مقدمه
"کتاب نقد" بفضل خدا مورد اقبال و توجه فرهیختگان دانشگاه، حوزه ومطبوعات قرارگرفته و اغلب شمارههاى آن به چاپ دوم و حتى سوم رسیدهاست.شمارگان فصلنامه، اجبارا تا ده هزار و سپس 15 هزار نسخه رسیده و اینک جاىشایسته خویش را در محافل علمى، پژوهشى و انتقادى یافتهاست. ممکن استکلیه خوانندگان "کتاب نقد" با همه مفاد آن لزوما موافق نباشند اما آنچه مهم است،توجه و انتظارات اهلنظر نسبتبه نشریه مىباشد که رو به تزاید است. ما از خداىمتعال مىخواهیم که شایسته اعتماد و توجه افکار عمومى و محافل فرهنگى بودهباشیم و کفران نعمت نکنیم. همچنین لازم است از جشنواره مطبوعات سال جارى77 که سه مقاله از کتاب نقد را تا مرحله نهایى مسابقات جشنواره بالا برد و به یکىاز آن سه، یعنى سرمقاله کتاب نقد (2 و 3)، جایزه برترین سرمقاله با داورى هیئتداوران جشنواره را هدیه نمود، تشکر کنیم. و مفید مىدانیم که گزیدهاى ازسرمقاله مزبور را جهت اطلاع خوانندگان محترم، به چاپ برسانیم:
"دین و دنیا"؟!
واقعیت، آن است که معلومات دهههاى اخیر، در برخى محافل، دوباره مجهول شدهاند و کسانى براى صرفهجویىدر ادراک حقایق، از خود آن حقایق، صرفنظر کردهاند. تاکنون تقریبا اجماع بوده (و حتى مستشرقین، علیرغم اغراضخود، بدین اجماع، معترف بودند) که اسلام، دین دنیاساز و محیط بر مسائل انسان و مشرف بر همه حوایج او و ناظر بهکلیه کمالات و استعدادهاى اوست.
اما دستگاه فرهنگساز "ترجمه"هاى جهتدار و رسانههایى که متخصص دستکارى در دانایىهاى مردماند، ثنویتکلیسایى و تفکیک ابعاد گوناگون انسان از یکدیگر را (که باید آن را مثلهسازى "شخصیت انسانى" نامید)، به فرهنگاسلامى نیز نسبت دادهاند تا در واقع، نرمافزار کلام آسیبخورده مسیحى را در سختافزار تعابیر مذهبى مصطلح درجامعه اسلامى، به جریان انداخته و تکثیر کنند. تفکیک دین از دنیا (که مورد اتفاق کلیسا و نیز رویکرد سکولار، هر دو،قرار گرفته) و تقسیم کار میان مسیح و قیصر، ریشه در کلام کلیسایى قدما (در همان قرون میانه) داشت، گرچه شاخ وبرگ خود را بعدها داد. اما امروز، سوءتفاهم بزرگى در جریان تکوین است. سرانگشتانى آگاه به لطف بازوانى غافل، به اینسوءتفاهم دامن مىزنند. تحت نام "کلام جدید"، عقاید و حقایق مهمى، ممکن است در جهان اسلام، دستکارى شود.
سکولاریزم، گرچه مشکل اصلىاش با دین، در برابر "خداى شارع"، ظهور مىکند و علىالظاهر با خداى خالق،مسئله ندارد، اما فىالواقع، مخالفت تعصبآلود سکولاریزم با "شارع و شریعت" (بویژه در تفکیک دین از حکومت)، ریشهدر یک " الهیات" منحرف دارد. هر گونه "وضعگیرى اصولى" (سلبى یا ایجابى) نسبتبه فقه، دقیقا ملهم از نوعى ربوبیاتو مبادى کلامى خاصى است.
تقابل "دین و دنیا" و تقسیم امور به "مقدس - عرفى" یا "دینى - دنیوى"، و تقسیم حوایج انسان به "حوزههاى دولتى وعمومى" (پابلیک) و "خصوصى و دینى"، استناد دانش حقیقى به گزارههاى تجربى و تفکیک آن از حوزه ارزشها و عدمتنقیح مفهوم"جوهر تخیلى اعتبار ساز"و...،جزء حلقههاى وصل(بلکه فصل)"الهیات" با "احکام عملى" در غرب بوده است.
تفسیر سوء یا ناقص که از "خدا" (و صفات ربوبى) صورت گرفت و غلبه یافت، به نفى احکام خدا و حقوقالهى بشر ونفى تعریف دینى "حیات" و "مسئولیت" و "انسانیت" و ... انجامید و بنابراین است که معتقدیم اگر تنقیح استوار و دقیقىدر " الهیات" صورت نگیرد، راه سکولاریزم، مسدود نخواهد بود.
در این شماره(کتاب نقد 2 و 3) به ابعاد کلامى سکولاریزم و نتایج فقهى آن، هر دو، پرداخته شده ولى حق، هماناست که عرض کردم و رخنه خطر از همان منفذ کلام آسیبخورده مسیحى به ذهنیت متکلم مسلمان قابل تصور است.
در اینجا مناسب مىبینم که وجه نگرانى خود (به عنوان طلبهاى که اشتغال اصلى او کلاموفقه است)، ونگرانىبسیارى از دوستانوهمفکران را دراینخصوص توضیحدهم:
این توضیح را از نقطهاى شروع مىکنم که اثبات و تبیین آن، شانى و فرصتى دیگر مىطلبد اما از مفروضاتمسلمانى ماست: کلام چندپاره مسیحى، "الهیات بشرى" است نه "الهیات الهى."
مراد از "الهیات الهى"، الهیات وحیانى و تحریف نشده است: "خداوند"، آنچنانچه خود را تعریف و توصیف کرده است.
و "الهیات بشرى"، تصویرى بشرى (مخلوطى از خرافه و آموزههاى مکاتب فلسفى و مکاشفات غیرمنسجم وبىاعتبار یا کماعتبار شخصى و انواع ملاحظات اجتماعى نهاد کلیسا و شبه ماثوراتى از یهود و بودا و یونان و ...) درباره"خداوند" است. اینک دومین نوبتى است که ما مسلمانان، با کلام مسیحى، از نزدیک مواجه مىشویم. نخستین بار، دردهههاى نخست صدر اسلام بود که قرآن کریم، مستقیما و به صراحت، کلام مسیحى و یهودى و صابئى و الهیاتمشرکانه بتپرستان و توتمپرستان و تمثالپرستان را تخطئه فرمود. موضعگیرى کلامى پیامبراکرم(ص)، دقیقا نوعىاعتراض به تصویرسازى سایر ادیان و فرق از "خداوند" و نحوه رابطه "ملک - ملکوت" و "ماده - معنى" و "دنیا - آخرت" بود،بعلاوه ادعاى خاتمیت و جامعیت.
پس از پیامبراکرم(ص) و در دورانى که عترت معصوم(ع)، (مفسران الهیات اصیل اسلامى)، در زنجیر و تبعید وسکوت تحمیلى به سر مىبردند، ترجمه الهیات مسیحى و یونانى (و یهودى و مجوسى و ...)، اصول عقاید اموى و عباسى(نه اسلامى) را در حوزه تاثیر خود قرارداد. دورى از معصومین و صاحبان قرآن، در مواردى، باعث ایجاد التقاط و خرافهمیان برخى متکلمین مسلمان شد و مدرسههایى کلامى تحتتاثیر رویکردهاى الهیاتى غیراسلامى بوجود آمد.چیزهایى " مسئله" شد که مسئله مسلمانان نبود. مسئله دیگران بود که به حوزههاى کلامى مسلمین، تزریق مىشد وچون گوشها بدهکار معلمان حقیقى الهیات قرآنى (اهلبیت پیامبرص) و همنشینان "ثقلاکبر") نبود، بتدریج صورتمسئلهها و نیز پاسخهایى غیراسلامى به آنها (در باب جبر و اختیار، شرور و ...) با ظاهرى اسلامى، وارد ذهن و زبانمحافل مسلمان مىگشت و منشا اختلافات و انحرافات مىشد.
اینک بار دیگر، آموزههاى کلام متاخر مسیحى، که به کلى، در زیر ضربات فلاسفه اگزیستانس و پوزیتویست و...تغییر ماهیت داده است، با هیئت و ماهیت جدیدى، به سرعت ترجمه مىشود و مسئلههایى را که در سدههاى اخیر، درغرب، " مسئله" شدهاند، به همراه "پاسخهاى تلفیقى" (تلفیقى از مسیحیتبا مکاتب بشرى) وارد "گفتمان کلامى"محافل اسلامى و شیعى شدهاند.
این نخستین تجربه جدى و جدید ما در تماس با "کلام جدید مسیحى" (پس از تاثیرات عمیق "کانت" و "هیوم" و"هگل" و .. .. "ماخر" و "بولتمان" و ....) است. تصویر وسیعى در برابر ماست که هنوز در ذهن ما با ابعاد کاملا مشخصى، شکلنگرفته ولى داریم از آن مىآشامیم و بىمهابا و بدون تصور درستى از مدخل و مخرج بحث، به گرداب زدهایم. حال آنکه"کلام مسیحى"، امروزه، حتى از آنچه در صدر اسلام بود نیز، زخمهاى بیشترى برداشته و خرافاتى بر خرافات پیشینافزوده شده است. روحى ضعیف در قالب کالبدى حجیم، در برابر ماست. شاکلهاى منظم که مضمون دینى ناچیزى راحمل مىکند. اما وقتى هاضمه قوى و ذهنیت منسجمى در این سوى، در کار نباشد، حتى "ترجمه" هم به جاى گسترشافق ذهن، به تاریکى و ابهام بیشترى انجامیده و زمینههاى التقاط را فراهم مىآورد. طلاب نوخاسته که مایهامیدوارىاند، اگر عجول باشند و پیش از تنقیح عقاید کلامى خود (براساس نصوص قرآنى و روایى)، بر کرسى "تحلیل" و"آموزگارى" تکیه زنند، مایه نگرانى خواهند شد. بویژه که شهرت زودرس، مرد "علم" را عقیم مىکند. ما نباید کاریکاتورىاز "کلام جدید و منفعل مسیحى" را (که به همان اندازه کلام کلیسایى و قدمایى، بلکه بیش از آن، غیردینى است)، درمباحثات کلامى اسلام، بازسازى کنیم. بسیارى چیزها در این دو سازمان کلامى (اسلامى و مسیحى) از همان ابتدا، بایکدیگر متفاوت بلکه متناقض بوده است و نام مشترک "دینى"، نباید کسى را اغفال کند.
در کلام مسیحى، از همان ابتداء و در قرون وسطى، مفاهیم متافیزیکال، به شدت در معرض تفسیرهاىماتریالیستى قرار داشت و نمونه "انسان دینى" که ابداعات آقایان (و تبانى کلیسا با مکاتب الحادى و خرافى) بوجود آورد،اکنون پیش چشم ماست. اینک چه داعى بر تکرار آن در جهان اسلام داریم؟! نباید با سردى و تحقیر به ماثورات الهیاتىو تراث کلامى جهان اسلام نگریست. اردوى مقابل، اردوى مقابل است. مذاکره، منطقى است اما تقابل را نباید از یاد برد.این همه حساسیتهاى غلاظ و شداد که قرآن کریم راجع به کفار و مشرکین نشان مىدهد، آن همه مرزبندىهاى روشننظرى و عملى میان مؤمن و کافر، این همه حساسیت در باب مسئله بدعت و سکوت در برابر بدعتگزاران و تحریف "کلام"از مواضع الهى خود و انتساب آموزههاى بشرى به خداوند یکتبون الکتاب بایدیهمثم یقولون هذا من عندالله (2) و... همه و همه براى آن است که متکلم اسلامى، خود را مرزبان عقاید ناب اسلامى بداندو مسامحه و مصانعه نکند. باید دقیق و جدى بود.
مخالفتبدوى کلام مسیحى با عقل، در حالى که از "نقل" و منصوصات مورد وثوق و کافى نیز محروم بود، اینک بهیک سمسارى (نه اصول عقاید منقح دینى) انجامیده است زیرا هر مدرسه و نظریهاى که در جامعهشناسى دین،روانشناسى، معرفتشناسى و... از کمونیزم تا لیبرالیزم، پدید آمده، اثرى بر آن گذارده است و هر نحله، سهمى در آنیافته است.
کلام جدید مسیحى، در بعد تبیینى (Discriptive) و در بیان مفاهیمى که موضوع یا محمول قضایاى کلامى ومبادى تصورى آنها قرار مىگیرند، تحت تاثیر مکاتب بشرى است. همچنین در بعد اثباتى (Positive) که از تصدیقات وعقاید دینى مىگوید و نیز در بعد سلبى (Apologetic) ، نه معلوم است که مفاد "کان تامة" در اصول عقاید خود را از کجامىآورد و نه روشن است که تفاوت "شبهه" و "مسئله" را در چه چیز، توضیح میدهد و از کدام بنیادهاى دین و از کداممدافعه کلامى، سخن مىگوید؟!
از روزگارى که اصطلاح "تئولوژى" در جهان مسیحى، در آثار اریگن (3) در باب "معرفتخداى مسیحى" بکار رفت ودر زبان آباء کلیسا، جاى اصطلاح افلاطونى "تئولوژى" را گرفت، گرچه علىالظاهر از میتولوژى و الهیات اساطیرى فاصلهگرفت، اما باید بررسى کرد که فىالواقع، متکلمان مسیحى، چه مقدار توانستهاند از دکترین باصطلاح مؤسسان الهیاتیونانى (شاعرانى کهن چون هومر و هسیود که در باب خدایان سرودهاند)، فاصله گرفتند؟! و چه مقدار در چاه و چالهالتقاط و خرافهپردازى در غلتیدند؟!
این را مىپرسم زیرا همه مىدانیم که ترجمه آثار کلاسیک لاتین به یونان، و انتقال آموزههاى اساطیرى یهودى، ازهمان آغاز، ناخالصىهاى بسیار در عقاید مسیحى به وجود آورد. نوع منازعات کلامى درون دینى در جهان مسیحیت،دقیقا دعواى "عقلگرایى" و "نصگرایى"، نبود زیرا نه نصوص اصیل و واضح بقدر کافى در دست آباء کلیسا بود و نهعقلانیت منقح و فوق ایدئولوژیک و مهذب از مفروضات شرکآلود یونانى و ... وجود داشت که به نقد ماثورات مسیحىبپردازد. و تقابل ( Rationalism) و (Revelationism) ، یک نامگذارى صورى و یک تفسیر غیرمستند از ماجرى است.
این است که جشن ارتدوکسى (Fest of Orthodoxy) در 834 م که اوج پاسداشت اصول مسیحى است، چیزىجز بازگشتبه بتپرستى رسمى و اعتراض به شمائلشکنى نباید تلقى شود و سنتشرق یونانى کلیسا، از قرن 4میلادى تماما صرف دفاع از تجسد کلمه ا... و الوهیت مسیح شده و مناقشات مربوط به مکتب پالاما (عقلانیت زدایى ازالهیات)، بجاى احیاء دین، به فوندامنتالیزم شرکآمیز مىانجامد. ضابطه آگوستینى در استعمال نوعى عقلانیت، نیز درحکمت مدرسى، گرچه تلاشى در جهت تنقیح نسبى این الهیات بشمار آمد اما مآل روشنى نداشت.
در قطب مقابل جزمگرایى ارتدوکسى، جزمیت لوترى بوجود آمد که گرچه از جهاتى به حقیقت مسیحیت نزدیکشد و بر برخى بدعتهاى شرکآمیز ارتدوکسى و کاتولیکى فایق آمد اما چون از نقطه عزیمت نامنقح آغاز شد، بهخطاهاى دیگرى انجامید و "سکولاریزاسیون مسیحیت" را تسریع کرد. شخص لوتر، تحتتاثیر ویلیام اکامى و "راهنو"او (4) و زبان باستانى اومانیزم یونانى، در برابر حکمت مدرسى کاتولیک و نیز مفاهیم فلسفى قیام کرد و به مفهوم ایمانناب و "بشارت لطف" و ارتباط "نجات" با کتاب مقدس پرداخت و به نوعى عرفان شخصى بدون ضوابط دست و پاگیرکلامى!! ارجاع داد، اما حتى سنت لوترى، پس از او و در آغاز قرن 17، مابعدالطبیعه ارسطویى را دوباره وارد الهیاتپروتستان کرد.
عاقبتخصلت ارتدوکسى شدیدى، شبیه حکمت مدرسى کاتولیک بر "ربوبیات پروتستانى" نیز غالب شد. این جنگو گریز با "عقل"، محصول بدعتگزارىهاى مکرر، و اختلاط "وحى" با خرافات بود و اگر در قرن 18، "آیین تورع" (Pietism) ، الهیات را به حوزه تجربه آزاد شخصى، عقب راند و الهیات نظرى را "اصول جزمى" خواند و درایمانمابعدالطبیعى، بدعتى بزرگ را مضمردید، درواقع، اعتراف به بنبستبزرگ کلام مسیحى بود.
در قرن 19 که از سویى راسیونالیزم شرکآمیز، در الهیات تاثیراتى سنگینگذارد و از سوى دیگر، پوزیتویزم نیزاساسا دین را فاقد مفاد "معرفتبخش" دانست، حس فرار از "عقل و معرفت"، در کلام جدید مسیحى تقویتشد. هگل،فیشته، شلینگ، فوئرباخ، و... بسیارى از رویکردهاى متعارض یا متقارب نیز در تغییر عقاید مسیحى مشارکت ورزیدند.این تغییرات، برخى صحیح و برخى مشرکانه بود.
از نیمه قرن نوزده، دیدگاههاى "فردریش شلایرماخر"، الهیات را از "مابعدالطبیعه" و حتى از "اخلاق"، تفکیک وصرفا در احساس شخصى ارتباط با خدا متمرکز کرد و تا امروز، همواره، الهیات پروتستانى در نوسان میان "رمانتیسیزم"ماخر و " رادیکالیزم" کارل بارث، بسر مىبرد.
آنچه باید محققان جوان در حوزه کلام اسلامى را بدان توجه داد، این است که آنچه مآلا در جهان مسیحى تحتعنوان " الهیات فرا فرقهاى" (Meta - Confessional) مطرح شده، به نام قیام علیه الهیات فوندامنتالیست (بنیادگرایىدگماتیک)، در واقع، به غربال کلیه الهیات قدمایى از فرقههاى مختلف پرداخته تا با نوعى مصالحه، کلىگویىهاى بىثمرو سمبلیک را جایگزین کلام و عقاید مسیحى کند. به عبارت دیگر، تعالیم کلیسایى (5) که قرار بود به جاى حکمت اولاىارسطویى و مابعدالطبیعه فلسفى او (6) بنشیند، در برابر هجوم الهیات طبیعى و بشرى (Natural Theology) و براىدفاع از خرافاتى چون تثلیث، تجسد، تصلیب و عشاء ربانى و...، ابتداء از "الهیات ماوراء عقل" ( Super Natural) گفت وسپس در برابر فشار پوزیتویزم و ... دست از مدعیات اصلى باصطلاح الهیات خود کشید و لب الهیات و اصول عقاید دینىخود را به عنوان (Dogma) (آنهم با تفسیر ضدارزشى و غیرعقلانى این عبارت در " مابعد کانت") کنار گذارد، به نحوى کهالهیاتعملى (پراکتیکال) مسیحیانرانیزبه شدتمتزلزل وآسیبپذیرنمود و رابطهدین و دنیا، بکلى قیچىشد.
کار به جایى رسید که در کلام جدید!! اساسا معضلات قول به عیساى تاریخى، متکلم جدید را وامىدارد که درعیساى اساطیرى (بخوانید عیساى واقعى!) بیش از این، معطل نشود و براى امروزى کردن عیسى، او را از جزمیتتاریخى و سنتها رها کند!! زیرا عیساى عصرى، عیساى تاویلى است. آن عیسا که خدا با او سخن گفت!! به روزگارخودش تعلق دارد. او یک معماى مقدس است و فرهنگ قدسى، یادگارى از فرهنگ باستانى است پس آموزههاىوحیانى به جهان فکرى منسوخ تعلق دارند و مبادى مسیحى، جزء توالى رستاخیزشناسى اساطیرى یهود و یا تراوشاتجهان یونانىمآب همچون مکتب غنوصىگرى (Gnosticism) شمرده خواهد شد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 30 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه
میکرو ارگانیسمها قادرند سایر موجودات زنده را به انواع بیماریها مبتلا کنند. درک مبانی فیزیولوژکی و زیست شیمیایی بیماریهای عفونی منجر به یافتن راههای مناسب درمانی و ایجاد مصونیت در برابر بیماریها شده است. رابطه میکرو ارگانیسمها با سایر موجودات زنده از جمله انسان بر سه گونه است.
• گندروی : که از یاخته ها و بافتهای مرده یا ترشحات سطحی به عنوان منبع غذایی استفاده میکنند.
• همزیستی : که هر دو طرف از این رابطه بهره مند میشوند.
• انگلی : که به سود انگل و به زیان میزبان است.
تثبیت یا پایداری میکروبها در بدن منجر به بیماری آلودگی میشود. ولی کلمه آلودگی مترادف با بیماری نیست، میزان بیماری زایی میکروب را ویرولانس گویند که مبین قدرت آلوده کنندگی و شدت آسیب رسانی به میزبان است.
مراحل بیماری زایی میکروب
برای اینکه خاصیت بیماری زایی یک میکروب بتواند بروز کند باید مراحل زیر را طی کند.
1. ورود میکروب به بدن: این امر مستلزم عبور از پوست ، بافت مخاطی یا پوششی است که غالبا به صورت سدی در برابر حمله میکروبها عمل میکنند و گونههای بیماری زا و غیر بیماری زای برخی از میکروبها از نظر توان اتصال به یاخته میزبان با یکدیگر متفاوتاند.
2. غلبه بر سیستم دفاعی میزبان: یک میکروب بیماری زا ، برای آلوده کردن بدن باید دارای مکانیسمهایی باشد که بر دفاع بدن میزبان غلبه کند. این مکانیسمها شامل عوامل ضد بیگانه خواری نظیر داشتن کپسول و پروتئین M ، ترشح لوکوسیدین و کو آگولاس و غیره هستند.
3. بر خورداری از عوامل سمی نظیر انواع اندوتوکسینها و اگزوتوکسینها و برخورداری از عوامل گسترش دهنده نظیر دارا بودن آنزیم کلاژناز.
مقاومت میزبان
دفاع سطحی
دفاع سطحی با استفاده از عوامل مکانیکی مانند سرفه ، عطسه ، سالم بودن پوست و غیره است.
دفاع شیمیایی
دفاع شیمیایی از طریق ترشحات مخاطی ، عرق ، آب دهان ، اشک و غیره میباشد.
دفاع میکروبی
دفاع میکروبی در رقابت با سایر میکروبها بر سر مواد غذایی ، تغییرات PH و ترشحات متابولیسمی و غیره صورت میگیرد.
بیگانه خواری
بیگانه خواری به کمک یاختههای بیگانه خوار (گرانولوسیتها) و پیدایش التهاب و تورم ایجاد میشود. گرانولوسیتها به انواع نوتروفیلها ، ائوزینوفیلها ، بازوفیلها تقسیم میشود. گروه دیگری از یاختههای بیگانه خوار به نام اگرانولوسیتها شامل انواع لنفوسیتها و مونوسیتها هستند که در این دفاع نقش دارند.
ایمنی
ایمنی نوع ویژهای از مقاومت است که اولا در طول زندگی فرد بر اثر تماس با مواد خارجی مشخصی ایجاد میشود، ثانیا اغلب در برابر یک نوع میکروب بیماری زا یا سم که محرک تولید آن بوده است، نقش حفاظتی دارد. همچنین موجب حفاظت در برابر عامل محرک ایمنی برای مدت طولانی است. ایمنی شامل ایمنی یاختهای و ایمنی عمومی میباشد.
پادگن
هر مادهای که بطور اختصاصی باعث پیدایش واکنش ایمنی ویژهای در بدن شود، پادگن نام دارد. پادگنها از ترکیبات پروتئینی و پلی ساکاریدی هستند. پادگن میتواند به صورت محلول یا ذرهای و محرک واکنشهای ایمنی عمومی و ایمنی با واسطه یاختهای باشد. ایمنی عمومی وابسته به ملکولهای مشخصی موسوم به پادتن است و پادتنها به نام کلی ایمونوگلوبینها نامیده میشوند. ایمونوگلوبینها بر مبنای خواص فیزیکی ، شیمیایی به 5 گروه IgA , IgM , IgG , IgD , IgE تقسیم میشوند.
در ایمنی با واسطه یاختهای ، یاختههای ویژهای به نام لنفوسیتهای T شرکت دارند. نقاط پذیرنده در سطح یاختههای T پادتنهای ویژهای شناسایی کرده و به آنها متصل میشوند. در اثر این عمل یاختههای T تحریک شده و شروع به تکثیر میکنند و در محل تراکم پادتنها جمع میشوند.
همه گیری (شیوع بیماری)
شیوع بیماری به ایمنی فردی ، تعداد میکروبهای موجود در محیط ، قدرت میکروبها و چگونگی انتقال میکروب ارتباط دارد.
پیشگیری از همه گیری بیماری
واکسیناسیون بهترین روش پیشگیری از بیماری است. وااکسن از نظر پادتنی مشابه با عامل بیماری زا است. ولی بگونهای تغییر یافته که بتواند بدون ایجاد خطر وارد بدن شود. امروزه واکسنها را به صورتهای مختلف تهیه میکنند که شامل استفاده از ارگانیسمهای کشته شده ، خورده پادتنهای خالص ، ارگانیسمهای تضعیف شده ، سموم میکروبی ضعیف شده یا خنثی و پپتیدهای سنتزی میباشد.
میکروبها موجودات بسیار کوچکی هستند که فقط با میکروسکوپ دیده می شوند.
میکروبهادر دو فرمانرو یوکاریوت ها و پرو کاریوت ها قرار دارند.
قارچ های میکروسکوپی و آغازیان جزء میکروب های یوکاریوتی و باکتری ها جزء میکروب های پروکاریوتی می باشند. البته باید اضافه کنم که ویروس ها نیز جزء میکروب ها محسوب می شوند.
ما در محاصره میکروبها
میزهای کار اداری منبع آلودگی میکروبی هستند و حتیمیتوانند تا 400 برابر وسایل موجود در دستشویی آلودگی داشتهباشند.
این را یک مطالعه تازه نشان داده است. این مطالعه نتیجه جالبتری هم داشته: بر خلاف انتظار اکثر مردم، میز کار خانمها در اداره بسیار آلودهتر از میز همکاران مردشان است.
به تازگی یک گروه از پژوهشگران دانشگاه آریزونای آمریکا با انجام پژوهشی متوجه شدند که تعداد میکروبهایی که به طور میانگین روی میز کار افراد یافت میشود 400 برابر بیشتر از میکروبهایی است که در دستشوییهای همان محیط کار وجود دارند و با وجود آنکه خانمها در این گونه موارد بیشتر به بهداشت توجه میکنند، اما آلودگی میز کار خانمها حدود سه تا چهار برابر از میزهای آقایان بیشتر است.
اما از این مطالعه چه نتیجهای باید گرفت؟ آیا آلودگیهای محیط کار فقط به همین خلاصه میشود؟
آلودهترین چیزها
درباره آلودگی محیط کار پژوهشهای زیادی انجام شده و دانشمندان به نتایج جالبی نیز رسیدهاند. مثلا سه سال پیش پژوهشی از دانشگاه آریزونا نشان داد که میکروبهای موجود روی گوشیهای تلفن و صفحه کلید کامپیوتر در ادارهها بسیار بیشتر از دستشوییهاست و یک میز کار معمولی میتواند محل مناسبی برای زندگی چیزی حدود 10 میلیون میکروب باشد.
در این پژوهش دانشمندان تعداد میکروبهای موجود روی انواع لوازم اداری را شمارش کرده و گوشیهای تلفن با 25هزار میکروب در هر اینچ مربع، صفحه کلیدهای کامپیوتر با 3 هزار میکروب و موسها با هزار و 600 میکروب، به ترتیب بزرگترین منابع انتقال آلودگی به کارمندان شناخته شدند.
در مقابل، این تحقیق نشان داد که در هر اینچ مربع از جایگاه نشستن روی دستشوییهای فرنگی تنها 49 میکروب یافت میشود! جالب اینجاست که این تحقیق نشان داد وسایل شخصی مانند میز کار شخصی بیش از اشیای عمومی مثلا شیرهای آب آلوده هستند.
دکتر چارلز گربا، میکروبشناس دانشگاه آریزونا که این پژوهش را انجام داده میگوید: «زمانی که یک نفر به میکروب سرماخوردگی یا آنفلوانزا آلوده میشود، تمام اشیایی که در طول روز لمس میکند میتوانند برای دیگران منبع پخش آلودگی باشند، چرا که برخی از ویروسهای سرماخوردگی و آنفلوآنزا حتی قادرند تا 72 ساعت روی سطح اشیا زنده بمانند.»
همچنین این پژوهش نشان داد که آلودگی محیط کار در طول روز به شدت افزایش مییابد و در ساعات پس از ناهار به اوج خود میرسد. دکتر گربا همچنین تاکید میکند که اگر به پاککردن گوشیهای تلفن اهمیت ندهید، تنها روی قسمت کوچکی از آن میلیونها باکتری تجمع میکنند که ممکن است موجب بیمار شدن شما شوند.
چند سال پیش هم دانشمندان انگلیسی طی پژوهشی دریافتند که هر صفحه کلید کامپیوتر میتواند ماهیانه حدود دو گرم جرم را جمع کند. پس از جمعآوری جرم جمع شده روی یک صفحه کلید در پایان یک ماه و آزمایش آن، پژوهشگران اعلام کردند که علت این آلودگی غذا خوردن کارمندان در حین کار با کامپیوتر و تجمع خردههای غذا در لابهلای کلیدهای صفحه کلید و در زیر ناخنهای افراد است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 20 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
عملیات تهیه بذر برای کاشت در خزانه
شالیکاران، بذری را که برای کاشت انتخاب مینمایند، عموماً از محصول سال قبل تهیه شده است. کشاورزان بعد از برداشت برنج و خشک کردن آن مقداری بذر را بصورت شلتوک یا بصورت خوشه نگهداری مینمایند تا در سال بعد از این بذر جهت کاشت در خزانه استفاده نمایند.
گاهی اوقات بعلت خرابی محصول، کمی بذر و یا تغییر رقم محصول، بذر را از نقاط دیگر تهیه مینمایند.
بذری که به این طریق تهیه شده است در جای خشک و مناسبی نگهداری میشود. بطوری که حشرات، پرندگان و جوندگان مثل موش به آن دسترسی نداشته باشند. استفاده از این بذر در استانهای شمالی کشور از حدود دوم الی پنجم فروردین ماه آغاز میگردد.
عملیات جوانهدار نمودن بذر:
بذر ذخیره شده در موقع کاشت باید جهت کاشت آماده شود. بسته به میزان بذر در داخل ظرف یا حوضی که در حیاط منزل معمولاً به این منظور تعبیه شده مقداری آب ریخته و سپس در داخل آن نمک میریزند. معمولاً 3 تا 4 کیلوگرم نمک برای 18 لیتر آب مناسب است.
در بعضی از مناطق شالیکاران از تخممرغ تازه بعنوان معیار نمک استفاده مینمایند. بدین ترتیب غلظت نمک به 08/1 تا 11/1 میرسد این غلظت در ارقام مختلف برنج متفاوت است و در ارقام ریشکدار کمتر و در ارقام بدون ریشک بیشتر است.
وقتی محلول آب و نمک بدین طریق تهیه شد، شلتوکها را در داخل آن ریخته و خوب بهم میزنند. بعلت اختلاف وزنی که بین بذرهای سبک و سنگین بوجود میآید بذور سنگین در ته و بذور سبک در روی محلول میمانند. این بذور که در سطح میمانند بیارزشمند و باید درو ریخته شوند، زیرا دارای ارزش جوانهزنی نیستند و به اصطلاح پوک هستند. بذوری که در ته میمانند سالم و مناسبند و چنانچه کاشته شوند تولید جوانه مینمایند. این بذور را جمعآوری نموده و بلافاصله با آب خالص بخوبی میشویند تا هیچ اثری از نمک روی آن باقی نماند.
بذور سالمی را که بدین طریق تهیه شده ، در داخل گونی یا کیسههایی میریزند، البته تمامی حجم کیسه را از بذر پر نمینمایند. چون بذور در اثر جذب آب ازدیاد حجم پیدا مینمایند و ممکن است کیسه در اثر این عمل پاره شود. پس از اینکه بذور در داخل کیسه ریخته شده این کیسه یا گونیها را در داخل ظرف یا حوض پر از آب میاندازند و بسته به درجه حرارت محیط آنرا بمدت 2 تا 3 روز در داخل آب قرار میدهند. تا این بذور آب کافی جذب نمایند. در این مدت روزی 2 تا 3 مرتبه به ظرف یا حوض، آب اضافه میکنند زیرا آب بوسیله جذب شدن توسط بذور کاهش مییابد و یا ممکن است از کنار و یا کف حوض نشت نماید. پس از گذشت این مدت بذور آب داده شده را از داخل آب بیرون میکشند و سپس در محیطی مناسب در داخل حیاط روی زمین، گونی، پارچه یا حصیری پهن مینمایند و بذور خیس شده را روی آن میریزند. سپس روی آنرا با کیسه یا نمدی میپوشانند. این عمل ممکن است بسته به درجه حرارت محیط تا یک هفته نیز طول بکشد. پس از این مدت بذور جوانهدار شده و آماده جهت کاشت در خزانه میباشند. مدت لازم برای جوانهدار شده شدن بذر بسته به دمای محیط از 2 تا 8 روز متفاوت است. هر چه درجه حرارت بیشتر باشد مدتی که بذر میتواند جوانهدار شود کاهش مییابد.
حداقل درجه حرارت لازم برای جوانهدرا شدن بذر 12 درجه سانتیگراد و حداکثر 25 درجه سانتیگراد است.
عملیات تهیه خزانه:
در نقاط مختلف کشور کشت برنج به دو روش نشایی و مستقیم انجام میشود.
در اکثر مناطق کشور کشت به روش نشایی انجام میگیرد. در استانهای گیلان و مازندران نیز کشت برنج به طریق نشایی انجام میشود. بعلت طیف گسترده علفهای هرز بخصوص در استان گیلان، کشت برنج به طریق مستقیم به هیچ وجه توصیه نمیگردد. بدین جهت همزمان و یا قبل از جوانهدار نمودن بذر اقدام به تهیه خزانه مینمایند.
خزانه برنج که در استان گیلان به آن «تمبیجار» میگویند، قطعه زمین کوچک و محصوری است که در داخل زمین اصلی یا در قطعهای از زمین در خارج مزرعه اصلی تعبیه میگردد. زمینی که برای خزانه انتخاب میگردد باید در اواخر پاییز به عمق 15 تا 20 سانتیمتر شخم زده شود و در اواخر زمستان قبل از شروع فصل کشت روی آن مقداری کود دامی کاملاً پوسیده بریزند، سپس آنرا کاملاً با خاک مخلوط نمایند.
پس از این عمل در خزانه آب ریخته و با ادوات کشاورزی از قبیل تیلر و یا گاوآهنهایی که بوسیله حیواناتی مانند گاو کشیده میشود. زمین را شخم میزنند و سنگ و کلوخهای موجود در سطح زمین را جمعآوری یا خورد میکنند.
سپس مقداری کود ازته (شکری) و مقداری کود فسفره (فسفات آمونیم) به زمین میدهند، پس از انجام این عمل بوسیله ماله یا وسایل دیگر که کاملاً صاف است سطح زمین را هموار و یکنواخت مینمایند، بعداً زمین را به عرض 5/2 تا 3 متر و به طول 5 تا 10 متر مرزبندی مینمایند. بدین ترتیب خزانه برنج آماده برای کاشت بذر جوانهدار شده میباشد. سه روز قبل از بذرپاسی میتوان خاک را با سموم بوتاکلر و یا بنتیوکارپ برای کنترل سوروف سمپاشی نمود.
در این موقع باید سطح خزانه حداقل 3 سانتیمتر آب داشته باشد. میزان مصرف این سموم به مقدار 4 تا 6 سانتیمتر مکعب سم در 10 متر مربع خزانه میباشد.
یک روش دیگر که برای تهیه خزانه انجام میشود. لگدکوبی زمین پس از شخم است. این بدان دلیل است که اولاً: زمین سفت شود تا ریشه گیاه به عمق زیاد خاک نفوذ نکند و کندن آن برای انتقال به زمین اصلی راحتتر باشد.
ثانیاً: گیاه از مواد غذایی موجود در سطح خاک بهتر استفاده نماید.
خزانههای ژاپنی برنج:
بهترین نوع خزانه تهیه خزانه به روش جوی پشتهای یا ژاپنی میباشد. در این روش میزان بذر مصرفی حداکثر 30 کیلوگرم برای 100 متر مربع از خزانه است. در حالی که در خزانههای سنتی 100 کیلوگرم بذر در این سطح مصرف میشود. هر چند در این خزانهها کاهش مقدار مصرف بذر باعث رقابت علفهای هرز میگردد. ولی در این صورت بذور از غذا، فضا و نور بیشتری بهرهمند میگردد و در نتیجه ریشههای سالم و قوی و با قدرت ریشهزایی کافی بدست میآید. بعلاوه در صورت ضرورت میتوان مدت بیشتری آنها را در خزانه نگهداری و حفظ نمود. در این نوع از خزانه شخم زمین در دو نوبت یکی در پاییز و دیگری در بهار به عمق 8 سانتیمتر انجام میشود. سپس زمین مالهکشی شده و تسطیح میگردد.
پس از این عمل زمین را مرزبندی مینمایند و در اطراف مرزها جویهایی ایجاد مینمایند. آب از این جویها عبور مینمایند و در داخل کرتها نشت مییابد. وقتی خزانه به این صورت آماده شد 3 تا 6 سانتیمتر آب در داخل خزانه نگه داشته و بذر را روی سطح آب میپاشند که با تهنشین شدن، بذرها به زمین میچسبند، یا اینکه ابتدا در زمین آب وارد میکنند و پس از خیس شدن زمین، آب را خارج کرده و سپس بذرپاشی میکنند و آنگاه بذرها را به سطح خاک میفشانند.
عملیات کاشت بذر در خزانه :
بعد از اینکه خزانه آماده شد، داخل هر یک از کرتهای آماده شده تا ارتفاع 3 سانتیمتر آب نگه میدارند. سپس بذور جوانهدار شده را بصورت دستپاش و متراکم در سطح خزانه میپاشند.
در استان گیلان بعد از سه روز آب داخل خزانه را خارج کرده و روی بذرها کلش سوخته میریزند زیرا اولاً: سبب تقویت زمین میشود. ثانیاً: از برخورد مستقیم نور خورشید به بذور تازه جوانهدار شده جلوگیری مینماید. ثالثاً: از تبخیر سطح خزانه جلوگیری میشود. رابعاً: از حمله آفات نظیر گنجشک به بذرهای جوانهدار شده جلوگیری بعمل میآورد.
از این موقع به بعد فقط روزها در داخل خزانه آب وجود دارد و در هنگام غروب آب خزانه را خارج مینمایند. این عمل همچنان ادامه مییابد تا برنج به اندازه کافی رشد نماید. در بعضی از نقاط استان گیلان بعد از اینکه بذر جوانهدار شده را در سطح خزانه پاشیدند روزی چند بار زمین خزانه را آبیاری مینمایند و کلش سوخته را بعد از 2 تا 3 روز در سطح خزانه برنج میپاشند.
حدود 4 تا 5 روز عمل آبیاری خزانه ادامه مییابد و پس از آن، آب را وارد خزانه نموده و دیگر عمل آبیاری را انجام نمیدهند و این عمل تا رسیدن گیاه به رشد کافی ادامه مییابد. بعد از بذرپاشی (حدود 2 هفته بعد) وقتی سوروف 2 تا 3 برگه است، از پروپانیل به مقدار 10 تا 12 سانتیمتر مکعب برای هر 10 متر مربع خزانه در اغلب نقاط استانهای گیلان و مازندران عملیات کاشت بذر در خزانه از حدود 10 تا 16 فروردین ماه آغاز میگردد.
عملیات نگهداری و مراقبت از خزانه:
چون کاشت بذر در اوایل فروردین ماه انجام میگیرد و در این موقع از سال در اغلب نقاط هوا سرد است بدین جهت در بسیاری از نقاط برنجکاری شمال سطح خزانه را با پلاستیک میپوشانند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
علی بن ابیطالب (۱۳ رجب سال سیام عامالفیل – ۲۱ رمضان سال ۴۰ هـ.ق)، امام اول تمامی فرقههایشیعه - که آن ها از وی با عنوان امام علی یاد می کنند - و خلیفهٔ چهارم از خلفای راشدین، پسرعمو و داماد محمدپیامبر اسلام است. وی همسر فاطمه و پدر حسن، حسین و زینب است.
مسالهٔ حق وی در خلافت پس از محمد، منجر به شکاف اصلی میان مسلمانان و تقسیم آنان به دو گروه شیعه و سنی شد. محمد در بازگشت از حجةالوداع عبارت «هر که من ولی او هستم، این علی ولی او است.» را به زبان آورد؛ اما مقصود این عبارت مورد اختلاف شیعه و سنی قرار گرفت. شیعیان بر این اساس معتقد به نصب امامت وخلافت در خصوص علی شدند و اهل سنت آن را به معنای دوستی و محبت علی تفسیر میکنند.
پس از مرگ محمد و در ماجرای انتخاب جانشین او، جمعی از انصار در سقیفهٔ بنیساعده گرد هم آمدند و بعد از مشورت با یکدیگر سرانجام تصمیم بر خلافت ابوبکر گرفتند. علی بن ابیطالب در ابتدا از بیعت با ابوبکر سرباز زد؛ ولی سرانجام پس از شش ماه با ابوبکر بیعت کرد.
علی در دوران خلافت سه خلیفهٔ اول در جنگها شرکت نمیکرد و جز در انتخاب خلیفهٔ سوم فعالیت سیاسی نداشت. البته هر گاه خلفای سه گانه میخواستند، در امور دینی، قضایی و سیاسی به آنها مشورت میداد.
پس از کشته شدن عثمان، او به عنوان چهارمین خلیفهٔ مسلمانان برگزیده شد. دوران خلافت وی با جنگهای داخلی میان مسلمانان و شورش ایرانیان هم زمان بود. او سرانجام در مسجد کوفه به ضرب شمشیر یکی از خوارجبه نام ابن ملجم مرادی کشته شد.
بر طبق منابع تاریخی قدیمی تر، علی در روز سیزدهم رجب و حدود سال ۶۰۰ میلادی در مکه متولد گردید. پدر وی ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد است. منابع زیادی، خصوصا منابع شیعه نوشتهاند که وی تنها کسی است که در خانه کعبه به دنیا آمد. علی از طرف پدر و مادر با محمد خویشاوند است. وقتی پدر محمد درگذشت، ابوطالب که عموی محمد بود، قیم وی گردید. وقتی که مادر محمد درگذشت، فاطمه بنت اسد نقش مادر را برایش داشت. زمانی که علی ۶ ساله بود، پدر او ابوطالب، رئیس بنیهاشم، دچار مشکل مالی گردید. محمد که خود در کودکی تحت سرپرستی ابوطالب قرار گرفته بود و در این زمان سنش از ۳۰ سال گذشته بود، برای سبک کردن بار عایلهٔ وی به او پیشنهاد کرد که سرپرستی علی را او بر عهده بگیرد. ابوطالب پذیرفت و علی از کودکی در خانه محمد و تحت نظر او قرار گرفت.
حدیثی که پس از شجاعت و جنگآوری علی در جنگ احد به محمد نسبت داده میشود، با این مضمون: «هیچ جوانمردی همچون علی و هیچ شمشیری همچون ذوالفقار نیست.»
هنگامی که محمد اعلام دریافت وحی الهی نمود، علی، که در آن زمان ۱۰ ساله بود، به او ایمان آورد و مسلمان شد.
وقتی علی اسلام آورد، ابوطالب گرچه از پرستش خدایان دست نکشید، اما تصمیم علی را پذیرفت و به وی گفت چون محمد تو را به راهی جز درست کاری هدایت نمیکند، از محمد پیروی کن و به وی نزدیک باش.
سرانجام هنگامی که علی(ع) پس از ربع قرن خانه نشینی، با اصرار شدید مردم به خلافت ظاهر رسید فرمود: به خدایی که دانه را شکافت وجان را آفرید، اگر این بیعت کنندگان نبودند، و یاران حجّت بر من تمام نمینمودند،و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را بر نتابند و به یاری گرسنگان ستمدیده بشتابند، رشتۀ این کار را از دست میگذاشتم و پایانش را چون آغازش می انگاشتم و چون گذشته خود را به کناری میداشتم.
در طول ربع قرن خانه نشینی وصیّ پیامبر اسلام(ص) انبوهی از دشواریها در جامعۀ اسلامی پدید آمده بود و آثار منفی اجتماعی و حتی سیاسیِ توسعۀ فتوحات و قتل عثمان، آینده را تاریک تصویر می کرد:
عدالت اقتصادی
خلیفۀ دوم، دیوان را بر اساس سوابق افراد و ترکیب قبیله ای قرار داده بود. قریش بر غیر قریش، مهاجر بر انصار، عرب بر غیرعرب و موالی ترجیح داشتند، در حالی که در زمان پیامبر(ص) این گونه نبود. این وضعیت در کنار بخششهای عثمان، فاصلۀ غنی و فقیر را غیر قابل تحمل کرد. خمس غنائم، مالیات و جزیۀ سرزمینهای فتح شده که به همۀ مردم تعلق داشت، تنها در اختیار افراد و گروههای خاص قرار میگرفت.امام علی(ع) در سخنرانی نخست خود، سیاست مالی برگرفته از سیرۀ پیامبر(ص) را مطرح کرد؛ برتری مهاجر و انصار بر دیگران را معنوی خواند و فرمود:«...آن گروهی که دنیا آنها را در خود غرق ساخته، برای خویش املاک و نهرها و اسبان عالی و کنیزکان تهیه کرده اند، فردا وقتی همۀ اینها را از آنان می گیرم و به بیتالمال بر میگردانم و به اندازۀ حقّشان به آنان می دهم، نگویند علی ما را فریفت؛ اول چیزی میگفت و اکنون گونه ای دیگر عمل میکند. من از همین اکنون برنامۀ روشن خود را اعلام میکنم . . . من منکر فضیلت صحابی بودن و سابقۀ خدمت افراد نیستم، اما اینها چیزهایی است که خداوند خود پاداش آن را خواهد داد. این امور نباید ملاک تبعیض واقع شود.
یکی از اولویتهای اصلی حضرت امیرالمؤمنین(ع) در طول دورۀ کوتاه خلافت ایشان مبارزه با اختلاف طبقاتی بود. بسیاری از مورّخان نوشتهاند: علت جدا شدن برخی اعراب از امیرالمؤمنین(ع) و پیوستن به صف مخالفان این بود که میگفتند: علی در تقسیم اموال ملاحظۀ اشراف را نمیکند و عرب را بر عجم و موالیِ آنها برتری نمیدهد.
عدالت اجتماعی
یکی از آثار فتوحات، اختلاط نژادهای مختلف بود. موالی(اسیران آزادشده) در قیاس با اعراب، از حرمت اجتماعی و حقوق مدنی کمتری برخوردار بودند. جامعه، برتری عرب بر موالی را اصلی مسلّم میپنداشت. این امر برای روحیۀ عدالت طلبانۀ امام(ع) مشکلی مهم بود. وی هنگام تقسیم اموال می فرمود:«حضرت آدم نه غلام به دنیا آورد و نه کنیز، بندگان خدا همه آزادند... اکنون مالی نزد من است و من میان سفید و سیاه فرقی نخواهم گذاشت».ایشان در پاسخ به اعتراض گروهی از اعراب فرمود:«من در قرآن، برتریِ عرب بر عجم را ندیده ام».
انحراف ها و بدعت ها
انحرافات دینی و بدعتها، مهم ترین مشکل حکومت علی(ع) بود. بسیاری از سخنان پیامبر(ص) متروک شدهبود. بنیان این انحرافها در کنار بستر بیماری پیامبر خدا(ص) با شعارِ «کتاب خدا ما را بس است» گذاشته شد و با سخن خلیفۀ اول در توجیه اشتباهاتش که: «پیامبر خدا با وحی یاری می شد، ولی دست من از وحی کوتاه است و به مصلحت اندیشی و اجتهادم عمل می کنم» به طور ضمنی مورد تأیید قرار گرفت. بدین سبب امام در برابر پافشاری مردم بر بیعت با وی، فرمود:«ما با مسائلی چندچهره مواجهیم؛ به طوری که دلها بر آن آرام نمی گیرد و عقلها بر آن ثابت نمیماند. افق ها مه آلود و تاریک شده و صراط مستقیم و راه و روش سلوک زمان پیامبر(ص) تغییر یافته است. و بدانید که اگر دعوتتان را بپذیرم، بر طبق آنچه خود می دانم با شما رفتار می کنم و به سخن این و آن و نکوهش سرزنش کنندگان گوش فرا نخواهم داد».و نیزفرمود:« خلفای پیش از من اعمالی انجام دادند که در آن با رسول خدا (ص) از روی عمد مخالفت کردند، پیمان او را شکسته و سنّت او را تغییر دادند، و اگر مردم را بر ترک آنها وادار نمایم و آنها را به جایگاه خود و به آنچه در زمان رسول خدا(ص) بود بازگردانم، لشگر از گِردم پراکنده شده و تنها باقی میمانم و یا با عدۀ کمی از شیعیانم که برتری من و وجوب امامت من از کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) را میدانند... قسم به خدا که مردم را دستور دادم که در ماه رمضان غیر از نماز واجب را به جماعت نخوانند و ایشان را آگاه نمودم که خواندن نماز مستحبی به جماعت، بدعت است. پس عدهای از لشگریان که همراه من جنگیده بودند ندا دادند: ای اهل اسلام، سنت عمر تغییر کرد! ما را از نماز مستحبی در ماه رمضان باز میدارند! و از شورانیدن لشگر بر خویش حذر کردم، بدان سان که از این امّت تفرقه و اطاعت از امامان ضلالت و دعوتکنندگان به سوی آتش دیدم.
*قضاوت ها و احکام خلفاء به ویژه خلیفۀ ثانی، با دستورات قرآن و سنت نبوی مغایر بود. علمای شیعه صدها مورد از مخالفتهای اصحاب با نصّ های صریح را نقل کردهاند و در این زمینه تنها به صحاح و مسندهای علمای اهل سنت استدلال نمودهاند. سیدعبدالحسین شرفالدین در کتاب «النّص والاجتهاد» بسیاری از این موارد را (با ذکر منابع مورد قبول تمام گروهها و فرقههای اسلامی) ذکر کرده که وی و دو خلیفۀ دیگر در برابر نصّ صریح، اجتهاد نمودهاند.
رفاه گرایی و تضعیف ارزشهای دینی
به طوری که اشاره شد، پیدایش شکافهای اجتماعی از دوران خلیفۀ دوم آغاز شد. هم او بود که تبعیض در توزیع بیت المال را بدعت نهاد و گرایشهای قومی را که پیامبر(ص) شدیداً مخالف آن بود و با آن مبارزه میکرد، احیا کرد. برتری جویی قومی به صورت فراگیر و جدی از آغاز خلافت وی دوباره پدیدار گشت. در این میان، به ویژه ملل غیر عرب مانند ایرانیان و رومیان بیش از سایر گروهها تحقیر شدند تا آنجا که شخص خلیفه از ورود آنان به مدینه جلوگیری کرد. بعد از این که علی(ع) در روز دوم بیعت، برنامۀ فعالیت خود را اعلام نمود، فردای آن روز مردم حاضر شدند و امام به کاتبش عبداللّه بن ابی رافع فرمود:«از مهاجران آغاز کن و به هر یک سه دینار بده و سپس در رتبۀ بعد با انصار همین گونه رفتار کن و نیز به هر کس از مردم که حاضر است از سپید و سیاه همین سهم را بده».سهل بن حنیف گفت: ای امیرالمؤمنین، این شخص تا دیروز غلام من بوده و امروز آزاد شده است. آیا به او نیز همین را می دهی که سهم من است؟! علی(ع) فرمود:«سهم او با تو برابر است».در این روز طلحه، زبیر، عبداللّه بن عمر، سعیدبن عاص و مروان بن حکم و بعضی دیگر از مردان قریش حاضر نشدند. فردای آن روز که مردم در مسجد جمع شدند طلحه و زبیر به مسجد آمدند و در گوشه ای دور از علی(ع) نشستند. سپس جمعی از مردان قریش به آنان پیوستند و مدتی با یکدیگر آهسته سخن گفتند. سپس ولیدبن عقبه به نمایندگی از جانب آنان نزد علی(ع) آمد و گفت: ای اباالحسن، تو خود میدانی که از هر یک از ما فردی را(در جنگ ها) کشته ای و پدر خود من در بدر به دست تو کشته شد و دیروز برادرم عثمان را نیز یاری ندادی تا کشته شد و پدر سعیدبن عاص را نیز در جنگ بدر کشتی و پدر مروان را هنگامی که عثمان او را پذیرفت خوار ساختی، در حالی که ما با تو از نظر افتخارات قومی برابریم و همۀ ما همانند تو فرزندان عبدمناف هستیم. از این رو تنها به شرطی با تو بیعت می کنیم که با ثروت ما که در دوران عثمان به دست آورده ایم کاری نداشته باشی و کشندگان عثمان را هم قصاص نمایی، والّا اگر از ناحیۀ تو امنیت نداشته باشیم تو را رها ساخته و به شام می گریزیم. علی(ع) در پاسخ فرمود:«اما این که افرادی از شما در گذشته کشته شده اند، مسئولیت آن با من نیست، چرا که خداوند حکم جهاد داده است. اما این که با ثروت شما کاری نداشته باشم؛ من حق ندارم که نه از شما و نه از غیر شما، حقِّ حق دار را باز نستانم».
هنگامی که خلیفۀ سوم به بهای تضییع بیتالمال مسلمانان به رفاه گراییِ شدید روی آورد، بسیاری از کارگزاران و صاحب منصبان نیز چنین روحیهای یافتند و به تدریج این روحیه به فرهنگ تبدیل شد، فرهنگی که در حقیقت قابل قیاس با فرهنگ جامعۀ جاهلی بود. امام در یکی از خطبههای خود، جامعۀ عصر خلافت خویش را چون جامعۀ جاهلی معرفی میکند و یادآور میشود که این جامعه باید غربال شود. آنان که پیش افتادهاند، بازگردانده شوند و کسانی که واپس ماندهاند، پیش برده شوند.
امیرالمؤمنین(ع)پس از فراغت از امر بیعت، عاملان خود را روانۀ ایالات اسلامی ساخت. . . هیچ یک از این عاملان در کار خود چنان که باید توفیقی نیافتند. زیرا در شهرها دو دستگی پدید آمده بود. . . کسانی که از روش عثمان ناخرسند بودند، عامل علی(ع) را میپذیرفتند و آنان که طرفدار اردوی اُمویان و بالاخره وابسته به قریش بودند با عامل امام از سر ستیز در میآمدند، و بعضی از آنان را نیز مأموران معاویه از پای در میآوردند.
معضل کارگزاران خائن، مشکل نومسلمانان نا آشنا با الفبای اسلام، مشکل منافقان که پیکار با آنان از پیکار با کفر و شرک مشکلتر بوده و حتی گاه ناممکن مینماید، ابعاد دیگری از دشواریهای حکومت امام علی(ع) است که در تحمیل جنگهای داخلی بر آن حضرت نقش اساسی داشت.
امیرالمؤمنین(ع) در طول چهار سال و هفت ماه حکومت خویش، یک نمونه از نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی به بشریت نشان دادند که تا امروز در دنیا بی سابقه است. خلافت ظاهری آن حضرت، نمونۀ کشورداریِ آل محمد(ص) را برای جهانیان به تصویر کشید.
جنـگ جمـل
طلحه و زبیر که از سابقین در اسلام بوده و در شورش بر ضد عثمان و قتل وی نیز نقش مستقیم داشتند، هنگامی که از اعطای هرگونه پُست و مقام از سوی علی(ع) ناامید شدند تصمیم گرفتند که بیعت خود را شکسته و با همراهی اُم المؤمنین عایشه دختر ابوبکر که با امیرالمؤمنین(ع) خصومتی عمیق و دیرینه داشت، به جنگ با آن حضرت برخیزند.
معاویه بن ابی سفیان که حکم عزل خود را از امیرالمؤمنین(ع) دریافت کرده بود و برای جنگ با حضرت آماده می شد، در تحریک زبیر و طلحه بر ضد امام(ع) نقش داشت. معاویه برای زبیر نامه ای ارسال کرد که در آن وی را امیرالمؤمنین خطاب کرده و به دروغ مدعی شده بود که بیعت اهل شام را برایش گرفته است و از او خواسته بود که به اتفاق طلحه، مردم را به خونخواهی عثمان خوانده و بصره و کوفه را تصرف کند. عایشه، طلحه و زبیر را به مکه فرا خواند تا از آنجا(که به کانون مخالفان امیرالمؤمنین تبدیل شده بود)به اتفاق عازم بصره شوند. طلحه و زبیر نزد علی(ع) آمدند و با اصرار اجازه خواستند تا برای ادای عمره به مکه بروند. امیرالمؤمنین(ع) به ایشان فرمود:«می دانم که شما قصد عمره ندارید، اما اگر می خواهید بروید، بروید.
طلحه و زبیر به مکه رفتند و همراه با عایشه لشگری فراهم آورده و به سوی بصره حرکت کردند.کاروان توطئه گران در حالی که عایشه در یک هودج بر پشت شتر نشسته بود در سر راه خود به بصره به یک آبادی رسید. در این هنگام تعدادی سگ، عوعوکنان دور شتر عایشه را گرفتند. عایشه پرسید: این آبادی چه نام دارد؟ پاسخ دادند: حوأب. گفت: انّا لله و انّا الیه راجعون. من باید به مدینه بازگردم... از پیامبر خدا شنیدم که روزی به ما همسرانش فرمود:«یکی از شما را سگان حوأب پارس کنان دنبال خواهند کرد»و سپس به من نگریست و فرمود:«ای حمیراء، مبادا که تو آن زن باشی».چون عایشه بر بازگشت اصرار می نمود، همراهان، گروهی از اعراب را نزد او آوردند تا شهادت دهند که آنجا حوأب نیست و عبدالله بن زبیر نیز به دروغ سوگند خورد که آنان از حوأب عبور کرده اند.
ابن قتیبه می نویسد: ایشان پس از رسیدن به نزدیکی بصره، با عثمان بن حنیف،عامل امیرالمؤمنین(ع) در آن شهر توافق کردند که دارالعماره و مسجد و بیت المال در دست ابن حنیف باقی بماند و ایشان به شهر وارد شوند و همگی منتظر بمانند تا امیرالمؤمنین(ع) به شهر برسد. اما طلحه و زبیر پس از ورود به شهر به این توافق پایبند نمانده و در تاریکی شب به منزل والی حمله کردند و نگهبانان و عده ای دیگر را که جمعاً بالغ بر چهل تن می شدند، کشتند. مروان بن حکم نیز والی را اسیر کرده و موهای سر و صورت او را کند. مهاجمان موجودی بیت المال را نیز تصرف نمودند. در تاریخ یعقوبی آمده است که هنگام نماز صبح، طلحه و زبیر بر سر امامت نماز مجادله آغاز کردند که با وساطت عایشه قرار شد که یک روز پسر طلحه و روز دیگر پسر زبیر به امامت نماز بایستند.
امیرالمؤمنین(ع) با لشگری از سران مهاجرین و انصار و بدریون به سوی بصره شتافت. حضرت در نزدیکی بصره توقف کرده و فرستادگانی به سوی توطئه گران فرستاد و از ایشان خواست که دست از تمرّد بردارند چرا که ممکن است آتش این فتنه به سراسر قلمروی اسلامی سرایت نماید. عمار یاسر نیز به مردم گفت: «...خدای تعالی می خواهد شما را بیازماید که آیا علی را اطاعت می کنید یا او (عایشه )را؟
هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) از متقاعد نمودن ایشان ناامید گردید، پس از صف آرایی دو لشگر خطاب به لشگریان فرمود:«تا دشمن جنگ را آغاز نکرده، مبادرت به حمله نکنید...اگر آنان را شکست دادید و کسی از ایشان به شما پشت کرد و گریخت، او را نکشید. مجروحین را نکشید و کشته ها را مُثله نکنید. به خیمۀ کسی جز با اجازۀ من وارد نشوید و چیزی از آنان بر ندارید مگر آنچه که در میدان نبرد به دست آوردهاید...».سپس از افرادش خواست تا یکی از ایشان داوطلب شده و قرآن به دست به سوی ایشان رود و ایشان را به بازگشت به کتاب خدا فرا خواند. جوانی پیش آمد. به وی گفته شد که ممکن است هدف تیر لشگریان دشمن قرار گیرد اما وی تردیدی به خود راه نداد و به سوی دشمن رفت و آنان را به حکمیت کتاب خدا خواند، اما پاسخی جز باران تیر دریافت ننمود و به شهادت رسید. پس از شهادت برادر عبدالله بن بدیل(از سرداران امیرالمؤمنین) و یک تن دیگر در اثر نیزه باران لشگریان جمل، امام(ع) در آخرین تلاش برای ممانعت از خونریزی از صف لشگریان خویش خارج شد و طلحه و زبیر را فرا خواند. چون ایشان نزدیک آمدند، به ایشان فرمود:«آیا شما با من بیعت نکردید؟».گفتند: «بیعت ما تحت فشار صورت گرفت، حال آن که از تو به خلافت سزاوارتر بودیم». امام(ع) رو به طلحه کرد و فرمود:« همسرت را در منزل نگاه داشتهای و با عروس پیامبر(ص) بیرون آمد ای...؟».سپس به زبیر فرمود:«تو جزو بنی عبدالمطلب به شمار می آمدی تا این که فرزند شومت بزرگ شد و میان ما اختلاف افکند . . . آیا به یاد می آوری که پیامبر خدا(ص) به تو فرمود: روزی به ستم به جنگ با او(علی) بر می خیزی؟».زبیر گفت: اکنون به یاد آوردم، و اگر پیش از این به یاد آورده بودم بر ضد تو بر نمیخاستم.
گفته می شود که زبیر از جنگ کناره گرفت اما با آغاز نبرد کشته شد امیرالمؤمنین(ع) به قاتل زبیر فرمود: تو را به آتش بشارت می دهم. وی سرانجام از لشگر خوارج سر درآورد. طلحه نیز مجروح شد و هنگامی که بر زمین افتاد، مروان بن حکم فرصت مناسبی به دست آورد تا با قتل وی، انتقام عثمان را از او بگیرد این در حالی است که این مدعیان، همصدا با معاویه، امیرالمؤمنین(ع) را به توطئه برای قتل عثمان متهم می کردند. در حالی که آن حضرت بنا بر روایتی، حسنین(علیهماالسلام) را برای دفاع از عثمان در برابر مهاجمان ناراضی، به کاخ وی فرستاده بود که متحمل فشار شدیدی گشتند . در همین حال، معاویه درخواست عثمان مبنی بر ارائۀ کمک نظامی برای نجاتش را نادیده گرفته و منتظر کشته شدن وی بود تا یک گام دیگر به تصرف کرسی خلافت اسلامی نزدیک گردد. عثمان پیش از کشته شدن، در دیدار با معاویه صریحاً این نکته را به وی متذکر گشته بود. لشگریان امیرالمؤمنین(ع) به پیروزی در نبرد نزدیک می شدند، اما عایشه سوار بر شتر خود در حالی که کیسۀ پول در دست داشت، لشگریان جمل را به شدت تحریک میکرد و آنان را به قتل امیرالمؤمنین(ع) فرا میخواند و این امر سبب شده بود که نبرد شدت یافته و به درازا کشد (بخاری در صحیح خود جریاناتی شگفت انگیز از اسائۀ ادب او نسبت به پیغمبر(ص) ذکر کردهاست تا آنجا که پدرش او را به قدری کتک زد که بدنش خون افتاد. و قرآن جاویدان نیز او را به سبب جسارتهایش تهدید به طلاق نمود). علی(ع) خطاب به یارانش فرمود:«شتر را از پای در آورید که بقای آن، فنای اعراب را در پی دارد».با پی شدن شتر، لشگریان جمل پراکنده شده* و سوار هودج تنها ماند. امیرالمؤمنین(ع) به محمدبن ابی بکر گفت:«خواهرت را دریاب تا آسیبی نبیند».آنگاه امیرالمؤمنین(ع) خود نیز به سوی او رفت و پای هودج ایستاد و با ترکه ای که در دست داشت ضربه ای بر آن نواخت و گفت :«ای حمیرا، آیا پیامبر(ص) به تو فرمان نداده بود که در خانه ات بنشینی...». برخی از یاران امام(ع) می خواستند عایشه را بکشند ولی او ایشان را از این کار بر حذر داشت و وی را تحت حراست قرار داد تا مورد آسیب و هتک حرمت قرار نگیرد، و سپس وی را به همراه چهل تن با احترام به سوی مدینه روانه نمود. عایشه علیرغم این بزرگواریها، در هر منزلی در طول راه، نسبت به امیرالمؤمنین(ع) اسائۀ ادب نموده و سخنان زشت بر زبان میراند.
و بدینسان، فتنۀ جمل با بیش از دوازده هزار قربانی پایان یافت. امیرالمؤمنین(ع) به لشگریانش اجازه نداد که اموال بر جای مانده از فراریان را به غنیمت گیرند، مگر سلاحها را و فرمود: در این جنگ، غنیمتی وجود ندارد.
*امیرالمؤمنین(ع) ابتدا به فرزندش محمد حنفیه فرمان کشتن شتر را داد اما وی با همۀ قدرت و شجاعتش قادر بر این کار نشد. امیرالمؤمنین(ع) سپس امام حسن(ع) را برای انجام این کار فرستاد و آن حضرت موفق به پی کردن شتر گردید. هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) آثار تأثر را در چهرۀ محمد حنفیه مشاهده کرد، به وی فرمود: ناراحت نباش، زیرا تو پسر من هستی و او پسر رسول خدا(ص) است.
جنگ سرنوشت ساز صِفّین؛ نبرد تشیع و نظام جاهلیت احیا شده عربی
جنگ جمل فرصت مناسبی برای معاویه بن ابی سفیان فراهم آورد تا علاوه بر تحریک مردم شام بر ضد علی(ع) به خونخواهی عثمان، فرستادگانی به عراق اعزام کرده و با تطمیع سران آن منطقه، عده ای از ایشان را به سوی خود جلب نماید. امیرالمؤمنین(ع) بنا بر موقعیت نظامیِ کوفه و نزدیکی اش به مرز شام، این شهر را به عنوان پایتخت خویش انتخاب کرده و به سوی عراق حرکت نمود.
معاویه از دیرباز در شام پایۀ زمامداری خود را استوار ساخته بود و با آن که عثمان را در روزهای سخت تنها گذاشت و کمکی برای وی نفرستاد، همین که به قتل رسید او را خلیفۀ مظلوم خوانده و به بهانۀ خونخواهی او از فرمان امیرالمؤمنین(ع) سر باز زد. ( معاویه با تبلیغات گسترده و طولانی در شام، به مردم چنین القاء کرده بود که مراد از اهل بیت و وارثین پیامبر(ص)، او و قبیله اش بنی امیّه هستند!) وی پس از دریافت حکم عزل خویش از امیرالمؤمنین(ع) با نگرانی تمام، ابتدا با قیصر روم پیمان آشتی بست و سپس عمرو بن عاص را که چون خود او مظهر خدعه و نیرنگ بود نزد خود خواند و بدو وعدۀ حکومت مصر را داد.
* هنگامی که به امیرالمؤمنین(ع) توصیه کردند که معاویه را دو ماه در حکومت شام ابقا نماید تا برای آن حضرت از اهل شام بیعت گیرد و سپس وی را عزل نماید. فرمود: من برای نصرت حق از باطل استفاده نمی کنم. اگر من یک لحظه بر ابقای معاویه صبر کنم، در فساد و ظلمی که معاویه در آن لحظه انجام خواهد داد با او شریک خواهم بود و من چنین مسئولیتی را بر عهده نمی گیرم.
اولین خدمت عمرو عاص به معاویه، راهنمایی وی به این نکته بود که برای همراه ساختن مردم شام با خود، علی(ع)را مسئول قتل عثمان معرفی کند. معاویه لشگری بزرگ فراهم آورده و با شعار خونخواهی خلیفۀ سوم روی به عراق نهاد.
نیرنگ دوم عمرو عاص، ایجاد اختلاف در لشگر امیرالمؤمنین(ع) بود. وی آگاه شده بود که بخشی از لشگر علی(مردم قبیلۀ کِنده)از رئیس سابق خود اشعث بن قیس حمایت می کنند و به امیرالمؤمنین(ع) به سبب عزل وی از حکومت آذربایجان معترض اند. وی از طریق واسطه هایی به صورت غیر مستقیم شروع به تحریک وی نمود. طلایه داران دو لشگر به هم نزدیک می شدند و در دشت صفین به هم رسیدند و این در حالی بود که طلایه داران سپاه شام زودتر به نهر آب رسیده و آن را در تصرّف داشتند و به طلایۀ سپاه عراق اجازۀ استفاده از آن را نمی دادند . . . امام(ع) به معاویه پیغام داد که: ما جنگ با شما را آغاز نکردیم و از آن اکراه داشتیم . . . نظر ما این است که از جنگ خودداری کنیم تا تو را دعوت به حق نموده، اتمام حجّت کرده باشیم. اینک آب در تصرف شماست و به سپاه ما اجازۀ برداشت آن را نمی دهید. پس این مانع از میان بردار تا دربارۀ تصمیم بعدی بیاندیشیم.
با ردّ درخواست امیرالمؤمنین(ع) از سوی معاویه، امام(ع) به سپاهیانش اجازۀ حمله داد. با حملۀ رعدآسای سپاهیان عراق در طی یک درگیری شدید کنترل نهر آب از دست سپاه شام خارج گردید. معاویه و سپاه شام از این که امیرالمؤمنین(ع) تلافی کرده و آب را بر روی ایشان ببندد در نگرانی و هراس به سر می بردند. اما امام(ع) از بستن آب بر روی سپاه شام خودداری نمود. این اقدام جوانمردانه کافی بود تا لشگریان شام را متوجه نماید که به جنگ با چه کسی آمده اند. امام(ع) به مدت دو ماه سفیران فراوانی به سوی معاویه فرستاد و وی را به سوی حق دعوت نمود.
دشت صفین پس از سیزده ماه جنگ و گریز پراکنده، هنوز در انتظار آغاز نبردی بزرگ به سر می برد. علی(ع) تا آخرین لحظه به امید صلح صبر کرده بود و هر روز سفیران خود را نزد معاویه می فرستاد و او را به پیروی از کتاب خدا و دست برداشتن از تفرقه و خونریزی دعوت می کرد، و آن روز(آخرین روز محرم سال 38 هجری) تصمیم نهایی خود را گرفته بود. او می اندیشید که اگر جنگ به این صورت ادامه یابد به زودی روحیۀ سپاهیان تضعیف می شود. وی می دانست که معاویه عمداً جنگ را طول می دهد تا در میان سپاه او شکاف بیشتری ایجاد نماید. آخرین سفیر از سوی امام(ع) به سوی سپاه شام رفت و برای آخرین بار با ایشان اتمام حجت نمود و به سوی اردوگاه بازگشت. سربازان عراق آرایش نظامی گرفته بودند. پیدا بود که علی(ع) پس از فرستادن سفیر، فرماندهان جناح های گوناگون سپاه را تعیین نموده است. اشعث بن قیس و عبداللّه بن عباس در سمت راست و چپ سواره نظام بودند. پیشاپیش همه، فرماندهی گروه طلایه داران را مالک اشتر نخعی داشت. با طلوع خورشید جنگ بزرگ آغاز شد و پس از پنج روز نبرد سنگین، آثار ضعف و شکست در لشگر شام پدیدار شد. روز هشتم نبرد امام(ع) خود برای پایان کار سپاه معاویه وارد صحنۀ کارزار گردید. عبداللّه بن بدیل فرماندۀ جناح راست لشگر عراق، سپاه خود را به سوی جناح چپ سپاه شام کشید و با حمله ای ناگهانی و سخت آن را در هم کوبید و عقب راند. حبیب بن مسلم، فرماندۀ جناح چپ سپاه شام در حالی که خیمۀ معاویه پشت سرش قرار داشت، سعی می کرد از پیشروی عبداللّه بن بدیل جلوگیری کند. عبداللّه و گروهی از یارانش با حمله ای بسیار شدید راه خود را به سوی خیمۀ معاویه که در حلقۀ پنج صف از نگهبانان فدایی قرار داشت گشودند. معاویه و عمروعاص وحشت زده از خیمه بیرون دویده و سوار بر اسب شدند. عبداللّه در حالی که می کوشید راهی از میان دیوار محکم نگهبانان به سوی معاویه باز کند، معاویه را دید که به همراه عمروعاص از آنجا فرار کرد و به تپه ای که در پشت خیمهاش بود رفت. معاویه بالای تپه ایستاد و به سربازانش گفت: « وای بر شما، اگر در به کارگیری سلاح ناتوان هستید از سنگ استفاده کنید!». ناگهان باران سنگ بر سر عبداللّه بن بدیل و یارانش باریدن گرفت. تکه سنگی که بر سر عبداللّه اصابت کرد وی را از اسب پائین افکند. معاویه از تپه پائین آمد و خودش را به عبداللّه که بیهوش بر زمین افتاده بود رساند. اما پیش از وی، یکی از سربازان معاویه او را با ضربت نیزه ای به شهادت رساند.
* یکی دیگر از فرماندهان لشگر امیرالمؤمنین(ع) که خالدبن معمّر نام داشت نیز به خیمۀ معاویه رسید تا جایی که دستگیری و قتل معاویه برایش بسیار آسان بود اما معاویه به او پیام داد که اگر عقب نشینی کند، حکومت خراسان را به وی خواهد داد و آن بدبخت نیز از روی طمع به دنیا پیشنهاد معاویه را پذیرفت، اما به فاصلۀ کوتاهی از دنیا رفت.
یاران عبداللّه در محاصرۀ شمشیرهای شامیان یکی پس از دیگری از پای در آمدند و باقیماندۀ جناح راست عقب نشینی کرده و از میدان به در رفتند. اگر جناح چپ سپاه عراق عقب نشینی آنان را می دید، آن جناح نیز عقب می نشست. علی(ع) خود را به مالک اشتر رسانیده و از او خواست تا خود را به جناح راست رسانده و مانع عقب نشینی آنان گردد، و خود نیز به سوی جناح چپ رفت و برای تقویت روحیۀ ایشان به نبرد با شامیان پرداخت. علی(ع) خود در میان باران تیر و صدها شمشیر پیش می رفت. اطراف او فرزندانش مانند سپری در برابر تیرها و شمشیرها از وی دفاع می کردند. علی، سپاه شام را یک تنه عقب می راند تا جرأت و شجاعت دوباره ای به سپاهیانش دهد. علی(ع) چون شیر بر مهاجمان حمله می برد اما هر بار عدۀ بیشتری به او حمله می کردند گویی تمام سپاه شام قصد کشتن وی را داشتند. در این حال دو تن از فرماندهان و قهرمانان سپاه شام کشته شدند و سپاه شام وحشت زده عقب نشست. در پایان روز علی سوار بر اسب به سوی خیمۀ معاویه تاخت و برای معاف داشتن سپاهیان دو طرف از قتل عام، وی را به نبردی تن به تن دعوت نمود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 32 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
1-برای تجهیز سپرده های ارزی ، افتتاح حساب ارزی برای افراد حقیقی و حقوقی در بانکهای کشور (بامنشاء داخلی یا خارجی) مجاز است . به حسابهای یاد شده بر اساس ضوابط بین المللی سود ارزی تعلق خواهد گرفت و محدودیتی در خصوص نقل و انتقال این وجوه توسط صاحب آن اعمال
نمی گردد ، همچنین وجود حسابهای ارزی برای اخذ اعتبارات ریالی یا گشایش اعتبار به عنوان وثیقه پذیرفته خواهد شد .
2- بانکهای ایران مجاز به افتتاح حساب ارزی ، اعم از جاری ، سپرده دیداری و سپرده های مدت دار هستند و تنها در مورد حواله های ارزی از خارج کشور ، کنترلهای مربوط به صحت و سلامت منبع حواله کننده و جلوگیری از ورود پول سیاه را اعمال می نمایند .
3-در شعب داخلی می توان از حسابهای ارزی به عنوان سپرده وثیقه برای افتتاح اعتباری اسنادی خرید خارجی یا خرید داخلی ، صدور انواع ضمانت نامه های بانکی (حسن انجام کار یاپیش پرداخت یا شرکت در مناقصه) ریال یا ارزی استفاده نمود . مبنای محاسبه اعتبار ریال یا ضمانت نامه یا سقف اعتبار اسنادی ریال قابل افتتاح از محل مسدود کردن حسابهای فوق ، معادل (90%) معادل ریال ارزهای معتبر به نرخ واریزنامه بازار بورس است .
4-بانکهای ایرانی مجازند نسبت به ارائه خدمات به مشتریان در شعب داخل و خارج از کشور خود به طور همزمان اقدام کنند . حسابهای ارزی مشتریان در شعب خارجی بانکها ، برای اعطای اعتبار ارزی ، افتتاح اعتبارات اسنادی برای ورود یا صدور کالا ، صدور ضمانت نامه ارزی ، افتتاح اعتبارات اسنادی برای ورود یا صدور کالا . صدور ضمانت نامه ارزی و قبول برگ سپردهبهعنوان وثیقهبهمنظورارائه خدمات مزبورقابلاستفاده خواهد بود . استفاده از این حسابها به منظور اعطای اعتبار ریالی یا گشایش اعتبار اسنادی برای معاملات داخلی در ایران ، یا صدور ضمانت نامه های ریالی موکول به بررسی بیشتر و ایجاد شرایط مناسب خواهد بود .
5-افتتاح اعتبار اسنادی برای ورود کالا ، با استناد به مسدودی حسابهای ارزی مذکور به نفع بانکها ، از مقررات و ضوابط مربوط به تامین و تخصیص ارز و صدور فیش ارزی معاف است . ولی از نظر سایر مقررات تجاری ، نظیر مجوز ورود کالا و ساخت داخل ، تابع قوانین و مقررات واردات و صادرات کشور خواهد بود .
6-بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران موظف است به منظور شفاف کردن و حذف عملیات زاید و کاهش هزینه های غیرضروری و تسهیل در ارائه خدمات ارزی ، نسبت به بررسی و بازنگری سیاست ها و مقررات ارزی و در چهارچوب اصول زیر اقدام نمایند و نمودار گردش عملیات اصلاح شده ومراحل لازم را برای اجرای عملیات ارزی در بانکها و سایر سازمانهای ذیربط ، به شکل مناسب برای اطلاع مردم ومتقاضیان منتشر نماید :
- حفظ موازنه پرداختهای خارجی .
- انعطاف پذیری سیستم ارزی .
- تقویت قدرت رقابتی کشور در بازارهای جهانی .
- رفع اختلالهای نرخ ارز .
7-مقرر گردید ظرف دو هفته موضوع «اجازه انتقال واریزنامه از صادر کننده به وارد کننده برای یک بار» و همچنین «افزایش مهلت استفاده از آن برای ورود کالاهای مجاز» از(2) ماه به 4 ماه در ستاد اقتصادی دولت مطرح گردد . تصمیمات اتخاذ شده توسط ستاد مزبور در این خصوص به منزله مصوبه شورای عالی صادرات خواهد بود .
بالا بردن قدرت رقابت و ایجاد مزیت نسبی برای کالاهای ایرانی در بازارهای جهانی :
1-صادرات مدت دار با استفاده از اعتبارات اسنادی از طرف بانکهای معتبر بین المللی مجاز است و اعتبار اسنادی صادراتی دریافت شده از بانکهای مذکور ، به عنوان اسناد بهادار و قابل توثیق در شبکه بانکی قابل پذیرش بوده و بانک ها می توانند بر مبنای آنها نسبت به پرداخت وام و اعتبار به صادر کنندگان اقدام نمایند .
2-مهلت واریز پیمانهای صادراتی و پیمانهای سررسید نشده قبلی به هشت ماه افزایش می یابد و صادرکنندگان کالا و خدمات در صورت واریز زودتر به ازای هر ماه تسریع در واریز 1% (یک درصد) معافیت در مبلغ پیمان برخوردار می شوند .
3-دریافت اعتبار اسنادی مدت دار (یوزانس) از بانکهای معتبر بین المللی و حداکثر برای مدت (360) روز به منظور انجام صادرات غیرنفتی مجاز است .
4-اسناد مربوط به اعتبارات اسنادی مدت دار ، پس از تحویل کالا وخدمات ، توسط بانکهای ایران قابل معامله است و به عنوان وثیقه قابل قبول تلقی می شود . معادل سود متعلق به مدت باقیمانده و هزینه های تایید و هزینه های بیمه متناسب با اعتبار بانکو کشور محل افتتاح اعتبار از مبلغ اعتبار اسنادی کسر خواهد شد .
5-به منظور ساماندهی نوسانهای نرخ ارز در آینده و تنظیم انتظارت ناشی از ایننوسانها و فراهم آوردن فرصت بیشتر برای تحلیل وضعیت و اتخاذ تدابیر لازم برای اصلاح و تعدیل وسانهای مزبور همچنین ایجاد ثبات و اعتماد در معاملات ارزی و صادراتی ، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران موظف است نسبت به اتخاذ تدابیر لازمو برنامه ریزی و راه اندازی نظام بازار سلف ارز اقدام نماید .
توسعه بازارهای جهانی محصولات ایرانی و تقویت بازاریابی :
1-صدور کالا برای عرضه در نمایشگاههای خارجی - به میزان متعارف - طبق تشخیص مرکز توسعه صادرات ایران از سپردن پیمان ارزی معاف خواهد بود .
2-به صادر کنندگان کالا اجازه داده می شود که با تایید مرکز توسعه صادرات ایران از بخشی از ارز واریزنامه های صادراتی برای تامین
هزینه های بازاریابی (از جمله مسافرت به خارج برای عقد قراردادهای تجاری، شرکت در نمایشگاههای خارجی و اهداف مشابه ) استفاده نمایند . آیین نامه اجرایی این بند با هماهنگی وزارت بازرگانی و بانک مرکزی تهیه و ابلاغ
می گردد .
3-بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران هر سال درصدی از بودجه ارزی کشور را در قالب اعتبار صادراتی به کشورهای خریدار کالاهای ایرانی (کشورهای در حال توسعه منتخب به ویژه در آسیای مرکزی یا بازارهای جدید ) اعطا نماید .
4-به منظور حضور بیشتر صادرکنندگان در بازارهای هدف ، مرکز توسعه صادرات ایران . نسبت به اعزام هیات های بازاریابی و برگزاری نمایشگاههای اختصاصی بین المللی در کشورهای دیگر اقدام می نماید . بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در سال 1377 حداقل ده میلیون دلار ارز در اختیار مرکز یاد شده قرار می دهد تا بر اساس ضوابطی که مرکز توسعه صادرات ایران اعلام می نماید ، به منظور برخورداری واحدهای تولیدی و صادراتی شرکت کننده در نمایشگاههای یاد شده به مصرف برسد .
تسهیلات ویژه و تشویقی برای اصلاح روشهای تجاری صادرات غیر نفتی کشور :
1-صادر کنندگان یا تولیدکنندگانی که از طریق گشایش اعتبار اسنادی معتبر غیرقابل برگشت کالای خود را به فروش می رسانند از تشریفات پیمان سپاری معاف خواهند بود .
2-صادرات غیرنفتی که از طریق گشایش اعتبار اسنادی از یک بانک معتبر بین المللی مورد تایید بانک مرکزی جمهورذی اسلامی ایران انجام
می شود تا معادل مبلغ اعتبار اسنادی از مراحل پیمان سپاری معاف و به میزان وجه واریز ی از طریق اعتبار اسنادی به حساب صادر کننده در بانک ایرانی ، واریزنامه برای وی صادر و به وی تحویل می شود .
حل مشکلات نقدینگی صادرکنندگان :
1-به منظو تشویق سیستم بانکی جهت اعطای تسهیلات به صادرکنندگان کالاهای غیرنفتی نرخ کارمزد اعتبارات تخصیصی به این بخش دو درصد کمتر از حداقل نرخ کارمزد تسهیلات بخش بازرگانی خواهد بود که دو درصد آن توسط دولت از محل ردیف خاصی که توسط سازمان برنامه و بودجه تعیین می شود جبران می گردد . سیستم بانکی ترتیبی اتخاذ می نماید که اعطای تسهیلات در اسرع وقت صورت پذیرد .
2-میزان پیش پرداخت برای افتتاح اعتبار اسنادی طبق یک دوره دو ساله و به صورت تدریجی از معادل ریالی ارز ، به حداقل کاهش خواهد یافت . بانک کارگزار مجاز است برای اطمینان از پرداخت باقی مانده آن در زمان پرداخت از گشایش کننده اعتبار ، تضمینهای کافی به یکی از صورتها : اوراق بهادار ، اسناد غیرمنقول ، اسناد ماشین آلات ، نسبت به اخذ سپرده حسابهای ریالی یا ارزی ، در اختیار گرفتن مواد و کالاهای خریداری شده یا بخشی از محصولات کارخانه اقدام نماید .
3-سپردن پیش پرداخت و سایر سپرده های احتمالی نقدی ریالی یا ارزی یا وثیقه های غیرنقدی از زمان افتتاح اعتبار اسنادی از مشتری گرفته می شود و زودتر از آن هیچگونه وثیقه ای از مشتریان دریافت یا مسدود
نمی شود .
سازماندهی فرآیند تصمیم گیری وخدمات اداری مربوط به صادرات و حذف تشریفات و مقررات زائد در سر راه صادرات و تسریع در صدور کالا :
1-بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران موظف است گردش عملیات و فعالیت های مربوط به معامله واریزنامه های ارزی در سازمان بورس اوراق بهادار را اصلاح و نسبت به تسریع وتصحیح عملیات برای جلب اطمینان صادرکنندگان راساً اقدام و در مواردی که نیاز به تصویب شورای پول و اعتبار یاشورای عالی بورس یا هیات وزیران دارد ، پیشنهاد لازم را به مرجع مربوطه ارائه نماید .
2-گمرک جمهوری اسلامی ایران موظف است ، تدابیر و اقدامات لازم را به منظور تسهیل و تسریع عملیات ترخیص موقت کالاهای صادراتی انجام دهد و ضمن اصلاح روش اخذ تعهد بر مبنای بندهای پنج گانه زیر سازماندهی لازم را برای حسن اجرای آن انجام دهد و به نحو شفاف به اطلاع عموم برساند .
1-2-اسناد و اوراق بهادار و تعهدآور ، اوراق سپرده سرمایه گذاری ، سهام معتبر شرکت های پذیرفته شده در بورس و اسناد غیرمنقول به عنوان وثایق قابل قبول گمرک تلقی و ساخته شود .
2-2-با همکاری سیستم بانک یا یکی از موسات مالی و اعتباری مجاز ، روشی برای قبول تضمین های مذکور در بند فوق توسط بانک یا موسسات اعتباری تنظیم شود تا حتی الامکان گمرک جمهوری اسلامی ایران درگیر مسایل حقوقی و اجرایی آن نباشد .
3-2-در صورت عملکرد مطلوب متقاضیان و ایفای به موقع تعهدات ، درصد تضمینهای غیرنقدی افزایش و درصد سپرده های نقدی کاهش می یابد.
4-2-مراحل اجرای عملیات ترخیص موقت . برای تولیدکنندگان یابازرگانی که به فعالیت صادراتی اشتغال دارند و دارای کارت بازرگانی هستند تسهیل وروان شود .
5-2-میزان وثیقه متناسب با نوع کالا وحقوق گمرکی متعلق ، توسط گمرک جمهوری اسلامی ایران با همکاری وزارت بازرگانی و وزارتخانه ذیربط تعیین می گردد .
3-مرکز توسعه صادرات ایران با همکاری بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و کمرگ جمهوری اسلامی ایران نسبت به بررسی و اصلاح مراحل پیمان سپاری ، با رعایت جوانب و مراحل زیر اقدام و نتیجه را ظرف مدت دو ماه به هیات دولت ارائه نماید .
الف-تصویری از گردش عملیات و مراحل اجرایی پیمان سپاری برای صادر کننده در شرایط فعلی تهیه شود .
ب-مراحل زاید و غیرضرور حذف شود .
پ-فهرست کلیه اسناد و مدارکی که صادر کننده باید برای اخذ مجوز صادرات و سپردن پیمانه ، ارائه کند . تهیه و به اطلاع عموم بویژه صادرکنندگان برسد .
ت-گردش عملیات به نحوی تنظیم گردد که در صورت مراجعه متقاضیان و ارائه کامل مدارک مورد نیاز ، کلیه تشریفات و مراحل اداری در «مرکز صدور مجوزصادرات» و اخذ پیمان از صادر کننده ، ظرف مهلت معینی، حداکثر ظرف چهار روز به انجام رسد .
ث-در مرکز توسعه صادرات ایران محلی برای ارائه نظریات مشورتی و راهنمایی مراجعان همچنین محلی برای دریافت شکایات و بررسی آنها پیش بینی می شود و افراد مطلع و صاحب نظر و مورد وثوق در این مرکز مستقر و انجام وظیفه نمایند .
ج-برای صادرات به روش امانی ، دریافت اسناد و اوراق بهادار ، اوراق سپرده های بانکی ، سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس ، اسناد رسمی مربوط به اموال منقول و غیرمنقول وبرگه مسدودی حسابهای ارزی از صادرکنندگان دارای کارت بازرگانی معتبر قابل قبول . ارزیابی این اسناد و مدارک نیز در مرکز مزبور و طبق ضابطه ای که بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می کند در همان مهلت های مقرر انجام می شود .
چ-درصد سپرده نقد مورد نیاز ، متناسب با سابقه و عملکرد و خوش حسابی صادرکنندگان ، به مرور طبق جدولی که بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می کند ، کاهش خواهد یافت و اسناد و اوراق بهادار جانشین آن می شود . در صورت بدحسابی وتاخیر علاوه بر جرایم قانونی درصد سپرده نقدی مورد نیاز برای پیمان سپاری ، با ضرایب تصاعدی . بالا می رود و تا حد محرومیت از صادرات برای دوره های معین قابل افزایش است . ضابطه تناسب مذکور رابانک مرکزی جهموری اسلامی ایران و مرکز توسعه صادرات ایران مشترکاً تهیه وبه تایید رئیس جمهور می رساند .
هیأت وزیران در جلسة مورخ 21 / 5 / 1377 درچهارچوب سیاستهای مصوب طرح ساماندهی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران تصویب نمود .
دستگاه یا دستگاههای مسئول هریک از بندهای زیر مکلفند حسب مورد، نسبت به اجرا ، تهّیه گزارشّ تهّیه و ابلاغ دستورالعمل و در صورت لزوم پیشنهاد لایحه با مقررات لازم به صورتی که اهداف مندرج در بند مربوط محقق گردد ، اقدام نمایند :
1ـ سازمان امور اداری و استخدامی کشور موظف است نسبت به تدوین طرح « اشتغال ویژه » به منظور ایجاد فضای حمایتی و تشویقی برای ایجاد فرصت های شغلی بویژه در مناطقی که دارای نرخ بیکاری نسبتاً بالاتری هستند ، اقدام نمایند .
2 ـ به منظور فراهم کردن ضوابط مناسب برای محاسبه قیمت کالاها و خدمات مشمول قیمت گذاری ، براساس هزینه های واقعی عوامل تولید و سود تولید کننده ، سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولید کنندگان مکلف است اصلاحات لازم را در ضوابط و مبانی قیمت گذاری تهیه و برای بررسی و تصویب ، حسب مورد به مرجع ذی ربط ارایه نماید .
3 ـ به منظور افزایش تولیدات کشاورزی ، صنعتی و خدماتی و کاهش هزینه مالی و درنتیجه کاهش هزینه تولید و قیمت تمام شده محصولات واحدهای تولیدی و استفاده بیشتر از ظرفیت تولید نصب شده ، موارد زیر به مورد اجرا گذاشته شود :
1 ـ3 ـ میزان پیش پرداخت برای افتتاح اعتبار اسنادی طی یک دوره دو ساله و به صورت تدریجی از (100% ) معادل ریالی ارز ، به حداقل (20% ) کاهش خواهد یافت . بانک کارگزار مجاز است برای اطمینان از پرداخت باقی مانده آن در زمان پرداخت از گشایش کننده اعتبار ، تضمینهای کافی به یکی از صورتهای : اوراق بهادار ، اسناد غیر منقول ، اسناد ماشین آلات ، نسبت به اخذ سپرده حسابهای ریالی یا ارزی ، در اختیار گرفتن مواد و کالاهای خریداری شده یا بخشی از محصولات کارخانه اقدام نماید .
2 ـ3 ـ سپرده پیش پرداخت و سایر سپرده های احتمالی نقدی ریالی یا ارزی یا وثیقه های غیر نقدی از زمان افتتاح اعتبار اسنادی از مشتری گرفته می شود و زودتر از آن هیچگونه وثیقه ای از مشتریان دریافت یا مسدود نمی شود .
4 ـ بانکها مجازند بخشی از اعتبارات و تسهیلات اعطایی خود را به کارخانه ها به خریداران منتقل نمایند .
آیین نامه این بند شامل : نسبت وام خرید به قیمت کالا ، مدت اخذ اقساط از خریداران ، نرخ فروش قسطی به خریداران و نوع وثیقه به تصویب شورای پول و اعتبار خواهد رسید .
5 ـ بانکها موظفند نسبت به راه اندازی خدمات افتتاح اعتبار اسنادی داخلی ریالی اقدام نمایند و اشخاص حقیقی و حقوقی می توانند با افتتاح اعتبار اسنادی به نفع اشخاص حقیقی و حقوقی دیگر ، سفارش کالا یا خدمات بدهند . اعتبارات اسنادی مزبور به دو صورت « نقد » و « یوزانس » می تواند انجام شود . ضوابط افتتاح اعتبار ، اخذ سپرده و وثیقه ، مدتهای قابل قبول برای اعتبار اسنادی یوزانس و تعهدات مشتری و فروشنده و نحوة بازرسی کالا و تأییدیه های لازم ، مشابه اعتبارات اسنادی رایج در بانکها خواهند بود . بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و سازمان برنامه و بودجه حداکثر ظرف مدت یک ماه نسبت به تهیه و ارایه پیشنهاد لازم به شورای پول و اعتبار اقدام خواهند نمود .
6 – به منظور حمایت از روش استفاده از اعتبارات اسنادی ریالی برای معاملات داخلی بین اشخاص حقیقی و حقوقی ، شرکتهای بیمه مجازند نسبت به پوشش بیمه ای این گونه اعتبارات اسنادی اقدام و خطرپذیری ( ریسک ) بانکها را در مورد اعتباراتی که افتتاح می کنند ، بیمه نمایند .
شرایط ، ضوابط ، تعرفه ها ، فرانشیز ، و نحوة بیمه کردن اعتبارات اسنادی را بیمه مرکزی ایران تهیه و برای تصویب به مراجع ذی صلاح ارایه می نماید .
7 ـ برای تسهیل در گردش وجوه داراییهای واحدهای تولیدی ، و استفاده از ارزش کالاهای موجود ، اعم از مواد اولیه با کالاهای ساخته شده ، اجازه داده می شود « انبارهای عمومی کشور » و برخی دیگر از انبارهای بر اساس ضوابطی که وزارت امور اقتصادی و دارایی تعیین می نماید ، نسبت به پذیرش و نگهداری اموال و کالاهای مختلف ، اعم از مواد اولیّه یا محصولات تولیدی ، اقدام نمایند و متناسب با اوراق بهادار قابل خرید و فروش و در بانکها قابل توثیق خواهند بود .
ضوابط این کار از قبیل : مشخصات فیزیکی و مدیریتی و ایمنی انبارهای مناسب ، انواع کالا ، نحوه نگهداری و مراقبت از کالاها ، نحوه مسدود کردن کالاها در انبار ، نوع کالاهای قابل معامله در بورس ، نحوه ارزیابی قانونی کالا ، هزینه انبارداری و خدمات جنبی آن ، مدت اعتبار هر قبض انبار و ارزش معاملاتی قبض انبار نسبت به ارزش کالا و نحوة مراجعه صاحب قبض انبار به انبار برای تحویل گرفتن کالا و نحوه تملک احتمالی کالا توسط انبار ، توسط وزارت بازرگانی و وزارت امور اقتصادی و دارایی تنظیم می شود .
8 – به واحدهای تولیدی اجازه داده می شود محصولات خود را بصورت قسطی به فروش رسانند . در مورد کالاهای مشمول قیمت گذاری ، تفاوت قیمت فروش نقدی و فروش اقساطی گرانفروشی محسوب نمی شود و مشمول تعزیرات نخواهد شد . ضوابط و آیین نامه این بند را وزارت بازرگانی تهیه و ابلاغ می نماید .
9 ـ وزارتخانه های کشور، امور اقتصادی و دارایی و صنایع مجموع عوارض متنوع ملّی، منطقه ای و موضوعی را که از تولید کنندگان دریافت می شود پس از احصا بررسی و جمع بندی نموده و برای شفاف کردن و ساده کردن چگونگی پرداخت عوارض مزبور و کاستن از مراحل و مراجع پرداخت و تسویه حساب آنها ، پیشنهاد لازم را تهیّه و برای بررسی و تصمیم گیری به رییس جمهور و در صورت لزوم به هیأت دولت ارایه می نماید .
10 ـ کارفرمایان دولتی در خرید تجهیزات و وسایل و خدمات مورد نیاز و مناقصه هایی که برگزار می کنند ، برای ارزیابی و همسنگ کردن (Bvaluation) پیشنهادهای سازندگان داخلی و خارجی ، پیشنهادهای شرکتهای داخلی را بر اساس نرخ ارز واریز نامه ای محاسبه و تبدیل و مقایسه نمایند . سایر عوامل مقایسه و همسنگ سازی از نظر فنی و کیفیت، تابع ضوابط خود خواهد بود .
11 – بانکهای ایرانی مجاز به افتتاح حساب ارزی ، اعم از جاری ، سپرده دیداری و سپرده های مدت دار هستند و تنها در مورد حواله های ارزی از خارج کشور ، کنترلهای مربوط به صحت و سلامت منبع حواله کننده و جلوگیری از ورود پول سیاه(Money Laundry) را اعمال می نمایند .
12 ـ در شعب داخلی بانکها می توان از حسابهای ارزی به عنوان سپرده و وثیقه برای انواع جهت افتتاح اعتبار اسنادی برای خرید خارجی یا خرید داخلی ، صدور انواع ضمانت نامه های بانکی ( حسن انجام کار یا پیش پرداخت یا شرکت در مناقصه ) ریالی یا ارزی است . مبنای محاسبه اعتبار ریالی با ضمانت نامه یا سقف اعتبار اسنادی ریالی قابل افتتاح از محل مسدود کردن حسابهای فوق معادل (90% ) معادل ریالی ارزهای معتبر به نرخ واریزنامه بازار بورس است .
13ـ بانکهای ایرانی مجازند نسبت به ارایه خدمات به مشتریان در شعب داخل و خارج از کشور خود به طور همزمان اقدام کنند . حسابهای ارزی مشتریان در شعب خارجی بانکها ، برای اعطای اعتبار ارزی ، افتتاح اعتبارات اسنادی برای ورود یا صدور کالا ، صدور ضمانت نامه ارزی و قبول برگ سپرده به عنوان وثیقه به منظور ارایه خدمات مزبور قابل استفاده خواهد بود . استفاده از این حسابها به منظور اعطای اعتبار ریالی باگشایش اعتبار اسنادی برای معاملات داخلی در ایران ، یا صدور ضمانت نامه های ریالی موکول به بررسی بیشتر و ایجاد شرایط مناسب از ابتدای سال 1379 خواهد بود .
14ـ افتتاح اعتبار اسنادی برای ورود کالا ، با استناد به مسدودی حسابهای ارزی مذکور در بند فوق به نفع بانکها ، از مقررات و ضوابط مربوط به تأمین و تخصیص ارز و صدور فیش ارزی معاف است ، ولی از نظر سایر مقررات تجاری ، نظیر مجوز ورود کالا و ساخت داخل ، تابع قوانین و مقررات واردات و صادرات کشور خواهد بود .
15 ـ صادرات غیر نفتی که از طریق گشایش اعتبار اسنادی از یک بانک معتبر بین المللی مورد تأیید بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران انجام می شود تا معادل مبلغ اعتبار اسنادی از مراحل پیمان سپاری معاف و به میزان وجه واریزی از طریق اعتبار اسنادی به حساب صادر کننده در بانک ایرانی ، واریزنامه برای وی صادر و به وی تحویل می شود .
16 – دریافت اعتبار اسنادی مدت دار ( یوزانس ) از بانکهای معتبر بین المللی ، و حداکثر برای مدت (360 ) روز به منظور انجام صادرات غیر نفتی مجاز است .
17 ـ اسناد مربوط به اعتبارات اسنادی مدت دار ، پس از تحویل کالا و خدمات ،توسط بانکهای ایران قابل معامله است و به عنوان وثیقه قابل قبول تلقی می شود معادل سود متعلق به مدت باقیمانده و هزینه های تأیید (Confirmation) و هزینه های بیمه متناسب با اعتبار بانک و کشور محل افتتاح اعتبار از محل اسناد اعتبار اسنادی کسر خواهد شد .
ضوابط موضوع این بند توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و وزارت بازرگانی تهّیه و برای بررسی و تصویب به شورای پول و اعتبار ارایه خواهد شد .
18 – بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران موظف است گردش عملیات و فعالیت های مربوط به معامله واریزنامه های ارزی در سازمان بورس اوراق بهادار را اصلاح و نسبت به تسریع و تصحیح عملیات برای جلب اطمینان صادر کنندگان رأساً اقدام و در مواردی که نیاز به تصویب شورای پول و اعتبار یا شورای عالی بورس یا هیأت وزیران دارد ، پیشنهاد لازم را به مرجع مربوط ارایه نماید .
19 – ارز حاصل از صدور خدمات حمل ونقل کالا همچنین ارز حاصل از حمل و نقل کالاهای عبوری ( ترانزیت ) برای اشخاص حقیقی و حقوقی عامل در فعالیّتهای حمل و نقل ، ارز حاصل از صادرات محسوب می شود و تابع مقررات ارز حاصل از صادرات خواهد بود .
20 ـ در ازای صادرات کالا و خدمات به هر یک از کشورهای مستقل مشترک المنافع (CIS) می توان از هر یک از کشورهای مزبور بدون نیاز به طی تشریفات اخذ واریزنامه ، کالاهای مجاز وارد نمود و مجوز ورود کالاها ، محدود به محصولات کشوری که صادرات به آن انجام شده است ، نخواهد شد . ورود کالا از کشور های دیگر ( غیر از کشورهای عضوCIS ) موکول به طی تشریفات اخذ واریزنامه و افتتاح اعتبار اسنادی است .
21 ـ ورود مواد اوّلیه و قطعات منفصل برای تولید کالاهای صادراتی ، مشروط به اخذ تعهد مبنی بر صدور کلیه محصولات ساخته شده با آن مواد و قطعات ، از هرنوع شرط تجاری یا الزام به استفاده از مواد ساخت داخل مستثنی است . وزارت صنایع در مواردی که امکان ساخت داخل برای کالاهای مشابه وجود داشته باشد ولی صادرکننده یا مشتری خارجی ، تأکید بر استفاده از کالا یا مواد اوّلیه خارجی داشته باشد ، ممنوعیتی ایجاد نخواهد کرد ،لیکن ضمن بررسی فنی ، دلایل عدم مطلوبیت کالای داخلی را تعیین و متناسب با آن، اقدامات ارشادی و هدایتی برای بهبود کیفیت کالاهای داخلی و رفع عدم مطلوبیت مزبور از کالای داخلی را انجام خواهد داد .
22ـ گمرک جمهوری اسلامی ایران موظف است ، تدابیر و اقدامات لازم را به منظور تسهیل و تسریع عملیات ترخیص موقّت کالاهای صادراتی انجام دهد و ضمن اصلاح روش اخذ تعهد بر مبنای بندهای پنجگانه زیر سازماندهی لازم را برای حسن اجرای آن انجام دهد و به نحو شفاف به اطّلاع عموم برساند .
1 ـ22 ـ اسناد و اوراق بهادار و تعهدآور، اوراق سپرده های سرمایه گذاری ،سهام معتبر شرکتهای پذیرفته شده در بورس و اسناد غیر منقول به عنوان وثایق قابل قبول گمرک تلقی و شناخته شود .
2 ـ22 ـ با همکاری سیستم بانکی یا یکی از مؤسسات مالی و اعتباری مجاز ، روشی برای قبول تضمین های مذکور در بند فوق توسط بانک یا مؤسسات اعتباری تنظیم شود تا حدالامکان گمرک جمهوری اسلامی ایران درگیر مسایل حقوقی و قضایی و اجرایی آن نباشد .
3 ـ22ـ در صورت عملکرد مطلوب متقاضیان و ایفای به موقع تعهدات در صدد تضمین های غیر نقدی افزایش و درصد سپرده های نقدی کاهش می یابد .
4 ـ22ـ مراحل اجرای عملیات ترخیص موقت ، برای تولیدکنندگان یا بازرگانانی که به فعالیت صادراتی اشتغال دارند و دارای کارت بازرگانی هستند تسهیل و روان شود .
5 ـ22 ـ میزان وثیقه ، متناسب با نوع کالا و حقوق گمرکی متعلق ، توسط گمرک جمهوری اسلامی ایران با همکاری وزارت بازرگانی و وزارتخانه ذی ربط تعیین می گردد .
23 ـ صادرکنندگانی که نسبت به ورود موقت مواد اوّلیه ، فطعات منفصل و سایر ملزومات تولیدی اقدام می نمایند موظفند حداقل به میزان (125%) ارزش کالای واردات موقت ، کالای ساخته شده صادر نمایند . چنانچه پس از انجام تعهد فوق ، بخشی از کالا و قطعات وارد شده به تشخیص وزارتخانه تولیدی ذیربط برای تولید کالا و مصرف در داخل کشور مصرف شود ، آن بخش از کالای مزبور مشمول پرداخت حقوق گمرکی ، سود بازرگانی و سایر عوارض و مابه التفاوت و سایر عوارض متعلق ، حسب مورد توسط دستگاههای ذیربط ، بر اساس مقررات مربوط تعیین می گردد .
24 ـ با توجه به شرایط بازار مالی و پولی کشورهای مستقل مشترک المنافع بویژه کشور روسیه ، روشهای صادرات کالا برای فروش در بازار های کوچک آن منطقه از جمله روش « صادرات همراه مسافر» بررسی و روشهای مناسب و معقول و قابل قبول برای این کار تهیه و به اجرا گذاشته شود . وزارت بازرگانی ( مرکز توسعه صادرات ایران ) مسئول اجرای این بند است .
25 ـ عملکرد صندوق بیمه صادرات و صندوق ضمانت صادرات ، توسط وزارت امور اقتصادی و دارایی با همکاری وزارت بازرگانی و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران بررسی و ضمن تقویت نقاط قوت صندوقهای مذکور ، تصمیمات و اقدامات مورد نیاز برای فعال کردن آنها ، یا اجازه فعال شدن .
26 ـ مرکز توسعه صادرات ایران موظف است عملکرد سالانه صادر کنندگان را به تفکیک دولتی و غیر دولتی ارزیابی نماید و به بهترین صادرکنندگان جوایزی اهدا نماید . آیین نامه اجرایی این بند و جنبه های کمی و کیفی مورد ارزیابی ، از جمله شامل موارد زیر ، به پیشنهاد مرکز توسعه صادرات به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید .
ـ حجم صادرات ( صنعتی یا کشاورزی یا خدماتی ) نوع و کیفیت بازاریابی و یافتن بازارهای جدید ، ابتکارات و ابداعات در زمینه صادرات ، خوش قولی و ایفای تعهدات و نداشتن تخلف در مسایل ارزی و ریالی ، توفیقات مربوط به جایگزینی صادرات ( صادرات کالای با ارزش افزوده بالاتر) ، همچنین پاداش و جوایز قابل ارایه اعم از پاداشهای نقدی ، مزایای صادراتی و افزایش اعتبار صادر کننده برای سقف پیمان ها یا سقف تسهیلات بانکی ، اعطای قدرت تأیید یا حمایت یا ضمانت سایر صادرکنندگان در حدود معین ، معرفی صادر کننده و موسسه وی همچنین همکاران وی در سطح جامعه و انجام تشویق اجتماعی ، و در نهایت اعطای لوحهای تقدیر و نشانهای جمهوری اسلامی ایران .
27 ـ مرکز توسعه صادرات ایران با همکاری بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و گمرک جمهوری اسلامی ایران نست به بررسی و اصلاح مراحل پیمان سپاری ،با رعایت جوانب و مراحل زیر اقدام و نتیجه را ظرف مدت دو ماه به هیأت دولت ارایه نماید .
الف ـ تصویری از گردش عملیات و مراحل اجرایی پیمان سپاری برای صادر کننده در شرایط فعلی تهیه شود .
ب ـ مراحل زاید و غیر ضرور حذف شود .
ج ـ فهرست کلیه اسناد و مدارکی که صادر کننده باید برای اخذ مجوز صادرات و سپردن پیمان ، ارایه کند ، تهیه و به اطلاع عموم بویژه صادرکنندگان برسد .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 38 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید