لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 9
فهرست مطالب:
شیطان پرستی
معنی شیطان پرستی:
ویژگی شیطان از دیدگاه کتاب مقدس شیطان 1969 توسط آنتون زاندورلاوی
فرقه شیطانپرستان
انجیل شیطانی و کلیسای شیطان (Satanic Bible & Church Of Satan) :
افکار شیطان پرستان
نخستین گام شیطان پرستی بزرگنمایی قدرت شیطان است. ترس از قدرت شیطان مقدمه شیطانپرستی است و هر که از شیطان در هراس باشد در حقیقت بندگی او را گردن نهاده است. راز غلبه بر شیطان نترسیدن از اوست و غرب با ترساندن مخاطبین خود از شیطان در حقیقت پرستش خود را رواج میدهد!
فراماسونها احیاکننده جادوگری و شیطانپرستی در قاره اروپا در قرن شانزدهم میلادی میباشند. گسترش سریع جادوگری و شیطانپرستی در اروپا در آن دوران مخصوصاً در بین زنان سبب شد تا در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در اروپا در جنبش پاکسازی جادوگری و شیطانپرستی بیش از شصت هزار نفر از جادوگران که اکثر آنها زن بودند، اعدام شوند!
معنی شیطان پرستی:
شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرت برتر،حتی بسیار قویتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خدا است. درفرقه شیطان پرستی ، شیطان به عنوان مظهر و سمبل قدرت وحاکمیت بر روی زمین است.قدرتی که به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و این دنیایی را که به عنوان دوزخ برشمرده می شود را قانونمند کند .و در نهایت معنای شیطان پرستی ؛ پرستش قدرت پلیدی و قدرتمند است .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:11
شیطان پرستی
1) آشنایی با شیطان پرستی
شیطان پرستی دینی
شیطان پرستی فلسفی
شیطان پرستی گوتیک
صهیونیسم و شیطانیسم
متون
تصوف یهودی (کابالا)
مناسک جنسی در فرقه کابالا
نماد های شیطان پرستان
صلیب وارونه
نماد صلیب شکسته یا چرخ خورشید
چشمی در حال نگاه به همه جا
شیطان پرستی یکی از اعتقاداتی است که برخی به آن پیشینه هزاران ساله میدهند و دلیل آن را نیز پرستش هر موجود دارای قدرت توسط مردمان هزاران سال پیش و یا در نظر گرفتن دو خدای ضد هم یعنی خدای خیر و شر میدانند.
شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست. به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریک میگویند. شیطان پرستی حقیقتی را جستجو می کند که در این جهان یافت نمی شود. خود کشی توجیهی اینگونه دارد ، " اگر بپرسی چرا خودت را می کشی ؟" پاسخ میدهد: می خواهم به حقیقت برسم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید. عمده ترین نشانه شیطان پرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید.
1) آشنایی با شیطان پرستی
سال های پس از رنسانس را می توان به سال های افسار گسیختگی جهان غرب در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی و جنبه های متعدد منتهی به روابط انسانی توصیف کرد .
پس از برداشته شدن یوغ تعالیم متعصب کلیسای کاتولیک از گردن انسان غربی ، چند کنش عمده فکری و فلسفی شکل گرفت که از جمله آنها ، رویکرد های متفاوت به مساله انسان و رابطه او با خدا است که زمینه های شکل گیری بسیاری از جریان های فلسفی را فراهم آورد .
قرن ها بعد یعنی در سال های آغازین قرن بیستم برخی از عناصر فاسد الاخلاق با اتکا به گرایشات و نظریات توراتی و پروتستانی به صورت مخفیانه جریان شیطان پرستی را با ویژگی هایی همچون گناه گرایی ، قتل ، تجاوزات جنسی ، هدم اصول اخلاقی ، بی توجهی به مسائل توحیدی و ... پایه گذاری کردند .
اگرچه فطرت خداجوی انسانی عاملی بازدارنده در تمایل یافتن تعداد وسیعی از افراد جامعه انسانی به این جریان شده ، لکن استفاده از موسیقی های جذاب و متنوع ، انجام اعمال خارق العاده و دور از ذهن ، تهی شدن انسانی غربی و عصر جدید از معنویت و اتصال به منبع فیض موجبات گرایش افراد اندکی را به این گروه ها فراهم آورد .
نکته حائز اهمیت آن است که علی رغم عدم استقبال عمومی از عضویت در گروه های شیطان پرستی ، آموزه ها و تعالیم گمراه کننده ای توسط آنها و به وسیله ابزارهایی که از سوی قدرت های بزرگ سیاسی در اختیارشان قرار گرفته ، منتشر شده و می شود و این گروه ها در سراسر جهان همواره به عنوان کانون های فحشا و فساد شناخته می شوند .
سال 1960 را می توان به صورت جدی آغاز دور جدید حیات و فعالیت شیطان پرستان در آمریکا دانست . یعنی زمانی که یک جریان خاص شیطان پرستی مسیحی بطور رسمی در کشور آمریکا فعالیت خود را به عنوان یک فرقه و مکتب آغاز کرده است .
نکته قابل توجه ، نقش یک مامور شناخته شده سازمان مرکزی جاسوسی آمریکا در شکل گیری جریان مذکور می باشد که طی پژوهش به آن اشاره خواهد شد .
شیطان پرستی دینی
اینکه اساساً آیا می توان شیطان پرستی را دینی خواند ، محل سوال جدی است ، اما با توجه به اینکه در اغلب کشورها چنین دسته بندی ارائه شده است ، از عنوان شیطان پرستی دینی عیناً استفاده می شود .
مبنای بنیادین این نوع از گرایش به شیطانیسم ، پرستش یک نیروی ماوراء الطبیعه اساطیری و یا چند خدایی می باشد و عمده پیروان آن به خدایان رم باستان ، الهه های شرقی و ... گرایش دارند .
اما رکن اصلی این نوع شیطان پرستی نیز مانند سایر انواع تاکید بر پرورش استعدادهای شخصی انسان و در حقیقت خودپرستی است .
شیطان پرستی فلسفی
این نوع گرایش عبارت است از اینکه محور و مرکز عالم انسان است . این شاخه از شیطان پرستی به پایه گذار این فرقه به نام آنتوان لاوی نسبت داده می شود . این نوع شیطان گرایی نیز مانند دو نوع دیگر یعنی دینی و گوتیک از مبنای اعتقادی یهودیت نشات گرفته است
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:12
فهرست مطالب
گاهى شیطان از دست بعضى افراد گلایه مى کند. او تمام دنیا را از آن خود مى داند و مى گوید: چون مؤمنان مى دانند که دنیا از آن من است ، آن را دشمن مى دارند و دنبال آن نمى روند، اما عده اى هستند که دنیا را طالبند و به آن عشق مى ورزند.
شیخ عطار، در کتاب منطق الطیر، در همین باره داستانى را به شعر در آورده و قدرى از گلایه و ناراحتى شیطان را متذکر مى شود و مى گوید:
عاقلى شد پیش آن صاحب چله
کرد از ابلیس بسیارى گله
مرد گفتش : اى جوان مرد عزیز
آمد بد پیش از این ، جا بلیس
خسته مى بود از تو و آزرده بود
خاک از ظلم تو بر سر کرده بود
گفت : دنیا جمله اقطاع (318) من است
هست مؤمن آن که دنیا دشمن است .
تو بگو او را که عزم راه کن
دست از اقطاع من کوتاه کن
من به نیشش مى کنم آهنگ سخت
زآنکه در اقطاع من زد چنگ سخت
هر که بیرون شد زاقطاعم تمام
نیست با وى هیچکارم والسلام
باز نقل مى کند که روزى حضرت عیسى بن مریم علیه السلام خشتى را زیر سر خود گذاشته و خوابیده بود. شیطان آمد و گفت : اى عیسى ! مگر تو زاهد نیستى ؟ فرمود: چرا. عرض کرد: اگر زاهدى پس چرا دل به دنیا بسته اى ؟ فرمود: دل بر چه بسته ام ؟ گفت : به این خشتى که زیر سر گذاشته اى . آن حضرت خشت را از زیر سر برداشت و دور انداخت و بار دیگر خوابید.
شیخ عطار این داستان را هم به شعر آورده است :
عیسى مریم به خواب افتاده بود
نیم خشتى زیر سر بنهاده بود
چون گشاد از خواب خود عیسى نظر
دید ابلیس لعین را بر زبر
گفت : اى ملعون ! چرا ایستاده اى
گفت : خشتم زیر سر بنهاده اى .
جمله دنیا چو اقطاع من است
هست آن خشت از آن من و این روشن است
تا تصرف مى کنى در ملک من
خویش را آورده اى در ملک من
عیسى آن از زیر سر پرتاب کرد
روى را بر خاک و عزم خواب کرد
چون فکند آن نیم خشت ، ابلیس گفت :
ماده و معنای لغوی شیطان :
مفسرین در ریشه و اشتقاق «شیطان» اختلاف کرده اند، برخی از ماده «شاط» و گروهی از ماده «شَطَن» دانسته اند و جهت اختلاف این است که هر دو ماده، مناسب معنای شیطان است. ابن اثیر «شاط» را در نهایه چنین معنا کرده است.
«شاطَ یَشیطُ» به معنای سوختن و به این حدیث استناد نموده است.
«اذا استشاط السُّلطانُ تَسَلَّطَ الشَّیطان» هر گاه آتش غضب بر سلطان چیره شود و مانند آتش گردد، شیطان بر او غلبه می کند.
در المنجد چنین آمده است «شَاطَ یَشیطُ شَیْطاً وَ شَیاطَهً وَ شَیطوُطَهً»
سوختن چیزی را گویند و «شاطتِ القِدْرُ» سوختن غذای درون دیگ و چسبیدن به آن را گویند و «اِسْتَشاطَ عَلیه» یعنی از شدت خشم آتشین شد.
در قاموس بعد از بیان مطالبی که از المنجد بیان شد می گوید : «شاطَ فُلانٌ» یعنی هلاک شد و از این ماده است شیطان و «أَشاطهُ وَ شَیَّطَهُ» سوزاند و هلاکش ساخت.و در ماده «شَطَن» می گوید : ریسمان طویل و «الشّاطِن» خبیث و «الشیطان» هر گردنکش متمردی از انس و جن و جنبندگان «شَیطَنَ وَ تَشَیطَنَ»
أی فَعَلَ فِعلَهُ : یعنی هر کس چنین کند ( گردنکشی کند یا خبث ورزد )در نهایه می گوید : اگر نون شیطان را اصلی بدانی از ماده «شَطَنَ» مأخوذ است به معنای دوری یا دور از خیر. یا از ریسمان طویل و اگر نون آن را زائد بگیری از «شاطَیشیطُ» است : هر گاه هلاک شود : یا از «اِستشاطَ غضباً» هر گاه در خشم شد.
در المنجد در ماده «شَطَنَ» می گوید : «شَطنهُ شطناً» وی را دور ساخت؛ و «شطنَ الرَّجل» از حق دور افتاد. «الشیطان» روح شریر.
راغب در مفردات می گوید : نون در شیطان اصلی است و از ماده «شطنَ» می باشد، به معنای «تباعد» و گفته شده نون در آخر آن زائد است؛ و ابوعبیده گفته است : «شیطان» هر سرکشی است از جن و انس و حیوانات «الشیطان اِسمٌ لِکلِّ عارمٍ من الجن و الانس و الحیوانات»
تعریف شیطان
فخررازی در تفسیر گوید : هر متمردی ککه از طاعت خدا دور باشد را شیطان گویند؛ و گفته شده است شیطان قدرتی است نابکار و بسیار بدکردار، که بر هر موجود گستاخ و سرکشی قابل اطلاق می باشد. در فرهنگ عرب، شیطان نیرو و روحی است پلید و سرکش، که به هر موجود گستاخ و نافرمان قابل اطلاق است، خواه از آدمیان باشد یا از پریان یا از چهارپایان.
شیطان روح شریر و متمرد است و به مناسبت دوری از خیر و رحمت خداوند، وصف شیطان بر او اطلاق شده است و بهتر آن است که شیطان را وصف بدانیم؛ و گفته شده شیطان خود به خود وجود ندارد، اسم بلا مسمّی و لفظی است معما، چنانکه سیمرغ نامی دارد و هیچ نشانی ندارد.
فرق شیطان با ابلیس چیست ؟
آیا شیطان همان ابلیس است ؟ پاسخ منفی است، یعنی شیطان غیر از ابلیس است. شیطان، آن چنانکه از موارد استعمال آن بدست می آید، موجودی است فتنه انگیز، موذی و مضر، که پیوسته در صدد آزار و اذیت و انحراف و گمراهی مردم است و بر ایجاد اختلاف و فساد، کوششی پیگیر و مستمر دارد، چنانچه خداوند می فرماید :
«انّما یریدُ الشیطانُ انْ یوقعَ بینکمُ العداوهَ و البعضاءَ »
ترجمه : شیطان پیوسته می کوشد تا در میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند.
اما ابلیس، به معنای مأیوس از رحمت خداست؛ و آن موجودی است سرکش و عصیانگر، که از نافرمانی و تمرد، دستور خداوند متعال را اطاعت نکرده و بر آدم خاکی سجده ننموده. ابلیس اسم خاص است برای عصاینگری که پس از سالها عبادت، بر اثر عدم انقیاد و تسلیم، یکباره از کاخ تکبر و انانیت فرو افتاد و برای همیشه از درگاه حق رانده شد. آدم را فریب داد و هم اکنونو با لشگریانش در کمین آدمیان است. عده ای پنداشته اند که شیطان همان ابلیس است، اما با توجه به معنای لغوی این دو واژه عربی، وبا عنایت به موارد استعمال آنها، به خوبی روشن می شود که این نظریه صحیح نیست. تعجب آن است که : بعضی از مترجمین، در قرآن و نهج البلاغه، گاهی ابلیس را به شیطان ترجمه کرده اند، که از باب حسن ظن می توان گفت : شاید توجه به مفهوم وسیع کلمه شیطان داشته اند، که بر هر موجود متمرد و سرکشی قابل اطلاق است. اگر در قرآن مجید و اخبار و روایات، گاهی از ابلیس تعبیر به شیطان شده است، از این جهت می باشد که ابلیس مشمول این وصف است یعنی موجودی است سرکش و متمرد.
یکی از دانشمندان در این زمینه می گوید : شیطان به معنای موجود شرور است و هم بر مخلوقات شرور، خواه از جن باشد و خواه از انسان، وو ابلیس از جن است. همانطور که در قرآن کریم، کلمه آدم، اسم خاص و عَلَم است برای آدم ابوالبشر و انسان و بشر اسم عام و اسم جنس است برای نوع بنی آدم، همین طور کلمه ابلیس اسم خاص و علم است برای رئیس شیاطین و جنیان و شیطان وجن اسم عام است برای آن نوع. در صدر آیه ۵۰ از سوره ۱۸ : الکهف، آمده است که ».واذ قلنا للملئکهِ اسْجدوا لأدمَ فسجدوا الّا ابلیس َ کانَ مِنَ الجنِّ ففسقَ عنْ امرِ ربِّهِ »
ترجمه : و یاد بیاور ای پیامبر ؛ زمانی را که ما به فرشتگان گفتیم : به آدم سجده کنید، همگی سجده نمودند مگر ابلیس که او از جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید؛ و در آیه ۹۴ و ۹۵، از سوره ۲۶ : الشعراء آمده است :
«فَکُبْکِبُوا فیها همْ وَ الغاون و جنودُ ابلیسَ اجمعونَ»
ترجمه : در وقتی که جهنم برای گمراهان ظهور کند : پس همه معبودهای باطل و همه گمراهان به رو در آتش افتند و تمامی لشگریان ابلیس نیز به رو در آتش افتند.
نامهاو عناوین ابلیس چیست ؟
نامها و اسماء گوناگونی برای ابلیس ذکر کرده اند که بدین قرار می باشد :
۱- عزازیل که گویند : عبری و به معنی عزیز خدا و یا نام بُزی است که کفاره گناهان را بر او می گذارند و در وادی بایر وبی آب و علفی رها می کنند تا کفاره گناهان قوم را به موضعی نامعلوم ببرد و آن نقطه نامعلوم منتهی الیه گناهان است، ابلیس قبل از معلوم واقع شدن، دارای این نام بود.
۲- رجیم : چون ابراهیم او را در منی رجم و سنگسار کرد و یا اینکه توسط ملائکه یا به وسیله شهابهای آسمانی پرتاب شد.
۳- حارث
۴- ابومره( یا ابو قره و یا قتره ).
۵- ابوکردوس
۶- ابوخلاف
۷- ابودجانه
۸- ابوابینی ( چون لبینی نام دختر ابلیس بود ).
۹- نائل
۱۰- ابوالجانّ
ماهیت شیطان چیست ؟
در مفردات راغب درباب ماهیت شیطان آمده است که، شیطان از آتش است و دلیلش را آیه ای از قرآن ذکر کرده است، «وَ خَلَقَ الْجانَ مِن مَارج مِن نارٍ»
ترجمه : خداوند جن را از مخلوطی از آتش آفرید. از کلام راغب این مطلب را هم می توان استفاده کرد که پس شیطان از اجانین بوده است. کسانی که قائل به مجردات می باشند، می گویند : أجنه مجرداتی ارضی و سفلی هستند، زیرا : مجردات – یعنی موجوداتی که نیاز به حیّز و مکان ندارند و در مکانها و محلها حلول نمی کنند – یا عالی و منزه از تدبیر و تأثیر اجسامند یعنی «ملائکه مقرب» که مشائیون آنها را «عقول» و اشراقیون آنها را «انوار عالیه قاهره» می نامند و یا وابسته به تدبیر و تأثیر اجسام که مشائیون آنها را «نفوس سماویه» «یعنی قوای آسمانی» و اشراقیون «انوار مدبره» نورهایی که تدبیر می کنند می نامند.
والاترین موجودات مجرده، حمل کنندگان عرش می باشند که هم اکنونو شمارشان به چهار عدد میرسد و در روز قیامت به هشت بالغ می گردند، آنگاه به ترتیب، ملائکه گرداگرد عرش، ملائکه کرسی، ملائکه آسمانها، ملائکه کره اتیر (اتر) و هوا – که در طبیعت نسیم و باد جای دارد، ملائکه کره زمهریر یعنی کراتی که سردند، ملائکه دریاها و کوهها، قراردارند آنگاه ارواح پائین تری که در اجسام نباتی و حیوانی تصرف و تأثیر می کنند در نظام خلقت مرتبتی را احراز کرده اند : پاره ای از این ارواح پائینی تابان و الهی و دارای اعمال نیک و اهل نیکی هستند، اینان عبارت از «اجنه صالحه» و موجوداتی نامرئی می باشند که کرداری شایسته دارند و پاره ای دیگر از ارواح پائینی، تیره و بدکار و بدخواه می باشند، اینان عبارت از «شیاطین» هستند.
یکی از دانشمندان در ماهیت شیطان گوید : شیطان در ابتدای امر قبل از عالم تکلیف به صورت فرشتگان بود و لهذا خطاب سجده نیز در زمره ملائکه به او وارد شد :
«ولقد خلقنکم ثم صورنکم ثم قلنا للملئکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس لم یکن من السجدین»
ترجمه : و هر آینه تحقیقاً ما شما را آفریدیم، سپس شما را صورت بندی کردیم سپس به فرشتگان گفتیم : بر آدم سجده کنید، پس همگی آنان سجده کردند مگر ابلیس که او از سجده کنندگان نبود. شیطان چون خلقتش از آتش بود و از جمله جنیان بود که به صورت فرشته در ردیف آنها قبل از تکلیف بود، لهذا از امر خداوند تخلف جست :
«وَ اذ قلنا للملئکهِ اسجدوا لأدمَ فسجدوا الا ابلیسَ کانَ مِنَ الْجنِ ففسقَ عنْ أمرِ ربِّهِ أفتتخذونهُ و ذریته اولیاءَ مِن دونی و همْ لکمْ عدوّ بئسَ للظلمینَ بدلاً»
ترجمه : و زمانی که ما به ملائکه گفتیم : بر آدم سجده کنید، همگی سجده کردند مگر ابلیس که او از طائفه جن بود، لهذا از امر پروردگارش انحراف جست. آیا شما او را و فرزندان او را ولی و صاحب امر و فرمان خود اتخاذ نموده و مرا بر کنار گذاشته اید، در حالیکه ابلیس و فرزندان او دشمنان شما هستند، بد بدل و عوضی است ابلیس برای ظالمان، که او را به جای من برای خودشان ولی و صاحب اختیار قرار داده اند. چون روشن شد که شیطان از جن بوده است و از طرفی چون می دانیم : خداوند جن را از باد سوزان آفریده است طبق آیه «ولجانَّ خلقنهُ مِن قبلُ مِن نارِ السَّموم»
ترجمه : و سرنوشت جنیان رامااز پیش ازاین،ازبادآتشین آفریدیم؛ و طبق آیه :
«وَخَلقَ الجانَ مِن مارجٍ مِن نارٍ» ترجمه : و خداوند جنیان را از آتش متحرک ( گاز آتشین ) آفرید؛ و از طرفی دیگر می دانیم که خلقت انسان از خاک است
«ولقدْ خلقنا الانسانَ مِن سللهٍ من طین»
ترجمه : و هر آینه ما تحقیقاً انسان را از جوهره و عصاره ای از گل آفریدیم. بنایراین خلقت هر دوی آنها ( جن و انس ) از عالم طبیعت و کون و فساد و آلوده با شرور و نواقص خواهد گشت و قابل تکلیف الهی و انر و نهی وطاعت و مخالفت و بالاخره تحرک بسوی مقصد و مطلوب اصلی.
یکی از دانشمندان در رابطه با ماهیت شیطان می گوید : از ظاهر مقابله ای که میان جمله :
«وَلقَد خلقنا النسانَ مِن صلصالٍ مِن حماٍ مسنون» ترجمه : و همانا آفریدیم انسان را از گل خشک، از گل تیره ریخته شده.
و آیه بعد آن «وَالجانَّ خلقناهُ مِن قبلُ مِن نار السَّموم» برقرار شده این است که همان گونه که جمله اولی در صدد بیان اصل خلقت بشر است، جمله دومی هم در مقام بیان همین معناست. پس نتیجه این می شود که خلقت جانّ در آغاز از باد آتشین بوده است. حال آیا نسلهای بعدی هم مانند فرد اولشان از نار مسموم بوده، به خلاف آدمی که فرد اولش از گل خشک و افراد بعدش از نطفه او و یا جن هم مانند بشر است، از کلام خدای سبحان نمی توان استفاده کرد زیرا کلام خدا از بیان این مطلب خالی است. علامه مجلسی رحمه الله درباره حقیقت جن و شیطان می فرماید : اختلافی بین مسلمین نیست که شیطان و جن از اجسام لطیفی هستند که در برخی از جاها دیده می شود و دارای حرکات سریعی می باشند؛ و در مجرای خون بین آدم نیز می توانند حرکت کنند.
نوع فایل : ورد (doc)
حجم فایل : ۶۳ کیلوبایت (zip)
تعداد صفحات : ۶۳ صفحه
قیمت : 2500 تومان
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه29
فهرست مطالب
ندارد
کلمه شیْطان از ماده "شطن" گرفته شده، و "شاطن" به معناى "خبیث و پست" آمده است، و شیطان به موجود رانده شده، سرکش و متمرد اطلاق مى شود و به معنى روح شریر و دور از حق ، نیز آمده است.
"شیطان" اسم عام (اسم جنس) است ، در حالى که "ابلیس" اسم خاص (عَلَم) مى باشد، و به عبارت دیگر شیطان به هر موجود موذى و منحرف کننده و طاغى و سرکش ، خواه انسانى یا غیر انسانى مى گویند، ونام ابلیس در باورهای اسلامی شیطان,به معنای کسی که ادم را فریب داده است.
شیطان به موجود موذى و مضر گفته مى شود، موجودى که از راه راست بر کنار بوده و در صدد آزار دیگران است ، موجودى که سعى مى کند ایجاد دودستگى نماید، و اختلاف و فساد به راه اندازد، و اینکه به ابلیس هم شیطان اطلاق شده بخاطر فساد و شرارتى است که در او وجود دارد.
شیطان معانى مختلفى دارد، که یکى از مصداقهاى روشن آن ابلیس و مصداق دیگر آن انسانهاى مفسد و منحرف کننده است.
[ویرایش] تاریخ
براساس تفسیرهای قرآن و احادیث ٬شیطان یکی از جنیان بود که بر اثر پارسایی زیاد به درجه فرشتگان راه یافت و یکی از فرشتگان مقرب خدا شد(در حدیثی از اما صادق(ع) منقول است که یک بار شیطان نمازی خواند دو رکعت ولی ۱۰۰۰ سال طول کشید) اما برای سجده نکردن به آدم او از درگاه الهی رانده شد و به او فرصت داده شد تا قیامت انسان را بفریبد[۱]
:. شیطان در میان شاه درخت .: