مقدمه
اگر دانشجویی یک بار از طریق تقلب موفق شود نمره ی خوبی بگیرد دیگر نمی تواند با فکر خودش امتحان دهد ودر مقابل وسوسه ی نوشتن ازروی دست دیگران پایداری نکند.
بیشتر دانشجویان در طول سالهای دانشگاه حداقل یکی دوبار تقلب می کنند ودر بیشتر این موارد بدون ان که مطلب درسی را فهمیده باشند با نمره ی غیر واقعی به کلاس بالا راه می یابند و این موضوع مشکلات بسیاری را بوجود می آورد بیشتر والدین می خواهند فرزندان آنها درک کنند که تقلب کردن کار درستی نیست حتی اگر بدون تقلب نمره ی بالا تری را نگیرند . (عبدالوهاب،1999) در یک تعبیر خشن شاید بتوانیم بگوئیم فردی که تقلب می کند مانند کسی است که دزدی میکند اما با شیوه ی دیگر. همانطور که در دزدی پنهان کاری، ترس و تجاوز به حقوق دیگران وجود دارد در تقلب هم وجود دارد.اما گفته میشود که تقلب میتواند چیزی شبیه دروغگوئی باشد. به نظر میرسد که فرد سالم نباید تقلب کند گر چه نتواند به همه سئوالات امتحانی پاسخ دهد. چون او میداند تقلب از سنخ چه نوع اعمال و رفتاری است. (آزاد،1381)
روانشناسان تقلب را یک بیماری روحی شخصیتی میدانند ومی گویند وقتی یک پیام روشن ودقیقی در مورد نادرستی تقلب به دانشجو نمی دهیم وبه اندازه ی کافی آن را اشکار نمی کنیم چگونه می توان انتظار داشته باشیم آنها در دانشگاه تقلب نکنند. ( الوندی ،1382)در همین راستا برخی مطالعات دلیل اصلی بروز تقلب را ناشی از دو عامل میدانند :
1-فشار ها وانتظاراتی که بر دانشجوه هان برای کسب موفقیت وارد میشود .
2- برآورد دانشجویان از احتمال گیرافتادن او در جریان تقلب .بنابر این معلم برای به حداقل رساندن تقلب می تواند اقدامات متعددی را انجام دهد. در این مقاله سعی بر ان است. علل گرایش دانشجویان به تقلب و راهکارهای پیشنهادی برای آن را بررسی کنیم.
موضوع پایان نامه :
رابطه باورهای دینی و تربیت فرزندان
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 98 صفحه
« فهرست مطالب »
عنوان صفحه
فصل اول : 1
مقدمه 2
بیان مساله 4
اهمیت و ضرورت تحقیق 6
اهداف تحقیق 8
فرضیه های تحقیق 9
متغیرهای تحقیق 10
تعاریف واژه ها و اصطلاحات 11
فصل دوم : 13
مبانی نظری و تئوریک 14
اصول رشد شناختی 15
شناخت اجتماعی و واکنش های عاطفی 24
استنباط کودک از دیگران 25
فرآیندهای تغییر رشدی 33
نظریه کلبرگ 37
« فهرست مطالب »
عنوان صفحه
قضاوت های اخلاقی اجتماعی 42
استدلال و رفتار اخلاقی 43
اقسام تربیت 46
عوامل تربیت 48
تربیت بدنی 52
تربیت هماهنگ 60
فصل سوم : 66
روش تحقیق 67
جامعه 68
نمونه آماری 69
ابزار گردآوری اطلاعات 71
روش جمع آوری اطلاعات 72
روش آماری 73
فصل چهارم : 74
تحلیل توصیفی داده ها 75
« فهرست مطالب »
عنوان صفحه
توضیح جدول خام داده ها 76
آمار استنباطی 79
نمایش نموداری آمار استنباطی 80
فصل پنجم : 83
نتیجه گیری 84
محدودیت های تحقیق 85
پیشنهادات 87
پرسشنامه
منابع و مأخذ 89
چکیده :
همواره تربیت و اداره فرزندان برای نسل آدمی از بزرگترین دغدغه های دیرین و نیز از مهمترین شاخص های تربیتی آدمی در طول تاریخ بوده است.
تربیت و تعلیم و اداره فرزندان جزء خصوصیات فطری و نهادی انسانها بوده و هست و بدین معنی نیست که هر قدم و خانواده و هر جامعه ای که دیندار نیست و به باورهای دینی نرسیده حتماً به تربیت فرزندان و بچه ها هم اقدام نمی کند. هرگز چنین نبوده، زیرا اگر هم اعتقادی در این زمینه داشته باشیم این است که بشر فطرتاً خداجو بوده و هست و خواهد بود اگر هم در گذشته شریعت و طریقت وجود نداشته ولی در درون و فطرت انسانها دین و دینداری جریان داشته که دلیل این موضوع دریاپرستی و ماه پرستی و خورشید پرستی به عنوان مظاهر الهی شاهد آن بوده ایم. به هر حال پس از اعلان دین های آسمانی نظیر زرتشت و یهود و مسیحیت و بهرحال اسلام تربیت نیز تحت تاثیر آنها قرار گرفت. و مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان و هندوها با الهام از دین و باورهای خود در زندگی خانوادگی در نامگذاری بچه ها و تربیت و آموزش ها و حتی نظام ازدواج و غیره دین جای خود را در خانواده ها به خوبی نشان داده است.
در این تحقیق نیز با بسط مسایل دینی و تاثیر دینداری در آموزش و تربیت فرزندان فرضیه تاثیر دینداری در تربیت دینی فرزندان تبیین شده است با شرح مسئله اینکه آیا باورهای دینی و اعتقاد به خدا و پیامبر و وحی و رسالت و مبانی اعتقادی مثل نماز و روزه و فروع دین در تربیت و آموزش فرزندان تاثیر دارد؟ فرض در این تحقیق این است که تربیت دینی در رشد و تعالی فرزندان موثر است.
و خانواده هایی که گرایش و توجه دینی دارند و خانواده هایی که به ارزش های دینی و اعتقادی پای بند هستند در پرورش و تربیت فرزندان موفق بوده و از نظر گرایش فرزندان آنها به گناه و اعتیاد و بزهکاری و خلاف و سرقت و اختلالات دیگر نرخ کمتری نسبت به سایر خانواده ها به خصوص خانواده هایی که گرایش کمتری به دین و دینداری دارند نشان می دهد.
برای جمع آوری یافته ها یک پرسشنامه 10 سوالی در دو قسمت تنظیم کردیم. در 5 سوال اول از فرزندان درباره میزان عملی آنها به شعائر دینی و در 5 سوال دوم نگاه و نظر مردم درباره این افراد را از لحاظ تاثیر تربیتی جویا شدیم.
در واقع بخش اول سوالات باورهای دینی و بخش دوم تربیت دینی را شامل می شد که در 10 سوال طراحی شده و از 100 نفر در هر 10 سوال پرسش شده و نتایج یافته ها در جدول کلی و خام داده ها آمده است. که در صفحه 77 گزارش شده است.
و در جدول صفحه 88 فرزندان با باورهای مختلف در ده سوال گزارش شده اند. کسانیکه به باورهای دینی معتقد بودند 62% و بی اعتقاد 38% و میزان تربیت آنها نیز که از قسمت دوم پرسشنامه به دست آمده به عنوان y قرار داده و از طریق ضریب همبستگی معنی داری یافته ها را نشان داده ایم.
مقدمه :
فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لایعلمون (سوره روم، 30)
آیه ی سی ام سوره روم و ده ها آیه ی دیگر در قرآن نشان می دهد که انسانها فطرتاً خداجو هستند و خداجویی و دینداری و دین خواهی در سرشت و نهاد و ذات انسان ها قرار داده شده است[1].
دین و دینداری به مفهوم ایمان و اعتقاد قلبی به خدا و عوالم غیبی و وجود روح و تسلیم در برابر اوامر و مشیت الهی و قدرت بزرگ و ازلی که قاهر و قادر به جهان محسوس و عوالم دیگر است.
دینداری در خانواده و تربیت فرزندان و آموزش و تربیت مفاهیم زندگی و حتی رشد و بالندگی آنها و پذیرش مواضع و تعالیم آسمانی در لحظه لحظه زندگی جسمانی و روانی و روحانی آنچنان است که به قول سعدی هر نفسی که فرو می رود ممد حیات و چون بر می آید مفرح ذات و در نعمت نفس کشیدن دو شکر واجب است[2].
شاید در هیچ یک از میاخت و قواعد بنیانی موضوع دینداری از همه اصیل تر و حساس تر و حیاتی تر است.
زیرا دین و دینداری در همهی اعصار و زمان ها بنوعی با حیات دنیوی و اخروی جهانیان در ارتباط است.
تعلیم و تربیت چه از نوع کلاسیک و چه از نوع سنّتی در همه ی بخش های زندگی در مورد کودکان و فرزندان کاملاً تأثیر دارد.
اگر نامگذاری فرزدندان و رشد و تعالی آنان و کار کردن و آداب رفتاری و اجتماعی آنان و قوای درونی و بیرونی فرزندان را در وارتباط با مردم تحلیل کنیم و اگر لحظه لحظه افکار و اندیشه ها و پندارهای آنان را تصور کنیم، آموزه ها و دستورات دینی و آسمانی در آن ها تأثیر دارد. هر چند ممکن است گاهی این تأثیرات منفی و زیان بار باشد. و گاهی باورهای اعتقادی با عنوان و نیّت تکامل و سازندگی باعث ایجاد اختلال و برآموزی ها و بدبختی ها در فاراد و فرزندان گردد. ولی بطور کلی در بررسی کلّی و اجتماعی آموزه ها و باورهای دینی و دینداری در تربیت و آموزش فرزندان اثرات مثبت و سازنده دارند که همین تحقیق به موارد گوناگون آن اشاره می کنیم.
دانلود متن کامل پایان نامه پایان نامه رشته روانشناسی با فرمت ورد word
مقدمه
کودکی که به دنیا می آید عالیترین و کاملترین امکانات رشد را دارا است او در بهترین حالت خود آفریده می شود . اگر این کودک عادی به دنیا بیاید و خانواده و محیط مناسبی در اختیارش باشد جای خویش را در این جهان می یابد . اما زندگی خانوادگی و محیط اجتماعی _ آموزشی _ بهداشتی و فرهنگی بسیاری از کودکان دستیابی به چنین مقصودی را دشوار و گاه غیر ممکن می سازد .
رفتار آدمی اساسا جلوه ای از شخصیت و سازمان روانی _ شناختی _ اجتماعی اوست . هر چه شخصیت و ادراک از خویشتن انسان سالمتر , واقعی تر و رشد یافته تر باشد از رضایت درونی و تعامل رفتاری بیشتری برخوردار خواهد بود . آشکار است که شخصیت و خودپنداری سالم و رشد یافته , فقط در جریان تربیت صحیح و پرورش عواطف و رفتار سالم بوجود می آید .
در این پژوهش نیز پیرامون شناخت چگونگی ادراک و پنداشت کودکان از خود در محیط و شرایط خاص پرورشگاه تلاش می شود , باشد که گامی کوچک در مسیر روانشناسی کودکان پرورشگاهی برداشته باشیم .
بیان مساله
پژوهشگران در دیدار های خود با گروهی از کودکان پرورشگاهی شهر مشهد در حین برنامه ها و فعالیتهای فکری و حرکتی مختلف این کودکان احساس می کردند که اکثرا جسارت ، اعتماد به نفس ، امید به موفقیت و . . . کافی در این کودکان نیست و در حالیکه از لحاظ فکری و فیزیکی مشکل خاصی نداشتند و قابلیتهای لازم برای اجرای عمل را دارا بودند .
در پیش فرضهای اولیه به نظر می رسید که این مشکلات کودکان احتمالا به علت رشد در شرایط خاص پرورشگاهی است . موضوعاتی همچون فقدان حمایت والدین ، عدم حضور مادر در حساسترین دوران رشد ، فقدان الگوهای ثابت رفتاری ، عدم وجود تقویتهای ملموس اجتماعی کافی ، فقدان محرکهای کافی که مستلزم رشد سالم هستند ، داشتن خاطرات تلخ گذشته خویش ، کمبود ارتباطات متنوع و باز اجتماعی متناسب با رشد ، کمبود امکانات مالی ، تفریحی ، فرهنگی ، آموزشی و از این قبیل عواملی هستند که مجموعا زمینه تشکیل دیدگاه و ادراک منفی نسبت به خود و نسبت به جهان را در این کودکان فراهم کرده اند .
لذا برای اثبات یارد این پیش فرض اقدام به پژوهش در باب تاثیر محرومیتهای مختلف محیط پرورشگاه برخود پنداره کودکان پرورشگاهب و سپس مقایسه آن با خود پنداره کودکان غیر پرورشگاهی یعنی کودکانی که در خانواده و به اتفاق والدین خود زندگی می کنند نمودیم تا به کمک ابزار ، روش و آزمون پژوهش و آماری مناسب تفاوت ویژگیهای خود پنداره این دو گروه از کودکان را بررسی و تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری نماییم .
اهمیت موضوع تحقیق
اهمیت خود پنداره همواره مورد توجه تمامی متخصصان امور مربوط به کودکان بوده است . به سختی می توان به احساسات کودکان در مورد خودشان به عنوان یک فرد توجه نکرد . اغلب متخصصان ، خودپنداره مثبت و متعاقب آن عزت نفس بالا را به عنوان عامل اصلی در سازگاری اجتماعی _ عاطفی در نظر می گیرند . روانشناسان و جامعه شناسان مهم از قبیل ویلیام جیمز ، جرج هربرت میدو ، چارلزکولی ، از جمله افرادی بودند که بر اهمیت خود پنداره و احترام به خود مثبت تاکید داشتند .
اخیرا روانشناسان نظریات نئوفرویدینها را با تحقیق تجربی در آمیخته اند و به این نتیجه رسیدهاند که احترام به خود مثبت با عملکرد مناسبتر و موثرتر مرتبط است .
خود پنداره و احترام به خود بویژه در مورد کودکان امری ارزشمند محسوب می گردد ، زیرا به مثابه بینایی برای ادراکات کودک از تجارب زندگی عمل می کند . کفایت اجتماعی _ عاطفی ناشی از یک شناخت مثبت از خود می تواند نیرویی باشد که در جهت پیروزی بر مشکلات جدی بعدی به کودک کمک کند .
از آنجا که موارد پژوهشی کودکانی هستند که در محیط خاص پرورشگاه زندگی کرده و از جنبه های گوناگون دجار کمبودها و محدودیتهایی می باشند که موجب تشکیل تصویر منفی از خود دنیای پیرامون می گردد ، انگیزش سالم سازی و تقویت زمینه های شناختی _ اجتماعی _ عاطفی و رفتاری و نحوه آموزش مربیان موسسه از لحاظ تاثیری که بر رشد کودکان می گذارد عوامل بسیار مهم به حساب می آیند . از طرفی معلوم نیس مشکل بنیادی این کودکان که هیچ گونه الگوی ثابتی ندارند تا به آن دلبستگی پیدا کنند چه تاثیر دراز مدتی در کودکان خواهد داشت ؟
لازم است به دنبال تحقیقات و مطالعاتی که صورت می گیرد اقدامات درمانی مناسب در حیطه های مختلف در خود پنداره های کودکان انجام گیرد ، تاپاره ای از مشکلات قابل حل این کودکان که گروهی از افراد جامعه هستند که ناخواسته وارد این فضا شده اند را بر طرف نموده و بدین وسیله در فراهم کردن جامعه ای سالمتر گام برداشته شود .
هدف از انجام تحقیق
هر انسانی از شخصیت خود در ابعاد مختلف آن برداشت و تصوری دارد که این شخصیت یا خویشتن می تواند جنبه هایی داشته باشد که برای فرد یا دیگران یا هر دو معلوم باشد یا نباشد و به علت همین شناخت و آگاهی ناقص و گاه تعریف شده از خویش است که خود پنداره یا منفی است یا به صورت کاذب مثبت می شود . در ضمن این برداشت از خویش چنان قطعی و لایتغیر نیست ، یعنی اینکه ممکن است در لحظه ای فرد نسبت به بعدی یا تجربه ای از خود آگاه نبوده و زمانی دیگر آگاه باشد ، پس بخشهای فوق الذکر غیر قابل نفوذ نیستند . از طرفی هر کدام از ما مثل یک گیاه به وسیله شبکه ای از ریشه ها تغدیه شده ایم یعنی اینکه از کجا آمدهایم ، چه چیشه ای داشته ایم ، چگونه با خانواده وابستگی داشته ایم و مورد آن چه احساسی می کنیم .
بسیاری از این ریشه ها ممکن است به نظر برسند که ما را از پشت گرفته اند و مانع رشد ما شده اند بسیاری از آنها ممکن است ناشناخته باشند . بسیاری از آنها ممکن است به ما علاقه ای نداشته باشند در حالیکه ما نمی توانیم نسبت به آنها بی تفاوت باشیم . به هر حال بدون این ریشه ها ما به هیچ وجه نه می بودیم و نه می توانستیم رشد کنیم و نه اینکه بوجود آییم . اما وضعیت به چه صورت است در مورد آنهائیکه می گویند . « من نمی توانم بی تفاوت باشم ، من در مورد خانواده ام خیلی کم یا هیچ چیز نمی دانم و آنچه هم که می دانم آرزو می کنم فراموش کنم و از آن آزاد شوم » . لذا خود پنداره و به دنبال آن احترام به خود از مولفه های متعددی بوجود آمده اند که از مسائلی ناشی می شوند که در زندگی ما نقش مهمی ایفا می کنند و نیاز دارند که به دقت بررسی شوند .
با توجه به آنچه که گفته شد جنبه های مبهم و آزار دهنده زیادی وجود دارد که در خویشتن کودکان پرورشگاهی ملاحظه می شود . هدف از این پژوهش آن است که کاربرد مقیاس خودپنداره پیرز _ هاریس که شامل مولفه های رفتار ، توانایی ذهنی ، وضعیت تحصیلی ، ظاهر و ویژگی فیزیکی ، اضطراب ، محبوبیت ، شادی و رضامندی و خودپنداره کلی است ، به شناخت و آگاهی بیشتری از ادراک این کودکان نسبت به خود و جهان پیرامونشان دست یافته و با آگاهی از شکل آنها تدابیر درمانی و ملاحظات محیطی مناسب در جهت رفع معضلات آنها ارائه دهیم و نیز اطلاعات مورد نیاز مسئولین ، مراقبین و مربیان و کلیه کسانی که با کودکان پرورشگاهی در ارتباط هستند را فراهم کنیم تا ایشان به نحو شایسته تر و آگاهی بیشتری به این کودکان یاری رسانند و آنها را برای مراحل بعدی رشد آماده تر و توانمندتر سازند .
متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
بررسی و مقایسه عزتنفس بین جانبازان 50 درصد به بالا و افراد عادی
(30 تا 50 سال شهر تهران)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده
فصل اول- طرح تحقیق
مقدمه........................................ 2
بیان مسئله................................... 3
اهمیت و ضرورت پژوهش........................... 5
هدف پژوهش.................................... 9
فرضیه پژوهش ................................. 9
تعاریف عملیاتی متغیرهای پژوهش................. 10
فصل دوم- ادبیات و پیشینه تحقیق
مقدمه ....................................... 12
خود و تعاریف آن.............................. 13
نظریههای خود در روانشناسی.................... 20
احترام به خود: احساس ارزشمندی.................. 23
پذیرش (خود، دیگران، طبیعت)................... 25
ثبات خویشتن و هماهنگی خویشتن.................... 26
گرایش به پایداری درونی....................... 27
عنوان صفحه
وجود خودپنداشت............................... 28
آیا انسان دارای دو نفس است................... 33
تحقیر و تجلیل نفس............................... 34
تعریف عزت نفس................................ 36
اهمیت عزت نفس................................. 38
عزت نفس از نظر روانشناسان.................... 41
نظریات مربوط به عزت نفس...................... 42
منشاء و طبیعت عزت نفس ....................... 44
اعتماد به نفس: احساس سودمندی................. 48
ارتباط عزتنفس با خود پنداره و خود ایدهآل..... 51
تفاوت عزت با احساس عزت....................... 54
اسلام و عزت نفس............................... 56
عزت نفس فردی و عزت نفس جمعی................... 60
از عزت نفس بالا یا پائین چه چیز استنباط میشود.. 63
عزت نفس و مناعت طبع.......................... 67
رشد عزت نفس.................................. 70
شرایط اساسی عزت نفس.......................... 72
عنوان صفحه
آثار عزت نفس................................. 78
احساس عزت نفس................................ 81
منابع عزت نفس................................ 82
ارکان عزت نفس................................ 83
ابعاد اعتماد وعزت نفس........................ 86
تظاهرات عزت نفس.............................. 87
حقایقی چند در مورد عزت نفس................... 88
تحقیقات انجام شده در زمینه عزت نفس............. 89
توصیههائی در جهت حصول به اعتماد و اتکا به نفس 93
تعریف جانباز................................. 95
توصیف جانبازان انقلاب اسلامی از دیدگاه مردم.... 97
خصوصیات جانباز............................... 99
انتظارات جانباز.............................. 100
خصوصیات و نیازهای جامعه جانبازان............. 101
شناخت جانباز................................. 106
هدف جانباز................................... 107
چگونگی مقابله با مشکلات (معلولین و جانبازان)... 108
عنوان صفحه
اهمیت تصویر ذهنی درافراد جانباز................ 111
عوامل اهمیت مطالعه تصویر ذهنی در افراد جانباز.. 112
علل ایجاد مشکل در جانباز...................... 116
تحلیل مبانی روانشناختی جانباز مبتنی بر هدف...... 116
تحقیق انجام شده در زمینه جانبازان.............. 121
آزمون عزت نفس آیزنگ.......................... 121
فصل سوم- روش تحقیق
طرح تحقیق..................................... 124
جامعه آماری.................................. 124
نمونه منتخب................................... 125
روش نمونهگیری.................................. 125
ابزار سنجش................................... 125
شیوه نمرهگذاری پرسشنامه عزت نفس آیزنگ......... 126
اعتبار پرسشنامه عزت نفس آیزنگ................ 126
روشهای آماری پژوهش........................... 126
فصل چهارم- نتایج تحقیق
یافتههای توصیفی............................ 129عنوان صفحه
یافتههای مربوط به تحلیل نتایج در چارچوب فرضیه 130فصل پنجم- بحث ونتیجهگیری
1- خلاصه پژوهش................................ 132
2- نتیجه پژوهش............................... 133
3- محدودیتهای پژوهش........................... 133
4- پیشنهادات................................. 133
منابع........................................ 135
پیوستها
جدول نمرات عزتنفس جانبازان.................... 138
جدول نمرات عزتنفس افراد عادی.................. 139
پرسشنامه عزت نفس آیزنگ....................... 140
پاسخنامه عزت نفس آیزنگ....................... 143
عنوان :
بررسی رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 115 صفحه
چکیده :
مقدمه : امروزه در نظر گرفتن مفاهیم نظری و کاربردی مطالعات مرتبط با رابطه هیجان و شناخت و نیز یافته های پژوهشی حوزه هوش هیجانی، همچنین رضامندی زناشویی و رابطه ساختاری بین این دو مفهوم ، دست مایه و مبنایی برای طرح ریزی راه بردها و برنامه های پیش گیری از ناسازگاری زناشویی است .
هدف : پژوهش حاضر «بررسی رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی را مورد توجه قرار داده است . دراین پژوهش از طرح تحقیق همبستگی استفاده شد. نمونه ها با روش خوشه ای تصادفی، انتخاب و با توجه به هدف و فرضیات مطرح شده مورد آزمون قرار گرفتند . ابزارهای مورد استفاده عبارتند از : پرسشنامه هوش هیجانی «بار-ان» و مقیاس رضامندی زناشویی «انریچ». دراین پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و F استفاده شد.
یافته ها : یافته ها نشان میدهد که همبستگی معنی داری (05/0P< ، 01/0P<) بین «هوش هیجانی» و « رضایت مندی زناشویی » وجود دارد و بیشترین همبستگی به ترتیب بین مؤلفه های کنترل تکانش و فعالیت های اوقات فراغت ، کنترل تکانش و رضایت زناشویی ، خودشکوفایی و خانواده و دوستان ، استقلال و خانواده و دوستان، خودشکوفایی و مسائل شخصیتی، استقلال و مسائل شخصیتی ، خوشبختی و خانواده و دوستان ، استقلال و مدیریت مالی می باشد.
بحث و نتیجه گیری : پژوهش نشان میدهد که هوش هیجانی سازه ای بنیادین و اثرگذار بر روند بهبود و تقویت روابط زناشویی رضامندانه است و آموزش روشهای اکتسابی هوش هیجانی می تواند سبب بهبود کیفیت روابط زناشویی و پیشگیری از اختلافات خانوادگی گردد.
واژه های کلیدی : هوش هیجانی، رضامندی زناشویی.
مقدمه :
ریشه های هوش هیجانی در مفهوم هوش اجتماعی است که ابتدا توسط ثرندایک[1] در 1920 تعریف شد. ثرندایک هوش هیجانی را به عنوان « توانایی همدلی و عمل به شیوة خردمندانه در روابط انسانی» تعریف کرد. سایر روانشناسان آن زمان دیدگاه بدبینانه ای از هوش اجتماعی ارایه کردند، و آن را در قالب اصطلاحات مرتبط با مهارتهای سلطه جویی بر سایر افراد به کار بردند. هیچ چشم اندازی در زمینه هوش اجتماعی، نظریه پردازان را متقاعد نکرد و نظریه ثراندایک تا دهه های بعد بلا استفاده باقی ماند. (1)
ظهور پژوهش در زمینه هوش هیجانی ریشه در دیدگاه وکسلر در باره « جنبههای غیر عقلانی هوش عمومی » دارد که در سال 1940 بیان گردید.
در همین راستا، لیپر [2] در سال 1948 اظهار کرد که « تفکر هیجانی » بخشی از تفکر منطقی و هوش به طور کلی است و سهمیدر آنها دارد. در سالهای میانه دهه 1980 پژوهش های استرنبرگ در مورد همبسته های موفقیت او را به بازگشت به نتیجه گیریهای ثراندایک رهنمون ساخت. این که هوش اجتماعی از ظرفیت عقلی جدا است و آن یک مؤلفه اساسی از چیزی است که مردم را قادر میسازد تا در زندگی واقعی به خوبی عمل نمایند.
این فرضیه های اولیه پس از قریب به نیم قرن بعد در اندیشههای هواردگاردنر[3] ( 1983 ) متبلور شد. وی هوش اجتماعی را به عنوان یکی از 6 قلمرو هوشی در تئوری هوش چندگانه اش مطرح کرد. به نظر گاردنر یک خانواده 6 هوشی وجود دارد که عبارتند از : هوش زبانی، موسیقیایی، منطقی – ریاضی، فضایی، بدنی – جنبشی و شخصی . منظور وی از هوش شخصی میزان دسترسی فرد به احساساتش و توجه به دیگران و تمایز گذاردن بین آنهاست.
هوش شخصی از 2 مؤلفة ( هوش بین فردی و درون فردی ) تشکیل شده که هوش هیجانی مد نظر ماست. (1)
روانشناسان دیگری نیز دیدگاه متعارف هوش را مورد مناقشه قرار دادند. مایروسالووی اولین کسانی هستند که در سال 1990 مدل جامع هوش هیجانی را معرفی و پژوهش های خود را بر جنبه « هیجانی » هوش معطوف نمودند. آنها رویکرد گاردنر را بسط داده و نظریه هوش هیجانی خود را بر پایه نظریات گاردنر در باره استعدادهای فردی بنا کردند، و بر این فرض بودند که افراد در توانایی درک و شناسایی هیجان های خود و دیگران با یکدیگر تفاوت دارند.
یافته های مایر و سالووی همراه با بخش اعظم نظریه آنها در زمینه هوش هیجانی، دستمایه تألیف کتاب معروف « هوش هیجانی » توسط دانیل گلمن در سال 1995 گردید. این کتاب همراه با کتاب دیگر گلمن به نام « کار با هوش هیجانی »، سهم بسزایی در عمومیت یافتن این حوزه جدید داشت.
گلمن، در نوشته هایش بر این موضوع اشاره داشت که احتمالاٌ هوش هیجانی بهترین پیش بینی کننده موفقیت در زندگی است و در واقع برای همگان قابل دسترسی بوده، و مفهومی مشابه « منش » دارد. او بر نحوه تغییر هوش هیجانی در طول زندگی، راههایی که از طریق آن، مهارت های هیجانی موجب افزایش توانایی فرد برای عملکرد بهتر و موفقیت در زندگی میشود، و هزینههای صرف شده برای آنچه که او « سواد آموزی هیجانی » نامید، تأکید ورزید.(2)
نهایتاٌ دیدگاه چند عاملی بار – ان[4] در زمینه مطالعه هوش هیجانی، افق تازه ای در پژوهش های مربوط به این حوزه پیش روی محققان گشود.
نتایج پژوهش های بار – ان که ریشه در فعالیت های او به عنوان روانشناس بالینی داشت در سال 1977 آغاز و در سال 1980 با تهیه پرسشنامه بهره هیجانی بار – ان ( EQ-I ) معرفی گردید. تجارب بالینی او بر نیازبه پاسخ به این سئوال تأکید داشت که چرا برخی مردم از سلامت روانشناختی بهتری نسبت به دیگران بر خوردارند ؟ این سئوال سپس به این پرسش که چرا برخی افراد در کسب موفقیت در زندگی از دیگران توانمند ترند ؟ تغییر یافت. این سئوالات به مرور به عواملی (مهارت های هیجانی) برای تعیین موفقیت عمومی و موفقیت در حفظ سلامت هیجانی مثبت منجر گردید. متعاقب این بررسی آشکار شد که تعیین کننده کلیدی و عامل پیش بینی موفقیت، هوش شناختی به تنهایی نیست – بسیاری از افراد با هوش مرتکب اشتباهات و لغزش هایی در زندگی میشوند، در حالی که افراد زیادی با هوش شناختی پایین در زندگی موفق و کامیاب هستند. (2)
در پرتو این یافته. بار – ان پیشنهاد میکند که با سنجش و ارزیابی هوش هیجانی می توان میزان موفقیت های فرد را در زندگی فردی و اجتماعی پیش بینی کرد .
نتایج تحقیقات نشان میدهند در ازدواج هایی که در آنها زوجین با یکدیگر در تعارض و تضاد باشند برانگیختگی های عاطفی زیادتری دیده میشود. به عبارت دیگر، بیشتر تعارض ها و اختلافات بین زوجین به دلیل برانگیختگی های عاطفی [5] صورت میگیرد، کما این که ارزیابی های فیزیولوژیکی ( مثل ضربان قلب، افزایش رسانایی پوست و فعالیت های ماهیچه ای ) این موضوع را نشان میدهد. هم چنین مطالعات نشان میدهد که افراد در توانایی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران با یکدیگر تفاوت دارند. مثلاٌ بعضی از زوج ها، آشکارا نسبت به علائم عاطفی همسرشان بی توجه هستند و آنان را نادیده میگیرند یا آمادگی سوء تعبیر و عدم تشخیص صحیح این عواطف را دارند. مثلاٌ حالت غمناکی یا اندوه همسر خود را به عنوان عصبانیت و خشم تفسیر مینمایند. علاوه بر این ها ،انسان ها دارای تفاوت های قابل توجهی در توانایی ابراز صریح عواطف خود میباشند. مثلاٌ برخی از زوج ها عادت دارند پیام های عاطفی مبهم و گیج کننده ای به طرف مقابل خود بدهند ( هم زمان هم می خندند و هم اخم میکنند ). پژوهشگران دریافته اند که ارتباط با ثبات و معناداری بین تفاوت های فردی در توانایی ابراز دقیق و صحیح عواطف و تشخیص آنها با شادی های زندگی در روابط زناشویی مطلوب وجود دارد. برای مثال نولر [6] و همکارانش نشان داده اند که زوج های خرسند در مقایسه با زوج هایی که رابطه زناشویی و عاطفی خوبی با هم ندارند، احساس هم دلی بیشتری نسبت به هم نشان میدهند و نسبت به احساسات یکدیگر حساسیت بیشتری به خرج میدهند.
البته در این موارد جداسازی علت و معلول و تشخیص این که کدام عامل علت است و کدام معلول، امری بسیار دشوار است، زیرا امکان دارد مشکلات و اختلافات زناشویی موجب کاهش حالت عاطفی[7] در زوجین شود و از طرف دیگر عدم حساسیت عاطفی هم سبب کاهش احساس خوشبختی در زندگی زناشویی و احساس رضایت همسران از یکدیگر شود. (3)
در این تحقیق سعی شد ارتباط بین هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی در زوجین بررسی شود و ارتباط این دو عامل به همراه عواملی مثل سطح سواد و مدت ازدواج ارزیابی گردد.
و.....