بدون شک دانش آموزان هرجامعه ، سرمایه های گرانبهائی اند که اگر مورد
بی توجهی قرارگیرنددر تصمیم گیری ها مد نظر نبا شند، آن جامعه دچار خسران زیادی خواهد شد . با نگاهی به ارقام بودجه کشورهای صنعتی وپیش رفته در مقایسه با کشورهای جهان سوم فاصله زیاد بین آن دورا می توان دید .
بسیاری از کشور های توسعه یافته معتقدندکه هرچه دراینارتباطهزینهنمایند ، تبدیل به سرمایه های دیگری در ابعاد مختلف آن کشور خواهد شد .در میان
دانش آموزان با توجه به دانش آموزان متوسط جایگاه ویژه ای دارد .زیرا علاوه بر این که در آینده نزدیک می توانند در امور جامعه مؤثر واقع شوند .در زمان تحصیل هم به دلیل ویژگیهای خاصی که دارند ،قادرند منشا ءحرکت های سازنده یا مخرب شوند . بدین لحاظ هر چه به این نیروی خارق العاده توجه شود از قدرت خروشان وپر تحرک آنان می توان بهره جست و هر چه به بوته فراموشی سپرده شوند ،این سیل عظیم می تواند خسارت زیادی را به وجود آورد ،
سئوا لی که دراین جا مطرح است این است که دربرابر هدر رفتن فرصت های جوانی چه کسانی مسئولند .بدیهی است که نظام تعلیم وتربیت به تنهایی نمی تواند در تربیت واستفاده صحیح از جوانان موفق شود .یکی از موضوعات بسیار مهم
برنامه ریزی برای اوقات فراغت دانش آموزان می با شد که اگر اصولی و حساب شده باشد میتوانند زمینه رشد و تعالی جامعه مهیا نمایند و کشور را از آسیبها وخطرات احتمالی که ممکن است در اثر بی توجهی به این امر گریبان گیر کشور شود مصون بدارد .فلسفه اوقات فراغت از پیچیدگی ،تنوع وتفاوتهای بنیادی برخورد است هرفرد براساس تفا وت های زیست شناختی (بیولوژیک )فرهنگی ،نگرش و تجربیات گذشته واهداف ومقاصدی که برای آینده خود دارد، تعبیرمتفاوت یا ومتضاد نسبت بهدیگران از تأمین اوقات فراغت وچگونگی تأثیرآن برانگیز دارد . اگر ما بتوان تأثیر وتأثری را که این دو واثرانگیزواوقات فراغت یکدیگردارند را به درستی مشخص نمائیم قدم مثبتی در راه کسب هر چه بهتر علم و دانش همراه با لذت بردن از زندگی برداشته ایم .
67ص
در عصری زندگی میکنیم که تنظیم روابط اجتماعی بر اساس اصول اخلاقی اهمیتی فوقالعاده پیدا کرده است. زندگی، آسایش و حرمت شخصی هر یک از ما، بیش از پیش، در گرو آن قرار دارد که اصول اخلاقی تا چه حد به طور عمومی مورد رعایت قرار میگیرند. در بسیاری از عرصههای نوین کار و زندگی اگر انسانها نخواهند به احکام اخلاقی وفادار بمانند هیچ نیرویی برای بازداری آنها از تجاوز به حقوق یکدیگر وجود ندارد. همبستگی جماعتی و قومی و قوام زندگی اجتماعی نیز ضعیفتر از آن است که افراد را به یکدیگر مرتبط سازد و انسانها بیش از پیش به صورت افراد مجزا، مستقل و بی اعتنا نسبت به یکدیگر درآمدهاند.
دولتهای ملی، به دنبال جهانی شدن اقتصاد و عروج نهادهای سیاسی بین المللی، قدرت و اعتبار خود را تا حد زیادی از دست داده اند؛ بحرانهای اقتصادی و سیاسی و انقراض باورهای سخت گیرانه سنتی تضعیف دستگاههای امنیتی را به همراه آورده است؛ و نهادهای گوناگون جامعه، محکوم به انشقاق و از هم پاشیدگی، توان نظارت بر اعمال اعضای خود را از دست دادهاند. در نتیجه، حوزههایی از زندگی اجتماعی که بر آنها هرج و مرج و اغتشاش حاکم است به طور مداوم در حال تکثیر و گسترش هستند. در این شرایط تنها اخلاق است که به علت موقعیت استعلایی خود میتواند، انسانها را به جدی گرفتن مسئولیت خود در قبال یکدیگر فرا خواند.
اما امروزه آموزههای اخلاقی نیز در وضعیتی بحرانی قرار دارند. بنیادها، مراجع و تکیه گاههای سنتی احکام اخلاقی، تا حد معینی مشروعیت خود را از دست دادهاند و هیچ گونه الگوی رفتاری معینی – حداقل برای نسل جوان – وجود ندارد.
هنجارهای اجتماعی، باورهای مذهبی و آموزشهای فلسفی، سه بنیاد اصلی ترویج آموزههای اخلاقی، هر یک به نوعی، دیگر از اعتبار و نفوذ دیرینه خود برخوردار نیستند.
هنجارهای اجتماعی، از یک سو، حالتی آن چنان مجرد و عام پیدا کردهاند که هیچ تکلیف مشخصی را برای کسی تعیین نمیکنند و از سوی دیگر، دلیل انشقاق جامعه و تضعیف نهادهای اجتماعی اقتدار و نفوذ خود را بر اذهان مردم از دست دادهاند. در سطح کلی زندگی اجتماعی، مشروعیت هنجارهای اجتماعی چندان ضربه نخورده است، اما این هنجارها آن قدر از اقتدار برخوردار نیستند که فرد را از تکروی و بیتوجهی به منافع جمع باز دارند.
به علاوه فرد نیز دیگر از آن توان، شهامت و امکانات برخوردار نیست که بتواند به صورت خودانگیخته و خودجوش از سر اقتدار و بزرگواری، اخلاقی عمل کند.
قدرت عظیم نهادهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و حاکمیت شرایط بغرنج و پیچیده جهانی بر فراز و نشیب زندگی اجتماعی انسانها را به موجوداتی خرد و حقیر تبدیل نموده است. فرد در چنبرة زنجیر منطق سرمایه، عقلانیت نظم اداری و پیامدهای تصمیمهای خیل کنشگران قدرتمند گرفتار آمده است. در چنین شرایطی انسان دیگر سرنوشت را به مبارزه نمیطلبد، خود را وارد ماجراهای پیچیده برای تغییر شرایط کلی جهان نمیسازد و نگران از عواقب اعمال خود، خویش را چندان درگیر مشکلات دیگران نمیکند. او بیشتر سعی میکند تا از فرصتهای ممکن بهره جسته و امکانات لازم برای بهره مندی از یک زندگی بی دردسر را برای خود فراهم آورد. فداکاری و احساس مسئولیت نسبت به وجود و موقعیت دیگران برای او اهمیت چندانی ندارد. بیهوده نیست که ما امروزه با خیل افرادی روبرو هستیم که درصدد بازگردانیدن مشروعیت و اقتدار سابق به بنیادها و مراجع احکام اخلاقی هستند. در زمینة درک مذهبی، اجتماعی و فلسفی از امور رد پای این تلاش را میتوان مشاهده کرد. این گونه تلاشها در برخی از مناطق جهان و حوزههای زندگی اجتماعی با موفقیت روبرو شدهاند. اینجا و آنجا، مذهب، نهادهای سنتی جامعه و تعقل و استدلال وجههای نو پیدا کردهاند و افراد و گروههای بسیاری راغب شدهاند که ادعای از نو طرح شدة این نهادها و مراجع را مورد ملاحظة جدی قرار دهند.
معهذا فریب ظاهر قضیه را نباید خورد. بنیادها و مراجع سنتی هر قدر که نوسازی شده باشند باز توان ارایة چنان احکام جهانشمولی را ندارند که انسان، جدا از موقعیت اجتماعی و اندیشه و طرز نگرشش به جهان، آنها را معتبر بشمارد. موقعیت قدرتمند این بنیادها و مراجع بیشتر اوقات محدود به یک زمان معین و وضعیت خاص است. مذهب به طور عمده مؤمنین، هنجارهای اجتماعی افراد میانسال و کمابیش موفق و استدلال و تعقل روشنفکران را مخاطب قرار میدهد.
به علاوه، آنها نمیتوانند همان گروه مخاطب خود را به صورت جمع و کلیتی واحد تثبیت نمایند. مذهب خود متشکل از مذاهب مختلف است و هر مذهب احکام اخلاقی خاص خود را دارد. اعتقاد و ایمان به یک مذهب به طور معمول انسان را از مؤمنین به مذاهب دیگر دور و حتی گاه منزجر میسازد. از این لحاظ، حس عطوفت و اخوت نشأت گرفته از درک مذهب به طور معمول محدود به انسانهای خاص است. هنجارهای اجتماعی نیز به طور مداوم در حال تغییر هستند. هنجارهای حاکم بر نهادهای سنتی اجتماعی نیز هر چند در عرصههای خرد زندگی اجتماعی به کار میآیند، در عرصههای کلان و وسیع زندگی اجتماعی نقشی سرکوبگرایانه پیدا میکنند. هر چند صلابت و اقتدار این هنجارها ممکن است زمینة امن کار و کوشش را برای برخی فراهم آورد ولی این امنیت به بهای نقض آزادی عمل برخی دیگر از افراد به دست میآید. شکست این پروژهها در عین حال شکست تلاش برای بنیان گذاری و فراافکندن هر نوع مرجع فرا-فردی برای اصول اخلاقی است.
در عصری که انسان تنها و تنها خویشتن را به عنوان جولانگاه اندیشه و تأملات خود در اختیار دارد، در عصری که همبستگیهای اجتماعی ضعیف و شکننده هستند، در عصری که روابط اجتماعی هر چه بیشتر بر پایة ضابطههای حقوقی تعریف میشوند و بالاخره در عصری که زندگی به تجریبات شخصی و درد محدود شده است. براستی، چگونه میتوان برای انسانها مرجعی در ورای فردیت آنها، برای تنظیم روابط اجتماعیشان، فرا افکند. برای چنین انسانی تنها آنچه از درون او میجوشد و میشکوفد مشروعیت دارد. معیار اصلی تمیز امور برای او ارزشهای فردی و شیوة داوری شخصی خود او هستند، نه احکامی که از پیش بر حق و درست فرض شدهاند.
در این وضعیت جدید دیگر از خودگذشتگی، توجه به منافع و حقوق دیگری و کنش اخلاقی اموری نیستند که به خودی خود به ذهن فرد خطور کنند و یا اگر خطور کنند در اعمال و رفتار او انعکاس یابند. گرفتار در وجود شخصی خویش، او انگیزه و شور دست زدن به کنشی را ندارد که هدف آن تضمین منافع دیگری باشد.
در این میان، یک عامل و تنها یک عامل میتواند موقعیت فرد را تا حدی ثبات بخشد و او را به سمت اتخاذ موضعی اخلاقی نسبت به امور سوق دهد. این عامل همانا وجود دیگری به صورت یک شخص معین با احساسات و تمایلات مختص به خود است. وجود دیگری همیشه به صورت حضور زنده و فعال دیگری در عرصههای مختلف زندگی برای فرد مطرح است. او مجبور است در مقابل برخوردهای دم به دم متفاوت دیگران عکس العمل نشان دهد. اگر به برخوردهای مستقل و پویا با حس مسئولیت فردی نسبت به استقلال دیگری ، ترکیب شود، فرد از حد معینی از استقلال و اقتدار برخوردار خواهد شد. در متن احساس مسئولیت نسبت به وجود و تضمین استقلال و پویایی دیگری، در متن معمولی نسبت به استقلال او، فرد میتواند احساس کند که هستی و حضور خاصی در جهان دارد. بدین شکل دیگری میدانی میشود که فرد در آن وسعت حضور و اقتدار خود را باز مییابد. در این روند او بر ضعفها و سرگشتگیهای خویش فایق میشود. از این رو میتوان گفت نه خودمحوری و احساس توانمندی بلکه ضعف و فقر وجودی، فرد را بر میانگیزد تا با رویکردی اخلاقی تأمین آزادی و بهروزی دیگری را غایت اعمال خود گرداند (محمودیان، 1380).
دانلود پایان نامه بررسی عملکرد خانواده در کنترل خشم نوجوانان دختر و پسر (15-18) شهر تهران
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:137
چکیده :
پژوهش حاضر جهت بررسی عملکرد خانواده در کنترل خشم نوجوانان دختر و پسر (15-18) شهر تهران میباشد.
جامعه آماری این تحقیق کلیه دانش آموزان دبیرستانهای شهر تهران در سال تحصیلی 87-86 میباشند که از این تعداد، 100 نفر روش نمونه گیری خوشهای به عنوان نمونه انتخاب شدند.
روش پژوهش بکار رفته در این پژوهش روش همبستگی است و به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه عملکرد خانواده (FAD) و پرسشنامه خشم انپیلبرگر استفاده شد به منظور تجزیه و تحلیل دادههای این تحقیق از روشهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است آمار توصیفی شامل محاسبه فراوانی و درصد و ارائه جداول و نمودار میباشد و روشهای آمار استنباطی شامل همبستگی و آزمون معنادار بودن تفاوت بین دو ضریب همبستگی در نمونههای مستقل میباشد.
نتایج حاکی از این است که در عملکرد خانواده بین میانگین نمرات آزمودنیهای دختر و پسر تفاوت معنی داری دیده نشد و در کنترل خشم آزمودنیهای دختر به طور معنی داری نمرات بالاتری نسبت به آزمودنیهای پسر داشتند. بین عملکرد خانواده و کنترل خشم آزمودنیهای پسر و بین عملکرد خانواده و کنترل خشم در کل آزمودنیها دارای ضرایب منفی و معنادار میباشد.
فصل اول
مقدمه (بررسی عملکرد خانواده در کنترل خشم نوجوانان)
خانواده[1] نخستین گروهی است که به صورت طبیعی وجود داشته و جامعه بر آن بنا شده است. که بوسیله ازدواج زن و مرد تشکیل میشود و با تولد فرزندان تکامل مییابد.
اکثر افراد در خانواده بدنیا میآیند و در خانواده نیز میمیرند. خانواده مثالوده حیات اجتماعی محسوب میشود. که گذشته از وظیفه تکثیر نسل و کودک پروری، برای بقای نوع بشر وظایف متعدد دیگری از قبیل تولید اقتصادی، فرهنگ پذیر کردن افراد را نیز بر عهده دارد. بنابراین خانواده عامل واسطهای است که قبل از ارتباط مستقیم فرد با گروهها، سازمانها و جامعه نقش مهمی در انتقال هنجارهای اجتماعی به وی ایفا مینماید.
مهمترین عامل اجتماعی شدن در زندگی هر انسان تجارب دوران کودکی وی در محیط خانواده است. فضای خانواده آکنده از مهر و محبت، فداکاری و گذشت، صمیمیت و گرمی و در عین حال گاهی توام با حسادت ورشک، دشمنی و کینه توزی، نفرت و خشم است. کودکان در جریان اجتماعی شدن اینگونه عواطف را در کنار والدین خود تجربه میکنند. اعضای خانواده آنقدر به هم وابستهاند که هر نوع مشکل یا مسئله یک عضو خانواده به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر زندگی سایر اعضا تاثیر میگذارد.
یکی از مشکلات رایج قرن حاضر در خانوادهها، مسئله خشم[2] و عصبانیت است در واقع بسیاری از اشخاص به دلایل شناخته شده یا ناشناخته درگیر بحران خشم هستند. اما به راستی خشم چیست؟ علل و ریشههای عصبانیت چیست؟
خشم و پرخاشگری[3] هیجانهای جهانشمولی هستند که در همه فرهنگها دیده میشوند. و یکی از شایعترین مشکلات رفتاری هستند که موجب ناراحتی و پریشانی دیگران میشوند و بهداشت روانی جامعه را مختل میکنند (نمازی 1377)
نگاهی کوتاه به جهان اطراف به ما نشان خواهد داد که همان گونه که یکی از علمای اجتماعی معاصر گفته است:[4] «عصر ما عصر پرخاشگری است». بخش عمدة اخبار رادیو و تلویزیون شرح و نمایش خشونتهایی است که در نقاط مختلف جهان از سوی انسانهایی نسبت به انسانهای دیگر اعمال میشود. کشتارهای جمعی، قتلهای انفرادی، تجاوز، تبعیض، محروم کردن از حقوق اولیه، همه و همه گویای چهرة خشن و زشت انسان نسبت به همنوعان خود اوست و جای تعجب نیست که عالم اجتماعی دیگری گفته است:[5] «ما رفتارهای خشن انسانها را نسبت به یکدیگر حیوانی میخوانیم، ولی بررسی خشونتهای انسان نسبت به انسان نشان میدهد که به کار بردن صفت حیوانی در مورد این گونه رفتارها در واقع توهین به حیوانات است.» در حقیقت هم هیچ حیوانی نسبت به هم نوع خود تا این اندازه بی رحم و تا این اندازه خشن نیست (کریمی، 1377).
در طی بیست سال گذشته، برنامههای کنترل خشم افزایش یافته است (دل و کیروالیری، 2003). هدف کنترل خشم کاهش احساسات پرخاشگرانه و برانگیختگی فیزیکی است که خشم آن را بوجود میآورد. روشهای متعددی برای کنترل خشم مطرح شده است که از میان آنها میتوان رفتار درمانی شناختی، شناخت درمانی، جرات آموزی، آرامش آموزی، آموزش مهارتهای حل مساله، درمان دارویی و درمانهای مرکب را نام برد. پژوهشهای متعددی در مورد کنترل خشم صورت گرفته، شور[6] و اسپیواک[7] (1980) در پژوهشهای خود نشان دادند که ارائه مداخلات زود هنگام به دانش آموزان باعث کاهش پرخاشگری آنها میشود. (رافعی 1383)
بیان مسئله
در بین نهادهای مختلف اجتماع، کانون مقدس خانواده به عنوان بهترین تجلی گاه فرهنگ حاکم بر سایر نهادها، محل ارضاء نیازهای مختلف جسمانی و عقلانی و عاطفی شناخته شده است.
کانون خانواده پناهگاه و کانون ویژهای برای نیازهای عاطفی، حل مشکل، روابط سالم و فرآیند نقشهای خانوادگی میباشد، خانواده چه از دیدگاه خویشاوندی، پیوندهای عاطفی و یا وابستگی ساختار آن با جامعه، مورد توجه قرار میگیرد، هر جا که امکانپذیر یا سودمند تشخیص داده شود، در مجموع رده بندی اجتماعی جایگاهی به آن اختصاص داده میشود. البته این رده بندی نه در قالب طبقات بلکه به شکل قلمروهای فرهنگی است و همچنین همه مذاهب به گونههای متفاوت اهمیت خانواده و چگونگی تشکیل این کانون، رفتار و وظایف هر یک از اعضاء آن را مشخص کردهاند (بخاریان، 1374)
خانواده نقش بسیار مهمی در رشد و پیشرفت توانائیها و استعدادهای اعضای خود دارد، و به عبارت دیگر نقش و وظایفی که هر یک از اعضاء خانواده بر عهده میگیرند در تقابل نزدیک با یکدیگر بوده و ایفای نقش هر یک از اعضاء میتواند موجبات رشد و تعالی خانواده را فراهم کند.
مسئله اساسی در پژوهش حاضر بررسی عملکرد خانواده و رابطه آن با کنترل خشم نوجوانان میباشد و منظور از عملکرد خانواده کیفیت روابط خانوادگی و روابط عاطفی پدر و مادر که در بروز انحرافات و بیماریهای روانی نقش دارد میباشد. در خانوادههایی که والدین با یکدیگر توافق ندارند، زمینة مناسب برای اختلال در خانواده ایجاد میشود. اختلال در کارکرد خانواده، مشکلاتی را در منظومة خانواده ایجاد میکند و در صورت تشدید مشکلات، خانواده را به سمت فروپاشی سوق میدهد و بطور کلی افزایش ناراحتیهای فکری، جسمی، عاطفی و عدم سلامت در جامعه ناشی از کارکرد مختل خانواده در درون خانواده میباشد.
داویدیان (1371) در این رابطه مینویسد : وجود بیمار روانی در خانواده میتواند به کارکرد عادی و اقتصاد خانواده لطمه شدیدی وارد کند، از نظر روابط انسانی سایر افراد خانواده را در وضع نگران کنندهای قرار دهد و صرف نظر از مخارج هنگفت و صرف وقت، خانواده فشار روانی شدیدی را تحمل میکند.
سعادتمند (1376) در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین کارائی خانواده و سلامت عمومی فرزندان به این نتیجه دست یافت که بین کارائی خانواده و فرزندان به علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی رابطه معنی دار وجود دارد.
نوروزی (1377) پژوهشی با عنوان تأثیر کارائی خانواده در ابتلا به اختلال روانی نوجوانان گروه سنی 15 الی 18 ساله شهر تهران روی 120 نوجوان اجرا نمود، وی به این نتیجه رسید که کارائی خانواده بر ابتدا نوجوانان به اختلالات روانی تأثیر مستقیم دارد.
حیدری (1384) در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه عملکرد خانواده و مؤلفههای خود گردانی در دانش آموزان پسر پایه دوم متوسط نظری شهر ایلام اجرا نمود، وی به این نتیجه دست یافت که بین 12 بعد از ابعاد عملکرد خانواده با خودگردانی رابطه معنی داری وجود دارد.
بران، بیرن، رابرت، اسکاتسر، جامیتون (2000) در تحقیقی تحت عنوان بررسی کارائی خانواده در افسردگی مادران و فرزندان به تحقیق و کاوش در مورد مادران تنها میپرداختند که تحت پوشش سازمان رفاه عمومی (بهزیستی) بودند و به این نتیجه رسیدند که کانون گرم عاطفی فرآیند حل مشکل در خانواده نقش بس اساسی در تضمین سلامت روان دارد (به نقل از پویا نفر 1381) با توجه به تحقیقات مذکور عملکرد خانواده نقش مهمی در سلامت روانی فرزندان دارد. بنابراین پژوهشگر قصد دارد ارتباط بین عملکرد خانواده و کنترل خشم نوجوانان را بررسی کند و چنین تحقیقاتی که جنبه کاربردی دارند میتوانند روشن کننده علل و عواملی باشند که ممکن است زمینههای بروز انحراف در جامعه را مشخص کنند.
هدف کلی پژوهش : بررسی عملکرد خانواده در کنترل خشم نوجوانان دختر و پسر (15-18) شهر تهران
اهداف اختصاصی پژوهش :
سنجش عملکرد خانوادههایی که کنترل خشم نوجوانانشان سنجش شده است. سنجش میزان کنترل خشم نوجوانان مقایسه میزان کنترل خشم پسران و دختران تعیین رابطه بین عملکرد خانواده و کنترل خشم پسرانتعیین رابطه بین عملکرد خانواده و کنترل خشم نوجوانانتعیین رابطه بین عملکرد خانواده و کنترل خشم دخترانفرضیات پژوهش
بین عملکرد خانواده نوجوانان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود دارد. بین میزان کنترل خشم دختران و پسران تفاوت معنی داری وجود دارد. بین عملکرد خانواده و کنترل خشم نوجوانان همبستگی وجود دارد.متغیرها
متغیرها بر حسب نقشهایی که در این تحقیق دارند به چهار دسته تقسیم میشوند.
متغیر مستقل عبارت است از عملکرد خانواده متغیر وابسته عبارت است از کنترل خشم نوجوانان متغیر مزاحم عبارت است از بلوغ – وضعیت اقتصادی – میزان تحصیلات والدین متغیر کنترل عبارت است از جنس و سنتعریف علمی و عملیاتی متغیرها
1- تعاریف علمی متغیرها
الف – عملکرد خانواده : در اصل اشاره به ویژگیهای سیستمی خانواده دارد. چگونگی برخورد خانواده با مشکلات و نیز تغییرات تحولی اعضا و چگونگی برخورد خانواد با بحرانهایی که به طور طبیعی در نتیجه بیماری، حوادث و ... بوجود میآیند. به طور کلی کارائی خانواده در برگیرنده حوزههای گستردهای از ویژگیها، توانائیها و نقشهای خانواده است (اپشتاین 1969 به نقل از نجاریان 1374)
ب – کنترل خشم – هدف مدیریت خشم، کاهش احساس عصبانیت و برانگیختگی فیزیولوژیکی است که خشم باعث میشود.
2- تعاریف عملی
الف) عملکرد خانواده : نمرهای که از خانواده آزمایFDA[8] کسب میکنند.
ب ) کنترل خشم :نمرهای که نوجوانان از پرسشنامه خشم اسپیلبرگر (STAXI-2) کسب میکنند.
منابع فصل اول
پویانفر – آزیتا (1381)، بررسی رابطه بین کارائی خانواده با سلامت عمومی زوجین دانشجو درشهر تهران – پایان نامه کارشناسی ارشد- دانشگاه الزهرا حیدری- عظیم (1384)- بررسی رابطه عملکرد خانواده و مولفههای خرد – گردانی در دانش آموزان پسر پایه دوم متوسطه نظری شهر ایلام – پایان نامه کارشناسی ارشد داودیان – علی اکبر (1371)- پایان نامه – بررسی درباره شیوع بیماری روانی – دانشگاه علوم پزشکی ایرانرافضی- زهره (1383)- نقش آموزش کنترل خشم به نوجوانان 15 تا 18 ساله در کاهش پرخاشگری – پایان نامه کارشناسی ارشد سعادتمند – نیره (1376)- بررسی رابطه بین کارایی خانواده و سلامت عمومی فرزندان آنها – دانشگاه ازاد اسلامی واحد رودهن کریمی – یوسف (1377) روان شناسی اجتماعی – چاپ چهارم- تهران- انتشارات ارسباران نمازی محمود آبادی – داوود (1377) بررسی اثر بخشی آموزش اصول و فنون تغییر رفتار به والدین در تعدیل پرخاشگری کودکان 1-8 ساله – پایان نامه کارشناسی ارشد – روان شناسی تربیتی – دانشگاه علامه طباطبایی – دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی نوروزی – مهدی (1377) – بررسی تاثیر عملکرد خانواده در ابتلا به اختلال روانی نوجوانان گروه سنی 15 الی 18 ساله شهر تهران – پایان نامه کارشناسی – دانشگاه آزاد اسلامی – وحد رود هن نجاریان – فرزانه (1374) – عوامل موثر در کارایی خانواده – بررسی ویژگیهای روان سنجی مقیاس سنجش خانواده (FAD) – پایان نامه کارشناسی ارشد – روان شناسی مشاوره دانشگاه ازاد اسلامی واحد رود هنمرور ادبیات
تعریف خانواده[1]
هرچند تمامی جامعه شناسان بر اهمیت خانواده در جهات اجتماعی تاکید دارند لیک این مفهوم هنوز هم یکی از پر ابهام ترین مفاهیم این مهم است.
برگس و لاک در اثرشان خانواده به سال 1953 مینویسند: «خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی، همخونی، و یا پذیرش (به عنوان فرزند) با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی میکنند»[2]
راجرز (به نقل از سیف 1378) خانواده را این طور تعریف کرده است: «خانواده نظامی نیمه بسته است که نقش ارتباطات داخلی را ایفا میکند، و دارای اعضایی است که وضعیتها و مقامهای مختلفی را در خانواده و اجتماع احراز کرده و با توجه به محتوای نقش وضعیتها، افکار، و ارتباطات خویشاوندی که مورد تأیید جامعهای است که خانواده جزء لاینفک آن است، ایفای نقش میکند تعاریف محتوای نقش، در طول تاریخ خانواده بر حسب و قسمتهای مختلف تغییر پذیر است و در این تعریف خانواده نظامی نیمه بسته است که نقش ارتباطات داخلی را ایفا میکند، این مربوط به اثرات متعامل پویاییهای خانواده است.
لوی مینویسد : «خانواده واحدی اجتماعی است که بر اساس ازدواج پدید میآید.»[3] و در اثر گیری باز همین نویسنده در تعریف خانواده مینویسد : «خانواده پیوندی است که با نهاد ازدواج ازدواج یعنی صورتی از روابط جنسی که مورد تصویب جامعه قرار گرفته است، مرتبط است»[4]
خانواده در زمرة عمومی ترین سازمانهای اجتماعی است و بر اساس ازدواج بین دست کم دو جنس مخالف تشکیل میگیرد. و در آن مناسبات خونی واقعی یا اسناد یافته به چشم میخوذد.
صافی (1374) خانواده را یک واحد اجتماعی که بر اثر ازدواج یک زن و مرد پدید میآید و وجود فرزندان آن را تکمیل میکند، میداند.
شفائی (1364) موضوع خانواده را عبارت از چگونگی تشکیل خانواده و چگونگی حالات و عوارض حاصله در آن و شرایط تشکیل آن از عناصر مادی و معنوی و تکلیف و عوارض وظایف افراد خانواده میداند قائده خانواده را پدید آوردن یک کانون آسایش و خوشبختی و نشاط طبیعی میداند.
خانواده از دیدگاه دیگر معیار شناخت و سنجش آسیبهای اجتماعی است. به درستی آنگاه که طلاق رو به فزونی میرود، کشمکشهای درونی خانواده اوج مییابد و فرزندان در سنین نوجوانی به دور از نظر والدین در ورطة آلای چون اعتیاد، بزهکاری و ... گرفتاری آینده باید دانشمندان و همة مسئولان جامعه در جستجوی علل عمیق اجتماعی آن به اعماق جامعه رسوخ کنند.
وقتی میگوئیم خانواده یکی از عوامل موثر در رشد نوجوان است مقصود ما تنها والدین و اثر رفتا آنها نیست بلکه مقصود محله و همسایگان، آب و هوا و طرز تغذیه در خانواده، موقعیت قرار گرفتن و گنجایش خانه، وضع اقتصادی، رفتار اقوام و حتی آمد و رفت مهمانان نیز میباشد که همگی در رشد و رفتار نوجوان موثر خواهد بود. خانواده اولین واحد یک اجتماع است که کودک در آن شکل میگیرد. شکل جسمی، عاطفی، شخصیتی و قدیمی ترین موسسه تعلیم و تربیت بشری است. بقول برسارد استاد دانشگاه پنسیلوانیا در خانواده مقتدرترین عامل ساختمان شخصیت اجتماعی نوجوان است» (لورا استافورد- چری به یر – مترجمان محمد دهگان پور – مهرداد فرازچی- 1377)
تعریف نوجوانی[5]
نوجوانی به دورة گذر از کودکی به بزرگسالی اطلاق می شود. محدودة سنی این دوره به روشنی تعیین نشده است ولی حدوداً دوازده تا نوزده سالگی را در بر می گیرد، در حدود نوزده سالگی که رشد جسمی فرد تقریباً کامل می شود، فرد به بلوغ جنسی دست می یابد، و برای خود هویتی فردی – مستقل از خانواده اش بدست می آورد. رشد جنسی، بلوغ جنسی دورة پختگی فرد از نظر جنسی است که طی آن کودک به فرد بزرگسالی وتبدیل می شود که به لحاظ زیستی رسیده و پخته شده است و قدرت تولید مثل جنسی را پیدا کرده است این اتفاق در عرض سه تا چهار سال روی می دهد (اتکینسون lococit)
انواع خانواده [6]
با توجه به ابعاد گوناگون خانواده، اهمیت آن و شرایط خاصش در جوامع مختلف می توان پذیرفت که انوع و صور گوناگون یابد.
1- خانوادة زیستی[7]
خانواده ای است برخوردار از مشروعیت اجتماعی و لیک فاقد توان و یا قصد حضانت از فرزندانش
2- خانوادة مرآب [8]
گروهی اجتماعی است شامل دو یا چند خانواده هسته ای که در یک خانه زندگی نمایند.
3- خانوادة زن و شوهری[9]
خانواده ای است که در آن تأکید بر روابط زن و شوهر است، نه بر روابط بین خویشان به معنای گستردة حکم
4- خانوادة گسترده[10]
خانواده ای است که در درون آن چند نسل با یکدیگر زندگی می کنند.
5- خانوادة پیوسته[11]
خانواده ای است که نمونة خاص آن در هند ملاحظه شده است و از این جهت بدان خانوادة هندی نیز اطلاق می شود.
6- خانوادة مادر مرکز[12]
در برابر خانوادة پدر مرکز، خانواده ای است که در آن زن اهمیت بیشتری می یابد.
7- خانوادة فرزند مرکز [13]
خانواده ای که در آن تعداد فرزندان اندک، هزینه های آنان بالا و کار اقتصادی آنان در خانه نادر است و لیک علی رغم این شرایط، فرزندان در این نوع خانواده ارزشی محوری می یابند.
8- خانوادة راه یابی[14]
خانواده ای که شخص از آن بر می خیزد. بدان خانوادة خاستگاه نیز اطلاق می شود.
9- خانوادة فرزند زایی[15]
خانواده ای است که فرزند خود با ازدواج بنا می کند.
10- خانوادة ناقص[16]
خانواده ای که فقط با یکی از والدین (پدر یا مادر) ادامة حیات می دهد.
11- خانوادة پدر - مادری[17]
خانواده ای است که دوران پایانی حیاتش را می گذراند و از جهاتی قابل تشابه با اولین سیکل خانواده است.
12- خانوادة ستاکی[18]
این مفهوم توسط لوپه[19] مطرح گردید. این نوع خانواده، همان طور که از ناشی (ستاک از نظر لغوی، ساقة درخت را در ذهن متبادر می سازد) برمی آید، دوری اعضای خانواده با ترک خانواده از جانب آنان مترادف نیست.
13- خانوادة هسته ای[20]
خانواده ای است کوچک، متشکل از زن و شوهر و احتمالا فرزند یا فرزندانی چند
14- خانوادة زادروگا
نوع خاص از خانوادة گسترده است که در یوگسلاوی پدید آمد در لغت به معنای یک (گروه تعاونی) است. (استافورد، 1377)
اهمیت خانواده[21]
خانواده به عنوان کوچک ترین واحد اجتماعی، اساس تشکیل جامعه و حفظ عواطف انسانی است.
خانواده باید هر چه بیشتر مورد توجه قرار گرفته و تلاش شود که از ستیزه های خانوادگی جلوگیری به عمل آید. خانواده نقش بسیار مهمی را در شکل گیری و گسترش روح ملی و در نهایت حفظ حدود و شعور کشور ایفا می کند در کشورهایی که مبانی خانوادگی سست و ناپایدار است مسلماً روح همبستگی ملی و تعاون نیز سست و بی پایه می باشد. تاریخ به ما می آموزد که تواناترین ملتها، آنهایی بوده اند که خانواده در آنها قویترین بنیاد و سازمان را داشته است و ملتهایی که روابط خانوادگی آنها به انحطاط، فساد و تباهی دچار شده در برابر تهاجم همسایگان و دشمنان زودتر از پای در می آیند و راه زوال را می پیمایند. کانون خانواده – می تواند مرکز تعلیم و تربیت و نیزمرکز آموزش حس تعاون، گذشت، فداکاری و تمامی خصایص عالی انسانی باشد، از این روست که می گویند: (هر فرزندی آیینه تمام نمای خصلتهای خانوادگی است) (پویانفر -1381)
روابط خانوادگی در ایجاد یک رابطه صحیح با اجتماع برای شخص مهم است اینکه چقدر افراد یک خانواده به هم مربوط باشند تا چه حد هدفها و مطالب مورد علاقه اشان در یک جهت باشد بسیار مهم است. این مطلب تا حد زیادی به تشکیلات و کنترلهایی که در یک خانواده وجود دارد مربوط است.
شکل وساختار خانواده ها، طرز ارتباط هر یک از اعضای خانواده با یکدیگر و جامعه ای که خانواده در آن به سر می برد، تمام موارد یکسان نیست بنابراین تاثیر خانواده ها در رفتار افراد، مختلف است. در یک خانواده، شکل کار و طرز ارتباط اعضای خانواده به گونه ای است که محیط خانواده به طور کلی روح یگانگی در خانواده برای رشد و نمو کودک در جهت مثبت و سازنده وجود دارد در خانواده هایی که پدر و مادر با یکدیگر توافق ندارند در نتیجه کشمکش میان خانواده ها وجود دارد و یا پدر و مادر از یکدیگر جدا شده اند، زمینه برای بروز اختلالهای روانی مهیا می شود (فرجاد 1374)
کارکرد خانواده[22]
کریشنرو کوپشتر (1986) (به نقل از پویانفر loc. Cit) فرآیند، خانواده مطلوب خانواده، تعاملات زوجین، تعاملات تربیتی و تعاملات مستقل را مورد توجه قرار داده اند و کنش فردی اعضای خانواده در فعالیتهایشان، خواه حرفه ای، تحصیلی، اجتماعی یا تفریحی را بررسی نموده اند.
در خانواده های دو والدیک که زن و مرد در کنار هم هستند تعاملات زناشویی می تواند اساس و بنیان سایر امور باشند، آموزش، الگودهی، مواجهه، تاثیر، دلگرمی، و اتهام بخشی نیز ممکن است مد نظر قرار گیرند.
چنانچه روابط زناشویی سست باشد، پایه های لازم برای موفقیت آمیز بودن و مطلوب بودن عملکرد خانواده، لرزان و یا حداقل ضعیف خواهد بود و برای زوجی که خودشان با هم سازگار نیستند مشکل است که والدین خوبی باشند. بنابراین بخش مهم ارزیابی خانواده، ارزیابی کیفیت روابط زناشوئی است. رابطه زناشوئی باید بر مبنای احترام و اطمینان باشد که در این امر عوامل عاشقانه و صمیمیت نیز دخالت دارند. علاوه بر این هر یک از زوجین نیازمند همسری با کفایت و آگاه هستند که بتواند بموقع به حل تعارضات موجود بپردازد
و...
NikoFile
پروپوزال میزان آگاهی معلمان از روش های نوین تدریس و رابطه آن با سبک های یادگیری دانش آموزان
با فرمت word .و قابل ویرایش در 15 صفحه