معرفی نرم افزار
نرم افزار فتومد محصول کمپانی راکورس از کشور روسیه بوده و میتوان آن را بعنوان کاراترین و اقتصادی ترین نرم افزار موجود در بازار فتوگرامتری کشور تلقی کرد. چراکه قابلیتهای این نرم افزار همتراز با نرم افزار های چند ده هزار دلاری روز دنیا می باشد. فتومد نرمافزاری رقومی با هدف تهیه نقشه بوسیله تصاویر هوایی و ماهوارهای از سال 1993 میلادی کار خود را آغاز کرده است. این نرمافزار بصورت ماژولار میباشد و از بخشهای مختلف و منفک از یکدیگر تشکیل شده است و بخشهای مختلف آن نیز بصورت جداگانه قابل تهیه می باشد. .
هدف :در اینجا قصد داریم چگونگی تبدیل زوج عکس پوشش دار 88-89را به نقشه های مسطحاتی و توپوگرافی شرح دهیم .
نکته :توضیحی که باید داده شود این است که گزارش فوق دارای دو مرحله است که مرحله ی اول توضیحات مربوط به قسمت PHOTOMOD و قسمت دوم توضیحات مربوط به قسمت Auto Desk Land Desktop می باشد .
مراحل مربوط به Photomod
قبل از شرح انجام کار بهتر است کمی ماژول های photomod را بررسی کنیم.
ماژول های Photomod
و اما ماژول هایی که در فتو مد کاربرد دارند عبارتند از :
ماژول Montage Desktop
این بخش در واقع دروازه ورودی به سیستم میباشد. کارهای از قبیل خواندن تصاویر، وارد کردن فایل کالیبراسیون دوربین عکسبرداری، چیدمان عکسها در قالب نوار و بلوک عکسی، تعریف پروژه و غیره در این ماژول انجام میشود. قابلیتهای این بخش را می توان بصورت زیر نام برد:
o خواندن تصاویر در قالب یک پروژه
o وجود کتابخانهای کامل از سیستم مختصاتهای جهانی و همچنین سیستم تصویر ها
o انجام تصحیحات رادیومتریک برای کل بلوک عکسبرداری بصورت یکسان
o امکان تعریف فایل کالیبراسیون دوربین عکسبرداری
o امکان واردکردن پروژههای انجام شده در نسخههای قدیمی فتومد
Solver ماژول سرشکنی
این بخش برای اجسمنت دادههای حاصل از بخش AT میباشد. در این بخش امکان استفاده از اندازه گیری هابه فرمت PAT-B حاصل از نرمافزارهای دیگروجود دارد. قابلیتهای این بخش بشرح زیر می باشد:
o سرشکنی بروش مدل مستقل Independent stereo pairs
o سرشکنی بروش نوار مستقل Independent Strips
o تهیه گزارش کامل از نتایج سرشکنی بهمراه پارامتراهای توجیه خارجی و آدرس نقاط خطادار جهت تصحیح آنها
o تعیین وزن متفاوت برای نقاط کنترل، گرهای و چک
o امکان استفاده از سرشکنی Free Model بدون استفاده از سیستم مختصات خاص و نقاط کنترل
o وارد کردن مختصات نقاط کنترل و اندازهگیریهای عکسی در فرمت PAT-B
o خروجی گرفتن از مختصات نقاط کنترل و اندازهگیریهای عکسی به فرمت PAT-B
o امکان سرشکنی یک عکس
• امکان سرشکنی بخشی از بلوک
ماژول DTM:
در این ماژول از نرمافزار فتومد امکان تهیه DTM ، منحنی میزان مدل ارتفاعی رقومی زمین(DEM) بصورت اتوماتیک بهمراه ویرایش دستی آنها وجود دارد. قابلیتنهای این بخش را می توان بصورت زیر نام برد:
o تهیه TIN بروش اتوماتیک
o تهیه منحنیمیزان از روی TIN ساخته شده و کنترل دقت آن
o تهیه مدل ارتفاعی رقومی زمین DEM
o استفاده از Break line ها جهت تصحیح منحنی های تراز در آبریزها
o امکان انجام تصحیحات و کشف خطاهای بزرگ در TIN بروش اتوماتیک
o یافتن اتوماتیک نقاط تقاطع در منحنی میزان های ایجاد شده و حذف آنها
o خروجی گرفتن از محصولات ماژول DTM به کلیه فرمتهای استاندارد
o انجام تصحیحات رادیومتریک
o دید سهبعدی بروشهای Anaglyph, Interlace, Page flipping
o یکپارچه ساختن منحنی میزانهای مدلهای مجاور بصورت اتوماتیک و همچنین یکپارچه ساختن TIN و DEM مدلهای مجاور
ماژول StereoLink :
این ماژول تحت نرم افزار Microstion اجرا شده و از تمامی امکانات آن استفاده میکند . قابلیت های این بخش به صورت زیر است :
• مکان استفاده از MDL های متفاوت در حین انجام کار
• دید سه بعدی بسیار شفاف به روش Page Flipping
• امکان ایجاد جدول عوارض به زبان فارسی جهت ترسیم عوارض(Feature Table)
• ترسیم عوارض بوسیله ماوس های سهبعدی از قبیل Stealth وGeoMouse و همچنین ماوس 5 کلید
• استفاده از Dynamic zoom (بزرگنمایی بسیار سریع) و Autocorrelation (مماس کردن نقطه شناور بصورت اتوماتیک)
• snap دوبعدی جهت ترسیم عوارض مجاور
• استفاده از یک کلید ماوس برای Snap نمودن در محیط ماکرواستیشن
ماژول OrthoMosaic :
در این بخش میتوان از تصاویر مربوطه ارتوفتو و در نهایت ارتو موزائیک بلوک عکسبرداری شده را تهیه کرد. با استفاده از TIN ساخته شده در ماژولDTM ، میتوان تصاویر را تبدیل به ارتوفتو نمود و در صورت عدم دسترسی به DTM منقطه فقط امکان تهیه موزائیک ترمیم شده وجود خواهد داشت.
o تهیه موزائیک ترمیم شده فقط با استفاده از نقاط کنترل
o تهیه ارتو موزاییک با بهره گیری از DEM و Break line
o انجام تصحیات رادیومتریک و ژئومتریک روی ارتوفتو
o شیت بندی تصویر ارتو
o امکان تعریف پارامترهای گوناگون بمنظور عدم تشخیص مرز بین تصاویر موزاییک شده
o در صورت وجو کثیفی بوجود آمده روی تصویر طی مراحل اسکن، می توان آن را در این ماژول ار بین برد
ماژول StereoDraw
ماژول StereoDraw برای تبدیل مدل تشکیل شده در بخش AT به نقشه استفاده میشود. محیط تبدیل همان محیط نرمافزار فتومد میباشد. در این بخش امکان تعریف عوارض مختلف در لایه های اطلاعاتی مجزا بصورت جدول Code table وجود دارد.
قابلیتها:
o ایجاد جدول عوارض جهت ترسیم آنها (Code table)
o دید سهبعدی بروشهای Anaglyph, Interlace, Page flipping
o خروجی گرفتن از محصولات کلیه فرمتهای استاندارد
o وارد کردن عوارض ترسیم شده در نرمافزارهای دیگر (در کلیه فرمتهای استاندارد)
o Snap های دوبعدی و سهبعدی جهت ترسیم ساختمانهای مجاور و دیوارها
o انجام تصحیحات رادیومتریک
o ترسیم عوارض بوسیله ماوس های سهبعدی از قبیل Stealth وGeoMouse و امکان استفاده از برنامه نویسی به زبان C جهت خصوصی سازی
و اما بعد از آشنایی با ماژول ها به توضیح کار می پردازیم :
شرح کار :
بعد از نصب برنامه با کلیک روی آیکون photomod پنجره ی photomod projects باز می شود . می خواهیم پروژه ی خود را بسازیم . در نتیجه create را زده و نام و توصیف پروژه ی خود را مشخص می کنیم . (نام دلخواه به آن
می دهیم) . و چون زوج عکس داریم block را هم می زنیم .
در coordinate سیستم مختصات WGS84/UTMzone39N را انتخاب می کنیم .
در Montage desktop ابتدا نوار های پرواز را می سازیم و سپس عکس های خود را Import می کنیم . در صفحه ی باز شده add را زده و عکس هایمان را وارد می کنیم . بعد از این کار و مشاهده ی عکس ها می بینیم که در
پنجره ی project manager ،
4 مرحله ی وجود دارد و در کنار هر کدام یک فلش سبز و یک فلش قرمز وجود دارد که سبز برای رفتن به مرحله ی بعد و قرمز برای رفتن به مرحله ی قبلی است . مرحله ی اول مرحله ی مثلث بندی (Aerial Triangulation, AT) با کلیک روی آیکون وارد این مرحله می شویم که 5 step دارد که در مرحله ی0 تمام اندازه گیری های پروژه را پاک می کنیم ، درمرحله ی 1 توجیه داخلی ، در 2 اندازه ی گیری مختصات نقاط عکسی ، در 3 اندازه گیری نقاط گره ای و در 4 توجیه نسبی را انجام می دهیم .
حال نوبت به تعریف کالیبراسیون دوربین برای دستگاه می رسد . در همین پنجره با کلیک روی آیکون درپنجره ی Camera Editor/new Camera . در این پنجره نام دوربین و بقیه ی موارد نیاز همچون مختصات فیدوشل مارکها را وارد می کنیم . با کلیک روی آیکن وارد صفحه ی توجیه داخلی می شویم . در این مرحله می خواهیم فیدوشل مارک ها را اندازه بگیریم . با کلیک روی فیدوشل ها ماوس را روی فیدوشل مورد نظر در عکس برده و کلید را می زنیم . پس از اندازه گیری همه را زده تا توجیه داخلی انجام گیرد و در پایان با زدن مراحل انجام شده را save می کنیم .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 27 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
هدف و ضرورت تحقیق
با توجه به اینکه در ایران انوع آب و هوا وجود دارد و شرایط و اقلیم نیز متنوع می باشد در نتیجه تنوع سبزیجات آن بسیار می باشد و همچنین سبزیجات ایران بواسطه ی نحوه ی عملیات کاشت و داشت و برداشت و وجود خاک بسیار غنی و حاصل خیز در جهان مطلوبیت زیادی دارا می باشد.
در همین راستاها بایستی در سدد صدور این محصولات به خارج از کشور به بهترین نحو ممکن کوشید و لذا نگهداری و عرضه ی داخلی آن نیز یکی دیگر از هدفهای این رشته می باشد و برای محقق کردن این ارزشها ابتدا باید روشی یافت که توانایی نگهداری بهینه در زمان طولانی بصورت مطلوب و تازه را داشته باشد. لذا خشک کردن سبزیجات راهی است مناسب برای این امر.
طی برقراری ارتباط با تعدادی از صنایع مرتبط و مذاکرات انجام شده ضرورت بررسی بازار جهت انجام سرمایه گذاری های تولیدی در ایران ضروری می باشد، لذا با توجه به کاربردی بودن طرح نسبت به بررسی بازارهای داخلی و خارجی و ارائه ی راهکارهای ورود به این بازارها لازم می باشد.
فرضیه ی تحقیق:
1. صادرکنندگان و تولید گران سبزیجات خشک از دانش و فنون بازاریابی آگاهی لازم را دارند.
2. سبزیجات خشک از کیفیت مناسب برای صادارات برخوردار می باشند.
3. روشهای نوین تولید سبزیجات خشک از سوی تولیدکنندگان مورد استفاده قرار می گیرد.
روش تحقیق:
با توجه به وجود انواع روشهای تحقیق در این پژوهش ترکیبی از روش کتابخانه ای و میدانی مورد استفاده قرار گرفته است به این نحو که پیشینه تحقیق ابتدا بر حسب مطالعات اسنادی جمع آوری شده و سپس از طریق مصاحبه با افراد مرتبط با این رشته می باشد.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
تجارت بین الملل و کشورهای روبه توسعه
تجارت خارجی معمولاً به کل واردات و صادرات کشور اطلاق می شود که ارتباط متقابل با دنیای خارجی را اقتضا می کند، ارتباط با دنیای خارجی هم از لحاظ واردات و هم از لحاظ صادرات در بررسی احتمال ایجاد وابستگی اهمیت پیدا می کند. می دانیم که صادرات جزئی از تقاضای کل برای تولیدات داخلی به شمار می رود و حاصل آن کسب درآمد ارزی برای کشور است که پس از انتقال و تبدیل به ریال می تواند منشاء مخارج القایی و افزایش تکاثری درآمد ملی گردد. صادرات بویژه زمانی که با مزیت های نسبی کشور در تولید آنها مطابقت داشته باشد راهی برای افزایش رفاه اقتصادی داخلی و استفاده بهینه از منابع است. هدایت منابع اقتصادی به تولید کالاهای صادراتی از یک سو باعث تقسیم کار و تخصیص می شود و از سوی دیگر تولید کنندگان داخلی را به بازار خارجی وابسته می کند.
بنابراین در تجارت خارجی نوع ارتباط مهم است. اگر ارتباط به گونه ای ایجاد شود و نشو و نما یابد که با کمترین خواست و آگاهی یا قدرت کنترل به ادغام در اقتصاد و بازار جهانی منتهی شود تجارت خارجی کشور را وابسته می کند.
بسیاری از کشورهای روبه توسعه به تجارت با دنیای خارجی و بویژه تجارت با کشورهای پیشرفته صنعتی وابسته اند و علت پابرجایی این وابستگی از یک سو نیاز آنها به دانش فنی و امکانات عملی در بکارگیری آن در تولید داخلی و بخصوص تولید کالاهای صادراتی و از سوی دیگر استفاده از مزیت کشور در تولید کالاها و خدمات است که به صرفه جویی های مقیاس و بازار وسیع فروش وابسته می باشند.
لذا تک محصولی بودن از بارزترین اشکال وابستگی به تجارت خارجی است و در عوض کمترین وابستگی به کشورهایی بر می گردد که کالاهای متنوع، عمدتاً از نوع صنعتی و با ارزش افزوده بالا صادر می کنند.
در بیشتر کشورهای در حال توسعه، صادرات فاقد تنوع لازم می باشد و عموماً محدود به یک یا دو ماده عمده است و در اغلب موارد همین صادرات 70 تا 90 درصد درآمد ارزی کشور را تأمین می کند. به عنوان نمونه صادرات پنبه مصر، قهوه برزیل، مس شیلی، کنف بنگلادش، نفت ایران و ... را می توان نام برد. بطوری که تجربیات حاصله از بازرگانی بین الملل تا کنون نشان داده، با مختصر کاهش در بهای جهانی این مواد، یکباره تراز پرداختهای ممالک صادر کننده دچار چنان عدم موازنه ای می شود که حیات اقتصادی آنها را تهدید به نابودی می کند، معمولاً در کشورهایی که صادرات عموماً متکی به ی یا دو محصول کشاورزی یا مواد خام اولیه است درآمد ارزی از ثباتی برخوردار نیست که اولاً این بی ثباتی بسیار شدید است و ثانیاً هزینه های این بی ثباتی بسیار زیاد می باشد . بنابراین ملاحظه می گردد که عطف توجه به صادرات به طور اعم و صادرات محصولات غیر تک محصولی به عنوان یک ضرورت برای رهایی از وابستگی تلقی گردیده است.
جایگاه صادرات غیر نفتی در اقتصاد کشور
اصولاً میزان تولید بر مبنای تقاضا شکل می گیرد، تقاضا ممکن است ناشی از عوامل داخلی یا خارجی باشد فقدان عوامل خارجی تقاضا (در اقتصاد بسته) سبب خواهد شد که تولید تنها بر مبنای عوامل داخلی شکل گرفته و بنابراین علی رغم امکان وجود ظرفیتهای تولیدی، میزان عرضه در میزان تقاضا متعادل خواهد شد. اما چنانچه تقاضای خارجی (صادرات) نیز وجود داشته باشد، طبیعی است که می توان ظرفیتهای بلااستفاده را به کار گرفت و اقدام به تأمین تقاضای خارجی (صدور کالا به خارج) نمود. بنابراین بین ظرفیت های تولیدی و صادرات غیر تک محصولی یک رابطه متقابل وجود دارد.
مطالعات انجام شده در کشورهای مختلف نشان می دهد که کمی استفاده از ظرفیت های تولیدی مبتلا به تمام کشورهای در حال توسعه است. میزان استفاده از ظرفیت های تولیدی بستگی به سطح توسعه اقتصادی، اجتماعی دارد. بدین معنی که هرقدر سطح توسعه پایین تر باشد، میزان استفاده از تجهیزات و منابع موجود کمتر است. در کشورهای جهان سوم علل گوناگونی در عدم استفاده کامل از ظرفیت های تولیدی دخالت دارند که کمبود مواد خام و نیروی انسانی ماهر در صدر این علل قرار دارند.
آثار جانبی افزایش ظرفیت های تولیدی
افزایش ظرفیتهای تولیدی بمنظور صادرات غیر نفتی بر پدیده اشتغال، رکورد و تورم تأثیر می گذارد به بیانی دیگر، به حداکثر رسانیدن استفاده از ظرفیتهای تولیدی می تواند نقش قاطعی در از بین بردن بیکاری، رکود و تورم داشته باشد. فرض می کنیم میزان استفاده از ظرفیتهای تولیدی را از 60 درصد به 100 درصد برسانیم. در این صورت نه تنها تولید به مقدار 40 درصد افزایش می یابد بلکه حداقل 23 درصد بر تعداد شاغلان افزوده می شود (بالا نرفتن تعداد شاغلان درست به میزان 40 درصد ناشی از صرفه جویی های حاصل از مقیاس است) از طرف دیگر عدم استفاده از ظرفیتهای کامل باعث بالا رفتن نسبت سرمایه به نیروی کار و نسبت سرمایه به تولید است که اولی به معنی لزوم سرمایه گذاری بیشتر در مقابل هر نفر شاغل و دومی به معنی بالا رفتن غیر لازم هزینه های تولیدی و افزایش غیر ضروری قیمت کالاست که همراه با کمبود کالا نقش مهمی در ایجاد پدیده تورم رکودی دارد.
نقش صادرات غیر نفتی در ایجاد اشتغال
صادرات غیر نفتی کلیه اجزاء و عوامل اقتصادی به ویژه اشتغال را تحت تأثیر خود قرار می دهد. مصادیق اثر گذاری آن را بر اشتغال می توان در زمینه های تولید، گردآوری، بسته بندی، صدور و بازاریابی یافت. متأسفانه آمار و ارقام دقیق در جهت اثبات این قضیه وجود ندارد ولی با توجه بیشتر به جنبه های کیفی قضیه می توان این تأثیر گذاری را روشن ساخت.
در زمینه تولید، طبیعی است که صرفاً تقاضای داخلی در مقابل تولیدات با فرض وجود بیکاری، زمانی که بین عرضه و تقاضای داخلی تعادل برقرار شود، می تواند اشتغال را افزایش دهد.
از سوی دیگر چنانچه تولیدات مورد نظر به بازارهای خارجی نیز صادر گردد، در واقع افزایش تقاضا تلقی می گردد که امکان تولید و عرضه بیشتر کالاها و بنابراین زمینه اشتغال بیشتر را فراهم می کند. بنابراین صادرات غیر نفتی از جهت تولید می تواند مستقیماً از طریق نیروی کار فعال در فرآیند تولید و یا غیر مستقیم از جهت تأمین مواد اولیه و ماشینآلات تولیدات مزبور، اشتغال را تحت تأثیر قرار دهد. البته هر مقدار کالاها یا تولیدات فوق کاربرتر بوده و به منابع داخلی وابستگی بیشتری داشته باشد تأثیر آن بر اشتغال بیشتر است.
کالاهای صادراتی برای صدور بایستی از مراکز تولید گرداوری و جهت صدور مهیا شوند. طبیعی است که این مسأله بایستی توسط نیروی انسانی انجام پذیرد. به عبارت دیگر از این جنبه، نیروی انسانی در بخش حمل و نقل، تجار و صادر کنندگان، نیروهای دولتی مشغول در بخش گمرکات و ... همه به دلیل وجود صادرات می باشد. که البته ارتباط صادرات غیر نفتی و اشتغال از این بابت به حجیم و وزین بودن کالا ارتباط بیشتر دارد یعنی هرقدر کالاهای صادراتی دارای حجم و وزن بیشتری باشد لاجرم باید افراد و نیروی انسانی بیشتری جهت حمل و صدور کالاها به کار گرفته شوند.
به هر حال بین صادرات غیر نفتی و اشتغال رابطه تنگاتنگی وجود دارد که علاوه بر موارد فوق الذکر، زمینه های اشتغال در مواردی چون تحقیقات و بازاریابی، برگذاری نمایشگاههای تجاری-صادراتی، سمینارهای مرتبط با صادرات و مهمتر از انها، ادارات و ارگانهای دولتی که جهت توسعه صادرات تشکیل می شوند (مانند مرکز توسعه صادرات) و ... که به هر حال هریک بنابه مورد، تعدادی از نیروی انسانی کشور را به خود مشغول می کند.
تعریف استراتژی
استراتژی عبارت است از الگو یا طرحی که هدف ها، سیاست ها و زنجیره های عملیاتی یک سازمان را در قالب یک کل به هم پیوسته با یکدیگر ترکیب می کند.
نقش و جایگاه صادرات غیر نفتی در استراتژی های توسعه اقتصادی
اگر بخواهیم رشد و توسعه کشورها را که در نتیجه برنامه و الگوهای خاص صورت گرفته است مشخص و تفکیک کنیم، می توان کشورها را از زاویه تجارت خارجی به دو دسته کلی درون گرا و برون گرا تقسیم نمود.
کشورهای درون گرا به بیانی کشورهای طرفدار سیاست جایگزینی واردات می باشند.
کشورهای برون گرا، کشورهای قائل به صادرات هستند که سیاست بازرگانی خارجی آنها در جهت تشویق صادرات عمل می کند. سعی ما براین است که در اینجا هر یک از دو سیاست را جداگانه تبیین نماییم و نظراتی را که در توجیه و تفسیر هر سیاست بیان شده است معرفی کنیم.
الف- استراتژی جایگزینی واردات
تعریف- سیاست درون نگری اقتصادی و به بیانی استراتژی جایگزینی واردات مبتنی بر تأمین احتیاجات بازار داخل کشور با تولیدات داخلی می باشد، به صورتی که این تولیدات به مرور جایگزین واردات گردند.
هدف- عمده ترین هدف از انتخاب این استراتژی رهایی از وابستگی وارداتی و رسیدن به خودکفائی است. وابستگی وارداتی به صورتی که کشور را آسیب پذیر کرده است یعنی به علت نیاز شدید به کالاهای وارداتی، چنانچه کاهش یا قطع واردات صورت گیرد، کشور مزبور در تنگنای اقتصادی قرار گرفته و عواقب ناگوار سیاسی، اقتصادی برای آن بوجود می آید.
از یک طرف انتخاب این روش در جهت کاهش یا قطع نیازهای ارزی و آسیب پذیری می باشد و از طرف دیگر باعث تشویق تولیدات داخلی می شود که این تشویق و حمایت از تولیدات داخلی معمولاً با روشهای کنترل ارزی، تعرفه و عوارض گمرکی، سهمیه بندی ها و دیگر سیاست های محدودکننده واردات انجام می گیرد. همچنین در مورد ایجاد صنایع جایگزینی واردات چنین مطرح می شود که این گونه صنایع بالاخره به مرحله سود آوری تولید به مقیاس وسیع و هزینه های کم خواهد رسید و یا اینکه تراز پرداخت ها با ورد مقدار کمتری از کالاهای مصرفی بهبود می یابد.
نقد و بررسی این استراتژی
عامل مهم در انتخاب استراتژی جایگزینی واردات، رهایی از وابستگی وارداتی و رسیدن به خودکفایی بود. یعنی جایگزین کردن واردات بوسیله محصولات داخلی، روش کلی در این سیاست تمایل به کاهش یا قطع روابط تجاری است که در صورت شدت این تمایل به صورت سیاست انزوای کامل و در صورت ضعف تمایل به شکل متعادل تر متوجه سیاست مبتنی بر خودکفائی می باشد.
ب- استراتژی توسعه صادرات:
تعریف- سیاست برون گرایی اقتصادی و به بیان دیگر سیاست توسعه اقتصادی بر اساس «توسعه بخش صادرات» مبتنی بر تشویق صادرات در کشور است. یعنی در جهت صادرات کالا و افزایش صادرات در کشور و با تأکید بر توسعه صنایعی که از مزیت نسبی برخوردارند و یا اینکه به گونه ای امکانات تولیدی دارند.
هدف- تأمین منافع اقتصادی کشور از طریق توسعه و تنوع در صادرات و تحصیل هرچه بیشتر درآمد های ارزی به کمک آن می باشد. به عقیده چنری در کشورهای در حال توسعه صادرات محصولات صنعتی نه تنها منبع رشد اقتصادی برای آنها می باشد بلکه در برطرف کردن نیازهای ارزی آنها بسیار مؤثر است. وی معتقد است که در سیاست توسعه بخش صادرات اصول و مکانیسم بازار باید در نظر گرفته شود، چون در غیر این صورت صادرات در بازارهای بین المللی شکست خواهد خورد و در نتیجه رشد و توسعه اقتصادی هم حاصل نخواهد شد.
نقد و بررسی این استراتژی
روش کلی در سیاست توسعه بخش صادرات تمایل به تجارت آزاد دارد و در صورت عدم ایجاد هرگونه محدودیتی در اعمال این سیاست آن را می توان استراتژی درهای باز اقتصادی نامید که مبتنی بر اصل مزیت نسبی در اقتصاد کشور می باشد. نکته مهم این است که بدون در نظر گرفتن امکانات توید کشور نمی توان از صادرات صحبتی کرد و این تولید می بایست کالاهای قابل عرضه در بازارهای بین المللی باشد و توجه به عواملی که امکانات رقابت را با ممالک دیگر فراهم می سازد، نیز از ضروریات است.
انواع استراتژی های رقابتی عام
مسأله اساسی در استراتژی رقابتی، عبارت است از موقعیت نسبی مؤسسه در درون صنعت مربوط به خود، موضع گیری نشانگر آن است که آیا سود آوری مؤسسه نسبت به میانگین صنعت ذیربط بالاست یا پایین. مؤسسه ای که بتواند به درستی موضع گیری کند، ممکن است میزان بازیافت در خور توجهی کسب کند. حتی اگر که ساختار صنعت، نامطلوب و سود آوری آن متوسط باشد. رکن اساسی عملکرد بالای میانگین در بلند مدت در واقع آن گونه برتری رقابتی است که بتوان حفظش کرد. اگرچه مؤسسه می تواند برابر با رقبایش دارای شمار فراوانی از نقاط ضعف و قوت باشد، اما دو گونه برتری اساسی هست که مؤسسه می تواند داشته باشد. هزینه کم و تمایز محصول، اهمیت هر توانایی یا ضعف مؤسسه در نهایت تابع اثر گذاری آن به هزینه یا تمایز نسبی است. برتری هزینه و تمایز به نوبه خود از ساختار صنعت مربوط سرچشمه می گیرد. آنها پی آمد توانمندی مؤسسه در برخوردی بهتر از رقبایش با پنج نیرو هستند.
دو مرود اساسی برتری رقابتی یعنی هزینه کمتر و تمایز محصول، همگام با دامنه فعالیت هایی که مؤسسه سعی دارد به کمک آنها به آن دو دست یابد یعنی هدف گسترده و هدف کوچک، منجر به سه «استراتژی عام» برای دست یابی به عملکرد بالای میانگین در آن صنعت می شود که عبارتند از:
1-رهبری هزینه 2-تمایز محصول 3-تمرکز فرآورده.
استراتژی سوم یعنی تمرکز فرآورده به دو گونه می باشد:
الف- تمرکز در هزینه.
ب- تمرکز بر تمایز.
هریک از استراتژی های عام مسیر کاملاً مستقلی را به سوی برتری رقابتی طی می کند در حالیکه نوع برتری را با توجه به هدف استراتژیک مورد نظر بر می گزیند.
استراتژی های رهبری هزینه و تمایز محصول در پی برتری رقابتی در گستره وسیعی از مؤسسه های موجود در یک صنعت هستند در حالیکه استراتژی های تمرکز، نظر به برتری هزینه (تمرکز بر هزینه) و تمایز (تمرکز بر تمایز) در بخش کوچکی دارند. اقدامات ویژه ای که برای اجرای هر استراتژی عام مورد نیاز است در میان صنایع مختلف، متفاوتند. همچنانکه استراتژی های یک صنعت خاص مختلف اند. هرچند گزینش و اجرای یک استراتژی عام بسیار دشوار است ما این استراتژی ها مسیری منطقی هستند که به سوی برتری رقابتی در هر صنعت باید آنها را جستجو کرد.
مفهوم بنیادین که در پی استراتژی عام وجود دارد آن است که برتری رقابتی در کانون هر استراتژی قرار دارد و دستیابی به استراتژی رقابتی، مؤسسه را بر آن می دارد که انتخاب کند، یعنی اگر مؤسسه قرار است به برتری رقابتی دست پیدا کند، باید گزینش را درباره نوع برتری رقابتی مورد نظر و محدوده مربوط به آن را انجام دهد. شعار «همه چیز بودن برای همگان» حاکی از میانه روی استراتژیک و زیر میانگین بودن است زیرا این شعار اغلب بدان معناست که مؤسسه اصلاً هیچگونه برتری رقابتی ندارد.
رهبری در هزینه
از میان سه استراتژی عام، رهبری هزینه از همه روشن تر است، در این استراتژی مؤسسه می کوشد تا در رشته صنعتی خود تولید کننده ای کم هزینه باشد. منابع برتری هزینه متنوع بوده و به ساختار صنعت ذیربط بستگی دارد. این منابع ممکن است شامل صرفه جویی های حجم عملیات، مالکیت تکنولوژی، دست یابی ممتاز به مواد خام و عوامل دیگر باشد. دست یابی به موقعیت تولید کننده ای کم هزینه چیزی است فراتر از تنها کسب مهارت ها، بلکه باید تمامی منابع برتری هزینه را ردیابی کرد و به کار بست. تولید کنندگان کم هزینه به طور معمول یک محصول استاندارد یا غیر تجملی را می فروشند و بر حجم وسیع یا برتری های رقابتی مطلق هزینه از کلیه منابع تأکید می ورزند.
اگر مؤسسه ای بتواند رهبری هزینه را بدست آورد و آن را حفظ کند، آنگاه در رشته صنعتی خود در بالای میانگین قرار دارد، مشروط بر آنکه بتواند تسلط خود را بر قیمت ها در حد میانگین رشته صنعتی خود یا پایین تر از آن نگه دارد. مؤسسه پیشرو در هزینه، با ارائه سطح قیمتی معادل یا زیرمیانگین نسبت به رقبایش، موقعیتی دارد که منجر به بازیافت بیشتر می شود. با این وجود، پیشرو هزینه نمی تواند اصولی را که بر کالای متمایز حاکم است نادیده انگارد. اگر محصول وی از نظر مشتریان قابل قبول نباشد، مجبور خواهد بود برای ادامه فروش، قیمت های خود را خیلی کمتر از رقبا کاهش دهد و این امر موقعیت هزینه مطلوب وی را خنثی می کند. یک مؤسسه پیشرو در هزینه، باید از نظر مبانی تمایز کالا، نسبت به رقبایش یا برابر یا نزدیک به آنها باشد تا عملکردی بالای میانگین داشته باشد حتی اگر ناگزیر باشد برای حفظ برتری رقابتی خود بر رهبری هزینه تکیه کند. برابری در مبانی تمایز به پیشرو هزینه اجازه می دهد تا برتری هزینه خود را به طور مستقیم به سودی بیشتر از سود رقبا تبدیل کند. نزدیک بودن به کالای متمایز بدان معنی است که کاهش دادن قیمت برای دستیابی به سهم بازار قابل قبول، هزینه های مؤسسه کم هزینه را افزایش نمی دهد ولذا می تواند بازیافتی بالای میانگین داشته باشد.
منطق استراتژیک دررهبری هزینه، مؤسسه را ملزم می کند که پیشرو هزینه باشد و نه اینکه یکی از مؤسسه هایی که برای نیل به این پایه می کوشند. مؤسسات بسیاری با تشخیص ندادن این نکته، خطاهای جدی استراتژیک مرتکب شده اند. هنگامی که بیش از یک مدعی پیشتازی هزینه وجود داشته باشد، رقابت میان آنان بسیار شدید است زیرا هر میزان از سهم بازار برای همه جدی است. اگر یک مؤسسه نتواند رهبری هزینه را به دست گیرد و دیگران را به رک استراتژی های خود ترغیب کند، پی آمد های سوددهی (و ساختار بلند مدت صنعت) فاجعه آمیز خواهد بود. بدین ترتیب رهبری هزینه آن گونه استراتژی است که اختصاصاً بر پیشدستی در خرید مواد و کالا مبتنی باشد، مگر آنکه دگرگونی های تکنولوژیکی عمده، مؤسسه ای را بر آن دارد که تحولی بنیادی در موقعیت هزینه به وجود آورد.
تمایز محصول
دومین استراتژی عام وجه تمایز محصول است. در استراتژی تمایز محصول، مؤسسه می کوشد تا در زمینه ابعادی که به طور گسترده مورد توجه خریداران است در صنعت مربوط به خود بی همتا باشد و یک یا چند ویژگی را که خریداران موجود در یک صنعت مهم می دانند بر می گزینند و موقعیتی بی نظیر برای خود فراهم می کند تا آن نیازها را برطرف کند. در این صورت چنین مؤسسه ای با قیمت های بالایی که دارد پی آمد این بی همتایی را لمس می کند.
ابزار دست یابی به تمایز در هر صنعت وضع خاص خود را دارد. تمایز ممکن است بر خود محصول، نظام فروش و تحویل آن، شیوه بازاریابی، و عوامل بسیار دیگر مبتنی باشد.
سازمانی که بتواند ویژگی تمایز محصول را به دست آورد و آن را نگه دارد، در صنعت مربوط به خود عملکردی بالای میانگین دارد، به شرط آنکه اضافه قیمت آن از هزینه ای که برای بی همتا شدن صرف شده است فراتر رود. بنابراین، مؤسسه متمایز همواره باید تلاش کند راههایی برای متمایز شدن بیابد به نحوی که اضافه قیمت مربوط، فراتر از هزینه متعلق به تمایز باشد. چنین مؤسسه ای نمی تواند موقعیت هزینه خود را نادیده بگیرد. زیرا قیمت های زیاد آن نسبت به محصولات مشابه، به توسط موقعیت هزینه نامطلوبی که دارد خنثی می شود. از این رو، مؤسسه متمایز با کاهش هزینه درتمام ابعادی که بر تمایز تأثیر نمی گذارند به برابری یا نزدیکی هزینه اش با سطح مرسوم و متناسب با هزینه های رقبا نظر دارد.
منطق استراتژی تمایز محصول، ایجاب می کند که مؤسسه ویژگی هایی را برگزیند که بتواند بر پایه آن خود را جلوه گر کند و آنها جدا با ویژگی های رقبا متمایز باشند. اگر مؤسسه بخواهد با قیمتی بالاتر فروش کند، باید واقعا از جهتی بی همتا باشد یا دست کم در چشم مردم بی همتا جلوه کند. به هر صورت، در مقایسه با رهبری هزینه، اگر شماری از ویژگی هایی که به طور گسترده مورد پسند خریداران است وجود داشته باشد، می توان از بیش از یک استراتژی تمایز بهره برداری کرد.
تمرکز (محدودنگری)
سومین استراتژی عام، تمرکز بر محصول است. این استراتژی کاملاً با دو استراتژی دیگر فرق دارد، زیرا بر گزینش دامنه رقابت محدود، بر درون یک رشته صنعتی مبتنی است- مؤسسه محدود نگر عضو یا گروهی از اعضای صنعت مربوط به خود را بر می گزیند (پاره بازار) و استراتژی خود را برای خدمت به آنها و حذف دیگران به کار می برد چنین مؤسسه ای با بهبود استراتژی خود برای بازارهای انتخابی می کوشد به نوعی برتری رقابتی در آن بازارها دست یابد. حتی اگر که از یک برتری رقابتی فراگیر برخوردار نباشد.
استراتژی محدودنگر به دو گونه است:
الف: تمرکز بر هزینه
ب: تمرکز بر تمایز
در استراتژی تمرکز بر هزینه، مؤسسه در پی برتری هزینه در پاره بازار مورد نظرش می باشد. ولی در استراتژی تمرکز بر تمایز، مؤسسه می کوشد در پاره بازار خود به تمایز محصول دست یابد. هر دوگونه استراتژی تمرکز بر تمایز مؤسسه می کوشد در پاره بازار خود به تمایز محصول دست یابد. هر دو گونه استراتژی تمرکز بر تفاوتهای موجود میان پاره بازار مورد نظر مؤسسه و دیگر پاره بازارهای صنعت ذیربط استوار است.
پاره بازار مورد نظر یا باید در بردارنده خریدارانی با نیازهای غیر معمول باشد، یا در غیر اینصورت، نظام تولید و توزیعی که به شایسته ترین وجه به این پاره بازار خدمات می رساند باید با نظام تولید و توزیع مربوط به پاره بازارهای دیگر متفاوت باشد. تمرکز بر هزینه از اختلافهای موجود در وضعیت هزینه برخی پاره بازارها سود می برد، ولی تمرکز بر تمایز، نیازهای ویژه خریداران یک پاره بازار خاص را مورد نظر قرار می دهد. چنین اختلافهایی حاکی از آن است که بر این پاره بازارها خدمات مناسب به توسط رقبای بزرگی که در عین حال باید پاره بازارهای بسیار دیگری را در نظر داشته باشند نمی رسد. از این رو مؤسسه تمرکزنگر می تواند برتری رقابتی را با خدمت کردن تنها به این پاره بازارها به دست آورد. البته آشکار است که گستردگی بازار مورد نظر درجاتی دارد، اما اصل بنیادی تمرکز، عبارت است از استفاده از تمایزات ظریفی که بازار مورد نظر با وضعیت تعادلی رشته صنعتی دارد. ناگفته نگذاریم که تمرکز محدود نیز به تنهایی برای دست یابی به عملکرد بالای میانگین کافی نیست.
محدود گرایی، یعنی استفاده از فرصتهای ناشی از عملکرد پایین تر یا بالا تر از حد مطلوب رقبای بزرگ ممکن است رقبا در تأمین نیازهای یک پاره بازار خاص عملکرد مطلوب نداشته باشند و این امر امکان اقدام را برای تمایز محدود فراهم می آورد، رقبایی که هدفهای بسیار وسیع دارند نیز ممکن است عملکردی فراتر از میزان لازم برای تأمین نیازهای یک پاره بازار داشته باشند، بدین معنا که برای این خدمات، هزینه هایی را بیش از حد لازم تقبل می کنند. فرصتی که برای استراتژیست های محدود نگر باقی می ماند این است که با نیازهای چنین پاره بازاری برخورد کنند و دیگر هیچ.
اگر پاره بازاری که مورد نظر استراتژیست تمرکزگراست با پاره بازارهای دیگر تفاوت نداشته باشد، استراتژی تمرکز موفق نخواهد شد. مثال این مطلب رقابت شرکت های کوچک نوشابه سازی با سایر شرکتهای بزرگ با تنوع محصولات در این زمینه می باشد.
همچنین اگر مؤسسه ای بتواند در پاره بازار خود به رهبری هزینه یا تمایز محصول دست یابد و این پاره بازار جذابیت لازم را داشته باشد در صنعت خود عملکردی فراتر از میانگین دارد.
جذابیت ساختاری یک پاره بازار شرط لازم است زیرا برخی پاره بازار های یک صنعت نسبت به بقیه سود آوری کمتری دارند اگر تمرکز گرایان برای پاره بازارهای مختلف هدف گیری کنند، اغلب امکان به کار بردن استراتژی های پایدار تمرکز در یک صنعت به میزان کافی وجود ندارد بیشتر صنایع، پاره بازارهای مختلفی دارند و چون هریک از آنها خریدارانی با نیازمندیهای مختلف یا محصول مطلوب مختلف یا نظام توزیع مختلفی دارند همواره موردی برای به کار بردن استراتژی تمرکز وجود دارد.
میانه روی
مؤسسه ای که هر سه استراتژی عام را به کار می برد اما نمی تواند به هیچ کدام دست یابد، «میان زمین و آسمان» معلق است. چنین مؤسسه ای برتری رقابتی ندارد. این گونه موقعیت استراتژیک دستوری عملی است برای عملکرد زیر میانگین، مؤسسه میانه رو بدون داشتن هرگونه امتیازی رقابت می کند، زیرا مؤسسه هایی که رهبری هزینه، تمایز محصول با تمرکز در محصول را در دست دارند برای رقابت در هر پاره بازاری از موقعیت بهتری سود می برند.
اگر مؤسسه ای میانه رو آنقدر خوش اقبال باشد که محصول یا خریداری سودآور پیدا کند، رقبایی که از برتری رقابتی پابرجایی برخوردارند به سرعت چنین غنیمتی را به یغما می برند. در بیشتر صنایع رقبای بسیار معدودی درحالت میانه روی قرار دارند. مؤسسه میانه رو تنها اگر ساختار صنعتی بسیار دلخواهی داشته باشد یا اگر آنقدر خوش اقبال باشد که رقبایش نیز در میانه راه مانده باشند، خواهد توانست منافعی چشمگیر به دست آورد. به هر صورت، این گونه مؤسسات سود بسیار کمتری از رقبایی دارند که بر یکی از استراتژی های عام مسلط هستند. رشد صنعتی غالباً فاصله موجود میان عملکرد مؤسسه هایی را که یک استراتژی عام دارند و مؤسسه هایی را که در میانه راه هستند عمیق تر می کند، زیرا استراتژی های ناپخته ای را که همراه رشد سریع پدید آمده اند برملا می کند. میانه رو بودن اغلب ناشی از بی میلی مؤسسه به گزینش راهی برای رقابت است.
مؤسسه میانه رو برای دست یابی به برتری رقابتی از هر ابزاری استفاده می کند اما راه به جایی نمی برد، زیرا رسیدن به انواع مختلف برتری رقابتی، همواره ناگزیر با اقدامی از هم گسیخته و نامرتبط همراه است. میانه رو بودن همچنین، مؤسسه های موفق دیگر را که استراتژی عام خود را با رشد یا شان سازمان هم آهنگ می کنند بر می انگیزد.
مخدوش کردن یک استراتژی عام و آنگاه به حالت تعلیق در آمدن برای مؤسسه تمرکز گرا که به صورت پاره بازار مسلط شده است، بسیار هشدار دهنده است. اما تمرکز متضمن محدود کردن تعمدی حجم فروش کنونی است. در این گونه موارد، موفقیت موجب می شود تمرکزگرا علل موفقیت خود را نادیده بگیرد و استراتژی تمرکز را فدای رشد کند، اگر مؤسسه تمرکزگرا به جای چشم پوشی از استراتژی عام صنایع جدید را پیدا کند و با استفاده از استراتژی خود یا روابط بین سازمان در آن رشد کند به موفقیت بیشتری می رسد.
مفهوم استراتژی عام بر این فرض استوار است که راه هایی چند برای دست یابی به برتری رقابتی وجود دارد که البته بستگی به ساختار هر صنعت دارد. اگر تمامی مؤسسه های یک صنعت از اصول استراتژی رقابتی پیروی می کردند هر یک می توانستند مبانی مختلفی را برای برتری رقابتی برگزیند. هر چند تمامی استراتژی های رقابتی موفق نیستند اما راههایی برای عملکرد دلخواه وجود دارد. برخی از مفاهیم استراتژیک تنها به یک راه محدود (و بیشتر بر هزینه) به سوی برتری رقابتی استوار شده اند. ولی این مفاهیم نه تنها برای بسیاری از مؤسسه ها موفقیت آمیز نبوده اند، که می توانند دیگر مؤسسه های یک رشته صنعتی را هم به گزینش همان نوع برتری رقابتی و به همان طریق ترغیب کنند، که نتایج بسیار نامطلوب آن را می توان پیش بینی کرد.
تعریف بازاریابی:
پرفسور پل کانورسی استاد کرسی بازاریابی دانشگاه ایلی نوئی آمریکا بازاریابی را بشرح زیر تعریف کرده است. «بازاریابی شامل کلیه فعالیتهایی است که در بوجود آوردن فایده درمحل، زمان و مالکیت مؤثر می باشد. بعبارت دیگر بازاریابی عبارتست از کلیه فعالیت هایی که با تغییر محل و یا زمان عرضه یا مالکیت کالا ها باعث بوجود آمدن فایده می شود.»
تعریف دیگری که انسیتوی بازاریابی و مدیریت فروش انگلستان از بازاریابی نموده به شرح زیر است. «بازاریابی عبارت است از عملیات ابتکاری مدیریت که باعث پیشرفت امر تجارت می شود و پیش بینی تخمین احتیاجات مصرف کنندگان و بررسی آن بمنظور توسعه تولید به نحوی که جوابگوی آن احتیاجات باشد. بازاریابی یابی منابع تولید و توزیع کالاها و خدمات را به یکدگیر مرتبط ساخته میزان کوشش و فعالیت را برای فروش کالاها با فایده به مصرف کنندگان، تعیین و رهبری می نماید. »
امروزه صاحبنظران، بازاریابی را فرآیند ارضای نیازها و خواسته های بشر تعریف می کنند. به نظر فیلیپ کاتلر، برجسته ترین صاحبنظر در این رشته، بازاریابی عبارت است از:
«فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها و خواسته ها از طریق فرآیند مبادله ».
استراتژی های عمده تقسیم بندی بازار
هر بازاری را می توان تا حدودی تقسیم بندی نمود، زیرا خریداران تشکیل دهنده بازار متجانس نبوده و تفاوت عمده آنها در خصوصیات مکانی، اجتماعی، اقتصادی، شخصیتی، چگونگی خرید و غیره می باشد.
شرکتهای تولیدی معمولاً از تفاوتهای مذکور آگاهی دارند ولی ممکن است سیاست های بازاریابی خودرا بر مبنای آگاهی هی مزبور تنظیم نموده و یا آنها را نادیده بگیرند. در حقیقت سه نوع استراتژی مختلف برای شرکت ها وجود دارد.
1- استراتژی بازاریابی یکسان
اگر شرکت تنها یک کالا تولید کند و بخواهد با اجرای تنها یک برنامه بازاریابی کلیه خریداران را جذب نماید، این استراتژی بازاریابی یکسان نامیده می شود. غالب شرکتها سعی نموده و می نمایند که استراتژی بازاریابی یکسان را مورد توجه قرار دهند. در این مورد شرکت منحنی تقاضاهای مختلف تشکیل دهنده بازار را نادیده گرفته و بازار کالا را به صورت مجموعه واحدی در نظر می گیرد و توجه خود را به نیازهای مشترک که عموماً در بین خریداران وجود دارد معطوف ساخته و به سایر نیازهای متفاوت آنان توجهی نمی نماید. شرکت سعی می کند کالا و برنامه های بازاریابی خود را به نحوی طراحی نماید که بیشترین تعداد خریداران را در بربگیرد. تأکید آن روی استفاده از کانالهای توزیعی انبوه، وسیله تبلیغاتی انبوه، پیام تبلیغاتی عمومی (در برگیرنده مجموعه بازار) می باشد. هنگامی که چندین شرکت در صنعت همین استراتژی را دنبال نمایند، نتیجه حاصل تمرکز بیش از حد فعالیتهای رقابت آمیز در قسمت یا قسمت های وسیع بازار خواهد بود و نیازهای قسمت های کوچک بازار ارضا نشده باقی خواهد ماند.
2- استراتژی بازاریابی تفکیکی
اگر شرکت کالاهای جداگانه تولید و یا برنامه های بازاریابی متفاوت به قسمت های مختلف بازار عرضه نماید یا کالاهای واحدی را با برنامه بازاریابی متفاوت به قسمتهای مختلف بازار بفروشد، این استراتژی بازاریابی تفکیکی نامیده می شود.
تحت استراتژی بازاریابی تفکیکی، شرکت تصمیم می گیرد که در قسمت های مختلف بازار فعالیت نماید. به همین دلیل کالاهای جداگانه و برنامه های متفاوت (یا کالای واحد با برنامه های بازاریابی متفاوت) متناسب برای هر قسمت از بازار را طراحی می کند. در این حالت شرکت امیدوار است که با عرضه کالاها و فعالیت های بازاریابی متفاوت فروش بیشتر و موقعیت بهتری در هر یک از قسمت های بازار کسب نماید. بعلاوه با توجه به اینکه کالاها و برنامه های بازاریابی بر مبنای نیازها و تمایلات خریداران طراحی گردیده است لذا شرکت تلاش می نماید تا وفاداری آنان را به کالاهای خود جلب نماید.
نتیجه نهایی اعمال استراتژی بازاریابی تفکیکی، ایجاد فروش بیشتر در مقایسه با استراتژی بازاریابی یکسان است. بدیهی است که با تولید کالاهای متنوع و عرضه آنها از طریق کانالهای توزیعی مختلف، فروش شرکت افزایش می یابد. ولی در عین حال اجرای سیاست مذکور هزینه های مدیریت را بالا می برد. هزینه های شرکت که در نتیجه سیاست مزبور افزایش می یابند عبارتند از: هزینه های تولید، هزینه های اداری، هزینه های نگهداری کالا، هزینه های فعالیت های تشویق و ترغیب.
لازم به ذکر است که استراتژی بازاریابی یکسان و بازاریابی تفکیکی نشان دهنده آن است که شرکت به دنبال بازار کالا به طور کلی است.
3- استراتژی بازاریابی تمرکزی
اگر شرکت تلاشهای خود راتنها در یک یا چند قسمت پرسود بازار متمرکز سازد، این استراتژی بازاریابی تمرکزی نامیده می شود. این استراتژی بخصوص در مواردی که منابع شرکت محدود است مورد استفاده بیشتری قرار می گیرد. بجای اینکه شرکت بدنبال سهم کوچکی از یک بازار بزرگ باشد، در جستجوی سهم بزرگی از یک یا چند بازار کوچک می باشد. به عبارت دیگر، شرکت به جای پخش امکانات خود در سطح وسیعی از قسمت های بازار، نیروهای خود را متمرکز می کند تا موقعیت خوبی در یک یا چند منطقه بازار به دست آورد.
با اتخاذ استراتژی بازاریابی تمرکزی، شرکت موقعیت بازاریابی قوی در قسمت بخصوصی از بازار که در آن فعالیت دارد (به دلیل آگاهی بیشتر از نیازهای قسمت مربوطه) بدست آورده و شهرت ویژه ای کسب می نماید. بعلاوه شرکت می تواند بعلت استفاده از تخصص در تولید، توزیع و تبلیغات صرفه جویی داشته باشد. و اگر بازار بخوبی انتخاب شود، شرکت می تواند از نرخ بالای سوددهی نیز برخوردار گردد.
ارزشیابی و انتخاب استراتژی تقسیم بندی بازار
استراتژی های سه گانه بازاریابی یکسان، بازاریابی تفکیکی و بازاریابی تمرکزی آنهایی هستند که شرکت می تواند یکی از آنها را انتخاب نماید. در عمل، شرکت ممکن است مزایای یک استراتژی را چنان قاطع بداند که مسئله انتخاب مطرح نگردد. یا اینکه شرکتی یکی از استراتژی ها را چنان نامناسب بداند که آن را در جریان انتخاب منظور ننماید. بطور کلی خصوصیات فروشنده، کالا یا بازار می تواند محدودیتهایی ایجاد نماید و انتخاب را تحت الشعاع قرار دهد. خصوصیات عمده ای که در جریان انتخاب استراتژی اثر می گذارد عبارتند از: منابع شرکت، تشابه کالا، موقعیت کالا در مراحل مختلف عمذ کالا، تشابه خریداران دربازار و استراتژی های بازاریابی رقابتی که ذیلاً شرح داده می شوند:
1- منابع شرکت- در موضوع بازاریابی تمرکزی تشریح گردید که هنگامی که منابع شرکت بسیار محدود بوده و اجازه پوشش کل بازار را نمی دهد، تنها سیاست ممکنه، انتخاب بازاریابی تمرکزی خواهد بود.
2- تشابه کالا- که عبارت است از متفاوت نبودن خصوصیات کالا، در مورد کالاهایی که تفاوت آنها از یکدیگر تشخیص داده نمی شود، مثل بنزین و نمک. اتخاذ استراتژی بازاریابی یکسان برای چنین کالاهایی مناسبتر از سایر استراتژی ها خواهد بود. برعکس در مورد کالاهایی از قبیل دوربین عکاسی و اتومبیل که تفاوتهای بین کالاها زیاد می باشد بکار بردن استراتژی های بازاریابی تفکیکی و بازاریابی تمرکزی مناسبتر خواهد بود.
3- موقعیت کالا در مراحل مختلف عمر آن- تفاوتهایی را بخصوص در مراحل معرفی کالا به بازار و اشباع بازار ایجاد مینماید. وقتی که شرکتی کالای جدیدی را به بازار عرضه می کند معمولاً امکان ارائه بیش از یک یا چند نوع از کالا نمی باشد علاقه ابتدائی شرکت ایجاد تقاضای اولیه است و به همین دلیل استراتژی بازاریابی یکسان را در این مرحله مناسب خواهد دانست. ولی شرکت ممکن است کالای جدیدی را برای عرضه در قسمت مشخصی از بازار تولید کند، در این صورت استراتژی بازاریابی تمرکزی را اتخاذ خواهد نمود. به موازات حرکت کالا در مراحل مختلف عمر خود بطرف مرحله اشباع، شرکت تجسس خود را در مورد نیازهای تازه آغاز می کند تا فروش کالا را افزایش داده و یا از تنزل آن جلوگیری کند. بنابراین در مرحله رشد و بعد از آن از مراحل عمر کالا، شرکت استراتژی بازاریابی تفکیکی را به مورد اجرا می کذارد.
4- تشابه خریداران در بازار- بستگی به میزان تشابه خریداران از نظر نیازها ، ترجیحات و خصوصیات دارد. تقسیم بندی بازار ممکن است در بازارهای مشابه بکار رود تا شرکت بتواند خریداران را بر انگیزد که ترجیحات متفاوت داشته باشند. ولی بطور کلی، استراتژی بازاریابی یکسان برای بازارهایی که خصوصیات خریداران آنها در سطح بازار مشابه می باشد مناسب تر خواهد بود. برعکس در بازارهایی که خصوصیات خریداران آنها نامتجانس می باشد، استراتژی بازاریابی تفکیکی و بازاریابی تمرکزی مفیدتر خواهد بود.
5- استراتژی های بازاریابی رقابتی- مربوط به فعالیت رقبا می باشد. وقتی که رقبا از تقسیم بندی بازار استفاده می کنند برای هر شرکت دیگر که بخواهد با آنها رقابت نماید مشکل است که از استراتژی بازاریابی یکسان پیروی نماید. زیرا مبارزه را خواهد باخت. برعکس در مواقعی که رقبا از استراتژی بازاریابی یکسان پیروی می کنند شرکت می تواند با تقسیم بندی بازار بویژه اگر برخی از عوامل فوق الذکر به نفع او باشد از رقابت بهره برداری نماید.
تقسیم بندی بازار های بین المللی
تعداد کمی از شکرتها دارای منابع مالی، تولیدی، توزیعی و توان لازم در کلیه کشورها و یا اغلب کشورهای جهان می باشند و اغلب شرکتهای بین المللی بر روی تعداد کمی از کشورها تمرکز می کنند. فعالیت در تعداد زیادی از کشورها دارای چالش های متعددی می باشد. کشورهای مختلف جهان حتی آنهایی که از نظر جغرافیائی نزدیک هم هستند، ممکن است از نظر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی اختلافات زیادی با یکدیگر داشته باشند. شرکتهای بین المللی بایستی همانگونه که در داخل کشور خود اقدام می نمایند، بازارهای جهان خود را به بخش های مختلف که دارای نیازها و رفتارهای مشخص هستند تقسیم بندی نمایند. شرکت ها می توانند بازارهای بین المللی را با استفاده از یک یا ترکیبی از متغیرهای متعدد تقسیم بندی نمایند. آنها می توانند با توجه به محل جغرافیائی بازارها، کشورهای مختلف را بر حسب منطقه تقسیم بندی نمایند. در این نوع تقسیم بندی فرض می گردد ملت هایی که از نظر جغرافیایی نزدیک هم هستند دارای خصوصیات و رفتارهای مشابهی نیز می باشند.
بازارهای جهانی را می توان بر مبنای عوامل اقتصادی نیز تقسیم بندی نموده برای مثال کشورها را می توان با توجه به درآمد سرانه و یا سطح کلی توسعه اقتصادی گروه بندی کرد.
کشورهای جهان را نی توان برحسب عوامل سیاسی و اقتصادی نیز تقسیم بندی نمود. این عوامل شامل نوع و ثبات دولتها، پذیرش شرکت های خارجی، مقررات پولی و حجم بوروکراسی اداری می باشد. چنین عواملی می توانند نقش مهمی در انتخاب بازار ها در سطح جهان ایفا نمایند.
عوامل فرهنگی نیز برای تقسیم بندی بازارها مورد استفاده قرار می گیرد. بازارهای بین المللی را می توان بر اساس زبان، مذهب، ارزشها، گرایشها، عادات و رسوم و الگوهای رفتاری نیز تقسیم بندی کرد.
با تقسیم بندی بازارها بر اساس عوامل جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و غیره فرض می گردد که هر بخش بازار شامل گروهی از کشورها می باشد. با اینحال، تعداد زیادی از شرکتها از شیوه متفاوتی استفاده می کنند. آنها مصرف کنندگانی را که دارای نیازها و رفتار خرید مشابهی هستند حتی اگر در کشورهای متفاوت باشند در یک گروه طبقه بندی می نمایند.
استراتژی توسعه آمیخته بازاریابی
یک کمپانی که تصمیم به اتخاذ استراتژی موضع یابی در بازار دارد، آماده و مستعد شروع طرح ریزی مفصل آمیخته بازاریابی است، آمیخته بازاریابی یکی از مفاهیم مهم درب مدرن است و ما آن را بصورت زیر تعریف می کنیم.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 92 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
عبارتند از:
نوع خاک محل احداث راه – حجم ترافیک – شرایط جوی و محیطی از نطر میزان بارندگی و تغییرات درجه حرارت – نوع وسایل نقلیه عبوری – نحوه ساخت راه و اجرای اصولی و فنی تمام مراحل ساختمان لایه های راه شامل: خاکبرداری های اولیه خاکهای کم مقاومت و تراکم زمین طبیعی، اجرای لایه های زیر اساس (Sub base)، اساس(Base ) و در بعضی موارد بلک بیس(Black base )، لایه رویی(Surface ) و در نهایت لایه های آسفالتی سطح راه یعنی بیندر (Binder ) و توپکا(Topeka ).
– رعایت نشدن اصول مراقبت و حفاظت از راه و ترمیم نشدن آسیب های جزیی و اولیه راه و به اصطلاح به فراموشی سپرده شدن راهداری چه قبل و چه بعد از آسیب دیدگی آن. چرا که برای هر نوع عیب و خرابی، که در سطح راه آسفالته ایجاد می شود، روشی خاصی جهت مراقبت و مرمت آن وجود دارد.
– شیب بندی طولی و عرضی نامناسب راه و در نتیجه باقی ماندن آب بر سطح آسفالت راه در شیب های کمتر از حد استاندارد، باعث تخریب آن می گردد. البته عکس این قضیه نیز صادق است، به این معنی که هر چه شیب راه خصوصاً شیب عرضی از حد مجاز بیشتر باشد، این امر باعث جاری شدن تند آبها بر سطح مسیر می شود که در نهایت با گذر زمان، باعث شسته شدن و خرابی راه می شود. عایق کاری نا مناسب راه و نفوذ آب به داخل ساختمان راه و لایه های زیرین آن و در نهایت تخریب آسفالت و کل راه.
– استفاده از قیر های غیر استاندارد و با ویسکوزیته(گرانروی) نا مناسب و کمتر یا زیادتر بودن قیر مصرفی از حد مجاز.
– استفاده خودروها خصوصاً وسایل نقیله سنگین مجهز به لاستیکهای یخ شکن و میخدار در ایام بدون یخبندان و حتی در زمان برفباری های جزیی و نرم در طول سال، همه و همه از عواملی هستند که باعث آسیب دیدگی و در صورت عدم رسیدگی باعث انهدام و از کاربری خارج شدن راه می شوند.
انواع معایب و آسیب دیدگی های راه های آسفالته:
در یک تقسیم بندی خرابی ها را به دو نوع بنیادی(سازه ای) و خرابیهای سطحی(کارکردی) تقسیم بندی می کنند. نوع بنیادی زمانی رخ میدهد که روسازی بعلت نداشتن قدرت باربری کافی در اثر بارهای وارده و صدمه دیدن، دیگر قادر به تحمل بارگذاری بیشتر بدون افزایش خرابی نباشد. در حالی که در خرابی های سطحی، سیستم روسازی قدرت باربری دارد ولی بعلت ناهموار شدن سطح روسازی امکان بهره برداری از آن به سختی امکانپذیر است.
در تقسیم بندی دیگر این خرابی ها به دسته عمده تقسیم بندی می شوند:
ترکها – تغییر شکل ها – اضمحلال
ترکهایی که در اثر عوامل بر شمرده فوق در سطح راه های آسفالته بوجود می آیند
عبارتند از:
1- ترکهای پوست سوسماری( موزاییکی): این ترکها که بصورت بلوکهای کوچکی که نحوه قرار گیری آنها در کنار هم به صورتی است که شبیه پوست سوسمار است، در اثر زیر سازی های نادرست و نامتراکم، اشباع شدن قشر خاک ریزدانه و روسازی و نیز خستگی بیش از حد حد رویه در اثر بارگذاری بیش از حد و روسازی بر روی خاک کم مقاومت بوجود می آیند.
2- ترکهای تیغه ای(برشی): ترکهای طولی هستند که به فاصله حدود سی تا چهل سانتی متر از لبه بیرونی راه ایجاد می شوند. علت ایجاد این قبیل ترکها نبود استحکام کافی در شانه راه، نفوذ آب به روسازی، اشباع شدن قشر های زیرین راه، فقدان پایداری برشی خاک و مصالح و تراکم ناکافی آسفالت و دیگر لایه های راه می باشد.
3- ترک لبه ای: ترکهای لبه ای در فصل مشترک لبه آسفالت و شانه راه و نفوذ آب در شانه راه و تر و خشک شدنهای متوالی بوجود می آیند.
4- ترکهای دوبندی(بین دو خط): این قبیل ترکها، در فصل مشترک دو باند راه آسفالت شده و دربین دو باند و در مجاورت محور طولی راه دیده می شوند. که معمولاً در اثر پخش و کوبیدگی نامناسب و تراکم ناکافی آسفالت و اجرای غیر همزمان رویه های آسفالتی خطوط کنار هم بوجود می آیند.
5- ترکهای انعکاسی: در واقع این ترکها انعکاس یا بعبارتی تصویر ترکهای لایه های زیرین در سطح راه هستند. این گروه ترکها می توانند بصورت طولی و عرضی یا بلوکی باشند. و بیشتر در اثر حرکات عمودی و افقی قشرهای زیرین آسفالت و نیز تغییرات درجه حرارت و رطوبت محیط و نیز عبور وسایل نقلیه سنگین پدید می آیند.
6- ترکهای چروکی(انقباضی): این ترکها بصورت بلوکهای بزرگ بهم چسبیده البته با زوایای تند و حاده می باشند که بدلیل تعییر حجم قشر آسفالت یا لایه اساس و زیر اساس و بستر راه و نیز استفاده از قیر با درجه نفوذ پایین که برای منطقه مورد نظر سفت تر از حد مجاز است، پدید می آیند.
7- ترکهای لغزشی( هلالی): این دسته ترکها، اغلب بصورت هلالی شکل که هلال به طرف محل اثر چرخ است، دیده می شوند. نبود چسبندگی کافی بین لایه های زیرین و لایه های رویی، تراکم ناکافی آسفالت و نیز وجود گرد و خاک و روغنهای نفتی و آب در سطح راه قبل از اجرای آسفالت، از مهمترین دلایل ایجاد این ترکها هستند.
8- ترکهای تعریضی: در واقع نوعی ترک طولی انعکاسی هستند که در اثر حرکت لایه های زیرین آسفالت بوجود می آیند.
تغییر شکلها:
1 - تورم در راه های آسفالتی:نوعی تغییر شکل در سطح راه که در آن سطح راه از پروفیل خاص خود خارج شده و بالا می آید. که عموماً از متورم شدن لایه های زیرین و فشار رو به بیرون به لایه های روسازی ناشی می شود. که از جمله دلایل تورم می تواند وجود رطوبت و آب در این لایه ها و یخ زدن این آبها و در نتیجه افزایش حجم آنها باشد.
پیدایش چاله در راه های آسفالتی: این چاله ها عموماً دارای اشکال دوار با اندازه های متفاوت هستند که در اثر کم قیر بودن آسفالت، ضخامت غیر استاندارد (کم) آسفالت، مقدار پایین ریز دانه ها در آسفالت پدید می آیند.
2 – فرسایش و گر شدن: این واژه ها به روند جدا شدن ریزدانه ها و بدنبال آن درشت دانه ها از سطح آسفالت اطلاق می شوند. از مهمترین عوامل فرسایش و گر شدن روسازی راه ها می توان موارد زیر را نام برد: _ انجام کار آسفالت در شرایط نا مساعد محیطی خصوصاً در هوای سرد و دارای رطوبت نسبتاً بالا _ تراکم نا کافی آسفالت و کم قیر بودن آن _ استفاده از مواد کثیف و آغشته به موادی مثل خاک و روغنها _ باقی ماندن برف و یخ به مدت طولانی بر رو سطح آسفالت تاخیر در پخش مصالح سنگی پس از قیر پاشی، باز کردن راه برای استفاده وسایل نقلیه خصوصاً ماشینهای تندرو قبل از سفت شدن قیر، وجود سطح متخلخل و غیر مکنده در زیر رویه آسفالتی، بکارگیری مواد آلوده یا نمناک در آسفالت، تاخیر در غلطک زنی مصالح سنگی پس از پخش آنها بوجود می آید.
3 - روزدن قیر در راه های آسفالته(Bleeding ): در این حالت بدلایلی از جمله دمای بالای تهیه و ریختن آسفالت، مصرف بیش از اندازه قیر در آسفالت، ریختن لایه آسفالت بعدی قبل از عمل آمدن مناسب لایه پریمکت ، قیر به سطح رویی آسفالت آمده و یک لایه قیر در سطح آسفالت تشکیل می شود. که این مساله باعث لغزندگی بیش از حد سطح راه خصوصاً در هنگام بارندگی می گردد. این عیب با سوزاندن قیر روزده به کمک نفت یا گازوییل طی مدت زمان مناسب در حدود پانزده دقیقه یا با تراشیدن آن توسط دستگاه Heater Planer تا حدود زیادی مرتفع می شود.
4 – نشست در راههای آسفالته: پایین رفتن سطح راه از سطح تراز اولیه و استاندارد آن که در بعضی نقاط به حدود 15تا20 سانتی متر هم می رسد را نشست می نامیم، که در نتیجه آن چاله های کوچک و بزرگ ایجاد شده که جمع شدن آب در این چاله ها در نهایت هم منجر به یخ زدگی سطح راه و ایجاد خطر برای رانندگان می شود و هم تخریب و اضمحلال آسفالت را در پی دارد.از مهمترین عوامل ایجاد نشست در راه، ترافیک سنگین تر از ترافیک طرح راه، تراکم نا کافی لایه های زیرین و در نتیجه نشست آنها و در نهایت ساخت غیر اصولی و غیر فنی راه را می توان نام برد.
5 – کنار رفتگی و موجدار شدن سطح آسفالت: این خرابی از نوع تغیر شکلهای پلاستیک یا خمیری هستند. که این خرابی ها در سر پیچهای تند، سر ایستگاهای اتوبوس، تقاطع ها و به طور کلی در محل توقف و حرکت وسایل نقلیه که نیروهای برشی شدیدی به روسازی راه وارد می شوند، تولید می شوند. مصرف بیش از حد قیر، مقدار بالای مصالح گرد گوشه در آسفالت، مصرف بیش از حد مصالح ریز دانه در مخلوط آسفالت و بکار بردن قیر با نرمی زیادتر از حد استاندارد، از مهمترین عوامل ایجاد این گونه خرابی ها هستند.
یکی از مهمترین عوامل خرابی در سطح راه های آسفالته که متاسفانه کمتر به آن دقت می شود، استفاده از زنجیر چرخها و لاستیکهای یخشکن و میخدار در ایام بدون یخبندان یا با یخبندان های سبک سال، خصوصاً برای وسایل نقلیه سنگین است. استفاده از این وسایل باعث پدید آمدن شیارهای طولی و فرورفتگی های ممتدبه موازات طول جاده در سطح آن می شود که این مساله علاوه بر تسریع در استهلاک وسیله نقلیه، باعث جمع شدن آبهای سطحی بر روی جاده شده که هم خرابی آسفالت و هم عدم تعادل وسیله نقلیه را در پی دارد.و از طرف دیگر در شبها دقیقاً شبیه آینه عمل کرده و باعث انعکاس نور چراغهای اتومبیلهای مقابل در دیدگان راننده وسیله نقلیه می شود که عواقب زیانبار این پدیده کاملاً روشن است. البته ذکر این نکته لازم است که طرح راه آسفالته ای که بر روی ان از این قبیل لاستیکها و وسایل ایمنی استفاده می شود، دارای ویژگی های خاصی است. از جمله تراکم حداقل 98 درصدی آسفالت، دانه بندی مناسب و تناسب مواد ریزدانه و مخلوط خمیری آسفالت، مصرف قیر مناسب خصوصاً با درجه نفوذ بین 80تا 100، محدودیت در قطر سنگدانه های آسفالت و ... .
بر اساس توضیحات فوق، مشخص می شود که دلایل عمده و اصلی خرابیهادر راهسازی ها خصوصاً راههای آسفالته، یا ریشه در ساخت اولیه راه و آسفالت و نحوه و میزان ترکیبات آن دارد. ویا اینکه مربوط به دوره بهره برداری از راه می شود که بدلیل نبود مراقبت و نگهداری صحیح و اصولی از راه و مرمت نشدن بموقع خرابی های جزیی برای جلوگیری از بوجود آمدن خرابی های عمده و جبران ناپذیر در راهها،پدید می آید.
از طرفی همه ما کمابیش از هزینه های بسیار بالا و سرسام آور راهسازی در تمام مراحل آن از مطالعات و نقشه برداری های اولیه، طراحی مسیرو محاسبات آن گرفته تا زیر سازی، روسازی، آسفالت کاری، خط کشی و علامت گذاری و ...( ساخت اولیه راه) و نیز مخارج سنگین تعمیرات ونگهداری و مرمت و بهسازی راه شامل هزینه لکه گیری ها، پرکردن چاله ها، مرمت شانه ها، مرمت کانالها و آبروهای طرفین راه، روکش کردن راه به منظور افزایش قدرت باربری آن، وصله کردنهای سطحی و عمیق، خط کشی ها و علامت گذاری های مجدد و ... مطلع هستیم.
بنا براین لازم است که برای ممانعت از وارد آمدن این قبیل خسارات عمده به منابع مالی و اعتباری کشور و نیز برای احداث راه های مطمئن و کم خطر در سراسر کشور لازم است که در امر راه سازی کشور و خصوصاً در روسازی راه های آسفالته و پرتردد تجدید نظر کاملاً اصولی و در عین حال دقیق و فنی و مهندسی و منطبق بر قوانین ملی و بین المللی راه سازی صورت گیرد. چراکه روسازی راه در واقع علاوه بر ایجاد یک سطح صاف و هموار برای عبور وسایل نقلیه، نقش محافظ لایه های زیرین راه را نیز بر عهده دارد. که اگر این لایه بدرستی و بر اساس تکنیکها و روشهای کاملاً فنی ساخته نشود، علاوه بر وارد آمدن هزینه های مستقیم ( هزینه احداث اولیه راه و مخارج تعمیر و بازسازی آن)، هزینه های غیر مستقیم دیگری را نیز بر پیکره اقتصادی کشور وارد می کند. که در واقع مخارج غیر مستقیم، هزینه هایی است که بدلیل بسته شدن راه، استفاده کنندگان از آن، بخاطر خرابی و بدی راه متحمل می شوند. مثل اتلاف وقت و در نتیجه مصرف سوخت بیشتر، افزایش تصادفات و استهلاک و خرابی وسایل نقلیه.
در پایان امیدواریم که از این پس، با همت و تلاش مجدانه و دلسوزانه مسولان، مهندسان و دست اندکاران امر راه سازی کشور شاهد اجرای آسفالتهای نامرغوب با عمر مفید چند ماهه! و یا چند هفته! در کشور نباشیم. تا بجای اینکه مبالغ هنگفتی از اعتبارات کشوری صرف تعمیر و یا بازسازی راه های کشور شود، این هزینه صرف احداث راه های مناسب و مطمئن به نقاط محروم و دور افتاده کشور گردد.
اثر ژئو سنتتیک ها بر عمر خستگی روسازی آسفالتی
ترک های خستگی یکی از مهم ترین خرابی های روسازی های آسفالتی هستند که به دلیل افزایش بار و ترافیک در جاده های ارتباطی و فرودگاه های کشور به وجود می آیند. ژئوسنتتیک ها می توانند به عنوان تقویت کننده در روسازی های آسفالتی تا حد زیادی در افزایش طول عمر آنها و جلوگیری از ایجاد ترک های زودرس موثر باشند.کارآیی ژئوسنتتیک ها در روسازی آسفالتی به عوامل زیادی از جمله مخلوط آسفالتی، درجه حرارت، محل قرار گرفتن و ... بستگی دارد. این مقاله، به بررسی عملکرد دو نوع ژئوسنتتیک (ژئوتکستایل و ژئوگرید) در عمر خستگی تیرچه های آسفالتی به ابعاد 50×63×381 میلیمتر می پردازد. نمونه های مسلح نشده، مسلح شده با ژئوتکستایل و مسلح شده با ژئوگرید از دالهای آسفالتی بریده شده، از مقطع آزمایشی ساخته شده در محل تهیه گردیدند. آزمایش خستگی با استفاده از آزمایش تیر خمشی با بارگذاری 4 نقطه ای در حالت کرنش ثابت با موج نیمه سینوسی، بدون استراحت و فرکانس 10 هرتز، انجام شد. در پایان عمر خستگی نمونه ها، کاهش سختی به 50% سختی اولیه تعریف گردید.نتایج نشان می دهد که عمر خستگی نمونه های مسلح شده با ژئوتکستایل و ژئوگرید تا 50 و 56 درصد افزایش می یابد. همچنین لایه مسطح کننده در نمونه های مسطح شده، باعث افزایش سختی اولیه و کاهش ترک در تیرهای آسفالتی در مقایسه با حالت مسلح نشده، می گردد.
سیستم مدیریت رو سازی
روسازی جاده ها جزء سرمایه های ملی کشور ها محسوب میشود و هر ساله بخشی از بودجه های عمرانی را به خود اختصاص میدهد که صرف ترمیم، بهسازی، حفظ و نگهداری آنها شود. تأمین اعتبار کافی برای این منظور چالشی است که مدیران عالی (تصمیم گیران) همواره با آن مواجه هستند. در گذشته فقط به نگهداری روسازی ها توجه میشد و مدیریت روسازی ها امری ناشناخته بود و عامل تعیین کننده در انتخاب روش ترمیم و نگهداری مناسب، تجربه مهندسین بوده است که در عین حال توجه چندانی به هزینه های چرخه عمر و یا به اولویت بندی بر اساس ضرورت در سطح شبکه معطوف نمیگردید.تحقیقات دامنه داری که از اوایل سالهای 1970 میلادی در آزمایشگاه های ارتش آمریکا (USA CERL) آغاز گردید، منجر به ارائه یک سیستم مدیریت مهندسی (EMS) برای روسازی راهها، فرودگاهها و محوطه های پارکینگ شدهاند که به سیستم مدیریت روسازی(P.M.S) شهرت یافت. این روش سیستماتیک به کمک ارزیابی عمیق از وضعیت فعلی روسازی و پیش بینی وضعیت آن در آینده، امکان انتخاب اقتصادی ترین استراتژی ترمیم و نگهداری (بهترین گزینه و مناسب ترین زمان اجراء) را فراهم میآورد.
تعریف (P.M.S)
سیستم مدیریت روسازی P.M.S ابزاری است هدفمند برای مدیران که به منظور افزایش کارایی در تصمیم گیری و یافتن استراتژی موثر و اقتصادی، جهت ارزیابی، ترمیم، تعمیر، حفظ و نگهداری روسازیها در سطحی قابل قبول طراحی میشود.
این سیستم یک سیستم اطلاعاتی، تحلیلی، تکاملی است که اطلاعات آن باید به طور مستمر با یک برنامهای که بر اساس علوم و فنون نوین مهندسی، فن آوریها و تحولات اقتصادی تنظیم گردیده است، بررسی و بهنگام شود تا امکان سنجی اقتصادی و استراتژی مهندسی انتخاب شده برای ترمیم، بهسازی، حفظ و نگهداری روسازیها بهینه و بهنگام شود.
متأسفانه در حال حاضر سیستم مدیریت سنتی جهت حفظ و نگهداری 110 هزار کیلومتر طول جاده در کشور ما حاکم است در حالی که در سالهای بین 2000-1999 سیستم مدیریت مدرن در زمان ریاست جمهوری کلینتون به معرض اجرا درآمد و این در حالی است که کشور ایالات متحده آمریکا چیزی حدود 9 میلیون کیلومتر طول جاده را در خود جای داده است.
روشهای انتخاب گزینه های ترمیم و نگهداری
سازمانهای مسئول در زمینه راه و فرودگاه روشهای انتخاب گزینه های ترمیم و نگهداری را به سه دسته اصلی به شرح ذیل تقسیم میکند:
روشهای مبتنی تجربیات قبلی
روشهای مبتنی بر وضعیت کنونی
روشهای مبتنی بر هزینه های چرخه عمر
نمایش کیفی یک چرخه وضعیت رو سازی
گزارش و اطلاعات:
گزارش و اطلاعاتی که سیستم مدیریت روسازی در اختیار قرار میدهد، عبارتند از:
بانک اطلاعاتی شامل:
1- آمار روسازیهای موجود در شبکه
2- نوع راه (اتوبان، بزرگراه، اصلی، فرعی، خاکی و …)
3- نوع روسازی (آسفالتی، بتونی، آسفالت سطحی و …)
4- طول راه
5- سطوح روسازی شده pavement area
6- عمر راه
7- سن روسازی
8- وضعیت روسازی
9- آمار ترافیک
10- تصادفات
11- تاریخچه عملیات اجرائی ساخت (نوع و جنس خاک، بستر و لایهها، ضخامت لایه، مقاومت باربری و . . . )
12- تاریخچه عملیات بهسازی (ترمیم و نگهداری و . . . )
13- مخارج عملیات اجرائی و بهسازی
14- شرایط جغرافیائی و توپوگرافی منطقه
وضعیت عمومی روسازی در حال حاضر
وضعیت مورد نیاز برای بهبود روسازی شبکه از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب
بودجه مورد نیاز برای حفظ و نگهداری روسازی در یک سطح مناسب برای دوره های بهره برداری 5، 10 و 15 ساله
بهینه سازی با توجه به تابع هدف : افزایش سود بهره برداری از سیستم – کاهش مخارج (هزینه ها)- افزایش عمر روسازی.
با توجه به موارد ذکر شده نتیجه میشود که سیستم مدیریت روسازی یک سیستم پشتیبان تصمیم است که به منظور در اختیار قرار دادن اطلاعات مفید و هدفمند برای مدیران و تصمیم گیران طراحی شده است تا تصمیمات اتخاذ شده توسط مدیران مختلف در سطح مالی، اولاً توجیه پذیر و ثانیاً همگون باشد.
سیستم مدیریت روسازی طیف گستردهای از فعالیتها را در بر میگیرد که شامل مدیریت در سطح شبکه و مدیریت در سطح پروژه میشود.
مدیریت در سطح شبکه
به فرآیندی که در آن نیازهای کل شبکه مد نظر قرار داشته باشد؛ مدیریت در سطح شبکه اطلاق میشود. در این سطح، هدف، تخصیص بهینه اعتبارات پروژه های مختلف میباشد به نحوی که کل سیستم روسازی راهها دارای حداکثر قابلیت خدمت دهی باشد. در این سطح از مدیریت به جزئیات پروژه ها توجه نمیشود. افق دید دراز مدت است و هزینه ها در سطح کلان مطرح میشود و محدودیت منابع در کل شبکه مد نظر قرار میگیرد .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 22 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
جبر از شاخه های اصلی علم ریاضیات که تاریخی بیش از 3000 سال دارد.
این علم در طول تاریخ تحولات بسیاری داشته و در حال حاضر شامل شاخه های زیادی است.تاریخچه این علم به بیش از 3000 سال پیش در مصر و بابل بر می گردد .
روش های هندسی برای حل برخی از معادلات جبری استفاده می گردیده است. در قرن اول میلادی نیز بحث در مورد برخی از معادلات جبری در آثار دیوفانتوس یونانی و برهماگوپتای هندی دیده می شود.
کتاب جبر و المقابله ای خوارزمی اولین اثر کلاسیک در جبر می باشد که کلمه ی جبر یا Algebra از آن آمده است.خیام هم دیگر ریاضیدانان شهیر ایرانی است که در آثار خود جبر را از حساب تمیز داده و گامی بزرگ را در تجرید و پیشرفت این علم برداشت.
در قرن 16 میلادی، روش حل معادلات در جه سوم توسط دل فرو(Scipione del Ferro ) و معادلات درجه چهارم توسط فراری(Ludovico Ferrari ) کشف گردید
اواریست گلرا(Evariste Galois ) ریاضیدان فرانسوی که در 20 سالگی در جریان انقلاب فرانسه در یک دوئل کشته شد بیشترین سهم را در پیشرفت و تجرید این علم داشت که نوشته های او سالها پس از مرگش، پس از مطالعه و بررسی توسط دیگر ریاضیدانان موجب تحول عظیم در این علم گردید.
نیلزهنریک ایل(Niels Henrik Abel ) نروژی اولین کسی بود که ثابت کرد معادلات درج 5 به بالا بوسیلة رادیکالهای حل پذیر نیستند.
کارل فریدریش گارس(Carl Friedrich Gauss )ریاضیدان آلمانی که تأثیرات ژرفی در توسعة شاخه های مختلف برداشته، سهم زیادی در پیشرفت این علم داشت که مهمترین آن همانا قضیه اساسی جبر می باشد.
پس از کارهای اویلر، لاگرانژ، گاوس، کوشی و بسیاری دیگر از بزرگترین ریاضیدانان تاریخ، علم جبر به قرن بیستم رسید که با شروع این قرن و به دلیل کشف تناظرهای شاخه هایی از این علم با شاخه هایی از هندسه، این علم در شاخه های مختلف پیش رفت.
از جمله بزرگترین پیشرفت های جبر و ریاضیات از این قرن، کلاس بندی گروههای سادة متناهی می باشد.
کلاس بندی
جبر مقدماتی: دراین شاخه از جبر ویژگیهای اصل چهارگانه در دستگاه اعداد حقیقی ثبت می شود. علائمی تعریف می شوند که بوسیله آن اعداد ثابت و متغیرها از هم تفکیک می گردد و روشهایی که برای حل معادلات مورد استفاده قرار می گیرد.
جبر مجرد: این شاخه ساختار های جبری از قبیل گروهها، حلقه ها، و میدان ها تعریف می شوند و در مورد خصوصیات آنها بحث می شود این شاخه از جبر که حوزه پژوهش بسیاری از ریاضیدانان معاصر خود به شاخه های مخلتفی تقسیم می شود:
جبر جابجایی
جبر ناجابجایی
زندگی کارل فریدریش گاوس
کارل فریدریش گاوس فرزند باغبان فقیری از اهالی برونشویک آلمان بود که در تاریخ 30 آوریل سال 1777 متولد شد پدرش مردی شرافتمندو مادرش زنی فعال و باهوش بود و گاوس بیش از سه سال نداشت که پدرش در اثر اشتباهی که در حساب ورقه ای بود مطلع ساخت و بدین ترتیب توانست استعداد فوق العاده خود را در محاسبه نشان دهد هنگامی که گاوس در مدرسه ابتدایی مشغول تحصیل بود و بیش از ده سال نداشت یک روز معلم او سر کلاس شاگردان را وادار نمود که مجموع سلسله ای از اعداد را با هم جمع کنند ولی هنوز صورت مسئله تمام نشده بود که گاوس ده ساله گفت من مسئله را حل کردم او متوجه شده بودکه اختلافات مابین دو اعداد از این سلسله مقدار پست ثابت و خود به خود دستوری برای مجموع این نوع سلسله اعداد بوجود آورد معلم او سخت متعجب شد و اظهار داشت که این کودک از من قوی تر است و من دیگر معلوماتی ندارم که به او بیاموزم گاوس در سال 1795وارد دانشگاه گوتینگن شد و در 19سالگی به حل بسیاری از مسائل که برای اویلر و لاگرانژ بی جواب مانده بود و موفق گردید گاوس نیز همچون ارشمیدس و دکارت و ایزاک نیوتن در کودکی دچار حادثه ای گردید که ممکن بود ریاضیات را از وجود او محروم سازد وی در اولین سالهای کودکی بود و طغیان آب ترعه ای را که از کنار خانه محقر ایشان می گذشت سرریز کرده بود کودک در کنار آب بازی می کرد در ترعه افتاد و چیزی نمانده بود که غرق شود و اگر برحسب تصادف کارگری که در آن نزدیکی بود وی را نجات نمی داد زندگانی گاوس به همین جا خاتمه می یافت. روز 30 مارس 1976 یکی از روزهای تاریخی دوران زندگی گاوس است در این روز یعنی درست یکماه قبل از اینکه 19 ساله شودگاوس بطور قطع تصمیم به مطالعه در ریاضیات گرفت از همین روز بود که وی دفتر یادداشت علمی خود را ترتیب داد که یکی از ذیقیمت ترین مدارک تاریخ ریاضیات می باشد و اولین مسئله ای که در آن ثبت شده است همین اکتشاف بزرگ او می باشد.این دفتر یادداشت فقط در سال 1898 در معرض مطالعه عموم قرار گرفت یعنی 43 سال بعد از وفات گاوس. گاوس در 9 اکتبر 1805 در 28 سالگی با یوهانااشتهوف از اهالی شهر براونشواریگ ازدواج می کند و در نامه ایی که سه روز بعد از نامزدی خود به دوست دانشگاهی خویش ولنگانگ بولیه نوشته است از خوشبختی خویش چنین گفتگو می کند. زندگانی هنوز به صورت بهار ابدی با رنگهای جدید و درخشان در مقابل من ایت از این ازدواج سه فرزند نصیب او شد یوزف و مینا و لودویگ نام داشتند زنش در 11 اکتبر 1809 بعد از تولد لودویک وفات یافت. اگرچه سال بعد( 4 اوت 1810) بخاطر کودکانش از نو ازدواج کرد ولی سالها بعد از زن اول خود با تأثیر بسیار گفتگو می کرد زن دوم او که میناوالدگ نام داشت دوپسر و یک دختر برایش آورد. فقر و تنگدستی گاس از یک طرف و فوت زنش از طرف دیگر بدبینی عجیبی در او بوجود آورد بطوریکه تا آخر عمر این بدبینی از او جدا نگردید ولی با وجود همه این گرفتاریها و در حالیکه نوشته بود مرگ بر این زندگی ترجیح دارد. تئوری اجسام آسمانی روی مقاطع مخروطی حل خورشید را انتشار داد و در سال 1811 مسیر ستاره دنباله دار عظیمی را محاسبه نمود و در همین سال تئوری متغیر موهومی را بیان کرد. ولی از دیگران مخفی نگهداشت بطوریکه کوشی ریاضی دان معروف دوباره مجبور به کشف آن شد و بدین ترتیب 50 سال علم ریاضی عقب بود. در سال 18333 تلگراف الکتریکی را ساخت و دو کتاب یکی در سال 1827 بنام تجسسات عممی درباره سطوح منحنی و یکی در سالهای 1843 و 1846 تحت عنوان تجسماتی درباره مسائل مربوط به مساحی عالمی منتشر ساخت و در این هنگام بود که تمام مردم معتقد بودند که گاوس بزرگترین ریاضیدان جهان است ولی گاوس به این افتخارات اهمیت نمی داد و هیچکس را نزد خود نمی پذیرفت و از خانه خارج نمی شد و تنها درمدت27 سال فقط یکبار برای شرکت در کنگره علمی به برلین مسافرت کرد. گاوس فقط با زنی بنام سوفی ژرمن اهل فرانسه ارتباط داشت این زن در سال 1816 از طرف آکادمی علوم پاریس به اخذ جایزه بزرگ ریاضیات نائل شد و گاوس به آثار والتر اسکات و ژان پول علاقه فراوان داشت در 70 سالگی به فکر آموختن زبان روسی افتاد گاوس اکتشاف خود را طی سال های 1796 تا1714 در 19 صفحه که شامل 146 اکتشاف مهم بود در سال 1898 منتشر ساخت این جزوه چندصفحه ای گنجینه بزرگی بود که دانشمندان را به کلی حیران نمود.
گاوس اکتشاف خود را همیشه بصور ت معما یادداشت می نمود و معتقد بود که فقط برای خود مطالعه می کند. وی هنگامی که در دانشگاه تحصیل می کرد کتاب خود را بنام تجسسات حسابی تمام کرد و تئوری اعداد را که تا آن زمان شکل واقعی به خود نگرفته بود بصورت دانش حقیقی درآورد لاگرانژ ریاضیدان معروف در مورد کتاب گاوس چنین اظهار داشته است. کتابی را بعنوان تجسسات حسابی منتشر نموده اید مقام علمی شما را تا ردیف بزرگترین ریاضیدانان جهان بالا برده است و قسمتی از آن که شامل اکتشافات تحلیلی است تاکنون نظیرش بوجود نیامده است. مقارن با انتشار کتاب گاوس در سال 1801 پیازی ستاره کوچک سرس را کشف نموده بود و منجمین درصدد محاسبه مدار آن برآمدند ولی محاسبه آن به استفاده از اعدادی منجر شد که چند کیلومتر طول داشتند و گاوس ریاست رصدخانه گوتینگن را به دست آورد. گاوس در سالهای آخر زندگی مورد توجه و محبت عمومی قرار داشت ولی آنقدر که شایستگی داشت از نعمت خوشبختی بهره مند نبود. درا بتدای سال 1855 کم کم از تصلب عضلات قلب و اتساع حفره های ریوی رنج می برد و آثار آب آوردن در او هویدا شد. آخرین نامه ای که نوشت خطاب به سردیویه یوستر« فیزیکدان انگلیسی» و درباره اکتشاف تگراف الکتریکی بود صبح روز 23 فوریه 1855 در سن 78 سالگی با آرامش کامل جان سپرد در قلمرو ریاضیات نام او تا ابد جاوید خواهد ماند.
تأملی بر سرگذشت اورایست گالوا، ریاضیدان بدشناس فرانسوی
ریاضیدانان بزرگ معمولاً سرگذشتی غیرداستانی دارند یا بطور دقیق تر، داستان زندگی آنها را نوآوری ها و دستآوردهای ریاضیاتشان تشکیل میدهد که غیر ریاضیدان ها به سختی می توانند آن را درک کند بزرگترین استثناء این قاعده اواریست گالوا است. آنچه از زندگی گالوا میدانیم بیشتر شبیه به یک داستان رمانتیک و بلکه تراژدی است. زیرا در تراژدی حتماً نباید قهرمان داستان به طرز فیجعی کشته شود بلکه تراژدی را می توان بعنوان سرکوب نمودن نبوغ یک نابغه و در نظر نگرفتن و توجه نکردن به او نیز دانست.
اواریست گالوا را حتی کسانی که دستی بر ریاضیات دارند، هم نمی شناسند چه رسد به افراد عادی که بیشتر ریاضیدانان بزرگ و مشهوری چون نیوتن، اویلر و ...... را می شناسند. اواریست گالوا را حتی دانشجویان هم بخوبی نمی شناسند.
« اواریست گالوا را بهتر بشناسیم .....
ریاضیدان نابغه فرانسوی(1832-1811) از بنیانگذاران جبر نوین و پایه گذار نظریه گروههاست. وی در عمر کوتاه خود( 21 سال) توانست شرایط امکان حد معادلات بوسیله رادیکالها را بررسی کند.
گالوا در نزدیکی پاریس از والدین تحصیل کرده متولد شد و پس از تحصیل نزد مادرش، در 12 سالگی وارد مدرسه شد. در کارهای جاری مدرسه میانه حال بود.
اثر لژاندر دست یافت تحت تأثیر آن قرار گرفت. می گویند که او این کتاب را مانند یک داستان خوانده است و با Elements de Geometrie هنگامی که به کتاب یک بار خواندن بر آن احاطه یافته است.
او سپس به کارهای لاگرانژ و آبل پرداخت و در سن 15 سالگی یک خواننده ی حرفه ای بود و خود شروع به کشفیات کرد. متأسفانه کارهایش منظم نبود. و اکثر محاسبات را ذهنی انجام داده و فقط نتایج را یادداشت می کرد.
او دوبار برای پذیرفته شدن در مدرسه ی پلی تکنیک تلاش کرد و به دلیل عدم آمادگی اساسی رد شد. دراین رد شدنها خسران زیادی برای علم ریاضیات بود زیرا این مدرسه که ریاضیدانان بزرگی را تربیت کرده بود می توانست استعداد گالو را کشف کند و محیط لازم را برای وی فراهم آورد.
با این حال گالوا به کشفیات در معادلات چندجمله ای ادامه داد و در سال 1829 بعضی از نتایجش را به آکادمی علوم تسلیم نمود. داور، گشی بودکه توانایی درک آنها را داشت، ولی گشی دستنویس های گالوا را گم کرد و دیگر پیدا نشد!! گالوای شعاع کارهایش را در مسابقه سال 1830 جایزه ی بزرگ آکادمی در ریاضیات شرکت داد. ولی « فوریدا » مقاله را با خود به خانه برد و قبل از خواندن آن مقاله فوت کرد . پس از این ماجرا،گالوا نسخه ی دوم مقاله اش را به آکادمی فرستاد اما این بار« پواسون» آن را خواند و آن را ناقص اعلام کرد.
به خاطر این وقایع یا بخاطر آنکه پدرش طرفداری جمهوری بود. گالوا به تنقید از رژیم بوربونها دست زد و به گارد ملی، یعنی سازمان جمهوریخواهان، پیوست. دراین زمان فرانسه گرفتار آشوب های سیاسی بود و گالوا مرتب به زندان می افتد. اما در سال 1832 آزاد شد. در همین زمان گرفتار عشق دختری شد. جزئیات این امر روشن نیست، اما یک چیز واضح است که او درگیر یک دوئل برای رسیدن به این دختر شد. گالوا تصمیم گرفت این دوئل را انجام دهد گالوا در شب قبل از مرگش در این دوئل می نویسد:« من قربانی یک زن عشوه گر گمنام شده ام..... این یک نزاع اسف بار است که جان مرا می ستاند. آه چرا باید برای یک موضوع بی ارزش بمیرم...» او همچنین نامه ای به دوستش نوشت و کشفیات خود را بطور خلاصه بیان کرد. این یک سند غم انگیز و دل خراش بجا مانده از گالوا است که در حاشیه اش نوشته:« من وقت ندارم». این سند که با خواهش از ژاکوبی یا گاوس برای اینکه نظرشان را "نه در مورد درستی بلکه در مورد اهمیت این قضایا" بیان می کنند پایان می یابد.
صبح روز بعد این دوئل انجام شد دوئل با طپانچه در 25قدمی صورت گرفت. تیر به شکم گالوا خورد و به زمین افتاد تا آنکه دهقانی که از آنجا عبور می کرد او را به بیمارستان Montparmasse رساند . گالوا روز بعد یعنی31ماه می سال 1832 در سن 20 سالگی فوت کرد و در بخش عمومی قبرستان مونت پارناس به خاک سپرده شد.
محمدبن موسی خوارزمی
محمدبن موسی خوارزمی از دانشمدان بزرگ ریاضی و نجوم می باشد شهرت علمی خوارزمی مربوط به کارهایی است که در ریاضیات مخصوصاً در رشته جبر انجام داده بطوریکه هیچ یک از ریاضیدانان قرون وسطی مانند وی در فکر ریاضی تأثیر نداشته اند.
خوارزمی کارهای دیوفانتوس را در رشته جبر دنبال کرد و به بسط آن پرداخت، خود نیز کتابی در این رشته بنام(جبر و مقابله) نوشت معمولاً در حل معادلات دو عمل معمول است. خوارزمی این دو را تنفیح و تدوین کرد و از این راه به واردساختن جبر به مرحله علمی کمک شایانی انجام داد.
خدمات شایان دیگر خوارزمی به جهان علم این است که وی حساب هندی و ارقام هندی را در دنیای متمدن انتشار داد.
اروپائیان را با استعمال صفر برای نشان دادن مرتبه خالی آشنا ساخت. هنگامی که درقرن دوازدهم کتاب خوارزمی به زبان لاتین ترجمه شد این ارقام که به غلط در« ارقام عربی» نامیده می شوند از طریق آثار فیتونانجی به اروپا وارد گردید. همین ارقام است که انقلابی در ریاضیات بوجود آورد و هرگونه اعمال محاسباتی را مقدور ساخت. باری کتاب جبر و مقابله خورازمی قرنها در اروپا مأخذ و مرجع دانشمدان و محققین بوده و بوهاسن هبسبانیس و گراردوس کرمونسیس و رابرت جستری در قرن دوازدهم هر یک آن را به زبان لاتین ترجمه کردند. خوارزمی در سایر رشته های علوم و مخصوصاً نجوم هم کارهای جالب و سودمندی انجام داد. ازجمله دو کتاب در اصطرلاب نوشت.
اطلسی از نقشه آسمان و زمین تهیه کرد و نقشه های جغرافیایی بطلمیوس را اصلاح کرد.
آثار و تصنیفات خوارزمی
محمد بن موسی خوارزمی
این دانشمند بزرگ در سال 820- م ( در زمان خلافت بنی عباس در بغداد) در حدودبین سالهای 200-195 هجری کتابی به نام جبر و مقابله را نوشت که در آن به هیچ وجه از حروف و علامات استفاده نشده بود ولی حل معادلات را به دو طریق که ما امروز جمع جبری- عمل متشابه ونقل جمعی از یک طرف به طرف دیگر می نامیم انجام می داد. اگر نتوانیم محتوی این کتاب را هنوز علم جبر جدید بنامیم از آنجا که اساس این کتاب براستفاده از علائم اختصاری بوده است، میتوان لااقل پیدایش آن را یکی از مراحل مهم علم جبر دانست برای رسیدن به نتیجه قطعی فقط می بایست یک قدم برداشت از قرار معلوم این قدم چندان سهل نبوده است زیرا مدت هفت قرن و نیم طول کشید تا این کار آخری نیز انجام شد. بنابراین خوارزمی نخستین کسی است که علم جبر را پایه گذاری نموده و یکی از مراحل مهم این علم را پیدا نموده است. استخراج التاریخ زیج اول و زیج ثانی که این دو زیج بسند هند معروف و محل اعتماد اهل فن بوده است.
دیگر صوره الارض با رسم افریقیه می باشد و عمل الاسطرلاب مختصر من الحساب و الجبر والمقابله که در لندن چاپ شده که مشهورترین تألیفات اسلامی علم جبر همین کتاب جبر و مقاله خورازمی است که ظاهراً پس از اطلاع از علم جبر در یونان و ایران و هند جبر عربی را استخراج کرد همانطور که زیج خوارزمی جامع افکار و آرای علمای هند و ایران و یونان در آن موضوع می باشد و شارحین اسلامی کتاب خوارزمی را مکرر شرح داده اند. دیگر استخراج تاریخ الیهود و اعبادهم( تاریخ یهود و عبدهای آنان) بهرحال کتب یونانی( فلسفی و علمی) چون این علوم بیگانه به عربی ترجمه می شد و حساب هم جزء آن علوم ترجمه رایج گشت و مهندسان و هیئت شناسان حساب آموختند ولی کسی که فقط متخصص در حساب باشد میان مسلمانان کم بوده، از بزرگترین ما در تمدن اسلام آنکه حساب هندی و ارقام هندی را در دنیای متمدن انتشار دادند عربها این ارقام را هندی می گویند زیرا از هندیها آموخته اند و فرنگی ها آنرا عربی می نامند چون از عربها گرفته اند.
نخستین کسی که این ارقام را از هندی به عربی انتقال داد ابوجعفر محمدبن خوارزمی مذکور در فوق می باشد که او در جدولها رقم های هندسی را بکار برد و این کار در سال 197 هجری قمری انجام گرفت، این جدول ها مبناء و ماخذ کارهای منجمان بوده و از همان کلمه ی الخوارزم اروپائیان لفظ الگوریزم را ساخته اند. در زبانهای اروپایی که اساس محاسبه بر مبنای اعشاری ده را با الگوریتم می گویند اصل آن همان کلمه الخوارزمی است.
مسلمانان در وضع و شرح علوم از جمله علم جبر حق تقدم داشتند زیرا از ترجمه علوم یونانی، دو کتاب که در علم جبر که یکی تألیفات،دیوفانتوس و دیگری تألیف ابرخس بود و به عربی ترجمه شده بود بسیار ناچیز بوده است.
چنانکه اکنون علمای فن هم پس از بررسی و تحقیق در این موضوع تشخیص داده اند که دو کتاب مزبور( در عالم جبر) که از یونانی به عربی ترجمه شده چیز مهمی نبوده و اساس علم جبر را مسلمانان و عرب ها وضع کردند و اروپائیها علم جبر را از کتبی که مسلمین نوشته اند استفاده کرده اند.
عبارت جبری
به عبارت ریاضی که روی مجموعه اعداد بیان شده باشد، عبارت جبری گفته می شود. هر عبارت جبری شامل نمادها، و حرفهایی است که بیانگراعدادندو شامل نشانه های مربوط به روابط و عملیاتی است که باید روی آن اعداد عمل شود.( از این نظر که به کار بردن حروف و علامات نخستین بار در علم جبر معمول شده است در بعضی از نوشته ها، آثار، هر عبارت تحلیلی را عبارت جبری نامیده اند) در هر عبارت جبری، عددها، حرفهایی را که جا نگهدار عددهای معین و مشخص باشند مقادیر معلوم وحرف هایی را که نمایانگر عددهای غیرمشخص باشند مقادیر متغیر یا متغیرهای آن عبارت می نامند. به حرفهای نشان دهنده های مقادیر معلوم پارامتر نیز میگویند. هر عبارت جبری برحسب متغیرها، یا متغیرهای آن عدد می شود و برحسب تعداد متغیرها آن را عبارت یک متغیری،عبارت دومتغیری،.... یا عبارات چندمتغیری می نامند عبارت با یک متغیر x را با و عبارت با تغییر متغیرهای را با نشان می دهند مانند:
وقتی عبارت جبری را با نموده شده باشد حرفهای غیر از x موجود در آن بعنوان مقادیر معلوم یا پارامترها منظور می شدند. ممکن است که متغیر را با هر حرف دیگر غیراز x نشان داد و همچنین برای نمودن عبارت از حرفهای دیگری غیر از f استفاده کرد مانند:
اقسام عبارت های جبری:
عبارت های جبری برحسب نوع نماهای متغیر یا متغیرها دسته بندی می شوند:
1)عبارت های جبری را نسبت به متغیری یا حرفی از آن صحیح گویند هرگاه هیچ توان غیر صحیح یا منفی از این متغیر یا عامل شامل آن در عبارت وجود نداشته باشد، مانند عبارت:
که نسبت به x صحیح اما نسبت به یا c غیرصحیح است زیرا عامل های شامل این حرف ها دارای نمای منفی هستند.
اگر عبارات جبری نسبت به همه ی حرفهای خود صحیح باشد عبارت جبری صحیح نامیده می شود. مانند:
2) عبارت جبری را نسبت به حرفی از آن کسری گویند هرگاه اقلاً یک عامل شامل حرف مزبور دارای نمای منفی باشد، یعنی در عبارت کسری وجود داشته باشد که مخرج آن شامل آن حرف باشد. مانند:
3) عبارت جبری نسبت به حرفی از آن گویاست هرگاه هیچ توان غیرصحیح شامل آن حرف در عبارت وجود نداشته باشد:
هرگاه اقلاً یک توان غیرصحیح شامل حرفی در عبارت وجود داشته باشد،عبارت نسبت به این حرف گنگ می باشد. مانند عبارت که نسبت به xگنگ و نسبت به y گویا است. ( متغیرهایی که در زیر رادیکال قرار می گیرند دارای توان کسری هستند.)
4) عبارت جبری را نسبت به متغیری مثلثاتی یا لگاریتمی یا..... گویند هرگاه شامل تابع های مثلثاتی یا لگاریتم یا...... از متغیر مزبور باشد.
5) عبارت جبری را نسبت به یک متغیر نمایی گویند هرگاه این متغیر به صورت نما،در آن عبارت نموه شده باشد مثل:
نکته: عبارت های جبری مثلثاتی، لگاریتیم، نمایی جزء عبارت های جبری گنگ منظور می شوند. مگر آنکه تابع نسبت به خود متغیر نموده نشده باشد که در این حالت ممکن است گویا باشد. چنانکه عبارت که نسبت به x مثلثاتی است نسبت به صحیح و گویا است. زیرا با فرض داریم:
حوزه ی تعریف یا دامنه ی عبارت جبری:
دامنه ی هر عبارت جبری، مجموعه ی عددهایی است که عبارت موردنظر در ازای همه ی آن عددها قابل تعریف باشد.
عبارت جبری را به ازای یک مقدار از متغیر( یا مقادیری از متغیرها) معین گویند هرگاه به ازای آن مقدار و یا آن مقادیر کلیه ی عملیات بکاررفته قابل انجام باشد. در غیراین صورت عبارت جبری نامعین است.
در مجموعه ی اعداد حقیقی در صورتی که مخرج کسر به ازای مقادیری از متغیر صفر شود عبارت نامعین می باشد. همچنین یک عبارت جبری گنگ با فرجة زوج در صورتی نامعین است که به ازای مقادیری از متغیر عبارت زیر رادیکال منفی باشد.
عبارت جبری:
بازای مقادیری که باشد معین و بازای مقادیری که باشد نامعین است و حوزه ی تعریف آن می شود:
مقدار عددی عبارت جبری:
هر عبارت جبری روی مجموعه ی اعداد بیان شده است پس خود نیز نشان دهندة یک عدد است که این عدد برحسب مقادیری که به جای متغیر یا متغیرهای عبارت قرار گیرد تغییر می کند. اگر عبارتی نسبت به متغیر x بازای مقدار معلوم معین باشد. مقدار آن را بازای با نشان می دهند. در عبارت جبری مقصود از مقدار آن عبارت جبری است بازای و .....
مقدار عددی عبارت را بازای حساب کنید.
تبدیل متغیر:
در یک عبارت میتوان متغیری را با متغیر دیگر یا با عبارتی شامل متغیر جانشین کرد. در عبارت هرگاه x را با y جانشین کنیم را خواهیم داشت. اگر x را با جانشین کنیم را خواهیم داشت و اگر x را با خود عبارت جانشین کنیم را خواهیم داشت که آن را با نشان می دهند. هرگاه در عبارت مفروض باز هم x را با عبارت اخیر یعنی با جانشین کنیم حاصل با نشان داده می شود و این عمل را می توان تا هر مرتبه ادامه داد.
(1
f
نکته: هرگاه در یک عبارت جبری دو متغیر را با یکدیگر جابجا کنیم و مقدار عبارت فرق نکند مثلاً داشته باشیم:
می گوئیم که آن عبارت نسبت به آن دو متغیر متقارن است.
عبارت جبری متحد با صفر:
یک عبارت جبری متحد با صفر نامیده می شود هرگاه به ازای هر مقدار از متغیر یا متغیرهای آن عبارت برابر با صفر باشد. اگر عبارتی متحد با صفر باشد می نویسند: پس:
عبارت جبری که متحد با صفر باشد مستقل از متغیرهاست یعنی اگر آن را ساده کنیم متغیرها و عامل های دیگر، حذف می شوند استفاده از این ویژگی یک راه اثبات متحدبودن عبارتی با صفر است.
به فرض آنکه دو به دو متمایز باشند، عبارت زیر متحد با صفر است:
زیرا اگر بین کسرها مخرج مشترک بگیریم داریم:
دوعبارت جبری متحد:
دو عبارت جبری را با یکدیگر متحد گویند هرگاه بازای هر مقدار از متغیر یا متغیرها، حاصل آن دو عبارت با هم برابر باشند.
مثال: برای اثبات اتحاد:
طرف اول را عمل می کنیم که می شود:
یعنی از طرف اول می توان طرف دوم را بدست آورد و اتحاد برقرار است.
یک جمله ای
جمله ی جبری:
عبارت جبری صحیح که فقط شامل عمل ضرب و توان باشد جمله ای جبری نام دارد که معمولاً آنرا یک جمله ای می نامند. حاصلضرب عامل های عددی و عامل های معلوم جمله را ضریب آن جمله و مجموع نمادهای متغیرهای آن را درجه ی آن جمله می نامند. درجه ی جمله عدد صحیح نامنفی است. در حالتی که درجه ی جمله صفر باشد آن جمله برابر مقدار معلوم ضریب است. درجه ی جمله نسبت به یک متغیر برابر است با نمای این متغیر در آن جمله، و درجه ی جمله نسبت به هر متغیری که در آن جمله نباشد صفر است. جمله ای یک متغیری را به صورت کلی نشان می دهند که a ضریب و nدر جه ی آن است؛ عدد a حقیقی و n عدد صحیح نامنفی است.جمله ی چندمتغیری با ضریب a به صورت کلی نشان داده می شود. این جمله نسبت به x از درجه یn ،نسبت به y از درجه ی p نسبت به z از درجه ی q و نسبت به همة متغیرها از درجه ی است.
جمله ی نسبت به x از د رجه ی 3 و نسبت به هر متغیر دیگر از درجه ی صفر است و ضریب آن است.
جمله ی صفر:
در جمله ی یک متغیری یا چند متغیری ضریب a عدد حقیقی است که معمولاً مخالف صفر اختیار می شود هرگاه a، ضریب جمله، برابر صفر باشد، جمله نیز صفر است که آن را جمله ی صفر می نامند.
جمله ای متحد:
دو جمله را متحد یکدیگرگویند هرگاه اولاً ضریب های آنها با هم برابر باشند و ثانیاً هر متغیر که در یکی از آنهاست با همان درجه در دیگری نیز و جود داشته باشد. دو جمله متحد را معمولاً دوجمله ای متساوی گویند.
برای آنکه دو جمله ای با متحد باشند لازم وکافی است که:
، ، ،
جمله های متشابه:
دو جمله ی جبری را متشابه گویند هرگاه اختلاف آنها فقط در ضریب هایشان باشد مانند جمله های: یا مانند جمله های ، ، .
جمله های قرینه:
دو جمله که متشابه و ضریب های آنها دو عدد قرینه باشند دو جمله ی قرینه نامیده می شوند:
و
معکوس جمله:
عبارت جبری معکوس جمله و عبارت جبری معکوس جمله ی نامیده می شود.
عملیات بین جمله ها:
مجموع جبری چندجمله ی متشابه جمله ای است متشابه که ضریبش مجموع جبری ضریب های آن جمله هاست:
برای تفریق جمله ای از جملة دیگر قرینة جملة اول با جملة دوم جمع می شود. حاصلضرب چند جمله عبارت است از جمله ای که ضریبش حاصلضرب ضریب های آن جمله هاست و سایر عاملهای آن طبق قاعدة ضرب توان ها بدست می آیند:
تقسیم جمله ها به صورت عکس عمل ضرب آنها انجام می شود.
خارج قسمت دو جمله وقتی یک جمله است که نمای هر یک از متغیرها در مقسوم از نمای آن متغیر در مقسوم علیه کوچکتر نباشد وگرنه خارج قسمت، عبارت جبری کسری است.
جمله:
کسری:
در عمل توان یک جمله، ضریب به توان می رسد و نمای هر یک از متغیرها در نمای جدید ضرب می شود:
در عمل ریشه گرفتن از یک جمله ریشة ضریب حساب می شود و نمای هر یک از متغیرها بر شمارة ریشگی تقسیم می شود. ریشه ای از یک جمله وقتی یک جمله است که اولاً ریشة ضریب آن حقیقی و ثانیاً نمای هر یک از متغیرها بر شماره های ریشگی بخش پذیر باشد وگرنه یک عبارت جبری غیرحقیقی یا گنگ است.
غیرحقیقی
عبارت گنگ:
نکته: در مجموعه یک جمله ای ها عمل ضرب (و به تبع آن عمل توان) یک عمل درونی است اما عمل جمع یک عمل درونی نیست؛ مجموعه نسبت به عمل ضرب بسته است اما نسبت به عمل های جمع، تفریق، تقسیم و ریشگی بسته نیست.
در مجموعة یک جمله ای های متشابه کلاسهایی پدید می آیند که در هر یک از این کلاسها عمل جمع یک عمل درونی است.
چند جمله ای( بس جمله ای)
تعریف: مجموع جبری چند یک جمله ای که همه ی آنها با هم متشابه نباشند چندجمله ای نامیده می شود. جدیداً اصطلاح بس جمله ای را نیز برای چندجمله ای بکار برده اند. جمع جمله ای متشابه یک چند جمله ای را ساده کردن آن می گویند. یک چندجمله ای را ساده شده یا ساده نشدنی می نامند هرگاه هیچ دو جمله ی آن متشابه نباشند.
چندجمله ای با یک متغیر x را با یا و مانند آن و چندجمله ای با چند تغییر را به یا مانند آن نشان میدهند.
درجه چندجمله ای عبارت است از درجه جمله ای از آن که نسبت به دیگر جمله های آن بزرگترین درجه را داشته باشد مثلاً چند جمله ای نسبت به متغیرهای خود از درجة 5 است که همان درجه جمله از آن است ونسبت به دیگر جمله ها دارای بزرگترین در جه است. درجة چندجمله ای p با
یا با degp نشان داده می شود. همینطور برای مثال های بالا داریم:
و
مجموع ضریب های چندجمله ای:
هر جمله از چند جمله ای بصورت کلی که n عدد درست نامنفی است. بازای مقدار این جمله با a ضریب آن برابر است همچنین مجموع ضرایب چندجمله ای برابر است.
چندجمله ای همگن( متجانس)
یک چندجمله ای که همه ی جمله های آن نسبت به تمام متغیرهای، هم درجه باشند، چند جمله ای همگن می گویند. برای مثال، عبارت های و چند جمله ای های متجانس از درجه ی یک هستند و عبارت چند جمله ای متجانس از درجه ی چهار است.
از ویژگی های چندجمله ای همگن درجة n یکی آن است که اگر هر یک از متغیرهای آن در عدد ثابت k ضرب شود آن چندجمله ای در ضرب می گردد.
ویژگی دیگر آن است که هرگاه متغیری از چند جمله ای همگن را در نظر گرفته و هر یک از متغیرهای دیگر آن را با ضریب ثابتی از آن متغیر جانشین کنیم همه ی جمله های چندجمله ای شامل عامل توان nام آن متغیر خواهند بود.
از این ویژگی در حل دستگاه معادله های همگن استفاده می شود.
چندجمله ای متقارن
هرچند جمله ای را که با جابجا کردن هر دو متغیر از آن، تغییر نکند، یک چند جمله ای متقارن نامیده می شود.
ممکن است یک چندجمله ای هم متقارن و هم همگن باشد. مانند هر چند جمله ای حاصل از بسط
ویژگی مهم چندجمله ای متقارن آن است که می توان آنرا برحسب و بیان کرد. زیرا جمله های متقارن این چندجمله ای یا بصورت یا بصورت و می باشند در حالت اول اگر n زوج باشد:
و اگر n فرد باشد داریم:
در هر دو حالت مجموع توانهای متشابه y,x به مجموع توانهای متشابه آنها اما با درجة کوچکتر تبدیل می شود و با تکرار این تبدیل به چند جمله ای خواهیم رسید که شامل توانهایی از و است. مجموع دوجملة و نیز با فرض به تبدیل می شود به حالت اول منجر می شود.
ویژگی بالا برای چندجمله ای چند متغیری متقارن بدین صورت تعمیم می یابد که یک چنین چندجمله ای را می توان به چند جمله ای برحسب مجموع متغیرها، مجموع حاصل ضربهای دوبه دوی آنها، مجموع حاصل ضرب های سه بر سه آنها، .... و بالاخره حاصل ضرب آنها تبدیل کرد.
چند جمله ای زوج چند جمله فرد
چند جمله ای را نسبت به یک متغیر زوج گویند هرگاه با تبدیل آن متغیر به قرینه ی خود، چند جمله ای فرق نکند یعنی ، و اگر با تبدیل متغیر به قرینه ی خود، چندجمله ای نیز به قرینه ی خود تبدیل شود یعنی: ، آن چند جمله ای را نسبت به آن متغیر فرد گویند، ممکن است که یک چند جمله ای نه زوج باشد و نه فرد.
فرد زوج
چندجمله ای استاندارد:
چندجمله ای یک متغیری را معمولاً به دوگونه مرتب می کنند، یا برحسب توانهای نزولی که جمله ها را چنان دنبال هم قرار می دهند که به ترتیب درجه از بزرگ به کوچک قرار گیرند، یا برحسب توانهای صعودی که جمله ها را به ترتیب درجه از کوچک به بزرگ قرار میدهند. مانند:
مرتب نزولی
مرتب صعودی
چندجمله ای چندمتغیری را به گونه های مختلف می توان مرتب کرد: برحسب الفبای، برحسب درجه، و غیره. معمولاً ترتیب درجه و الفباء را توأماً به کار می برند.
چندجمله ای دومتغیری همگن چون نسبت به یک متغیر نزولی شود بسته به دیگری مرتب صعودی خواهد بود.
یک چندجمله ای را نرمال گویند هرگاه برحسب توان های نزولی مرتب شده و ضریب جمله ی بزرگترین درجه آن یک باشد.
چندجمله ای کامل:
چندجمله ای را نسبت به یک متغیر کامل گویند هرگاه اگر نسبت به این متغیر از درجه ی nاست، همه ی جمله های از در جه ی n تا صفر آن متغیر را دارا باشد. در غیراینصورت آن را نسبت به آن متغیر ناقص گویند.
بعنوان مثال، چندجمله ای
نسبت به x از در جة سوم و کامل است اما نسبت به y از درجة چهارم و ناقص است زیرا جمله ی توان صفر y را ندارد.
نمایش چندجمله ای یک متغیری
چندجمله ای را که از درجه ی nاست در حالت کلی به دو گونه نمایش می دهند؛ در گونه ی نخست ضریب های جمله ها را از بزرگترین در جه تا کوچکترین درجه به ترتیب الفبایی با و نشان میدهند.
نمونه های این گونه، نمایش دوجمله ای درجه ی اول، سه جمله ای درجه ی دوم، چهارجمله ای درجه ی سوم، و غیره است.
، ،
گونه ی دیگر نمایش چندجمله ای این است که ضریب هر جمله ی در جه ی i را با نشان می دهند.
در گونه اخیر معمولاً چند جمله ای را به ترتیب توانهای صعودی در نظر گرفته و آن را تنها با ضریب هایش نشان می دهند:
بنابراین اگر مثلاً داشته باشیم:
مقصود چندجمله ای زیر است:
که نسبت به x از درجه ی پنجم و ناقص است.
جمله ی درجه ی صفر چندجمله ای، یعنی (و یا I در گونه ی نخست) را جمله ی ثابت چندجمله ای می گویند. هرگاه غیر از این ضریب سایر ضریبها صفر باشند، چندجمله ای برابر با مقدار ثابت است که آن را اصطلاحاً چندجمله ای درجه ی صفر یا چندجمله ای ثابت می نامند؛
بنابراین هر مقدار ثابت را می توان چندجمله ای درجه ی صفر منظور کرد. که حالت ویژه ی آن چندجمله ای یک است. اگر همه ی ضریب های چندجمله ای برابر صفر باشند آن را چندجمله ای صفر می نامند که به ازای هر مقداری از متغیر برابر صفر است و می گوئیم متحد با صفر است.
مشخص کردن چندجمله ای یک متغیری
چندجمله ای که از درجه ی n باشد دارای ضریب است که با معلوم بودن این ضریب ها چندجمله ای مشخص می باشد. بنابراین برای مشخص کردن چندجمله ای درجه ی n ام تعداد شرط لازم است. یک مورد که بیشتر پیش می آید بدست آوردن چندجمله ای است که به ازای مقادیر معینی از متغیر برابر مقادیر معلومی باشد( نظیر آنکه تابعی را معلوم کنیم که نمودار آن بر نقطه های به مختصات معلوم بگذرد) هرگاه تعداد مقدار و مقادیر بازای این مقادیر نیز معلوم باشد:
نسبت به ضریب های چندجمله ای تعداد معادله با مجهول داریم که در نتیجه ضریب ها بدست می آیند چنانکه برای دوجمله ای درجه ی اول داریم:
و در نتیجه خواهیم داشت:
چندجمله ای لاگرانژ:
هرگاه روش قبل را که برای دوجمله ای درجه اول بکار بردیم برای چندجمله ای درجه ی n تعمیم دهیم فرمول زیر به نام چندجمله ای انترپلاسیون لاگرانژ را خواهیم داشت:
] توجه داشته باشید که در صورت عامل و در مخرج عامل وجود ندارد.[
بعنوان مثال برای چندجمله ای درجه ی دوم داریم:
چندجمله ای درجه ی دوم با شرایط و می شود:
نکته: هرگاه در چندجمله ای لاگرانژ مقادیر برابر u ،مثلاً x یا یک، انتخاب شوند اتحاد حاصل می شود. چنانکه برای حالت و به فرض ، ، و داریم:
عملیات روی چندجمله ای ها
جمع چندجمله ایها: حاصلجمع دو چندجمله ای چند جمله ای دیگر است که هر یک از جمله های غیرمتشابه و مجموع جمله های متشابه آنها را دربرداشته باشد.
با فرض:
مجموع آنها عبارت می شود از:
درجه چندجمله ای مجموع حداکثر برابر است با بزرگترین درجه چند جمله ایهای عامل جمع و حداقل می تواند صفر باشد؛
بزرگترین
عمل جمع چندجمله ایها جابجایی ( تعویض پذیر) و انجمنی( شرکت پذیر) است و چند جمله ای صفر برای آن عضو بی اثر است.
چندجمله ایهای قرینه: اگر مجموع دو چندجمله ای برابر صفر باشد، آنها را قرینة یکدیگر می نامند؛
تفریق چند جمله ایها:
تفاضل دو چندجمله ای برابر است با حاصل جمع چندجمله ای اول با قرینة چندجمله ای دوم. بنابراین عمل تفریق چندجمله ایها به عمل جمع آنها تبدیل می شود و همواره امکانپذیر است.
ترکیب خطی چندجمله ایها:
حاصل ضرب یک عدد در یک چندجمله ای به این ترتیب بدست می آید که آن عدد در هر یک از ضربهای چندجمله ای ضرب شود. حاصل ضرب عدد در چند جمله ای با نموده می شود.
هرگاه عددهای و..... به ترتیب در چندجمله ای های و .... ضرب شوند، مجموع حاصل ضربها یک چندجمله ای است به صورت:
که آنرا ترکیب خطی چندجمله ای مزبور با ضریبهای و .... می نامند.
هرگاه داشته باشیم:
ترکیب خطی با ضریبهای c ,b ,a و d این چند جمله ای ها می شود:
ضرب چندجمله ایها:
با توجه به توزیع پذیری ضرب یک جمله ایها نسبت به جمع آنها، عمل ضرب دو چندجمله ای به این ترتیب انجام می شود که هر یک از جمله های یکی از آنها را به ترتیب در هر یک از جمله های دیگر ضرب و حاصل ضربها را با هم جمع کرد.
درجه چندجمله ای حاصل ضرب برابر است با مجموع در جه های چندجمله ای های عامل های ضرب به شرط آنکه هیچیک از این عاملها صفر نباشد؛
عمل ضرب چندجمله ای های جابجایی و انجمنی و نسبت به جمع آنها پخشی( توزیع پذیر) است، چندجمله ای یک عضو بی اثر آن و چندجمله ای صفر عضو غیرعادی آن است؛ حاصلضرب هر چند جمله ای در صفر برابر صفر است و اگر حاصل ضرب دو یا چندجمله ای صفر باشد دست کم یکی از آن چندجمله ایها صفر است؛
یا
و
حاصل ضرب دو چندجمله ای فقط وقتی برابر یک است که هر یک از آنها از درجة صفر باشند و مقدار یکی وارون دیگری باشد. بعبارت دیگر عکس یک چندجمله ای که مقدار ثابت نباشد یک چندجمله ای نیست.
توان چندجمله ای:
اگر k عدد طبیعی باشد توان kام چندجمله ای درجة nام برابر است با حاصل ضرب k عامل برابر با که یک چندجمله ای از درجة kn است:
K عامل
تجزیه چندجمله ای ها
روشهای تجزیه
مفهوم تجزیه: دو یا چند، چندجمله ای را به سادگی می توان در هم ضرب کرد و حاصل را به صورت یک چندجمله ای مرتب نمود. اما عکس عمل، یعنی معلوم کردن اینکه یک چندجمله ای مفروض حاصلضرب چه عاملهایی است، به سادگی انجام نمی پذیرد،مگر اینکه اقلاً بتوان یکی از عامل ها را مشخص کرد.
تبدیل یک چندجمله ای به صورت ضرب دو یا چند عامل تجزیه آن چند جمله ای نامیده می شود تجزیه یک چندجمله ای وقتی کامل خواهد بود که هر یک از عامل های بدست آمده اول؛ یعنی تجزیه ناپذیر، باشد. پیش از این در مبحث بخش پذیری بیان شد که اول بودن یک چندجمله ای با تقریب مضربی از چندجمله ای ثابت همراه است. بنابراین اگر در تجزیه یک چندجمله ای عاملی را با چندجمله ای متناسب خود جانشین کنیم شکل تجزیه فرق نمی کند، چنانکه:
و و
یک صورت از تجزیه منظور می شوند. همچنین پیش از این یادآوری شد که اول بودن یک چندجمله ای منوط است به اینکه روی چه مجموعه یی تعریف شده باشد؛در مجموعه چندجمله ای ها با ضریب های حقیقی چندجمله ای درجه دوم که ریشه حقیقی نداشته باشد اول به حساب می آید مانند . در صورتی که همین چندجمله ای دو مجموعه چندجمله ای های با ضریبهای مختلط به صورت تجزیه می گردد، ثابت می شود که در مجموعه چندجمله ایهای یک متغیری با ضریب های حقیقی، دو جمله ای هایی درجه اول و سه جمله ای های درجه دومی که ریشه حقیقی ندارند اول می باشند و هرچند جمله ای غیر از آنها به ضرب عاملهایی که درجه اول یا درجه دوم باشند قابل تجزیه است.
] اگر چندجمله ای از درجه n و با ضریبهای حقیقی باشد دارای n ریشه است و در نتیجه برابر می شود با:
هرگاه همه این ریشه ها حقیقی باشند که قضیه ثابت است زیرا به ضرب n عامل درجه اول تجزیه شده است. اما اگر همه ریشه ها حقیقی نباشد مثلاً عدد مختلط باشد یک ریشه دیگر مختلط که مزدوج باشد وجود خواهد داشت. مثلاً که اگر باشد است و در نتیجه:
که سه جمله ای درجه دوم با ضریب های حقیقی است[ .
روش های تجزیه:
برای تجزیه چندجمله ای ها روشهای متداول است که بیشتر آنها ویژه چندجمله ای های به شکل معین اند برای تجزیه چندجمله ای مفروضی که به شکل های شناخته شده نباشد باید روشهای ابتکاری بکار برد. یا آن چند جمله ای را با تبدیلاتی به شکلی شناخته شده درآورد، یا اینکه روشی جدید را یافت که راه را برای تجزیه چندجمله ای های دیگر از آنگونه نیز باز خواهد کرد. روشهایی هم یافت می شود که ظاهراً برای انواع چندجمله ای ها عمومیت دارند اما کاربرد آنها در بیشتر موارد به بن بست برمی خورد. اهمیت تجزیه در آن است که بدان وسیله می توان ریشه های چندجمله ای مفروض را بدست آورد. اما گاهی روشی که برای تجزیه آن چندجمله ای بکار می رود بدانجا می انجامد که باید ریشه های آن چندجمله ای شناخته شده باشد و در نتیجه بن بست پیش می آید
روش فاکتورگیری: استفاده از عامل مشترک جمله های عبارت مفروض:
عبارت را در نظر می گیریم. چنانکه ملاحظه می شود هر یک از جمله های عبارت مفروض، درجمله مشترک هستند. از اینجا می توان نوشت:
استفاده از اتحادها
در بیشتر اتحادهای معروف یک طرف بصورت توان یا حاصلضرب عاملها است. هرگاه چندجمله ای مفروض به شکل طرف دیگر یکی از این اتحادها باشد از راه مقایسه جمله ها می توان عامل های ضرب یا توان رامشخص کرده و چندجمله ای را تجزیه کرد. در این میان آنچه بیشتر بکار می رود تجزیه چندجمله ای است که به شکل تفاضل دو توان مشابه درآید.
در چند جمله ای صرف نظر از جمله بقیه عبارت به شکل بسط حاصل از است و در نتیجه چندجمله ای مفروض به صورت زیر تبدیل می شود:
دو جمله ای بر بخش پذیر است و در مرحله اول چنین تجزیه می شود:
در مرحله دوم چندجمله ای پرانتز دوم را با روشهای ضریب های نامعین تجزیه می کنیم که خواهیم داشت:
هر یک از سه جلمه ای های درجه دوم بدست آمده را چه نسبت به x و چه نسبت به y درنظر بگیریم مبین آن منفی خواهد شد بنابراین تجزیه بالا کامل است.
چندجمله ای هایی به ظاهر به شکل بسط حاصل از یک اتحاد نیستند. اما می توان با انجام دادن تبدیلاتی در آنها، مثلاً تبدیل یک جمله به مجموع جبری دو یا چند جمله دیگر یا افزودن دو جمله قرینه و غیره آنها به چنان شکلی درآورد.
3) دسته بندی عبارتها: برای آشنایی با این روش به مثالهای زیر توجه کنید:
مثال 1:
ویا:
بطوریکه ملاحظه می شود عبارت M به دو دسته تقسیم و سپس با استفاده از اتحاد مزدوج به حاصل ضرب دو عبارت بسیط تجزیه شد.
عامل های مشترک چندجمله ایها:
باتوجه به مثالهای فوق، عبارت عامل مشترک چندجمله ایهای Q,S است یعنی دو عبارت Q,S بر عبارت بخش پذیر هستند. به این ترتیب عبارت عامل مشترک چندجمله ای Q,Sاست هر گاه دو عبارت عامل مشترکی نداشته باشد، آنها را نسبت به هم اول می گویند. بطورمثال عبارت های S,R در مثالهای فوق نسبت به هم اول هستند. همچنین عبارتهای Q,R و S نسبت به هم اول هستند. همچنین ممکن است عبارت ها دارای عاملهای مشترک متعددی باشند.
مثال: عبارت های ، و در عاملهای مشترک هستند.
بزرگترین مقسوم علیه مشترک چند عبارت:
درمثال فوق عبارت ، عامل مشترک عبارتهای A ،B و C است که بطور معمول با نماد نشان می دهند.
کوچکترین مضرب مشترک چند عبارت:
عبارتهای ، و را درنظر می گیریم. عبارت
کوچکترین عبارتی است که بر هر یک از سه عبارت مفروض بخش پذیر است. عبارت M را کوچکترین مضرب مشترک عبارتهای A،B وC می گویند و با نماد و یا بصورت مخفف(ک.م.م) نشان میدهند.خارج قسمت عبارت M بر هر یک از عبارتهای
A،B وC که به ترتیب: 6، و هستند، نسبت به هم اول می باشند. برای آشنایی با تعیین کوچکترین مضرب مشترک چند عبارت، به مثالهای زیر توجه کنید.
برای عبارتهای: و
روش ضرب های نامعین : هر چندجمله ای تجزیهپذیر را می تون با حاصلضرب چندجمله ای های با ضریب های نامعین در نظر گفته از راه متحد قراردادن دو طرف دستگاه معادله هایی را تشکیل داد که ضربهای نامعین جوابهای آن باشند. اگر بتوان این دستگاه را حل کرد و ضریبهای مجهول را بدست آورد، تجزیه چندجمله ای مفروض انجام گرفته است. این روش هم همواره قابل اعمال نیست. زیرا دستگاه معادله های شامل ضریب های مجهول را ه
مقدمه
موشکهای فضایی مانند موشکهای آتش بازی عمل میکنند. سوخت با مادهای به نام اکسنده که حاوی گاز تسریع کننده احتراق یعنی اکسیژن است، ترکیب میشود. آنگاه این ترکیب که یک پیشران محسوب میشود، میسوزد و گازهای داغی را تولید میکند، این گازها منبسط شده ، از طریق یک دماغه خارج و باعث میشوند موشک به طرف بالا حرکت کند. این واکنش برای اولین بار در قرن هفدهم توسط دانشمند انگلیسی ، اسحاق نیوتن ، در قانون سوم حرکتش بیان شد. او اظهار داشت که برای هر عملی (خروج گازها در اینجا) عکس العملی است مساوی و مخالف جهت آن (در اینجا ، حرکت موشک).
موشکهایی با سوخت پیشران جامد
سوختهای پیشران از یک نوع سوخت و یک اکسنده تشکیل شدهاند. برای روشن شدن موشک ، کافی است یک جرقه کوچک سوخت پیشران آنرا آتش بزند. سوخت آتش گرفته تا آخرین قطره میسوزد. گازهای حاصل از سوخت پیشران را از طریق دماغه انتهایی موشک خارج میشوند. اولین موشکها را احتمالا در قرن یازدهم میلادی در کشور چین ساختهاند. آنها موشکهایی بودند که از سوخت پیشران جامد استفاده میکردند. سوخت موشک یک نوع باروت بود که از مخلوطی از نیترات پتاسیم ، زغال چوب و سولفور تشکیل شده بود.
موشکهایی که از سوخت پیشران جامد استفاده می کنند، اغلب به عنوان موشکهای تقویت کنندهای استفاده میشوند که نیروی اولیه موشکهای بزرگتر را تأمین میکنند. موشکهای بزرگتر خود از سوخت پیشران مایع استفاده میکنند. بزرگترین موشکهای مصرف کننده سوخت جامد با 45 متر ارتفاع جزء موشکهای تقویت کننده شاتل فضایی ایالات متحده محسوب میشوند. آنها حاوی 586500 کیلوگرم (2/1 میلیون پوند) سوخت پیشران هستند که بطور متوسط 13 میلیون تن (5/3 میلیون پوند نیرو) نیروی پیشران را تولید میکنند.
این موشکها را طوری طراحی کردهاند که بعد از اتمام سوخت و افتادن در دریا ، از دریا بیرون کشیده شده ، دوباره برای مأموریتهای بعدی سوختگیری میشوند. ساخت موشکهایی که از سوخت جامد استفاده میکنند چندان دشوار نیست. آنها مقدار زیادی نیروی پیشران را در یک مدت زمان کم تولید میکنند. تنها ایراد این نوع موشکها این است که بعد از روشن شدن به راحتی خاموش نمی شوند. به عبارت دیگر ، نمیتوان آن را به آسانی تحت کنترل درآورد.
موشکهای با سوخت مایع
اکثر موشکهایی که از آنها در پروازهای فضایی استفاده میشود، از سوخت پیشران مایع بهره می برند. سوخت و اکسنده که در مخزنهای جداگانهای نگهداری میشوند، هر دو مایع هستند. پمپهای قدرتمندی آنها را به محفظه احتراق میبرند؛ در آنجا آنها باهم ترکیب شده ، شروع به تولید گازهای خروجی میکنند. گازهای مذکور نیز به نوبه خود از دماغه انتهایی موشک خارج میشوند. بعضی از موشکها از یک ماده قابل اشتعال سریع برای شروع احتراق استفاده میکنند. سوخت پیشران سایر موشکها هگام ترکیب سوخت و اکسنده شروع به احتراق میکند.
فرآیند احتراق پیشران مایع
اکسنده و سوخت باهم ترکیب میشوند و در محفظه احتراق شروع به سوختن میکنند. سپس گازهای خروجی حاصل از فرآیند احتراق از دماغه خارج و به عنوان نیروی پیشران ، موشک را به طرف جلو حرکت میدهند.
۲۳ نوامبر سال ۱۹۳۳ ــ نخستین موشک با سوخت مایع
برخلاف تصور عمومی نخستین موشک که با سوخت مایع حرکت می کرد ۲۳ نوامبر سال ۱۹۳۳ به دست دانشمندان شوروی ساخته و آزمایش شد ؛ درست ده سال پیش از این که آلمانی ها موشک بسازند.
در شوروی آن زمان که از انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ فاصله ای زیاد نگرفته بود ، به کسانی که اختراع و اکتشاف می کردند و از خود خلاقیت نشان می دادند و یا این که بازده بیشتری داشتند و نسبت به همنوع فداکاری از خود نشان می دادند عنوان « قهرمان سوسیالیست » ، « قهرمان خلق » و مدال مربوط داده می شد که دلگرمی و تشویق بزرگی بود و در همه ایجاد انگیزه به پیشبرد جامعه و خدمت عمومی می کرد که از دهه ۱۹۷۰ این تشویق هم که دریک جامعه سوسیالیستی کلید بسیاری از پیشرفتهاست به تدریج به صورت تشریفات و غیر واقعی (پاتی بازی و تحت تاثیر توصیه) در آمد و اهمیت خودرا از دست داد . در جوامع غیر سوسیالیستی ، عمدتا «پول » مشوق خلاقیت است .
عوامل موثر در مصرف سوخت هواپیما
گستردگی سرزمین ، بعد مسافت ، پراکندگی مراکز جمعیتی و ناهمواریهای طبیعی و مشکلات دسترسی خطوط حمل و نقل زمینی و دریایی از جمله عواملی هستند که موجب شده اند جابجایی هوایی مسافر و کالا در ایران به عنوان یکی از سریع ترین ، ایمن ترین و مناسب ترین اشکال حمل و نقل شناخته شود و مورد توجه قرار گیرد.
گستردگی سرزمین ، بعد مسافت ، پراکندگی مراکز جمعیتی و ناهمواریهای طبیعی و مشکلات دسترسی خطوط حمل و نقل زمینی و دریایی از جمله عواملی هستند که موجب شده اند جابجایی هوایی مسافر و کالا در ایران به عنوان یکی از سریع ترین ، ایمن ترین و مناسب ترین اشکال حمل و نقل شناخته شود و مورد توجه قرار گیرد.
در گرایش تدریجی به مسافرت های هوایی نسبت به دیگر شیوه های حمل و نقل ، تاثیر عوامل مختلفی نظیر افزایش جمعیت ، رشد درآمد سرانه و مزایای ترجیحی هزینه سفرهای هوایی را نباید نادیده گرفت .
بنابراین از آنجا که حمل و نقل هوایی ، سهمی عمده در توسعه اقتصادی کشورها دارد، راهکارهای اجرایی برای کاهش مصرف سوخت بخش هوایی کشور مورد مطالعه و بررسی قرار خواهد گرفت.
فرودگاه ها به عنوان محل ورود و خروج مسافر در پروازهای داخلی و مرزهای خروجی و ورودی در پروازهای بین المللی همواره از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده اند. در حال حاضر تعداد ۷۲ فرودگاه در حال بهره برداری وجود دارد و تعداد ۱۳ فرودگاه نیز در مرحله مطالعه و ساخت هستند یا هنوز به بهره برداری نرسیده اند.
طبق تحقیقات مکتوب در اولین همایش بهینه سازی مصرف انرژی در بخش حمل و نقل ، عوامل موثر بر کاهش مصرف سوخت بخش هوایی به شرح زیر است:
۱) ترافیک هوایی
۲) وزن هواپیما
۳) مسافت و برد پروازی
۴) تعمیر و نگهداری
۵) مشخصات عملکرد و دینامیک پرواز
۶) مشخصات آیرودینامیکی
۷) به روز رسانی سیستم های پیشرانه هواپیما
۸) نوسازی ناوگان
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 10 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید