فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 74 صفحه
نبرد هارمجدّون :
از سال 1980، این عادت در من پیدا شده است که هر یکشنبه، برنامه «ساعت بشارت انجیل کهن» فال ول را در تلویزیون بگیرم.
براى آنکه مطالب بیشترى درباره خداشناسى هار مجدون فال ول بدانم؛ و دریابم که پیروانش تا چه اندازه مانند خودش فکر مىکنند، در سال 1983، در گشت مسافرتى به سرپرستى او به سرزمین قدس، نام نویسى کردم.
من یکى از 630 نفر مسیحىاى بودم، که از نیویورک به تل آویو پرواز کردیم. در آنجا ما را به گروههاى حدود 50 نفرى تقسیم کردند. به هر یک از گروهها یک اتوبوس و یک راهنماى اسراییلى اختصاص داده شده بود. ما پس از یک استراحت شبانه با اتوبوس ها یمان به راه افتادیم.
حالا در این سفر کوتاه، شما هم با من همراه شوید:
براى این که به دره مجدو برویم، از تل آویو حدود 55 مایل به طرف شمال سفر مىکنیم. به محلى مىرسیم که در 20 مایلى جنوب - جنوب شرقى حیفا، قرار دارد و فاصله آن از دریاى مدیترانه، حدود 15 مایل است پس از پیاده شدن از اتوبوس، با کلاید، یک مدیر اجرایى بازرگانى بازنشسته از مینیاپولیس، که سالهاى آخر دهه 60 سالگى خود را مىگذراند، همگام مىشوم. کلاید، فارغ التحصیل کالج است و در جنگ دوم جهانى، در ارتش آمریکا با درجه سروانى، در آفریقاى شمالى و اروپا، خدمت کرده و به خاطر فرماندهى هوشمندانه سربازانش و شجاعت شخصى اش در زیر آتش دشمن به گرفتن نشان افتخار، مفتخر شده است. قدى دارد در حدود شش پا و هیکلى مناسب، که آن را نتیجه خدمتش در ارتش مىداند.
همسر کلاید دو سال پیش درگذشته است و به همین جهت در این سفر تنهاست. سر و وضعش تمیز و مرتب است. با شلوارى پشمى، پیراهنى سفید، کراوات مناسب و کت کشمیر؛ سرى دارد پرمو که تنها بخشى از آن خاکسترى شده است.
فاصله کوتاهى تا یک تل یا پشته کوچک، پیاده طى مىکنیم. این تپهاى است مصنوعى، که از لایههاى مختلف یا برجا مانده از گیاهان و جانوران و یا جامعههاى باستانى کهن پوشیده شده است.
کلاید توضیح مىدهد: «زمانى در اینجا یک شهر قدیمى کنعانى قرار داشته است» و اضافه مىکند که ما در لبه جنوبى فضاى بزرگ گسترده و هموار دشت اسدرالون (2) قرار داریم، که در کتاب مقدس «دره جزرال» هم گفته شده است.
در زمانهاى قدیم مجدو شهر بسیار مهمى بود. این شهر در محل تقاطع دو جاده مهم استراتژیک نظامى و کاروان رو قرار داشت.
کلاید، این کهنه سرباز از تاریخ دان مىگوید: «جاده ماریس، یعنى جاده باستانى ساحلى، که مصر را از راه مجدو، به دمشق و مشرق مربوط مىساخت، از این دره مىگذشت.»
مىگویم: «پس با این توصیف، این محل همیشه میدان جنگ بوده است؟»
کلاید پاسخ مىدهد: «بله، برخى از تاریخ نویسان اعتقاد دارند، که در اینجا بیش از هر جاى دیگر در جهان، جنگ روى داده است. فاتحان کهن همیشه مىگفتند، هر فرماندهى که مجدو را داشته باشد، در برابر همه مهاجمان پایدارى مىکند.»
«شما در صحیفه یوشع بن نون (باب 12، آیه 21)(3) مىخوانید که چگونه یوشع و اسراییلیان، در اینجا کنعانیان را شکست دادند. و در «کتاب داوران» باب چهارم و پنجم مىخوانید که دو قرن پس از آن نیروهاى اسراییلى در زیر فرماندهى دبوره و باراق، در نبردى بر سیسرا سردار کنعانیان چیره شدند.(4)»
«و بعد چنانکه مىدانیم، شاه سلیمان این شهر را مستحکم ساخت و به مرکزى براى اسبها و ارابه هایش بدل کرد.
حتى در طى سالهاى عمر من هم در اینجا نبردهاى مهمى داشتهایم. نزدیک به پایان نخستین جنگ جهانى، در سال 1918، ژنرال انگلیسى آلن بى، درست در همین جا در مجدّو، به پیروزى قاطعى بر ترکها دست یافت.»
همه عضوهاى گروه ما، به پیاده روى خود تا یک نقطه مناسب ادامه مىدهیم و سپس در نقطهاى که بر همه دره جزدال که به سوى شمال غربى تا دوردست اشراف دارد، غرق تماشا مىشویم.
کلاید با صداى هیجان زدهاى مىگوید: «و سرانجام، حالا دارم میدان آخرین نبرد بزرگ را تماشا مىکنم!»
مىپرسم: اما آخر شما از کجا مىدانید که نبرد نهایى در اینجا روى خواهد داد؟
- «شما همین اسم - یعنى مجدّو - را بگیرید، کلمه عبرى هار، یعنى کوه را به آن اضافه کنید. این دو کلمه به شما هارمجدّو را مىدهد، که ما هارمجدّون ترجمه مىکنیم.»
در حالى که او صحبت مىکند، من مىکوشم استدلال او را، با جستجوى هار یا کوه دنبال کنم؛ اما کوهى پیدا نمىکنم. با وجود این، چون دره روبروى خودمان را مىتوانیم ببینم، پس نقطه مناسبى که روى آن ایستادهایم، بآسانى مىتواند هار (کوه) تلقى بشود. اما با همه اینها، آیا هارمجدّو - که کلمه کلمه به معنى کوه مجدو است - به یک محل دلالت مىکند یا یک رویداد؟
کلاید، کمى با بى حوصلگى پاسخ مىدهد: «نه، نه، این میدان نبردى است که همه ملتها در آن درگیر مىشوند. این آخرین نبرد میان نیروهاى نیکى و نیکوکارى به رهبرى مسیح و نیروهاى شیطانى به رهبرى دجال خواهد بود.»
من، مانند میلیونها مردم دیگر، سخن کلاید را باور مىکنم. من همیشه چیزهایى درباره هارمجدّون شنیده بودم، اما با همه شنیدن هاى این واژه اشتقاق آن را نمىدانستم. پرسیدم که آیا درباره این واژه هارمجدّون مطالب زیادى خواندهاید؟
- «مىدانید، واژه هارمجدّون تنها یک بار در انجیل آمده است؛ یعنى درست همان که در کتاب مکاشفه یوحنا باب شانزدهم، آیه 16 آمده است؛ و سپس این آیه مختصر را نقل مىکند:
«و ایشان را به موضعى که آن را در عبرانى هارمجدّون مىخوانند، فراهم آوردند.»
از آن جا که این واژه در زندگى ما نقش چنین با اهمیتى دارد، امیدوارم بتوانم اشتقاق آن را پیدا کنم، من آنچه را که کلاید گفت تکرار مىکنم: در کتاب عهد عتیق، هیچ ذکرى از این واژه نشده است. در کتاب عهد جدید هم تنها یک مورد، یعنى در باب مکاشفه که گاهى مکاشفات، یا مکاشفه یوحناى قدیس هم گفته مىشود، آمده است. اما من هنوز سردرگم هستم، در حالى که در مکاشفه، از «محلى» به نام هارمجدّون صحبت مىکند، کلاید اصرار دارد که هارمجدّون معنى یک نبرد را مىرساند.
کلاید مىگوید: «یوحناى پیش گو کتاب مکاشفه را نوشته است؛ و چنانکه مىدانیم ما از همین اثر یوحنا است که بیشترین اطلاعات خودمان را از آخرین روزهایى که داریم مىگذرانیم، به دست مىآوریم. او تصویر کاملى از آخرین نبردى که باید درست در همین محل صورت بگیرد، به دست داده است. به یاد دارید که او در پیشگویى خود از این نبرد بزرگ، مىنویسد(5):
«و بلدان امتها خراب شد... و هر جزیره گریخت و کوهها نایاب گشت.» و بعد مىافزاید:
«خداوند همه چیز را درباره آینده مىداند. هیچ چیز را از او گریزى نیست. خداوند از همان آغاز مىداند، چه کسى به هاویه خواهد رفت و چه کسى دقیقا نخواهد رفت. هنگامى که خداوند قانون را نازل کرد، دقیقا مىدانست کدام انسان قادر به رعایت آن نخواهد بود.»
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:24
فهرست مطالب
مقدمه
آئین میترا
آئین زرتشت
آئین مانی
آئین مزدک
دین یهود
دین مسیح
دین اسلام
شواهد تاریخی گواه بر آنست که بشر از آغاز خلقت گرایش به پرستش و پرستیدن داشته و اشکال تاریخی پرستش گواهی بر این مدعاست این باور گاه در شکل متعالی خود عبودیت خدا بوده و گاه در شکل بدوی پرستش اصنام و بتها و مظاهر طبیعی بعنوان نمادی از قدرت و یا خصوصیتی از خصایص مطلوب انسان که قصد نسبت آنها با به این نماد خدا ( رب النوع ) بعنوان عنصر ماوارء انسانی دارد.
این فرآیند انسان را به معرفتی رسانید تا بخواهد موجود متصور خویش را فراتر از هریک از آنچه از اجسام و کائنات و یا چهره های افسانه ای خود ساخته ببیند.
دین اولیه ایرانیان پرستش قوای طبیعت بوده منتهی نه در شکل بت پرستی بلکه با باوری متفاوت با سایر ملل. اعتقاد اینان به خدای بزرگ بنام میترا ، خدا خدایان یا خدای عام که همه مردم آن را می شناختند و به آن احترام میگذاشتند ، مبین این مسأله است.
چنانکه گفته شد انسان در تمام مراحل حیات خود سرشار از نوعی اعتقاد به نیرویی مافوق طبیعت است. درکنار آنچه که انسان برای خود در توجیه و تفسیر این باورها و اعتقادات کوشیده اند به نمونه هایی دیگری برخورد میکنیم که ظهور انسانهایی است با ادعای رسالت از سوی وجودی بنام خدا.
اندیشه دین مبتنی بر الله یا خدا محوری که اول آخر آن به ایمان به خدا ختم میشود، شکل متعالی پرستش است. این اعتقاد مستلزم تعریفی اولیه از اساس خلقت و آفرینش است و فهم این نکته که همه چیز تحت اراده و اختیار خداست که با حکمت و قدرت خود بر این جهان بزرگ فرمانروائی مطلق دارد.
دین در این نوع از اعتقاد عبارتست از مجموعه از تعالیم الهی که برای سعادت و خوشبختی انسان در این جهان و جهان پس از مرگ توسط انسانهای برگزیده به سایر نوع بشر تقدیم میشود.
انسانهایی برگزیده، سفیران الهی هستند. خدواند با علم و حکمت خود افرادی را که از نظر روحی دارای لیاقت بودند گزینش می نماید و دستورات خود را به او تعلیم میدهد تا به سایرین برساند. این فرد از حیث رفتار و کردار و گفتار مورد اعتماد است می نماید و صاحب خصوصیاتی است که وی را از دیگر مردمان برتری میدهد.
قبیله سیزدهم، امپراتوری خزران و میراث آن
نام کتاب : قبیله ی سیزدهم، امپراتوری خزران و میراث آن
نویسنده : آرتور کسلر
تعداد صفحه : 237
حجم فایل : 5,770 کیلوبایت
کتاب «قبیله سیزدهم» (The Thirteenth Tribe) یا «خزران» (چاپ ۱۹۷۶) از معروفترین آثار «آرتور کسلر» است. خزران یا خزرها قومی ساکن در شمال و شمال غرب دریای خزر بودند. حوالی سال ۷۴۰ میلادی آنها در برابر پیشروی لشکریان اسلام ایستادگی کردند و آنگاه که بسیاری از همنژادان ترکشان به اسلام گرویدند، خزران به دین یهود روی آوردند و کوشیدند به عنوان نیروی سومی در میان اسلام و مسیحت، استقبال خود را در رویارویی با خلافت بغداد از یکسو و با امپراتوری قسطنیه از سوی دیگر حفظ کنند. دولت یهودی خزر تا حدود ۵۰۰ سال بعد با افت و خیز موجودیت خود را حفظ کرد. پس از آنکه روس ها با امپراتوری بیزانس کنار آمدند و به مسیحیت گرویدند با پشتیبانی قسطنطنیه بر متصرفات خزران تاختند و دولت خزر در سراشیبی تلاشی قرار گرفت. یهودیان خزری در اثر ضربات اقوام مهاجم به سوی اوکراین و مجارستان و لهستان رانده می شدند تا سرانجام طوفان عظیم ایلغار تاتار برخاست و آخرین رمق زندگانی خزران در زیر ستم ستوران مغول به سرآمد . آخرین ذکر یاد از خزرها به عنوان یک ملت در تاریخ ۴۷-۱۲۴۵ میلادی در اختیار است و پس از آن، طومار این ملت و دولت در هم پیچید. کلستر با استناد به قضیه خزران که عمداً آن را “قبیله سیزدهم” (علاوه بر ۱۲ قبیله اولیه بنی اسرائیل) می نامد، و نیز ذکر دیگر مستندات، اختصاص نژادی دین یهود را نفی می کند و اظهار می دارد که “یهودی را نمی توان نژادی خاص به شمار آورد ، تنها چیزی که یهودی را از غیریهودی می سازد، مسئله مذهب است”.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:40
فهرست مطالب
چکیده: مقدمه 1- مقایسه ارث زن و مرد در ادیان الهى (غیر از اسلام) 1- 1- دین زرتشت1- 2- دین یهود 1- 3- دین مسیحیت2- مقایسه ارث زن و مرد در تمدنهاى بزرگ جهان 2- 1- تمدن رم 2- 2- تمدن بابل 2- 3 . - تمدن ایران باستان 2- 4- تمدن چین و ژاپن 2- 5- تمدن هند 2- 6- تمدن عرب قبل از اسلام 3- مقایسه ارث زن و مرد در حقوق اسلام و ایران
. طرح موضوع و اهمیت آن: سخن گفتن از حقوق انسان در قالب جدید و مدون را مىتوان آبرومندانهترین ویژگى دوران معاصر نام نهاد . دانشوران حقوق و سیاست، صاحبان قدرت و معلمان اخلاق و فضیلت همگى با مبانى و انگیزههاى متفاوت، در باب چرائى و چگونگى حقوق انسانها سخن مىگویند . در میان انبوه گفت و شنودهایى که از این محافل به گوش مىرسد، برخى گفتمانها، پر رونقتر و حیاتىتر مىنماید . از آن جمله مىتوان به حلقه گفتگو از حقوق سیاسى انسان و حوزه گفت و شنود از «حقوق زن» اشاره کرد . رفع تبعیضهاى حقوقى ناشى از جنسیت، در ابعاد مختلف زندگى حقوقى بشر، با تاکید بر حقوق زن، محور اصلى همه معاهدات و اعلامیههاى بینالمللى و منطقهاى مربوط به حقوق زنان را تشکیل مىدهد . (2)
حقوق مدنى زن به دلیل گستره عام و فراگیر آن جایگاه ویژهاى در این مجموعه دارد; به دلیل نقش بنیادین اقتصاد، در زندگى خانوادگى و اجتماعى انسان، دفاع از حقوق مالى زنان و از جمله بهره آنان از ارث، اشخاص و حلقههاى دفاع از حقوق زنان را ختبه خود مشغول داشته است .
پر واضح است که قبل از هر اقدام ناصحانهاى جهتحمایت از سهم زنان از ارث، کنکاش در قواعد حاکم بر تعیین میزان بهرهمندى زنان از ارث، در ادیان، تمدنها و نظامهاى حقوقى موجود و عمده جهان اجتنابناپذیر است; یعنى در ابتدا لازم است موارد تفاوت بهره زن از ارث نسبتبه مرد بطور مقایسهاى گزارش شود و سپس اصول و مبانى دو گانه انگارى مرد و زن در بهرهمندى از ارث بررسى شود، تا سر انجام آشکار گردد که چگونه و در چه مواردى این دو گانه انگارى ملهم از جنسیت، تبعیض و بىعدالتى را دامن مىزند؟ پاسخ به این پرسش دغدغه اصلى این مکتوب مختصر است .