بخش کوچکی از مقاله
حیات طیبه و حیات خبیثه
مهمترین و کاملترین تعریفی که در میان تعاریف متعدد از دین در فلسفه دین وجود دارد این است که «دین، راه و روش زندگی است». پس دین، یعنی سبک زندگی. اکنون قاعده برعکس است، یعنی با اصالت یافتن انسان، حق انسان موجب شکلگیری حدود و ثغور زندگی شده است و این حدود، سبک و استیل زندگی را شکل میدهند. وقتی استیل و سبک زندگی شکل گرفت اکنون آن زندگی یک دین است: «سبک زندگی به مثابه دین». پس سبک زندگی بورژوایی، به تنوع و تکثر دینِ برآمده از آن میانجامد، از اینجا پلورالیسم دینی و کثرتگرایی در دین، مبتنی بر کثرت در سبک زندگی پدید میآید.
حال اگر به جای این که سبک زندگی را منشأ دین بدانیم، دین را منشأ سبک زندگی بشناسیم، قاعده تغییر میکند و اصالت از آن خدا می شود نه بشر. در این صورت، به تعبیر غربیها، سوپرپارادایم «تئوئیسم»رقم میخورد. وقتی اصالت خدا مطرح باشد، حق از آن خداست نه غیر خدا، یعنی غیر خدا حق ندارد حدود را تعیین کند. برخی از حدود الهی سلبی هستند مانند «ربا نخورید» و برخی ایجابی مانند «روزه بگیرید». مرجعی که این حدود را وضع کرده، ابتدا حق با اوست و حقوق او مقدم بر حقوق دیگران است. پس وقتی اصالت از آن خداست و خدا، محور است، حقوق الهی مطرح میشود. حقوق الهی در قالب حدود الهی، که در قواره دین ظهور و بروز مییابد. چون خدا یکی است، پس حق او نیز واحد است. حق واحد یک خدا، به یک دین منتهی و منتج میشود «إنّ الدینَ عِندَ اللهِ الإسلام» از یک دین واحد با احکام و حدود مشخص، یک سبک و روش زندگی پدید میآید و بر این مبنا پلورالیسم دینی شکل نمیگیرد.
سیر حرکت از Humanism (اومانیسم) تا Human Rights (حقوق بشر)، سپس سبک زندگی بورژوایی، و در نهایت دینِ زمینیِ متکثر مبتنی بر آن سبک زندگی، در تلقی دینی به «حیات خبیثه» معروف است، چون ریشه در شرک و عدم توحید دارد و کسی مانند بشر با خدا شریک و حتی جایگزین شده است. ضمن اینکه با نفی حدود الهی، او خود، حد و حدود مشخص کرده است. اما سیر حرکت از خدامحوری به حقِ خدا، و سپس به دین، و در نهایت به سیره و روش زندگیِ برآمده از دین حنیف، «حیات طیبه» نامیده میشد. بنابراین در سبک زندگی بورژوایی، سبک زندگی به مثابه دیناست، اما در اسلام، دین به مثابه سبک زندگی است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:7
تعریف خمسموارد خمسمصارف خمس
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:14
لـحـن آیـات اخـیـر این سوره , با سوره هاى مدنى هماهنگ است , ولى صدر آن ,با سوره هاى مکى موافقتر است , اما به هرحال ما مجموع آن را طبق مشهور مدنى ,تلقى مى کنیم .
از نظر محتوا, این سوره را مى توان به چند بخش تقسیم کرد:.
1ـ آغاز سوره که از توحید و صفات و افعال خدا بحث مى کند.
2ـ به دنبال آن , با استفاده از علم خداوند, به مردم هشدار مى دهد که مراقب اعمال پنهان و آشکار خود باشند و سرنوشت اقوام پیشین را فراموش نکنند.
3ـ در بـخش دیگرى از سوره , سخن از معاد است و این که روزقیامت روز((تغابن )) و مغبون شدن گروهى و برنده شدن گروه دیگرى است (نام این سوره نیز ازهمین گرفته شده).
4ـ در بـخـشـى دیـگـر دسـتور به اطاعت خدا و پیامبر(ص ) داده و پایه هاى اصل نبوت را تحکیم مى بخشد.
5ـ آخرین بخش سوره , مردم را به انفاق در راه خدا تشویق مى کند و از این که فریفته اموال و اولاد و هـمـسران شوند برحذر مى دارد, و سوره را با نام و صفات خداپایان مى دهد همان گونه که آغاز کرده بود.
فضیلت تلاوت سوره :.
در حدیثى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((کسى که سوره تغابن را در نمازفریضه اش بخواند شفیع او روزقیامت خواهد شد, و شاهد عادلى است در نزدکسى که شفاعت او را اجازه مى دهد, سپس از او جدا نمى شود تا داخل بهشت گردد)).
بـدیهى است این تلاوت باید توام با اندیشه باشد اندیشه اى که محتواى آن رادر عمل منعکس کند, تا این همه آثار و برکات بر آن مترتب گردد.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.
(آیـه )ـ ایـن سـوره نـیـز بـا تسبیح خداوند آغاز مى شود, خداوندى که مالک و حاکم بر کل جهان هستى , و قادر بر همه چیز است .
مـى فـرماید: ((آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است براى خدا تسبیح مى گویند)) (یسبح للّه مـا فى السموات ومـا فى الا رض ).
سپس مى افزاید: ((مالکیت و حکومت از آن اوست )) (له الملک ).
((و (به همین دلیل ) تمام حمد و ستایش نیز به ذات پاک او برمى گردد)) (وله الحمد).
((و او بر همه چیز تواناست )) (وهو على کل شى قدیر).
(آیه )ـ سپس به امر خلقت و آفرینش که لازمه قدرت است اشاره کرده ,مى فرماید: ((او کسى است که شما را آفرید)) (هو الذى خلقکم ).
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
فهرست مطالب:
مقدمه
کلیات
تعاریف ، توضیحات
موضوع تربیت واخلاق:
قلمرو تربیت واخلاق
جایگاه تربیت واخلاق در اسلام
نقش تربیت واخلاق در ساختار شخصیت انسان
مقدمه
پرورش فضائل اخلاقی یکی از مهمترین اهداف والای سعادت رسالت پیامبران خدا بوده است تا انسان در مسیر کمال که علت نهایی آفرینش است. فلاسفه واندیشمندان حتی پیروان مکتبهای مادی نیز هر یک با بینش واهداف خاص خود از تربیت واخلاق سخن گفته واصول وروشهایی را برای آن ارائه داده اند، که این خود بیانگر اهمیت وسرنوشت سازبودن این مساله برای انسان در هر شرایط وهمه جوامع است.
اخلاق وتربیت اسلامی، با ویژگی خاص وبعد متعالی خود تضمین کننده سعادت انسانها در همه عصرها و ره توشه همه ره پویان راه کمال است وفراگیری علمی و تخلق عملی به آن شیوه منطقی ودر چهار چوب برنامه های آموزشی وتربیتی امری ضروری ولازم است
کلیات
تعاریف ، توضیحات
در این بخش نخست به بیان مفاهیم وتعاریف واژه های (تعلیم ، تربیت واخلاق) می پردازیم.
تعلیم ) تعلیم به معنی آموختن، یعنی انتقال معلومات از معلم به متعلم است ودر تعریف آن گفته اند (پرورش نیروی فکری وبعد عقلانی انسان) وبه تعبیر دقیقتر = (فراهم آوردن زمینه برای رشد وشکوفایی استعدادهای ذهنی انسان یا (ایجاد خلاقیت وابتکار در فکر ونیروی اندیشه انسان تربیت ) تربیت مورد باب تفصیل از ماده (ربی ، یربو) به معنی رشد است وتربیت یعنی رشد دادن معنای اصطلاحی تربیت عبارت است از (رشد دادن یا فراهم کردن زمینه رشد وشکوفایی استعداد ها وبه فعلیت رساندن قوای نهفته یک موجود) وبدن ترتیب تربیت به انسان اختصاص ندارد ودر مورد هر موجودی که قابلیت رشد داشته باشد، صادق است وهرگاه در مورد انسان به کار رود که کلید ابعاد وجودی وی را شامل می شود.
اخلاق) اخلاق جمع (خلق و خلق) است که به شرح یکی از آنها می پردازیم . خلق عبارت است از سیمای باطنی و هیات راسخ نفسانی که به موجب آن افعال نیک وبه اختیاری بدون تکلف وتامل از انسان صادر شود.
اما در خصوص تربیت معنوی واخلاقی قرآن کریم از واژه (تزکیه) ومشتقات آن استفاده کرده است.
مفهوم تزکیه رشد دادن واصلاح و پاکسازی است. به کارگیری این واژه در تزکیه نفس، ناظر به پاکسازی آن از رذیل وآراستن آن به فضائل ورشد دادن در جهت صلاح وکمال شایسته انسان است که این معنی بر تربیت دینی مورد توجه قرار گرفته است.
بدین ترتیب واژه (تزکیه) فراگیرترین واژه ای است که قرآن در مورد تربیت اخلاقی به کار برده، هرچند واژه های قرآنی دیگر چون (رشد) و (هدایت) را نیز می توان به نوعی ناظر به تربیت معنوی اخلاقی دانست.
علاوه بر این در روایات از واژه های (تهذیب)، (تادیب)، (تنزیه) و (تطهیر) نیز به منظور تربیت اخلاقی استفاده شده است. همه این تعبیرات به یک حقیقت، یعنی پاداش وتزکیه نفس اشاره دارد.