لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:12
حضرت زکریا(ع)
شیوههاى تبلیغى حضرت زکریا(ع)
پیشتازى در خیرات عبادت خالصانه و سفارش به آنحضرت زکریا، پیامبرى از نسل سلیمان و پدر یحیى است که کفالت و سرپرستى مریم، مادر عیسى را نیز بر عهده داشت و خانوادهاش بیت تقوا، عفات و عبادت بود. نام این پیامبر الهى هفت بار در قرآن در سورههاى آل عمران، انعام، مریم و انبیا یادشده است. <قرآن مجید از زکریا تحت دو عنوان یاد کرده؛ یکى کفالت مریم و دیگر بشارت به تولد حضرت یحیى»(1) و همچنین خاندانش را به کار نیک و خشوع و دعا به درگاه حق ستوده است،
وَوَهَبْنا لَهُ یَحْیى وَأَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِى الخَیْراتِ وَیَدْعُونَنا رَغَباً وَرَهَباً وَکانُوا لَنا خاشِعِینَ؛(2)
و یحیى را بدو بخشیدیم و همسرش را براى او شایسته و آماده حمل گردانیدیم. زیرا آنان در کارهاى خیر شتاب مىنمودند و ما را از روى رغبت و بیم مىخواندند و دربرابر ما فروتن بودند.
وَزَکَرِیّا وَیَحْیى وَعِیسى وَإِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصّالِحِینَ؛(3)
و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را (یاد آر)، همگى از صالحان بودند.
شیوههاى تبلیغى حضرت زکریا(ع)
پیشتازى در خیراتفضاى حاکم بر آیات حکایتگر قصه زکریا و خاندانش فضایى آکنده از ایمان، تقوا، پایدارى و احسان است و یکى از صفات بارز این خاندان و در رأس آنها زکریا، شتاب در انجامدادن کارهاى نیکو است که شیوهاى از شیوههاى تبلیغ عملى نیز محسوب مىشود؛
إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِى الخَیْراتِ؛(4)
آنان در کارهاى خیر شتاب مىنمودند.
بهعبارت دیگر در روابط ایشان با همنوعان، همواره اصل نیکى، خدمت و احسان حاکمبود.
عبادت خالصانه و سفارش به آنعبادت و توجه باطنى خالص به خداى بزرگ حقیقتى است که مظاهر آن در اعمال و رفتارهاى اجتماعى جلوه گر مىشود و زکریا به خاطر خشوع باطنى و تضرع مخلصانه بهدرگاه الهى مىتوانست به انجامدادن خیرات و احسان به بندگان خدا همت گمارد؛
وَیَدْعُونَنا رَغَباً وَرَهَباً وَکانُوا لَنا خاشِعِینَ؛(5)
و از روى رغبت و بیم ما را مىخواندند و دربرابر ما فروتن بودند.
توکل و اعتماد زکریا به عنایات الهى نیز در اثر آن ایمان و خشوع بسیار چشمگیر بود؛
وَزَکَرِیّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِىفَرْداً وَأَنْتَ خَیْرُ الوارِثِینَ؛(6)
و زکریا را (یاد کن) هنگامى که پروردگار خود را خواند: پروردگارا، مرا تنها مگذار و تو بهترین ارث برندگانى.
او خود همواره به عبادت الهى سر گرم و حتى جایگاه مخصوصى بدان اختصاص داده بود. زمانى که ملائکه بشارت یحیى را برایش آوردند آن حضرت در محراب مشغول ابتهال و تضرع بود؛
فَنادَتْهُ المَلائِکَةُ وَهُوَ قائِمٌ یُصَلّى فِى المِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى؛(7)
پس در حالى که وى ایستاده در محراب خود دعا مىکرد، فرشتگان، او را ندا دردادند که؛ خداوند تو را به ولادت یحیى مژده مىدهد.
زکریا راهنما و مشوق دائمى مردم به نماز و دعاى پروردگار بود و حتى آنگاه که ازجانب خدا مأمور به سکوت گردید، مطابق برخى تفاسیر با اشاره، مردم را به نماز رهنمون شد.
قالَ آیَتُکَ أَلّاتُکَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیّاً * فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ المِحْرابِ فَأَوْحى إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَعَشِیّاً؛(8)
فرمود: نشانه تو این است که سه شبانه روز با اینکه سالمى با مردم سخن نگویى. پس از محراب بر قوم خویش درآمد و ایشان را آگاه گردانید که روز و شب به نیایش بپردازید.
گفتهاند که هر روز از غرفه خویش در هنگام نماز صبح و خفتن بیرون مىآمد و اذان مىگفت و بنىاسرائیل با او نماز مىکردند. چون وقت وعده خدا رسید و نتوانست با مردم سخن بگوید در زمان مقرر بیرون آمد و با اشاره آنها را اعلام کرد به نماز.(9)
بههر حال از جمله پیامهاى آیات فوق این است که این اسوه قرآنى همچون دیگر مبلّغان قرآنى، مردم را چه با سخن آشکار و چه با اشاره و نداى کوتاه به تسبیح و عبادت خداى یکتا سفارش مىکرده است.
جدول مشخصات و عناصر شیوههاى تبلیغ حضرت زکریا(ع)
ردیف
شیوهها
محل اجرا
نوعبیان
وسایل و ابزارها
زمینهها(عوامل موجبه)
هدف
میزانپذیرش
1
پیشتازى در خیرات
در همهجا
عملى
-
تخلّق پیامبر به ارزشهاى الهى
ترویج نیکىها
خوب
2
عبادت خالصانه و سفارش به آن
همهجا بهویژه محراب و مسجد
عملى
نمازجماعت، خطابه
-
تبلیغ عملى توحید
خوب
1 - خزائلى، اعلام قرآن، ص 349.
2 - انبیاء (21) آیه 90.
3 - انعام (6) آیه 85.
4 - انبیاء (21) آیه 90.
5 - انبیاء (21) آیه 90.
6 - همان، آیه 89.
7 - آل عمران (3) آیه 39.
8 - مریم (19) آیات 10 - 11.
9 - محمدباقر مجلسى، حیاة القلوب، ج 1، ص 380
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:39
فهرست مطالب
هشدار!
- اسلام استمداد می کند.
- انقلاب یاری می طلبد.
- خونهای پاک صدها هزار شهید ، خونبهای خویش را می خواهند.
- پیامبران از آدم تا خاتم عملکردها را نظاره گرند.
- امامان از علی (ع) تا مهدی (عج) به تماشای اعمال ما ایستادهاند و حسین (ع) فریاد «هل من ناصر ینصرنی» را تکرار میکند.
- از دخمههای تنگ و تاریک زندانهای اموی و عباسی ، ناله آزاد مردان بگوش میرسد.
- از بالای چوبه های دار ، از شکنجه گاههای اعصار مختلف تاریخ. «معذبین فی الارض» را تکرار میکند.
- هنوز فریاد ابوذرها از بیابان ربذه و آوای میثم تمَارها بر بالای چوبه دار و ناله حجربن عدی ها از «مرج عذرا» ما رابه بیداری و یاری میخوانند.
- از قلههای بلند غرب وزمهریر شبهای تار زمستان.
- از دشتهای سوختة جنوب و سموم آتشین تابستان.
- از سنگرداران بی سنگر و سنگر نشینان عارف و پاکباز جبههها ، پیک صبا پیام دارد.
- از سربازان گمنام مدرسةعشق و گم شده های باتلاقها ، هورها و رودخانهها و000
- از آنان که طعمة حیوانات صحرا شدند و برای همیشه از آنها خبری نرسیدو نرسید.
- از بسیجیان پا برهنه امام و امام بسیجیان پابرهنه.
- از پدران و مادران شهید داده ، و نوعروسان حجله سیاهپوش کرده.
- از آن کودکی که لبخند امید زندگی بر لبان معصومش خشکیده و دیدگان بر راه دارد.
- از ویرانههای بمباران گشته ، که عرصه گاه جغدها شد.
- از طلایهداران عشق و شهادت
- از آنان که نوار سرخ بسیجی بر پیشانی بسته و هستی خود را در طبق اخلاص و ایثار نهاده تا اسلام را پاسداری کنند.
- از دزفول قهرمان ، هویزة مظلوم ، چزابه ، بستان و آبادان و شلمچه و حلبچه شیمیایی شده و خرمشهر زخم خورده
- از ماورای مزرها ،فلسطین و لبنان ، افغانستان ، مصر و عراق و الاجزایر و هر گوشة دنیا که سربداران تاریخ ، پنچه در پنچه اهریمنان دژخیم افکنده و «هیهات منَاالذله» میسرایند.
- از مستضعفان تاریخ و میلیونها انسان که زیر آورهای ستم و بیداد با چشم کم فروغ و امیدوار تجربة تاریخی ، انقلاب ما را در این لحظات حساس می نگرند ، که آیا میتوانیم دستاوردهای آنرا حفظ کنیم یا نه ؟000 و برای دیگر مستضعفان چه میکنیم ؟000
- از آوارگان بیپناهی که تنده مآمن و مآوای خویش را «ام القرای جهان اسلام» یعنی ایران انقلابی میدانند.
از کعبةمجروح و دربند ، مدینة مظلوم و در اسارت.از کربلای خونین و قدس مغصوب و اسیر در چنگال یزدیان و یهودیان زمان. از زنده بگوران بدست دژخیمان صهیونیست.از نفرت زدگان شعار سراب گونة حقوق بشر واستکبار و امپرایالیسم و لیبرالیسم.از تازه رهیدگان از زندان مخوف و آهنین دیوار مارکسیسم.از آنانکه نویدهای علم گرایان را رؤیایی کاذب میبینند و در جستجوی نوری دیگرند.از آنانکه سایة سنگین و سیاه فقر و استثمار کمرشان را شکسته است.از کودکان خشکیده و گرسنه و بیمار آفریقا و دیگر دیار محروم جهان معاصراز آنان که قرنها حاکمیت جهل و جور را در مسیر انحرافی حکومتها با اندوه و تآسف تحمَل کردند و در رهگذر انقلاب اسلامی ما نشیتند تاره آوران این تحفةالهی را ببینند.از آنان که آوای انتظار سردادند که : «الیس الصبح بقریب» ؟از آنان که سپیده را دیدند و به تیره روزان نوید پایان شب سیاه را دادند.از آنان که گسترة صادق را در پهن دشت افق نظاره کردند و سرود مرگ سیاهی را زمزمه کردنداز آنان که ستارة اقبالشان در محاق تیره بختی افتاده بود و با ناباوری ، طلوع صبح صادق رهایی را جشن گرفتند: «فقطع دابرالقوم الذین ظلمو و الحمدلله رب العالمین»از آنان که رهبری بزرگ مردی از تبار رسولان خاتم پیامبران را به فال نیک گرفتند و روند تاریخ را به سوی کعبة آمال رهایی ، پویا دیدند.از شهدای پانزده خرداد ، قربانیان هفدة شهریوراز آنانکه در عید خونین بیست و دوم بهمن درخت انقلاب را با خون پاکشان به ثمر نشاندند و طومار رژیم ستمشاهی را در هم پیچیدند.از آنان که طی هشت سال دفاع مقدس انواع محرومیتها و مصیبتها را به جان خریدند و کشور عزیز ایران را پر از شقایق سرخ کردند و به این دل خوش داشتند که ما بمیریم اما چراغ اسلام روشن بماند.از آنان که عاشقانه رفتند تا اسلام و انقلاب بماند.از آن جوان معلول که تا واپسین لحظات حیات پر رنج و مصیبت خود رو در روی ما نشسته تا ببیند سرنوشت خونبهای همر زمانش ودست آورد پیکر در هم شکسته و بیمارش یعنی اسلام به چه سویی می رود ؟آری از همة این زبانها و قطره قطرة این خونها. و از امام امت اسلام ، اسوة وارستگان ، آن یگانه دهر ، آن پدر روحانی و فانی فیالله ،آن بزرگ پرچمدار اسلام ناب محمدی (ص) در روزگار حاکمیت کفر و ستم ، از خمینی کبیر (ره) و ازی خلف صالح و شاگرد برجسته او نمایندة حجت معصوم و نایب برحق حضرت بقیه الله الاعظم خامنهای عزیر (مد ظله العالی) ،آری ، از همه این زبانها و همة دلسوختگان اسلام ، این نهیب دردناک بگوش میرسد ،
ای مسئولان ، دو لتمردان ، کار گزاران ، قانونگذاران ، قضات ، مجریان -
ای علمای حوزهها ، دانشمندان ، نویسندگان ، زبانداران ، قلمداران -
ای معلمان ، مربیان ای پدرها ، مادرها !
ای همة کسانی که قلبتان برای اسلام و انقلاب و فرزندانتان میتپد ؟ هشدار !
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 61 صفحه
اشاره
باورم نمیشد! حتّی مسیح را هم؟! ولی باید حرف او را میپذیرفتم. او، فیلم «آخرین وسوسه مسیح»[1] را بیطرفانه معرفی میکرد. در فیلم «مصائب مسیح»[2] دیده بودم که کارگردان منطبق بر انجیل، قصه فیلم را با داستانپردازی مفصّلی پیش برده بود ولی مگر میتوان مسیح را هم تابع وسوسههای شیطانی معرّفی کرد؟ بعد از نقد «مصائب مسیح» آن جوان با چه آب و تابی از آرشیو مفصّل و تخصّصی فیلمهای هالیوودیاش صحبت میکرد. همچنین از تخصصش در فهم و نقد فیلمهای هنری و اصیل میگفت که انگار من گناهکارم که بدون نقد و بررسی «آخرین وسوسه مسیح» به نقد «مصائب مسیح» پرداختهام. یادم میآید همان جا با احتیاط به اوگفتم: «حتماً فیلم را خواهم دید ولی فکر نمیکنم فیلمی با چنین نامی، چندان بیطرف هم باشد و اساساً آیا میتوانیم هنر بیطرف داشته باشیم یا نه؟ باید دقّت کرد. اصلاً مگر میشود انسان در تعقّلش فکری کند که هم غیر رحمانی و هم غیر شیطانی باشد؟ فکری بیطرف! نمیدانم، باید هر دو بیشتر تأمل کنیم.»[3]
یادم میآید ناگهان مثل اینکه بادکنکی کنار گوشش ترکانده باشم، جا خورد و با انکاری متفکرانه گفت: «ولی فکر میکنم حتماً هنر بیطرف داریم و نمونة خوبش همین فیلم «آخرین وسوسه مسیح» است. باور نداری فیلم را ببین و خود قضاوت کن. » به او قول دادم که فیلم را با دقت خواهم دید و نتیجهاش را به شما ایمیل خواهم زد. فیلم را پیدا کردم و دیدم. امّا مثل اینکه عیسای این فیلم با عیسای «انجیل به روایت متّی» و «مصائب مسیح» خیلی تفاوت دارد. انگار اصلاً کارگردان و نویسنده، کتاب مقدس مسیحیان را مورد توجّه قرار ندادهاند! سراغ مجلّات و سایتهای مسیحی و سینمایی رفتم و هرچه توانستم در مورد داستان فیلم و کارگردان و نویسندهاش، مطالبی جستجو و جمع آوری کردم. برای تکمیل کار، مطالبی هم در مورد نگاه کلی هالیوود به دین اسلام و پیامبری داشتم. به نظرم رسید بتوانم صفحاتی از مجله را به یک موضوع مهم ولی کمتر کار شده: «وحی و پیامبری از دیدگاه هالیوود» اختصاص دهم که جامعه ما را هم ـ به دلیل دینی بودنش ـ به شدت تحت تأثیر قرار داده است؛ ولی متفکرینمان کمتر به این مهم پرداختهاند. در مسیر تحقیق، با هر کدام از دوستان که روبرو میشدم، از استاد حوزه و دانشگاه تا طلبه و دانشجو و دانشآموز، همه بسیاری از این فیلمهای هالیوودی را دیده بودند ولی به تعمّق جدی نپرداخته بودند و هر کدام حرفهایی در دل داشتند، ولی در فکرِ قلمی کردن و تأمل دقیق در آنها نبودند. نمیدانم، شاید کارهای بسیار مهمتری داشتند از بررسی تأثیر سینما، این «رسانه جاعل» بر موضوعی به اهمیّت وحی و پیامبری.[4]
در جستجوی ریشهها
مطمئن بودم فیلمی چون «آخرین وسوسه مسیح» از آسمان به زمین نیافتاده است، یا مثلاً فیلمی چون «ده فرمان»[5] - که با قباحت تمام به حضرت موسای قبل از پیامبری نسبتهای ناروایی میدهد - از رود نیل گرفته نشده است. باید جستجو میکردم که بفهمم چرا در انیمیشن «شاهزاده مصر»[6]، حضرت موسی (ع) در ابتدای فیلم حتّی با تفکر خداپرستی هم آشنا نیست و یک جوان لذتطلب بیکار به تصویر کشیده شده است! باید درک میکردم که چرا پیامآوران و منجیان جدید هالیوود به شدت با بودیسم و هندوئیسم پیوند خوردهاند.[7] میدانستم اگر کاری نکنم فردا، روزی فرزندم تحت تأثیر این کارتونها و فیلمها همین تصویر از پیامبران را، وحی منزل تلقی خواهد کرد و سر کلاس «معارفش» کارتون جدیدتر هالیوود در مورد فلان پیامبر بزرگ را با بَغل دستیاش رد و بدل خواهد کرد و دو نسل دیگرم از پیامبری، فقط همان را در ذهن میپروراند که اربابان هالیوود خواستهاند. تصمیم گرفتم ریشههای نگاهِ هالیوود به وحی و پیامبری را مورد تعمق بیشتری قرار دهم تا انشاء الله در تصویر سازیهای آینده خود و دیگران از پیامآوران وحی، توجه دقیقتری به فضای اطراف هم داشته باشیم.
بیتردید هالیوود مجموعه شرکتهای بزرگ فیلمسازی آمریکایی است و اکثر آمریکاییها مسیحی هستند، پروتستان و کاتولیک. امّا اقلیتهای دیگری هم در آمریکا مؤثرند. مسلمانان، یهودیان و بودائیان. باید سهم هر یک را در مسیر این فیلمپردازیها دقیقاً مشخص میکردم. یقین داشتم که نمیتوانم از روی مقدار جمعیت هر کلام، تأثیرشان را بفهمم؛ بلکه باید از مقدار قدرت مادی و فنی و تکنیکی و خصوصاً نفوذشان بر هالیوود به داوری منصفانهای برسم. پس چنین یافتم که یهودیان نقش اول را در انگارهسازیای هالیوود دارند. (به گفته اساتیدی چون مارک وبر آمریکایی و محمد الغیطی مصری و شمس الدین رحمانی ایرانی یهودیان 90 درصد بر هالیوود تسلط دارند.[8]) سپس مسیحیان پروتستان خصوصاً صهیونیستهای مسیحی و پس از آن کاتولیکها، بعد از آنها بودائیان و هندوها و کمی هم مسلمانان و سایر مذاهب شرقی. نکته محوری که یافتم این بود که در این ترتیببندی سهم «حقانیت تفکرات» در حد صفر است و میزان قدرت و ثروت و نفوذ در سیاستگذاریهای فرهنگی و سیاسی آمریکا و بالتبع هالیوود حرف اول را میزند؛ البّته لازمة جهان شکاک و نسبیگرا و سود محور غربی هم، چیزی جز این نیست و در چنین دنیایی است که شیطانپرستان هم دارای پیامبری یهودی میشوند به نام « آنتوان لوی » و یا روشنفکران ادعای تجربهای درونی بهتر از پیامبران میکنند و خود را پیامبران عصر مدرن مینامند، یا ادیان جدیدی چون رائیلیان و بودیسم یهودی (یهودیت بودیستی) و کابالیسم[9] (عرفان یهودی ممزوج به مناسک مشرکانه)و ... پدید میآیند و یا پیغامآوران ما شیینیم و تکنولوژی یا فرازمینیها در فیلمهای مختلفی خود را به رخ بشر معاصر میکشند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات34
«مقدمه»
اولین انسانی که پای برعرصه وجود نهاد وزندگی را درزمین آغازید، پیامبری از پیامبران خدا بوده است. این سخن را می توان از ویژگیهایی که قرآن کریم برای وی می شمرده دریافت: به یقین خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را برمردم جهان برتری داده است
و]خدا[ همه اسما را به آدم آموخت
سپس آدم ازپروردگارش کلماتی را دریافت کرد
هم چنین به استناد ادله ای که درباب ضرورت وجود وحی و رسالت درزندگی انسان، درگفتار پیشین گذشت، نیز می توان این ادعا را – که اولین انسان پیامبر بوده است، ثابت کرده؛ زیرا او نیز برای رستگاری خویش نیاز به امداد الهی داشته است. از آن روز تا کنون بشر همواره مورد لطف الهی بوده است و پیامبران الهی برای راهنمایی اوپیاپی آمده اند:
درتورات ، انجیل و قرآن کریم، تنها به نام برخی از این پیامبران و داستان زندگانی آنان اشاره شده است.
ما هم چنان که به نوح و پیامبران بعد از او وحی کردیم، به تو ]نیز[ وحی کردیم و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان ]نیز[ وحی نمودیم و به داود زبور بخشیدیم و پیامبرانی را ] فرستادیم[ که درحقیقت ]ماجرای[ آنان را پیش تر برتو حکایت نمودیم و پیامبرانی که ]سرگذشت[ ایشان را برتو بازگو نکرده ایم .
برخی از این فرستادگان، کسانی بوده اند که خداوند ایشان را برمی انگیخت تا قوم و قبیله ای را از انحراف عقیدتی یا اخلاقی و اجتماعی ویژه ای که بدان دچار شده بودند، برهانند. اینان طبیبانی برای آن بیماران بودند و بیش از این رسالتی نداشتند . رسالت این گروه از پیامبران به مکان و زمان خاصی محدود می شد و پیام جهان شمولی نداشتند.