دانلود مقاله آموزش شنا

 

تاریخچه
شواهد باستان شناسی نشان می دهند که قدمت شنا و شنا کردن به 2500 سال قبل از میلاد در تمدن مصر و بعد از آن در تمدن های آشور و یونان و روم باستان باز می گردد. آنچه از گذشته آموزش شنا می دانیم بر اساس یافته هایی است که از « حروف تصویری » هیروگلیف مصریان به دست آورده ایم. یونانی های باستان و رومی ها شنا را جزو برنامه های مهم آموزش نظامی خود قرار داده بودند ، و مانند الفبا یکی از مواد درسی در آموزش مردان بوده است. شنا در شرق به قرن اول قبل از میلاد باز می گردد. ژاپن جایی است که شواهد و مدارکی از مسابقات شنا در آن وجود دارد. در قرن هفدهم به دستور رسمی حکومتی شنا به صورت اجباری در مدارس تدریس می شد .
مسابقات سازمان یافته شنا در قرن 19 میلادی قبل از ورود ژاپن به دنیای غرب شکل گرفت. از قرار معلوم مردم ساحل نشین اقیانوس آرام ، به کودکان هنگامی که به راه می افتادند یا حتی پیش تر شنا می آموختند. نشانه هایی از مسابقات گاه و بی گاه میان مردم یونان باستان وجود دارد و همچنین یکی از بوکسورهای معروف یونان شنا را به عنوان تمرین در برنامه ورزشی خود گنجانیده بود. رومی ها اولین استخرهای شنا را بنا کردند و گفته می شود که در قرن اول پیش از میلاد « گی یس می سی ینس » اولین استخر آب گرم را ساخت.
برخی عدم تمایل اروپائیان به شنا را در قرون وسطی ترس از گسترش و سرایت عفونت و بیماری های مسری می دانند از طرفی شواهدی وجود دارد که نشان می دهد در سواحل بریتانیای کبیر در اواخر قرن 17 میلادی از شنا در آب به عنوان وسیله ای برای درمان استفاده می شود. البته تا پیش از قرن نوزدهم شنا به عنوان تفریح و ورزش در میان مردم جایگاهی پیدا نکرد. زمانی که نخستین سازمان شنا در سال 1837 تأسیس شد در پایتخت بریتانیا یعنی لندن ، 6 استخر سر پوشیده وجود داشت که مجهز به تخته شیرجه بودند. در سال 1846 اولین مسابقه شنا در مسافت 440 یارد در استرالیا بر پا شد که بعد از آن هر ساله نیز به اجرا در آمد. باشگاه شنای « متروپولیتین » لندن در سال 1869 تأسیس شد که بعدها به انجمن شنای غیر حرفه ای تغییر نام پیدا کردکه در واقع هیئت رئیسه شنای غیر حرفه ای بریتانیا بود. فدراسیون های ملی شنا در چندین کشور اروپایی در سال 1882 تا 1889 شکل گرفتند.
2- بخش اول : اصول نظری شنا
شنا : شنای مسافت
آموزش و تمرین
برای نخستین بار برنامه های آموزشی شنا در قرن نوزدهم در بریتانیای کبیر هم به منظور ورزش و هم در جهت گسترش نجات غریقی مورد استفاده قرار گرفتند. در دیگر نقاط اروپا نیز به تدریج از این برنامه استفاده شد. در سال 1916 در کشور ایالات متحده آموزش شنا برای حرفه نجات غریقی تحت حمایت سازمان صلیب سرخ آمریکا به اجرا در آمد. تمریناتی که توسط شاخه های مختلف نیروهای مسلح در طی جنگ های اول و دوم جهانی انجام گرفت ، در پیشرفت ورزش شنا تأثیر به سزایی داشت. برپایی دوره های آموزش شنا که تا حد آموزش به کودکان و خردسالان گسترش می یافت توسط سازمان های اجتماعی،مدارس باز شد. تمرینات ابتدایی و ساده که صرفاً در آن به شنا کردن تا حد ممکن تأکید می شد جای خود را به تمرینات با فاصله و مکرر دادند. تمرینی با فاصله متشکل از یک سری حرکات شنا در مسافت های مساوی با وقت های استراحت برنامه ریزی شده . در تمرینات با فاصله آرام که به منظور بالابردن میزان استقامت شناگران است، زمان استراحت بیشتر از زمان شنا است. در تمرینات با فاصله سریع که برای بالابردن سرعت شناگر مورد استفاده قرار می گیرند به شناگر اجازه می دهند که بعد از شنا در زمان استراحت به وضعیت عادی تنفس و ضربان قلب خود باز گردد.
پافشاری زیاد بر برگزاری مسابقات بین المللی منجر به ساخته شدن استخرهای 50 متری شد. دیگر امکاناتی که باعث پیشرفت شنا هم در تمرین و هم در عرصه نمایش گردیدند شامل آب روهای موج گیر ، خطوط نشان دهنده است که برای جلوگیری از بی نظمی در جریان مسابقه فراهم شد. از دیگر امکانات دوربین های جدید برای مطالعه و بررسی حرکات در زیر آب ، ساعت های بزرگ که برای شناگران قابل مشاهده بودند و بالاخره ابزار الکتریکی زمان بندی است. بدین ترتیب از سال 1972 تمام رکوردها تا صدم ثانیه ثبت گردیده اند.

 

شنا : شنای رقابتی
شنای رقابتی با ورود به المپیک در سال 1896 در عرصه بین المللی دارای اهمیت و موجودیت شد. مسابقات المپیک ابتدا تنها به مردان اختصاص داشت اما بعدها در سال 1912 مسابقات زنان نیز در این رقابت ها جای گرفت. قبل از تأسیس فینا( FINA ) بازی های المپیک ، شامل تعدادی از مسابقات غیر متداول بودند. برای مثال در سال 1900 زمانی که مسابقات شنا در رودخانه «سن» Seine در فرانسه برگزار می شد رقابت کنندگان باید از تیرهای چوبی خاصی بالا می رفتند و زیر صفی از قایق ها در آب شنا می کردند.
پس از اینکه فینا تأسیس شد برخی از این مسابقات عجیب برچیده شدند. تحت مقررات فینا هم در بازی های المپیک و هم در دیگر مسابقات ، طول مسابقات به تدریج با سیستم متر اندازه گیری می شد. و در سال 1969 سیستم اندازه گیری یارد برای رکوردها منسوخ شد.
انواع حرکت های شنا به شنای آزاد ، کرال سینه، کرال پشت ، قورباغه ، پروانه دسته بندی شدند.
تمام این حرکات در مسابقات انفرادی چندگانه به اجرا در آمدند.

 

3- تاریخچه شنا در ایران
تاریخچه شنا به عنوان یک ورزش ، در ایران ، بسیار کوتاه است و به طور کلی هم این رشته از ورزش به نسبت دیگر رشته ها در کشور ما چندان پیشرفتی حاصل نکرده است. در حالی که به جهت موقعیت جغرافیایی ایران که در شمال و جنوب کشور به دریا متصل است و هم به جهت تأکیدات مذهبی، می بایستی این ورزش را مورد توجه قرار می دادند.
در قدیم ، مکان هایی شبیه استخر سرپوشیده در حمام ها می ساختند ، به نام چال حوض.
این چال حوض ها ، که حداکثر از 10 متر تجاوز نمی کرد، برای شنا کردن و آب بازی بود.
در اطراف چال حوض ها، سکوهایی به ارتفاع 2 یا 3 متر وجود داشت که از بالای آن به درون آب می پریدند و عملیاتی مانند پشتک و وارو انجام می دادند.
روشنایی چال حوض ها از سوراخ کوچکی که در سقف بود، تأمین می شد. در این گونه آبگیرهای غیر بهداشتی ، هیچ گونه مقرراتی وجود نداشت و هر کس می توانست قبل از استحمام یا پس از آن وارد چال حوض شود و به آب بازی و شنا ( که به معنای واقعی هم شنا نبود) بپردازد. تا سال 1314 در سراسر ایران حتی یک استخر شنا هم نبود و فقط در اردوگاه نظامی اقدسیه تهران یک استخر برای آموزش شنا به دانشجویان دانشکده افسری ساخته بودند.
در سال 1314 ، استخر دیگری در باغ فردوس شمیران احداث شد که به وزارت فرهنگ تعلق داشت. نخستین استخری که برای استفاده ورزشکاران و تعلیم اصول جدید شنا به آنها به وجود آمد، در سال 1314در منظریه تهران بود که یک مربی ورزش خارجی به نام « گیبسون » بر آن نظارت می کرد. پایه های ورزش شنای نوین در ایران از همان استخر منظریه گذاشته شد.
در حال حاضر ، استخرهای خصوصی ، آزاد یا دولتی بسیاری در تهران و شهرهای مختلف ایران هست و نوجوانان و جوانان ، به ویژه در فصل تابستان ، استقبال زیادی از ورزش شنا می کنند.
مشخصات استخر
استخر، محل خصوصی است برای شنا ، شیرجه ، و واترپولو که در اندازه های مختلف ساخته می شود. ولی ، استخرهایی که در آنها مسابقات رسمی را برگزار می کنند باید دارای مشخصاتی معین باشد. این مشخصات از طرف فدراسیون بین المللی شنای آماتور ، که آن را فینا (FINA)می خوانند به شرح زیر تعیین شده است:
طول : 50 متر ؛ عرض: حداقل 21 متر
عمق : حداقل 80/ 1 متر
تعداد خطوط : 8 خط ( عرض هر خط 5/ 2 متر)
در استخرهایی که رکوردگیری می کنند، دمای آب باید 22 تا 24 درجه سانتی گراد باشد.
4- لباس شنا
لباس مخصوص شنا یک شلوار کوتاه و چسبیده به بدن است که باید وزن آن بسیار کم باشد و آب را در خود نگاه ندارد. طبق مقررات بین المللی ، شلوار شنا هنگام مسابقات بین المللی و رکوردگیری ، باید از پارچه ای به رنگ تیره و به صورت یک تکه باشد.
در حال حاضر لباس شناگران را از پوست کوسه ها درست می کنند که کل بدن را می پوشاند.

 

5- انواع شنا
ورزش شنا را به صورت های گوناگون انجام می دهند. بعضی از انواع شناها عبارتند از :
• 1- شنای استقامت : پیمودن مسافت های طولانی در آب به کمک انواع شناها را، شنای استقامت می گویند. این نوع شنا به طور معمول در آب های آزاد صورت می گیرد. اما ، در استخر هم می توان شنای استقامت کرد.
• 2- شنای زیر آبی: از انواع شناهاست که به منظور نجات غریق و یا یافتن چیزی در زیر آب مورد استفاده قرار می گیرد. در شنای زیر آبی به طور معمول از شنای قورباغه یا شنای پهلو استفاده می کنند.مهمترین نوع شناها عبارتند از: شنای کرال ، شنای قورباغه ، شنای پروانه .
• 3- شیرجه : شیرجه از رشته های مهم و زیبای ورزش است. به طور کلی ، شیرجه یا از سکو انجام می شود یا از تخته فنری.
• 4- واترپولو : واترپولو از انواع بازی های آبی است که در استخر بین دو تیم برگزار می شود. بازیکنان هر تیم باید کوشش کنند، توپی را با شنا و پاس دادن به یکدیگر پیش ببرند و آن را وارد دروازه حریف کنند.

 

نجات غریق : یک سلسله کارهایی را که باید به شیوه ای فنی و علمی انجام شود تا غریق از مرگ نجات یابد، نجات غریق می گویند. برای یادگرفتن اصول نجات غریق باید در کلاس های مخصوصی شرکت کرد تا نشان ویژه آن را به دست آورد. عملیات نجات غریق ، شامل مراحل مختلفی همچون : گرفتن غریق از آب ، اجرای تنفس مصنوعی ... است .
طریقه تنفس صحیح : بر حسب طاقت بدنی ، تمرین ، و حجم قفسه سینه تان ، شما مدت کم یا زیادی در زیر آب خواهید ماند. اما مطلب مهم این است که اگر شما با یک نفس عمیق به زیر آب بروید، و زمان نفس گیری شما را اندازه گیری کنند، مدت آن خیلی کمتر از موقعی خواهد بود که در حدود یک دقیقه و یا بیشتر در خارج از آب به طور مرتب چند نفس عمیق و طولانی بکشید، و سپس به زیر آب بروید. پس توصیه می کنیم ، برای اینکه بتوانید مدتی را زیر آب بمانید، در خارج از آب چند بار پشت سر هم ( پی در پی ) نفس عمیق بکشید، و بالاخره بعد از یک تنفس عمیق و طولانی به زیر آب بروید.
شاید شما قبل از رفتن به زیر آب ، در اثر نفس های پی در پی احساس گیجی بکنید، از این بابت ناراحت نشوید، زیرا علت این امر ازدیاد اکسیژن در خون شماست ، که به طور طبیعی بعد از چند ثانیه ماندن در زیر آب رفع می گردد. شما قطعاً در اولین تمرین نمی توانید بیش از 30 ثانیه در زیر آب بمانید، ولی دراثر تمرینات متوالی ، حداکثر نفس گیری شما به 1 الی 2 دقیقه خواهد رسید.

 

6- ناراحتی های زیر آب
در اولین تمرین های شنای زیر آبی ، مبتدی فشار آب را روی بدن خود به خوبی احساس می کند، اما به تدریج و در اثر عادت این ناراحتی قابل تحمل می گردد. ولی غواصی در عمق 10 متر و پایین تر از آن در واقع مشکل است، زیرا در این عمق ها فشار آب به راستی محسوس خواهد بود.
شناگر صدای سوت در گوش های خود و در پرده گوش درد تقریباً غیر قابل تحملی احساس می کند. پس توصیه می کنیم :وقتی به اعماق آب می روید ، نفس را فقط از سوراخ های بینی خارج سازید.
وقتی شما به شنای زیر آبی عادت کردید، و در آن تمرین کافی داشتید، می توانید به سرگرمی های لذت بخشی که امکان آنها در زیر آب است بپردازید.

 

سن شروع آموزش شنا
همیشه این سوال از طرف والدینی که علاقه مند هستند فرزندشان شنا یاد بگیردعنوان می شود ، که چه موقع باید آموزش شنا را شروع کرد .
زمان مناسب برای آموزش شنا ، سن 7 یا 8 سالگی می باشد. علمای تربیت بدنی و متخصصین آموزش شنا ، سن شش سالگی را برای آموزش انتخاب کرده اند.
وضع مطلوب اینست که از سنین پایین بچه آموزش را شروع نماید ولی در سنین پایین شنا را به صورت فنی یاد نمیگیرد. زیرا قدرت درک بعضی از حرکات را ندارد و هماهنگی لازم جهت یک مهارت به سختی ( هماهنگی دست و پای کرال سینه ) انجام می پذیرد. شنا برای کودکان زیر سه سال فقط به صورت شنای به اصطلاح سگی است که کودک سر را بیرون از آب نگه داشته و شنا می کند.

 

شنای بچه ها
شنا در نوزادان موجب افزایش هوش ، تمرکز حواس، هوشیاری و پیشرفت در روابط اجتماعی آینده آنها می شود. شنا هم از نظر حسی و هم از نظر فیزیکی تأثیر مثبت بر روح و روان نوزادان می گذارد.
نوزادانی که در ماه های اولیه زندگی یعنی حدود 6 تا 10 ماهگی شنا می کنند ، احساس امنیت و آسایش و آرامش بیشتری دارند. بچه ها به علت کم بودن جاذبه آب ، آزادی عمل بیشتری بدست می آورند. برای آموزش شنا ، والدین نیز می توانند در کنار آنها شنا کرده و لذت آموزش را درک کنند. به یاد داشته باشید آموزش شنای کودکان باید تحت نظارت مربی های مخصوص صورت بگیرد.
در ابتدا کودک خود را با زور و اجبار داخل آب نکنید، بلکه به او فرصت دهید ، با آب آشنایی بیشتری پیدا کند! بسیاری از بچه ها قبل از آنکه بتوانند راه بروند قادر به شنا کردن هستند. شنا باعث تقویت ماهیچه ها و افزایش حجم ریه می شود .
به علاوه الگوی خواب شبانه کودکانی که شنا می کنند ، بسیار منظم می شود.
اولین چیزی که بعد از مدتی شنا می توانید در کودک خود مشاهده کنید، اعتماد به نفس و احساس استقلالی است که در او رشد یافته است.
بچه های 6 تا 10 ماهه ، قادر هستند در زیر آب به مدت 5 دقیقه شنا کنند و نفس خود را نگاهدارند.
7- روش تدریس شنا
سازمان یک درس شنا
برای اینکه هنگام تدریس شنا موقعیت خوبی داشته باشید، ضروری است به مراحل سنی توجه داشته باشیم. مربی باید تلاش نماید در صورت امکان کلاس را به وضع ایده آل در آورد . برای رسیدن به این اهداف رعایت موارد زیر ضروری است :
الف: توجه به تعداد شاگردان کلاس شنا
بر طبق اصول ایمنی نباید تعداد افراد کلاس از 15- 10 نفر بیشتر باشد. با در نظر گرفتن این ویژگی است که مربی می تواند با یکایک شاگردان کار و تمرین نماید و اشتباهات فردی را اصلاح و ترمیم نماید.
ب: محل تمرینات
توجه به سرپوشیده بودن یا نبودن استخر از نکاتی است که باید به آن توجه شود. عمق آب در مورد مبتدی ها نباید از حدود سینه تجاوز نماید.
برای آموزش شنا بهتر است که قسمت عرضی انتهای استخر مجهز به پله باشد و در صورت نبودن پله از پله های متحرک آهنی استفاده شود و با این عمل می توانیم محل ورود وخروج به استخر را برای مبتدیان آسان نماییم.
ج: درجه حرارت آب وهوا
مدت توقف در آب وابسته به مقدار درجه حرارت آب و هوا بستگی دارد . برنامه ی آموزشی هنگامی می تواند موفقیت آمیز باشد که کارآموزان در آب احساس آرامش نمایند . مثلاً سرد بودن آب باعث لرزش کارآموزان شناگر شده و این امر به نوبه ی خود در بازده ی کلاس اثر منفی خواهد داشت . در ضمن کودکان و نوجوانان از نظر تطبیق و هماهنگی گردش خون نسبت به بزرگسالان با اشکالاتی مواجههستند . درجه ی حرارت آب برای بزرگسالان باید 27- 25 درجه و برای کودکان 30-28 درجه باشد . بنابراین تعلیم شنا برای مبتدیان در استخر سرپوشیده مناسب تر از استخر رو باز است ، برای توفیق بیشتر در مراحل آموزشی لازم است به محض اینکه مبتدیان احساس سرما و لرزش و عدم علاقه مندی از خود نشان دادند به سرعت کلاس را تعطیل کنند .
8- آموزش گام به گام شنا
8-1- غوطه وری

کار آموز شناگر باید بیاموزد که خود را مطمئن و متناسب در آب متعادل کرده و با اراده خود را به زیر آب کشیده و جهات مختلف را تشخیص دهد .
او باید زمانی که در آب غوطه وراست چشم هایش را باز نگهدارد . در ابتدا کار آموز به محض اینکه سرش را از آب بیرون آورد چشم هایش را تند تند دست می کشد این عمل نشان دهنده ترس زیاد است . با صبر و حوصله و تحمل زیاد می توان این ترس را از کار آموز گرفت . در نتیجه کارآموز باید یاد بگیرد که چشم های خود را در مدت طولاتی تری در آب باز نگاهدارد و یا بهتر خود را در آب به حالت غوطه وری در آورد . بدین ترتیب کار آموز شناگر تجربه های لازم را برای پیشرفت در مراحل بعدی پیدا خواهد کرد .
نکته : در هنگام فرو رفتن ساده در آب سر باید به تدریج زیر آب فرو رود .
صورت باید روی آب قرار گیرد و عمل بازدم ( نفس را خالی کردن ) در زیر آب صورت گیرد .
8-2- پرش در آب
برای کسب اطمینان بیشتر،پرش در آب نقش مهمی را ایفاء می نماید به خصوص اگر این پرش با غوطه وری همراه باشد . پرش در آب اگر با غوطه وری همراه باشد، جسارت کارآموز شناگر را زیاد می کند و به او اعتماد به نفس خواهد داد . کارآموز شناگر روی لبه ی استخر می نشیند و داخل آب می پرد . بعد با حالت زانو جمع به داخل آب می پرد باید به کار آموز شناگر آموزش داد که پس از یک پرش در آب چگونه می تواند بدن خود را به حالت غوطه وری در آب در آورد .
8-3- تنفس
در شنا تنفس یکنواخت و ارادی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.تنفس و یا به طور کلی عمل دم و بازدم با ریتم حرکات شنا باید هماهنگ باشد،زیرا در غیر این صورت مانعی در اجرای حرکات شنا به وجودمی آید . پس کارآموز شناگر باید بیاموزد که چطور در آب به طور صحیح تنفس نماید .
با توجه به اینکه ورزش شنا احتیاج به استقامت زیاد دارد ، بنابراین باید خوب به این امر توجه شود . به کارآموز باید گفت که اگر نفس را در سینه حبس کند و خیلی آرام زانوها را به طرف شکم جمع کند و پاها را آرام از کف استخر جدا سازد ، در این صورت حالت شناوری پیدا می کند . یعنی به محض اینکه به زیر آب برود بلافاصله کم کم به سطح آب می آید و حالت شناور بودن خود را احساس می کند و از این کار لذت می برد . ناگفته نماندکه مربی چند بار این حرکت را قبل از کار آموز انجام می دهد .
8-4- سرخوردن
یکی دیگر از اصولی که به عنوان اصل اساسی شنا می توان محسوب کرد سرخوردن است . پس از اینکه کار آموز شناگر قادر شد خود را بدون استفاده از دست و پا در آب غوطه ور نماید می توان سرخوردن را به او آموزش داد . پس از اجرای حرکات مناسب در آب قبل از هر چیز کارآموز شناگر باید بیاموزد که چگونه بدن خود را به حالت افقی روی آب حفظ نماید تا بدین وسیله بدنش را در آب متعادل نگاه دارد . با کسب تجربه کافی ، کارآموز شناگر می آموزد که پس از یک دم عمیق بدن خود را به حالت متعادل و مناسب در آب حفظ نماید . و از این حالت با گذاشتن پا به دیوار استخر و وارد آوردن فشار توسط پنجه های پا به دیوار ، کار آموز شناگر در مسیر شنا سر می خورد .

سرخوردن بر روی آب می تواند به چند روش انجام شود:
بهترین روش در ابتدای آموزش اینست که مربی دست های شاگرد را در حالت شناوری گرفته و بکشد و بعد از کشش بلافاصله دست های شاگرد را رها کند تا اینکه شاگرد از سرخوردن لذت ببرد .

حالت دیگر این است که وقتی کارآموز شناگر به حالت شناور بر روی آب است ، مربی از کارآموز می خواهد که سر بخورد ، به محض سرخوردن ، مربی دستش را در کف پاهای شاگرد گذاشته واو را به طرف جلو هل می دهد . کار آموز از این حرکت خوشش می آید و می بیندکه به راحتی بر روی آب پیش روی می نماید .

حالت دیگر اینست که مربی دست هایش را زیر شکم کارآموز شناگر قرار داده واو را به طرف جلو می برد .

 

8-5- سرخوردن بر روی آب با فشار یک پا به دیواره استخر
برای اینکه شاگرد عمل شناوری توام با پیشروی در آب به حالت خوابیده بر روی شکم را حس نماید،لازم است که با کمک گرفتن از دیواره استخر و فشار پا به دیواره اینکار را انجام دهد ، مطابق شکل زیر شاگرد کنار استخر می ایستد و در حالی که دستهایش بالای سرش است ،آرنجها کشیده و بازوانش به گوشهایش چسبیده اند یک پایش را به دیواره استخر می گذارد . ‌مایوی شناگر به دیواره چسبیده است بدن را به طرف جلو خم می نماید - بدون اینکه سرش از دستانش خارج شود-

با گرفتن یک نفس عمیق و با فشار به دیواره استخر توسط یک پا به طرف سطح آب سر می خورد و در این حالت دستها ،رانها و به طور کلی بدن کشیده است و سر هنوز در بین دستان قراردارد.

پس از تمام شدن هوای درون ششها و یا فرو افتادن پاها از حالت افقی می ایستد . به طور معمول بیشتر شناگران موقع بلند شدن و ایستادن از حالت سرخوردن به علت اینکه سرو بالاتنه را بالا میاورند در حالیکه هنوز پاهایشان زیر بدنشان قرار نگرفته است تلوتلو می خورند بایدبه آنان گفته شود موقعی که می خواهد بایستد وعمل سرخوردن شما تمام شده است قبل از خارج کردن سر و بالا تنه از آب اول پاها را به زیر شکم جمع نموده و به کف استخر و پس از اطمینان از اینکه پاهایتان روی زمین است سر را بلند کنید این حرکت را چند بار تکرار کنید .

 

8-6- سرخوردن با استفاده از فشار دو پا بر دیوار استخر

در این مرحله کنار دیواره استخر ایستاده،دستها بالای سر قرار می گیرد . یک پا به دیواره استخر تکیه دارد و قسمت پشت ( ناحیه مایوی شناگر ( به دیواره استخر چسبیده است قسمت بالاتنه یعنی سر ، دستها و سینه را به قدری خم نموده و در آب قرار می دهیم . با گرفتن یک نفس عمیق ‌در حالکیه سر و دستها کشیده و به سمت جلو است پای دیگر را بلند کرده و با گذاشتن کنار پائی که به دیواره ی استخر تکیه دارد،به دیواره ی استخر فشار وارد آورده و بدن را صاف می نمائیم و به طرف جلو سر می خوریم .
در این مرحله چون نیروی هر دو پا مورد استفاده قرارمی گیرد، شنا گر با سرعت بیشتری به جلو می رود و در عین حال مسافت بیشتری را به حالت شناور طی می نماید .

 

8-9- سرخوردن از میان حلقه

کف پاها را به دیواره ی استخر بچسبانید ، دستهارابه اندازه ی عرض شانه باز و رو به جلو نگهدارید ، سر در میان دو دست قراردارد یا اینکه گوشها به بازوانچسبانده می شود . فاصله دیواره ی استخر تا حلقه باید 5/2 متر باشد و ارتفاع حلقه از سطح آب 5/1 متر باشد .
پاها را محکم به دیواره ی استخر فشارداده و سربخورید ، برای اینکه بهتر زیر آب را ببینید ، می توانید از عینک استفاده کنید .
عمل سرخوردن از میان حلقه را چندین بار انجام دهید تا اینکه برای شما آسان شود . دستها تا لحظه ی آخر سر خوردن درجلو قرار دارد و هنگام ایستادن ابتدا روی پاهای خودبایستید و بعد بالاتنه ( سر و سینه ) را بالابیاورید، تا تلوتلو نخورید .
نکاتی که باید در تمام مدت سرخوردن مورد توجه مربی قرار گیرد عبارتست از :
کارآموز نباید هنگام سرخوردن خودش را روی آب بیندازد .
آرنج های دست خم نشود .
در حین شناوری عضلات بدن نباید به طور کامل منقبض شود .
در هنگام سرخوردن،دستها بیشتر از عرض شانه باز نشود .
بدن از دیواره ی استخر قبل از اقدام به فشار آوردن به دیواره ی استخر توسط پاها جدا نشود .
در تمام طول مدت سرخوردن و شناوری سر از بین دستها خارج نشود .
خم نمودن کامل بالا تنه تا کمر و گذاردن آن در داخل آب موقعی که با هر دو پا می خواهید به دیواره فشار وارد کنیم .
هر قدر طول مدت نگه داری نفس بیشتر شود در نتیجه مسافت بیشتری رامی توان طی نمود . لذا بایداز یک نفس عمیق استفاده نمایید ( باید توجه داشت که در زمینه ی نگه داری نفس برای مدت طولانی نباید به شاگرد فشار وارد آورد (در هنگام سرخوردن نبایستی بدن به زیر آب برود،زیرامقصود اینست که بدن در سطح آب حرکت کند .

 

9-کرال سینه
9-1- شنای کرال سینه
کلمه کرال از فعل انگلیسیTo Crawl مشتق شده که به معنی خزیدن است . زیرا انسان به وسیله ی این شنا در آب می خزد و پیش می رود.
کسی به درستی نمی داند که اولین بار این شنا در کدام کشور معمول شده است ، ولی شواهد و قوانین نشان می دهد که به احتمال زیاد این شنا در مصر ابداع شده است .
اما مسلم این است که در سال1700 در استرالیا این شنا به وسیله ی الک ویکمن معمول شد ، و سپس به آمریکا و اروپا راه یافت ، و بالاخره یکی از مهمترین بازی ها در مسابقه های المپیک را تشکیل داد ، و برای اولین بار یک آمریکایی به نام چارلز دانیلز به سال 1908 در رشته ی شنای بازی های المپیک شرکت کرد و با شنای کرال مسافت 100 متر را در 60 ثانیه و سه پنجم طی کرد و برنده شد .
شنای کرال امروزه بیش از هر شنای دیگر طرفدار دارد و بیشتر شناگرها با آن آشنایی دارند . ولی متاسفانه به غیر از تعداد کمی آن را به طریقه ی کاملاٌ صحیح فرا نمی گیرند . با کمی اراده ، اگر بتوانید این شنا را به طور کاملاٌ صحیح فرا گیرید ، بسیار مفرح و لذت بخش خواهد شد . کرال معمولا در دو قسمت کرال سینه و کرال پشت تعلیم داده می شود . که ابتدا به شرح کرال سینه می پردازیم .

 

9-2- آموزش شنای کرال سینه
کرال سینه شنایی است که در آن ضربات منظم پاها به همراه حرکت دست ها که به تناوب از آب خارج و وارد شده و آب را به عقب میکشند و سر ، نیم دایره ای را حول محور طولی بدن می زند تا از سمت راست یا چپ ( که معمولاٌ یک طرف است ) از طریق دهان هواگیری نماید انجام می شود .
بنابراین سه مرحله اصلی در شنای کرال سینه عبارتند از :
-1 عملکرد پاهاLeg Action
-2 عملکرد دست هاArm Action
-3 نفس گیری Breathing

جهت آموزش شنای کرال سینه لازم است که هر مرحله به تنهائی و به مقدار کافی آموزش و تمرین داده شود . پس از آموزش و تمرین کافی اولین مرحله ، نوبت به مرحله دوم می رسد که ضروری است پس از آموزش و تمرین به مرحله ی اول متصل شده و هر دو با هم تمرین شود تا شناگر هماهنگی لازم را جهت انجام هر دو مرحله کسب نماید و سپس مرحله ی سوم آموزش داده می شود . و پس از تمرینات مقدماتی و کافی به مرحله ی اول و دوم اضافه می شود . تمرین ادامه می یابد تا هماهنگی مجددی صورت گیرد و شناگر قادر به انجام هر سه مرحله با هم در یک زمان گردد.

متاسفانه مشاهده شده است که مربیان هنوز یک مرحله را به طور کامل آموزش نداده ، وارد مرحله بعدی می شوند . اگر چه بعضی از مربیان با آموزش مرحله به مرحله چندان موافق نیستند ولی تجربه نشان داده است برای به دست آوردن نتیجه ی بهتر و پیشرفت در امر آموزش در کلاس های گروهی ، آموزش مرحله به مرحله به مراتب مفیدتر است .
این موضوع را باید به خاطر داشته باشید که قبل از شروع اولین قسمت آموزش کرال سینه که حرکت پاها است ، لازم است شاگرد دو مرحله مقدماتی مهم را خوب فرا گرفته باشد .

9-2-1- عملکرد پا Leg Action
در شنای کرال ، حرکت پا بسیار حایز اهمیت است . مطلب مهم این که بر خلاف تصور ما حرکات شدید و کند پاها توام با سرو صدای زیاد که غالبا در مبتدیان دیده می شود کوچکترین ارزشی ندارد ، بلکه حرکات کوتاه و سریع پاها لازمه این کار است .
حرکات پاها از مفصل شروع می شود که ران را به لگن خاصره مربوط می سازد . زانوهم حرکت می کند ، اما حرکت آن کمتر از مفصل قبلی است و فقط تا آن حد صورت می گیرد که پاهای شناگر از آب خارج شده و بلافاصله به آب ضربه بزند و روی این اصل زاویه بین ساقها هیچ وقت از 30 درجه تجاوز نمی کند .

همچنین ساقها ، رانها و پاها هرگز ار هم فاصله نمی گیرند ، بلکه همیشه به هم مالیده می شوند هنگام زدن پاها باید توجه کنید که پاشنه پاها ازهم فاصله نگیرند ، که معمولا کارآموز شناگر پاشنه پاها را از هم فاصله می دهد . زانوها نباید زیاد بشکند ، این عمل باعث می شود که پیشرفت خوبی نداشته باشید انگشتان پاها باید کشیده شوند .
یکی از مهمترین مواردی که باید در پای کرال سینه درنظر گرفت ، این است که در موقع زدن پای کرال انگشتان پا نباید عمود بر کف استخر باشند و شکستگی نیز نباید بیش از حد شود . به شکل زیر توجه کنید :
مثلی است معروف که شنا را در آب یاد می گیرند ، ولی به راستی برای صرفه جویی در وقت ، می توان در خانه نیز مقدمات آن را فرا گرفت .
روی این اصل توصیه می شود در خانه و یا کنار استخر ، بی آنکه بدن خود را خیس کنید روی کاناپه و یا میز دراز بکشید و روی سینه قرار بگیرید و سر را بین بازوها گرفته و پاهایتان را قریب در خارج نگه دارید ، بسیار سریع و همان طور که قبلاٌ گفته شد به حرکت پاها بپردازید .

پس از چند جلسه تمرین ، این بار کناره استخر را بگیرید و توی آب بی آن که به حرکت بازوها فکر کنید سرتان را بین بازو ها قرار داده و تقریباٌ سرتان را در آب فرو ببرید و حرکت پاها را تمرین کنید و بعدها به فکر پیشروی در آب باشید حتی می توانید حرکت پاها را با کمک دوستانتان تمرین کنید . باید توجه داشته باشید که در موقع تمرین پا سرتان نباید بالا باشد . چون این عمل باعث می شودکه پاها به پایین بروند .
تمرین های آموزشی پای کرال سینه
-1 نشستن روی لبه استخر و پا داخل آب همانطوری که در شکل زیر نشان داده شده است نوآموز شناگر در لبه استخر می نشیند و دستها را به عقب تکیه می دهد و دو پای شناگر در داخل آب قرار داشته و پاها بطور متناوب در آب حرکت می نماید . باید توجه داشت که در این مرحله حرکت پا بطور صحیح صورت گیرد و پنجه ها متمایل به داخل باشد و آب توسط سینه پا به اطراف پراکنده شود .
-2 در حالی که کارآموز شناگر لبه استخر را گرفته مبادرت به زدن پا می کند . یادآور می شویم که پس از چند حرکت ، پا کارآموز شناگر صورت خود را از آب بیرون آورده و نفس می کشد و مجدداٌ تمرین خود را تکرار می کند .
3- در شکل زیر یکی از کارآموزان شناگر دستهای کارآموز دیگری را گرفته و نفر دوم همان طوری که در سطح آب قرار گرفته شروع به زدن پای کرال سینه می نماید .

 

9-2-2- دومین مرحله ی آموزشی ، حرکت دست کرال سینه
مراحل حرکات دست : تعویض منظم حرکت دستها در شنای کرال سینه موجب پیشروی در آب می شود .هنگامی که یکدست حرکت کشش را در داخل آب انجام می دهد ، در همان زمان دست دیگر درخارج از آب آماده ورود در آب می شود . تا یک دست ، دست دیگر را لمس نکرد نباید، از آب خارج شود . لازم است به یک موضوع خوب توجه شود و آن اینست که چه در داخل و چه در خارج از آب همیشه آرنج بالاتر از مچ دست قرار دارد، ولی این تکنیک جای خودرا با روش کنونی که مکثی در کشش دست وجود ندارد ، داد . به طوری که دستها پشت سر هم عمل کشش زیر آب را انجام می دهند . کشش ، منتظر ورود دست دیگر به آب نمی شود و نتیجه ی بهتری را در پیشروی حاصل می نماید .

بهترین میزان ورود دست به آب موقعی است که دست زیر آب نیمی از کشش زیر آب را انجام داده است ، زیرا در این حالت در هیچ لحظه دست توقف نداشته و حرکتی دائمی درحال کشش خواهد داشت .
مناسبت ترین میزان زاویه آرنج در موقع کشش زیر آب بین 90 تا 100 درجه است. مربی باید کنترل نماید که شاگرد شکستگی دست در داخل آب را انجام دهد، بدین ترتیب که دست در آب وارد شده ، تقریباٌ کشیده می شود .

کشش شروع شده و در همین حال خمیده میگردد ( حداکثر 100 درجه در خمیده ترین محل ) و شروع به باز شدن نموده تا موقعی که دوباره تقریباٌ صاف گردیده و قصد خروج از آب را می نماید . باید دقت شود در موقع ورود دست در آب نباید جلوی صورت وارد آب شود ، چون کشش کمتری در پیشروی آب دارد و همچنین در موقع ورود دست در آب آرنج و بازوی دست باید به گوشها نزدیک باشد .
ابتدا شست وارد آب می شود ، این عمل باعث می گردد که آرنج در بالا قرار گیرد . و این کار لازمه ی کرال صحیح است . بالا آمدن آرنج ادامه می یابد تا موقعی که انگشتان دست نیز از آب خارج گردد.

وضعیت دستها طوری است که انگار جسمی مانند تخم مرغ را گرفته است یا اینکه دستها دور یک بشکه می چرخد ، سعی کنید بازو را به سر و گوشها نزدیک سازید .

نکته ی دیگر که هنگام حرکت دست باید به آن توجه داشت این است که کف دست را هنگام خارج شدن از آب باید به خارج چرخانیده شود . این عمل باعث تسهیل در بالا نگاهداشتن آرنج می شود .
در این جا نیز می توان در خشکی به تمرین حرکت دستها پرداخت و سپس در آب آن را کامل کرد .

علت بالا نیامدن آرنجها در بیشتر شاگردان ( به خصوص بزرگسالان ) اینست که مفصل شانه آنها دارای جنبش پذیری(Flexibility) کافی نیست . بعضی دیگر از کارآموزان برای بالا آوردن و نگه داشتن آرنجها قسمتی از شانه را هم از آب خارج می سازند که روش درستی نیست . در این جا نیز می توان در خشکی به تمرین حرکت دستها پرداخت و سپس در آب آن را کامل کرد.
لازم به یادآوری است که دست کرال در سه مرحله انجام می گیرد : اول مرحله ی کشش ، دوم مرحله فشار، سوم مرحله ی خارج از آب یعنی حرکت دست از هنگام خروج آب تا آوردن آن به جلو در امتداد دو شانه .

می توان مرحله ی کشش و فشار را به صورتS خوابیده انگلیسی نشان داد .

 

تمرینات آموزشی دست کرال سینه
-1 راه رفتن و خم نمودن بالا تنه به جلو به طوری که صورت در داخل آب قرار گیرد . حرکت دستها به طور متناوب و بدون تنفس است . این عمل در قسمت کم عمق استخر صورت می گیرد .

تمرینات ترکیبی دو نفره : در حالی که کارآموز شناگر به روی سینه در سطح آب قرار گرفته ، کمک کننده مچ پای او را با دو دست می گیرد . در این حالت کارآموز شناگر همزمان حرکت دست کرال را به طور متناوب انجام می دهد.
کارآموز شناگر و کمک کننده باید با جدیت این عمل را انجام دهند . کارآموز شناگر در تمام مدت تمرین با گرفتن نفس عمیق ودر حالی که صورت داخل آب است ، این عمل را انجام می دهد . با تمرین مداوم حرکت و هماهنگی دو دست به صورت خودکار در می آید .

 


9-2-3- سومین مرحله آموزش ، اجرای کلیه ی حرکات دست وپاها بدون تنفس
(هماهنگی دست و پا) GRAWL STROKE – NON- BREATHING SIDE
در کرال هماهنگی بین حرکات دست و پا اهمیت بسیار دارد . در حالت کلی به ازای یک دایره ی کامل که دو دست می پیمایند ، پاها 6 ضربه به آب می زنند و قاعدتاٌ این ریتم باید مراعات شود . و در این مرحله حرکات دست و پاها با هم تنظیم و هماهنگی پیدا کنند . تنظیم حرکات دست و پا به صورت زیر انجام می گیرد .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  66  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله آموزش شنا


تحقیق در مورد بررسی ارتشاء

تحقیق در مورد بررسی ارتشاء


لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه :15

 

فهرست مطالب:

 

1- اقسام رشوه :

1-1) رشوه مادی :

1-2) رشوه اهدائی :

ج: عنصر معنوی :

1-4) رشوه مقامی :

1-3) رشوه بیانی :

 

اعم از اینکه امر مذکور مربوطه به وظائف آن ها بوده یا آنکه مربوط به مامور دیگری در آن سازمان باشد ، خواه آن کار را انجام داده یا نداده و انجام آن بر طبق حقانیت و وظیفه بوده یا نبوده باشد و یا آن که در انجام یا عدم انجام آن موثر بوده یا نبوده باشد به ترتیب زیر مجازات می شود.

در صورتیکه قیمت مال یا وجه ما خود بیش از بیست هزار ریال نباشد به انفصال موقت از 6 ماه تا 2 سال و چنانچه مرتکب در مرتبه مدیر کل یا هم طراز مدیر کل یا بالاتر باشد به انفصال دائم از مشاغل دولتی و محکوم خواهد شد و بیش از این مبلغ تا دویس هزار ریال از یکسال تا سه سال حبس و جزای نقدی معادل قیمت مال یا وجه ماخوذ و انفصال موقت از شش ماه تا 3 سال محکوم خواهد شد و چنانچه مرتکب در مرتبه مدیر کل یا هم طراز از مدیر کل یا بالاتر باشد به جای انفصال موقت به انفصال دائم از مشاغل دولتی محکوم خواهد شد .

در صورتیکه قیمت مال یا وجه ماخوذ بیش از دویست هزار ریال تا یک میلیون ریال باشد  مجازات مرتکب دو تا پنج سال حبس به علاوه جزای نقدی معادل قیمت مال یا وجه ماخوذ و انفصال دائم از خدمات دولتی و تا 74 ضربه شلاق خواهد بود و چنانچه مرتکب در مرتبه پائین تر از مدیر کل یا هم طراز آن باشد بجای انفصال دائم به انفصال موقت از ش ماه تا 3 سال محکوم خواهد شد .

در صورتیکه قیمت مال یا وجه ماخوذ بیش از یک میلیون ریال باشد مجازات مرتکب پنج تا ده سال حبس به علاوه جزای نقدی معادل قیمت مال یا وجه ماخوذ و انفصال دائم از مشاغل دولتی و تا 74 ضربه شلاق خواهد بود و چنانچه مرتکب در مرتبه پائین تر از مدیر کل یا هم طراز آن باشد بجای انفصال دائم به انفصال موقت از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد .

ب: عنصر مادی :

عنصر مادی این جرم عبارت است از قبول وجه یا مال یا سند پرداخت وجه یا تسلیم مال مستقیماً یا غیر مستقیم از طرف مستخدم دولتی یا شهرداریها یا نیروهای مسلح برای انجام دادن یا انجام ندادن امری که مربوط به سازمانهای مزبور می باشد .

برای تحقق عنصر مادی ارتشاء ضرورتی ندارد که رشوه به یکبار و دفعتاٌ پرداخت شود بلکه حتی اگر رشوه بطور خرد خرد و هر بار مقداری از آنچه مورد توافق قرار گرفته است پرداخت شود برای تحقق عنصر مادی کفایت می کند .

همچنین راشی هر مقدار وجه که بعنوان رشوه بپردازد اگر بقدری باشد که در عرف بتوان عنوان رشوه به آن داد برای تحقق آن جرم کافی است زیرا قانونگذار حداقل برای میزان رشوه تعیین ننموده و هر مقدار آن تا بیست هزار ریال دارای مجازات انفصال موقت از 6 ماه تا 3 سال و انفصال دائم در صورتیکه مرتشی مدیر کل یا هم طراز آن نباشد ، می باشد.

البته باید در نظر داشت در این بخش رشوه به اقسام متفاوت قابل تقسیم است که ذیلاً به بیان آن خواهیم پرداخت .

1- اقسام رشوه :

1-1) رشوه مادی :

که عبارت از مال یا وجهی است که به مامور دلتی پرداخت می شود تا امر خلاف قانون و مورد نظر راشی را انجام دهد این همان رشوه مورد نظر قانون است و کیفر آن در ماده ی 3 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و ... تشدید یافته است .

1-2) رشوه اهدائی :

عبارت از رشوه ای است که راشی جهت فرار از مجازات و فریفتن مامور یا حاکمی که انجام امر بدست اوست مالی بعنوان هدیه می فرستد تا بدینوسیله محبت او را به خود جلب نموده و از وظیفه قانونی اش باز دارد .

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد بررسی ارتشاء


جزوه مفاهیم پایه فناوری اطلاعات

 

 

 

 

چنانچه درباره مک‌آپ مطالعه‌ای داشته باشید ممکنست تعجب کرده باشید از اینکه باید برنامه‌ریز Macintosh peogrommer’s Workshop(MPW) را تهیه کنید و بخصوص اینکه این برنامه‌ریز باید به زبان پاسکال نوشته شده باشد. فعلاً پاسخ مثبت است. در مورد آن کسانی که تألیفات دیگران را دوست دارند و یا برنامه‌ریزی به زبان دیگر مثلاً C را ترجیح میدهند در حال حاضر شانس زیادی ندارند. دلیل آن دو چندان است. بسیاری از زبانها بروی Macintosh مطالب لازم را که سیستم مک‌آپ دارد ندارند و حتی اگر داشته باشند سرعت پاسکال را ندارند.
در این مقاله، ابتدا ساختار O.P را توضیح داده سپس بعضی از معناشناسیهائی مورد استفاده در این ساختار را پیشنهاد می‌کنیم. در خصوص مراحل مختلفی از سازگاری بحث می‌کنیم که یک زبان یا مؤلف دیگر برای استفاده از مک‌آپ و مراحل رسیدن به هدف آن نیاز دارد. خصوصاً، شغل خاص که حاوی و زبان معمولی را که به آن که مربوط می‌شود نشان میدهیم. یکی هم راجع به چگونگی اضافه کردن مواد به زبان MPW صحبت خواهیم کرد. در آخر نمائی از آنچه تا بحال فرا گرفته‌ایم ارائه می‌کنیم.
Object Pascal
پیوست و ادامه‌ای است بر زبان پاسکال که با مشورت نیکلاس ویرث، مخترع سیستم پاسکال، در شرکت آپل انجام شد. این تداوم ناشی از تلاش نوعی از تشخیص پاسکال به نام کلس‌کال می‌باشد که در کامپیوتر لیزا قابل دسترسی بود. خود مک‌آپ حاصل تول‌کیت لیزا، که کارگاهی کاربردی برای ایجاد کاربردهای لیزا است، می‌باشد. لیزا تول کیت به زبان کلس‌کال نوشته شده است.
در سیستم O.P. معناشناسیهای معدودی دیده می‌شوند. غوده آبجکت، نوع جدیدی از داده‌هاست. Object شباهت بسیار زیادی به شرح کتبی دارد که می‌تواند رشته داده‌های مضاعف نوع گشتاری را در خود جای دهد. مضافاً اینکه، فهرستی از روشها و دستورالعملهائی مربوط به متدهای مختلف را برای نوع خاصی از Object مشخص می‌کنید. این متدها، نقش هر یک از این نوع Object را توضیح میدهد. مثلاً می‌توانید نوع ظاهری Object را به شرح زیر تعریف کنید:
type
Shape = object
Bounds : Rect
Color: Pattemm
Pracedave Draw:
Procedure Erase:
Procedure Rotate (angle: integer):
Procedure Meve (delta: Point)
Function Area: integer:
End:
بعلاوه، می‌توانید نوعی از Object را که دارای حوزه‌ها و روشهای Object نوع دیگری باشد نیز شناسائی کنید. نوع جدید می‌تواند روشها و حوزه‌های جدیدی را مشخص نموده روشها که را که در درون نهفته دارد و موردنظر شماست انتخاب نماید.
Type
Circle = object (Shape)
Radias: integer
Procedure Draw: override:
Function Area: integer: override
Procedure SetRadis (new Raduig: unteger)
End
هر مدلی از Object معمولاً اشاره به گروهی دارد. در مثال بالا، دایره زیرگروه شکل است. شکل گروه اصلی دایره می‌باشد. هر گروه (نوع Object) می‌تواند زیرمجموعه‌ها (انشعابات) زیادی داشته باشد، اما فقط یک سرگروه (اصل) دارد. وقتی از مفهوم ارتباط صحبت می‌شود اکثراً از واژه گروه (Class) استفاده می‌کنیم. هر وقت از انواع داده پاسکال حرف می‌زنم، واژه Object را به کار می‌برم.
Object ها از نامگذاری روشهای انواع جدید فرمهای پاسکال بوجود آمده‌اند. لغت جدید (دایره) را به کار می‌برید تا مثالی برای Object نوع دایره‌ای بزنید. وقتی در مورد متغیره‌ای از نوع Object از واژه جدید استفاده می‌شود، به ذخیره‌ای کافی در گروه اشاره داشته میزان متغیر را تا رسیدن به داده موردنظر (نقطه به نقطه) تنظیم می‎کند. فلشهای دوبل معمولاً برای تفهیم و بیان عدم مراجعه‎ای که بطور اتوماتیک توسط مؤلف انجام میشود مورد نیاز است، بنابراین می‎توان مستقیماً به حوزه‎های اطلائی دست یافت، بعنوان مثال:
Acircle.bounds درست است نه Bounds 88 aCricle. برعکس برای استناد به روشی که برای همان بیان استفاده می‎کنید باید نوشت: Acricle این طرح به روش نوع شیئی دایره شکل استفاده دارد. از آنجا که همه متغیره‎‏های نوع Object به داده‎ها برمیگردند. نموداری مثل شکل 1=: شکل 2 باعث می‎شود که نحوه شکل 1 بر داده‎های شکل 2 منطبق شود.
حوزه‎های یک موضوع خود می‎توانند مرجع‎هائی باشند برای موضوعات دیگر. مثلاً می‎توانید برای تعریف Shape حوزه جدید Shape بعدی را تعریف کنید و فرمهای بهم پیوسته‎ای داشته باشید با سیستم O.P. می‎توانید نوع جریانی را که می‎تواند مرجعی ناشناخته باشد شناسائی کنید. در این روش، می‎توانید مرجعی دورانی برای انواع Object که داشته باشید. چنانچه رالف با مشخص کننده یا مأنوسی مواجه شود می‎توان پذیرفت که بزودی مشخص خواهد شد. چنانچه بعداً عنوان نشد، دستگاه علامت error میدهد. اندازة موضوع نامشخص به دلیل اینکه مرجع آن همیشه چهار بایت است زیاد مهم نیست. عمقی که هر نوع Object بتواند داشته باشد نامحدود است. می‎توانید نسلی کوچک از یک دایره و یا نسل کوچک دیگری از آن نوع و امثال آنرا داشته باشید. هر نسلی که جانشین می‎شود همه حوزه‎ها و روشهای همه نیاکان خود را بهمراه دارد.
لازمة O.P. اینست که نوع تعریف شده Object در بالاترین سطح دستگاه‎ها یا برنامه بوده همیشه مدتی قابل ارائه باشد. در مورد یک دستگاه، این قضیه می‎تواند حالت متقابل داشته و یا بخشی تکمیلب باشد. پیکره یا کد واقعی این روش در دستورالعمل دستگاه و کاربرد یا برنامه کار قطعه ظاهر می‎شود. چنانچه پیکره روش اظهار شده در پرونده ظاهر نشده، مؤلف نشان خطای «روش کامل نشده است» میدهد. پیکره این روش درست مثل هر عملکرد و روش دیگری است:
Procodure shope. Erase
Begin
Erase Rect (bounds)
End.
Procedure circle. Draw
Begin
Fill Oval (bounds. Colcr)
Frame Oval (bounds)
End
در مورد این دو مثال نکات چندی است که باید تذکر داده، نام روش با عنوان نام نوع، بیان شده است. واژه نام روش برای تمایز روشی است که تعریف شده است. وقتی در مورد اصل روش صحبت می‎شود، همیشه عاملی ضمنی برای خود (Self) وجود دارد. Self به شیئی اشاره دارد که به روش استفاده می‎کند. حوزه‎های Object نیز می‎توانند با Self تعریف شوند. مرزها یا Self. اما مؤلف عاملی ضمنی را بوجود آورده بنام رنگ «با استفاده از Self» که روش را احاطه کرده باعث می‎شود حوزه‎های نام مستقیماً قابل دسترسی باشند. بطور مشابه، با استفاده از واژه Self می‎توانید از درون هر روش به روش دیگری استفاده کنید. واژه روش دیگر، تکرار می‎کنیم فقط واژة روش دیگر کافیست. این موضوع نیاز Self را نسبت به وقتی که کسی بخواهد موضوعی را به وضعیت عادی دیگری برگرداند مرتفع می‎سازد. مثلاً در مورد موضوع «مرا به لیست اضافه کنید (Self). در مورد عبارت a Circle. Draw از آنجا که واژه a Circle زیر مجموعه Circleاست، روش Circle Draw بیش از بیش Shape Draw شناخته شده است. مضافاً اینکه اگر بخواهیم روی موضوع a Cricle Erase کار کنیم، چون Circle در مجموعه روش Erase نیست، باید به روش Shape Erase استفاده کرده، این مطلب بسادگی قابل فهم است. اگرکه زیر را اجرا کنیم روش ناآشناتری را خواهیم داشت:
Var ashape: Shape
A Circle: Circle
New (a Circle)
A Circle. Bounds=some Rect
A Circle. Color=white
A Circle. Radius=bo
A shape=a circle
A shape=Draw
وقتی سیستم Shape Draw را اجرا می‎کنید، نام این روش چیست. Shape Draw یا circle Draw؟ حتی اگر سیستم a shape به عنوان یک شکل بیان می‎شود، تشخیص یک دوران باعث می‎شود به چیزی دورانی باشد و بنابراین طرح دوار نام این روش خواهد بود. این روش با مقادیری از مشخصه‎های دو بایتی در ابتدای هر شیئی کامل می‎شود. (تصویر 1) این قضیه نکات مهمی را گوشزد میکند. تشخیص و اظهار یک موضوع برابر است با یک دوران یعنی «امنیت» زیرا هر حوزه‎ای از روشها که برای اشیاء بدست که می‎باشد برای هر مورد دواری نیز صادق است. اما تشخیص بر عکس آن به معنای شکل با امنیت نیست زیرا حوزه‎ها و روشهای اضافی Circle الزاماً با shape object قابل فهم نیست. مثلاً اگر بعدها به دوران شاعای روی آوریم، نمی‎توان فهمید که آیا آن موضوع شکلی معمولی بوده است یا خیر. (در واقع این متغیرة شکل می‎تواند به نسل کاملاً‌ متفاوتی از Shape مثلاً مثلث، اشاره کند. که روشهای خاص دورانی نیز قابل شناخت نمی‎باشند.)
در این مورد باید بخاطر داشت که حتی اگر متغیره موردی از نوع خاص هم باشد، در گذر زمان، به بیان نوع اصلی یا به نسل آن برمیگردد. معنی این حرف اینست که می‎توان فهرستی از «اشکال» را داشت که هر یک طرحی از کل باشد که انواع اصلی مخلوطی از مجموعه دوایر، مستطیل‎ها، مثلث‎ها و انواع آن باشند. در نتیجه، تشخیص اینکه کلام را باید روش اصلی ناحیه باید از طولانی دست باشد. این کار با استفاده از طرح «روش رایج مخابره پیام» انجام می‎شود که در آن جدولهائی از موقعیت روشها برای هدایت به روش صحیح به کار گرفته می‎شوند. این روش را بعداً مفصل‎تر توضیح خواهیم داد.
ساختار نهائی اضافه بر پاسکال، لغات کلیدی است. چنانچه روشی را کنار گذاشته‎اید تا کد نهائی خاص برای نوع مورد نظرتان اضافه کنید، اما هنوز مایلید از روش قبلی استفاده نمائید می‎باید از لغت بجا مانده بدنبال تمام روش استفاده کنید.
Qrocedure my controler. Procosskey stroke (ch:char)
Begin
Ifch=(X) Then
Do samethcing speeial
Else
Inheoited processkey strovk(ch).
End
کنترلر فرضی (A.C) بدون واسطه به نیاکان M.e.(My controller) برمیگردد. یعنی به P.K. (چرخه که استراک) (بفرض آنکه وجود داشته باشد). اگر موجود باشد. بهترین روش نامیدن آن همیشه در زمان تألیف تعیین می‎شود-نیازی به روش مخابره زمانی نیست. این روش همواره نزدیکترین ریشه کانی است که روش را کامل می‎کند. توجه داشته باشید که منظور الزاماً ریشة بلافاصله قبلی نیست. چنانچه ریشة قبلی روش را کامل نکند و ریشة بعدی نسل آنرا انجام دهد، آن روش را بآن نام می‎توان شناخت. با استفاده از لغت کلیدی ارثی بجای نامگذاری نیای واقعی نوع موضوع (عالی)، تغییرات بعدی می‎تواند شامل شما شود که تکمیل روشی را در نیای اصلی یا عالی دارد و یا حذف کنید. چنانچه این نوع بجا مانده در روش استفاده شده باشد که از نوع نیاز قبلی موضوع بجا نمانده باشد دستگاه پیام اشتباه میدهد.
O.P سیستم عملکرد عضویتی را نیز بدست میدهد. از این سیستم می‎توانید زمانی که مورد خاصی در کلاسه معینی باشد استفاده نمائید. مثلاً می‎توانید بگوئید
If member (a) shape, Circle) then
Num circle:=numcicle +1
چنانچه نوع مورد از همان نوع یا از نسل مورد آزمایش باشد. سیستم member آنرا تائید میکند. در نمونة بالا. Numcircle می‎تواند ضربه‎ای برای دوایر و هر زیر مجموعه‎ای از دایره باشد، اما برای مربع‎ها، مثلث‎ها یا اشکال معمولی خطری محسوب نمی‎شود. استفاده از سیستم Member تا حدودی برعکس اصول برنامه‎ریزی مواد است (شما مجاز به شناخت آن با نوع خود نیستند). بنابراین استفادة آن معمولاً‌ جز در موارد و شرایط خاص، منع شده است.
از آنجا که همه منابع Object بعنوان ابزاری در داده‎های توده‎ها نگهداری شده‎اند، ساختارهای زیادی از نوع Padcal هستند که برای استفاده مطمئن می‎باشند. یکی از آنها عامل VAR در دستورالعمل جاری است. مؤلف Pascal عنوان عامل VAR را در جایگاه یعنی میکند. اگر توده در زمان انجام پروسه تکمیل شده، عنوان عامل موضوع خوره اعتبار خود را از دست میدهد. در چنین مواردی نویسنده هشدار میدهد. اگر مطمئن هستید دستورالعمل با متن هماهنگ نمی‎شود، می‎توانید قبل از عبارت از ($H-) استفاده کنید. با این کار دیگر نویسنده هشداری اعلام نمی‎کند. برای برگرداندن متن به حالت اول باید به عبارت. ($H+) را اضافه کنید.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   33 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود جزوه مفاهیم پایه فناوری اطلاعات


دانلود مقاله فیلمنامه بایسیکل‏ران

 

 


داستان این فیلمنامه، واقعی است و نویسنده در اواخر دهه چهل، طرحی از همین داستان را، در ورزشگاهی واقع در میدان خراسان تهران شاهد بوده است. این واقعه به اشکال دیگر در شهرهای مختلف، چون دزفول و اراک نیز به وقوع پیوسته است.

 

بیمارستان اول، روز.
نقره، زن افغانی در حال جان دادن است. به سختی نفس می‏کشد. جمعه، پسر کوچک او مضطرب است و او را باد می‏زند. گاهی توی دهان مادرش فوت می‏کند (تنفس مصنوعی غلط و ناقص). نسیم، مرد افغانی مهاجر، برای زنش دکتر می‏آورد. دکتر اول، گوشی را روی سینة نقره می‏گذارد.
دکتر اول: زنت کلکسیون مرضه. (نقره، زیر گوشی تکان تکان می‏خورد. جمعه و نسیم او را سخت نگه می‏دارند.) این مریضی‏ها ناشناخته است. مال دورة بی پولیه. یه مدت که زیاد گشنه بمونی، همه جور میکربی امکان رشد پیدا می‏کنه. ببرش یه بیمارستان مجهز. فقط یه جا هست که شاید دردتو دوا کنند. (روی نسخه آدرس آن ‏جا را نوشته است.) پول و پله داری؟ اگه نداری نرو.

 

تفریحگاه عمومی، روز.
درون یک بنای استوانه‏ای شکل (دیوار مرگ)، یک موتورسوار، با موتوری که چراغش روشن است، به شکل خطرناکی می‏چرخد. از دید مردمی که بالای گودال به تماشا ایستاده‏اند، به آتشگردانی شبیه است. تماشاچیان برای او پول می‏ریزند.

 

بیمارستان دوم، روز.
دکتر دوم، فشار خون نقره را اندازه می‏گیرد. موتورسوار و نسیم و جمعه نیز حضور دارند. نقره، گویی در حال جان دادن است.
دکتر دوم: من از خدا می‏خوام روی زنت تحقیق کنم. ولی اگر مُرد، من جوابگو نیستم. این مرض ناشناخته است اینجا رو امضا کن!
نسیم، خودنویس دکتر دوّم را می‏گیرد و اسمش را می‏نویسد: «نسیم دوچرخه‏سوار» و خطی زیر اسم می‏کشد که امضای اوست. عنوان فیلم، همان نوشتة بدخط اوست. حالا نسیم و دوست موتورسوارش جلوی حسابداری بیمارستانند.
حسابدار: شبی هزار تومن پول تخته، به تو تخفیف دادیم، شد شبی پونصد تومن. شبی سیصد تومن پول سرویس و اکسیژنه. پول آزمایش و عمل و ویزیتم سوا نوشته می‏شه. پول هر شبم پیش پیش می‏گیریم. چقدر بیعانه می‏دین؟
(نسیم به زنش در انتهای راهرو نگاه می‏کند. نقره بال بال می‏زند. جمعه پسرش توی دهان او فوت می‏کند و دستهایش را بالا و پایین می‏برد. دوست نسیم از جیبش مشتی اسکناس تاکرده درمی‏آورد. نسیم نیز از هر جیبش مقداری پول افغانی درمی‏آورد. حسابدار پول های او را با تعجب نگاه می‏کند. هر چند برگ از اسکناس‏ها مربوط به یک دوره از دولت های مستعجل افغانستان است.) اینا دیگه چیه؟
نسیم: هزار و دوصد افغانی و پنجاه پوله .
حسابدار: تبدیلش کن بیار! (پول های دوست او را می‏شمارد.) این مال امشب. یه خرده‏ام اضافه‏تره. فعلاً بستریش می‏کنم تا پولو بیاری.
نقره را با برانکار به تختی می‏رسانند. نسیم و موتورسوار و جمعه به دنبال او هستند. پرستاران به بینی نقره ماسک اکسیژن وصل می‏کنند. نقره، رفته رفته آرام‏تر می‏شود. این عمل به چشم نسیم معجزه‏ای است. روی دعا به آسمان می‏برد.

 

تفریحگاه عمومی، ظهر.
موتورسوار پیاده می‏شود. تماشاچیان از بالکن گودال پایین می‏آیند. بچة یکی از تماشاچیان هنوز پول خرد به گودال پرتاب می‏کند. موتورسوار با موتورش از دریچة کف استوانه بیرون می‏آید. نسیم و جمعه بر ترکِ موتور سوار می‏شوند.
موتورسوار: نریزین بابا! اگه برای منه که حقوقم ثابته. (به نسیم) دیروز یکیش خورد توی سرم، هنوز درد می‏کنه.

 

جلوی یک قهوه‏خانه، روز.
از راه می‏رسند. موتورسوار موتور را روی جک می‏زند. نسیم و جمعه به موتور تکیه می‏دهند.
موتورسوار: وایسین اومدم. می‏رم پول‏ها رو تبدیل کنم، نشونی ایازم بگیرم.
نسیم: زود برگرد! چاه رو باید تا شب تحویل بدم.
موتورسوار می‏رود. چند مشتری از قهوه‏خانه خارج می‏شوند.حاشیة خیابان مملو از تریلی است. آن سوی خیابان مردی ریزنقش سرش را زیر چرخ یک تریلیِ پارک کرده می‏گذارد. پسربچه‏ای که همراه اوست، کمی از تریلی فاصله می‏گیرد و مراقب اطراف می‏شود. حواس نسیم و جمعه به مرد و بچه جلب می‏شود. رانندة تریلی سر می‏رسد و سوار ماشین می‏شود. نسیم از جا نیم‏خیز می‏شود. راننده، ماشین را روشن می‏کند. پسربچة همراه مرد، هنوز عکس العملی نشان نمی‏دهد. شاگرد رانندة تریلی، دوان دوان خود را به ماشین می‏رساند و سوار می‏شود. رانندة تریلی چراغ راهنمایش را می‏زند که راه بیفتد. نسیم و جمعه از بهت چشم‎هایشان باز مانده است. نسیم، ناخودآگاه جیغ می‏زند. اما قبل از او پسربچه خود را جلو تریلی می‏اندازد و دست تکان می‏دهد و به زیر چرخ‏ها اشاره می‏کند. شاگرد راننده سرش را از شیشه بیرون می‏کند، چیزی نمی‏بیند. در را باز می‏کند و پایین می‏آید. پسربچه مردِ زیر چرخ را به شاگرد راننده نشان می‏دهد. موتورسوار از قهوه‏خانه بیرون می‏آید.
موتورسوار: پولو تبدیل کردم. نشونی ایازم برای شب گرفتم.
نسیم هنوز بهت زده است و با دست، مرد ریزنقشِ زیر تریلی را به او نشان می‏دهد. شاگرد راننده و راننده، او را از زیر ماشین بیرون می‏کشند. راننده نیز به کمک او می‏آید. شاگرد راننده داد و فریاد می‏کند و به گوش مرد می‏زند. عده‏ای از راننده‏ها و مشتریان قهوه‏خانه دور آن‏ها جمع می‏شوند.
راننده: مرد حسابی جا قحطیه؟
مرد ریزنقش: بدبختم. بیچاره‏ام. زنم داره می‏میره. ولم کنین! بذارین خودمو بکشم راحت شم.
شاگرد راننده دوباره می‏خواهد او را بزند که راننده مانع می‏شود و یک اسکناس به او می‏دهد.
راننده: برو سراغ یه کار آبرودار! برو امیدوار باش!
شاگر راننده: شانس آوردی گیر یه آدم خداشناس افتادی والا من می‏دونستم و تو.
نسیم و جمعه که بر ترک موتور نشسته‏اند از آن‏جا دور می‏شوند.

 

بیمارستان دوم، روز.
جمعه در کنار تخت مادرش است. نقره به سر او دست می‏کشد. هنوز بدحال است. نسیم و موتورسوار کنار حسابداری ایستاده‏اند. حسابدار پول ها را می‏شمارد.
حسابدار: دیگه داشتن زنتو جواب می‏کردن. دکتر گفته اگه تا چند روز دیگه پول نیاری وجراحی نشه، مردنش حتمیه. (نسیم اشک از چشم پاک می‏کند.) فعلاً با آمپول نیگرش داشتن. اینکه دوباره کمه! (روی کاغذ حساب می‏کند.) پول سه روز تخت و اکسیژنه.
نسیم: هنوز یه کار خوب گیر نیاوردم.
موتورسوار: تازه مهاجره. نابلده. دنبال یه کار می‏گرده.
حسابدار: تا دو روز دیگه جور کردی که کردی، والا من بی‏تقصیرم. می‏ذارنش دم در.
نسیم: دیروز شش متر چاه کندم. زمینش سنگیه. متری پنجاه تومن بیشتر به افغانی‏ها نمی‏دن. (رو به دوستش) با چاه کنی گذارم نمی‏شه.
موتورسوار: بریم تا شب.

 

ساختمانی نیمه تمام، روز.
از موتور پیاده می‏شوند. نسیم با طناب، خود را می‏بندد. جمعه به دست های تاول زده‏اش تف می‏اندازد و با همة توان، چرخ چاه را کنترل می‏کند. دوربین با نسیم به ظلمت چاه می‏رود.

 

گود آجرپزی، شب.
موتورسوار وارد گود آجرپزی می‏شود. صدای پارس چند سگ که دیده نمی‏شوند صحنه را اشغال می‏کند. یک کامیون، زوزه کشان دور می‏شود. موتور در غبار آن ناپیدا می‏شود. یک تریلیِ کانتینردار پارک کرده است.

 

قهوه‏خانه گود، شب.
در یک گوشة دنج در محوطة پشتی قهوه‏خانه عده‏ای رانندة ترکیه‏ای گُله به گُله نشسته‏اند. دو نفر از آن ها دومینو بازی می‏کنند. چند نفر از آن ها ویدیو نگاه می‏کنند. در تصویر تلویزیون، عده‏ای زن و مرد در حال رقصند. یکی از مشتریان از ورود نسیم و دوستش به تشویش می‏افتد. جمعه به تماشا می‏نشیند. موتورسوار در گوشه‏ای با ایاز که تُرک می‏نماید، صحبت می‏کند. نسیم نگاهش را از موتورسوار به تلویزیون می‏دهد.
ایاز: این طور که معلومه تو به یه شانس احتیاج داری. با عملگی و چاه کنی، پول تخت بیمارستانم درنمی‏آری، باید یه کار خطرناک بکنی. دلشو داری؟
موتورسوار: پرجرئته، ولی اهل کار خلاف نیست.
ایاز: هیچکی اهل کار خلاف نیست. آدم، دزد که از شیکم ننه‏اش نمی‏آد؛ بعدشه که مجبور می‏شه. تریلی می‏تونی برونی؟
موتورسوار: دوچرخه سازه. یه بارم تو یه مسابقة دوچرخه سواری برنده شده. چند روز پا می‏زده. اون بار که از مرز، قاچاقی رد شدم به من پناه داد. آدمای بدبخت زود همدیگرو گیر می‏آرن.
ایاز: نمی‏دونم والله. تو این یکی، من سر رشته ندارم. گفتم: شاید وضع زنش بی‏ریخته؛ خواستم یه کاری براش بکنم. خواستی همین، صبح با من راهی‏اش کن. (برمی‏خیزد) می‏رم روغن ماشینو عوض کنم‌ (می‏رود، اما برمی‏گردد) شب که پیش ما می‏مونی؟
نیمه شب است. در یک دخمه، جمعی به خواب رفته‏اند. ایاز خرّ و پف می‏کند. جمعه از سرما مچاله شده است. نسیم پالتوی خاکستریش را به روی او می‏کشد. موتورسوار از کنار بخاریِ هیزمی، خود را به کنار نسیم می‏رساند و دراز می‏کشد.
نسیم: برمی‏گردم سر چاه کنی. یه کار دیگه واسم گیر بیار!
موتورسوار: مثل سگ جون می‏کنی، ولی چه فایده. نباید بهت بگم، ولی زنت با این دست تنگی رفتنیه.
نسیم چشم بر هم می‏گذارد.
روز است. چاه می‏کند. جمعه، سطل به سطل از چاه خاک می‏کشد. چرخ چاه سخت می‏چرخد، سنگین است. جمعه تقلا می‏کند و کمک می‏خواهد. چرخ، او را از زمین بلند می‏کند و دور خود می‏چرخاند و به ته چاه می‏فرستد. نقره بال بال می‏زند و خون بالا می‏آورد. نسیم در جایش می‏نشیند. سپیده از پنجره تو زده است. بخاری دیگر خاموش است. سر موتورسوار، خِفت افتاده است. جمعه زیر پالتو از سرما مچاله شده است. نسیم، موتورسوار را تکان می‏دهد.
نسیم: پاشو! می‏خوام با ایاز برم. اما جمعه رو نمی‏برم.
موتورسوار می‏نشیند. حواسش کم‏کم سر جا می‏آید. چشم‏هایش را می‏مالد و از عطش خواب، خود را می‏خاراند و به پنجره نگاه می‏کند.
موتورسوار: ایاز نیم ساعت پیش اومد سراغت. گفتم نمی‏آد. باید رفته باشن.
برمی‏خیزد و روی زیرشلواری آبیش، شلوار رویش را می‏پوشد. و از پنجره، بیرون را نگاه می‏کند. نسیم نیز برمی‏خیزد. در بیرون، چند ماشین پلیس، تریلی کانتینردار را محاصره کرده‏اند. ایاز و دو نفر دیگر با دست‏های بالا ایستاده‏اند. پلیس‏ها سعی می‏کنند صدایی برنخیزد. یک دسته از آن‏ها به سمت قهوه‏خانه می‏آیند. موتورسوار، جمعه را کول می‏گیرد. نسیم، پالتویش را برمی‏دارد و از در پشتی می‏گریزند.

 

خیابان‏ها، روز.
در یک باریکه از آفتاب، صفی از کارگران چاه کن تشکیل شده است. موتورسوار می‏ایستد و نسیم و جمعه از ترک آن پیاده می‏شوند.
موتورسوار: ظهر بهم یه سری بزن! یه فکر دیگه به کله‏ام زده.
موتورسوار می‏رود. یک وانت پر از ماسه توقف می‏کند. مردی از سمت شاگرد، شیشه را پایین می‏کشد و سرش را بیرون می‏کند.
مرد: چاه کن متری پنجاه تومن.
همة کارگران به باربند هجوم می‏برند. مرد از ماشین پیاده می‏شود.
مرد: چاه نفت که نمی‏خوام بکنم، دو نفر بسه، بقیه پائین.
کسی پایین نمی‏آید. عده‏‏ای همدیگر را هل می‏دهند. یکی از آن‏ها محکم خود را به میله‏ها می‏چسباند.
مرد: حالا که این طوری شد متری چهل تومن. هر کی متری چهل تومن می‏کَنه، وایسه.
بعضی از آن ها پیاده می‏شوند و غُر می‏زنند. نسیم و جمعه و چند نفر دیگر هنوز روی باربند پر از ماسه ایستاده‏اند.
مرد: دو نفر بیشتر نمی‏خوام . سی آخرش. هر کی متری سی تومن می‏کَنه بمونه، بقیه پائین.
جمعه و نسیم و یکی دو نفر دیگر هم پایین می‏پرند. حالا سه نفر که از دیگران درمانده‏ترند، بالای باربند ایستاده‏اند. دو نفر از آن‏ها یکی دیگر را هم هل می‏دهند و ماشین حرکت می‏کند. کارگران جا مانده برای آن دو نفر نرخ شکن سنگ می‏پرانند. نسیم و جمعه توی صف ایستاده‏اند. چاه کن‏ها برای ایستادن در آفتاب همدیگر را هل می‏دهند.
نسیم: جمعه!
جمعه: هان؟
نسیم: امروز کار گیرمون نمی‏آد. (جمعه چیزی نمی‏گوید.) اون یارو یادته؟
جمعه: کدوم یارو؟
نسیم: اونی که زیر ماشین خوابیده بود؟

 

خیابان‏ها، روز.
جلوی یک قهوه‏خانه، نسیم زیر یک تریلی دراز کشیده است و سرش را زیر چرخ گذاشته است. جمعه هوای او را از آن سوی خیابان دارد. رانندة تریلی سوار می‏شود و ماشین را روشن می‏کند. جمعه می‏دود و خود را جلوی ماشین می‏اندازد. راننده او را می‏بیند. جمعه به زیر چرخ اشاره می‏کند. راننده از ماشین پیاده می‏شود. کمک راننده‏اش نیز از آن سوی خیابان به راننده ملحق می‎شود و نسیم را از زیر چرخ با چَک و لگد بیرون می‏کشند.
راننده: پاشو ببینم نفله!
شاگر راننده: اوسا، کلک پوله، بدش دست من (توی گوش او می‏زند.)
نسیم: زنم توی بیمارستان داره می‏میره.
راننده: (او را از دست شاگردش درمی‏آورد و مشغول زدن می‏شود) پدرسوخته! ما رو خر گیر آوردی. دیروز همین بساطو یه جای دیگه راه انداخته بودی.
پاسبانی سوت کشان سر می‏رسد. دست او را می‏گیرد. نسیم می‏گریزد. جمعیت و پاسبان سر به دنبالش می‏گذارند. جمعه به دنبال جمعیت در پی نسیم می‏رود.

 

میدان تمرین اسب‏دوانی، روز.
مردی که او را «معرکه‏‏گیر» می‏خوانند در میانة زمین، اسب سفیدی را می‏دواند. نسیم به همراه او می‏دود. کنار زمین، جمعه و موتورسوار ایستاده‏اند.
معرکه‏گیر: (در حال دواندن اسب با نسیم که به همراه او می‏دود صحبت می‏کند.) ما شیش ماه دیگه یه مسابقة دوچرخه‏سواری داریم. اما داخلیه. تابعیت این‏جا رو بگیر، یا شناسنامه جعلی جور کن، من واسه‏ات ردیف می‏کنم.
نسیم: من عجله دارم. زنم داره می‏میره. به خرج عملش احتیاج دارم.
معرکه‏گیر: پس بگو یه پول گنده می‏خوای، زودم می‏خوای. . . من بایس بشینم فکر کنم. این طوری که نمی‏تونم. برو شب بیا، ببینم چیکار می‏تونم بکنم.
نسیم: من اسبو می‏دوونم!. تو بشین فکر کن!
معرکه‏گیر: چند قدم آن طرف‏تر می‏نشیند و سیگاری روشن می‏کند. نسیم، اسب را از جلوی مرد معرکه‏گیر می‏چرخاند. موتورسوار و جمعه در زمینة پشت سر او ایستاده‏اند.
معرکه‏گیر: اگه می‏تونی تندتر بگردونش! (به جمعه) ببینم، این بابای تو راست راستی قهرمان دوچرخه‏سواری افغانستان بود؟
جمعه: (جلو می‏رود. موتورسوار نیز می‏آید و کنار او می‏نشینند.) «آته‏ام» سه روز و سه شو سرِ «بای‏سکل» پای زده.
معرکه‏گیر: خوبه خوبه. با این جور آدم‏ها می‏شه دوباره یک سیرک راه انداخت. (فریاد می‏زند.) من یه موقع یه سیرک داشتم.
نسیم: چی گفتی؟ (جلو می‏‏آید. نزدیک است بایستد.)
معرکه‏گیر: هیچی، بچرخ! بچرخ! دارم راهشو گیر می‏آرم. . . حاضری یه سیرک یه نفره راه بندازی؟
موتورسوار: محتاجه. هرچی بگی می‏کنه.
معرکه‏گیر: این یارو داره منو سر شوق می‏آره. (بلند می‏شود و می‏رود) ببینم، چند شبانه روز می‏تونی روی دوچرخه دَووم بیاری؟
نسیم: می‏تونم.
معرکه‏گیر: ده روز؟ ( نسیم سر تکان می دهد.) باور نمی‏کنم. ولی باشه. . . من بایس با یکی مشورت کنم. شب بیا پیشم جواب بگیر.

 

محل مسابقة موتورسواری، عصر.
موتورسواران از همدیگر سبقت می‏گیرند. داوری امتیازات را یادداشت می‏کند. در یک جایگاه کوچک، چند آدم متشخص نشسته‏اند. معرکه‏گیر، خودش را نزدیک مردی می‏کند که از این پس او را شرط‏بند اول می‏خوانیم.
معرکه‏گیر: یه دقه خصوصی کارت دارم.
شرط‏بند اول: باز تو بی‏وقت مزاحم شدی؟
معرکه‏گیر: خوشحالت می‏کنه. . . می‏تونم به اینای دیگه بگم اونا رو خوشحال کنم.
شرط‏بند اول: (برمی‏خیزد و از جایگاه فاصله می‏گیرد.)
معرکه‏گیر: یه آدم مستأصل گیر آوردم. برای شرط‏بندی جون می‏ده. یه روزی قهرمان بوده.
شرط‏بند اول: بهت کلک نزده باشه.
معرکه‏گیر: نه، نه، واقعاً درمونده است. قهرمان دوچرخه‏سواری استقامت بوده. رکوردش سه روزه. حالا زنش داره می‏میره. حاضر هفت شبانه روز یه نفس دور بزنه.
شرط‏بند اول: چه جوری راه می‏اندازی که کسی نفهمه من تو برنامه دست دارم؟
معرکه‏گیر: توی انبار سیرک قبلی راه می‏اندازم. تو اجازه‎شو از صاحب زمین بگیر، بقیة کارها با من.

 

انبار متروکة سیرک قدیمی، شب.
با چراغ زنبوری، داخل انبار را می‏گردند. معرکه‏گیر، یک دسته بلیط گیر می‏آورد.
معرکه‏گیر: این بلیط اون سیرک باشکوه هندیاست. چه نونی توش خوردیم. یه روزی برای خودم آدمی بودم. حالا شدم آدم مردم. (دوچرخه‏ای را از لای آشغال ها بیرون می‏کشد.) یه تویی رویی عوض کنم، روغنکاری بشه، حرف نداره.
زنگ دوچرخه را به صدا در ‏می‏آورد. صدای زنگ‏زدگی خفه‏ای می‏دهد. جمعه، لای آشغال ها یک ماسک گیر آورده است و آن را به صورت زده است.
نسیم: بذار زمین مال مردمه.
معرکه گیر: ولش کن بذار بازی کنه! یه موقع صدتا از این بچه‏ها دور و بر من می‏لولیدند. خودم می رفتم دم سیرک، مشتری جمع می‏کردم. (توی حس می‏رود؛ گویی برای سیرک قبلی مشتری جمع می‏کند.) بشتابید! سیرک باشکوه هند. غفلت موجب پشیمانی است. برنامة بندبازی، رقص مرگ، کشتی در قفس شیر.

 

انبار متروکة سیرک قدیمی، روز اول.
از نمای دیگر، معرکه گیر در حال جلب مشتری است. دیالوگ‏هایش ادامة همان دیالوگ‏های صحنة پیش است. نسیم، سوار دوچرخه است و داخل محوطه دور می‏زند. عده‏ای از مردم جمع شده‏اند و روی نیمکت‏ها و پیت حلبی‏های اطراف انبار نشسته‏اند. تعدادی آدم کنجکاو از همان دم در، داخل را نگاه می‎کنند.
معرکه‎گیر: (با فریاد) این مرد افغانی، معجزه می‏کنه. اسمش نسیمه، ولی طوفان می‏کنه. تمام دنیا رو با همین دوچرخة زپرتی گشته. توی هندوستان یه قطارو با چشماش نیگر داشته. توی چین رو یه انگشت دو تا گاو رو بلند کرده. حالا تو این جا قراره هفت شبانه روز روی این دوچرخه زندگی کنه و دور بزنه. هرکی قبول نداره، مهمون ما باشه و تموشا کنه. روز اول بلیطش نصفه بهاست.
دوچرخه‏سوار، تک زنگی می‏زند. معرکه‏گیر از یک فلاکس قراضه، مایعی سیاه رنگ داخل یک لیوان می‏ریزد و به دست نسیم می‏دهد. او با یک دست، دوچرخه را می‏راند و با دست دیگر لیوان را سر می‏کشد. پالتوی خاکستریش را به تن کرده است. معرکه‏گیر بر سردر انبار متروکه یک تابلوی قدی را نصب می‏کند که روی آن، عبارت «سیرک افغانستان» نوشته شده است و تصویر یک دوچرخه‏سوار بی‏هویت روی آن نقاشی شده است. دو طوّاف شلغم‏فروش و لبوفروش با گاری‏هایشان وارد می‏شوند.
معرکه‏گیر: (جلوی آن‏ها را می‏گیرد.) برای جنس فروختن دو تا بلیط باید بگیرین.

 

میدان مسابقة موتور سواری، روز اول.
موتورسواران از حلقة آتش می‏پرند. شرطبندان بزرگ در جایگاه مخصوص هستند. مردم نیز به تماشا آمده‏اند.
شرط‏بند اول: یه سوژة خوب. خبر آوردند از دیروز یه افغانی سوار دوچرخه شده که هفت شبانه روز دور بزنه. چی فکر می‏کنی؟
شرط‏بند دوم: (فکر می‏کند.) به دلم افتاده که نمی‏تونه.
شرط‏بند اول: من روش دو میلیون می‏ذارم که بتونه. اون باید بتونه. حاضری روش شرط ببندیم؟
شرط‏بند سوم: من تا سوژه رو نبینم باور نمی‏کنم.

 

انبار متروکه، روز اول.
شلوغ‏تر شده است. چند طوّاف در اطراف جنس می‏فروشند. مردی در کنار زمین سلمانی می‏کند. جماعتی از افغانی‏ها و دیگران به تماشا ایستاده‏اند. نسیم سوار بر دوچرخه دور می‏زند. بعضی با صدای بلند، لبو، شلغم، باقلا، تخمه و آش می‏فروشند. کسی قهوه‏خانة سرپایی راه انداخته است. زنی برای دخترش بادکنک می‏خرد.
دختربچه: مامان! این آقا برای چی دوچرخه سوار شده؟
زن: برای این که مردم تفریح کنن.
شرطبندان با ماشین‏هایشان از در بزرگ وارد می‏شوند و در گوشه‏ای به تماشا می‏ایستند.
معرکه‏گیر: (با فریاد) قهرمان افغان از دیروز روی این دوچرخه زندگی کرده. هرکی حالشو داره مهمون ما باشه تا شاهد یه رکورد جهانی باشه. به ریختش نیگا نکن. قهرمان‏های روسیه رو شکست داده.
دوچرخه‏سوار، دو تک زنگ می‏زند.
معرکه‏گیر: (به جمعه) قضای حاجت داره. آفتابه رو بده بهش.
جمعه، آفتابه‏ای را به پدرش می‎دهد و نسیم زیر پالتو روی همان دوچرخه‏ای که می‏راند، ادرار می‏کند. جماعت، هو می‏کنند و متلک می‏گویند. بعضی روی می‏چرخانند. جمعه تحقیر می‏شود. آفتابه را از دست نسیم می‏گیرد و دور می‏شود. در همین اثنا یک زن کولی به همراه دخترش وارد جمعیت می‏شود و بساطش را زمین می‏گذارد.
زن کولی: سیخ کباب، قندشکن، چخماق، بادبزن، آتیش گردون، کفبینی‏ام می‏کنیم.
حواس معرکه‏گیر، متوجه زن کولی می‏شود . دوچرخه‏سوار، تک زنگی می‏زند.
معرکه‏گیر: (به جمعه) گشنشه.
شرط‏بند دوم: از حالا داره گیج گیجی می‏ره. دو میلیون می‏ذارم که نمی‏تونه. من رو حرف دلم شرط می‎بندم. ولی بعدش روش برنامه می‏ریزم.
شرط‏بند اول: یه داور صدا کن! (به سومی) رو تو حساب کنیم؟
شرط‏بند سوم: من رو حیوون و ماشین شرط می‏بندم. به حیوون بیشتر می‏شه اعتماد کرد. آدمو می‏شه خرید.
شرط‏بند اول: (در گوش نوچه‏اش) بفرست سراغ آمبولانس! از فرمانداری‏ام اجازه بگیر!
مینی بوسی داخل انبار می‏ایستد و عده‏ای نوجوان با لباس راه راه زندانیان و سرهای تراشیده، همراه با چند محافظ و مربیشان پیاده می‏شوند. در دست هر یک گلی است. معرکه‏گیر به استقبالشان می‏رود. شرطبندان بیرون می‏روند. نوجوانان زندانی، دور زمین به صف می‎ایستند. معرکه‏گیر برای مربی دارالتأدیب صندلی می‏گذارد. مربی روی صندلی می‏رود.
یک محافظ: (به معرکه‏گیر) یه دقه درها رو ببند، کسی در نره!
مربی: (رو صندلی، سخنرانی می‏کند.) شما رو آوردیم این جا که درس زندگی بگیرین. تو زندگی شما به یه جایی می‏رسین که دو راه جلوی روی شماست. دزدی و کار خلاف، و مبارزه‏ای سالم برای زنده موندن. اون جاست که باید یکی رو انتخاب کنین. یکی عین این مرد راه شرافتمندانه زندگی کردنو انتخاب می‏کنه؛ یکی عین تو (به یک نوجوان زندانی) راه دزدی رو.
نوجوان زندانی: مادرم داشت می‎مرد آقا.
مربی: همسر این مرد هم داره می‏میره. ولی اون راه شرافتمندانه رو انتخاب کرده. یا مثلاً تو (به نوجوان دیگر)، تو یک نمک نشناسی. کسی رو که به تو اعتماد کرده بود و تو رو توی خونه‏اش راه داده بود، با چاقو زدی و شبونه از خونه‏اش فرار کردی.
نوجوان دوم: بهم نظر بد داشت آقا.
مربی: تو به همه بدبینی. باید خودتو عوض کنی. حالا همگی، این مرد شرافتمند و مبارز رو گلباران می‏کنیم.
نوجوان‏ها به سر دوچرخه‏سوار گُل می‏ریزند؛ چنان که گویی به او سنگ می‏زنند.
مربی: (در گوشه معرکه‏گیر) من می‏تونم برات مشتری بیارم خیلی جاها هست که بودجه برای فعالیت فوق برنامه دارن نمی‏تونن جذبش کنن.
معرکه‏گیر: ما از خدامونه. شما بیار، باهاتون نصف بهاء حساب می‏کنیم.

 

بیمارستان، شب اول.
جمعه به سراغ حسابداری می‏رود. پول را روی پیشخوان می‏گذارد. حسابدار او را می‏بیند. می‏خواهد حرفی بزند که جمعه می‏دود و دور می‏شود. وقتی جمعه به اتاقی می‏رسد که نقره در آن بستری است، نقره را از روی تخت به زمین گذاشته‏اند و ماسک اکسیژن را از بینی او برداشته‏اند و دوباره در حال جان کندن است. جمعه در دهان او فوت می‏کند. دو پرستار سر می‏رسند و او را روی تخت می‏گذارند و ماسک اکسیژن را به صورتش وصل می‏کنند. کم‏کم حالش طبیعی می‏شود. برای نقره، درون یک ظرف سوپ و مرغ می‏آورند و روی میزی می‏گذارند. جمعه به جای او با ولع مشغول خوردن می‏شود. نقره به او نگاه می‏کند و به موهایش دست می‏کشد. جمعه به او می‏خندد و به خوردن ادامه می‏دهد و با بستة قند و نمک بازی می‏کند.
جمعه: (با دهان پر) غم آته‏رو نخور! کُلگی سِیلِش می‏کنن. سر بای‏سکل کار می‏کنه. ( نمای کوتاهی از تصویر نقره: شوهرش نسیم، درون یک اتاقک شیشه‏ای در حال ساختن دوچرخه‏ای است که دسته‏هایش مثل دو بال بلند پرواز است و زین آن به عقابی می‏ماند. تماشاچیان با اعجاب او را می‏نگرند.) بوبو ! خداحافظ.

 

انبار متروکه، شب اول، برهوت و جاده، زمان گذشته.
چراغ‏های زنبوری روشن است. گل‏ها زیر چرخ‏ها پلاسیده و له شده‏اند. نسیم می‏چرخد. انبار، خلوت شده است. موتورسوار با موتورش آن‏ جاست. طوّافان هستند. زن کولی آن‏ جاست و سلمانی سر معرکه‏گیر را اصلاح می‏کند. پاهای نسیم بر رکاب، حرکات موزونی دارد. برای لحظه‏ای دستش را روی یک چشمش می‏گذارد تا آن را استراحت دهد؛ خواب یک چشمی.
ـ نمای کوتاهی از وی و دوچرخه‏سواران مسابقه، در حالی که شماره‏ای به پشت دارد در یک برهوت رکاب می‏زند.
دستش را از روی این چشمش برمی‏دارد و چشم دیگر را استراحت می‏دهد.
ـ نمایی از داخل یک مینی‏بوس حامل مهاجران افغانستان، در حالی که یک هلیکوپتر روسی از شیشة آن وارد قاب تصویر می‏شود و مینی‏بوس جلویی را به آتش می‏کشد و از تصویر بیرون می‏رود. زن و مرد افغانی از مینی‏بوس عقبی پایین می‏آیند و می‏گریزند. نسیم و جمعه و نقره در میان آن‏ها هستند. نقره، بال ‏بال می‏زند. معرکه‏گیر، لیوان آبی را به او می‏دهد. نسیم صورتش را با آب می‏شوید و با انگشت، آب چشم و ابرویش را می‏گیرد.
ماشین آمبولانسِ ارسالیِ شرط‏بند اول از راه می‏رسد. مرد پرستاری که آن را می‏راند، درهای عقب آمبولانس را رو به محوطة دوچرخه‏سواری می‏گشاید. داخل آمبولانس، انواع وسایل آزمایشگاهی و یک برانکار است. دکتر اول که او را در اولین بیمارستان دیده‏ایم، از آمبولانس پایین می‏آید و دوچرخه‏سوار را می‏بیند.
دکتر اول: (به پرستار مرد) همین کارا رو می‏کنن که مریضی‏های ناشناخته می‏گیرن.
ماشین دیگری می‏آید و داوری که او را قبلاً در مسابقة موتورسواری دیده‏ایم از آن پیاده می‏شود. نوچة شرط‏بند اول برای او میز و صندلی و سایه‏بانش را می‏آورد. داور، گرمکن را می‏پوشد و کرونومترش را به گردن می‏آویزد و سوت می‏زند که چند تماشاچی باقی مانده کمی عقب‏تر بایستند. روی دفترچه‏اش چیزی می‏نویسد و زل می‏زند به دوچرخه‏سوار. از توی همان ماشین، یکنفر برقکار با لباس کار، چند پروژکتور را اطراف محوطه نصب می‏کند و نور آن را به دوچرخه‏سوار می‏اندازد. نور، چشم نسیم را می‏آزارد و به اعتراض زنگ می‏زند. معرکه‏گیر آفتابه را به دست او می‏دهد. پرستار مرد، دوان دوان با لولة آزمایشگاه می‏رود و آفتابه را کنار می‏زند و لولة آزمایشگاه را به دست دوچرخه‏سوار می‏دهد.
پرستار مرد: لطفاً این تو! پیشابو بریزین بیرون، ته ادرار رو بریزین تو لوله!
آشی، هو می‏کند و سلمانی می‏خندد. پرستار مرد، لولة آزمایشگاهی ادرار را از نسیم پس می‏گیرد.
لبو فروش: نریزه زمین، کیمیاست.
شلغم‏فروش: می‏خوان طلاشو بگیرن.
داور به اعتراض سوت می‏زند. پرستار مرد به کمک دکتر اول با مهارت و سرعت، ادرار را در لوله‏های مختلف می‏ریزند و با دواهای رنگی دیگر مخلوط می‏کنند. هرکدام به رنگی در می‏آید. جمعه از راه می‏رسد و بر ترک جلوی دوچرخه سوار می‏شود. نسیم، او را بو می‏کند.
نسیم: بوبو چطور بود؟
جمعه: از روی چپرکت مانده زمین.
بستة قند را باز می‏کند و قند به دهان پدرش می‏گذارد. بعد بستة نمک را باز می‏کند و به دهان پدرش می‏ریزد. نسیم به سرفه می‏افتد. شرط‏بند دوم با نوچه‏هایش از راه می‏رسد و کنار داور می‏نشیند. داور، خشک و رسمی با او سلام و علیک می‏کند. نسیم که به سرفه افتاده است زنگ می‏زند. معرکه‏گیر برایش در لیوان، مایعی می‏ریزد. پرستار، دوان دوان می‏آید و خودش در یک ظرف آزمایشگاهی، مایعی رنگی را به او می‏دهد.
پرستار مرد: (به معرکه‏گیر) شما لطفاً نه چیزی بهش بدین، نه چیزی ازش بگیرین! اون به تقویت احتیاج داره.
دوچرخه‏ سوار، لیوان شربت تقویت را سر می‏کشد.
شرط‏بند دوم: (به داور) رقیب من داره دوپینگ می‏کنه. اون حق نداره بهش چیزی بده. از کجا که توش مرفین نباشه، بهش انرژی بده؟!
داور: بالاخره باید یه چیزی بخوره. تو هم بیا نظارت کن!
شرط‏بند دوم: (به اعتراض از جایش برمی‏خیزد) منم دکتر می‏آرم، یکی در میون بهش غذا می‏دیم.
آمبولانس دوم می‏ایستد و درش را به همان ترتیب رو به محل دوچرخه‏سواری می‏گشاید. دکتر بیمارستان دوم ـ که از نسیم امضا گرفته بود ـ به همراه یک پرستار زن آمده‏اند.

 

درون آمبولانس اول:
دکتر اول: (به پرستار مرد) وضع ادرارش خوبه. اگه بشه وقتی بهش غذا می‏دی یه «ب کمپلکس» بهش تزریق کنی، انرژی‎اش بیشتر می‏شه.

 

درون آمبولانس دوم:
پرستار زن: دکتر تا کی اینجائم؟
دکتر دوم: (مشغول مخلوط کردن دو محلول است) ما باید اونو بندازیم زمین. این محلولو بخوره شب دیگه اینجا نیستیم.
دوچرخه‏سوار زنگ می‏زند. داور به آمبولانس دوم اشاره می‏کند. پرستار زن، محلول ساخته شدة دکتر دوم را به دوچرخه‏سوار می‏رساند. نسیم محلول را سر می‏کشد.
ماشین دیگری از راه می‏رسد و داور تعویض می‏شود. حالا همه خوابیده‏اند، جز داور و جمعه که جلو دوچرخة پدرش نشسته است. کم‏کم او هم سرش را می‏گذارد که روی چرخ بخوابد. نسیم نیز دهن‏دره می‏کند. جمعه پایین می‏پرد و روی زمین می‏خزد و از سرما به خود مچاله می‏شود. نسیم، پالتویش را درمی‏آورد و روی پسرش می‏اندازد. جمعه از سرما عین گربه زیر پالتو چهارچنگولی می‏شود. داور نیز دهن‏دره می‏کند و برای این که خواب را دور کند، رادیوی ترانزیستوری را روشن می‏کند. موسیقی تندی پخش می‏شود. رکاب دوچرخه سوار، سریع‏تر می‏چرخد. هوا چنان سرد است که های دهان نسیم پیداست.

 

انبار متروکه، روز دوم.
عده‏ای صبحانه می‏خورند. معرکه‏گیر، خواب آلوده به استقبال مینی‏بوس سالخوردگان رفته است. موتورسوار، هندل می‏زند و با موتورش به همراه دوچرخه می‏چرخد.
موتور‏سوار: کاری نداری؟
نسیم، نای جواب دادن ندارد. سر را به علامت نفی تکان می‏دهد. سالخوردگان مرد و زن، بعضی بر چرخ‏ها و بعضی با عصا دور زمین می‏نشینند. مربی دارالتأدیب به همراه آن‏هاست.
زن‏ کولی: سیخ کباب، قندشکن، چخماق، بادبزن، آتیش گردون، کفبینی‏ام می‏کنیم. مادر طالع می‏بینم.
مربی دارالتأدیب که این بار کت و شلوار شیکی پوشیده است، پشت بلندگوی دستی صحبت می‏کند. یکی از پیرمردها سمعکش را با دست‏های لرزان و بی‏رمق، توی گوشش می‏گذارد.
مربی: این مرد به ما درس پایداری می‏ده. به این که در سخت‏ترین لحظات بایستی به زندگی امیدوار بود. طول عمر آدمیزاد، مجهولی است که امیدواری اونو معلوم می‏کنه.
از دید نسیم، مشتی پیرمرد و پیرزن حلوایی. یکی از آن‏ها به رعشه افتاده است. حواس نسیم متوجه او می‏شود و در هر چرخش، نگاهش را به او تیز می‏کند. پیرمرد مشغول جان دادن است. روی صورت خستة نسیم، یأس می‏نشیند.
زن کولی: (کف دست پیرزن را می‏بیند.) کف دستت نوشته یه عمر بدبختی و دربدری کشیدی. بچه‏هات یا شوهرت بی‏وفان. ولت کردن و رفتن سی کار خودشون. حالا خیلی ناامیدی. گاهی دلت می‏خواد بمیری. گاهی هم دلت یه عمر طولانی می خواد. دلت می‏خواد جوون بشی و همه چیزو از سر بگیری.
مربی: خوشبختی در درون ماست. چشمهامونو ببندیم به خودمون تلقین کنیم که ما خیلی امیدواریم (پیرزن‏ها و پیرمردها چشم‏هایشان را می‏بندند. پیرمرد در حال احتضار، رعشه‏های ریزی گرفته است.) ما خیلی امیدواریم. همة ما برای زندگی بهتر مثل این مرد دوچرخه‏سوار بایستی مقاومت کنیم. چشم‏هامونو ببندیم و زیر لب بگیم ما خیلی امیدواریم.
سالخوردگان، زیر لب زمزمه می‏کنند. محتضر، چشم می‏بندد و جان می‏دهد. زن کولی جیغ می‏کشد.
زن کولی: یکیشون مُرد.
دکترها و داور به وسط زمین می‏ریزند. نزدیک است دوچرخه بیفتد. نسیم زنگ می‏زند. مربی سعی می‏کند مرگ پیرمرد روی دیگران تأثیر نگذارد.
مربی: نیگا نکنین. به چیزهایی که ناامیدتون می‏کنه، نیگا نکنین. لبخند بزنین. زندگی زیباست.
پیرمردی، نخودی اما بی‏صدا می‏خندد. یکی از آن ها سمعک و عینکش را برمی‏دارد که دیگر چیزی نفهمد. پرستارها پیرمرد را با برانکارد از زمین بیرون می‏برند.

 

انبار متروکه، شب دوم.
چراغ‎ها روشن می‏شود و چند سایه در هم می روند. دوچرخه بر کف زمین می‏چرخد. مرد کوری که عینک دودی دارد، آکاردئون می‏زند. زن کولی برای معرکه‏گیر کف بینی می‏کند.
زن کولی: خط‏های کف دستت می‏گه تو زن‏های زیادی رو بدبخت کردی. یه گله بچه داری که از حال و روز هیچ کدومشون خبر نداری. حالا هم چشمت پی یکی دیگه است. (خودش را می‏پوشاند.) مرده شور چشم‎های هیزتو ببرن.
جمعه: (دست دختر کولی را گرفته است.) خانوم می‏آی کف دست ننة منو ببینی؟
زن کولی: ننه‏ات نمی‏‏میره، نترس. زن‏ها سگ جونن. فکر می‏کنی چی کف دست ننه‏ات نوشته؟ اگه عمرش به دنیا باشه، یه چندتا خواهر برادر واسه تو. (به دخترش) دست این پسره ‏رو ول کن بیا این‏جا! (کف دست جمعه و معرکه‏گیر را نگاه می‏کند.) اینم یکی مثل اونای دیگه. مردها مثل همند، به بچگی شون نیگا نکن دختر! بچگی شونو از ما زن‏ها به ارث بردن.
یک کامیون با بار آجر وارد می‏شود. معرکه‏گیر بلند می‏شود تا جلویش را بگیرد. کامیون عقب عقب تا کنار زمین می‏آید و کمپرسش را می‏زند. آجرها جلوی دوچرخه سوار خالی می‏شود و مسیر او عوض می‏شود. نوچة شرط‏بند دوم با یک کاغذ سر می‏رسد.
نوچة شرط‏بند دوم: (کاغذی را نشان می‏دهد) اجازة ساختمون گرفتیم. اینجا اتاق خوابشه.
نوچة دوم: چهاردیواری اختیاری.
معرکه‏گیر و موتورسوار و نوچه‏های شرط‏بند اول، آجرها را از جلو دوچرخه‏سوار کنار می‏زنند تا راه او باز شود. یک کمپرسی دیگر ماسه خالی می‏کند. حالا دوچرخه‏سوار، زنگ زنان دور طوّافان می‏چرخد و داور روی میز می‏رود تا او را کنترل کند. عمله‏ها و بناها مشغول کار می‏شوند. دو نوچة شرط‏بند دوم به عمله‏ها و بناها کمک می‏کنند. مرد کور، آکاردئون می‏زند. معرکه‏گیر، او را به کناری هل می‏دهد.
معرکه‏گیر: لامصب، وقت گیرآوردی؟!

 

خانة شرط‏بند اول، نیمه شب.
شرط‏بند اول، دستپاچه و خواب آلود، روبدُشامبرش را درمی‏آورد. با شورت و زیرپوش است و کت و شلوار می‏پوشد. معرکه‏گیر و نوچه‏های شرط‏بند اول حضور دارند.
معرکه‏گیر: یه کاری بکن! الان می‏افته.
شرط‏بند اول: دیگه دیر شده. بیارش بیرون! مگه نمی‏شه یه گوشة دیگة این شهر بچرخه؟
معرکه‏گیر: وسط شهر کی بلیط می‏خره؟
شرط‏بند اول: دو میلیون من داره می‏ره، تو فکر روزی هزارتا بلیطی. (لباس‏هایش را پوشیده است.) بیارش بیرون! از طوّاف ها سرقفلی بگیر! منم می‏فرستم ازت بلیط بخرن.
بیرون می‏دوند.

 

انبار متروکه، خیابان‏ها، صبح روز سوم.
یک ساختمان تا سقف بالا آمده است. دوچرخه‏سوار توی یک اتاق دیوار چیده شده گیر افتاده است و می‏چرخد. معرکه‏گیر از دم در، همه را به بیرون می‏خواند. نوچه‏های شرط‏بند اول، دیوار چیده شده را خراب می‏کنند و دوچرخه سوار بیرون می‏آید. در خیابان، ماشین شرط‏بند اول و دو آمبولانس از عقب چرخ‏های طوافی به آرامی حرکت می‏کنند. جلوی همه، نسیم که بر ترک جلوی دوچرخه‏اش جمعه نشسته، رکاب می‏زند. دوست موتورسوارش دور او می‏چرخد. تعداد زیادی افغانی کارگر منتظر کارند و در باریکة آفتاب ایستاده‏اند که چشمشان به جماعتِ در حرکت می‏افتد. به دنبال آن‏ها راه می‏افتند. حالا گویی تظاهرات افغانی‏هاست. بیلچه ها و کلنگ‏هایشان را در هوا تکان می‏دهند.

 

کنسولگری روسیه، همان زمان.
نگهبانان کنسولگری روسیه از انتهای خیابان، جماعت افغانی در حرکت را می‏بینند. تابلوی «سیرک افغانستان» در دست معرکه‏گیر است. یکی از نگهبانان، خود را پای بی‏سیم می‏رساند.
نگهبان: افغانی‏ها دارن می‏آن کنسولگری رو بگیرن.
نگهبانان دیگر، درها را می‏بندند و مسلح می‏شوند.

 

فرمانداری، لحظه‏ای بعد.
فرماندار در دفتر کار خویش مشغول کار است. تلفن زنگ می‏زند.
منشی: (از پشت گوشی) از کنسولگری روسیه تماس گرفتند که افغانی‏ها با بیل و کلنگ، تظاهرات راه انداختند و قصد دارن اون جا رو تسخیر کنن.
فرماندار: با نیروهای انتظامی تماس بگیر! ماشین منم حاضر کن برم سر محل!

 

خیابان‏ها، میدانی در شهر، روز سوم.
فرماندار، درون ماشین خود از جلوی کنسولگری روسیه عبور می‏کند. خبری نیست.
فرماندار: (به راننده‏اش) این‏جا که خبری نیست.
راننده: (به جلو اشاره می‏کند) اونجا یه عده جمعن. گمونم همون افغانیه است که قراره ده روز روی دوچرخه پا بزنه. قبلاً اجازه گرفتن.
ماشین فرماندار به میدان می‏رسد و آن‏ها را دور می‏زند و می‏ایستد. فرماندار بیرون می‏آید. از دید او، نسیم بر دوچرخه دور می‏زند. ته ریشش بلندتر شده است. زیر چشم هایش سیاهی می‏زند. پیشانیش را به دستمال بسته و مسیرش را عوض می‏کند و از سمت خلاف دور می‏زند. در اطراف میدان از بالکن‏های مشرف، عده‏ای به تماشا ایستاده‏اند. طوافان، لبوفروش، شلغم فروش، باقلافروش، آش فروش، پیراهن فروش، سلمانی، جگرکی، سیرابی فروش و زن کولی و دیگران با بساطشان بازارچه‏ای راه انداخته‏اند. تابلوی «سیرک افغانستان» به تیری نصب شده است. داور زیر سایه ‏بانش نشسته است و افغانی‏ها و دیگران به تماشا ایستاده‏اند. بعضی بر صندلی‏ها و نیمکت‏ها و پیت‏های حلبی نشسته‏اند. معرکه‏گیر کلافه است و بهانه می‏گیرد و جوان ترقه فروش را عقب می‏زند. همان وانتی که چند روز قبل برای بردن چاه‏کن آمده بود، سر می‏رسد.
مرد: دو تا چاه‏کن می‏خوام متری سی تومن. (کسی به او اعتنا نمی‏کند. افغان‏ها مشغول تماشا هستند.) سی نبود؟ سی و پنج. . . سی و پنج؟ متری چهل آخرش.
دو سه نفر به سمت او می‏روند. یک خبرنگار غربی از نسیم عکس می‏گیرد. تصویر نسیم بر دوچرخه، در حالت های مختلف، عکس می‏شود. خبرنگار غربی دنبال زوایای دیگر می‏گردد. درون آینة سلمانی، یک ماشین سیاه رنگ می‏ایستد.
رانندة فرماندار: جناب! ماشین کنسولگریه.
مردی که مترجم است بی سیم به دست از ماشین کنسولگری بیرون می‎آید و به سمت فرماندار می‏رود.
مترجم: آقای فرماندار؟
فرماندار: شما؟
مترجم: مترجم کنسولگری. جناب کنسول، توی ماشین هستن. از شما دعوت کردن برای مذاکره به ماشین تشریف بیارین.
فرماندار: همین جا خوبه. کاری هست بفرمائین.
مترجم به زبان روسی به وسیلة بی‏سیم با درون ماشین صحبت می‏کند. کنسول از داخل ماشین دودی رنگ که او را در خود مخفی کرده چیزی جواب می‏دهد. کم‏کم، توجه افغانی ها جلب می‏شود و دور مترجم و فرماندار جمع می‏شوند. بعضی از افغا‏نی‏ها برای خبرنگاری که عکس می‏گیرد بیل وکلنگ بلند می‏کنند و ژست شعار می‏گیرند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  37  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود  دانلود مقاله فیلمنامه بایسیکل‏ران


دانلود مقاله ضوابط خرید و فروش و معامله در اسلام

 

 

مقدمه
در فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامی آمده است:
«مضاربه مشتق است از «ضرب در ارض» یعنی راه رفتن و سفر کردن در زمین بدین لحاظ که در مضاربه شخص عامل به منظور تجارت و تحصیل ربح به مسافرت مبادرت می نماید و چون سفر به سرمایه مالک و اقدام عامل انجام می گیرد یعنی هر یک از آنها در این عمل مدخلیت و تأثیر دارند بدین جهت معنی مقاعله (مضاربه) تحقق دارد. از مضاربه به «قراض» نیز تعبیر شده است و لفظ قراض مأخوذ است. از قرض یعنی قطع و جدا نمودن بدین لحاظ که گوئی صاحب مال قطعه ای از مال خویش را جدا می کند و به عامل می دهد و یا قطعه ای از ربع را جدا ساخته و درمقابل عمل به وی میدهد. بدین ترتیب مضاربه یا قراض این است که شخص مالی را به دیگری دهد تا با آن تجارت نماید و در مقابل حصه ای از ربع مانند نصف یا ثلث مثلاً از آن وی باشد و به عبارت دیگر مضاربه عقدی است شرعی که غرض از آن تجارت انسان به مال غیر دیگری است و ربع مشترک می باشد، مالک یا صاحب مال را مقارض (مضارب) می گویند و عامل را مقار‏‎‎ض و نیز مضارب می نامند.»
طبق قانون مدنی:
«مضاربه عقدی است که به موجب آن احد از متعاملین سرمایه می دهد با قید اینکه طرف دیگر با آن تجارت کرده و در سود آن شریک باشد. صاحب سرمایه مالک و عامل مضارب نامیده می شود. سرمایه مضارب باید وجه نقد باشد.»
در آئین نامه قانون عملیات بانکی بدون ربا و همچنین دستورالعمل اجرائی مضاربه تعریضی به شرح زیر از مضاربه ارائه شده است:
«مضاربه، قراردادی است که به موجب آن یکی از طرفین (مالک) عهده دار تأمین سرمایه (نقدی) می گردد و یا قید اینکه طرف دیگر (عامل) با آن تجارت کرده و در سود حاصله شریک باشند.»

 

ویژگی های مضاربه
عقد مضاربه دارای خصوصیات ذیل است:
1- مضاربه از جمله عقود جایز است و از این رو هر یک از طرفین اختیار فسخ قرارداد را دارند مگر اینکه در قرارداد شرط دیگری تعیین شده باشد. در معاملات بانکی معمول است متن قراردادهای مضاربه را به ترتیبی تنظیم نمایند که عامل با امضای قرارداد شرط ترک فسخ قرار داد را تا زمان تسویه کامل آن از جانب خود بپذیرد.
2- مضاربه از جمله از جمله تسهیلات کوتاه مدت حداکثر یکساله است که بانک بر اساس آن میتواند منحصراً جهت گسترش امور بازگانی به عنوان مالک سرمایه نقدی لازم برای انجام یک معامله تجاری را در اختیار متقاضی به عنوان عامل اعم از اینکه شخص حقیقی یا حقوقی باشد، قرار می دهد تا سود حاصله را نسبت از پیش توافق شده با یکدیگر تقسیم نمایند.
3- در مضاربه، نقش مالک و عامل کاملاً از یکدیگر جداست و دراین رابط تأکید و تصریح بر این است که مالک فقط سرمایه را تأمین نموده و به هیچ عنوان وظایف عامل را بر عهده نگیرد. به عبارت دیگر امکان عاملیت برای بانکها در قرار دادهای مضاربه وجود ندارد. در مقابل عامل نیز تنها وظیفه عاملیت را بر عهده دارد و حتی اگر در جریان عقد مضاربه، خود هزینه هایی را تقبل نماید موجبی برای تأمین نقش مالک نخواهد بود.
4- سرمایه و به اصطلاح فقهی «رأس المال» مضاربه حتماً باید نقدی و عین باشد و یکجا تأمین شود. بدین ترتیب مضاربه به منفعت یا دین صحیح نمی باشد.
5- به جز هزینه های تعیین شده طبق قرارداد، تأمین هر گونه وجهی از سرمایه مضاربه بابت سایر هزینه ها امکان پذیر نبوده و اینگونه هزینه ها با مصالحه طرفین به عهده عامل می باشد.
6- مسئولیت عامل در حفط سرمایه مضاربه، همان مسئولیتی است که قانوناً بر عهده امین است جز در صورت تفریط و تعدی.
بدین ترتیب عامل ضامن سرمایه و یا مسئول خسارات حاصله از تجارت نخواهد بود. مگر اینکه بطور لزوم در قرارداد شرط شده باشد که عامل از مال خود به مقدار خسارت یا زیان به طور رایگان به مالک تملیک کند.

 

ضوابط اجرائی:
معاملات مضاربه فقط در مواردی که خرید و فروش کالا مستلزم هیچگونه تغییرات ظاهری و ماهوی نباشد قابل انجام می باشد.
مضاربه برای خرید و فروش کالا درداخل کشور «مضاربه بازرگانی داخلی» و جهت ورود کالا از خارج به منظور فروش در کشور «مضاربه وارداتی» و جهت صدور کالا به خارج از کشور «مضاربه صادراتی» نامیده می شود.
اعطای تسهیلات مضاربه برای خرید و فروش کلی و یا جزئی کالا باید از راستای سیاست های بازرگانی دولت صورت گرفته و در این ارتباط مدنظر باشد که:
اولاً-انجام مضاربه وارداتی با بخش خصوصی مجاز نمی باشد.
ثانیاً- تعاونی های قانونی توزیع و مصرف در استفاده از تسهیلات مضاربه از اولویت برخورداند.
اجزا و عوامل یک معامله مضاربه و ضوابطی که در هر مورد می باید مورد توجه قرار گیرند عبارتند از:
الف- کالا
نوع مشخصات مقدار، قیمت و شرایط خرید و ترتیب تحویل کالای مورد مضاربه می باید معین و معلوم باشد و محرز گرد که کالا از بازار فروش خوبی برخوردار است، به ترتیبی که حداکثر ظرف مدت مضاربه به حیطه فروش درآید. در این قبیل معاملات باید دقت شود که موجبات احتکار کالا فراهم نشود.
اعطای تسهیلات مضاربه برای خرید و فروش کالاهای اساسی و ضروری در اولویت قرار دارد.
بیمه کالای مورد مضاربه الزامی نبوده لکن بانک می تواند عند الزوم بیمه را یکی از شرایط اعطای تسهیلات قرار دهد.
ب- سرمایه
منظور از سرمایه مضاربه و به عبارتی «»رأس المال» وجوهی است که بابت هزینه های معامله تخصیص داده شده است. هزینه های لازم برای داد و ستد کلای موضوع مضاربه باید قبل از عقد قرار داد برآورد و معین شوند. هزینه های قابل قبول در یک قرارداد مضاربه می تواند شامل یک و یا تعدادی از اقلام ذیل باشد:
1- قیمت خرید کالا.
2- هزینه های بسته بندی.
3- هزینه های حمل و نقل.
4- هزینه های بیمه و حق ثبت سفارش.
5- هزینه های انبار داری.
6- هزینه های بانکی.
7- حقوق و عوارض گمرکی و سود بازرگانی.
هزینه حق توقف و انتظار نوبت کشتی (دموراژ) نیز در مضاربه وارداتی قابل تأمین از محل سرمایه مضاربه می باشد.
پرداخت هر گونه وجهی از سرمایه مضاربه بابت هزینه های بارگیری، تخلیه، پاساوان، اجاره کانتینر، جریمه انبارداری، هزینه های متفرقه ترخیص یا نگهداری کالا، جرائم گمرکی، هزینه های اداری، دستمزد، حقوق و هر نوع هزینه احتمالی دیگر ممکن نبوده و تأمین این دسته از هزینه ها و همچنین هزینه هائی که در سرمایه مضاربه منظور نشده باشند با مصالحه طرفین به عهده عامل خواهد بود و بر همین اساس در قرار داد مضاربه ضمن عقد صلح ، عامل تقبل می نماید که کلیه هزینه های غیر قابل تأمین از محل سرمایه مضاربه و هزینه های احتمالی دیگر را از اموال خود تأدیه و در مقابل دریافت حق الصلح به بانک صلح نمایند.
بعد از تعیین و برآورد هزینه ها سرمایه، مضاربه می باید به طور یکجا تأمین و برای انجام معامله کنارگذاشته شود. بانک می تواند موافقت کند عامل از سرمایه مضاربه به طور مکرر استفاده نماید و در این صورت تعداد دفعات استفاده از سرمایه باید مشخص و در قرارداد ذکر شود.
سرمایه مضاربه با در نظر گرفتن شرایط معامله به طور یکجا و یا بسته به مورد نیاز به تدریج قابل برداشت می باشد.
ج- مدت
مدت هر قرار داد مضاربه باید برابر زمانی باشد که عامل از تاریخ عقد قرار داد تا تسویه حساب لازم دارد و در این رابطه باید وضعیت بازار کالای مورد معامله امکانات و توان عامل شرایط تحویل و حمل کالا مدنظر قرار گرفته و مدت قرارداد به ترتیبی تعیین گردد که ظرف آن معامله مورد نظر قابل انجام و قرارداد منعقده قابلیت تسویه داشته باشد.
مبنای شروع مدت مضاربه، تاریخ انعقاد قرارداد بوده و در مضاربه های وارداتی بر اساس اعتبارات و با بروات دیداری و یا مدت دار می باید حداکثر تا تاریخ گشایش اعتبار قرار داد مضاربه منعقد گردد و توجه شود که تاریخ برداشت وجه اسناد از حساب بانک توسط کارگزار نمی تواند مبنای مدت مضاربه قرار گیرد.
مدت * نرخ * میزان تسهیلات

 

=حداقل سود مورد
انتظار بانکی
(روز) 360 * 100
(ماه) 12

 

 

 

د- بازدهی
اعطای تسهیلات مضاربه در صورتی مجاز است که پیش بینی نتیجه معامله سودآور باشد و از این رو در هنگام عقد قرارداد باید میزان یا نرخ سود مجاز یا قیمت فروش تعیین شده توسط مراجع ذیربط معین شود و کسر مجموع هزینه های مورد قبول مضاربه از مبلغ کل فروش مبین بازدهی کافی باشد.
در عقد مضاربه سهم سود هر یک از طرفین می باید به نحو شارع و به صورت نسبت یا درصدی از کل سود معامله تعیین و توافق گردد. بنابراین به هیچ وجه نمی توان مبلغ معینی از سود یا درصد معینی از سرمابه مضاربه را به عنوان سهم سود طرفین قرار داد.
از آنجا که نرخ سود تسهیلات مضاربه در تعرفه عمومی معاملات به صورت «حداقل» منعکس گردیده است. بنابراین تقسیم منافع بین بانک و مشتری به ترتیبی توافق می شود که حداقل سود مورد انتظار برای بانک حاصل می شود. بانک می تواند با در نظر گرفتن عواملی بعضاُ به این حداقل اکتفا نموده و در مواردی درصد سهم سود خود را افزایش دهد.
برخی از این عوامل مؤثر عبارتند از: ارزش کار و تخصیص مشتری، درجه خطرات احتمالی مستتر در معامله نوع کالا و اثرات اقتصادی شخصیت عامل منافع سپرده گذاران، اهمیت جلب و جذب مشتری.
به هر حال با توجه به جمع موارد مذکوره نسبت سهم سود بانک در مضاربه می باید به ترتیبی تعیین گردد که پیش بینی نرخ بازده معامله کسر از نرخ مندرج در تعرفه عمومی معاملات نباشد.
در مواردی که به هنگام تسویه حساب سهم سود بانک کمتر از میزان سود مورد انتظار حاصل می شود، عامل باید با ارائه ادله مثبته بانک را متقاعد سازد که نقصان سود تحت تأثیر و دخالت عوامل خارج از کنترل وی بوده است. در صورتی که به نحوی از انحاء به بانک ثابت گردد که عامل در زمان انعقاد قرار داد مضاربه تمامی بررسی های لازم را پیرامون وقوع معامله به انجام رسانده و نیز اطلاعاتی که عامل از زمان عقد قرارداد تا زمان تسویه با نهایت کوشش درجهت انجام موضوع مضاربه اقدام نموده است در این صورت عامل از پرداخت هر نوع وجهی مازاد بر خسارت وارد بر اصل سرمابه مبرّاست.

 


هـ – اجرای عملیات مضاربه
انجام کار لازم برای اجرای عملیات مضاربه تماماً به عهده شخص عامل بوده وی ملزم می باشد اقدامالت خود را به نحوی تنظیم و اعمال نماید که خرید و فروش کالای موضوع مضاربه در طول مدت قرارداد عملی انجام شده و قرارداد حداکثر در سررسید قابل تسویه باشد. عامل از سرمایه مضاربه می تواند منحصراً برای خرید کالای موضوع معامله و پرداخت هزینه های توافق شده استفاده نماید و طبعاً در این راستا باید دارای مجوزات لازمه بوده و ضوبط و مقررات موضوعه را به طور کامل مراعات کند و کلیه امور بانکی مورد نیاز برای اجرای مفاد قرارداد مضاربه را در شعبه ای که تسهیلات مضاربه را اعطاء نموده متمرکز نماید.
در معاملات مضاربه، بانک بر مصرف سرمایه و برگشت آن و همچنین عملیات اجرایی نظارت خواهد داشت و در این رابطه عامل موظف است کلیه اسناد و مدارک مربوط به خرید و فروش و موجودی کالای موضوع مضاربه را به نحو قابل قبولی نگهداری نموده و در صورت مطالبه بانک ارائه نماید.
در معاملات مضاربه، بانک مصرف سرمایه و برگشت آن و همچنین عملیات اجرائی نظارت خواهد داشت و در این رابط عامل موظف است کلیه اسناد و مدارک مربوط به خرید و فروش و موجودی کالای موضوع مضاربه را به نحو قابل قبولی نگهداری نموده و در صورت مطالبه بانک ارائه نماید.
عامل باید کالای موضوع مضاربه را نقداً به فروش رسانده و کلیه وجوه حاصله را در اسرع وقت مستقیماً و بدون هر گونه دخل و تصرف در حساب مضاربه وجوه دریافتی بابت تسهیلات استفاده شده واریز نماید.
عوامل نمی تواند بدون موافقت بانک کالای موضوع قرارداد مضاربه را به طور نسیه به فروش برساند و چنانچه برای فروش کالا ناگزیر به تنظیم قرار داد را قبلاً به تأکید بانک برساند. در این موارد بنا به تقاضای کتبی عامل، بانک می تواند با رعایت نکات ذیل با فروش نسیه کالا و یا عقد قراردادهای خاص فروش موافقت نماید:
اولاً- زمان مجاز در فروش نسیه نباید از مدت قرار داد مضاربه تجاوز نماید.
ثانیاً- مطالبات عامل از بابت فروش نسیه تا زمانی که به حیطه وصول درناید نمی تواند وسیله واریز سرمایه و سهم سود بانک در سررسید قرارداد واقع شود.
ثالثاً- مفاد قرار داد فروش تنظیمی توسط عامل در چارچوب شرایط مضاربه بوده و متضمن منافع و مصالح بانک باشد.
چنانچه سرمایه مضاربه بعد از پرداخت بدون انجام معامله به بانک مسترد گردد و عامل اسناد و مدارک کتبی مسئول و معتبر دال بر عدم انجام معامله موضوع قرارداد به بانک تسلیم نماید و از طریق بررسی این مدارک و با توجه به سوابق مشتری برای بانک مسلم و محرز گردد که عدم انجام معامله بازرگانی تحت تأثیر دخالت عوامل خارج از کنترل مشتری صورت گرفته است علاوه بر این به نحوی از انحاء به بانک ثابت گردد که عامل در زمان انعقاد قرار داد مضاربه تمامی بررسی های لازم را پیرامون وقوع معامله به انجام رسانده است و همچنین مشخص گردد که عامل از زمان انعقاد قرارداد تا زمان استرداد سرمایه در حداقل مدت زمان ممکن برای وی به وقوع پیوسته است در این صورت اخذ هر نوع وجه اضافی تحت هر عنوان مازاد بر سرمایه مسترد شده جایز نمی باشد.

 

و- تغییرات در قرارداد
قراردادهای مضاربه از جمله قرار دادهای لازم الاجرا و تابع آئین نامه اجارئی اسناد رسمی می باشد. در مواردی تغییراتی در مفاد قرارداد ضرورت دارد.
تغییرات محتمل الوقوع پذیرش در قراردادهای مضاربه به شرح زیر می باشند:
1- تغییرات در سرمایه به صورت کاهش با افزایش سرمایه.
2- تغییرات در مدت قرارداد به صورت کاهش یا افزایش و بدون هیچ گونه تغییر در نسبت تقسیم سود .
در این موارد می باید نسبت به تهیه و تنظیم قرارداد الحاقی و امضای آن اقدام گردد.

 

ز- فسخ قرارداد
بانک میتواند در صورت عدول عامل از اجزای مفاد قرارداد و یا عدم انجام هر یک از تعهدات مقرر از ناحیه عامل و همچنین در مواردی که استرداد سرمایه بانک بدون انجام هر گونه خرید و فروش کالا به دلیل تخلف عامل باشد، حتی قبل از انقضای مدت قرارداد مضاربه را فسخ نماید.
در صورتی که قرارداد مضاربه قبل از انقضای مدت به هر دلیل توسط بانک فسخ گردد و سود قابل محاسبه نباشد ولی به تشخیص بانک مقداری از کار توسط عامل صورت گرفته باشد بانک می تواند اجرت المثل متعلقه را به حساب عامل منظور نماید.
پرداخت یا عدم پرداخت اجرت المثل با توجه به جهات مختلف از جمله به جهت دو عامل ذیل صورت می پذیرد.
اولاً- ادامه و به انجام رسانیدن مضاربه و سودآور بودن آن برای بانک محرز باشد.
ثانیاً- عامل از انعقاد قرارداد تا زمان فسخ با امانت و صحت در جهت تحقق موضوع مضاربه قسمتی از کار لازم را انجام داده باشد.
هزمان با فسخ قرارداد مضاربه می باید خسارت وارده بر اصل سرمایه (در صورت ورود خسارت) و وجه التزام مذکور از محل موجودیهای عامل نزد بانک برداشت شود.

 

ح- تسویه حساب
حداکثر در سررسید هر قرارداد منعقده عملیات تسویه حساب و تقسیم سود باید به ترتیب ذیل انجام گیرد:
اولویت تسویه حسابها از محل وجوه حاصل از فروش ابتدا با سرمایه مضاربه و سپس سود طرفین می باشد.
چنانچه کلیه کالاهای موضوع مضاربه، حتی در مقاطع زمانی قبل از سررسید قرارداد به حیطه فروش درآمده و وجوه مربوطه واریز شده باشد، امکان محاسبه سود مضاربه فراهم بوده و در چنین حالتی می باید حساب مضاربه قبل از سررسید تسویه شود.
برای انجام تسویه حساب، ابتدا سرمایه مضاربه از محل وجوه دریافتی برداشت می شود و سپس باقیمانده وجوه ناشی از فروش کالا بهر میزان و مبلغی که باشد به نسبت های توافق شده قبلی مندرج در قرارداد بین بانک و عامل تقسیم می شود و سهم سود عامل به حساب جاری وی واریز می گردد.
انجام هر نوع تغییرات در نسبت های تقسیم سود طرفین در زمان تسویه حساب و تقسیم سود مغایر با نفس عقد مضاربه می باشد.
در قراردادهای مضاربه عامل متعهد می باشد چنانچه به هر دلیل خسارتی بر اصل سرمایه موضوع قرارداد وارد آید، خسارت وارده را به میزانی که بانک تعیین می نماید بدون هرگونه ایراد و اعتراض از اموال خود مجاناً به بانک پرداخت نماید. از این رو در صورتیکه پس از اختتام موضوع قرارداد و همزمان با انجام عملیات تقسیم سود چنانچه حاصل فروش تمامی کالای موضوع مضاربه (وجوه دریافتی) کمتر از سرمایه مضاربه (تسهیلات اعطائی) باشد، این موضوع بیانگر بروز زیان و ورود خسارت به اصل سرمایه مضاربه می باشد. در چنین حالتی باید بلافاصله خسارت وارده را از هر یک از حسابهای موجودی باشد اقدامات لازم برای وصول خسارت مورد بحث به استناد قرارداد مضاربه و یا وثائق موجود به عمل آید.

 

ت- تمدید قرارداد
در مواردی که تمامی کالای مورد معامله در طول مدت قرارداد به فروش نرفته باشد می باید به ترتیب ذیل اقدام شود:
1- چنانچه قسمت بیشتر کالا فروخته شده باشد و برای عامل نیز مقدور باشد که مابقی کالا را از اموال خود به قیمت فروش خریداری نماید، بانک می تواند اقدام به فروش تتمه کالا به عامل نموده و قرارداد را مختومه و حساب را تسویه نماید. در مواردی که خرید کالای احتخالی باقیمانده در پایان مدت قرارداد به قیمت فروش توسط عامل شرط اولیه اعطای تسهیلات تعیین شده باشد عامل ملزم به ایفای تعهد خود می باشد.
2- در صورتیکه، امکان اختتام قرارداد و تسویه حساب از طریق فروش کالای باقیمانده به قیمت فروش به عامل باقیمانده به قیمت فروش به عامل وجود نداشته باشد بانک می تواند با بررسی های همه جانبه و حسب مورد یکی از طرق ذیل را مورد تصویب قرار دهد
الف- فروش مابقی کالا به قیمتی کمتر از قیمت فروش روز به روز به عامل و یا هر شخص ثالث دیگر به طور نقدی مشروط بر اینکه:
اولاً- قیمت فروش از قیمت تمام شده کمتر نباشد.
ثانیاً- حداقل سود مورد انتظار بانک با احتساب قیمت جدید برای تتمه کالا حاصل گردد.

 

 

 

ب- عقد قرار داد الحاقی برای افزایش مدت قرارداد مشروط بر اینکه:
اولاً- با افزودن مدت جمع مدت قرارداد از یکسال تجاوز ننماید.
ثانیاً- بدون تغییر نسبت تقسیم سود، حداقل سود مورد انتظار بانک علیرغم افزودن به مدت قرارداد حاصل گردد.
ج- تسویه قرارداد به نسبت کالای فروش رفته و عقد قرارداد جدید برای تتمه کالا، در این حالت سهم سود عامل فقط بعد از اختتام قرارداد جدید و تسویه کامل حسابها قابل پرداخت خواهد بود.
د-فسخ قرارداد منعقده و انتقال مطالبات بانک به حساب مطالبات سررسید گذشته معاملات و تعیین ترتیبی معین برای استیفای حقوق بانک.
ی- حسابدرای مضاربه
مراحل و عملیات حسابداری مضاربه به قرار زیر است:
الف- ثبت قرارداد:
قرارداد مضاربه در حسابهای انتظامی به مبلغ یک ریال به ترتیب ذیل ثبت می شود:
بدهکار: حسابهای انتظامی- قراردادهای مضاربه.
بستانکار- طرف حسابهای انتظامی قراردادهای معاملات.
ثبت این سند فقط برای نشان دادن تعداد قراردادهای منعقده تسویه نشده مضاربه می باشد.
ب- ثبت وثائق:
در صورت اخذ وثیقه اسناد ذیل به مبلغ سند وثیقه صادر می شود:
بدهکار: حسابهای انتظامی – وثائق قرارداهای مضاربه.
بستانکار: طرف حسابهای انتظامی- وثائق معاملات.
ج- ثبت حق صلح هزینه های احتمالی:
چنانچه عامل با صلح هزینه هایی که انجام می دهد موافقت نموده باشد، اسناد ذیل به مبلغ 000, 1 ریال (به مبلغ حق الصلح) صادر می شوند:
بدهکار: حساب کارمزد پرداختی – حق صلح قراردهای مضاربه.
بستانکار: حساب جاری عامل.
د- ثبت تعهدات بانک:
تعهدات بانک به میزان سرمایه مضاربه مندرج در قرارداد به ترتیب ذیل ثبت می گردد:
بدهکار: طرف حساب تعهدات بانک بابت مضاربه.
هـ- پرداخت سرمایه:
هر پرداشت از سرمایه مضاربه به شرح ذیل در دفاتر منعکس می شود:
بدهکار: حساب مضاربه – تسهیلات اعطائی.
بستانکار: حساب جاری عامل یا حساب صندوق یا حساب گیرنده وجه.
بدهکار: حساب تعهدات بانک بابت مضاربه.
و- فروش کالا:
عامل بابت هر گونه وجوه حاصل از فروش را به بانک پرداخت نماید که به ترتیب ذیل در حساب ها ثبت می شود:
بدهکار: حساب جاری عامل/ صندوق (به مبلغ دریافتی).
بستانکار: حساب مضاربه – وجوه دریافتی.
افتتاح حساب وجوه دریافتی اختیاری بوده و ثبت های لازم می تواند مستقیماً در حساب مضاربه – تسهیلات اعطائی انجام شود.
ز- تسویه مضاربه:
در صورتی که تمام کالا مورد مضاربه به فروش رسیده و وجه آنها وصول شده شورای عالی پول و اعتبار یک نرخ حداقل و حداکثر برای سود قرار می دهد. تعیین نرخ قطعی نمی کند.
در مورد عقد مضاربه، پول از سرفصل حساب مضاربه به حساب مشتری ریخته می شود ولی در هنگام تسویه پول و سرمایه دریافتی از مشتری را به حساب وجوه دریافتی مضاربه می ریزد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم – مشارکت
مقدمه:
مشارکت مدنی در واقع یک تأسیس حقوقی است که برای نخستین بار در نظام بانکداری اسلامی در ایران به کار رفته است. برای تبیین نقش مشارکت مدنی لازم است مفهوم شرکت مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
در اصطلاح قانون مدنی شرکت به مفهوم عام کلمه «شرکت غیر عقدی» و به مفهوم اخص کلمه «شرکت عقدی» نامیده می شود. شرکت به مفهوم وسیع کلمه در قانون مدنی چنین تعریف شده است:
«اجتماع حقوق مالکین متعدد در شئی واحد به نحو اشاعه».
ارکان تشکیل دهنده این تعریف عبارتند از:

 

1-اجتماع حقوق مالکین متعدد
منظور از این امر آن است که شرکت به طور کلی به اعتبار حقوق مالکیت شرکاء تشکیل می شود و نه خود شرکاء. به عبارت دیگر، شرکت به مفهوم وسیع کلمه مبتنی بر رابطه حقوقی شرکاء با یکدیگر است و نه رابط شخصی آنان. نکته دیگر تعداد مالکین است که معمولاً از دو به بالا را در بر می گیرد.

 

2-شیئی واحد
موضوع مورد مشارکت می تواند: عین (خانه و ملک مشترک) و یا دین (طلب مشترک، طلبی که به دو تن منتقل می شود) و یا منفعت (مانند منفعت مورد اجاره که بر اثر فوت مستأجر به ورثه منتقل می شود) و یا حق (مانند حق خیار وحق شفعه که در نتیجه فوت مورث به وراث منتقل می شود) باشد. به این ترتیب مشارکت باید دارای موضوع معینی بوده و هر یک از شرکاء نسبت به آن مالکیت داشته باشند. به این ترتیب مشارکت باید دارای موضوع معینی بوده و هر یک از شرکاء نسبت به آن مالکیت داشته باشند.

 

3-اشاعه
منظور از اشاعه آن است که مالکیت هر یک از شرکاء محدود به جزء خواص و معینی از شئی مورد مشارکت نبوده بلکه به کل آن تسری دارد.
مالکیت مشاع و به عبارت دیگر شراکت از لحاظ قانون مدنی یا به صورت اختیاری است و یا قهری. شراکت اختیاری می تواند در نتیجه عقدی از عقود باشد، مانند اینکه چند نفر ملکی را با هم خریداری نمایند‌ (عقد بیع) یا اجاره نمایند (عقد اجاره)، یا به آنها هبه شود ‍(عقد هبه) یا قبول رهن نمایند (عقد رهن) و یا به آنان مصالحه شود (عقد صلح). همچنین در نتیجه عمل شرکاء نیز شرکت اختیاری قابل ایجاد است؛ از جمله این موارد مزج اختیاری مانند انبار کردن گندم در یک انبار مشترک و یا قبول مالی مشاع در ازاء عمل چند تن مانند یک توپ پارچه به ازاء دستمزد و حیازت مباحات در مورد یک اصله درخت را می توان نام برد.
شرکت به مفهوم اخص کلمه، چنانچه ملاحظه شد «شرکت عقدی» نامیده می شود. این نوع شرکت را با استنباط از مواد راجع به شرکت در قانون مدنی می توان چنین معرفی نمود:
«مشارکت بین دو یا چند تن بر معامله نمودن اموال اشتراک چه نقدی باشد یا جنسی».
با توجه به مطالب بیان شده فوق ، «شرکت مدنی» مترادف است با «شرکت عقدیه یا الکتسابیه» در فقه اسلامی .
طبق آئین نامه فصل سوم قانون عملیات بانکی بدون ربا:
«مشارکت مدنی عبارت است از درآمیختن سهم الشرکه نقدی و غیر نقدی متعلق به اشخاص حقیقی یا حقوقی متعدد به نحو مشارع به منظور انتفاع، طبق قراردداد».
چنانچه ملاحظه می شود، تعریف مذکور با جزئی اختلاف منطبق است بر تعریف شرکت مدنی مستنبط از مواد راجع به شرکت در قانون مدنی.

 

ویژگی ها:
ویژگی های مشارکت مدنی را به ترتیب ذیل می توان برشمرد:
1- طبق ماده 586 قانون مدنی «اگر برای شرکت، ضمن عقد لازمی مدت معین نشده باشد هر یک از شرکاء هر وقت بخواهند می توانند رجوع کنند.» بنابراین، شرکت مدنی و به عبارت دیگر مشارکت مدنی ماهیتاً جایز است مگر آنکه ضمن عقد لازمی اختیار فسخ از طرفین سلب شود.
2- مشارکت مدنی، برخلاف مضاربه که سرمایه نقدی مورد نیاز را منحصراً طرف مالکیت تأمین می نماید، مشارکت در تأمین سرمایه است اعم از نقدی و غیر نقدی.
3- در آمیختن سهم الشرکه نقدی طرفین به نحو مشاع از مختصات مشارکت مدنی است.
4- مشارکت مدنی، برخلاف قرض الحسنه به قصد انتفاع انجام می پذیرد.
5- مشارکت مدنی در صورتی تحقق خواهد یافت که شرکاء طبق قرارداد سهم الشرکه نقدی خود را به حساب مخصوصی که در بانک برای شرکت افتتاح می گردد واریز نمایند و چنانچه تمام یا قسمتی از سهم الشرکه غیر نقدی باشد باید از توافق شرکاء تقویم و ارزش ریالی آن در شرکت منظور گردد.
6- مشارکت مدنی در تأمین منابع مالی مورد نیاز در امر تولیدی، بازرگانی و خدماتی مورد استفاده قرار می گیرد.
7- مشارکت مدنی در تأمین منابع مالی باید مشخص شود. در این خصوص می توان یکی از ترتیبات ذیل را مقرر داشت:
الف- شریک، کالای احتمالی باقیمانده در پایان مدت قرارداد را به قیمت فروش روز از اموال خود خریداری و قرار داد را تسویه نماید.
ب- شریک، کالای احتمالی باقیمانده در پایان مدت قرارداد را به قیمتی که بنابر توافق تعیین خواهد شد خریداری نماید.
8- موضوع مشارکت می باید ظرف یکسال خاتمه پذیرد و قرارداد مشارکت مدنی ظرف همین مدت قابل تسویه باشد. در مواردی که مشارکت مدنی برای امور تولیدی صنعتی، معدنی، کشاورزی، احداث مسکن و ساختمان و همچنین برای امور طرحهای جدید خدماتی صورت می پذیرد حداکثر مدت 3 سال می باشد. .
9- فروش اقساطی سهم الشرکه بانک در مشارکت های مدنی تولیدی صنعتی، معدنی، کشاورزی، احداث مسکن و ساختمان و همچنین طرحهای جدید خدماتی در زمان خاتمه قرارداد ممکن می باشد:
مشارکت مدنی در امور بازرگانی، دارای شرایطی کاملاً مشابه مضاربه می باشد، با این تفاوت که:
الف- در مضاربه، صددرصد سرمایه و در مشارکت مدنی درصدی از سرمایه مورد نیاز برای اجرای عملیات موضوع مشارکت از طرف بانک تأمین می گردد.
ب- در مشارکت کدنی هزینه های قابل قبول منحصر به هزینه های اصلی نبوده و هر نوع هزینه دیگر با توافق طرفین می تواند در قرار داد قید شود.
ج- پرداخت سهم الشرکه در مشارکت مدنی برخلاف مضاربه که دفعه واحده یکجاو نقداً انجام می پذیرد به دفعات می تواند تأمین گردد.

 


وجوه تمایز شرکت مدنی و شرکت تجاری
وجوه تمایز شرکت مدنی و شرکت تجاری عمدتاً مشتمل بر موارد ذیل است:
1- شرکت مدنی در چارچوب ضوابط و مقررات قانون مدنی و شرکت تجاری در قالب ضوابط و مقررات تجارت تأسیس و فعالیت می نماید.
2- شرکت تجاری، شرکتی است که منحصراً به امور مذاکره در قانون تجارت که ماهیتاً جنبه تجاری دارد می پردازد. شرکت مدنی شرکتی است که فعالیت آن علاوه بر معاملات منقول معاملات غیر منقول را که شرکت های تجاری از آن منع شده اند در بر می گیرد.
3- شرکت تجاری دارای شخصیتی است مستقل از شخصیت شرکاء و دیون آن مستقیماً بر عهده شرکاء قرار دارد.
4- در شرکت مدنی اگر شرکاء از عهده پرداخت بدهی خود برنایند مقررات راجع به افلاس و اعمار اجرا می گردد ولی در شرکت تجاری مقررات ورشکستگی.

 

حسابدرای مشارکت مدنی
مراحل و عملیات حسابداری مشارکت مدنی عبارت است از:

 

ثبت قرار داد
قرارداد مشارکت مدنی به مبلغ یک ریال در حسابها به ترتیب ذیل ثبت می گردد:
بدهکار: حساب انتظامی قراردادهای مشارکت مدنی.
بستانکار: طرف حساب انتظامی قراردادهای عقود اسلامی.

 

ثبت وثیقه
در صورت اخذ وثیقه بابت مشارکت مدنی اسناد ذیل به مبلغ سند وثیقه صادر می شوند:
بدهکار: حساب انتظامی وثائق مشارکت مدنی.
بستانکار: حساب مشترک مدنی.

 

 

 

پرداخت سرمایه
هنگام استفاده از سرمایه مشارکت مدنی، بر اساس قرارداد، به منظور خرید و یا پرداخت هزینه های شرکت، ثبت حسابهای مربوط به میزان مبلغ استفاده شده به شرح ذیل خواهد گرفت:
بدهکار: حساب مشترک مشارکت مدنی.
بستانکار: حساب گیرنده وجه یا بستانکاران موقت یا حساب صندوق.

 

دریافت وجه از شرکت
هنگام واریز وجه اعم از ماحصل فروش و یا از هر محل دیگری توسط شرکت مدنی به بانک ثبت حسابهای مربوط به شرح ذیل در دفاتر صورت خواهد گرفت:
بدهکار: حساب جاری شریک و یا حساب صندوق
بستانکار: حساب مشترک مشارکت مدنی.

 

تسویه مشارکت مدنی
پس از خاتمه موضوع شرکت و یا انقضای مدت آن و تعیین تکلیف دارائیها و موجودیهای شرکت و هنچنین ثبت آنها در حسابهای ذیربط شرکت مدنی خاتمه یافته و حسابهای مربوط به شرک ذیل تسویه خواهد شد:
الف- در صورتیکه مشارکت مدنی منتج به سود شود
1- برگشت سرمایه
بدهکار: حساب مشترک مشارکت مدنی (معادل سرمایه).
بستانکار: حساب مشارکت مدنی (معادل سهم سرمایه).
بستانکار : حساب جاری شریک و یا حساب صندوق (معادل سهم سرمایه شریک).
2- تقسیم سود
بدهکار: حساب مشترک مشارکت مدنی (معادل کل سود).
بستانکار: حساب درآمد مشارکت مدنی (معادل سهم سود بانک).
بستانکار: حساب جاری شریک و یا حساب صندوق (معادل سهم سود شریک).
یا ثبت دو سند مرکب فوق، حساب مشترک مشارکت مدنی و حساب مشارکت مدنی در دفاتر بانک تسویه و مشارکت مدنی خاتمه می یابد.
ب- در صورتیکه مشارکت مدنی متنج به زبان گردد
به موجب قرارداد برگشت اصل سرمایه بانک توسط شریک تضمین شده است.
لذا:
(1) در صورتیکه مانده بستانکار حساب مشترک مدنی بیش از سرمایه سهم بانک باشد اسناد حسابداری ذیل صادر و در دفاتر ثبت خواهد شد:
بدهکار: حساب مشارکت مشارکت مدنی (معادل مانده بستانکار این حساب).
بستانکار: حساب مشارکت مدنی (معادل سهم سرمایه بانک).
بستانکار: حسابهای شریک و یا حساب صندوق (معادل مانده حساب مشترک پ از کسر سهم سرمایه بانک).
با ثبت اسناد فوق، حسابهای مشترک مشارکت مدنی و حساب مشارکت مدنی در دفاتر بانک تسویه و مشارکت مدنی خاتمه می پذیرد.
(2) در صورتیکه حساب مشترک مشارکت مدنی مانده بستانکار نداشته و یا مانده بستانکار آن کمتر از سهم سرمایه بانک باشد اسناد حسابداری ذیل صادر و در دفاتر منعکس خواهد گرفت.
بدهکار: حساب مشترک مشارکت مدنی.
بستانکار: حساب مشارکت مدنی (معادل سهم سرمایه بانک).
با ثبت این سند، سهم سرمایه بانک که تضمین شده است تأمین و از حساب جاری شریک به شرح ذیل برداشت می شود.
بدهکار: حساب جاری شریک.
بستانکار: حساب مشترک مشارکت مدنی (معادل مانده حساب).
پس از ثبت اسناد مذکورحسابهای ذیربط تسویه و مشارکت مدنی خاتمه می پذیرد.

 


برگشت اسناد انتظامی
پس از پایان عملیات مشارکت مدنی اسناد انتظامی ردیفهای 1 و 2 برگشت می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل سوم- فروش اقساطی
خرید و فروش که اصطلاحاً «ربیع» نامیده می شود یکی از صور مشروع معاملات بوده و عبارت از این است که شخص‌ (فروشنده) در مقابل مالی (ثمن) که از دیگری (خریدار) می گیرد مال خود (مبیع) را به دیگری تملیک کند و او نیز به تملک خود درآورد. از لحاظ فقه اسلامی، تبیع به اعتبار موعد تسلیم مبیع و تأدیه ثمن بر چهار قسم است:
1- بیع نقد، بیعی است که موعودی برای تسلیم مبیع و تأدیه ثمن در عقد قرار داده نشده است.
2- بیع سلف یا سلم، بیعی است که مبیع آن در ذمه و برای تسلیم آن موعدی در عقد مقرر شده است.
3- بیع نسیه، بیعی است که ثمن آن در ذمه و برای تأدیه آن مدتی معین شده است.
4- بیع کالی به کالی، بیعی است که مبیع و ثمن در ذمه می باشد و برای تسلیم مبیع و تأدیه ثمن موعدی مقرر شده است.
بیع کالی به کالی به اجماع فقهای امامیه باطل بوده و الزام آور نمی باشد.

 


طبق ماده 338 قانون مدنی:
«بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم». به موجب ماده 341 همان قانون:
قسمی از مبیع یا برای تأدیه تمام یا قسمتی از ثمن اجلی قرار داده شود».
علیهذا روشن می شود که از لحاظ قانون مدنی هر یک از اقسام بیع: نقد، نسیه و همچنین سلف یا سلم بدون آنکه قبض ثمن و مبیع در مجلس عقد لازم باشد، صحیح است زیرا متعاملین اجازه دارند برای تسلیم مبیع یا تأدیه ثمن، اجلی قرار دهند و قیدی در لزوم تأدیه و تسلیم مبیع در مجلس عقد تعیین نشده است.
بنابر مطالب بیان شده فروش اقساطی به ترتیب مصطلح د رنظام بانکداری اسلامی در ایران متخذ از «بیع نیسه» می باشد و تعریف مندرج در ماده 47 آئین نامه فصل سوم قانون عملیات بانکی بدون ربا همین مفهوم را متضمن است:
«منظور از فروش اقساطی، عبارت است از واگذاری عین به بهای معلوم به غیر به ترتیبی که تمام یا قسمتی از بهای مزبور به اقساط مساوی یا غیر مساوی در سررسید یا سررسیدهای معینی دریافت گردید».

 

 

 

ویژگی ها
1- از نظر ماهیت حقوقی، طبق ماده 344 قانون مدنی اگر در عقد بیع شرطی ذکر نشده یا برای تسلیم مبیع و تأدیه ثمن موعدی معین نشده باشد، بیع قطعی و ثمن حال محسوب است مگر اینکه حسب عرف و عادت محل یا عرف و عادت تجارت در معاملات تجارتی وجود شرطی یا موعدی معهود باشد اگر چه در قرارداد بیع ذکر نشده باشد».
بنابراین جز درموارد مصرحه معینه در قانون عقد بیع قابل فسخ نخواهد بود و از این رو قرارداد فروش اقساطی ماهیتاً قراردادی است لازم الاجراء و تابع احکام و مقررات مربوط به عقود لازمه.
2- در معاملات فروش اقساطی، عامل مهم، تعهد متقاضی بر خرید و مصرف اموال مورد تقاضا می باشد و بانکها مطلقاً از خرید اموال بدون وجود متقاضی و تعهد او به قصد فروش و یا نگهداری آنها منع شده اند. لذا، بلافاصله پس از خرید، باید اموال خریداری شده در اختیار متقاضی قرار گیرد تا نقش اصلی بانک بعنوان «واسطه وجوه بودن» محفوظ بماند.
3- فروش اقساطی، ابزاری کوتاه مدت جهت رفع نیازهای سرمایه در گردش واحدهای تولیدی از لحاظ مواد اولیه لوازم یدکی و ابزار کار بوده و به صورت ابزاری میان مدت و بلند مدت برای رفع نیازهای سرمایه ای واحدهای تولیدی و خدماتی از لحاظ وسایل تولید، ماشین آلات و تأسیسات و ابزاری بلند مدت جهت رفع نیاز متقاضیان در زمینه مسکن می باشد.
4- فروش اقساطی در امور بازرگانی قابل استفاده نیست. مفهوم آن این است که فروش اقساطی منحصراً برای تأمین منابع مالی مورد نیاز در امر تولیدی و خدماتی می باید مورد استفاده قرار گیرد و نه خرید و فروش و مصرف شخصی و نظایر آن که جنبه بازرگانی دارد.
5- در فروش اقساطی، کالا بلافاصله پس از انعقاد قرار داد به مالکیت مشتری در می آید. به طوریکه اشاره گردید. فروش اقساطی شامل چهار دسته انواع معاملات به شرح ذیل می باشد:

 


الف- فروش اقساطی مواد اولیه لوازم یدکی و ابزار کار
همان طور که بیان شد به منظور ایجاد تسهیلات لازم جهت تأمین سرمایه در گردش واحدهای تولیدی اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی بانک می تواند مواد اولیه لوزام یدکی و ابزار کار مورد احتیاج این واحدها را منحصراً بنا به درخواست و تعهد آنها مبنی بر خرید و مصرف عوامل مذکور خریداری و به صورت نسیه (اقساطی) به واحدهای مذکور بفروشد.
بنا به تعریف «مواد اولیه» عبارت است از هر نوع مواد خام، نیمه ساخته، ساخته شده واسطه ای و مواد بسته بندی که در تولید یک محصول معین به کار می روند. قطعات و وسایلی که برای جایگزینی قسمتی از ماشین آلات تولید به کار می رود، «لوازم یدکی» و ادوات و واسایلی نیز که عمر مفید آنها حدود یک سال و با دست غیر مجهز قابل حمل بوده و به عنوان وسایل کمکی در تولید بکار رفته می شوند، «ابزار کار» محسوب می گردند.
ضوابط خرید
خرید هر گونه مواد اولیه، لوازم یدکی و ابزار کار توسط بانک فقط به تقاضای کتبی یک واحد تولیدی ممکن می باشد. متقاضی می باید خود مصرف کننده اموال درخواستی باشد و در تقاضای خود نوع، مقدار، مشخصات، فروشنده، قیمت و شرایط پرداخت و تحویل اموال مورد درخواست را مشخص نموده و مسئولیت مستقیم هر گونه فسادی را که ممکن است در جریان معامله بروز نماید و همچنین مسئولیت هر نقص و اشکالی در کیفیت یا کمیت کالا را به عهده گیرد. موجود و آماده تحویل بودن اموال مورد نظر موجود و قابل تحویل نباشد. بانک باید بدواً مبادرت به خرید آن نموده و پس از آماده شدن اموال آن را به متقاضی واگذار نماید.
در بررسی تقاضاهای مشتریان باید دقت شود که کالای مورد نظر متناسب با حجم یک دوره تولید و یا حداکثر معادل مصرف یکسال مشتری باشد. منظور از دوره تولید مدت زمان لازم برای طی مراحل مختلف تولید، فروش و برگشت وجه اقلام مورد معامله است.
خرید بانک از منابع معتبر- خرید از اشخاصی که دارای صلاحیت قانونی بوده وبابت فروش محصولات خود فاکتور صادر کنند و یا از افرادی که عرفاً در خصوص فروش کالای مورد معامله شناخته شده اند مجاز بوده و پرداخت ها به صورت صدور چک بانکی در وجه فروشنده خواهد بود مگر اینکه ترتیب دیگری در مصوبه تعیین شده باشد.
در خریداری داخلی ، بانک معمولاً فقط بهای کالای خریداری را پرداخت می نماید و بقیه هزینه ها شامل بسته بندی، بارگیری، حمل، بیمه و تخلیه به عهده مشتری می باشد مگر اینکه مرجع تصویب کننده اعتبار پرداخت هزینه های دیگر را نیز قبول نموده باشد.
خریدهای خارجی بانک از طریق گشایش انواع اعتبارات اسنادی صورت می گیرد و اخذ کلیه مجوزات و تأئیدیه های لازم برای ورود کالای مورد نظر به عهده خود متقاضی است. در خریدهای خارجی، بانک معمولاً فقط بهای اسناد وارداتی کالا (ارزش سیف) را پرداخت و بقیه هزینه ها به عهده متقاضی است مگر این که ترتیب دیگری در مصوبه مقرر شده باشد.

 

ضوابط فروش
در معاملات فروش اقساطی اعلام قیمت فروش نقدی و نسیه به خریدار الزامی است و از این رو لازم است عقد قرارداد قطعی فروش اقساطی موکول به زمانی گردد که قیمت های مزبور تعیین شده باشند.
قیمت فروش نقدی بانک برابر با مجموع وجوه پرداختی جهت ابتیاع کالای مورد نظر می باشد. قیمت فروش نسیه بانک با افزودن سود معامله به قیمت فروش نقدی پس از کسر پیش پرداخت نقدی مشتری محاسبه گردد.
بابت خرید و فروش اقساطی مواد اولیه لوازم یدکی و ابزار کار اخذ پیش پرداخت نقدی از مشتری ضروری ندارد.
در معاملات فروش اقساطی، اخذ وثائق می باید حداقل به میزان جمع اقساط در زمان عقد قرار داد صورت گیرد.
وصول قیمت فروش نسیه بانک دفعه واحده یا به اقساط مساوی و یا غیر مساوی در سررسیدهای متوالی یا غیر متوالی مجاز می باشد و مدت بازپرداخت قسط یا اقساط نباید از یک دوره تولید و حداکثر از یکسال تجاوز نماید و حداکثر مدت معاملات فروش اقساطی مواد اولیه لوزام یدکی و ابزار کار با موافقت بانک مرکزی قابل افزایش می باشد. حداکثر مدت های مذکور شامل طرحهای تولیدی جدید نبوده و در این موارد بانک می تواند قیمت فروش نسیه خود را در مدتی بیش از دوره تولید و با یکسال وصول نماید.
در ضمن چنانچه در باز پرداخت هر یک از اقساط وقفه ای حاصل شود باید چگونگی امر بلافاصله ازطریق بانک مورد بررسی و پیگیری های لازم قرار گرفته و حسب نیاز از محل کار مشتری و نحوه استفاده از مواد مورد معامله بازدید به عمل آمده و تدابیر مقتضی جهت حفظ مصالح بانک اتخاذ وشد.
ضمناً، بیمه کالای موضوع این معاملات الزامی نبوده لکن بانک می تواند انجام این امر را یکی از شرایط اعطای تسهیلات قرار دهد.
قابل توجه است که در صورت زودپرداخت یک و یا تمام اقساط از سوی مشتریان امکان استرداد سود دوران زودپرداخت به وی وجود دارد.

 

ب- فروش اقساطی وسایل تولید، ماشین آلات و تأسیسات
به منظور ایجاد تسهیلات لازم جهت گسترش امور صنعت و معدن، کشاورزی و خدمات، بانک می تواند اموال منقول را بنا به درخواست مشتری و تعهد او مبنی بر خرید و مصرف و یا استفاده مستقیم مال و یا اموال مورد درخواست خریداری نموده و با اخذ تأمین به صورت اقساطی به مشتری بفروشد.
اموال موضوع این تسهیلات شامل وسائل تولید، ماشین آلات و تأسیساتی می باشد که عمر مفید آنها بیش از یکسال باشد. منظور از طول عمر مفید انواع ماشین آلات در جدا.ول استهلاک مالیاتی نشان داده شده است.
بنا به تعریف تجهیزاتی که از آنها در تولید انواع محصولات استفاده می شود، «وسایل تولید» و وسایلی را که برای استفاده مطلوب از ماشین آلات و یا انجام فعالیتهای خدماتی مورد نیاز می باشند، به عنوان «تأسیسات» در نظر گرفته می شوند.
موازین خرید و فروش اداری انجام این نوع از معاملات عیناً مانند فروش اقساطی مواد اولیه لوازم یدکی و ابزار کار می باشد و فقط پاره ای تفاوت های اساسی به شرح ذیل وجود دارد:
1- جهت اعطای تسهیلات از طریق فروش اقساطی وسایل تولید، ماشین آلات و تأسیسات برای طرحهای تولیدی کشاورزی، صنعتی معدنی، و خدماتی لازم است طرح مزبور از لحاظ فنی، مالی و اقتصادی در حد نیاز بررسی و ارزیابی شده و در صورت موجه بودن نتیجه امر مبادرت به عقد قرار داد شود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   64 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود  دانلود مقاله ضوابط خرید و فروش و معامله در اسلام