مقدمه
«قرآن، نوری است که خاموشی ندارد؛ چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که روندة آن گمراه نگردد، شعلهای است که نور آن تاریک نشود، جدا کننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستونهای آن خراب نشود، شفا دهندهای است که بیماریهای وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند، و حقی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند.
قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمههای دانش و دریاهای علوم است، سرچشمة عدالت و نهر جاری عدل است، پایههای اسلام و ستونهای محکم آن است ، نهرهای جاری زلال حقیقت و سرزمینهای آن است.»
بار دیگر خدای مهربان را شکر میگویم که توفیق داد تا مدتی از عمر خود را در کنار قرآن و با قرآن باشیم و خاصعانه در درگاه ربویاش مسئلت دارم که چه در دنیا و چه در آخرت این توفیق را هرگز از من سلب ننماید و قرآن را همواره مونس و یاورم قرار دهد. مجموعة حاضر با نام «نگاهی ادبی به سورة یوسف (ع)» به عنوان پروژه تحقیقاتی پایان دوره چهار ساله تحصیل در رشته تربیت معلم قرآن کریم در دانشکده علوم قرآنی تهران، به رشتة تحریر درآمده است.
شیوه انجام تحقیق:
شیوه این تحقیق بصورت مطالعه کتابخانهای و تحقیق در میان مطالب کتبی میباشد. در انجام این کار، ابتدا حضور آیات سوره یوسف در کتابهایی همچون «اتقان» و « مغنی الادیه» مورد بررسی قرار گرفت. همچنین از تفاسیر ادبی چون «کشاف» و «جوامع الجامع، مطالبی بصورت فیش برداری تهیه شد. نیز از تفسیر المیزان، مطالب ادبی استخراج گردید. سپس این مطالب در متن اصلی تحقیق مورد استفاده قرار گرفت.
تعداد صفحات 104 word
فهرست مطالب:
مبحث صفحه
فصل اول: کلیات
مقدمه .....................................................................................................................
بیان مسئله................................................................................................................
اهمیت موضوع.........................................................................................................
شیوة تحقیق..............................................................................................................
محدویتها..............................................................................................................
توضیحات................................................................................................................
فصل دوم: نگاهی ادبی به سوره یوسف(ع)..................................................................
فصل سوم: خلاصه و نتیجهگیری................................................................................
منابع و مآخذ............................................................................................................
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 275 صفحه می باشد.
فهرست مطالب:
پیشگفتار 5
فصل اول : کلیات تحقیق 6
مقدمه: 6
2. انگیزه نگارش تحقیق : 14
3. اهداف تحقیق : 14
4. اهمیت تحقیق : 15
5. قلمرو تحقیق : 16
6. پیشینه و تاریخچه موضوع تحقیق : 16
7. سؤال اصلی تحقیق : 21
8. فرضیه اصلی تحقیق : 21
9. تعریف متغیرها، مفاهیم و عملیاتی کردن : 21
10. روش تحقیق : 24
11. سازماندهی تحقیق : 24
12 . موانع و مشکلات تحقیق : 26
منابع فصل اول 28
فصل دوم: دیدگاه های نظری : مباحث امنیت ملی و ژئواستراتژی 30
مقدمه بحث نظری 31
رهیافت آرمانگرایانه به امنیت ملی : 37
رهیافت واقع گرایانه به امنیت ملی : 38
امنیت از دیدگاه رئالیسم : 44
مسئله امنیت اسرائیل در پرتو رئالیسم : 49
محدودیتهای جغرافیایی و فقدان عمق استراتژیک اسرائیل : 54
تأثیر عامل جغرافیا بر قدرت و امنیت کشورها : 55
الف – وسعت کشورها و اثرات امنیتی آن : 56
ب – موقعیت کشورها و اثرات امنیتی آن : 57
جغرافیای اسراییل و اثرات امنیتی آن : 57
الف – ارزیابی اسرائیل از نظر وسعت جغرافیایی : 58
چکیده فصل دوم : 65
منابع فصل دوم: 68
فصل سوم: تاریخچه تاسیس اسرائیل و تکوین مناقشه اسرائیل و فلسطین 73
فلسطین و ارتباط تاریخی اقوام گوناگون با این سرزمین : 74
نخستین کنگره : 81
سازمان صهیونیسم : 86
اعلامیه بالفور : 88
مبارزات اعراب : 91
عزالدین قسام: 92
پایان قیمومت انگلستان: 101
جنگ1948 : 102
جنگ 1973 : 108
دکترین امنیتی اسرائیل : 116
عوامل مؤثر بر استراتژی امنیت ملی اسرائیل: 120
د. عوامل اجتماعی : 123
تأثیر اصول صهیونیسم برامنیت ملی اسرائیل: 124
تغییرات محیط امنیتی : 126
- تقویت بازدارندگی متقابل : 126
- راهبردهای دفاعی : 127
- اتحادهای منطقه ای : 127
چکیده فصل سوم : 128
منابع فصل سوم: 132
فصل چهارم: گفتار اول : شناخت دیدگاهها ی احزاب لیکود و کارگر گفتار دوم :پیشینه و روند مذاکرات صلح و بررسی عملکرد احزاب کارگر و لیکود در قبال فرایند صلح 142
جریان شناسی سیاسی در اسرائیل : 143
حزب لیکود : 145
حزب لیکود و مسأله صلح با فلسطین: 149
حزب کارگر: 151
طرح شیمون پرز: 154
طرح صلح فهد : 155
- آزادی عبادت برای کلیه مذاهب در اماکن مقدس . 156
طرح فاس : 156
طرح صلح ریگان : 157
طرح مبارک : 158
کنفرانس صلح مادرید: 162
قرارداد صلح غزه – اریحا ( اسلو 1 ) : 163
رأی دیوان دادگستری بین المللی : 179
طرح شارون مبنی بر خروج از غزه : 180
چکیده فصل چهارم : 182
منابع فصل چهارم 185
فصل پنجم: بررسی تأثیر رویکرد سنتی برتشکیل دولت مستقل فلسطینی 190
الف – مفهوم دولت : 191
ب – عناصر متشکله دولت : 192
1 . مردم یا جمعیت ( ملت ) : 192
- قوانین طبیعی . 196
مسئله دولت مستقل فلسطینی : 198
- مسئله بیت المقدس (قدس): 203
- مسئله شهرکها : 209
- مسئله پناهندگان : 212
اما چرا قطعنامه 194 الزام آور است؟ 213
چکیده فصل پنجم : 218
منابع فصل پنجم 222
Appendixes 236
متن کامل قرارداد غزه – اریحا : 236
ماده 1 – هدف مذاکرات : 236
ماده 4 – دامنه حاکمیت : 237
ماده 6 – انتقال مقدماتی قدرت و مسئولیتها : 238
ماده 7 – موافقتنامه انتقالی : 238
ماده 8 – امنیت عمومی : 239
ماده 9 – قوانین و مقررات نظامی : 239
ماده10 – کمیته تماس مشترک فلسطینی – اسرائیلی : 239
ماده 11 – همکاری فلسطینی – اسرائیلی در زمینه های اقتصادی : 239
ماده 12- ارتباط و همکاری با اردن ومصر : 240
ماده 13 – تجدید آرایش نیروهای اسرائیلی : 240
ماده 14 – عقب نشینی اسرائیل از نوار غزه و منطقه اریحا : 240
ماده 15 – تصمیمات و اختلافات : 241
ماده 16 – همکاری اسرائیلی – فلسطینی در طرحهای منطقه ای : 241
ماده 17 – موارد متفرقه : 241
پیوست شماره 1 - 242
پروتکل مربوط به نحوه و شرایط انتخابات : 242
پیوست شماره 2 - 242
پیوست شماره 3 – 244
پیوست شماره 4 - 246
متن کامل توافقنامه« وای پلانتیشن» : 247
قطعنامه 242 شورای امنیت( 22 نوابر 1967 ) 256
کتابنامهمنابع و مآخذ: 262
منابع و مآخذ: 263
منابع انگلیسی: 263
منابع فارسی: 266
کتب: 266
مقالات: 271
پیشگفتار
رساله حاضر ، گامی است در تداوم گامهایی که در جهت شناخت یکی از مهمترین مسائل خاورمیانه برداشته شده است.موضوعی که با سابقه ای در حدود نیم قرن به عنوان یکی ازمناقشه برانگیزترین مسائل منطقه خاورمیانه و جهان ، مطرح می باشد .
محققین و کارشناسان از زوایای مختلفی به بررسی ابعاد متنوع این موضوع پرداخته اند و هرکدام ،علل و دلایل ناکامی طرحهای صلح میان اسرائیل و فلسطین را از دریچه ای، به نظاره نشسته و تحلیل نموده اند. نگارنده نیز از زاویه ای خاص به تحلیل این موضوع پرداخته و در پرتو بازشناسی رویکرد سنتی امنیت ملی اسرائیل در خصوص مسائل مورد مناقشه طرفین،فرایند شکل گیری دولت مستقل فلسطینی را بررسی میکند .
قطعاً پرداخت به موضوع از زاویه ای خاص به معنای نگرشی یکسویه به مسئله نبوده و صرفا ً به منظوربسط و گشایش رویکردها و زوایایی دیگر به موضوع می باشد .
این رساله، آغازی است برای گام نهادن در فضای تحقیقات و کسب معرفت علمی و لذا تهی از اشکال نبوده و به معنای پایان کار نخواهد بود
فصل اول : کلیات تحقیق
مقدمه:
اصل حق مردم در تعیین سرنوشت و به دست آوردن استقلال ملی خود ، پیامد منطقی به رسمیت شناختن آزادی بشر و تفکر ملی است . این اصل بعد از جنگ جهانی اول به صورت رسمی در روابط بین المللی مطرح شد. در آن ایام آنچه درمورد حق تعیین سرنوشت واستقلال ملی در میثاق جامعه ملل و در حقوق بینالملل گنجانده شده بود ، چیزی نبود جز اصلی که به صورت ترجیحی و آن هم به طور تقریبا انحصاری در اروپا به کار بسته می شد . اما آنچه در این مورد در منشور سازمان ملل متحد در ماده اول ( بند 2 )و ماده هفتا د و سه قید شده بود ، به کمک کارهای سازمان ملل ، از سال 1952 و به خصوص از سال 1960 ، به صورت یک اصل بنیادی حقوق بین الملل با کاربرد وسیع جهانی و به منزله ضابطه مسلم حقوق بین الملل در آمده است .
امروزه علیرغم کمرنگ شدن حاکمیت دولتهای ملی ، حق تعیین سرنوشت و استقلال ملی دو مفهومی هستند که هم عرض یکدیگرشناخته می شوند،بطوریکه استقلال ملی محملی برای تحقق حق تعیین سرنوشت ملل تلقی می شود. یکی از نخستین کسانی که به صورت جدی به این مهم پرداخته ، «آلفرد کوبان» است . او در مطالعات خود به اینواقعیت رسیده است که در سیاست تئوری و عمل هرگز جدا از هم نیستند و زمانی که «ناسیونالیسم» تحت تأثیر تئوری حق تعیین سرنوشت به عنوان اساس نظم نوین بینالمللی اعلام شد، مسائلی به سبب تلقی یک چنین جدائی بروز کرد. بر همین اساس کوبان هیچگونه تردیدی درمشاهده هم عرضی میان استقلال ملی و حق تعیین سرنوشت ندارد.
سابقه ملی گرائی و شکل گیری هویت ملی فلسطینی به زمان قبل از قیمومیت بریتانیا بر می گردد . به عبارت دیگر یرای جستجوی ریشه های ناسیونالیسم فلسطینی باید به تاریخ دولت سازی امپراطوری عثمانی، که فلسطین زمانی جزئی از آن بود، توجهی ویژه شود .نیاز امپراطوری عثمانی برای سازماندهی نوین خود و متعاقبا توسعه سیستم آموزشی ،ازرهگذر رشد تضادهای میان نخبگان ترکان عثمانی و نخبگان پیرامونی، موجب به وجودآمدن بنیادهای حس ملی گرائی و هویت ملی نوین در میان اقوام مختلف این امپراطوری شد. بر همین اساس تولد هویت ملی فلسطینی را،آنگونه که برخی آثار جدید خصوصا با گرایشات صهیونیستی استدلال می کنند، نمی توان به مسئله مقابله با صهیونیسم تنزل داد.
تولد هویت ملی فلسطینی در دوران امپراطوری و تکامل آن در دوران قیمومیت بریتانیا و تضاد آن با صهیونیسم، موجب شد تا سازمان ملل در هنگام صدور قطعنامه 181 مصوب سال 1947 ، هویت ملی فلسطینیان و حق آنها در تشکیل دولت ملی مستقل را به رسمیت شناسد و رأی به تقسیم فلسطین دهد. با استناد به این قطعنامه و سایر قوانین اصولی بین المللی ، از جمله منشور سازمان ملل و اعلامیه حقوق بشر، موجودیت هویت ملی فلسطینی امری مسلم و انکارناپذیر است که باید در قالب یک دولت ملی مستقل و حاکم تجلی یابد.
قطعنامه های 181 مجمع عمومی و 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل از آن جهت مهم هستند که محدوده سرزمینی دولت موعود فلسطینی را مشخص می کنند. بر طبق قطعنامه های مذکور ، کرانه باختری، نوار غزه و قسمت شرقی بیت المقدس،مناطقی اشغالی به حساب می آیند واسرائیل باید آنهارا تخلیه نموده و به اقتدار فلسطینی اعاده نماید. ازاینرو این مناطق را باید به عنوان قسمتی از سرزمین دولت فلسطینی به شمار آورد و عدم تخلیه آن ویا تکه تکه کردن آن از طریق تخلیه ناقص و تضمین تداوم موجودیت شهرکهای یهودی، به مثابه فقدان عناصر لازم برای تشکیل دولت فلسطینی و متعاقبا نقض استقلال خواهد بود. همچنین اسرائیل باید بر طبق این قطعنامه ها از ادعاهای خود بر منابع زیر زمینی این مناطق به ویژه آب و کنترل هوایی آن مناطق دست بردارد . چرا که زیر زمین و فضا نیز از جمله قلمرو سرزمینی یک دولت به شمار میآید. ملت فلسطین باید در این سرزمین به طور آزادانه و بدون دخالت خارجی ( اسرائیل ) سازمان سیاسی مخصوص خودشان را به وجود آورند تا اراده خود را در قالب آن جاری ساخته و حق تعیین سرنوشت خود را تحقق بخشند. لازمه تحقق این فرایند ، بازگشت خیل عظیم پناهندگان فاقد تابعیت دولت مشخص از خارج است و این چیزی است که حقوق بین الملل نیز صراحتا بر آن تأکید نموده است . عدم امکان بازگشت پناهندگان و عدم توانائی آنها در به دست گرفتن حق تعیین سرنوشتشان و بالاخره تداوم بلا تکلیفی و آوارگی آنها ، به منزله گسیختگی انسجام ملی مردم فلسطین و متعاقبا نقصان یکی از عناصر تشکیل دهنده دولت ملی یعنی «مردم یا جمعیت » خواهد بود،چرا که عصاره اصلی این عنصر،تجمع مردمی که دارای دلبستگی سرزمینی، نژاد، زبان، تاریخ و سایر ویژگیهای مشترک میباشند ،تحت لوای یک حکومت است.
عدم توانائی کنترل قلمرو سرزمینی همراه باکلیت ارضی آن وعدم تحقق انسجام ملی فلسطین درچارچوب یک دولت ملی ، در کنار تسلیم اقتدار فلسطینی در برابر برخی خواسته های مداخله جویانه اسرائیل ، نظیر نظارت امنیتی بر مناطق فلسطین وعدم تشکیل ارتش فلسطینی درآن مناطق ، استقلال و حاکمیت دولت فلسطینی را زیرسوال میبرد.
با این اوصاف ،علیرغم آنکه ازطریق پروسه اسلو،فلسطینیان توانسته اند یک سازمان حکومتی ،هر چند شکلی، مخصوص خود را ایجاد کنند و قسمتهایی از سرزمینهایشان را از اشغال اسراییل خارج و حتی کنترل امنیتی آنها را در دست گیرند، هنوز برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی راه درازی ،همراه با موانع دشوار ،در پیش است. برای تحقق چنین فرایندی لازم است راه حلهایی را برای مسائل موکول شده به مذاکرات نهایی، شامل شهرکها، پناهندگان آب و بیت المقدس یافت که حق تعیین سرنوشت فلسطینیان را نقض نکند و استقلال دولت موعودشان را،چنانکه قواعد حقوق عمومی و حقوق بین الملل بر آن حکم می کند،زیر سوال نبرد. از آنجائی که مواضع و عملکردهای حکومت های مختلف اسرائیل ، اعم از چپ و راست ، در خصوص مسائل فوق الذکر در تقابل با استقلال و حق تعیین سرنوشت فلسطینیان ارزیابی می شود . لذا این رساله آنها را به عنوان موانع شکل گیری دولت مستقل فلسطینی فرض کرده است و اعلام استقلال دولت فلسطینی قبل از ترفیع موانع فوق الذکر را، به صورت شکلی و صوری و فاقد معنای واقعی تلقی می کند.