این فایل در قالب وورد و دارای 173 صفحه می باشد
منابع داردتخفیف
ویژه 20 درصدی
پروژه نهایی کارشناسی
بهترین و کاملترین فایل موجود در اینترنت در این زمینه است
عکس دارد
فهرست مطالب به شرح زیر می باشد
فصل اوّل: کلیات تحقیق
عنوان: صفحه
چکیده: 2
بیان مساله: 4
اهداف پژوهش: 5
سوال های پژوهش: 5
قلمرو پژوهش: 5
قلمرو موضوعی: 5
قلمرو مکانی: 6
قلمرو زمانی: 6
تعریف متغیر: 6
فصل دوّم: ادبیات تحقیق
تاریخ چیست؟. 8
تقسیم بندی از تاریخ.. 9
آثار تاریخی: 10
تفکّر در آثار باستانی.. 11
هدف قرآن از ذکر آثار باستانی.. 11
مسجد. 13
مسجد در آغاز سده دوم هجری.. 13
مساجد قرن چهارم هجری.. 14
انواع مساجد. 15
عناصر معماری مشترک مساجد. 18
صحن و حیاط مسجد. 18
ایوانهای مساجد ایران. 19
مناره ها 20
میل یا مناره های راهنما 20
گنبدها 21
محراب... 22
کتیبه. 22
فصل سوّم: آثار تاریخی جهان اسلام و ویژگیهای آنها
کعبه. 26
مسجدالاقصی: 41
مسجد النبی.. 45
حرم حضرت معصومه (س) 52
حرم امام رضا(ع) 58
مسجد نصیرالملک، شیراز. 73
مسجد وکیل، شیراز. 79
مسجد شیخ لطف الله، اصفهان. 83
مسجد امام، اصفهان. 91
مسجد طوبی: 97
مسجد فاتح: 97
مسجد سلطان احمد: 98
مسجد گروزنی: 99
مسجد بیتالفتوح: 100
....................................
و منابع
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحه: 22
فهرست
مقدمه
شرایط نظامی و سیاسی ایران قبل از حمله
گسترش حوزهٔ حکومت سلطان محمد و جنگ با ناصر خلیفه
دلایل شروع حمله
عوامل اقتصادی
نقش خلیفه بغداد
حمله سپاه چنگیز
نخستین تهاجمایستادگی خجندسقوط پایتختتصرف شهرهای خراسانتعقیب و گریز سلطان محمد
ویرانی شهرهای مسیر توسط سپاه جبه و سبتایاسارت حرممرگ سلطان محمدمقاومت جلال الدین
جنگ پرواناثرات پیروزی جلالالدینجنگ سندبازگشت از هندلشکر کشی دوم مغول
حکومت مغول بر مناطقی اشغالیلشکر کشی هلاکو خان
سقوط قلعههای اسماعیلیهحکومت ایلخانان
عوامل شکست
عوامل وابسته به حکومتنقش عوامل اعتقادی و فرهنگی مردموحشت جهانی از مغولپیامد
کاهش جمعیترکود کشاورزیبه اسارت بردن صنعتگرانمهاجرت مغزهارونق روابط تجارتیپایان دادن به نفوذ اعراب بر ایرانمنابع
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:html
پیشگفتار
داستانهاى ما، چیزى نیست که اختصاص به صنف خاص و افراد مخصوصى داشته باشد. هر چند ما آنرا از منابع و مآخذ اسلامى ترجمه یا تلخیص و انتخاب نموده ایم ، ولى شما خوانندگان از هر طبقه و صنفى که هستید، نمى توانید از آن بى نیاز باشید، و اگر باور ندارید براى یکبار هم که شده یک جلد آن را با حجم کمى دارد مطالعه کنید و بعد ببینید ما راست گفته ایم یا نه ؟
داستان نویسى به سبک امروز مغرب زمین که از یکى دو قرن گذشته آغاز شده ، و بعدها به شرق هم سرایت کرده است ، به طورى که آنرا تقلیدى از غرب مى دانند، امروز یکى از ارکان ادبیات جهان به شمار مى رود.
ولى خوانندگان تصور نکنند که داستان نویسى ارمغان غرب است که به شرق آورده اند، بلکه درست بعکس مى باشد.
به نظر بسیارى ، نویسندگان نامى فرانسه ، سهم زیر بناى ادبیات جهان و از جمله داستان نویسى را به خود اختصاص داده اند و نوشته هاى (ولتر) شاعر و داستانسراى معروف فرانسه را شاهد مى آورند، ولى باید دانست که قضیه درست بعکس است !
زیرا مثلا (رنو) مورخ و خاورشناس مشهور فرانسوى که در نیمه اول سده نوزدهم میلادى مى زیسته در اثر معروف خود (حمله مسلمانان به فرانسه و سوئیس در قرن هشتم و نهم و دهم میلادى به روایت اروپائیان و مسلمانان ) در بخش (تاءثیر ادبیات و روحیات مسلمانان در مردم فرانسه ) مى نویسد:
(شکى نیست که بسیارى از کلمات عربى وارد زبان فرانسه شده است . اختلاط این لغات با لغات مخصوص زمان اقامت مسلمانان در فرانسه نیست ، بلکه اکثر آن بعد از مهاجرت آنها، در زبان فرانسه راه یافته است ، حتى کار به جائى رسیده است که مردم فرانسه هر کارى را که بزرگ و با عظمت مى بینند به (سارازین ) یعنى مسلمانان نسبت مى دهند(1).
جنگهایى که سردارى آن را مسلمانان به عهده داشتند، چه در اسپانیا و چه در آفریقا و چه هنگامى که در آسیا مقابل سپاهیان صلیبى قرار گرفتند، باعث گردید که پرتو جدیدى زائد بر شعاع فروزان پیشین بر نام خود بیفزایند.
تمام این افتخارات براى بیان مقام با عظمت مسلمانان که در سینه ها نهفته است ، اگر داستانهاى قهرمانى سرداران فرانسه نبود که طى قرنها، اهالى فرانسه و نقاط مجاور آن ، بدان ترنم مى کردند، کافى نمى باشد.
اهمیت این داستانهاى قهرمانى فرانسویان به جائى رسیده است که تنها افسانه هاى عمومى ملت به شمار مى رود. از شنیدن این داستانها و شرح سرگذشت این قهرمانان ، تنها کسانى دچار شگفتى مى شوند که نظرى بلند و احساسى نجیبانه داشته باشند.
این افسانه ها کلیه وقایع تاریخى دیگر را به یکسو زده و سایر ادبیات را بى ارزش نموده است . بیشتر این سرگذشتها در اطراف جنگهاى مسلمانان و رشادتهاى سران فرانسه در جلوگیرى از حملات آنها دور مى زند...
به طور خلاصه ، مسلمانان در آن عصر، نمونه هاى کامل و مقیاس هاى برجسته شجاعت و شهامت و عزت نفس و مکارم اخلاق و گذشت به هنگام اقتدار و میهمان نوازى بودند(2).
(فرانسیسکو کابریلى ) تحت عنوان (تمایلات ادبى ) در کتاب (وحدت و تنوع در تمدن اسلامى ) مى نویسد: (تقریبا یکصد سال بعد از رحلت پیغمبر اسلام ، زبان عربى ، زبان رسمى دولتى و زبان ادبى شد، و از سواحل تاگوسن (رودى است در اسپانیا و پرتقال ) تا جاکارتا (مرکز کشور کنونى اندونزى ) رواج داشت .
استیلاى زبان عربى به طورى عمیق بود که ملل غیرعرب ، اشعارى به عربى با وزن و قافیه و سبک اشعار اعراب بادیه نشین عربستان مى سرودند.
فرهنگهائى که در کشورهاى ، جدیدالاسلام رواج داشت به سرعت در مقابل (فرهنگ جدید اسلام ) از بین رفتند. فرهنگ جدید از زمان پیدایش و بسط خود بر کلیه فرهنگهاى موجود تفوق یافته ، آنها را در خود مستهلک نمود.
زبانهاى لاتین ، یونانى ، قبطى ، سریانى ، ارمنى ، و پهلوى ، به تدریج رو به ضعف نهاد و کم کم از بین رفت . در حالى که قبلا زبانهاى مزبور، از السنه آن زمان به شمار مى رفت .(3)
(ارماندابل ) در کتاب نامبرده به نقل از (دوزى ) اسلام شناس معروف اسپانیائى مى نویسد: (در اسپانیا به هنگام شورش اولوگیدس (کشیش مشهور و متعصبى که رساله اى در رد اسلام نوشت و در سال 859 میلادى به قتل رسید)، دوست وى (الوارو) که شرح حال او را نوشته است ، درباره علاقه مردم اسپانیا به فرا گرفتن ادبیات عرب با لحن تاءثرآورى چنین مى نویسد: (همکیشان من (مسیحیان قرطبه از شهرهاى مهم اسپانیا - کردوباى امروز) به شعر و افسانه هاى عرب علاقه دارند. آنها نوشته هاى روحانیون مسلمان و فلاسفه را براى (عقاید اسلامى ) نمى خوانند، بلکه مطالعات آنها به منظور فرا گرفتن انشاء صحیح و فصیح عربى است . کلیه جوانان مسیحى که ذوق و قریحه سرشارى دارند، فقط زبان و ادبیات عربى مى دانند)!
همین شخص یعنى (الوارو) مى نویسد: (اینان (مسیحیان ) مخارج هنگفتى متحمل مى شوند، و کتابخانه هاى بزرگى تهیه مى کنند، و اصرار دارند که ادبیات مزبور (عربى ) بسیار نفیس است )(4).
به گفته (برنارد شاو) نویسنده معروف انگلیسى : باید (کارلایل ) و (گوته ) و (گیبون ) نوابغ قرون گذشته را از نظر دور نداشت که ارزش واقعى اسلام را کاملا دریافته بودند.
همین ادراک آنها بود که انقلاب و تحولى عظیم - نسبت به محمد و اسلام - در عقول و افکار ملت ها به وجود آورد که در نتیجه نظر مساعد اروپا به سوى اسلام معطوف گردید، و آثار فراوان درخشانى از آن راه در تاریخ تمدن اروپا به ظهور رسید)(5).
و به این قسمت بنگرید: (در دوران توحش و نادانى (اروپا) پس از سقوط امپراتورى روم ، مسیحیان همه چیز را از قبیل هیئت ، شیمى ، طب ، ریاضیات و غیره از مسلمانان آموختند، و از همان قرون اولیه هجرى ناگزیر شدند که براى فرا گرفتن علوم متداوله آن روز به سوى آنان روى آورند)(6)
و این قسمت : (با این که (ولتر) قسمت اعظم آثارش را وقف قوم یهود و دین آنها مى کند، ولى در پاسخ (بسوئه ) در (تاریخ جهانى ) که همه چیز را به خاطر قوم یهود آفریده مى داند، پس از تحقیقات مفصل نتیجه مى گیرد که : (در هیچ زمانى ، هیچ هنر تکامل یافته اى نزد قوم یهود به وجود نیامد. در صورتى که مسلمانان از همان قرون اولیه اسلامى ، در تمام علوم و فنون آن ، مربى اروپائیان گردیدند)(7)
به طور خلاصه ، در قرون وسطى و بخصوص در گرما گرم جنگهاى صلیبى و دوران پس از آن بود که اروپائیان در اروپا و آسیا با اسلام و علوم و فنون اسلامى آشنا شدند، و آن را و کلیه معارف بشرى را که توسط مسلمین احیاء شده و بسط پیدا کرده بود، از آنها اخذ کردند، که از جمله توجه به ارزش داستان و تاءثیر آن در نفوس افراد گوناگون بود.
ولى چنانکه در مقدمه جلد یکم گفتیم با این تفاوت که (داستانهاى ما) واقعى و مستند مى باشد، و به همین جهت خوانندگان پس از مطالعه اطمینان به صحت محتواى آنها پیدا مى کنند، و همین نیز وجه امتیاز (داستانهاى ما) و آنهاست .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:18
قیام 15 خرداد
وتدریس علوم اسلامى
امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و
قیــام
هجرت به قـم, تحصیل دروس تکمیلى
در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها, روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت مردم وکسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض), پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمـیـن ملجاء مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالـیکه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر زورگـوئـیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمـیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حکـم الهى قصاص به .تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان کـودکى با رنج یـتـیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش ( صاحبـه خانم ) که بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید .