تاریخ ایران

تاریخ ایران

121 ص

پیش سخن

تاریخ در واقع ، علم کشف رویدادهای به وقوع پیوسته در جامعه های گوناگون وشناخت نهادهای متفاوت وساخت یا ساختواره های اجتماعی است . رویدادهای گذشته حیات انسانی به لحاظ موضوعی ، اجتماعی و فرهنگی واقتصادی وسیاسی هستند ، به لحاظ زمانی ، هر واقعیت تاریخی متعلق به دوره ای مشخص و شرایط منبعث از آن است . افزون بر این ها ، هر جامعه ای دارای ویژگی هایی است که ازدگرگونی های درونی ودادوستدها وتعامل وگفت وگوهای برونی ،نشأت گرفته است . از این رو ، جامعه ها ، جماعت ها ، فرهنگ ها، پاره فرهنگ ها و تمدن های متعدد به وجودآمده و هیچ گاه،هیچ یک از آنها کاملاً منزوی و جدا از هم نبوده اند .

تاریخ ایران را می توان ، به لحاظ مکانی ، سرگذشت مردمی دانست که در سرزمینی گسترده – که بعدها «ایران زمین » نامیده شد و پشته یا فلات یا نجد ایران (به مساحت 000/600/2 کیلومتر مربع ) بخشی از آن به شمار می رفته است – زندگی خود را آغاز کرده اند .

ایران زمین یا سکونتگاه ایرانیان از شرق ، تا رودسند و کوه های پامیر و کرانه های سیر دریا ؛ ازغرب، تاجلگه های میان رودان (= بین النهرین ) و آسیای صغیر ؛ از شمال ، تادریای خوارزم وبلندی های قفقاز و رود کورا؛ و ازجنوب ، تا آن سوی خلیج فارس و دریای عمان ، ادامه داشته است .از این سرزیمن وسیع ، اکنون ، تنها 000/648/1 کیلومتر مربع باقی مانده که مساحت کشور ایران است .

این سرزمین طی قرون واعصار ، دگرگونی های طبیعی وجغرافیایی بسیاری یافته است . امابه لحاظ زمانی ، از دیرباز ، تاریخ ایران به هفت دوره تقسیم شده است که در هر دوره سلسله هایی بربخش هایی از آن فرمانروایی کرده اند . این هفت دوره عبارت است از :1)دوره پیشاز تاریخ ، از آغاز زندگی انسان در این سرزمین پهناور تا تشکیل منسجم ترین پادشاهی ایران (=مادها)؛ 2)دوره باستان ، از پادشاهی مادها تا چیرگی اعراب بر ایران و پذیرش اسلام در میان ایرانیان (عصر مادها و هخامنشیان ، سلطه اسکندر و سلوکیان ، عصر اشکانیان (=پارت ها)، عصر ساسانیان )؛ 3) دوره اسلامی ، از فتح ایران تا پایان خلافت عباسیان در بغداد (دوره خلفای راشدین وبنی امیه ونهضت هاوحکومت های ایرانی و امیران منطقه ای وسلطنت ترکان غزنوی وسلجوقی و خوارزمشاهی ؛ 4) تاریخ میانه ، از حمله مغول تا استقرار سلسله صفوی (ایلخانان و حکومت های منطقه ای ملوک الطوایف ، تیموریان ، آق قویونلو و قراقویونلو ) ؛ 5) تاریخ جدید ، از آغاز عصر صفویان تا حمله افغان ها و نیز دوره افشاریه و زندیه ؛ 6) تاریخ معاصر ، از تشکیل سلسله قاجاریه تا انقلاب مشروطیت و نیز کودتای 1299 ش و مقدمات تشکیل سلطنت پهلوی ؛ و 7) تاریخ کنونی ایران ، از وقوع کودتای سیاه وتمهیدات برای سلطنت جدید و دوره پادشاهی سردار سپه ومحمدرضا شاه تا وقوع انقلاب اسلامی ملت ایران .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول

خاستگاه نخستین

با رویش گیاهان ودرختان درمحدودهای که بعدها «ایران زمین »نامیده شد ، «حیات » و زندگی جانوران از دوران سوم زمین شناسی آغاز گردید . در دوران چهارم ، جانورانی انسان نما پیدا شدند ونخستین نشانه های زندگی انسان کنونی – اگر متعلق به دوران چهارم یخ بندان ، شناخته شود – از000/75 سال قبل از میلاد (دوره کهن سنگی یا حجر قدیم ) آغاز شده و باعبور از عهد انتقالی 000/10 سال قبل از میلاد (میانه سنگی یا حجز وسطی) و دوره تازه تر 5000 سال قبل ازمیلاد ،(نوسنگی یا عصر باران یا حجرجدید ) به عصر فلزات رسیده و با گذر از دروه مس (5000 ق.م) ومفرغ (4500 ق .م) و آهن (1450 ق . م) اندک اندک به مرز عصر تاریخی نزدیک شده است .

در روند این دوران طولانی ، انسان های ساکن دراین سرزمین گسترده ، زندگی خود را باخوردن میوه و ریشه درخت وگوشت خام وبرخی از حشرات آغاز کرده و پس ازشناخت رمز شکار حیوانات وآتش ، به پخن غذا پرداخته به مرور ، به تولید انواع خوراک وپوشاک ،وسکونتگاه های نخستین دست یافته اند .

انسان های آن روزگار به تدریج از زندگی در شکاف کوه ها و غارها و پناهگاه های طبیعی دردشت و درختستان ها دست کشیده و به دوره جدید قدم نهاده و پس از اختراع خشت وآجر ، خانه های کوچک ساخته اند.

 

فرهنگ ها(و تمدن ها ) ی کهن

از پنج هزار سال قبل از میلاد ، زندگی غارنشینی و دشت نشینی متحول شد و در پی آن ، فرهنگ ها (=تمدن ها) و پاره فرهنگ های گوناگونی پدیدآمد . در پهنه جغرافیایی دشت ها و بیابان های وسیع و کوه های مرتفع سبب    می شد که مراودات وروابط میان آنها ، به سختی صورت گیرد . با این همه ، آثار متقابل فرهنگی ونوعی هماهنگی وهم سانی نیز در روابط آنها مشاهده شده است . باستان شناسان درباره «ایران زمین» و ایران امروز ، به لحاظ منطقه بندی های باستان شناختی، اظهارنظرهایی کرده اند. و اندنبرگ منطقه های باستان شناسی ایران را بدین گونه متمایز کرده است :1)گیلان ومازندران ؛ 2)گرگان و استرآباد ؛3)خراسان و سیستان ؛4)بلوچستان و کرمان ؛5)لرستان ؛ 6)فارس ؛7)خوزستان ؛8)لرستان ؛9)کردستان؛10)آذربایجان؛و11)عراق عجم (واندنبرگ ؛ 1348،ص8).

دکتر ملک شهمیرزادی ، باستان شناس ایرانی و متخصص دوره پیش از تاریخ ایران ، منطقه های مزبور را به شرح زیر تقسیم کرده است :1)منطقه جنوب غرب و شمال جنوب غرب ؛2)منطقه کرمانشاه وغرب ؛3)منطقه آذربایجان وشمال غرب ؛4)منطقه شمال ایران ؛5)منطقه فلات مرکزی ؛6)منطقه شمال شرق ؛7)منطقه شرقی؛8)منطقه جنوب شرق؛و9)منطقه جنوب(ملک شهمیرزادی ، 1378،ص100-101).

تاریخ ایران، سلسله های ایران، پادشاهان ایران

 

ایران باستان، مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، طاهریان، صفاریان، سامانیان، زیاریان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، ایلخانان، دودمان ‌های محلی، آل مظفر یا مظفریان، آل اینجو، تیموریان، صفویان، افشاریان، زندیان، قاجار، پهلوی

 

مادها

دیاکو، فره ورتیش، هوخشتره، آستیاگ

 

هخامنشیان

کوروش بزرگ، کمبوجیه، بردیای دروغین (گئومات مغ)، داریوش بزرگ، خشایارشا (خشیارشا)، اردشیر یکم (اردشیر درازدست)، خشایارشای دوم، سغدیانوس، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم، ارسس، داریوش سوم

 

اشکانیان

ارشک (اشک یکم)، تیرداد یکم (اشک دوم)، اردوان یکم (اشک سوم)، فریاپت (اشک چهارم)، فرهاد یکم (اشک پنجم)، مهرداد یکم (اشک ششم)، فرهاد دوم (اشک هفتم)، اردوان دوم (اشک هشتم)، مهرداد دوم (اشک نهم)، سیناتروک (اشک دهم)، فرهاد سوم (اشک یازدهم)، مهرداد سوم (اشک دوازدهم)، ارد یکم (اشک سیزدهم)، فرهاد چهارم (اشک چهاردهم)، فرهاد پنجم یا (فرهادک) (اشک پانزدهم)، ملکه موزا همراه با پسرش فرهاد پنجم، ُرد دوم (اشک شانزدهم)، ونن یکم (اشک هفدهم)، اردوان سوم (اشک هیجدهم)، تیرداد سوم، وردان (اشک نوزدهم)، گودرز (اشک بیستم)، ونن دوم (اشک بیست و یکم)، بلاش یکم (اشک بیست و دوم)، پاکور (اشک بیست و سوم)، اردوان چهارم، خسرو (اشک بیست و چهارم)، بلاش دوم (اشک بیست و پنجم)، مهرداد چهارم، بلاش سوم (اشک بیست و ششم)، بلاش چهارم (اشک بیست و هفتم)، بلاش پنجم (اشک بیست و هشتم)، اردوان پنجم (اشک بیست و نهم)، بلاش ششم، اردوازد

 

 

 

مقدمه :

در مرداد 1297 یعنی مقارن آخر جنگ جهانی اول دولت بریاست وثوق‏الدوله تشکیل گردید. وزارت فرهنگ به نصیرالدوله (احمد بدر) سپرده شد. پس از برقراری امنیت نخستین اقدام دولت نسبت به فرهنگ تاسیس دارالمعلمین مرکزی به ریاست ابوالحسن فروغی و دارالمعلمات وحشت دبیرستان غیر مجانی و چهل دبستان چهار کلاسه جهانی در تهران و ده دبستان در حومه پایتخت بود. در سال 1297 دولت برای اولین بار رسماً به تربیت آموزگار در داخله مملکت اقدام کرد در ولایات نیز به تناسب اهمیت و موقعیت آنها اقداماتی در توسعه مدارس بعمل آمد.

در سال 1298 مدرسه حقوق با عده‏ای استاد ایرانی و فرانسوی و مدرسه دندانسازی نیز ایجاد گردید. و در مدرسه طب که تا آن زمان جزو دارالفنون بود اصلاحاتی به وجود آمد. و مجزا گردید. پس از کودتای 3 اسفند 1299 و ظهور مرد با اراده و مقتدری در راس کارها، ثبات در اوضاع حاصل و ممد سال بر بودجه وزارت فرهنگ افزوده شد. و به همان تناسب بر عده مدارس در تهران و ولایات اضافه گردید.

در اسفند 1300 قانون شورای عالی فرهنگ به تصویب رسید و کلیه امور فنی مدارس مانند برنامه‏ها و امتحانات و صلاحیت معلمین در آنجا متمرکز شد وبه تصویب رسید و به تناسب سبط قدرت دولت مدارس دولتی از حیث سازمان و برنامه و امتحانات یکسان شد. دولت در امور مدارس ملی مداخله کرد. و برای مدارس خارجی مقرراتی وضع نمود و رفته رفته آنها را محدود ساخت تا مدارس آمریکایی و انگلیسی در سال 1319 بکلی تعطیل گشت و تنها مدارس فرانسوی در اثر استمهای باقی ماند و به واسطه اشغال مملکت از طرف متفقین در 3 شهریور 1320 آموزشگاههای مذکور توانستند به کار خود ادامه دهند.

تشویق جوانان: در سال 1304 که قانون نظام وظیفه وضع شد امتیازات خاصی برای شاگردان دبیرستانها و مدارس عالی قائل شدند. و به این ترتیب جوانان را تشویق به تحصیل نمودند.



خرید و دانلود تاریخ ایران


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.