لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:39
فهرست مطالب
هشدار!
- اسلام استمداد می کند.
- انقلاب یاری می طلبد.
- خونهای پاک صدها هزار شهید ، خونبهای خویش را می خواهند.
- پیامبران از آدم تا خاتم عملکردها را نظاره گرند.
- امامان از علی (ع) تا مهدی (عج) به تماشای اعمال ما ایستادهاند و حسین (ع) فریاد «هل من ناصر ینصرنی» را تکرار میکند.
- از دخمههای تنگ و تاریک زندانهای اموی و عباسی ، ناله آزاد مردان بگوش میرسد.
- از بالای چوبه های دار ، از شکنجه گاههای اعصار مختلف تاریخ. «معذبین فی الارض» را تکرار میکند.
- هنوز فریاد ابوذرها از بیابان ربذه و آوای میثم تمَارها بر بالای چوبه دار و ناله حجربن عدی ها از «مرج عذرا» ما رابه بیداری و یاری میخوانند.
- از قلههای بلند غرب وزمهریر شبهای تار زمستان.
- از دشتهای سوختة جنوب و سموم آتشین تابستان.
- از سنگرداران بی سنگر و سنگر نشینان عارف و پاکباز جبههها ، پیک صبا پیام دارد.
- از سربازان گمنام مدرسةعشق و گم شده های باتلاقها ، هورها و رودخانهها و000
- از آنان که طعمة حیوانات صحرا شدند و برای همیشه از آنها خبری نرسیدو نرسید.
- از بسیجیان پا برهنه امام و امام بسیجیان پابرهنه.
- از پدران و مادران شهید داده ، و نوعروسان حجله سیاهپوش کرده.
- از آن کودکی که لبخند امید زندگی بر لبان معصومش خشکیده و دیدگان بر راه دارد.
- از ویرانههای بمباران گشته ، که عرصه گاه جغدها شد.
- از طلایهداران عشق و شهادت
- از آنان که نوار سرخ بسیجی بر پیشانی بسته و هستی خود را در طبق اخلاص و ایثار نهاده تا اسلام را پاسداری کنند.
- از دزفول قهرمان ، هویزة مظلوم ، چزابه ، بستان و آبادان و شلمچه و حلبچه شیمیایی شده و خرمشهر زخم خورده
- از ماورای مزرها ،فلسطین و لبنان ، افغانستان ، مصر و عراق و الاجزایر و هر گوشة دنیا که سربداران تاریخ ، پنچه در پنچه اهریمنان دژخیم افکنده و «هیهات منَاالذله» میسرایند.
- از مستضعفان تاریخ و میلیونها انسان که زیر آورهای ستم و بیداد با چشم کم فروغ و امیدوار تجربة تاریخی ، انقلاب ما را در این لحظات حساس می نگرند ، که آیا میتوانیم دستاوردهای آنرا حفظ کنیم یا نه ؟000 و برای دیگر مستضعفان چه میکنیم ؟000
- از آوارگان بیپناهی که تنده مآمن و مآوای خویش را «ام القرای جهان اسلام» یعنی ایران انقلابی میدانند.
از کعبةمجروح و دربند ، مدینة مظلوم و در اسارت.از کربلای خونین و قدس مغصوب و اسیر در چنگال یزدیان و یهودیان زمان. از زنده بگوران بدست دژخیمان صهیونیست.از نفرت زدگان شعار سراب گونة حقوق بشر واستکبار و امپرایالیسم و لیبرالیسم.از تازه رهیدگان از زندان مخوف و آهنین دیوار مارکسیسم.از آنانکه نویدهای علم گرایان را رؤیایی کاذب میبینند و در جستجوی نوری دیگرند.از آنانکه سایة سنگین و سیاه فقر و استثمار کمرشان را شکسته است.از کودکان خشکیده و گرسنه و بیمار آفریقا و دیگر دیار محروم جهان معاصراز آنان که قرنها حاکمیت جهل و جور را در مسیر انحرافی حکومتها با اندوه و تآسف تحمَل کردند و در رهگذر انقلاب اسلامی ما نشیتند تاره آوران این تحفةالهی را ببینند.از آنان که آوای انتظار سردادند که : «الیس الصبح بقریب» ؟از آنان که سپیده را دیدند و به تیره روزان نوید پایان شب سیاه را دادند.از آنان که گسترة صادق را در پهن دشت افق نظاره کردند و سرود مرگ سیاهی را زمزمه کردنداز آنان که ستارة اقبالشان در محاق تیره بختی افتاده بود و با ناباوری ، طلوع صبح صادق رهایی را جشن گرفتند: «فقطع دابرالقوم الذین ظلمو و الحمدلله رب العالمین»از آنان که رهبری بزرگ مردی از تبار رسولان خاتم پیامبران را به فال نیک گرفتند و روند تاریخ را به سوی کعبة آمال رهایی ، پویا دیدند.از شهدای پانزده خرداد ، قربانیان هفدة شهریوراز آنانکه در عید خونین بیست و دوم بهمن درخت انقلاب را با خون پاکشان به ثمر نشاندند و طومار رژیم ستمشاهی را در هم پیچیدند.از آنان که طی هشت سال دفاع مقدس انواع محرومیتها و مصیبتها را به جان خریدند و کشور عزیز ایران را پر از شقایق سرخ کردند و به این دل خوش داشتند که ما بمیریم اما چراغ اسلام روشن بماند.از آنان که عاشقانه رفتند تا اسلام و انقلاب بماند.از آن جوان معلول که تا واپسین لحظات حیات پر رنج و مصیبت خود رو در روی ما نشسته تا ببیند سرنوشت خونبهای همر زمانش ودست آورد پیکر در هم شکسته و بیمارش یعنی اسلام به چه سویی می رود ؟آری از همة این زبانها و قطره قطرة این خونها. و از امام امت اسلام ، اسوة وارستگان ، آن یگانه دهر ، آن پدر روحانی و فانی فیالله ،آن بزرگ پرچمدار اسلام ناب محمدی (ص) در روزگار حاکمیت کفر و ستم ، از خمینی کبیر (ره) و ازی خلف صالح و شاگرد برجسته او نمایندة حجت معصوم و نایب برحق حضرت بقیه الله الاعظم خامنهای عزیر (مد ظله العالی) ،آری ، از همه این زبانها و همة دلسوختگان اسلام ، این نهیب دردناک بگوش میرسد ،
ای مسئولان ، دو لتمردان ، کار گزاران ، قانونگذاران ، قضات ، مجریان -
ای علمای حوزهها ، دانشمندان ، نویسندگان ، زبانداران ، قلمداران -
ای معلمان ، مربیان ای پدرها ، مادرها !
ای همة کسانی که قلبتان برای اسلام و انقلاب و فرزندانتان میتپد ؟ هشدار !
19 صفحه
ورزش در نگاه دین مبین اسلام
همیشه درباره نماز با دید مذهب نگریستیم؛حرکات پر معنایی که من دوست دارم از نگاه ورزشی جالب و با ارزش به آن نگاه کنیم.ورزشی که روح و جسم ما درلحظاتی که به آن مشغولیم باری از معنا می گیرد.مطلب جالبی در سایت تبیان دیدم که مناسب دیدم براتون قرار بدم تا شما هم بخونید.
گروهی از نویسندگان مسلمان کوشیده اند، در حرکات حین نماز اعم از قیام و قعود و رکوع و سجود، جنبه هایی از نرمش عضلانی و ورزش بدنی را بجویند و آن را با نرمش های متداول دیگر که منجر به استراحت و آمادگی عضلانی می شوند، مقایسه کنند. اما دیدگاه ما به آرامش عضلانی ناشی از نماز، از دریچه دیگری است.
دانش پزشکی، امروزه به اثبات رسانده است که اگر شخصی حدود ساعت 10 شب بخوابد و ساعت 5 صبح از خواب بیدار شود( یعنی 7 ساعت خواب) در ساعت 1 بامداد ، در بدن او برخی مواد شیمیایی شبه مورفین که به عنوان گروهی اندورفین ها و آنکفالین ها نامگذاری شده اند، ترشح می شوند که این مواد اثر مستقیم بر روی قسمت های مختلف بدن از جمله عضلات اسکلتی دارند و منجر به راحتی (RELAXATION) عضلانی، در طول روز بعدی برای فرد می شوند.
اما چنانچه شخص در ساعت 12 شب بخوابد و صبح روز بعد، ساعت 10 صبح از خواب بلند شود ( یعنی حدود 10 ساعت خواب)، اندروفین ها و آنکفالین ها بر خلاف حالت قبلی، افزایش ترشح کافی نخواهند داشت و در نتیجه سبب می شود با این که شخص حدود 3 ساعت بیشتر از حالت قبلی خوابیده است، از آرامش و استراحت عضلانی به اندازه کافی بهره مند نشود، و درست به همین علت است که هر چه خواب انسان بیشتر ادامه پیدا کند و مثلاً تا ساعت 10 صبح به درازا بکشد ، احساس خستگی و کوفتگی عضلانی پس از آن، بیشتر خواهد بود.
ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه8
فهرست مطالب
دین اسلام
باورها
نام خدا
مذهبها و زیرشاخه ها
کتاب مقدس
بیان قرآن
اسلام و ایران
اسلام دینی یکتاپرستانه و یکی از ادیان ابراهیمی جهان است پیروان این دین را مسلمان میگویند. مسلمانان بر این باورند که خدا مستقیماً بر بسیاری از پیامبران وحی فرستاده و محمد آخرین آنها است.] اکنون، اسلام از نظر شمار رسمی پیروان در مکان دوم (پس از دین مسیحیت) جای دارد.
ریشهٔ واژه
اسلام در زبان عربی از ریشه (س-ل-م) که به معنای «تسلیم صلحآمیز؛ تسلیمشدن؛ اطاعت؛ صلح» است مشتق شدهاست. از دیگر مشتقات سه حرف (س-ل-م) میتوان موارد زیر را نام برد:
سلام به معنای «صلح»[۳] که همچنین به عنوان درود هم است. السلام (آرامش و سلامت) یکی از ۹۹ نام خدا در قرآن. [۴] مسلمان، کسی که از اسلام تبعیت میکند؛ کسی خود را به خداوند تسلیم میکند.[۵] اسلام، اسلام یعنی سلامت نفس، پس مسلمان در درجه اول سلامت نفس باید داشته باشد.[۶]دین اسلام
دین اسلام آخرین دینی است که خداوند پاک و منزه بوسیله آن تمامی رسالت های آسمانی را از جانب ذات اقدسش برای هدایت آفریده هایش کامل نمود. خداوند این دین را توسط محمد، خاتم پیامبران و فرستاده شدگان، برترین ثنا و کاملترین سلام بر او و سایر پیامبران باد، نازل نمود.
اسلام از زمان بعثت پیامبر -ثنا وسلام خدا بر وی باد- تا روز قیامت بر تمام مکلفین اعم از انسان و جن لازم است. خداوند بلند مرتبه می فرماید: (ما تو را برای جملگی مردمان فرستادیم تا مژده رسان و بیم دهنده باشی) [۷]. و خداوند بلند مرتبه می فرماید: (بگو من فرستاده خدا بسوی جملگی شما مردمان هستم) [۸]. و رسول خدا در حدیث صحیح می فرماید: "و پیامبر بطور خاص بسوی قومش فرستاده شد و بطور عام بسوی مردم فرستاده شد" [۹]. و کل بشر از زمان بعثت پیامبر و تا روز قیامت امت دعوت هستند، یعنی دعوت شدگان برای در آغوش گرفتن دین اسلام، و آنها مخاطبان کلام خداوند بلند مرتبه در قرآن هستند که میفرماید (یا ایها الناس) یعنی (ای مردم)، پس کسانی از آنها که آن را اجابت کنند امت اجابت هستند، یعنی مسلمانان مخاطب آن کلام خداوند بلند مرتبه در قرآن که میفرمایند (یا ایها الذین ءامنوا) یعنی (ای کسانی که ایمان آورده اید).
و این در مورد انسان است، اما بعثت پیامبر بسوی جن در آخر سوره احقاف و اول سوره جن ثابت است.
دین اسلام
باورها
نام خدا
مذهبها و زیرشاخه ها
کتاب مقدس
بیان قرآن
اسلام و ایران
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:34
یکى از مهمترین عوامل اسلامى شدن دانشگاهها تدوین صحیح علوم انسانى بر اساس علوم اسلامى، هماهنگ با آخرین پیشرفتهاى علوم انسانى در مغرب زمین مىباشد. اما در اینجا باید نکاتى را در تحقق این امر بنیادین و سرنوشتساز در عرصه دانشگاهها و مراکز آموزشى مورد توجه جدى قرار داد و آن اینکه در اسلام بعد از تاریخ صدر آن با عدم فعلیت تاریخى و سیاسى نظام ولایت در زمان حیات ائمه خصوصا بعد از شهادت امام حسن (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ایران، جنبه سیاسى و اجتماعى اسلام که در عرصه حکومت در انحصار خلفاى بنىامیه و بنىعباس و بعدا سلاطین مستبد قرار گرفت، از جنبه فکرى، اعتقادى و معنوى آن جدا گشت و در نتیجه با وجود رشد علوم الهى و حتى طبیعى و ریاضى در تاریخ و تمدن اسلامى، علوم انسانى از جامعه شناسى تا علم سیاست و اقتصاد به علت عدم وجود آزادیهاى سیاسى به انحطاط کامل گرایید تا بعد از نهضت مشروطه، با روى کار آمدن حکومت وابسته پهلوى، با وجود طرفدارى این رژیم در غربى کردن جامعه اسلامى مجددا به علت فقدان استقلال و آزادیهاى ملى و سیاسى، علوم اجتماعى و انسانى علیرغم تاثیرپذیرى سطحى و صورى از تفکر و تمدن غرب مجال رشد و نضج کافى نیافت. تا با ظهور انقلاب اسلامى و تشکیل نظام مقدس مبتنى بر ولایت و رهبرى حضرت امامخمینى (ره)، مسائل معنوى و علوم دینى با جنبههاى سیاسى، اجتماعى و مادى، پیوندى مستحکم یافت که بعدا مىبایست در انقلابى فرهنگى با تبیین و تفسیر علمى این پیوند مقدس به صورتى علمى و دانشگاهى در عرصه تدوین علوم انسانى بر اساس مبانى اصیل اسلامى که بعد از شهادت امام حسن مجتبى (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ایران به علت ظهور و حاکمیتحکومتهاى غیر دینى و مستبد مسکوت ماند، صورت مىپذیرفت. اما متاسفانه عدم تحقق این امر اساسى بعد از وقوع انقلاب اسلامى بتدریج موجب ازدیاد فقر فرهنگى در زمینه علوم انسانى و تجربى جدید و در نتیجه باعث تشدید وابستگى فکرى برخى از اساتید دانشگاهى ایران به غرب گردید و این امر نیز تاکنون موجب ظهور برخى بحرانهاى فکرى، سیاسى و دانشگاهى در این سرزمین گردیده است و امروز بعد از تحقق نظام ولایت در این کشور با تهاجم و شبیخون فرهنگى غرب، دانشگاههاى ایران عرصه تاخت و تازاندیشههاى ضد اسلامى و ضد ولائى گشته است تا به حدى که برخى از مراکز پژوهشى علمى و فکرى کشور نیز متاسفانه تحت تاثیر این امواج سهمگین غیر اسلامى قرار گرفتهاند. تا به آنجا که مقام معظم رهبرى درباره این امر خطیر و حساس با صراحت هشدار داده و مکررا فرمودهاند "آینده نظام وابسته به اسلامى کردن دانشگاهها مىباشد" زیرا مىدانیم که همه مسوولین نظام بدون استثناء درآینده همانند گذشته با تحصیل رسمى در دانشگاهها و یا در خارج از آن تحت تاثیر وضعیت فکرى و اجتماعى آن مىباشند. آنچه در این مورد ذکر آن بسیار سرنوشتساز مىباشد این است که از آنجا که بزرگترین پیام فرهنگى حضرت امام خمینى (ره) در ارتباط با نحوه تدوین علوم انسانى دانشگاهها بر اساس حقایق و تعالیم معنوى اسلامى در این فرموده موجز اما بسیار عمیق ایشان خلاصه مىشود که "تمام علوم چه علوم طبیعى باشد و چه علوم غیرطبیعى باشد، آنکه اسلام مىخواهد، آن مقصدى که اسلام دارد این است که تمام اینها مهار بشود به علوم الهى و به توحید بازگردد" (1) .اندیشمندان و اساتید متفکر و متعهد دانشگاهى و حوزوى مىبایستبا نوعى وحدت فکرى و با نوعى همفکرى علمى به تدوین علوم انسانى جدید با استفاده از برخى دستاوردهاى علوم جدید در غرب براساس مبانى فکرى و علمى علوم اسلامى و حقایق مکتب بزرگ اسلام مبادرت ورزند تا قادر به ایجاد تحول و تحقق انقلاب فرهنگى مورد نیاز کشورمان گردند تا به این وسیله هم برخى معضلات عمیق فرهنگى کشورمان مرتفع گردد و هم رسالت جهانى و فرهنگى عمیق انقلاب بزرگ اسلامى در سطح جهان بحران زده معاصر محقق گردد.
در اینجا لازم استبراى فهم عمیق جمله مذکور حضرت امام که در دنیاى علمى و فکرى امروز جهان غرب و معاصر مورد توجه برخى بزرگترین متفکران معاصر قرن حاضر مىباشد اشاراتى کنیم (تا مشخص گردد که امر تدوین علوم انسانى جدید بر اساس حقایق دین اسلام که یکى از مهمترین ارکان اسلامى شدن دانشگاهها و همه مراکز فکرى و آموزشى کشور استخود نیاز به کارى فکرى و نظرى در سطح همه علوم اسلامى و بشرى با حضور همهاندیشمندان اصیل اسلامى و عالم به معارف جدید بشرى دارد و به همین علت جز با تفکر و اجتهادى زنده و همه جانبه و جدید ممکن نمىباشد به عبارت دیگر تحقق این امر اساسى نیازمند یک جهاد فرهنگى و علمى بزرگ مىباشد که تنها با صدور چند بخشنامه عملى و یا نصیحت واندرز اخلاقى در سطح دانشگاهها هرگز ممکن نمىباشد.
در اینجا براى اینکه به ژرفاى سخن بزرگ معظمله وقوف کامل یابیم نظر یکى از بزرگترین فیزیکدانان و جهانشناسان تمام تاریخ علم مغرب زمین یعنى"ماکس پلانگ" را در نیمه اول قرن حاضر متذکر مىگردیم "به این ترتیب به جایى مىرسیم که علم حدودى را که از آنها نمىتواند تجاوز کند معین مىنماید و در عین حال نواحى دیگرى را نشان مىدهد که از حوزه فعالیت وى خارج است... نقطه عزیمت ما از سرزمین یک علم خصوصى بود و در ضمن به یک رشته مسائل رسیدیم که همه جنبه فیزیکى خالص داشتند ولى در پایان کار از جهانى که فقط جنبه حسى داشتبه یک جهان واقعى متافیزیکى رسیدیم. (2)
"برخى موانع اسلامى شدن دانشگاهها"البته تحقق سخن حضرت امام (قدس سره) مبنى بر لزوم بازگشت همه علوم به علم شریف توحید نیازمند تحقق "انقلاب فرهنگى" بزرگى است که متاسفانه تاکنون در عرصه دانشگاهها و مراکز پژوهشى تحقق نیافته است زیرا غالب اساتید رشتههاى فلسفه و الهیات و عرفان که مىبایست تاکنون به تدوین چارچوب و تعریف دقیقى از نگرش اسلام در خصوص جهان بینى فلسفى متناسب با تفکر و تمدن معاصر جهان براى هدایت علوم انسانى پایه و فنى اهتمام مىورزیدند با بىتفاوتى و سکوت از اهتمام به چنین مساله سرنوشتسازى خوددارى نمودند و حتى برخى از آنها با وجود اعتقادات دینى و آشنایى با تفکر جهان غرب، حضور در چنین عرصه حیاتى و ارتباط غیر مستقیم و علمى با عرصه حکومت و سیاست کشور اسلامى را نوعى کار "ایدئولوژیک" و سیاسى صرف تلقى کردند. از سوى دیگر با وجود چنین خلاء و فقر فرهنگى، بعضى از اساتید علوم اجتماعى، اقتصادى و سیاسى که فاقد فهم عمیق نسبتبه مبانى فلسفى براى ایجاد چارچوب مورد نیاز انقلاب فرهنگى در این سرزمین الهى مىباشند، تحت تاثیر مکاتب اجتماعى و سیاسى غرب با طرفدارى ازبینش و فرهنگ علوم انسانى غرب، مروج غربگرایى در عرصه علوم انسانى و سیاسى مىباشند و در این میان برخى از متخصصان علوم پایه و فنى که مطالعاتى آزاد در مباحث فلسفى و دینى دارند با تلاش در "عصرى کردن معرفت دینى" سعى در انطباق اسلام با مکتب "نئوپوزیتوسیم" غرب که در واقع مروج مکتب "ماتریالیسم جدید و علمى" مىباشد دارند و در این جهت گروه کثیرى از عالمان علوم پایه و فنى به صورت سطحى و شخصى معتقدند که علوم مذکور هیچ ارتباطى با رشتههایى چون فلسفه و خصوصا عرفان و الهیات و دین ندارند و بلکه در تباین و تخالف باعلوم مذکور هستند و خود داراى قلمروى کاملا مستقل مىباشند. چنین بینش مادى و حسى هم اکنون در میان بسیارى از دانشجویان و برخى اساتید علوم پایه و فنى و همچنین علوم اجتماعى و سیاسى به علت فقدان و حضور یک جریان نیرومند و مترقى فرهنگ اسلامى که درگذشته با متفکران و بزرگانى چون علامه طباطبایى، استاد شهید مطهرى و... چنین بینش اصیل و بنیادین براى نسل گذشته را فراهم نمودند و این تلاش عظیم فرهنگى در انطباق متعادل تعالیم عالیه اسلام با مقتضیات عصرجدید خود زمینه فرهنگى مورد نیاز را براى تاسیس حکومت و انقلاب اسلامى در دو دهه گذشته بوجود آورد، نداى اقتباس کامل تفکر و تمدن غرب از جمله توسعه فرهنگى، اقتصادى و سیاسى و همچنین کسب علوم جدید و حتى بینش برخى مکاتب فلسفى و الحادى و اومانیستى مغرب زمین را در برخى مراکز دانشگاهى و پژوهشى سر دادهاند تا به این وسیله نادانسته جامعه اسلامى ما را با یک بحران فرهنگى و فکرى ژرف و ریشهدار مواجه سازند. در این میان برخى از عالمان و مدیران مراکز آموزشى و پژوهشى و اجرایى کشور به علتسنخیت رشته تخصصى خود با علوم مادى به نحوى غیر صحیح هنوز همانند قرون 18 و 19 اروپا توهم مىکنند که علوم جدید مادى مغرب زمین داراى ارزشى مطلق و کاملا عینى مىباشد در حالى که در قرن حاضر برخلاف پندار بسیارى از آنها که سعى در تفسیر نامتعادل میان دین و حقایق ماورالطبیعى بر اساس علوم جدید مادى غرب دارند بسیارى از فیزیکدانان و جهان شناسان بزرگ غرب همچون "ماکس پلانگ"، "انیشتین" و خصوصا "جینز" و "ادینگتون" و... سعى کامل در انطباق و تفسیر مبانى علم فیزیک جدید با برخى حقایق متافیزیکى و حتى عرفانى دارند که در اینجا ما تنها به ذکر گفتار یکى از این بزرگان و دانشمندان متعادل و عالیقدر اروپا مبادرت مىورزیم. (3) "از این دورنما ما یک جهان روحانى را در کنار جهان فیزیکى تشخیص مىدهیم" و درست در چنین شرایط فکرى جهان معاصر، برخى متجددان غربگراى داخلى مدعى اقتباس فرهنگ و الگوى توسعه نامتعادل معاصر جهانى مىباشند و به این وسیله دانشگاهها و مراکز پژوهشى کشور را علیرغم برخى پیشرفتهاى علمى و فنى اخیر که اصلاح و تکمیل آن بصورت متعادل وهمه جانبه بسیار ارزشمند و مغتنم مىباشد با بحرانى فرهنگى مواجه ساختهاند به نحوى که بارها رهبر معظم انقلاب با شکوه از روند کار دانشگاهها و مراکز مربوطه خواستار اسلامى شدن دانشگاهها و مراکز پژوهشى شدهاند و تصریح نمودهاند که سرنوشت آینده کشور بستگى به همین تحقق اسلامى کردن دانشگاهها و مراکز پژوهشى مربوطه دارد. اما در پاسخ به چنین خواستبنیادین و ضرورى بسیارى از مسوولین تصور مىکنند که تنها با صدور چند آییننامه صورى و یا اجرایى و ادارى مىتوان به انجام چنین مسئله خطیر مبادرت ورزید غافل از آنکه مسئله اسلامى شدن دانشگاهها در مرحله نخستبا ایجاد تحولى فرهنگى و فکرى در عرصه علوم فلسفى و دینى و انسانى که خود مىتواند منجر به تحقق توسعهاى همه جانبه در همه عرصههاى فرهنگى، اقتصادى، علمى و سیاسى گردد، ممکن و میسر مىباشد تا به این وسیله کشور اسلامى ما قادر به رفع مشکلات و نیازهاى مادى و همچنین معنوى خود و بلکه امتبزرگ اسلامى گردد تا بتواند در دنیاى به بن بست رسیده و بحرانى و متناقض جهان کنونى که دچار تعارضاتى ریشهاى در همه عرصههاى فلسفى، علمى، اخلاقى، سیاسى و زیست - محیطى استبا پىریزى یک تمدن متعادل و بزرگ اسلامى در آیندهاى نه چندان دور که امروزه سخت مورد نیاز جامعه بشرى است. منادى رهایى بشر از بن بست و بحران موجود در تمدن مبتنى بر پیشرفت و آشوب و یا علم و توحش مدرن معاصر گردد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:192
فهرست و توضیحات:
پیشگفتار
بیان مسئله
مقدمه
زنان و اسلام
اصل تساوی زن و مرد
نقش زن در تاریخ اسلام
تاریخ اسلام تاریخی مذکر – مونث است
ضرورت حجاب زنان د ر اسلام:
حقوق زن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (حقوق زن در اسلام)
دیدگاه اسلام در مورد طلاق زن:
سئوالات تحقیق
زن در اسلام
نتیجه گیری
پیشنهادات:
درک مسأله زنان در حال حاضر، منوط به کنکاش و شناخت دیدگاهها، ساختار و تفکرات فرهنگی گذشته می باشد، و در بیشتر نحله های فکری و فلسفی جایگاه زن را ناشناخته و مبهم می یابیم. اما در دیدگاه اسلام از زن و مرد به عنوان مکملی یکدیگر یاد شده است. اسلام با ظهورش طلسم خرافات و دیدگاههای غلط را نسبت به زنان در هم شکست و در واقع «خط قرمزی» بر اندیشه هخی باطل درباره زنان کشید.
دیدگاه اسلام در مورد زنان بر خلاف اندیشه ها و افکار رایج بوده است و خداوند متعال گنجینه با ارزش لطف و آرامش و رحمت را در وجود زن قرار داده است، لذا این مقاله با عنوان «زن در اسلام» سعی دارد با توجه به دیدگاه اسلام به زن و مرد به عنوان مکملین یکدیگر و اهمیت نقش زنان به عنوان نیمی از پیکره ی اجتماع در شکل گیری و توسعه جوامع بشری، با هدف کلی به بررسی جایگاه و ارزش زن بر اساس قرآن مجید، روایات و احادیث بپردازد.
برای زیستن در این دهکده جهانی و رسیدن به توسعه پایدار نیاز به حضور فعال زنان و مردان لایق و کارآمد داریم و نادیده گرفتن نیمی از پیکره های اجتماع یعنی زنان ضربه ای بس مهلک بر پیکره توسعه پایدار فرود می آورد. بررسیهای به عمل آمده از قرآن مجید و احادیث حاکی از آن است که 40 آیه از قرآن مجید و 13 حدیث به مسایل اقتصاد و زنان، عدم خشونت علیه زنان، بهداشت زنان و تساوی آفرینش زن و مرد پرداخته است و این بیانگر آن است که قرآن مجید به عنوان کامل ترین کتاب آسمانی و پیشوایان دینی از زن و جایگاه مهم او در تمام سطوح جامعه آگاهی داشته اند و مسلمانان را به رعایت این نکات مهم ملزم نموده است.