با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 28 صفحه
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه.................................................................................................................. 1
فصل اول:
مصر مهد بنیاد گرایی اسلامی.............................................................................. 2
نمونه هایی از پی آورد انقلاب ایران در مصر...................................................... 8
فصل دوم:
الجزایر................................................................................................................ 14
مراکش................................................................................................................ 17
سودان................................................................................................................. 21
لیبی..................................................................................................................... 22
تونس.................................................................................................................. 24
نتیجه گیری........................................................................................................ 25
فصل سوم:
فهرست منابع و مآخذ......................................................................................... 26
مقدمه:
اصولاَ بینشهای بنیادی و اجتماعی که در یک جامعه پدید میآید. تحولات زیادی در سطوح مختلف آن جامعه بوجود آورد. در میان کشورهای اسلامی این تأثیرپذیری بیشتر است. شاید بدلیل مشترکات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که میان این کشورها وجود دارد. از میان کشورهای اسلامی، کشور ما ایران،؟ زیادی در انتظارات بسیاری از کشورهای اسلامی گذاشته است. در حقیقت باید گفت انقلاب اسلامی ایران الگویی برای بسیاری از بینشهای اسلامی شد.
محور مورد بررسیها در این تحقیق تأثیری است که کشورهای شمال آفریقا ( الجزایر- مراکش – سودان ـلیبی و تونس) از انقلاب اسلامی ایران پذیرفتند. در این میان تأکید عمدة ما بر تحولات ؟ اجتماعی کشور مصر است که اهمیت بیشتری دارد. همچنین در این تحقیق کشورهای شمال آفریقا بصورت Case Study مورد بررسی قرار گرفتهاند. در واقع سعی شده است با توجه به گستردگی موضوع: از یاوهگویی و مطالب زاید مربوط به موضوع مورد بررسی جلوگیری شود.
منابع و ماخذ:
1- دکمجیان، هرایر؛ جنبشهای اسلامی در جهان عرب؛ ترجمه حمید احمدی؛ تهران: انتشارات کیهان، 1366.
2- نجاتی، غلامرضا؛ جنبش های میل مصر؛ تهران: شرکت سهامی انتشار، 1366.
3- منتظمی، علی؛ پی آوردهای انقلاب اسلامی ایران اپران در مصر؛ تهران: چاپ طلوع آزادی.
4- شیخ نوری، محمدامیر؛ پژوهش دربارهی وحدت های رهایی بخش؛ تهران: انتشارات نوکر روز، 1378.
5- امیر شاهی، ذوالفقار؛ تونس: تهران، وزارت امور خارجه، 1373.
6- تاژرون، روبر؛ تاریخ معاصر الجزایر، ترجمه دکتر منوچهر بیات مختاری؛ مشهد: موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد.
7- فانون، فرانتس؛ انقلاب آفریقا؛ ترجمه محمدامین کاروان؛ تهران: انتشارات خوارزمی، 1354.
8- آقایی، بهمن؛ اخوان المسلمین؛ تهران: شرکت سهامی انتشار، 1365.
9- فوده رارو، سالواتوره؛ آفریقای آزاد؛ ترجمه مهندس محسن خادم؛ تهران: نشر جاوید.
10- ازغندی، علیرضا؛ انقلاب الجزایر؛ تهران: شرکت سهامی انتشار، 1365.
11- شهری، محمد حسین (مترجم)؛ تاریخ معاصر ده کشور عربی؛ تران: نشر کاوه.
12- میر حیدر، دره (مترجم)؛ جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا؛ تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین الملل، 1369.
13- بالتا، پل؛ مغرب بزرگ؛ ترجمه عباس آگاهی؛ تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین الملل، 1370.
14- غالی، پطرس؛ جنبش آفریقا- آسیایی؛ ترجمه دکتر فرج الله ناصری؛ تهران، نشر فرمند، 1349.
15- همایون پور، هرمز؛ ترس، امید و پیشدلوری؛ تهران: نشر کتاب سرا، 1364.
16- سریع القلم، محمود؛ نظام بین الملل و مسئله صحرای غربی؛ تهران- دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1369.
17- موثقی، سید احمد؛ جنبش های اسلامی معاصر؛ تهران: انتشارات سمت، 1380.
18- مجله مطالعات آفریقا؛ تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1373.
19- جزوه درسی جنبش های اسلامی معاصر؛ دکتر بیژن اسدی.
20- جزوه درسی خاورمیانه و سیاست بین المللی؛ دکتر بیژن اسدی.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:html
پیشگفتار
داستانهاى ما، چیزى نیست که اختصاص به صنف خاص و افراد مخصوصى داشته باشد. هر چند ما آنرا از منابع و مآخذ اسلامى ترجمه یا تلخیص و انتخاب نموده ایم ، ولى شما خوانندگان از هر طبقه و صنفى که هستید، نمى توانید از آن بى نیاز باشید، و اگر باور ندارید براى یکبار هم که شده یک جلد آن را با حجم کمى دارد مطالعه کنید و بعد ببینید ما راست گفته ایم یا نه ؟
داستان نویسى به سبک امروز مغرب زمین که از یکى دو قرن گذشته آغاز شده ، و بعدها به شرق هم سرایت کرده است ، به طورى که آنرا تقلیدى از غرب مى دانند، امروز یکى از ارکان ادبیات جهان به شمار مى رود.
ولى خوانندگان تصور نکنند که داستان نویسى ارمغان غرب است که به شرق آورده اند، بلکه درست بعکس مى باشد.
به نظر بسیارى ، نویسندگان نامى فرانسه ، سهم زیر بناى ادبیات جهان و از جمله داستان نویسى را به خود اختصاص داده اند و نوشته هاى (ولتر) شاعر و داستانسراى معروف فرانسه را شاهد مى آورند، ولى باید دانست که قضیه درست بعکس است !
زیرا مثلا (رنو) مورخ و خاورشناس مشهور فرانسوى که در نیمه اول سده نوزدهم میلادى مى زیسته در اثر معروف خود (حمله مسلمانان به فرانسه و سوئیس در قرن هشتم و نهم و دهم میلادى به روایت اروپائیان و مسلمانان ) در بخش (تاءثیر ادبیات و روحیات مسلمانان در مردم فرانسه ) مى نویسد:
(شکى نیست که بسیارى از کلمات عربى وارد زبان فرانسه شده است . اختلاط این لغات با لغات مخصوص زمان اقامت مسلمانان در فرانسه نیست ، بلکه اکثر آن بعد از مهاجرت آنها، در زبان فرانسه راه یافته است ، حتى کار به جائى رسیده است که مردم فرانسه هر کارى را که بزرگ و با عظمت مى بینند به (سارازین ) یعنى مسلمانان نسبت مى دهند(1).
جنگهایى که سردارى آن را مسلمانان به عهده داشتند، چه در اسپانیا و چه در آفریقا و چه هنگامى که در آسیا مقابل سپاهیان صلیبى قرار گرفتند، باعث گردید که پرتو جدیدى زائد بر شعاع فروزان پیشین بر نام خود بیفزایند.
تمام این افتخارات براى بیان مقام با عظمت مسلمانان که در سینه ها نهفته است ، اگر داستانهاى قهرمانى سرداران فرانسه نبود که طى قرنها، اهالى فرانسه و نقاط مجاور آن ، بدان ترنم مى کردند، کافى نمى باشد.
اهمیت این داستانهاى قهرمانى فرانسویان به جائى رسیده است که تنها افسانه هاى عمومى ملت به شمار مى رود. از شنیدن این داستانها و شرح سرگذشت این قهرمانان ، تنها کسانى دچار شگفتى مى شوند که نظرى بلند و احساسى نجیبانه داشته باشند.
این افسانه ها کلیه وقایع تاریخى دیگر را به یکسو زده و سایر ادبیات را بى ارزش نموده است . بیشتر این سرگذشتها در اطراف جنگهاى مسلمانان و رشادتهاى سران فرانسه در جلوگیرى از حملات آنها دور مى زند...
به طور خلاصه ، مسلمانان در آن عصر، نمونه هاى کامل و مقیاس هاى برجسته شجاعت و شهامت و عزت نفس و مکارم اخلاق و گذشت به هنگام اقتدار و میهمان نوازى بودند(2).
(فرانسیسکو کابریلى ) تحت عنوان (تمایلات ادبى ) در کتاب (وحدت و تنوع در تمدن اسلامى ) مى نویسد: (تقریبا یکصد سال بعد از رحلت پیغمبر اسلام ، زبان عربى ، زبان رسمى دولتى و زبان ادبى شد، و از سواحل تاگوسن (رودى است در اسپانیا و پرتقال ) تا جاکارتا (مرکز کشور کنونى اندونزى ) رواج داشت .
استیلاى زبان عربى به طورى عمیق بود که ملل غیرعرب ، اشعارى به عربى با وزن و قافیه و سبک اشعار اعراب بادیه نشین عربستان مى سرودند.
فرهنگهائى که در کشورهاى ، جدیدالاسلام رواج داشت به سرعت در مقابل (فرهنگ جدید اسلام ) از بین رفتند. فرهنگ جدید از زمان پیدایش و بسط خود بر کلیه فرهنگهاى موجود تفوق یافته ، آنها را در خود مستهلک نمود.
زبانهاى لاتین ، یونانى ، قبطى ، سریانى ، ارمنى ، و پهلوى ، به تدریج رو به ضعف نهاد و کم کم از بین رفت . در حالى که قبلا زبانهاى مزبور، از السنه آن زمان به شمار مى رفت .(3)
(ارماندابل ) در کتاب نامبرده به نقل از (دوزى ) اسلام شناس معروف اسپانیائى مى نویسد: (در اسپانیا به هنگام شورش اولوگیدس (کشیش مشهور و متعصبى که رساله اى در رد اسلام نوشت و در سال 859 میلادى به قتل رسید)، دوست وى (الوارو) که شرح حال او را نوشته است ، درباره علاقه مردم اسپانیا به فرا گرفتن ادبیات عرب با لحن تاءثرآورى چنین مى نویسد: (همکیشان من (مسیحیان قرطبه از شهرهاى مهم اسپانیا - کردوباى امروز) به شعر و افسانه هاى عرب علاقه دارند. آنها نوشته هاى روحانیون مسلمان و فلاسفه را براى (عقاید اسلامى ) نمى خوانند، بلکه مطالعات آنها به منظور فرا گرفتن انشاء صحیح و فصیح عربى است . کلیه جوانان مسیحى که ذوق و قریحه سرشارى دارند، فقط زبان و ادبیات عربى مى دانند)!
همین شخص یعنى (الوارو) مى نویسد: (اینان (مسیحیان ) مخارج هنگفتى متحمل مى شوند، و کتابخانه هاى بزرگى تهیه مى کنند، و اصرار دارند که ادبیات مزبور (عربى ) بسیار نفیس است )(4).
به گفته (برنارد شاو) نویسنده معروف انگلیسى : باید (کارلایل ) و (گوته ) و (گیبون ) نوابغ قرون گذشته را از نظر دور نداشت که ارزش واقعى اسلام را کاملا دریافته بودند.
همین ادراک آنها بود که انقلاب و تحولى عظیم - نسبت به محمد و اسلام - در عقول و افکار ملت ها به وجود آورد که در نتیجه نظر مساعد اروپا به سوى اسلام معطوف گردید، و آثار فراوان درخشانى از آن راه در تاریخ تمدن اروپا به ظهور رسید)(5).
و به این قسمت بنگرید: (در دوران توحش و نادانى (اروپا) پس از سقوط امپراتورى روم ، مسیحیان همه چیز را از قبیل هیئت ، شیمى ، طب ، ریاضیات و غیره از مسلمانان آموختند، و از همان قرون اولیه هجرى ناگزیر شدند که براى فرا گرفتن علوم متداوله آن روز به سوى آنان روى آورند)(6)
و این قسمت : (با این که (ولتر) قسمت اعظم آثارش را وقف قوم یهود و دین آنها مى کند، ولى در پاسخ (بسوئه ) در (تاریخ جهانى ) که همه چیز را به خاطر قوم یهود آفریده مى داند، پس از تحقیقات مفصل نتیجه مى گیرد که : (در هیچ زمانى ، هیچ هنر تکامل یافته اى نزد قوم یهود به وجود نیامد. در صورتى که مسلمانان از همان قرون اولیه اسلامى ، در تمام علوم و فنون آن ، مربى اروپائیان گردیدند)(7)
به طور خلاصه ، در قرون وسطى و بخصوص در گرما گرم جنگهاى صلیبى و دوران پس از آن بود که اروپائیان در اروپا و آسیا با اسلام و علوم و فنون اسلامى آشنا شدند، و آن را و کلیه معارف بشرى را که توسط مسلمین احیاء شده و بسط پیدا کرده بود، از آنها اخذ کردند، که از جمله توجه به ارزش داستان و تاءثیر آن در نفوس افراد گوناگون بود.
ولى چنانکه در مقدمه جلد یکم گفتیم با این تفاوت که (داستانهاى ما) واقعى و مستند مى باشد، و به همین جهت خوانندگان پس از مطالعه اطمینان به صحت محتواى آنها پیدا مى کنند، و همین نیز وجه امتیاز (داستانهاى ما) و آنهاست .
حکیم ابوالقاسم حسن بن علی توسی معروف به فردوسی (حدود سال ۳۱۹ تا حدود ۳۹۷ هجری خورشیدی) در ناحیه توس خراسان به دنیا آمد و همانجا درگذشت و به خاک سپرده شد. او شاعر حماسهسرای ایرانی و گویندهٔ شاهنامهٔ فردوسی است که مشهورترین اثر حماسی فارسی است و طولانیترین منظومه به زبان پارسی تا زمان خود بوده است. او را از بزرگترین شاعران فارسیگو دانستهاند. در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است.
زندگی
ر مورد زندگی فردوسی افسانههای فراوانی وجود دارد که چند علت اصلی دارد. یکی اینکه به علت محبوب نبودن فردوسی در دستگاه قدرت به دلیل شیعه بودنش، در سدههای اول پس از پایان عمرش کمتر در مورد او نوشته شده است. دیگر اینکه به علت محبوب بودن اشعارش در میان مردم عادی، شاهنامهخوانها مجبور شدهاند برای زندگی او که مورد پرسشهای کنجکاوانهٔ مردم قرار داشته است، داستانهایی سرهم کنند.
این فایل دارای 11 صفحه می باشد.