شامل تاریخچه پیدایش شیعه گری .جنگ صفین .معجزه های علی ابن ابیطالب.اختلافات مذاهب شیعه.شیعه دوازده امامی.اصول دین .خمس وزکات.دجال والاغش.علایم ظهورامام زمان.اقدامات مهدی قایم پس ازرسیدن به قدرت,اداب نمازو...
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:72
فهرست:
« چرا درباره ی خدا به بحث و تحقیق بپردازیم »
گفتار دانشمندان
راهنمایی قرآن
توحید فطری از نظر قرآن و حدیث
انتاژ مکتبهای مقعود و گوناگون فلسفی ، و گسترش مکتب « ماتریالیسم » در میان جوانان و دانش پژوهان گروهی را بر آن داشته است که از خود چنین سؤال کنند.
چرا بشر درباره خدا و مذهب و مسائل ماوراء طبیعت به بحث و تحقیق بپردازد ؟
اصولاً بحث و بررسی پیرامون موجود یا موجوداتی که از قلمرو حس و تجربه بیرون است ، بود و نبود آنها در زندگی بشر تأثیر ندارد ، جز اتلاف وقت ، نتیجه دیگری ندارد.
یک متفکر اجتماعی ، یک فیلسوف بلند فکر ، باید به دنبال موضوعاتی برود که در متن زندگی بشر قرار گیرد ، و مسائلی را مطرح سازد که هر نوع گره گشائی دربارة آنها ، در بهبود وضع زندگی وی تأثیر بسزائی داشته باشد . در صورتی که بحث و بررسی درباره ی مسائل دور از ماده و طبیعت که زندگی بشر به آن بستگی دارد ، حائز اهمیت نیست ، پس چه بهتر از طرح این مسائل بگذریم ، و فکر خود را روی مسائلی متمرکز سازیم که با زندگی ما کاملاً پیوند داشته باشد .
این منطق گروهی از شکاکان مادی ها است که روی عللی خود را از تحمل و رنج بحث و بررسی راحت ساخته اند و گروهی را از بررسی این مسائل بازداشته اند.
در نخستین فصل این کتاب کوشش شده است که به این پرسش ، پاسخ منطقی داده شود و روشن شود که « ایده مذهبی » از تنها در وضع زندگی مادی و معنوی ما تأثیر بسزائی دارد بلکه اعتقاد به جهان ماوراء طبیعت و ایمان به خدا و زندگی پس از مرگ ، سرچشمه یک رشته فضائل اخلاقی و گسترش عدالت اجتماعی و تأمین ثبات و آرامش روانی است که هیچ جامعه ای از آن بی نیاز نیست ، گذشته از این اعتقاد به خدا آفریننده علوم و موجب گسترش دانشهاست ( چنانکه به طور روشن همه را ثابت خواهیم نمود . )
بنابراین روی این آثاری که می توان برای خداشناسی تصور نمود ، باید درباره ی آن به بحث وتحقیق بپردازیم تا در صورت ثبوت و صحت ، از منافع بهره مند گردیم .
اینک بیان علل و عواملی که ماوراء به بحث و کنجکاوی وا دار می کند و برای خاطر همین آثار ارزنده ای که فکر « خداشناسی » در ما بوجود می آرود ، باید رنج بحث و تحقیق را برخود هموار سازیم .
عواملی که ما را به بحث وادار می کند :
1ـ بحث و بررسی مایه آرامش روان است .
تاریخ مدون جهان ، حاکی است که بشر در تمام ادوار زندگی به وجود مبدای برای جهان ، اعتقاد داشته ، و عقیده به وجود مانع ، از عقائد کهن و راسخ او بوده است که هیچ گاه در صحت و استواری آن به خود شک راه نمی داده است ، و همواره گروه مادی که فکر دخالت علم و شعور در پیدایش جهان می باشند ، در میان افراد بشر بسیار نارد و انگشت شمار بوده اند .
در میان این طبیعت بیشمار ، دانشمندان عالیقدری ، و فلاسفه ی گرانمایه ی ، محققان و کاشفان و مخترعان بزرگواری ، که رد پی ریزی تمدن و پدید آوردن علوم و آراء بشری ، سهم بسزائی دارند ، و دانش و بینش فوق العاده ی آنها مورد پذیرش همه مردم جهان میباشد . چنین می گویند : نظامات کاخ آفرینش ، اثر یک اندیشه بزرگ و آفریننده ای توانا ، زیبای طبیعت و رنگ آمیزی حیرت آور و نقش و نگار ظاهر جهان ، اثر نقاش چیده دستی است که از روی علم و دانش بیکران خود ، به جهان ، هستی بخشیده و هر جزئی از اجزاء بیکران ، آن را روی نقشه و اندازه گیری خاصی آفریده است . آنان به این اندازه اکتفا نکرده و می گویند : که آفریدگار جهان بشر را برای هدف و مقصد خاصی آفریده و هدف از آفرینش او را وسیله سفراء و پیامبران مخصوص خود بیان نموده است ، و برای تحصیل این هدف یک رشته تکالیف و وظائفی برای او مقرر نموده و برای افراد فرمانبر پاداشهایی و برای مشرکان کیفرهایی معین کرده است .
از طرف دیگر مشاهده می کنم که در طول تاریخ مردانی پاک و دور از هر نوع آلودگی ، با سوابقی درخشان خود را سفیران و پیامبران الهی معرفی نموده اند ، و در انجام رسالت خود از هر نوع فداکاری و جانبازی دریغ نکرده اند ، تا آنجا که گروهی جان و زندگی خود را در راه اهداف خود ( ارشاد مردم ) از دست داده اند ، و یک چنین فداکاری همه جانبه ، حاکی از اعتقاد راسخ آنان بصدق گفتار خود میباشد .
آیا اتفاق یک چنین جمعیت های مختلف که در میان آنها متفکران بزرگ ، و پی افکنان علوم ، و مردانی صالح و پاک وجود دارد ، کافی نیست که ما را ملزم کنند که در این باره به بحث و تحقیق بپردازیم ، زیرا بعیدات که یک چنین جمعیت بی شمار ، راه خطا بروند و در تشخیص خود اشتباه کنند .
حقیقت این است که چنین رای همگانی از یک جمعیت بی طرف و بی غرض ، ما را به صحت ادعای آنان معتقد می سازد .
زیرا در میان آنان هزاران دانشمند و متخصص در علوم و صنایع وجود دارد ، و اگر بشر عصر فضا نسبت به افکار و نظرات استادان علوم و پایه گذاران دیرینه تمدن ،بدبین و بدگمان باشد ولی هرگز نمیتواند انکار کند که حداقل اتحاد آنان بر این نظر باعث احتمال در مغز و دماغ او می شود .
آیا در این صورت که احتمال می دهیم که برای این جهان خالقی باشد . و بشر را برای هدفی آفریده است و رشته حیات او را پس از مرگ قطع نمیکند و تکالیفی وظایفی متوجه او ساخته است ، و هر فردی را به پاداش و کیفر اعمال خود می رساند ، صحیح است که بشر در همه چیز بیندیشد درباره دین نیندیشد ؟ همه چیز را بشناسد و مبداء و منشاء جهان را نشاسند ؟ و خود را از درد و الم ، شک و تردید برهاند ؟
آیا عقل و خرد اجازه میدهد که ما موضوع خدا و مذهب ـ را که در صورت ثبوت در سرنوشت ما تأثر عظیمی دارد نادیده بگیریم و دنبال آن نرویم ؟ و این ضرر را که برای گروهی مقطوع و برای گروه دیگر محتمل است ، بدست فراموشی بسپاریم ؟
هیچ فردی پیش از تحقیق و بررسی ، نمیتواند ادعاء کند که خداپرستی و موضوع رستاخیز و پاداشها و کیفرها پنداری بیش نیست و اگر در زبان بگوید در دل خلاف آن را پذیرفته است در این صورت وظیفه ما در برابر یک چنین موضوع مهم که محتمل است راست و پای برجا باشد ، جز تحقیق و بررسی بیطرفانه چیزی نیست ؟
و کسی که حاضر نیست درباره ی این مسأله مهم بحث و بررسی کند میتوان نام او را یک انسان عادی نهاد . می گویند اجتناب از هر نوع ضرر ، قطعی و محتمل برای بشر یک امر فطری است و لذا گاهی انسان به گزارش یک کودک ، یک فرد عادی ، تربیت اثر می دهد و به فکر تحقیق و بررسی می افتد چطور این انسان به یک چنین گزارش بزرگ که بر فرض صحت ضرر آن قابل جبران نیست ، به اندازه یک موضوع کوچک اهمیت نمی دهد. اینجاست که دانشمندان عقاید و مذاهب موضوع لزوم خداشناسی (معرفّه الله ) را یک امر مهم تلقی کرده و بررسی آنرا بر اساس برهان «لزوم دفع ضرر محتمل » لازم می دانند . و می گویند برهر فردی لازم و واجب است که در این مسأله به فراخور استعداد فکری خود عفور کند ، و مسأله را از نظر فنی و اثبات قطعی سازد .
عواملی که ما را به بحث و بررسی وادار می کند .
2ـ اعتقاد به خدا آفریننده ی علوم و پدید آورنده های دانشهای بشریت
ایمان به خدای دانا که این جهان را روی نقشه و نظام ، و بر طبق قوانینی و سنن خاصی آفریده است ، تحرک خاصی به حس کنجکاوی و حقیقت جوئی بشر می بخشد . در صورتی که تفکر مادی در آفرینش جهان ، نه تنها از بخشیدن چنین تحرک به انسان ، عاجز و ناتوان است بلکه مرغ اندیشه را از پرواز و پرشی باز می دارد .
ایده خداپرستی جز این نیست که این جهان آفریدگار دانا و توانائی دارد ، که جهان را بر اساس نظام صحیح پدید آورده ، و جهان آفرینش که فعل خداست بر طبق قوانین و نوامیس حساب شده ای آفریده شده است که اگر بطور پی گیر ، آنها را دنبال کنیم ، بر بسیاری از اسرار آن دست می یابیم .
در برابر این فکر ، « ایده ما دیگری » اینست که جهان آفرینش ، مولود تصادف کور قرار است و نیروی خلاقه جهان به اندازه ی یک کودک خردسال ، عقل و هوش ندارد ، و چیزی که مولود یک فاعل غیر عاقل باشد قطعاً در خلقت آن که کوچکترین نقشه و فکر و اندازه گیری وجود نخواهد داشت و اگر فرضاً هم گوشه ناچیزی از آن به صورت منظم و مرتب در آید ، تصادفی بیش نخواهد بود . و یک چنین احتمال ( وجودنظم در اثر تصادف ) آنچنان ضعیف است که هرگز بشر باور نمی کند .
اکنون ما کار نداریم کدام یک از دو نظریه درست است ؟ و کدامیک از دو گروه صحیح فکر می کنند ، ولی آنچه که الان برای ما مطرح است این است که ببینیم کدامیک از این دو فکر ، حس کنجکاوی ما را برای کشف رازها و اسرار طبیعت تحریک مینماید ، فکر اینکه در خلقت جهان ، فکر و عقل دخالت داشته و از روی نقشه و اندازه گیری آفریده شده است ، یا فکر اینکه جهان معلول تصادف بیشمار می باشد . و عقل و فکری در خلقت آن دخالت نداشته و کوچکترین پیش بینی و اندازه گیری در پدید آمدن آن ، بکار نرفته است و اگر هم نظمی در آن پیدا شود از روی تصادف کور و کر است ناگفته پیداست تنها فکر اول است که می تواند به تلاش و تحرک در راه کشف اسرار و قوانین طبیعت ، کمک کند زیرا تا یک فرد کاشف ، در سلسله علل و معالیل و قوانین منظم آفریده شده است ، هرگز رنج تحقیق و مطالعه را برخود هموار نمی سازد ، و این عقیده فقط در سایه ایمان به خدا به وجود می آید و طرز تفکر مادی فاقد این خصیصه است .
لذا برخی از مادیها که عمر خود را در آزمایشگاه ها در راه کشف قوانین و اسرار طبیعت صرف می کنند و هدفی جز کشف قوانین و نوامیس « دلایتخلف » طبیعت ندارند ، در اعمال دل الهی بوده اگر چه در ظاهر به مادیگری تظاهر می نمایند روی این بیان روشن می گردد که چرا انیشتن « مذهب » را عامل پیدایش علوم و فرضیه ها میداند چنانکه می گوید :
من تایید می کنم که مذهب ، قوی ترین و عالی ترین محرک تحقیقات و مطالعات علمی است و فقط آنها که معنی کوشش خارج از حد متعارف و باورنکردنی دانشمندان را ، و مهمتر از همه فداکاری و کوشش طلایه ها و پیش قرا و لان علمی یعنی کار خرد کننده تئوری سازان را می شناسند ، میتوانند نیروی عظیم هیجاناتی را که مصدر این همه ابداعات عجیب و کاشف واقعی فنونهای زندگی است ، دریابند .
آیا چه الزامی و اعتقادی از نظم جهان هستی ، و چه اشتیاق عجیبی «کپلر » و « نیوتن» را نیرو و توان می بخشد که سالها در تنهایی و سکوت محض ، برای توضیح دادن و از پیچیدگی در آوردن نیروی جاذبه و نظم فلکی رنج ، ببرند .
ولی تنها کسی می تواند یک تصور روشن از چیزی که به راهنمایان واقعی بشری الهام داده ، و به آنان نیرو بخشیده است داشته باشد که خود در چنین راهی گام برداشته و سالها عمر خویش را در این راه صرف کرده باشد .
بلی آن چیزی که به فداکاران و جانبازان قرون ، علی رغم شکستها و ناکامیهای ظاهری ، توان میدهد تابار دیگر بپای خیزند و جهان کنند این احساس مذهبی مخصوص این است که یکی از معاصرین گفته است که این عصر ماده پرستی فقط کارگران جِدی و
واقعی علوم آنهایی هستند که دارای احساسات مذهبی عمیق باشند
انتاژ مکتبهای مقعود و گوناگون فلسفی ، و گسترش مکتب « ماتریالیسم » در میان جوانان و دانش پژوهان گروهی را بر آن داشته است که از خود چنین سؤال کنند.
چرا بشر درباره خدا و مذهب و مسائل ماوراء طبیعت به بحث و تحقیق بپردازد ؟
اصولاً بحث و بررسی پیرامون موجود یا موجوداتی که از قلمرو حس و تجربه بیرون است ، بود و نبود آنها در زندگی بشر تأثیر ندارد ، جز اتلاف وقت ، نتیجه دیگری ندارد.
یک متفکر اجتماعی ، یک فیلسوف بلند فکر ، باید به دنبال موضوعاتی برود که در متن زندگی بشر قرار گیرد ، و مسائلی را مطرح سازد که هر نوع گره گشائی دربارة آنها ، در بهبود وضع زندگی وی تأثیر بسزائی داشته باشد . در صورتی که بحث و بررسی درباره ی مسائل دور از ماده و طبیعت که زندگی بشر به آن بستگی دارد ، حائز اهمیت نیست ، پس چه بهتر از طرح این مسائل بگذریم ، و فکر خود را روی مسائلی متمرکز سازیم که با زندگی ما کاملاً پیوند داشته باشد .
این منطق گروهی از شکاکان مادی ها است که روی عللی خود را از تحمل و رنج بحث و بررسی راحت ساخته اند و گروهی را از بررسی این مسائل بازداشته اند.
در نخستین فصل این کتاب کوشش شده است که به این پرسش ، پاسخ منطقی داده شود و روشن شود که « ایده مذهبی » از تنها در وضع زندگی مادی و معنوی ما تأثیر بسزائی دارد بلکه اعتقاد به جهان ماوراء طبیعت و ایمان به خدا و زندگی پس از مرگ ، سرچشمه یک رشته فضائل اخلاقی و گسترش عدالت اجتماعی و تأمین ثبات و آرامش روانی است که هیچ جامعه ای از آن بی نیاز نیست ، گذشته از این اعتقاد به خدا آفریننده علوم و موجب گسترش دانشهاست ( چنانکه به طور روشن همه را ثابت خواهیم نمود . )
بنابراین روی این آثاری که می توان برای خداشناسی تصور نمود ، باید درباره ی آن به بحث وتحقیق بپردازیم تا در صورت ثبوت و صحت ، از منافع بهره مند گردیم .
اینک بیان علل و عواملی که ماوراء به بحث و کنجکاوی وا دار می کند و برای خاطر همین آثار ارزنده ای که فکر « خداشناسی » در ما بوجود می آرود ، باید رنج بحث و تحقیق را برخود هموار سازیم .
عواملی که ما را به بحث وادار می کند :
1ـ بحث و بررسی مایه آرامش روان است .
تاریخ مدون جهان ، حاکی است که بشر در تمام ادوار زندگی به وجود مبدای برای جهان ، اعتقاد داشته ، و عقیده به وجود مانع ، از عقائد کهن و راسخ او بوده است که هیچ گاه در صحت و استواری آن به خود شک راه نمی داده است ، و همواره گروه مادی که فکر دخالت علم و شعور در پیدایش جهان می باشند ، در میان افراد بشر بسیار نارد و انگشت شمار بوده اند .
در میان این طبیعت بیشمار ، دانشمندان عالیقدری ، و فلاسفه ی گرانمایه ی ، محققان و کاشفان و مخترعان بزرگواری ، که رد پی ریزی تمدن و پدید آوردن علوم و آراء بشری ، سهم بسزائی دارند ، و دانش و بینش فوق العاده ی آنها مورد پذیرش همه مردم جهان میباشد . چنین می گویند : نظامات کاخ آفرینش ، اثر یک اندیشه بزرگ و آفریننده ای توانا ، زیبای طبیعت و رنگ آمیزی حیرت آور و نقش و نگار ظاهر جهان ، اثر نقاش چیده دستی است که از روی علم و دانش بیکران خود ، به جهان ، هستی بخشیده و هر جزئی از اجزاء بیکران ، آن را روی نقشه و اندازه گیری خاصی آفریده است . آنان به این اندازه اکتفا نکرده و می گویند : که آفریدگار جهان بشر را برای هدف و مقصد خاصی آفریده و هدف از آفرینش او را وسیله سفراء و پیامبران مخصوص خود بیان نموده است ، و برای تحصیل این هدف یک رشته تکالیف و وظائفی برای او مقرر نموده و برای افراد فرمانبر پاداشهایی و برای مشرکان کیفرهایی معین کرده است .
از طرف دیگر مشاهده می کنم که در طول تاریخ مردانی پاک و دور از هر نوع آلودگی ، با سوابقی درخشان خود را سفیران و پیامبران الهی معرفی نموده اند ، و در انجام رسالت خود از هر نوع فداکاری و جانبازی دریغ نکرده اند ، تا آنجا که گروهی جان و زندگی خود را در راه اهداف خود ( ارشاد مردم ) از دست داده اند ، و یک چنین فداکاری همه جانبه ، حاکی از اعتقاد راسخ آنان بصدق گفتار خود میباشد .
آیا اتفاق یک چنین جمعیت های مختلف که در میان آنها متفکران بزرگ ، و پی افکنان علوم ، و مردانی صالح و پاک وجود دارد ، کافی نیست که ما را ملزم کنند که در این باره به بحث و تحقیق بپردازیم ، زیرا بعیدات که یک چنین جمعیت بی شمار ، راه خطا بروند و در تشخیص خود اشتباه کنند .
حقیقت این است که چنین رای همگانی از یک جمعیت بی طرف و بی غرض ، ما را به صحت ادعای آنان معتقد می سازد .
زیرا در میان آنان هزاران دانشمند و متخصص در علوم و صنایع وجود دارد ، و اگر بشر عصر فضا نسبت به افکار و نظرات استادان علوم و پایه گذاران دیرینه تمدن ،بدبین و بدگمان باشد ولی هرگز نمیتواند انکار کند که حداقل اتحاد آنان بر این نظر باعث احتمال در مغز و دماغ او می شود .
آیا در این صورت که احتمال می دهیم که برای این جهان خالقی باشد . و بشر را برای هدفی آفریده است و رشته حیات او را پس از مرگ قطع نمیکند و تکالیفی وظایفی متوجه او ساخته است ، و هر فردی را به پاداش و کیفر اعمال خود می رساند ، صحیح است که بشر در همه چیز بیندیشد درباره دین نیندیشد ؟ همه چیز را بشناسد و مبداء و منشاء جهان را نشاسند ؟ و خود را از درد و الم ، شک و تردید برهاند ؟
آیا عقل و خرد اجازه میدهد که ما موضوع خدا و مذهب ـ را که در صورت ثبوت در سرنوشت ما تأثر عظیمی دارد نادیده بگیریم و دنبال آن نرویم ؟ و این ضرر را که برای گروهی مقطوع و برای گروه دیگر محتمل است ، بدست فراموشی بسپاریم ؟
هیچ فردی پیش از تحقیق و بررسی ، نمیتواند ادعاء کند که خداپرستی و موضوع رستاخیز و پاداشها و کیفرها پنداری بیش نیست و اگر در زبان بگوید در دل خلاف آن را پذیرفته است در این صورت وظیفه ما در برابر یک چنین موضوع مهم که محتمل است راست و پای برجا باشد ، جز تحقیق و بررسی بیطرفانه چیزی نیست ؟
و کسی که حاضر نیست درباره ی این مسأله مهم بحث و بررسی کند میتوان نام او را یک انسان عادی نهاد . می گویند اجتناب از هر نوع ضرر ، قطعی و محتمل برای بشر یک امر فطری است و لذا گاهی انسان به گزارش یک کودک ، یک فرد عادی ، تربیت اثر می دهد و به فکر تحقیق و بررسی می افتد چطور این انسان به یک چنین گزارش بزرگ که بر فرض صحت ضرر آن قابل جبران نیست ، به اندازه یک موضوع کوچک اهمیت نمی دهد. اینجاست که دانشمندان عقاید و مذاهب موضوع لزوم خداشناسی (معرفّه الله ) را یک امر مهم تلقی کرده و بررسی آنرا بر اساس برهان «لزوم دفع ضرر محتمل » لازم می دانند . و می گویند برهر فردی لازم و واجب است که در این مسأله به فراخور استعداد فکری خود عفور کند ، و مسأله را از نظر فنی و اثبات قطعی سازد .
عواملی که ما را به بحث و بررسی وادار می کند .
2ـ اعتقاد به خدا آفریننده ی علوم و پدید آورنده های دانشهای بشریت
ایمان به خدای دانا که این جهان را روی نقشه و نظام ، و بر طبق قوانینی و سنن خاصی آفریده است ، تحرک خاصی به حس کنجکاوی و حقیقت جوئی بشر می بخشد . در صورتی که تفکر مادی در آفرینش جهان ، نه تنها از بخشیدن چنین تحرک به انسان ، عاجز و ناتوان است بلکه مرغ اندیشه را از پرواز و پرشی باز می دارد .
ایده خداپرستی جز این نیست که این جهان آفریدگار دانا و توانائی دارد ، که جهان را بر اساس نظام صحیح پدید آورده ، و جهان آفرینش که فعل خداست بر طبق قوانین و نوامیس حساب شده ای آفریده شده است که اگر بطور پی گیر ، آنها را دنبال کنیم ، بر بسیاری از اسرار آن دست می یابیم .
در برابر این فکر ، « ایده ما دیگری » اینست که جهان آفرینش ، مولود تصادف کور قرار است و نیروی خلاقه جهان به اندازه ی یک کودک خردسال ، عقل و هوش ندارد ، و چیزی که مولود یک فاعل غیر عاقل باشد قطعاً در خلقت آن که کوچکترین نقشه و فکر و اندازه گیری وجود نخواهد داشت و اگر فرضاً هم گوشه ناچیزی از آن به صورت منظم و مرتب در آید ، تصادفی بیش نخواهد بود . و یک چنین احتمال ( وجودنظم در اثر تصادف ) آنچنان ضعیف است که هرگز بشر باور نمی کند .
اکنون ما کار نداریم کدام یک از دو نظریه درست است ؟ و کدامیک از دو گروه صحیح فکر می کنند ، ولی آنچه که الان برای ما مطرح است این است که ببینیم کدامیک از این دو فکر ، حس کنجکاوی ما را برای کشف رازها و اسرار طبیعت تحریک مینماید ، فکر اینکه در خلقت جهان ، فکر و عقل دخالت داشته و از روی نقشه و اندازه گیری آفریده شده است ، یا فکر اینکه جهان معلول تصادف بیشمار می باشد . و عقل و فکری در خلقت آن دخالت نداشته و کوچکترین پیش بینی و اندازه گیری در پدید آمدن آن ، بکار نرفته است و اگر هم نظمی در آن پیدا شود از روی تصادف کور و کر است ناگفته پیداست تنها فکر اول است که می تواند به تلاش و تحرک در راه کشف اسرار و قوانین طبیعت ، کمک کند زیرا تا یک فرد کاشف ، در سلسله علل و معالیل و قوانین منظم آفریده شده است ، هرگز رنج تحقیق و مطالعه را برخود هموار نمی سازد ، و این عقیده فقط در سایه ایمان به خدا به وجود می آید و طرز تفکر مادی فاقد این خصیصه است .
لذا برخی از مادیها که عمر خود را در آزمایشگاه ها در راه کشف قوانین و اسرار طبیعت صرف می کنند و هدفی جز کشف قوانین و نوامیس « دلایتخلف » طبیعت ندارند ، در اعمال دل الهی بوده اگر چه در ظاهر به مادیگری تظاهر می نمایند روی این بیان روشن می گردد که چرا انیشتن « مذهب » را عامل پیدایش علوم و فرضیه ها میداند چنانکه می گوید :
من تایید می کنم که مذهب ، قوی ترین و عالی ترین محرک تحقیقات و مطالعات علمی است و فقط آنها که معنی کوشش خارج از حد متعارف و باورنکردنی دانشمندان را ، و مهمتر از همه فداکاری و کوشش طلایه ها و پیش قرا و لان علمی یعنی کار خرد کننده تئوری سازان را می شناسند ، میتوانند نیروی عظیم هیجاناتی را که مصدر این همه ابداعات عجیب و کاشف واقعی فنونهای زندگی است ، دریابند .
آیا چه الزامی و اعتقادی از نظم جهان هستی ، و چه اشتیاق عجیبی «کپلر » و « نیوتن» را نیرو و توان می بخشد که سالها در تنهایی و سکوت محض ، برای توضیح دادن و از پیچیدگی در آوردن نیروی جاذبه و نظم فلکی رنج ، ببرند .
ولی تنها کسی می تواند یک تصور روشن از چیزی که به راهنمایان واقعی بشری الهام داده ، و به آنان نیرو بخشیده است داشته باشد که خود در چنین راهی گام برداشته و سالها عمر خویش را در این راه صرف کرده باشد .
بلی آن چیزی که به فداکاران و جانبازان قرون ، علی رغم شکستها و ناکامیهای ظاهری ، توان میدهد تابار دیگر بپای خیزند و جهان کنند این احساس مذهبی مخصوص این است که یکی از معاصرین گفته است که این عصر ماده پرستی فقط کارگران جِدی و
واقعی علوم آنهایی هستند که دارای احساسات مذهبی عمیق باشند
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:7
تعریف خمسموارد خمسمصارف خمس
اصول دین پایههای اعتقادی دین است که به اعتقاد شیعیان نخست باید به آنها ایمان آورد و سپس به فروعی که از آن بر خواستهاست پایبند بود. اصول دین مربوط به اعتقاد است و فروع دین مربوط به عمل. اصول دین از نظر اهل سنت، توحید، نبوت و معاد, و از نظر شیعه عدل و امامت نیز اضافه میگردد پایههای اعتقادی ادیان را شامل میشود؛ و در زبانها، زمانها و اقوام مختلف صور متفاوتی به خود گرفتهاست.
سرفصل مطالب تحقیق اصول دین :
1 ـ توحید
2 ـ عدل
3 ـ نبوت
4 ـ امامت
5 ـ معاد
منابع
تحقیق اصول دین به صورت فایل ورد docx و در 25 صفحه می باشد که برای به هم نریختن متن لطفا دو فونت Bnazanin , Btitre که همراه فایل دانلود شده است را در صورت نداشتن این دو فونت به مجموعه فونتهای خود اضافه وهمچنین از افیس 2010 به بالا برای نمایش بهتر فایل استفاده نمایید.