لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:5
فهرست مطالب
۱ زندگی۲ فعالیتهای سیاسی۳ تبعید به عراق۴ مرگ۵ منابع زندگی
او در آذر ۱۳۰۹، در قم متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسههای باقریه و سنایی به پایان رساند. در سال ۱۳۲۵ به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و در سال ۱۳۳۰ سطح را به پایان رساند و در درس خارج سید روحالله خمینی و سید حسین طباطبائی بروجردی حضور یافت.[۱] مصطفی علاوه بر اجتهاد در فقه و اصول، در علوم معقول و منقول نیز مهارت داشت.
فعالیتهای سیاسی
خمینی همراه مصطفی خمینی
از همان روزهای نخستین فعالیتهای سیاسی خمینی بر ضد حکومت پهلوی، در کنار او به فعالیت سیاسی پرداخت و در پیشبرد حرکت اسلامی نقش بسزایی داشت.[۲] خمینی در روز ۴ آبان ۱۳۴۳ علیه لایحه کاپیتولاسیون و انقلاب سفید، دولت وقت ایران سخنرانی کرد. در ۱۳ آبان همان سال خمینی، شبانه دستگیر و به ترکیه تبعید شد.
طرح زندگی سیاسی امام خمینی (قدس سرهالشریف) به نحوی که معطوف به جهات نظری و عملی مواضع تاریخ ایشان باشد مبتنی بر سه عامل اساسی است:
1ـ معقول یا حکمت اسلامی (عرفان، کلام فلسفه)
2ـ منقول یا علوم شریعت (تفسیر، فقه، حدیث و اخلاق نقلی)
3ـ عمل اجتماعی و سیاسی
در خصوص جهات حکمی تفکر امام باید به همین قدر بسنده کرد که بزرگوار حتی جزئیترین مسائل علمی را همواره با نگرش عمیق و وسیع عرفانی مینگریست و با بیانی محکم که از کلام و فلسفه اسلامی مایه میگرفت امور جزئی و کلی را تبیین میکرد. اصل ولایت فقیه که جوهر تفکر سیاسی امام بود در بدایت و نهایت خود محاط در عرفان بود و به ولایت مطلقة الهی بر انسان و جهان هستی معطوف میگشت؛ ولی در شرح و بسط خود به قلمرو و کلام و فقه وارد میشد و در عمل سیاسی و انقلابی تجلی مییافت.
لذا بیانات عرفانی و تدقیقات ذوقی ایشان که از سنین جوانی (25 سالگی) شکوفایی و کمال خود را اشکار ساخته بود، تا آخر عمر پربرکت آن بزرگوار همچنان منحصر به فرد باقی ماند و کسی را توان همنوایی و حتی تقلید صوری از تبیینهای عرفانی امام نبود.
اهمیت این نکته از آنکه آشکار میشود که امام را حل و اصل همواره در جهت ارجاع مسائل فقه اصغر به فقه اکبر، که عرفان و کلام است، کوشش داشت و همین دقیقه ایشان را از سایر فقهای معاصر و سلف خود ممتاز میکرد، آنها که هرگز جامعیت نظر حضرت امام و وسعت تلقی ایشان از «فقه» را درک نمیکردند و صرفا به ظواهر فقه (فقه اصغر) مشغول بودند و از غور در باطن کلامی و عرفانی آن (فقه اکبر) غافل بوده و یا عجز داشتند، گمان میکردند که مبنای فقهی اصل ولایت فقیه ـ چندان واضح و متقن نیست؛ در حالی که امام در رسالههای آدابالصلوه و اسرارالصلوه خود، حتی تشریح ظاهری وضو را نیز با رجوع به باطن و حقیقت عرفانی آن ممکن میدانست و آنچه را که در بین اهل ظاهر رایج است، کاشف از واقعیت دینی احکام نمیشمرد.
زندگی امام مبین این واقعیت است که سکوت و فریاد، صبر و خشم، نرمی و خشونت، امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبرای او تنها برای رضای خدا بود و لاغیر و با مجاهدت و هدایت حضرت حق تعالی بود که در زندگی سیاسی هفتاد ساله خویش از مواضع اصولی خود هیچگاه عدول نکرد و از هیچکس و هیچ قدرتی نهراسید و گذشت روزها و سالها، حقانیت و درستی نظر آن حکیم را بارها و بارها به اثبات رساند.
از طرف دیگر، مطالعات و تحقیقات و از همه مهمتر مشهدات و تجربیات مستقیم امام از جنبشهای اسلامی سده اخیر در منطقه و خصوصاً ایران و عراق، گنجینة گرانبهایی از خاطرات تلخ و شیرین برای ایشان فراهم کرد که معد تصمیمات حساس تاریخی در عرصه سیاست بود.
آشنایی، تماس و مراوده با بسیاری از مراجع تقلید، علما و روحانیون انقلابی و مبارز و نیز مطالعه و پیگیری سیاستها و برنامههای استعماری رژیم پهلوی، سبب گردید تا از یک سو به نقاط قوت و شعف رهبری سیاسی مردم و بالاخص روحانیت آشنا شود و از سوی دیگر اهداف شوم استکبار و شیوههای مختلف عملکرد آن را در ابعاد وسیع وابستگی رژیم پهلوی به اجمال و تفصیل دریابد. همین عوامل است که به زندگی سیاسی آن رهبر انقلابی امتیاز ویژهای بخشیده و روش و منش وی را منحصر به فرد ساخته است.
آنچه موضوع تحقیق حاضر قرار گرفته تنها وجه اخیر است که به قدر امکانات و اطلاعات موجود و قابل دسترس تنظیم و تدوین گردیده است ولی بحث از وجوه معقول و منقول تفکر سیاسی حضرت امام را به اساتید فن و صاحبنظران واگذار میکنیم.
تدوین زندگینامه سیاسی امام مشکلات زیادی برای ما دارد که اهم آن گذشته از تحویل و تأویل مواضع عملی به اصول و مبانی نظری معقول و منقول اسلامی، اطلاعات بسیار نایاب و اندک پیرامون زندگی سیاسی امام است. منبع اصلی اطلاعات ما در این نوشتار، سخنان و نوشتههای ایشان است؛ زیرا خاطرات منتشر شده نزدیکان، دوستان و شاگردان اما بیشتر مربوط به احوال شخصی، رفتار خانوادگی و جهات معنوی امام میشود تا زندگی سیاسی ایشان.
مشکل دیگر آنکه بررسی زندگی سیاسی امام بدون اشاره به رویدادهای سیاسی مهم آن دوران، صورتی انتزاعی و مبهم خواهد داشت که اهمیت مواضع سیاسی نظری و عملی ایشان را به هیچ روی نشان نخواهد داد، زیرا این مواضع، خود مبین آگاهی سیاسی و حضور فعال امام در متن آن رویدادهاست. به همین دلیل حوادث و جریانات مهم سیاسی این دوران به موازات ادوار زندگی سیاسی امام بنا به ضرورت بررسی شده است.
ر
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 42صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 32
فهرست مطالب:
زندگینامه آیت الله سید مصطفی خمینی
تألیفات
ازدواج
مبارزات و فعالیتهای سیاسی
فداییان اسلام
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
قیام پانزده خرداد
روحالله الموسوی الخمینی
لایحه کاپیتولاسیون
شهادت
زندگینامه آیت الله سید مصطفی خمینی
روز اول آبان سالگرد شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی اولین فرزند حضرت امام خمینی (ره) است
شهید مصطفی خمینی در 21 آذر 1309 ه ش برابر با 21 رجب 1349 ه ق در محله الوندیه شهرستان قم در منزل اجارهای متولد شد. به مناسبت نام پدر بزرگ پدریاش «شهید سیدمصطفی موسوی» او را نیز مصطفی نامیدند. مادر گرامیاش خانم خدیجه ثقفی در انتخاب این اسم برای فرزندش میگوید
«من خیلی دوست داشتم که نامش مصطفی باشد و نمیدانم آقا چه دوست داشتند، ولی من ایشان را راضی کردم و گفتم که چون نام پدرتان مصطفی بوده است، بسیار مناسب است و آقا هم راضی شدند و اسمش را محمد گذاشتیم، لقبش را مصطفی و کنیهاش را ابوالحسن گذاشتیم، ابوالقاسم نگذاشتیم که هر سه مشابه حضرت رسول (ص) نشود.2» سید مصطفی دیرتر از کودکان دیگر زبان باز کرد، بهگونهای که تا چهار سالگی فقط چند کلمه را میتوانست بگوید؛ اما دیری نپایید، او را به مکتبخانهای در نزدیکی منزلشان گذاشتند. این اقدام تأثیر فراوانی در حرف زدن وی بر جای گذاشت و نگرانی اطرافیانش برطرف شد.3
او در دامن مادری با تقوا و پدری دانشمند و در محیطی آکنده از معنویت و عرفان رشد کرد. گرچه در بسیاری از رفتارهای فردی و اجتماعی مانند سایر کودکان بود، ولی گهگاه با رفتار و کردارش که از نبوغ و استعدادی سرشار حکایت میکرد، دیگران را به شگفتی وا میداشت. مصطفی کودکی لاغر اندام ولی شجاع و جسور بود. پس از طی دوران کودکی راهی دبستان شد. تا پنجم ابتدایی در دبستان «باقریه» و «سنایی» قم به تحصیل پرداخت.4 در چهارده سالگی به تحصیل مقدمات علوم و معارف دینی پرداخت. او دارای نبوغ و هوش سرشاری بود و بدین جهت به سرعت از همردیفان خود پیشی گرفت. آیةالله حاج شیخ جعفر سبحانی از اساتید بنام حوزه علمیه قم و یکی از مراجع تقلید درباره نبوغ او چنین میگوید:
«از جمله خصوصیات ایشان در درس، در درجة اول استعداد قویشان بود؛ حافظهای قوی هم داشت. بیشتر اشخاص خوش فهم و خوش فکر، از حافظهای قوی برخوردار نیستند؛ ولی ایشان در عین حال که فهمی خوب و دقتی بسیار داشت، دارای حافظه خوبی هم بود؛ به همین دلیل با اصرار من ؛ ایشان همة الفیة ابن مالک را حفظ کرد و نه تنها حفظ میکرد، بلکه خوب هم میخواند. گاهی که من مطلبی درباره زندگی علما نقل میکردم، ایشان علاقهمند شد که آن بخش از کتاب نخبةالمقال را (کتابی در موضوع تراجم و رجال) که راجع به علما بود، حفظ کند. بعدها که معقول را نزد دیگران میخواندند، قسمتی از اشعار منظومه را هم حفظ کرده بودند و میخواندند. هم عمق فکری و هم ذکاوت داشت و در کنار این دو، دارای حافظهای قوی بود. یکی از مواهبی که ایشان داشت، فکر زایا بود. گاهی در یک مسأله، اگر طرف مقابل هم مثل ایشان حال و حوصله داشت، شاید یک ساعت و نیم بحث میکردند. ایشان میتوانست مسأله را به صورت ممتد با طرف مقابل بحث کند.5» به علت علاقه و استعداد درخشان توانست طی مدت دو سال و چند ماه کتابهای سیوطی، حاشیه ملاعبدالله، معالمالاصول، شمسیه، مطول و بخشی از شرح لمعه را به پایان برساند.
در هفده سالگی، پس از پایان دوره مقدمات حوزه معمم شد خانم فریده مصطفوی، خواهر ایشان در این مورد میگوید: «... به یاد دارم در روزی که ایشان ملبس شد، حضرت امام در یک مجلس مهمانی، عدهای از دوستان را برای ناهار دعوت کردند تا ایشان تشویق شود و با تشریفات خاصی عمامه بر سر ایشان گذاشتند. این برای ما یک خاطره جالبی بود که میدیدیم، او با شادی و خوشحالی زیادی با لباس جدید از مهمانها پذیرایی میکند.»7
دوره سطح حوزه را به مدت پنج سال نزد حضرات آیات: مرتضی حائری یزدی، محمدجواد اصفهانی،شهید محمد صدوقی و سیدمحمدباقر سلطانی فرا گرفت. ضمن اشتغال به فراگیری فقه و اصول، فلسفه را نیز نزد آیةالله سید رضا صدر آغاز کرد و منظومه حکمت سبزواری را نزد وی فرا گرفت و خود نیز به تدریس آنها در مدرسه حجتیه قم پرداخت. پس از آن جهت فراگیری «اسفار» به حوزه درس آیةالله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی و علامه سیدمحمدحسین طباطبایی روی آورد
سید مصطفی در بیست و یک سالگی در درس خارج آیات عظام سیدحسین طباطبایی بروجردی، و سیدمحمد حجت کوهکمری حضور یافت. نزدیک به سیزده سال فقه و اصول را نزد والد گرامیاش فرا گرفت. از محضر درس آیةالله سیدمحمد داماد نیز بهره گرفت.9 در آن زمان مرحوم آیةالله العظمی بروجردی امتحانی را در سطح طلاب شاخص حوزه علمیه قم گذاشته بودند که پس از اعلام نتایج، حاج آقا مصطفی یکی از چهار نفر طلبه ممتازی بود که معرفی شد.
طرح بنر لایه باز PSD
ویژه بهار آزادی- ایام الله دهه فجر
همراه با تصویر امام خمینی(ره)
اندازه: 3*1 افقی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
فهرست مطالب:
زندگی
تبارنامه
دوران کودکی و نوجوانی
شرایط تربیتی
تحصیلات ابتدایی
شرایط سیاسی و اجتماعی
فعالیتهای سیاسی
زندگی
نام پدرش سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود. وی در پنج ماهگی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و عمهاش پرورش یافت.
گرچه سال تولد وی طبق شناسنامه سال ۱۲۷۹ است، اما خود تصریح کردهاست، که تاریخ صحیح آن ۳۰ شهریور ماه ۱۲۸۱ است.[نیازمند منبع] فوت او رسما در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ ثبت شد گرچه وی در شامگاه ۱۳ خرداد درگذشته است.[نیازمند منبع] سن او در آن هنگام ۸۷ سال بود. تشییع جنازه وی با شرکت وسیع ملت ایران و دیگر دوستدارانش از نقاط مختلف جهان صورت گرفت.
فرزندان وی مصطفی، صدیقه، فریده، لطیفه، فهمیه، سعیده، و احمد هستند.اما مهمترین فرزند او از نظر سیاسی احمد است
تبارنامه
جد او یکی از علمای نیشابور ایران به نام «سیدمحمد» بود که به هندوستان رفت و در دهلی یا کشمیر اقامت گزید. عمادالدین باقی نوشتهاست:
ناگفته نگذاریم که چون در میان شیعیان، سنت شجره نویسی برای سادات مرسوم بوده و بدین وسیله سلسله نسب سادات تا رسیدن آنها به یکی از ائمه شیعه کم و بیش ثبت میشدهاست، سیادت حضرت امام از این نظر امتیازی محسوب میشد که راه گمانهزنی و شناخت در شجرهنامه و خاندان ایشان را هموار میکرد. علی همدانی بود که میرسیدعلی همدانی با ۱۷ واسطه از پدر و ۱۶ واسطه از مادر به امام حسین میرسد و این سید حیدر جد اعلای خمینی است... و اما روایتی که بیشتر از همه مشهور شده این است که سلسله نسب روحالله خمینی به میرحامدحسین میرسد. در زمان شاه سلطان حسین صفوی، یکی از علمای نیشابور به نام «سیدمحمد» به هندوستان رفت و در دهلی اقامت گزید. فرزندان وی در مناصب دولتی درآمدند و کم کم اهمیت پیدا کردند... سیداحمد چندی پس از شهادت پدرش دین علیشاه، از کشمیر به عتبات نجف و کربلا عزیمت کرد. شاید این سفر (در حدود سالهای ۱۲۴۰ تا ۲۵۰ هجری قمری) به این منظور بوده که هم از خصومتها در امان باشد و بتواند در آتیه جای خالی پدر را پر کند و هم تعالیم دین را بیاموزد. او به دلیل حافظه نیرومندی که داشته به سرعت به مقامات علمی والایی نائل میشود و از مراجع وقت نجف اجازه اجتهاد دریافت میکند. او در نجف با افراد مهاجر آشنا میشود که یکی از آنها فردی به نام یوسف خان است که اهل روستای «فرفهان» یا «فراهان» از توابع خمین بودهاست.
برادر تنی وی آیتالله پسندیده نیز در خاطراتش حضور نیاکانشان را در هند توصیف کرده است.[۳] جان اسپوزیتو نیز این نظر را تأیید میکند و مینویسد که «پدر پدربزرگ او از خراسان به هندوستان سفر کرد. پس از آن پدربزرگش به ایران و شهر خمین بازگشت. این جهانگردیهای اجدادی باعث شد تا بهگونهای برچسب هندی بودن نیز بر خمینی بخورد.»[۴] برای نمونه «ادوارد ویلت» مینویسد که پدر بزرگ پدری وی سید احمد موسوی هندی زاده روستای کینتور در منطقه بربنکی در ایالت اوتار پرادش هندوستان بود. [۵]