مصرف داخلی وارد کشور شده باشد لازمست مجوز صدور قبلأ از وزارت بازرگانی اخذ شود. هرگاه کالا از انواع ممنوع الصدور یا غیرمجاز باشد پس از کسب اجازه از گمرک ایران در دو مورد اقدام به صدور موقت کالا نمود. در مورد کالای صادراتی موقت ماشین آلات و ابزار فنی که به منظور تعمیر یا تکمیل به خارج از کشور به گمرک ارائه می گردد موافقت وزارت صنایع و معادن درخصوص عدم امکان تعمیر یا تکمیل درداخل کشور نیاز نمی باشد. صاحبان کالا باید اظهارنامه را در دو نسخه تنظیم و تسلیم گمرک نموده و سپس کالا مورد ارزیابی قرار می گیرد و اخذ سپرده نیز ضرورتی ندارد. بعد از خاتمه ارزیابی به بسته ها و محتویات آنها پلمپ گمرک الصاق و پروانه صادرات موقت صادر و در متن پروانه مدتی را که (حداکثر 6 ماه ) بعد از انقضای آن کالا به کشور عودت داده شود قید وسپس در اختیار صاحب کالا جهت صدور قرار می گیرد.
تمدید پروانه صادرات موقت :
اگر منظور صاحب کالا از صادرات موقت در مدت اعتبار انجام نشود می تواند از گمرک صادرکننده پروانه تقاضای تمدید کند . گمرک صادرکننده پروانه به مدت سه ماه و مازاد بر آن تمدید مهلت با موافقت دفتر صادرات گمرک ایران می باشد.

بخش دوم : وسایط نقلیه
وسایط نقلیه از نوع لکوموتیو ،‌واگن، هواپیما و حتی کشتی متعلق به کشور ایران که به طور منظم درخطوط بین ایران و کشورهای خارجی در حرکت هستند مشمول عنوان صادرات موقت می باشند. این وسایل از انجام تشریفات تسلیم اظهارنامه صدورموقت و تودیع پیمان ارزی و سپرده گذاری معاف و صرفأ به تسلیم اظهارنامه اجمالی یا ارائه و تسلیم یک نسخه مانیفست در هر مسافرت اکتفا میشود. درخصوص وسایط نقلیه و حتی چهارپایان و وسایل غیرموتور به طور کلی و نیز وسایط نقلیه شخصی می بایست اظهارنامه موقت و پروانه خروج موقت صادر شود. پروانه صدور موقت وسایط نقلیه موتوری و غیرموتوری به مدت یکسال اعتبار داشته و پروانه صدور موقت وسایل نقلیه شخصی سه ماه اعتبار دارد. و در فاصله این مدت وسیله نقلیه مذکور می توان به دفعات رفت و آمد نماید که در این مدت مراتب ورود و خروج در گمرک مرزی با قید تاریخ خروج و ورود پشت پروانه ثبت میشود. صدور پروانه خروج موقت وسایل نقلیه موتوری و غیرموتوری مذکور موکول به ارائه سند مالکیت و پروانه شناسایی صادره از نیروی انتظامی است. کلیه اسناد و مدارک قانونی وسیله نقلیه در پرونده ای که در مورد بنام مالک اتومبیل و به منظور خروج موقت تنظیم می گردد تا عودت وسیله نقلیه نزد گمرک نگهداری میشود. وکالتنامه های دستی و قولنامه ها و اسناد انتقال غیررسمی فاقد اعتبار قانونی بوده و مورد پذیرش گمرک نمی باشد.
بخش سوم : ماشین آلات و تجهیزات:
کلیه مؤسسات و شرکت ها می توانند اقدام به صادرات خدمات فنی ومهندسی و اجرایی نمایند و می بایست حسب مورد تشخیص صلاحیت توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی شوند. و مؤسسات فاقد رتبه بندی سازمان مدیریت و برنامه ریزی، توسط کمیته موضوع ماده 18 آیین نامه مقررات حمایتی دولت برای صادرات خدمات فنی و مهندسی خواهد بود. موسسات و شرکتهای صادرکننده خدمات مجازند ماشین آلات و تجهیزات موردنیاز فعالیت خود را با ارائه قرارداد از مرزهای مجاز کشور طبق رویه صادرات موقت خارج کنند. گمرک موظف است برای خروج ماشین الات وتجهیزاتی که صادرات قطعی آنها از کشور به هر شکل مجاز و یا مجاز مشروط می باشد (چنانچه برای اقلام مجاز مشروط مجوز لازم اخذ شده باشد) هیچگونه سپرده یا تضمینی مطالبه نکند. خروج موقت ماشین آلات و تجهیزاتی که صادرات قطعی آنها غیرمجاز می باشد و در مواردی که مجوزهای لازم برای اقلام مجاز مشروط اخذ نشده باشد ، منوط به اخذ سفته توسط گمرک، معادل ارزش صادراتی اقلام مذکور می باشد. کمیته ماده 18 آیین نامه مذکور متشکل از نمایندگان وزارت امور اقتصادی و دارایی ، سازمان برنامه و بودجه و دستگاه اجرایی ذیربط و عنداللزوم تشکل صنفی – تخصصی مربوط در خصوص موارد زیر اتخاذ تصمیم می نماید:‌
الف – تشخیص صلاحیت مؤسسات و شرکتهای فاقد رتبه بندی
ب – تعیین نوع و میزان قابل خروج مصالح، تجهیزات و ماشین الاتی که صادراتشان (دایمی یا موقت ) نیاز به مجوز دارد و با مشکل صدور مجوز از طرف دستگاههای اجرایی ذیربط روبرو شده اند.
پ – تعیین میزان ارزی قابل بازگشت هر قرارداد و همچنین نحوه بازگشت ارز حاصل از صدور کالاهایی که در چارچوب قرارداد به صورت قطعی از کشور خارج شده اند.
ت – تعیین نوع و میزان مصالح،‌ تجهیزات و ماشین آلاتی که به منظور ایجاد پایگاه یا شعبه، توسط مؤسسات و شرکتهای آیین نامه بصورت قطعی،‌قابل خروج از کشور می باشند.
امور مربوط به صادرات خدمات فنی ومهندسی در چارچوب آیین نامه اجرایی ماده 117 قانون برنامه سوم توسط وزارت بازرگانی (مرکز توسعه صادرات ایران) پیگیری و انجام میشود. (بابت ماشین آلات و تجهیزات و ابزار موردنیاز)
بخش چهارم:
دامهایی که برای تعلیف به طور موقت از کشور خارج میشوند مشمول عنوان صادرات موقت بوده و در ورود از پرداخت حقوق گمرکی و سود بازرگانی و عوارض معاف می باشند . نتایج دامهای مذکور که در مدت تعلیف بوجود آمده اند نیز در بازگشت از پرداخت وجوه مزبور معاف است. تشریفات خروج و معاودت این دامها تابع مقررات آیین نامه مخصوص تعلیف اغنام و احشام مصوب هیئت وزیران می باشد.
کارت بازرگانی :
مبادرت به امر صادرات بصورت تجاری مستلزم داشتن کارت بازرگانی است که توسط اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن صادر و به تأیید وزارت بازرگانی می رسد.'8' کارت بازرگانی سندی است که به موجب آن می توان اقدام به صادرات و واردات کالا نمود و بنام متقاضیان اعم از اشخاصی حقیقی (ایرانی و غیرایرانی) ، اشخاص حقوقی صادرمی گردد. صادرکنندگان کالا و خدمات دارای کارت بازرگانی باشند یا نباشند در طول اجرای برنامه سوم توسعه (بند ب ماده 113) مشمول پرداخت عوارض و مالیات علی الحساب نخواهند بود. کلیه شرکتهای تعاونی کارت بازرگانی خود را صرفأ از اتاقهای تعاون جمهوری اسلامی ایران دریافت می نمایند. '9'
موارد معافیت از داشتن کارت بازرگانی :
1. شرکت تعاونی مرزنشینان برای ورود کالاهای موردنیاز خانوارهای مرزنشین طبق فهرست مربوط و به تعداد، مقدار و ارزش تعیین شده و صدور کالا در ازای کالاهای وارداتی
2. ملوانان ایرانی شاغل در شناورهایی که بین سواحل ایران و سایر کشورها در تردد هستند، برای ورود کالاهای موردنیاز خانواده خود به تعداد، مقدار و ارزش تعیین شده
3. پیله وران برای ورود کالاهای قابل ورود مورد نیاز استان خود و استانهای همجوار در صورت اخذ کارت پیله وری و مجوز ورود ازاداره بازرگانی شهر یا استان مربوط
4. کارگران ایران شاغل در خارج از کشور در صورت داشتن کارنامه شغلی از وزارت کار و امور اجتماعی طبق فهرست مربوط به تعداد، مقدار و ارزش تعیین شده
5. کالاهایی که ورود و صدور آنها به تشخیص گمرک برای فروش می باشند.
ملاک تجاری بودن کالا :
کالاهایی که به تشخیص گمرک ایران برای فروش، وارد یا صادر می گردند، اعم از اینکه به همان شکل یا پس از انجام عملیات (تولیدی، تفکیک و بسته بندی) به فروش برسند تجاری تلقی خواهند شد.
الف – نمونه های تجاری و تولیدی و نمونه برای بررسی و آزمایش در حدی که می تواند نمونه تلقی شود به تشخیص گمرک ایران .
ب – ماشین آلات ، تجهیزات ، اجزاء و قطعات مربوط مورد نیاز واحدهای تولیدی فاقد کارت بازرگانی که در مواقع لزوم در حد نیاز خود با تشخیص وزارت بازرگانی رأسأ وارد می نمایند.
پ – عملیات ورود و صدور کالا توسط دستگاههای اجرایی دارای ردیف بودجه منطبق با وظایف و در جهت نیل به اهداف آن دستگاه با اطلاع وزارت بازرگانی که برای تأمین نیاز و نیل به اهداف عمومی آن دستگاه انجام میشود. در موارد خاص که وزارت بازرگانی تشخیص میدهد ورود کالا برای عملیات تجاری است ضمن توقف جریان ، مراتب را به هیئت دولت گزارش می نماید.
ت – صدور کالا توسط صادرکنندگان مبتدی برای یک دوره حداکثر 6 ماهه در آغاز کار با مجوز وزارت بازرگانی
ث – وسایل و ملزومات مورد نیاز واحدهای تحقیقاتی ، علمی , پزشکی ، آموزشی،‌ آزمایشگاهی، کاتالوگ ، بروشور، کتابچه حاوی مشخصات فنی و تجاری کالا، نقشه های فنی و نمونه های فاقد بهای ذاتی، کالاهای مورد نیاز پیمانکاران ومشاوران با تشخیص وزارت بازرگانی .

تقسیم بندی کالاهای صادراتی :‌
کالاهای صادراتی و وارداتی به سه گروه تقسیم میشوند‌:
1. کالای مجاز – کالایی است که صدور یا ورود آن با رعایت ضوابط نیاز به کسب مجوز ندارد.
2. کالای مشروط – کالایی است که صدور یا ورود آن با کسب مجوز امکان پذیر است.
3. کالای ممنوع – کالایی است که صدور یا ورود آن به موجب شروع مقدس اسلام (به اعتبار خرید و فروش یا مصرف ) و با به موجب قانون ممنوع گردد.
به موجب بخشنامه شماره 7904208 مورخ 17/3/79 اداره کل مقررات صادرات و واردات وزارت بازرگانی،‌صادرات کلیه اقلام (تولید داخلی) به استثناء اقلام یارانه ای - اقلام دامی یا نباتی که جنبه ذخایر ژنتیک یا محافظت محیط زیست دارند – اشیاء عتیقه و میراث فرهنیگ – پنبه ،‌پوست خام ، سالامبور ، وت بلو،‌ کرک خام بزی، فرآورده های نفتی ، الکیل بنزن و محصولات پتروشیمی – شمش مس، شمش آلیاژهای مس ، کاتد و آند مس، شمش فولاد و شمش آلومینیوم ، قراضه و ضایعات فلزی ، جوبه هر شکل ،‌دانه های روغنی، خوراک طیور،‌ پوکه آمپول و سرنگ .دولت می توان بنا به مقتضیات و شرایط خاص زمانی با رعایت قوانین مربوطه صدور بعضی ازکالاها را ممنوع نماید.
فهرست کالاهای ممنوع الصدور :‌
1. به موجب بند 1 مصوبه قانون شورای انقلاب مصوب 22/10/58 صدور هرگونه اشیاء عتیقه و هنری از کشور ممنوع است . این ممنوعیت شامل تابلو و آثار هنرهای تجسمی معاصر (مربوط به پنجاه سال اخیر) نمیشود.
2. صدور هیزم وذغال چوب ممنوع است. '10'
3. صدور انواع قالی و قالیچه که با الیاف مصنوعی یا مخلوطی از استاندارد و آنهایی که تار و پودشان از الیاف مصنوعی باشد ممنوع است.
نحوه صدور کتب، نشریات، فیلم، نوار ،‌تابلو نقاشی و سایر آثار فرهنگی هنری: '11'
صدور و کتب و نشریات ، فیلم و نوار که نشر و پخش آنها در کشور ممنوع نیست مجاز است. صدورتابلو نقاشی و سایر اثار فرهنگی با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجاز می باشد. خروج اقلام فرهنگی زیر تا سقف یک تن، نیاز به اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارد :
1. کتاب به زبان فارسی و غیرفارسی
2. پوستر
3. بروشور
4. کارت ویزیت
5. جزوه های درسی
6. تقویم دیواری و جیبی
7. کارت پستل
8. لیبل
9. متون تبلیغاتی فرهنگی
خروج آثار صوتی و تصویری و رایانه ای ، شامل نوار کاست ،‌نوار DVD، CD، VHS و نیز آثار مکتوب ،‌شامل کتاب و مطبوعات بصورت همراه مسافر بدون اظهارنظروزارت پست و تلگراف و تلفن و با رعایت سایر مقررات از مرزهای کشور به خارج، بلامانع است. خروج آثار صوتی به خارج از کشور از طریق پست نیاز به مجوز وزارت پست و تلگراف و تلفن ندارد.
خروج کالا برای شرکت در نمایشگاه خارجی :
برگزاری نمایشگاه به نام جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور و همچنین برگزاری نمایشگاه بین المللی در داخل کشور به منظور معرفی و عرضه محصولات و فرآورده های ایرانی و خارجی منوط به کسب مجوز از وزارت بازرگانی و برگزاری نمایشگاه نظامی منوط به کسب مجوز از وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح است. کالاهایی که با مجوز وزارت بازرگانی به میزان متعارف به منظور عرضه در نمایشگاههای خارجی ، به خارج از کشور ارسال می گردد بدون مطالبه کارت بازرگانی و مجوز صدور و بدون سپرده پیمان ارزی با رعایت سایر مقررات ،‌قابل خروج از کشور می باشند. '12'
ارسال نمونه کالا :‌
ارسال کالا اعم از ساخت داخل یا خارج بعنوان نمونه تجاری، یا برای آزمایش ، تجزیه یا تعمیر در صورتیکه حجم تجاری نداشته و از انواع ممنوع الصدور شرعی یا قانونی نبوده و از نوع عتیقه نیز نباشد بدون مطالبه کارت بازرگانی و مجوز صدور بلامانع است و مازاد بر آن با کسب مجوزهای لازم و رعایت مقررات مربوط میسر خواهد بود. در صورتیکه خروج کالا از این طریق در رابطه با کالاهایی درمجموع بصورت یک جریان تجاری درآید وزارت بازرگانی می تواند فهرست آن کالاها را برای جلوگیری از خروج آنها به گمرکات اعلام نماید. '13'
صدور کالا از طریق پست :
ارسال کالا از طریق پست با جنبه غیرتجاری به استثنای کالاهایی که شرعأ یا قانونأ ممنوع الصدور هستند بدون مطالبه کارت بازرگانی ومجوز صدور به هر میزان از لحاظ قیمت با رعایت سایر مقررات مجاز است. چنانچه خروج برخی کالاها از این طریق بصورت یک جریان تجاری درآید وزارت بازرگانی می تواند فهرست کالاهای مذکور را برای جلوگیری از خروج آنها به گمرک اعلام نماید.
تبصره- سقف میزان کالای خارجی قابل ارسال از طریق پست حداکثر 80 دلار برای هر نفر خواهد بود. '14'
مقررات مربوط به محمولات ومراسلات پست بین المللی :
مرسولات پستی به کلیه اشیاء اطلاق میشود که بر طبق قوانین پستی داخل یا بین المللی توسط پست قبول،‌مبادله و توزیع میشود. '15'
مرسولات پستی دو نوع است : مراسلات وامانات
مراسلات پستی عبارت است از نامه ، کارت پستی مطبوعات، بسته های کوچک، نمونه های تجارتی،‌ فنوپست نوار و صفحه پرشده و همانند و مطبوعات برجسته مخصوص نابینایان
امانات پستی عبارتست از کلیه بسته های پستی به استثنای نامه و کارت پستی که از لحاظ وزن بسته بندی و کرایه پستی تابع شرایط خاصی بوده و معمولأ مخصوص بسته هایی با وزن تا 20 کیلوگرم به طریق زمینی و با وزن تا 10 کیلوگرم به طریق هوایی می باشد.
نظارت و بررسی گمرکی مراسلات ارسالی به خارج از کشور :‌
کلیه مراسلات ارسالی به خارج از مشمول بررسیهای گمرکی هستند باید فرمهای مربوطه برای امانات که توسط فرستندگان تکمیل میشود ،همراه باشد. فرمهای یاد شده که اظهارنامه های گمرکی مرسولات پستی تلقی و بررسی گمرکی براساس آن انجام میشود توسط ادارات پست در اختیار فرستندگان قرار داده میشود. در نقاطی که واحد گمرکی تشکیل شده است نمایندگان گمرک در باجه های پستی مرسولات پستی مشمول مقررات گمرکی را نظارت می کنند واین نظارت با زدن مهری که از طرف گمرک تهیه شده بر روی مرسولات پست اعمال و مشخص میشود. '16'در نقاطی که واحد گمرکی وجود ندارد مأموران پست به نیابت از طرف گمرک مراسلات و امانات را قبول و به دفاتر پست ارسال می دارند. '17'
تجدید ارزیابی امانات و مراسلات پستی :
نمایندگان گمرک مرسولات قبول شده را با توجه به فرمهای مربوطه همراه آنها کنترل و در صورت مشکوک بودن می توانند بازکردن آنها را جهت تطبیق محتوی بسته با فرم همراه مرسوله را از مأمور پست دفتر مبادله بخواهند در صورت مشاده خلاف می توانند بسته را برگشت داده و در صورت ممنوع الصدور بودن ضبط و طبق مقررات مربوطه اقدام نمایند. '18'
کالای همراه مسافر خروجی :‌'19'
مسافران خروجی اعم از اینکه ایرانی باشند یا خارجی ، می توانند علاوه بر وسایل سفر و لوازم شخصی ، کالاهای ایرانی به هر میزان و کالای غیرایرانی تا سقف مقرر در آیین نامه مسافران ورودی (80 دلار) را همراه ببرند مشروط برآنکه هر دو گروه کالا جنبه تجاری پیدا نکند.
تبصره 1 – خروج اشیاء عتیقه وکتب خطی ممنوع است.
تبصره 2 – خارجیانی که بطور رسمی در ایران به کار یا تحصیلات حوزوی یا دانشگاهی اتشغال دارند در پایان کار یا تحصیل می توانند لوازم منزل خود را در حد متعارف بدون ارائه مجوز یا کارت بازرگانی از کشور خارج نمایند.
مسافرین عازم خارج کشور،‌ مجازند کلیه کالاهای ساخت داخل که جنبه تجاری نداشته باشد به استثنای موارد زیر را به همراه خود از گمرکات خارج نمایند. '20'
1. خروج فرش دستبافت به همراه مسافر ، تا سقف بیست متر مربع، مجاز بوده و محدودیتی از نظر تعداد قطعات فرش همراه مسافر در سقف متراژ ذکر شده ، وجود نخواهد داشت.
2. خروج فرش دستبافت به همراه مسافر به کشور امارات متحده عربی و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس ،‌در سقف مندرج در بند 1 بلامانع است.
تبصره – خروج فرش همراه مسافر به مقصد کشورهای زیارتی عراق، سوریه و عربستان سعودی کماکان ممنوع می باشد.
3. خروج فرش همراه مسافر،‌ علاوه بر مرزهای هوایی، از مرزهای زمینی و دریایی نیز مجاز می باشد.
4. خروج فرشهای نفیس ، عتیقه و یا سایر اشیای مشابه که جنبه میراث فرهنگی داشته باشد، به همراه مسافر ممنوع است.
5. اقلام ساخته شده از طلا و نقره ، مشمول مقررات خاص خود می باشد.
6. خروج اقلام صنایع دستی به اسثنای فرش دستباف به همراه مسافر بلامانع است.
7. خروج خشکبار به همراه مسافر بلامانع است به استثنای پسته که به ازای هر گذرنامه حداکثر 10 کیلو و زعفران که به ازای هر گذرنامه حداکثر یکصد گرم مجاز بود.
8. محدودیت فوق به استثنای بندهای 4 و 5 شامل جهانگردانی که دارای گذرنامه خارجی می باشند نمیشود.
تبصره – در صورتیکه کالاهای همراه جهانگردان خارجی ،در مقیاس تجاری باشد ، خروج آن در برابر ارایه اعلامیه فروش ارز به سیستم بانکی بلامانع خواهد بود. به موجب بند 7 مصوبه شماره 80698/ت 19476 مورخ 28/12/76 هیئت وزیران (وزارت بازرگانی مجاز است نسبت به اعمال محدودیت در خروج آن دسته از کالاهای همراه مسافر که به صادرات رسمی کشور لطمه می زنند، اقدام نماید. )
تصویب نامه هیئت وزیران، در خصوص نحوه ومیزان کالاهای قابل خروج توسط اتباع خارجی به شماره 28530/ت 24890 هـ مورخ 19/6/80
1. خروج کالاهایی که پیمان سپاری ارزی ندارند به هر میزان به همراه هر تبعه خارجی مجاز است.
2. خروج کالاهایی که پیمان سپاری ارزی دارند تا میزان یک هزار دلار به همراه هر تبعه خارجی مجاز است.
3. کالاهای یارانه ای از شمول این مصوبه مستثنی بوده و دستورالعمل اجرایی این تصویبنامه توسط وزارت بازرگانی تهیه و ابلاغ می گردد.
دستورالعمل اجرایی تصویبنامه شماره 28530/ت 24890 هـ مورخ 19/6/80 هیئت وزیران
1. خروج کالاهایی که مشمول پیمان ارزی نیستند به هر میزان به همراه هر تبعه خارجی با رعایت سقف غیرتجاری بدون ارائه کارت بازرگانی و بدون مجوزهای متداول برای صادرات بلامانع می باشد.
تبصره – کالاهای یارانه ای از شمول این بند مستثنی می باشد.
2. خروج کالاهایی که مشمول پیمان ارزی است براساس تصریح بند 2 مصوبه، فقط به میزان ارزش 1000 دلار ، بدون ارائه کارت بازرگانی و اخذ مجوزهای مقرر،‌ متوسط هر تبعه خارجی مجاز خواهد بود.
3. مبنای ارزیابی کالاهای قابل خروج، با استفاده از نرخهای مندرج در لوحهای فشرده (CD) مرکز توسعه صادرات می باشد،‌ در مواردی که در لوح مذکور قیمت کالا وجود نداشته باشد براساس ارزیابی گمرک ایران ،‌عمل خواهد شد.
4. خروج کالاهای یارانه ای و اساسی و کالاهای موضوع بخشنامه شماره 7904208 مورخ 17/3/79 اداره کل مقررات صادرات و واردات وزارت بازرگانی از شمول این بخشنامه خارج است.
5. بدیهی است خروج اشیاء عتیقه و کتب خطی و همچنین کالاهایی که صادرات آنها از نظر شرعی و یا قانونی ممنوع است مشمول این دستورالعمل نمی باشد.

دستورالعمل اجرایی صادرات همراه مسافر به جمهوری های مشترک المنافع (CIS)
موضوع بند 24 تصویبنامه شماره 35985/ت 20035 هـ مورخ 3/6/77 هیئت محترم وزیران
ماده 1 – توریستها و اتباع کشورهای مستقل مشترک المنافع که به جمهوری اسلامی ایران مسافرت می نمایند مجاز خواهند بود برابر مقدار ارزی که به سیستم بانکی کشور اظهار و اعلامیه ارزی دریافت داشته اند،‌اقدام به خروج کالاهای مجاز صادراتی به همراه خود از کشور نمایند.
تبصره یک – خروج کالا تا سقف 1000 دلار توسط واجدین شرایط ماده یک نیاز به اظهار به سیستم بانمکی کشور و دریافت اعلامیه ارزی ندارد.
تبصره دو – نرخ خرید ارزی مسافرین فوق ، قیمت ارز واریزنامه ای در روز قبل (نرخ صادراتی + قیمت واریزنامه در بازار بورس) خواهد بود.
تبصره سه – خروج کالا همراه مسافر به هر میزان نیاز به مجوز و گواهیهای رایج ندارد.
تبصره چهار – خروج کالاهای صادراتی مجاز برای مسافرین کشورهای CIS نیاز به ارائه کارت بازرگانی ندارد.
تبصره پنج – مبنای ارزیابی کالاهای همراه مسافر ،‌نرخهای مصوب کمیته دائمی قیمت گذاری کالاهای صادراتی مستقر در مرکز توسعه صادرات ایران می باشد.
تبصره ش – در زمان خروج کالا ، در هر مورد که نرخ مصوب اعلام نگردیده باشد جهت جلوگیری از بروز هرگونه مشکل برای مسافرین ،‌تعیین نرخ برعهده گمرک مربوطه می باشد.
ماده 2 – مسافران ایرانی عازم کشورهای مستقل مشترک المنافع (CIS) مجاز به خروج کالاهای مجاز صادراتی به همراه خود به میزان 500 دلار می باشند. خروج کالا بیش از این مبلغ تنها زمانی مجاز است که با ارز منشأ خارجی و طبق اعلامیه ارزی بانکهای ارزی صورت پذیرد.
تبصره یک – ترددهای مرزی نیز شامل مقررات فوق می باشد.
تبصره دو – خروج اینگونه کالاها به هر میزان نیاز به ارایه مجوز و گواهیهای رایج صادرات ندارد.
تبصره سه – مبنای ارزیابی کالاهای همراه مسافر ،‌نرخهای مصوب کمیته دایمی قیمت گذاری کالاهای صادراتی مستقر در مرکز توسعه صادرات ایران می باشد.
ماده 3 – گمرک ایران آمار صادرات مسافری را در سرفصل معین و به صورت ارزی، همه ماهه به همراه آمار صادرات غیرنفتی کشور اعلام خواهد نمد.

بخشنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درخصوص ایجاد تسهیلات برای خروج ادوات موسیقی ساخت داخل توسط مسافرین به شماره 1926/12 مورخ 1/4/79
خروج کلیه سازها و ادوات موسیقی (ساخت داخل ) از تاریخ اول تیرماه سال جاری توسط مسافرین عازم به خارج از کشور،‌از نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بلامانع خواهد بود. در صورت مواجهه مأمورین گمرک با مواردمشکوک به ارزشمند بودن از نظر میراث فرهنگی،‌مراتب را به سازمان میراث فرهنگی کشور اعلام و نظر آن سازمان را در هر مورد، اختصاصأ جویا شوند.

بخشنامه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در خصوص ضوابط خروج مصنوعات طلا و نقره توسط اشخاص جهت مصارف غیرتجاری (همراه مسافر) به شماره ن / 2018 مورخ 12/6/70
1. خروج زیورالات شخصی همراه مسافر ،‌حداکثر تا میزان 150 گرم از انواع مصنوعات طلا مجاز خواهد بود. چنانچه زیورآلات موردبحث مزین به سنگهای گرانبها از قبیل الماس، زمرد و برلیان باشد،‌ نبایستی وزن نگین ، منصوب به آنها از اجزاء قیراط (کمتر از قیراط) تجاوز کند.
2. خروج مصنوعات و ظروف نقره بعنوان هدیه و سوغات توسط مسافر حداکثر تا میزان سه کیلوگرم مجاز می باشد . مشروط بر اینکه اشیاء مذکور از زمره آثار فرهنگی وتاریخی محسوب نگردد.
ضوابط ناظر بر صادرات کالاهای مشمول اجرای اجباری استاندارد :‌
1. فهرست کالای مشمول اجرای اجباری استاندارد برای صادرات
الف – کلیه محصولات صنعتی که تولید و عرضه آنها در داخل کشور ،‌مشمول اجرای اجباری استاندارد می باشد.
ب – شش قلم کالای کشاورزی شامل : پسته و مغزپسته ، کشمش، زیره ،‌زعفران، خرما و برگه زردآلو
2. ضوابط ناظر بر اجرای استانداردهای اجباری کالاهای صادراتی
الف – برای صادرات کالای ردیف (الف – 1 ) که دارای علامت استاندارد ایران باشند، ارائه گواهینامه دیگری از مؤسسه استاندارد ضرورت ندارد. در صورتیکه تولید کنندگان کالاهای مذکور ،‌در مراحل دریافت پروانه کاربرد علامت استاندارد ایران باشند، برای هر محموله صادراتی خود،‌می توانند از ادارات کل استاندارد استان محل گواهینامه انطباق با استانداردملی ایران را دریافت نمایند.
ب – در صورتیکه خریدار خارجی ، کالا را براساس استاندارد کشور مقصد و یا استاندارد کشور دیگری سفارش داده باشد،‌ارائه تأییدیه انطابق کالا با استاندارد مذکور که توسط یکی از شرکتهای بازرسی تأیید صلاحیت شده این مؤسسه و یا شرکت بازرسی تعیین شده از سوی خریدار،‌ صادر شود کافی است و نیازی به ارائه گواهینامه دیگری از سوی مؤسسه استاندارد نخواهد بود.
ج – در موارد زیر نیاز به ارائه گواهینامه استاندارد نمی باشد :‌
- صادراتی که از طریق اعتبار اسنادی مورد پذیر نظام بانکی صورت می گیرد (غیر از روغن موتور و روغنهای صنعتی)
- کالاهایی که از طریق مرز هوایی صادر میشود (غیر از زعفران)
- کالاهایی که صادرکنندگان نمونه سالهای 77-78 و 79 و صرفأ در حوزه تخصصی خود،‌طبق اعلام مرکز توسعه صادرات ایران، صادر می نمایند تا پایان دوره اعتبار کارت صادرکننده نمونه .
- کالاهایی که برای بازاریابی یا ارائه در نمایشگاه های خارجی از کشور با تأیید مرکز توسعه صادرات ایران صادر میشوند.
- دارندگان کارت عضویت در اتحادیه صادرکنندگان پوست، سالامبور و چرم ایران و اتحادیه صادرکنندگان روده ایران ،‌جهت صادرات کالاهای تحت پوشش آن اتحادیه ها (از قبیل پوست، سالامبور و روده) نیاز به ارائه گواهی استاندارد ندارند.
- صدور کالاهای مشمول اجرای اجباری استاندارد ،‌ جهت بازاریابی یا ارایه در نمایشگاههای خارجی از کشور با تأیید مرکز توسعه صادرات ایران، نیاز به گواهینامه استاندارد ندارد.

درخصوص ضرورت کنترل محموله های صادراتی مشمول مقررات اجباری استاندارد در گمرکات
1. تاریخ اعتبار پروانه کاربرد علامت استاندارد ایران
2. جعلی نبودن پروانه کاربردعلامت استاندارد (موارد مشکوک از استاندارد استانها استعلام گردد)
3. اعلام تاریخ انقضای مصرف شماره ، پروانه بهره برداری،‌ علامت استاندارد ایران بر روی کالا و بسته بندی مناسب.
4. در صورت نداشتن پروانه کاربرد علامت استاندارد معتبر، ارائه گواهی صادراتی از شرکتهای بازرسی مورد تأیید مؤسسه یا ادارات کل استاندارد استانها ضروری است.

بخش دوم : واردات
واردات
واردکننده کالا
وارد کننده کالا شخصی حقیقی یا حقوقی میباشد که نسبت به ورود کالاهای مورد مصرف در داخل کشور طبق مجوزهای مربوطه اقدام مینماید و میبایست از مقررات وقانون تجارت کشور خود بطور کامل و از مقررات و قانون تجارت کشور فروشنده نیز مطلع باشد . برای واردات داشتن کارت بازرگانی ، کد اقتصادی و چنانچه واحد تولیدی باشد ، داشتن پروانه بهره برداری یا پروانه تولید الزامی است .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  58  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود  دانلود مقاله صادرات و واردات


دانلود مقاله دین و حقوق بشر

 

 مانی که جایزه ی صلح نوبل سال 2003 میلادی به شیرین عبادی اختصاص یافت و او در اظهار نظری به این مناسبت، اسلام را با حقوق بشر سازگار دانست، بحث در این باره بالا گرفته است. هدف نوشته ی زیر زدودن برخی ابهامها در بررسی گفتمانهای مربوط به این موضوع است. در این نوشته، که موضوع اصلی آن روش تحلیل گزاره ها با نظر به گفتمان بستر ساز آنهاست، گزاره ی سازگاری دین و حقوق بشر در سطح گفتمانهای نظری، همگانی و ایدئولوژیک استراتژیک بررسیده شده و برنموده می شود که برخورد متناسب با هر گزاره ای تابع تشخیص گفتمانی است که بستر آن را تشکیل می دهد.
موضوع سازگاری دین و حقوق بشر به لحاظ نظری
نکته ی نخست در مورد سازگاری یا ناسازگاری دین با حقوق بشر این است که دینها عمدتاً باستانی اند، حقوق بشر اما پدیده ای است نو که درست در آنجایی رخ نموده و بالیده، که جایگه گسست از حقوق کهن دینی ـ عرفی و نحوه ی نگرش آن به انسان بوده است. حقوق بشر مفهومی است شکل گرفته در عصر جدید. پیشینه ای که در گذشته دارد تا همان حدی است که شیمی در کیمیاگری دارد، یا اگر بخواهیم گشاده دست باشیم، می توانیم بگوییم تا آن حدی که فلسفه ی عصر جدید ریشه در فلسفه ی سده های میانه و دوران کهن دارد. فلسفه ی جدید با گسستهای انقلابی آغاز شده است. نامهای فرانسیس بیکن، رنه دکارت، دیوید هیوم و ایمانوئل کانت همه یادآور گسستهایی قطعی اند. گسست شاخص عصر جدید، گسست از عبودیت است، باور به آزادی انسان است و تلاش انسان برای این که سرفراز باشد و خود سرنوشت خویش را تعیین کند. دین یعنی عبودیت و عبادت. عصر جدید گسست از دین است.
مشخصه ی عمده ی این گسست اما نه دین ستیزی و دین زدایی، بلکه دستکاری هایی در دین است تا باورهای دینی در کار انسان عصر جدید بی سامانی پدید نیاورند. دستکاری دین همیشه وجود داشته است، هر سلطانی دین را متناسب با سلطنت خود می کرده و هر فرقه ای تفسیری از آن به دست می داده، تا همخوانش کند با بنیادهای فکر فرقه ای و جریان و الزامهای رقابت با پیرامونیان دستکاریهای جدید از دستکاری های کهن “ صادقانه “ ترند : تفسیر جدید معمولاً با حق انسانی تفسیر می آغازد و لزوم تداوم منش دینی و در نتیجه لزوم همخوان شدن آن با نیازهای تازه. دستکاری های کهن این چنین نبودند. می گفتند این است و جز این نیست و همیشه این گونه بوده است. عده ای گردن می نهادند، عده ای سرکشی می کردند و عده ای نیز سکوت می کردند و منتظر تغییر وضعیت می ماندند. بندگی خاستگاهی زمینی دارد. اگر جامعه ی بشری به گونه ای شکل می گرفت و تکامل می یافت که در آن کسی بنده ی کسی نمی شد، در صورتی که دینی وجود داشت، کاملاً متفاوت با این شکلهای شناخته شده ی آن بود. آن دین مفروض مشکلی با حقوق بشر ـ که فرض می کنیم انسانهای از آغاز آزاد نیز می دانستند چیست ـ نداشت، یا اگر داشت از جنسی دیگر بود، یعنی مشکل جز اینی بود که بر ما آشناست و در نهایت از آن رو پدید آمده که حقوق بشر مفهومی است با خاستگاهی بیرون از قاموس دینی و بیرون از آن محیط سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی ای که پذیرای پیدایش و رشد عبودیت بوده است.
این غریبگیای است تا حد تقابل، اما نه از نوع تقابل کیهان شناسی جدید با آن کیهان شناسی کهنی که هر چند تقدسی دینی داشت و درمتنهای کانونی دینی بازتاب یافته بود، اما می شد آن را فرعی و عارضی دانست و بطلان آن را ضربه ای به دستگاه اندیشگی دینی تلقی نکرد. حقوق بشر مشکل دارد با اصل دین، که عُبودیت است. از دیدگاه عبودیت ذاتی انسان، این موجود هیچ حقی ندارد، نه در برابر فرمانروای کیهانی و نه فرمانروای زمینی که سایه ی اوست، دست کم در آنجایی که علمای دین تأییدش می کنند.از دیدگاه عبودیت، انسان فاقد مصونیت است ؛ نه مصونیت روانی. شخصیتی دارد، نه مصونیت جسمی. باید معروف را بپذیرد و از منکر دوری جوید، و گرنه مجازات می شود. در این حال مجاز نیست اصل آزادی فردی را در برابر فرمان دین بگذارد.
موضوع حقوق بشر، انسان چونان انسان است. در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مجموعه ای از آزادیها برشمرده شده که حق هر انسانی اند. ماده ی نخست اعلامیه با صراحت می گوید : « تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند. » و ماده ی دوم بر این مبنا قید می کند : « هر کس می تواند بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین عقیده ی سیاسی یا هر عقیده ی دیگر، و همچنین منشأ ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در این اعلامیه بهره مند گردد. »این بینش با نگرش دینی، خاصه در نوع توحیدی، آن ناسازگار است. دینهای توحیدی فقط با یکتادانی آفریدگار و یکتاپرستی مشخص نمی شوند. مشخصه ی تاریخی و تاریخ ساز آنها این بوده است که پیروانشان فقط خود را بر حق دانسته و خارج از دایرهی آیین خویش را گمراهی و تباهی میدانستهاند. از منظر این دینها، در دورهای که هنوز عصر جدید آنها را وادار به همسازی با پیامدهای ادراک آزادی نکرده، نمی توان حکم کرد که همه ی انسانها، با هر دین و عقیده ای، از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابر اند
حقوق بشر را اگر نه به انسان چونان انسان، بلکه به انسانهای مشخصی برگردانیم که به عنوان شهروند تابع نظم سیاسیِ مشخصی هستند، به سخنی دیگر اگر نه از یک ایده ی انتزاعیِ حق، بلکه از نظم سیاسی و تلاش برای دموکراتیک کردن جامعه و سیاست عزیمت کنیم، باز در مورد برداشت دین از حقوق بشر به نتیجه ی مشابهی می رسیم. نظم سیاسی و اجتماعی ای که دین ارزشهای خود را در آن متجلی می بیند، آنی نیست که بتوان آن را دموکراسی ای دانست که بودش یابیِ حقوق بشر تابع بودش یابیِ آن است. پس کلاً می توان گفت که دین اصیل سنتی، یعنی آن دینِ دستکاری نشده توسط عصر جدید، درکی از حقوق بشر نداشته است، زیرا حقوق بشر با گسست از منشِ عبودیت پا گرفته است، اما آن دین بر بنیادِ عبودیت بوده است. اگر منشِ عبودیت با انقلابهای فکری و سیاسی عصر جدید در هم نمی شکست، هزاران سال هم اگر می گذاشت در واتیکان یا قم مفهومی به نام حقوق بشر زاده نمی شد.
موضوع در سطح گفتار همگانی
پس می توانیم برنهیم که دین با حقوق بشر سازگار نیست. این برنهشت اما فقط آن هنگام درست است که هر دو مفهوم دین وحقوق بشر را با محتوایی شفاف و با مرزهای تیز ـ جدا گشته از پیرامونشان تعریف کنیم. این دو مفهوم در کاربست روزمره ی خود چندان شفاف نیستند، به سیالیت تفسیری میدان می دهند و تابع برداشتهای مختلف می شوند. آنها به اموری انسانی ارجاع می دهند و از این نظر سیالیت تفسیری در بود آنهاست. پیش می آید که با تفسیری خاص، به صورت آگاهانه یا فقط در واکنش تجربی و بی هیچ مقدمه چینیِ گفتمانی ِمشخصی، گفته شود : “ دین با حقوق بشر سازگار است.“ این سخن معمولاً بیش از آن که بخواهد مدعی ثبت واقعیت در گزاره ای آغازگر یک بحث نظری باشد، بیان یک خواست،آرزو، انتخاب و سلیقه است. گزارنده با این گزاره می گوید، که دینی می خواهد یا دینی را می پسندد و آن ادراکی از دین را درست می داند که با حقوق بشر سازگار باشد. گزارنده ممکن است مفهوم حقِ بشری را نیز به همین صورت ناشفاف در ذهن داشته باشد و تصور کند آزادی به عنوان مقوله ی بنیادی در ایده ی حقوق بشر، سازگاری کامل دارد با ارزشهای دینی، که بنا بر برداشت وی سمت آزادگی را برنموده اند.
گزاره ی “ دین با حقوق بشر سازگار است “ را در این مفهوم آرزویی، سلیقه ای و انتخابی آن گزاره ای گفتاری می نامیم و معنای آن را در گفتار جاری زیست ـ جهانی می جوییم. شکل منفیِ این گزاره را پیشتر در سطح نظری برنهشتیم. پرسیدنی است که گزاره ی نظری “ دین با حقوق بشر سازگار نیست، آیا به راستی وازنندهی گزارهی گفتاریای است که میگوید: ” دین با حقوق بشر سازگار است”؟ و نیز اگر در سطح نظری کسی برنهد که “ دین با حقوق بشر سازگار است “، آیا همان چیزی را می گوید که گزاره ی گفتاری نظیر آن بیان می کند ؟ گزاره نظری با ادعای میان ـ نهادی بودن در میان گذاشته می شود. گوینده باور دارد که هر نهادِ ادراک کننده ای اگر به درستی موضوع را بررسد، یعنی فقط واقعیتها را ببیند، روشن بیندیشد و درست استدلال کند، به همان نتیجه ی وی می رسد ؛ از این رو این نتیجه تابع نهادِ ادراک کننده ی خاصی نیست، و به این اعتبار میان ـ نهادی است.
محتوای گزاره ی میان ـ نهادی را می توانیم نتیجه ی بحثی واقع بین و استدلالی تلقی کنیم میان انسانهایی که تواناییِ پیشبردِ چنین بحثی را دارند. در جریان چنین بحثی طبعاً روا نیست که کسی بگوید “ این تفسیر من است، می خواهید بپذیرید، می خواهید نپذیرید“، یا سلیقه ی من این است “، “ من این گونه می پسندم “، به من الهام می شود،“ “ من چیزهایی را می بینیم، که شما نمی توانید ببینید،“ “ این نظرِ من است، چون من نظر کرده هستم “ و حرفهای دیگری از این دست. در پهنه ی گفتارِ روزمره، آنگاه که کسی می گوید “ من این گونه فکر می کنم “، چه بسا منظورش این است که بحث نکنید، مرز پذیرشِ من اینجاست و من تمایلی دارم که انگیزه های خود را دارد و با استدلالهای شما تغییر یافتنی نیست. اگر پای اعتقادی فردی در میان باشد و از آن اعتقاد زیانِ مشخصی به ما نرسد، پاسخ ما در این حال مثلاً این می شود که “ ما به نظر شما احترام می گذاریم“،“ هر کس حق دارد نظر خود را داشته باشد. “ بر همین پایه باید بر عقیده ی گزارنده ی سازگاری دین با حقوق بشر در پهنه ی گفتارِ روزمره احترام گذاشت. کسی که چنین می گوید شاید آرزویی را بیان کند و این خواست را، که این چنین کنیم، نه آن چنان که آن دیگران می کنند.
معمولاً با مفهومهای شفاف و زنجیره های استدلالیِ مطلوبِ بحث ِنظری با گفتارِ روزمره درگیر شدن بیهوده کاری است، خاصه در مبحثهایی که تخصصی نشده اند یا باورِ عمومی نظردهی درباره ی آنها را حقِ خود می داند. گفتارِ روزمره تجویزهای پزشکیِ خاص خود را دارد. جایی که سواد و آگاهی عمومی در مورد بهداشت وجود دارد، اگر پزشکان به عنوانِ متخصصان مفهومها و گزاره های پزشکی دخالت کنند و زبانِ روزمره را نقد کنند، سخنشان پذیرفته می شود. اما اگر مثلاً پای رخدادی در تاریخ دین در میان باشد و مورخان پا در پهنه ی بحث گذاشته و بگویند واقعیت تاریخی جز آن است که در گزاره های اعتقادی دینی در مورد رخدادهای گذشته بیان شده است. نمی توانند انتظار داشته باشند سخنشان همچون سخنان پزشکان در مورد پیشین پذیرفته شود. نباید تعجب کرد اگر بحثی درگیرد و در جریان آن کسی گوید ذره ای در باورهایش تغییر نمی دهد، حتی اگر حق با مورخان باشد. در بحثهای سیاسی نیز چنین است. متخصص باید زبان تخصصی اش را کنار بگذارد و مقصودش را در گفتارِ طبیعی ِروزمره بیان کند. تقسیم موضوعهای سیاسی به مبحثهای تخصصی و سپردنِ آنها به خبرگان خواست دموکراتیکی نیست. شفافیت یابیِ ادراک سیاسی عمومی جریانِ پیچیده ای است که با تزریق مستقیمِ مقوله های نظری نمی توان فرایندِ آن را کوتاه کرد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله دین و حقوق بشر


دانلود مقاله انتظار بشر از دین

 

 

آیا باید پرسید: “انتظار بشر از دین چیست؟” یا: “انتظار دین از بشر چیست؟” چرا؟
استاد ملکیان دو پرسش “انتظار بشر از دین چیست؟” و “انتظار دین از بشر چیست؟” مانعةالجمع نیستند، تا سؤال کنیم که کدامیک از آن دو را باید پرسید .هر دو پرسش پرسیدنی‌اند و می‌توان آنها را با هم پرسید.
در همین جا و قبل از این که به جواب سایر سؤالات بپردازم، تذکار این نکته را لازم می‌بینم که، با توجه به این که همه سؤالات دوازده‌گانه شما حول محور “دین” می‌چرخد، ضرورت دارد که مراد از لفظ “دین” را تعیین کنیم .قصد ندارم که دین را تعریف کنم، که، از سویی، کاری است بسیار دشوار، بل مُحال، و، از سوی دیگر، کاری است غیرضروری، بیفایده، و حتی بیمعنا .اما عدول از تعریف دین، هر وجهی داشته باشد، به هیچ روی، ما را مُجاز نمی‌دارد که مراد خود را از لفظ “دین” تعیین نکنیم؛ چرا که این کار دوم، یعنی تعیین مراد، اگر صورت نپذیرد گفت‌وگو و دادوستد فکری ما در فضایی غبارآلود و مِه‌گرفته انجام می‌گیرد، که در آن نه هیچ اختلافِ‌نظرِ ظاهری‌ای دلالت بر اختلاف‌نظرِ واقعی دارد و نه هیچ اتفاق‌نظرِ ظاهری‌ای دال بر اتفاق‌نظرِ واقعی است؛ یعنی اصلاً گفت‌وگو و دادوستدی در میان نیست.
مراد من از “دین”، در جواب‌هایی که به سؤالات شما می‌دهم، مجموعه تعالیم و احکامی است که، بنا بر ادعایِ آورنده آن احکام و تعالیم و پیروان او، حاصل ذهن بشر نیست، بلکه، برعکس، دارای منشأ الهی است، خواه وَحیانی باشد (مانند اسلام) و خواه عرفانی (مانند آیین بودا) .بدین قرار، فی‌المثل، کمونیزم، لیبرالیزم، و امانیزم که گاهی “دین” خوانده می‌شوند، با توجه به خاستگاه و گرایش‌هایشان و این که چیزی بیش از دستاورد فکر بشر نیستند، در مواضعه و اصطلاح ما “دین” نامیده نمی‌شوند (و البته این امر هیچ چیزی را، در عالم واقع، اثبات یا نفی نمی‌کند؛ زیرا قراردادهای زبانی نفیاً و اثباتاً به عالم واقع کاری ندارند.) اگر “دین” را به این معنا اخذ کنیم ادیان بزرگ روزگار ما عبارتند از: اسلام، مسیحیت، دین یهود، آیین هندو، آیین بودا، آیین دائو، شینتو، و زرتشتی‌گری؛ و می‌توان گفت که در این سؤال و جواب‌ها بیشتر به این هشت دین ناظریم.
آیا معتقدان به حقانیت متون مقدس دینی می‌توانند جواب سؤالِ “انتظار بشر از دین چیست؟” را از متونِ مقدسِ دینی خود طلب کنند یا باید پاسخ را از غیر این طریق بجویند؟ چرا؟ اگر به غیر متون مقدس رجوع باید کرد آن غیر چیست؟
به نظر می‌رسد که معتقدان به حقانیتِ متونِ مقدسِ دینی نمی‌توانند جواب سؤال “انتظار بشر از دین چیست؟” را از متونِ مقدس دینیِ خود طلب کنند؛ زیرا، به نحوِ پَسین و از طریق رجوع به متونِ مقدسِ ادیانِ مختلف، می‌دانیم که جواب این سؤال در هیچیک از آن متون نیامده است .وانگهی، حتی اگر جواب سؤال مذکور در متن مقدس دینی‌ای هم آمده بود، باز آدمیان می‌بایست صحت و سقم آن جواب را با خویشتن‌نگری و درونبینی معلوم می‌داشتند و، در این صورت، در واقع جواب را از خود طلب می‌کردند .ظاهراً باید پاسخ را از غیرِ طریقِ رجوع به متونِ مقدسِ جُست و یافت؛ و آن غیر هم، چنانکه به اشارت گذشت، خویشتن‌نگری و درون‌بینی است: یکایک متدینان باید به خود رجوع کنند و دریابند که از تدین خود، یعنی از التزام همه جانبه به دین خود، انتظار و توقع حصول چه مطلوبی را دارند .البته از این که جواب سؤال مذکور را باید با خویشتن‌نگری و درونبینی دریافت لزوماً استنتاج نمی‌شود که انتظار بشر از دین امری است خصوصی، بدین معنا که در آن جایی برای حجت و دلیل و نیز رد و تکذیب نیست، بلکه کاملاً امکان دارد که مشاهدات و گردآوری آمارها نشان دهد که همه یا اکثریت قریب به اتفاق یا بیشتر متدینان یا انسان‌ها چشمداشتشان از دین امر واحدی است (که فعلاً با تعیین آن امر واحد کاری نداریم).
بلی، سؤال دیگری می‌توان کرد، و آن این که: آیا نمی‌توان با رجوع به متون مقدس پاسخ این پرسش را یافت که: “انتظار بشر از دین چه باید باشد؟” به تعبیر دیگر، اگر متون مقدس انتظار بشر از دین را گزارش نمی‌کنند، لااقل، به اصلاح و تصحیح آن نمی‌پردازند؟ و باز، به تعبیر سوم، آیا متون مقدس بیان نمی‌کنند که چه انتظاراتی از دین داشتن بجاست و چه انتظاراتی نابجا؟ بعید نیست که جواب این سؤال مثبت باشد، یعنی متون مقدس بیان کرده باشند که دین فقط چه انتظار یا انتظاراتی را برآورده می‌کند یا، به عبارت دیگر، چه وعده یا وعده‌هایی می‌دهد و، به عبارتی که اندکی مسامحه‌آمیز است، چه کارکرد یا کارکردهایی برای خود قائل است .اما اگر هم چنین باشد، باز، باید دانست که در صورتی بشر به دین اقبال می‌کند که وعده‌ای که دین می‌دهد در جای دیگری، به نحو بهتر یا لااقل به همان نحو، انجاز نشود.
آیا یافتن پاسخی برای پرسشِ “انتظار بشر از دین چیست؟” فقط نتیجه عملی دارد یا نتیجه نظری هم دارد؟ فی‌المثل آیا در فهم متون مقدس هم تأثیری دارد یا نه؟ اگر بلی، چگونه؟
یافتن پاسخی برای پرسش “انتظار بشر از دین چیست؟” فقط نتیجه عملی ندارد، بلکه نتیجه نظری هم دارد و، فی‌المثل، در فهم متون مقدس هم مؤثر است .اگر فهم احکام و تعالیم مندرج در متون مقدس را به معنای عام آن بگیریم که شامل علم به معنای احکام و تعالیم، علم به اهمیت نسبی هر یک از احکام و تعالیم در قیاس با سایر احکام و تعالیم، علم به علت و جهت (یا فلسفه وجودی) آنها، و تفسیر آنها بشود، با اندک تأمل، می‌توان دریافت که انتظار هر فرد از دین در فهمی که وی از متون مقدس می‌تواند داشت تأثیر تام و قاطع دارد .البته نه به این معنا که هیچ گزارة دینی و مذهبی‌ای نیست اِلا این که انتظار از دین در فهم آن اثر دارد؛ اما، به صورت موجبه‌ای جزئیه، می‌توان گفت که فهم بسیاری از گزاره‌های دینی و مذهبی بر تعیین انتظار از دین توقف دارد.
به نظر شما، انتظار ما انسان‌ها از دین چیست؟
ما انسان‌ها، در طی زندگی اینجهانی و دنیوی، همواره، خود را در اوضاع و احوالی نامطلوب می‌یابیم .این زندگی آگنده است از دردها و رنجهای جسمانی، روحی، فردی، و جمعی؛ و این واقعیت با چنان وضوح و بداهتی مشهود و معلومِ یکایکِ ما انسان‌هاست که کسی در آن چون و چرا ندارد و، در نتیجه، کسی هم خود را محتاج اقامه حجت و دلیل بر آن نمی‌بیند و حتی می‌توان گفت که هر گونه شرح و بسط و تفصیل و اطناب در باب آن نه فقط چیزی بر معلومات مخاطب نمی‌افزاید بلکه از شدتِ وضوح و ظهورِ این واقعیت همیشگی و همه‌جایی و همگانی می‌کاهد. امورِ واقعِ دردانگیز و رنج‌آور را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد: یکی آن گروه از امور واقع دردانگیز و رنج‌آور که تغییرپذیر و، به تعبیری، قابلِ اِمحاءاند، و دیگری آن گروه که چنین نیستند .این که هر امر واقع دردانگیز و رنج‌آوری متعلق به کدامیک از این دو گروه باشد، البته، بستگی تمام عیاری دارد به زمان و زمانه‌ای که بشر در آن می‌زید؛ به عبارت دقیق‌تر، بستگی دارد به میزان پیشرفت علمی و فکری بشر در هر عصر .ممکن است در عصری تغییر و امحاء یک امر واقع در حدِ وُسعِ بشر نباشد، اما در عصری متأخرتر، به یُمنِ پیشرفت علوم و معارف بشری، آن تغییر و امحاء مقدور و میسور گردد. ناگفته پیداست که از این قول نمی‌توان لزوماً نتیجه گرفت که هرچه زمان می‌گذرد و پیشرفت علمی و فکری بشر، و به تَبَعِ آن فنون و صناعات و اسباب و آلات او، بیشتر می‌شود از شمار امور واقع دردانگیز و رنج‌آور می‌کاهد، زیرا ممکن است ـ و این امر امکانی به وقوع هم پیوسته است ـ که گذر زمان، از سویی، بعضی از تغییرناپذیرهای قبلی را تغییرپذیر و، طبعاً، نابود کند و، از سوی دیگر، پاره‌ای امور جدید پدید آورد که موجِبِ درد و رنج بشر گردند .و، به هر حال، همیشه آدمی گرفتار درد و رنج‌هایی بوده است، و هست، و خواهد بود که عِلَل و موجباتِ آنها را نمی‌توانسته است از میان بردارد، و نمی‌تواند، و نخواهد توانست .آدمی حقیقت‌طَلَب است و این امر که امکان دارد و بلکه بسیار محتمل است که دستخوش جهل و خطا و وهم باشد او را آزار می‌دهد؛ خیرخواه، و به تعبیری عصمت‌جو، است و این امر که ممکن و بسیار محتمل است که دچار بدکرداری و نادرستی شده باشد او را آزرده می‌کند؛ خواستار خلاقیت است و این که فرصت و مَجال بسا کارها که می‌خواهد کرد را ندارد آزرده‌اش می‌کند؛ جاودانگی‌جوست و واقعیت مرگ “جسمانی” او را می‌آزارد؛ زیاده‌طلب، و به عبارتی بی‌نهایت‌طلب، است و نقصان‌ها و محدودیت‌ها موجب درد و رنج او می‌شوند؛ تنهاست و از احساس تنهایی در رنج است؛ از این که می‌بیند که از حیث همان سرمایه‌‌‌های نخستین که با آنها پای به این جهان گذاشته است با دیگران تفاوت دارد و تُنُکمایه‌تر از آنان است رنج می‌برد و کیست آن که هیچ کس دیگری را از خود پُرمایه‌تر نبیند؟ و… اینهاست بخشی از ماندگارترین موجِباتِ درد و رنج آدمی .اما، از طرف دیگر، همین درد و رنج‌های ماندگار، که ماندگاری و پایایی‌شان معلول پایایی علل آنهاست، اگرچه نابودشدنی نیستند، ممکن است تحمل‌پذیر و هموار شوند؛ و تحمل‌پذیری و همواری درد و رنج بدین معناست که آنچه در ساحت و لایه‌ای از وجود انسان درد است و رنج در ساحت و لایه‌ای ژرفتر و والاتر متعلقِ رضا، و حتی رغبت، واقع گردد. اما این امر، یعنی تحمل‌پذیری و همواری درد و رنج‌های ماندگار، تنها در صورتی امکان وقوع دارد که درد و رنج‌ها معنا بیابند .معنایافتگی درد و رنج همان و مورد رضا و رغبت قرار گرفتنِ آن همان .فرق کسی که، فی‌المثل، خودآگاهانه و خودخواسته گرسنگی می‌کشد و کسی که نه از سرِ علم و عَمد بلکه از سر ناچاری تن به گرسنگی می‌دهد در این است که اولی برای رنج ناشی از گرسنگی‌‌اش معنایی یافته است و دومی نه؛ و هم از این روست که قدرت تحملی در اولی، متناسب با قدر و عظمت معنایی که حالت گرسنگی برای او دارد، هست که در دومی نیست.
پس از تمهید این مقدمات، می‌توان گفت که انتظار ما انسان‌ها از دین این است که دین به درد و رنج‌های ما، و به تعبیری عامتر به زندگی ما، معنا بدهد، و با معنا دادن به درد و رنج‌های ما، ما را از آنها، به تعبیری، برهاند و به اوضاع و احوالی مطلوب برساند. از این رو، بجاست اگر مدعی شویم که انتظار آدمیان از دین این است که آنان را از وضع و حالِ موجودِ نامطلوب به وضع و حالِ مطلوبِ مفقود برساند، از این راه که به زندگی معنا ببخشد و عدم مطلوبیت آن را بزداید.
در این موضع چند نکته شایان ذکر است: نخست این که: ممکن است، با توجه به این که بعضی از صاحب‌نظران در مطالعات تطبیقی ادیان گفته‌اند که نقطه شروع آیین بودا رنج است و حال آن که نقطه شروع مسیحیت گناه است و نقطه شروع اسلام و آیین هندو، یعنی جدیدترین و قدیمی‌ترین ادیان، خودِ انسان است
و نیز با توجه به تأکید آیین بودا بر راه رهایی از رنج، گمان رود که جوابی که، در اینجا، به سؤال “انتظار ما انسان‌ها از دین چیست؟”،
داده شده جوابی است موافق مشرب بودا .اما، گذشته از این که حق و حقیقت نه شرقی است و نه غربی و صرفِ انتسابِ جواب به، فی‌المثل، بودا موجب سقم یا صحت آن نمی‌شود، باید دانست که اختلاف آیین بودا با سایر ادیان بیشتر بر سَرِ خاستگاه رنج است و راه رهایی از آن، نه خودِ آن.
دوم این که نباید گمان بُرد که اگر انتظار بشر از دین این است که به زندگی معنا دهد، بسیاری از احکام و تعالیم موجود در کُتُبِ مقدسِ ادیانِ مختلف زاید و بیهوده است، چرا که به معنا دادن به زندگی ربطی ندارد؛ زیرا درست است که ادیان به پرسش‌هایی از قبیلِ ما از کجا آمده‌ایم؟ به کجا خواهیم رفت؟ در کجاییم؟ در فاصله میان زایش و مرگ چه باید بکنیم و چه باید بشویم؟ هم می‌پردازند، اما، می‌توان گفت که همه این قبیل مسائل هم تمهید مقدمه می‌کنند برای جواب آن مسأله عظیمِ معنای زندگی و درد و رنج .مثلاً نظریه تناسخ در ادیان هندی در صدد توجیه نابرابری‌های عظیمی است که انسان‌ها، به هنگام ولادت، با یکدیگر دارند: (شخصی با بدن سالم و بهره هوشی بالا به دنیا می‌آید، با پدر و مادری مهربان و دارای درآمدی سرشار، در جامعه‌ای پیشرفته و مرفه، بطوری که همه گنجینه فرهنگ بشری در اختیار کسی است که، به همین سَبَب، آزادی چشمگیری در گزینش شیوه زندگی خود دارد. شخص دیگری با بدن علیل و بهره هوشی پایین به دنیا می‌آید، با پدر و مادری نامهربان، کم‌درآمد و نافرهیخته، در جامعه‌ای که، در آن، شخص مذکور احتمال قوی می‌رود که جنایتکار شود و به مرگ زودرس و فجیع بمیرد .آیا عادلانه است که این دو شخص با سرمایه‌هایی تا این حد نابرابر به دنیا بیایند؟ اگر هر وقت که نطفه طفل جدیدی منعقد می‌شود نَفس جدیدی خَلق می‌گردد، آیا می‌توان خالق را، که سَببَ سازِ مَواهِبِ نابرابرِ همه نفوس است، مهربان دانست؟ هرچه بیشتر درباره نابرابری‌هایِ فاحشِ آدمیان به هنگام ولادت، و درباره این اصل مفروض و مسلم دینی ما غربیان که انسان‌ها را خدا با این وضع و حال‌های متفاوت آفریده است، می‌اندیشیم احتمال بیشتری می‌رود که بیعدالتی‌های عظیمی در این کار ببینیم.
(Hick, John H., Philosophy of Religion, 3rd ed., Prentice-Hall, Inc., 1983, pp.133-4)
نظریه تناسخ، برای توجیه این نابرابر‌‌ی‌های چشمگیر، می‌گوید: «ما همگی زندگی‌‌های قبلی‌ای داشته‌ایم و وضع و حال زندگی کنونی‌مان نتیجه مستقیم زندگی‌های سابق ماست .پس هیچ نوع بُلهوسی، بینظمی و اغتشاش، و بیعدالتی‌ای در نابرابرهایی سرنوشت ما آدمیان نیست، بلکه فقط علت و معلول در کار است، و اکنون چیزی را می‌درویم که خودمان در گذشته کاشته‌ایم .خودِ اصیلِ ما در طول زندگی‌های گونه‌گون می‌پاید و مُدام از نو به دنیا می‌آید یا تناسخ می‌پذیرد و چند و چون کل افعال او در هر یک از این زندگی‌های وضع و حال زندگی بعدیش را تعیین می‌کند.» (Ibid, p. 134.) فِعلاً با قدرتِ اقناعِ این راه‌حل کاری ندارم. فقط می‌خواهم نشان دهم که چگونه پرداختن به مسأله “از کجا آمده ایم؟” می‌تواند در خدمتِ معنادار ساختنِ یکی از درد و رنج‌های همیشگی ما انسان‌ها باشد، یعنی درد و رنج ناشی از مشاهده نابرابری سرمایه‌‌‌های نخستین .نظریه گناه ذاتی یا فطری در مسیحیت هم برای معنادار ساختن بعضی از درد و رنج‌های دیگر ماست.
سِدیگر آن که مراد از معنابخشیِ دین به درد و رنج‌ها و زندگی ما، چنانکه معلوم است، بخشی از مسأله معنای وجود است که به وجود و حیاتِ منِ آدمی ناظر است، نه آن بخش از این مسأله که به جهان هستی، به طور کلی، نظر دارد .به عبارت دقیق‌تر، آنچه مقصود اصلی ماست معنایافتگی زندگی خودمان است؛ و اگر احیاناً به معنا و فلسفه وجودی سایر اجزاء عالَمِ وجود هم بپردازیم به طفیل همان مقصود اصلی و به قدری است که در حل مسأله اصلی ضرورت دارد. برای تفصیل این سخن، رجوع کنید، از جمله، به:
(Britton, Karl, Philosophy and the Meaning of life, Combridge: Combridge University Press, 1971) ,Chs 1 and 9(.
و چهارم آن که یکی از وجوه تفاوت میان شأن و کارکرد دین و شأن و کارکرد علم هم از آنچه گذشت آشکار شد .از شؤون و کارکردهای علم، و فنون و صناعات و اسباب و آلاتِ زاده علم، یکی این است که کمابیش بعضی از موجِباتِ درد و رنج زندگی را از میان بردارد. اما علم نمی‌تواند به درد و رنج موجود و بالفعل و هنوز از بین نرفته معنا ببخشد و آن را قابل فهم و هضم و قبول کند .و این کاری است که، به گمان من، بشر از دین انتظار می‌برد .از سوی دیگر، بشر از دین انتظار ندارد که هرگونه درد و رنجی را، با نابود ساختن علل و موجباتِ آن، ریشه‌کن کند، لااقل بدین دلیل که، در طول تاریخ، عدم اقدام دین به این کار یا عدم توفیق دین در این کار سَبَبِ رویگردانی و اِدبارِ بشر از دین نشده است.
حقانیت یک دین به چیست؟ آیا حقانیت یک دین، برای این که آن دین پذیرفته شود، کفایت می‌کند؟ اگر نه، به چه شرط یا شروط دیگری هم نیاز هست؟ و، اساساً، چگونه می‌توان حقانیت دینی را احراز کرد؟
این سؤال که “حقانیت دین به چیست؟” ممکن است بدین معنا تلقی شود که: اساساً حقانیت دین یعنی چه؟ معنای حقانیت دین چیست؟ در جواب باید گفت که مراد از “حقانیت” یک دین گاه این است که آن دین منشأ الهی دارد و حاصل کَشف یا جَعلِ فرد یا نوع انسانی نیست، و گاه این است که آن دین مطابق با واقع، یعنی دارای صدق منطقی، است، و گاه این می‌تواند بود که آن دین انتظار یا انتظاراتی را که بشر از دین دارد برمی‌آورد .در معنای اول، دین بیشتر به چشم نوعی پیام نگریسته می‌شود که حق بودنش به این است که عین گفته یا نوشته فرستنده پیام باشد، نه این که مدعی پیام‌آوری آن را از خود برساخته باشد .معنای دوم پیشفرضش این است که همه احکام و تعالیم دینی گزاره‌هایی ناظر به واقع و حاکی از واقعیات‌اند، یعنی به اصطلاح منطقی “قضیه”اند .و در معنای سوم برای دین کارکردی قائل شده‌اند و برحسب این که دینی آن کارکرد مطلوب را داشته باشد یا نه به دین حقیقی یا “واقعی” و دین غیرحقیقی یا “بَدَلی” متصفش می‌سازند، درست مانند این که برای طلا کارکردی قائل شویم و آنگاه هرچه را به نام طلا به ما عرضه می‌کنند، برحسب وجود یا عدم آن کارکرد در آن، به طلای واقعی یا بَدَلی متصف کنیم.
اگر مرادمان از “خدا” موجودی دارای علم مطلق، قدرت مطلقه، و خیرخواهی علی‌الاطلاق باشد، می‌توان گفت که اگر حقانیت دینی، به معنای اول این اصطلاح، احراز شود این احراز کفایت می‌کند برای این که آن دین پذیرفته شود .و نیز می‌توان گفت که اگر، به معنای دوم یا سوم، حقانیت دینی احراز گردد آن دین پذیرفته خواهد شد. بلی، در باب معنای سوم “حقانیت” دین، شاید بتوان گفت که، چون برآوردن انتظار، خود، امری ذومراتب است، بعید نیست که انسان حقجو فقط به این اکتفا نکند که فلان دین انتظار یا انتظارات او را برمی‌آورد، بلکه بخواهد بداند که آیا این کار را بهتر از سایر ادیان انجام می‌دهد یا نه.
و اما این که، اساساً، چگونه می‌توان حقانیت دینی را احراز کرد سؤالی است که، چون قرابت فراوانی با سؤال دوازدهم دارد، بهتر آن است که جوابش را به هنگام جوابگویی به آن سؤال بیاوریم.
کمال یک دین به چیست؟ آیا کمالِ دین امری ذومراتب است (چنانکه تعبیرِ “کاملترین دین” به ذهن القاء می‌کند)؟ و چگونه می‌توان کمال یک دین را احراز کرد؟
اگر کمال را وصف چیزی بدانیم که غَرضی که از آن داریم حاصل آمده است، شک نیست که کمال امری ذومراتب نخواهد بود و نمی‌توان از کمال بیشتر و کمال کمتر دم زد؛ زیرا هر چیز از دو حال بیرون نیست: یا غرضی که از آن داریم حاصل آمده، که در این حال آن چیز کامل است، یا حاصل نیامده است، که در این حال کامل نیست یا ناقص است؛ پس حالِ هر چیز دائر بین کمال و عدم کمال است، نه کمال بیشتر و کمال کمتر .همچنین اگر کمال را وصف چیزی بدانیم که همه اثری که از آن مطلوب است بر آن مترتب شده است، یا آن را وصف چیزی بدانیم که هر آنچه را که بدان نیازمند است دارد، باز، کمال امری ذومراتب نخواهد بود .بنابراین، در هیچیک از این شقوق سه‌گانه نمی‌توان گفت که، فی‌المثل، دین A از دین B کامل‌تر است یا دین X کامل‌ترین ادیان است، بلکه باید گفت که دین A کامل است و دین B کامل نیست یا دین X تنها دین کامل است و سایر ادیان ناقصند.
به هر تقدیر، کمال “یک” دین به این است که انتظار یا انتظاراتی را که بشر از دین دارد برآورد، و راه احراز “و زمان احراز” آن هم، بسته به این که چه انتظار یا انتظاراتی از دین داشته باشیم، فرق می‌کند.
در عین حال، به گمان این بنده، بعید نیست که مراد از کمال دین، که در بعضی از متون مقدس دینی و مذهبی آمده است، نفیِ پیشرفتِ تاریخیِ دین (یعنی تطور استکمالی آن در طول تاریخ) باشد، به معنایی که، فی‌المثل و علی‌الخصوص، در باب علوم تجربی قائل به پیشرفتیم. در نظر آورید وضعِ مثلاً علم فیزیک امروز را، و آن را با وضع همین علم در قرن‌های نوزدهم، هیجدهم، و هفدهم مقایسه کنید .به احتمال قریب به یقین، اگر نگویم یقیناً، حاصل این مقایسه قائل شدن به پیشرفت تاریخی فیزیک است، و این پیشرفت تاریخی به این معناست که فیزیک در قرن‌های هفدهم، هیجدهم، و نوزدهم کامل نبوده است و چون، باز هم به احتمال قریب به یقین، اگر نگویم یقیناً، معتقدیم که وضع این علم در قرن بیست ویکم و قرن‌های بعدی نیز پیشرفته‌تر از وضع کنونی آن خواهد شد، بالنتیجه، فیزیک در قرن بیستم هم کامل نیست. حاصل آن که قول به پیشرفت تاریخی یک پدیده، در واقع، قول به عدم کمال آن پدیده، در هر مقطع تاریخی، است .پس قول به کمال یک پدیده قول به نفی پیشرفت تاریخی آن است، و شاید مراد از کمال دین همین نفی پیشرفت تاریخی آن باشد. البته توجه دارید که نفی پیشرفت تاریخی دین، به هیچ روی، به معنای نفی افزایش تعداد پیروان آن یا افزایش قدرت و شوکت آنان یا هر امر دیگری از این سنخ نیست.
آیا دین باید فقط مصالح و مفاسد ما انسان‌ها را ملحوظ دارد یا باید به خوشایند و بدآیند ما هم نظر کند؟ در صورت دوم، آیا جمع این دو امکانپذیر است؟ چگونه و تا چه حد؟
مراد از “مصالح” را، در این سؤال، اموری می‌گیریم که بالمال به سود انسانند و، طبعاً، مراد از “مفاسد” را اموری که بالمال به زیان انسانند. “اگرچه مقصود از “بالمال” و “سود” و “زیان” هم خالی از ابهامی نیست” .اگر مراد از ,خوشایند” یا “بدآیند” گونه ویژه‌ای از احساس “رضایت” یا “عدم رضایت” از یک وضع خاص باشد، یعنی آن گونه احساس که ناشی از عدم تأمل و تروی در باب آثار و نتایج آن وضع خاص است، باید گفت که دین مُلزم به توجه به خوشایندها و بدآیندهای ما آدمیان نیست و فقط باید مصالح و مفاسد ما را ملحوظ دارد.
اما اگر مراد از “خوشایند و بدآیند” ساحَتِ عاطفیِ روح ما، در برابر ساحَتِ علمیِ آن، باشد که، به نوبه خود، به دو بخش لذت و الم و اراده انقسامپذیر است، “هرچند بعید می‌بینم که مرادتان این باشد” باید گفت که دین چاره‌ای جز عنایت و اهتمام به این ساحت روح انسان ندارد .توضیح این که، درست به همان نحو که روح انسان چنان ساخته و پرداخته شده است که به بعضی از امور می‌تواند علم حاصل کند و به بعضی از امور نمی‌تواند، چنین نیز هست که از پاره ای از امور لذت یا الم می‌تواند بُرد و از پاره‌ای از امور نمی‌تواند و، قهراً، بسا چیزها هست که متعلَّقِ طَلب و اراده او می‌تواند بود و بسا چیزهای دیگر هست که طَلب و اراده‌‌اش به آنها تعلق نمی‌تواند گرفت؛ یعنی انسان هم در ساحت علمی روح خود محدودیت دارد و هم در ساحت عاطفی روح خود؛ نه همه چیز را می‌تواند دانست ـ البته این مطلب اخیراً مورد بحث و مناقشه‌هایی قرار گرفته است .از جمله، رجوع کنید به مقاله آیا چیزی می‌تواند فراتر از طَورِ فهم بشر باشد؟
و نه همه چیز را می‌تواند خواست .اکنون، سخن این است که دین گریز و گزیری از توجه به محدودیت‌های عاطفی روح انسان ندارد، بلکه باید از آنچه انسان، به مقتضای ساخت و کارکرد عاطفی‌‌اش، دوست می‌دارد یا نمی‌دارد تغافل نورزد و در احکام و اوامر و نواهی‌ای که متوجه انسان می‌کند ساخت و کارکرد روح او را هم ملحوظ دارد تا تکلیف مالایُطاق نکرده باشد .بدین معنا، دین باید هم مصالح و مفاسد ما را ملحوظ دارد و هم خوشایندها و بدآیندهای طَبعی و طبیعی ما را. جمع این دو هم امکانپذیر است، از این راه که تصویری از جهان هستی ارائه کند که در آن تصویر مصلحت بودنِ هر یک از مصالح و مفسده بودنِ هر یک از مفاسد روشن و نُمایان باشد تا به آستانه آگاهی ما برسد. اگر ما آگاه شویم از این که چیزی از مصالح یا مفاسد ماست، یعنی بالمال به سود یا زیان ماست بدان چیز گرایشی یا از آن چیز گریزشی می‌یابیم. این یکی از مواردی است که می‌توان گفت: تا دین انسانی نباشد انسان دینی نمی‌تواند شد.
آیا دین، اساساً، برای سعادت دنیوی آمده است یا برای سعادت اخروی یا برای هر دو؟ به چه دلیل؟ اگر به شق سوم قائلید، جمع دو سعادت را چگونه ممکن می‌بینید؟

 

واقع این است که لفظ “سعادت” وضوح معنایی ندارد تا بتوان به این سؤال جواب واحدی داد .لفظ مذکور، عادتاً، به عنوانِ معادلِ لفظِ یونانیِ eudaimonia به کار می‌رفته و می‌رود؛ و خود متفکران و فلاسفه یونانی در ایضاح مفهوم و تشخیص مصداق آن با یکدیگر وِفاق نداشته‌اند .کافی است که به آثار بازمانده از متفکرانی مانند دموکریتوس، افلاطون، ارسطو، سنکا، و فلوطین نظری بیفکنید تا چند و چون اختلافاتشان را در این باب به رأی‌العین ببینید. بعضی “مانند دموکریتوس” خَیراتِ بیرون از خودِ آدمی، مانند ثروت، را در سعادت ذی‌دخل نمی‌دانسته‌اند، و بعضی می‌دانسته‌اند. برخی “مانند افلاطون” سعادت را به “بهترین وضع ممکن در زندگی” تعریف می‌کرده‌اند، و برخی این تعریف را زیاده از حد انتزاعی و کلی‌گویانه می‌دیده‌اند. بعضی “مانند ارسطو که سعادت را به خیرِ اعلایِ عملیِ انسان‌ها تعریف می‌کرد” آن را غایت و هدف و مطلوب لذاته تلقی می‌کرده‌اند، و بعضی “مانند رواقیون” آن را آلت و وسیله و مطلوب لغیره می‌انگاشته‌اند .برخی “مانند افلاطون” زندگی عادلانه را مصداق زندگی سعادتمندانه می‌دانسته‌اند، و برخی زندگی قرین تعقل و تفکر را؛ و… .حتی پاره ای از متفکران و فلاسفه از سعادت چنان تصوری داشته‌اند که، بر طبق آن، تعبیر “سعادت اُخروی”، که در متن سؤال شما آمده است، به نظرشان تعبیری متنافی‌الاجزاء می‌آمده است .از ذکر این نکته جالب توجه هم نگذرم که، تا آنجا که این بنده باخبر است، اساساً تفکیک سعادت دنیوی و زودگذر از سعادت اُخروی و ابدی تا قبل از اگوستین قدیس در هیچیک از کُتُب و رسائل و مقالات فلاسفه نیامده است.

 

از این رو، برای پاسخگویی به پرسش شما، بهتر آن است که، بنا به قرارداد، سعادت را به “بهترین اوضاع و احوال ممکن” تعریف کنیم و آن را به دو قسم “سعادت دُنیوی” و “سعادت اُخروی” تقسیم کنیم و مرادمان از “سعادت دنیوی” بهترین اوضاع و احوال ممکنی باشد که قبل از مرگ روی می‌تواند داد و مقصودمان از “سعادت اخروی” بهترین اوضاع و احوال ممکنی باشد که بعد از مرگ رُخ می‌تواند نُمود و سعادت دنیوی را هم، به نوبه خود، به سعادت مادی و سعادت معنوی منقسم سازیم.
مرادم از “سعادت دنیوی مادی” همان چیزی است که امروزه از آن به بالاترین سطح “یا معیار” زندگی تعبیر می‌کنند. سطح زندگی شامل اموری است که به رفاه می‌افزاید .هرچه ثروت یا درآمد یا اشیای مصرفی یا خدماتی که شخص یا خانواده یا گروه اجتماعی‌ای در اختیار دارد بیشتر باشد، هرچه میزان مرگ و میر اطفال کمتر و امید زنده ماندن در حین تولد بیشتر باشد، هرچه مقدار کالری و پروتئین حیوانی مصرفی بیشتر باشد، هرچه تعداد تختخواب‌‌‌های بیمارستان‌ها و پزشکان نسبت به جمعیت بیشتر باشد، هرچه شرایط مسکن بهتر باشد، هرچه تعداد تحصیل‌کنندگان بیشتر و تعداد بیسوادان کمتر باشد، هرچه میزان پس‌انداز و قدرت خرید بیشتر شود، هر چه تعداد ساعات کار در هفته کمتر و شرائط کار بهتر شود، هرچه مصرف الکتریسیته و فولاد بیشتر باشد، و… .سطح زندگی بالاتر است .با توجه به این معنای جدید تعبیر “سطح زندگی”، می‌توان گفت که دین، اساساً، برای هرچه بالاتر بردن سطح زندگی نیامده است و شأن و کارکَردش، به هیچوجه، این نیست. در تمدن جدید، که تمدنی اینجهانی است، سطح زندگی تقریباً تنها معیاری است که در ارزیابی‌‌های‌ بجد گرفته می‌شود و بدان اهتمام و عنایت می‌ورزند؛ اما، به گمان این بنده، تمدن دینی مبنا و معنا و مقصود و مراد دیگری دارد.
مرادم از “سعادت دنیوی معنوی” عدالت، آزادی، نظم، و امنیت در ساحت جمعی و رضای باطن “شامل آرامش، امید، و شادی” در ساحت فردی است .شک نیست که سعادت دنیوی معنوی، بدین معنا، و علی‌الخصوص بخشی از آن که به احوال فردی مربوط می‌شود، یعنی رضای باطن، مورد اهتمام و عنایت دین هست، هرچند پاره‌ای از صاحب‌نظران، مانند لُرد نُرث بُورن، معتقدند که از نظرگاه دینی حتی این سعادت نیز اهمیت ثانوی دارد.
و اما سعادت اخروی، که از آن به “رستگاری”، “فَلاح”، “نجات”، “رهایی” ، و امثال اینها تعبیر می‌شود، سخت موردِ تأکیدِ ادیانِ سنتی است و همان خیر اعلی و غایت قُصوی‌ای است که این ادیان ارائه می‌کنند.
در اینجا، یکی ـ دو نکته شایان ذکر است: از آنچه درباره سطح زندگی گفته شد نباید دستخوش سوءتفاهم شد و چنین استنباط کرد که زندگی در چارچوب یک فرهنگ و تمدن دینی و سنتی مستلزم نوعی چشم پوشیدن و دست کشیدنِ ریاضت‌کشانه از مَواهِب و نعمات دنیوی است .حاشا و کلاّ .هیچ موهبت و نعمتی، از این حیث که مطبوع و لذت‌بخش است، ممنوع نیست .جان کلام این است که: اولاً: هدف دین بالا بردن هرچه بیشتر سطح زندگی، به معنایِ امروزین و جدیدِ این اصطلاح، نیست؛ و ثانیاً: اگر مواهب و نعمات دنیوی را یا به خاطر خودشان طَلب کنیم، نه از این رو که می‌توانند مقدمه حصولِ امرِ شریف‌تری باشند، یا بدان‌ها از این چشم بنگریم که گویی حق مایند، نه این که از سَرِ لطف در اختیار ما نهاده شده‌اند، و یا نپذیریم که، در ازای آنها، باید از خودگذشتگی‌هایی داشته باشیم، در هریک از این سه شق، آن مواهب و نعمات تبدیل به بُتهایی می‌شوند که ما را اسیر و برده خود می‌کنند و به جای آن که تعالی بخشند تدنی می‌دهند؛ چرا که، از نظرگاه دینی، مقدس بودن یا بُت بودن یک چیز، به هیچوجه، به صورت ظاهری آن بستگی ندارد، بلکه وابسته است به نحوه استفاده‌ای که از آن می‌کنیم و طرز تلقی‌ای که از آن داریم.
از این گذشته، هدف دین را ارتقای هرچه بیشتر سطح زندگی قلمداد کردن، در واقع، یکی از آثار و نتایجِ کاربردِ دیدگاهِ غیردینی و اینجهانی در باب دین است، و دین را به حد نوعی آرمان‌گرایی یا ایدئولوژی تنزل می‌دهد که با آرمانگرای‌های و ایدئولوژی‌های دنیوی در جهت وصول به هدف واحدی، که همان رفاه نوع بشر است، رقابت دارد و مسابقه می‌دهد .هم از این روست که، بدون مبالغه، می‌توان گفت که امروزه، غالباً، هدف دین چیزی در حد تحقق کامل آرمان‌های یک دولت ـ رفاه تصور می‌شود. به نظر می‌رسد که همه آرمانگرایی‌ها و ایدئولوژی‌های غیردینی نیک می‌دانند که دینی که هدفش تأمین رفاه انسان‌‌ها تلقی شود فلسفه وجودی خود را از دست داده است و در مواجهه با آنها، لامحاله، طعم تلخ شکست را خواهد چشید.
درآخر، به حکم “سخن از سخن شکفد”، این را نیز ناگفته نگذاریم که دو مطلب را از یکدیگر تمیز باید داد: یکی این که: آیا ارتقای هرچه بیشتر سطح زندگی را هدف اصلی قرار دادن رواست یا نه؟ دوم این که: آیا این ارتقا، هدف دین هست یا نه؟ در اینجا، ما را با مطلب اول هیچ کاری نبود و، از این رو، در باب آن مطلب نفیاً و اثباتاً چیزی گفته نشد. سخن ما یکسره درباره مطلب دوم بود .به تعبیر دیگر، مقصود، در اینجا، این نیست که میان مکاتب غیردینی و مکاتب دینی سنجش و داوری کنیم؛ مقصود صرفاً این است که مَبادی و مَقاصد این دو دسته مکتب را با هم خَلط نکنیم.
آیا تقسیم دین به قِشر و لُب یا حِجاب و لُباب یا صدف و گوهر را می‌پذیرید؟ یا همه بخش‌های دین را یکسان و هم‌ارز می‌دانید؟ اگر تقسیم را می‌پذیرید، آیا همه ادیان را، از حیث لُب، واحد و مشترک می‌بینید یا نه؟ اگر بلی، لُب همه ادیان چیست؟ و اگر نه، لااقل، لب دین اسلام را چه می‌دانید؟
شک نیست که همه بخش‌های دین یکسان و هم‌ارز نیستند. در دین، یک سلسله تعالیم، در قالبِ “عقائد” و “اساطیر”، هست که از طریق آنها در باب جهان هستی و مراتب آن، انسان و مراتب وجودی او، موجود مطلق، عوالم ماوراءطبیعت، عالم طبیعت، گذشته و آینده انسان، وضع و حال کنونی انسان و نقاط قوت و ضعف او آگاهی‌هایی ارائه می‌شود؛ و نیز یک رشته احکام، در قالبِ “اخلاقیات” و “عبادیات”، هست که به توسط آنها، در باب ارتباطات و مناسبات انسان با موجود مطلق، با خودش، با انسان‌های دیگر، و با سایر موجودات، خوب و بدها و درست و نادرست‌ها و باید و نباید‌ها و وظیفه و مسؤولیت‌ها تعیین می‌شود و افعال ظاهری و باطنی انسان مورد ارزشداوری قرار می‌گیرد. آن تعالیم و این احکام مجموعاً شأن و کارکردی دارند و در خدمت هدفی‌اند، یعنی می‌خواهند در مراتب مختلف وجود انسان “که شاید بتوان گفت، از دیدگاه دینی، چهار مرتبه‌اند: بدن، ذهن، نَفس، و روح” دگرگونی‌هایی پدید آورند .بر این اساس، می‌توان گفت که ایجاد این دگرگونی‌ها لب دین است و همه احکام و تعالیم دینی، که مقدمات و شروطِ به وجود آمدنِ این دگرگونی‌هایند، نسبت به آن لُب، در حکم قشرند .روشن است که در درونِ خودِ احکام و تعالیم نیز می‌توان به رابطه قشر ـ لُب قائل شد و بعضی از آنها را نسبت به بعضی دیگر قشر و بعض دوم را نسبت به بعض اول لُب قلمداد کرد.
و اما این که آن لُب و لُباب دین چیست و آیا همه ادیان، از حیث لُب، واحد و مشترکند یا نه مسأله‌ای است که حل آن توقف بر مطالعات و تحقیقات وسیع و عمیق در دو حوزه تاریخ ادیان و دینشناسی مقایسه‌ای دارد .حتی کسانی که لُب همه ادیان را واحد و مشترک می‌دانند، مانند هگل، فیلسوف معروف آلمانی (1831ـ1770)، شلایرماخر، عالم الهیات آلمانی (1834ـ 1768)، هاکینگ، فیلسوف امریکایی (1964ـ1873)، اتو، فیلسوف آلمانی (1937ـ1869)، و یونگ، روانشناس و روانکاو امریکایی (1961ـ 1875)، در تعیین این لب وفاق ندارند .همان طور که هاکینگ، که، به گمان بنده، روشمندانه‌تر و منطقی‌تر از سایر ذاتگرایان و قائلان به وحدت متعالی ادیان در جهت تعیین ذات و لُب ادیان و تمیز آن از اعراض و قُشور ادیان سعی کرده است، می‌گوید، کشف این که ذات واحد و مشترک ادیان چیست کار آسانی نیست؛ و باز، همان طور که وی، کاملاً بحق، می‌گوید

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 31   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود  دانلود مقاله انتظار بشر از دین


دانلود مقاله ویروسهای کامپوتری چگونه کار می کنند

 

 

 

 

ویروس های رایانه ای بسیار اسرار آمیز هستند و توجه بسیاری از برنامه ویسان مشاوران امنیتی شبکه های اینترنتی و حتی افراد عادی که از رایانه برای کارهای معمولی خود استفاده میکنند را به خود جلب کرده اند و سالانه هزینه هنگفتی برای جلوگیری ازانتشار و بالا بردن امنیت شبکه ها و رایانه ها د رمقابل ویروس ها صرف می شود. اگر بخواهیم از دید دیگری به ویروس ها نگاه کنیم نقاط آسیب پذیری و میزان آسیب پذیر بودن سیستم رایانه ای خود و یا اکنیت شبکه ای که ما د رحال کار با آن هستیم به ما نشان می دهند که البته ممکن است این کار کمی برایمان گران تمام شود!
یک ویروس که از طراحی و زیر ساخت پیچیده و سازمان یافته ای بهره مند باشد می تواند تاثیرات شگفت انگیز و در بعضی موارد مخرب بر روی شبکه اینترنت بگذارد. اثراتی که این ویروس ها بر اینترنت میگذارند و تعداد رایانه ها یی که آلوده می کنند خود گواه ارتباطات پیچیده و عظیم انسان ها و رایانه ها و شبکه های اطلاع زسانی در اینترنت می باشد.
برای مثال ویروس جدید مایدمMydoom worm)) تخمین زده شده که در یک روز حدود 255 هزار رایانه را آلوده کرده باشد. ویروس ملیسا( Melissa virus ) در سال 99 و من شما را دوست دارم I LOVE YOU در سال 2000 که ویروس های قدرتمندی که مایکروسافت و بسیاری از شرکت های ارائه دهنده سرویس ایمیل را مجبور کرد تا زمان پاک سازی و رفع مشکلات بوجود آمده توسط ویروس سرورهای خود را خاموش کنند . شاید وقتی کمی تحقیق کنید و عملکرد این ویروس ها را مورد مطالعه قرار دهید بسیار شگفت زده خواهید شد وقتی بفهمید که این ویروس ها بطرز بسیار ساده ای این کار ها را انجام می دهند. اگر در زمینه برنامه نویسی اطلاعات مختصر و یا حتی زبان برنامه نویسی بلد باشید با دیدن کد های برنامه این ویروس ها به ساده بودن و طرز کار ساده آن ها پی خواهید برد و از آن شگفت زده می شوید.
در این مقاله بحث ما در باره ویروس ها هم ویروس های معمولی و هم ویروس هایی که اخیرا شروع به فعالیت کرده اند می باشد بنابرا ین شما طرز کار ویروس ها و همچنین اطلاعاتی در باره نحوه محافظت و مقابله خود در برابر آن ها را یاد خواهید گرفت. تعداد ویروس ها در حال حاضر د رحال کاهش بوده ولی بعضی اوقات شخصی روش جدیدی برای ساختن آن پیدا می کند و بدین ترتیب ویروس جدیدی طراحی و ساخته می شود.
انواع آلودگی ها :
به دلیل اینکه ویروس ها نوعی از آلودگی های رایانه ای محسوب می شوند پس ما به جای واژه نادرست انواع ویروس ها از انواع الودگی ها استفاده می کنیم:
ویروس ها (Viruses):
ویروس ها یک برنامه یا کد(اسکریپت) بسیار کوچکی است که بر روی برنامه های بزرگتر سوار می شوند. یعنی در بین کد های اصلی یا فایل های اصلی بک برنامه دیگر که معمولا پر کاربرد می باشد قرار میگیرند و به محض نصب برنامه اصلی خود را وارد سیستم رایانه ای شخص قربانی می کنند و هنگام اجرای برنامه به طور خود کار اجرا میشوند و شروع به تخریب ( کارهایی که نویسنه ویروس از آن خواسته) می کنند.
ویروسهای پست الکترونیکی (Email-viruses):
این ویروس ها که از طریق پست الکترونیکی منتشر می شوند با وارد شدن به رایانه فرد خود را از طریق ایمیل هایی که در Address book شخص قربانی موجود هستند منتشر میکنند.
کرم ها (Worms) :
یک کرم قسمت کوچکی از یک برنامه میباشد که از طریق رایانه هایی که تحت یک شبکه کار میکنند و یا حفره های امنیتی موجود در یک سیستم عامل و یا برنامه اجرایی , خود را منتشر میکنند. روش انتشار آن ها از طریق شبکه بدین صورت است که یک کرم ابتدا که برای وارد شدن, رایانه مورد نظر را اسکن کرده و حفره های امنیتی موجود در آن را شناسایی می کند و سپس از طریق این حفره ها وارد رایانه دیگری شده و خود را گسترش می دهد.
اسب های تراوا(Trojan horses):
اسب های تراوا نیز از یک برنامه ساده ساخته می شوند. آن ها می توانند از طریق یک بازی اینترنتی آن لاین و یا دریافت ایمیل و ... وارد سیستم شما شوند.ولی وقتی که اجرا می شوند اثرات بسیار بدی بر روی سیستم شما بگذارند برای مثال ممکن است اطاعات هارد دیسک شما را پاک کرده یا حتی هارد شما را بسوزانند.ولی ضعف این نوع آلودگی ها تنها در این است که به صورت خود کار نمی توانند خود را منتشر کنند.مراقب این نوع از آلودگی ها باشید!
ویروس چیست ؟
بدان دلیل به ویروسهای کامپیوتری لفظ ویروس را اطلاق می کنند زیرا ویژگیهای آنها همانند ویروسهای بیولوژیکی می باشد . همانطور که یک ویروس کامپیوتری از کامپیوتری به کامپیوتر دیگر منتقل می شود ، یک ویروس بیولوژیکی نیز از بدن یک فرد به فرد دیگر منتقل میگردد .
البته شباهتهایی در سطوح عمیق تر نیز دارند که حائض اهمیت است . یک ویروس بیلوژیکی یک جاندار نیست . یک ویروس بیولوژیکی قطعه ای از DNA بوده که دارای یک غشای محافظ بوده و برخلاف سلول نمی تواند به تنهایی چیزی را تولید را کاری انجام دهد چون آن یک جاندار نیست . بلکه یک ویروس باید DNA خودش را به داخل یک سلول فرستاده و سپس این DNA ویروسی از سوخت و ساز سلول استفاده نموده و خود را تکثیر نماید .
گاهی اوقات سلول از بخش های ویروسی انباشته میشود بگونه ای که از هم پاشیده شده و ویروس را آزاد می کند . والبته گاهی اوقات نیز ذرات جدی ویروسی در داخل سلول جوانه زده و به این ترتیب سلول نیز زنده میماند .
یک ویروس کامپیوتری ممکن است که هرکدام از ویژگیهای فوق راداشته باشد .
برای اینکه یک ویروس رایانه ای اجرا گردد باید توسط یک فایل یا برنامه اجرا گردد . اگر برای بار اول اجرا گردد آنگاه از آن به بعد خود ویروس میتواند دیگر پرونده ها و برنامه ها را آلوده نماید .
آشکار است که تناسبات بین ویروس های رایانه ای و بیولوژیکی خیلی کم است ولی آنها با اندازه کافی شباهت دارند که بخواهیم نام یکسانی به آنها بدهیم .

 

Worm چیست ؟
یک Worm یک برنامه رایانه ای بوده که میتواند خود را از یک ماشین به ماشین دیگر کپی نماید . آنها معمولا در شبکه های رایانه ای بدنبال آلوده کردن دیگر رایانه های هستند . در هنگام استفاده از یک شبکه رایانه ای یک Worm می تواند به آسانی یک کپی کردن منتقل شده وگسترش یابد .
برای مثال " کد قرمز " یا red code یک Worm بود که 19 جولای سال 2001 در مدت زمانی حدود 9 ساعت خود را 250 هزاربار تکثیر نموده بود .
معمولا یک Worm بدنبال یکی از خفره های امنیتی در یک نرم افزار یا یک سیستم عامل می باشد .
برای مثال slammer یک Worm بود که در ژانویه 2003 با استفاده از یک حفره در Microsoft SQL server توانسته بود خودرا پخش نماید .
کد قرمز (Code Red): یک Worm از زمان رایانه ها و شبکه های رایانه ای برای تکثیر خود استفاده میکند و معمولا تمامی آنها دارای مقاصد یکسانی می باشند . این Worm که در سال 2001 بسیاری از تیترهای خبرگزاری ها را بخود اختصاص داده بود ، به پیش بینی متخصصان باید به کلی شبکه اینترنت را می خواباند .
این Worm با افزایش ترافیک شبکه در هنگام تکثیر نمدن خودش منجر به کندی کار شبکه شده بود و زودتر از آنجه که متخصصان پیش بینی می کردند اثرات خود را نشان داد .
هرکدام از کپی های کد قرمز در شبکه به دنبال سرورهایی می گشت که سیستم عامل win NT یا win 2000 که بدون سرویس پک میکروسافت بر روی آنها نصب شده باشد .
هر زمان که یک سرور ناامن یافت میشد کد قرمز خود را درآن کپی می کرد و حال کپی جدید بدنبال سرورهایی با چنان خصوصیات ذکر شده می گشت که آنها را آلوده کند .
بر حسب تعداد سرورهای ناامن این Worm می توانست خود را صدها یا هزاران بار تکثیر نماید .
این Worm برای انجام سه مقصود زیر طراحی شده بود :
1-خود را در 20 روز اول هر ماه تکثیر نماید
2- صفحات وب آلوده در سرورها را با صفحه ای دیگر که پیامی با عنوان " هک شده توسط چینی ها " را داشت جایگزین کند .
3-یک حمله حساب شده به سرور کاخ سفید داشته وسعی کند آنرا ازپای درآورد .
چه چیزی ویروس نیست؟
بدلیل سوء شهرتی که ویروسهای کامپیوتری کسب کرده‌اند، به آسانی هر مشکل کامپیوتری بر گردن ویروسها انداخته می‌شود. در این مقاله در ابتدا به بعضی موارد و مشکلات که ممکن است دلیلی بغیر از ویروس داشته باشند، اشاره می‌شود:
• مشکلات سخت‌افزاری: ویروسی وجود ندارد که بتوانند به بعضی از قطعات سخت‌افزاری مانند چیپ‌ها، بردها و مونیتور آسیب برساند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله ویروسهای کامپوتری چگونه کار می کنند