پایان نامه کارشناسی روانشناسی بالینی
موضوع: بررسی و مقایسه میزان اضطراب دانشجویان
چکیده پایاننامه :
این پژوهش به منظور بررسی و مقایسه میزان اضطراب دانشجویان پسر قبل از امتحانات و در ایام امتحانات صورت گرفته است. پژوهش در سطح دانشگاه تبریز انجام گرفت.
بعد از انتخاب نمونه لازم به منظور جمعآوری دادهها از مقیاس زونگ استفاده شد.
برای تحلیل دادههای جمعآوری شده آزمون t استفاده شده .T محاسبه شده در سطح 001/0 معنیدار است که فرضیه H1 مورد تأیید قرار گرفت. به عبارت دیگر بین میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات و در ایام امتحانات تفاوت وجود دارد و این تفاوت از لحاظ آماری معنیدار است و به این ترتیب فرضیه پیشنهادی پژوهش مورد تأیید قرار گرفت.
قرن حاضر قرن فنآوری، قرن اضطراب و قرن پیچیدگیهاست که هر کدام انسان را مخاصره کردهاند. در میان این گرداب، آن چه از انسان امروزی انتظار میرود دانش آموزی و کنار آمدن با پیچیدگیهای دنیاست. این پیچیدگی، انسان امروزی را بر آن داشته تا با آن کنار آید و برای کنار آمدن بر این وضع، از مکانیزم تعادل حیاتی سود میجوید. انسان مجموعهای از هیجانات است که برای مقابله با این پیچیدگی با آنها توسل میجوید. در این میان اضطراب مشهود و بارز است. همه ما از معنای واژه اضطراب و چگونگی احساسمان در زمانی که میگوییم مضطربیم، تصور کلی داریم. ما میتوانیم تا حدی در مورد تجربه درونی مرتبط با چنین احساسهایی هم داستان باشیم. جدا از نظریهپردازیهای که در مورد اضطراب شده، اضطراب نقش یک علامت خطر را مبنی بر این که جریان بر وقف مراد نیست برای فرد ایفا می کند. در این تلاطم قرن، نقش انسان بر کسب دانش رقم زده است. انسان دانش را کسب کرده و به پیش میرود و هرچه میآموزد در انبار ذهن خویش آنها را اندوزش میکند.
جامعه امروز با یک تغییر سریع به جلو میرود و عدم انطباق با تغییرات آن، موجب عدم سازگاری انسانها میشود. برای انطباق دادن خود با محیط، باید هم محیط و هم خود شناخته شود. احتیاجات و نیازهای افراد به دقت مورد کنکاش قرار گیرند، اگر این تحولات را وارد جریان دانش کنیم باید آموزشگاه، مدرسه و دانشگاه این تغییرات را در نظر بگیرند. یکی از موضوعاتی که امروزه در روانشناسی به طور گسترده مطالعه میشود، نقش هیجانات و عواطف است. اضطراب میتواند عملکرد فرد را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین درک اضطراب، روند و تأثیرات آن ضروری است.
در این پژوهش سعی شده است برخی عوامل تأثیرگذار مورد بررسی قرار گیرد .
این تحقیق در 5 فصل تنظیم شده که مباحث زیر را در بردارد :
فصل اول : ادبیات پژوهش،اهداف پژوهش و...
فصل دوم : پایههای نظری و پیشنة تحقیق ...
فصل سوم : روش تحقیق ، شیوه اجرای تحقیق و ...
فصل چهارم : تحلیل یافته های پژوهش و ...
فصل پنجم : بحث و نتیجهگیری
این فایل با فرمت word و در 70ص تنظیم گشته است.
دانشگاه به عنوان یک نهاد اجتماعی- فرهنگی یکی از ارزشمندترین منابعی است که جامعه برای پیشرفت و توسعه در اختیار دارد، این نهاد به جهت نقش تعیین کنندهای که در تولید دانش (پژوهش)و انتقال دانش (آموزش) دارد به عنوان یکی از شاخص های تعیین میزان توسعه کشورها مد نظر قرار گرفته است.
همانطور که میدانیم جوانان در مقطع پیش دانشگاهی تلاش زیادی برای ورود به دانشگاه میکنند و شاید بتوان گفت که یکی از آمال و آرزوهای جوانان امروزی ورود به دانشگاه میباشد با ورود جوانانی که با امید و آرزو به دانشگاه راه یافتهاند اگر تلاش کنیم که رضایتمندی این دانشجویان تازه وارد را بطور نسبی فراهم کنیم میتوان انتظار داشت که این دانشجویان بعد از فراغت از تحصیل تعهد داشته بیشتری نسبت به شغل ، زندگی، دیگران درآینده داشته باشند زیرا زمانیکه افراد تعهد داشته باشند دیگر رشوه خواری، ریاکاری، دروغگویی برای رسیدن به اهداف خوب یا بد، فقر فرهنگی ، بی سوادی جوانان تحصیل کرده، ... وجود نخواهد داشت . بر اساس نظریه تسری Spill-over Theory رضایت از یک بخش از زندگی بروی رضایت از بخشهای دیگر زندگی مؤثر است.
پایان نامه بررسی میزان افسردگی در بین دانشجویان/
در زیر به مختصری چکیده، تعداد صفحات، فرمت فایل و فهرست مطالب آنچه شما در این فایل دریافت می کنید اشاره شده است:
خلاصه و چکیده تحقیق:
همانطور که می دانیم افسردگی و مانیا یکی از اختلالت خلقی شایع می باشند که بیشتر اختلالات عاطفی نامیده می شوند . اختلالات خلقی گروهی از بیماریهای روانپزشکی می باشند که به شکل خلق پایین و تصورات ذهنی ناهنجار بروز می نمایند .
نمای بالینی افسردگی می تواند بصورت خلق افسرده ، احساس ناامیدی ، احساس غم ، بی ارزشی ، آشفتگی خواب و اشتها و یا فقدان انرژی و میل جنسی بروز کند . این اختلالات می توانند منجر به مشکلاتی در عملکرد شغلی ـ تحصیلی ـ اجتماعی و روابط بین فردی گردند . بدین منظور و جهت شناخت بیشتر وضعیت و شیوع افسردگی تحقیقی را بر روی دانشجویان پسر بومی و غیر بومی دانشگاه تربیت معلم تهران واحد حصارک کرج انجام دادیم . مطالعه با استفاده از تست بک (BDI) بر روی 280 نفر از دانشجویان پسر انجام گردیده است .
روش تحقیقی که از آن استفاده شد ، روش تحقیق یا علّی ـ مقایسه ای با روش آماری مقایسة بین میانگین دردو گروه مستقل و بااستفاده از فرمول t بوده است . روش نمونه گیری نیز بطور تصادفی ساده و با مراجعه به جدول اعداد تصادفی و به تعداد 140 نفر از هر گروه بوده است .
تعداد صفحات: 77
فرمت فایل: word
فهرست مطالب:
عنوان
تشکر و قدردانی :
چکیده :
فصل اول : مقدمه
1ـ1ـ بیان مسئله
1ـ2ـ اهمیت مسئله
1ـ3ـ اهداف تحقیق
بیان فرضیه
1ـ4ـ فرضیه تحقیق
1ـ5ـ اصطلاحات مهم و تعاریف عملیاتی متغیرها
1ـ افسردگی
2ـ شیوع
3ـ دانشجوی بومی و غیر بومی
فصل دوم : مرور بر ادبیات تحقیق
2ـ1ـ افسردگی
2ـ2ـ نشانه های افسردگی
2ـ3ـ طبقه بندی
2ـ4ـ نظریه های افسردگی
2ـ5ـ درمان اختلالات خلقی
2ـ6ـ تحقیقات انجام شده درمورد افسردگی دانشجویان
فصل سوم: طرح تحقیق
3ـ1ـ توصیف روش تحقیق
3-2ـ جامعه تحقیق
3-3- روش نمونه گیری
3ـ4ـ متغیرها و کنترلهایی که اعمال شده است
3ـ5ـ روش جمع آوری داده ها
3ـ6ـ ابزار اندازه گیری
3ـ7ـ روش آماری
فصل پنجم : خلاصه و نتیجه گیری
5ـ1ـ توصیف روش های مورد استفاده در تحقیق
5ـ2ـ نتیجه گیری
5ـ3ـ توجیه و تفسیر نتایج
5ـ4ـ توصیه برای پژوهشهای بعدی
5ـ5ـ محدودیتها
منابع فارسی
منابع انگلیسی
پیوستها
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته علوم اجتماعی بررسی علل و عوامل حجاب زدگی دانشجویان جوان دختردانشگاه آزاد مجمتع ولی عصر تهران و گناباد با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 170
مقدمه
با مطالعه در انسان های نخستین مشاهده می کنیم آنها از برگ درختان و پوست حیوانات برای پوشش بدن خود و محافظت از تغییرات جوی و موانع طبیعی بهره می گرفته اند،تا عصر حاضر که با استفاه از تکنولوژی لباس ها و پو شش های متنوعی را تولید و استفاده می کنند و این نکته بر اهمیت استفاده از پوشش می افزاید. ادیان نیز از پوشش به عنوان حجاب یاد می کنند و استفاده از آن را متذکر و عاملی جهت امنیت زن و جامعه و کاهش فساد جامعه می دانند و زنان و مردانی که حجاب را رعایت نمی کنند مورد نکوهش قرار می دهد. حجاب پوششی است بین زن و مرد و زن طی آن زیبایی های جسمی خود را از مرد نامحرم می پوشاند در دین اسلام ،قرآن زنان را به حجاب توصیه کرده است(آیه 31 سوره نور). بدحجابی پوششی است که علاوه بر اینکه شکل و جنس پوشش رعایت شده ولی نحوه ی استفاده از آن صحیح نمی باشد و زنی که از پوشش استفاده می کند ولی به علت نادانی و ناآگاهی یا تعمداً آن را رعایت نمی کند. دچار حجاب زدگی شده است. و حتی زنان دیگر از آن ها به عنوان بی عفت یاد می کنند که این خود نشان دهنده ی این است که حجاب در جامعه به عنوان ارزش پذیرفته شده است جزء فرهنگ ایرانی می باشد. طبق نظریه دورکیم در صورتی که فردی ارزش و هنجارهای جامعه ای را نادیده بگیرد جامعه را دچار تزلزل می کند و جامعه او را تهدید می کند. حجاب زدگی در جامعه آثاری بر جای می گذارد که عبارتند از سست شدن بنیاد خانواده ، به خطر افتادن نسل آینده ،افزایش فساد و بی بند وباری و ... . از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر حجاب زدگی می توان تبلیغات استعمارگران ،غرب زدگی ،خودنمایی و ...رانام برد.(Ham Mihan Forum .htm) کتابها و مطالب و تحقیقات بسیاری در زمینه حجاب نوشته و تالیف شده است. که از آن جمله می توان به کتاب مسئله حجاب از آیت الله مرتضی مطهری،حجاب در عصرما از محمدرضا اکبری ،فرهنگ برهنگی برهنگی فرهنگی از غلامرضا حداد عادل،نام برد.
بیان مسئله
حجاب پوششی است که زن را ملزم می کند که بدن خود را از نگاه نامحرمان بپو شاند و زن و مردی که این حجاب را ر عایت نکنند دچار بد حجابی شده و جامعه و همین طور خودشان را دچار ناامنی می کنند. به مساله حجاب در همه ی ادیان الهی تاکید فراوان شده است. اسلام طرفدار آن است که زن در حضور بیگانه بدن خود را بپوشاند تا عزت و کرامتش درمقابل مرد بیگانه محفوظ بماند نه این که در مقابل مرد موجودی مبتذل باشد و در عین حال هرگز مجبور به کناره گیری از جامعه نمی شود. در ایران از اواخر دوره ی قاجاریه به بعد زمزمه هایی توسط آزادی خواهان و متجددین برای آزادی زنان و رفع حجاب آنان آغاز شد.بعد از برقراری مشروطیت مدارس دخترانه باز شد و پای زنان ایران به فرهنگ باز شد و فکر آزادی زن به سبک غربی و رفع حجاب توسط زنان فرهنگ رفته توسعه یافت و به مرور انجمن های مختلف زنان به این منظور تشکیل شد.بعد از پایان سلطنت قاجاریه ،انگلیس برای تامین منابع خود در ایران توسط رضاخان،کشف حجاب بین زنان را انجام داد ولی بعد از انقلاب به وسیله حکومت جمهوری اسلامی ضرورت حجاب رسماً اعلام و برای جلوگیری از انواع توطئه ها وسوء استفاده ها،حتی مختصاتی نیز بدان قائل گردید تا از راه افراط و تفریط ها موضوع را به ابتذال نکشاند که از آن جمله سادگی پوشاک و حجاب بود آن هم به صورتی که بر جذابیت زن از نظر مرد بیگانه نه افزوده و غیر مستقیم عامل محرکی برای ایجاد و رواج فساد نگردد ولی به مرور زمان،بی سروصدا و به تدریج روسری های رنگارنگ و جذاب خارجی به طور فراوان مورد توجه و استفاده گروه خاصی از زنان قرار گرفت که در این راه احکام شرعی مورد دستاویز قرار گرفته است . در این اقدام گرچه ظاهراً قانون مراعات می شود اما از سوی دیگر یا افزودن بر جذابیت زن در نظر مرد این اهداف خنثی می شود زیرا حجاب سبب کاهش جرم و جنایت و فساد در جامعه می شود.( عسگریwww.bashgah.net,1384,) بدحجابی به خصوص در ده تا پانزده سال اخیر رشد زیادی کرده است به گونه ای که به یک معضل اجتماعی تبدیل گردیده است. در ابتدا موضوع در حدی نبود که احساس خطر شود اما رشد پدیده بدحجابی در ایران روبه افزایش رفت ولی متولیانی که وظیفه شرعی و قانونی شان اجرای برنامه هایی برای علاج این پدیده بود هیچ اقدام را صورت ندادند ودر واقع اصلاً در این 28 سال هیچ اقدامی صورت نگرفته است که نتیجه هم بدهد. طبق آمار ی که به دست آمده است فعلاً پدیده بدحجابی نیمی از جمعیت زنانه نه مردانه ویا این که فعلاً بخش زنانه ،را مورد توجه قرار داده است.زنان نیمی از جمعیت 70 میلیونی ایران را تشکیل می دهند.پدیده ی بدحجابی عمدتاً به سنین 15 تا 30 سال مربوط می شود چرا که کودکان و میانسالان و کهنسالان را با این مقوله کاری نیست. درهمان حال باید از رقم آنان 43 درصد جمعیت روستا نشین کشور را کم کرد و همچنین آمار دختران در شهر های کوچک هم باید از این آمار کم کرد و درنهایت عدد باقی مانده را میان حداقل 10 و حداکثر 15 شهر تقسیم نمود آنگاه در خواهیم یافت که ما در هر شهرستانی که بدحجابی در آن یک روند نامطلوب و غیر قابل تحمل است،با تعداد کمی افراد به نسبت آنچه تصور می شود مواجه می باشیم . در این جا به طور طبیعی به این نتیجه می رسیم که در شر ایطی که اکثریت قاطع افراد در جامعه و از جمله خانواده های افراد بد حجاب از این موضوع رنج می بر ند،دستگاههای مسئول در نظام می توانند برنامه ریزی کنند و دریک دوره ی زمانی نه چندان طولانی شاهد کاهش چشم گیر این پدیده باشند.( بنی حسwww.mnarjes )
فهرست مطالب
عنوان
پیشگفتار
فصل اول – کلیات پژوهش
1- مقدمه 2
2- بیان مسئله 4
3- اهداف پژوهش 7
الف) اهداف کلی 7
ب) اهداف جزئی 7
4- اهمیت موضوع پژوهش 8
الف) ضرورت و اهمیت نظری 8
ب) ضرورت و اهمیت عملی 8
5- فرضیات یا سوالات اساسی پژوهش 9
6- تعریف نظری و عملیاتی متغیرها 10
7- خلاصۀ پژوهش 13
8- محدوده مطالعاتی پژوهش 14
فصل دوم – ادبیات و پیشینه موضوع پژوهش
1- مقدمه 16
2- تعریف حجاب 17
3- تاریخچه و مرور اجمالی حجاب در تاریخ ادیان 18
1) ادیان غیر الهی 18
2) ادیان الهی 21
4- انواع حجاب 29
5- اشکال پوشش 30
6- علت و فلسفه پیدایش حجاب 35
7- آثار و تبعات حجاب در جامعه 41
8- 1) آثار و تبعات رعایت حجاب در جامعه 42
1-1) آثار فردی رعایت حجاب در جامعه 42
2-1) آثار اجتماعی رعایت حجاب در جامعه 48
2) آثار و تبعات عدم رعایت حجاب در جامعه 56
9- عوامل تاثیرگذار در بدحجابی و بی حجابی 59
1) عوامل فردی تاثیر گذار در بدحجابی و بی حجابی 60
2) عوامل اجتماعی تاثیرگذار در بدحجابی و بی حجابی 75
10- وضعیت حجاب در ایران و جهان 104
11- چهارچوب نظری 110
12- نتیجه گیری 117
فصل سوم – روش شناسی پژوهش
1- روش پژوهش 120
2- جامعه آماری 120
3- حجم نمونه و روش نمونه گیری 120
4- ابزار اندازه گیری (ابزار سازی) 121
5- روش جمع آوری اطلاعات 122
6- روش های تجزیه و تحلیل (آماری) اطلاعات 123
فصل چهارم – تحلیل یافته های پژوهش
1- مقدمه 125
2- جدول گرایشی 126
3- جدول توصیفی یک بعدی 127
4- جداول دو بعدی 136
فصل پنجم- نتایج پژوهش
1- بحث و نتیجه گیری 155
2- تنگناها و محدودیت های پژوهش 158
3- پیشنهادهای پژوهش 159
4- خلاصه پژوهش 161
5- فهرست منابع 163
ضمائم 168
دانلود روش تحقیق بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 102
مقدمه:
جایگاه اخلاق در جهان معاصر:
در عصری زندگی میکنیم که تنظیم روابط اجتماعی بر اساس اصول اخلاقی اهمیتی فوقالعاده پیدا کرده است. زندگی، آسایش و حرمت شخصی هر یک از ما، بیش از پیش، در گرو آن قرار دارد که اصول اخلاقی تا چه حد به طور عمومی مورد رعایت قرار میگیرند. در بسیاری از عرصههای نوین کار و زندگی اگر انسانها نخواهند به احکام اخلاقی وفادار بمانند هیچ نیرویی برای بازداری آنها از تجاوز به حقوق یکدیگر وجود ندارد. همبستگی جماعتی و قومی و قوام زندگی اجتماعی نیز ضعیفتر از آن است که افراد را به یکدیگر مرتبط سازد و انسانها بیش از پیش به صورت افراد مجزا، مستقل و بی اعتنا نسبت به یکدیگر درآمدهاند.
دولتهای ملی، به دنبال جهانی شدن اقتصاد و عروج نهادهای سیاسی بین المللی، قدرت و اعتبار خود را تا حد زیادی از دست داده اند؛ بحرانهای اقتصادی و سیاسی و انقراض باورهای سخت گیرانه سنتی تضعیف دستگاههای امنیتی را به همراه آورده است؛ و نهادهای گوناگون جامعه، محکوم به انشقاق و از هم پاشیدگی، توان نظارت بر اعمال اعضای خود را از دست دادهاند. در نتیجه، حوزههایی از زندگی اجتماعی که بر آنها هرج و مرج و اغتشاش حاکم است به طور مداوم در حال تکثیر و گسترش هستند. در این شرایط تنها اخلاق است که به علت موقعیت استعلایی خود میتواند، انسانها را به جدی گرفتن مسئولیت خود در قبال یکدیگر فرا خواند.
اما امروزه آموزههای اخلاقی نیز در وضعیتی بحرانی قرار دارند. بنیادها، مراجع و تکیه گاههای سنتی احکام اخلاقی، تا حد معینی مشروعیت خود را از دست دادهاند و هیچ گونه الگوی رفتاری معینی – حداقل برای نسل جوان – وجود ندارد.
هنجارهای اجتماعی، باورهای مذهبی و آموزشهای فلسفی، سه بنیاد اصلی ترویج آموزههای اخلاقی، هر یک به نوعی، دیگر از اعتبار و نفوذ دیرینه خود برخوردار نیستند.
هنجارهای اجتماعی، از یک سو، حالتی آن چنان مجرد و عام پیدا کردهاند که هیچ تکلیف مشخصی را برای کسی تعیین نمیکنند و از سوی دیگر، دلیل انشقاق جامعه و تضعیف نهادهای اجتماعی اقتدار و نفوذ خود را بر اذهان مردم از دست دادهاند. در سطح کلی زندگی اجتماعی، مشروعیت هنجارهای اجتماعی چندان ضربه نخورده است، اما این هنجارها آن قدر از اقتدار برخوردار نیستند که فرد را از تکروی و بیتوجهی به منافع جمع باز دارند.
به علاوه فرد نیز دیگر از آن توان، شهامت و امکانات برخوردار نیست که بتواند به صورت خودانگیخته و خودجوش از سر اقتدار و بزرگواری، اخلاقی عمل کند.
قدرت عظیم نهادهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و حاکمیت شرایط بغرنج و پیچیده جهانی بر فراز و نشیب زندگی اجتماعی انسانها را به موجوداتی خرد و حقیر تبدیل نموده است. فرد در چنبرة زنجیر منطق سرمایه، عقلانیت نظم اداری و پیامدهای تصمیمهای خیل کنشگران قدرتمند گرفتار آمده است. در چنین شرایطی انسان دیگر سرنوشت را به مبارزه نمیطلبد، خود را وارد ماجراهای پیچیده برای تغییر شرایط کلی جهان نمیسازد و نگران از عواقب اعمال خود، خویش را چندان درگیر مشکلات دیگران نمیکند. او بیشتر سعی میکند تا از فرصتهای ممکن بهره جسته و امکانات لازم برای بهره مندی از یک زندگی بی دردسر را برای خود فراهم آورد. فداکاری و احساس مسئولیت نسبت به وجود و موقعیت دیگران برای او اهمیت چندانی ندارد. بیهوده نیست که ما امروزه با خیل افرادی روبرو هستیم که درصدد بازگردانیدن مشروعیت و اقتدار سابق به بنیادها و مراجع احکام اخلاقی هستند. در زمینة درک مذهبی، اجتماعی و فلسفی از امور رد پای این تلاش را میتوان مشاهده کرد. این گونه تلاشها در برخی از مناطق جهان و حوزههای زندگی اجتماعی با موفقیت روبرو شدهاند. اینجا و آنجا، مذهب، نهادهای سنتی جامعه و تعقل و استدلال وجههای نو پیدا کردهاند و افراد و گروههای بسیاری راغب شدهاند که ادعای از نو طرح شدة این نهادها و مراجع را مورد ملاحظة جدی قرار دهند.
معهذا فریب ظاهر قضیه را نباید خورد. بنیادها و مراجع سنتی هر قدر که نوسازی شده باشند باز توان ارایة چنان احکام جهانشمولی را ندارند که انسان، جدا از موقعیت اجتماعی و اندیشه و طرز نگرشش به جهان، آنها را معتبر بشمارد. موقعیت قدرتمند این بنیادها و مراجع بیشتر اوقات محدود به یک زمان معین و وضعیت خاص است. مذهب به طور عمده مؤمنین، هنجارهای اجتماعی افراد میانسال و کمابیش موفق و استدلال و تعقل روشنفکران را مخاطب قرار میدهد.
به علاوه، آنها نمیتوانند همان گروه مخاطب خود را به صورت جمع و کلیتی واحد تثبیت نمایند. مذهب خود متشکل از مذاهب مختلف است و هر مذهب احکام اخلاقی خاص خود را دارد. اعتقاد و ایمان به یک مذهب به طور معمول انسان را از مؤمنین به مذاهب دیگر دور و حتی گاه منزجر میسازد. از این لحاظ، حس عطوفت و اخوت نشأت گرفته از درک مذهب به طور معمول محدود به انسانهای خاص است. هنجارهای اجتماعی نیز به طور مداوم در حال تغییر هستند. هنجارهای حاکم بر نهادهای سنتی اجتماعی نیز هر چند در عرصههای خرد زندگی اجتماعی به کار میآیند، در عرصههای کلان و وسیع زندگی اجتماعی نقشی سرکوبگرایانه پیدا میکنند. هر چند صلابت و اقتدار این هنجارها ممکن است زمینة امن کار و کوشش را برای برخی فراهم آورد ولی این امنیت به بهای نقض آزادی عمل برخی دیگر از افراد به دست میآید. شکست این پروژهها در عین حال شکست تلاش برای بنیان گذاری و فراافکندن هر نوع مرجع فرا-فردی برای اصول اخلاقی است.
در عصری که انسان تنها و تنها خویشتن را به عنوان جولانگاه اندیشه و تأملات خود در اختیار دارد، در عصری که همبستگیهای اجتماعی ضعیف و شکننده هستند، در عصری که روابط اجتماعی هر چه بیشتر بر پایة ضابطههای حقوقی تعریف میشوند و بالاخره در عصری که زندگی به تجریبات شخصی و درد محدود شده است. براستی، چگونه میتوان برای انسانها مرجعی در ورای فردیت آنها، برای تنظیم روابط اجتماعیشان، فرا افکند. برای چنین انسانی تنها آنچه از درون او میجوشد و میشکوفد مشروعیت دارد. معیار اصلی تمیز امور برای او ارزشهای فردی و شیوة داوری شخصی خود او هستند، نه احکامی که از پیش بر حق و درست فرض شدهاند.
در این وضعیت جدید دیگر از خودگذشتگی، توجه به منافع و حقوق دیگری و کنش اخلاقی اموری نیستند که به خودی خود به ذهن فرد خطور کنند و یا اگر خطور کنند در اعمال و رفتار او انعکاس یابند. گرفتار در وجود شخصی خویش، او انگیزه و شور دست زدن به کنشی را ندارد که هدف آن تضمین منافع دیگری باشد.
در این میان، یک عامل و تنها یک عامل میتواند موقعیت فرد را تا حدی ثبات بخشد و او را به سمت اتخاذ موضعی اخلاقی نسبت به امور سوق دهد. این عامل همانا وجود دیگری به صورت یک شخص معین با احساسات و تمایلات مختص به خود است. وجود دیگری همیشه به صورت حضور زنده و فعال دیگری در عرصههای مختلف زندگی برای فرد مطرح است. او مجبور است در مقابل برخوردهای دم به دم متفاوت دیگران عکس العمل نشان دهد. اگر به برخوردهای مستقل و پویا با حس مسئولیت فردی نسبت به استقلال دیگری ، ترکیب شود، فرد از حد معینی از استقلال و اقتدار برخوردار خواهد شد. در متن احساس مسئولیت نسبت به وجود و تضمین استقلال و پویایی دیگری، در متن معمولی نسبت به استقلال او، فرد میتواند احساس کند که هستی و حضور خاصی در جهان دارد. بدین شکل دیگری میدانی میشود که فرد در آن وسعت حضور و اقتدار خود را باز مییابد. در این روند او بر ضعفها و سرگشتگیهای خویش فایق میشود. از این رو میتوان گفت نه خودمحوری و احساس توانمندی بلکه ضعف و فقر وجودی، فرد را بر میانگیزد تا با رویکردی اخلاقی تأمین آزادی و بهروزی دیگری را غایت اعمال خود گرداند (محمودیان، 1380).
رشد ملاکهای اخلاقی:
تاریخ اخلاقیات حرکتی است از یک وحدت شکل تقریباً بی چون و چرا در سلوک و رفتار به یک مسئولیت دایم التزاید شخصی. آن روزها دیر زمانی است سپری شدهاند که نویسندة اخلاقیات میتوانست زندگی اقوام ابتدایی، یا حالت به اصطلاح فطرت را هر طور که دلش میخواست تفسیر کند و نظر ساده لوحانهای که میگفت انسان وحشی بر خلاف انسان متمدن زندگی بهتر یا بدتری در یک حالت آزادی نسبی داشته، به کلی متلاشی شده است.
انسان وحشی در چارچوب محدودیتهای نظام اخلاقی اش که به طرز غرابت آمیزی نامطمئن و به طور باور نکردی پیچیده است، موجود دست و پا بستهای است. ولی تمکینی که میکند از هر
نظر داوطلبانه و تا جایی که تماسی با تأثیرات خارجی نیافته، عاری از سؤال است.
نظام او ضابطه به غایت خاصی است از رعایتها و وظایفی که از اصولی کلی سرچشمه نگرفتهاند و البته به هیچ وجه ملاحظات انسجام و تجانس را هم بر نمیتابند. واضح است که در این جا محلی هم برای تفکر و نظرورزی آزادانه نمیتواند وجود داشته باشد چون با اولین اشارهای که از چون و چرا حکایت کند کل بنا فرو میریزد و همه چیز متلاشی میشود.
انسان متمدن مورد متفاوتی را ارایه میدهد. ضابطة او در برابر انتقاد پابرجا میماند و او انتظار دارد که توانایی دفاع از آن را داشته باشد. درست است که رسوم گرایش بدان دارند تا این ضابطه را یا بخشی از آن را با مقداری قداست در هم آمیزند. نیز درست است که نادرند مراحلی از تاریخ که در آنها انتقاد آزادانه به طور بی کم و کاست مجاز بوده باشد. با همة اینها، ضابطهای که نام بردیم باز هم علیالاصول رابطهای منطقی را بین اصول کلی از قبیل عدالت، حقیقت، شرافت و امثال ذالک از سویی و سخنهای اعمال ناشی از اینها را از سوی دیگر به بیان در میآورد. در اینجا همواره پای رجوع و توسل واضحی به ذهن و به عواطف در میان است و بیان هنری آرمانهای اخلاقی مسلماً اثرگذارترین بنای یادبودی است که یک تمدن میتواند برجا بگذارد.