ایشان از دوران یونان باستان و شاید هم هزاران سال قبل از آن به مطالعه و تحقیق در مورد ماهست شخصیت علاقمند بوده است. با این حال در مقایسه با آموزگاران تعداد کمی به صورت حرفهای به بررسی این مسئله پرداختهاند. پیچیدگی شخصیت انسان مشکلات خاصی را که برای آن دسته که یک تعریف جامع برای واژه داشتهاند ایجاد کرده است. بعضی از این تلاشها که به صورت گستردهای هم ادامه یافته است، به قول آلپورت به نظر میرسد که همه جوانب را در نظر گرفته و ما را به ادامه این مسیر هم ترغیب میکند. بسیار مشکل است که بتوانیم مسئله را بسیار مو شکافانه مورد بررسی قرا دهیم. زیرا در زندگی روزمره تقریباً غیرممکن است شخصیت کسی را تصور کرد بدون آنکه تواناییهای ذهنی، جسمی ، خلاقیت و … او را در نظر گرفت، ( هیلگارد، 1369).
به طور کلی واژه شخصیت در زبان روزمره معانی گوناگونی دارد. مثلاً وقتی در مورد کسی گفته میشود " بسیار با شخصیت است" عالباً درجه کارایی و جاذبه اجتماعی وی مورد نظر است.
روانشناسان در مورد تعریف دقیق شخصیت اتفاق نظر دارند. با این حال در بحث حاضر مراد از واژه شخصیت الگوهای معینی از رفتار و شیوههای تفکر است که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین میکنند. در این تعریف اصطلاح معین به همسانی رفتار اشاره دارد. بدین معنی که مردم در شرایط گوناگون به این گرایش دارند که به طرز نسبتاً معین تفکر کنند یا دست به عمل بزنند، ( هلیگارد، 1369).
رفتار نتیجه تعامل ویژگیهای شخصیت با شرایط مادی و اجتماعی محیط است. شخصیت اجتماعی هر کس شامل ( حرکات و اطوار ظاهری) مانند : سخن گفتن و نحوه راه رفتن خلق و خوی کلی ( یعنی روی هم رفته خوش خلق یا بدخلق بودن) و نحوه واکنش در برابر شرایط تهدید کننده و هم چنین نگرشهای مشاهده شده و بسیاری از واکنشهای دیگر وی است.