لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:4
فهرست و توضیحات:
)سوره نازعات، آیه۷۹ )
(سوره آل عمران، آیه۳۰ )
)سوره توبه، آیه (
(کهف، ایه ۵۲)
(سوره حج، آیه۵۵ )(سوره نمل، آیه(
(سوره روم، ایه۴۳ )
(سوره سجد، آیه(
(سوره مزمل، آیه۱۷ )
(سوره روم، آیه۴۲ ))سوره حدید، آیه (
طامه الکبری: لحظه ای که به طور ناگهانی بر انسان فرود می آید و همه چیز را دگرگون می کند.
یوم تجد کل نفس ما عملت: روزی که انسان هر آنچه که کرده می یابد.
یوم لحمی علیها فی نار جهنم: روزی که کافران در آتش دوزخ تفتیده شوند.
۳۵
یوم یقول نادوا شرکایی الذین زعمتم: روزی که منادی خداوند جار می زند که ای مشرکان کجایند شریکانی که برای من برگزیدید.
یوم عقیم: روزی که عذابش رشته حیات لذت بخش را عقیم می گذارد و پاره می کند.
یوم الفزع: روزی که از شدت سختی هر کس در آسمان و زمین است به فزع و فریاد آید.
۸۷
یوم لامرد که من الله: روزی که راه فراری از حکومت پروردگار وجود ندارد.
یوم کان مقداره الف سنه: روزی که مقدار آن به حساب ما هزار سال است.
۵
یوم شیب الولدان: روزی که بچه ها از ترس پیر می شوند.
یوم الصدعک: روزی که کافران از شدت ترس از هم شکافته شوند.
یوم لایوخذ من احد فدیه: روزی که از هیچکس فدیه و عوضی برای نجات از آتش قبول نمی شود.
۱۵
یوم السحب: روزی که زنجیرها در گردن کفار نهاده شده و کشیده می شوند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:13
این چند تعبیر در قرآن آمده است. در خلقت، باطل در کار نیست، حق است، این آسمان و زمین به حق آفریده شدهاند نه به باطل. ما که خلق کننده هستیم در خلق عالم لاعب یعنی بازی کنند نبودهایم. «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون» ۳ (باز کلمه «عبث» آمده است) شما خیال کردهاید که مرجوع نمیشوید پس عبث آفریده شدهاید؟ این چند کلمه همه در مورد قیامت آمده، یعنی قرآن این طور میگوید که اگر قیامتی نباشد معنایش این است که هستی بر باطل است، هستی بازیچه است، هستی بیهودگی است. اما در اینجا کلمه «لاعب» آمده است: «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لا عبین» .
اینجا باید مطلبی را توضیح بدهیم. به چه میگویند «بازی»؟ این کلمه «لعب» باید روشن بشود تا بعد مطلب آیه قرآن روشن بشود. بچه - یا بزرگ که معمولا بازی بیشتر کار کودک است - در میآید مشغول بازی میشود. کاری را شروع میکند. مثلا میآید اتاقک میسازد، شتر یا اسب درست میکند. بازیاش که تمام میشود خرابش میکند میرود. باز دفعه دیگر همان را درست میکند. شما اگر درست در کار این بچه دقت کنید که چه هدفی در این کارش نهفته است، هیچ هدفی، هیچ حکمتی در کار خود آن بچه پیدا نمیکنید; یعنی اثری واقعا بر آن مترتب باشد، هرگز اثری بر آن مترتب نیست. فرض کنید میروند فوتبال بازی میکنند. چندین بار توپ از این طرف میرود آن طرف و از آن طرف میرود این طرف، به این دروازه وارد میشود، به آن دروازه وارد میشود. شما از نظر نفس کار در نظر بگیرید، به روح آن بچه کار نداشته باشید، به خود کار توجه کنید.
حالا این توپ به این دروازه برود یا به آن دروازه، چه اثری بر این کار مترتب است؟ هیچ. البته هر لعبی - اگر دقت کنید - لعب نسبی استیعنی از نظر آن کار بازیچه است، ولی این بچه چرا این کار را میکند؟ او در عالم خیال خودش به هدفی میرسد. فقط از نظر خیال این بچه (یا بزرگ) بازی نیست; یعنی از این راه قوه خیال او به هدف و مقصد خیالی خودش میرسد.
مثال دیگری عرض میکنم. فلاسفه بحثی دارند در باب لعب و لهو و این جور چیزها. اغلب ما عادتهایی داریم که نوعی عبث و لعب است. یک کسی عادتش این است که انگشتانش را میشکند، دیگری عادتش این است که با تسبیح بازی کند، یکی با انگشترش بازی میکند، یکی با محاسنش بازی میکند. اگر از کسی که این بازی را میکند بپرسید این کار را برای چه میکنی؟ میگوید هیچ چیز. راست است، خود این کار برای «هیچ چیز» صورت میگیرد یعنی در این کار «هیچ چیز» است. اما نیرویی در این هست که میخواهد خودش را به جایی برساند، یعنی قوه خیال و واهمه او با همین «هیچ چیز» تفنیی میکند، ولی خود کار «هیچ چیز» است. حالا میآییم سراغ کار حکیمانه. کارهایی که ما انجام میدهیم که اینها را «حکیمانه» تلقی میکنیم بعد میبینید همین کارهای حکیمانه ما از یک نظر حکیمانه است و از یک نظر همه کارهایی حکیمانه دنیا لعب است (انما الحیوة الدنیا لعب و لهو) ۴
از سوره های مکی قران است و در سال دوم سیزده سوره بر پیامبر(ص) نازل شد که نازل شد که شامل:
از سوره قیامت در جزء 29 تا الاعلی در جزء 30 قرآن قرار دارد. این سوره دارای 40 آیه می باشد. محتوای سوره ب محور مسائل مربوط به معاد و روز قیامت دور می زند، جزء بر چند آیه درباره قرآن مجید و مکذبین به آن سخن می گوید به چند بخش تقسیم می شود:
1-مسائل مربوط به اشراط الساعه (حوادث عجیب و بسیار هول انگیزی که در پایان این جهان و آغاز قیامت روی می دهد.
2-مسائل مربوط به وضع و حال نیکوکاران و بدکاران در آن روز.
3-آیات مربوط به لحظات پر اضطراب مرگ و انتقال از این جهان به جهان دیگر.
4-بحثهای مربوط به هدف آفرینش انسان و رابطه آن با مسئله معاد. نام دیگر این سوره داراست به نام «اقسم بیوم القیمه» که آیه اول این سوره است.
فضیلت سوره: رسول اکرم (ص): کسی که سوره قیامت را بخواند من و جبرئیل برای او در روز قیامت گواهی می دهیم که او ایمان به آن روز داشته و در آن روز صورتش از صورت سایر مردم درخشنده تر است. امام صادق(ع): کسیکه تداوم به سوره قیام کند و به آن عمل نماید خداوند این سوره را در قیامت همراه و از قبرش با بهترین بهره بر میانگیزد و پیوسته به او بشارت می دهد و در صورتش می خند تا از صراط و میزان بگذرد.
آیه1: این سوره با دو سوگند پر معنی آغاز می شود. می فرماید سوگند به روز قیامت و سوگند به وجدان بیدار انسانها و نفس ملامت کننده «اقسم بیوم القیامه، و لا اقسم بالنفس» این موضوع بقدری بزرگ است که سوگند یاد نمی کنم و در اول آیه آنرا مؤکدتر می کند.
به قیامت سوگند یاد شده که قیامت و رستاخیزی هست، مسأله قیامت آنچنان مسلم شمرده شده که حتی در برابر منکران می توان به آن سوگند یاد کرد. مهمی از معارفت قرآن و مسائل اعتقادی بر آن محور رستاخیزی و قیامت دور می زند چرا که مهمترن تأثیر را در تربیت انسان و روند تکامل او دارد. نامهایی که در قرآن برای این روز بزرگ انتخاب شده بسیار است و هر کدام بیانگر بعدی از ابعاد آن روز می باشد. و در هر یک از این نامها سری نهفته شده. بیش از یکصد نام برای قیامت ذکر کرده اند که هفتاد باز یوم القیامه در قرآن مجید ذکر شده از آن روز بترسید که هیچکس بجای دیگری مجازات نمی شود، نه ضفاعتی پذیرفته می شود و نه هدیه و رشوه ای و نه یاری میشوند. قطورترین پرونده ها در کوتاه ترین مدت رسیدگی کرده حکم نهایی خود را به سرعت صادر می کند نه سالها سرگردانی و نه تجدید نظر. او سریع الحساب است. مجازات و کیفرش بر خلاف مجازاتهای دادگاه های رسمی این جهان است. روح انسان را می آزارد، سپس آثارش در جسم، چهره و دگرگون شدن خواب و خوراک او آشکار می شود. (نارالله الموقده سوره همزه آیه 6) این دادگاه نیاز به شهود و ناظر ندارد، بلکه آگاهیهای خود انسان متهم را به عنوان شهود به نفع یا بر صد او می پذیرد. بعد از متلاشی شدن نظام هستی جهان نوینی بر پا می شود، همه به پیشگاه خدا عرضه می شود و چیزی از کارها پنهان نمی ماند.
سوره تغابن که یکی از نامهای قیامت است به معنای مغبون شدن گروهی و برنده شدن گروه دیگر است. غابن= برنده مغبون= بازنده
رسول اکرم (ص): هیچ نوزادی متولد نمی شود مگر اینکه در مشبکه های سرش پنج آیه از سوره تغابن نوشته شده، این اشاره به حتمی بودن این مسئله است، محتوای این آیات درباره همه فرزندان آدم بدون استثناء صادق است.
رسول اکرم (ص) هرکس سوره تغابن را بخواند مرگ ناگهانی از او دفع می شود. در سوره واقعه آیه 49-50 قل ان الاولین … که یوم الجمع نام گرفته- سوره طارق آیه 9: آن روز روزی است که صفات نهانی ظاهر می شود نه تنها اعمال مخفیانه انسانهاست که صفات و روحیات و خلقیات و نیتها همه بر ملا می شود. روز رسوایی بزرگ بدکاران و سر بلندی بی نظیر مؤمنان است.
رسول اکم(ص): خداوند در قیامت نخست از بندگان خود اقرار بر گناهان می گیرد سپس می فرماید:
من این گناهان را در دنیا بر شما مستور ساختم و امروز هم می بخشم، گفته اند آن روز خدا سیئات مؤمنان را به حسنات تبدیل می کند و در مجموع نامه اعمالشات نقطه ضعفی وجود ندارد. سوره حافه آیه 19 وقتی نامه اعمال را به دست راست می گیرد می خواند فریاد خوشحالی سر می دهد و الحمداله می گوید.
21-فهو فی عیشه راضیه» عامل بدبختی دو چیز شمرده شده- کفر- تکذیب آیات الهی که ضد ایمان و عمل صالح است. به این نامها بیندیشیم و وضع خودمان را در آن روز در نظر بگیریم.
آیه 2: و لا اقسم بالنفس اللو امه- سوگند به وجدان بیدار. روح و نفس انسانی دارای سه مرحله است. نفس اماره: یعنی روح سرکش که پیوسته انسان را به زشتیها و بدیها دعوت می کند و شهوات و فجور را در برابر او زینت می بخشد.
2-نفس لوامه: روحی است بیدار و نسبتاً آگاه، هرچند در برابر گناه مصونیت نیافته گاه لغزش پیدا می کند و در دامان گناه می افتد اما کمی بعد بیدار می شود توبه می کند و به مسیر سعادت باز می گردد.
3-نفس مطمئنه: یعنی روح تکامل یافته ای که به مرحله اطمینان رسیده نفس سرکش را آرام کرده، و به مقام تقوای کامل و احساس مسئولیت رسید که دیگر به آسانی لغزش برای او امکان پذیر نیست.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 31صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:14
عـقـیـده بـه رسـتـاخـیـز و زنـده شـدن مـردگـان ، اصل خدشه ناپذیرى است که از اصول دین شمرده شده است و تصور نمى کنم هیچ فردى ، مسلمان و مؤ من به قرآن و اسلام باشد و آنگاه با وجود صدها آیه قرآن و صدها روایت و دلایل مسلم عقلى ، باز هم به رستاخیز و مساءله معاد ایمان نیاورد.
ما اینک در اندیشه طرح بحث ((معاد)) نیستیم بلکه تنها به نکات مهم و خدشه ناپذیرى از آن براى ورود به بحث ((رجعت )) اشاره مى کنیم :
1 ـ واقـعـیـت ایـن اسـت کـه تـمـامـى مـسـلمـانـان از هـر مـذهـب و گـروهـى کـه بـاشند، در این اصـل ، اتـفـاق نظر دارند که خداوند، تمامى بندگان خویش را از آغاز تا فرجام گیتى ، همه و همه ، حتى جنینهاى سقط شده را، در روز رستاخیز زنده مى سازد.
قرآن شریف در این مورد مى فرماید:
((وَ حَشرْناهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنهُمْ أَحَداً.)) (35)
یعنى : و همه را براى حسابرسى گرد مى آوریم و یک تن از ایشان را رها نخواهیم ساخت .
شـایـد بـسـیـارى از دیـن بـاوران و پـیـروان مـذاهـب نـیـز در ایـن اصل با مسلمانان هم عقیده و همگام باشند؛ چرا که زنده شدن مردگان به فرمان خدا و اراده او در روز رسـتـاخـیـز از دیـدگـاه مـسـلمـانـان از مسایل قطعى و تردیدناپذیر است و اگر دیـگـران آن را بـعید بشمارند هیچ مسلمانى آن را نمى تواند دور از انتظار شمرده و بدان تردید ورزد.
آرى ! مـشـرکان و مادیگرایان ، برانگیخته شدن در روز رستاخیز و حساب و کتاب را انکار نموده و مى گویند:
((أَ اِذَا مِتْنَا وَ کُنّا تُرَاباً وَ عِظاماً أَ اِنّا لَمَبْعُوثُونَ .)) (36)
یعنى : آیا هنگامى که ما مردیم و تبدیل به خاک و استخوان شدیم ما را زنده خواهند ساخت ؟
مـا در ایـنـجـا، در فـکـر پـاسـخ گفتن به این پندار مادیگرایان نیستم بلکه تنها این سؤ ال را طـرح مـى کـنـیـم کـه زنـده شـدگـان مـردگـان در روز رسـتـاخـیـز، یـک اصل قطعى اسلامى است . اینک ، آیا خداوند قبل از رستاخیز نیز کسى را زنده ساخته است ؟
واقـعیت این است که : هر کس ایمان به معاد دارد و باور مى کند که خداوند در روز رستاخیز تـمـامـى انـسـانـهـا را زنـده مـى سـازد، بـر چـنـیـن انـسـان بـا ایـمـانـى ، مشکل نیست که ایمان بدین واقعیت نیز بیاورد که خداوند بر هرکارى تواناست و مى تواند برخى از بندگانش را بیافریند همانگونه که بر آفرینش دگرباره همگى آنان در روز رستاخیز تواناست .
نه خرد و اندیشه این واقعیت را ناممکن مى شمارد و نه کتاب و سنت .
قرآن و....
قـرآن بـیانگر این واقعیت است که نه تنها احیاى مردگان پیش از معاد ممکن است ، بلکه بـارهـا انـجـام شده است . اینک از آیاتى که براى منصفان بسنده است ، نمونه هایى را مى آوریـم و حـق سـتـیزان هم که به بیان قرآن : هر آیه و معجزه اى که بنگرند، بدان ایمان نمى آورند:
((.... وَ إِن یَرَوْا کلّ ءَایَةٍ لا یُؤْمِنُوا بهَا...)) (37)
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:16
فهرست مطالب
عالم برزخ، عالم متوسطى میان دنیا و آخرت است که مردگان تا قیامت در آن بسر مىبرند .
پس از اثبات وجود روح مجرد و بقاى آن پس از مرگ و تخلیه بدن، این مساله اساسى مطرح مىگردد که ارواح پس از مرگ و خارج شدن از قالب اجسام بدنى در کجا زندگى مىکنند؟
آیا عالمى به نام برزخ که واسطه بین عالم دنیا و عالم آخرت است وجود دارد؟ یعنى ما در سلسله عقاید خود و ملاحظه مراحل تکاملى انسانها قبل ا ز این دنیاى مادى، نطفه بودیم و قبل از نطفه عناصرى در زمین، و بعد از نطفه به صورت انسانى در آمدیم و در دنیا زندگى مىکنیم آیا بعد از این دنیا هم به عالم دیگرى وارد مىشویم به نام عالم برزخ یا نه؟
کلمه برزخ در لغتبه معناى فاصله و حائل میان دو چیز راگویند .
مرحوم طریحى (1) در مجمعالبحرین (2) در معناى کلمه برزخ چنین مىنویسد:
«البرزخ: الحاجز بین الشیئین» یعنى «برزخ حائل بین دو شىء است» ، سپس روایتى از معصوم علیه السلام چنین نقل مىکند: «نخاف علیکم هول البرزخ» پس مراد از برزخ در این روایتبین دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا رستاخیز مىباشد پس کسى که مىمیرد، داخل برزخ مىشود . این کلمه و واژه در قرآن سه بار و در سه آیه ذکر شده است: در دو آیه که یکى در سوره فرقان و دیگرى در سوره «الرحمان» است، واژه برزخ به معناى فاصله و حائل میان دو دریا که یکى شور است و دیگرى شیرین و به هم نمىآمیزند، آمده و در آیه سوم که در سوره «مؤمنون» است، در معناى عالم برزخ یا فاصله میان مرگ و رستاخیز ذکر شده است .
آیه اول: «و هو الذی مرج البحرین هذا عزب فرات و هذا ملح اجاج و جعل بینهما برزخا و حجرا محجورا» (3).
«او خدائى است که آب دو دریا را بهم آمیخت، دو دریایى که آب یکى از آن دو شیرین و گوارا است و آب دیگرى شور و تلخ، و میان این دو آب فاصله و حائلى قرار داد تا همیشه از هم جدا باشند و به هم نیامیزند» .
آیه دوم: «. . و بینهما برزخ لا یبغیان ...» (4).
«میان آن دو دریا فاصلهاى است که به حدود یکدیگر تجاوز نمىکنند و به هم نمىآمیزند» .
آیه سوم: «لعلى اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون» (5).
«گناهکاران گویند تا شاید به تدارک و جبران گذشته کردار نیک انجام دهم و به آن خطاب شود که هرگز چنین نخواهد شد و گناهکاران کلمه «ارجعننى» را که از سر حسرت بر زبان رانند و نتیجهاى نگیرند، که از عقب آنها عالم برزخ است تا روزى برانگیخته شوند .
غیر از این آیه، آیات دیگرى نیز در قرآن ذکر شده که از مجموع مطالب آنها استفاده مىشود که عالم برزخ واسطه بین عالم دنیا و عالم آخرت است از جمله آنها:
«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» (6).
«(اى پیامبر) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند و نزدش پروردگارشان (در عالم برزخ) روزى داده مىشوند» .
در آیه 171 سوره آل عمران مىفرماید:
«و از نعمتخدا و فضل او (نسبتبه خودشان در عالم برزخ) مسرورند و (مىبینند که) خداوند پاداش مؤمنان را ضایع نمىکند (نه پاداش شهیدان و نه پاداش مجاهدان را که شهید شدند)» .