ردپای زن ایرانی در معماری موزه
ایرانی بودن و مسلمان بودن برای من یک جامه فرهنگی است که بدون آن احساس عریانی میکنم. تأثیر ملیت، در کارهایم به وضوح پیداست.به عنوان مثال من معماری را همیشه از داخل شروع میکنم و میتوانم بگویم که مشغله ذهنیام فضا به معنی متعارف آن نیست . مشغله من یک نوع انفجار و انبساط از درون به بیرون است. بیرون همیشه منتج از درون است
تهران_ 14 آبان 1384
پایگاه اطلاع رسانی شهرسازی و معماری، سولماز نراقی:
نسرین فقیه،معماریاست پرکار، جستجوگر و فعال در صحنه بینالمللی . حساسیتی هنرمندانه و هندسهای معمارانه در کردار و گفتار او نمایان است. او را زنی خواهید یافت با ظرافت و جدیت توأمان، خصلتی که در آثار و رفتارش به یکسان بروز یافتهاست.
فقیه تحصیلات معماری را در ونیز، و طراحی محیط را در دانشگاه یل امریکا به پایان رساند و به ایران آمد. مدیریت طرح تفضیلی اصفهان برای مهندسین مشاور ارگانیک و مدیریت بخش معماری موزه هنرهای معاصر تهران از عمده مسوولیتهای او در ایران پیش از انقلاب بود.
فقیه در سال 1362 به فرانسه رفت و فعالیت معماری را در دفتر خود آغاز کرد. همزمان مرمت و طراحی داخلی موزه اورسی را به عهدهگرفت.در فرانسه بازسازی گالریهای گنجینه دائم ژرژ پمپیدو و مرمت چندین موزه در شهرهای مختلف به کارنامه تجارب او اضافه شد.
فقیه هم اکنون در ایران زندگی میکند و در کنار حرفه اصلی خود، به کار پژوهشی نیز مشغول است. با او در دفتر کارش به گفتگو نشستیم.
•لطفا از نخستین پروژه خود در شهر اصفهان بگویید. چه شد که این کار را شروع کردید و سرانجام طرح چه بود؟
در آن وقت طرحهای جامع شهرهای بزرگ که به وسیله مهندسین مشاور تهیهشده بود به سرعت در دستور کار دستگاههای اجرایی قرارمیگرفت.بولوارکشیها و بیاعتنایی آقایان به بافتهای موجود تاریخی، شهری مانند اصفهان را در یک وضعیت بحرانی قرارمیداد .
وزارت مسکن وقت این طرح را به من واگذار کرد و من تلاش کردم طرح تفضیلی اصفهان را در مسیر جدیدی قراردهم. این تلاش موفقیتآمیز بود و از آن به بعد شهر تاریخی اصفهان به غیر از یکی دو بولوار که در زمان رضاشاه کشیدهشده و بافت شهر را از هم گسیخته بود، آسیب مهمی ندید.
عده ای میگویند من اولین کسی بودم که اصطلاح بافت تاریخی را در ایران به کار بردم.این اصطلاح، ترجمه تحتاللفظی یک عبارت ایتالیایی(tessuto urbano) است. ایتالیاییها همواره در امر بزرگداشت و مرمت بافتهای تاریخی به کشورهای دیگر برتری داشتند. درآن زمان همه فکر میکردند کافی است چند ساختمانقدیمی ارزشمند حفظ و نگهداری شود.
اما من سعی کردم این نکته را تفهیم کنم که بافت تاریخی بخشی از میراث هر شهر است.ما از آن پس تجزیه و تحلیل سه بعدی و تصویری منازل و کوچههای قدیمی را آغاز کردیم.این حرکت پس از مدتی اشتهار بینالمللی پیدا کرد و همین مساله باعث شد که ما بتوانیم خیابانکشیها را در اصفهان متوقف کنیم.
من به این دوره از مسوولیت خود اهمیت زیادی میدهم. برای اینکه پس از رفتن من، توسعه شهری اصفهان در مسیر صحیحی هدایت شد.
•کار در موزه هنرهای معاصر را از چه زمانی آغاز کردید؟
در آن وقت موزه هنرهای معاصر تازه داشت شکل میگرفت. برای همین مشغول خرید آثار تجسمی هنرمندان جهان بود. از من دعوت کردند که مدیریت گرافیک،عکاسی و معماری آن را برعهده بگیرم اما من فقط بخش معماری را انتخاب کردم و از آن پس سه خط مشی را در پیش گرفتم: اولین کار خرید دِسنهای اصل معماران معروف بود. در دهه 70 هنوز کامپیوتر رواج نداشت و در نتیجه این دسنها از ارزش فوقالعادهای برخوردار بودند. حتی امروز هم کروکیهای دستی یک معمار معروف ارزش فراوانی دارد چه رسد به آن زمان.
به هر حال، ما شروع کردیم به خریداری طرحهای افرادی مثل مایکل گریوز، لئون کریر، ماسیمو اسکولاری و پیتر آیزنمن. این آثار هنوز هم در موزه هنرهای معاصر نگهداری میشوند.
دومین کار، اجرای پروژههای پژوهشی مستقل درباره موضوعات مختلف معماری ایران،با هدف برپایی نمایشگاههای موضوعی بود، و سوم معرفی معماران جهان با توجه به نیاز معماران ایرانی.
من ازهمان وقت بااطلاعرسانی پراکنده درباره هر نوع مقوله فرهنگی مخالف بودم و میخواستم اگر قرار است که ما از تجربیات کشورهای دیگر حرف بزنیم با مسائل خودمان ارتباط داشته باشد.
در همین راستا دو نمایشگاه برگزارکردم ؛ یکی نمایشگاه "محله"، که مقایسه دو شهر تهران و بروکلین بود. پژوهش تهران را من انجام دادم و پژوهش بروکلین را یک محقق امریکایی.
دوم نمایشگاهی از معماری فنلاند که به معرفی موزه فنلاند، معماری این کشور در دهه 50 و چهره شاخص آن، آلوار آلتو اختصاص داشت. دلیل برپایی این نمایشگاه اتفاقات کم و بیش مشابهی بود که در ایران آن دهه نیز میافتاد.
•درباره پروژههای پژوهشی قدری توضیح بدهید. چه موضوعاتی بیشتر در مرکز توجه شما بود؟
ما در بخش موزهداری موزه هنرهای معاصر تهران فعالیتی بنیادی را برای مطالعه دوران گذار از سنت به مدرنیسم در معماری ایرانی آغاز کردیم. این کار بیشتر به منظور تدارک یک دائره المعارف معماری ایران انجام میشد.
ما در سه بخش کار خود را شروع کردیم: اول معماری صنعتی و دگرگونیهای کاربرد مصالح، دوم معماری کلاسیک ایران و طبقهبندی تیپولوژیک آن که کار شناسایی باغهای ایرانی اولین قدم آن بود و سوم شهر و شهرسازی.
پژوهش معماری صنعتی ایران با ارائه چند نمونه منجر به نمایش و چاپ یک کاتالوگ معتبر شد. پژوهش شهرسازی هم همانطور که گفتم به نمایشگاه محله انجامید. ولی باغ ایرانی هم بالاخره بعد از بیست سال و اندی، سال گذشته به سرانجام رسید و حاصل آن نمایشگاهی در موزه هنرهای معاصر تهران بود.
یک رشته موضوعات دیگر از قبیل حمامها،کاروانسراها، و منازل را هم آغاز کردهبودیم که بتوانیم یک سلسله پژوهشهای سیستماتیک و گونهشناسی را روی آنها آغاز کنیم.
•ظاهرا شما در فرانسه روی موضوع موزه متمرکز شدید . تخصص شما در چه بخشی از معماری موزه بود و به چه آثاری منجر شد؟
من در سال 1362 به فرانسه رفتم و به مدت 4سال مدیر پروژه مرمت موزه اورسی بودم.
ساختمان این موزه ابتدا یک ایستگاه راهآهن بود که تبدیل به 30000 متر مربع موزه و حدود 10000 مترمربع بخش اداری شد. همکاری با معمار ایتالیایی خانم گی آلنتی Gae Aulenti که طرح او در کنکور موزه پذیرفته شده بود برای من تجربه مهم و بزرگی بود.
ما نخستین هدف را در برنامه کاری خود همکاری با موزهدارها تعریف کردیم . معماری برای ما عبارت بود از تطبیق فضاها با اثر هنری و اگر امروز بعد از 27 سال به موزه اورسی بروید خواهید دید که هرکدام از فضاهایی که برای تابلوهای رنگ و روغن،مجسمه یا ظروف طراحی شدهاست با دیگری فرق دارد.
ممکن است این فضاها مطابق با آخرین مدهای معماری نباشند اما پیرو طبیعت اشیایی هستند که در آن نمایش دادهشدهاند.پس از این تجربه مجدداً با همین خانم، کار مرمت و نوسازی دو طبقه از موزه ژرژ پومپیدو را در پاریس آغاز کردیم. ساختمان این موزه را دو نفر به نامهای"پیانو" و "راجرز" در اواخر سالهای 60 طراحی کردهبودند.
در اینجا ما فقط روی آثار هنری مدرن کار میکردیم. چندی بعد طرح من برای سالن نقاشی فرانسه در موزه لوور پذیرفته شد.این سالن یک گالری بزرگ به مساحت 1400 متر مربع بود که برای اولین بار همه کار را شخصاً به عهده گرفتم. از جمله نوآوریهایی که من در این گالری کردم این بود که شکستن نور مستقیم سقف شیشهای با حائلهای عمودی بود.
کار دیگری که کردم و واکنشهای مثبت و منفی خیلیها را برانگیخت این بود که دیوارهای نصب تابلو را به رنگ آبی زنده درآوردم. از آن تاریخ 15 سال میگذرد این رنگ آبی هنوز بر دیوار موزه میدرخشد. حالا پس از گذشت زمان میبینید که رنگ گذاشتن روی دیوارهای موزه رایج شده و معماران،دیگر از گذاشتن رنگهای تیره و زنده پشت آثار ابایی ندارند.
به این ترتیب تا 2سال پیش که به ایران برگشتم مرتباً مرمت و طراحی موزهای در دستور کار دفتر من بود. مثلاً موزه شهر ورنو که ساختمان جدیدی چسبیده به ساختمان قدیمی شهرداری بود و چند موزه در شهرستان های دیگر فرانسه.
•با توجه به نیاز مبرم موزههای ایران به افراد متخصص، چرا در ایران کار موزه را ادامهندادید؟
وقتی من هنوز ساکن فرانسه بودم، سازمان میراث فرهنگی برای مرمت موزه ایران باستان با من تماسهایی برقرار کرد و از من خواست که پیشنهادهایی دراین باره بدهم.این کار انجام شد.من به ایران آمدم اما دیگر هیچ کس تماسی با من نگرفت و سرنوشت این مرمت تا امروز هم نامعلوم باقی مانده است.
اما من در موزه هنرهای معاصر کارهای ناتمام خود را دنبال کردم. اولین کار این بود که مواد اولیه پژوهش باغهای ایرانی را از آرشیو موزه معاصر بیرون آوردم و شروع کردیم به مطالعه و گردآوری اسناد و عکسها. اقدامات دیگری هم انجام دادیم که منجر شد به نمایشگاه باغ ایرانی در شهریود 1383.
در حال حاضر با توجه به شناختی که از گنجینه هنری دهه 70 موزه معاصر دارم مشغول بررسی انتقادی این گنجینه هستم که اتفاقاً همزمان شده با نمایش این آثار در موزه تحت عنوان جنبش هنر مدرن. البته این خود موضوع بحث دیگری است.
•آیاارزیابی بخصوصی از نحوه اداره موزههای قدیم ایران، و موزههایی که بعد از انقلاب ساختهشدهاند دارید؟
من موزه های ایران را بعد از انقلاب ندیده ام و نمیتوانم قضاوتی بکنم. اما شنیدهام که سازمان میراث فرهنگی مرمت های تاسیساتی و مستحکمسازی خوبی را در موزهها و کاخ-موزهها انجام داده و جای خوشبختی است.
•فکر میکنید فرق معماری داخلی، چیدمان و ارائه آثار در کاخهایی که تبدیل به موزه شدهاند با موزههای متعارف چیست باید و به چه صورتی باشد؟
اقامتگاه پادشاهان باید همانطور که بوده حفظ شود. اگر ما بخواهیم کاخی را تبدیل کنیم به بنایی برای بازدید عموم باید در نظر داشتهباشیم که این بنا مکانهای حساس، یا شاهفضاهایی دارد که طبیعتاً نباید در آن دست برد. زیرا هدف از آن، نشان دادن نحوه زندگی و حال و هوای حاکم بر یک دوران است.البته وقتی یک کاخ تبدیل به موزه میشود، نمایشگاههای موقتی و فعالیتهای جانبی دارد. برای این کار میتوان از برخی فضاهای خاص استفاده جدید کرد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 17 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه:
نگاهی هرچند سطحی به وضع کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان در جامعه ما , و نیز بسیاری از نقاط جهان , ما را با مسائل و دشواریهای عظیمی در زمینه روابط اخلاق انسانی , که ناشی از روشهای غلط تربیت است , آشنا می کند . بلایی عظیم متوجه جامعه بشری است . بلایی که غفلت از آن به قیمت شرف انسانی و فنای اخلاق تمام میشود .
وضع روابط در سطح جهانی آن چنان بحرانی است که اگر مدعی شویم در این زمینه با آفتی بزرگ مواجهیم , گزاف نگفته ایم . انحرافات , کج رویها , ناسازگاریها , انحطاطهای اخلاقی در سطح وسیع صورت مسلم و قطعی پیدا کرده و روزگار حال و آینده نسل کنونی و بعدی را به خطر افکنده است .
اگر در جوامع کنونی فریادها از این نابسامانی بلند نیست , بدان خاطر است که مردم تدریجا با چنین زمینه ای خو کرده و گمان دارند وضع باید به همین گونه ای باشد , که هست .
" فرزندم ، قبل از آنکه قبلت، سخت شود و اندیشه ات ، مشغول گردد، به تربیت تو مبادرت نمودم."
(حضرت علی علیه السلام)
" تربیت، زیباترین چیزی است که در بهترین انسانها ، آشکار می شود."( افلاطون)
چهار چیز است که اگر جمع شود در دل سنگ
لعل و یاقوت شود ، سنگ بدان خارایی پاکی طینت و اصل گهر و استعداد تربیت کردن مهر از فلک مینایی در من این هرسه صفت هست کنون می باید تربیت از تو که خورشیدجهان آرایی. (سعدی)
در میان عوامل مختلفی که منشأ و موجد تحولات اجتماعی می شود، تربیت، آرامترین مطمئن ترین و مفید ترین آنها می باشد، تربیت ، روندی بسیار طولانی دارد و تقریباً در همه مراحل عمر آدمی از تولد تا مرگ، نقش خود را ایفا می کند ، ولی این نقش در برخی مراحل بر جسته و تعیین کننده و در مقاطعی دیگر نقش آن کمرنگ ومحدود می باشد. برخی از دانشمندان نظیر " کارن هورنای " . مهمترین سالهای تربیت پذیری را هفت سال اول زندگی و پاره ای دیگر تا دوران نوجوانی می دانند و معدودی نظیر " کارل یونگ" تأثیرپذیری آدمی از تربیت را تا چهل سالگی ، می دانند. ابتدا باید معلوم نمود که مقصود از تربیت چیست؟ آیا آموختن مفاهیم علمی و یا انباشته کردن ذهن شاگردان است؟
" امرسون" می گوید: " یک مسأله علمی را به شاگرد یاد دادن کار آسانی است ، ولی او را با امید و اراده و جدیت تربیت کردن و قوای روحی اش را برای کار آماده کردن ، علمی است دشوار که ازهمه کس ساخته نیست".
در حقیقت ، باید گفت انتقال علم مرحله نازلی از تربیت است و ایجاد روح علمی ، مرحله عالی تربیت می باشد.
در مرحله بعد ، ضروری است، از عواملی که اثر گذار بر تربیت هستند ، سخن گفت،مهمترین آنها عبارتند از: زمینه ژنتیکی ، عامل محیط خانوادگی ، محیط آموزشی ‹ مدرسه›، محیط اجتماعی ‹نفوذ همسالان ،نهادها و مراکز اطلاع رسانی و رسانه های گروهی›، عامل رشد ( تحولات مربوط به عامل سنی )، عامل مذهب و در نهایت اراده خودساز شخصیت . هر یک از این عوامل در زمان خاصی ، وارد صحنه شده و تأثیرات خود را بر آدمی اعمال می نماید . به گونه ای که می توان ، شخصیت فرد را بر آیند عوامل مذکور تلقی نمود با این توضیح که دایره نفوذ تأثیر هر یک از عوامل که گسترده تر باشد، شخصیت آدمی در همان جهت ،شکل می گیرد.
در گام سوم ، باید ملاحظه نمود تربیتی که بتواند از جوانان شخصیتی متعادل و هماهنگ به وجود آورد چه ویژگیهایی داد؟ چنین تربیتی باید ناظر بر جنیه های متنوع وجود آدمی به شرح زیر باشد:
الف - تربیت بدنی (فیزیکی) - هدف اصلی از چنین مقوله تربیتی ، این است که توان و نیروی فعال جوان را در مسیری مطلوب و هدایت شده ، به جریان بیاندازد و روح آدمی را پاکیزه و مصفا کند و بر اعتماد به نفس فرد بیفیزاید .
ب - تربیت عاطفی - غایت تربیت عاطفی ، پرورش احساس نوعدوستی ، همدلی و تفاهم با دیگران و به ویژه همسالان است . به گونه ای که جوانان بتوانند به درستی با معاشران و دوستان و اطرافیان خود به دادو ستد عاطفی بپردازند و بیش از آنچه که " منش گیرنده " داشته باشند از " منش دهنده " برخوردار باشند و به مرحله ای برسند که " ایثار عاطفه " به دیگران را مقدم بر " دریافت عاطفه " از دیگران ، بدانند.
ج - تربیت اجتماعی - انتظار ما از تربیت اجتماعی جوانان ، این است که آنها از جایگاه و منزلت حقیقی خود خود در جامعه آگاه باشند و به خوبی بتوانند چنین موقعیتی را احراز نمایند.
فعالیتهای فوق برنامه مدارس ، گروههای بحث و بیان ، تحقیق گروهی ، مسابقات فرهنگی وهنری ومحافل بحث و انتقاد جوان ، فرصتهای ارزنده ای برای فرایند اجتماعی شدن جوانان ، محسوب می شوند.
د - تربیت عقلی ( ذهنی ) - چنانچه بشری را به عنوان فرایندی بی انتها ، درنظر آوریم و تکوین منش را بر تعلیم دانش مرجح بدانیم در این صورت ، باید اذعان نمود که تربیت فکرو اندیشه در بالاترین جایگاه " هرم تربیت " قرار می گیرد. اگر چه به گفته " ویل دورانت " ، ما در شرایطی از جهان معاصر بسر می بریم که از تفکر و اندیشیدن ، بازمانده ایم و بر همین اساس ، از لذت اندیشه و فکر نیز محروم مانده ایم .
ه - تربیت اخلاقی ( معنوی )- منظور اصلی از این بعد تربیت این است که بتوانیم نسلی را بپروارنیم که نه فقط حامل معرفت دینی باشد بلکه عامل معرفت دینی محسوب شود. و در حقیقت چنین تربیتی بتوانندبه " تحول از درون" منجر شود و خود نیزمنشأ تحول دردلها وجانها ی دیگری باشد . برخی ازکارشناسان سازمان یونسکو از جمله راه حلهایی که برای آموزش نوین جوانان ، پیشنهاد می کنند . این است که باید به گونه ای عمل نمود که استقرار مجدد ارزشها و طرز تلقی های اخلاقی در جوامع در حال دگرگونی را شاهد باشیم .
جوان وتعالی شخصیت
« هرکس مسلمانی را گرامی بدارد خدای والا را گرامی داشته است »
رسول اکرم (ص(
«عظمت انسان ا برکت روخ اوست که آن نفحه الهی چراغ خداوندی منعکی کننده نور آسمانی و مستعد قبول صورت کل جهانی و بالاخره با همه جهان برابر است»
فرانسیس بیکن
شخصیت هر فرد محبوبترین پدپده مورد علاقه اوست غریزه حب ذات که براساس حکمتی الهی در وجود انسان به ودیعه گذاشته است آدمی را بر می انگیزد تا بر مبنای خود دوستی از مخاطرات و ناملایماات خود را مصون نگاه داشته و بقای عمر و زندگیش را تدبیر نماید چنین غریزه ای انسان را به دفاع از تمامی موجودیت و شخصیتش وا می دارد و او را به جبه گیری در مقابل هر عملی که شخصیت او را تهدید کند بر می انگیزاند از این رو ی طبیعی به نظر می رسد که به دیگران اجازه نفوذ به قلمرو شخصیت خویش ندهد و در حقیقت « تحقیر شخصیت»دیگری به این مفهوم است ضربه ای را به اصلی ترین جنبه مورد علاقه اش وارد کنیم و بیشنرین مقاومت را در او علیه خود به وجود آوریم در مقابل « تکریم شخصیت » احساس ارزش را در فرد بالا می برد و رویکرد وی را نسبت به جهان درون و جهان برون متحول می کند « نکوداشت »شخصیت جوانان به نتایج زیر منجر می شود
1-موجب جلب اعتماد آنان به اطرافیان شده و در نتیجه تفاهم دو نسل راباعث می شود
2-این روش اقتدا به سیره نبوی ( ص) وشیوه اولیا خداست آنان هموراه جوانان را مورد تکریم قرار داده و منزلت خاصی برایشان تأمل می شوند
3-تکریم جایگاه نسل جوان موجب « گناه ستیزی » آنان خواهد شد زیرا زیرا کسانی که در درونشان احساس عظمت و منزلت می کنند نه تنها دست از گناه می شویند بلکه به گناهان یورش می برند تا جامعه سالم بماند و در مقابل تحقیر نسل جوان زمینه « گناه پذیری » را مهیا می کند و آنان را نومید و سگردان در جامعه پیچیده و دشوار معاصر رها می کند
4- «نکوداشت شخصیت جوان » استعدادای راکد و ذخیره او را به حرکت در می آورد و آنها را به تواناییهای بارز و آشکار پیوند می زند تا نیروی عظیمی که از این طرق حاصل می شود برای دستیابی به هدفهای مهم و ارزشمند زندگی کفایت نماید
جوانان برا ی مشارکت در جامعه مدنی نیاز یه شخصیتی دارند که ابتدا مورد پذیرش خودشان باشد و بعد از آن مورد پذیرش جامعه باشند « تکریم نفس »مقبولیت شخصی و اجتماعی را باعث می شود
شیوه ها و راه کارها
1- پذیرش شخصیت جوانان همان گونه که هستند زمینه را برای ارتباط توأم با تفاهم مساعد نموده و تداوم ارتباط صمیمانه را تضمین می نماید .
2- گفتگوی خود را با موضوعی که مورد علاقه جوان است آغاز کنیم این اقدام منجر به جلب توجه اعتماد و اطمینان عمیقی می شود به گونه ای که نقطه آغاز روشنی در اتباط متقابل به وجود می آید .
3- جوانان با هر دریچه ای که به جهان خارج از وجود خود می گشایند تجربیتاشان را غنی تر و گسترده تر کرده و جریان رشد اجتماعی شان را تسهیل می کنند در مقابل محدودیت روابط انسانی منجر به وقفه در رشد اجتماعی فرد می شود می توانیم جوانان را به توسعه روابط انسانی مطلوب ترغیب کنیم تا تجربیات وسیعتری را جذب کنند
4- با تأکید بر نیروهای درونی آنان یافت نه د ربیرون از وجودشان به این مفهوم که شخص برای ارزیابی میزان لیاقت خود بیش از آنکه بر اظهار نظرهای دیگران متکی باشد بر احساس درونی خود تکیه کن
5- یکی از اهداف تربیت جوانان ایجاد نظام همبستهای از ارزشها در درون خود آنان می باشد آن گونه که فرد به معیارها وملاکهایی مجهز شود که قادر به تشخیص ارزشها از ضد ارزشها باشد و در مورد آنها بتواند به مقایشه بپردازد و از نوعی قضاوت و داوری ضد ارزشها باشد و در مورد آنها بتواند به مقایشه بپردازد و از نوعی قضاوت و داوری صحیح برخوردار گردد برای این منظور لازم است با ترتیب دادن مجالس بحث و انتقاد قوای عقلانی خود را پرورش داده و در او توانایی مقایسه و قضاوت ایجاد کنیم چه آنکه از درجات و مراحل بالای تفکر مقایسه امور با یکدیگر ونیز داروی درباره آنهاست
6-در گفتگو و مباحثه با جوانان باید به جای توسعه انقیاد ذهنی در پی پرورش انتقاد فکری بود و زمینه های ایجاد نمود که آنان بتوانند با بحث وگفتگودرباره نظام ارزشها بایدها و نبایدهای اخلاقی درک روشنتری درباره این گونه امور پیدا کنند و توانایی تمیز انتقاد سازنده از انتقاد مخرب و به کار گیری شیوه های مناسب گفتگو را بیابند حاصل چنین گامهایی در تعالی شخصیت جوانان تبلور خواهد یافت
جوان و جستجوی هویت
" جستجوی یک جوان در پی هویت ، از برخی لحاظ همان جستجوی معنای زندگی است."(اریکسون)
از واژه های پر معنای ادبیات نوجوانی و جوانی ، " هویت " می باشد معنای این عبارت همزمانی آغاز تأمل و تفکر درهویت خویش و شروع نوجوانی است. پدیده ای که بعدها و در سالهای جوانی به صورت تکوین هویت یابحران هویت ظاهر می شود. لذا مهمترین سالهای زندگی یعنی دوران نوجوانی و جوانی عرصه تجلی شکل گیری و یا از هم پاشیدگی هویت می باشد.
" تعریف هویت"
در میان تعاریف متنوعی که در باب هویت فرد ذکر شده اظهار نظر " جان گاردنر" از صراحت وجامعیت بیشتری برخوردار است . او می نویسد:" یک فرد جوان باید بیاموزد که بیش از هر چیز خودش باشد ، در جایی که بیشترین ارزش را برای دیگران دارد - دیگرانی که مطمئنا ً برای او نیز عزیزتر از هر چیز دیگر هستند مراد از اصطلاح " هویت " چنین رابطه متقابلی است که متضمن یکی بودن با خویشتن و در عین حال به نوعی سهیم شدن با زندگی درونی دیگران است."
" مفهوم بحران هویت"
مطابق تعریف مذکورحفظ تعادل میان " وحدت با خود" و " حضور در تجربه باطنی دیگران" از نشانه های احراز هویت محسوب می شود بر این اساس هر گاه تعادل مذکور بر هم خورده و حالت عدم توازن میا ن آنها به وجود آید نوعی اختلال یا بحران در هویت پدیدار می شود آن وضعیت را اریک فروم با زیبایی خاصی چنین توصیف می کند :" لزوم همرنگ شدن {با دیگران} با از دست رفتن هویت بیشتر می شود."
ازعبارت " فروم" چنین برداشت می شود که فرد تأمین انتظارات دیگران ومانندآنها شدن را بر " خود واقعی بودن" ترجیح دهد ناگریز است بهای سنگینی بپردازد و آن دست کشیدن ازخود انگیختگی و فردیت است." اریکسون" نیز بحران هویت را در عدم توانایی نوجوان برای قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد ، معنا می کند. شایدمشکلات متعددی باشد که فرد در سالهای بعد زندگی به جهت بحران هویت با آن مواجه خواهد شد.
" زمینه های پیدای بحران هویت"
از چالش های مهم مبحث حاضر چگونگی نفوذ پدپده بحران هویت در فرهنگ تفکر و باورهای قشرهایی از جامعه ماست . برخی از زمینه های تاریخی ظهور بحران به شیوه بر خورد ما با تمدن غرب در حدود دویست سال پیش بر می گردد . آن زمان غرب در موقعیت بسیار خوبی از جهت پیشرفتهای علمی قرار داشت ولی روش پیشینیان ما عمدتاً بر دو رویکرد در قبال تحولات اروپا متکی بود: الف) طرد ، نفی و انکارو. ب) مرعوب شدن، خودباختگی وتسلیم. و رویکرد سومی که مبتنی بر اخذ و اقتباس آگاهانه از پیشرفتهای علمی و صنعتی غرب همراه با حفظ ارزشها، اصالتهاو فرهنگ و تمدن خودی باشد، چندان مورد توجه قرار نگرفت و لذا فاصله موجود میان ما و غرب از لحاظ علمی و فنی بیشتر شد و زمینه ساز این تفکر گردید که برای جبران گذشته ها وپر کردن فاصله طولانی به وجود آمده چاره ای جز غرب گرایی ، غرب باوری و غرب پرستی نیست . لازمه این گرایش به فرهنگ غربی جداشدن و دست کشیدن از هویت و فرهنگ خودی بود. لذا این باور در اذهان عده ای به وجود آمد که قطع پیوند با ریشه های فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی و نفی خویشتن تنها راه چاره است . همانگونه که برخی نظیر " تقی زاده " بر این باور بودند که " هیچ راهی برای ما نمانده است جز اینکه از سر تا پا فرنگی شویم". علاوه بر زمینه های تاریخی ، برخی عوامل موجود در عصر جدید نیز به بحران هویت دامن زده است مسایلی نظیر گسست فرهنگی ، فرد گرائی افراطی سکولاریسم ، تضاد نسلها، تغییرات پر شتاب زندگی ، خلأ آرمانی ، فقدان عامل دین و مذهب ، پدیده کلان شهرهای بزرگ و نظام نا کار آمد آموزش و پرورش هر یک در جای خود ، اثرات تعیین کننده ای بر بحران هویت داشته و روند آن را شتاب بخشیده است که فرصت پرداختن به همه آنها نیست ولیکن از باب اشاره ،به گفتاری از مارسیا‹ 1985› اکتفا می کنیم . به گفته وی " در جوامعی که مذهب وجود ندارد ، نوجوانان بحران {هویت} شدیدتری را تجربه می کنند چرا که مذهب به مهمترین سؤالات نوجوانان یعنی : از کجا آمده ام ؟ چه کسی هستم ؟ به کجا خواهم رفت و چه باید بکنم ؟ پاسخ می دهد."
" راه کارها وپیشنهادها"
غالبا ًراه کارهای اساسی متکی بر شناخت دقیق مسأله بوده ورابطه منطقی باآن دارد . در این مورد نیز همین قاعده صادق است و در کوتاه مدت و دراز مدت ، پیشنهادهای مشتمل بر جنبه علمی و کاربردی و قابل طرح مورد نیاز را انجام داد:
الف - بازنگری در محتوی و مضمون کتابهای درسی به ویژه در سالهای نوجوانی و ارائه مطالب جدیدی که به ایجاد بینش نوینی نسبت به خود، زندگی و نقشی که او می تواند ایفا نماید، منجر شود.
ب- بازنگری در محتوی مضمون و شیوه ارائه برنامه های ویژه کودکان ، نوجوانان و جوانان در صدا وسیما به گونه ای که به ایجاد دلبستگی عمیق نسبت به فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی منجر شده و در یافتن هویت فرهنگی و هویت تمدنی آنان را یاری دهد.
ج- تلاش در جهت حل معضل کاهش انگیزه تحصیلی ، ترک تحصیل ، توقف پشت دیوار بلند کنکور و بیکاری که هر یک عامل مهمی در ایجاد سر خوردگی و بی هویتی است.
در کوتاه مدت نیز اقدامات قابل پیشنهاد عبارتند از:
1.تقویت زمینه های تبادل فکری و هم اندیشی با نسل جوان به منظور درک مشکلات و معضلات درونی آنان و پاسخ به پرسشهای بنیادین .
2.توسعه مناسبات میان والدین و فرزندان از حیث عاطفی ، روحی و کلامی به منظورجلب اعتماد نسل جوان و در نهایت گرایش به الگو پذیری با هدف تحکیم هویت خانوادگی آنان.
3.تقویت زمینه های بروز و حضور نوجوانان و جوانان در عرصه های مشارکت و تصمیم گیری های اجتماعی با هدف تحکیم هویت جمعی آنان .
4. یاری رساندن به نوجوانان و جوانان برای شناخت هر چه بیشتر توانمندیهایشان تا علاوه بر متناسب بودن انتظارات آنان از خویش با توانمندیها ، این گروه سنی بتوانند موفقیت های بیشتری در تحصیل ، شغل و زندگی بدست آورند با هدف تحکیم هویت شخصی آنان.
5.. تشویق اطرافیان نوجوان و جوان به ویژه اولیاء و مربیان برای این منظور که در سنین مذکور به فرد از منظر جدیدی به عنوان " مشاور " به او نگریسته شود و در عمل نیز آنچه که لازمه تحقیق این رویکرد می باشد ، مراعات گرددتا این تحقیق این رویکرد می باشد مراعات گردد تا این نسل عملا ً احساس منزلت و شخصیت قابل احترام نموده و در نهایت احساس هویتی ارزشمند و با افتخارنماید.
6. تفهیم این واقعیت به نسل جوان که " زندگی کردن" غیر از " با معنا زندگی کردن " است اینها دو چیزجدا از یکدیگرند " زندگی کردن " به خودی خود افتخاری نمی آفریند ولیکن بامعنا زیستن در خور افتخار و تکریم خاصی است.
7.. ایجاد و تقویت زمینه هایی که به مددآن نوجوان و جوانان قادر به تفکر منتقدانه نسبت به فرهنگ بیگانه و به ویژه فرهنگ غرب باشند این امر زمینه رابرای تکوین هویت فرهنگی پایدار و برخورد مؤثر با هجوم فرهنگی مهیا می کند.
جوان و نیازهای روحی
‹ای انسان › آیا گمان می کنی که موجودی خرد و بی مقداری ، و حال آنکه ‹راز› جهان عظیم تری در کتاب روح تو مندرج است . درد تو از خود توست ولی نمی دانی و دوای تو نیز در خود توست ولی نمی بینی و تو آن کتاب مبینی هستی که به یاری حروف اندک آن ، رازهای عظیمی آشکار می شود.
>منسوب به دیوان اشعار حضرت علی علیه السلام<
جوانی ، مهمترین بخش زندگی آدمی است و در دوران ، مهمترین مسئله برای جوانان ، نیازهای روحی آنهاست ، و باز مهمترین مسئله در این حوزه ، نحوه تأمین و اقناع مطلوب این قبیل نیازهاست.
چگونه نیازهای جوانان را بشناسیم؟
شیوه های شناخت و معرفت نیازها، اهمیتی دارد. روش های عمده شناخت عبارتند از :
1- مشاهده رفتار و حالات جوانان ،معرف بخشی از احتیاجات روانی اساسی آنهاست . در موقعیت های گوناگون ، اغلب می توان از ورای رفتار ظاهری به احتیاج باطنی و از جلوه های بیرونی شخصیت آنان به نیازهای درونیشان پی برد.
2- گفتگو با جوانان ، فرصت ارزنده ای را برای شناخت نیازهایشان فراهم می آورد . شایسته است ، هر زمان که موقعیت برای همدلی با آنان مهیا می شود، گفت و شنودهایی صمیمانه و مؤثر ترتیب داد تا از خلال کلمات و عبارات جوانان ، به دنیای درونیشان نفوذ کنیم . حضرت علی علیه السلام ، دراین مورد جمله زیبایی دارند و می فرمایند: "انسان در زیر زبانش نهفته است."
3- مطالعات و بررسی هایی که در خصوص جوانی و شگفتی های آن به عمل آمده است و نیز منابع علمی و پژوهشی در این زمینه ، می تواند بخشی ازاحتیاجات روحی و روانی آنان را به ما بشناساند.
4- تفکیک و بازشناسی نیازهای اصیل از نیازهای کاذب نسل جوان ، گام مؤثری در جهت شناخت دنیای درونی آنان است و در مقابل ،مساعدت به جوانان برای آنکه بتوانند بین نیازهای منطقی و خواسته های غیر منطقی خود فرق بگذارند، آنان در تعدیل خواسته هایشان وانطباق با تواناییشان یاری می دهد.
نیازهای اساسی جوا نان:
در نگاه اول، نیازهای آنان را می توان به دو دسته با عناوین " نیازهای اولیه " و" نیازهای ثانویه " تقسیم کرد. منظور از" نیازهای اولیه " احتیاجات زیستی یا فیزیولوژیک نظیر احتیاج به هوا ‹اکسیژن›، آب، غذا ، استراحت ، خواب و برخی ضرورتهای غریزی دیگر است. " نیازهای ثانویه " در حقیقت، همان نیازهای اساسی روانی هستند که به طور عمده شامل موارد ذیل است :
1- نیاز به امنیت ‹ ایمنی خاطر› : به این مفهوم که جوانان در کلیت زندگی ، بتوانند نسبت به محرکهایی که از محیط خانواده ، جامعه ، آموزشگاه و گروه همسالان دریافت می کنند، پاسخ مناسب بدهند و از نوعی آرامش درونی برخودار شوند و بر نگرانی های خاص این سنین فایق آیند.
2- نیاز به مقبولیت ‹ پذیرش› : با این توضیح که نسل جوان از جایگاه و منزلت مقبولی در نزد خانواده ، جامعه ، آموزشگاه و به ویژه گروه همسالان برخودار باشد و این موقعیت از سوی نهادهای مذکور ، به خوبی پذیرفته شده باشد .
3- نیاز به موفقیت و پیشرفت : جوانان ، جویای نام، افتخار و کامیابی هستند و هر عاملی که بتواند احساس تعادل را در آنها ارضا کند، مورد توجهشان واقع می شود . هر نوع پیشرفت نسبی جوانان ، چنانچه مورد تأیید اطرافیان و تشویق آنها واقع شود، آنان را در اتخاذ گام های بلند و اساسی به سوی آینده یاری می دهد.
4- نیاز به دادو ستد عاطفی: احتیاج به دوست داشتن و دوست داشته شدن مکمل یکدیگرند . جوانان به همان اندازه که مایلند با دیگران ، رابطه مبتنی بر عواطف پاک و سالم برقرار کنند ، نیاز دارند تا متقابلا ً مورد لطف محبت دیگران نیز واقع شوند . ابراز محبت در جلوه های مختلف قلبی ، زبانی و عملی موجب اطمینان خاطر آنان می شود.
5- نیاز به تحصیل یک فلسفه حیاتی ارضا کننده : اگر جوانان بدانند که " چرا " باید زندگی کنند ، قادر خواهند بود با هر" چگونه ای" بسازند، یعنی با مشکلات خاص زندگیشان به خوبی مقابله کنند . لازم است، اندیشه جوانان را در مورد مسائلی نظیر فلسفه خلقت ‹ آفرینش › فلسفه زندگی و فلسفه مبارزه برای زندگی تقویت و در جهات اقناع کننده ای آنها را هدایت کرد.
6- نیاز به معنویت : جوانان ، روحی پاک و قلبی زلال دارند و مایل اند با مبدأ هستی و پروردگارمتعال رابطه ای روشن، قابل درک و مستمر برقرار کند ، این نیاز ، اصیل ترین ، احتیاج روحی آنان محسوب می شود.
7- نیاز به خود شکوفایی ‹ تحقیق خویشتن›: اگر شرایط برای جوانان به گونه ای فراهم شود که آنان بتوانند همه ظرفیت های درونی و استعدادهای مکنون خود را بشناسند ، در حقیقت تحقق نفس در آنها تجلی یافته است.
جوان و سلامت روان
" سرنوشت خود را با افکارتان تعیین کنید." کارلایل
" ما همان گونه زندگی می کنیم که می اندیشیم." ماردن
بی شک جوانان به همان اندازه که مایلند از سلامت بدن برخوردار باشند به منظور روشن تر شدن موضوع ضروری است که قدری در معنا و مفهوم این پدیده تامل کنیم روان شناسان مکتب کمال برخی از شاخص های سلامت روان را به قرارزیر معرفی می کنند :
1.میان محرکها و پاسخ های فرد ،تناسب و تعادل منطقی وجود دارد .
2.آرمان ها و هدفها ی فرد ،در محدوده امکانات او فرار دارد به این مفهوم که در انتخاب اهداف زندگی به واقعیت توجه کافی می شود
3.فردی که داری سلامت روان است آگاهی و شناخت نسبتا ًمطلوبی ازانگیزه های خویش دارد و ارتباطی منطقی میان انگیزه و رفتار خویش برقرار می کند .
4. فردی که روانی سالم و به هنجار دارد معمولا ً روانی یکسان و همانگی دارد برای مثال در حوزه احساسات و انفعالات " ثبات عاطفی " دارد و به سادگی دستخوش هیجانات زودگذز و ناپایدار نمی شود.
5.. میان انتظارات شخصی فرد از خویش و توانایی های ذاتی اوتناسب منطقی و معقولی وجود دارد به این مفهوم که هیچ گونه تضادی در این مورد مشاهده نمی شود و او قادر است با درک هویت خویش تضادهای درونیش را برطرف کند.
6.فرد با روبه روشدن با شکست ها و واقعیت های دردناک زندگی توانایی ویژه ای دارد او ناکامی های خود را با شجاعت می پذیرد و از آنها به منزله سکوی پرتاب به دنیای کامیابی ها و موفقیت هایش استفاده می کند.
ما و سلامت روانی جوانان به راستی اطرافیان جوان چه نقشی در تامین سلامت روانی او می توانند ایفا کنند؟برخی از راه کارها در این مورد عبارتند از :
1. یاری رساندن به جوانان تا از توانایی هایشان آگاه شوند و انتظاراتشان را از خویشتن بر مینای توانایی هایشان تنظیم نماینداین امر مقدمه ای برای دستیابی آنها به سازگاری شخصی است.
2.. به منظور حفظ " حرمت نفس "جوانان ما نیز خواسته های خود را از آنان متناسب با امکاناتشان در نظر گیریم تا در رشد اعتماد به نفس انان وقفه نیفتد.
3. به لحاظ تاثیر روانی شکستها و ناماکی ها بر اعتماد جوانان ضروریست که پس از هر ضربه و ناکامی به ترمیم روحی آنان بپردازیم و توان لازم را برای مقابله با مشکلات احتمالی آینده در آنها ایجاد نماییم
4. باید به جوانان تفهیم نماییم که "حادثه" و " تفسیر حادثه" دو موضوغ متفاوت از یکدیگرندیک حادثه برای دو نفر واکنش های متفاوتی را به دنبال دارد و این امر در حقیقت به تفسیر فرد از حادثه مرتبط می شود .افراد حوادث را بر اساس تجربیات ،پیشین زمینه ذهنی و نوع رویکردشان تفسیر می کنند.
5.. مساعدت به جوانان به منظور تنظیم برنامه ای متنوع در زندگی از ضرورتهای ارتباط با آنان در تأمین سلامت روانی است زیرا روح آدمی نیاز به تنوع مطلوب و دلپذیر دارد ،به گونه ای که کهر و فعالیت و درس و مطالعه ،عبادت و معنویت ،دیدار دوستان و بستگان ،ورزش و برنامه های مفرح ،هر یک در جای خود در زندگی نسل جوان مطرح شوند.
6.ایجاد فرصت های مطلوبی برای همدلی با جوانان ،گام مؤثری در تأمین سلامت روانی آنان است .زیرا گفت گوی صمیمی و سازنده دریچه ای برای فشارهای روحی است اطرافیان نسل جوان بیشترین تأثیر را در تأمین سلامت روحی آنان دارند.
7.عادی تلقی کردن مشاوره ،نسل جوان را بر می انگیزد تا به منظور تأمین و حفظ سلامت روانی خویش با مشاورانی آگاه و متعهد ،گفت وگوکند و راه حلی مطمئن برای مشکل خویش بیابد .این امر از راه معرفی مراکز مشاوره،تأکید بر اهمیت مشاوره در سلامتی روانی و تأیید جنبه های مثبت و سازنده مشاوره ،امکان پذیر خواهد بود.
جوان و هدف زندگی
هدف برای جوان ، همچون فانوس دریایی برای کشتی است که مانع غرق شدنش در دریای زندگی می شود
کشتی های اقیانوس پیما به مدد قطب نما و رادارها، مقصد خویش را در دل شب های تاریک وطوفانهای مهیب می یابند . جوانان نیز در دریای زندگی به مدد هدف و آرمانی که دارند به ساحل سپیده می رسند."
(ماردن)
اگر این واقعیت را بپذیریم که ذهن جوان ، ذهنی پر تکاپو ، متفحص و جوینده است ، آن وقت پذیرش است مطلب که آنها علاقمندند از زندگی و هدف آن ، بیشتر بپرسندآسانتر خواهد بود . هدف برای زندگی نسل معاصر ، همچون آهن ربای نیرومندی است که تمامی ذرات وجود جوانان را به خود جذب می کند و علاوه بر اینکه مانع از پراکندگی و تجزیه نیروهایشان می شود، قادر است توان آنان را به طور متمرکز ، در جهت ارزنده ای شکل داده و به کار گیرد.
هدفداری و آثار آن
شاید کمترفرصتی پیش آید که جوانان در این معنا تأمل کنند که هدف چه نقش در زندگیشان ایفا می کند، ولی احتمالاً آگاه کردن آنها به برخی از تأثیرات مطلوب و سازنده هدفدار ، آرامش بخش است و ما به اختصار در اینجا به آنها می پردازیم:
1-انتخاب هدف در زندگی جوانان ، موجب تمرکز قوای فکری و وحدت وجود آنان می شود و از هرزرفتن توانایی هایشان مانع می شود.
2-قاطعیت و جدیت از پیامدهای مطلوب هدفداری نسل جوان است . زیرا آن کس که می داند از زندگی چه می خواهد ، درمقابل با حوادث غافلگیر نخواهد شد.
3- حل تعارض ها و تردیدها ی کشنده زندگی ، با انتخاب هدفی مطلوب ، میسر است. سرگردانهای بی پایان برخی از جوانان ، معلول نداشتن هدف روشن و مشخص است.
4- قدرت تأثیر گذاری نسل جوان بر اطرافیان ، به نوع هدف زندگی بستگی دارد . هدفداری به جوانان ، سرعت عمل، انتخاب مؤثر و قابل دفاع و صراحت خاصی می بخشد.
5-بهره گیری از فرصت ها یا به عبارتی " مدیریت زمان" از آثار مطلوب هدفداری است، زیرا کسی که به خوبی می داند، " هدف اعلای زندگی چیست" ، فرصت ها را خود می سازدو منتظرفرا رسیدن فرصت نمی ماند.
نقش ما و هدفداری جوانان :
بخشی از وظایف را که ما در قبال نسل جوان داریم ، این است که :
- به آها یاری دهیم تا تفاوت اصولی میان"هدف" و" آرزو" را به خوبی درک کنند.
- به آنها تفهیم کنیم که " هدف آدمی " بیانگر نوع شخصیت اوست. هدفهای عالی انسان ، نماینگر روحی با ارزش و سرشار است.
- به جوانان بیاموزیم چنانچه به هدف خود رسیدند، بلافاصله هدف دیگری را جایگزین هدف پیشین کنند و به هیچ وجه ، اسیر ابتذال و روزمرگی نشوند.
- دوستانه و صمیمانه به آنها بگوییم ، همانگونه که هرانتخابی باید متکی به دلایلی باشد، " انتخاب هدف" نیز باید مستدل و قابل دفاع باشد.
- به آنها پیشنهاد کنیم ، چنانچه درانتخاب هدف خویش ، بر سردو راهی قرار گرفتند ‹ تعارض› ، می توانند با یکی از نزدیکان ، افراد مورد اعتماد خویش یا مشاوران و مربیان آموزشگاه ارتباط برقرار کنند و موضوع را به مشورت بگذارند تا در سایه " هم اند یشی " و تبادل فکر، ضریب خطای احتمالی را کاهش داده و بر احتمال موفقیت خود بیفزایند.
- به جوانانی که در آستانه برگزاری کنکور ورود به دانشگاه هستند، صادقانه و دوستانه بفهمانیم که هدف زندگی در دانشگاه رفتن خلاصه نمی شود، بلکه ورود به دانشگاه یک هدف مرحله ای است نه هدف غایی، تا آسیب پذیری های احتمالی که در اثر خلاء آرمانی به وجود می آید ، مصون و محفوظ نگه داریم و مسیر رشد و تعالی آنان را هموارکنیم.
جوان و دوستی
"ناتوان ترین مردم کسی است که از انتخاب دوستان برای خود عاجز باشد و از ناتوان تر کسی است که دوستانی که دارد از دست بدهد."
حضرت علی ‹ع <
انسان از چه روی به معاشرت با دوست نیازمند است ؟ آیا به این جهت که موجود ی اجتماعی است یا از این جهت که در معاشرت علاقه مند به کسب بینش زندگی و دانش اجتماعی است؟ پاسخ ما، هر دو را شامل می شود. جوانان به دو دلیل بیش ازسایرین به دوستی ها گرایش دارند: اول اینکه آنان می خواهند در گروه همسالان جایگاهی داشته باشند و پذیرفته شوند تا از این راه بر احساس تنهایی خویش فائق آیند و از سوی دیگر حلقه ارتباط دوستی است که فرد می تواند خودی نشان دهد و ابراز وجود نمایند و بخشی از توانایهایش را به ظهور برساند. دوستی و مصاحبت در فرهنگ و ادبیات ما پیشینه ای عمیق و کم نظیر دارد . برای مثال برخی از حکما گفته اند :" دوستان را دریاب که زیور آسایشند و ذخیره گرفتاری " .یا " هر که دوست فراوان دارد بر گردن دشمنان سوار شود."
تنوع دوستی ها درستی ها جوانان بر اساس جذبه و شور شکل می گیرد و معیارها بیشتر ، عواطف و احساسات است و کمتر پایه های منطقی و ارزشی دارد .
" موریس دبس " که در زمینه روان شناسی بلوغ مطالعات و تحقیقات زیادی کرده است عقیده دارد که دست کم سه نوع دوستی در این دوران ( اوایل جوانی ) شکل می گیرد.
1. دوستی هایی که غالبا ًمیان جوانان همسن و همجنس در محیط آموزشگاه یا محیط های شبانه روزی نظیر خوابگاه های دانشجویی شکل می گیرد و در بیشتر موارد یا به خاطر خدمتی است که یکی در حق دیگری در موقعیت خاص انجام دادهاست یا در نتیجه سلب اعتماد از یک دوست قدیمی به وجود می آید . این نوع دوستی ها با تقدیم هدیه و نشان دادن احساسات خالصانه به اوج می رسد و بیشتر این دوستان ترجیح می دهند که دوستانشان همواره متعلق و منحصر به خودشان باشد و دیگری در این ارتباط عاطفی مشارکتی نداشته باشد.
2.دوستیی که بین جوان و نوجوان یا کودک به وجود می آید و مبتنی بر حمایت فرد از دوست خردسال است ،در مورد این دوستی ها باید از نظر اخلاقی و روحی کاملا ًاحتیاط کرد . در غیر این صورت احتمال راه یافتن انحرافاتی از قبیل آلودگی جنسی به این دوستی ها وجود دارد و این زمانی است که بد آموزی های خانوادگی ، مراقبت نکردن والدین و خلاءعاطفی کودک ، نوجوان یا جوان زمینه را برای لغزش های اخلاقی فراهم می نماید.
3.دوستیی که بین جوان و فردی که بزرگتر از او به وجود می آید ودوست بزرگتر به خاطر داشتن جاذبه های اجتماعی می تواند اعتماد جوان را به خود جلب کند که در بعضی موارد این دوستی به رابطه ای تنگاتنگ می انجامد . منزه بودن دوست بزرگتر در این روابط و نظارت خانواده بر دوستی جوانان و نوجوانان ضرورتی انکار ناپذیر است.
معیارهای انتخاب دوست
جوانان در دوست گزینی همانند هر انتخاب دیگری نیازمند معیارهای روشن و قاطعی هستند . برخی از میزانهای دوست یابی جوانان عبارتند از :
1.رازداری : همان گونه که خداوند حافظ اسرار آدمی است دوستان نیز باید در اتباط با یکدیگر رازدار باشند. در این زمینه یکی از نویسندگان چنین نوشته است: " ما حق داریم اسرار خودمان را با همه کس بگوییم ولی اسرار دیگران امانتی است که به دست ما سپرده اند نیباید در آن امانت خیانت کنیم."
2.یکرنگی : دوستانی که ظاهر و باطنشان یکی است می توانند اعتماد جوانان را جلب نماید. در حقیقت این ویژگی در افرادی تبلور می یابد که شخصیت سالمی داشته باشند و احساس حقارت نفس نکنند.
3. پایداری درسختی ها: از نشانه های مردی و جوانمردی این است که دوستان در پیشامدها و تنگنا ها یکدیگر را تنها نگذارند و حتی در دشواریهای زندگی بیش از هر زمان راحتی و آسایش در کنار یکدیگر بمانند و مرارت ها را میان خود تقسیم کنند.
4.فضیلت واخلاق: جوانان برآیند شخصیت دوستانند به این مفهوم که صفات عالی انسانی آنهابه راحتی به دیگری منتقل می شود. انتخاب دوستانی که معنویت و فضایل انسانی برخوردار باشند موجب بسط و تعالی شخصیت جوانان می شود . پیامبر گرامی اسلام ‹ ص› از حضرت عیس بن مریم ‹ ع› حدیثی نقل فرموده اند که مضمون آن چنین است : " با کسانی دوستی نمایید که دیدارشان شمارا به یاد خدا بیندازد ، گفتارشان بر علم و دانش شما بیفزاید و کردارشان شما را مشتاق آخرت نماید."
جوان و آزادی
" تاریخ بشر ،عبارت است از ظهور اندیشه آزادی ، بهرغم فراز و نشیبها می توان پذیرفت که جنبش وسیع افق روح انسان ، " مرزهای درونی " جز میت را که انسان به عنوان زندان خود همه جا به دنبال می کشید ،درهم شکسته است ."( لرد آکتون)
" آنچه به هستی انسان ، کیفیتی خاص می بخشد ، آزادی است. معنای آزادی به حسب درجه آگاهی و تصور آدمی ازخویش به عنوان موجودی مستقل ومتمایزازدیگران، متغیراست."(اریک فروم)
جوانان با طبع پر شور و حساس خود در جستجوی آزادی تلاش می کنند ولی چنین به نظرمی رسدکه حدود و مرزهای آزادی برای آنان به درستی و به گونهای دقیق شفاف ، تبیین و تعریف نشده است .بی مناسبت نمی باشد که ابتدا تأملی گذرا بر جایگاه آزادی در قانون اساسی داشته باشیم :
- در اصل دوم ، ماده ششم ، یکیازویژگیهای جمهوری اسلامی ، ایمان به " کرامت وارزش والای انسان و" آزادی " توأم با مسئولیت اودربرابرخدا" ذکرشده است. ودراصل سوم ، ماده هفتم، جز وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران ،" تأمین آزادیهای سیاسی واجتماعی درحدود قانون " می باشد.ودراصل نهم نیزبرمجازنبودن فرد یا گروه یا مقامی برای سوءاستفاده ازآزادی ، تأکید به عمل آمده است.
" آزادی مثبت ومنفی "
" کورتیس " یکی از اندیشمندان تربیتی در این مورد می نویسد :"یک نگاه اجمالی به مسأله آزادی ، بیانگروجود متفاوت میان آزادیهای مثبت و منفی می باشد:" آزادی از " و " آزادی برای "،بدین توضیح که "آزادی ازترس" و" آزادی ازاحتیاج "‹ نقصان› دو مورد ازآزادی منفی و" آزادی برای نطق و بیان "
و " آزادی برای پرستش و عبادت " دو مورد از آزادی مثبت می باشند . ودرتبیین رابطه ایندو، باید متذکر شد که آزادی منفی ، شرط حتمی و ضروری برای (نیل به) آزادی مثبت است.
" آزادی درونی و بیرونی "
اگر موضوع رااززاویه دیگری بنگریم با دو نوع آزادی درونی و بیرونی مواجه خواهیم شد ، آزادی درونی به مفهوم رهایی از سلطه خواستههای غریزی و نفسانی است و آزادی بیرونی درنفی هرگونه اقتدار خارج از وجود آدمی ، تحقق می یابد که منظور نظامهای حکومتی و سلطه آنهاست دراینجا نیزموفقیت در کسب آزادی درونی ، زمینه دستیابی به آزادی بیرونی است.
" پیشنهادهایی در خصوص آزادی جوانان "
در نظر گرفتن موارد زیر در تحقق خواستههای جوانان ازآزادی ، ضرورت دارد:
1-تعریف دقیق و تبیین کامل مفهوم آزادی موجب آگاهی نسل جوان و تعدیل خواستههای آنان می شود. به " جان لاک " آزادی هرگزنمی تواند مطلق باشد، فقدان کامل نظارت ومراقبت ، آزادی نیست ، بلکه سوء استفاده ازآزادی " زمینه ساز " درک بهتر آزادی " خواهد شد.
2-آزادی مثبت بر مسئولیت دلالت دارد .آزادی مثبت، فقط یک امتیاز نیست بلکه مجموعاً قابل تقسیم به حقوق ویژه ای است که آنها هم تابع محدودیتهایی است . هرنوع حقی، بهرحال ، متضمن یک مسئولیت متقابل است. منظوراصلی این است که هیچ حقی جنبه انحصار شخصی ندارد، مثلاً من حق دارم که مالک ثروتی باشم ، اما این امرمستلزم مسئولیتهای مشخصی است که جامعه آنها را ازمن طلب می کند لذا توأم ساختن شناخت آزادی و مسئولیت . موجب رویکرد مسئوولانه ترجوانان به مسأله آزادی می شود.
3-تقابل " اقتدار" و " آزادی " و رویکرد معرفتی جوانان به این امر، یک ضرورت منطقی است، زیرا آنها زمانی می توانند حامیان آزادی باشند که بدانند برعلیه چه موقعیتی باید موضع گیری کنند . به عنوان مثال تبیین تقابل اقتدار جبرگرایی در برابرآزادی انتخاب ، اقتدارسنت دربرابرآزادی خویشتن بودن ، نمونههای روشنی از شناخت کامل آزادی است.
4-تفهیم این واقعیت به نسل جوان که " آزادی " و " چگونگی استفاده از آزادی " در موضوع متفاوت ولی مرتبط با یکدیگرند آنان را برمی انگیزد که به مجرد بر خورداری از آزادی کار را تمام شده تلقی ننماید بلکه این آغاز راه است و رمز تداوم آن ، مشروط به حسن استفاده ازآزادی است.
5-خانواده ومدرسه ، هر یک به عنوان کانون مقدس تعلیم و تربیت می توانند با لب اعتماد فرزندان و دانش آموزان و مسئوولیت سپاری آگاهانه و آزادی عمل قائل شدن برای آنان در مواردی خاص زمینه را برای عطای آزادیهای معقول به جوانان مساعد نمایند.
6- هر گاه نوجوانان و جوانان نیاز به ابراز وجود اظهار نظر و مطرح نمودن شخصیتشان دارند،لازم است اطرافیان با دادن فرصت مناسب به آنان به مراحل رشد و بالندگی آنها سرعت بیشتری ببخشند.
7-دختران جوان معمولاً گله مندند که آزادی کمتری از پسران دارند ، تربیت دادن گفتگوهای صمیمی با آنان و همدلی سازنده و تقویت فرصتهای انتخاب تجهیز وتوسعه اماکن فرهنگی و فراغتی دختران و متعادل ساختن امکانات میان پسران و دختران ، از شیوههای مناسب برای رفع چنین نگرانیهایی محسوب می شود.
8- توسعه گسترش محافل بحث و انتقاد جوان و غنی ساختن مباحث مورد نظر در خصوص آزادی ، راه کارهای تقویت آن ، بررسی شیوههای دستیابی به انتقاد سالم و چگونگی پرورش ابراز وجود و اظهار نظر از راه کارهای مؤثر در تأمین نیاز جوانان به درک اصولی و جامع آزادی محسوب می شود.
جوان و سازگاری
" آرزوی خیر و سعادت دیگران ، روحی است آسمانی که در انسان دمیده می شود." مارتین
از مهمترین خواسته های مشترک جوانان و اطرافیانشان دستیابی به پیوندی مبتنی بر تفاهم است . برخی معتقدند که تفاهم در حقیقت چیزی جز سازگاری نیست ، در حالی که از معنا و مفهوم تفاهم باید برداشتی بیش از سازگاری داشت آنچه که جوانان برای وصول به زندگی معقول و متعادل نیاز دارند در چهار مقوله زیر تجلی می یابد:
الف . سازگاری فردی : این نوع سازگاری را معمولا ًسازگاری شخصی یا درونی نیز تعبیر می کنند. به طور معمول جوانانی که برخوردار از مؤلفه های ذیل باشندسازگاری فردی دارند:
- بر احساس تنهایی و نومیدی خویش فایق آیند.
- در مواقع ناکامی ، توانایی لازم را برای حفاظت روحی وروانی خویش داشته باشند.
- انتظاراتی که از خویش دارند در محدوده امکانات و تواناییشان باشد.
- آرزوهای خود را با ظرفیت هایشان مطابقت دهند وتوانایی تفکیک مرزهای واقعیت از خیال را داشته باشند.
- اهداف و غایات زندگی خویش را به درستی بشناسند و با رویکردی واقع بینانه با آنها روبه رو شوند.
ب. سازگاری خانوادگی : دراین مقوله ویژگی های زیر معیارهای برخورداری از این نوع سازگاری تلقی می شوداین معیارهابا تلاش مشترک والدین و جوانان تحقق می یابد:
- والدین و جوانان، از انتظارات متقابل یکدیگر آگاه می شوند و به روشنی آنها را درک می کنند .
- انتظارات متقابل در فضایی دوستانه وصمیمانه بر آورده می شود و محقق می گردد.
- والدین مسئولیتهایی متناسب با توانایی جوانان به آنها واگذار می کنند.
- والدین از موفقیت های مرحله ای ونسبی جوانان به نحو مطلوبی تقدیر می کنند.
- والدین شرایط دشوار و موقعیت های خاص جوانان را به خوبی درک می کنند.
- جوانان به گونه مطلوبی از تلاش ها و مساعی ارزنده والدین تقدیر و سپاسگزاری می نماید.
- جوانان و والدین گوش به زنگ عواطف و حالات درونی یکدیگر هستند و رعایت جوانب عاطفی یکدیگر را می نمایند.
ج - سازگاری اجتماعی : از میان مهمترین ویژگیهای سازگاری اجتماعی موارد زیر قابل تأمل است:
- ایجاد تقویت بینش و معرفت اجتماعی در نسل جوان زمینه ای برای سازگاری اجتماعی است.
- تفهیم این واقعیت که تعادل میان زندگی خانوادگی و حیات اجتماعی یک ضرورت محسوب می شود جوانان را در تحقق این امر ( سازگاری اجتماعی ) یاری می دهد.
- ایجاد انگیزه در جوانان برای پذیرش مسئولیت های محدود در آموزشگاه و خانواده اعتماد به نفس آنان را برای مسئولیت پذیری اجتماعی افزایش می دهد.
- ایجاد فرصتهایی برای بحث و گفتگو با جوانان در خصوص معیارهای انتخاب دوست زمینه را برای تقویت سازگاری اجتماعی فراهم می نماید.
- ترغیب جوانان به تقویت پیوندهای دوستی از دیگر عوامل سازگاری اجتماعی محسوب می شود.
د- سازگاری تحصیلی: بررسی رابطه میان پیشرفت تحصیلی و پیشرفت اخلاقی بیانگر این واقعیت است که چنانچه جوانان به موفقیت هایی در جریان تحصیل نایل شوند این امر در بهبود مناسبات اخلاقی و رفتاری آنان با دیگران تأثیر جدی می گذارد .تحقق سازگاری تحصیلی منوط به رعایت موارد ذیل است:
- کمک به جوانان درجهت موارد برنامه ریزی مناسب درسی برای نیل به موفقیت.
- بیان آثارمطلوب پیشرفت تحصیلی بر جنبه های اخلاقی و رفتاری آنان .
- یاری رساندن به نسل جوان برای انتخاب دقیق و درست رشته تحصیلی.
- ارائه معیارهای مطمئن و علمی برای انتخاب رشته تحصیلی .
- توجه دادن نسل جوان در انتخاب رشته تحصیلی به چهار عامل مشخص استعداد ، علاقه، نیاز اجتماعی و مشاوره و بیان این واقعیت که هر موفقیتی در گروانتخابی علمی و شایسته است.
- انتقال شیوه های علمی و قابل درک به نسل جوان برای مقابل با ناتوانی های یادگیری .
- بیان شمه ای از رمز موفقیت دانشمندان و فاتحان عرصه علم و معرفت برای نسل جوان تا آنان نیز بتوانند در این قلمرو انگیزه هایی قوی داشته باشند.
- تأیید و تشویق پیشرفتهای علمی و تحصیلی جوانان به گونه ای مناسب ، که ای تشویق ها می تواند در تداوم پیروزیهای فکری آنان گام مؤثری محسوب شود.
جوان و ابراز وجود
« به استعداد خودت ایمان داشته باش، همانطور که به خدا ایمان داری . روح تو پارهای ازآن« واحد » بزرگ است نیروهایی که در تو هست، مانند دریای عمیق و بیپایان است.»
ویلکو
« هیچ راهی، بهتر از آنکه به مشکلات منتهی میگردد، انسان را به سرمنزل احتیاط و مآلاندیشی نمیرساند، دست توانای مصائب بهتر از انگشتان نیکبختی و اقبال، هر خطا و اشتباهی را به انسان نشان میدهد.»
دانیال
از مناسبات انسانی جوانان در زندگی، رابطه آنان با خویشتن خود میباشد. و چگونگی این رابطه برارتباطات آنان با جامعه ، خانواده، خدا و هستی، نیز اثری تعیین کننده دارد. رابطه جوان و خویشتن در چند مقوله فرعیتر به طور دقیق اینگونه تبیین میشود: (درک) کشف خود ، پذیرش خود ، علاقه به خود(حب ذات) و ابراز خود (ابراز وجود اثبات ذات) با این توضیح که جوان، ابتدا درصد کشف ظرفیتهای پنهان خویش برمیآید تا بتواند خود را درک کند و این امر، علاوه برمهارتهای خودشناسی، در پرتو معاشرت سازنده با دیگران، حاصل میشود .پس از آن جوان، موجودیت خویش اعم از قابلیتها و نارساییهایش را میپذیرد و اصطلاحاً با واقعیات سازگار میشود و در مرحله بعد:
سیستم قیمت تمام شده (حسابداری صنعتی)
دیر زمانی نیست که با ایجاد و توسعه بی سابقه سازمانهای صنعتی و ازدیاد روزافزون کارخانجات و گردش سریع چرخهای اقتصادی کشور و بالا رفتن میزان عرضه و تقاضا ، مسئولین امور و صاحبان کارخانجات ، با توجه به مشکلات موجود در زمینه قیمت تمام شده واحد محصول و محاسبه قیمت تمام شده واحد محصول و محاسبه سود و زیان دانستند که منحصراً با استفاده از روشهای نوین حسابداری صنعتی که در کشورهای مترقی متداول است و همچنین با استفاده از روشهای نوین حسابداری صنعتی که در کشورهای مترقی متداول است و همچنین با استفاده از روشهای آماری صحیح و تهیه و تنظیم گزارشهای مالی میتوان هزینه تولید را تقلیل و درنتیجه درآمد بیشتری تحصیل نمود .
اصولاً حسابداری صنعتی به راهها و روشهای مقابل اطلاق می شود : جمع آوری و تخصیص هزینه های تاریخی به واحد کالا و دوایر به منظور ارزشیابی موجودیها و تعیین درآمدهای حاصله . معمولاً ، امروزه بدان خاطر حسابداری صنعتی از حسابداری مدیریت قابل تفکیک است که می تواند هدفهای متعددی را تامین نماید . اینک حسابداری صنعتی ، به مسئله جمع آوری و ارائه اطلاعات ، به منظور اتخاذ انواع تصمیماتی اطلاق می گردد که دامنه شان از ادارهء انجام عملیات روزمره تا اتخاذ تصمیمات استراتژیک غیر جاری و تعیین خط مشی های اصلی سازمان ادامه یابد . حسابداری صنعتی همچون گذشته در امر رعایت جنبه های حقوقی تهیه گزارشها برای سهامداران ، بستانکاران ، نهاد های دولتی و سایر گروههای خارجی کمکهای شایانی خواهد کرد .
متاسفانه چندی قبل بواسطه عدم توجه به اصول و تئوریهای حسابداری صنعتی و نتایج گرانبهای حاصله از اجرای آن ، مسئولین و صاحبان کارخانجات و سازمانهای صنعتی همواره با مشکلات و معضلات عدیده ای در زمینه امور مالی مواجه می گردیدند و چه بسا ضررهای هنگفت و جبران ناپذیری متحمل شده که احتمالاً به اضمحلال و انحلال سازمان منتهی می گشت .
نکته اصلی که در حسابداری صنعتی مورد توجه خاص قرار می گیرد ، این است که به مدیران کمک شود تا بتوانند به حال و آینده نسبتاً دور ، دست پیدا کنند . توجه به گذشته تا آنجا قابل توجیه است که در امر پیش بینی کمک نموده و پیش نیازهای تهیه گزارشهای خارجی را تامین نماید .
اخیراً در نتیجه تحولات و پیشرفتهای عظیم اقتصادی در کشور ، استفاده از روشهای حسابداری قیمت تمام شده ، مورد توجه تمام دستگاهها و سازمانهای صنعتی کشور قرار گرفته است . از همین رو ضرورت وجود سیستم مکانیزه حسابداری صنعتی کاملاً به چشم می خورد .
منظور از حسابداری صنعتی (بهای تمام شده)چیست؟
حسابداری صنعتی شاخه ای از علم و فن حسابداری است که وظیفه جمع آوری اطلاعات مربوط به عوامل هزینه و محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات را بر عهده داشته و باتجزیهو تحلیل گزارشهاو بررسی راههای تولید روشهای تقلیل بهای تمام شده تولیدات را بیان می کند.
در واقع حسابداری صنعتی یا حسابداری بهای تمام شده یک ابزار بسیارمهم در اختیار میریت میباشد تا مدیران را در برنامه ریزی ، کنترل ونظارت وبررسی نتایج فعالیتها، یاری نماید. مدیریت با استفاده از حسابداری صنعتی ،بهای تمام شده تولیدات را محاسبه می کند و کنترل خود را برروی هزینه های مواد ،دستمزد و و سایر هزینه های تولید اعمال می کند. مدیران اگر گزارشات دقیق و صحیحی از عوامل هزینه نداشته باشنددر تصمیم گیری خود در جهت افزایش تولید یا سایرتصمیم گیریها و راه انجام تصمیمات خود با مشکل مواجه خواهندشد .
به عنوان مثال فرض کنید در صورتی که هدف تغییر نوع محصول تولید شده یا افزایش تولید باشد باید اطلاعات دقیقی از هزینه تولید وجود داشته باشد تا بتوان تصمیم گرفت که اگر ماشین آلات جدید خریداری شوند مقرون به صرفه است و یا ماشین آلات تعویض شوندو یا اینکه ماشین آلات اجاره گرفته شوند و یا بهتر است حقوق پرسنل افزایش داده شود ویا باید مقدار پرسنل افزایش داده شودو بسیاری از انواع تصمیمات مدیریت درموارد مشابه فوق الذکر مشروط بر اطلاعات حسابداری بهای تمام شده می باشد . گاهی تصور می شود کابرد حسابداری صنعتی و بهای تمام شده محدود به کارخانجات و صنایع تولیدی می باشد هرچند شاید مشهورترین کاربردآن در این جهت باشدولی سایر موسسات نیز از حسابداری بهای تمام شده بهره برده و از روشهای حسابداری بهی تمام شده در بانکها ، شرکتهای بیمه ، عمده فروشیها، شرکتهای حمل ونقل ،شرکتهای هواپیمایی ،دانشگاههاو بیمارستانها در جهت کارایی بیشتر استفا ده می گردد.
بعنوان مثال در یک بیمارستان کنترل هزینه ها و تعیین بهای تمام شده هزینه های بستری شدن و درمان یک بیمار ، با استفاده از حسابداری بهای تمام شده صورت می پذیرد و موادمصرفی ، دستمزد پزشک وسایر هزینه های مرتبط شناسایی و ثبت کنترل می گردندتا بهای تمام شده مشخص شود . یا شرکتهای حمل و نقل سعی در محاسبه و تعیین هزینه حمل بهای تمام شده حمل یک کیلوکالا و یکنفر مسافر را دارند .
مقایسه جایگاه حسابداری مالی و حسابداری بهای تمام شده در موسسات تولیدی
حسابداری مالی در موسسات وظیفه تهیه گزارش وضعیت مالی و در واقع صورت سود و زیان ، ترازنامه و صورت گردش وجوه نقد را به عهده دارد و بیان می کند که در طول دوره مالی چه نتایجی حاصل شده است اما حسابداری بهای تمام شده در کنار حسابداری مالی گزارشاتی ازجزئیات تولید و مراکز ایجاد هزینه ارائه می دهد و به صورت دقیق تر مقدار مصرف مواد ، میزان تولید، ساعات کار انجام شده وهزینه های سایر عوامل تولید را در اختیار مدیریت قرارمیدهد تا بر اساس این اطلاعات و گزارشات مدیریت تصمیم گیری ،کنترلو برنامه ریزی کند.باید بدانید واحد حسابداری مالی و واحد حسابداری بهای تمام شده تحت نظر مدیر مالی می باشند و در واقع واحد حسابداری مالی و واحد حسابداری بهای تمام شده بازوان مدیریت مالی می باشند.
اشاره شد که حسابداری بهای تمام شده گزارشاتی از جزئیات تولید و مراکز هزینه و عوامل ایجاد کننده هزینه در اختیار مدیریت قرار می دهد و با توجه به اینکه سعی در تعیین بهای تمام شده تولید یک واحد کالا در هر یک از مراحل ساخت را دارد به آن حسابداری بهای تمام شده می گویند و به نظر می رسد اولین گزارشی را که یک حسابدار صنعتی باید تهیه کند جدول بهای تمام شده کالای فروش رفته باشد.
جدول بهای تمام شده کالای فروش در واقع همان چرخه یا شکل کلی حسابداری صنعتی میباشد که به صورت گزارش ارائه می شود .این جدول از 5 بخش تشکیل شده است :
1- بخش مواد مستقیم که اطلاعاتی در ارتباط با مواد مصرف شده ارائه می دهد . 2- بخش دستمزد مستقیم که اطلاعاتی را در ارتباط هزینه حقوق کارگران خط تولید ارائه می دهد. 3-بخش هزینه های سربار تولید که اطلاعاتی را درارتباط با سایر هزینه های تولید ارائه می دهد. 4- بخش کالای در جریان ساخت. 5- بخش کالای ساخته شده.
ملاحظه می کنید برای تهیه اولین گزارش حسابداری صنعتی با مفاهیم و اصطلاحات جدیدی همچون مواد مستقیم ،دستمزد مستقیم ،سر بارو سایر موارد مواجه خواهید شدهر چند اصول حسابداری صنعتی با حسابداری مقدماتی وتکمیلی که فرا گرفتید یکسان می باشد ولیکن برای فراگیری حسابداری صنعتی لازم است ابتدا با مفاهیم حسابداری صنعتی و طبقه بندی هزینه ها در حسابداری صنعتی آشنا شوید که در ادامه آنها را بررسی خواهیم نمود و سپس مباحث حسابداری صنعتی را به صورت تخصصی تر مطرح خواهیم کرد.
طبقه بندی هزینه ها چگونه است
هرینه ها در حسابداری صنعتی از دیدگاههای متفاوتی طبقه بندی شده اند.به شکل زیر که خلاصه طبقه بندی هزینه ها را نشان میدهد توجه کنید تا در ادامه آنها را به صورت کلی تر بررسی نمائیم .
هزینه ها به 3 طبقه تقسیم می شوندو هر طبقه بندی خود به گروههایی تقسیم خواهد شد.
1- طبقه بندی طبیعی هزینه ها 2- طبقه بندی هزینه ها بر اساس ارتباط آنها با تولید محصول 3- طبقه بندی هزینه ها براساس ارتباط با حجم وتعداد تولید
منظور از طبقه بندی طبیعی هزینه ها چیست؟
در این طبقه بندی ابتدا هزینه ها به الف) هزینه ها ی ساخت (تولید )و ب ) هزینه های تجاری تفکیک خواهد شد
الف-1) هزینه های ساخت
هزینه هایی می باشند که در کارخانه ها جهت تولید کالا و محصول مصرف و ایجاد میشوند مانند مواد اولیه مصرفی ، هزینه دستمزد و سایر هزینه های تولید .
ب -1) هزینه های تجاری
هزینه هایی می باشند که برای ساخت محصول و در قسمت ساخت نشده بلکه در سایر بخشهامانند بخش اداری ، بخش توزیع و فروش ، سایر قسمتها ایجاد می شوند به طور معمول به هزینه های تجاری هزینه های تجاری هزینه های عملیاتی نیز گفته می شود .
2- منظور از طبقه بندی هزینه ها بر اساس ارتباط آنها با تولید محصول چیست؟
در حسابداری صنعتی ، هزینه ها بر اساس ارتباط با تولید به 2 گروه الف) مستقیم ب) غیر مستقیم تقسیم می شوند.
الف -2) هزینه های مستقیم
همچنانکه مشخص می باشند که ارتباط مستقیم با تولید دارند و می توان آنها را در کالاهای تولید شده مشخص نمود یا به مرحله ای از ساخت یا سفارش تولید ارتباط داد. مشخص ترین این هزینه ها مواد اولیه و دستمزد مستقیم تولید می باشد . موادی که مستقیمادر تولید یک کالا نقش دارند مواد مستقیم تولید می باشند به عنوان مثال چوبی که در ساخت میز و صندلی ، چرمی که در ساخت کفش و یا شیری که در ساخت بستنی به کار می رود مواد مستقیم تولید می باشند و یا دستمزد کارگرانی که در خط تولید کار می کنند و در تولید کالا نقش دارند دستمزد مستقیم تولید محسوب می شود.
ب – 2) هزینه های غیر مستقیم
هزینه های غیر مستقیم هزینه هایی می باشند که در تولید محصول نقش اصلی رانداشته هر چند برای تولید محصول لازم اند و برای ساخت محصول ایجاد می شوند لیکن ارتباط مستقیمی با محصول ندارند این هزینه ها را به سادگی نمی توان به یک مرحله از ساخت و یا سفارش معین و مشخص ارتباط داد هر چند این هزینه ها در طی تولید صورت پذیرفته اند مانند هزینه های سوخت و برق مصرفی سالن و کارگاه تولید ، روغن مصرفی جهت ماشین آلات تولیدی و سایر موارد مشابه و یا حقوق و دستمزد غیر مستقیم پرداختی در جهت تولید مانند حقوق سر کارگران و یا نگهبانان که به عنوان هزینه های غیر مستقیم شناسایی می شوند و یا هزینه ی استهلاک ساختمان کارخانه ه نمی توان آن را به یک تولید مشخص مرتبط کرد نمونه های غیر مستقیم می باشند مواد غیر مستقیمی که در جهت تولید مصرف می شوند نیز می توانند به عنوان هزینه های غیر مستقیم تلقی می شوند موادی مانند چسب مصرفی در ساخت کفش و یا در ساخت میز و صندلی مواد غیر مستقیم تولید محسوب می شوند البته همچنانکه اشاره شد وجود این هزینه ها الزامی است ولی به دلیل نا چیز بودن و یا غیر الرامی بودن به یک محصول آنها را به عنوان غیر مستقیم شناسایی می کنند به هزینه ها ی غیر مسنقیم سربار ساخت یا سر بار تولید نیز گفته می شود .
3- منظور از طبقه بندی هزینه ها بر اساس ارتباط آنها با تغییر حجم و تعداد تولید چیست؟
در این طبقه بندی که خود به سه گروه تقسیم می شود ارتباط تغییر هزینه با تغییر در حجم تولید بررسی می گردد باید بدانیم برخی از هزینه ها تغییر مقدار و تولید اثری بر آنها نخواهد داشت و برخی دیگر با تغییر در حجم تولید تغییر کرد که با توجه به این شرایط هزینه ها به سه گروه :
الف) هزینه های ثابت ب ) هزینه های متغییر ج ) هزینه های نیمه متغییر تقسیم می شوند .
الف- 3)هزینه های ثابت
هزینه های ثابت هزینه هایی می باشند که با تغییر حجم تولید تا سطح مشخصی از تولید تغییر نخواهد کرد .باید بدانید به طور کلی هزینه های ثابت دارای مشخصاتی می باشند که هر این خصوصیات در هزینه مشاهده شد می توان آن را به عنوان این گروه از هزینه ها طبقه بندی کرد.
اول آنکه : این هزینه ها در سطوح مختلف تولید در کل ثابت میباشند .
دوم آنکه : سهم هزینه ثابت یک واحد کالا با افزایش تعداد تولید کاهش می یابد و بر عکس .
سوم آنکه : کنترل وقوع این هزینه ها از طریق مدیران اجرایی صورت می پذیرد .
نمونه بارز و مشخص این هزینه ها : حقوق مدیران تولید، استهلاک ساختمان و ماشین آلات ،بیمه ساختمان و ماشین آلات ، اجاره محل کارخانه و سایر موارد مشابه می باشد.
گزارشهای حسابداری صنعتی و روش تهیه آنها
در حسابداری مقدماتی اشاره کردیم استفاده کنندگان از گزارشهای حسابداری دو دسته می باشند .
الف ) استفاده کنندگان درون سازمانی ب )استفاده کنندگان برون سازمانی
و اشاره شد گزارشهای حسابداری تهیه می شوند تا 2 هدف زیر تحقق پیدا کند.
1- امکان بررسی توانایی و نکات ضعف موسسات با توجه به تجزیه و تحلیل عملکرد و فعالیتهای موسسات و شرکتها2- برنامه ریزی و کنترل فعالیتها با توجه به اطلاعات کسب شده از گزارشات مالی گذشته بنابراین موسسات تولیدی نیز دو گروه گزارش تهیه می کنند.
1- گزارشهای درون سازمانی 2- گزارشهای برون سازمانی
1- گزارشهای درون سازمانی
گزارشهای درون سازمانی که بطور کلی مورد استفاده مدیران جهت برنامه ریزی ،کنترل و نظارتو تصمیم گیری تهیه می شوند .
2- گزارشهای برون سازمانی
گزارشهای برون سازمانی که مورد استفاده کلیه اشخاص حقیقی و حقوقی خارج از سازمان می باشد نمونه بارز این استفاده کنندگان سرمایه گذاران ، بورس اوراق بهادار ، دولت ، بانکها ، حسابرسان و غیره می تواند باشد .
انواع گزارشهای درون سازمانی و برون سازمانی کدامند و توسط چه واحد هایی تهیه می شوند
گزارشهای درون سازمانی در موسسات تولیدی توسط واحدهای حسابداری بهای تمام شده تهیه می گردد و معمولاً هر ماه این گزارشها بر اساس نیاز مدیران تهیه می شوند تا در اختیار آنها قرار گیرد.
گزارشهای برون سازمانی در موسسات تولیدی توسط دایره حسابداری تهیه می شود . این گزارشها با توجه به اینکه مورد استفاده اشخاص حقیقی و حقوقی همچون دولت ، بانکها ، سرمایه داران و ........... که قبلاً توضیح داده شدند می باشند باید بر اساس استانداردهای حسابداری و اصول پذیرفته شده حسابداری تهیه گردند تا قابلت مقایسه داشته و قابل اتکا باشند . عمدترین این گزارشها به صورت زیر می باشند.
1- گزارش بهای تمام شده کالای فروش رفته 2- گزارش سود و زیان 3- ترازنامه 4- گردش جریانات نقدی 5- گزارش تقسیم سود
گزارش برون سازمانی در موسسات تولیدی
1- گزارش (جدول ) بهای تمام شده کالای فروش رفته چیست
برای آنکه گزارشهای درون سازمانی را بهتر بشناسید ابتدا گزارش بهای تمام شده کالای فروش رفته را که یک گزارش برونی می باشد بررسی می نمائیم چرا که در مبحث حسابداری موسسات بارزگانی نیز نیز تا حدودی و به شکل دیگر با آن آشنا شدیده اید .
در فصل قبل اشاره شد بهای تمام شده کالای فروش رفته از 5 بخش تشکیل شده است
1- بخش مواد مستقیم 2- دستمزد مستقیم 3- سر بار 4-بخش کالای در جریان ساخت 5- بخش کالا ساخته شده
2- گزارش خلاصه سود و زیان چیست؟
دومین گزارش برون سازمانی در موسسات تولیدی گزارش خلاصه سود و زیان می باشد که خود به طور معمول از 4 بخش تشکیل می گردد به گزارش سود و زیان موسسه نمونه توجه کنید.
3- ترازنامه در موسسات تولیدی
ترازنامه یکی دیگر از گزارشهای برون سازمانی می باشد که با سایر مو سسات یعنی خدماتی و بازرگانی تفاوتی نخواهد داشت تنها تفاوت اساسی آن بخش موجودی کالا می تواند باشد که در ترازنامه موسسات تولیدی موجودی کالا متشکت از مواد خام ، کالای در جریان ساخت و کالای ساخته شده می باشد با نحوه تهیه ترازنامه نیز در حسابداری مقدماتی و تکمیلی به شکل کامل آشنا شده اید.
گزارشهای درون سازمانی در موسسات تولیدی
اشاره شد که جدول بهای تمام شده کالای فروش رفته از 5 بخش تشکیل شده است باید توجه داشته باشید که هر یک از این پنج بخش در واقع یکی از گزارشهای درون سازمانی می باشد.
1- گزارش مصرف مواد
به طور معمول موسسات تولیدی هر ماهه گزارشی را از مقدار و یا مبلغ مواد مصرف شده تهیه می کنند که به آن گزارش مصرف کننده مواد گویند.البته همچنانکه اشاره شد این گزارش می تواند مبلغی یا مقدار مصرف مواد اولیه ویا مبلغ مصرف مواد اولیه باشد .باید توجه داشت که بخش اول گزارش بهای تمام شده کالای فروش رفته در واقع یک گزارش مبلغی مصرف می باشد .
روشهای هزینه یابی موسسات تولیدی
در فصول اشاره کردیم هدف حسابداری بهای تمام شده که مورد استفاده موسسات تولیدی می باشد تعیین قیمت تمام شده تولیدات است .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 15 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دوران جنگ های صلیبی یکی از زمان های تاریخ ساز در سرنوشت غرب بود که اثرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بسیاری در فرهنگ غرب داشت.مرتضی رهبانی در کتاب «فرهنگ غرب و چالش های آن» به بررسی عوامل شکل دهنده فرهنگ غرب و سیر تاریخی آن از یونان و رم تا خروج از قرون وسطی می پردازد تا از رهگذر آن،جامعه پیشرفته امروز مغرب را بشناسد. یکی از مقاطع مهم تاریخی که رهبانی به آن پرداخته است «جنگ های صلیبی و تاثیرات آن بر غرب» است که به عقیده او این نبردها برای غرب نقش آموزندگی فرهنگی و مدنی بسیار وسیعی داشته است که وی آنها را به هفت بخش تاثیرات هنری، فنی و حرفه ای، سیاسی، نظامی، علمی، اخلاقی و مدنی و اقتصادی تقسیم می کند.
از نگاه رهبانی در هنگامه جنگ های صلیبی غرب با مفاهیم عرفانی شرقی آشنا شد و آن را در شعر و ادبیات و معماری اروپا منعکس کرد و درک جدیدی
از جهان برای مغرب زمین پدید آمد که جلوه باشکوه این درک را باید در معماری گوتیک با آن سقف ها و پنجره های بلند و رنگارنگ دید. همچنین ساخت های جدید قلعه های مربع و مستطیل شکل به جای قلعه های مدور ژرمنی و ساختار جدید برج ها و باروها و پنجره ها به اضافه معماری مراکز تجاری به ویژه بندرها همه تحت تاثیر معماری در شرق است. صنعت پارچه بافی، فولادسازی، کاغذسازی و سلاح های انفجاری هم مهم ترین صنایعی بودند که غرب آنها را آموخت به اضافه آسیای بادی، گلیم بافی، تولید شیشه های رنگی، ساعت و قطب نما که در شرق در آن زمان وجود داشت و مرتباً توسعه می یافت. رهبانی برآمدن روح خلاقیت و ابتکار فردی و اجتماعی در غرب را محصول برخورد غرب با شرق و هوشیاری اروپا در آموزش پذیری از دستاوردهای تمدن شرقی می داند که یکی از این دستاوردها، تجارت پررونق شرق است.
با هم نگاهی داریم به فصل خواندنی «صلیبیون و جاذبه های اقتصادی شرق» که روابط اقتصادی شرق و غرب را در این ایام مورد بررسی و مطالعه قرار داده است.
در دوران جنگ های صلیبی مشرق زمین از نظر قدرت اقتصادی، کیفیت و کمیت اجناس، نسبت به اروپا برتری داشت. فقط دوران صنعتی جدید این رابطه را بر هم زد. نه تنها از نظر کالای اقتصادی بلکه از نظر فرهنگ، اخلاقیات، افکار و مذاهب، مشرق زمین صادرکننده بود و اروپا واردکننده کالاهای مبادلاتی اروپا محدود بودند. گران ترین آنها برده ها بودند، سپس پوست های زینتی حیوانات وحشی، کهربا نیز یکی از اقلام صادراتی اروپا را تشکیل می داد ولی از شرق پارچه ها و لباس های ابریشمی، پشمی و زربفت به رنگ های مختلف، ترمه با نقش های دقیق، زینت آلات، شمشیر و قمه آبداده، انواع ادویه به خصوص فلفل و زنجبیل، شکر و شراب و چای های مختلف، روغن های گیاهی برای چراغ های «پیه سوز» میوه های خشک یا کنسرو شده، شکر، مرباجات و ترشیجات که بعضی از اینها حتی از چین و هندوستان بودند و در کوزه های سفالی لعابدار یا چینی با نقش ها و طرح ها و منظره های زیبا که خود هنرمندانه می نمود وارد بازار جهان آن روز می شدند.
این رابطه تجاری با غرب قبل از سقوط رم به دست ژرمن ها از این جهت با پس از آن متفاوت شد که اصولاً قدرت جدید نه از نظر فرهنگی در سطحی بود که نیاز به اجناس مشرق زمین داشته باشد و نه از نظر اقتصادی توان خرید این اجناس را داشت. در این زمان ثروتمندان و اشراف رم غربی، بردگان و کارگزاران بربرها شده بودند یا به رم شرقی مهاجرت کرده و جای خالی آنان را غالبان جدید که به این گونه چیزهای لوکس عادت نداشتند پر کردند. بنابراین آنچه از تجارت شرق و غرب باقی ماند بیشتر با رم شرقی بود و این رابطه هم پس از ظهور قدرت اسلام در مدیترانه به دلایلی روبه ضعف گذاشت که مهم ترین دلیل آن همانا ترس مسیحیت از تاثیرات فرهنگی در برقراری ارتباط با مسلمانان بود. شایعاتی رواج می دادند و مانع روابط سالم بین شرق و غرب می شدند.
با وجود این، ارتباطات تجاری بسیار کمی از طریق شمال اروپا و روسیه با غرب اروپا وجود داشت و از قرن دهم روابط نسبتاً بیشتری در جنوب اروپا از طریق شهرهای ایتالیایی مانند بندقیه، آمالفی، پالرمو و مسینا با مسلمانان شمال آفریقا برقرار شد که «پرده های ابریشمی گران قیمت، پارچه هایی برای زینت کلیسا، پارچه های سیاهرنگ، جبه های بسیار زیبا به رنگ نیلی از شهر قیروان در تونس، از شوش واقع در خوزستان و جابس در تونس» به اروپا وارد می شدند ولی این اجناس از جنوب اروپا به شمال اروپا راه نمی یافتند.
مضافا اینکه در سال ۹۹۱م/۳۷۰ه.ش حاکم ونیز (بندقیه) به نام «دوک پتر دوم ارزئولو» با فرستادن سفرایی به کشورهای اسلامی خواستار رابطه بازرگانی با آنان شد. به این ترتیب رابطه تجاری با مصر و سوریه برقرار شد و کشتی های تجاری ونیز (بندقیه) و جنوا بین مصر و سوریه دررفت و آمد شدند. اجناس پارچه ای، شیشه ای، سرامیکی، کله قند، فلفل، دارچین، جوزهندی، کافور، کندر، صمغ های عربی معطر و زاج، چوب صندل به طرف ایتالیا سرازیر شدند. «تجاری که با این اجناس سروکار داشتند، تمدن را نیز از میدان های تجاری مصر به اروپا آوردند.»
این رابطه تجاری جدید بود که بین شرق و غرب پس از پیروزی اسلام در دریای مدیترانه برقرار شد. اجناسی که از شرق به ونیز و جنوا وارد می شدند از این پس کم و بیش می توانستند در سراسر اروپا راه یابند. تسهیلات ونیزی ها به خصوص موجب جریان اجناس وارداتی به شمال اروپا شد و این تحول جدید، قشرهایی را در اروپای شمالی راضی می کرد. به این ترتیب عده ای با اجناس «جدید شرقی» خو گرفتند.
رابطه تجاری مشرق زمین موجب گسترش جهان بینی اسلامی در کشورهای مختلف می شد و البته این جهان بینی هابیلی محیط دوست که با طبیعت و خالق طبیعت باید هماهنگ باشد با جهان بینی قابیلی سلطه جوی برده دار خشنی که حتی با طبیعت سرستیز و تخریب دارد متفاوت است.همین که اروپاییان به رشد نسبی دهه های پس از جنگ صلیبی دست یافتند با همان شدتی که رقابت بین خود را ادامه می دادند روبه طرف منابع ثروت انباشته شرق آوردند. در این ضمن اروپاییان متوجه شدند که در نظام ارباب- رعیتی شرق به آسانی می شود ثروت ملی را از دست ملل شرق خارج کرد. برای این کار کافی است از ارباب امتیازاتی را با تهدید و تطمیع به شکل قرارداد بگیرند و در این کار ملت حق هیچ گونه مداخله و اظهارنظر و امکان ممانعت نخواهد داشت. چون ارباب شرقی به طور سنتی عملاً صاحب همه چیز است در نتیجه جمع آوری و تصاحب دستاوردهای ملت برای او امری بدیهی است و به خود اجازه می دهد به هر وسیله متوسل شود و به هر کاری دست بزند حتی اعدام و مصادره دارایی ها.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 20 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
-1 مقدمه
در سال های اخیر پیشرفت های قابل ملاحظه ای در استقرار حاکمیت شرکتی از طریق قانون گذاری و نظارت و نیز اقدامات داوطلبانه شرکتها در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه صورت گرفته است. سرمایه گذاران و سهامداران آگاهی بیشتری درمورد ضرورت و اهمیت حاکمیت شرکتی یافته اند و نسبت به پیگیری استقرار این نظام در شرکت ها علاقمند شده اند. برخی پژوهش های تجربی حکایت از رابطه مثبت حاکمیت شرکتی و بازده شرکت ها دارد.
دریک بیان کلی حاکمیت شرکتی، سیستم کنترل و هدایت شرکت است. سیستمی که ارتباط بین شرکت و ذینفعان آن را تعیین، کنترل و هدایت می نماید. حاکمیت شرکتی در سطح خرد دستیابی به اهداف شرکت و در سطح کلان تخصیص بهینه منابع را دنبال می کند.
موضوع حاکمیت شرکتی به گونه ای که امروز مطرح است، حاصل مطالعات و بررسی هایی است که در کشورهای مختلف دنیا انجام گردید و سابقه مشخص آن به دهه 1990 میلادی بر می گردد . گزارش"کادبری" در انگلستان، مقررات هیئت مدیره در جنرال موتورز آمریکا، گزارش"دی" در کانادا و گزارش"وی انو" در فرانسه از آن جمله است.رسوائی های مالی در شرکت های انرون، ورلد کام، سیکو، زیراکس و چند شرکت دیگر، کنگره آمریکا را بر آن داشت تا کمیته خاصی را مأمور بررسی راهکارهایی برای مقابله با فساد و تقلب نماید. مسئولیت این کمیته برعهده سناتور آمریکایی پل ساربنز و نماینده کنگره میشل آکسلی گذاشته شد. آنها با همکاری سازمان حسابرسی دولتی، انجمن حسابداران رسمی آمریکا و کمیسیون بورس اوراق بهادار لایحه ای را تدوین نمودند که به قانون "ساربنز- اُکسلی" شهرت یافت. این قانون موجب پیدایش مرجع نظارتی نسبتا مقتدری به نام. هیات حسابداری شرکتی های سهامی عام گردید. در سالهای اخیر نهادها و سازمانهایی نظیر، شبکه جهانی حاکمیت شرکتی، اتاق بازرگانی بین الملل بانک جهانی، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و فدراسیون بین المللی حسابداران و برخی موسسات رتبه بندی نظیر استاندارد و پورز در ترویج و وضع استانداردهایی در رابطه با حاکمیت شرکتی فعالیت داشته اند. اگرچه برخی از دستورالعمل ها و استانداردهای مورد اشاره جنبه اجباری یافته است (مثل الزامات قانون ساربنز- آکسلی) اما اجرای بخش عمده ای از آنها کماکان جنبه اختیاری و داوطلبانه دارد.
موضوع در کشورهای درحال توسعه تا حدی متفاوت است و دستورالعمل های حاکمیت شرکتی در این کشورها غالبا به پرکردن خلاءهای قانونی پرداخته است که در کشورهای پیشرفته ازطریق قوانین و مقررات ساختار یافته تامین می شود، نظیر برخورد یکسان با سهامداران، افشاء مناسب و به موقع و نحوه برگزاری مجامع عمومی، در عین حال هم در کشورهای پیشرفته و هم در کشورهای درحال توسعه، تلاش ها در جهت ارائه راه کارهایی برای ملزم نمودن مدیران به پاسخگویی و تنظیم روابط منصفانه با ذینفعان ادامه دارد.
درباره سیاست تقسیم سود میتوان گفت، سیاست تقسیم سود یکی از مهمترین مباحث مطرح در مدیریت مالی است؛ زیرا سود تقسیمی بیانگر پرداختهای نقدی عمده شرکتها و یکی از مهمترین گزینه ها و تصمیمات فراروی مدیران به شمار می رود. مدیر باید تصمیم بگیرد که چه میزان از سود شرکت تقسیم، و چه میزان در قالب سود انباشته مجدداً در شرکت سرمایه گذاری شود. به رغم اینکه پرداخت سود تقسیمی مستقیماً سهامداران را بهره مند می سازد، اما توانایی شرکت در انباشت سود به منظور بهره گیری از فرصتهای رشد را تحت تأثیر قرار می دهد. به علاوه، این سیاست در بازار سهام، محتوای اطلاعاتی دارد و تغییر آن نیز برای سهامداران حاوی اطلاعات است. هر سرمایه گذار با توجه به نوع سلیقه، سهام شرکتی را خریداری می کند که سیاست تقسیم سود آن را مطلوب می داند. میزان سود سهام پیشنهادی توسط هیئت مدیره معمولاً حاوی اطلاعاتی در خصوص انتظارات. مدیران در مورد سودآوری آینده شرکت است (جهانخانی و پارساییان، 1384 : ص 421 (سیاست تقسیم سود همچنین یکی از مواردی است که تحت تأثیر تضادهای نمایندگی قرار دارد. به طور کلی دو دیدگاه متفاوت در زمینه رابطه سود تقسیمی و تضادهای نمایندگی وجود دارد
. در دیدگاه اول، سود تقسیمی راه حل کاهش تضادهای نمایندگی بین مدیران و سهامداران). کوکی و گیزانی ،2009) و در دیدگاه دوم از طرفی، سود تقسیمی جایگزینی برای مسائل نمایندگی است. مبانی نظری و یافته های پژوهشهای تجربی حاکی از رابطه معنادار ساختار مالکیت و ترکیب هیئت مدیره با هزینه های نمایندگی است) نوروش و همکاران، 1388. ( با توجه به این مطالب مبنی بر رابطه بین سیاست تقسیم سود و هزینه های نمایندگی، انتظار می رود که ساختار مالکیت و ترکیب هیئت مدیره بر سیاست تقسیم سود نیز مؤثر باشد. با توجه به اهمیت سیاست تقسیم سود و شناسایی عوامل مؤثر بر آن در بازار بورس، این پژوهش به بررسی این رابطه می پردازد.
2-1تاریخچه مطالعاتی
روزف (1982) به بررسی تأثیر عوامل رشد، بتا و هزینه های نمایندگی بر سیاست تقسیم سود پرداخت. یافته های پژوهش با استفاده از رگرسیون حاکی است که سیاست تقسیم سود ) نسبت پرداخت سود تقسیمی(رابطه منفی و معناداری با نرخ رشد فروش گذشته و آینده، ضریب بتا و درصد سهام تحت تملک افراد درون سازمان)مالکیت مدیریتی (و رابطه مثبت و معناداری با تعداد سهامداران دارد .
دمستز و لن (1985) اثر ساختار مالکیت بر عملکر د شرکت را مورد بررسی قرار دادند . نتایج پژوهش آنها نشان می دهد که رابطه بااهمیت و مثبتی بین ساختار مالکیت و عملکرد شرکت وجود دارد . جنسن و همکاران (1992) به بررسی رابطه ساختار مالکیت و سیاستهای بدهی و تقسیم سود پرداختند. یافته های پژوهش حاکی است که سطح مالکیت داخلی)مدیریتی (بین شرکت ها متفاوت است و شرکت های با مالکیت داخلی بالا، سطح بدهی و سود تقسیمی پایین تر را انتخاب می کنند.
نتایج پژوهش بروس و کینی (1994) بیانگر آن است که بین قیمت سهام ، سودآوری شرکت و بهبود عملیات با میزان مالکیت نهادی یک رابطه مثبت وجود دارد .
ماگ (1998) درپژوهش خود به این نتیجه رسیدند که استفاده سرمایه گذاران نهادی ازتوانایی هایشان برای نظارت بر مدیریت و عملکرد شرکت، تابعی از میزان سرمایه گذاری آنها است. هرچه میزان مالکیت نهادی بیشتر باشد، نظارت بر مدیریت بهتر انجام می شود و این یک ارتباط مستقیم است.
حساس یگانه و پوریانسب در سال 1384 در پژوهش خود بیان می کنند که با فعال تر بودن سهامدار، نظارت بر عملکرد مدیریت شرکت بهتر انجام می شود و مشکلات نمایندگی کاهش می یابد. افزون بر این، سرمایه گذاران نهادی به عنوان مالکان عمده شرکت، مسئول اثرگذاری بر مدیریت شرکت هستند تا نقش مؤثری در سرمایه گذاری آنها ایفا کنند
نتایج حاصل از پژوهش یزدانیان (1385)، نشان داد زمانی که درصد مالکیت سرمایه گذاران نهادی در شرکت ها بیش از 45 درصد باشد، مدیریت سود کاهش می یابد. علاوه بر این، یافته های پژوهش حاکی از این است که بین وجود مدیران غیر موظف در ترکیب هیئت مدیره، نبود مدیر عامل شرکت به عنوان رئیس یا نایب رئیس هیئت مدیره، وجود حسابرسان داخلی در شرکت ها در ایران و مدیریت سود رابطه . معناداری وجود ندارد
مشایخ و اسماعیلی (1385) رابطه بین کیفیت سود و برخی از جنبه های اصول راهبری( شامل درصد مالکیت اعضای هیئت مدیره و تعداد مدیران غیرموظف)در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار باتوجه به آیین نامه اصول راهبری را بررسی کردند. به طور کلی آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد، تعداد مدیران غیر موظف و درصد مالکیت اعضای هیئت مدیره که از سازو کارهای اصول راهبری شرکت محسوب می شوند، در ارتقای کیفیت سود شرکت های پذیرفته شده در بورس نقش مهمی ندارند.
قنبری(1386) اثر نسبت حضور اعضای غیر موظف، شفافیت اطلاعاتی، وجود حسابرسی داخلی و حضور سهامداران نهادی را به عنوان معیارهایی از حاکمیت شرکتی بر عملکرد شرکت مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان می دهد که فقط وجود سهامداران نهادی و حسابرسی داخلی بر عملکرد شرکت تاثیر دارد.
3- 1 بیان مسأله
یکی از عوامل بهبود کارایی اقتصادی، حاکمیت شرکتی است، که در برگیرنده مجموعه ای از روابط میان مدیریت شرکت،.. هیات مدیره ،سهامداران و سایر گروههای ذینفع است.
بر اساس آیین نامه نظام راهبری شرکتی، مصوب11/8/1386 هیات مدیره بورس اوراق بهادار تهران، ماموریت حاکمیت شرکتی بدین گونه است:
1-شرکت بورس اوراق بهادارخواهان تحقق بالاترین استانداردهای اخلاقی است
2-انجام آنچه اعلام می شود
3-گزارش نتایج با دقت، صحت و شفافیت
4-رعایت کامل قوانین، مقررات و آیین نامه های حاکم بر امور شرکت.
حاکمیت شرکتی ساختاری را فراهم می کند که از طریق ٱن اهداف شرکت تنظیم و وسایل دستیابی به آن ها و نظارت بر عملکرد تعیین می شود. این نظام انگیزه لازم برای تحقق اهداف شرکت را در مدیربت ایجاد کرده و نیز نظارت موثر را فراهم می کند. به این ترتیب شرکتها منابع را با اثر بخشی بیشتری به کار می برند.
بر اساس اصل سوم(برخورد منصفانه با سهامداران)از اصول شش گانه حاکمیت شرکتی از نگاه سازمان همکاری و توسعه اقتصادی باید حقوق سهامداران اقلیت و برون سازمانی نیز در نظر گرفته شود که خود بر سیاستهای تقسیم سود موثر است. همچنین بر اساس اصل چهارم(نقش ذینفعان در حاکمیت شرکتی )مدیریت باید در جهت افزایش ارزش شرکت گام بردارد.
پرداخت سود سهام، به کنترل مشکل نمایندگی کمک می کند. پرداخت سود به سهامداران، منابع تحت کنترل مدیران و بالتبع قدرت مدیر را کاهش می دهد؛ همچنین احتمال نظارت بازار سرمایه را بر شرکت افزایش می دهد؛ زیرا با پرداخت سود تقسیمی، احتمال انتشار سهام جدید شرکت افزایش می یابد و این مسئله باعث بررسی شرکت توسط بانکهای سرمایه گذار، بورس اوراق بهادار و عرضه کنندگان سرمایه می شود.
نظارت دقیق شرکت به وسیله ی بازارهای سرمایه به کم کردن رفتار فرصت طلبانه مدیران و درنهایت هزینه نمایندگی کمک می کند ؛ بنابراین، سود تقسیمی به کا هش نابرابری اطلاعاتی و تضاد نمایندگی بین مدیران و سرمایه گذاران کمک کرده و اگر سیستم حاکمیت شرکتی خوب عمل کند، مشکلات اطلاعاتی و نظارتی کمتری وجود خواهد داشت.
در این پژوهش، جامعه آماری، شرکتهای بورس اوراق بعادار تهران در ظر گرفته شده.
قلمرو زمانی پژوهش از سال 1385 تا 1389 است
متغیر مستقل:حاکمیت شرکتی شامل معیارهای مالکیت نهادی ، مدیریتی و عمده، درصد سهام شناور آزاد و ترکیب هیئت مدیره می باشد.
متغیر های وابسته شامل سیاستهای تقسیم سود (نسبت سودتقسیمی )و ارزش شرکت (قیمت سهام ، ،سودخالص ،Tobin Q)است.
اندازه شرکت ، بازده دارایی ، بازده حقق صاحبان سهام و اهرم نیز به عنوان متغیر کنترل در نظر گرفته شده اند.
پرسشی که این .پژوهش به دنبال پاسخی برای آن است، این است که آیا متغیرهای حاکمیت شرکتی می توانند بر ارزش شرکت و سیاستهای تقسیم سود آن تاثیر بگذارندیا خیر ؟
4-1 چارچوب نظری تحقیق
این پژوهش برمبنای پژوهش بیل بی فرانسیسو همکاران (2011) و در بازار ایران انجام شده است. بیل بی فرانسیس وهمکاران به بررسی میزان فرار از قانون توسط مدیران در رابطه با پرداخت سود نقدی و ارتباط آن با متغیرهای درون زا و برون زای حاکمیت شرکتی پرداخته است. فرضیات ایشان حول محور فرار مدیران از قانون در سایه حاکمیت شرکتی ضعیف می چرخد .انتظار می رود برای سرمایه گذاران و سیاستگذاران بورس ازجهت ارتباط بین حاکمیت شرکتی، ارزش شرکت و سیاستهای تقسیم سود مفید باشد.
پژوهش پیش رو در نظر دارد رابطه بین حاکمیت شرکتی، ارزش شرکت و سیاستهای تقسیم سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار دهد و از وجود یا عدم رابطه معنادار بین این عوامل اطمینان حاصل نمایند. از تفاوتهای این پژوهش با سایر پژوهشها میتوان به گستردگی متغیرها و همچنین برخی فرضیاتی که در سایر پژوهشها بررسی نشده اشاره کرد .برخی دیگر از متغیرهای پژوهش به ندرت در سایر پژوهشها ارزیابی شده و از این منظر پژوهش دارای فرضیات مناسبی است.همچنین برخی فرضیات به دلیل اینکه در سایر پژوهشها بررسی شذه بودند ، از این پژوهش حذف گردیدند.
مدل مفهومی پژوهش
نمودار 1-1 مدل مفهومی پژوهش
5-1 فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی 1:حاکمیت شرکتی بر ارزش شرکتهای ÷ذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر دارد.
فرضیه فرعی1-1: مالکیت نهادی بر قیمت سهام تاثیر دارد.
فرضیه فرعی 1-2: درصد سهام شناور بر قیمت سهام تاثیر دارد.
فرضیه فرعی 1- 3 :مالکیت نهادی بر Q Tobins تاثیر دارد.
فرضیه فرعی 1-:4 مالکیت مدیریتی بر Q Tobins تاثیر دارد.
فرضیه فرعی 1-5: مالکیت عمده بر Q Tobins تاثیر دارد.
فرضیه فرعی 1-6: ترکیب. هیات مدیره بر Q Tobins تاثیر دارد.
فرضیه فرعی 1-:7 درصد سهام شناور بر سود خالص تاثیر دارد.
فرضیه فرعی1-8: دوگانگی نقش مدیر عامل بر سود خالص تاثیر دارد.(چون در تمامی موارد متغیر مستقل صفر بود ،لذا این متغیر قابلیت بررسی را ندارد و حذف میگردد)
فرضیه اصلی2: حاکمیت شرکتی بر سیاستهای تقسیم سود کل شرکتهای ÷ذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر دارد.
فرضیه فرعی 2-1: مالکیت نهادی بر DPS/EPS تاثیر دارد.
فرضیه فرعی 2-2: مالکیت مدیریتی بر DPS/EPS تاثیر دارد.
فرضیه فرعی 2-3: مالکیت عمده بر DPS/EPS تاثیر دارد.
فرضیه فرعی 2-4: ترکیب. هیات مدیره بر DPS/EPS تاثیر دارد.
فرضیه فرعی2-5:دوگانگی نقش مدیرعامل بر DPS/EPS تاثیر دارد. (چون در تمامی موارد متغیر مستقل صفر بود ،لذا این متغیر قابلیت بررسی را ندارد و حذف میگردد)
6- 1 اهداف پژوهش
پژوهش حاضر سعی دارد تا با جمع آوری اطلاعات و شواهد لازم و آزمون فرضیه های پژوهش و تحلیل یافته های آن شواهد قابل قبولی برای تاثیر برخی عوامل کلیدی حاکمیت شرکتی بر ارزش شرکت و سیاستهای تقسیم سود فراهم نماید. به بیان دیگر، در این .پژوهش کوشش می شود از وجود یا عدم رابطه بین عوامل فوق الذکر، نظیر: مالکیت نهادی، ترکیب هیئت مدیره و دوگانه بودن نقش مدیرعامل با برخی فاکتورهای ارزش شرکت نظیر: سود خالص، Tobin Q و قیمت سهام و فاکتور سیاستهای تقسیم سود مانند نسبت سود تقسیمی اطمینان حاصل نماید. به همین دلیل، شواهد و مدارک مستند ارزیابی خواهد شد تا با استفاده از نتایج آن، شواهد قابل اتکایی برای طیف گستردهای از سهامداران، مسئولین بورس اوراق بهادار تهران و تدوین کنندگان استانداردهای حسابداری و سایر محققین جهت اتخاذ تصمیم های بهینه به دست آید.
خریداران سهام می توانند با بررسی میزان نفوذ اصول حاکمیت شرکتی متوجه شوند که روش تقسیم سود در این شرکت چگونه است. سهامداران نیز با وجود معیارهای حاکمیت شرکتی می توانند از سلامت شرکت اطمینان یابند همچنین مسئولین بورس می توانند با اعمال قوانینی در این راستا از تداوم عملکرد کلی مثبت بورس اطمینان یابند. سازمان بورس اوراق بهادار و وزارت امور اقتصادی و دارایی نیز از این یافته در امر تدوین آیین نامه راهبری) حاکمیت( شرکتی استفاده کنند.
7- 1 ضرورت پژوهش
دراهمیت حاکمیت شرکتی برای موفقیت شرکتها و رفاه اجتماعی شکی نیست. این موضوع با وجود تضاد منافع مالکان و مدیران و سایر ذینفعان اهمیت بیشتری یافته است.
حال درجواب این سوال که چرا حاکمیت شرکتی اهمیت دارد؟ باید گفت:حاکمیت شرکتی به دلایل زیر حائز اهمیت است:
1- چارچوبی را برای ایجاد اعتماد بلندمدت میان شرکت ها و تهیه کنندگان خارجی سرمایه فراهم می کند.
2- با منصوب کردن مدیرانی که بانک تجربیات و ایده های جدید هستند، تفکر استراتژیک را به صدر شرکت هدیه میکند.
3- مدیریت و نظارت بر ریسک جهانی پیش روی شرکت را منطقی می سازد.
4- با تقسیم فرایند تصمیم گیری، اتکای به مدیران ارشد و مسئولیت آنان را محدود می سازد.
لذا بررسی جنبه های مختلف حاکمیت شرکتی و تاثیر آن بر متغیرهای دیگر به منظور برنامه ریزی خرد و کلان ضرورت می یابد.
8-1 متغیرهای پژوهش
مالکیت نهادی: برابر درصد سهام نگهداری شده توسط شرکتهای دولتی و عمومی از کل سهام سرمایه است.
مالکیت مدیریتی: بیانگر درصد سهام نگهداری شده توسط اعضای خانواده هیئت مدیره است.
مالکیت عمده:مالکیتهای بالای 5% کل سهام شرکت را گویند.
ترکیب هیئت مدیره: از طریق متغیر نسبت اعضای غیرمؤظف به کل اعضای هیئت مدیره، اندازه گیری می شود.عضوغیرموظف به عضو هیئت مدیره ای اطلاق می شود که در شرکت مسؤلیت اجرایی رسمی نداشته باشد.
درصد سهام شناور آزاد: مقدار سهمی که انتظار می رود درآینده نزدیک قابل معامله باشد یا درصد سهامی که در اختیار سهامداران نهادی نباشد که از اطلاعیه های سازمان بورس استخراج می شود و بورس اوراق بهادار تهران به صورت فصلی آن را اغلام می کند.
دوگانگی نقش مدیرعامل:این وضعیت زمانی رخ می ذهد که مدیرعامل به عنوان رئیس هیئت مدیره هم انتخاب شود. در صورتیکه در شرکتی مدیرعامل رئیس هیئت مدیره باشد از متغیر مصنوعی یک و بالعکس چنانچه مدیر عامل ، رئیس هیئت مدیره نباشد از متغیر مصنوعی صفر استفاده خواهد شد .
قیمت سهام: به صورت میانگین قیمت معامله روزانه محاسبه می شود.
Q Tobin: این نسبت آماره ای است که می تواند به عنوان نماینده ارزش شرکت برای سرمایه گذاران باشد و این پاسخ را به سهامداران بدهد که مدبریت تا چه اندازه در افزایش ثروت آنها دخیل بوده است ونحوه محاسبه آن بدین صورت است: ارزش بازارسهام عادی +ارزش دفتری کل بدهی ها تقسیم بر ارزش دفتری کل داراییهای شرکت در پایان سال
سود خالص: سودی را که پس از کسر هزینه های عملیاتی و غیر عملیاتی و افزودن درآمد غیر عملیاتی از ذرآمد عملیاتی به دست می آید را گویند.
نسبت سود تقسیمی: نسبت سود تقسیمی هر سهم تقسیم بر سود هر سهم را گویند.
اهرم: میزان منابعی را که شرکت از راه وام گرفتن تامین کرده است را اهرم مالی گویند. و برابر نسبت کل بدهی به کل دارایی می باشد .
اندازه شرکت: برابر است با لگاریتم طبیعی مجموع دارایی ها
بازده دارایی ها: بازده دارایی ها یک ایده درباره مدیریت کارآمد در رابطه با استفاده از دارایی ها در جهت تولید سود (دارایی های مولد) به ما می دهد، که از طریق تقسیم سود سالیانه به کل دارایی شرکت محاسبه می شود.
بازده حقوق صاحبان سهام: بازده حقوق صاحبان سهام نشان می دهد یک شرکت چه مقدار سود به وسیله پولی که سهامداران در آن شرکت سرمایه گذاری کرده اند ،می تواند تولید کند. و از رابطه سبت سود خالص بر کل حقوق صاحبان سهام به دست می آید.
فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق
1-2 مقدمه
در سال های اخیر پیشرفت های قابل ملاحظه ای در استقرار نظام حاکمیت شرکتی از طریق قانون گذاری و نظارت و نیز اقدامات داوطلبانه شرکت ها در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه صورت گرفته است. سرمایه گذاران و سهامداران آگاهی بیشتری در مورد ضرورت و اهمیت حاکمیت شرکتی یافته اند و نسبت به پی گیری استقرار این نظام در شرکت ها علاقه مند شده اند .دریک بیان کلی حاکمیت شرکتی، سیستم کنترل و هدایت شرکت است. سیستمی که ارتباط بین شرکت و ذینفعان آن را تعیین کنترل و هدایت می نماید. حاکمیت شرکتی در سطح خرد دستیابی به اهداف شرکت و در سطح کلان تخصیص بهینه منابع را دنبال می کند. تفاوت اصلی در نگرش ها، گستره حوزه روابط شرکت با ذینفعان است .
2-2حاکمیت شرکتی
1-2-2 ریشه های تاریخی
افشای کمک های نامشروع و پنهانی هفده شرکت بزرگ آمریکایی به حزب جمهوری خواه در سال 1973 که به ماجرای واترگیت 1شهرت یافت، موضوع کنترل های داخلی شرکت ها و افشاء اطلاعات مالی را از منظر جدیدی در کانون توجه مجامع حرفه ای و نهادهای نظارتی قرار داد .
انجمن حسابداران رسمی آمریکا2، استاندارهای ویژه ای را در مورد کنترل های داخلی برای حسابرسان مستقل وضع نمود. همچنین کمیسون ملی مبارزه با تقلب در سال 1987 در گزارشی با عنوان "ترودوی3" نتیجه بررسی های خود را در این ارتباط اعلام نمود. بدنبال آن کنگره آمریکا در سال 1991 قانونی را به تصویب رساند که به موجب آن شرکت های سهامی عام ملزم به ارائه گزارش در ارتباط با کیفیت و موثر بودن کنترل های داخلی گردیدند. اما موضوع حاکمیت شرکتی به گونه ای که امروز مطرح است، حاصل مطالعات و بررسی هایی است که در کشورهای مختلف دنیا انجام گردید و سابقه مشخص آن به دهه 1990 میلادی بر می گردد . گزارش "کادبری "در انگلستان، مقررات هیئت مدیره در جنرال موتورز آمریکا، گزارش "دی" در کانادا و گزارش "وی انو" در فرانسه از آن جمله است. رسوائی های مالی در شرکت های انرون، ورلد کام، آجیپ، سیکو، زیراکس و چند شرکت دیگر، کنگره آمریکا را بر آن داشت تا کمیته خاصی را مأمور بررسی راهکارهایی برای مقابله با فساد و تقلب نماید. مسئولیت این کمیته برعهده سناتور آمریکایی پل ساربنز و نماینده کنگره میشل اکسلی گذاشته شد.
نها با همکاری سازمان حسابرسی دولتی، انجمن حسابداران رسمی آمریکا و کمیسیون بورس اوراق بهادار لایحه ای را تدوین نمودند که به قانون "ساربنز- اکسلی"شهرت یافت. این قانون موجب پیدایش مرجع نظارتی نسبتا مقتدری به نام هیئت حسابداری شرکت های سهامی عام گردید . در سالهای اخیر نهادها و سازمانهایی نظیر، شبکه جهانی حاکمیت شرکتی ، اتاق بازرگانی بین الملل بانک جهانی، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و فدراسیون بین المللی حسابداران و برخی موسسات رتبه بندی نظیر. Standard & Poor's در ترویج و وضع استانداردهایی در رابطه با حاکمیت شرکتی فعالیت داشته اند اگرچه برخی از دستورالعمل ها و استانداردهای مورد اشاره جنبه اجباری یافته است (مثل الزامات قانون ساربنز- آکسلی) اما اجرای بخش عمده ای از آنها کماکان جنبه اختیاری و داوطلبانه دارد.
موضوع در کشورهای درحال توسعه تا حدی متفاوت است و دستورالعمل های حاکمیت شرکتی در این کشورها غالبا" به پرکردن خلاءهای قانونی پرداخته است که در کشورهای پیشرفته ازطریق قوانین و مقررات ساختار یافته تامین می شود، نظیر برخورد یکسان با سهامداران، افشاء مناسب و به موقع و نحوه برگزاری مجامع عمومی، در عین حال هم در کشورهای پیشرفته و هم در کشورهای درحال توسعه، تلاش ها در جهت ارائه راه کارهایی برای ملزم نمودن مدیران به پاسخگویی و تنظیم روابط منصفانه با ذینفعان ادامه دارد.
2-2-2تعاریف و مبانی حاکمیت شرکتی
1-2-2-2مبانی حاکمیت شرکتی
اصطلاح " Governance " از ریشه واژه لاتین "Gubernare "برگفته شده است که به معنای هدایت کردن است و قبل از آن برای هدایت کردن کشتی به کار می رفته است . برگردان واژه ه "Corporate Governance" به فارسی معادل هایی نظیر راهبری شرکتی، حاکمیت سهامی، اداره سازمانی و حاکمیت شرکتی داشته است. دراین مقاله از واژه اخیر یعنی "حاکمیت شرکتی " استفاده می شود. تعاریف ارائه شده برای حاکمیت شرکتی متنوع است. عمده ترین عامل متمایز کننده این تعاریف را می توان پهنه یا گستره شمول حاکمیت شرکتی دانست. ازیک منظر می توان این نظام را رابطه مدیران با سهامداران دانست که مبنای نظری آن "تئوری نمایندگی" ر شکل محدود خود است. در آن سوی این طیف و در نگرشی وسیع، حاکمیت شرکتی رابطه شرکت با تمام ذینفعان خود را بر می گیرد که پشتوانه نظری آن را می توان "تئوری ذینفع "دانست دیدگاهی که علاوه بر سهامداران طیف وسیعی از ذینفعان از جمله هیئت مدیره ،مدیران ارشد اجرائی ،کارکنان ،فروشندگان، مشتریان، حسابرسان ،حسابداران تحلیل گران مالی ،، کارگزاران بورس ،بانکداران و اعتباردهندگان -، نهادهای اجتماعی، وکلای حقوقی ، قضات و جامعه را در برمی گیرد…
سایر تعاریف و نگرش ها به حاکمیت شرکتی داخل طیفی که نگاه حداقلی و حداکثری آن تبیین شد قرار می گیرد . تعاریفی که ذیلا ارائه می شود گزیده ای از نگرش های مختلف به حاکمیت شرکتی را نشان می دهد.
تعریفهای محدود، متمرکز بر قابلیت های سیستم قانونی یک کشور برای حفظ حقوق سهامداران اقلیت است مثلاً پارکینسون (1994) ؛ تعاریف محدود اساساً برای مقایسه میان کشوری مناسبند و قوانین هر کشور نقش تعیین کنندهای در سیستم حاکمیت شرکتی دارد.
تعریف های گستردهتر حاکمیت شرکتی بر سطح پاسخگویی وسیع تری نسبت به سهامداران و دیگر ذینفعان تاکید دارند. تعریف تریگر (1984 (که به گروه بیشتری از ذینفعان تاکید دارند، از مقبولیت بیشتری نزد صاحبنظران برخوردارند. تعریف های گستردهتر نشان میدهند که شرکت ها در برابر کل جامعه، نسل های آینده و منابع طبیعی (محیطزیست) مسئولیت دارند. در این دیدگاه، سیستم حاکمیت شرکتی موانع و اهرم های تعادل درونسازمانی و برونسازمانی برای شرکت هاست که تضمین میکند آنها مسئولیت خود را نسبت به تمام ذینفعان انجام میدهند و در تمام زمینههای فعالیت تجاری، به صورت مسئولانه عمل میکنند؛ همچنین، استدلال منطقی در این دیدگاه آن است که منافع سهامداران را فقط میتوان با درنظر گرفتن منافع ذینفعان برآورده کرد.
2-2-2-2 تئوری نمایندگی
در این تئوری که ناشی از زمینه های اقتصادی و مالی است ،مدیران شرکت به عنوان کارگزار وسهامداران به عنوان کارگمار تعریف می شوند که در واقع طی قراردادی اداره امور شرکت به مدیران تفویض می شود .یک فرض اساسی این است که منافع مدیران لزوما با منافع سهامدارن همسو نیست و کارگزار و کارگمار با هم تضاد منافع دارند،به طور مثال ممکن است مدیران ترجیح دهند منافع خود یعنی بیشترین پاداش را تعریف کنند و این امر منجر به تمرکز وسرمایه گذاری آنها در طرح هایی می شود که منافع کوتاه مدت دارد (به ویژه در مواردی که حقوق،مزایا وپاداش مدیران با سود مرتبط است)و توجهی به منافع بلند مدت سهامداران (افزایش ثروت سهامدارن)ندارند. این مشکل نمایندگی ضرورت کنترل مدیریت را توسط سهامداران نشان می دهد . دراین تئوری نظاام راهبری شرکتی مکانیزمی تلقی می شود که تضمین کننده منافع سهامداران است به خصوص در مواقعی که حقوق قانونی مالک بر کنترل اقدامات مدیریت از اثر بخشی کافی برخوردار نمی باشد
یک سوال مهم این است ،سهامداران چگونه می توانند مدیریت شرکت را کنترل کنند ؟یک فرض اساسی دیگر تئوری نمایندگی این است که تایید کارهای کارگزاران برای کارگماران بسیار مشکل است که روشهایی مانند حسابرسی مستقل می تواند این مشکل را تا حد زیادی حل کند
کویم و جونز (1995) بحث های مستدلی ارائه دادند که تئوری نمایندگی در صورتی موثر و قابل قبول می شود که از چهار اصل اخلاقی پیروی گردد:
1. اجتناب از لطمه زدن به دیگران
2. احترام به آرای دیگران
3. اجتناب از دروغگویی
4. پذیرش توافق ها
3-2-2-2 تئوری ذینفعان
تئوری ذینفعان به تدریج از دهۀ 1970 توسعه یافت. یکی از اولین توضیحات در مورد این تئوری در رشتۀ مدیریت، توسط فریمن (1984) ارائه گردید. وی تئوری عمومی شرکت را مطرح و پاسخگویی شرکتی را به گروه گسترده ای از ذینفعان پیشنهاد کرد.
در واقع تئوری ذینفعان بیشتر یک سنت پژوهشی گسترده است که فلسفه، اخلاق، تئوری سیاسی، اقتصاد، حقوق، علوم سازمانی و اجتماعی را در هم می آمیزد (ویلر و جنکینز ).
اساس تئوری ذینفعان این است که شرکتها بسیار بزرگ شده اند و تاثیر آنها بر جامعه آنچنان عمیق است که باید به جز سهامداران، به بخشهای بسیار بیشتری از جامعه توجه کرده و پاسخگو باشند. نه تنها ذینفعان تحت تاثیر شرکتها هستند بلکه آنها نیز بر شرکتها تاثیر می گذارند. ذینفعان شامل سهامداران، کارکنان، فروشندگان، مشتریان، بستانکاران، شرکتهای مجاور و عموم مردم می باشند. افراطی ترین حامیان تئوری ذینفعان بر این باورند که محیط زیست، گونه های جانوری و نسلهای آینده نیز باید در زمره ذینفعان گنجانده شوند.
بر اساس چارچوب تحلیلی، می توان عموم را ذینفعِ شرکتی در نظر گرفت، زیرا که عموم با پرداخت مالیات، زیر ساخت ملی را برای انجام عملیات شرکت ها فراهم کرده اند.
در سال 1975 طبق گزارش شرکتی بریتانیا ، شرکت ها به افشای داوطلبانۀ تعدادی از گزارش های مورد نظر برای استفادۀ ذینفعان، بعلاوۀ صورتهای سنتی سود و زیان و ترازنامه ترغیب شدند. صورتهای اضافی شامل صورت ارزش افزوده، گزارش استخدام و اشتغال، صورت مبادلات پولی با دولت، صورت معاملات ارزی، صورت مشتریان احتمالی آینده و صورت اهداف آتی، می گردید.
Stakeholders به معنای ذینفعان است که باید دقت شود با عبارت Stockholders به معنای سهامداران اشتباه نشود.
4-2-2-2 تعاریف خاکمیت شرکتی
"حاکمیت شرکتی، شیوه های به کار گرفته شده توسط مدیران شرکت با هدف تعیین استراتژی هایی است که موجب دستیابی شرکت به اهداف تعیین شده، کنترل رسک و مصرف بهینه منابع می شود"(فدراسیون بین المللی حسابداران، 2004)
" حاکمیت شرکتی سیستمی است که شرکت ها را هدایت و کنترل می کند . تمرکز اصلی بر ایفای وظیفه مدیران ارشد سازمانی در رعایت اصول شفافیت، درستکاری و پاسخگویی است."
گزارش کادبری (1992)
"حاکمیت شرکتی، فرآیند نظارت و کنترل عملکرد مدیران شرکت است به گونه ای که متضمن منافع سهامداران باشد."
پارکینسون (1994)
"حاکمیت شرکتی به دنبال ارتقاء انصاف، شفافیت و پاسخگویی در شرکت های عام است."
گرین اسپن ( ،2002)
"هدف بنیادی در حاکمیت شرکتی افزایش ثروت سهامداران در بلند مدت است، به گونه ای که منافع سایر ذینفعان نیز رعایت گردد."
بورس اوراق بهادار هندوستان(2000)
"حاکمیت شرکتی برای برقراری تعادل بین اهداف اقتصادی و اجتماعی ونیز اهداف فردی و عمومی است. حاکمیت شرکتی موجبات استفاده موثر ازمنابع و الزام به پاسخگویی را فراهم می سازد. هدف اصلی آن است که منافع شرکت، افراد(ذینفع)و جامعه تا حد ممکن به هم نزدیک شوند."
بانک جهانی(2001)
"حاکمیت شرکتی شامل مجموعه روابط بین مدیران اجرائی ، اعضای هیئت مدیره، سهامداران و سایر ذینفعان شرکت است. همچنین ساختاری برای تدوین اهداف شرکت و راه های دستیابی به اهداف و نیز چگونگی ارزیابی و نظارت بر عملکرد را شامل می شود."
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (2004)
"حاکمیت شرکتی، رابطه بین سهامداران و شرکت است و سیستمی است که سهامداران به کمک آن، مدیران را به بهترین عملکرد تشویق می کنند."
کتابچه حاکمیت شرکتی بریتانیا (1996)
"حاکمیت شرکتی در تعریف محدود، رابطه شرکت با سهامدارانش و در تعریف گسترده رابطه شرکت با اجتماع است."
فاینانشال تایمز (1999)
"حاکمیت شرکتی شامل ترتیبات حقوقی، فرهنگی و نهادی می شود که سمت و سوی حرکت و عملکرد شرکتها را تعیین می کند. "
حساس یگانه (1384)
سالمون و همکارانش در سال 2000 یک پژوهش گسترده را انجام دادند. در این پژوهش که از سرمایه گذاران بزرگ نهادی انگلستان انجام شد، میزان اجماع پاسخ دهندگان در مورد برداشت آنها از حاکمیت شرکتی مورد بررسی قرار گرفت. جدول زیر نتایج این پیمایش را نشان می دهد.
جدول 1-2 تعریف حاکمیت شرکتی
ردیف تعریف حاکمیت شرکتی سطح اجماع
1
فرآیند نظارت و کنترل به منظور حصول اطمینان از اینکه مدیریت شرکت در راستای منافع سهامداران فعالیت می کند- پارکینسون ، 1994 کاملا موافق
2 نقش حاکمیتی منحصر به فعالیت های تجاری شرکت نیست بلکه با هدایت کل واحد تجاری، نظارت و کنترل اقدامات اجرایی مدیران و پاسخگویی آنها به تمام ذینفعان سرو کار دارد – تریگر ،1994 خیلی موافق
3 حاکمیت یک واحد تجاری عبارت است از مجموع فعالیت هایی که موجب می شود تا مقررات داخلی واحد تجاری منطبق باشد با تعهدات شرکت از جمله: امانت داری و مدیریت بهینه دارایی ها- کانون ، 1994 موافق
4 رابطه بین سهامداران و شرکت شان و روشی که سهامداران به کمک آن مدیران را به بهترین عملکرد تشویق می کنند - کتابچه حاکمیت شرکتی، 1996 تا حدودی موافق
5 ساختارها ، فرآیندها ، فرهنگ ها و سیستم هایی که موجب توفیق عملیات شرکت می شود - کیزی و رایت ، 1993 تا حدودی موافق
6 سیستمی که شرکت ها بر حسب آن کنترل و هدایت می شود .
گزارش کادبری ، 1992 کمی موافق
منبع : (سالومون و همکاران ،2004)
همانگونکه ملاحظه می شود، علی رغم اینکه تعریف محدود پارکینسون دارای بیشترین سطح اجماع است، در عین حال تعریف کاملا گسترده تریکر نیز از مقبولیت بالایی برخوردار است. به لحاظ نظری می توان گفت که الزاما مغایرتی بین مسئولیت در قبال سهامداران و مسئولیت در قبال ذینفعان وجود ندارد، زیرا در بلند مدت منافع سهامداران در گرو رعایت منافع سایر ذینفعان است .
بنابراین گستردگی تعاریف حاکمیت شرکتی از این بعد مسئله قابل ملاحظه ای را ایجاد نمی کند . همچنین ممکن است گفته شود رعایت منافع ذینفعان امری اخلاقی تلقی می شود و وارد کردن اخلاقیات در دنیای کسب و کار یک بحث چالش برانگیز است. اما از زاویه ای دیگر می توان گفت زمانی که رفتار اخلاقی آثار مالی مثبتی را در پی داشته باشد، بازار کسب و کار به طور طبیعی به آن توجه و عمل می کند .
به منظور ارائه تصویری مشترک، به نظر می رسد عبارات زیر از یک توافق عمومی برخوردار باشد.
1. در دنیای کسب و کار (فعالیت های انتفاعی) سهامداران به عنوان مهم ترین ذینفعان مطرح هستند.
2. ضروری است حداقل نیازها و منافع سایر ذینفعان نیز رعایت شود.
3. رعایت منافع تمامی ذینفعان، استراتژی های رقابتی شرکت را بهبود می بخشد.
4. بهبود موقعیت رقابتی شرکت در فضای کسب و کار موجب افزایش بازده شرکت می شود.
3-2-2 اهداف حاکمیت شرکتی
بررسی تعریف ها و مفاهیم حاکمیت شرکتی و مرور دیدگاه های صاحبنظران، حکایت از آن دارد که حاکمیت شرکتی یک مفهوم چند رشتهای (حوزهای) است، و هدف نهایی حاکمیت شرکتی دستیابی به چهار مورد زیر در شرکت هاست:
1. پاسخگویی
2. شفافیت
3. عدالت ( انصاف )
4. رعایت حقوق ذینفعان
حاکمیت شرکتی درصدد ارتقای انصاف ، شفافیت و پاسخگوئی در بنگاه اقتصادی می باشد. عملکرد مالی شرکت ها با اعمال حق حاکمیت شرکتی آنها رابطه مستقیمی دارد و مدیران بهتر، موجب حاکمِت شرکتی موثر تر شده و به ذینفعان خود توجه می کنند.و در نهایت بازده مالی بیشتری را تولید می کنند. در این بین ازجمله انتظارات از مدیران عبارت است از توان ایجاد رشد،بازپرداخت بموقع تعهدات،ایجاد ارزش برای سهامداران ، کارگروهی مدیریت و کنترل ریسک،ارتباط با محیط پیرامون و پیشبرد اهداف می باشد .
4-2-2 طبقه بندی سیستمهای حاکمیت شرکتی
نظام حاکمیت در هر کشور تابعی از متغیرهای داخلی و بیرونی است. عناصر داخلی شامل ساختار مالکیت، وضعیت اقتصادی، نظام قانونی (مقرراتی)، سیاست های دولت و فرهنگ جامعه است. عناصر بیرونی به تعامل و روابط اقتصادی با سایر کشورها مثل جریان ورود و خروج سرمایه و شرایط اقتصاد جهانی مربوط می شود. در سطح شرکتی، ساختار مالکیت و چارچوب قانونی مهمترین عوامل موثر بر حاکمیت شرکتی هستند.
تلاش هایی برای طبقهبندی سیستم های حاکمیت شرکتی صورت گرفته که با مشکلاتی همراه بوده است. با این حال، یکی از بهترین تلاش ها که از پذیرش بیشتری نزد صاحبنظران برخوردار است، طبقهبندی معروف به سیستم های درونسازمانی و برونسازمانی است. عبارت درونسازمانی و برونسازمانی تلاش هایی را برای توصیف دو نوع سیستم حاکمیت شرکتی نشان میدهند. در واقع، بیشتر سیستم های حاکمیت شرکتی، بین این دو گروه قرار میگیرند و در بعضی از ویژگی های آنها مشترکند. این دوگانگی حاکمیت شرکتی، ناشی از تفاوت هایی است که بین فرهنگ ها و سیستم های قانونی وجود دارند. با این همه، کشورها تلاش دارند تا این تفاوت ها را کاهش دهند و امکان دارد که سیستم های حاکمیت شرکتی در سطح جهانی به هم نزدیک شوند.
1-4-2-2حاکمیت شرکتی درون سازمانی (رابطه ای)
حاکمیت شرکتی درونسازمانی ، سیستمی است که در آن شرکت های فهرستبندی شده یک کشور تحت مالکیت و کنترل تعداد کمی از سهامداران اصلی هستند. این سهامداران ممکن است اعضای خانواده موسس (بنیانگذار) یا گروه کوچکی از سهامداران مانند بانک های اعتباردهنده، شرکت های دیگر یا دولت باشند. به سیستم های درون سازمانی به دلیل روابط نزدیک رایج میان شرکت ها و سهامداران عمدۀ آنها، سیستم های رابطهای نیز می گویند.
دراین سیستم رابطه نزدیکی بین شرکت و سهامداران کنترل کننده وجود دارد . کشورهایی نظیر آلمان و ژاپن به این نظام نزدیکترند. رابطه تنگاتنگ مالکین و مدیران تا آنجا که مربوط به کاهش هزینه های نمایندگی می شود، مثبت است .ولی به واسطه این رابطه مشکلات جدی دیگری پیش میآید. به واسطه سطح تفکیک ناچیز مالکیت و کنترل(مدیریت) در بسیاری از کشورها (مثلاً به دلیل مالکیت خانوادههای موسس) از قدرت سوءاستفاده میشود. سهامداران اقلیت نمیتوانند از عملیات شرکت آگاه شوند. شفافیت کمی وجود دارد و وقوع سوءاستفاده محتمل به نظر میرسد. معاملات مالی، مبهم و غیرشفاف است و افزایش سوءاستفاده از منابع مالی، نمونههایی از سوء جریانها در این سیستم ها شمرده می شوند. در واقع، در بسیاری از کشورهای آسیای شرقی، ساختارهای تمرکز افراطی مالکیت و نقاط ضعف مربوط به حاکمیت شرکتی به خاطر شدت بحران آسیایی در سال1997 مورد انتقاد قرار گرفتهاند.
در زمان بحران آسیایی، سیستم های حاکمیت شرکتی در کشورهای آسیایی شرقی به جای مدل برونسازمانی بیشتر در گروه درونسازمانی قرار داشتند. حمایت قانونی ضعیف تر از سهامداران اقلیت در بسیاری از کشورهای آسیای شرقی به سهامداران اکثریت امکان داد تا هنگام بحران به اختلاس و سوءاستفاده از ثروت سهامداران اقلیت بپردازند. بررسی های بعدی نشان میدهد که چگونه چند کشور از آسیای شرقی، تلاش کردهاند تا سیستمهای حاکمیت شرکتی خود را از طریق تغییر در قانون شرکت ها از زمان بحران آسیایی اصلاح کنند.
2-4-2-2 حاکمیت شرکتی برون سازمانی (محیطی)
شرکت های بزرگ توسط مدیران کنترل میشوند و تحت مالکیت سهامداران برونسازمانی یا سهامداران خصوصی قرار دارند. این وضعیت منجربه جدایی مالکیت از کنترل (مدیریت) میشود که توسط برل و مینز (1932) مطرح شد. همان طور که بعدها جنسن و مک لینگ (1976) در نظریه نمایندگی مطرح کردند، مشکل نمایندگی مرتبط با هزینههای سنگینی است که به سهامدار و مدیر تحمیل میشود. اگرچه در سیستم های برونسازمانی، شرکت ها مستقیماً توسط مدیران کنترل میشوند، اما به طور غیرمستقیم نیز تحت کنترل اعضای برونسازمانی قرار دارند. اعضای مذکور، نهادهای مالی و همچنین سهامداران خصوصی هستند.
مسئله نمایندگی در این سیستم ها به خوبی مشهود است. جدول زیر ویژگی های این دو سیستم را بطور خلاصه نشان میدهد
جدول 2-2 ویژگی های سیستمهای Outsider و Insider
Insider Outsider
مدیریت شرکت عمدتا" در اختیار سهامدارن. Insider بوده و آنها کنترل مدیریت را برعهده دارند شرکت های بزرگ تحت کنترل مدیران بوده اما مالکیت سهام آن با سهامداران. Outsider است
مرز روشنی بین مالکیت و کنترل مشاهده نمی شود و مسئله نمایندگی قابل ملاحظه ای وجود ندارد. مرز مالکیت و مدیریت روشن است و مسئله نمایندگی اهمیت می یابد.
تملک اجباری ندرتا" وجود دارد. تملک های اجباری به عنوان مکانیزم موثر بر مدیریت شرکت وجود دارد.
تمرکز مالکیت در گروه های کوچک سهامداران (خانواده های موسس، دولت و شرکتهایی که ساختارهرمی دارند) . مالکیت گسترده است.
کنترل زیاد از جانب گروه کوچکی از سهامداران Insider اعمال می شود. کنترل سهامداران محدود است.
انتقال ثروت از سهامداران اقلیت به سهامداران اکثریت واقع می شود. انتقال ثروت از سهامداران اقلیت به سهامداران اکثریت واقع نمی شود.
در قانون شرکتها(تجارت) حمایت کمی از سرمایه
گذاران می شود. در قانون شرکتها (تجارت) حمایت زیادی از سرمایه گذاران می شود.
احتمال سوء استفاده از قدرت توسط اکثریت وجود دارد. دموکراسی سهامداران حاکم است.
سهامداران عمده می خواهند نفوذ بیشتری در
شرکت های سرمایه پذیر داشته باشند. از طریق سهامداری نمی توان اعمال نفوذ در شرکت های سرمایه پذیر کرد.
منبع:(سولومون ،2004، 58)
ذکر این نکته حائز اهمیت است که امروزه با توجه به موضوع جهانی شدن، اغلب خرده نظام ها به سمت نوعی همگرایی در حرکت اند و سازمان ها و نهادهای مختلف برای محقق ساختن این موضوع در تلاشند. این واقعیت می تواند موجب یکسان سازی نسبی در مبانی و نگرش های حاکمیت شرکتی در آینده شود.
5-2-2 ابزارها( مکانیزمها)ی حاکمیت شرکتی
1-5-2-2 مکانیزمهای برونسازمانی (محیطی)
1. نظارت قانونی: تدوین، تصویب و استقرار قوانین نظارتی مناسب؛
2. نظام حقوقی: برقراری نظام حقوقی مناسب؛
3. کارایی بازار سرمایه: گسترش بازار سرمایه و تقویت کارایی آن؛
4. نظارت سهامداران عمده: ایجاد انگیزه در سهامداران به فعالیت هایی از قبیل خرید سهام کنترلی؛
5. نقش سرمایهگذاران نهادی: تشویق و گسترش سرمایهگذاری نهادی؛
6. نظارت سهامداران اقلیت: احترام به حقوق سهامداران اقلیت و مجاز بودن نظارت اقلیت بر فعالیت شرکت؛
7. الزامی کردن حسابرسی مستقل: با توجه به نقش برجسته نظارتی آن؛
8. فعالیت موسسات رتبهبندی: ایجاد تسهیلات برای فعالیت موسسات رتبهبندی.
2-5-2-2 مکانیزمهای درونسازمانی (محاطی)
1. هیئت مدیره: انتخاب و استقرار هیئت مدیره توانمند، خوشنام و بیطرف.
2. مدیریت اجرایی: تقسیم مسئولیت ها بین مدیریت اجرایی و استقرار نرمافزارهای مناسب.
3. مدیریت غیراجرایی: ایجاد کمیتههای هیئت مدیره از مدیران مستقل و غیراجرایی (شامل کمیته حسابرسی، حقوق و ...)؛
4.کنترلهای داخلی: طراحی، تدوین و استقرار کنترلهای داخلی مناسب (مالی، حقوقی، مدیریت ریسک، حسابرسی داخلی و...)؛
5. اخلاق سازمانی: تدوین و گسترش آیین رفتار حرفهای و اخلاق سازمانی.
هریک از مکانیزم های درونسازمانی و برونسازمانی، برفرایندها و فعالیتهای شرکت ها نظارت دارند و موجب ارتقای پاسخگویی و دستیابی به سایر هدفهای حاکمیت شرکتی میشوند.
6-2-2 اصول حاکمیت شرکتی منتشر شده در سطح جهانی
با گسترش سرمایهگذاری های بینالمللی، نهادهای مختلفی همچون بانک جهانی، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و... در این زمینه فعال شده و اصول متعدد و متنوعی را منتشر کردهاند. یکی از آخرین اصول منتشر شده در سطح جهانی، اصول سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در سال 2004 است که6 حوزۀ زیر را دربر می گیرد:
1. تامین مبنایی برای چارچوب موثر حاکمیت شرکتی،
2. حقوق سهامداران و کارکردهای اصلی مالکیتی،
3. رفتار یکسان با سهامداران،
4. نقش ذینفعا