مقدمه: اجازه دهید چند دقیقه ای به این موضوع فکر کنیم آیا بی شک می دانید که "فیزیولوژی ورزشی چیست" و "چه کسی یک فیزیولوژیست ورزشی است" قطعاً برای هر یک این سئوالات چندین جواب وجود دارد، بعضی معتقدند، آشنایی دارم؛ بقیه هم نمونه های خوبی برای بی اطلاعی و گمراهی هستند. چیزی که من می دانم این است که: هر کسی در انجمن امریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی باید بدانند که فیزیولوژی ورزش چیست و یک فیزیولوژیست کیست. دوم اینکه، این احتمال بسیار وجود دارد که درصد زیادی از فیزیولوژیستهای ورزشی انجمن آمریکایی غیرفیزیولوژیستهای ورزشی نظری ندارند. از دیگر ح*** از مردم به کلی سلامتی و خوبی، شایستگی و توانبخشی، ورزشکار و دنیای ورزش، درسنگ امریکایی فیزیولوژی ورزش به وسیله ی اعطای درجه مرتب شده است. اگر شما این را دارید این بدین معناست که شما ممکن مقامی بدست آورید و اگر ندارید پس ا*** اعطای درجه معتقدند که شما نباید مقامی کسب کنید. در واقع چیزی که آنها می گویند این است که شما یک فیزیولوژیست ورزشی نیستید. شما ممکن است خودتان را یک شخص ورزشی، یا یک آموزش دهنده ی سلامتی بدانید که این یکی از بهترین رازهای بهتر ماندن است. اکثر دانش آموزان از این امتیاز آگاهی ندارند در حالیکه بعد از دانشگاه بسیار واضح می شود.
خوشبختانه، سبک آمریکایی نظریه ی فیزیولوژی ورزشی چیست و یک فیزیولوژیست کیست، در حال تغییر است. قسمتی از دلیل به خاطر تزلزل حرفه ای و رسمی است که از کمبود موقعیت حرفه ای و نظام به عنوان شغل منتج می شود. دلیل دیگر، اغتشاش در اینکه فیزیولوژی ورزش چیست و فیزیولوژیست کیست، می باشد. تعریف هر کدام بسیار مفصل است، اما انجمن امریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی هر دو را تعریف کرده اند. اگر به دقت تعاریف را بررسی کنیم می توانیم به وضوح ببینیم که فیزیولوژی ورزشی *** درباره ی تغییرات مهم و مزمن نیست که از ورزش منظم نتیجه می شوند، یا که یک فیزیولوژیست ورزشی با اعطای درجه تعریف شده است.
فیزیولوژی ورزش یعنی تعریف مکانیزمهای فیزیولوژیکی تضمین کننده ی فعالیت فیزیکی، آسودگی از وظایف درمانی مربوط به تحلیل، پیشرفت و حفظ سلامتی، شایستگی، توانبخشی بیماری قلبی و دیگر بیماریهای مزمن و یا معلولیتها، رهبری حرفه ای و مشاوره ی ورزشکاران و دیگرانی که به ورزش، آموزش ورزشها و *** نیز برای انسان با ورزش مزمن و حساس علاقه مندند.
فیزیولوژیست ورزشی یعنی کسی که مقامی آکادمی در فیزیولوژی ورزش دارد، یا کسی که از طرف جامعه ی آمریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی در انجام فیزیولوژی ورزشی تصدیق شده هست، یا کسی که مدال با رتبه ی آکادمی یا گواهینامه ی فیزیولوژی ورزشی را از یک دانشگاه یا دانشکده معتبر دارد.
با کاهش اغتشاش در چیزهایی که گفته شد، شاید، برای اولین بار در تاریخ، ما قادریم موقعیتی را برای ساختن یک حرفه خارج از نظم جمع آوری کنیم. دقیقه ای صبر کنید. ساده است. آن برای من غیرممکن است که طور دیگری فکر کنیم. برایم عجیب است. بنابراین، چرا دیگران آرام اند. آیا آنها منتظرند تا یک دکمه ی سحرآمیز را فشار دهند؟ آغاز خرد و آگاهی، نامیدن چیزها با نامهای درستشان است.
Chinese Proverb. [ضرب المثل چینی].
موضوع چیست؟
زندگی **** است شما چیزی را بدست می آورید (می گیرید) که می دهید. شما در بازگشت یارانش کارتان *** می آورید. اگر ما بخواهیم فیزیولوژی ورزشی چیزی باشد که انجمن امریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی تعریف کرده اند، پس باید از خودمان بگذریم و گرفتار شویم. تنزل به کناره گیری هیچ چیز را تغییر نخواهد داد. زندگی یک ترکیب جهتدار از گرفتاری و درگیری است که با تصور، فکر و کار سخت تا تعریف شده. به طور مشابه، مقام حرفه ای ما بسیار مهم است. آن اشتباه نیست که یک پرستار یک پرستار است یا یک درمان شناس فیزیکی، یک درمان شناس فیزیکی است (متخصص درمان فیزیکی) (فیزیوتراپ). درک و فهم واضحی وجود دارد که درجه ی آکادمی به طور مستقیم با مقام حرفه ای مرتبط است. آن نظر که یک مقام می تواند این باشد یا اینکه آن حرف، بیخودی است.
به واسطه ی فهمیدن اینکه فیزیولوژی ورزشی به عنوان حرفه ی مراتب سلامتی چه هست، ما نیاز داریم که فکر کردن را به عنوان یک محصولی از گذشته متوقف کنیم. اگر ما می خواهیم بفهمیم که یک فیزیولوژیست ورزشی کیست، نیاز به شناخت تغییری داریم که از کشف انجمن امریکایی فیزیوژیستهای ورزشی منتج شده. آزادی ترکیبی از تصور ما از بعضی چیزهاست و تعهد فاصله از گذشته است. هر دو برای موفقیت لازم اند.
مقاصد و اهداف:
ما با آنچه که انجام می دهیم و یا در انجام آن شکست می خوریم بررسی می شویم. برای این منظور هیچ سازمان یا هیچ شغلی نمی تواند آن را بسازد مگر اینکه یک توافقی در اهداف وجود دارد. توافق بر اساس یک پیمان ویژه برای بعضی چیزهاست. در هسته ی سازمان انجمن امریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی ارتباط غیرتوافقی در اهداف ما است.
1- فراهم کردن یک میدان پرقدرت و واحد و فرصت برای فیزیولوژیستهای ورزشی تا بررسی رایج فیزیولوژی ورزش را نشان دهند و آن را بررسی کنند.
2- ترفیع و تشویق *** عقاید و اطلاعاتی که تمام مراحل فیزیولوژی ورزش را در بر می گیرند.
3- ترفیع مزیت تدریس و تحقق در فیزیولوژی ورزش داخل محیط آکادمی
4- تشویق و تکمیل برنامه های آموزشی فارغ التحصیلی در بازدید علایق مختلف و فرصتهای شغلی در فیزیولوژی ورزش، صرفنظر از سن، جنس، نژاد و یا معلولیت.
5- ترفیع و رشد کاربرد با کیفیت ترین تحقیق و به کارگیری حرفه ای فیزیولوژی ورزش در بهبود سلامتی، پیشگیری بیماری، توانبخشی، و آموزش شایستگی ورزش
6- ترفیع پیشرفت و تبادل اطلاعات علمی بین انجمن آمریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی و دیگر سازمانهای حرفه ای علاقه مند به فیزیولوژی ورزش.
7- جمع کردن موارد مورد بحث، مشخص کردن جهت و تصمیم گیری در مورد آینده ی حرفه ی فیزیولوژی ورزش
8- *** فعال بودن برای سئوالات راجع به حرفه ی فیزیولوژی ورزش
9- افزایش قابلیت دیر و بالا بردن تصوری از حرفه ی فیزیولوژی ورزش
10- نشان دادن فیزیولوژیستهای ورزشی که کار حرفه ای شان اصولاً کلینیکی است.
11- کمک برای اطمینان از اینکه نمایندگان و قانونگذاران متحد کارشان و نیازهای حرفه ای کلینیکی شان را می فهمند و درک می کند.
12- شرکت در پیشرفت سیاستهای عمومی در روشهای مرتبط با فیزیولوپی ورزش
13- ایجاد یک تعهد و الزام در کیفیت و درستی فیزیولوژی ورزش به واسطه ی تابعیت به قانون اخلاقی جامعه
14- تسهیل و ترفیع سیاست های عمومی مثبت و حرفه ای، رفتار اخلاقی با ایجاد بازنگری مداوم و برنامه های تضمین کننده ی کیفیت به واسطه ی اعتبارنامه ی برنامه های آکادمی فیزیولوژی ورزش
15- تبسیط اتحاد و خصوصی سازی سرمایه گذاری در تحقیق و آموزش فیزیولوژی ورزش
تعهد و تخصص ستون فقرات نیازها هستند تا درست کردن اهداف درست به نظر آیند. تعهد در تغییر رفتار لازم است. بنابراین، تعهد، تغییری را در وضعیت ذهنی فیزیولوژیکی فرد فراهم می کند. این به این معناست که اجازه دهیم واقعیت گذشته و ماهیت آکادمی قدیمی خارج شود. آنجا باید یک انتهایی (پایانی) از بنیان قبلی وجود داشته باشد تا به مورد جدید اجازه دهند.
ایجاد تحولات: پایان آنچه در بهترین سبک تفکر درباره ی فیزیولوژی ورزشی به کار رفت آسان نیست. روش جدید یعنی اینکه بعضی از روشهای قدیمی تغییر خواهند داشت. آنهائیکه بیشتر از همه اجازه ترک بعضی چیزها را دارند، در تغییر بیشتر از همه مبارزه می کنند. وقتی آنها در قبول واقعیت جدید شکست می خورند نباید متعجب شویم. آنها ممکن است حتی بیش از حد تحت تأثیر خساراتی که با تغییر مرتبطند قرار می گیرند. انجمن آمریکایی فیزیولوژیستهای ورزشی باید راههایی را پیدا کنند که به تحول کمک می کنند.
"اگر اصلاح کننده بتواند بعضی چیزهایی را که حسن های جالبی را برای معایب جالب خاستین می کند، اختراع کند، شکست خواهد خورد." روزنامه نگار watter LPPmenn
ما نیاز داریم تشخیص دهیم که آن احساس ناخوشایند یا پریشانی طبیعی است در هنگامیکه مردم سئوالاتی می پرسند. به نظر من، آن باید درست باشد، آنها معتاد به پرسیدن سئوال و تصمیم گیری و راز هویت اصلی نیستند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 10 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
الف) تعریف عرف و عناصر آن در قانون در مقدمه کتاب هاى حقوقى، «عرف و عادت» را یکى از منابع حقوق شمرده اند و ماده 3 قانون آیین دادرسى مدنى تصریح مى کند:
چنان که قانون، کامل یا صریح نبوده و یا در قضیه مطروحه اصلاً قانونى وجود نداشته باشد، دادگاه ها باید موافق روح و مفاد قوانین موضوعه کشورى و «عرف و عادت مسلّم» آن قضیه را حلّ و فصل نمایند.
با وجود این، قانون تعریفى از عرف عرضه نمى کند. لیکن علماى حقوق در نوشته هاى خود، عرف را تعریف نموده اند که به برخى از آن ها اشاره مى کنیم:
عرف در لغت به معناى معرفت و شناسایى است، و پس از آن به معناى چیزى که در ذهن شناخته شده و مأنوس و مقبول خردمندان به کار رفته است.(24)
برخى دیگر از نویسندگان آثار حقوقى معتقدند :
عرف قاعده اى است که به تدریج و خود به خود در میان همه مردم یا گروهى از آنان به عنوان قاعده اى الزام آور مرسوم شده است.(25)
با توجّه به تعریف هاى یادشده که برخى از آن ها خالى از اشکال نیست،(26) مى توان ارکان و عناصر عرف را چنین بیان کرد:
1 - عنصر مادى: براى ایجاد عرف لازم است که عادتى در نتیجه تکرار و به مدّت طولانى بین همه مردم یا گروهى از آنان رایج و مرسوم شده باشد.
2 - عنصر روانى: عادتى مى تواند عرف تلقّى شود که افراد به آن انس شدید گرفته باشند و به اعتقاد کسانى که آن را رعایت مى کنند، الزام آور باشد.
لازم به یادآورى است که در قانون مدنى ایران و به تبع آن در کتاب ها و آثار حقوقى، غالباً عرف و عادت با هم به کار برده شده است، و به نظر مى رسد که این دو را مترادف دانسته اند.(27) بنابراین، از نظر قانون، صرف عادتى که با تکرار بین مردم رایج و مرسوم شده و الزام آور شود، «عرف» و یا «عرف و عادت» نامیده مى شود، و لزوماً ملاک پذیرش و الزام آور بودن آن، مقبولیّت از سوى خردمندان و موافق عقل و ذوق سلیم نمى باشد.
ب ) تعریف عرف و ارکان آن در حقوق اسلامى (فقه) دانش مندان اسلامى براى عرف تعریف هاى گوناگون و مختلفى ارائه نموده اند که به اختصار برخى از آن ها را از نظر مى گذرانیم.
ابوحامد محمّد غزالى در تعریف عرف چنین آورده است:
عادت و عرف آن روشى است که به کمک عقل در نفوس رسوخ یافته و طبایع سالم آن را مورد پذیرش قرار دادند.(28)
برخى دیگر از دانش مندان اسلامى، مانند ابوحامد محمد غزالى، گواهى عقول و پذیرش طبایع سلیم را - که از امور ثابت اند - در تعریف عرف اخذ نموده اند. لازمه این تعریف ها این است که عرف نیز امر ثابت و واحدى در هر زمان و مکان باشد؛ پس تعریف عرف با لحاظ عقل و ذوق سلیم و مانند آن جامع و مانع نیست.(29)
عده اى از اندیش مندان اسلامى تعریف جامع ترى از عرف ارائه نموده اند؛ مثلاً استاد شیخ محمد رضا مظفر مى گوید: «عرف یا سیره در اصطلاح عبارت است از استمرار بناى عملى مردم بر انجام یا ترک یک فعل.»(30) در این تعریف عقل سلیم و پذیرش خردمندان تأثیرى در تحقق عرف ندارد. لازم به یادآورى است که در فقه اسلامى «عرف» و «عادت» و «سیره» به یک معنا به کار رفته، همان گونه که در کلام برخى از اندیش مندان، مانند ابوحامد غزالى و استاد شیخ محمد رضا مظفر، تصریح شده است. البته برخى گفته اند که عرف، نوعى از عادت است و عادت معنایى است داراى عنصر تکرار و بدون رابطه تلازم عقلى، که طرح آن در این جا لازم نیست. ضمناً در فقه و اصول، عرف و سیره بیش از عادت به کار برده شده است. به نظر اندیش مندان فقه اسلامى عناصر عرف عبارت اند از:
الف) عمل معین؛
ب ) تکرار آن عمل از سوى همه مردم یا بیش تر آنان؛
ج ) ارادى بودن آن عمل نه غریزى بودن آن (31).
بنابراین، عرف و یا سیره به معناى اعم از دیدگاه فقه (حقوق اسلامى) عبارت است از: روشى که همه مردم یا گروهى از آنان، در نتیجه تکرار بدان خو گرفته اند و آن را عادت و شیوه خود ساخته باشند.
در نتیجه مى توان گفت بین تعریف عرف از نظر قانون و حقوق دانان، و تعریفى که برخى از اندیش مندان اسلامى از عرف نموده اند، هماهنگى و نزدیکى وجود دارد.
نقش عرف، فرهنگ، آداب و رسوم در قانونگذارى حکومت دینى تا چه اندازه است؟
آشنایى با نقش «عرف» در فقه و حقوق اسلامى و در قانونگذارى حکومت دینى، نیاز به تعریف عرف، آگاهى از اقسام آن، معیار و ملاک اعتبار و حدود و شرایط آن دارد.
تعریف عرف:
براى «عرف» معانى و تعاریف مختلفى ارائه شده است. یکى از آنها عبارت است از: «ما تعارفه الناس و ساروا علیه من قولٍ او فعل او ترک و یسمى العادة»؛ ر.ک: منصورى، خلیل رضا، دراسة موضوعیة حول نظریةالعرف و دورها فى عملیةالاستنباط، ص 51. یعنى، «عرف» چیزى است که مردم آن را متعارف نموده و بر اساس آن سیر کردهاند؛ چه از سنخ گفتار باشد یا کردار، انجام عمل باشد یا ترک آن و آن را «عادت» نیز نامیدهاند.
البته بین عادت و عرف، تفاوت هایى نیز وجود دارد که در این مختصر مجال ذکر آن نیست. ر.ک: همان، ص 52 - 54، نیز: محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى یا اصول فقه، ص 251.
مؤلفهها و عناصر زیر در پیدایش عرف نقش اساسى دارد:
1. عمل معینى باشد (عمل به معناى اعم که شامل گفتار و کردار و انجام و ترک است)،
2. تکرار عمل،
3. عمومیت،
4. ارادى بودن، نه فطرى و غریزى.
اقسام عرف:
«عرف» داراى اقسام مختلفى است؛ از جمله: عرف عام و عرف خاص، عرف صحیح و عرف فاسد، عرف ناشى از نیاز و عرف نامبتنى بر نیاز، عرف آمره، عرف لفظى و عرف عملى و ... بررسى تفصیلى هر یک از اقسام یادشده از گستره این نوشتار خارج است و علاقهمندان مىتوانند به منابع مربوط مراجعه کنند. براى آگاهى بیشتر ر.ک: جبار گلباغى ماسوله، سیدعلى، درآمدى بر عرف.
جایگاه عرف در فقه و حقوق اسلامى
منابع کشف و استنباط احکام و حقوق دینى در اسلام، به دو دسته کلى تقسیم مىشود:
1. منابع اولیه: منظور از «منابع اولیه» امورى است که یا ذاتاً از اعتبار و حجیت برخوردار است؛ مانند «عقل» و یا شارع مستقیماً آنها را حجت قرار داده است؛ از قبیل «کتاب» و «سنت».
2. منابع ثانوى: منابع ثانویه امورى است که اعتبار و حجیت آنها تبعى است و بازگشت به یکى از منابع اولیه مىکند. از این جمله است: اجماع (اتفاق نظر فقیهان)، شهرت (توافق نسبى)، سیره مسلمین، بناى عقلا (عرف). در مورد وجه حجیت عرف یا ملاک اعتبار آن، همه فقیهان معتقدند: عرف به خودى خود حجت و معتبر نیست؛ بلکه اعتبار آن ناشى از امر دیگرى است، اما در اینکه آن امر دیگر چیست، دو دیدگاه متفاوت وجود دارد:
یک. برخى برآنند که بازگشت عرف به سنت است و در این صورت آنچه اصالت دارد، نظر شارع است. بنابراین عرف زمانى «حجت» خواهد بود که به امضاى شارع برسد؛ لیکن براى «عرف عام» که در دیدگاه و منظر شارع بوده است، سکوت و مخالفت نکردن شارع کافى است. بنابراین عرف یا بناى عقلا در صورتى معتبر و قابل استناد است که مورد مخالفت مستقیم یا غیرمستقیم شارع، قرار نگرفته باشد. در این زمینه قیود و شرایطى نیز ذکر شده و در پارهاى از ویژگىها نیز اختلاف نظرهایى است که بررسى تفصیلى آنها از حوصله این مختصر خارج است.
دو. گروهى بازگشت عرف یا سیره و بناى عقلا را به عقل مىدانند؛ به عبارت دیگر انسان داراى دو بعد اساسى است:
1. بعد عواطف، احساسات، گرایشها و تمایلات؛
این بخش از وجود انسان انگیزاننده به سوى کنشهاى التذاذى، عشق، نفرت و ... است.
2. بعد ادراک و تعقّل؛
این بخش از وجود انسان، تنظیم کننده رفتارهاى تدبیرى است. البته این دو حوزه، کاملاً از هم بیگانه نبوده و با یکدیگر تعامل دارند.
در این نگاه، عرف از این رو که داراى قوه عاقله است، داراى فعالیتهاى عقلانى است و بنا و سیره عقلا، ناشى از ادراکات عقلى او است و چون عقل حجت و منبع معتبر است، بنابراین عرف و بناى عقلا داراى منشأ عقلى است. از طرف دیگر بر اساس قاعده ملازمه بین حکم «عقل و شرع»، این گونه امور نیز از اعتبار و حجیت برخوردار مىشوند. بر اساس این انگاره حجیت سیره عقلا، از باب ملازمه حکم «عقل و شرع» است. بنابراین:
اولاً اگر فعلى برآمده از بخش عاطفى و احساسى وجود انسان بوده و به تدریج به صورت عرف و عادت درآید و ناشى از عقل نباشد، داراى اعتبار نیست.
ثانیاً اگر شارع، چیزى از بنائات عقلایى - مانند رباى قرضى و یا معاملاتى - را رد و انکار کند، انکار او کشف از عدم حجیت آن به نحو سالبه به انتفاى موضوع مىکند؛ یعنى، ثابت مىکند که روش و بناى یاد شده، اساساً مبتنى بر خردورزى و خردمندى نبوده و فاقد پشتوانه عقلى است.
اکنون درصدد تطبیق و ارزشداورى درباره دو انگاره یاد شده و تفاوتهایى که با یکدیگر دارند، نیستیم. همچنین نمىتوان در این نوشتار مختصر همه شرایط اعتبار عرف را - بر اساس هر یک از رویکردهاى یاد شده - برشمرد؛ لیکن وجه مشترک دو دیدگاه این است که:
1. عرف و بناى عقلا فىالجمله مورد توجّه و اعتبار است.
2. اعتبار عرف و بناى عقلا ذاتى نیست؛ بلکه بازگشت به منابع دیگرى مىکند. از این رو ضوابط و دایره اهمیت و اعتبار آن، تابع منشأ اصلى اعتبارش مىباشد.
3. هرگاه عرفى برخلاف حکم عقل یا شرع شکل بگیرد، به کلى از درجه اعتبار ساقط است و نمىتوان به آن استناد کرد.
بنابراین در قانونگذارى جامعه اسلامى، مىتوان به عرف استناد جست؛ ولى استناد به آن داراى ضوابط و حدودى است که در منابع تفصیلى فقهى و حقوقى مورد بحث است.
پارهاى از مواردى که مىتوان عرف را در آن ملاک قرارداد، عبارت است از:
یک. دلالت الفاظ، عبارات و مفاهیم؛ به عبارت دیگر براى کشف معانى مورد نظر شارع، از الفاظ و جملاتى که در بردارنده حکمى فقهى و یا حقوقى است، مرجع نخستین فهم و درک «عرف» است.
این مسأله اصول و قواعدى را در زبانشناسى دینى در پى آورده است که از آنها، به اصول و قواعد لفظى تعبیر مىشود. اهم این اصول عبارت است از: اصالة الظهور، اصالة العموم، اصالة الاطلاق و اصالة الحقیقة.
دو. در قوانین قضایى و آیین دادرسى نیز عرف به عنوان یک منبع مورد استناد قرار مىگیرد و افزون بر اصل عدم، عرف نیز یکى از راههاى تشخیص منکر از مدعى است. براى آگاهى بیشتر ر.ک: عمید زنجانى، عباسعلى، فقه سیاسى اسلام، ج 2، ص 219؛ و نیز: شرح اللمعة الدمشقیه، ج 5، ص 376.
سه. در مورد شرایط عقود نیز عرف به عنوان یک منبع حقوقى مورد استناد است. فقیهان شرایطى را که به طور معمول در قراردادها منظور مىشود، به عنوان شرایط مبنى علیه قراردادها معتبر مىدانند.
چهار. تشخیص موضوعات عناوین ثانویه (مانند ضرورت، اهم و مهم، ضرر، حرج و ...) مجال وسیعى را براى نقش عرف در قانونگذارى مىگشاید.
پنج. پارهاى از احکام فقهى، مستند به عرف است. احکام امضایى اسلام - که بسیارى از مناسبات حقوقى، اجتماعى و اقتصادى را شامل مىشود - عرصه وسیعى از پذیرش و تأیید عرف در فقه و قانونگذارى جامعه اسلامى است. به عنوان مثال اعتبار عقود معاطاتى، عقد فضولى، استفاده عابر از میوههاى فاسدشدنى که پاى درختان ریخته بدون اذن مالک و ... .
شش. عرف، منبع تفسیر موضوعات احکام و در مواردى متعلّق و عنوان حکم و اجزا و شرایط آن نیز قلمداد شده است. استاد عمید زنجانى مىنویسد:
«به این ترتیب عرف با تفسیرى که از موضوع یا متعلق حکم به دست مىدهد به طور غیر مستقیم در خود حکم اثر مىگذارد و گاه موجب تغییر حکم نیز مىگردد؛ مانند حکم حرمت تشبّه به کفار که روزى با پوشیدن نوع خاص البسه غربىها صدق مىکرد؛ ولى از آنجا که امروز همان البسه از اختصاص غربیان درآمده و در عرف لباسهاى مشترک همگانى شده، با پوشیدن آن دیگر حکم مزبور صادق نخواهد بود.»
این گونه تأثیرگذارى به منزله تغییر حکم نیست؛ بلکه از قبیل تغییر موضوع است که منبع آن عرف است.
هفت. در سطح مناسبات و حقوق بینالملل نیز، رسوم و تنظیماتى که به تدریج در جوامع بشرى شکل گرفته و الزامى بودن آنها احساس شود - چنان که منع و رد شرعى نسبت به آنها وجود نداشته باشد - از اعتبار برخوردار است.
هشت. در کلیه مسائل سیاسى و حکومتى نیز، عرف به عنوان یک منبع حقوقى داراى اعتبار است. البته همانطور که گفته شد، اعتبار عرفى داراى شرایطى است. این شرایط به دو دسته تقسیم مىشود:
1. شرط موضوعى؛
یعنى، شرایطى که با آن عرف احراز مىشود. برخى دو شرط اساسى در این زمینه قائلاند: تکرار مستمر و الزامى بودن. همان، ص 223.
2. شرط حکمى؛
یعنى، عدم ورود نهى یا مخالفت از سوى شارع. دو شرط یاد شده، مورد وفاق همه فقیهان است. برخى نیز بنا بر دیدگاه خاص خود، درباره مبناى حجیت عرف، شرایط دیگرى آوردهاند که بررسى آنها، از مجال این نوشتار بیرون است.
عرف سکولار
نکته دیگرى که در اینجا حائز اهمیت است، دو نوع نگاه متفاوت به عرف است؛ یکى «عرف هماهنگ با شریعت» و دیگرى «عرف سکولار یا لائیک».
در نگاه نخست عرف در طول شریعت، مورد توجّه قرار مىگیرد و به عنوان یکى از منابع مرتبط با شرع، ملاحظه مىشود. آنچه در مطالب پیشین بیان شد، عمدتاً ناظر به همین نحوه نگرش نسبت به عرف است.
در نگاه دوم، اولاً عرف مستقل از شریعت ملاحظه مىشود؛ یعنى، سؤال اصلى این خواهد بود که:
1. آیا عرف در عرض کتاب و سنت مىتواند به عنوان منبع مستقلى براى قانونگذارى به حساب آید؟
2. منظور از عرف صرفاً وجه عقلى آن نیست؛ به عبارت دیگر مراد و مقصود اصلى این نیست که چون عقلا انسانهایى داراى درک، هوش و بینش هستند، به عنوان منبع قانونگذارى قلمداد شوند؛ بلکه - چنان که گذشت - عقلا دو ساحت دارند: یکى ساحت عقلى - معرفتى و دیگرى عرصه احساسات و تمایلات. اکنون سؤال اصلى اینجاست که تمایلات و خواستههاى عرف نیز مىتواند در قانونگذارى دخیل باشد یا نه؟
به عبارت دیگر اگر در پارهاى از مسائل، عرف صرفاً به دلیل میل و خواهش نفس اماره، چیزى را اراده کرد، آیا مىتوان به آن اعتبار قانونى بخشید؟ با توجّه به دو نکته یاد شده، این سؤال این گونه جمع مىشود که آیا تمایلات و پسند مردم، مىتواند در عرض کتاب و سنت، منبع مستقلى براى قانونگذارى در حکومت دینى باشد؟
در پاسخ، باید به این نکته توجّه کرد که احکام تکلیفى دین، به پنج بخش تقسیمپذیر است: واجبات، مستحبات، مباحات، مکروهات و محرمات.
الف. واجبات و محرمات، احکام الزامى دین است که سرپیچى از آنها، گناه و معصیت تلقى مىشود. امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: «لا طاعة لمخلوق فى معصیة الخالق»؛ نهجالبلاغه، حکمت ش 165. «در جهت نافرمانى خداوند هیچ مخلوقى اطاعتپذیر نیست»؛ چه آن مخلوق فرد حاکم باشد، یا خواست و میل عمومى.
بنابراین هیچ کس حق ندارد به دلخواه خود، در این گونه امور تغییرى پدید آورد و خلاف آن را مرتکب شود و یا ارتکاب خلاف آن را از دیگرى بخواهد. از این رو صرف پسند و دلخواه عمومى - بدون آنکه عنوان اضطرارى ثانوى یا مصلحت اهم اجتماعى آن را ایجاب کند - نمىتواند منشأ قانونگذارى بر خلاف احکام الزامى دین باشد؛
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 14 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
فصل اول
« مختصری از تاریخنگاری در ایران تا عصر پهلوی »
نتیجه می گوید: « نخستین بار ایرانیان تاریخ را درک کردند و آن را به دورانهای مختلف تقسیم کردند» و هرودوت تاریخ خویش را چنین آغاز می کند: «به روایات ایرانیان بهترین تاریخ شناسان هستند….» .
غرض از نقل دو قول مذکور این بود که در آغاز، علم تاریخ در بیشتر کشورهای شرق و غرب، علمی ناشناخته بود و فقط در ایران وقایع روزانه در بار و رویدادهای کشور را در روزنامه ها، آیین نامه ها، خداینامه ها، تاج نامه ها، سالنامه ها و شاهنامه ها می نوشتند. اما این بدان مفهوم نیست که در آن دوره، تاریخنگاری به مفهوم امروزین رواج داشته است، بلکه بر عکس در ایران عصر باستان تاریخنگاری اهمیت زیادی نداشت و حتی یک اثر تاریخی واقعی که متعلق به این دوره باشد در دست نیست.
اشپولر می گوید: « در میان نوشته های جوامع زردشتی بعد از اسلام و در میان آثار فارسیان هند (پناهندگان زردشتی سال 98/717) هیچ اثر واقعی تاریخی، چه از ریشه قبل از اسلامی و چه بعد از اسلامی دیده نمی شود. »
وی پس از ذکر تاریخچه ای از تاریخنگاری اعراب قبل و بعد از ظهور اسلام، نتیجه می گیرد که بنابر این در بان عربی نوعی تاریخنگاری وجود داشت که در زبان فارسی دیده نمی شده است و همین امر دلیلی بوده برای اینکه ایرانیان، آثار تاریخی شان را به زبان عربی بنویسند همچنانکه تاثیر زبان عربی در جهان اسلام و ضرورتی که ایرانیان برای حفظ تماس خودشان با دنیای عرب احساس می کردندن، می تواند دلایل دیگر این رویکرد در عرصه تاریخنگاری باشد.
درست است که شعر و تاریخ در اعراب، عمری دیرینه داشته ولی نوشته هرودوت، پدر تاریخ را که بی شک با تاریخ ایران و ملل مختلف آشنایی کامل داشته است را نیز نباید با بی اعتنایی برگزار کرد.
به هر حال با ورود اعراب به ایران نیز تاریخنگاری ایرانی دستخوش دگرگونی چدی نشد و رشدی کیفی نکرد. با ظهور سلسله های ایرانی نژاد که گسترش زبان فارسی و تکامل فرهنگی را در پی داشت، تاریخنگاری ایرانی نیز ایجاد شد و تاریخ طبری در عصر سامانیان که یک «سلسله ایرانی نژاد» بود به فارسی ترجمه شد. بلافاصله بعد از ترجمه تاریخ طبری به فارسی (در حدود سال 352/963) سلسله های ترک نژاد در اکثر ولایات ایران به حکومت رسیدند. آنها که سرسپردگان مذهب تسنن به شمار می رفتند و ارثان فرهنگی سلسله های ایرانی نژاد شدند. بزرگترین سلطان سلسله غزنوی یعنی سلطان محمود، حامی فردوسی و از جمله طرفتداران واقعی تسنن اسلامی در دره سند محسوب می شد. مقارن روی کار آمدن سلجوقیان در قرن پنجم، سه نوع تاریخنگاری در ایران قابل شناسایی است. تاریخنگاری اسلام شمولی، تاریخنگاری محلی و تاریخنگاری سلسله ای.
سلجوقیان علاقمند بودند که فرهنگ ایرانی را اقتباس نمایند و سعی می کردند که نژاد تورانی خود را فراموش کرده و در عمق ایرانیت فرو روند. ترکان پیروز زبان فارسی را به صورت دومین زبان فرهنگی جهان اسلام مسجل کردند ولی در عرصه تاریخنگاری جز تعداد زیادی از ترجمه های متون تاریخی که در واقع روایاتی از شرایط زندگی ایرانیان بودند، چیز چندانی تولید نکردند، دامنه تاریخنگاری این عصر محدود و تنگ و محصولات تاریخنگاری فارسی در زمان حکومت سلاجقه و خوارزمشاهیان، بی نهایت کمتر است.
تحولات تاریخنگاری فارسی اما در حوالی ایلغار مغول در سال 616/1220 و بعدها در سال 654/1256 رخ نمود. این لشکر کشی برای مردم شرق یعنی ماورءالنهر خراسان مصیبت بار بود، اکثر دهقانهای ایرانی از بین رفتند و طبقه دهقان هم نفوذ خود را از دست داد.
مغولان با تاکید بر مذهب و فرهنگ خود، چندین دهه سنتهای ملی و فرهنگی شان را حفظ کردند و این در حالی بود که ایرانیان نیز برای احیاء زبان و فرهنگ ایرانی بیکار ننشستند. در عرصه تاریخنگاری این دوره، دو مورخ برجسته یعنی عطاملک جوینی و رشید الدین فضل الله همدانی ظهور کردند که اولی به سبک پیچیده و مصنوع و دومی به سبک ساده و صریح می نوشت، هر دو مورخ مذکور به روش تاریخنگاری اعراب آشنا بودند و در آثار آنان می توان درک عمیق، فهم تاریخی و توجه به مسایل اجتماعی و اقتصادی را مشاهده کرد.
در یک جمع بندی کلی می توان گفت که علی رغم ضعف هایی که تاریخنگاری ایرانی از سده سوم تا هشتم، دچار آن بود، فن تاریخنویسی به طور کلی پیشرفت کرد و در بعضی زمینه ها آثار نوی را عرضه نمود و حتی جهش های بسیار مترقی داشت. از لحاظ وقعه یابی و واقع بینی، برخی از مورخین روش نقد علمی درست را به کار بردند، برخی به تحلیل و تعلیل حوادث پرداخته، نتیجه گیری تاریخی نمودند و مورخان دیگری به موضوعات اجتماعی و اقتصادی توجه داشته اند، اما به جریانهای اصلی تاریخ پی نبرده اند. در هر حال در آن دوره تاریخ نویسان ایرانی از همقطاران فرنگی خود که غرق در جهالت نصرانیت بودند، فرسنگ ها جلو بودند.
به لحاظ روش شناسی نیز تا این زمان دو رویکرد قابل شناسایی است، نخست رویکرد جزء گرایانه یا تجزیه ای که ویژگی اصلی آن تجزیه زمانی و مکانی پیکر تاریخ بشر به اتم های حوادث، اندیشه ها، اختراعات و غیره است. در این مشرب، گذشته ، با پلوی هم قرار دادن این واحدهای تاریخی و از تجمع آنها تشکیل می گردد. تواریخی مثل تاریخ طبری از این دست است. در این تاریخ یکایک وقایع به یکدیگر پیوند داده شده اند. اما در آنها، نویسنده به ترسیم نقش کلی و چشم انداز عمومی تاریخ خویش نپرداخته است. دوم، نگرش کل گرایانه که در آن اقوام و ملتها، پیکر های زنده ای هستند که مثل هر ارگانیسم زنده دیگری دارای مراحل پیایی، رشد، پیری و زوال می باشند. در این زمینه تاریخ کسانی چون ابن مسکویه، فیلسوف و مورخ ایرانی سده چهارم هجری را می توان از تاریخ نگاران کل گرای به شمار آورد. وی مانند اخوان الصفا، از اندیشمندان دانشنامه نویس سده چهارم هجری، گونه ای قانونمدی برای جوامع و دولتها قایل شده است. ابن مسکویه در چشم انداز تاریخی جوامع به جستجوی علل رفتار جوامع (ظهور– ترقی– انحطاط و فتور) می رود.
ابن خلدون نیز مانند اخوان الصفا، ابن مسکویه، فارابی و بسیاری از پیشینیان دیگر جوامع و دولتها را ارگانیسم زنده ای می پندارد و برای آنها مراحل پیدایی – رشد، پیری و زوال قائل می شود. نظر وی بر آن است که دولتها (عوامل کنترل کننده جوامع) همانند مردم عمر طبیعی دارند که پس از طی آن دوره به پیری می رسند و دچار انحطاط و نیستی می گردند.
به طور کلی تا این زمان دو جریان متمایز در تاریخ نویسی ایران می توان تشخیص داد که پابه پای هم رشد کردند 1- تاریخنگاری ملی- باستانی 2- تاریخنگاری اسلامی. در نوع اول تاریخ از پادشاهی کیومرث و در جریان دوم از هبوط آدم شروع می شده است. آنچه از تاریخ ایران باستان وجود داشته آشفته، در هم و بر هم و آمیخته به افسانه بوده است مگر درباره عصر ساسانی که به عهد اسلامی نزدیک است. جریان دوم تاریخنگاری یعنی تاریخنگاری اسلامی – اشکال مختلف زیر را داشته است :
1- تاریخ عمومی که از آفرینش انسان شروع می شده و تا زمان مولف ادامه می یافته است.
2- تواریخ محلی که بر اثر توصیه امرای یک ولایت پس از غلبه بر ولایت دیگر به رشته تحریر در می آمد.
و شامل سالشماری و تاریخ رجال و تراجم احوال بوده است. « این تاریخ با تاکید عمده بر شرح حال خاندانها و مامورین محلی نوشته می شد ». در واقع می توان گفت مناسبات مرید و مراد و وابستگی ویژه ایالتی دو نماد از تلقیاتی بوده است که در حیات اجتماعی سده های میانه ایران نقش چشمگیری داشته است. دلیل پیشرفت تواریخ محلی این بوده که شهرها، واحدهای مستقلی بوده اند که در مواقع آشوب، منحصراً تحت رهبری قاضی یا شیخ محل عمل می کرده اند و این امر زمینه ای بوده است تا تواریخی پدید آید که در آن شرح حال مردان معروف شهر در آن نگاشته شود مانند تاریخ گزیده اثر حمد الله مستوفی که شرح خاندانهای عمده قزوین است و محاسن اصفهان فروخی (مکتوب به عربی در سال 421/1030) که شرح حال مردان معروف اصفهان است.
3- تک نگاری در مورد افراد ، مثل النوادر ابن شداد راجع به صلاح الدین ایوبی.
4- نوعی کتاب اداری که تحت عنوان قوانین الدواوین تالیف می شده است.
موضوع تاریخ تا این زمان، شامل تاریخ انبیاء ، تاریخ امم و قرون، تاریخ مغازی رسول، تاریخ فتوح، تاریخ خلفا و سلاطین و وزراء ، تاریخ بلاد، تاریخ مذاهب و فرق، تاریخ طبقات و رجال، تاریخ حوادث و رفیات، تاریخ مقابر مزارات و تاریخ حوادث طبیعی بوده است. موادی که مورخین به کار می برده اند بیشتر به روش سینه به سینه (سماع) به دست می آمده است، به طور مثال ابن اثیر می گوید، که در مورد اتابکان، اکثر مواد کتاب خود را از پدرش شنیده است. در اینگونه موارد، مورخ بعد از اتمام پژوهش، اثرش را پیش یکی از شیوخ می برد تا به قول ابن عساکر صحت نسخ خطی خود را با سماع بیازماید. اکثر مورخین دوره های مورد بحث مشاغلی غیر از تاریخنویسی هم داشتند و قریب به اتفاقشان، دارای پست های درباری بودند. چنانکه بلاذری در دستگاه متوکل، ندیم بود. ابوعلی مسکویه در دربار آل بویه کتابداری می کرد و عطاملک جوینی و عبدالله و صاف و حمد الله مستوفی نیز در دستگاه مغول وظایف اداری داشتند. از آنجا که بیشتر سلاطین و خلفا بای امور جاری کشورشان از تاریخ پیشینیان سر مشق می گرفتند، لذا صاحب منصبان دربار به ظبط و نقل تاریخ گرویده می شدند. می گیوند که منصور دوانیقی در کشتن ابومسلم تردید داشت، از ندیم خویش حکایت شاپور ساسانی را سئوال کرد که چگونه وزیر خود را کشت؟
مورخین ایرانی تا این زمان اکثراً علاقه داشتند که آثار تاریخی خودشان را به زبان عربی بنویسند مثل طبری و دینوری.
در این مقطع موضوع تاریخنگاری همیشه شامل ثبت وقایع نبوده، بلکه کسانی مانند ابن اثیر به تعلیم حوادث هم می پرداختند و نتایج آنها را می سنجیدند. همچنین تاریخنگارانی مثل بیهقی و رشید الدین فضل الله نسبت به موضوعهای اجتماعی و اقتصادی نیز آگاهی هایی داشته اند. رشید الدین فضل الله، افق تاریخی اش وسیع بود. وی حیطه تاریخنویسی را از مرزهای اسلامی گذراند و به هندوستان، چین و مغولستان رساند. اما از قرن هشتم تا قرن سیزدهم، فن تارخی نویسی به پستی گرائی تا حدی که می توان آن را دوره فترت عقلی و تنزل تاریخنویسی نام نهاد،در این مدت نه سنجش تاریخی در کار بود و نه نقد و ارزشیابی منابع و نه نتیجه گیری تاریخی، وقایع را بدون ارتباط علت و معلول سر هم می کردند و حتی از ذکر حقایق به دلیل مصلحت، ترس و یا عدم درک، چشم می پوشیدند. در عصر صفوی جنگ بین شیعه و سنی و استیلای خرافه پرستی عامل مهم دیگری در تنزل فن تاریخ بود. معایب این شیوه تاریخنگاری، اغراق گویی های فراوان، مغلق نویسی، پرحرفی و فضل فروشی های جاهلانه است.
در عصر قاجار نیز همان سنت تاریخ نویسی ادامه یافت. از آغاز قرن سیزدهم/ نوزدهم، مورخین باز هم از نوع سبک مصنوع و مطلول استفاده می کردند که میراث گذشته آنها بود. این سبک واقعیتها را منعکس نمی کرد و به همین دلیل تاریخ واقعی مردم محسوب نمی شد. بلکه تاریخچه های شاهزادگان و وزرای آنها بود، از معروفترین آنها می توان از ماثر السلطانیه دنبلی، ذیل روضه الصفای هدایت و ناسخ التواریخ سپهر را نام برد با این تاکید که در عده معدودی از این آثار واقعیات مهمی عرضه شده که نمی توان از آنها چشم پوشید. در این دوره ، مورخین، بی نهایت کثیر التألیف بودند و برای اینکه با هم رقابت کنند بر اساس شعار «یا بنویس و یا بمیر» به نوشتن می پرداختند و صد البته، هر یک از آنان، حامیان ولخرجی در دربار داشتند. حکام قاجار، علاوه بر حمایت از تاریخچه نویسان سنتی، توسعه فن ترجمه را نیز وجهه همت خود قرار دادند و این امر در واقع یکی از مظاهر تلاش برای غربی کردن کشور بود. از این دوه ترجمه آثاری در زمنیه علوم، تاریخ، تراجم احوال، سیاحتنامه و ادبیات از زبانهای عربی به فارسی وجود دارد که دارای اهمیت است. مسئله ترجمه با حمایت عباس میرزا شروع و توسط شاهان بعد حمایت و با تاسیس دارالترجمه ای تحت نظارت ناصر الدین شاه به باروری رسید.
از میان آثاری که ترجمه می شد، کتابهای تاریخی و تراجم احوال در صدر قرار داشت و این خود دو دلیل مشخص داشت: 1- حکام قاجار هر چند که با بدبختی های تاریخی احاطه شده بودن ولی احساس می کردند که جایی درتاریخ دارند. آنان خود را با حکام برجسته زمانها و مکانهای دیگر مقایسه می کردند تا خودخواهی هایشان ارضا شود ، ضمن اینکه ضرورت دست و پا کردن نوعی تاریخ ملی را نیز احساس کرده بودند. 2- مدیر دارالترجمه ، محمد حسن اعتماد السلطنه بود که به آثار تاریخی علاقه زیادی داشت و خود نیز مورخ بود. آثاری هم که منتشر می شد یا ترجمه خود او بود و یا به دستور وی ترجمه می شد که آثار نویسندگان اروپایی نیز از آن جمله بود.
علی رغم تداوم حمایت اشرافیت قاچار از مورخین سنتی، ترجمه آثار نویسندگان اروپایی ، منجر به نوعی توسعه تاریخنگاری فارسی شد. این تاثیر که به نحوی بطئی و کند رخ نمود در اواخر قرن نوزدهم خود را در آئینه اسکندری میرزا آقا خان کرمانی نشان داد و در اوایل قرن بیستم، یعنی در دوره مشروطیت به اوج خود رسید.
برخورد ایران با مدنیت جدید اروپا، علاوه بر نهضت ترجمه، دلایل دیگری نیز داشت که شاید اهمیت پاره ای از آنها کمتر از ترجمه هم نبود که از جمله آنها می توان از عوال زیر نام برد:
1- شکست های ایران از روس و گاهی از قدرت اروپا که موجبات تحرک عده ای را فراهم ساخت. این امر خود به انگیزه ای برای ترجمه آثار اروپایی تبدیل شده و تاریخ پطر کبیر – اثر ولتر و نیز شرح احوالات ناپلئون – شارل دوازدهم و اسکندر مقدونی – در همین دوره به فارسی ترجمه شد. همچنین شخصی به نام میراز رضا مهندس «انحطاط و زوال امپراتوری روم» تالیف گیبن را تحت عنوان تاریخ تنزل و خرابی دولت روم برای عباس میرازا به فارسی ترجمه کرد.
2- کشفیات تاریخی، خواندن سنگ نبشته های باستانی و تحقیقات شرق شناسان نیز عواملی بودند که در آشنایی ایران با تمدن اروپا موثر افتادند.
3- تاسیس مدرسه دارالفنون.
4- رمانهای تاریخی و ترجمه آنها که آشنایی با ادبیات تاریخی اروپا را به دنبال داشت.
5- سیاحتنامه های اروپائیان و سفرنامه های ایرانیان مثل سفرنامه خسرومیرزا، میرزا اصالح شیرازی و نظام الدوله آجودانباشی و خاطرات امین الدوله و اعتماد السلطنه.
عوامل فوق که موجب طرح تاریخنگاری در ایرن گردید. طبعاً دارای نتایج و پی آمدهایی بود که شاید اثرات آن را در جامعه فعلی ایران نیز بشود مشاهده کرد. در این دوره، به طور کلی افق تفکر تاریخی تا اندازه ای ترقی کرد. در مفهوم و متد تاریخ تغییراتی حاصل شد و به معایب تاریخنگاری سنتی نیز پی برده شد. علاوه بر همه اینها علاقه و توجه خاص نسبت به تاریخ ایران باستان پیدا شد که خود معلول رواج تفکر ناسیونالیستی بوده است. شرحی که اعتماد السلطنه تحت عنوان « تصحیح علم تاریخ » نوشته می تواند موید این گرایش باشد.
روی هم رفته انعکاس تحول در عرصه تاریخنگاری ایران را که در نتیجه عوامل فوق و عوامل دیگر ایجاد شد، می توان در آثار زیر مشاهده کرد:
نامه خسروان از جلال الدین میرزا، تاریخ ایران از صنیع الدوله، تاریخ سوانح افغانستان از اعتضاد السلطنه، تاریخ مفصل افغانستان از مودب السلطان، تاریخ کلده و آشور از لسان السلطانه، تاریخ ملل مشرق از مترجم السلطنه، تاریخ یونان از نصرت السلطان و غیره.
هر چند اغلب این آثار در حکم ترجمه هستند ولی اعتبار شان به این است که روش کهن تاریخنگاری را کنار زده اند.
اما پیشرو واقعی انتقاد از سنت تاریخ نویسی، میرزا فتحعلی آخوندزاده است که در کتاب ایرادات بر روضه الصفای ناصری سبک و موضوع و ماهیت تاریخنگاری را به شدت انتقاد کرد هاست. سید جمال الدین اسد آبادی نیز یکی از پیشگامان انتقاد به شیوه تاریخنگاری مشرق (عرب – ایرانی – ترک) محسوب می شود. در عصر او دو مورخ ظهور کردند که سهم زیادی در پیشرفت تاریخنگاری ایران داشتند: نخست محمد حسن خان اعتماد السلطنه، فارغ التحصیل دوره اول دارلفنون، که در طی 4 سال ماموریت در فرانسه – به جایی رسید که توانست تاریخ، جغرافیا و ادبیات فرانسه را در دانشگاه پاریس تدریس کند. وی در سال 1308/هـ . ق تاریخ اشکانیان را به نگارش در آورد و طی 4 سال سه جلد بزرگ تاریخ اشکانی را تدوین کرد. این کتاب ظاهراً نخستین تاریخی است که به علمی و به زبان فارسی نوشته شده است.
پس از او منطق الملک و میرزا آقاخان کرمانی دست به تدوین تاریخ ایران باستان به شیوه علمی زدند. شخص اخیر، نماینده تمام عیار طغیان علیه سنت تاریخنویسی است و تنها کسی است که نه تنها روش تحقیق که تفکر تاریخی را در این دوره ترقی داد وی تاریخ را از ثبت و قایع و سرگذشت شاهان به تحولات اجتماعی و جریانهای تاریخی برگرداند. در نگارش تاریخ شیوه اتسدلال و استقراء را به کار برد و جریان تاریخ را به توجه به رابطه علت و معلول مورد تامل قرا رداد. وی همچنین، نخستین کسی است که از اصول علم اجتماع و فلسفه مدنیت بحث نمود و بنیانهای سیاسی و پدیده های اجتماعی را در تحول تاریخ ایران بررسی کرد و تا امروز گفتارش درباره علل تباهی و زوال ساسانیان پر مایه ترین نوشته های فارسی است. یکی دیگر از آثاری که در همین دوره قابل ذکر است . تاریخ بیداری ایرانیان تالیف ناظم الاسلام کرمانی است. که پس از برقراری مشروطیت نوشته شده است. انتشار این کتاب از نظر منابع اسناد و سبک منثور آن، فصلی نوین در تاریخنگاری ایارن محسوب می شود.
بدین ترتیب صرفنظر از چند استثناء قابل اغماض که پیشاپیش ذکر شد، تما آثار تاریخی منترشره دوره قاجار را می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد.
1- وقایع نامه ها یا تواریخ ایام :
که توسط مورخان درباره نوشته شده است، مانند روضه الصفای هدایت و ناسخ التواریخ سپهر. در این نوع آثار تقریباً هیچ مطلبی از وضعیت اجتماعی مردم و طبقات مختلف جامعه دیده نمی شود. آنچه هست شرح سرگذشت شاهان است به بیانی شاهانه و متکلف.
2- آثار تاریخی ماموران سیاسی:
مانند کتابهای ایران ملکم، تاریخ ایران از واتسن و تاریخ ایران، اثر سایکس که بر روی هم تاریخ ایران را از بدو دوره جدید تا پایان عصر قاجار شرح می دهند. این سه کتاب با انگیزه سیاسی خاص نگارش یافته و مبتنی بر هیچیک از معیارهای نوین تاریخنگاری نیست. مثلاً ملکم پیش کسوت گروهی از سخنگویان و منادیان امپریالیسم و استعمار بود. تاریخ واتسن با اینکه، آئینه تمام نمای خشم و خروش سخنگوی ناکام امپریالیسم (یعنی ملکم) نیست، از پیشداوریهای جاهلانه نیز مبرا نیست. نوشته سایکس نیز بیانگر سیاست استعماری آن دوره از تاریخ است.
3- خطرات و سفرنامه ها.
سفرنامه ها که با نوشته های سیاحان مغرب زمین در دوره صفویه آغاز شد، دامنه خود را تا قرن بیستم کشاند، در این قرن کسانی چون میلسپو، ویلسن، ملکم و سایکس خاطرات خود را منتشر کردن. تالیفات آنان حاوی اطلاعات بسیاری درباره ایران است. اما از تجربیات و دریافتهای خاصی سرچشمه می گیرد که در بسیاری موارد آلوده به غرض های سیاسی است.
فصل دوم
کلیاتی در تاریخنگاری دوره پهلوی
این مطلب واقعیت دارد که فعالیتهای فرهنگی و تحقیقات علمی یک جامعه، بستگی کاملی به شرایط اقتصادی و اوضاع سیاسی و نظام اجتماعی آن دارد. این حقیقت در جامعه علمی ما تا حدی روشن است که نگارنده بی آنکه بخواهد وارد کشمکش های سیاسی مغرضانه و لفاظی های سطحی زیر بنا و روبنا شود. به عنوان یک اصل بدیهی و مسلم اقتصاد سیاسی که الزاماً در تیول مارکسیسم هم نیست طرح می کند و در می گذرد و دقیقاً به همین سبب اعتقاد دارد که بررسی علمی تاریخنگاری ایران دوره پهلوی میسر نمی شود مگر اینکه قبل از آن نظام اجتماعی و سیاسی ایران دوره با تکیه بر تحولات ایران قرن نوزدهم مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
نظام اجتماعی ایران در آغاز قرن نزودهم، آمیزه ای بود از مناسبات ارباب – رعیتی و خانی – عشیرتی یا مخلوطی از زمین سالاری (فئودالیسم) و پدر سالاری (پاتریارکالیسم) که البته شاخص هویت آن زمین سالاری بود. در این دوره عوامل اصل رکود مدنی و بی ثباتی اجتماعی عبارت بود از 1- عشایر کوچنده ایران که با یورش های یک بند و مناقشات خونین، سیستم ظریف و شکننده آبیاری کاریزی را که رگ و جان تولید کشاورزی ایران بود دائم می شکستند و آبادیهای روستائیان را در خرابی فرو می بردند، بماند اینکه عشایر خود تحت ستم فشارهای مختلف اجتماعی بودند. 2- عامل دیگر رکود مدنی ایران، واحدهای دهقانی خرده مالکی بود، این واحدها طی سده های دیرنده تاریخ ایران با اسلوب کار یکنواخت بر روی قطعه زمینهای ملکی خود، اقتصاد خود مصرفی و صنایع خودبسنده خانگی خود را اداره می کردند و تسلیم دربست سلطه کد خدا و والیان و شاه بوده و مجبور بودند انواع مالیاتهای مقرره را بپردازند. اینان در نهایت به یک یاخته استخوانی بی تحرک در پیکر جامعه بدل شده بودند و بر خلاف عشایر خواستار امنیت و تکرمز بودند و از شاه و والیان او چشم حمایت و تامین امنیت داشتند. برای درک دیالکتیک خاص تحول جامعه ایرانی پی بردن به این دو رشته عوامل تمرکز و عدم تمرکز حائز اهمیت است.
در واقع عدم ثبات اجتماعی، گوناگونی منابع ستم و زورگویی، مانع روند تدریجی انباشت سرمایه های کوچک به سرمایه های کلان تر که قادر به کارفرمایی معتبر تر باشند می گردید و مانع بسط مناسبات سرمایه داری و نیز مانع روند تدریجی تشکل اجتماعی و پا برجایی سنتها و رشد موسسات و نهادها، از جمله موسسات و نهادهای علمی بود.
در دوران انتقال جامعه سنتی به سرمایه داری در کشور ما، جنبش های اجتماعی متعددی ظهور می کند. نخستین جنبش اجتماعی با رنگ الحاد مذهبی (با بی گری) به صحنه می آید. سپس مانند جنبش تنباکو به صورت آمیزه ای از جنبش رسمی مذهبی همراه با مطالبات خالص سیاسی بروز می کند تا آنکه سر انجام در نهضت مشروطیت، جنبه غیر مذهبی و دنیایی آن برجنبه های مذهبی آن می چربد.
بورژوازی در ایران مانند باختر زمین حداقل در دوره معینی از تکامل خود به تفکیک سیاست از مذهب علاقمند است ولی دوباره با شیوه خود به تفسید دل بخواهی از مذهب باز می گدد و از آن برای مقاومت در برابر نیروهای انقلابی عصر کمک می گیرد. بدین ترتیب می توان گفت که در واقع تاریخ ایران در قرن نوزده و بیست، چیزی نیست جز روند به هم پیوسته ای که در آن مضمون واحدی وجود دارد و آن مضمون عبارتست از زوال تدریجی جامعه سنتی زمین سالاری، پدر سالاری یا فئودال یا تریارکال و استقرار کند و دردناک جامعه سرمایه داری.
تردیدی نیست که بررسی این دوره از تاریخ ایران بدون تکیه بر اقتصاد سیاسی که جنبه های اجتماعی تولید را مطالعه می کند میسر نیست. کما این که برخی از بررسی های این دوره که بدون تامل در ساختار اجتماعی – اقتصادی صورت گرفته است، گاه چنان سطحی است که آدمی به شگفت می افتد. تحلیل واقعه تاریخی ظهور رضا شاه نمونه ای از این سطحی نگری است. در مورد ظهور رضا شاه دو روایت بیش از همه فراگیر شده است. نخست روایت رسمی و دولتی چاپلوسان که معتقد بودند رضاشاه و بعدها پسرش از گردوغبار یک دوران پر هرج و مرج از جانب نیرویی غیبی به مثابه پیشوایان و نوابغ، و به قصد تجدید عظمت کشور به پاخاسته اند و راز توفیق آنان را باید در دها و لیاقت فطری آنان و اقبال مردم ایران یافت که گویا همیشه در دوران خفت و مذلت، شاهنشاهی جلیل القدر، برای نجات آنان از زهدان حوادث زاییده می شود. نمونه این طرز تفکر در حقیقت غیر تاریخی را می توان در آثار زیادی که در همین دوره درباره شخص رضاخان (که از همان آغاز شتابکارانه مایل بود خود را شاهنشاه بخواند)، منتشر شد، ملاحظه کرد. فی المثل امیر لشکر عبدالله طهماسبی «تاریخ شاهنشاهی اعلیحضرت رضا شاه یا علل و نتیجه عمومی آبان ماه 1304» را نوشت.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 190 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
تولد
شهید محمد حسین قلخانی فرزند حضرت در تاریخ 1/1/1332 در شهرستان تویسرکان در دامان خانوادهای مذهبی و در کلبهای محقر، اما سرشار از مهر و محبت دیده به جهان گشود.
تحصیلات
رشتهی طبیعی (علوم تجربی) به ادامهی تحصیل پرداخت. با وجود این که خانواده ی وی با مشکلات اقتصادی مواجه بود، اما این مشکلات هرگز سد راه وی نشد و او ضمن تحصیل، اوقاعت فراغت را به کار مشغول میشد تا هزینهی تحصیل را فراهم نماید. شهید قلخانی از همان دورهی کودکی علاقهی وافری به شغل خلبانی و پرواز در آسمان و ماجراجویی داشت.
به همین منظور با استعدادی که در وجود او نهفته بود و با سعی و تلاشی که از خود نشان داد، سرانجام در خردادماه سال 1353 موفق به اخذ دیپلم طبیعی گردید. شهید قلخانی پس از دریافت دیپلم، بلافاصله به دانشکدهی خلبانی نیروی زمینی ارتش (هوانیروز) مراجعه و ثبتنام کرد.
پس از موفقیت در آزمون ورودی و انجام تست جسمانی و مصاحبه، به آرزوی دیرینهی خود یعنی پرواز در آسمان رسید. پس از طی دورههای آموزشی و رزمی و کلاسهای زبان انگلیسی به درجهی ستوان سومی نایل گردید.
شهید قلخانی دوره ی خلبانی هلی کوپتر را در تاریخ 29/4/1356 در همان سال، دوره ی هلی کوپتری کبرا را در تاریخ 27/11/1356 با موفقیت به پایان رسانید. دیگر او به یک عقاب تیز چنگ و بلند پرواز آماده ی دفاع از سرحدات ایران عزیز تبدیل شده بود .
شرکت در تظاهرات مردم اصفهان
با وجود این که در طول مدت آموزش خلبانی، رژیم ستم شاهی در ایران حکمفراما بود و انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمنی و با به شهادت رسیدن حاج آقا شمسآبادی، راهپیمایی عظیم مردم اصفهان به اوج خود رسیده بود، شهید قلخانی با آن روحیهی مذهبی که در وجود او نهفته بود، به فرمان امام خمینی، به همراهی تعدادی از خلبانان و همافران، در تظاهرات و راهپیماییهای مردم اصفهان شرکت مینمود، که توسط عمال سرسپرده رژیم، این عزیزان شناسایی و بازداشت شدند.
چون بازداشت وی با پیروزی انقلاب اسلامی مصادف گردید ، به حکم دادگاه تبرئه و ازبازداشت رها گردید. بدین ترتیب زندگی جدید وی در راه اعتلای جمهوری اسلامی ایران آغاز گردید .
عملیات
در سال 1358 در حالی که حکومت نوپای جمهوری اسلامی ایران هنوز تشکل نیافته بود، منافقین کوردل و اشرار در کردستان دست به شورش زده و خواستار خودمختاری برای کردستان شدند. شهید قلخانی همراه تعدادی دیگر از خلبانان شجاع هوانیروز به منطقهی کردستان اعزام و با شرکت در چندین عملیات رزمی هوایی و به لطف و یاری خداوند بدون هیچ گونه سانحهای منافقین و اشرار مسلح را در هم کوبیدند و منطقه را از لوث وجود این از خدا بیخبران پاک نمودند تا نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیروی انتظامی و بسیجیان در تمامی مناطق آزاد شده، مستقر گردند.
پس از این عملیات موفقیت آمیز، همراه تیم اعزام به اصفهان مراجعت نمود. هنوز مدت کوتاهی ازاین عملیات نگذشته بود که رژیم سرسپرده ای عراق در اوایل اربیهشت سال 1359، توسط چند فروند هلی کوپیتر روستاهای مرزی قصر شیرین و سرپل ذهاب را مورد تجاوز قرار داد وتعدادی ازهموطنان عزیزمان را شهید ومجروح نمود.
شهید قلخانی همچون پرنده ای سبک بال وعاشق پرواز، با روحیه ای خستگی ناپذیر وبا عشق وعلاقه ای که به انقلاب اسلامی داشت ،داوطلبانه عازم منطقه ای درگیری شد وهمراه تیم اعزامی ، با چند عملیات پروزای ، مانع نفوذ و تجاوز مجدد هلی کوپترهای عراق به مرزهای ایران اسلامی گردید. درشهریور سال 1359 با اعلام رسمی جنگ از سوی رژیم عراقت وتجاوز آشکار چندین لشکر تا دندان مسلح عراق به مرزهای کشورمان ، به قصد تصرف شهرهای مرزی وضربه زدن به پیکر انقلاب اسلامی ایران ، شهید قلخانی بار دیگر دواطلبانه همراه تعدادی ازخلبانان تیرپرواز هوا نیروز با پرنده های آهنین بال خود ، عازم اهواز شدند وبسیجیان شتافته ، با منهدم کردن تعدادی از تانک های عراق ونیروهای پیاده آنان، مانع پیشروی مزدوران بعثی به خاک کشورمان شدند.
یاد و خاطره
یکی از دوستانش به نام عباس شریفی در این رابطه میگوید: «شهید قلخانی یکی از خلبانان شجاع موشکزن ناو بود، در هر (سورتی) پرواز بعید بود موشک را به هدف نزند. زمانی که دشمن در اهواز تا دب حردان پیش آمده بود و مردم دسته دسته شهر را ترک میکردند، خلبانان تیز پرواز هوانیروز از جمله شهید قلخانی با پروازهای مستمر و آتشین خود عرصه را بر دشمن بعثی تنگ کرده، و تانکهای آنان یکی پس از دیگری شکار موشکهای قلخانی و امثال او میشد. (دیماه 1359)
همراه شهید قلخانی به جبهه ی « مارد» اعزام شدیم. آبادان کاملا درمحاصره بود ، تنها راه رفت وآمد از رودخانه ی بهمن شیر صورت می گرفت ، هوا نیروز درمحلی درکنار رودخانه مستقر شد. تعدادی ازنیروهای خود ی ، اندکی توانسته بود جلوی پیشروی دشمن را در منطقه ی ذوالفقاری آبادان بگیرند.
این جا هم هوا نیروز، عمده نیرویی بود که دقیقه ای عراقی ها را آسوده نمی گذاشت ، صبح ها زود بلند می شدیم و به پرواز می رفتیم . ازشادگان ودارخوین عبور می کردیم وبه نیروهای مهندسی رزمی دشمن، که در حال احداث جاده واستحکامات بودند ، حمله می کردیم . شهید قلخانی فریاد می زد، بچه ها ، با خیال راحت ماشین آلات راهسازی عراق را منهدم کنید کسی به کسی نیست.
او راست می گفت، ازدشمن خبری نبود ، درهر ( سورتی) پرواز ، ده ها دستگاه خودرو لودوزر، کامیون عراقی با آتش راکت وموشک هلی کوپترهای کبرا به آتش کشیده می شد. یک روز هنگام تیراندازی علیه ادوات زرهی دشمن دشمن درغرب کارون با هواپیماهای عراقی درگیر شدیم ، این اولین باری بود که با شکارهای دشمن درگیر می شدیم ، نمی دانستیم چه کار کنیم .
شهید قلخانی به بچه ها گفت : پرداکنده شوید وهرکس ازطرفی به سوی هواپیماها آتش کند تا هواپیماها نتواند هلی کوپترها را مورد هدف قرار دهند.
روحش شاد ، چند بار تا ارتفاع هزارپایی اوج گرفت تا شاید بتواند تا تیر وراکت جنگنده ی عراقی را مورد هدف قراردهد، اصلا با ترس میانه ای نداشت وهر چه می گفتیم حسین ، خطرناک است ،این قدر ارتفاع نگیر! گوشش بدهکار نبود . آن روز پس از 20 دقیقه مبارزه با هواپیماهای دشمن ، همگی سالم به پایگاه مراجعت کردیم . روز بعد درست درهمان محل مجددا با هواپیماهای عراقی درگیر شدیم.
شکی نبود، قصد زدن ما را داشتند، ماموریت آن ها شکار هلی کوپترها بود . شهید قلخانی ، لیدر تیم پروازی بود ، گفت : عباس هواپیماها را به نحوی ، به یک طرف بکشانید ضد تانک برای شکار هواپیما آن هم در ارتفاع بالا ساخته نشده است، توجه نمی کرد . دو سه بار آن چنان به هواپیما نزدیک شد که خیال کردم مورد اصابت موشک جنگنده های عراقی قرارگرفته است ، ولی بعد از لحظه ای ازمیان دود و آتش سالم بیرون می آمد.روزها به همین طریق سپری شد تا عملیات تیپ 37 زرهی شیراز درمارد، آغازشد.
شهید قلخانی ازیگان های مانوری ، درپشتیبانی آتش این عملیات نقش بسزایی را ایفا کرد. با هم به اصفهان برگشتیم .اردبیهشت سال 1360 به اهواز اعزام شدیم. لکشر 92 زرهی خوزستان، حمله ی خود را علیه دشمن درارتفاعات الله اکبر آغاز کرد. شهید قلخانی دراین عملیات هم رشادت های زیادی ازخود نشان داد ، بارها هلی کوپتر او بر اثر اصابت گلوله های دشمن آبکش شده بود، ولی او دست بردار نبود . بدین ترتیب عملیات الله اکبر هم با پیروزی رزمندگان اسلام خاتمه یافت.»
آزادسازی پادگان حمید
شهید قلخانی در عملیات 15 دیماه 1359 که توسط لشکر 16 زرهی قزوین و تعدادی دیگر از یگانهای ارتش و بسیج و دانشجویان پیرو خط امام انجام شد، در آزادسازی پادگان حمید نقش بسزایی داشت. در فروردین و اردیبهشت 1360 با شرکت در چندین پرواز شناسایی بر فراز مناطق مختلف اهواز از جمله بیوض، سوسنگرد. خرمشهر، مقدمات عملیات بیت المقدس را فراهم نمودند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 26 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
تاریخچهٔ تغذیه در ورزش :
ارتباط تغذیه با ورزش از پیش از عصر طلائى یونان شناخته شده بوده است. توجه به فعالیتهاى جسمانی،
غذاى مناسب و در کل سلامت عمومى بدن ذهن دانشمندان سامرائی، هندی، مصری، ایرانى و دیگر تمدنهاى قدیمى را به خود مشغول نموده بود. بیابانگردان اولیه از غذاهائى چون ماهی، گوشت حیوانات وحشی، دانهها، حبوبات، غلات و میوههاى وحشى در دسترس استفاده مىکردند. در واقع مىتوان عدهاى از آمادهترین افراد این گروه از لحاظ جسمانى را اولین ورزشکاران تاریخ نامید، چرا که اغلب مسافتهاى طولانى را در زمین دشمن یا اقلیمهاى ناآشنا براى بهدست آوردن غذا طى مىکردند. بعدها، وقتى شکارچیان بهطور ثابت در یک محل مستقر شدند، براى تقویت دستها به انجام ورزش هم مبادرت ورزیدند.
در زمانهاى قدیم، یک رژیم غذائى خاص براى تقویت جسمانى و یا تأمین سلامت اشخاص وجود نداشت. افراط در خوردن غذا و نوشیدنى منجر به بروز ناراحتىهائى چون اسهال، یبوست و یا سایر بیمارىها مىشد. بقراط (۴۶۰ تا ۳۷۷ قبل از میلاد) مىگوید: اگر بتوانیم براى هر شخص میزان صحیح فعالیت بدنى و خوراک را تجویز کنیم بهگونهاى که جانب تعادل رعایت شود، مطمئنترین مسیر به سوى تأمین سلامت و تندرستى را برگزیدهایم. اگرچه پزشکان خطرات عمومى زیادهروى در مصرف غذا را دریافته بودند، اما در میان طبقات اجتماعى مختلف، الگوى مصرف غذا متفاوت بود. مثلاً کتیبهٔ یک مقبره در نزدیک هرم عظیم خئوپس شرح یک ملّاک پولدار را داده که غذاى خود را از گوشت گاو نر، گوساله، بز، گوسفند، ماکیان، نان و آبجو تهیه مىکرده است! در کل، شناخت انسان از ارتباط غذا و فعالیت بدنى با سلامت جسمانى است که دنیاى قدیم را با عصر جدید مرتبط مىسازد.
Empedocles سال ۵۰۰ تا ۴۳۰ قبل از میلاد)، یکى از شاگردان مشهور فیثاغورث و از اولین یونانىهائى بود که در رابطه با پزشکى مدرن مطلب نوشته است. او مفهوم کلى طبایع انسانى را که عمیقاً روى سطح سلامت و ابتلاء به بیمارى تأثیر مىگذارند را عنوان نموده است. پنج قرن بعد از بقراط، گالن (سال ۱۲۹ تا ۲۰۱ پس از میلاد) یکى از مشهورترین پزشکانى که تا به حال زیسته است، نظریهاى در علم پزشکى عنوان نمود که تا تقریباً ۱۳۰۰ سال بدون تغییر باقى ماند. گالن پسر یک معمار ثروتمند بود که در شهر پرگامن متولد شده و تحصیل علم طب را از ۱۶ سالگى آغاز کرده بود. در طول ۵ سال آغازین تحصیل، او نگرش جدیدى در مورد سلامت و بهداشت ارائه داد که بنابر عقیدهٔ عدهای، فیزیولوژى کاربردى ورزش دانسته مىشود. از اصولى که توسط وى براى حفظ سلامت جسمانى تدوین شد، مىتوان به موارد زیر اشاره کرد، تنفس هواى تازه، خوردن غذاى مناسب و نوشیدن اشربهٔ سالم، ورزش و خواب کافی، داشتن حرکات رودهاى منظم و کنترل احساسات. گالن انواع ورزشهاى طاقتفرسا یا سریع و نیز شدت و طول مدت مناسب انجام آنها را هم تشریح کرد. وى در رابطه با حفظ تندرستى به کمک یک رژیم غذائى مناسب نوشتههاى بسیارى دارد و باید گفت یونان آن سالها تحت تأثیر مقالات مشهور گالن بوده است.
آیا می دانید :
چرا باید ورزش کنیم؟
انواع تمرین های ورزشی » ویژة سالمندان کدامند؟
انجام هر یک از تمرین های ورزشی برای شما چه فوایدی دارد؟
آیا می توانید :
تمرینات ورزشی را به طور صحیح انجام دهید؟
تمرینات ورزشی را در زندگی روزمرة خود به کار ببرید؟
چرا باید ورزش کنیم؟
با افزایش سن تغییرات متعددی در قسمت های مختلف بدن ایجاد می شود. قلب ، ریه ها، سیستم عصبی، عضلات و استخوان ها دچار تغییرات ناشی از افزایش سن می شوند.
* قدرت عضلة قلب کاهش می یابد.
* ظرفیت ریه برای جذب اکسیژن کم می شود.
اگر تحرک و ورزش نداشته باشیم:
*عضلات ضعیف می شوند.
* کارایی مفاصل کم می شود.
* استخوان ها پوک می شوند.
همه این ها موجب محدود شدن فعالیت و حرکت می شود و بی حرکتی نه تنها بیماری های جسمی بسیاری را به دنبال خواهد داشت بلکه موجب تنهایی و افسردگی نیز خواهد شد. مشکل دیگری که با بی حرکتی به وجود می آید، عدم توانایی انجام کارهای روزمره و وابستگی به دیگران است.
آیا می خواهید با این تغییرات مقابله کنید؟
یک راه مطمئن برای کنترل و به تاخیر انداختن عوارض پیری ورزش منظم است.
به نکات زیر توجه نمایید:
فعالیت و ورزش منظم در طول عمر، به خصوص سنین بالا عامل حفظ و حتی تقویت ظرفیت های قلبی ریوی، عصبی و اسکلتی است.
* با فعالیت فیزیکی می توان مرگ و میر ناشی از بیماری های عروقی قلب، سرطان روده بزرگ و افزایش قند خون بزرگسالی را کاهش داد.
* فعالیت فیزیکی در کنترل چاقی، کلسترول بالا و فشار خون موثر است.
* ورزش یکی از عوامل مهم برای قرار گرفتن کلسیم در داخل استخوان و محکم شدن استخوان ها است.
* ورزش از افسردگی های دوران پیری جلوگیری می کند.
پس اگر می خواهید:
کمتر به اطرافیان وابسته باشید،
کارهای مورد علاقه تان را انجام دهید،
زندگی شاداب داشته باشید وهزینه کمتری را صرف درمان کنید همراه با ما ورزش کنید.
تغذیه در ورزش خواص میوه جات و سبزیجات
کارشناس ارشد زراعت
امروزه در جهان ورزش بسیاری از ورزشکاران برای بهره گیری از تمام توان و نیروی خود از داروهای مکمل استفاده می کنند و این در حالی است که میوه و سبزیجات اثرات موثر و مفیدی در بر دارد که اکثر ورزشکاران از آن اطلاع کامل و کافی ندارند .
در این راستا باید گفت ; از زمان های قدیم مردم به منافع و خاصیت های میوه جات و سبزیجات کم و بیش آشنا گردیده اما آنطور که باید و شاید پی به اهمیت و خواص آن نبرده بوده اند.
این هدایای پرارزش که مواد خود را از هوا، آب و زمین گرفته و با اشعه خورشید پرورش یافته در اختیار بشر قرار گرفته است. میوه جات و سیزیجات دارای املاح معدنی از قبیل آهن، کلسیم، منیزیم، منگنز، روی، نیکل، برم، فلوئور و اسیدهای آلی، سلولز، پکتین و تانن و ویتامین ها است که برای سلامت بدن ضرورت دارد و کمبود هر یک از آنها در بدن آشفتگی هایی ایجاد می نماید.
میوه جات در حدود 80 تا 95 درصد آب دارند و مواد چربی در آنها خیلی کم است اغلب حالت قلیایی دارند و اسیدهای بدن را خنثی می نماید و باعث می گردد جوش های صورت برطرف شود، پوست با طراوت و حالت نشاط و شادی در انسان ایجاد گردد. قند میوه جات از نوع گلوکز و لوولز بوده و دارای شیرینی مطبوع و سودمند برای کبد و نافع برای قلب است و این قند طبیعی با جذب مستقیم و فوری در بدن و با سوختن در بافت ها، انرژی مورد احتیاج را تامین می کند ولی قند کارخانه که با حرارت زیاد و اضافه شدن مواد شیمیایی تهیه می گردد از صورت طبیعی خارج شده، ویتامین ها و املاح خود را از دست می دهد و در نتیجه به یک ماده مضر برای بدن تبدیل می گردد. کلروفیل (سبزینه گیاهی) فراوان در سبزیجات نیز روی قلب و عروق اثر می کند و آنها را سالم نگه می دارد و پوست میوه جات و سبزیجات علاوه بر ویتامین های فراوان دارای سلولز است که باعث تحریک و تقویت حرکات دودی روده می شود و عمل دفع را آسان می کند.
میوه جات و سبزیجات خام و طبیعی و تازه برای بیماری های دستگاه گوارش، کم اشتهایی، یبوست و ناراحتی کلیه و دفع سنگ های مجاری ادرار، اگزما، چاقی، زیادی فشارخون، تصلب شرائین، نارسائی های قلبی و غیره مفید و شفادهنده اند و از طرفی میوه جات لذیذ، خوش طعم و بهتر از هرچیز رفع تشنگی را می نماید و به همین جهت خام گیاهخواران احتیاجی چندان به نوشابه ندارند. هرگونه آب و هوا که در نقاط مختلف دنیا وجود دارد در ایران می توان یافت. آب و هوای سیبری در آذربایجان، آب و هوای صحرای عربستان در کویر لوت، آب و هوای مرطوب هندوستان در گیلان، آب و هوای گرم استوایی در بندرعباس، آب و هوای کوهستانی در همدان و تهران و آب و هوای معتدل در اصفهان و شیراز و به همین ترتیب در شهرها و نقاط دیگر از این رو به ندرت می توان کشوری را با ایران قابل قیاس دانست بنابراین استعداد پرورش همه نوع میوه و سبزی و درختان جنگلی در آن موجود است و بهترین میوه ها و سبزیجات و دیگر مواد غذایی با طعم بسیار مطبوع و بی نظیر و با فراوانی در این سرزمین زیبا و کم نظیر بدست می آید
نقش تغذیه در انجام ورزش ها
هرم غذایی ورزش
شاید فقط یک ورزشکار حرفه ای از ارزش تغذیه در انجام ورزش ها آگاه باشد و به خوبی نقش تغییراتی را که رژیم غذایی در بهبود انجام تمرینات دارد را درک کند.
شواهد بسیاری نشان دهنده رابطه بین مصرف غذا و انجام ورزش ها هستند. همچنین یک رژیم غذایی بد، به طور یقین اثر منفی بر انجام حرکات ورزشی، حتی اگر به صورت غیر حرفه ای باشند، دارد. یک رژیم غذایی که شامل مقدار کافی از کالری، ویتامین ها، مواد معدنی و پروتئین باشد، انرژی لازم برای انجام یک مسابقه و یا یک ورزژش تفریحی را تامین می کند.
توصیه های لازم در این زمینه:
ترکیبات یک رژیم غذایی که برای یک ورزشکار توصیه می شود، تا حدودی با رژیم غذایی افراد معمولی تفاوت دارد. اگرچه هرم غذایی راهنمای بسیار خوبی در این زمینه است، با این حال مقدار مصرف هر گروه از غذاها، بسته به نوع ورزش و میزان تمرینات و همچنین زمان انجام آنها متفاوت است. علاوه بر این، کالری مورد نیاز بسته به سایز، سن، جنسیت و میزان انجام ورزش ها و حرکات ورزشی دارد و به همین دلیل، تعداد وعده های غذا نیز از فردی به فرد دیگری متغییر است.
کربوهیدرات ها:
کربوهیدرات های مرکب، جزء اصلی یک رژیم هستند که در غذاهایی چون پاستا، ماکارونی، انواع نان های شیرینی، نان های سبوسدار و برنج وجود دارند. کربوهیدرات ها تامین کننده انرژی، فیبر، ویتامین ها و مواد معدنی هستند و در عین حال، دارای مقدار ناچیزی چربی هستند. یک رژیم غذایی مملو از کربوهیدرات ها، باعث افزایش ذخیره انرژی بدن از کربوهیدرات ها (که گلیکوژن نامیده می شود) می شود. و همین موضوع باعث انجام هرچه بهتر ورزش های استقامتی، به ویژه در زمان های بیش از یک ساعت می شود.
امروزه روش کلاسیک و سنتی ذخیره کربوهیدرات ها، منسوخ شده است و به جای آن از روش جدید و اصلاح یافته استفاده می شود که در افزایش گلیکوژن ماهیچه ها کم ضررتر و موثر تر است. مهم ترین عاملی که ذخیره گلیکوژن را افزایش می دهد، سوزاندن 50 تا 60 درصد از کربوهیدرات ها و تبدیل آن به انرژی در طول روز است.
قندهای ساده که در موادی نظیر نوشابه های غیر الکلی، انواع مرباها و ژله ها و آبنبات ها هستند، اگرچه کالری بسیار زیادی را به بدن می رسانند، اما از نظر غذایی ارزش چندانی ندارند. و در حقیقت، اگر دقیقا" پیش از انجام ورزش ها مصرف شوند، باعث کاهش کارآیی ورزشکاران می شود و حتی ممکن است منجر به هیپوگلیسما (کاهش میزان قند خون) شوند.
پروتئین ها:
مهم ترین نقش پروتئین ها در در بدن، رشد و ترمیم بافت های بدن است. بسیاری از مردم بر این عقیده هستند که ورزشکاران به مقدار زیادی پروتئین نیاز دارند و رژیم آنها باید از مقدار پروتئین بالایی برخوردار باشد، تا ماهیچه های آنها رشد کنند. اما محققان بارها و بارها در آزمایشات و تحقیقات خود، چنین نظریه ای را غلط بر شمرده اند و این موضوع که رژیم پروتئین باعث رشد و افزایش ماهیچه ها می شود، نادرست است. تنها عاملی که باعث افزایش حجم عضلات بدن می شود، انجام تمرینات شدید و مداوم است.
مصرف پروتئین در ورزشکاران و افرادی که به تمرینات بدنسازی می پردازند، در مقایسه با افراد معمولی، تنها مقدار بسیار کمی افزایش می یابد و البته اغلب آنها این مقدار ناچیز را از راه خوردن غذای زیاد جبران می کنند. به طوری که اغلب ورزشکاران آمریکایی بیش از نیاز بدنشان پروتئین مصرف می کنند و حتی این مقدار به دو وعده در روز می رسد.
بنابراین بدن افراد برای افزایش عضلات و ماهیچه ها، پیش از آنکه شروع به ورزش های سنگین و سخت کنند، نیاز به پروتئین دارد. البته باید یادآور شد که پروتئین اضافی تبدیل به انرژی شده و حتی در بعضی مواقع به شکل چربی در بدن ذخیره می شود. به همین دلیل مصرف بالای اسیدآمینو ها وپروتئین ها به هیچ عنوان توصیه نمی شود. زیرا ممکن است علاوه بر ایجاد کمبود کلسیم، بار زیادی بر روی کلیه ها میگذارند که نیازمند تصفیه بیشتر مواد پروتئینی نیتروژن دار است
آب و مایعات:
آب مهم ترین ماده برای بدن است و علیرغم اهمیت آن از سوی ورزشکاران نادیده گرفته می شود. آب و مایعات برای آب رسانی به اندام های بدن و تنظیم دمای آن بسیار ضروری هستند. آبی که بدن از راه تعریق از دست می دهد تا خنک بماند، ممکن است در طول مدت یک ساعت ورزش، به چبدین لیتر برسد.
افراد بالغ و بزرگسال، هرگونه کاهش وزن در طول ورزش را که به علت از دست دادن آب بدن است، باید از طریق نوشیدن آب و دیگر مایعات جبران کنند. بهترین روش برای آنکه مطمئن شوید آب کافی به بدن شمادر حین ورزش می رسد، آنست که ادرار شما شفاف باشد.
چند توصیه برای رساندن آب کافی به بدن:
به مقدار کافی آّب، آبمیوه و شیر بنوشید.
• از نوشیدن آشامیدنی های کافئین دار، جدا" خودداری کنید. زیرا کافئین یک ماده ادرار آور است و باعث از دست رفتن آب بدن می شود.
• قبل، بعد و در حین ورزش به مقدار کافی مایعات بنوشید.
• در طول ورزش به کودکان مقدار کافی مایعات بخورانید. زیرا آنها مانند افراد بزرگسال در مقابل تشنگی ممکن است واکنش نشان ندهند.
بدست آوردن وزن مناسب برای مسابقات:
هر گونه تغییر در وزن بدن به منظور شرکت در مسابقات، باید بصورت بی خطر و موثر صورت گیرد. در غیر اینصورت ضرر آن بیش از منفعت آن است. پایین نگه داشتن وزن بدن به طور غیر اصولی، کاهش سریع وزن و یا افزایش وزن به طور سریع و غیر طبیعی ممکن است اثرات سوء و بدی بر روی سلامت بگذارد.
بنابراین هر گونه افزایش یا کاهش وزن باید به طور صحیح و اصولی انجام شود. ورزشکاران جوان که قصد دارند وزن خود را کاهش دهند بهتر است از یک متخصص رژیم و تغذیه کمک بگیرند. در غیر این صورت ممکن است از نظر سلامت دچار مشکلاتی شوند.
هرم غذایی؛ راهنمای خوبی برای چگونگ مصرف انواع غذاها است و اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، ویتامین ها و دیگر مواد معدنی لازم به بدن خواهد رسید.
پیش از انجام هر ورزشی، با یک متخصص و یا فرد حرفه ای در زمینه تغذیه و رژیم صحبت کنید تا بر طبق نوع ورزش، سن، جنسیت و ... راهنمایی های لازم را به شما بکند
نقش تغذیه و ورزش در پیشگیری از پوکی استخوان
پوکی استخوان چیست ؟
حالتی است که درآن استخوان شکننده می شود و احتمال شکستگی با ضربات کوچک افزایش می یابد .
پوکی استخوان از چه سنی شروع می شود ؟
حدود نیمی از زنان مسن تر از 45 سال و 90 درصد زنان مسن تر از 75 سال به بیماری پوکی استخوان مبتلا می شوند .
پوکی استخوان در مردان کمتر از زنان می باشد .
عوارض پوکی استخوان چیست ؟
شکستگی استخوان ران و ستون فقرات به علت پوکی استخوان در بیش از 40 درصد زنان و حدود 13 درصد مردان ( زنان سه برابر مردان ) اتفاق می افتد .
چه عواملی در ایجاد پوکی استخوان نقش دارند ؟
عوامل مهم بروز پوکی استخوان به ترتیب عبارتند از :
- مقدار کم کلسیم و ویتامین D در رژیم غذایی فرد یا خانواده
- مصرف زیاد پروتئین
- مصرف زیاد نمک در مواد غذایی
- مصرف الکل و سیگار
- زندگی کم تحرک و بدون ورزش
- مصرف زیاد قهوه ( بیش از پنج لیوان در روز )
برای پیشگیری از پوکی استخوان از چه غذاهایی استفاده شود؟
- دریافت میزان کافی کالری به طورمتوسط در زنان و مردان بالغ که نسبت به میزان فعالیت و وزن افراد متفاوت است .
- دریافت کلسیم به میزان کافی ( حداقل 1000 میلی گرم روزانه )
- دریافت کافی ویتامین D ( حدود 6000 واحد بین المللی در روز)
- منابع ویتامین D شامل : چربی ماهی ، تخم مرغ ، کره و شیر است .
- استفاده از نور مستقیم خورشید به مدت 15 تا 30 دقیقه در روز.
- دریافت کلسیم بیش از مقدار عادی در موارد حاملگی و شیردادن
- مصرف روغن های مایع مثل آفتاب گردان ، ذرت ، زیتون .
- استفاده از نوشابه های طبیعی ( آبمیوه ، دوغ و انواع شربت ها) به جای نوشابه های کافئین دار( انواع کولا ها ، قهوه )
غذایی حاوی کلسیم
مواد غذایی حاوی کلسیم مقدار کلسیم( میلی گرم ) مقدار چربی( گرم )
شیر کم چرب 1 لیوان 298 7/4
ماست کم چرب 1 لیوان 415 4/3
پنیر 30گرم * 120 5/6
قره قورت 100 گرم 2825 32/0
کشک 100 گرم 430 18/8
گردو 100 گرم 99 64
ماهی بدون روغن 100 گرم 437 1/11
پونه خشک 100 گرم 2628 8/2
جعفری 100 گرم 203 6/0
نعنا 100 گرم 200 3/1
لوبیای سویا ،خام 100 گرم 226 7/17
نخود خشک خام 100گرم 150 8/4
انجیرخشک 5 عدد متوسط 126 3/32
زیره 100 گرم 1080 9/12
برگ تربچه 100 گرم 182 2/0
* 30 گرم معادل یک قوطی کبریت است .
مقدمه: رژیم غذایی یک ورزشکار باید در یک مطلب اساسی با رژیم غذایی فرد عادی تفاوت داشته باشد .ورزشکاران علاوه بر احتیاجات زندگی روزمره ،نیاز به سوخت برای تمرین و مسابقه دارند غذاسوخت لازم برای ورزشکاران را تأمین می کند ولی اغلب ورزشکاران از سوختی که در مخازن خودمیریزند غافلند .
پروتئین ، چربی و کربوهیدراتها سوخت بدن ( انرژی ) شما هستند . همه غذاها ترکیب یکسانی از نظر محتوا ندارند .همانگونه که ماشینهای مسابقه نیاز به بنزین با درجه اکتان بالا دارند. ورزشکاران نیز نیاز به مواد غذاییدارای درجه کربوهیدرات بالا دارند . یک ورزشکار نوجوان ( به خصوص فردی که در حال رشد است ) نسبت به هر زمان دیگری از زندگی نیازبیشتری به کالری دارد .
انرژی مورد نیاز همچنینبه نوع ورزش تخصصی و برنامه تمرین شما بستگیدارد . یک دختر نوجوان با جثه متوسط که دارای فعالیت متوسط و هنوز در حال رشد است به حدود 2200 کالری در روز نیاز دارد ، حال آنکه یک دختر 15ساله با جثه کوچک که رشدش کامل شده به حدود 1800کالری یا کمتر نیاز دارد . پسران نوجوان بالاخصنیاز بسیاری به کالری دارند . یک پسر نوجوان درحداکثر رشد ممکن است به 4000 کالری در روز احتیاج داشته باشد . میزان کالری که در ورزش نیز می سوزدمتفاوت است تمرین پیش از یک فصل در یک تیم فوتبال ممکن است در روز 500 کالری یا بیشتربسوزاند. ورزش و مکملهای غذایی بیشتر متخصصین تغذیه معتقدند که غذا بهترین منبع مواد مغذی است.در صورتی که غذاهای متنوعی ازغلات، سبزیجات، میوه جات،لبنیات و گوشت مصرف کنید،به قرص های ویتامین و مواد معدنی نیاز پیدا نمی کنید.با این وجود در صورتی که نوعی بیماری یا نیازهای تغذیه ای خاصی دارید که با منابع معمول غذایی قابل رفع نیست یا اینکه اصولاً از یک نوع مواد غذایی خاص استفاده نمی کنید(مثلاً از شیر تا سایر محصولات لبنی مصرف نمی کنید). ممکن است مکمل برای شما سودمند باشد شزایط زیر احتمالاً نیاز به مکمل دارد: کمبود لاکتات:افراد مبتلا به کمبود لاکتات قادر به هضم شیر و برخی فرآورده های شیر نیستند درصورتی که این افراد به اندازه کافی از سایر موادغذایی محتوی کلسیم فراوان (نظیر اسفناج،کلم وباقلا)استفاده نکنند،مصرف یک مکمل کلسیمی مفیدخواهد بود.به طور مشابه افرادی که آلرژی به شیر دارند یا از شیر و محصولات آن خوششان نمی آید نیزاحتمالاً از مکمل کلسیمی سود خواهند برد.رژیم گیاهخواری، ویتامین B12،آهن،روی و مکمل های کلسیمی ممکن است مورد نیاز باشند. کمبود ویتامین یا مواد معدنی: در صورت تشخیص کمبود ویتامین یا یک ماده معدنی بخصوص ،استفاده از مکمل در درمان این کمبود کمک کننده می باشد. اما چگونه میتوانید بفهمید که نیازهای خاصدارید یا اینکه رژیم غذایی شما فاقد مواد مغذی کلیدی است؟ به عنوان یک ورزشکار شما از ارزیابی تغذیه ای برای بررسی عادات غذایی اخیرتان،تشخیص مواردی که به طور مناسب رعایت می کنید،برای نشان دادن راههای بهبود و شناسایی نیاز خود به مکمل ها سود خواهید برد.تجربه نشان میدهد ورزشکاران ازمکملهایی استفاده میکنند که رژیم غذایی آنها بطور کامل این نیازها را تأمین نموده و در موردمواد مغذی که کمبود دارند از مکمل مناسب استفاده نمی نمایند یک ارزیابی تغذیه ای میتواند خلاءهای تغذیه ای شما را پرکند. بسیاری از ورزشکاران حرفه ای ادعا می کنند که ازمصرف مکملها سود برده اند مع الوصف در موردادعای این ورزشکاران دو نکته را باید به خاطر داشت:نخست آنکه بسیاری از این ورزشکاران حرفه ایاز طریق انجام فعالیت های بسیار شدید و طاقت فرسا به بدنشان فشار می آورند.ممکن است در برخی مراحل تمرین خود به مواد مغذی اضافی نیاز داشته باشند.بسیاری از تبلیغاتی که برای مکمل ها میشوند،اغواکننده و فریبنده هستند و فوایدی برای آنها ذکر میشود شاید مصرف یک قرص از اینکه در روز سه لیوان شیر بنوشید و یک ظرف لوبیا بخورید،ساده تر به نظر برسد ولی مصرف مکملها یک راه حل ساده نیست.قسمت دشوار در ارزیابی دعوی سازندگان مکمل این است که بر خلاف داروها و مواد غذایی لازم نیست که سازندگان مکمل به طور قانونی بی خطر بودن یا موثر بودن مصرف آنها را اثبات نمایند.این بدان معنی است که شما به عنوان یک مصرف کننده باید در اینکه از مکمل استفاده کنید یا خیر،بسیار محتاط باشید آیا مصرف مکمل برای ورزشکاران ضروری است ؟ با وجودی که مکمل ممکن است قانونی،بی خطر و موثر باشد(به عنوان بهبود دهنده کارآیی)لازم است تعیین کنید که آیا واقعاً به آن نیاز دارید.به عنوان مثال در بسیاری از دوندگان مسافتهای طولانی زن ذخایر آهن پایین است و میتوانند از مکمل آهن بهره ببرند،ولی در صورتی که ذخایر شما طبیعی باشند،این مکمل برای شما ضروری نمیباشد.کراتین ممکن است برای ورزشکاران درگیر در ورزشهای قدرتی تا حدی ارزشمند باشد ولی در صورتی که یک ورزشکار استقامتی هستید نیاز به آن ندارید و عوارض جانبی احتمالی آن توجیه پذیر نیست.این مطلب را همیشه در نظر داشته باشید که هیچ رژیم غذایی وجود ندارد که موجب قهرمانی یک ورزشکار عادی گردد.فقط رژیم غذایی صحیح و منطقی،شرایط را برای حداکثر آمادگی جسمانی و انجام مطلوبی فعالیت مهیا میکند. میزان مصرف مایعات در ورزشکاران ورزشکاران لازم است که آب یا سایر نوشابه ها راقبل،در طی وبعد از ورزش مصرف کنند.قبل از ورزش:یک یا دو لیوان مایعات را دو ساعت قبل از مسابقه یا تمرین بیاشامید تا اطمینان حاصل کنید که بخوبی هیدراته شده اید.پانزده دقیقه قبل از شروع ورزش یک لیوان دیگر نیز بنوشید. در طی ورزش:در طی ورزش برای جایگزینی مایعات ازدست رفته و اجتناب از گرمای بیش از حد هر20- 15 دقیقه ،180-120 سی سی مایعات بنوشید،مایعات سرد بهتر است چرا که به سرعت جذب می شوند و حرارت مرکزی بدن را سریعتر پایین می آورند. پس از ورزش:این نکته که پس از انجام ورزش به مصرف مایعات ادامه دهید حائز اهمیت است که جبران کم آبی بدن زمان میکیرد.برای اطمینان از اینکه به اندازه کافی آشامیده اید،خودتان را قبل و بعد ورزش توزین کنید.به ازای هر 5/0 کیلوگرم کاهش وزن حداقل 500 سی سی آب مصرف نمایید.این اشتباه را نکنید که وزن کاهش یافته در ورزش مربوط به چربی است،چرا که چربی بتدریج از دست میرود و در مقیاس چند روز،مشخص نخواهد شد.تقریباً تمام کاهش وزن طی ورزش از منشاً آب می باشد.
ورزشکاران چگونه باید تغذیه کنند؟
ورزشکاران با توجه به میزان تحرکات جسمانی شان باید از رژیم غذایی مناسب شامل غذاهای متنوع با کمیت متعادل برخوردار باشند. زیرا کارشناسان علوم تغذیه بر این باورند که اثر تغذیه مطلوب در افزایش توان جسمانی ورزشکاران بیش از فعالیت های ورزشی است . به بیان دیگر شما به توان بالای جسمانی نخواهید رسید مگر اینکه همگام با فعالیت های ورزشی به تغذیه سالم و مناسب توجه کافی نمائید. افرادی که در فعالیت های سنگین ورزشی مانند کوهنوردی ، وزنه برداری ، شنا و... شرکت می کنند، در مقایسه با آندسته از ورزشکاران که ورزش سبک می کنند به مصرف مواد غذائی بیشتری نیاز دارند. از این رو، درصورت عدم تناسب تغذیه با نوع ورزش ممکن است افزون بر از دست دادن چربی بدن خود، به تدریج ماهیچه ها نیز تحلیل رفته و در خود احساس رخوت ، خستگی و عدم تمایل به ادامه فعالیت های ورزشی نمائید. بنابراین استفاده از مواد غذایی مناسب و سالم نه تنها سلامتی و نشاط ورزشکاران را در طول زندگی تأمین می کند، بلکه عمر مفید عضلات شان را افزایش می دهد و مدت بیشتری می توانند ورزش های مورد علاقه خود را انجام دهند. در این ارتباط محققان توصیه می نمایند ورزشکاران در طول روز از غذایی کامل استفاده کنند و هرگز صبحانه را از یاد نبرند! کارشناسان علوم تغذیه نیز بر این باورند که انواع میوه و سبزی که منابع تأمین کننده ویتامین ها و مواد معدنی مورد نیاز بدن می باشند همراه با ترکیبات کربوهیدرات ها مانند ماکارونی ، برنج ، نان سبوس دار، سیب زمینی پخته و غلات در رژیم غذایی ورزشکاران جایگاه اصلی دارند. کربوهیدرات ها تأمین کننده سوخت مورد نیاز بدن هستند و بدون این مواد غذایی ورزشکاران کارایی مورد انتظار را برای انجام حرکات ورزشی به ویژه ورزش های سنگین از دست می دهند. از همین رو، ورزشکاران باید از گوشت ماهی ، مرغ ، انواع میوه و سبزی مانند کاهو، گوجه فرنگی ، خیار، اسفناج ، هویج ، کدو و فلفل به اندازه کافی استفاده نمایند و در حد امکان غذاهایی را مصرف کنند که خام و طبیعی باشند و برای حفظ ارزش غذایی آنها مدت زمان کمتری برای پخت آنها صرف گردد. افزون بر این نوشیدن آب و سایر نوشیدنی های سالم نقشی اساسی در سلامت و شادابی ورزشکاران دارند. ورزشکاران باید برای تأمین آب بدن خود از آب و نوشیدنی های بدون گاز و عاری از افزودنی های مضر به مقدار زیاد استفاده کنند و هنگام انجام فعالیت های بدنی و پس از آن آب کافی بنوشند. یکی از شیوه های تشخیص نیاز بدن به آب ، توجه به رنگ ادرار است . اگر رنگ ادرار شفاف ،بی رنگ یاکمرنگ باشد، میزان آب بدن مناسب است و درصورت تیره رنگ بودن ادرار، بدن کمبود آب دارد. هر فرد در طول روز باید حداقل 12 لیوان آب بنوشد، زیرا هشتاد درصد بدن را آب تشکیل می دهد و کمبود آب بدن حتی ممکن است زمینه ساز سکته قلبی گردد. بنابراین ورزشکاران نظر به ازدست دادن مقدار زیادی از آب بدن خود در تحرکات ورزشی باید مستمراً آب از دست رفته را تأمین نمایند.
تفاوت رژیم غذایی ورزشکاران با افراد عادی
رژیم غذایی یک ورزشکار باید در یک مطلب اساسی با رژیم غذایی فرد عادی تفاوت داشته باشد . ورزشکاران علاوه بر احتیاجات زندگی روزمره ، نیاز به سوخت برای تمرین و مسابقه دارند غذا سوخت لازم برای ورزشکاران را تأمین می کند ولی اغلب ورزشکاران از سوختی که در مخازن خود میریزند غافلند . پروتئین ، چربی و کربو هیدراتها سوخت بدن ( انرژی ) شما هستند . همه غذا ها ترکیب یکسانی از نظر محتوا ندارند . همانگونه که ماشینهای مسابقه نیاز به بنزین با درجه اکتان بالا دارند. ورزشکاران نیز نیاز به مواد غذایی دارای درجه کربوهیدرات بالا دارند .
کالری
یک ورزشکار نوجوان ( به خصوص فردی که در حال رشد است ) نسبت به هر زمان دیگری از زندگی نیاز بیشتری به کالری دارد . انرژی مورد نیاز همچنین به نوع ورزش تخصصی و برنامه تمرین شما بستگی دارد . یک دختر نوجوان با جثه متوسط که دارای فعالیت متوسط و هنوز در حال رشد است به حدود 2200 کالری در روز نیاز دارد ، حال آنکه یک دختر 15 ساله با جثه کوچک که رشدش کامل شده به حدود 1800 کالری یا کمتر نیاز دارد . پسران نوجوان بالاخص نیاز بسیاری به کالری دارند . یک پسر نوجوان در حداکثر رشد ممکن است به 4000 کالری در روز احتیاج داشته باشد . میزان کالری که در ورزش نیز می سوزد متفاوت است تمرین پیش از یک فصل در یک تیم فوتبال ممکن است در روز 500 کالری یا بیشتر بسوزاند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 29 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید