نوع فایل: word
قابل ویرایش 109 صفحه
جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی
چکیده:
اصطلاح هوش که در زمان ما به صورت عادی مورد استفاده قرار میگیرد، تا شروع قرن بیستم در فرهنگهای لغت نیز کمتر به آن پرداخته میشد و اکثرا آن را تحت عنوان قوای عقلانی میشناختند و جداگانه مورد بررسی قرار نمیدادند. در واقع باید گفت آلفرد بینه مفهوم هوش به گونهی امروزی را مورد استفاده قرار داد و پس از او تا کنون مطالعه و بررسی هوش پیشرفت فراوانی داشتهاست. با این همه امروز نیز در تعریف هوش وحدت نظر وجود ندارد و هر گروهی تعاریف خود را متوجهی جنبهای از هوش میدانند. برخی از تعاریف هوش بر ظرفیت کلی برای یادگیری و حل مساله یعنی ماهیت منطقی هوش تاکید دارند و برخی تواناییهای آن را در عملکرد زندگی میشناسند. آنچه که تحت عنوان هوش منطقی یا هوش و استعداد تحصیلی معرفی میشود ویژگیهایی است شامل توانایی استدلال، استنتاج، خلق فرضیه و اصولا بهرهمندی از نگاهی عموما معقول به زندگی است. باید اذعان نمود که هوش خصلت مطلقی نیست که در بدو تولد ایجاد شده باشد و در طول زندگی ثابت بماند بلکه به طور کلی هوش در مرحلهای از دوران کودکی تجلی مییابد و در طول زندگی دوران شکوفایی دارد و یا به تدریج رشد میکند و یا کاهش مییابد. در کنار هوش منطقی توجه به حالات هیجانی انسان در زمینههایی مانند انگیزش، تعاملات اجتماعی، خودتنظیمی و سلامت روانی در قرن بیستم مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است فلذا هوشهای دیگری مطرح شده که بر عوامل غیر شناختی تکیه دارند. یکی از این هوشها، هوش هیجانی است که برای اولین بار در سال 1990 توسط «سالوی» و «مایر» دو نفر از روانشناسان آمریکایی معرفی شد. آنها اعلام نمودند انسانها موجودات صرفا منطقی یا عاطفی نیستند بلکه هم منطقی و هم عاطفیاند. دانیل گلمن روانشناس معروف در سال 1995 در کتاب پرفروش خود تحت عنوان "هوش هیجانی" هوش هیجانی را ترکیبی از پنچ مهارت؛ شناخت هیجانهای خود، کنترل هیجانهای خود، برانگیختن و به هیجان آوردن خود، شناخت هیجانهای دیگران و تنظیم روابط با دیگران معرفی نمود. این پژوهش ضمن بررسی رابطهی هوش منطقی و هوش هیجانی در دانشآموزان نخبهی شاغل به تحصیل در مراکز تهران سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد)، اثر آن را نیز روی پیشرفت تحصیلی بررسی نموده است. نتایج حاصله نشان میدهد دانشآموزان نخبه از هوش منطقی و هیجانی بالاتر از استاندارد برخوردارند و اکثرا نیز پیشرفت تحصیلی قابل توجه دارند به گونهای که اکثر پذیرفتهشدگان ردههای بالای کنکور سراسری کشور از میان این دانشآموزان است. نحوهی انتخاب این دانشآموزان جهت تحصیل در مراکز سمپاد عمدتا بر اساس پیشرفت تحصیلی و کسب نمرات بالا انجام میگیرد. البته در آزمونهای به عمل آمدهی قبل از ورود به مراکز مذکور، به نوعی هوش و استعداد تحصیلی آنها نیز ارزیابی میشود ولی ملاک اصلی جدا نمودن آنها از سایر دانشآموزان به طور عمده متوجه کسب نمرات بالا و موفقیتهای تحصیلی مربوطه است. در این پژوهش معدل اخذ شدهی دانشآموزان در سالهای قبل (که در این مراکز اخذ شده باشد) را ملاک پیشرفت تحصیلی دانسته فلذا دانشآموزان سال اول راهنمایی که معدل آنها در مدارسی به جز مراکز سمپاد به دست آمده از پژوهش مستثنا شدهاند و همچنین دانشآموزان دورهی پیشدانشگاهی به لحاظ عدم امکان دسترسی و فارغالتحصیل شدن آنها از این مراکز (اگرچه برای ورود به دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در زمرهی مراکز سمپاد این دوره را طی میکنند) در پژوهش قرار نگرفتهاند. به طور کلی در این پژوهش رابطهای قوی و معنادار بین هیچ یک از دو مولفههای هوش منطقی، هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی (که بررسی رابطهی دو به دوی آنها مفروضات پژوهش بودهاست) به دست نیامدهاست و صرفا رابطهای ضعیف بین هوش منطقی و پیشرفت تحصیلی در مقاطع راهنمایی و متوسطه وجود داشتهاست. بر این اساس این پژوهش نشان میدهد که اتکای موفقیت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان نخبه (مراکز تهران) عمدتا متوجه چیزی جدای از هوش منطقی و هوش هیجانی است و شاید بتوان استفادهی گسترده از حافظه را ملاک و اساس گرفت. به معنای دیگر این پژوهش نشان میدهد که جدا شدن دانشآموزان نخبه از سایر دانشآموزان بیشتر بر پایهی محفوظات قویتر و استفادهی گستردهتر از حافظه شکل گرفتهاست.
پیشگفتار:
تعلیم و تربیت نخبگان و افراد مستعد در کشور ما دارای ریشههای تاربخی عمیق و طولانی است. از آن حیث میتوان از ریشههای تاریخی سخن گفت که مراکز تعلیم و تربیت و حوزههای آموزشی به گونهای برنامهی آموزشی را ترتیب داده بودند که متعلم محور برنامهها قلمداد میشد یعنی آن چیزی که در دورههای فعلی به منزله بهترین اقدام آموزشی ویژه برای افراد نخبه قلمداد میشود. اجرای برنامهای که در آن یادگیرنده محور باشد، مستلزم شناسایی میزان هوش و توانای او برای یادگیری است و برای انجام آن ناگزیر بودند ملاکها وآزمونهایی را اجرا نمایند تا تراز هوشی متعلم معلوم و روشن شود. جمعآوری این ملاکها وآزمونها و خصایص و بررسی تحلیلی آنها بنیادیترین اقدام مطالعاتی و تحقیقاتی در قلمرو روانشناسی افراد نخبه و با استعداد به شمار میآید.
گسترهی این پیشینهی قوی به نظام آموزش و پرورش فعلی و رسمی کشور با نشانههای تردید مواجه است. در نظام رسمی و دولتی آموزش و پرورش موجود افراد عادی و برتر از نظر دارا بودن میزان هوش و استعداد تحصیلی به یک صورت مورد توجه بودهاند که نتیجهی آن گم شدن نیازهای اساسی دانشآموزان نخبه است. تشکیل سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان پاسخی اولیه به این نیاز بود تا برای این گروه از دانشآموزان برنامهریزی آموزشی مستقل و برتری تدارک شود. اکنون که چندین سال از تشکیل این سازمان میگذرد و مجموعهی فارغالتحصیلان آن در زمرهی طیف وسیعی از مدیران قرار دارند نیازهای بعدی وجدیتری برای انجام پژوهشها رخ مینماید که روابط بین هوش و استعداد تحصیلی و نوع دیگری از هوش که در دوران اخیر تحت عنوان "هوش هیجانی " نامگذاری و اثربخشی آن مورد عنایت جدی قرار گرفته است با مقولهی مهم پیشرفت تحصیلی، مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد. در این پژوهش تلاش شدهاست آخرین یافتهها در مورد هوش منطقی (هوش و استعداد تحصیلی) و هوش هیجانی بررسی و رابطهی آنها با هم در میان دانشآموزان نخبهی شاغل به تحصیل در مراکز تهران سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان تحقیق و اثرات آنها روی پیشرفت تحصیلی معلوم گردد. بدون شک بخش عمدهای از مدیران سرزمین ما در گذشته و حال و آینده از میان این دانشآموزان انتخاب میگردند و دو عنصر اساسی هوش منطقی و هوش هیجانی هریک در قلمروی مستقل، ابزار اصلی مدیریت نوین به شمار میآیند. فقدان هریک از این عناصر در مدیران و یا عدم تبیین هرکدام می تواند منشا مشکلات در حیطهی مدیریتی شود. شروع پژوهش اساسی در این خصوص، باید از مراحل اولیهی تحصیل آغاز گردد، اما این پژوهش دورهی ابتدایی تحصیلی را به لحاظ آنکه امکان ارزیابی و سنجش هوش هیجانی در آن فراهم نیست و احتمالا ارزیابی هوش منطقی نیز در دورهی ابتدایی تحصیلی به درستی امکانپذیر نیست، انتخاب ننموده است و دو مقطع راهنمایی تحصیلی و متوسطه برای پژوهش اساس قرار گرفته اند. امید است نتایج این پژوهش که ادعا نمیشود در آن عیب و ایراد نباشد، مورد استفادهی سایر پژوهشگران و برنامهریزان آموزشی دانشآموزان نخبه قرار گیرد.
مقدمه:
بیشک معطوف شدن نگاههای والدین وجامعهی آموزشی کشور به برآورده ساختن نیازهای علمی دانشآموزان نخبه سبب شده است تا نیازهای روحی این دسته از افراد در بین مشکلات گوناگون کمرنگ شود. اگر خصوصیاتی نظیر گذشت، همدلی، شوخ طبعی، کمک به دیگران، درک ضعف خود و دیگران، عدالتخواهی، رازداری، کنترل خشم و احساسی بودن را از جمله ویژگیهای هوش هیجانی یا هوش اجتماعی بدانیم، ضرورت دارد که در سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان که متولی جذب و پرورش دانشآموزان نخبه و مستعد کشوراست و مدیران آینده را تربیت می نماید بررسیهایی در تبیین نقش هوش هیجانی به عمل آید. در مراحل جذب و پذیرش دانشآموزان نخبه در مدارس سازمان مذکور، میزان هوش منطقی(شناختی) دانشآموزان، در آزمونها سنجیده می شود ودر طول تحصیل نیز اغلب تلاشها پیرامون هوش منطقی و بهرهگیری از آن در پیشرفت تحصیلی شکل می گیرد و بر همین اساس نیز ارزیابی پیشرفت تحصیلی انجام میشود در حالیکه جریان هوش هیجانی، به صورت ویژه در این دانشآموزان خود نمایی میکند وبه همین علت است که طی سالیان اداره این مدارس، جهت توجه به این دسته از نیازهای درونی، اقداماتی مانند: المپیادهای ورزشی، طرح پروژههای دانشآموزی، ابداعات و خلاقیت در زمینه علوم انسانی در برنامهها گنجانده شدهاند. سنجشهایی در توضیح رابطهی هوش هیجانی وهوش منطقی با پیشرفت تحصیلی در دنیا و ایران به عمل آمده و اغلب معنادار بودن رابطه را نتیجه دادهاست. این پژوهش نیز در نظر دارد، تاثیر هوش منطقی (شناختی) وهوش هیجانی را به تفکیک دانشآموزان راهنمایی و متوسطه (مراکز تهران سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان ) در پیشرفت تحصیلی آنها بررسی نماید و برتری و میزان تاثیر هریک را نشان دهد. پژوهشهایی از این نوع، در واقع به روانشناسی شخصیت می پردازند که خود زمینهی مناسبی برای تصمیم گیری (عنصر اصلی مدیریت نوین) می باشد. نکتهی مهم این است که ویژگیهای مثبتی همچون هوش منطقی و هوش هیجانی، خود، تولید کنندهی موفقیت نیستند، اما «واقعیت این است که اسنادهای مثبت می توانند در دراز مدت عامل پیشبینی کنندهی خوبی برای موفقیت باشند» (سیاروچی وهمکاران،1384: 38). موفقیت تحصیلی در مدرسه، مانند بسیاری دیگر از موفقیت ها، متاثراز ویژگیهای مثبت شخصیتی است؛ ضمن توجه به این اصل که چگونه ودر چه زمانی از این عوامل مثبت استفاده شود.
بیان مسئله پژوهش (پایههای نظری):
وجود هوش هیجانی واحساسی در کنار هوش منطقی واقعیتی انکارناپذیر در انسان است و دو نیم کرهی چپ و راست در مغز به ترتیب نیم کرهی چپ (مواردی از قبیل استدلال، مهارتهای علمی، خواندن، مهارتهای ریاضی وغیره) مربوط به هوش منطقی و نیمکرهی راست مربوط به هوش هیجانی (مواردی نظیر علاقهیشادی، ترس تحقیر، خشم شرم، انزجار گناه، عزت نفس، خود شکستگی، انگیزهی مثبت وغیره) است. هوش منطقی ساختارهای منطقی وریاضی و فنی را شکل می دهد وهوش هیجانی توانایی آگاه بودن از خود، درک وفهم خود ودیگران، توانایی مواجه شدن با هیجانهای شدید ومدیریت خود و توانایی انطباق با تغییرات و حل مشکلات (با ماهیت اجتماعی وفردی) است. علاوه بر تقسیمبندی هوش، به دوحیطهی هوش منطقی و هوش هیجانی، در تقسیمبندیهایی دیگر، هوش به دو بخش عمومی و خصوصی و یا در سه حیطه و گروه؛ تربیتی (تحصیلی)، تحلیلی و کاربردی نیز بیان گردیدهاست. در تعریف سه نوع هوش گفته میشود «هوش تربیتی (تحصیلی)،کمیتی است که سبب موفقیت تحصیلی میشود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی به شمار می رود. افراد با هوش (تحصیلی) نمرههای بهتری در دروس خود می گیرند و پیشرفت تحصیلی چشمگیری نسبت به کودکان کم هوش دارندو هوش (تحلیلی)،توانایی استفاده از پدیدههای رمزی و یا قدرت و رفتار مؤثر و یا سازگاری با موفقیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالات وکیفیات محیط است. شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش به وسیله دیوید وکسلرروانشناس آمریکایی، پیشنهاد شدهباشد که بیان میکند؛ هوش تحلیلی یعنی تفکر عاقلانه، عمل منطقی ورفتار مؤثر در محیط و هوش (کاربردی) ،پدیده ای است که از طریق تستهای هوش سنجیده می شود وهوش منطقی ،با در دست داشتن سن عقلی که شاخص هوش در سن معین است ونیز سن تقویمی،می توان بهره ی هوشی(شاخص هوش منطقی ) را محاسبه کرد. نسبت بین سن عقلی به سن تقویمی این میزان را به دست می دهد» (سایت الکترونیکی وزارت آموزش وپرورش، تعریف هوش:1). البته با پذیرش قطعی این موضوع که هوش یک پدیدهی ذهنی وانتزاعی وکیفیتی است وتبدیل آن به کمیت و عدد و رقم، تلاشی است که اگرچه در نگاه اول عینی و عملی به نظر میرسد اما فرآیندی است فوقالعاده دشوار و با خطاهای زیاد. با این وجود امروزه، بر اساس ابزار اندازهگیری که ابتدا توسط " بینه سیمون" در سال 1905 و به دنبال آن تهیه واستاندارد شدن مقیاس "استنفرد- بینه" در سال 1916 در آمریکا ومقیاس هوشی "ریون" که غالباً در شکل تستهای آزمون معرفی شدهاند، بهره هوشی یا هوش منطقی سنجیده و اندازهگیری میشود و نمراتی را در هفت گروه (کمتر از 70، بین 70 تا 79، 80 تا 89، 90 تا 109، 110 تا 119، 120 تا 139 و بالای 139) بر حسب نوع آزمون به خود اختصاص می دهد. در این پژوهش نیز اندازهگیری هوش منطقی، بر اساس آزمو ن "ریون" خواهد بود. در توصیف هوش هیجانی، نویسندگان و متفکران تلاشهای در خور توجهی را برای بیان و تعریف این دسته از فعالیتهای وجودی انسان به کار گرفته اند. « گولمن طی مصاحبهای با جان انیل (1996) هوش هیجانی را چنین توصیف می کند: هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن واستفاده از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی است. توانایی ادارهی مطلوب خلق وخوی و وضع روانی وکنترل تکانشهاست. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند. همحسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست. مهارت اجتماعی یعنی خوب تاکردن با مردم وکنترل هیجانهای خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق هدایت آنان است » ( جلالی، 1381: 92).گولمن معتقد است که هوش منطقی در بهترین حالت خود فقط بیست در صد از موفقیت های زندگی است،هشتاد درصد موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است وسرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارت هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهد. نظریه پردازان می گویند که هوش هیجانی به ما می گوید که چه کار می توانیم انجام دهیم، در واقع هوش هیجانی یعنی داشتن مهارت هایی تا بدانیم چه کسی هستیم وچه افکار،احساسات،عواطف ورفتاری داریم،یعنی شناخت عواطف خود ودیگران تا بتوانیم براساس آن رفتاری مبتنی بر اخلاق وشایستگی داشته باشیم. البته دو حیطهی هوش منطقی و هوش هیجانی، در وجود انسان، با یکدیگر ارتباط ارگانیکی وتنگاتنگی دارند وکلیهی فعالیتهای انسان، از آنها تاثیر میپذیرد. موفقیت و پیشرفت تحصیلی به عنوان یک متغیر وابسته، تحت تاثیر متغیرهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و روانشناختی و غیره میباشد. به عبارت دیگر موفقیت تحصیلی به عنوان یک پدیدهی رفتاری، نتیجهی کنش متقابل بین حالات درونی فرد و محیط خارج است. به این معنا که به دو عامل هوش(هوش منطقی و هوش هیجانی ) و شرایط محیطی که نسبت به یکدیگر تاثیر متقابل دارند وابسته است، فلذا میزان تاثیر هریک از متغیرهای هوش منطقی، هوش هیجانی، و پیشرفت تحصیلی به صورت دو به دو، در این پژوهش انجام خواهد شد.
فهرست مطالب:
فصل 1-مقدمه پژوهش
1- مقدمه
2- بیان مسئله پژوهش
3- اهمیت وضرورت مسئله پژوهش
4- اهداف پژوهش
5- پرسش های اصلی پژوهش
6- تعریف متغیرهای پژوهش
فصل 2- بررسی پیشینهی پژوهش
مقدمه
1- هوش منطقی
1-1-مفهوم کلی هوش
1-2-عامل وراثت و محیط –تاثیر گذار بر هوش
1-3-هوش منطقی و سنجش آن
2- هوش هیجانی
2-1- تعریف هیجان
2- 2- ظهور وپیدایش هوش هیجانی
2-3- تعریف وسرشت هوش هیجانی
2-4- تاثیر هوش هیجانی در زندگی و موفقیت ها
2-5- تاریخچه هوش هیجانی
2-6- هوش هیجانی و اندازهگیری و سنجش آن
2-6-1- آزمونهای عملکردی هوش هیجانی
2-6-2- آزمونهای خود سنجی هوش هیجانی
3- پیشرفت تحصیلی
3-1- تعریف مفهومی پیشرفت تحصیلی
3-2- آزمونها و پیشرفت تحصیلی
3-3- کمآموزی و پیشرفت تحصیلی
3-4- ارزشیابی پیشرفت تحصیلی
3-5- عوامل فردی، آموزشگاهی وخانوادگی واجتماعی مؤثر بر پیشرفت تحصیلی
4- هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی
5- هوش منطقی و پیشرفت تحصیلی
6- هوش منطقی و هوش هیجانی
7- آشنایی با سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد)
فصل 3- روش پژوهش
مقدمه
1- تعریف تحقیق
2- انواع تحقیقات علمی
2-1- تحقیقات علمی از جهت اهداف واثرات، یا کاربردی می باشند یا بنیادی
2-2- تحقیقات علمی از جهت هدف وبیان، یا توصیفی اند یا علت یابی
2-3- تحقیقات علمی از جهت تعداد محققها ومجریان آن بر دو نوع اند: انفرادی و گروهی
3- عناصر تحقیق
3-1- مفاهیم یا عناصر تحقیق
3-2- انواع روشهای نمونهگیری
4- ابزار و روشهای جمعآوری اطلاعات
5- مدارک و ضوابط ارزیابی کارکرد تحقیق
5-1- اعتبار یا روائی یا ارزش علمی
5-2- ثبات و پایائی
5-3- اعتماد علمی
5-4- هنجار
6- تکنیکهای آماری برای تجزیه و تحلیل
6-1- روش نمونهگیری تخمینی
6-2- روش بررسی متغیرهای کیفی (درجه همگنی)
6-3- روش بررسی کشف روابط
فصل 4- یافتههای پژوهش
مقدمه
الف) توصیف و تحلیل دادهها در رابطه با هر پرسش یا فرضیه
ب) سایر یافتههای پژوهش
فصل 5- بحث و تفسیر پژوهش
مقدمه
الف- نتیجه گیریها (ترکیب یافتهها و پیشینهی پژوهش)
ب- محدودیتها
ب-1- محدودیت پژوهش
ب-1-1- محدودیت ذاتی پرسشنامه
ب-1-2- محدودیت تکنیک همبستگی
ب-1-3- محدودیت اثر آموزش
ب-2- محدودیت پژوهشگر
ب-2-1- محدودیت در هماهنگی
ب-2-2- محدودیت ساعات آموزشی
ب-2-3- محدودیت عدم آشنایی با موضوع هوش هیجانی
ب-2-4- محدودیت پراکندگی
پ- پیشنهادها و کاربردهای پژوهش
ت- خلاصهای از مساله، روش و یافتههای پژوهش
پیشنهاد به سایر پژوهشگران
منابع و مأخذ:
- کاظمی حقیقی، ناصرالدین. روانشناسی کودکان تیز هوش وروشهای آموزشی ویژه/ ناصرالدین کاظمی حقیقی. _ تهران: کانون فرهنگی انتشاراتی سایه نما، 1376
- گنجی، محمد. روانشناسی عمومی/ محمد گنجی. _ تهران: دانشگاه پیام نور، 1371
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی هوش هیجانی در رابطه با سلامت روانی با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 103
دانلود پایان نامه آماده
مقدمه
همه چیز از یک مقدمة کوچک شروع شد و سپس بالا گفت « یان مور» دانش آموز سال آخر جفرسون در بروکلین با دوست خود خلیل سامپترپانزده ساله اختلافی پیدا کرده بودند از پی این اختلاف به عیب جویی کردن از او و تهدید وی پرداختن در آن لحظه این نزاع به حد انفجار خود رسیده بود . خلیل از ترس اینکه یان و تامرون قصد داشتند او را کتک بزنند ، ، یک روز صبح یک اصلحة کالیبر 38 را با خود به مدرسه آورد و در پانزده قدمی محافظ مدرسه از نزدیک هر دو پسر با شکیل گلوله ای در سراسر مدره به قتل رسانید این حاثه ، که خون را در رگهای انسان منجمد می کند میتواند نشانه ایی دیگر از نیاز جدی به ارائه دروسی در زمینه حل مسکلات عاطفی ، خاتمه دادن به مشاجره ها به خوی صلح ، آمیز و حا آسان مسائل ، به شمار می آید .مربیانی که سالهاست از کارکرد ملال آور محصلان مدرسه در دروس ریاضی و خواند به تنگ آمده اند اینکه دریافته اند که کاستی متفاوت و هشدار دهنده تری وجود دارد بی سوادی عاطفی و در حالی که در تلاشهای پسندیده ای برای ارتقاء سطح استانداردهای علمی صورت می پزیرد .اما در برنامه آموزشی استاندارد مدرسه به کاستی جدید و مسئله ساز تر جهی نشده است یک معلم مدرسه در بروکلین اشاره می کند که تأکید موجود در مدارس نشان میدهد که ما یه میزان توانایی خواندن و نوشتن محصلان بیشتر به این نکته اهمیت می دهیم که آیا هفتة آینده زنده خواهند ماند یا نه .
نوع فایل: word
قابل ویرایش 70 صفحه
جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی
چکیده:
در این پژوهش با تأکید بر نقش هیجانها در زندگی انسان، اجزای هوش هیجانی و رابطه هیجان و تفکر اشاره شد. سپس توانایی های هوش هیجانی به عنوان راه حل بسیاری از معضلات اجتماعی، فرهنگی، آموزشی معرفی شده و در ادامه تاریخچه هوش هیجانی و زمینه های کاربردی متعدد آن در زندگی شخصی و اجتماعی افراد مورد بررسی قرار گرفت.
و با توجه به نقش مهم رضایت زناشویی بر سلامت های جسمانی افراد، به عوامل متعدد شناختی، وضعیت اقتصادی و عقیدتی که بر رضایت زناشویی موثرند اشاره شد و هدف این بود که بررسی کند آیا میان هوش هیجانی رضایت زناشویی رابطه ای وجود دارد؟ که با توجه به اطلاعات جمع آوری شده و تجزیه و تحلیل آماری مشخص شد که همبستگی مثبت و در حد پایین مشاهده شده است اما با توجه به سطح معناداری آزمون ضریب همبستگی محاسبه شده معنادار نبوده و فرضیه پژوهش مورد تأیید قرار نگرفته است.
مقدمه:
روانشناسان درصدد شناسایی عواملی هستند که با استفاده از آنها بتوان افراد را در زندگی فردی و اجتماعی یاری داد. یکی از مباحث مورد توجه آنان، نقش هوش به عنوان عامل موفقیت انسان است که در این زمینه رویکردهای متفاوتی وجود دارد.
در گذشته، تمرکز اغلب روانشناسان، بر فرآیندهای شناختی و هوش عمومی بوده است. دیدگاه های سنتی هوشبهر تصوری محدود از استعدادهای انسان داشتند و برای هوش فرد، محدودیت قائل شده و آن را ارثی، نسبتاً ثابت و نیز قابل تغییر می دانستند. گذشت زمان و تجربههای علمی ثابت کرد که بسیاری از افراد که در نمرات پیشرفت تحصیلی و آزمون های هوش ربته بالایی را کسب می کنند، در فراز و نشیب های زندگی شخصی و اجتماعی و بحرانهای روزمره کفایت و شایستگی لازم را از خود نشان نداده و فاقد مهارتهای لازم هستند. در عمل، هوشبهر بالا تضمین کننده شخصیت اجتماعی، موفقیت و خشنودی در زندگی نیست.
هوارد گاردنردر سال 1983 ، با طرح نظریه هوش چند عاملی خود، از مفهوم هوشبهر به عنوان عاملی منفرد و تغییرناپذیر فراتر رفته و تصویر غنی تر و گسترده تری از هوش را ارائه نمود. او با مطرح کردن، هوشبهر درون فردی به عنوان کلیه خودشناسی و هوش بین فردی به معنای توانایی درک افراد دیگر، الگویی دقیق و واقعی برای استفاده ثمربخش در طول زندگی معرفی نمود.
گرچه در توصیف گاردنر از هوش فردی، شناخت احساسات مطرح شد، اما به نظر می رسید که هنوز به عواطف و هیجانات آن گونه که متناسب با نقش پیچیده آنها در زندگی انسان باشد، پرداخته نشده است.
جان مایر و پیتر سالووری در سال 1989، به این روال که چه چیزهایی موجب کسب موفقیت افراد در زندگی می شود. اصطلاح هوش هیجانی را مطرح نموده و برای اولین بار در مقالات آموزشی خود این گونه معرفی نمودند. هوش هیجانی توانایی است که امکان درک احساسات و هیجانهای خود و دیگران را به فرد می دهد تا با استفاده از این قابلیت بتواند تفکر و عملکرد خود را هدایت کند.
در سالهای اخیر اصطلاح هوش هیجانی گسترش فزاینده ای یافته، خصوصاً و زمینه کاربرد آن در تعلیم و تربیت زندگی شخصی، محیط کار و تجارب، پژوهشهایی انجام شده است.
پژوهش حاضر قصد دارد در رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی را مورد بررسی قرار دهد.
بیان مسأله:
سالهاست روان شناسان درصدد هستند که به این سئوالها پاسخ بدهند که چرا برخی از مردم نسبت به برخی دیگر از بهداشت روانی بهتر برخوردارند که این سئوال به سئوال دیگری می انجامد که چرا برخی نسبت به برخی دیگر در زندگی موفق ترند؟ چه عواملی این تفاوت ها را رقم می زند؟ پاسخ به این سئوالها بر لزوم بررسی عواملی (مهارتهای هیجانی) که تصور می شود موفقیت فرد را تعیین می کند، دخالت دارد. به سرعت روشن شد که کلید تعیین و پیش بینی موفقیت و کامیابی تنها هوش شناختی نیست.
شواهد حاکی از آن است که زوجها در جامعه امروزی برای برقراری و حفظ ارتباط صمیمی و درک احساسات از جانب همسرشان به مشکلات فراگیر و متعددی دچارند. بدیهی است که کمبودهای موجود در کفایتهای عاطفی و هیجانی دو همسر در کنار عوامل متعدد دیگر از قبیل (عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و...) اثرات نامطلوبی بر زندگی مشترک آنها می گذارد و به طور منطقی هر چه نارضایتی از زندگی مشترک بیشتر باشد. احتمال ناسازگاری و جدایی افزایش می یابد. (گلمن 1998) این تحقیق به بررسی رابطه بین هوش هیجانی در رضایت زناشویی می پردازد.
فهرست مطالب:
چکیده
فصل اول / کلیات / پژوهش
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت و ضرورت پژوهش
اهداف پژوهش
فرضیه پژوهش
تعاریف عملیاتی
فصل دوم / ادبیات مربوط به تحقیق/
مقدمه
هیجان و هوش هیجانی
رابطه هیجان با تفکر
تاریخچه هوش هیجانی
هوش هیجانی چیست؟
نظریات مطرح شده در حوزه هوش هیجانی
تئوری هوش هیجانی گلمن
تئوری هوش هیجانی از دیدگاه بار- اون
شناسایی حالت های هیجانی
رضایت زناشویی
بررسی علل نارضایتی از زندگی زناشویی
رضایت زناشویی و هوش هیجانی
هوش عاطفی و نقش آن در تحکیم پیوند زناشویی
تحقیقات انجام شده در زمینه هوش هیجانی و رضایت زناشویی
فصل سوم (طرح تحقیق)
مقدمه
جامعه پژوهش
نمونه آماری
ابزار پژوهش
روش تجزیه و تحلیل داده ها
روایی و اعتبار آزمون هوش هیجانی
پایایی و اعتبار آزمون در ایران
روایی و اعتبار پرسشنامه رضایت زناشویی
روایی و اعتبار پرسشنامه در ایران
فصل چهارم (تجزیه و تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها)
مقدمه
توصیف داده ها
بررسی و آزمون فرضیه ها
فصل پنجم: (خلاصه و نتیجه گیری)
بحث و نتیجه گیری
خلاصه تحقیق
پیشنهادهای پژوهش
محدودیت های پژوهش
فهرست منابع
فهرست جداول:
جدول 4-1 توزیع فراوانی نمرات رضایت زناشویی
جدول 4-2 شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی رضایت زناشویی
جدول 4-3 توزیع فراوانی نمرات هوش هیجانی
جدول 4-4 شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی هوش هیجانی
جدول 4-5 ضریب همبستگی بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی
منابع و مأخذ:
- براوبری، تراویس، گریوز، جین (1384)، هوش هیجانی (مهارتها و آزمونها)، مترجم: گنجی، مهدی، تهران، انتشارات ساوالان.
- بک، آ (1373)، عشق هرگز کافی نیست. ترجمه، قراچه داغی، مهدی، تهران، انتشارات مترجم.
- برنشتاین، فلیپ اچ، (1380)، زناشویی درمانی، ترجمه: پور عابدی نائینی، حسن، منشی، غلامرضا، تهران، انتشارات رشد.
- بوسکالیا، ل. (1370)، زندگی عشق و دیگر هیچ، ترجمه، قراچه داغی، مهدی، فتوحی، ز، تهران، انتشارات روشنگران.
- فاطمی، سید محسن، (1385)، هوش هیجانی، تهران، انتشارات سارگل.
- گلمن، دانیل، (1380)، هوش هیجانی، ترجمه، پارسا، نسرین، تهران، انتشارات رشد.
- میشیل، آندره (1354)، جامعه شناسی خانواده و ازدواج، ترجمه، اردلان، فرنگیس، تهران، انتشارات دانشکده علوم اجتماعی، شماره 3.
- مینوچین، سالوادور، (1373)، خانواده و خانواده درمانی، ترجمه، ثنائی، باقر، تهران، انتشارات امیرکبیر.
نوع فایل: word
قابل ویرایش 60 صفحه
جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی
پایان نامه تحصیلی کارشناسی روانشناسی عمومی
چکیده:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطهی بین هوش هیجانی و مؤلفههای آن (خودآگاهی هیجانی، خودابرازی، حرمت نفس، خودشکوفایی، استقلال، همدلی، مسئولیتپذیری اجتماعی، روابط بین فردی، واقعگرایی، انعطافپذیری، حل مسئله، تحمل فشار روانی، کنترل تکانش، خوشبینی و شادمانی) با شوخطبعی در بین دانشجویان دانشگاه شبستر بود. برای دستیابی به اهـداف پژوهش 320 دانشجو با روش تصادفی خوشهای چند مرحلهای بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند. پرسشنامههای هوش هیجانی بار-آن و شوخطبعی در مورد آنها اجراء گردید. در تجزیه و تحلیل دادهها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین هوش هیجانی و کلیهی مؤلفههای آن با شوخطبعی رابطهی مثبت معنیدار وجود دارد. همچنین، از بین مؤلفههای هوش هیجانی، سه مؤلفهی خوشبینی، خودشکوفایی و شادمانی قادر به پیشبینی شوخطبعی هستند.
واژههای کلیدی: هوش هیجانی، شوخطبعی
مقدمه:
با وجود آنکه مفهوم هوش از جمله مفاهیمی است که از گذشته تا به امروز مورد توجه بوده است، اما نکتهی مهم این است که در واقع از آغازِ مطالعهی هوش غالباً بر جنبههای شناختی آن نظیر حافظه، حل مسئله و تفکر تأکید شده است؛ در حالیکه امروزه نهتنها جنبههای غیرشناختی هوش یعنی تواناییهای عاطفی، هیجانی، شخصی و اجتماعی نیز مورد توجه قرار میگیرند، بلکـه در پیشبینی توانایی فرد برای موفقیت و سازگاری در زندگی نیـز مورد اهمیـت واقـع شدهاند. در همین رابطه، یکی از مهمترین مفاهیم تلفیق دهندهی جنبههای شناختی (مانند تفکر) و غیرشناختی (مانند هیجان)، هوش هیجانی است
پیشینه:
سال های زیادی بر روان شناسان حاکم بود که مهمترین استعداد افراد را بهره هوشی یا هوش بهر(IQ)می نامیدند و با همین استعداد،پذیرش و گزینش کارمندان را انجام می دادند که افراد یا باهوش هستند یا نیستند و به هر حال،چنین زاده شده اند و کار زیادی برای آنها نمی توان انجام داد.این طرز تفکر در جامعه آن زمان که گاردنر آن را "دوران تفکر هوشبهری"می نامد نیز نفوذ کرده بود.کتاب "قالب های ذهن"اثر مهم گاردنر در سال ۱۹۸۳ بیانیه ای در دیدگاه هوش بهری بود به گفته این کتاب،هوش واحد و یکپارچه ای وجود ندارد که موفقیت در زندگی را تضمین کند بلکه طیف گسترده ای از هوش وجود دارند.
فهرست مطالب:
فصل اول
چکیده
مقدمه
پیشینه
تاریخچه
فرضیه
بیان مساله
تعاریف عملیاتی
اهداف تحقیق
اهمیت موضوع
متغیرها و مقیاس سنجش آنها
فصل دوم
هوش وا نواع آن
انواع هوش از دیدگاه ثرندایک
انواع هوش از دیدگاه تورستون
انواع هوش از دیدگاه اشترن برگ
انواع هوش از دیدگاه گاردنر
هوش هیجانی
اندازه گیری هوش هیجانی
انواع مهارتها
مولفه های هوش هیجانی وشرح کامل آنها
فصل سوم
وراثت یامحیط کام موثرند؟
تقسیم بندی افراد براساس IQ و EQ
الگوی رفتاری وا لدین وهوش هیجانی
فصل چهارم
روش پژوهش
جامعه ی آماری نمونه روش هاری آ مارگیری
ابزار وروش جمع آوری اطاعات
یافته های پژوهشی
فصل پنجم
فهرست جداول
نتیجه گیری
محدودیت ها
پیشنهادها
فهرست منابع
پیوستها
منابع و مأخذ:
خشوعی، م. س. (1386). روان شناسی شوخ طبعی. اصفهان: انتشارات کنکاش.
دهشیری، غلامرضا (1382). هنجاریابی و بررسی ساختار عاملی پرسشنامه هوش هیجانی بار- اون بر روی دانشجویان دانشگاه تهران. پایان نامهی تحصیلی کارشناسی ارشد، تهران:دانشگاه علامه طباطبایی.
گل پرور، محسن؛ آقایی، اصغر و خاکسار، فخری (1384). رابطه هوش هیجانی و مؤلفههای آن با پیشرفتگرایی شغلی در بین کارگران کارخانجات و صنایع. دانش و پژوهش در روانشناسی، سال هفتم، شمارهی 25، 106- 75.
مزلو، ابراهام اچ. (1375). انگیزش و شخصیت. ترجمهی احمد رضوانی. مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
نوع فایل: word
قابل ویرایش 116 صفحه
جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی
چکیده:
امروزه در نظر گرفتن مفاهیم نظری و کاربردی مطالعات مرتبط با رابطه هیجان و شناخت و نیز یافته های پژوهشی حوزه هوش هیجانی، همچنین رضامندی زناشویی و رابطه ساختاری بین این دو مفهوم ، دست مایه و مبنایی برای طرح ریزی راه بردها و برنامه های پیش گیری از ناسازگاری زناشویی است .
هدف : پژوهش حاضر «بررسی رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی را مورد توجه قرار داده است . دراین پژوهش از طرح تحقیق همبستگی استفاده شد. نمونه ها با روش خوشه ای تصادفی، انتخاب و با توجه به هدف و فرضیات مطرح شده مورد آزمون قرار گرفتند . ابزارهای مورد استفاده عبارتند از : پرسشنامه هوش هیجانی «بار-ان» و مقیاس رضامندی زناشویی «انریچ». دراین پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و F استفاده شد.
یافته ها : یافته ها نشان میدهد که همبستگی معنی داری (05/0P< ، 01/0P<) بین «هوش هیجانی» و « رضایت مندی زناشویی » وجود دارد و بیشترین همبستگی به ترتیب بین مؤلفه های کنترل تکانش و فعالیت های اوقات فراغت ، کنترل تکانش و رضایت زناشویی ، خودشکوفایی و خانواده و دوستان ، استقلال و خانواده و دوستان، خودشکوفایی و مسائل شخصیتی، استقلال و مسائل شخصیتی ، خوشبختی و خانواده و دوستان ، استقلال و مدیریت مالی می باشد.
بحث و نتیجه گیری : پژوهش نشان میدهد که هوش هیجانی سازه ای بنیادین و اثرگذار بر روند بهبود و تقویت روابط زناشویی رضامندانه است و آموزش روشهای اکتسابی هوش هیجانی می تواند سبب بهبود کیفیت روابط زناشویی و پیشگیری از اختلافات خانوادگی گردد.
واژه های کلیدی : هوش هیجانی، رضامندی زناشویی.
مقدمه:
ریشه های هوش هیجانی در مفهوم هوش اجتماعی است که ابتدا توسط ثرندایک در 1920 تعریف شد. ثرندایک هوش هیجانی را به عنوان « توانایی همدلی و عمل به شیوة خردمندانه در روابط انسانی» تعریف کرد. سایر روانشناسان آن زمان دیدگاه بدبینانه ای از هوش اجتماعی ارایه کردند، و آن را در قالب اصطلاحات مرتبط با مهارتهای سلطه جویی بر سایر افراد به کار بردند. هیچ چشم اندازی در زمینه هوش اجتماعی، نظریه پردازان را متقاعد نکرد و نظریه ثراندایک تا دهه های بعد بلا استفاده باقی ماند. (1)
ظهور پژوهش در زمینه هوش هیجانی ریشه در دیدگاه وکسلر در باره « جنبههای غیر عقلانی هوش عمومی » دارد که در سال 1940 بیان گردید.
در همین راستا، لیپر در سال 1948 اظهار کرد که « تفکر هیجانی » بخشی از تفکر منطقی و هوش به طور کلی است و سهمیدر آنها دارد. در سالهای میانه دهه 1980 پژوهش های استرنبرگ در مورد همبسته های موفقیت او را به بازگشت به نتیجه گیریهای ثراندایک رهنمون ساخت. این که هوش اجتماعی از ظرفیت عقلی جدا است و آن یک مؤلفه اساسی از چیزی است که مردم را قادر میسازد تا در زندگی واقعی به خوبی عمل نمایند.
این فرضیه های اولیه پس از قریب به نیم قرن بعد در اندیشههای هواردگاردنر ( 1983 ) متبلور شد. وی هوش اجتماعی را به عنوان یکی از 6 قلمرو هوشی در تئوری هوش چندگانه اش مطرح کرد. به نظر گاردنر یک خانواده 6 هوشی وجود دارد که عبارتند از : هوش زبانی، موسیقیایی، منطقی – ریاضی، فضایی، بدنی – جنبشی و شخصی . منظور وی از هوش شخصی میزان دسترسی فرد به احساساتش و توجه به دیگران و تمایز گذاردن بین آنهاست.
هوش شخصی از 2 مؤلفة ( هوش بین فردی و درون فردی ) تشکیل شده که هوش هیجانی مد نظر ماست. (1)
روانشناسان دیگری نیز دیدگاه متعارف هوش را مورد مناقشه قرار دادند. مایروسالووی اولین کسانی هستند که در سال 1990 مدل جامع هوش هیجانی را معرفی و پژوهش های خود را بر جنبه « هیجانی » هوش معطوف نمودند. آنها رویکرد گاردنر را بسط داده و نظریه هوش هیجانی خود را بر پایه نظریات گاردنر در باره استعدادهای فردی بنا کردند، و بر این فرض بودند که افراد در توانایی درک و شناسایی هیجان های خود و دیگران با یکدیگر تفاوت دارند.
یافته های مایر و سالووی همراه با بخش اعظم نظریه آنها در زمینه هوش هیجانی، دستمایه تألیف کتاب معروف « هوش هیجانی » توسط دانیل گلمن در سال 1995 گردید. این کتاب همراه با کتاب دیگر گلمن به نام « کار با هوش هیجانی »، سهم بسزایی در عمومیت یافتن این حوزه جدید داشت.
گلمن، در نوشته هایش بر این موضوع اشاره داشت که احتمالاٌ هوش هیجانی بهترین پیش بینی کننده موفقیت در زندگی است و در واقع برای همگان قابل دسترسی بوده، و مفهومی مشابه « منش » دارد. او بر نحوه تغییر هوش هیجانی در طول زندگی، راههایی که از طریق آن، مهارت های هیجانی موجب افزایش توانایی فرد برای عملکرد بهتر و موفقیت در زندگی میشود، و هزینههای صرف شده برای آنچه که او « سواد آموزی هیجانی » نامید، تأکید ورزید.(2)
نهایتاٌ دیدگاه چند عاملی بار – ان در زمینه مطالعه هوش هیجانی، افق تازه ای در پژوهش های مربوط به این حوزه پیش روی محققان گشود.
نتایج پژوهش های بار – ان که ریشه در فعالیت های او به عنوان روانشناس بالینی داشت در سال 1977 آغاز و در سال 1980 با تهیه پرسشنامه بهره هیجانی بار – ان ( EQ-I ) معرفی گردید. تجارب بالینی او بر نیازبه پاسخ به این سئوال تأکید داشت که چرا برخی مردم از سلامت روانشناختی بهتری نسبت به دیگران بر خوردارند ؟ این سئوال سپس به این پرسش که چرا برخی افراد در کسب موفقیت در زندگی از دیگران توانمند ترند ؟ تغییر یافت. این سئوالات به مرور به عواملی (مهارت های هیجانی) برای تعیین موفقیت عمومی و موفقیت در حفظ سلامت هیجانی مثبت منجر گردید. متعاقب این بررسی آشکار شد که تعیین کننده کلیدی و عامل پیش بینی موفقیت، هوش شناختی به تنهایی نیست – بسیاری از افراد با هوش مرتکب اشتباهات و لغزش هایی در زندگی میشوند، در حالی که افراد زیادی با هوش شناختی پایین در زندگی موفق و کامیاب هستند. (2)
در پرتو این یافته. بار – ان پیشنهاد میکند که با سنجش و ارزیابی هوش هیجانی می توان میزان موفقیت های فرد را در زندگی فردی و اجتماعی پیش بینی کرد .
نتایج تحقیقات نشان میدهند در ازدواج هایی که در آنها زوجین با یکدیگر در تعارض و تضاد باشند برانگیختگی های عاطفی زیادتری دیده میشود. به عبارت دیگر، بیشتر تعارض ها و اختلافات بین زوجین به دلیل برانگیختگی های عاطفی صورت میگیرد، کما این که ارزیابی های فیزیولوژیکی ( مثل ضربان قلب، افزایش رسانایی پوست و فعالیت های ماهیچه ای ) این موضوع را نشان میدهد. هم چنین مطالعات نشان میدهد که افراد در توانایی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران با یکدیگر تفاوت دارند. مثلاٌ بعضی از زوج ها، آشکارا نسبت به علائم عاطفی همسرشان بی توجه هستند و آنان را نادیده میگیرند یا آمادگی سوء تعبیر و عدم تشخیص صحیح این عواطف را دارند. مثلاٌ حالت غمناکی یا اندوه همسر خود را به عنوان عصبانیت و خشم تفسیر مینمایند. علاوه بر این ها ،انسان ها دارای تفاوت های قابل توجهی در توانایی ابراز صریح عواطف خود میباشند. مثلاٌ برخی از زوج ها عادت دارند پیام های عاطفی مبهم و گیج کننده ای به طرف مقابل خود بدهند ( هم زمان هم می خندند و هم اخم میکنند ). پژوهشگران دریافته اند که ارتباط با ثبات و معناداری بین تفاوت های فردی در توانایی ابراز دقیق و صحیح عواطف و تشخیص آنها با شادی های زندگی در روابط زناشویی مطلوب وجود دارد. برای مثال نولر و همکارانش نشان داده اند که زوج های خرسند در مقایسه با زوج هایی که رابطه زناشویی و عاطفی خوبی با هم ندارند، احساس هم دلی بیشتری نسبت به هم نشان میدهند و نسبت به احساسات یکدیگر حساسیت بیشتری به خرج میدهند.
البته در این موارد جداسازی علت و معلول و تشخیص این که کدام عامل علت است و کدام معلول، امری بسیار دشوار است، زیرا امکان دارد مشکلات و اختلافات زناشویی موجب کاهش حالت عاطفی در زوجین شود و از طرف دیگر عدم حساسیت عاطفی هم سبب کاهش احساس خوشبختی در زندگی زناشویی و احساس رضایت همسران از یکدیگر شود. (3)
در این تحقیق سعی شد ارتباط بین هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی در زوجین بررسی شود و ارتباط این دو عامل به همراه عواملی مثل سطح سواد و مدت ازدواج ارزیابی گردد.
فهرست مطالب:
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت پژوهش
اهداف پژوهش
فرضیه های پژوهش
تعریف مفاهیم و اصطلاحات
فصل دوم: ادبیات پژوهش
2-1 تاریخچه هوش هیجانی
2-2 تئوری هوش هیجانی سالووی و مایر
2-3 مفاهیم اساسی هوش هیجانی
2-4 مولفه های گلمن
2-5 آموزش و یادگیری هوش هیجانی
2-6 رضایت زناشویی
2-7 مدل پنج مرحله ای برچلر
2-8 رضایت زناشویی و هوش هیجانی
2-9 مروری بر تحقیقات انجام شده در زمینه هوش هیجانی و رضایت زناشویی
فصل سوم:روش اجرای پژوهش
3-1 طرح کلی پژوهش
3-2 جامعه آماری
3-3 نمونه آماری
3-4 متغیر های پژوهش
3-5 ابزارهای پژوهش
3-6 روش اجرای پژوهش
3-7 روش آماری
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
4-1 اطلاعات جمعیت شناختی
4-2 نتایج به دست آمده از پژوهش
4-3 اطلاعات بیشتر پژوهش
فصل پنجم: نتیجه گیری
5-1 خلاصه و نتیجه گیری
5-2 بحث در زمینه ی یافته ها
5-3 محدودیت های پژوهش
5-4 پیشنهادات نظری
منابع
پیوست
منابع و مأخذ:
1- Golman D:Emotinal Intelligence. Bantam Books, New York, 1995. P: 277-390.
2- Bar-On R, Parker J.D.A: Emotional intelligence. Sanfrancisco: Jossy-Bass, 2000, P: 24-185.
3- سیاروچی. ژوزف ، فورگاس . ژوزف ، مایر.جان. هوش عاطفی در زندگی روزمره . ترجمه اصغر نوری امام زاده ای و حبیب ا... نصیری. انتشارات نوشته (1383) صفحات 74-60 و 184-165.
4- Sadock. B, Sadock V: Kaplan & Sadock's Comprehensive text book of Psychiatry. Philadelphia. 2000, P: 446-462. 2004, P:535-537.
5- Ciarrochi, J, Forgas, J.P & Mayer, J.D: Emotional Intelligence in everyday life. Philadelphia: Taylor & Francis (2001), P: 18-35.
6- گلمن . دانیل ، هوش عاطفی ، ترجمة حمیدرضا بلوچ . انتشارات جیحون (1379) ، صفحات 281-279.
7- Bar-On, R: Bar-on emotional outient inventory. Toronto: Multi Health System Inc. 2000 P:3-85.
8- Salorey P, Mayer J.D:Emotional Intelligence, imagination, cognition and personality. 1999. P:18-180.
9- Najm. Qinza. J. Attachment Styles and emotional intelligence in marital satisfaction among Pakistani men and women. Tennessee State University .BAI A 67 / 01 P 105 July 2006.
10- Bricker Dale. The link between marital satisfaction and emotional intelligence , University of Johannesburg Department Psychology. Dec 2005.
11- Brackett Marc .A, Warner Rebecca.M , Bosco. Jennifer S. Emotional intelligence and relationship quality among couples. Personal Relationships. 12(2), 197-212. June 2005.
12- Cordova . James. V, Christina . Gee. B, Warren . Lisa. Z. EQ and Marital Satisfaction. IRISH MANAGEMENT INSTITUTE. March 2005.
13- دکتر ثنائی . باقر. مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج . انتشارات بعثت . (1379) . صفحات 28-19