روشهای موجود فرآوری "کانی آلونیت" در گذشته و حال

روشهای موجود فرآوری

فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 86 صفحه می باشد.

 

بخشی از مقدمه:از قرون و اعصار گذشته بشر در پی دستیابی به امکانات و ابزارهای توسعه تلاشهای فراوانی را در راه کشف مجهولات وتازه‌ها انجام داده است.بی‌شک  فلز درعصر حاضر به عنوان زیر ساخت توسعه و فناوری همواره مورد توجه بوده و کشورهای پیشرفتة جهان با علم به این نکته سعی فراوانی را در راه کشف وتوسعة‌ ذخایر و منابع فلزی خود انجام داده و هم اکنون نیز علاوه بر استفادة‌ بهینه از ذخایر و منابع خود چشم به بهره‌برداری از مواد و کانی‌های غنی موجود در کرات دیگر و من جمله ماه دارند.بدیهی است با توجه به بودن ذخایر و معادن قابل استحصال کشورها و همچنین استفادة‌ نادرست در بعضی مناطق، دورنمای صنعت فلز مبهم نماید با توجه به مطالب فوق نیاز بشر به ابداع روشهای جدید فرآوری جهت بهره‌برداری از معادن  و ذخایر کم عیار و همچنین استحصال آن بخشی از کانی‌هایی که از لحاظ متالوژیکی و کانه‌آرایی مشکل‌زا می باشند ضروری به نظر می‌رسد. لذا در عصر حاضر تمام توجهات به سمت مواد و کانیهایی است که تاکنون مورد توجه نبوده و یا به دلیل مشکلات فرآوری قابل استحصال نبوده‌اند.با توجه به این مطلب فلز آلومینیوم نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیاز بشر به تولید واستحصال آن در سالهای آتی بسیار مورد توجه می‌باشد. در حال حاضر در صنعت آلومینیم جهان مهمترین منبع برای تأمین آلومینیوم کانی بوکسیت می‌باشد.هم‌اکنون مهمترین و بهترین گزینه‌ برای تأمین آلومینیوم بعد از بوکسیت، آلونیت می‌باشد. کانیهای دیگری نیز جهت تولید آلومینیوم مورد توجه قرار دارند که از آن جمله می‌توان به آنورتوزیت – نفلین- رسها و شیل اشاره کرد.سمیناری که در حال مطالعه می‌فرمایید بحث در مورد روشهای موجود فرآوری کانی آلونیت در گذشته و حال می‌باشد که همراه با بحث در مورد رفتارهای اختصاصی کانی آلونیت در شرایط مختلف شیمیایی و حرارتی و مطالعه دقیق خواص این کانی در محیطهای اسیدی و قلیایی می‌باشد.همچنین کاربردهای مختلف آلونیت به غیر از تولید آلومینا مانند استفاده به عنوان منعقد کننده ( کواگولان) و ( فلوگولانت) در بحث تصفیه آب (‌Water Treatment ) و داروسازی مورد بحث قرار گرفته است.بحث در مورد مشکلات محیط زیستی و مشکلات موجود فرآوری این کانی نیز از جمله مطالعات انجام گرفته در این سمینار می‌‌باشد. 

خرید و دانلود روشهای موجود فرآوری


تحقیق در مورد تاریخ اسلام

تحقیق در مورد تاریخ اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:29

 

 

 

 

 

 

پیشینه

دین اسلام در سده هفتم میلادی در شبه جزیره عربستان ظهور یافت. در خلال یک سده پس از پیداییش آن، این دین موفق به ایجاد یک قلمروی اسلامی شد که از اقیانوس اطلس در شرق تا آسیای میانه در غرب امتداد یافته بود. یکپارچگی امپراتوری اسلامی دیری نپائید و بهزودی جنگهای داخلی در آن درگرفت که در میان تاریخنگاران اسلامی به دوران فتنه معروفند. پس از این مرحله، دوره دیگری به نام دوره دوم فتنه نیز بر جامعه اسلامی تأثیرگذار شد. پس از آن دودمانهای رقیب ادعای خلیفگی مسلمانان را داشتند و یکپارچگی جهان اسلام دیگر حاصل نشد.

اما از چندین سده بدین رو جریان های فکری اسلامی رشد بسزایی دریکپارچگی جهان اسلامی داشته و جهان شاهد جوشش عظیم ازموج بیداری اسلامی درعصر حاضر میباشد.

عربستان در پایان قرن ششم میلادی در گیر و دار درد زایمان انتقال به مرحلهء یکتاپرستی بود. در دههء دوم قرن هفتم میلادی همزمان با گسترش اسلام در حجاز، در سه نقطهء دیگر عربستان نیز دین یکتاپرستی درحال شکل گرفتن بود و کسانی ادعای نبوت داشتند و دین نوینی را عرضه مینمودند. برای اینکه این موضوع را بهتر بشکافیم ابتدا باید به ترکیب قبایل عربستان در آن زمان نظری بیفکنیم.

قبایل درون عربستان پیش ازظهور اسلام به 3 مجموعهء بزرگ و رقیب و متخاصم تقسیم میشدند که هرکدام دارای خدایان قبیله‌ئی ویژه و کعبهء قبیله‌ئی خاص و آداب و رسومِ سنتی و دین مخصوص به خودشان بودند، و در آداب و رسومشان نقاط مشترک بسیاری با مجموعه‌های دیگر داشتند. این سه مجموعه عبارت بودند از:

1) مجموعهء قبایل یمنی در جنوب عربستان؛

2) مجموعهء قبایلِ ربیعه در شرق و شمالشرق عربستان؛

3) مجموعهء قبایل مُضَر (بر وزن هنر) در مرکز و غرب عربستان.

بزرگترین مجموعهء قبایل عربستان قبایلِ یمنی بودند؛ بعد ازآنها مجموعهء قبایل ربیعه قرار میگرفتند؛ و مجموعهء قبایل مُضَر دردرجهء سوم ازنظر جمعیتی بودند.

مجموعهء قبایل یمنی جنوب عربستان از چند بخش تقسیم شده بود: قبایل مِذحَج (بر وزن بهتر) با شاخه‌های متعددشان در درون یمن ساکن بودند. بعد ازاینها قبایل کِنده (بر وزن قبله) بودند که محل اسکانشان در منطقهء حَضرَموت در شرق یمن در همین سرزمینی بود که اکنون نیز شرق یمن نامیده میشود و تا مرزهای عُمان امتداد دارد و از چندین شاخه تشکیل میشد. یمنی‌ها از نظر سنتی دارای یک خدای برتر و مشترک بودند که دارای کعبهء مخصوص به خودش بود. درکنار او خدایان کوچک دیگر نیز پرستیده میشدند که نیاهای مقدس از خاندانهای کاهنان سنتی- به نامهای وُد، یَغوث، یَعوق، نَسرا- بودند. یعنی دین قبایل یمن یک دین مبتنی بر نیاپرستی بود، و کاهنانِ مرده و زنده که نوادگان نیاهای تقدس‌یافته بودند، رابطان میان مردم و خدای مشترکشان پنداشته میشدند؛ و منصب کهانت از پدر به پسر دست به دست میشد. آخرین کاهن مقدس قبایل یمنی مردی بود که در تاریخ اسلام با نام اهانت‌آمیز «اسود عَنسی»- یعنی سیاه قبیلهء عنس- شناخته میشود. یک شاخه از قبایل یمنی به نام بنی‌اسد نیز درشمال حجاز میزیستند که ازنظر آداب و رسوم سنتی شباهت تام و تمام با قبایل درون یمن داشتند و دارای کاهنان مقدس قبیله‌ئی بودند که منصبشان موروثی بود.

قبایل ربیعه که در بخش شرقی عربستان جاگیر بودند به دو بخش تقسیم میشدند. بزرگترین بخش آن قبایل بنی‌بکر بودند که در شمالشرق عربستان اسکان داشتند. بعد ازاینها قبایل بنی‌حنیفه که محل اسکانشان در منطقهء یَمامه درشرق عربستان بود، ازنظر جمعیتی دردرجهء دوم قرار میگرفتند. خدای مشترک دسته‌بندیِ قبایل ربیعه الرحمان نام داشت، و دارای کعبهء مخصوص به خودش در یمامه بود. یمامه از روزگاران دور تا اوائل قرن هفتم میلادی دردرون قلمرو ایران واقع میشد.

قبایل مُضَری که سومین دسته‌بندی قبایل عربستان بودند به چهار دسته تقسیم میشدند: یکی بنی‌عامر که بزرگترین بخش قبایل مضری بود و در مرکز عربستان اسکان داشت؛ دیگر بنی‌تمیم که بین بنی‌عامر و حجاز جاگیر بودند و بعد از بنی‌عامر ازنظر جمعیتی مرتبهء دوم را داشتند؛ سوم هوازن و ثقیف که ازنظر جمعیتی بعد ازاینها قرار میگرفتند و در منطقهء طائف ساکن بودند؛ و چهارم قبایل قریش و کِنانه که در مکه و اطرافش اسکان داشتند و کوچکترین بخش قبایل مُضَری بودند. خدای مشترک تمامی قبایل مضری الله بود؛ و کعبهء واقع در مکه که در زمانی از تاریخ برای پرستش او ساخته شده بود در اوائل قرن هفتم میلادی برترین بیت الله نزد این قبایل بود.

دو مجموعه از قبایل یمنی نیز در زمانی از تاریخ به بیابانهای شام کوچیده بودند و دردرون مرزهای امپراطوری روم میزیستند. در میان این مجموعه در اوائل قرن هفتم میلادی قبایل کَلب ازهمه بزرگتر بودند و در بخش غربی بیابانهای شام اسکان داشتند. بعد ازاینها قبایل غسان قرار میگرفتند که در جنوب شام جاگیر بودند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تاریخ اسلام


داستانهاى ما جلد دوم

داستانهاى ما جلد دوم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:html

 

 

 

 

پیشگفتار 
داستانهاى ما، چیزى نیست که اختصاص به صنف خاص و افراد مخصوصى داشته باشد. هر چند ما آنرا از منابع و مآخذ اسلامى ترجمه یا تلخیص و انتخاب نموده ایم ، ولى شما خوانندگان از هر طبقه و صنفى که هستید، نمى توانید از آن بى نیاز باشید، و اگر باور ندارید براى یکبار هم که شده یک جلد آن را با حجم کمى دارد مطالعه کنید و بعد ببینید ما راست گفته ایم یا نه ؟
داستان نویسى به سبک امروز مغرب زمین که از یکى دو قرن گذشته آغاز شده ، و بعدها به شرق هم سرایت کرده است ، به طورى که آنرا تقلیدى از غرب مى دانند، امروز یکى از ارکان ادبیات جهان به شمار مى رود.
ولى خوانندگان تصور نکنند که داستان نویسى ارمغان غرب است که به شرق آورده اند، بلکه درست بعکس مى باشد.
به نظر بسیارى ، نویسندگان نامى فرانسه ، سهم زیر بناى ادبیات جهان و از جمله داستان نویسى را به خود اختصاص داده اند و نوشته هاى (ولتر) شاعر و داستانسراى معروف فرانسه را شاهد مى آورند، ولى باید دانست که قضیه درست بعکس است !
زیرا مثلا (رنو) مورخ و خاورشناس مشهور فرانسوى که در نیمه اول سده نوزدهم میلادى مى زیسته در اثر معروف خود (حمله مسلمانان به فرانسه و سوئیس در قرن هشتم و نهم و دهم میلادى به روایت اروپائیان و مسلمانان ) در بخش (تاءثیر ادبیات و روحیات مسلمانان در مردم فرانسه ) مى نویسد:
(شکى نیست که بسیارى از کلمات عربى وارد زبان فرانسه شده است . اختلاط این لغات با لغات مخصوص زمان اقامت مسلمانان در فرانسه نیست ، بلکه اکثر آن بعد از مهاجرت آنها، در زبان فرانسه راه یافته است ، حتى کار به جائى رسیده است که مردم فرانسه هر کارى را که بزرگ و با عظمت مى بینند به (سارازین ) یعنى مسلمانان نسبت مى دهند(1).
جنگهایى که سردارى آن را مسلمانان به عهده داشتند، چه در اسپانیا و چه در آفریقا و چه هنگامى که در آسیا مقابل سپاهیان صلیبى قرار گرفتند، باعث گردید که پرتو جدیدى زائد بر شعاع فروزان پیشین بر نام خود بیفزایند.
تمام این افتخارات براى بیان مقام با عظمت مسلمانان که در سینه ها نهفته است ، اگر داستانهاى قهرمانى سرداران فرانسه نبود که طى قرنها، اهالى فرانسه و نقاط مجاور آن ، بدان ترنم مى کردند، کافى نمى باشد.
اهمیت این داستانهاى قهرمانى فرانسویان به جائى رسیده است که تنها افسانه هاى عمومى ملت به شمار مى رود. از شنیدن این داستانها و شرح سرگذشت این قهرمانان ، تنها کسانى دچار شگفتى مى شوند که نظرى بلند و احساسى نجیبانه داشته باشند.
این افسانه ها کلیه وقایع تاریخى دیگر را به یکسو زده و سایر ادبیات را بى ارزش نموده است . بیشتر این سرگذشتها در اطراف جنگهاى مسلمانان و رشادتهاى سران فرانسه در جلوگیرى از حملات آنها دور مى زند...
به طور خلاصه ، مسلمانان در آن عصر، نمونه هاى کامل و مقیاس هاى برجسته شجاعت و شهامت و عزت نفس و مکارم اخلاق و گذشت به هنگام اقتدار و میهمان نوازى بودند(2).
(فرانسیسکو کابریلى ) تحت عنوان (تمایلات ادبى ) در کتاب (وحدت و تنوع در تمدن اسلامى ) مى نویسد: (تقریبا یکصد سال بعد از رحلت پیغمبر اسلام ، زبان عربى ، زبان رسمى دولتى و زبان ادبى شد، و از سواحل تاگوسن (رودى است در اسپانیا و پرتقال ) تا جاکارتا (مرکز کشور کنونى اندونزى ) رواج داشت .
استیلاى زبان عربى به طورى عمیق بود که ملل غیرعرب ، اشعارى به عربى با وزن و قافیه و سبک اشعار اعراب بادیه نشین عربستان مى سرودند.
فرهنگهائى که در کشورهاى ، جدیدالاسلام رواج داشت به سرعت در مقابل (فرهنگ جدید اسلام ) از بین رفتند. فرهنگ جدید از زمان پیدایش و بسط خود بر کلیه فرهنگهاى موجود تفوق یافته ، آنها را در خود مستهلک نمود.
زبانهاى لاتین ، یونانى ، قبطى ، سریانى ، ارمنى ، و پهلوى ، به تدریج رو به ضعف نهاد و کم کم از بین رفت . در حالى که قبلا زبانهاى مزبور، از السنه آن زمان به شمار مى رفت .(3)
(ارماندابل ) در کتاب نامبرده به نقل از (دوزى ) اسلام شناس ‍ معروف اسپانیائى مى نویسد: (در اسپانیا به هنگام شورش اولوگیدس ‍ (کشیش مشهور و متعصبى که رساله اى در رد اسلام نوشت و در سال 859 میلادى به قتل رسید)، دوست وى (الوارو) که شرح حال او را نوشته است ، درباره علاقه مردم اسپانیا به فرا گرفتن ادبیات عرب با لحن تاءثرآورى چنین مى نویسد: (همکیشان من (مسیحیان قرطبه از شهرهاى مهم اسپانیا - کردوباى امروز) به شعر و افسانه هاى عرب علاقه دارند. آنها نوشته هاى روحانیون مسلمان و فلاسفه را براى (عقاید اسلامى ) نمى خوانند، بلکه مطالعات آنها به منظور فرا گرفتن انشاء صحیح و فصیح عربى است . کلیه جوانان مسیحى که ذوق و قریحه سرشارى دارند، فقط زبان و ادبیات عربى مى دانند)!
همین شخص یعنى (الوارو) مى نویسد: (اینان (مسیحیان ) مخارج هنگفتى متحمل مى شوند، و کتابخانه هاى بزرگى تهیه مى کنند، و اصرار دارند که ادبیات مزبور (عربى ) بسیار نفیس است )(4).
به گفته (برنارد شاو) نویسنده معروف انگلیسى : باید (کارلایل ) و (گوته ) و (گیبون ) نوابغ قرون گذشته را از نظر دور نداشت که ارزش ‍ واقعى اسلام را کاملا دریافته بودند.
همین ادراک آنها بود که انقلاب و تحولى عظیم - نسبت به محمد و اسلام - در عقول و افکار ملت ها به وجود آورد که در نتیجه نظر مساعد اروپا به سوى اسلام معطوف گردید، و آثار فراوان درخشانى از آن راه در تاریخ تمدن اروپا به ظهور رسید)(5).
و به این قسمت بنگرید: (در دوران توحش و نادانى (اروپا) پس از سقوط امپراتورى روم ، مسیحیان همه چیز را از قبیل هیئت ، شیمى ، طب ، ریاضیات و غیره از مسلمانان آموختند، و از همان قرون اولیه هجرى ناگزیر شدند که براى فرا گرفتن علوم متداوله آن روز به سوى آنان روى آورند)(6)
و این قسمت : (با این که (ولتر) قسمت اعظم آثارش را وقف قوم یهود و دین آنها مى کند، ولى در پاسخ (بسوئه ) در (تاریخ جهانى ) که همه چیز را به خاطر قوم یهود آفریده مى داند، پس از تحقیقات مفصل نتیجه مى گیرد که : (در هیچ زمانى ، هیچ هنر تکامل یافته اى نزد قوم یهود به وجود نیامد. در صورتى که مسلمانان از همان قرون اولیه اسلامى ، در تمام علوم و فنون آن ، مربى اروپائیان گردیدند)(7)
به طور خلاصه ، در قرون وسطى و بخصوص در گرما گرم جنگهاى صلیبى و دوران پس از آن بود که اروپائیان در اروپا و آسیا با اسلام و علوم و فنون اسلامى آشنا شدند، و آن را و کلیه معارف بشرى را که توسط مسلمین احیاء شده و بسط پیدا کرده بود، از آنها اخذ کردند، که از جمله توجه به ارزش داستان و تاءثیر آن در نفوس افراد گوناگون بود.
ولى چنانکه در مقدمه جلد یکم گفتیم با این تفاوت که (داستانهاى ما) واقعى و مستند مى باشد، و به همین جهت خوانندگان پس از مطالعه اطمینان به صحت محتواى آنها پیدا مى کنند، و همین نیز وجه امتیاز (داستانهاى ما) و آنهاست .



خرید و دانلود داستانهاى ما جلد دوم