فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 40 صفحه
مقدمه
آتش خطرناک ترین دشمن جنگل می باشد. یک آتش سوزی محدود نیز همواره خسارات قابل ملاحظه ای را موجب می گردد به طوری که ممکن است حتی تخریب نهایی و کلی از آن ناشی شود. سطح وسیعی از جنگل های به علت ازدیاد جمعیت به مناطق مسکونی، مراتع و زمین های زراعتی تبدیل گردیده است. انسان اولیه به علت نداشتن وسایل لازم جهت توسعه سطح زمین های کشاورزی و مرتع مجبور بود از روش سهل و ساده آتش زدن جنگل استفاده نماید. میزان خسارتی که حریق به جنگل ها وارد می آورد برحسب نوع درختان و محیط متفاوت است. درجه شدت حریق و در نتیجه خسارت وارده در جنگل های سوزنی برگ به مراتب بیشتر از جنگل های پهن برگ می باشد. ولی چون اکثر جنگل های ایران از گونه های پهن برگ تشکیل یافته است، خطر توسعه حریق در آنها به میزان جنگل های سوزنی برگ اروپا و یا جنگل های وسیع سوزنی برگ سایر مناطق دنیاست. حریق و آتش گرفتن جنگل و مرتع، چه عمده و چه غیر عمد صورت گیرد باعث از بین رفتن جنگل ها و مراتع می شود و قبل از آنکه توسعه یابد، باید از ایجاد آن جلوگیری شود.
حریق اصولاً بر اثر مختلف به وجود می آید. گاهی یک جرقه آتش در جنگل خصوصاً درفصلی که برگ درختان خزان کرده یا علوفه یک مرتع که در اواخر تابستان کاملاً خشک شده و سطح زمین را پوشانیده است، به ویژه هنگامی که باد با آن همراه باشد، ممکن است حریق مدهشی پدید آورد و دامنه آن به نقاط دور دست کشد و خسارات هنگفتی متوجه کشور سازد. کبریت، ته سیگار و لقایای آتشی که از یک کوره زغال باقیمانده یا رهگذران و چوپان و خوش نشینان در جنگل فراهم می کنند و براثر بی احتیاطی آن را خاموش نمی کنند، ممکن است رفته رفته برگ های خشک اطراف خود را مشتعل سازد و حریقی دامنه دار را ایجاد کند. بشر در ادوار گذشته، به وسیله بسیار ساده، یعنی با آتش زدن جنگل ها و افروختن شاخ و برگ های خشک، بر وسعت اراضی زراعی می افزوده و هنوز هم این رسم در کشور ما برقرار است و آتش زدن جنگل های مخروبه و تبدیل آنها به زمین های زراعتی را احیای جنگل می دانند، در صورتی که در حقیقت احیای جنگل بهبود و آبادانی جنگل است و آتش زدن جنگل را باید صرفاً تخریب جنگل نامید.
از آنجایی که منابع طبیعی یکی از مهمترین و با ارزشترین سرمایه ملی هر کشوری محسوب شده و نقش آن در حیات اقتصادی و اجتماعی انسانها بسیار مهم است و از اهمیت ویژهای در رابطه با کشاورزی و محیط زیست برخوردار است. لذا حفظ منابعطبیعی با توجه به افزایش جمعیت بیش از پیش ثابت میشود. عوامل چندی موجب تغییرات کمی و کیفی درجنگلها شده که برخی از آنها عبارتند از : انقراض طبیعی بلایای طبیعی همچون آتشسوزی ، سیلاب، تراکم جمعیت، آفات و بیماریهای گیاهی در میان عوامل مخرب ، آتشسوزی یکی از عوامل اصلی تخریب اکوسیستمها شناخته شده است که سالانه خسارت قابل ملاحظهای را وارد میسازد.
بروز اولین آتشسوزیهای طبیعی به حدود 300 میلیون سال پیش در رسوبات زغال سنگ های قهوهای تخمین زده می شود. رعد و برق اولین علت این آتشسوزیها قبل از پیداش انسان بوده است. سالیانه 50000 آتش سوزی بر اثر رعد و برق اتفاق میافتد. بر اساس آمار منتشر شده از سوی سازمان خوار و بار جهانی (فائو) در یک دوره 18 ساله (1998-1980) به طور متوسط در اروپا سالیانه 42100 فقره آتشسوزی صورت گرفته است. میانگین سالیانه حریق در جنگلهای جهان 2 میلیون هکتار تخمین زده شده است. آتش در جنگلهای طبیعی، گذشته از نابودسازی ذخایر ژنتیکی، سیر تکاملی جنگل را در رسیدن به کلیماکس به تأخیر میاندازد و در جنگلهای طبیعی یا دستکاشت علاوه بر تخریب محیطزیست که موجب بروز ناهنجاریهائی در موجودات زنده میشود هزینه سنگین بازسازی را بر جامعه تحمیل میکند.
به طورکلی علل آتشسوزیها را میتوان به دو دسته انسانی و غیرانسانی تقسیمبندی کرد. عوامل انسانی نیز به دو دسته عمدی و غیرعمدی تقسیم میشود که از دلایل عمدی میتوان به فعالیتهای کشاورزی، دامپروری و اختلاف با نهادهای دولتی و از دلایل غیرعمدی میتوان به بیاحتیاتی مردم اشاره کرد. در مطالعهای درباره تأثیر متغیرها بر آتشسوزی بیان نمود که در جنگلهای جلگهای عامل مؤثر در آتشسوزی گرما میباشد. همچنین در جنگلهای جلگهای میانبند، کاهش رطوبت مواد سوختی و در جنگلهای کوهستانی کاهش بارندگی موجب آتشسوزی میگردد. بیان نمود که جادهها از عوامل اصلی در پارسلبندی جنگل هستند لذا با ساخت و طراحی دقیق جادهها و پارسلبندی مناسب میتوان از گسترش آتش از پارسلی به پارسل دیگر جلوگیری کرد. جادهها درجنگل علاوه براهمیتشان در بهرهبرداری و حمل و نقل چوب در تفریح و تفرج و جلوگیری از آتش نقش مهمی دارند. نشان دادند که اهمیت قابل توجهی در یبن اکولوژیستها و جنگل بانان درباره تأثیر آتش روی جمعیتها، جوامع و اکوسیستم ها وجود دارد ولی توجه کمتری درباره عواملی که باعث این اثر شدهاند انجام شده است.
جنگل در سرزمین کهن ایران
در ادبیات سرزمین ما، «سرو کاشمر» شهرت بسیار دارد و مردم معتقد بودند که زرتشت پیامبر آن را با دست خود کاشته است. از جمله در «تاریخ بیهقی» و «معجمالبلدان» از علاقه ایرانیان به سرو کهن کاشمر سخنان بسیاری به میان آمده است. «ابوریحان بیرونی» هر یک از برجهای شمسی را منتسب به درختان معینی دانسته است مثل حمل (فروردین) به معنای هر کشتی که آب نیابد و آنکه تخم ندارد؛ ثور (اردیبهشت) به معنای درختان بلند و میوههای شیرین.
ادامه...
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:29
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه........................................................................................................................ 6
فصل اول : دوزخ...................................................................................................... 7
دوزخ از نظر آیت ا... دستغیب................................................................................... 8
دوزخ در کتاب معاد در قرآن................................................................................... 8
جهنم کمینگاه بزرگ.................................................................................................. 9
آفریده شدن بهشت و جهنم...................................................................................... 9
آتش جهنم................................................................................................................ 10
درهای جهنم............................................................................................................ 12
کوهی به نام سکران................................................................................................ 13
ویل ......................................................................................................................... 13
توصیف بهشت و دوزخ از نظر امام خمینی ........................................................... 14
علی (ع) از آتش دوزخ می ترسد.............................................................................. 14
فصل دوم: صفات جهنمیان..................................................................................... 15
نام ها و صفات جهنمیان.......................................................................................... 16
تهدید شدگان عذاب دوزخ........................................................................................ 16
انواع دوزخیان را بر می شمارند............................................................................. 18
خوردنی ها و آشامیدنی های جهنم......................................................................... 20
لباس های اهل جهنم................................................................................................ 21
فصل سوم : عذابهای جهنم..................................................................................... 23
انواع عذابهای جهنم................................................................................................. 24
عذابهای جسمانی..................................................................................................... 24
عقوبت مسکن............................................................................................... 24جامعه های آتشین....................................................................................... 24خوراک جهنمیان.......................................................................................... 25آشامیدنیهای دوزخ...................................................................................... 25عذابهای روحی........................................................................................................ 25
تحسّر........................................................................................................... 25احساس حقارت و ذلت در برابر مأمورین عذاب و متوکلین دوزخ.............. 26دوزخیان و سرزنش و استهزائی که از رفتار و گفتار بهشتیان می بینند و می شنوند. 26مطرودیت از مقام «ثرب» و ساقط گشتن از چشم و لطف حضرت معبود . 27نتیجه ی بحث........................................................................................................... 28
فهرست منابع........................................................................................................... 29
مقدمه (کتاب معاد در قرآن)
پس از مرگ به کجا می روم؟ آیا دوباره باز می گردم؟ آمدنم بهر چه بود؟ آیا باید در این باره بیندیشیم؟ آن چه واقع امر است انجام خواهد گرفت پس اندیشیدن من در این باره چه سودی دارد؟ تصور مرگ و حوادث بعد از آن ، زندگی انسان را تلخ می سازد چرا در این باره فکر کنم و عیش و نوش را ناقص کنم؟ آری، این قبیل پرسش ها در طول تاریخ مطرح بوده ذهن انسان ها را همواره مشغول ساخته و می سازد و درصدد یافتن پاسخ قانع کننده بوده است. از همن رهگذر دانشمندان و فیلسوفان کوشش کرده اند بدین پرسش ها پاسخ دهند تا وجدان حق جوی خود را قانع سازند و حاصل پژوهشهای خود را در اختیار دیگر انسان ها قرار دهند. پیامبران الهی معاد را باور داشته و اساس دعوت خود را بر آن استوار ساخته اند. زندگی پس از مرگ در ادیان آسمانی یکی از عقاید قطعی به شمار می رود. صدها و هزارها کتاب به زبان های مختلف نگاشته شده است . پیامبر گرامی اسلام و امامان معصوم (ع) در راستای ترویج و تثبیت ایمان به معاد جایگاه بسیار والایی دارند. قرآن مجید بیش از همه ی کناب های آسمانی در این باره تأکید دارد و در آیات فراوانی به جنبه های گوناگون آن اشاره می کند. تدبر در آیات عمیق این کتاب آسمانی با استفاده از رهنمودهای احادیث پیامبران و امامان معصوم (ع) می تواند ما را در شناخت زندگی پس از مرگ که جهان غیب است و درک روشن و کامل آن برای ما و در این جهان غیر ممکن می باشد به مقدار درکمان کمک کند.
احتراق عبارت است از اکسیداسیون سریع مواد، همراه با آزاد شدن سریع انرژی.
یکی از تعاریف اکسیداسیون عبارت است از ترکیب شیمیایی یک ماده با اکسیژن. تعریف دیگر اکسیداسیون چنین است: واکنش شیمیایی که شامل اکسیژن باشد، به طوریکه یک یا تعداد بیشتری از مواد با اکسیژن ترکیب شوند.
فایل ورد 44 ص
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:14
فهرست و توضیحات:
آتش
«هوا
آب:
خاک
سدیم، پتاسیم، فسفر، روی، و سایر عناصر دیگر است. اگر بدن انسان تجزیه شود به این مواد می رسیم. وجود این عناصر موجب کارکرد بسیاری از اندامها است. مثلاً آهن در هوگلوبین (در گویچه های قرمز خون) به کمک روی باعث فعالیتها ی مغزی می شود.
توجه: علم قدیم به خصوص طب ابو علی سینا برای هر یک از عناصر اربعه ( آب، هوا، خاک، آتش) خواص و آثار بخصوصی قائل است و در طب قدیم از آنها استفاده های مفیدی از جمله برای تشخیص بیماریها می شده است.
نکتۀ بعد که لازم به دانستن است اخلاط اربعه( بلغم – سودا- خون- صفرا) یا مزاجهاست و ارتباط آن با عناصر اربعه و غالب شدن یکی بر بقیه حالاتی که در شخص رخ می دهد.
نسبت این عناصر به بدن ما چگونه است؟