نوع فایل: word
قابل ویرایش 40 صفحه
مقدمه:
مدرسه و خانه دو نهاد هستند که در تربیت فرزندان تاثیر به سزایی دارند زمانی که کودک در کنار مادر و پدر خود پرورش جسمی می یابد توام با پرورش روحی و تاثیر محیط بر او یادگیری را فرا می گیرد. اولین ورود کودک به مدرسه گامی بزرگ است که فرهنگ خانه را خود به مدرسه می آورد. آموزش و پرورش که یک سازمان انسجام یافته است کودک را تحت تاثیر قرار می دهد یعنی آن خرده فرهنگ خانه را توسعه بخشیده و جهت می دهد و نهایتا این جهت دهی باید منجر به کمال انسان گردد. رابطه خانه و مدرسه آن چنان مثل جسم وجان در هم تنیده است که هر گونه ضعف و سستی و نقصان در هر کدام دیگری را به سختی متاثر می سازد و سلامت هر یک تضمین گر سلامت وجود دیگری است بهترین مشارکت خانواده در ارتقاء آموزش و پرورش دانش آموزان نظارتی است که والدین در مورد فرزندان خود از طریق برنامه ریزی صحیح کنترل و نظارت همه جانبه، ایجاد امکانات مناسب آموزشی و تربیتی همکاری و هماهنگی با برنامه ریزی مدرسه باید داشته باشند بنابراین خانواده باید خود را موظف بداند که فرزند او در کدام مدرسه، با چه کسی، و چگونه همراه است؟ و معلم باید آشنایی کامل به ویژگی های دانش آموزان و تفاوت فردی یا نگرش خانواده نسبت به جامعه واقف باشد و باید اولیاء دانش آموزان به طور مستمر و برنامه ریزی شده با مدرسه در ارتباط باشد و از طرف خانواده اختیارات به معلم و مدرسه داده شود و از طرف مدرسه اطلاعات لازم در مورد دانش آموزان گفته شود و این امر موجب می شود که مدرسه و خانه با یکدیگر هماهنگ باشد و موجب پیشرفت تحصیلی گردد.
فهرست مطالب:
مقدمه
رابطه خانه و مدرسه ، تعامل دو طرفه
موانع مشارکت والدین در نظام تعلیم و تربیت
راههای برقراری ارتباط میان خانه و مدرسه
اصول برقراری ارتباط میان نهاد خانه و مدرسه
وظایف مدرسه در قبال افزایش ارتباط میان مدرسه و خانه
ارتباط بین خانه و مدرسه در دوره های تحصیلی مختلف
نظریه فلسفه وجودی انجمن اولیاء و مربیان
نقش انجمن اولیاء و مربیان در هماهنگی تربیت
امور مربوط به روابط با همکاران و... توسط معلم به عنوان رکن اساسی آ.پ
پیامدها و راهکارهای ارتباط بین خانه و مدرسه
اقسام ارتباط بین اولیاء و مربیان
نقش و وظیفه والدین موقع ناسازگاری بین معلم و دانش آموز
بزرگتر ها باهم ملاقات می کنند
جلسه بهینه مشاوره
فرضیات نا مربوط در جلسه مشاوره
مشاوره والدین و معلمان چگونه باید پایان پذیرد
مقدمه
جامعه آماری
نمونه و روش نمونه گیری
ابزار و اندازه گیری
توصیف و تحلیل داده ها
پرسشنامه
منابع و مآخذ
منابع و مأخذ:
میر کمالی ، سید محمد ، رفتار و روابط در سازمان و مدیریت ، انتشارات امین 1378
شعبانی ، حسن ، مهارتهای آموزش و پرورش ، انتشارات سمت 1376
شریعتمداری ، علی ، جامعه و تعلیم و تربیت ، انتشارات سمت 1376
جهانگردی ، یدا... ، آشنایی انجمن اولیاء مربیان ، نشریه ماهانه آموزشی ـ تربیتی ،1375
پیوند ، نشریه ماهانه آموزشی ـ تربیتی ، ش 288 ، 1382
حسن ملکی ، نشریه ماهانه آموزشی ـ تربیتی ، 1377
خالقیان ، بلال ، روابط انسانی در مدرسه ، تهران ، انتشارات مهاجر ، 1382
ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه32
فهرست مطالب ندارد
مقدمه
در شرایط حساس کنونی، و با توجه به احیاء معاونت پرورش در وزارت آموزش و پرورش که قطعاً قبل از آن با حذف امور تربیتی جایگاه هنر هم در آموزش و پرورش به فراموشی سپرده شده بود، ولی تصمیم انقلابی دولت نُهم که جاری و ساری ساختن صدقة جاریة شهیدان رجائی و باهنر را به همراه داشت قطعاً با طرح مقولة هنر و آفرینشهای هنری که بطن، و اساس و پایة فعالیتهای امور تربیتی به حساب می آید در سطوح مختلف تحصیلی و در جامعه انقلابی ما تبدیل به مسئله ای فوری و فوتی گردیده که شاید پس از گذشت چندین سال از تعطیلی و به دست فراموشی سپرده شدن امور تربیتی این تنها فرصت تاریخی بسیار مغتنم و عزیزی باشد برای پرداختن به هنرآموزی و پرورش ذوق و استعداد فرزندان کشور و آشنایی آنان با میراثهای گرانبها و ارزشهای معنوی والا و انقلابی که ریشه در اندیشه های ناب و روح بخش معمار بزرگ انقلاب و مردان بزرگواری همچون شهیدان رجائی و باهنر و هزاران شهید گلگون کفنی که زیباترین جلوه های هنر را با ایثار جان خود به نمایش گذاشتند و برماست که امروز با برافروخته و شعله ور شدن مجدد چراغ نورانی و فروزان امور تربیتی بتوانیم آنگونه که بایسته و شایسته انقلاب اسلامی می باشد و با بهره گیری از هنر این چراغ را نورانی تر و فروزان تر از گذشته نگاه داریم و بر غنای هنر در توسعه فعالیتهای آن بیافزاییم.
چرا که هنر حدیث شریف زندگی دیروز است که امروز هم می تواند صور اسرافیلی باشد برای قطع وابستگی های ناخواسته ما، زیرا آنچه از این صبح عالمتاب باقی است می تواند تکیه گاهی استوار و مطمئن برای تحرک و پویایی و خلاقیت و سرافرازی باشد و مطمئن هستم که با توجه به تغییر و تحولاتی که امروزه در صحنه علمی دنیا به وقوع پیوسته بگونه ای که عصر امروز را عصر انفجار دانش و اطلاعات و تکنولوژی نام نهاده اند.
تکنولوژی نهفته در هنرهای اصیل و سنتی برگرفته از ارزشهای اصیل و والای انسانی ریشه دار در فرهنگ ارزشمند و ناب انقلابی و اسلامی ما می تواند پایه و اساس خودکفایی باشد چرا که هنرهای اصیل سرچشمه ای خدایی دارند و در حقیقت همان «بار امانتی» است که حضرت احدیت به آدمی عنایت فرموده است.
تصور بنده این است که این مقدمة هر چند مختصر می تواند زمینه ای باشد برای توجه جدی تر به مسئله هنر و نقش آن در توسعه فعالیتهای امور تربیتی چه در مقطع ابتدایی که پایگاه و زیربنای هر آموزشی است و چه در مقاطع آموزشی دیگر به هر حال آنچه مسلم است جایگاه هنر و حاصل آن در دیروز و امروز، در دنیای شتر و کاروانهای قدیمی یا دنیای اطلاعات و ارتباطات و موشک و... یکی است زیرا که آموزش هنر، باروری و شکوفایی احساس و ذوق است و هر جامعه ای که آن را نادیده بگیرد به طور یقین گرفتار عواقب سوء آن خواهد شد شواهد گوناگون، نشان می دهد که هنر و تربیت، موازی و هم جهت می باشند و راهی مطمئن و ارزشمند برای انتقال مفاهیم پیچیدة دینی، اخلاقی، ارزشی و معنوی آنهم با روشهای جذاب، عمیق و آرام و ژرف که نهایتاً تبدیل به پایه ای محکم برای پرورش انسانهای متعالی و متکامل که روند تعلیم و تربیت را به طوری صحیح و اصولی پیموده و به عالیترین اهداف غایی و آرمانی نظام تعلیم و تربیتی ما که همانا چیزی نیست جز قرب الی الله نائل گردند و در پایان این مقدمة نسبتاً طولانی، آنرا با سخنی از آلبرت اینشتین به پایان می برم ایشان می فرماید:
امروزه گاه صرفاً مدرسه را محملی برای انتقال صرف اندوخته های علمی و اطلاعات بشری به ذهن فراگیران می دانند حال آنکه اندوخته های علمی چیزی مرده است و ما با زندگان سروکار داریم و ما باید راه و رسم چگونه زیستن و چگونه اندیشیدن را به آنان بیاموزیم.
والسلام- سید محمدحسینی دقیق- آذرماه 86
بخشی از متن اصلی :
مقدمه
«... یکی از نهادهای مهم اجتماعی، نهادآموزش و پرورش است که مسئولیت مهمی را در تربیت کودکان، نوجوانان، جوانان بر عهده دارد.
امروزه آموزش و پرورش بیشتر به شکل رسمی و شهری و سازمان یافته در سطحی گسترده جریان داشته و ارتباطی تنگاتنگ با رشد اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، توسعه علمی، صنعتی و اقتصادی دارد. نگاه گسترده به نقش آموزش و پرورش به عنوان عاملی موثر در فعلیت بخشیدن به امکانات بالقوه و ذاتی افراد، انتقال اندوخته تجارب گذشتگان،ارائه ارزشهای مطلوب، افزایش معلومات و ایجاد مهارتهای لازم در اجزاء برای زندگی و بالاخره تسهیل سیر حرکت وجودی آدمی به سوی کمال و قرب الیالله، اهمیت امروزه این نهاد اجتماعی را بیش از پیش نشان میدهد.
و کل نظام آموزش و پرورش، در حقیقت نظامی است تربیتی که امروزه روی فرد انسانی پیاده میشود و این انسان با صفات و ویژگیهای متعدد و متنوعی که دارد، موجودی بسیار پیچیده و استثنایی است که تربیت و هدایت وی بدون شناخت دقیق این صفات به درستی و آسانی مقدور نخواهد بود.
شناخت، تنها از راه مطالعه چند کتاب با چند مورد خاص پیدا نمیشود، بلکه به ممارست و عمل نیاز دارد. و تربیت (آموزش و پرورش) با کوشش برای تغییر رفتار فرد، هنگامی و در صورتی موفقیتآمیز خواهد بود که مربی، اعم از مادر و پدر و معلم موضوع تربیت را درک کند و او را انسانی بارآورد که لازمه یک جامعه ایدهآل باشد.
انسان شدن یا به خصایص انسانیت دست یافتن و آراسته شدن جز از راه «تربیت سالم» امکان ندارد. تربیتی که به کلیت رفتار انسان توجه دارد و بهرهمندی از زندگی سالم را هدف عمده خود تلقی میکند. تربیتی که امروز انسان را فدای آینده نمیکند بدون این که از آینده او ارزش حیاتی آن غافل باشد.
البته نباید از نظر دور داشت که نهاد آموزش و پرورش از نظر تربیتی پس از خانواده قرار دارد. همچنان که از دیدگاههای متفاوت و مستند علوم زیستی- تربیتی از جمله روانشناسی، تربیت اولیه کودک و خودآدمی در محیط خانواده پایهریزی میشود که بعد از آن طبعاً وارد خانه دوم یعنی مدرسه شده و بعد به اجتماعی بزرگتر از هر دو اجتماع قبلی به نام جامعه قدم میگذارد.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 47
فرمت فایل:word
تعداد صفحات:199
فصل اول
تربیت
«تربیت» را اگر مترادف با آموزش و پرورش بدانیم به معنای «کسب معرفت و مهارتها و ارزشهای لازم برای سازگاری با محیط (زندگی) در هر مرحله از مراحل رشد و تکامل» خواهد بود. در این صورت، تربیت، هنر کشف روشها در موقعیتهای سیال بین مربی و متربی (اولیا – فرزندان یا بین معلم و دانشآموزان) مفهوم پیدا میکند.
هدفهای اساسی تربیت مدرسه این است که انگیزهها و محرکهای لازم را برای ادامهی رشد و تکامل طبیعی و سالم دانشآموزان ایجاد و امکانهای کسب معرفت و مهارتهای ضروری و ارزشهای عالی برای بهرهبرداری از زندگی مطلوب را فراهم نماید. برای رسیدن به هدف فوق دو راه وجود دارد:
اول - از طریق فعالیتهای رسمی و محدود به کلاس درس باتوجه به برنامههای آموزش و پرورش و با محور قرار دادن استعدادها، نیازها و رغبتهای دانشآموزان.
دوم – از طریق فعالیتهای تقریبا غیر رسمی که به کلاس محدود نیست و به عبارت دیگر فعالیتهای فوق برنامه.
باید توجه داشت که در استفاده از روشهای تربیتی، تفاوتهای فردی نقشهای متفاوتی را ایفا میکند. چه، برخی روشهای تربیتی برای بعضی میتواند مفید و برای بعضی دیگر غیرمفید واقع میشود. چه بسا گاهی یک روش تربیتی از سوی فردی مثل پدر میتواند موثر و نافذ واقع شده و همین روش از سوی مادر ممکن است نافذ و موثر قرار نگیرد و به همین ترتیب برعکس آن نیز احتمالا رخ دهد. یعنی روشی تربیتی از سوی مادر موثر و مفید و نافذ و از سوی پدر غیرموثر و غیرمفید واقع گردد. همین امر در مورد معلمان و دبیران مختلف بادانشآموزان متفاوت هم شاید نتایج بسیار دگرگونهای را دربر داشته باشد.
آنچه در استفاده از برنامهها و روشهای مختلف تربیتی مورد توجه و تاکید قرار دارد نتایج تربیتی است که انتظار میرود هر فرایند تربیتی، منجر به رشد، فهمیدن، خلاقیت، استقلال، تقویت اعتماد به نفس و کمالات انسانی بشود. افرادی را پرورش دهد که اندیشمند باشند. عزت درونی و خوشبختی را احساس و امنیت واقعی را تجربه کرده، با دیگر مردم در مشکلات همدرد باشند. توانایی فهمیدن، استنباط کردن، تجزیه و تحلیل مسایل، کسب راهحل مشکلات زندگی به طرق مختلف، ابداع و آفریدن را داشته و از کمک به دیگران احساس لذت و مفید بودن کنند.
بخشی از تربیت دانشآموزان، آموزش مهارتهای شناختی، داشتن اطلاعات ذهنی ضروری و معلومات درسی است اما مهمتر از آن نحوهی اندیشیدن، فهمیدن، اعتقاد پیدا کردن و این که با دیگران چگونه زندگی کنند هست.
پیشرفت تربیتی و تعادل و تکامل شخصیتی کودک و نوجوان مهمتر از پیشرفت تحصیلی و آموزش او است. بنابراین باید با طرح و اجرای برنامههای متعدد و متنوع تربیتی تلاش شود تا دانشآموزان را برای آینده تربیت کرد.
«فعالیتهای فوق برنامه» در کنار فعالیتهای رسمی مسوولیت و سهم عمدهای را در رساندن دانشآموزان به اهداف تربیتی طرحریزی شده برعهده دارند.
برای تربیت صحیح از طرف تربیت کننده و سبک تربیتی او، اعتقاد، شخصیت، منش، خلق، سیرت و رفتار او تاثیر عمدهای در تربیت شونده میگذارد و از طرفی ماهیت برنامههای تربیتی، نگرشها و اندیشههای متفائتی را در تربیت شونده موجب میشود. برای ایجاد نگرش شخصیت و تربیت مذهبی در کودک و نوجوان دانشآموز از همان ابتدا، گفتن توضیح دادن و ابلاغ به موقع به اندازه و با عبارات سنجیده، زمینهی ایجاد چنین اندیشهای را فراهم میکند که مسوولیت اصلی دراین مقطع زمانی اولیه را خانوادهها برعهده دارند. صحبت به کودکان در مورد نظم، آفرینش و طبیعت، زیباییها و شگفتیهای طبیعت، تفکر و دقت دراین شگفتیها و اندیشیدن دربارهی چگونگی آفرینش موجودات، به خودی خود اثری عمیق در تلطیف و تعالی عواطف، سلامت روان، شکلگیری درست و منطقی اندیشه، بلندنظری و حقیقت جویی، خیرطلبی و زیبا دوستی و ارتباط اجتماعی عاطفی با دیگران ایجاد میکند و همهی اینها بستری است مناسب برای شکوفایی استعدادهای درونی کودک. البته ایجاد رفتار مذهبی در کودک نه تنها به نصیحت کلامی والدین بلکه به عمل و رفتار خود والدین و میزان علاقه و ایمان والدین و پایبندی آنها به دین و درک و فهم آنان نسبت به احکام دینی هم وابسته است. داشتن یک زندگی بیآلایش و دور از ریا و دروغ، داشتن یکرنگی و صداقت و صمیمیت، باعث پرورش کودک سالم پاکدل و با محبت میشود که البته اگر توام با دانستن فهمیدن و استدلال باشد، بسیار مطلوبتر خواهد بود. چهبسا ملاحظه میشود پدران و مادران عالم اما بیعمل یا بیتوجه به کودک احتمالا فرزندان شرور بیاعتقاد بار میآورند و والدین خوب و صادق اما کم عمل فرزندان با طبیعت خوب پرورش میدهند. این چنین رفتارهای صادقانه و صمیمی و منطقی را بعد از خانواده باید مدرسه و طرحهای تدوین شدهی آموزش و پرورش هم در برنامههای تربیتی خود با دانشآموزان داشته باشد.
اگر میخواهیم کودک و نوجوان و دانشآموزانی رشد یافته، پایبند اعتقادات و ارزشها، مستقل و خلاق پرورش بدهیم باید از همان ابتدا اجازه دهیم که امورات شخصی و مربوط به خودش را خود فرد انجام دهد. از همان ابتدا در جریان مسایل، مشکلات و مباحث خانواده و اجتماعی قرار گیرند و والدین و مربیان هم از همان ابتدا هرگونه مشارکت و هر نوع فعالیت کم و اندک آنها را در جهت کمک به خانواده و دیگران بپذیرند. باید شرایطی فراهم آوریم که کوک و نوجوان امکان ابراز وجود خود و بیان احساسات و عواطف خود را داشته باشد و از فعالیتهای آزادانه مثل بازی با دیگران، مطالعه، تعاملات اجتماعی، ورزش، سرود و نقاشی و هر فعالیت دیگری فردی گروه اجتماعی تفریحی ورزشی هنری، که زمینهی رشد اندیشه و رفتاری را در کودکان فراهم میآورد برخوردار باشند. باید در موقعیتهای مختلف دانشآموزان را به تفکر و اندیشدن واداشت. حال چه یک مسالهی کوچک بین فردی باشد یا امری اجتماعی و یا موضوعی سیاسی یا هر مشکل اقتصادی، تا انگیزه و زمینهی اندیشیدن انسانی اجتماعی منطقی و خلاقانه را در آنها فراهم نمود.
به هر حال در برنامههای تربیتی باید تلاش شود اعتقاد به خدا، آفرینش نظم و زیباییها، انسان دوستی و کمک به دیگران، همکاری،توجه به احساسات، آزاد گذاشتن، اندیشه کردن، ابداع و خلاقیت و رشد از همان مقاطع اولیه مدنظر قرار گیرد. در خانواده بهوسیلهی والدین و گاهی برادر خواهر بزرگ و در مدرسه به وسیلهی تمامی مسوولان به خصوص معلمان میتوان چنین نقشی محقق شود.
یک تربیت دینی و اعتقادی صحیح، سنگ بنای یک شخصیت سالم انسانی اجتماعی و اخلاقی قابل رشد را میگذارد و برای شروع باید از همان لحظات اولیه بعد از تولد اقدام نمود. هر چند که با شروع دبستان و بعد از آن هم برنامههای متعددی وجود دارد اما اهمیت 6 و 7 سال اول تاثیر بس شگرفی در ساختن شخصیت کودک ایفا میکند.
تربیت دینی در اسلام میفرماید: هنگام تولد در گوش راست کودک اذان و در گوش چپ او اقامه خوانده شود و همچنان که کودک در خانواده بزرگ میشود و گاه بیگاه والدین را مشعول مراسمی مثل نماز، دعا، تلاوت قرآن و غیره میبیند سووالاتی در مورد خدا، عالم دیگر، بهشت و جهنم برای او مطرح میشود که طرح چنین سووالاتی و پاسخ مناسب به آنها نشانگر علاقه کنجکاو کودک به دانستن فهمیدن و عمل با انگیزه به آنها است.
امام صادق(ع) میفرمایند: «وقتی کودک 3 ساله شد از او بخواهید که 7 بار «لاالهالاالله» بگوید. در سن 3 سال و 7 ماه و 20 روز 7 بار «محمدرسولالله» بگوید. در 4 سالگی 7 بار «صلالله علیه و آله» بگوید. در 5 سالگی اگر راست و چپ خود را تشخیص داد او را در برابر قبله قرار ده و به او سجده کردن بیاموز. در 6 سالگی به او بگو که نماز بخوان (رکوع و سجود و دیگر مراتب نماز را به او تعلیم کن). در 7 سالگی از او بخواه که دست و صورت خودرا بشوید (وضو گرفتن) و نماز بخواند. در 9 سالگی وضو گرفتن صحیح را به او بیاموز و او را وادار کن که نماز بخواند».
البته اجرای مراسم دیگری هم که در موقعیتهای مختلف پیش میآید هر یک تاثیرات گوناگون و مناسبی را در ایجاد اندیشه و نگرش مذهبی و رشد کودک خواهد گذارد. مراسمی مثل: کام گرفتن، نامگذاری صحیح، ختنه پسران، بهرهمندی از شیر مادر، عقیقه دادن و غیره .
اما بعد از این که کودک وارد مدرسه میشود و شروع به تحصیل میکند در کنار آموزش رسمی مدرسه بهتر است برنامههای تربیتی هم گنجانیده شده و با اهمیت و توجه خاصی هم اجرا شوند از جمله این که سعی شود:
دانشآموزان در کلاس اول و دوم در نماز جماعت شرکت کنند. در کلاس سوم تمام اذکار نماز را همراه با تصاویر یک کودک نمازگزار ببینند و مطابق آن نماز بخوانند. در کلاس چهارم و پنجم باید امکانی فراهم کرد که کودکان به نوبت (هر کدام در یک روز) بتوانند ضمن شرکت در نماز دسته جمعی باصدای بلند نماز بخوانند. در چنین موقعیتی نمازگزاران هم بهتر است با کمال رافت و محبت و صمیمت پذیرای کودکان در صفوف نماز جماعت باشند. در جشنها و چراغانیهای مذهبی با احترام از کودکان و نوجوانان پذیرایی شود تا امکان گرایش و علاقهی آنها را به مراسم و شیوههای تربیتی مذهبی فراهم نمود. لازم است مساجد از جذابیت و تمیزی بیشتری برخوردار شوند. برنامهها با نظم و ترتیب سنجیده و بهوسیلهی اشخاص صالح و مردمداری اجرا شوند. کودکان و دانشآموزان را طی برنامههای مختلفی که از قبل برایشان توضیح کافی داده میشود باید به نمازهای جماعت آورد که بهتر است به پوشیدن زیباترین لباس و خوشبو کردن و تن و جامه هم توصیه بشود. امام جماعت هم سعی کند که بهخاطر کودکان از داستانهای آموزنده و مطالب متعدد در حد سنی کودکان استفاده کند و هم به خاطر کودکان فاصلهی بین دو نماز طولانی، خسته کننده و کسالتآور نباشد و البته در ابتدای نماز جماعت همین امر را باید به کودکان متذکر شود که به خاطر شما سعی خواهد شد که نماز کوتاه باشد. ولی نه در حدی که از اهمیت نماز کاسته شود. دانشآموزان هم وقتی خود را این چنین در نظر دیگران مهم بیابند مطمئناً به علاقه و احترام متقابل اقدام خواهند نمود و اعتقادات مناسب و تربیت مطلوبی را پیدا خواهند کرد.
یک مربی خوب میتواند از ذوق و شوق و رغبت کودکان استفاده کرده و از بعضی از دانشآموزانی که علاقه دارند و میتوانند، بخواهد که کمکم روزه بگیرند. خوب است در سنین دبستانی هدایا و جوایز جالبی به خاطر عبادات مختلف به کودکان داده شود تا خاطرات خوشی از انجام آن عبادت و فرایض دینی داشته و نهایتا موجب تثبیت و اعتقاد و پایداری آنان در انجام عبادات شود. این نکته را هم همیشه باید مدنظر قرار داد که در همه حال باید خود عبارت مورد توجه قرار گیرد نه جایزهی آن. به همین ترتیب نماز، روزه و تمام عبادات و احکام اسلامی هرکدام در زمان مناسب خود و با شیوه و مراسم خاص خود میتواند به دانشآموزان انتقال داده شود تا بهتدریج تربیتی مناسب شایسته اجتماعی انسانی و الهی در وجود آنان ریشه بگیرد.
برای رساندن دانشآموزان به چنین اندیشه اعتقاد و رشدی، آموزش و پرورش اهداف طرحها توصیهها و تدارکاتی را برای مقاطع مختلف دانشآموزی برنامهریزی و به مرحلهی عمل و اجرا درآورده است که گرچه امکان اشاره به همهی آنها مقدور نیست اما سعی میشود که در ادامهی مطلب به اکثر آنها اشاره شود.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:10
فهرست مطالب:
با دانشآموزان مرتبط شویم
او را به سوی خوب بودن سوق دهیم
دوستی و رفاقت را شکوفا کنید
به تغییرات حساس باشیم
مشکلات رفتاری دانشآموز را جدی بگیریم
با والدین ارتباط تنگاتنگ و صمیمی داشته باشیم
از الگوهای رفتاری و شیوههای تصحیح رفتارها آگاه باشیم
منبع
شاید یکی از شاخصترین تفاوتهای تعلیم و تربیت در گذشته و حال، لزوم توجه آموزگاران به مشکلات متعدد تعلیم و تربیتی دانشآموزان باشد، که این امر ناشی از درگیری دانشآموزان امروزی با نابسامانی متعدد، اعم از آموزشی و پرورشی است.
در نگاهی کلی میتوان مشکلات آموزشی - پرورشی کودکان و نوجوانان را از مواردی چون ناتوانی در فراگیری آموزشها تا انواع نابسامانیهای روحی- روانی دانست، که به این ترتیب جای بحثی نمیماند که آموزگاران موظفاند بخشی از نیازهای این دانشآموزان را پاسخ گویند. از نگاهی دیگر اگر آموزگاران نخواهند تا نتوانند نابسامانی ذهنی - جسمی دانشآموزانشان را برطرف کنند، بیتردید دانشآموزان به دلیل درگیریهای ذهنیشان آنچه را که آموزش داده میشود، فرا نمیگیرند.
در این بررسی سعی شده تا ده راهکار ساده اما مهم برای برقراری ارتباط آموزگار با دانشآموزان با هدف رفع مشکلات مختلف آنها ارائه شود.
با دانشآموزان مرتبط شویم
آموزگار به صندوقچه اسرار دانشآموزان تبدیل شود، سخنان آنها را بشنود و سعی کند بی آن که دیگران را به شکلی نادرست در جریان مشکلات آنها قرار بدهد، مشکلات را به بهترین نحو با والدین و اولیای مدرسه در میان گذاشته و تلاش خود را در جهت رفع آنها معطوف کند.
اعتماد دانشآموز به آموزگار باعث میشود تا دانشآموز آزادانه مسایلش را با آموزگار در میان گذاشته و از او کمک بخواهد. برای آن که بتوانیم دانشآموزان و مشکلات آنها را شناخته و یاریشان کنیم، دقایق پایانی کلاس را هر بار به گفت وگو با یک یا چند نفر از دانشآموزان اختصاص دهیم تا از علایق، خواستهها و مشکلات آنها آگاه شویم.
در سایه این شناخت و آگاهی، برقراری ارتباط آسانتر و رفع مشکلات سهلتر خواهد شد. از سوی دیگر، ارتباط منطقی و صمیمی دانشآموز و آموزگار، احساس آرامش را بر کلاس درس حاکم میکند و این احساس خوشایند فرایند آموزش - فراگیری را به حرکتی دلچسب و تأثیرگذار تبدیل میکند.