تحقیق در مورد زن از دیدگاه شهید مرتضی مطهری

تحقیق در مورد زن از دیدگاه شهید مرتضی مطهری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:42

 

 

 

 

 

ازنظر مطهری زندگی اجتماعی آدمی برخلاف زندگی اجتماعی حیوانات همواره دستخوش تغییر وتحول است. طبیعت انسان را بالغ و آزاد و خود سرپرست قرار داده است . انسان راه خود را به کمک عقل وعلم وبا قوانین وضعی می پیماید و به همین دلیل است که در مسیر تکامل خود به فساد و انحراف کشیده میشود . به عقیده مطهری این دو استعداد یعنی استعداد انحراف و استعداد تکامل از یکدیگر تفکیک اپذیر نیستند . دو استعداد بالا انسان را به افراط وتفریط می کشانند . او معتقد است که انسان کوشش میکند با نیروی علم و ابتکار، هم خود را با مظاهر ترقی و پیشرفت زمان هماهنگ کند، و هم جلوی انحرافات زمان را بگیرد . امااین روند همواره در مسیر درست خود حرکت نمیکند و انسان دچار بیماری جمود و جهل میگردد . به عقیده مطهری بیماری اول سکون و توقف ،و بیماری دوم سقوط و انحراف را برای زندگی آدمی به ارمغان می آورد .


مطهری میگوید:

جامد از هر چه نو است متنفر است و جز با کهنه خو نمیگیرد ، و جاهل هرپدیده نو ظهوری را به نام مقتضیات زمان ، به نام تجدد وترقی موجه میشمارد . جامد هر تازهای را فساد و انحراف میخواند و جاهل همه را یک جا به حساب تمدن و توسعه علم و دانش میگذارد .

قطعه بالا در شناسایی دیدگاه اجتهادی مطهری دارای اهمیت است ؛ دیدگاهی که خود او از آن به دیدگاه "اعتدالی " یاد میکند . به این ترتیب نگرش مطهری به مسایل زنان ، نه دیدگاه تجددگرایی محض است ونه نگرش سنتی . چنین طرز تلقیای سبب میشود که مطهری مساله زن رادر عصر کنونی نه رهایی زن در معنای لیبرالی ، بلکه درخانواده بداند .ازاین رو مطهری نقطه عطف بحث خود از جنبش زنان را در کشورهای اسلامی ،حقوق طبیعی خانواده معرفی میکند . به این ترتیب مبنای تمامی تعالیم جنسی و جنسیتی مطهری از قبیل حجاب ، میراث، خواستگاری ،ازدواج و... بر اساس این حقوق تفسیر میشود . اما درک این حقوق خود در گروی فهم مفهوم" طبیعت" ویا" فطرت " است . به این ترتیب شناخت مساله زن ، روش مطالعات زنان ، طبیعت و حقوق طبیعی مهمترین بنیانهای شناخت تعالیم جنسی و جنسیتی مطهری هستند .



خرید و دانلود تحقیق در مورد زن از دیدگاه شهید مرتضی مطهری


تحقیق درباره زندگی‌نامه مرتضی مطهری

تحقیق درباره زندگی‌نامه مرتضی مطهری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 6
فهرست مطالب:

مرتضی مطهری

دوران کودکی و نوجوانی

دوران جوانی

 فعالیت‌های علمی-فرهنگی

 تبلیغ برای آوارگان فلسطینی

 مبارزه با التقاط

 ارتباط باامام خمینی و انقلاب

 یادبود

 برخی دیدگاه های او

شهید مرتضی مطهری

مرتضی مطهری (۱۳ بهمن، ۱۲۹۸ فریمان - ۱۱ اردیبهشت، ۱۳۵۸ تهران) مفسر قرآن، فیلسوف، متکلم، عضو هیئت موتلفه اسلامی و از نظریه‌پردازان نظام جمهوری اسلامی ایران بود.

وی قبل از انقلاب ۵۷ عضو انجمن سلطنتی فلسفه و استاد دانشگاه تهران بود.[۲] بعد از انقلاب به ریاست شورای انقلاب منصوب شد. سید روح‌الله خمینی علاقه زیادی به وی داشت، تا بدانجا که بعد از مرگش گفت: «مطهری پاره تن اسلام بود.» در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی از وی با عنوان «معلم شهید» یاد می‌گردد.

دوران کودکی و نوجوانی

مطهری در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در فریمان واقع در ۷۵ کیلومتری شهر مشهد در یک خانواده روحانی چشم به جهان گشود. در کودکی برای فراگیری دروس ابتدایی به مکتبخانه رفت. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد رفت و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی همت گماشت. در سال ۱۳۱۶ برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم شد. این در حالی بود که اندکی پیش از آن آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه، مرد و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهده گرفته بودند.

  دوران جوانی

در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از بروجردی (در فقه و اصول) و امام خمینی(به مدت ۱۲ سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه: الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره گرفت. قبل از نقل مکان بروجردی به قم، مطهری گاهی به بروجرد می‌رفت و از محضر وی استفاده می‌کرد. وی مدتی نیز پای درس و بحث حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان نشست. سید محمد حجت (در اصول) و سید محمد محقق داماد (در فقه) از اساتید دیگر مرتضی مطهری بودند. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشت و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده‌است.



خرید و دانلود تحقیق درباره زندگی‌نامه مرتضی مطهری


دانلود مقاله شهید مطهری

دانلود مقاله شهید مطهری

لینک و پرداخت دانلود * پایین مطلب *

 

فرمت فایل : word ( قابل ویرایش )

 

تعداد صفحه :  8

 

 

 

 

 

مقدمه

شهید مطهری، نور تابنده ای بود که انوار یکتا پرستی را بر جان مخاطبان خود تاباند و زنگار انحراف و التقاط را از دل ها زدود. او تجسم معارف اسلامی، علوم و فنون عقلی و نقلی، اصلاحگر بزرگ جامعه اسلامی و مظهر کامل یک اندیشمند برجسته کشور ایران و جهان اسلام بود.

به حق او یکی از بزرگترین معماران بنای فکری نظام اسلامی به شمار می آید. بی تردید کتاب ها و گفتارهایی که این نظریه پرداز اسلامی به آن ها پرداخته برای جامعه اسلامی، حیاتی و چاره ساز است.



خرید و دانلود دانلود مقاله شهید مطهری


تحقیق در مورد آیت الله مطهری و دکتر شریعتی دو مرد تاثیر گذار در انقلاب ایران

تحقیق در مورد آیت الله مطهری و دکتر شریعتی دو مرد تاثیر گذار در انقلاب ایران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:3

 

 

 

 

 

آیت الله مطهری و دکتر شریعتی دو مرد تاثیر گذار در انقلاب ایران بودند. نه می توان زحمات مطهری را نادیده انگاشت و نه می شود به شریعتی بی اعتنا بود. این دو (در کنار دیگر بزرگان) بار فرهنگی انقلاب را به دوش کشیدند. ذهن ها را آماده کردند و طرحی نو در انداختند. گرچه تاثیر گذاری شریعتی در نسل جوان بیشتر بود و معلم انقلاب لقب گرفت اما نقش مطهری را که از بنیانگذاران حسینیه ارشاد بود نیز نمی توان در آگاهی دادن و تعلیم و تربیت آن نسل انکار کرد. شریعتی با آن بیان جذاب و گیرایش (که مارکسیسیت ها را یکضرب شیعه می کرد!) اسلام را از پستو بیرون کشید و پایه گذار یک حرکت پرخروش مردمی شد. اسلام و مذهب را بی واسطه فهمید. اینگونه شد که توانست با فهم نو از دین و مذهب سیل جوانان را به حسینیه ارشاد سرازیر کند چنانکه در هر درس ۵۰۰۰ نفر پای صحبتش می نشستند. مقصود از این نوشته نه تمجید از شریعتی است و نه تجلیل از مطهری ؛ نه تخریب شریعتی است و نه تنبیه مطهری. تنها شرح و بسط یک درگیری فکری است بین یک عالم اسلامی و یک روشنفکر دینی(1). دعوای یک ملای کور و یک خاموش فکر غربزده نیست. کشمکش فکری است میان یک روحانی علوی و یک متفکر اسلامی. قصد ما بزرگ نمایی و یا تخریب وجهه ی این دو نیست. تحقیق و تحلیلی است بر این دو بزرگوار که شاید " فاعتبروا یا اولی الابصار.... "

حسینیه ارشاد موسسه ای مذهبی فرهنگی بود که در سال ۱۳۴۲ به همت محمد همایون و علی آبادی و ناصر میناچی با همفکری مطهری تاسیس شد. تعیین سیاست عمومی و انتخاب سخنرانان اکثرا به عهده ی مطهری بود (2) سال ۱۳۴۵ مطهری از استاد محمد تقی شریعتی دعوت می کند تا برای سخنرانی به ارشاد بیاید و استاد تا سال ۱۳۴۶ در محل موقت حسینیه به ایراد سخنرانی می پرداخت. در سال ۴۸ که موضوع چاپ نشریات داخلی حسینیه پیش آمد مطهری اولین نشریه حسینیه را در دو جلد به نام "محمد خاتم پیامبران" منتشر کرد. مطهری از شریعتی دعوت می کند تا مقاله ای برای این نشریه بفرستد و در نامه ای به دکتر می نویسد: "برادر عزیز دانشمندم. قلب خود شما گواه است که چقدر به شما ارادت می ورزم..."(3) دکتر شریعتی برای این کتاب دو مقاله فرستاد ۱- هجرت تا وفات ۲- سیمای محمد. و به مطهری اجازه داده بود که هر یک از این مقالات را که می پسندد چاپ کند." مطهری چنان از خواندن زندگی محمد به وجد آمده بود که آنرا سه بار به طور کامل خوانده بود. مطهری هر دو مقاله را چاپ کرد و در نامه ای به پدر شریعتی از او تجلیل و تمجید کرد"(4)

با انتشار این دو مقاله سیل انتقادات و حمله ها از روحانیون سنتی شروع شد. "چرا جلوی اسم محمد "حضرت" و "ص" نگذاشته ؟(5) مطهری در مقابل این حملات ایستاد و از شریعتی دفاع کرد. درباره ی شریعتی گفته بود:" چون رشته او جامعه شناسی است و خوب هم درس خوانده و کاملا بر اعصابش مسلط است در بیان الفاظ معرکه است. چون جوانها از فکلی ها کمتر بحث های دینی شنیده اند و او هم به زبان جوان ها صحبت می کند اینست که بیشتر از ما طالب دارد."(6)

شریعتی از سال ۴۵ با سخنرانی "مخروط جامعه شناسی" همکاری خود را با ارشاد آغاز می کند. تا جایی که به قول خود شریعتی حسینیه با خون و فکر و شخصیتش عجین می شود(7)

رضا داوری در بیان خاطره ای از دیدار با مرحوم مطهری می گوید:" ایشان (مطهری) زبان به ستایش شریعتی گشودند و گفتند: بعضی از مقالات دکتر شریعتی و از جمله زن در چشم و دل محمد را هیچ یک از ما نمی توانستیم بگوییم.

با آمدن شریعتی و استقبال شدید دانشجویان رفته رفته مرحوم مطهری نسبت به شریعتی بدبین می شود. جای تمجید ها, تنقید ها نشست و جای تکریم ها ,تعذیب ها. اطرافیان نیز به این اختلاف دامن می زدند.

پرویز خرسند می گوید: "روزی برای برداشتن وسایل مورد نیاز به حسینیه آمدم. در گوشه ی سالن آقای ... را دیدم که با مرحوم مطهری گفتگو می کرد. از کنارشان که گذشتم اسم شریعتی را شنیدم و اینکه چه کسی باید برود و چه کسی باید بماند. کنجکاو شدم وایستادم. آقای ... به مرحوم مطهری می گفتند: "بین شما و دکتر شریعتی فقط یکی باید اینجا بماند و تصمیم قطعی است. مرحوم مطهری گفتند حالا چه کسی قرار است بماند؟ آقای ... پاسخ داد: چون جوان ها استقبال بیشتری از دکتر شریعتی دارند قرار است ایشان بماند. مرحوم مطهری خیلی ناراحت شد". من تصور کردم که این تصمیم هیئت مدیره است و خود دکتر هم قضیه را می داند. بلافاصله به آپارتمان برگشتم و داستان را برای شریعتی گفتم. متوجه شدم او کاملا بی خبر است. وقتی حرفهایم را شنید با عصبانیت گفت:"این احمقانه ترین کاری بود که می توانستند انجام دهند.این ها نمی فهمند که نه حضور مطهری عرصه را بر من تنگ می کند و نه حضور من مانع کار اوست. او استاد فلسفه وحکمت است و من جامعه شناسی درس می دهم و این هر دو برای جامعه ی جوان ها مفید است"(8)

با روشن شدن افکار شریعتی و تز اسلام منهای روحانیت و انتقاد به مجلسی و خواجه نصیر ,مطهری که زمانی دائما از شریعتی و افکارش و زبانش تعریف می کرد کم کم شروع به موضع گیری در مقابل شریعتی نمود. البته باید گفت که خود مرحوم مطهری به انتقاد از روحانیون اعتقاد داشت اما می گفت این ما هستیم که باید خودمان را نقد کنیم و دخالت کردن غیر روحانیون در مباحث دینی را بر نمی تابید. به همین دلیل مرحوم مطهری جلسه ای را تشکیل داد تا برای سخنرانان ضوابط و معیار هایی در نظر گرفته شود. شاید بیشتر این ضوابط به خاطر این بود که شریعتی از حسینیه کنارگذاشته شود.(9) در این تبصره ها عدم تجاهر به فسق و پایبندی به تقوا و پرهیز از گناهان کبیره گنجانده شده بود. به قول محمد همایون صاحب حسینیه: "پس لطف کنید یک تبصره هم بگذارید که سخنران کچل هم نباید باشد! (اشاره به اینکه همه ی این ضوابط به خاطر حذف شریعتی است) اما چگونه می شد شریعتی را حذف کرد؟ شریعتی ای که شهرت حسینیه مدیون او بود. ناصر میناچی می گوید: "حسینیه ای که در طول چندین سال فعالیتش فقط توانسته بود ۲ جلد کتاب محمد خاتم پیامبران بیرون دهد و جلد دوم با عدم استقبال مردم مواجه شده بود و اگر جلد اول به چاپهای بعدی رسید به خاطر دو مقاله شریعتی بود, چگونه با حذف شریعتی حسینیه می تواند به کار خود و رسیدن به سطح عالی ادامه دهد؟"(10)

با مخالفت همایون و میناچی با طرح حذف دکتر , مرحوم مطهری استعفای خود را تقدیم حسینیه کردند. شریعتی هم که ۷ ماه از ارشاد کنار کشیده بود بار دیگر بازگشت.



خرید و دانلود تحقیق در مورد آیت الله مطهری و دکتر شریعتی دو مرد تاثیر گذار در انقلاب ایران


کتاب آزادی معنوی شهید مطهری

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمه سواء بیئنا و بینکم الا نعبد الا الله و لانشرک به شیئنا و لا یتخذ بعضنا بعضا از بابا من دون الله .
(1)

در مرحله سوم درباره وابستگى این دو نوع آزادى به یکدیگر یعنى درباره اینکه آیا مثلا آزادى معنوى بدون آزادى اجتماعى میسر هست یا نه ، و بالعکس آیا آزادى اجتماعى بدون آزادى معنوى میسر هست یا نه ، و بیشتر در قسمت دوم بحث مى کنیم ، یعنى وابستگى آزادى اجتماعى به آزادى معنوى
کلمه مولا 
در مقدمه سخنم مطلبى را به مناسبت امروز که روز ولادت مولاى متقیان على علیه السلام است و من به همین مناسبت این بحث را انتخاب کردم ، عرض مى کنم از جمله کلماتى که ما زیاد درباره وجود مقدس ایشان استعمال مى کنیم کلمه مولا است : مولاى متقیان ، مولى الموالى و گاهى مولا به طور مطلق ، مولا چنین فرمود به قول مولا چنین این کلمه را اول بار شخص مقدس رسول اکرم درباره على علیه السلام در آن جمله معروف که شیعه و سنى درباره آن اتفاق نظر دارند اطلاق کرد، فرمود: من کنت مولاه فهذا على مولاه (2) آن که من مولاى او هستم ، این على (که من دست او را بلند کرده ام ) مولاى اوست . بگذریم از اینکه در قرآن هم آیه اى هست که این کلمه در آن به کار رفته و در تفسیر آن وارد شده مقصود على علیه السلام است ، آنجا که مى فرماید: فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المومنین (3) ولى این جمله اى که عرض کردم نص ‍ صریح رسول اکرم است .
کلمه مولا یعنى چه ؟ امشب نمى خواهم درباره کلمه مولا زیاد صحبت کنم . همین قدر اجمالا عرض مى کنم که مفهوم اصلى این کلمه قرب و دنو است . در مورد دو چیز که پهلوى یکدیگر و متصل به یکدیگر باشند، کلمه ولا یا ولى یا کلمه مولا به کار برده مى شود و لهذا غالبا در دو معنى متضاد به کار مى رود. مثلا به خداوند اطلاق مولا نسبت به بندگان شده است و بالعکس ، به آقا هم اطلاق شده و به غلام هم گفته مى شود یکى از معانى کلمه مولا که مقصودم همین است ، معتق یعنى آزاد کننده است . به کسى که آزاد مى شود معتق مى گویند. کلمه مولا، هم به معتق اطلاق شده است و هم به معتق یعنى هم به آزادکننده مولا مى گویند، هم به آزاد شده .
اینکه رسول اکرم فرمودند: من کنت مولاه فهذا على مولاه مقصود چیست ؟ مقصود کدامیک از معانى مولا است ؟ من نمى خواهم بگویم که چه معانى از نظر عقیده خودم در اینجا درست است ولى به مناسبت بحثم عرض مى کنم ملاى رومى همین حدیث را در مثنوى آورده و یک ذوقى به خرج داده است و از کلمه مولا یعنى معتق یعنى آزادى بخش را گرفته است . ظاهرا در دفتر ششم مثنوى است . داستان معروفى دارد، داستان قاضى خیانتکار و زن ، که قاضى مى خواهد در صندوق مخفى بشود او را مخفى مى کنند و به دوش حمال مى دهند بعد قاضى به آن حمال التماس مى کند که هر چه مى خواهى به تو مى دهم ، تو برو و معاون مرا خبر کن تا بیاید این صندوق را بخرد معاون او را خبر مى کنند، مى آید صندوق را مى خرد و او را آزاد مى کند بعد ملا از اینجا گریز مى زند، مى گوید: همه ما در صندوق شهوات تن زندانى شهوات تن زندانى هستیم ولى خودمان نمى دانیم احتیاج به آزاد کننده اى داریم که ما را از این صندوق شهوات نفس و بدن نجات بخشد، انبیاء و مرسلین آزادکننده و نجات بخش هستند. سپس مى گوید:

زین سبب پیغمبر با اجتهاد
نام خود وان على مولا نهاد
گفت هر کس را منم مولا و دوست
ابن عم من على مولاى اوست
کیست مولا، آن که آزادت کند
بند رقیت ز پایت بر کند

این واقعا یک حقیقتى است ، یعنى قطع نظر از اینکه معنى جمله من کنت مولاه فهذا على مولاه همین باشد یا نباشد، یعنى پیغمبر که خودش و على را مولا نام نهاد به اعتبار آزادبخشى بود یا نبود، این خود حقیقتى است که هر پیغمبر بر حقى براى آزاد کردن مردم آمده است و خاصیت هر امام بر حقى همین جهت بوده است .
معنى آزادى  
حال ببینیم معنى آزادى چیست . این آزادى و آزادگى که مى گویند یعنى چه ؟ آزادى یکى از لوازم حیات و تکامل است ، یعنى یکى از نیازمندیهاى موجود زنده آزادى است . فرق نمى کند که موجود زنده از نوع گیاه باشد یا از نوع انسان ، هر حال نیازمند به آزادى است . منتها آزادى گیاه متناسب با ساختمان آن است ، آزادى حیوان طور دیگرى است ، انسان به آزادیهاى دیگرى ماوراى آزادیهاى گیاه و حیوان نیاز دارد. هر موجود زنده خاصیتش ‍ این است که رشد مى کند، تکامل ندارند، نیازمند به آزادى هم نیستند. اصلا آزادى براى جمادات مفهوم ندارد. ولى گیاه باید آزاد باشد. موجودات زنده براى رشد و تکامل به سه چیز نیاز دارند:
1. تربیت 2. امنیت 3. آزادى
تربیت عبارت است از یک سلسله عوامل که موجودات زنده براى رشدشان به آنها احتیاج دارند. مثلا یک گیاه براى رشد و نموش به آب و خاک احتیاج دارد به نور و حرارت احتیاج دارند یک حیوان احتیاج به غذا دارد و یک انسان تمام احتیاجات گیاه و حیوان را دارد، بعلاوه یک سلسله احتیاجات انسانى که همه آنها در کلمه تعلیم و تربیت جمع است این عوامل به منزله غذاهایى است که باید به یک موجود زنده برسد تا رشد بکند باور نکنید که یک موجود زنده بتواند بدون غذا رشد بکند قوه غاذیه یکى از لوازم زندگى موجود زنده است .
دومین چیزى که موجود زنده به آن احتیاج دارد امنیت است امنیت یعنى چه ؟ یعنى موجود زنده چیزى را در اختیار دارد، حیات دارد، لوازم و وسایل حیات را هم دارد، باید امنیت داشته باشد تا آنچه را دارد از او نگیرند، یعنى از ناحیه یک دشمن ، از ناحیه یک قوه خارجى ، آنچه دارد از او سلب نشود. انسان هم به تعلیم و تربیت احتیاج دارد و هم به امنیت ، یعنى جان دارد جانش را از او نگیرند، ثروت دارد ثروتش را از او نگیرند، سلامت دارد سلامتش را از او نگیرند، آنچه را دارد از او نگیرند.
سومین چیزى که هر موجود زنده اى به آن احتیاج دارد آزادى است . آزادى یعنى چه ؟ یعنى جلوى راهش را نگیرند پیش رویش مانع ایجاد نکنند. ممکن است یک موجود زنده امنیت داشته باشد، عوامل رشد هم داشته باشد ولى در عین حال موانع جلوى رشدش را بگیرد، مثلا یک درخت وقتى مى خواهد رشد بکند باید جلویش فضاى بازى باشد اگر شما نهالى را در زمین بکارید در حالى که بالاى آن یک سقف بزرگى باشد. ولو این نهال نهال چنار باشد امکان رشد براى آن نیست هر موجود زنده اى که مى خواهد راه رشد و تکامل را طى کند، یکى از احتیاجاتش آزادى است پس آزادى یعنى چه ؟ یعنى نبودن مانع ، انسانهاى آزاد انسانهایى هستند که با موانعى که در جلوى رشد و تکاملشان هست مبارزه مى کنند، انسانهایى هستند که تن به وجود مانع نمى دهند، این هم تعریف مختصرى از آزادى .
اقسام آزادى 
انسان که یک موجود خاصى است و زندگى او زندگى اجتماعى است و علاوه بر این در زندگى فردى خود موجود تکامل یافته اى است و یا گیاه و حیوان بسیار تفاوت دارد، گذشته از آزادیهایى که گیاهان و حیوانات به آنها نیازمندند یک سلسله نیازمندیهاى دیگرى هم دارد که ما آنها را به دو قسم منقسم مى کنیم یک نوع آزادى اجتماعى است . آزادى اجتماعى یعنى چه ؟ یعنى بشر باید در اجتماع از ناحیه سایر افراد اجتماع آزادى داشته باشد، دیگران مانعى در راه رشد و تکامل او نباشند، او را محبوس نکنند، به حالت یک زندانى درنیاورند که جلوى فعالیتش گرفته شود، دیگران او را استثمار نکنند، استخدام نکنند، استعباد نکنند، یعنى تمام قواى فکرى و جسمى او را در جهت منافع خودشان به کار نگیرند، این را مى گویند آزادى اجتماعى خود آزادى اجتماعى است که انسان از ناحیه افراد دیگر آزاد باشد.
یکى از گرفتاریهاى زندگى بشر در طول تاریخ همین بوده است که افرادى نیرومند و قدرتمند از قدرت خودشان سوء استفاده کرده و افراد دیگرى را در خدمت خودشان گرفته اند، آنها را به منزله برده خودشان قرار داده اند و میوه وجود آنان را که باید متعلق به خودشان باشد به نفع خود چیده اند.
مى دانید کلمه استثمار یعنى چه ؟ یعنى چیدن میوه دیگرى . هر کسى وجودش مثل یک درخت پرمیوه است . میوه درخت وجود هر کسى یعنى محصول کار و فکرش ، محصول فعالیتش ، محصول ارزشش باید مال خودش باشد. وقتى که افرادى کارى مى کنند که محصول درخت وجود دیگران را به خودشان تعلق مى دهند و میوه هاى وجود آنها را مى چینند، مى گویند این فرد فرد دیگر را استثمار کرده است یکى از گرفتاریهاى بشر در طول تاریخش همین بوده است که فردى فرد دیگر را، قومى قوم دیگر را استثمار مى کرده به بردگى خود مى کشیده است یا حداقل براى اینکه میدان براى خودش باز باشد میدان را از او مى گرفته است ، او را استثمار نمى کرده ، ولى میدان را از او گرفته است مثلا فرض کنید زمینى بوده است متعلق به دو نفر، هر دو از زمین استفاده مى کرده اند، آن که قویتر و نیرومندتر بوده ، براى اینکه میدان خودش وسیعتر باشد زمین دیگرى را از او مى گرفته و او را از زمین بیرون مى کرده است ، و یا او را هم با زمین در خدمت خود مى گرفته که این اسارت و بردگى نام دارد.



خرید و دانلود کتاب آزادی معنوی شهید مطهری