تحقیق در مورد پیامبر در نهج البلاغه

تحقیق در مورد پیامبر در نهج البلاغه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:14

 

 

 

 

 

گروه اندیشه و علم: در دومین جلسه از بحثهای «پیامبر در نهج البلاغه»، ویژگی های یاران پیامبر(ص) تشریح شد.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، شعبه خراسان رضوی، حسن جمشیدی، پژوهشگر علوم دینی در ادامه جلسات بررسی موضوعی نهج البلاغه با عنوان «پیامبر در نهج البلاغه» که در دفتر خبر گزاری قرآنی ایران در مشهد برگزار شد، به بررسی فرازی از خطبه 55 حضرت امیر درنهج البلاغه پرداخت.

دراین خطبه آمده است: و لقد کنا مع رسول الله -صلى الله علیه- نقتل آباءنا و أبناءنا و إخواننا و أخوالنا و أعمامنا، لا یزیدنا ذلک إلا إیمانا و تسلیما، و مضیّا على ممض الالم، و جدّا على جهاد العدو، و لقد کان الرجل منا و الآخر من عدونا یتصاولان تصاول الفحلین، یتخالسان أنفسهما أیهما یسقی صاحبه کأس المنون، فمرة لنا من عدونا، و مرة لعدونا منا، فلما رآنا الله صدقا صبرا أنزل بعدونا الکبت، و أنزل علینا النصر، و حتی استقر الاسلام ملقیا جرانه و متبوئا اوطانه. و لعمری لو کنا نأتى ما أتیتم ما قام للدین عمودا و لا اخضر للایمان عودا و أیم الله لتحتلبنها دما، و لتتبعنها ندما...

 جمشیدی، پزوهشگر دینی:

وقتی کسی با نزدیکترین خویشاوندان خود به خاطر اعتقاداتش دچار اختلاف ودرگیری می شود، معمولا دچار آشفتگی می شود، اما حضرت در بیان ویژگی های یاران پیامبر گفت، این درگیری باعث افزایش ایمان و ایجاد آرامش برای آنها می شد

وی در بیان ترجمه این فراز گفت: ما، در میدان کارزار، با رسول خدا بودیم. پدران، پسران، برادران، و عموهای خویش را می‌کشتیم و در خون می‌آلودیم. این خویشاوندکشی، ما را ناخوش نمی‌نمود، بلکه بر ایمانمان می‌افزود که در راه راست پا برجا بودیم. و در سختیها، شکیبا، و در جهاد با دشمن، کوشا. گاه تنی از ما و تنی از سپاه به یکدیگر می‌جَستند و چون دو گاو نر، سر و تنِ هم را می‌خَستند. هر یک می‌خواست جام مرگ را به دیگری بپیماید و از شربت مرگش سیراب نماید. گاه نصرت از آن ما بود و گاه دشمن گوی پیروزی را می‌ربود. چون خداوند ما را آزمود و صدق ما را مشاهدت فرمود دشمن ما را خوار ساخت و رایت پیروزی ما را بر افراخت. چندان که اسلام به هر شهر و دیار رسید و حکومت آن در آفاق پایدار گردید. به جانم سوگند که اگر رفتار ما همانند شما بود نه ستون دین برجا بود و نه درخت ایمان شاداب و خوشنما. سوگند به خدا که از این پس خون خواهید خورد و پشیمانی خواهید برد.

جمشیدی در خصوص موقعیت و فضای این خطبه گفت: وقتی محمد بن ابی بکر والی مصر توسط معاویه کشته می‌شود، ابن عباس والی بصره و مشاور عالی علی بن ابیطالب(ع) جهت تسلیت و همفکری به کوفه می‌رود و زیاد بن ابیه را به عنوان جانشین می‌گمارد. معاویه هم با سو استفاده از زمان، فردی را به عنوان والی بصره از جانب خود می‌فرستد. زیادبن ابیه طی نامه‌ای به عبدالله بن عباس، ورود وی را خبر می‌دهد. و ابن عباس هم ماجرا را با علی(ع) در میان می‌گذارد و ایشان نماینده ای را برای گفتگو با اهالی بصره و ممانعت از گرایش به معاویه به این شهر می‌فرستد.

وی ادامه داد: قبیله‌ی بنی تمیم در آن زمان در دو شهر کوفه و بصره مستقر بودند. ظاهرا بخشی از این قبیله در بصره با نماینده‌ی معاویه کنار آمده بودند. اینک که نماینده‌ی امام علی(ع) به بصره می‌آمد اگر چنانچه کار بدون جنگ پیش نمی رفت، باید قسمت کوفی قبیله وارد درگیری و کشتن اقوام خود در جنگ با قسمت بصری قبیله می شدند. این امر باعث شد بعضی از همراهی با نماینده‌ی امام سرپیچی ‌کنند. لذا حضرت این خطبه را خواند.

وی ادامه داد: حضرت علی(ع) دراین خطبه به بیان ویژگی یاران پیامبر می پردازد و با مقایسه آنان با یاران خود، نتیجه گیری کرد که این تفاوت ها چه مسائلی را بوجود می آورد.

وی خاطر نشان کرد: حضرت دراین خطبه به ماجرای جنگ بدر و احد اشاره می کند که پدران و پسران و برادران و عموها با یکدیگر در جنگ بودند و این خویشاوندی نه تنها باعث تزلزل در آنها نمی شد بلکه فزونی ایمان آنها رابه همراه داشت.

وی ادامه داد: وقتی کسی با نزدیکترین خویشاوندان خود به خاطر اعتقاداتش دچار اختلاف ودرگیری می شود، معمولا دچار آشفتگی می شود، اما حضرت در بیان ویژگی های یاران پیامبر گفت، این درگیری باعث افزایش ایمان و ایجاد آرامش و امنیت برای آنها می شد.

وی شکیبایی بر مشکلات را از دیگر ویژگی های یاران پیامبر برشمرد و اظهار داشت: بطور مثال در جریان جنگ احد، زنی که جنازه شوهر، برادر و فرزند خود را روی اسب انداخته بود، وقتی شنید پیامبر مجروح شده، همه دردها وذمشکلات خود را فراموش کرد و به طرف میدان برگشت.

وی از پایداری و ایستادگی در جهاد به عنوان دیگر ویژگی یاران پیامبر(ص) یاد کرد و گفت: حضرت تاکید می کند که یاران پیامبر در رویارویی با مرگ ازهیچ چیز هراس نداشتند و از شکست ها نمی ترسیدند.

مدیر گروه پژوهشی فلسفه جهاددانشگاهی مشهد ادامه داد: این صفات در یاران پیامبر باعث شد در سختی ها راستی و درستی آنها مشخص شود و پیروزی نصیب آنها شود.

جمشیدی تصریح کرد: حضرت امیر تاکید دارند که چون خدا اصحاب پیامبر را آزمود و راستی آنها رامشاهده کرد، دشمنان را خوار کرد و اسلام استقرار پیدا نمود. و این که آیین پیغمبر، امروز اینچنین بسط پیدا کرده، مدیون یاران پیامبر است.

وی با اشاره به مقایسه حضرت علی(ع) بین یاران خود با اصحاب پیامبر گفت: علی(ع) به نوعی آرزو می کند که ای کاش یاران او هم شبیه یاران رسول الله بودند اما چه سود که اوضاع و احوال عوض شده و ارزش ها، معانی خود را از دست داده اند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد پیامبر در نهج البلاغه


تحقیق در مورد غزوات پیامبر اسلام

تحقیق در مورد غزوات پیامبر اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:21

 

 

 

 

 

شکوه قدرت‏ روزى به پیامبر خبر رسید که یکى از کاروانهاى تجارى قریش از آن‏حدود عبور مى‏کند. پیامبر به قصد حمله به کاروان و تصرف آن از شهربیرون آمد. از طرفى خبر حرکت پیامبر به کاروانیان رسید و آنان نیز به‏طریقى این خبر را به مکّه رساندند و مکّیان را هشدار دادند که اموالشان‏در معرض خطر قرار گرفته است. مکّیان هم که از دادن جان براى حفظ اموالشان دریغ نداشتند چون این خبر را شنیدند، شتابان به سوى مدینه‏حرکت کردند.ریاست این کاروان با ابوسفیان بود. وى از راه اصلى خارج شد و به‏بیراهه زد و از کناره‏هاى ساحل دریاى سرخ به دور از چشم پیامبر و یاران‏مسلحش به حرکت خود ادامه داد و بدین وسیله از حمله مسلمانان به‏کاروان رهایى یافت.کفار قریش با آنکه از نجات کاروان تجارى خود آگاه شدند، همچنان‏به سوى مدینه حرکت مى‏کردند و به خود اجازه نمى‏دادند پیش از سرکوب‏مسلمانان وشکستن ابهّت آنان، به مکّه بازگردند. پیامبر به قصد تصرف کاروان قریش به سوى مکّه حرکت مى‏کردوقریش به قصد سرکوب مسلمانان به طرف مدینه مى‏آمد. درهمین حال‏این دو سپاه در سر چاهى موسوم به "بدر" با یکدیگر روبه‏رو شدند. پیامبر خود را براى جنگ به معناى واقعى، آماده نکرده بود، ولى قصدداشت بر اموال تجارى قریش دست یابد. امّا با این وجود، وى بازگشت‏به مدینه را شکست تلقى مى‏کرد؛ وبراى آنکه مبادا کفّار، با این کار طمع‏نابودى مسلمانان را درسر بپرورانند، به خود اجازه عقب‏نشینى‏وبازگشت نداد. این نخستین میدانى بود که مسلمانان در تاریخ جدید خود، در آن‏دست وپنجه نرم مى‏کردند. این جنگ در سال دوّم هجرى روى داد. شمار نیروى کفار از مرز 950 تن مى‏گذشت درحالى که تعداد مسلمانان‏تنها به 313 تن مى‏رسید. با همه این احوال، مسلمانان با پیروزى تمام‏این نبرد را به پایان رساندند وخسارتهاى فراوانى به دشمن وارد آوردندوبا عنایت خداوند آنها را تار و مار کردند.تاکتیک جنگ در جزیرةالعرب بدین‏گونه بود که نخست دو نفر درمیدانى که هر دو گروه متخاصم نظاره‏گر آن بودند، به نبرد مى‏پرداختند.زمانى که پهلوانان کشته مى‏شدند، یک فرد یا یک جبهه به جبهه دشمن‏هجوم مى‏برد واین‏کار تا آنجا دنبال مى‏شد که‏یکى‏از دو گروه تارومار شود. با این حال پیامبر در جنگ بدر شیوه جدیدى را به اجرا گذارد. وى مثلثهاى جنگى را ترتیب داد که در نوع خود بى‏نضیر بودند. آن‏حضرت دستور داد صفوف مسلمانان به شکل مثلثى بزرگ آرایش‏یابد به شرطى که پشت هر فرد به طرف داخل مثلث، یعنى به طرف دیگرافراد مثلث، وصورت او رو به خارج مثلث یعنى به طرف کفار باشد.خداوند نیز با سپاهیانى از ملائکه، که آنان را براى یارى پیامبرفرستاده بود، آن‏حضرت را یارى داد. سپاه کفار پس از آن که پهلوانانشان به دست نیرومند حضرت على علیه السلام‏از پاى درآمدند، راه گریز در پیش گرفتند و فرار را بر قرار ترجیح دادند. سرانجام این جنگ با هفتاد کشته از سپاه کفار، که اکثر آنان از سران‏ودلاوران بودند، و چهارده شهید از سپاه اسلام، هشت شهید از انصاروشش شهید از مهاجران، پایان یافت(11). توطئه نافرجام‏ این نبرد خونین، باب جنگهاى دیگر را به روى پیامبر که خود بادلیرى ونیرومندى و استقامت آنها را رهبرى مى‏کرد گشود. درحالى که‏این جنگ قریش را درپى انتقام و خونخواهى از کشته‏هایش‏برمى‏انگیخت، مسلمانان را به یارى خداوند مطمئن مى‏کرد و به آنان نیرومى‏بخشید، تا در برابر هر هجومى، از هر نوع که باشد، پایدارى‏واستقامت ورزند.

خرید و دانلود تحقیق در مورد غزوات پیامبر اسلام


تحقیق حسین فرزند علی پسر ابوطالب و فاطمه دختر محمد پیامبر اسلام و امام سوم شیعیان است

 تحقیق حسین فرزند علی پسر ابوطالب و فاطمه دختر محمد پیامبر اسلام و امام سوم شیعیان است

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه101

 

فهرست مطالب ندارد 

حسین فرزند علی پسر ابوطالب و فاطمه دختر محمد پیامبر اسلام و امام سوم شیعیان است. حسین ۳ شعبان ۴ هجری قمری زاده شده و در ۱۰ محرم ۶۱ در کربلا کشته می‌شود.

 

زندگی

 

هنگام زمام‌داری پدرش با او در جنگ‌های جمل و صفین و نهروان همراهی کرد. سال ۵۰ هجری هنگام مرگ برادرش حسن پسر علی، معاویه حدود ۱۰ سال به عنوان خلیفه باقی بود. بر پایه قرارداد صلح با حسن، معاویه نمی‌بایست برای خود جانشینی انتخاب کند[نیاز به ذکر منبع]. ولی معاویه سال ۶۰ هجری مرد و پسرش یزید رابه جانشینی انتخاب کرد. حسین از همان ابتدا بیعت وی را نپذیرفت. یزید نامه‌ای به حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که از حسین برای یزید بیعت بگیرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. حسین که حاضر به بیعت کردن با یزید نبود با خانواده خود از مدینه به مکه رفتند.

 

در این هنگام مردم کوفه که از مرگ معاویه با خبر شده بودند نامه‌های زیادی برای حسین نوشتند و از او خواستند تا به عراق و کوفه بیاید. حسین نیز مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد. ابتدا هزاران نفر از مردم کوفه بامسلم بن عقیل همراه شدند. اما با ورود عبیداللّه پسر زیاد که از طرف یزید به حکومت کوفه گمارده شده بود و مردم کوفه را تهدید کرده بود مسلم را تنها گذاشتند.

 

در نتیجه عبیداللّه، مسلم بن عقیل را دستگیر نموده و به قتل رسانید. حسین با خانواده و یاران خود به طرف کوفه حرکت کرد و در نزدیکی کوفه بود که خبر پیمان شکنی مردم کوفه و قتل مسلم را آوردند. عبیداللّه که بر اوضاع کوفه تسلط پیدا کرده بود حر پسر یزید ریاحی را برای دستگیر کردن حسین و همراهانش فرستاد. و سپس عمر پسر سعد را با سی هزار نفر به کربلا اعزام نمود. این امر موجب شد تا تعداد زیادی از افرادی که با حسین بودند او را رها کنند وتنها حدود ۷۰ تن با او باقی بمانند. عبیداللّه به عمر بن سعد وعده داده بود که اگر حسین را به شهادت برساند او را حاکم ری خواهد کردولی پس از این ماجرا این کار را نکرد.

 

عمر دستور داد حسین و همراهانش را محاصره کنند و آب را بر روی آنان ببندند. سرانجام حسین را روز عاشورا، ۱۰ محرم سال ۶۱ در کربلا شهید کردند.

 

 

 

سوم شعبان سال 4 هجری دومین سبط وریحانه‌ی رسول اکرم (ص) و سومین پیشوا و امام معصوم و پنجمین چهره‌ی درخشان آل عبا حضرت ابا عبدالله الحسین در خانه علی و فاطمه (س) متولد شد و جهان از ولادت آن حضرت روشن و منور گشت.
حضرت امام حسین(ع) در آغوش پیامبر بزرگ اسلام (ص) به مدت 7 سال تربیت یافت و درباره امام حسین(ع) پیامبر مکرر فرموده است: خدایا من حسین را دوست می دارم پس دوست بدار کسی که او را دوست می دارد و در جای دیگر مقام آن حضرت را به قدری بالا برده است که می فرماید:
حسین منی و انا من حسین، حسین از من است و من از حسینم، و پیامبر امام حسین را احیاء کننده شریعت خود و نگه دارنده‌ی قرآن و مکتب خود می داند و این مقام را بدست نیاورد جزء با پاسداری خالصانه‌ی حضرتش از اسلام و قرآن و نثار خون پاک و مقدسش در احیای دین جدش رسول الله (ص)، درود خدا بر او و اهل بیتش باد.
امام حسین (ع) جلوه اوصاف پیامبران است وجود مبارک امام حسین (ع) که در آیینه‌ی قرآن و در عرصه گاه وجود پیامبر اسلام و در صفحه‌ی روشن بصیرت و بینش خود همه پیامبران را با ارزش های وجودی آنان می دید سرا پا عاشق آنان شد و در دنیای باطنش همراه و همراز آنان گشت و از ارزشهای وجود آنان به شدت رنگ گرفت تا جایی که وارث آنان شد.
هنگامی که می گوییم حسین وارث پیامبران است به این معنا نیست که آن حضرت از آن بزرگواران ارث مادی برده است بلکه به این معنا است که آن جلوه‌گاه حقیقت همه‌ی ارزشهای الهی و معنوی آنان را به ارث برده است.
پربارترین و سنگین ترین ارثی که از پیامبران برای پس از خودشان باقی ماند ارزش های الهی و انسانی و فرهنگ ثمر بخش و پاکشان بود که هر انسانی با نشان دادن لیاقت و شایستگی و از طریق حسب و نسب معنوی می توانست از آن بزرگواران ارث ببرد و در میان همه سهم ارث بری امام حسین (ع) به خاطر بستگی روحی به آنان، سهم فوق العاده ای بود.
امام حسین (ع) از حضرت آدم (ع) مقام خلافت، مقام علم همه‌ی اسماء، مقام هدایت و مقام کرامت را به ارث برد و از حضرت نوح مقام تبلیغ و صبر و استقامت و دلسوزی و مهرورزی به بندگان خدا و از حضرت ابراهیم مقام دوستی و دعا و تسلیم و امامت و از حضرت موسی مقام پایداری و مبارزه سخت بر ضد ستمگران و از حضرت عیسی مقام معنوی و باطنی و از پیامبر اسلام همه‌ی ارزش های الهی و از امیر المومنین علی (ع) همه‌ی حقایق را به‌میراث برد و از طریق این ارث بری و همنشینی باطنی به جایی رسید که در زیارت وارث به آن حضرت خطاب می شود.
 « اشهد انک الامام البر التقی الرضی الزکی الهادی المهدی »
گواهی می دهم که تو یقینا پیشوا، نیکوکار، اهل رضایت از حق، و پاک و پاکیزه، هدایت کننده، هدایت شده ای
امام حسین هنگام زمام‌داری پدرش با او در جنگ‌های جمل و صفین و نهروان همراهی کرد. سال ۵۰ هجری هنگام مرگ برادرش حسن پسر علی، معاویه حدود ۱۰ سال به عنوان خلیفه باقی بود. بر پایه قرارداد صلح با حسن، معاویه نمی‌بایست برای خود جانشینی انتخاب کند[نیاز به ذکر منبع]. معاویه در سال ۶۰ هجری مرد و پسرش یزید رابه جانشینی انتخاب کرد. حسین از همان ابتدا بیعت وی را نپذیرفت. یزید نامه‌ای به حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که از حسین برای یزید بیعت بگیرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. حسین که حاضر به بیعت کردن با یزید نبود با خانواده خود از مدینه به مکه رفتند.

 

حج ناتمام

 

در این هنگام مردم کوفه که از مرگ معاویه با خبر شده بودند نامه‌های زیادی برای حسین نوشتند و از او خواستند تا به عراق و کوفه بیاید. حسین نیز مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد. ابتدا هزاران نفر از مردم کوفه بامسلم بن عقیل همراه شدند. اما با ورود عبیداللّه پسر زیاد که از طرف یزید به حکومت کوفه گمارده شده بود و مردم کوفه را تهدید کرده بود مسلم را تنها گذاشتند.

 

در نتیجه عبیداللّه، مسلم بن عقیل را دستگیر نموده و به قتل رسانید. حسین با خانواده و یاران خود به طرف کوفه حرکت کرد و در نزدیکی کوفه بود که خبر پیمان شکنی مردم کوفه و قتل مسلم را آوردند. عبیداللّه که بر اوضاع کوفه تسلط پیدا کرده بود حر پسر یزید ریاحی را برای دستگیر کردن حسین و همراهانش فرستاد. و سپس عمر پسر سعد را با سی هزار نفر به کربلا اعزام نمود. این امر موجب شد تا تعداد زیادی از افرادی که با حسین بودند او را رها کنند وتنها حدود ۷۰ تن با او باقی بمانند. عبیداللّه به عمر بن سعد وعده داده بود که اگر حسین را به شهادت برساند او را حاکم ری خواهد کرد ولی پس از این ماجرا این کار را نکرد.

 

امام حسین در روز دوم محرم سال ۶۱ هجری قمری همراه کاروانش به کربلا رسید و پس از اطلاع از نام آن سرزمین گریه کرد و گفت: «به خدا سوگند، این زمین زمین کربلا است.» سپس گفت: «این خاکی است که جبرئیل از جانب پرودگار برای جدم، رسول خداآورده و گفته است که حسین در آن مدفون می‌شود.»

 

روز نبرد

 

روز عاشورا، حمله‏ای سراسری و شدید از سوی سپاه عمر سعد به اردوگاه‏امام حسین‏ انجام گرفت. این حمله که با تیراندازی عمر سعد به طرف اردوگاه امام‏حسین ‏شروع شد[نیاز به ذکر منبع]، با تیرهای نیروهای سعد ادامه یافت. حسین گفت: این تیرها، پیک‌ها و قاصدهای دشمن به سوی شماست. شمر هم به نیروهای خود دستور داد که حمله ‏گروهی انجام دهید و افراد حسین‏ را بکلی نابود سازید. همه گردان‌های سپاه کوفه در این حمله شرکت داشتند. یاران حسین هم در مقابل این هجوم سعی کردند که از خود دفاع کنند [نیاز به ذکر منبع]و نیمی از یاران‏ امام (غیر از بنی هاشم) در این حمله نخست کشته شدند. عده کشته شدگان این حمله را ۴۱ نفر گفته‏اند. تعدادی از آنان (غیر از ده نفر از غلامان حسین و دودمانش و دو تن ازغلامان علی‏)، عبارت‌اند از:

 

نعیم بن عجلان، عمران بن کعب، حنظله، قاسط، کنانه، عمرو بن مشیعه، ضرغامه، عامربن مسلم، سیف بن مالک، عبدالرحمان درجی، مجمع عائذی، حباب بن حارث، عمرو جندعی، حلاس بن عمرو، سوار بن ابی عمیر، عمار بن ابی سلامه، نعمان بن عمر، زاهر بن‏عمر، جبلة بن علی، مسعود بن حجاج، عبدالله بن عروه، زهیر بن سلیم، عبدالله و عبیدالله ‏پسران زید بصری بررسی‌ زندگی‌ امام‌ حسین‌(ع) (از ولادت‌ تا شهادت‌)

 

اِن‌َّ الحُسین‌َ مِصْباح‌ُ هدی‌ و سَفینَهٔ‌ُ نَجاهٔ‌ِ

 

تاریخ‌ گذشته‌، تومار بازی‌ است‌ در برابر تومار بسته‌ آینده‌. به‌وسیلهٔ‌ این‌ تومار باز،باید بخش‌ بسته‌ را گشود و خطوط‌ حرکت‌ آینده‌ را ترسیم‌ کرد، و از زندگانی‌ گذشتگان‌درس‌هایی‌ فراوان‌ آموخت‌.

 

امام‌ حسین‌(ع) از جهات‌ فضیلت‌ و کمال‌ اخلاقی‌ بر همه‌ کس‌ برتری‌ و رجحان‌داشته‌ است‌. عشق‌ و اراده‌، صبر و فداکاری‌، حسن‌ خلق‌، تواضع‌، ادب‌، بخشش‌، صله‌ رحم‌،راستی‌، درستی‌، عبادت‌، فراست‌ و ذکاوت‌، شجاعت‌ و شهامت‌، آزادی‌ و سعادت‌، فداکاری‌ وگذشت‌، امیدواری‌ و آرزو، شرافت‌ و عشق‌، مرام‌ و مسلک‌، سیاست‌ ملی‌ و مظلومیت‌اجتماعی‌، بر همه‌ کس‌ صراحت‌ دارد که‌ اگر حسین‌(ع) نبود این‌ کلمات‌ معنا نمی‌شد.

 

حسین‌(ع) از جهت‌ امامت‌ و ولایت‌ با پدر و برادرش‌ در یک‌ سطح‌ قرار داشته‌اند وسایر ائمه‌ هدی‌ هم‌ در همان‌ صف‌ بوده‌اند ولی‌ هر یک‌ از آنها در بروز خصال‌ و مکارم‌شخصی‌ یک‌ اهمیت‌ و مزیت‌ خاصی‌ داشته‌اند و از میان‌ همه‌ آنها حسین‌(ع) ویژگی‌خاصی‌ دارد، زیرا او مکتب‌ تربیتی‌ خاصی‌ گشود و در مکتب‌ عملی‌ خود درس‌ فضیلت‌ واخلاق‌ داد و روش‌ اخلاقی‌ او و پرورش‌ تربیتی‌ او چنان‌ بود که‌ پیغمبر(ص) و علی‌(ع) و خلفاو اصحاب‌ همه‌، در اکرام‌ و احترام‌ او تأکید و مبالغه‌ داشتند و حتی‌ معاویه‌ که‌ رقیب‌سرسخت‌ او، پدرش‌ و برادرش‌ بود حضوراً و غیاباً نسبت‌ به‌ حسین‌ نهایت‌ احترام‌ می‌کرد واعتراف‌ به‌ مقام‌ و فضیلت‌ او می‌نمود.

 

مقدمه‌

 

ای‌ گشته‌ فلک‌ منور از رأی‌ حسین ‌افتاده‌ ملک‌ چو سایه‌ در پای‌ حسین‌

 

شد رنگ‌ قمر عارض‌ زیبای‌ حسین ‌طوبی‌ خجل‌ از قامت‌ رعنای‌ حسین‌

 

 

 

ای‌ گشته‌ عیان‌ بنزد اقبال‌ حسین ‌دانسته ‌زقول ‌نبوی ‌حال ‌حسین‌

 

خواهی‌ که‌ خداوند تو را دارد دوست ‌در دل‌ جا ده ‌محبت‌ آل‌ حسین‌

 

 

 

ملل‌ پیشرفتهٔ‌ جهان‌ ملتی‌ هستند که‌ برای‌ آینده‌شان‌ از گذشته‌ سرمشق‌ گیرند ومسیر بزرگان‌، آباء و اجداد و اقوام‌ خود را انتخاب‌ کنند تا به‌ مطلوب‌ خود برسند. ملت‌رستگار آن‌ است‌ که‌ اخبار تاریخی‌ ـ ملی‌ خود را حفظ‌ و در آن‌ سیر کند تا به‌ سرحد کمال‌نائل‌ گردد.

 

جالب‌ترین‌ صفحات‌ اوراق‌ گذشته‌ تاریخ‌، شرح‌ حال‌ رجال‌ و پیشوایان‌ جامعهٔ‌بشری‌ است‌ که‌ برای‌ سعادت‌ خانواده‌ یا ملت‌ خود قیام‌ کرده‌ و گام‌های‌ بلند برداشته‌ و باخطرات‌ خانمان‌ برافکن‌ مبارزه‌ کرده‌اند و در نتیجه‌، نسل‌ آینده‌ و اخلاف‌ آن‌ها از این‌مجاهدت‌ برای‌ پیشرفت‌ و ارتقاء فردی‌ و جمعی‌ استفاده‌ نموده‌اند. بهره‌گیری‌ از سیرهٔ‌بزرگان‌، سنت‌ بشری‌ است‌ که‌ هر قوم‌ و ملتی‌ آداب‌ و عادات‌، حرکات‌ و سکنات‌، کردار وگفتار بزرگان‌ خود را به‌ عمل‌ گذاشته‌ و به‌ صورت‌ شئون‌ ملی‌ و رسوم‌ اجتماعی‌ درآورده‌است‌. پس‌ مجموعهٔ‌ اندیشه‌ و گفتار و کردار بزرگان‌ یک‌ قوم‌ آداب‌ ملیت‌ و شئون‌ قومیت‌آن‌ جامعه‌ را تشکیل‌ می‌دهد.

 

هرکه‌ ناموخت‌ از گذشت‌ روزگارهیچ‌ ناموزد زهیچ‌ آموزگار

 

میلاد سید الشهدا

 

اشعهٔ‌ آفتاب‌ وجود مبارک‌ «با سوابقی‌ که‌ جبرئیل‌ به‌ پیغمبر خدا از مولود او خبرداده‌بود» روز پنج‌ شنبه‌ سوم‌ شعبان‌ سال‌ چهارم‌ هجرت‌ در مدینه‌ از مشرق‌ دامان‌فاطمه‌ زهرا۳ در خانهٔ‌ امیرالمؤمنین‌(ع) پرتو افکن‌ گردید. او دومین‌ ثمرهٔ‌ پیوند فرخندهٔ‌علی‌(ع) و حضرت‌ فاطمه‌۳ بود.

 

حسین‌ بن‌ علی‌(ع) در دوران‌ خود به‌ شجاعت‌ و آزادگی‌ و ایستادگی‌ در برابر ستم‌شهرت‌ داشت‌. میلادش‌ مانند زندگانی‌ و شهادتش‌ شگفت‌انگیز است‌. حضرت‌ در مدت‌زندگی‌ خود در کنار جدش‌ رسول‌ خدا(ص) با آن‌ حضرت‌ مأنوس‌ بوده‌ و حتی‌ وقت‌ نماز از آن‌حضرت‌ جدا نمی‌شد. رسول‌ خدا(ص) سخت‌ به‌ او و برادرش‌ اظهار علاقه‌ کرده‌ و با جملاتی‌که‌ دربارهٔ‌ آنها فرمودند، گوشه‌ای‌ از فضایل‌ آنها را برای‌ اصحاب‌ بازگو کردند. اکنون‌ در آثارحدیثی‌، شمار زیادی‌ فضیلت‌ برای‌ امام‌ حسین‌(ع) نقل‌ شده‌ که‌ بسیاری‌ از آنها نظیرحدیث‌ «الحسن‌ والحسین‌ سیدا شباب‌ أهل‌ الجنهٔ‌» متواتر بوده‌ و یا فراوان‌ نقل‌ شده‌ است‌.

 

بعد از تولد حسین‌(ع)، بی‌درنگ‌ او را که‌ شش‌ ماهه‌ به‌ دنیا آمده‌ بود، به‌ حضورپیغمبر خدا(ص) بردند. به‌ اتفاق‌ تمام‌ مورخان‌ رسول‌ خدا کام‌ کودک‌ را با آب‌ دهان‌ خودبرداشت‌ و زبان‌ در دهان‌ او گذاشت‌ و او را از شیرهٔ‌ جان‌ خود سیراب‌ کرد و فرمود: «حسین‌منی‌ و انا من‌ حسین‌» و آن‌ طور که‌ میل‌ داشت‌ حسین‌ را پرورش‌ داد و تربیت‌ کرد تابزرگ‌شد. ابن‌ اثیر می‌نویسد: در زمان‌ تولد امام‌ حسین‌(ع)، رسول‌ خدا(ص) در گوش‌راست‌ او اذان‌ و در گوش‌ چپش‌ اقامه‌ گفت‌ و اسراری‌ را به‌ گوش‌ او خواند و اماناتی‌ به‌ اوتحویل‌ داد. حسین‌ هم‌ اسرار و امانت‌ جدش‌ را بهتر از هر کس‌ حفظ‌ کرد و به‌ عمل‌گذاشت‌.

 

در مسیر تاریخ‌ سه‌ نفر شش‌ ماهه‌ به‌ دنیا آمدند

 

آنچه‌ از تاریخ‌ به‌ دست‌ می‌آید، سه‌ نفر شش‌ ماهه‌ به‌ دنیا آمده‌اند:

 

یحیی‌ بن‌ زکریا، عیسی‌ بن‌ مریم‌ و حسین‌ بن‌ علی‌ (ع)

 

عالمان‌ طبیعی‌ اروپا از روی‌ موازین‌ علمی‌ تکامل‌ ثابت‌ کرده‌اند که‌ جنین‌ آدمی‌شش‌ ماهه‌ کامل‌ نمی‌شود و زیست‌ نمی‌کند. هر مولود شش‌ ماهه‌ ناقص‌ الخلقه‌ می‌شود؛زیرا مقدار تکامل‌ سلول‌های‌ او به‌ حد زیست‌ نرسیده‌ و می‌گویند هر مولودی‌ باید کمتر از۲۵۰۰ گرم‌ وزن‌ نداشته‌ باشد و حد کمال‌ جنینی‌ او در نه‌ ماهگی‌ است‌ و حال‌ آن‌که‌ حسین‌شش‌ ماهه‌ به‌ دنیا امد و این‌ قول‌ مورد انفاق‌ فریقین‌ است‌ و از نظر صورت‌ وسیرت‌ هم‌زیباترین‌ و کامل‌ترین‌ افراد بشر بود. نه‌ تنها نقصی‌ در او دیده‌ نشد بلکه‌ به‌ کمال‌ جسمانی‌و رشد کامل‌ روحانی‌ خود رسید. قیام‌ عاقلانه‌ و حکیمانه‌ او مثل‌ اعلای‌ کیاست‌ و سیاست‌ونشانهٔ‌ جرئت‌ بود. نباید حساب‌ زندگانی‌ ابی‌ عبدالله را با سایر مردم‌ عادی‌ مقایسه‌ نمود.حسین‌ مرد آسمانی‌ بود و از آب‌ و خاک‌ِ دیگر عجین‌ شده‌ و نشو و نما یافته‌ و سیر فکری‌ اوباعث‌ نجات‌ بشر از نابخردی‌ است‌.

 

ابن‌ شهر آشوب‌ می‌نویسد: پس‌ از تولد حسین‌، فاطمه‌ مریض‌ شد و رسول‌ خدا(ص)دایه‌ خواست‌. حسین‌ از پستان‌ احدی‌ شیر نخورد مگر آن‌ که‌ چهل‌ شبانه‌ روز از انگشت‌وزبان‌ پیغمبر(ص) تغذیه‌ کرد تا بزرگ‌ شد.

 

دوران‌ کودکی‌ سیدالشهدا(ع)

 

امام‌ حسین‌(ع) تا هفت‌ سالگی‌ زیر نظر مقام‌ نبوت‌ و رسالت‌ سایه‌وار حرکت‌می‌کرد و در کنار مهد عصمت‌ و طهارت‌ بود. تا سی‌ وهفت‌ سالگی‌ در حجر ولایت‌ مطلقه‌الهیهٔ‌ پدرش‌ و تا چهل‌ وهشت‌ سالگی‌ در کنار مهر و عاطفهٔ‌ امامت‌ برادرش‌، حضرت‌مجتبی‌ عمر گذرانیده‌ و یازده‌ سال‌ هم‌ دورهٔ‌ امامت‌ و ولایت‌ مطللقه‌ خود او بود. بنابراین‌دوران‌ِ کودکی‌ و جوانی‌، کمال‌ و امامت‌ او در مهبط‌ نزول‌ وحی‌ و مهد عصمت‌ و دامان‌ ولایت‌و ساحل‌ امامت‌ و مکتب‌ ولایت‌ ادامه‌ داشته‌ تا عاشورا که‌ سن‌ او پنجاه‌ وهفت‌ سال‌ سال‌ وهفت‌ ماه‌ بود.

 

در تربیت‌ حسین‌ اسرار شرافت‌، پاکیزگی‌، فضیلت‌، سعادت‌، سیادت‌، شهامت‌،شجاعت‌، استقامت‌ و پافشاری‌ در راه‌ دین‌، عزت‌ و حمیت‌، حفظ‌ ناموس‌ و حقوق‌ دیگران‌،دستگیری‌ از بینوایان‌، احقاق‌ حق‌ مستمندان‌، تسلیم‌ نشدن‌ و زیر بار زور نرفتن‌،طرفداری‌ از حق‌ و حقیقت‌، نهفته‌ است‌.

 

سجایایی‌ که‌ حسین‌ از جد و پدر و مادرش‌ به‌ ارث‌ برد برای‌ احدی‌ امکان‌پذیر نبود.در پرورشگاه‌ محمدی‌ شخصیت‌ حسین‌ عامل‌ مؤثری‌ در احیاء شریعت‌ اسلام‌ بود و مثل‌اعلای‌ درس‌ فضیلت‌ و اخلاق‌ گردید.

 

دوستی‌ حسین‌ برای‌ پیغمبر نه‌ تنها از راه‌ عاطفهٔ‌ فرزندی‌ بود، بلکه‌ برای‌سفارشاتی‌ بود که‌ از زبان‌ وحی‌ گرفته‌ و حسین‌ را سبب‌ِ جاودانگی‌ و استمرار رسالت‌ و نبوت‌خود شناخت‌.

 

حسین‌، احیاگرِ مجد و عظمت‌ اسلام‌ و سبب‌ ابقاء حیات‌ اجتماعی‌ مسلمین‌ برای‌همیشه‌ گردیده‌ و نقش‌ او فراموش‌ شدنی‌ نیست‌.

 

حسین‌ و نسب‌

 

امام‌ حسین‌ از حیث‌ نسب‌ ممتازترین‌ انسان‌ است‌؛ زیرا جدش‌ رسول‌ خدا(ص)،مادرش‌ فاطمه‌ زهرا، پدرش‌ علی‌ مرتضی‌، برادرش‌ حسن‌ مجتبی‌، خواهرش‌ زینب‌ کبری‌و همسرش‌ دختر یزدگرد پادشاه‌ ساسانی‌ است‌ و این‌ نسب‌ برای‌ احدی‌ نیست‌

 

حسین‌ و صورت‌ و سیرت‌

 

خواند میر از شواهد النبوه‌ نقل‌ می‌کند که‌ امام‌ حسین‌(ع) صورتی‌ زیبا و جمالی‌منور داشت‌ که‌ چون‌ در خانه‌ تاریک‌ می‌نشست‌ از سفیدی‌ رخسار مبارکش‌ محیط‌ اطراف‌روشن‌ می‌شد و همه‌ می‌دانستند امام‌ حسین‌(ع) است‌.

 

حسین‌ بن‌ علی‌ شخصاً داری‌ مزایایی‌ بود که‌ دیگران‌ فاقد آن‌ بودند وسرتاسرزندگیش‌ عجیب‌ بود؛ یکی‌ آن‌ که‌ شش‌ ماهه‌ به‌ دنیا آمد و دیگر آن‌ که‌ شهادتش‌بی‌نظیر بود. در قیام‌ خونین‌ او بسیاری‌ از کلمات‌ عملاً ترجمه‌ شد که‌ اگر حسین‌(ع) نبوداین‌ کلمات‌ معنا نمی‌شد: عشق‌ و اراده‌ و صبر و فداکاری‌ از جمله‌ آن‌ موارد است‌. سالارشهیدان‌ در حسن‌ خلق‌، تواضع‌، ادب‌، بخشش‌، صله‌ رحم‌، راستی‌، درستی‌، عبادت‌،فراست‌ و ذکاوت‌، شجاعت‌ و شهامت‌، آزادی‌ و سعادت‌، فداکاری‌ و گذشت‌، امیدواری‌ وآرزو، شرافت‌ و عشق‌، مرام‌ و مسلک‌، صبر وبردباری‌، سیاست‌ ملی‌ و مظلومیت‌ اجتماعی‌دارای‌ نبوغ‌ فکری‌ بود. این‌ کلمات‌ را چنان‌ معنا کرد که‌ تاکنون‌ کسی‌ چنین‌ معنانکرده‌است‌.

 

امام‌ حسین‌(ع) سرباز با شخصیت‌ و فداکار اسلام‌ است‌ که‌ درس‌ آزادی‌ و فداکاری‌و مجد و عظمت‌ را به‌ مسلمین‌ آموخت‌ و در صورت‌ و سیرت‌ بی‌نظیر و ممتاز بود.

 

 

 

دوران‌ کودکی‌ سیدالشهدا(ع)

 

امام‌ حسین‌(ع) تا هفت‌ سالگی‌ زیر نظر مقام‌ نبوت‌ و رسالت‌ سایه‌وار حرکت‌می‌کرد و در کنار مهد عصمت‌ و طهارت‌ بود. تا سی‌ وهفت‌ سالگی‌ در حجر ولایت‌ مطلقه‌الهیهٔ‌ پدرش‌ و تا چهل‌ وهشت‌ سالگی‌ در کنار مهر و عاطفهٔ‌ امامت‌ برادرش‌، حضرت‌مجتبی‌ عمر گذرانیده‌ و یازده‌ سال‌ هم‌ دورهٔ‌ امامت‌ و ولایت‌ مطللقه‌ خود او بود. بنابراین‌دوران‌ِ کودکی‌ و جوانی‌، کمال‌ و امامت‌ او در مهبط‌ نزول‌ وحی‌ و مهد عصمت‌ و دامان‌ ولایت‌و ساحل‌ امامت‌ و مکتب‌ ولایت‌ ادامه‌ داشته‌ تا عاشورا که‌ سن‌ او پنجاه‌ وهفت‌ سال‌ سال‌ وهفت‌ ماه‌ بود.

 

در تربیت‌ حسین‌ اسرار شرافت‌، پاکیزگی‌، فضیلت‌، سعادت‌، سیادت‌، شهامت‌،شجاعت‌، استقامت‌ و پافشاری‌ در راه‌ دین‌، عزت‌ و حمیت‌، حفظ‌ ناموس‌ و حقوق‌ دیگران‌،دستگیری‌ از بینوایان‌، احقاق‌ حق‌ مستمندان‌، تسلیم‌ نشدن‌ و زیر بار زور نرفتن‌،طرفداری‌ از حق‌ و حقیقت‌، نهفته‌ است‌.

 

سجایایی‌ که‌ حسین‌ از جد و پدر و مادرش‌ به‌ ارث‌ برد برای‌ احدی‌ امکان‌پذیر نبود.در پرورشگاه‌ محمدی‌ شخصیت‌ حسین‌ عامل‌ مؤثری‌ در احیاء شریعت‌ اسلام‌ بود و مثل‌اعلای‌ درس‌ فضیلت‌ و اخلاق‌ گردید.

 

دوستی‌ حسین‌ برای‌ پیغمبر نه‌ تنها از راه‌ عاطفهٔ‌ فرزندی‌ بود، بلکه‌ برای‌سفارشاتی‌ بود که‌ از زبان‌ وحی‌ گرفته‌ و حسین‌ را سبب‌ِ جاودانگی‌ و استمرار رسالت‌ و نبوت‌خود شناخت‌.

 

حسین‌، احیاگرِ مجد و عظمت‌ اسلام‌ و سبب‌ ابقاء حیات‌ اجتماعی‌ مسلمین‌ برای‌همیشه‌ گردیده‌ و نقش‌ او فراموش‌ شدنی‌ نیست‌.

 

حسین‌ و نسب‌

 

امام‌ حسین‌ از حیث‌ نسب‌ ممتازترین‌ انسان‌ است‌؛ زیرا جدش‌ رسول‌ خدا(ص)،مادرش‌ فاطمه‌ زهرا، پدرش‌ علی‌ مرتضی‌، برادرش‌ حسن‌ مجتبی‌، خواهرش‌ زینب‌ کبری‌و همسرش‌ دختر یزدگرد پادشاه‌ ساسانی‌ است‌ و این‌ نسب‌ برای‌ احدی‌ نیست‌

 

حسین‌ و صورت‌ و سیرت‌

 

خواند میر از شواهد النبوه‌ نقل‌ می‌کند که‌ امام‌ حسین‌(ع) صورتی‌ زیبا و جمالی‌منور داشت‌ که‌ چون‌ در خانه‌ تاریک‌ می‌نشست‌ از سفیدی‌ رخسار مبارکش‌ محیط‌ اطراف‌روشن‌ می‌شد و همه‌ می‌دانستند امام‌ حسین‌(ع) است‌.

 

حسین‌ بن‌ علی‌ شخصاً داری‌ مزایایی‌ بود که‌ دیگران‌ فاقد آن‌ بودند وسرتاسرزندگیش‌ عجیب‌ بود؛ یکی‌ آن‌ که‌ شش‌ ماهه‌ به‌ دنیا آمد و دیگر آن‌ که‌ شهادتش‌بی‌نظیر بود. در قیام‌ خونین‌ او بسیاری‌ از کلمات‌ عملاً ترجمه‌ شد که‌ اگر حسین‌(ع) نبوداین‌ کلمات‌ معنا نمی‌شد: عشق‌ و اراده‌ و صبر و فداکاری‌ از جمله‌ آن‌ موارد است‌. سالارشهیدان‌ در حسن‌ خلق‌، تواضع‌، ادب‌، بخشش‌، صله‌ رحم‌، راستی‌، درستی‌، عبادت‌،فراست‌ و ذکاوت‌، شجاعت‌ و شهامت‌، آزادی‌ و سعادت‌، فداکاری‌ و گذشت‌، امیدواری‌ وآرزو، شرافت‌ و عشق‌، مرام‌ و مسلک‌، صبر وبردباری‌، سیاست‌ ملی‌ و مظلومیت‌ اجتماعی‌دارای‌ نبوغ‌ فکری‌ بود. این‌ کلمات‌ را چنان‌ معنا کرد که‌ تاکنون‌ کسی‌ چنین‌ معنانکرده‌است‌.

 

امام‌ حسین‌(ع) سرباز با شخصیت‌ و فداکار اسلام‌ است‌ که‌ درس‌ آزادی‌ و فداکاری‌و مجد و عظمت‌ را به‌ مسلمین‌ آموخت‌ و در صورت‌ و سیرت‌ بی‌نظیر و ممتاز بود.

 

حسین‌ بر دوش‌ پیغمبر(ص)

 

شیبانی‌ از عبدا.. بن‌ شداد روایت‌ می‌کند که‌ پدرش‌ گفته‌ در یکی‌ از اوقات‌ نمازهای‌جماعت‌ خدمت‌ پیغمبر بودم‌ ایشان‌ حسن‌ و حسین‌ را بر دوش‌ خود سوار کرده‌ بود و چون‌نزدیک‌ شد، آنها را بر زمین‌ گذاشت‌. آن‌ گاه‌ برای‌ نماز جماعت‌ تکبیر گفت‌. هنگام‌ سجودخیلی‌ طول‌ کشید. من‌ سر خود را بلند کردم‌، دیدم‌ حسین‌ بر پشت‌ پیغمبر(ص) سوار شده‌.من‌ دوباره‌ به‌ سجده‌ رفتم‌. چون‌ نماز تمام‌ شد، بعضی‌ گفتند: یا رسول‌ الله میان‌ دو سجده‌آنقدر طول‌ دادی‌ که‌ ما گمان‌ کردیم‌ امری‌ حادث‌ شده‌ و یا وحی‌ بر تو نازل‌ شده‌، فرمود:هیچ‌ کدام‌ از آنها نبود، فقط‌ پسرم‌ حسین‌ سوارم‌ شده‌ بود و من‌ نخواستم‌ او را پایین‌ آورم‌صبر کردم‌ تا خود فرود آید.

 

ابوسعید خدری‌ روایت‌ کرده‌ که‌ حسین‌ را دیدم‌ دوان‌ دوان‌ نزد پیغمبر آمد. رسول‌خدا نماز می‌خواند و حسین‌ به‌ گردنش‌ آویخت‌ و پیغمبر با دست‌ او را گرفت‌ و تا به‌ رکوع‌رفت‌، او را نگاه‌ داشت‌.

 

بخاری‌ از ابوهریره‌ نقل‌ می‌کند که‌ حسین‌ و حسن‌ نزد پیغمبر(ص) و در دامان‌ مهر وعطوفت‌ او بودند که‌ هوا تاریک‌ شد. پیغمبر(ص) فرمود بروید به‌ حجرهٔ‌ مادرتان‌. گفتندتاریک‌ است‌ ما می‌ترسیم‌. ناگاه‌ نوری‌ ظاهر شد یا برقی‌ زد و فضا را روشن‌ کرد. حسنین‌ به‌خانهٔ‌ مادر رفتند.

 

ابو عمر بن‌ عبدالله قرطبی‌ نقل‌ می‌کند که‌ با چشم‌ خود دیدم‌ پیغمبر(ص) حسین‌ راصدا می‌کرد و او از دامان‌ رسول‌ الله بالا می‌رفت‌. آن‌ گاه‌ دهان‌ حسین‌ را می‌بوسید ومی‌گفت‌: خدایا من‌ حسین‌ را دوست‌ دارم‌ تو نیز او را دوست‌ دار.

 

حسین‌ و فدایی‌ شدن‌ ابراهیم‌

 

در ترجمه‌ المستقصی‌ نقل‌ کرده‌اند که‌ پیغمبر(ص) امام‌ حسین‌ را بر زانوی‌ راست‌ وابراهیم‌ را بر زانوی‌ چپ‌ خود نشانیده‌ بود که‌ جبرئیل‌ نازل‌ شد و گفت‌: خدایت‌ سلام‌می‌رساندو می‌فرماید این‌ دو فرزند را برای‌ تو جمع‌ نخواهد کرد و یکی‌ را از تو باز خواهدگرفت‌، اینک‌ بیندیش‌ و هر کدام‌ را خواهی‌ اختیار کن‌.

 

پیغمبر(ص) بر چهرهٔ‌ حسین‌ و ابراهیم‌ نگریست‌ و فرمود: اگر حسین‌ وفات‌ کند ازمفارقت‌ او دل‌ من‌ و علی‌ و فاطمه‌ هر سه‌ خواهد سوخت‌، ولی‌ اگر ابراهیم‌ وفات‌ یافت‌ اکثردرد و حزن‌ نصیب‌ من‌ خواهد شد و انتقال‌ ابراهیم‌ را قبول‌ نمود و او را فدای‌ حسین‌ کرد وپس‌ از سه‌ روز ابراهیم‌ مریض‌ شد و وفات‌ یافت‌.

 

حسین‌(ع) و لباس‌های‌ مختلف‌

 

لباس‌، معرف‌ فرد و اجتماع‌ است‌ و با لباس‌ می‌توان‌ افراد و قبایل‌ و ملل‌ را از هم‌تشخیص‌ داد. سادگی‌ و بی‌آلایشی‌ لباس‌ نمونهٔ‌ سادگی‌ و بی‌آلایشی‌ روح‌ است‌.

 

در روایتی‌ مجلسی‌ نقل‌ می‌کند که‌ در روز عید حسنین‌ لباس‌ رنگارنگ‌، تن‌ کودکان‌مردم‌ دیدند و از جدشان‌ لباس‌ خواستند، جبرئیل‌ لباس‌ حریر سفید آورد و آن‌ گاه‌ آنان‌لباس‌ رنگین‌ خواستند. طشتی‌ آوردند جبرئیل‌ آب‌ ریخت‌ و لباس‌ حسن‌ سبز و لباس‌حسین‌ سرخ‌ شد در این‌ موقع‌ حسین‌ پنج‌ ساله‌ بود.

 

حسین‌(ع) دارای‌ لباس‌های‌ بهشتی‌ بود؛ یعنی‌ لباس‌ مخصوص‌ پیغمبر ازتافته‌های‌ نرم‌ بود که‌ فاطمه‌۳ تهیه‌ کرده‌ بود و بر او می‌پوشانید و می‌فرمود لباس‌بهشتی‌است‌. نماز گزاردن‌ِ حسین‌ بر پدر و برادر و خواهرش‌

 

طبری‌ در تاریخ‌ کبیر می‌نویسد: چون‌ امیرالمؤمنین‌(ع) از جهان‌ درگذشت‌. حسن‌و حسین‌ و عبدالله بن‌ جعفر عامل‌ غسل‌ و کفن‌ و دفن‌ او شدند و او را در پارچه‌ای‌کفن‌کرده‌، دفن‌ نمودند و بر او نماز خواندند و حسن‌(ع) نُه‌ تکبیر بر جنازهٔ‌ پدر گفت‌.

 

حسین‌(ع) و حج‌ خانه‌ خدا

 

مورد اتفاق‌ مورخان‌ است‌ که‌ حضرت‌ حسین‌(ع) بیست‌ وپنج‌ سفر پیاده‌ از مدینه‌ به‌مکه‌ برای‌ حج‌ رفته‌ است‌؛ یعنی‌ در مدت‌ عمر، که‌ بیشتر سنوات‌ آخر زندگی‌ آن‌ حضرت‌بوده‌، بیست‌ وپنج‌ بار به‌ خانهٔ‌ خدا رفته‌ است‌.

 

حسین‌(ع) و کمک‌ به‌ مستمندان‌ و صفات‌ ممتاز ایشان‌

 

باری‌، حسین‌ بن‌ علی‌(ع) ظروف‌ چوبی‌ و قدح‌ از پوست‌ کدو داشته‌اند که‌ در آن‌ غذامی‌خوردند.

 

آن‌ حضرت‌ دارای‌ این‌ صفات‌ ممتاز بوده‌: مهمان‌ را گرامی‌ می‌داشت‌، سائل‌ رامحروم‌ نمی‌کرد و آنقدر می‌داد که‌ بی‌نیاز می‌شد. صله‌ ارحام‌ می‌نموده‌ و به‌ تمام‌ ارحام‌مقرری‌ می‌داد تا بی‌نیاز گردند. با فقرا مجالست‌ و معاشرت‌ داشت‌ و به‌ درد دل‌ آنهامی‌رسید. پیاده‌ها را سوار می‌کرد. ارباب‌ حوائج‌ را به‌ حاجت‌ خود می‌رسانید. برهنه‌ها رامی‌پوشانید. گرسنه‌ها را سیر می‌کرد. قرض‌ مقروضین‌ را ادا می‌نمود. پشتیبان‌ ضعفا بود.دوست‌ و شفیق‌ ایتام‌ بود. محتاجان‌ را ضمانت‌ و اعانت‌ می‌کرد. هر مالی‌ که‌ برای‌ اومی‌رسید یک‌ جا به‌ سائل‌ می‌داد تا دیگر گدایی‌ نکند.

 

امام‌ حسین‌(ع) به‌ سائلی‌ که‌ از راه‌ دور سراغ‌ خانهٔ‌ کریم‌ آمده‌ بود، از پشت‌ در چهارهزار درهم‌ یا دینار داد و از این‌ که‌ اندک‌ است‌، عذر خواست‌. با این‌ اخلاق‌ و بخشش‌حسین‌(ع) تمام‌ فامیل‌ و اقارب‌ و عشیره‌ و همسایگان‌ و اهل‌ مدینه‌ و قبایل‌ بدوی‌ و ارباب‌حوائج‌ دور دست‌ را فریفتهٔ‌ ملکات‌ اخلاقی‌ خود نمود.

 

در زیر آسمان‌ مردی‌ شجاع‌تر از حسین‌ نبود، زیرا شرایط‌ ابراز شجاعت‌

 

در مواقع‌ ابراز شجاعت‌ِ پیغمبر(ص) و علی‌(ع) چنان‌ نبود که‌ در جنگ‌ حسین‌(ع)موجودبود.

 

حسین‌(ع) و شرافت‌

 

امام‌ حسین‌(ع) فطرتاً شریف‌ بوده‌، زیرا برای‌ نجات‌ ملت‌ اسلام‌ از هلاکت‌،اضمحلال‌ و مرگ‌ همیشگی‌ قیام‌ کرد و با بیان‌ حق‌ و حقیقت‌ معانی‌ شرف‌ و شرافت‌ را درخلال‌ مسافرت‌ خود برای‌ مردم‌ ترجمه‌ کرد و اگر حسین‌(ع) با کردار و گفتار خود شرف‌ رامعنا نکرده‌ بود، بسیاری‌ دیگر از الفاظ‌ واقعاً و در حقیت‌ بدون‌ معنا در ابهام‌ می‌ماندند!

 

حسین‌ بود که‌ شرافت‌ محمد(ص) و آل‌ محمد را روشن‌ کرد و با فداکاری‌ و سعی‌ وعمل‌، خاندانش‌ را در نجات‌ بشر و هدایت‌ و ارشاد جامعه‌ با منطق‌ عملی‌ مبرهن‌ و ثابت‌نمودو خطر بزرگی‌ که‌ داشت‌ مسلمین‌ و اسلام‌ را تهدید به‌ مرگ‌ می‌کرد، به‌ شرافت‌ نفس‌خود برطرف‌ فرمود. اقتدار و عظمت‌ و شرافت‌ را برای‌ پیروان‌ اسلام‌ ثابت‌ کرد ودرخشان‌ترین‌ مظاهر صفات‌ فاضله‌ را که‌ به‌ شرافت‌ ترجمه‌ می‌شود، بر مردم‌ بیان‌ فرمود وملیت‌ اسلام‌ را جاویدان‌ فرمود.

 

بزرگی‌ به‌ مردم‌ و آزادگی‌ است‌نه‌ از مال‌ و جاه‌ و ملک‌ زادگی‌ است‌

 

زخوی‌ نکو مرد یابد شرف‌نه‌ از پرتو و دودمان‌ سلف‌

 

که‌ هر نیک‌ و بد زادهٔ‌ آدمندزخوی‌ نکو با شرف‌ مردمند

 

حسین‌(ع) و صبر و شکیبایی‌

 

صبر وحوصله‌ حسین‌ به‌ قدری‌ بود که‌ جبرئیل‌ دربارهٔ‌ صبر و عطش‌ او گفت‌: آسمان‌از صبرش‌ انگشت‌ حیرت‌ به‌ دندان‌ می‌گزد او آنقدر صبر می‌کند که‌ پوست‌ بدن‌ اطفالش‌ ازتشنگی‌ به‌ هم‌ جمع‌ می‌شود و لب‌ هایش‌ از رطوبت‌ خالی‌ و خشک‌ می‌گردد و باز هم‌ به‌دشمن‌ نفرین‌ نمی‌کند، بلکه‌ آنان‌ را به‌ دعا هدایت‌ می‌فرماید و می‌گوید: خداوندا این‌ قوم‌را هدایت‌ فرما. «صغیرهم‌ یمیته‌ العطش‌ و کبیرهم‌ جلده‌ منکمش‌».

 

مورخان‌ نوشته‌اند: به‌ قدری‌ صبر حسین‌ در مصیبت‌ با اهمیت‌ و با عظمت‌ بود که‌در روی‌ کرهٔ‌ زمین‌ مصیبتی‌ چون‌ مصیبت‌ او رخ‌ نداده‌ و بزرگ‌ترین‌ آثار مصیبت‌ او صبرحسین‌ است‌.

 

حسین‌(ع) و علم‌ و دانش‌

 

امام‌ حسین‌(ع) در دانش‌ وارث‌ مقام‌ نبوت‌ و مکان‌ امانت‌ و ولایت‌ و عصمت‌ وطهارت‌ بوده‌، علوم‌ و دانش‌ را از لسان‌ وحی‌ فرا گرفته‌ و آنچه‌ هم‌ اخذ کرده‌ به‌ مرتبهٔ

خرید و دانلود  تحقیق حسین فرزند علی پسر ابوطالب و فاطمه دختر محمد پیامبر اسلام و امام سوم شیعیان است


مقاله در مورد حزب ستم پیشه (قاسطین)

مقاله در مورد حزب ستم پیشه (قاسطین)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:20

 

  

 فهرست مطالب

 

 

 حضرت امیر (ع) در آغاز حکومتش, معاویه را عزل کرد این کار باعث شد معاویه در مقابل حضرت امیر (ع) جبهه گیرى کند و جنگ صفین را بر علیه حضرت بر پا نماید. بنظر بعضى چون ابن عباس و مغیرة بن شعبه عزل معاویه در آن وقت صلاح نبود. آنها از روى مصلحت جویى مى گفتند:
بگذارید حکومت شما ریشه بگیرد و محکم شود بعد معاویه را عزل کنید.
براى روشن شدن حکمت کار حضرت امیر (ع) باید ابتدا احوالات معاویه را بررسى نماییم تا بفهمیم هم از نظر شرعى و الهى و هم از نظر سیاسى برخورد حضرت امیر (ع) درست بوده است .
پس از فتح مکه توسط پیامبر (ص) در سال هشتم هجرى همه قریش حتى ابوسفیان ـ پدر معاویه ـ اسلام آوردند.
تنها معاویه و یک نفر دیگر از مکه فرار کردند و مدتى در اطراف بودند, معاویه از آنجا چند بیت شعر براى پدرش ابوسفیان فرستاد:
که تو چطور اسلام آوردى در حالیکه جد و دأى و برادر من در جنگ بدر بدست مسلمین کشته شدند.1 بعد که فهمید دیگر جأى در جزیرة العرب نمانده که مردمش اسلام نیاورده باشند, نزد پیامبر (ص) آمد و اظهار اسلام کرد اما حقیقت اسلام او را از واقعه زیر مى فهمیم:
طبرى مى نویسد: معاویه, مغیرة بن شعبه را به حکومت کوفه منصوب داشت. اما پیش از اینکه وى به طرف مرکز حکومت خویش حرکت کند وى را به حضور طلبیده گفت:
من مى خواستم سفارشات فراوان و وصایاى زیادى با تو در میان گذارم که بخاطر بینش و درک زیاد تو از آن خوددارى مى کنم, و عمل آنرا به فهم خودت واگذار مى نمایم! اما هرگز سفارش به یک چیز را فراموش نمى کنم:
((تو در مرحله اول, هرگز نکوهش و بدگویى على را فراموش نکن, و همیشه براى عثمان از خداوند رحمت بخواه, و مغفرت طلب کن. در مرحله دوم, از عیب جویى اصحاب و یاران على و سختگیرى درباره ایشان به هیچ وجه روى گردان مباش, و در مقابل, دوستداران عثمان را بخود نزدیک نما, و بدیشان مهربانى ها کن!)) مغیره گفت:
من امتحان خویش را داده ام, و در این زمینه تجربه ها دارم. قبل از تو براى دیگران ماموریت انجام داده ام, و کسى مرا نکوهش نکرده است! تو نیز امتحان خواهى کرد, حال یا مى پسندى و ستایش مى کنى, یا کار من برایت ناپسند جلوه مى کند, و مرا مذمت خواهى کرد! معاویه پاسخ داد:
نه ان شا الله تو را ستایش خواهم کرد؟!!.
مدأنى در کتاب ((احداث)) مى نویسد: معاویه پس از بدست آوردن خلافت, فرمانى به همه عمال و کارگزاران خویش نگاشت:
هر کس که چیزى در فضل ابو تراب و خاندانش باز گوید!! حرمتى براى خون و مالش نیست یعنى خونش هدر خواهد بود!! در این میان مردم کوفه, دوستداران خاندان علوى بیش از دیگران زجر و بلا کشیدند.
دیگر بار معاویه به کارگزاران خویش در تمام آفاق فرمانى نوشت که:
شهادت هیچیک از شعیان على و خاندانش را نپذیرید.



خرید و دانلود مقاله در مورد حزب ستم پیشه (قاسطین)


تحقیق در مورد زندگینامه پیامبر اسلام

تحقیق در مورد زندگینامه پیامبر اسلام

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه20

 

فهرست مطالب

زندگینامه پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)

مدت رسالت و زمامدارى

تاریخ و سبب رحلت

محل دفن

همسران

فرزندان

 

اصحاب و یاران

زمامداران معاصر

رویدادهاى مهم

نام: محمد بن عبد الله

در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.

کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.

القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ و... .

منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.

تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته‏اند.

عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.

محل تولد: مکه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).

نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در کتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.

مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد زندگینامه پیامبر اسلام