لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:28
دیده بر هم گذارم تو را می دیدم که از درد و رنج به خود می پیچی؛ تا سحر خواب به چشمم راه نیافت، معلوم است که عاشق بی خواب جز محبوب به چیزی نمی اندیشد، تمام مدت در رختخواب به فکر تو دردانه عزیز و بی همتا بودم اگر می توانستم در کنار تو محبوب باشم، بدبختی و حوادث شوم را فراموش می کردم و نوش داروی عشق به کامت می ریختم. در بلایا باید عاشق و معشوق شریک درد هم باشند، می دانم از دست مرض چه میکشی. به خدا یک دنیا متأسفم حاضرم هرچه که از دستم برمی آید کوتاهی نکنم امّا افسوس، که در برابر طبیعت غدار دستم کوتاه است، به خدا تو مایه حیات و روشنی بخش عمر منی، در این دنیا جز تو بود و نبود همه یکسان است. از تصوّر حال تو همه شب تا صبح در شکنجه و عذابم، گوئی بهشت مهر و محبّت را دوزخی سوزنده و دردآلود کرده اند و من دوزخی گناهکار آنم! اکنون چون تو زیبائی ها و دلربائی های طبیعت را نمی بینم و آهنگ های دلکش افلاک را نمی شنوم از درد تو وامانده و شور بختم و از خدا می خواهم هر چه زودتر شفای عاجل نصیبت گردد و مرا از این همه درد برهاند.آری آری با توام ای عدالت . سالهاست که زیر چکمه های استبداد لگد کوب شده ای دیر زمانیست که ترنم آوای مظلوم پسندت در گوش جهانیان غریب است اما:
الیس الصبح بقریب؟
مسئله عدالت با وجود اینکه یک مسئله اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، ولی از نظر مکتب شیعه آنقدر مهم است که در کنار پنج اصل اعتقادی یعنی توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت قرار گرفته است. به همین دلیل عدالت باید یک مسئله فراگیری باشد و نمیتوان عدالت را فقط اختصاص به یک بعد از زندگی اجتماعی مردم تلقی کرد. اینکه در کنار اصول اعتقادی مسلمانها قرار گرفته، مانند همه اصول اعتقادی باید فراگیر باشد.عدالت آنقدر مهم و فراگیر است که در اعتقاد شیعه، عدالت از خداوند شروع میشود، در نظر شیعه رأس حکومت باید عادل باشد، امام باید عادل باشد، مرجعتقلید و قاضی باید عادل باشند. هیچ کسی نیست که در حکومت قرار بگیرد و از عدالت برخوردار نباشد، اگر عادل نباشد مشروعیتش را از دست میدهد. پس در حقیقت ارکان جامعه به عدالت بستگی دارد. حضرت امیرالمومنین در سال چهارم حکومت خویش، خطاب به جمع فرمودند؛ آیا فقیری در حکومت من میبینید؟ همه اعلام میکنند که ما فقیری سراغ نداریم. حضرت امام میفرماید؛ شاید یکی از دلایل توجه به قرضالحسنه این است که اسلام با گداپروری مخالف است. اگر قرضی میگیرید باید آن را برگردانید. یعنی باید کار کرد، تولید کرد تا بتوان قرض را پرداخت. پس عدالت اقتصادی تنها یک جنبه توزیعی ندارد، بلکه در تولید هم است یعنی دادن فرصتهای برابر به همه. امروز کسانی در شهرهای کوچک و روستاها هستند و علیرغم استعداد فوق العادهای که دارند و میتوانند تولید کنند؛ فرصتی برای ظهور و بروز در تولید و سرمایهگذاری پیدا نمیکنند و لذا یک محرومیت تاریخی را در روستاها شاهد هستیم
عدالت اجتماعى را مى توان به عنوان بزرگترین هدف از تشکیل حکومت اسلامى تلقى کرد. بعثت پیامبران و تشریع ادیان به منظور تحقق قسط و عدل، با مفهوم وسیع کلمه در نظام حیات انسان بوده است، تا آنجا که از رسول خدا(ص) نقل شده که «کشور با کفر مى ماند اما با ظلم ماندنى نیست.»
دانلود ابتکارات فردی سنجش و ارزشیابی پاداش و تشویق و تقویت در امر آموزش که باعث پیشرفت دانش آموزان در امر یادگیری می گردد. بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 18
مقدمه کوتاه :
شاید برای عده ای تصور اینکه بتوان در مدرسه ای از تشویق استفاده کرد کمی دشواراست اما واقعیت این است که می توان در سنگر مدارس شاهد حضور با شکوه معلمان وشاگردانی بود که با سرمایه از محبت وچهره های متبسم ومصصم در تلاش هستند که در کارهای خود موفق بوده اند. پس باید رنگ مدرسه ای یادآور زیبائیها ونیکوئیها باشد. چرا که هم انسانها بالاخص نوجوانان محبت پذیر می باشند. ولذا نیاز به محبت از اساسی ترین نیازهای هر انسان می باشد. تشویق نیروها واستعدادهای دانش آموزان را به کار می اندازد واستقامت آنها را در کارها زیاد می کند وموجبات سرعت در کارهای بدنی را فراهم می کند ودر کارهای فکری موجب سعی وکوشش بیشتری می گردد تشویق وتقویت رفتار مثبت کودکان سبب شکل گیری عادات مطلوب در آنان می شود. به عبارت دیگر از آنجا که از طریق رفتارهای تشویق آمیز کلامی وغیر کلامی مادی وعنوی فردی وگروهی مستقیم وغیر مستقیم مربی بیش از هر چیز به یک نیاز هم نوجوانان یعنی نیاز به محبت متعلق وتوجه پاسخ داده می شود. ما شاهد بیشترین مؤثرترین وپایدارترین اثر در رفتار آنان هستیم در حالی که وقتی دانش آموزی را تنبیه می کنیمن نه تنها به هیچ یک از نیازهای خطری واساسی او پاسخ نمی دهیم بلکه تعادل حیاتی اش را برهم زده او را با تجربه ناخوش آیندی که همواره ازآن گریز دارد مواجه می کنیم ولو اینکه بطور موقت رفتار مطلوب آن را کنترل کرده باشیم رسول خدا پایه رفتار با کودکان و نوجوانان را بر محبت استوار کرده وسفارش می کند که آنان را گرامی بداریم وبا جایزه ای که امکان وفایش هست انان را تشویق نمائیم. استفاده ازروش تشویق ومحبت یکی از روشهای تربیتی بسیار مؤثر ونشانه صدر ونقش مطمئنه داشتن فرد است. خدای تعالی رمز پیروزی پیامبر اکرم (ص) رادر همین شرح صدور محبت ورزی پیامبر به امت خود می داند : به موجب لطف ورحمت الهی برایشان اموزشی نجواه وبا انان مشورت کن ( وبه آنان شخصیت بده ) کودک اگر از لحاظ درسی واخلاقی در سطح غیر قابل قبولی باشد باید نقطه مثبتی در وضع رفتار وظاهر او یافت وازآن بعنوان جای پای برای تشویق وی استفاده کرده مثلا ممکن است دستهایش لطیف واز آن بعنوان جای پای برای تشویق وی استفاده کرده مثلا ممکن است دستهایش لطیف ویا موی سرش اصلاح شده ومرتب باشد همچنین ممکن است به تمیزی کفشهایش اهمیت بده ویا دفتر وکتاب خودرا خوب نگه داری کند. به هر حال باید از همان نقطه مثبت و روزنه کوچک نوری به زندگی تحصیلی کودک تابیده شخصیت قابل قبولی از او ساخت وزندگی جدیدی را برایش پی ریزی کرد. سرگرمیها وعلائق کودک نیز نباید از نظر معلم دور نماید
بیان وضعیت موجود
اینجانب ...... سال سابقه تدریس در آموزش و پرورش هستم. امکانات مدرسه در حد محدود بوده و وسایل آموزشی به ندرت دیده می شد . والدین اغلب کشاورز و دامدار بو دند و در ابتدای سال تحصیلی فرصتی برای رسیدگی به امور تحصیلی فرزندشان نداشتند . دانش آموزان در حالی که مشتاق به نظر می رسیدند ازامکانات زیادی برخوردار نبودند با توصیف چنین شرایطی تصمیم گرفتم در حد امکان از تمام امکانات برای رشد و پیشرفت دانش آموزان استفاده نمایم و تحولی در امر ارزشیابی بوجود آورم. حدود سه ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود. پس از چندین جلسه تدریس . درباره پیشرفت دانش آموزان نگرانی هایی احساس کردم . به نظر می رسید بعضی ازدانش آموزان در فعالیت های کلاسی شرکت جدی نداشتند و نمی توانستند درس های تدریس شده قبلی را بخوانند بنا به اهمیت موضوع تصمیم گرفتم با انجام مطالعات بیشتر و تحول در ارزشیابی سطح دانش و معلومات دانش آموزان را بالا ببرم.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:13
این چند تعبیر در قرآن آمده است. در خلقت، باطل در کار نیست، حق است، این آسمان و زمین به حق آفریده شدهاند نه به باطل. ما که خلق کننده هستیم در خلق عالم لاعب یعنی بازی کنند نبودهایم. «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون» ۳ (باز کلمه «عبث» آمده است) شما خیال کردهاید که مرجوع نمیشوید پس عبث آفریده شدهاید؟ این چند کلمه همه در مورد قیامت آمده، یعنی قرآن این طور میگوید که اگر قیامتی نباشد معنایش این است که هستی بر باطل است، هستی بازیچه است، هستی بیهودگی است. اما در اینجا کلمه «لاعب» آمده است: «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لا عبین» .
اینجا باید مطلبی را توضیح بدهیم. به چه میگویند «بازی»؟ این کلمه «لعب» باید روشن بشود تا بعد مطلب آیه قرآن روشن بشود. بچه - یا بزرگ که معمولا بازی بیشتر کار کودک است - در میآید مشغول بازی میشود. کاری را شروع میکند. مثلا میآید اتاقک میسازد، شتر یا اسب درست میکند. بازیاش که تمام میشود خرابش میکند میرود. باز دفعه دیگر همان را درست میکند. شما اگر درست در کار این بچه دقت کنید که چه هدفی در این کارش نهفته است، هیچ هدفی، هیچ حکمتی در کار خود آن بچه پیدا نمیکنید; یعنی اثری واقعا بر آن مترتب باشد، هرگز اثری بر آن مترتب نیست. فرض کنید میروند فوتبال بازی میکنند. چندین بار توپ از این طرف میرود آن طرف و از آن طرف میرود این طرف، به این دروازه وارد میشود، به آن دروازه وارد میشود. شما از نظر نفس کار در نظر بگیرید، به روح آن بچه کار نداشته باشید، به خود کار توجه کنید.
حالا این توپ به این دروازه برود یا به آن دروازه، چه اثری بر این کار مترتب است؟ هیچ. البته هر لعبی - اگر دقت کنید - لعب نسبی استیعنی از نظر آن کار بازیچه است، ولی این بچه چرا این کار را میکند؟ او در عالم خیال خودش به هدفی میرسد. فقط از نظر خیال این بچه (یا بزرگ) بازی نیست; یعنی از این راه قوه خیال او به هدف و مقصد خیالی خودش میرسد.
مثال دیگری عرض میکنم. فلاسفه بحثی دارند در باب لعب و لهو و این جور چیزها. اغلب ما عادتهایی داریم که نوعی عبث و لعب است. یک کسی عادتش این است که انگشتانش را میشکند، دیگری عادتش این است که با تسبیح بازی کند، یکی با انگشترش بازی میکند، یکی با محاسنش بازی میکند. اگر از کسی که این بازی را میکند بپرسید این کار را برای چه میکنی؟ میگوید هیچ چیز. راست است، خود این کار برای «هیچ چیز» صورت میگیرد یعنی در این کار «هیچ چیز» است. اما نیرویی در این هست که میخواهد خودش را به جایی برساند، یعنی قوه خیال و واهمه او با همین «هیچ چیز» تفنیی میکند، ولی خود کار «هیچ چیز» است. حالا میآییم سراغ کار حکیمانه. کارهایی که ما انجام میدهیم که اینها را «حکیمانه» تلقی میکنیم بعد میبینید همین کارهای حکیمانه ما از یک نظر حکیمانه است و از یک نظر همه کارهایی حکیمانه دنیا لعب است (انما الحیوة الدنیا لعب و لهو) ۴
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:12
فهرست مطالب
بررسی، تجسم اعمال در روزقیامت
آیا تجسم اعمال در قیامت از نظر علمی ثابت می شود و اینکه انسانها به صورت حیوانها ظاهر می شوند ؟
تجسم اعمال در جهان دیگر.
چگونگى پاداش و کیفر اعمال.
نظریه تجسم اعمال.
برخى از دلایل نقلى نظریه تجسم اعمال.
قیامت روز ظاهر شدن سیرت هاست (یوم تبلی السرائر) و صورت هر کس در قیامت متناسب با سیرت و باطن حقیقی او و اعمالی است که در دنیاانجام داده است . بنابراین انسان های آلوده به گناه و فساد به صورت حیوانات و شیاطین محشور می گردند و تنها اهل ایمان و عمل صالح صورت حقیقی انسانی و سیمای نورانی و زیبا دارند. از نظرسنی نیز قیافه هاتابع همان مساله است.
متون دینی دلالت برآن دارند که زمین پیش از قیامت مانند جنین انسان هاست و بدن ها درآن شکل گرفته و در هنگامه قیامت آنها را از خود بیرون می راند; یعنی انسان ها تولدی جدید یافته و به زودی رشد می کنند. کفار و اهل معاصی و مفاسد از شدت هراس آن روز به سرعت پیر و سالخورده می گردند: »یوما یجعل الولدان شیبا« (مزمل آیه 17) ولی مؤمنان وصالحان برای همیشه جوان و خوش سیما باقی مانده و با زیباترین صورت ها وارد بهشت می گردند. »وقاناالله من شرذلک الیوم «.
برای آگاهی بیشتر ر.ک :
1-گذشته و آینده جهان ، بی آزار شیرازی
2-معاد، مکارم شیرازی
3- معاد شناسی، علامه طهرانی
پاداش و مجازات آخرت، تجسم یافتن عمل انسان است. نعیم و عذاب آنجا، همین اعمال نیک و بد است که وقتى پرده کنار رود، تجسم و تمثل پیدا مىکند. تلاوت قرآن صورتى زیبا پیدا مىیابد و در کنار انسان قرار مىگیرد. غیبت و رنجانیدن مردم به صورت خورش سگان، جهنم در مىآید و...
به عبارت دیگر اعمال ما صورتى، مُلکى دارد که فانى و موقت است و آن همان است که در این جهان، به صورت سخن یا عملى دیگر ظاهر مىشود و صورت و وجههاى ملکوتى دارد که پس از صدور از ما، هرگز فانى نمىشود و از توابع و لوازم و فرزندان جدا ناشدنى ما است.اعمال ما از وجهه ملکوتى و چهره غیبى باقى است و روزى، ما به آن اعمال خواهیم رسید و آنها را با همان وجهه و چهره مشاهده خواهیم کرد. اگر زیبا و لذتبخش است، نعیم ما خواهد بود و اگر زشت و کریه است، آتش و جحیم ما خواهد بود.
در حدیث است: که زنى براى مسألهاى به حضور رسول اکرم(ص) مشرف شد. وى کوتاه قد بود، پس از رفتنش عایشه کوتاه قدى وى را با دست خویش تقلید کرد. رسول اکرم(ص) به وى فرمود: خلال کن، عایشه گفت: مگر چیزى خوردم یا رسول اللّه؟ حضرت فرمود: خلال کن. عایشه خلال کرد و پاره گوشتى از دهانش افتاد.
در حقیقت حضرت با تصرف ملکوتى، واقعیت ملکوتى و اخروى غیبت را در همین جهان به عایشه ارائه فرمود. (بحار الانوار، ج 15، ص 188.)
قرآن کریم درباره غیبت مىفرماید: (و لا یغتب بعضکم بعضاً، أیحب أحدکم أن یأکل لحم اخیه میتاً فکرهتموه»؛ «مسلمانان از یکدیگر غیبت نکنند، آیا کسى دوست مىدارد که گوشت برادر خویش را در وقتى که مرده است،بخورد؟ نه، از این کار تنفر دارید».
آیات ذیل تصریح بر تجسم اعمال دارد: «یومئذ یصدر الناس اشتاتاً لیروا اعمالهم فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره ومن یعمل مثقال ذرة شراً یره؛ در آن روز مردم به صورت گروههاى مختلف از قبرها خارج مىشوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود پس هر کس به اندازه سنگینى ذرهاى کار خیر انجام داده آن را مىبیند و هر کس به اندازه ذرهاى کار بد کرده آن را مىبیند» (زلزال (99)، آیه 6-8.)
غیر از این، آیات متعدد دیگرى نیز بر تجسم اعمال اشاره دارند. (بقره (2)، آیه 272؛ کهف (18)، آیه 49؛ آل عمران (3)، آیه 30 و 180؛ زمر (39)، آیه 47 و 70؛ تکویر (81)، آیات 12 - 14.)
مولوى در این زمینه مىگوید:
اى دریده پوستین یوسفانگرگ برخیزى از این خواب گران
گشته گرگان یک به یک خوهاى تومىدرانند از غضب اعضاى تو
زآنچه مىبافى همه روزه بپوشزآنچه مىکارى همه ساله بنوش
گر زخارى خستهاى، خود گشتهاىور حریر و قز درى، خود رشتهاى
چون زدستت زخم بر مظلوم رستآن درختى گشت و زآن زقوم رست
این سخنهاى چو مار و کژ دمتمار و کژدم مىشود گیرد دمت
حشر پرحرص خس مردار خوارصورت خوکى بود روز شمار
زانیان را گنده اندام نهانخمرخواران را بود گنده دهان
کند مخفى کان به دلها مىرسیدگشت اندر حشر محسوس و پدید
بیشهاى آمد وجود آدمىبر حذر شو زین وجود از آدمى
ظاهر و باطن اگر باشد یکىنیست کس را در نجات او شکى
در وجود ما هزاران گرگ و خوکصالح و ناصالح و خوب و خشوک
حکم، آن خور است کان غالبتر استچونکه زر بیش از مس آمد آن زر است
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:20
فهرست
عنوان صفحه
بخش اول (عدل) ........................................................ 1
بخش دوم (عدالت) ........................................................ 2
شاخه های عدالت ........................................................ 2
انحراف از عدالت ....................................................... 11
داستانهایی از عدالت ....................................................... 13
بخش اول : عدل
معنای عدل
خداوند عادل است یعنی حق هیج موجودی را پایمال نمی کند ،و بهر موجودی طبق نظام حکیمانه هستی لطف می کند، و ظلم پایمال کردن حقوق است، پس عدل و ظلم در جائی است که حقی در کار باشد .
حالا ببینم آیا کسی از خدا طلبی دارد و آیا موجودات از قبل حقی داشته اند تا پایمال شده و ظلمی صورت گیرد؟ مگر ما قبلا بوده ایم یا از خود چیزی داشته ایم تا گرفته یا پایمال شده باشد؟ البته تفاوت هایی در جهان هست، یکی جماد است یکی گیاه یکی حیوان و دیگری انسان ، ولی هیچ موجودی حقی و وجودی نداشته تا جلویش را گرفته باشند، مثلا اگر یک قالی بزرگ را پاره پاره کنند می توای گفت این قالی قبلا بزرگ بوده و با پاره شدن بزرگی خود را از دست داد ، ولی اگر ما از اول یک قالیچه کوچک بافتیم قالیچه حق فریاد و ایراد ندارد که چرا من کوچکم ؟ زیرا او قبلا نبود و هیچ بود واصلا از خود بزرگی نداشت تا کسی آن را گرفته و ظلمی شده باشد.
خداوند تمام موجودات را با تفاوت هائی حکیمانه آفرید بدون اینکه هیچ موجودی طلبی و حقی از قبل داشته باشد ، و برهستی نظامی نهاد و برای هرموجودی راهی مناسب مقرر کرد ، و در انتظار و توقعی که هست هیچ تبعیضی قائل نشده میان نژادی یا امت دیگر یا فرد ی با فرد دیگر ودر حکم و کیفر ، مراعات امکانات و تناسب در کیفر را نموده ودراین بر نامه هیچ گونه ظلمی نیست .شما کا رخانه ای را فرض کنید که هم پیچ و مهره کوچک می سازد وهم تایر ماشین بزرگ ، آیا به خود اجازه می دهید به مؤسس کارخانه بخا طر تفاوت میان پیچ ومهره وتا یر نسبت ظلم بدهید؟ و آیا خود پیچ ومهره حق اعتراض دارد ؟البته جواب منفی است زیرا ما در نظام یک ماشین هم به پیچ و مهره کوچک نیاز داریم وهم به تایر بزرگ ولی زمانی هیچیک از این دو نبودندومؤسس کار خانه طبق این مصلحت این دو را برای دو کار مختلف ساخت . در اینجا فقط یک صورت برای ظلم باقی میماند و آن اینکه ما بار تایر را روی پیچ و مهره یگذاریم ،اما اگر هر قطعه برای کاری ساخته شد و بیش از ظرفیت هم
1
چیزی بر آنها حمل نکردیم ،وهیچ کدام از آنها نیز نه قبلا وجودی ونه از
صاحب کارخانه هم توقع بیش از اندازه و ظرفیت آنها ندارد ، در این
صورت ظلمی قابل تصورنیست . اکنون که معنای عدل و ظلم روشن شد توجه به یک نکته ضروری است