مدیریت علمی تیلور بر 7 اصل استوار بود
اصول بر مبنای علمی حرف اول تیلور بود. او گفت کار تخصصی انجام دهید و به ازا کار بیشتر پاداش ایراد: تیلور آدمها را ماشین فرض کرد.
برای رفع این ایراد ؟؟ نئوکلاسیک بوجود آمد. مشکلات این مکتب این بود که اجزا هر کدام به سمت خودش می رفت مثلا اگر شهرداری، دانشگاه، بیمارستان و … را در نظر بگیرم هر کدام کار خود را میکرد بری رفع این کمبود تفکر سیستمی نیاز داریم.
این تفکر می خواهد: اجزا را طوری کنار هم بچیند که آنچه قرار حاصل شود به بهترین وجه باشدعلم سیستم ها را دانشمندی بنام
تعریف: سیستم عبارت است از کل متشکل از اجزا که این اجزا در جهت رسیدن به یک هدف مشخص با یکدیگر در تعامل باشند. و برای تکمیل این تعریف یک نظریه داد.
نظریه عمومی سیستم ها: بر خلاف پدیده های فیزیکی مانند جاذبه والکتریسیته پدیده حیات فقط در موجودیتهای منحصر به فرد بنام ارگانیسم یافت می شود که این ؟؟ سیستم است
هر ارگانیسم سیستم است بدین معناست که اجزا و ؟؟ گروه های آن در تعاملی طرفینی نظمی پویایی است.
ـ هدف نظریه عمومی سیستم ها: (نظریه ؟؟) کشف ؟/ و نظم ذاتی در انواع پدیده ها برای این کشف:اگر هر پدیده ای چند خصایص داشته باشد شما توانسته اید به هدف خود برسید وآن را شناسایی کنید.
ـ خصایص سیستم ها: 1ـ نظم: وارد سازمان می شویم اولین چیزی که مشخص می کند آن سازمان منظم هست یانه؟ چارت سازمانی
2ـ وابیتگی اجزا: در عین اینکه هر یک از اجزا کار خود را انجام می دهد باهم و در کنار هم کار می کند.
3ـ تعامل: اگر اجزا با هم ارتباط برقرار کنند و ارتباط همگانه شد
4ـ کلیت: نتیجه همگرایی اجزا بشر از جمع نتایج اجزا باید بشود 3=1+1
5ـ هدفداشتن: هدف مشخصی است و این هدف از قبل تعیین شده
6ـ برتا گفت نظریه عمومی سیستم ها به علم هندسه شباهت دارد.
چرا؟ زیرا علم هندسه نیز چهار چوبی ارائه می دهد که بیانگر ارتباطات هندسی اشیاء جهان و همگونی ظاهریآنهاست واژه کنترل در سیستم این همگروهی را ایجاد می کند. همچنین در اوائل دهه 60 میلادی بحرانی بوجود آمد بنام رحران
ـ نرم افزار (soft were crisis) تعداد زیادی برنامه های کامپیوتری نوشته شد در حالیکه هر یک از این برنامه ها برای انجام فعالیت خاصی تنظیم شده بودند با فعالیت های مرتبط link نبودند یا ارتباط نداشتند. این ناهمگونی یا ناهماهنگی را بحران نرم افزار می گویند چون برنامه نوشته می شود. ولی اجرا نمی شود (میشود نوشته)
برای رهایی از این بحران همگانبر این متفق بودند که باید فرایند تولید سیستم های اطلاعاتی نظیر عملیات مهندسی مورد ارزیابی قرار گیرد این فعالیت ارزیابی با استفاده از ابزارهایی صورت می گیرد که در درس تجزیه و تحلیل به آن می پردازیم.
ـ ویژگیهای یک مجموعه عملیات مهندسی
1ـ مبنای هر عملیات مهندسی یک فعالیت هدفمند، زماندار هست که اغلب به عنوان یک پروژه تعریف می شود. مانند پروژه طراحی یک کارخانه
2ـ برای هر واحد از عملیات مهندسی یک چرخه عمر یا Life cycle قابل تصور است که کلیات آن به این شرح است. ما یک سری منابعی داریم که در مراحل ذکر شده یک سری عملیات روی آن انجام می شود.
هر سیستم یک چرخه عمر دارد. مادامی که سیستم چرخه راادامه دهد زندگی می کند در غیر این صورت از حرکت باز می ماند.
در یک سیستم یک نیروی انسانی جذب آموزش می بیند بعد او را به کار می گیریم و سعی می کنیم او را حفظ کنیم ؟؟؟؟؟؟//
در آن صورت دو چیز اتفاق می افتد ؟؟؟؟؟؟//
اجزاء سیستم شامل:
input
out put
prosses
feed back بازخود
environ mean محیط
1ـ انواع سیستم شامل: 1ـ باز و 2ـ بسته. در ارتباط با محیط
2ـ از نظر اهمیت عملکرد شامل: 1ـکنترلی،2ـ عملیاتی، 3ـ اطلاعاتی
سیستم کنترل کیفیت همه است. در ضمن باز هم است.
سیستم هایی که در اطراف ما است همه باز هستند از نظر ماهیت هر 3 است.
3ـ نوع وظیفه ای که بر عهده دارند شامل: 1ـ تولیدی، 2ـ تجاری، 3ـ مهندسی، 4ـ خدماتی، (معنی عام تر دارد خدماتی اداری نیز داریم)، 5ـ اداری
4ـ از نظر نوع کارگیری یا پیاده سازی در محیط کاربر شامل: 1ـ ؟/ آماده نرم افزار (سیکل تولید یا مراحل تولیدشان از سیستم های دیگر ؟؟) بررسی نیاز و ادامه قابلیتها نباید بیشتر از 20% تغییر داشته باشند. 2ـ سیستم هایی که مخصوص هر سازمان تولیدی شود.
همه آنها در نهایت منجر به پیاده سازی می شوند SSABM
1ـ درجه سازگاری …% بار بیشتر است. 2ـ از صنعتی به صنعت دیگر قابلیت ندارد و گرانتر است چون مخصوص یک سازمان است و ؟؟ نرم افزاری را چند ؟؟ فروخت.
5ـ سیستم های اطلاعات کامپیوتری
؟؟
1ـ سیستمی که داده ها را در پایین ترین سطح جابجایی می کنندTransaction process system
2ـ موجب به کار گیری توسط مدیران management information system
3ـ سیستم هایی که حالت تصمیم گیرنده دارند. Decision support system
4ـ سیستم هایی که استراتژیهای سازمان را انجام strategic in formation system
5ـ سیستم های خبرهExpert system
1ـ این دسته از سیستم ها جابجایی اطلاعات مربوط به سیستم های عملیاتی سازمان را بر عهده دارند. مثل سیستم مدیریت تولید که اطلاعاتی از جمله موارد ذیل را جابجا می کند قبلا که ؟؟ که نقشه، در حد پیشرفت عملیات قطعه، نفر ساعت مصرفی روی هر قطعه، ماشین ساعت مصرفی روی هر قطعه زمان توقف ماشین آلات، زمان عبور مخصوص از هر ایستگاه کاری، زمان را تمام عملیات و …
2ـ سیستم هایی که با انجام پردازش بر روی TPS ها اطلاعات پروسس شده (پردازش شده) برای مدیریت تامین می کند بنابراین TPS ها پیش نیاز MIS هستند و معماری آنها به شکلی است که اطلاعات را به قسمت بالا تر DSS انتقال می دهند.
3ـ این دسته از سیستم ها تصمیم گیری مدیریت را موجب می شود و از مدلهای مختلف منجمله بدلهای ریاضی در این مرحله استفاده می شود. مشتق برنامه ریزی خطی، انتگرال
4ـ دسته های اطلاعات استراتژیک هستند که اطلاعات مورد نیاز را برای برنامه های طولانی مدت مدیریت تامین می کنند در بعضی از متدرلوژیهای طراحی سیستم پیش نیاز عملیات طراحی تدوین برنامه های استراتژی است که در این سطح انجام می پذیرد. این نکته نیز قابل یادآوری است که نرخ رشد اطلاعات طی سالهای گذشته از نمودار زیر تبعیت می کند. ؟؟؟
به تبع از رشد تکنولوژی اطلاعات اغلب برنامه های استراتژیک لحظه ای و بعضا در این هفته،ماه و یا سال تدوین می شوند.
5ـ در پیشرفته ترین رده سیستم اطلاعاتی قرار دارد و تفاوت آن با sis در این است که متنی بر Knowledge (دانش) هستند و ساختار آن ؟؟؟
در سیستم های پیشرفته مثل استراتژی اتمی، موشک قابلیت دارد.
ـ هدف اصلی نظریه عمومی سیستم ها چیست؟
اجزاء مولد CLSچیست؟ آن ها را نفی می کنید.
شکل زیر مربوط به یک سیستم فرضی است اشکالات این شکل را بگویید. ؟؟
انواع پردازش در سیستم های اطلاعاتی کدامند.
متدلوژی چیست؟ انواع آن، به نظر شما یک متدلوژی باید به چه سوالاتی پاسخ دهد. Eatity یا موجودیت چیست؟ مثال بزنید؟ انواع آن را نام ببرید؟ چکونگی روابط بین آنها را مشخص کنید.
Attribute چیست تعریف کنید (خصیصه)
برگشت تشریح داده چه زمانی به کار می آید. ؟؟
مراحل ایجاد سیستم:
1ـ شناخت ـ امکان سنجشی. برای شناخت از سیستم 7 فعالیت هر کدامیک هدف، افراد، روش، مستنداتی دارد که ما آن را بیان می کنیم.
2ـ آنالیز نیاز و تجزیه و تحلیل آن از روی دیدگاهسازمان را بررسی می کنیم: 1ـ استراتژیک 2ـ عملیاتی
در نهایت دو یا سه جدول می دهیم به این شکل ؟؟؟نیاز اگر سیستم بود با نماد s, (system) سازمانی o, (organization) پروسس p, (process) اطلاعاتی I, (information) مدیریت M ,(management) اداری Administer
3ـ طراحی کلی حال می دانیم چه چیز داریم، چه نیازهایی داریم و برای رسیدن به آن نیاز چه مشکلاتی داریم برای نیازها طراحی کلی در این طراحی باید بتوانیم یک تعریف جامع و کامل از سیستمی که برای سازمان تعریف می کنیم داشته باشیم، مشخصات تعریف شده و خصوصیات برای این کار ابزاری لازم داریم مثل CD
در ارتباط هستند DFD
4ـ طراحی تفصیلی: که مفصل تر و به شکل دستی انجام می شود (مکانیکی)
5ـ طراحی تفصیلی (مکانیزه)
7ـ مستند سازی ؟؟ در این مرحله صورت که شامل انواع تست ها می شود.
8ـ راهنمای کاربران و آموزش
9ـ پیاده سازی و تحویل آموزش و پیاده سازی
چنانچه از قبل در شرکتی سیستم ها مستقر نباشد مرحله 1 و 2 منحصر به شناسایی اهداف و برنامه های شرکت می شود و سایر بندها انجام می شود و در مواردی که بخواهیم کل سیستم ها را به شکل یک پارچه integration انجام دهیم آیتم 3 به شکل Total system یا سیستم جامع طراحی می شود و بعد از آن با توجه به مشخصه های سیستم جامع (بعضی از مشخصه های سیستم جامع را تحت عنوان Regrets for proposal =RFP نام مب برند) ارائه می کنند.
مشخصه های جامعی که ما در اختیار طراح قرار می دهیم، این مشخصه قیمت سیستم را تحویل بدهد.
خصوصیات سیستم:
1ـ نظم و … مورد است که قبلا داشتیم
ویژگیهای متدلوژی 1ـ چرخه عمر 2ـ معرفی به تمام سطوح سازمان 3ـ مدلسازی نموداری در اینجا 2 نمودار که کاربرد دارد. نمودار جریان داده DFD,ERD
موجودیت شامل: 1ـ فیزیکی: رنگ 2ـ غیر فیزیکی: شماره مشتری
برای رسم DFD دو دیدگاه وجود دارد 1ـ دیمارکو: یک دانشمند و مارکو + یوردون یک سری علائمی استفاده کردند که در رسم به کار می رود / دانشمند دیگر مارسون
؟؟؟/ آنچه مورد استفاده قرار می گیرد بیشتر مدل یوردونو متدلوژیهای جدید.؟؟
رابطه بین مدیریت ها:
رابطه یک به یک: هر یک قسمت توسط یک مدیر و تنها یک مدیر اداره می شود و هر مدیر هم فقط یک واحد را اداره می کند.
رابطه یک به چند: هر فروش مستلزم یک یا چند قلم ؟/ فروشی است و هر قلم ؟؟ فروشی بخشی از یک فروش است
هر تولید کننده یک یا چند محصول تولید می کند و هر محصول تولیدی (تولید شده) شامل یک، یا جند تولید کننده می باشد. ؟؟
همان طور که در شکل ملاحظه می کنید رابطه بین مدیریت ها با یکدیگی در متدلوژیهای مختلف تشابه دارند که عبارتند از رابطه یک به یک، یا به چند، چند به چند
ادامه 8:
تعریف مدل: مدل تصویر یا نمایشی از یک سیستم است که اجرا اجازه می دهد که سیستم و روابط بین اجزاء آن به طور مستقل از یکدیگر (انتضایی) مودر مطالعه و بررسی قرارگرفت، بدین وسیله مسائل یا مشکلات و علت آنها شناسایی می شود پس اجزاء به صورت بهینه شده شکل گیرد به همین خاطر تحلیل گر سیستم را مدلسازی می کند زیرا به تجربه اثبات شده است که تصویر ؟؟ تراز کلمات می باشد.
خصوصیت یک مدل خوب: یک مدل موثر باید دارای خصوصیات زیر باشد.
1ـ با پیچیدگی و انبوه اطلاعات بصورت منطقی برخورد کند و آنها را سامان دهی نماید.
2ـ با نگرش از بالا به پایین (کل به جزء) به تفکیک و تقسیم بندی کل سیستم به اجزاء آن کمک می کند.
3ـ موضوع، محدوده، مرز، وسایر اجزاء را بخوبی تعیین می کند.
4ـ درک بیشتر و سریعتر مسئله مورد مطالعه را موجب می شود.
5ـ وسیله مناسبی برای تبادل نظر و تبادل اطلاعات بین تحلیلگر و استفاده کنندگان سیستم از یک طرف و طراحان و برنامه ریزان از طرف دیگر می باشد.
6ـ ترجیحا با استفاده از نرم افزارهای مخصوص تهیه شود. Power designer تا امکان به هنگام سازی برای کاربر وجود داشته باشد.
7ـ باید به صورت استاندارد تهیه شود و بیانگر تفاوت این وضع موجود با استاندارد باشد.
8ـ در مدل از ترکیب علائم خودداری شود.
9ـ فرهنگ داده:
ویژگی دیگر متدلوژی ها استفاده از فرهنگ داده است. فرهنگ داده ها به زبان ساده همان نخزن ذخیره داده هاست و تعیین می کند که داده با چه قالبی در گزارشات آورده شود با چه قالبی ذخیره می شود. در کجا،در کدام برنامه و یا در چه پردازشی مورد استفاده قرار گیرد. چگونه با دیگر انواع داده ارتباط برقرار می کند ومترادف آن کدام داده است.
10ـ ویژگی مستند سازی:
اصلی ترین و عمیق ترین ویژگی متدلوژیهاست بر حسب اینکه مدل چرخه عمر سیستم چه باشد. متدلوژیها برای هر مرحله مستندات قابل تحویل پیش بینی کرده اند. این مستندات معمولا در مراحل طراحی سیستم توسعه و کامل می شود. بهتر است برای استفاده و مستند سازی از سیستم های نرم افزاری استفاده شود. Power Designer تا امکان به روز آوری مستندات وجود داشته باشد از همه مههمتر این مدلها که قبلا معرفی شد و در مدل مستند سازی استفاده می شود DFD نمودار جریان داده ها یک دید کلی و قابل فهم از سیستم را برای کاربران فراهم می سازد به عبارت دیگر این نمودار جریان داده ها را به شکل ساده و گرافیکی شامل ذخیره سازی داده ها و کارکردهایی که کاربران انجام می دهد ارائه می دهد.
DFD به ترتیب ذیل ارتباط برقرار می کند.
1ـ بین یک پردازش، پردازش دیگر
2ـ بین یک مخزن داده، یک پردازش
3ـ بین یک پردازش و یک موجودیت بیرونی
DFD به این شکل تهیه می شود:
DFD به منظور نمایش چگونگی عملکرد فیزیکی سیستم های ؟؟ جاری
DFD به منظور نمایش انجام منطقی فعالیت های سیستم های جاری
DFD به منظور نمایش مطلوب فعالیتهای سیستم های جاری
DFD به منظور نمایش فیزیکی نحوه پیاده سازی.
علائم مورد استفاده از DFD:
1ـ علائم procces ، پردازش؟؟
مستطیلی برای نمایش کارکرد یا پردازش استفاده می شود.
نشانگر فعالیتهایی است که بر روی داده ها انجام یا توسط داده ها راه اندازی می شود که به صورت شکل ؟؟ نشان می دهند.
کارکردها به صورت شرح معنادار و مختصر می باشند که با شماره شتاب می گیرند. در نمودار جریان داده حفظ موجودیت هایی را نمایش می دهیم که به نحوی از آنها مجمو ؟؟ تغییر داده می شود. از نمایش پردازشهایی که داده ها را صرفا برای تنظیم گزارش شکل می دهند خودداری فرمائید.
نام پردازش یا کارکرد ضمن رساندن معنای کاملی از کارکرد و هدف اصلی آن باید خلاصه باشد.
2ـ موجودیت که نمایش می دهیم (Entity) اگر موجودیت تکرار شد به تعداد تکرار خطا را اضافه هر بار تکرار سه بار تکرار
از نماد بیضی برای نشان دادن موجودیت بخصوصی External Entity (موجودیت خارجی) استفاده می کنیم که شامل اشخاص، رقبا، سازمانها، ؟؟؟ سیستم هایی که بعنوان مبدا و ؟؟؟ شناسایی می شود.
3ـ مخازن داده ها: Data store
داده ها در سیستم می باشد و نمودار جریان داده ها از آن برای نمایش موجودیت استفاده می شود به شرح شکل
4ـ نوع مخزن داده وجود دارد.
M ـ مخزن داده های دستی (مثل دفتر ثبت، کد بایگانی)
Cـ مخزن داده های مکانیزه بعنی داده هایی که بصورت فایل کامپیوتری نگه داری می شوند.
Tـ مخزن داده های مکانیزه موقت
TM ـ مخزن داده هایدستی موقت که داده ها در آنجا تا زمان خواندن نگه داری می شود وپس از خواندن حذف می شود.
4ـ جریان داده: از نماد فلش یا بردار برای نشان دادن جریان داده ها استفاده می کنیم. این بردار جریان ورودی و خروجی داده ها را درون یک سیستم نشان می دهد. همچنین پیوند ارتباطی بین موجودیت ها، پردازش ها ومخازن داده ها را توصیف می کند.
قبل از مراحل ایجاد سیستم:
شکل بازخورد منفی سنجشگر نتایج آنچه را که گرفته با استاندارد مقایسه می کند و نتایج استاندارد را بااقدام کننده و …
ـ متدولوژی طراحی سیستم:
1ـ روش های طراحی سیستم 2ـ ابزار طراحی سیستم 3ـ مدلهای طراحی سیستم.
4ـ ابزار و یا روشها و دستور العملهای پیاده سازی سیستم. 5ـ فنون تجزیه و تحلیل سیستم و طراحی
چگونگی پیدایش متدلوژی «طراحی سیستم ها»
پس از روی آوردن سازمانها به موضوع نگرش سیستمی و انجام فعالیتها با دیدگاه سیستمی موجی ازمتخصصین و برنامه نویسان به نوشتن برنامه های کامپیوتری روی آوردند. این عمل، بدانجا وسعت یافت که منجر به یک بحران شد بنام بحران نرم افزاری soft ware crisis شد. زیرا هر یک از برنامه نویسان، نگرشهای فردی، اقدام به نوشتن برنامه نمودند. برای خروج از بحران دانشمندان علم سیستمها به این اتفاق نظر رسیدند که فعالیت های مرتبط، حوزه علم سیستم ها را در چهارچوب معین با ابزارهای مشخص و دستور العملهای از پیش تعیین شده انجام می دهد. مجموعه اینها منجر به پیدایش واژه ای بنام متدولوژی طراحی سیستم گردید.
تعریف متدولوژی:
از متدولوژی تعریفهای زیادی بعمل آمده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می کنیم از نظر witten«روتین» متدلوژی عبارت است از راهبردهای مشخص و مرحله به مرحله برای تکمیل یک یا چند مرحله از چرخه عمر سیستمها.
از نظر cheek land «چک لند» متدولوژی عبارت است از مجموعه ای از اصول کلی و مربوط به روشها که در هر وضعیتمشخص باید به یک روش خاص متناسب با آن وضعیت تدوین شود.
دانشمند آلمانی ـ متدلوژیمجموعه ای از مفاهیم و اصول، روشها، نظامها و قواعد، استانداردها تکنیک ها و روابط و ساختارهایی است که مدیریت سیستم به همراه مجموعه سازمان به منظور افزایش کیفیت و کارایی وصرفه جویی در هزینه و زمان از آن پیروی می کند.
در مجموع می توانیم این نتیجه گیری را داشته باشیم که متدلوژی مجموعه ای از روشها، فنون و ابزارهای طراحی و تجزیه وتحلیل در بکارگیری سیستم است که در چهارچوب یک مدل و مبتنی بر یک الگوی مفهومی برای طراحی، تجزیه وت حلیل و توسعه و پشتیبانی سیستمها بکار می رود.
پرسشهایی که باید توسط متدلوژی پاسخ دادهشوند:
1ـ یک پروژه چگونه باید به مراحل فرعی تجزیه شود؟
2ـ در چه مرحله چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟
3ـ چه خروجی هایی باید تولید شوند؟
4ـ در چه زمانی و تحت چه شرایطی باید این وظایف انجام شود.
5ـ چه محدودیتهایی باید اعمال شود؟
6ـ چه کسانی باید در گیر کار شوند؟
7ـ پروژه چگونه باید مدیریت و کنترل شود؟
8ـ از چه ابزارهایی باید استفاده شود
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 18 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه:
بخشی از انرژی الکتریکی تولید شده توسط نیروگاهها در حدفاصل تولید تا مصرف به هدر می روند، همچنین مقدار قابل توجهی از این انرژی در داخل نیروگاهها صرف مصارف داخلی می شوند. طبق نظر برخی از کارشناسان این انرژی که صرف تاسیسات می شود جزو تلفات محسوب نمی شوند. همچنین در مورد ترانسفورماتورهایی که سیستم خنک کننده آنها و یا سیستم گردش روغن آنها توسط پمپ کار می کند این انرژی مصرف شده برای پمپها را جزو تلفات محاسبه نمی کنند. اما نظرات دیگری نیز در مورد تلفات وجود دارد و تلفات از دیدگاههای مختلف تعاریف متفاوتی دارد. در اینجا ابتدا تلفات را تعریف کرده و سپس عوامل موثر برایجاد تلفات را بیان می کنیم و در آخر راه حل های کاهش تلفات در خطوط فشار ضعیف را بررسی می کنیم.
تعریف تلفات:
با توجه به اینکه هدف اصلی شبکه برق رسانی، انتقال انرژی تولید شده توسط نیروگاهها، از مراکز تا مصرف کننده می باشد بنابراین قسمتی از انرژی تولید شده که به مصرف نرسد به عنوان تلفات نام برده خواهد شد. به عبارت دیگر آن قسمتی از انرژی که به کار مفید تبدیل نشود تلفات نام دارد. تعریف کار مفید هم برای مراکز مختلف مشخص است. مثلاً به علت اینکه وظیفه نیروگاهها تولید و فروش برق با کمترین تلفات می باشد، بنابراین کار مفید برای نیروگاهها همان انرژی خالص تحویل داده شده به شرکتهای برق می باشد و یا در مورد شرکتهای برق منطقه، کار مفید انرژی تحویلی آنها به شرکتهای توزیع نیرو می باشد. همچنین کار مفید برای شرکتهای توزیع، انرژی تحویلی آنها به مصرف کنندگان می باشد. بنابراین تلفات را در مفهوم کلی می توان به صورت زیر بیان نمود:
انرژی فروخته شده- انرژی خریداری شده= تلفات
113 صفحه فایل ورد قابل ویرایش با فونت 14
فهرست مطالب :
فصل اول : تلفات خطوط فشار ضعیف
مقدمه
تلفات
عوامل موثر بر تلفات
روشهای محاسبه تلفات
یک کیلو وات تلفات چقدر از ظرفیت اسمی نیروگاه را هدر می دهد
بهینه سازی و ساماندهی و کاهش تلفات شبکه
فصل دوم : راهکارهای مناسب جهت کاهش تلفات
روش اول : خازن گذاری
روش دوم : تجدید آرایش شبکه
روش سوم : جبران ساز خازنی
روش چهارم : اصلاح اتصالات ثابت
نتیجه نهایی
منابع و مآخذ
مقدمه
بی توجهی به امر جمع آوری و دفع مواد زاید جامد در جا معه امروزی به علت کمیت و کیفیت گوناگون مواد ،توسعه بی رویه شهرها ،محدودیت های وضع شده برای خدمات عمومی در شهر های بزرگ وعدم تکنولوژی مناسب ،باعث ایجاد مشکلات ویژه ای شده که رفع آنها از طریق هماهنگی علم و تجربه در چارچوب یک مدیریت صحیح امکان پذیر است علاوه بر مشکلات ناشی از افزایش جمعیت و گسترش بی رویه شهرها ، تلنبار شدن مواد در زمین های اطراف شهرها،رودخانه ها ،جنگلها وحتی در مزارع به آلودگی اکوسیستم های آبی- خاکی منجر گردیده ونه تنها حیوانات وگیاهان را به خطر انداخته ،بلکه به آلودگی آب ، آبهای زیرزمینی وحتی مرگ آبزیان منجر گردیده است .طبق بررسی های انجام شده در تهران وچندین شهر دیگر مواد فساد پذیر در زباله های خانگی بالغ بر 35 تا 76 درصد است که از نظر بهداشتی به علت تعفن و تجزیه سریع در هوای گرم موجب تکثیر بسیاری از میکروبها و رشدونمو حشرات می گردد در حالیکه اگر این مواد به صورت یک برنامه منظم وطبق ضوابط به صورت کمپوست در آید از نظر اقتصادی می تواند جوابگوی بسیاری از هزینه های جمع آوری زباله باشد .برای ارزیابی وبرگزیدن سیستم حمل ونقل و لوازم مورد نیاز جامد از جمله مدیریت وبرنامه ریزی وطرحهای جمع آوری زباله و پی بردن به ترکیبات زباله از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
پیش گفتار :
یکی از مسائل زیست محیطی در عین حال ملی که از پیش ،جامعه ما با آن مواجه بوده زباله ومسائل ناشی از آن می باشد تردیدی نیست که این مسائل زیست محیطی علل متفاوت اجتماعی ، مدیریتی و همچنین طرز فکر وآگاهی وبینش مردم نسبت به این مسئلة حساس دارد وهمچنین افراد درگیر با این مسائل وحتی دیگر سازمانهایی که باآن به نوعی ارتباط دارند باید افق پیش روی خود را در این مورد با یک نگرش کاملاًبهداشتی واقتصادی ترسیم کنند و اگر به فکر شناخت مسائل ومشکلات و ارائه چارچوبی قابل قبول برای آن نباشند در آینده ای نزدیک جامعۀ ما چه از نظر اجتماعی ، اقتصادی ، محیطی وبهداشتی آسیب پذیر و متضرر می شود وتردیدی نیست که شناخت مسئله زباله وتأثیر نامطلوبی که در اقلیم منطقه می گذارد برای خانواده ها ومسئولان برنامه ریزی مدون در قالب یک مدیریت ونظارت صحیح را ایجاب می کند با توجه به اینکه زباله قبل از هرچیزی ،یک موضوع داخلی در سطح خانواده ، بیمارستانها ، شرکتهای صنعتی و... می باشد وسپس مانمود آن را در محیط می بینیم بنابراین باید به این مسئلۀمحیطی ، اجتماعی و ملی توجه بیشتری مبذول داشت .
هدف ما در این تحقیق این است که ضمن دسته بندی زباله ها به دو دسته (خانگی وبیمارستانی البته به علت گستردگی موضوع از سایر انواع زباله بررسی انجام نشده )و آثار سوء آنها به محیط زیست به ویژه محیط زیست انسانی وشیوه های دفع و دفن صحیح آن وتجزیه و تحلیل سیستم جمع آوری ومزایا ومعایب هر کدام در شهر ابهر مورد بررسی قرارگیرد .
هدف تحقیق
هدف ما در این تحقیق این است که ضمن دسته بندی زباله ها به دو دسته (شهری و بیمارستانی )و آثار سوءآنها به محیط زیست به ویژه محیط زیست انسانی وشیوه های دفع و دفن صحیح آن و تجزیه و تحلیل سیستم جمع آوری و مزایا و معایب هر کدام در شهر ابهر مورد بررسی قرار می گیرد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
اغلب مردم دوست ندارند از زباله یا مواد زاید نگهداری کنند زیرا نمی خواهند بخشی از محیط زندگی شان را اشیای بی مصرف اشغال کند مواد زاید هر یک به تنهایی و یا در ترکیب با یکدیگر عموماً مخل نظم وزیبایی محیط می باشند از اینرو سایر مردم تلاش می کنند که این مواد را از محیط خود دور نگه دارند .
اما آنچه جمع آوری و دفع زباله را به کاری ضروری واجتناب ناپذیربدل کرده رعایت بهداشت است بخش زیادی از مواد زاید شهری خصوصیاتی دارند که بنا بر آن خصوصیات ،ماندنشان در محیط زندگی ، سلامت انسان وموجودات زنده را به خطر انداخته موجب بروز مشکلاتی در محیطهای انسانی می شوند . آلودگی هوا ،خاک ، آبهای سطحی وزیر زمینی ، همچنین پدید آمدن محیطی مناسب برای زندگی حشرات و حیوانات موذی و تکثیر آنها از مهم ترین مشکلات ناشی از دفع غیر بهداشتی زباله هستند که هر یک می توانند آرامش و سلامت شهر وندان را با خطر مواجه کنند یا بیماریهای کشنده وحتی مرگ و میر همگانی را در جامعه شیوع دهند . بنابراین تحقیق و بررسی پیرامون این مسئله گام مؤثری است در جهت سالم سازی جامعه کنونی و آتی .
تعریف متغیرهاواصطلاحات
زباله :زباله شامل مواد زائد مایع ، فاضلاب و مواد زائد جامد می باشد زباله به طلای کثیف معروف است که در واقع یک چیز با ارزش است .
بازیافت :یعنی تفکیک زباله چه در مبدأ چه در مقصد و انتقال آن به جایگاههای مخصوص برای به دست آوردن محصول جدیدی باشد .
زباله های شهری : مواد زائدی که غیر قابل استفاده و بی ارزش بوده و باید دور ریخته شوند و یا برای دفع ارسال گردند .
زباله های بیمارستانی : زباله های بیمارستانی قسمت عمده ای از زباله های بیولوژیکی (عفونی)را تشکیل می دهند عموماً این زباله ها در منابعی نظیر بیمارستانها و مؤسسات ، خدمات و تحقیقات پزشکی و بیولوژیکی تولید می شوند .
نظریات دربارۀ زباله و وضعیت آن
هم چنین در اینجا جا دارد که نظریات برخی از سیاستمداران و کار شناس انگشت شمار دهه 1990 را که واقعیت و اهمیت حیاتی زباله را به عنوان یک مسئله زیست محیطی درک کرده اند آورده می شود :
- «لستر براون » اکولوژیست معروف آمریکایی و زئیس انیستیتوی «ورلدواچ » واشنگتن نقطه نظرات خود را در این خصوص با طرح یک پرسش اساسی تبیین می کند و آن این است که :آیا ما می خواهیم زمین را نجات دهیم ؟ «براون » خاطر نشان می سازد :
« در چهل سال گذشته ما گرفتار تعریفی نظامی از زباله شده ایم ولی برای برخی از کشورها ، گسترش صحراها خطر بسیار بزرگی است ما باید به پای تخته سیاه برویم و زباله را از نو تعریف بکنیم .»
- «گورباجف » نیز جزو اندک سیاستمدارانی بود که بر اهمیت حیاتی مسئله زباله تکیه داشت به نظر وی « نگرانی پیرامون بقای بشر دیگر صرفاً از تهدید جنگ هسته ای ناشی نمی شود بلکه نگرانی به طور فزاینده ای از مشکلاتی که جنبه غیر نظامی دارند زباله وعوارض جانبی آن به عنوان یک بیماری اجتماعی ، انرژی و عدم برنامه ریزی مدون و اساسی در این زمینه نشأت می گیرد .
- « کارلسون » نخست وزیر وقت سوئد نیز در این باره چنین هشدار می دهد :
« نسل جدید و آینده نه تنها از خطر وقوع جنگ بلکه از زباله و پسمانده های آن به عنوان یک ترور زیست محیطی در معرض تهدید جدی قرار گرفته است .»
- «اندر یاس ون ابت »سفیر وقت جامعه اروپا در آمریکا نیز اینگونه می اندیشد «صحبت درباره نظم نوین جهانی، بدون در نظر گرفتن مسائل زیست محیطی بی مفهوم است تا زمانی که ما نتوانسته ایم کره خاکی را از وضعیت مهلک آلودگی های جانبی زباله اعم از زباله های اتمی ، صنعتی و شهری نجات دهیم ، بحث از ویژگی های نظم نوین جهانی سور رئالیستی است . حمایت از محیط زیست در هر نظم جهانی باید یک اولویت باشد .»
فصل چهارم :یافته ها و آنالیز تحقیق
یافته های تحقیق
نتیجه فصل
آنالیز زباله
وضعیت موجود مدیریت مواد زائد جامد شهر ابهر
مواد زائد جامد عبارتند از کلیه مواد زائد حاصل از فعالیتهای انسان و حیوان که معمولاً جامد بوده و غیر قابل استفاده یا بی مصرف می باشند . بر این اساس مدیریت مواد زاید جامد مجموعه ای از مقررات منسجم و سیستماتیک راجع به کنترل هر یک از مراحلی که در مسائل مربوط به مواد زائد وجود دارد بر مبنای اصول بهداشت عمومی ، اقتصاد ، حفاظت از منابع طبیعی ، زیبا شناسی ، سایر ملزومات زیست محیطی و آنچه که برای عموم مورد توجه می باشد . عناصر یا مراحلی که به صورت عمده در بحث مدیریت مواد زائد جامد مطرح خواهند بود به شش دسته زیل قابل تفکیک می باشد :
1- تولید
2- ذخیره
3- جمع آوری
4- حمل و نقل
5- بازیافت
6- دفع
تولید و ترکیب اجزای زباله شهر ابهر
تولید مواد زائد شامل فعالیتهایی است که در آن مواد غیر قابل استفاده و بی ارزشی که باید دور ریخته شوند و یا برای دفع ارسال گردند ، شناسایی می شوند این مواد ممکن است از منابع مختلفی نظیر : خانگی ، تجاری ، صنعتی ، تنظیف معابر عمومی ، کشاورزی و تصفیه خانه ناشی شوند اینکه چه موادی قابل دور ریختن می باشند به دیدگاه تولید کننده زباله بر خواهد گشت و آنچه که مهم است این است که در تولید مواد زاید جامد مراحل مشخصی وجود دارد که برای هر فرد متفاوت می باشد تولید مواد زائد در حال حاضر خیلی قابل کنترل نمی باشد به همین دلیل اغلب آنرا یک عنصر موظف نمی شناسند اما نقش واهمیتی که این مرحله در بخشهای دیگر مدیریت مواد زائد جامد داشته ودارد کتمان ناپذیر می باشد .
زباله های بیمارستانی شهر ابهر
زباله های بیمارستانی قسمت عمدهای از زباله های بیولوژیکی را تشکیل می دهند . عمو ماً این زباله ها در منابعی نظیر بیمارستانها و مؤسسات خدمات و تحقیقات پزشکی تولید می شوند و تأثیر پذیری بر سایر موجودات زنده از خصوصیات ویژه این زباله های خطر ناک است بافتهای جدا شده طی عملیات جراحی و مواد آلوده مثل سرنگها یا پسمانده های اتاق عمل ، داروهای مصرف نشده در این گروه مواد زائد قرار می گیرند . زباله های بیمارستانی به علت اهمیت بهداشتی از نظر نوع و نحوه جمع آوری به دو قسمت مهم تقسیم می شوند :
قسمت اول شامل مواد زاید حاصل از اتاقهای عمل و مراکز پاتوبیولوژی و دیگر اماکنی است که به نحوی با بیماران ، داروها و آزمایشگاههای طبی و غیره سرو کار دارند در این قسمت مشخصا ً زباله های آلوده بیمارستانی مورد نظر که در طبقه بندی مواد سمی و خطرناک به حساب می آیند .
قسمت دوم اینکه زباله های تولیدی از منازل مسکونی پرسنل بیمارستان ، همچون پزشکان ، پرستاران و کارگران شاغل در محل است که اگر با زباله های بیمارستانی مخلوط نشوند می توانند به وسیله شبکه عمومی دفع زباله های شهری دفع شوند . زباله های مربوط به قسمت اول باید با کمال دقت و به طور ویژه ای در کیسه های پلاستیکی مطمئن بسته بندی و در زباله دانهای سر بسته قابل شستشو و ضدعفونی جمع آوری گردند . بر اساس قوانین بین المللی همه بیمارستانها موظفند با استفاده از دستگاههای زباله سوز یا وسایل دیگر مورد تایید مقامات بهداشتی محل نسبت به امحای زباله خویش اقدام نمایند بنابراین زباله های دسته اول و احتمالاً دسته دوم نیز باید با توجه خاص جمع آوری شده و تا هنگام سوزاندن با اطمینان خاطر و دور از هر گونه پراکندگی و انتشار در محیط و آلودگی حفظ و حراست گردند تا قسمتهایی از آن که قابل احتراق باشند در دستگاههای زباله سوز بیمارستانی سوزانده شوند و بقیه بر اساس نظر مقامات بهداشتی به نحو مناسب به خارج از بیمارستان حمل و با ملاحظات معدوم گردند دفع اینگونه فضولات و حتی خاکستر پسمانده انها در محلهای عادی دفع زباله های شهری ، غیر بهداشتی بوده و باید طبق ضوابط خاص انجام گیرد بنابراین استقرار دستگاه زباله سوز بر اساس ضوابط ویژه بهداشتی به طوریکه متناسب با میزان و نوع زباله ومجهز به فیلتر تصفیه هوا باشد در بسیاری از بیمارستانهای بزرگ ضروری است .
جمع آوری زباله های بیمارستانی در محیط های روباز و حمل و نقل آنها با وسایل و لوازم عادی و سپس تخلیه غیر بهداشتی آنها در مراکز دفع زباله های شهری امر کاملاً غیر بهداشتی و خطرناک است علی الاصول طبقه بندی زباله های بیمارستانی به صورت زیل می باشد :
الف- زباله های بیمارستانی که از نظر آلودگی مسئله ساز نبوده ومی تواند در شبکه معمولی زباله های شهری دفع گردند اما نباید با زباله های آلوده در تماس یا با آنها مخلوط شوند با این وجود جمع آوری این گونه زباله ها با آگاهی و اطمینان خاص در محفظه های سرپوشیده و مخصوص که علامتگزاری شده ودر جایگاه دفع زباله دفن خواهند شد انجام خواهند گرفت .
ب- زباله های آلوده بیمارستانی که سوزانده شده و خاکستر آنها در محلهای ویژه ای دفع می شوند این مواد که حدوداً 26% وزن زباله های بیمارستانی شهر ابهر را تشکیل می دهند شامل :
- مواد زاید گوشتی حاصل از اتاقهای عمل تا حدودی که دارای زایده مختصر گوشتی بوده و از نظر شرعی مجاز به سوزاندن باشند اعضای بدن ، جسد و قسمتهایی از آن باید طبق ضوابط ویژه در سرد خانه بیمارستان نگهداری و سپس در گورستان محلی دفن گردند .
- مواد زاید از آزمایشگاههای پاتولوژی و آسیب شناسی که قابل احتراق باشند
- مواد زاید اتاقهای عمل که قابل احتراق باشند
- کاغذ ، کارتن و لوازم آلوده بیمارستانی
- البسه آلوده بیماران
- لاشه حیوانات آزمایشگاهی و قسمتهایی از بدن آنها که مورد آزمایش قرارگرفته اندباید در دستگاههای ویژه لاشه سوز منهدم شده وخاکستر آنها دفع گردند .
لذا در یک جمع بندی می توان نتیجه گرفت که کلیه زباله ها ی بیمارستانی طبقه بندی شده در بند ب می بایست مطابق استانداردهای بین المللی در یک سیستم زباله سوز استاندارد سوزانده شده و خاکستر باقی مانده در مکانهای معینی در جایگاه دفن زباله شهری دفن شوند در این بخش دو راه کار جهت نصب سیستم زباله سوز پیشنهاد می گردد اول استفاده از سیستم زباله سوز مجتمع در جایگاه دفن زباله و دوم استفاده از زباله سوز در مراکز درمانی مختلف بر اساس ناحیه بندی مراکز.در هر دو صورت زباله های طبقه بندی شده در بند ب می بایست به طور ویژه بسته بندی و به محل زباله سوز ارسال شوند . بر اساس بررسی های انجام شده در ارتباط با زباله سوزهای موجود زباله سوز مورد نیاز جهت سوزاندن زباله های بیمارستانی با توجه به میزان زباله تولیدی میبایست دارای حداقل ظرفیت 125-500 کیلو در هر ساعت بوده وعلاوه بر آن دارای سیستم حذف غبار و گازهای آلاینده باشد همچنین جداسازی مواد مختلف ازداخل زباله های بیمارستانی یا بیولوژیکی در هر مرحله از جمع آوری زباله ویا زیرورو نمودن این مواد کاملاً غیر بهداشتی بوده و باید ممنوع گردد.
تفکیک در محل
بازیافت و تفکیک از مبدأ
بازیافت و تفکیک از مبدأ دو مقوله ای از مدیریت مواد زاید جامد هستند که همبستگی بسیاری با یکدیگر دارند از سوی دیگر این دو مرحله ، مراحل اجباری این مدیریت به شمار نمی روند لیکن برای بالا بردن بازدهی سیستم و کاهش بسیاری از هزینه ها ( وجبران بخشی از هزینه انجام شده ) بسیار با اهمیت و باارزش می باشند بنا به تعریف تفکیک از مبدا عبارتست از جداسازی اجزای قابل بازیافت زباله در مبدا تولیدآن . از تعریف برمی آید که اجرای یک برنامه تفکیک از مبدا نیاز به اطلاعات اولیه ویژه ای دارد من جمله شناسایی اجزای قابل بازیافت که هم از جنبه های اقتصادی وهم از جنبه های زیست محیطی قابل بررسی می باشند پس از آن لازم است که برنامه ریزی با توجه به شرایط بافت شهر از جهت جمع آوری انجام گیرد .
در مرحله پس از تفکیک از مبدا که در توجیه مسئله بازیافت ( علی الخصوص از جنبه اقتصادی ) بسیار حائز اهمیت می باشد مرحله بازیافت قرار دارد کلمه بازیافت نباید با عبارت دیگر نظیر استفاده مجدد و " بازیابی "و نظایر آن اشتباه شود بازیافت در واقع فرایند تبدیل مواد تفکیک شده به محصولی جدید تلقی می شود و برای برنامه ریزی آن باید به کمیت مواد اولیه قابل دسترس و میزان سرمایه گذاری لازم برای ایجاد خط تولید محصول مورد نظر توجه شود البته شاید منافع اقتصادی مباحث تفکیک از مبدا و باز یافت در مقابل منافع زیست محیطی آن قابل تأمل بیشتر باشد با توجه به جمیع موارد از جمله علل اهمیت و توجه به مقوله بازیافت می توان به موارد زیل اشاره نمود :
1- کاهش حجم و وزن زباله و ایجاد تسهیلات در سامانه های جمع آوری و حمل و نقل
2- استفاده از مواد به ظاهر مزاحم در جهت کاهش هزینه تامین مواد اولیه
3- امکان استفاده مجدد از مواد قابل بازیافت به شکل محصولات مفید
4- ایجاد اشتغال از طریق ایجاد سیستم های جمع آوری و فن آوری بازیافت
5- ایجاد درآمد و استفاده از مواد بازیافتی زباله
6- کاهش وابستگی به خارج جهت خرید مواد اولیه و در نتیجه کاهش خروج ارز از کشور
7- صرفه جویی در هزینه های جمع آوری حمل و دفع زباله
عوامل مؤثر در امر بازیافت
برای انجام عملیات بازیافت مواد ومدیریت آن شناسایی عوامل مؤثر در این امر بسیار ضروری است از جمله عوامل تاثیر گذار در این زمینه می توان به موارد زیل اشاره نمود :
1- خصوصیات زباله
بدیهی است که در ارزیابی برنامه های مدیریت بازیافت زباله های شهری باید مسایل اقتصادی ، فن آوری وزیست محیطی مورد توجه قرار گیرند اما قبل از هر چیز مهمترین عامل در ارزیابی چنین برنامه هایی – وهم چنین در تمامی مسائل مدیریت مواد زاید جامد – آگاهی از کمیت و کیفیت موادزاید و درصد ترکیبات آن است و بدون شک در این زمینه شناخت کمی و کیفی مواد در بالا بردن کارآیی نظام مدیریتی ، استفاده بهینه از ابزار ، انتخاب دستگاههای مناسب ، بررسی های توجیهی فرایند ، اجزای قابل بازیافت و سایر موارد بسیار با اهمیت است .
2- روشهای جمع آوری مواد
جمع آوری مواد قابل بازیافت از زباله های شهری نیز از مراحل بسیار مهم و تعیین کننده در طراحی برنامه های بازیافت می باشد چرا که در صورت عدم مدیریت صحیح بر روش جمع آوری این مواد به صورتی نامطلوب و با کیفیتی نامناسب جداسازی می گردند که بدین ترتیب انجام فرایندهای اضافی بیشتر ودرنتیجه بالا رفتن هزینه های عملیاتی و در نهایت کاهش بازدهی را سبب می گردند بنابراین اطلاع از گزینه های مختلف جمع آوری در جهت انتخاب روش مطلوب تر – وحتی اصلاح آنها – ضروری است برخی از انواع روشهای معمول برای جمع آوری مواد قابل بازیافت عبارتند از :
الف- جمع آوری توسط افراد دوره گرد (زباله دزدان )
ب- جمع آوری توسط کارگران شهرداری
پ- فروشگاهها و اماکن ویژه
ت- از طریق قرار داد با تولید کنندگان محصولات بازیافتی
ج- تفکیک از مبدا : این مورد همانگونه که پیشتر اشاره شد دارای مزایای بسیاری است و در واقع عملی ترین ، اقتصادی ترین و بهداشتی ترین روش جمع آوری مواد قابل بازیافت به شمار می آید از جمله مزایای این روش عبارتند از :
1- کاهش هزینه های جمع آوری و جداسازی و حمل و نقل زباله تا حدود 50 درصد
2- کاهش آلودگی و پراکندگی زباله
3- تمیز ماندن مواد بازیافتی به علت عدم تماس با زباله های دیگر . این مورد در خصوص برخی مواد بازیافتی همچون کاغذ – که به سرعت در اثر تماس با رطوبت و سطوح کثیف آلوده میشوند- بسیار حائز اهمیت است چرا که هر چه مواد بازیافتی از کیفیت بهتری برخوردار باشند محصولات به دست آمده از آنها نیز کیفیت مناسبتری خواهند داشت .
چ- آموزش ، تبلیغ و تشویق
ح- پژوهش و تحقیق : پیش از انجام عملیات بازیافت و برنامه ریزی لازم است در زمینه های مختلفی تحقیقات لازم انجام گیرد این تحقیقات می تواند در موارد زیل انجام شود :
1- بررسی در مورد اجزای قابل بازیافت زباله
2- بررسی در ارتباط انتخاب فن آوری صحیح ومتناسب
3- بررسی توانایی و گنجایش کارخانه های موجود در منطقه
4- میزان علاقمندی و آمادگی مردم در برنامه های بازیافت
حمل و نقل
در بسیاری از شهر های جهان سیستم جمع آوری زباله بین مردم وشهرداری ها رابطه مستقیمی به وجود می آورد بنابراین هر گونه اشکال و یا انتقادی که در جمع آوری زباله به وجود می آید ابتدا به شهرداریها منعکس می شود به همین دلیل برای کسب رضایت عامه و صرفه جویی در هزینه های شهری می توان از طریق سازماندهی به وضعیت جمع آوری ،تربیت کارگر ، خرید لوازم وتعین مسیر صحیح جمع آوری تدابیر لازم را به عمل آورد مرحله جمع آوری زباله تقریباً 80% هزینه های مدیریت زباله را در کشورهای پیشرفته در بر دارد این رقم در ابهر (بنا به اظهار نظر مسئولان خدمات شهری ) به مراتب کمتر از مقدار ذکر شده می باشد و علت پایین بودن آن عدم استفاده از وسایل پیشرفته جمع آوری به صورت گسترده می باشد اصطلاح جمع آوری نه تنهاشامل جمع آوری یا برداشتن مواد زاید از منابع مختلف است بلکه شامل حمل این مواد به مکانهایی می شود که محتویات وسایل نقلیه جمع آوری باید در آنجا تخلیه شود .تخلیه کامیونهای زباله کش نیز جزو جمع آوری محسوب می شود .
از نظر تاریخی سابقه جمع آوری ودفع مواد زاید جامد مربوط به دگرگونی سیستم زندگی مردم از چادر نشینی به اقامت دائم و یک جا نشینی می باشد آثار قدیمی تمدن هند در 6500 سال قبل نمایانگر چنین سازماندهی می باشد. مدیریت های جدیدتردر قرن سیزدهم میلادی در هامبورگ آلمان آغاز گردید در ایران علی رغم تاکید آداب و سن مذهبی و اخلاقی بر رعایت بهداشت ، روشهای جمع آوری و دفع زباله چندان اساسی نبوده است در اواخر قرن سیزدهم هجری قمری یعنی سال 1290 برخی از شهرداریها در شهرهای کشور تاسیس شد .
به طور کلی سابقه جمع آوری زباله در ایران را می توان از آغاز تشکیل احتسابیه و بلدیه تا امروز از نظر وسیله حمل زباله به سه دوره تقسیم بندی کرد . دوره اول از زمان قاجاریه شروع شده و تا حکومت رضاخان ادامه می یابد . در این دوره حمل زباله عمدتا به وسیله قاطر و الاغ انجام می گرفت. دوره دوم که از زمان رضاخان شروع شده و تا آغاز دهۀ 1360 ادامه می یابد در این دوره جمع آوری زباله توسط گاری های دستی انجام می گرفت و پس از تلنبار کردن در محلهای انتخاب شده توسط کامیونهای سنگین اعم از روباز و کمپرسی پر شده و به خارج از شهرر جهت دفن در محلهای مخصوص حمل می شد . دوره سوم از دهه 1360 آغاز شده و تا کنون نیز ادامه دارد در این دوره زباله های شهری توسط وانت های کمپرسی سبک و کامیون خاور از سطح شهر جمع آوری و به مراکز ایستگاه موقت زباله حمل و سپس به مراکز دفن انتقال داده می شود البته قابل ذکر است که این روش در همه جای ایران تسری نیافته است و در محلات قدیمی و عمدتا جنوب شهر (شهرهای بزرگ ) به لحاظ تنگ و باریک بودن کوچه ها حرکت وانت های نیسان میسر نبوده و در نتیجه جمع آوری در این مکانها عمدتا با روش سنتی ( حمل با گاری دستی ) انجام می گیرد .در حال حاضر در اغلب مناطق شهر ابهر جمع آوری زباله به صورت دستی و خانه به خانه انجام می گیرد از آنجائی که این روش نیاز به نیروی انسانی ، صرف هزینه وقت زیادی دارد و نوع حمل موجب اثرات نامطلوب زیست محیطی وبهداشتی در سطح شهر می شود بر این اساس شهرداری می تواند در بعضی از مناطق به صورت آزمایشی اقدام به جمع آوری زباله به روش مکانیزه نماید با توجه به این که روش اخیرتجربه جدیدی در بعضی از کلان شهرهای کشور می باشد نیاز به بررسی و ارزیابی در خصوص روش متداول و روش مکانیزه در زمان استفاده دارد . در آن تحقیق می توان با بررسی نکات مثبت و منفی هر دو روش از دیدگاههای مهندسی ،اقتصادی ،بهداشتی ، زیست محیطی ، مناسب را معرفی و روش بهینه سازی جهت آن را پیشنهاد نمود . روش نیسان و خاور در ابتدا بسیاری از مشکلات سیستم سنتی سابق را رفع نمود در سال های اخیر شهرداری های شهرهای بزرگ اقدام به استفاده از ماشینهای پرس به عنوان روش مکانیزه نمودهاند که زباله ها داخل چرخهای مخصوص ریخته شده و سپس به وسیله کامیون بارگیری و حمل می شود .
مقایسه تناژزباله در شهر ابهر و در مناطق مختلف آن در سالهای مختلف به دلیل عدم وجود آمار قابل استناد عملا امکان پذیر نمی باشد ولی آ
نچه مهم است آن است که میزان تولید زباله هر ساله با افزایش جمعیت رابطه مستقیم دارد از اینرو اجرای طرحهای جدید در مدیریت مواد زائد جامد شهری الزامی می باشد هر چند برآورد میزان تولید زباله شهر ابهر رابطه نزدیکی با میزان رشد جمعیت آن دارد لیکن چنانچه قبلا اشاره گردید تولید زباله تابعی از تغییرات و عوامل مختلفی است که بر میزان آن تاثیر می گذارد طبق محاسبات انجام شده تولید سرانه زباله بر مبنای سال 1384 ، 1000 گرم به دست آمده است و تولید روزانه زباله در شهر ابهر در سال 1384 در حد 75 تن بوده است .
جمع آوری
مرحله جمع آوری زباله نه تنها شامل جمع آوری بلکه حمل آنها نیز می باشد هر چند در شهرهای کوچک که جایگاههای دفع در فاصله نسبتا نزدیکی قرار دارند این مرحله مشکل چندان جدی محسوب نمی شود لیکن در شهر های بزرگ که فاصله محلهای جمع آوری تا جایگاههای دفع بیش از 15 کیلومتر می باشد حمل زباله سبب ایجاد مشکلات اقتصادی می گردد . در سیستم جمع آوری سه دیدگاه اصلی در کشورهای در حال توسعه به کار گرفته می شود .
1- سیستم موثر جمع آوری خانه به خانه
2- روش مناسب انبار موقت
3- استفاده از روشهای سنتی در حد رفع مشکلات
اصولا اکثر شهرداریها و سازمانهای مسئول (دولتی یا خصوصی )در طرحهای خدمات شهری ، جمع آوری و حمل زوائد شهری را در سه کار کرد جداگانه مورد ملاحظه قرار می دهند .
1- خاکروبی و جمع آوری زباله از منازل و معابر
2- جمع آوری توسط چهار چرخهای دستی و انتقال آنها به انبارهای موقت که ممکن است کانتینر، چهار دیواری و سطح معابر باشد .
3- حمل و انتقال مستقیم توسط وسائط نقلیه به جایگاههای دفع دائم
در کشورهای در حال توسعه طرحهای مدیریت مواد زائد مختلف بوده و از الگوی خاصی پیروی نمی نماید و جمع آوری زباله ها با حداکثر کارآیی صورت نمی گیرد در شهرهای کوچک اغلب 60 تا 80 درصد زباله ها اصلا جمع آوری نشده و در شهرهای بزرگ کارایی تا 90 درصد تولید است حمل و نقل زباله در کشورهای پیشرفته و بر اساس طرحهای علمی و عملی به طور عمده در دو شکل زیر صورت می پذیرد :
1- محل زباله از وسائط نقلیه کوچک (ویژه جمع آوری ) و انتقال آن به وسائط نقلیه بزرگتر
2- جابه جایی مستقیم از محل تولید یا انبارهای موقت به محلهای دائم
انواع روشهای دفن
تعیین روش دفن در جایگاه از تصمیم های مهم مدیریت مواد زائد در این مرحله است این انتخاب با در نظر گرفتن خصوصیات مکان دفن انجام می گیرد . سه روش اصلی برای دفن بهداشتی زباله عبارتند از :
1- روش سطحی :در این روش لایه های گوناگون زباله در سطح زمین ،پخش ، متراکم و پوشانده می شود معمولا زمانی از این روش استفاده می شود که امکان حفر زمین فراهم نباشد .
2- روش ترانشه ای یا گودالی :در این روش با توجه به مشخصات زمین و مواد زاید شهری ، گودال هایی با ابعاد مشخص حفر می شوند ولایه های زباله به ترتیب روی هم در داخل گودال پخش ، متراکم و پوشانده می شوندمعمولا زمانی از این روش استفاده می شود که سطح آبهای زیر زمینی به قدر کافی پایین بوده ، دسترسی به اعماق خاک امکان پذیر است .
3- روش شیبی : در این روش لایه های گوناگون زباله در سطوحی شیب دار نسبت به هم ،پخش ، متراکم و پوشانده می شوند از این روش غالبا ً در مناطق کوهستانی با شیب کم ، که مقدار کمی خاک برای پوشش زباله در دسترس است ،استفاده می شود .
ایستگاههای انتقال
عمدتا در طراحی های جدید سیستم جمع آوری و دفع زباله کاربرد ایستگاههای انتقال به عنوان یکی از منابع و عوامل کاهش هزینه ها به دلیل فاصله زیاد بین محلهای جمع آوری و دفع ، عدم استفاده از وسایل جمع آوری با ظرفیت زیاد و... مطرح می گردند در طراحی یک ایستگاه انتقال ، ظرفیت عملکردها وظرفیت ذخیره باید مورد نظر قرار گیرند طراحی ابزار و وسایل در یک ایستگاه انتقال بر اساس نوع عملکرد و وظایف سیستم مدیریت مواد زائد جامد تعیین می گردد فاکتورهای موثر در طراحی مکان یابی و اهداف ایستگاه انتقال به شرح زیر است :
* کاهش موانع و مزاحمتها
*نزدیکی به مراکز جمع آوری
* کنترل و نظارت دائمی بر مسائل بهداشتی و نظافت
* دسترسی به راههای ارتباطی مناسب
انتقال
عمده ترین مسائلی که در محل و انتقال مواد زائد جامد از ایستگاههای انتقال به جایگاههای دفع و یا مراکز بازیافت و تبدیل مواد ، مورد نظر تیم طراحی سیستم جدید قرار می گیرند شامل موارد زیر می باشند :
1- انتقال مواد زائد جامد با رعایت حداقل هزینه ها
2- رعایت بهداشت جامعه
3- تردد در مسیرهای مناسب
در هر یک از موارد فوق ملاحظات زیر مورد نظر قرار می گیرند :
* طرح و شرایط جاده های دسترسی
* روش انبار زباله
* روش جمع آوری
* تعداد دفعات جمع آوری
* ظرفیت وسایط نقلیه
* تعداد دفعات رفت و آمد توسط وسایط نقلیه
* تعداد دفعات سفر در هر نوبت و در جمع
* فاصله نقاط جمع آوری تا محل دفع و یا بازیافت
تعریف جمع آوری
اصطلاح جمع آوری نه تنها شامل جمع آوری و یا برداشتن مواد زائد جامد از منابع مختلف است بلکه شامل حمل این مواد به مکانهایی می شود که محتویات وسائل نقلیه جمع آوری باید در آن جا تخلیه شود تخلیه کامیونهای زباله کش نیز جزو جمع آوری محسوب می شود .
سیستم های جمع آوری
انواع سیستمهای جمع آوری
از چند جنبه می توان سیستم های جمع آوری را طبقه بندی کرد به طور کلی سیستم های جمع آوری براساس روش عمل به دو دسته تقسیم شده اند :
1- سیستم های با ظروف متحرک :
در این سیستم ها ظروف مورد استفاده برای ذخیره محلی مواد به نقطه دفع حمل شده و بعد از تخلیه مواد دوباره به جای اصلی و یا جای دیگر برگردانده می شود .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 44 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مهندسی، شامل کاربرد روشهای تجزیه و تحلیل اصول فیزیکی برای تبدیل موادخام و سایر منابع به فرمی که رضایت و احتیاجات آدمی را تامین کند، میباشد.
با پیشرفت علم و تکنولوژی و تعامل این دو با هم، تخصصها و گرایشهای مختلف مهندسی بوجود آمدهاند. در این ارتباط مهندسی صنایع رشته نسبتاً جدید است که ضمن برخورداری از مفهوم کلی مهندسی، حوزههای کاری فراتری را در مقایسه با سایر رشتهها مورد توجه قرار میدهد. نوشته حاضر سعی دارد مطالبی را جهت آشنایی با مهندسی صنایع در قالب سر فصلهای ذیل ارائه نماید.
مهندسی صنایع چیست؟
تاریخچه مهندسی صنایع.
اهمیت مهندسی صنایع.
اصول فکری و دیدگاهها در مهندسی صنایع.
زمینههای فعالیت مهندسی صنایع.
* مهندسی صنایع چیست؟
مهندسی صنایع عبارت از کاربرد اصول و تکنیکهایی به منظور بهبود، طراحی و نصب سیستمهایی شامل انسان، مواد، اطلاعات، انرژی و تجهیزات برای فراهم آوردن امکان تولید کالاها و ارائه خدمات بشکل کارا و مطلوب میباشد.
برای بررسی، ارزیابی و کاربرد این سیستمها، دانش و مهارتهای علوم ریاضی، علوم فیزیکی و علوم اجتماعی به همراه فنون و تکنیکهای طراحی مهندسی مورد نیاز است. فعالیتهای مهندسی صنایع همانند پلی است که ارتباط بین اهداف مدیریت و عملکرد عملیاتی سازمان را ایجاد مینماید.
مهندسان صنایع بیشتر درگیر افزایش بهرهوری در مدیریت منابع انسانی، روشها و تکنولوژی هستند و حال آنکه سایر رشتههای مهندسی بیشتر درگیر ماهیت فنی فرایندها و فراوردهها میباشند. در واقع مهندسی صنایع تنها رشته مهندسی است که عامل انسان یکی از مولفههای اصلی سیستمهای مورد مطالعه آن را تشکیل میدهد. در نتیجه مهندسان صنایع در تیمهای میان رشتهای برای امور برنامهریزی، نصب و کنترل و بهبود فعالیتهای موسسات به خدمت گرفته میشوند. این فعالیتها ممکن است فعالیتهای تولید، نوآوری در محصولات، ارائه خدمات، حمل و نقل و جریان اطلاعات سازمانی را شامل شود. با توجه به مطالب فوق، مهندسان صنایع بستر لازم برای تعامل تخصصهای مختلف و کار گروهی را به بهترین وجه ایجاد نموده و در نتیجه امور طرح، برنامهریزی، اجرا و نظارت بر عملکرد نظامهای تولیدی خدماتی بشکل منسجمتر انجام میشود و در نهایت انسجام امور به بهبود مستمر در جهت سهولت کارها، راحتی کارکنان، کاهش هزینهها، ارتقا کیفیت و جلب رضایت مشتریان منجر میشود.
* تاریخچه مهندسی صنایع
اولین جرقههای پیدایش مهندسی صنایع بعنوان یک تخصص با آغاز انقلاب صنعتی در ابتدای قرن 19 زده شد. انقلاب صنعتی که با ظهور اختراعات جدید خصوصاً در صنعت نساجی و اختراع ماشینبخار آغاز شد، باعث بکارگیری نیروی انسانی بیشتر و افول صنایع کوچک دستی شد. با گسترش کارخانجات، نیاز به مدیریت و تفکر مدیریتی بیش از پیش احساس شد. افراد بسیاری در جهت ارتقا کیفیت محصولات تلاش کردند. آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد پیشنهاد تقسیم کار را داد. وی بیان کرد که میتوان با تقسیم کار در کارخانه پیچسازی نتیجه کار را به مقدار زیادی بهبود بخشید. بهموازات اختراعات و نوآوری در فرایندها، روشهای حسابداری و هزینهیابی گسترش یافتند. روشهای تحلیل علمی، آزمایشات و اثباتهای علمی در طراحی و ساخت ابزارآلات و ماشینها بکار گرفته شد و در نتیجه، اثرگذاری این تحولات در تفکر سازمانی مدیریت موجب شد مدیریت علمی به عنوان یک نگرش و روش حرفهای مطرح شود. اولین تلاش برای علمی شدن مدیریت از آمریکا شروع شد. در سال 1881 فردریک تیلور پدر مدیریت علمی، اندیشههای خود را توسعه داد. فرانک گیلبرت و همسرش لیلیان در جهت مطالعه کار با بررسی حرکات توانستند ابزار جدیدی را ابداع کنند. همچنین آنان به مسائل روانشناسی و انگیزههای انسانی توجه نمودند. عملکرد پرداخت پاداش و نتایج قابل قبول آن توسط امرسان ایجاد و توسعه یافت. مجموعه فعالیتهای تیلور و هم عصرانش برای فرموله کردن اصول اساسی به عنوان روشهای علمی مدیریت متمرکز شده بود که این فعالیتها بهزودی تحت عنوان مدیریت علمی شناخته شد.
کار این افراد توسط انجمن مهندسین مکانیک آمریکا ارج نهاده شد و عرصه برای فعالیت تیلور و همفکرانش توسط این انجمن ایجاد شد. در سال 1912 انجمنی برای ارتقا و رشد مدیریت بنا نهاده شد که در سال 1915 انجمن تیلور نام گرفت. این انجمن از سال 1934 با عنوان انجمن مهندسی صنایع فعالیت خود را ادامه داد. در این دوران مدیران علمی دارای تحصیلات مهندسی بودند و بسیاری خود را مهندس صنایع قلمداد میکردند و گروهی نیز در حیطه مدیریت به عنوان مشاوران مدیریت مطرح بودند. بتدریج مواد درسی و مدرک مهندسی صنایع و برنامههای مربوطه مورد توجه قرار گرفت و در نهایت دانشکدههای مهندسی صنایع ایجاد و توسعه یافتند.
* اهمیت مهندسی صنایع
مرور توانمندیها و خدمات مهندسی صنایع نقش و اهمیت مهندسی صنایع را بوضوح بیان میکند. امروزه حیات اقتصادی سازمانها و موسسات تولیدی و خدمات در بازار رقابتی شدید جهانی به استفاده بهینه از منابع در دسترس وابسته است. عموماً منابع در دسترس شامل مواد، منابع انسانی، ماشینآلات (شامل تجهیزات، لوازم جانبی، امکانات مورد نیاز شامل فضا و انرژی و ...)، منابع اطلاعاتی و منابع مالی طبقهبندی میشوند. ایجاد و نگهداری منابع یاد شده هزینههایی را برای سازمان بهدنبال دارد. هزینه تمام شده واحد محصول هر موسسه متأثر از نحوه به کارگیری این منابع است. هر شرکت تولیدی یا خدماتی که بتواند هزینههای خود را به حداقل ممکن برساند و به بیانی دیگر توانایی استفاده بهینه از منابع را در تمام ارکان سازمانی خود ایجاد نماید یا حاشیه سود بیشتری به دست خواهد آورد و یا قادر خواهد بود که قیمتهای فروش خود را با حفظ حاشیه سود قبلی، کاهش دهد. این بدان معنی است که قدرت رقابتی موسسه مذکور در بازار افزایش مییابد. با توجه به تحولات اقتصاد جهانی قدرت رقابتی شرط اساسی موفقیت در کسب و کار نوین محسوب میشود. در کنار این مسائل، توجه به نوآوریها و ارتقا کیفی محصولات و خدمات که از طریق تلاش برای یافتن طرحهای بهبود یافته و همچنین تحول در فرآیند کسب و کار نیز بقا و رشد موسسات را در پی خواهد داشت. با توجه به مراتب فوق اگر ضرورتها و نیازمندیهای رسیدن به امور مذکور را با تکنیکهای مهندسی صنایع تطبیق دهیم مشاهده میشود که مهندسی صنایع ابزار لازم برای حصول اهداف سازمانی را بطور فراگیر و سیستماتیک فراهم میآورد و این نشانگر نقش و اهمیت بالای مهندسی صنایع بعنوان موتور محرک حرکت سازمانهای امروزی است.
* اصول فکری و دیدگاهها در مهندسی صنایع
اساس مهندسی در هر گرایشی طراحی مبنی بر اندازهگیری، محاسبه و تحلیل با استفاده از علوم ریاضی و تجربی شکل میگیرد. در نتیجه حرفه مهندسی کاملاً دید فنی و ماشینی دارد که موجب محدودیت دیدگاه در ابعاد خاص شده و برخی موضوعات مانند یافتن بهترین روشهای مدیریتی و ارتباطات انسانی در دیدگاه محض مهندسی نادیده گرفته میشود. مهندسی صنایع با در برداشتن نگرش سیستماتیک و فراگیر ارتباط تخصصهای مختلف و نهاد مدیریت سازمان را ایجاد نموده و امور برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و نظارت بر امور اجرایی با هماهنگی بیشتری دنبال میگردد. این نگرش استمرار همان سیر تفکر تیلور و هم عصران وی میباشد که با تلاش تک تک آنان مجموعه اصول و نگرشهای مدیریت علمی موجودیت یافت. مدیریت علمی همان نگرش سنتی مهندسی صنایع است. با پیشرفت مدیریت علمی، مهندسی صنایع با تفکری بر مبنای علوم ریاضی، فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی در عرصه صنعت و خدمات ظهور کرد که به معنی ایجاد یک تفکر فراگیر و سیستماتیک بود. نگاه مهندسی صنایع به مسائل از زوایا و دیدگاههای مختلف همانند توجه به خروجی و محصول سیستم، توجه به مشتری ویا نگرش به بهرهوری سازمان قابل طرح و پیگیری میباشد که بر مبنای اصول فکری تقریباً یکسانی دنبال میگردد. اکنون باید دید که اصول فکری مهندسی صنایع بر چه عواملی استوار است. در این راستا بطور خلاصه اصول فکری مهندسی صنایع ذیلاً ارائه شده است.
1- خلاقیت
فعالیت اصلی هر مهندس صنایع ارائه طرح برای بهبود سیستمهای جاری و یا ارائه طرح جدید میباشد که به همین منظور قویاً نیاز به خلاقیت و نوعآوری جهت ارائه طرحهای نو و بدیع میباشد. در واقع با توجه به گستردگی مسائل، مهندسی صنایع همانند اقیانوسی از فنون و علوم مختلف به عمق نیم متر با برخورداری از زمینه خلاقیت و ابتکار به مهندسین صنایع این امکان را میدهد که در جهت حرفه کاربردی مورد نظر به تعمیق دانش خود پرداخته و فرصتی فراهم میشود تا ایدههای جدید و خلاق در زمینههای مربوطه مطرح گردد.
2- تفکر فراگیر
نگرش سیستماتیک و فراگیر برجستهترین خصوصیت مهندسی صنایع است و اطلاق مهندسی صنایع و سیستمها به این رشته بی ارتباط با این نگرش نیست. نگرش فراگیر موجب میشود مسائل از کل به جز و تعامل اجزا با هم مورد بررسی دقیق قرار گرفته و مدل کاملی از سیستمهای مورد نظر تهیه و مسائل مورد نظر آن به بهترین شکل طرح و بررسی میگردد.
3- رهبری گروه
هر سیستمی که طرح میشود اگر بدرستی اجرا نشود منتج به نتیجه نخواهد شد بلکه حسن اجرا سیستم طراحی شده یک ضرورت مهم تلقی میشود. لذا آشنایی با کلیت سیستم مورد نظر و نقش اجزا در کارکرد صحیح آن این امکان را فراهم میآورد که هدایت و رهبری گروه کاری مجری سیستم با انگیزه بیشتری دنبال گردد و در واقع علاوه بر طراحی سیستم مورد نظر، مهندسی صنایع سیستمهای پیادهسازی و اجرا را نیز پیریزی نموده و نقش رهبری گروههای کاری را موثرتر دنبال مینماید.
4- مدیریت زمان
انجام کار بدون توجه به ظرف زمانی و تحویل به موقع خروجی مورد نظر سیستم، ارزش زیادی نمیتواند داشته باشد. امروزه اهمیت زمان و فرصتهای آن با توجه به عرصه تنگاتنگ رقابت اقتصادی برای همگان واضح و بدیهی است. در این خصوص مهندسی صنایع با درک موضوع تکنیکهایی را بکار میگیرد که عامل زمان اجرای اجزای کاری را در تمامی فرایندها مورد توجه و مدیریت قرار میدهد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 10صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده
خشونت به شکلهای مختلف آن یک معضل اجتماعی رو به رشد است که امروزه مهمترین عامل مرگ و میر نابهنگام و عامل عمده اضطراب را در بین اقشار آسیب پذیر یعنی زنان ، کودکان و سالمندان به شمار می آید .
برخی عوامل خشونت علیه زنان سطح سواد ، عوامل اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی می باشد که در اینجا محقق درصدد برآمد که ببیند آیا بین میزان خشونت مردان علیه زنان در بین خانواده هایی که زن و مرد تحصیلات یکسانی دارند و آنهایی که تفاوت تحصیلی دارند تفاوت معنی داری وجود دارد و آیا بین میزان خشونت مردان علیه زنان در بین خانواده هایی که مردان درآمد بالایی دارند در مقایسه با مردانی که در آمد پایینی دارند تفاوت معنی داری وجود دارد .
در این پژوهش تعداد نمونه های آن 60 نفر از زنان متاهل شهر تهران بوده است پرسشنامه مورد استفاده ، پرسشنامه محقق ساخته است و اعتبار و روایی آن سنجیده شده است و از آزمون t استودنت استفاده شده است که در مورد فرضیه اول 322/0- و فرضیه دوم + استودنت آن 674/1- بررسی شد و هر دو فرضیه این مطالعه نشان داد که عوامل مهم دیگری در خشونت مردان علیه زنان وجود دارد که لازم است به آنها توجه شود .
فصل اول
مقدمه
خشونت به شکلهای مختلف آن یک معضل اجتماعی روبه رشد است. محققان اعتقاد دارند بر خلاف پرخاشگری در جانوران که جنبه غریزی دارد و بیشتر در خدمت بقای نوع است خشونت در انسان مبنای یادگیری دارد و وجود آن را به اساس منافعی که برای بقای نوع بشر دارد نمی توان توصیه کرد.
اکثر افراد رفتار خشونت آمیز را نسبت به اعضاء خانواده خود مرتکب می شوند. گروههایی که در درون خانواده ها بیشتر در معرض خشونت قرار دارند، زنان، کودکان و سالمندان هستند (فروغان، 1380)
یکی از مهمترین ویژگیهای خشونت خانوادگی که بررسی در مورد آن را ضروری ساخته و آن را در خشونت های اجتماعی مجزا می کند این واقعیت است که روابط خشونت میان افرادی صورت می گیرد که نسبت به یکدیگر علاقه و محبت داشته و یکدیگر را دوست دارند. تأثیر خشونت در خانواده به روی اعضاء ضعیف نه فقط باعث محرومیت آنان از حقوق انسانی خود می شود، بلکه به روابط اجتماعی افراد در جامعه تأثیر گذاشته و باعث ظهور رفتارهای اجتماعی نابهنجار در جامعه می گردد (اعزازی، 1380)
تحقیقات مختلف نشان داده است که عوامل متعددی می تواند در بروز پدیده خشونت علیه زنان مؤثر باشد، برخی از عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی مرتبط با خشونت شوهران علیه زنان در خانواده مؤثر است.
متأسفانه تا کنون به مقوله کنترل خشونت در خانواده توجه جدی نشده و پاسخهای اجتماعی به جای آنکه معطوف به سیاست گذاری های درازمدت به روشهای عملی و هماهنگ با اهداف ارتقای سلامت و پیشگیری باشد بیشتر جنبه واکنش دارد. حال آنکه هدف واقعی باید کاهش تعداد قربانیان و عاملان خشونت باشد. این کار نیازمند مشارکت دولتها، جوامع محلی، دستگاههای قضایی و همچنین مشارکت محققان و پژوهشگران و ... باشد. از این رو پژوهش حاضر شاید گامی هر چند کوچک در مسیر دستیابی به هدف فوق باشد.
بیان مسئله
خانواده دارای کارکردهای متفاوتی است از جمله آن کارکرد عاطفی خانواده است که از نیازهاشان به جمعیت و وابستگی های عاطفی ناشی می شود. بدون وجود محبت واحساس پیوستگی ممکن است خانواده دچار مشکلات عاطفی و روانی گردد (محسنی، 1368).
هر خانواده را باید خشت بنای جامعه و قانون اصلی حفظ سنت و رسوم و شالوده مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی و روابط خویشاوندی و کانون صمیمانه ترین روابط میان افراد و پرورش فکر و اندیشه و اخلاق و تعالی روح انسانی به حساب آورد (سیف، 1368)
زمانی که بیماریهای عفونی عامل عمده ناخوشی و مرگ و میر در جوامعع بشری به شمار می آمدند، ولی اکنون مدتهاست که عفونت جای خود را به خشونت سپرده است.
خشونت به شکلهای مختلف آن یک معضل اجتماعی رو به رشد است که امروزه مهمترین عامل مرگ و میر نابهنگام و عامل عمده اضطراب را در بین اقشار آسیب پذیر یعنی کودکان، زنان و سالمندان به شمار می آید (رفیعی فر، 1380).
مسأله¬ای که در پژوهش حاضر به آن پرداخته می شود بررسی رابطه عواملی چون سطح سواد - تفاوت سطح تحصیلات – و میزان درآمد خانواده می باشد.
ضرورت تحقیق
خانواده اولین مدرسه¬ای است که انسان در آن آموزش می بیند و با اصول زندگی اجتماعی و روش تفاهم با دیگران آشنا می گردد. اما باید توجه داشت که خانواده زمانی می تواند کارکردهای خود را به درستی انجام دهد و مأمن عاطفی افراد قرار گیرد که دچار نابسامانی، اختلال و آشفتگی نباشد (فنی، 1378).
زن یکی از اعضای مهم خانواده است و مسئولیت ها و نقشهای زیادی بر عهده دارد و باید محیط خانه طوری باشد که زن بتواند نقش خود را به خوبی ایفا کند و فرزندانش را خوب تربیت کند.
تحقیق در موزه خانواده از این نظر دارای اهمیت است که در جوامع معاصر خانواده دستخوش تغییرات ناهماهنگی قرار گرفته و به تدریج شکل و هیئت قدیمی خود را از دست می دهد و به گونه جدیدی می یابد در نتیجه در کارکردهای خانواده تغییراتی ناهماهنگ با تغییرات ساختی آن پدید آمده است. روابط درون خانواده تحت تأثیر شرایط اجتماعی قرار گرفته و در آن دگرگونیهایی پدید آمده است. از این لحاظ ممکن است در معرض آسیب پذیری قرار گیرد و دچار از هم پاشیدگی شود (وثوقی، 1380).
در اغلب ازدواج ها، اختلافات احساسی تا حد مشخصی جریان دارد. اما اختلافات به طرزی محترمانه حل و فصل می گردد. اما در روابط بیمارگونه این اختلافات به شکل ضرب و شتم و با توهین و تحقیر و سرزنش فیصله می یابند و در بیشتر مواقع در طول زمان اینگونه خشونت ها دائمی می شوند و دیگر زنان تحملشان را از دست می دهند و به دادگاهها مراجعه می کنندو این ضرروت موجب می شود که تحقیقاتی در این زمینه به عمل آید و در دادگاهها زیاد از این موارد وجود دارد.
عنوان پژوهش
بررسی عوامل مرتبط با خشونت مردان علیه زنان
هدف از اجرای تحقیق
هدف کلی
تعیین ارتباط با عوامل اقتصادی، تحصیلات با خشونت شوهران علیه زنان
اهداف جزیی
تعیین رابطه میزان تحصیلات زوجین با خشونت (مردان) علیه زنان
فرضیات تحقیق (سوالات تحقیق)
1. بین میزان خشونت مردان علیه زنان در بین خانواده هایی که زن و مرد تحصیلات یکسانی دارند و آنهایی که تفاوت تحصیلی دارند تفاوت معنی داری وجود دارد.
2. بین میزان خشونت مردان علیه زنان در بین خانواده هایی که مردان درآمد بالایی دارند در مقایسه با مردانی که درآمد پایینی دارند تفاوت معنی داری وجود دارد.
تعریف عملیاتی خشونت – به معنای وسیع کلمه به هر نوع سوء استفاده از قدرت با اعمال فشار اطلاق می شود.
خشونت را می توان عمل آسیب رساندن دانست که فرد برای پیشبرد مقاصد خویش انجام می دهد و صرفاً جنبه فیزیکی (بدنی) ندارد. بلکه ممکن است ابعاد روانی (فحاشی، تحقیر، منزوی کردن، داد و فریاد زدن) جنس (آزار و مزاحمت جنسی، تجاوز) و اقتصادی (شکستن وسایل خانه و ... ) هم به خود بگیرد.
فصل دوم
مقدمه
خشونت به عنوان یک آسیب اجتماعی در جامعه انسانی از زمانی که هابیل به دست قابیل کشته شد آغاز گشته و در طی اعصار و قرون مختلف به اشکال گوناگون ادامه داشته است. بنابراین قدرت عامل اساسی در بروز خشونت بوده است البته قدرت از منابع مختلفی ناشی می شود و می توان آن را به طرق مختلف اعمال کرد، قانونی، غیرقانونی، آرام یا با خشونت، بهر صورت در اکثر فرهنگها و جوامع انواع گوناگون خشونت مشاهده می شود.
پدیده دردناک خشونت علیه زنان که در ابعاد گوناگون جسمانی، روانی، جنسی در سراسر جهان سلامت جسم و روان زنان را به خطر می اندازد و حقوق انسانی آنان را مورد تجاوز قرار می دهد. در گسترده ترین نوع خود در قالب خشونت خانگی یا خانوادگی بروز و ظهور دارد. حداقل یک نفر از هر پنج نفر جمعیت مؤنث دنیا در طول زندگیشان توسط یک یا گروهی از مردان مورد خشونت جسمی یا جنسی قرار می گیرند (رفیعی فر، 1380).
خشونت علیه زنان، خشونت علیه خانواده و خشونت علیه کلیت جامعه است. خشونت علیه زنان معمولاً با خشونت علیه کودکان همراه است و چنانچه زن و کودک در معرض آن قرار گیرند سلامت جامعه به کلی تهدید می شود.(پوررضا، 1381).
چهارچوب نظری
در صورت وجود دیدگاههای نظری نه تنها اعداد و ارقام پراکنده بهتر مورد تفسیر و بررسی قرار می گیرند، بلکه در نهایت عوامل و شرایطی را که خشونت در آن بروز می کند، تعیین می کند.
نظریه های مربوط به پرخاشگری و خشونت در حیطه علوم متفاوتی قرار می گیرند و محققان برای پرخاشگری چهارچوب نظری ارائه داده¬اند.
از دیدگاه فروید، پرخاشگری به منزله غریزه در نظر گرفته می شود. و افراد به این سبب به پرخاشگری و خشونت دست می زنند که انسان «طبیعتاً» پرخاشگر است. رفتارشناسان (ethologists) نیز ادعا می کنند که پرخاشگری، چه در میان جانوران و چه در میان انسان ها، نتیجه تمایلات غریزی به انجام دادن رفتار پرخاشگرانه است.
در مقابل نظریه غریزی بودن پرخاشگری، روان شناسان دیگر بر این باورند که پرخاشگری حاصل رانش یا انگیزه فراگرفته یا کسب شده برای صدمه زدن به دیگری است. مهم ترین پایه و اساس این نظریه، سابق بودن پرخاشگری بر اساس نظر دلارد، داب، سیر و ... با فرضیه ناکامی پرخاشگری (hypothesis – frustration Ayyression ) است. (اعزازی، 1380)¬
نظریه یادگیری اجتماعی:
با آن که نظریه یادگیری اجتماعی از روان شناسی سرچشمه می گیرد، در علوم اجتماعی بیشتر مطرح شده است. این نظریه مرهون تحقیقات «آلبرت باندورا» است. و بر نقش های برجسته فرآیندهای نمادی و خودگردانی (خود تنظیمی) تأکید می کند و طی آن گفته می شود توانمندی خارق العاده¬ای برای استفاده از نمادها به او یاری می دهد تا رویدادها را باز نماید، تجربه آگاه خود را تحلیل کند و با دیگران در هر فاصله زمانی و مکانی ارتباط برقرار کرده و به طرح، خلق، تصور و پرداختن به اعمال دوراندیشانه اقدام ورزد. (باندورا، 1372).
از دیدگاه نظریه یادگیر اجتماعی، پدیده های یادگیری عمدتاً ناشی از تجاربی هستند که بر پایه یادگیری نیابتی و از طریق مشاهده رفتار فرد دیگر و پیامدهای آن، شکل میگیرند. توانایی آدمی برای یادگیری از طریق مشاهده او را قادر می سازد تا الگوهای کلی رفتار را کسب کند و بدون توسل به آزمایش و خطای ملامت بار، به رفتار خودش شکل دهد. کوتاه سازی فرایند یادگیری از طریق یادگیری مشاهده¬ای، هم برای رشد و هم برای بقاء حیات ضروری است. بر اساس این نظریه، تأثیرات مدل سازی اساساً از طریق کارکرد و نقش اطلاعاتی آن موجب یادگیری می شود.
«اشتراوس و همکاران (1980)» مراحل زیر را دریادگیری خشونت از طریق خانواده مشخص کرده-اند. اولین مرحله، مرحله¬ایاست که درآن فرد فرا می گیرد افرادی که یکدیگر را دوست دارند نیز نسبت به هم رفتار خشونت آمیزانجام می دهند.
سپس نبود منع اخلاقی در مورد خشونت در برابر افراد خانواده را فرا می گیرد و در نهایت، نتیجه این خواهد شد که می آموزد خشونت خانوادگی، در صورتی که نتوان از راههای دیگر مشکلی را حل کرد مجاز است. خانواده مکانی مقدر (predestinate) و زمین تمرین (training ground) برای مشاهده و تجربه آموزی رفتار توأم با خشونت است. (اعزازی، شهلا، 1380).
از نظر «باندورا» رفتار در نتیجه کنش متقابل بین شناخت و عوامل محیطی به وجود می آید. یعنی مفهومی که تأثیر متقابل نامیده می شود. شخص می تواند با کمک فرآیند الگوسازی و به عبارت دیگر با مشاهده دیگران، چه به طور تصادفی و چه آگاهانه یاد بگیرد. انتخاب مدل به وسیله شخص، تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله سن، جنس، موقعیت و جنبه های مشترک صورت میگیرد. اگر مدل برگزیده شده مطابق با ارزشها و هنجارهای سالم باشد فرد توانایی تطابق با زندگی روزمره طبیعی و موقعیت های تهدید آمیز را پیدا می کند. (ساعتچی، 1377).
پذیرش این تبیین که چگونه جامعه پذیری در خشونت خانوادگی نقش دارد متکی به نظریه یادگیری اجتماعی است. در مرکز این نظریه فرآیند « مدل سازی » قرار دارد که در آن شخص رفتار معرفتی و اجتماعی دیگران را به وسیله مشاهده و تقلید یاد می¬گیرد. علاوه براین در یادگیری مشاهده¬گر به وسیله مشاهده، پاداش و تنبیه تقویت می¬شود. این نظریه بر یادگیری ویژگی¬های رفتار خشونت گرایانه تأکید می¬کند. خشونت (مانند کتک زدن پدر به مادر) و تقویت آن درون یک متن اجتماعی به بچه¬ها آـموزش می¬دهد که چگونه خشونت¬گر باشند.
تجربه خشونت یا مشاهده خشونت بین والدین در دوران کودکی ربط داده¬اند. متغیرهای متعدد و تعامل بین این متغیرها ارتباط بین خشونت والدین و خشونت بچه¬ها را تحت تأثیر قرار می¬دهد.
1- نوع تجربه بچه¬ها (آزار مستقیم یا مشاهده خشونت بین والدین)
2- نوع درگیری در خشونت بزرگسالان (قربانی شدن یا مرتکب شدن)
3- جنس والدین بزرگسال (مرد یا زن)
* بنابراین نظریه یادگیری اجتماعی بر آن است که افراد وقتی در خانواده¬های خشن رشد می-کنند، خشونت را یاد می¬گیرند ولی لازم به یادآوری است که همه این افراد، در بزرگسالی رفتار خشونت¬آمیز از خود نشان نمی¬دهند، اما وجود تاریخچه خشونت در خانواده خطر وقوع آن را در بزرگسالی افزایش می¬دهد. (شهنی ییلاق، 1376)
نابرابری ساختاری:
ریشه¬های خشونت نسبت به زنان در محیط خانواده را باید در ساختار خود خانواده که از ساختار کل جامعه بازتاب یافته و مورد تأیید قرار می¬گیرد، جستجو کرد. به عقیده «دابش¬ها» خشونت علیه زنان از وضعیت فرودستی که آنها در رابطه با مردان دارند ناشی می¬شود و قدرت افتراقی به ویژه در روابط شخصی نظام خانوادگی پدرسالارانه حفظ و تقویت شده است. (معظمی،شهلا) آنها دو طرح اساسی برای اساس پدرسالاری مشخص می¬کنند.
نخست روشی که در آن روابط اجتماعی روزمره وضعیت تسلط و کنترل مردان را تقویت می¬کند.
دوم تقدیس نظام اجتماعی از خشونتی که بین مردان و زنان ممکن است رخ دهد.
(Dabash and Dabash. 1979)
«دابش¬ها» معتقدند که تغییرات قانونی و اجتماعی در پایگاه اجتماعی زنان، ازدواج وضرب و شتم زنان رخ داده، به طوری که پدرسالاری در یک مفهوم مطلق نمی¬تواند موجود باشد. با این وجود، آنها معتقدند که این تغییرات نه به طور معنی¬داری ایده¬آل¬های پدرسالاری را تحت تأثیر قرار داده و نه ماهیت پدرسالارانه خانواده را اصلاح نموده است. بنابراین از نظر آنها حمایت¬کنندگان خشونت علیه زنان و دیگر اشکال خشونت درون خانواده، نابرابری پایگاه، قدرت و اقتدار هستند. یکی دیگر از محققین خاطرنشان می¬سازد، «ضرب و شتم زن» صرفاً یک ناهنجاری شخصی نیست بلکه ریشه¬های آن در ساختار کل جامعه و خانواده و در هنجارهای فرهنگی و سازمانی مبتنی بر تبعیض جنسی در اجتماع نهفته است.
در حقیقت تصوری که در ذهن مردان است مبتنی بر فرض برتری و تسلط در رابطه¬ای است که به طور سنتی براساس نابرابری است و در صورت تهدید این سلطه از سوی هر عامل ممکن حتی جدایی زن از مرد به عنوان یک موجود انسانی، در صورت لزوم باید با توسل به خشونت این برتری مورد تأیید قرار بگیرد. به اعتقاد طرفداران این نظریه آزار و اذیت زنان نه یک مشکل شخصی و یا خانوادگی بلکه بازتاب ساختارهای وسیع نابرابری جنسی و اقتصادی در کل جامعه است. به عقیده آنان اعمال خشونت مردان علیه زنان تأیید نوع خاصی از نظم اجتماعی و ناشی از این باور اجتماعی، فرهنگی است که زنان، کم¬اهمیت¬تر و کم¬ارزش¬تر از مردان بوده و به همین جهت شایسته احترام برابر نیستند.
این دیدگاه به مردان اجازه می¬دهد قدرت و امتیاز بیشتری نسبت به زنان در سلسله مراتب اجتماعی احراز کنند. در شکل افراطی آن به مردان حق تسلط و کنترل بر زنان و بچه¬ها را اعطاء می¬کند. طرفداران برابری زن و مرد معتقدند خشونت علیه زنان در واقع رفتارهای شاخص و هماهنگ با نگرش عمومی جامعه و مورد اغماض مردم است. این محققین تأکید می¬نمایند که عوامل اقتصادی- اجتماعی و سیاسی به صورت به هم پیوسته، ساختاری را پدید می¬آورد که در آن وضعیت اقتصادی سطح پایین زنان، با مسأله آسیب¬پذیری آنان در محیط خانه در ارتباط است. وضعیت اخیر با ناتوانی زنان در رابطه با کل نظام و مردان به طور اعم مربوط بوده و به پذیرش بدرفتاری در خانه از سوی جامعه می¬انجامد. این پذیرش در نحوه نگرش جامعه به مردان اجازه می¬دهد که همسر خود را به عنوان خدمتکار تلقی کنند و بر خصوصی بودن مسائل خانواده و استقلال آن تأکید کنند. به اعتقاد یکی از محققین برای شناخت ماهیت خشونت¬های خانوادگی نیز به واسطه نقش¬ها، اختیارات و محدودیت¬های خانواده و از طریق نهادهای دیگر در عملکرد عادیشان، شروع و مجاز شمرده می-شود.
مطالعات به عمل آمده در کشورهای در حال توسعه، تحلیل مسأله بدرفتاری با زنان را به مثابه یک پدیده ساختاری مورد تأیید قرار داده است. مثلاً در کشور پاکستان تصور عموم بر آن است که کلیه دعاوی حقوقی ناشی از «زن» و «زر» و «زمین» است. این امر بیانگر آن است که زن در پاکستان همانند پول و زمین به عنوان قسمتی از دارایی شخصی انگاشته می¬شود.
درست به همانگونه که محافظت از پول و نگهداری از زمین سمبل¬های مقام و موقعیت شخصی یا خانوادگی هستند تسلط (کنترل) بر زن نیز به عنوان موضوع افتخار و موقعیت اجتماعی انگاشته می-شود. این امور مشخصات یک جامعه محافظه¬کار، فئودالی و مردسالاری می¬باشد. (معظمی، 1380)
«اشتروس» برخی از معیارهای فرهنگی را برمی¬شمرد که نه تنها خشونت مردان علیه زنان را مجاز می¬دانند بلکه آن را تأیید نیز می¬کنند.
1) اقتدار بیشتر مردان در فرهنگ.
2) پرخاشگری مردانه و این عقیده که پرخاشگری به طور مثبت به مردانگی مربوط است و پرخاشگری نه تنها یک ابزار قابل پذیرش برای یک مرد است بلکه همچنین روشی برای اثبات هویت مردانه است.
3) نقش مادری و زن بودن به عنوان پایگاه عرضه شدن برای زنان.
4) سلطه مردان و جهت¬گیری نظام کیفری که حمایت قانونی ناچیزی برای زنان کتک خورده فراهم می¬کند. (Barnet and Others 1997)
نظریه خرده فرهنگ خشونت:
این نظریه معتقد است که در میان مجموعه¬ای از ارزشها، جهت¬گیری¬های متفاوتی نسبت به خشونت وجود دارد که در تفاوتهای فرهنگی، ارزشها، اعتقادات و هنجارهای مربوط به وضعیت مناسب برای رفتار خشونت¬گرایانه منعکس می¬شود. در بعضی از وضعیت¬ها یک پاسخ خشونت¬آمیز یک پاسخ خرده فرهنگی است که در آن خرده فرهنگ یک پاسخ هنجارمند است.
(Vanhasselt and Others 1987:66)
در هر جامعه، خرده فرهنگ¬های گوناگونی وجود دارد که در آنها، رفتار خشونت¬آمیز به صورت هنجارهای دستوری دیده می¬شود. در این خرده فرهنگ¬ها، افراد از بدو تولد با خشونت فیزیکی آشنا می¬شوند و وقتی که پسر بچه¬ها در حین بازی به خشونت متوسل می¬شوند مورد تشویق قرار می-گیرند و حتی چنین رفتاری از آنها درخواست می¬گردد.
در چنین خرده فرهنگی، خشونت نوعی کنش متقابل میان افراد به شمار می¬آید و الگویی است که اغلب برای حل مشکل از آن استفاده می¬شود. علاوه بر این محرک¬هایی که باعث بروز رفتار خشونت¬آمیز می¬شوند، برای افراد آشنا هستند و از نسلی به نسل دیگر منتقل می¬شوند. باوکر بر این باور است که خرده فرهنگ¬ها، به موازات فرهنگ حاکم وجود دارند و امکان دارد حتی جهت¬گیری آنها مخالف هنجارهای عمومی جامعه باشد.
خشونت خانوادگی بیشتر زمانی رخ می¬دهد که مردان، اکثر اوقات خود را به فعالیت¬های کاری، اوقات فراغت، باشگاههای ورزشی و ... در گروههایی بگذرانند که در آن، خشونت مرد و خشونت علیه زنان و کودکان، تشویق یا دست کم تحمل می¬شود. (اعزازی، 1380)
نظریه فمینیستی:
صاحبنظران این نظریه معتقدند که خشونت در درون خانواده اکثر اوقات از جانب مردان نسبت به زنان و کودکان صورت می¬گیرد. صاحبنظران این دیدگاه معتقدند که دلیل اصلی خشونت، وجود ساختارهای اقتداری پدرسالارانه در جامعه است. این ساختار اقتداری در سلسله مراتب سازمانی نهادهای اجتماعی و روابط اجتماعی قابل مشاهده است. به علاوه جهان¬بینی (ایدئولوژی)هایی در جامعه تبلیغ می¬شود که بر مشروعیت این نابرابری تأکید دارد.
نهاد خانواده، در حکم نهاد مرکزی پدرسالاری، براساس نابرابری¬های اجتماعی و استثمار زنان و کودکان بنا نهاده شده است و ایدئولوگهای جامعه، می¬کوشند آن را حفظ کنند.
آنچه که محققان دیدگاه فمینیستی در خشونت نسبت به زنان و کودکان مشاهده می¬کنند، رفتار یک مرد نسبت به یک زن نیست، بلکه از دید آنها، خشونت مردان انعکاس و آشکارسازی نظامی از حاکمیت کلیه مردان جامعه بر کلیه زنان است که در شکل تاریخی و مقایسه¬های تطبیقی دیده شده است.
داباش و داباش، زن و شوهری که در ویلز تحقیق و تدریس می¬کنند، و از نام¬آوران جنبش فمینیستی به شمار می¬روند. در یک بررسی تاریخی،پدیده زنان کتک خورده را از دوران روشنگری در اروپا تا امروز تعقیب کردند و نشان دادند که زنان در نظام¬های پدرسالاری همیشه از طریق استفاده از خشونت بدنی، تحت سلطه و فرمان¬برداری مردان قرار گرفته¬اند و هنوز هم قرار دارند.
مارتین یکی دیگر از محققان فمینیست، خشونت مردان نسبت به زنان را رسم و قاعده زندگی اجتماعی می¬داند و معتقد است که ساختار اقتصادی و اجتماعی جوامع براساس بی¬اعتباری، تحقیر و استثمار زنان شکل گرفته است. بنابراین در بررسی¬های مربوط به خشونت، نباید به دنبال ویژگی-های فردی یا چگونگی روابط میان افراد، چه در دوره کودکی و چه در رابطه زناشوئی بود، بلکه بیشتر باید به جستجوی عوامل فوق فردی، یعنی ساختار اقتصادی جامعه، قوانین اجتماعی، وجود سازمانهای نظارتی و حمایتی، پرداخت و تأثیر آنها را در ظهور یا عدم ظهور خشونت بررسی کرد. یکی از روشهایی که در روابط زناشوئی سبب بی¬قدرتی زنان می¬شود بی¬ارزش جلوه دادن فعالیت-های تولیدی و اقتصادی زنان در جامعه و افزایش اقتدار مردان در زمینه ازدواج است. (اعزازی، شهلا، 1380)
نظریه سیستمی:
موری اشتراوس، که یکی از محققان معتبر در بررسی¬های مربوط به خشونت است، کوشید نظریه سیستمی را در رهیافتی طراحی کند که در آن نتایج گوناگون به دست آمده در مورد خشونت خانوادگی مطرح شود. او از نظریه سیستمی، به مثابه چارچوبی مفهومی برای ساخت نظریه خود استفاده کرد. بر این اساس، خانواده نظامی (سیستمی) در نظر گرفته می¬شود که دارای مرزهای باز یا بسته یا قابل نفوذ با محیط اطراف خود است. این مبادله به صورت بازخورد منفی یا مثبت صورت می¬گیرد و اهداف نهفته در نظام، بر بازخورد تأثیر دارند. مثلاً ممکن است خشونت در جهت دستیابی به هدف یا بقای نظام وسیله مؤثری باشد.
خشونت، از طریق راه و روشی که نظام درونی و بیرونی خانواده به آن واکنش نشان می¬دهد، تحت تأثیر قرار می¬گیرد، بازخوردهای مثبت سبب افزایش رفتارهای خشونت¬آمیز و بازخوردهای منفی باعث کاهش آن می¬شوند با توجه به این که اشکال متفاوت خشونت به عوامل متعددی بستگی دارند، اشتراوس از عوامل خاص نظام خشونت خانوادگی نام می¬برد. معمولاً توسل به خشونت به نتیجه دلخواه می¬رسد و تقویت مثبت می¬شود. از طرف دیگر، عدم استفاده از خشونت سبب تشدید موقعیت-های تعارضی یا تقویت منفی می¬گردد و طبق نظریه برچسب زنی، فرد عامل خشونت که از جانب محیط نیز مورد تأیید قرار می¬گیرد. خود را موظف به تکرار رفتار خشونت¬آمیز می¬یابد. برخلاف تحلیل همبستگی، تحلیل سیستم الگوهای رفتاری بدیلی را نشان می¬دهد که طبق بازخورد از سیستم، امکان بروز پیدا می¬کنند و از این طریق می¬توان مشخص کرد که توسل به خشونت سبب ایجاد خشونت بیشتر می¬شود یا ثبات در میزان آن.
تحقیقاتی که براساس این نظریه انجام گرفته، مراحل شکل¬گیری خشونت را مشخص کرده است. جیلز و سیمنر شش مرحله برای کتک خوردن زنان در تحقیق خود مشخص کرده¬اند. (اعزازی، 1380)
مرحله اول: نظام خانواده به وجود می¬آید و باید به هنجارهایی که در نظام خانواده مؤثرند، توجه کرد.
مرحله دوم: شوهر برای اولین بار همسر خود را کتک می¬زند، سؤالی که در این مرحله باید به آن توجه کرد نتایج استفاده از خشونت است.
مرحله سوم: مرحله¬ای است که تثبیت یا تزلزل خشونت در آن رخ می¬دهد و سؤال، شامل این نکته است که در اثر کدام فعالیت¬ها با ظهور کدام پدیده می¬توان به خشونت پایان داد؟
مرحله چهارم: مرحله انتخاب است که کاسه صبر زن چه زمانی لبریز می¬شود. و او دیگر خشونت را تحمل نمی¬کند. این بررسی مشخص کرد که اگر زنان فرزندان خود را در خطر ببینند یا کتک خوردن آنها در حضور فرزندان یا دیگران باشد، آن را تحمل نخواهند کرد.
مرحله پنجم: زمانی است که زن نظام خانوادگی را ترک می¬کند و اگر نظام¬های خارج از خانواده، از این عمل پشتیبانی کنند، ترک خانواده ساده¬تر صورت می¬گیرد.
مرحله ششم: به موقعیت زن بستگی دارد که آیا تنها زندگی می¬کند؟ با مرد دیگری رابطه دارد یا هنوز با همسر خود به سر می¬برد؟
با آن که می¬توان از طریق این بررسی کاربرد این نظریه را در زمینه خشونت خانوادگی ملاحظه کرد اشتراوس خود معتقد است که این نظریه به ویژه در آزمون ضعفهایی دارد. اما به عقیده او این مدل برای افرادی که کار در زمینه خشونت را آغاز می¬کنند. دیدی کلی در مورد خشونت و شرایط ایجاد آن ارائه می¬دهد.
نظریه منابع:
یک مفهوم اساسی در نظریه جامعه¬شناسی کلاسیک مفهوم قدرت است برای مثال بنیان¬گذاران جامعه¬شناسی از قبیل مارکس و ماکس وبر، طبقات اجتماعی را به عنوان برآیندهای متفاوت در قدرت در نظر می¬گیرند. که تعیین می¬کند که چه کسی و چگونه بیشتر منافع کمیاب مانند ثروت و مقام را به دست می¬آورد.
معروفترین بحث در زمینه قدرت در روابط خانوادگی به وسیله «بلودوولف» مطرح شده است که یک رابطه آشکار بین قدرت و منابع در خانواده در نظر می¬گیرند. و قدرت را به عنوان توانایی بالقوه یک عضو برای نفوذ و تسلط بر رفتار دیگری تعریف می¬نمایند. از آنجایی که منبع به عنوان هر چیزی است که یک عضو را قادر می¬سازد که نیازها و اهداف دیگر اعضای خانواده را تأمین کند، بنابراین میزان قدرت در یک خانواده به یک همسر امکان می¬دهد که منابع بیشتری را به دست آورد. میزان قدرت در خانواده¬های پدرسالار و در تمام خانواده¬ها به وسیله مقایسه میزان منابع و شرایط زندگی آنها مشخص می¬شود. (Blood and Wolfe 1960) شوهران قدرت را به وسیله برتری دستیافت¬ها و مهارت¬هایشان در مقایسه با زنان خود به دست می¬آورند. این بحث تحت عنوان نظریه منابع بیان می¬شود.
بر طبق نظریه «گود» خانواده همانند دیگر نظام¬های اجتماعی، یک نظام قدرت است، اما وی اصطلاح «زور» یا اجبار را جایگزین اصطلاح قدرت نموده و اصطلاح اجبار آشکار یا خشونت را برای استعمال عملی اجبار فیزیکی به کار برد. به عقیده وی درون خانواده اجبار به وسیله ساختارهای اجتماعی بیرونی حمایت می¬شود. اجبار در پایداری ساخت خانواده مهم است و عدم وجود آن باعث تزلزل در ساخت خانواده خواهد شد.
(Vanhasslt and Others 1987)
گود استدلال نمود که منابعی مانند موفقیت، منزلت اجتماعی، وضعیت در خارج از خانواده، سن، شغل، استعداد ذاتی اقتدار سیاسی و ... قدرت اعضای خانواده را تحت تأثیر قرار می¬دهد. زیرا طبقات اجتماعی مختلف و گروههای قومی در دستیابی به منابع جایگزین، تفاوت دارند. بنابراین اعضای طبقات اجتماعی پایین ممکن است بیشتر از قشرهای دیگر جامعه متمایل به استفاده از خشونت خانوادگی به عنوان ابزاری جهت کسب قدرت در خانواده باشند.
«گود» نشان داد که الگوی خشونت فقط در جامعه¬ای ظاهر می¬شود که در مشروع¬سازی اعمال قدرت ضعیف است یا ابهام دارد. برای مثال در ایالات متحده آمریکا، هنجارهای مربوط به توزیع قدرت زن و شوهر مبهم هستند زیرا هنجارهای طرفدار برابری انسانها به طور کامل جایگزین هنجارهای پدرسالارانه سنتی خانواده¬ها نشده¬اند. بنابراین نرخ بالای خشونت خانوادگی در این کشور ممکن است تا حدی از این ابهام منتج شود.
«گلس» و «ابراین» نظریه منابع «گود» را اصلاح نمودند نظریه ناسازگاری پایگاهی را مطرح نمودند این نظریه نیز رابطه بین قدرت و خشونت را مفهوم¬سازی می¬کند. ناسازگاری پایگاهی برای شخصی به کار می¬رود که رتبه بالایی را در سلسله مراتب پایگاهی در بعضی از زمینه¬ها (آموزش) و رتبه پایینی در دیگر زمینه (مثل درآمد) دارد. این نظریه بر آن است که ناسازگاری پایگاهی به یک وضعیت بحرانی منجر می¬شود وقتی که چنین شخصی با دیگران کنش متقابل دارد.تمایل فرد بر ارزیابی خود بر طبق سلسله مراتب پایگاهی بالاتر در صورتی که دیگران تمایل داشته باشند فرد را در سلسله مراتب پایین¬تر ارزیابی نمایند. این ناسازگاری به استرس و عدم رضایت منجر خواهد شد که به نوبه خود به توسعه رفتار و نگرش ضد اجتماعی منجر خواهد شد. در وضعیتهای خانوادگی، مردان ممکن است به طور سنتی دارای پایگاه انتسابی بالاتر باشند ولی پایگاه اکتسابی¬شان در زمینه-هایی از قبیل آموزش، درآمد و یا شغل ممکن است پایین¬تر باشد.
نظریه زیست محیطی:
در این نظریه، آنچه در ایجاد خشونت مهم است این است که تفسیرهای اجتماعی این عمل را مقبول نشان می¬دهند و شبکه اجتماعی¬ای که خانواده در آن به سر می¬برد نیز، تعیین کننده میزان بروز خشونت است. زیرا والدین تنها زمانی کودکان خود را تنبیه می¬کنند که نظام هنجاری آنها را به این کار تشویق کند یا سازمانهای حمایتی اجتماعی آنها را در زمینه مشکلات تربیتی کودکان راهنمایی نکنند و باری از دوش والدین برندارند. (اعزازی، 1380)
مدل زیست محیطی به شکل چهار مرحله¬ای مهم در نظر گرفته شده است. در این شکل، هر مرحله وارد مرحله دیگر می¬شود و به همین سبب، آن را نظریه شبکه¬ای زیست محیطی نیز نامیده¬اند که در آن،
اولین مرحله: متوجه رشد فردی و تجربیات دوران کودکی است که بیانگر مشاهده اعمال خشونت یا قربانی خشونت شدن است. افرادی که هم در کودکی شاهد خشونت بوده¬اند و هم شخصاً آن را تجربه کرده¬اند تمایل بیشتری به توسل به خشونت دارند.
مرحله دوم: به نظام خانواده و ارتباطات درونی آن توجه دارد. در صورتی که والدین فرزندان را کتک بزنند یا آنها را مورد بی¬مهری قرار دهند، با کارکرد منفی کنش متقابل میان اعضای خانواده مواجه می¬گردند.
مرحله سوم: متوجه نظام خارجی یا ساختار رسمی و غیررسمی جامعه است که بر خرده نظام تأثیر می¬گذارد منظور از نظام¬های خارجی، موقعیت¬های شغلی، گروه دوستان و سایر گروههای اجتماعی است که خانواده را با محیط خارج ارتباط می¬دهد.
مرحله آخر، نظام کلان است که ارزش¬های فرهنگی و الگوهای اعتقادی را شامل می¬شود. اگر فرهنگی، توسل به خشونت علیه زنان و کودکان را به مثابه وسیله مشروع نظارت، تبلیغ یا تحمل کند، افراد خشن دلیلی برای پیروی نکردن از ارزش¬ها نمی¬یابند. (اعزازی، شهلا، 1380)
چارچوب نظری تحقیق:
نظریه¬های مربوط به «خشونت شوهران علیه زنان در خانواده» هر کدام به بعضی از عوامل زمینه-ساز آن توجه می¬نمایند. اماچون پدیده¬های اجتماعی و از جمله خشونت شوهران علیه زنان در خانواده متأثر از عوامل متعددی می¬باشند به همین علت نمی¬توان آنها را با یک یا چند علت واحد تبیین نمود. لذا در این تحقیق جهت تبیین عوامل مختلف مؤثر بر «خشونت شوهران علیه زنان در خانواده» از نظریه¬های سطح خرد مانند نظریه یادگیری اجتماعی، نظریه منابع و همچنین نظریه خرده فرهنگ خشونت استفاده می¬شود.
خانواده به عنوان میانجی در اجتماعی شدن فرزندان و همنوایی آنان با هنجارهای اجتماعی نقش مؤثری دارد. همچنین خانواده نقش عمده¬ای در جامعه¬پذیری و پرورش معنوی و جسمانی فرزندان ایفا می¬کند. براساس نظریه یادگیری اجتماعی، خشونت بین والدین، یک مدل یادگیری رفتار خشونت-گرایانه را فراهم می¬کند. بنابراین بچه¬هایی که خشونت والدین را تجربه یا مشاهده می¬کنند. خشونت در خانواده را به عنوان یک ابزار مناسب بیان خشم و کنترل رفتار دیگران می¬پذیرند. طبق این نظریه می¬توان سابقه مشاهده و تجربه خشونت توسط افراد در خانواده پدری را مدنظر قرار داد.
نظریه منابع بر منابع مختلف افراد جهت به دست آوردن قدرت در روابط خانوادگی تأکید می¬کند. «گود» بر آن است که اگر منابع در دسترس فرد زیاد باشد فرد دارای زور و قدرت بیشتری است اما عملاً کمتر از خشونت در روابط استفاده می¬کند. بنابراین خشونت یک منبعی مانند پول یا اعتبار شخصی است. اما وقتی مورد استفاده قرار می¬گیرد که منابع دیگر کارایی لازم را ندارند. لذا افراد فاقد منابع دیگر مانند: درآمد، تحصیلات، اشتغال احتمالاً از خشونت به عنوان یک منبع جهت به دست آوردن قدرت بیشتر در روابط تأکید می¬کنند.
پس خشونت به عنوان یک ابزار مؤثر و آشکار کنترل اجتماعی شوهران بر زنان مورد استفاده قرار می¬گیرد.
در هر جامعه قشرهای مختلف دارای خرده فرهنگ ویژه¬ای هستند که شکل بومی و محلی دارد براساس این نظریه، برای درک این مطلب که چرا رفتار خشونت¬گرایانه در برخی از خرده فرهنگ¬ها تأیید می¬شود باید به ارزش¬ها و نگرش¬های آن خرده فرهنگ توجه نمود، زیرا خشونت تعهد به ارزش¬ها و نگرش¬های خرده فرهنگی است.
بنابراین براساس نظریه خرده فرهنگ خشونت، هر فرهنگی و به تبع آن هر خرده فرهنگی دارای عناصر خاص خودش می¬باشد که این عناصر فرهنگی ممکن است خشونت شوهران علیه زنان در خانواده را تأیید یا تقویت نماید، یا از آن ممانعت نمایند.
پرخاشگری
پرخاشگری را رفتاری تعریف کرده¬¬اند که هدف آن صدمه زدن به خود یا به دیگری می¬باشد. آنچه در این تعریف با اهمیت است قصد و نیت رفتارکننده است.
یعنی رفتاری پرخاشگری محسوب می¬شود که به نیت صدمه زدن به دیگری یا به خود صورت پذیرد (کریمی،81).
به نظر اتکسینون پرخاشگری معمولاً رفتاری است که هدف آن صدمه زدن جسمانی یا زبانی به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی افراد است. (براهنی و همکاران، 81).
معتقدان به ذاتی بودن پرخاشگری
این گروه که از بین آنها می¬توان فروید، واضع مکتب وانکاوی و لورنز، جانور شناس اتریش را نام برد، از این نظر دفاع می¬کنند که پرخاشگری جنبه ذاتی و فطری دارد. هم فروید و هم لورنز معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است یعنی به تدریج در شخص متراکم و فشرده می¬شود و نیاز به تخلیه پیدا می¬کند. به نظر لورنز اگر این انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً از طریق ورزشها و بازیها تخلیه شود، جنبه سازندگی خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونه¬ای مخرب تخلیه می¬شود که اعمالی نظیر قتل، ضرب و شتم، تخریب و نظایر آنها از این جمله¬اند. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است. یعنی در حالتی که غریزه زندگی ما را در جهت ارضای نیازها و حفظ بقا هدایت می¬کند، غریزه مرگ به صورت پرخاشگری می¬کوشد به نابود کردن و تخریب بپردازد.
معتقدان به منشاء اجتماعی داشتن پرخاشگری
در برابر گروهی که به ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند، گروه دیگری هستند که اصولاً چنین اعتقادی را در مورد انسان خطرناک و مخرب می¬دانند که پرخاشگری منشاء اجتماعی دارد. آنان دلایل زیرا را برای تأیید عقیده خود ارائه می¬کنند:
1- دشمنی فطری بین حیوانات وجود ندارد و آنچه مشاهده می¬شود آموزشهایی است که والدین به این حیوانات داده¬اند.
2- وجود کروموزوم Y اضافی را نمی¬توان دلیل ذاتی بودن پرخاشگری دانست زیرا مشخص شده است که وجود کروموزوم Y اضافی سبب افزایش و درشتی اندام می¬شود.
3- تحریک الکتریکی هیپوتالاموس در مورد حیوان وقتی موجب رفتار پرخاشگرانه می¬شود که او در برابر حیوانی ضعیف¬تر از خود قرار گرفته باشد. اگر حیوان مقابل قویتر از حیوان مورد آزمایش باشد واکنش حیوان در برابر تحریک الکتریکی هیپوتالاموس فرار و ترس است نه پرخاشگری. در انسان نیز حالت هیجانی عصبانیت و پرخاشگری به طبق نظریه تحریکی شناخت ناشی از شناخت فرد از کلمات و مفاهیم به عنوان عصبانی کننده یا توهین آمیز است. به همین دلیل است که فردی ممکن است با شنیدن کلمه¬ای عصبانی شود و دیگری عصبانی نشود.
4- تحقیقات بندور نشان داده است که پرخاشگری کاملاً جنبه تقلیدی دارد و از راه مشاهده کسب می¬شود و جنبه ذاتی ندارد.
پرخاشگری به منزله رویدادی ناخوشایند و در عین حال رایج نگریسته می¬شود.
چندین دهه روانشناسان در مورد مسأله آزاردهنده پرخاشگری گیج و مبهوت بوده¬اند خانواده، همسالان و رسانه¬های گروهی در رشد پرخاشگری ایفا می¬کنند. (پایان نامه عیوضی، 1378)
دیدگاه زیست شناختی
طبق این دیدگاه تعداد زیادی از ساختهای زیستی در پرخاشگری وارد عمل می¬شود. یکی از این ساختها هیپوتالاموس است. در پاسخ به برخی محرکهای محیطی به نظر می¬رسد که بسیاری از انواع حیوانات واکنشهای ذاتی یا غریزی نشان می¬دهند که در این واکنشها ظاهراً هیپوتالاموس نقش دارد و تحریک الکتریکی بخشی از آن موجب رفتارهای پرخاشگری قالب می¬گردد به نظر می¬رسد در انسانها ساختهای دیگری در مخ وجود دارد که می¬تواند واکنشهای ذاتی ممکن را باز دارد و یا تعدیل کند. (گنجی، 1369).
دیدگاه شناختی
شناخت¬گرایان معتقدند که رفتار افراد تحت تأثیر ارزشها، تغییر موقعیتها و انتخابهای آنها قرار می-گیرند. به عنوان مثال اشخاصی که معتقدند پرخاشگری لازم و قابل توجیه است مثل زمان جنگ بیشتر تمایل نشان می¬دهند که پرخاشگری عمل کنند. همچنین روانشناسان شناختگرا، شیوه¬های تأثیر افکار و باورهای ما به رفتار ما را مطالعه می¬کنند مثلاً جوان پرخاشگر، اغلب تحت تأثیر پردازش خود از اطلاعات اجتماعی هستند. به همین ترتیب شناخت¬گرایان معتقدند که ما زمانی واکنش پرخاشگرانه نشان می¬دهیم که افکار ما بی¬حرمتی را تشدید می¬کند (گنجی، 1369).
دیدگاه انگیزشی
بر طبق اعتقادات نظریه¬پردازان انگیزشی، ناکامی یک علت اساسی پرخاشگری است، که حالتی از انگیختگی یا سائق را در شخص به وجود می¬آورد که در حضور قرینه¬های مناسب ظاهر می¬شود. در نتیجه برای کنترل پرخاشگری باید به راههایی بیندیشیم که می¬توانند ناکامی را کم کنند.
دیدگاه انسان¬گرا
روانشناسان انسانگرا به طور کلی درباره ماهیت انسان خوش¬بین هستند. آنها پرخاشگری را به صورت یک موقعیت اجتناب ناپذیر در نظر نمی¬گیرند بلکه بیشتر به صورت یک واکنش منفی در مقابل ناکامی¬هایی که از جانب مردم تحمیل می¬شوند، مردمی که بنا به انگیزه¬های شخصی نمی¬خواهند ما رشد کامل داشته باشیم در نظر می¬گیرند. از دیدگاه انسانگرایی، وقتی افراد در انتخاب راه زندگی و بیان هیجانات خود واقعاً آزاد هستند، خشونت نمی¬کنند. (گنجی، 1369)
دیدگاه روانکاوی
فروید معتقد بود که غرایز پرخاشگری نتیجه اجتناب ناپذیر ناکامی¬های زندگی روزمره است، حتی اگر دیگران سعی کنند این آزادی را به ما بدهند هر طور که می¬خواهیم رشد کنیم.
کودکان و بزرگسالان معمولاً تمایل دارند پرخاشگری خود را روی دیگران حتی پدر و مادر خالی کنند ولی با ترس از اینکه تنبیه می¬شوند و محبت پدر و مادر را از دست می¬دهند سرکوب می¬کنند. از این رو که غرایز پرخاشگرانه متراکم به دنبال راه خروج هستند، احتمال دارد این تمایلات به شیوه-های دیگری، علیه والدین یا در آینده علیه بیگانگان ابراز شود. (گنجی، 1369)
دسته بندی حالات خشم
آنها در مجموع سه گروه اصلی را تشکیل می¬دهند. خشم پنهان، خشم انفجاری و خشم مزمن. اولین گروه که دربرگیرنده خشم پنهان است، زمانی که افراد متوجه خشم و غضب خود نیستند و یا خشم خود را دست کم می¬گیرند که از نوع مستتر و پنهان است.
دومین گروه خشم انفجاری است. این افراد به خاطر خشم افراطی و در مواردی خطرناک خود شناخته شده¬اند. بدیهی است خشم ناگهانی و غیرمنتظره از نوع انفجاری است. عصبانیت سریع و از دست دادن کنترل، مشخص کننده این نوع خشم است.
سومین گروه در برگیرنده خشم مزمن می¬باشد. افرادی که دچار این نوع عصبانیت هستند مدتهای مدیدی از خشم خود رنج می¬برند. و اینگونه افراد نمی¬توانند به سهولت سایر افراد خشم و عصبانیت خود را کنار بگذارند. خشم ناشی از عادت، نوعی از حالت خشم مزمن است. در این حالت افراد آنچنان به خشم خود عادت کرده¬اند که نمی¬توانند جلوی آن را بگیرند (ران پوترافرون و پت-پوترافرون).
حالات خشم پنهان، گریز از خشم
در واقع این افراد خشم را به چشم دشمن می¬نگرند که باید به هر قیمتی که شده از آن دوری کنند. از دست دادن کنترل خود، طرد شدن، تنبیه، گرفتار خشم شدن، احساس گناه
چگونه افراد خشم¬گریز از خشم خود پرهیز و دوری کنند.
با ابزار و وسایل خاص
چشم بندی، بدین وسیله آنها می¬توانند هر عاملی که موجب عصبانیت می¬شود انکار کنند.
گوش¬گیر، افراد خشم¬گریز، حاضر نیستند به هیچ وجه خبر ناگواری بشنوند.
ابزار بعدی صدا کم کن، این ابزار برای خفیف کردن هر نوع عصبانیت است که بروز می¬کند. این وسیله خشم را به حداقل می¬رساند.
علت عمده خشم مردها
علت عمده خشم مردها نسبت به خانمها این است که خانمها آنها را ترک یا امیدشان را ناامید کرده-اند یا آنها را به دام انداخته¬اند و آنها از راههای دیگری تلافی می¬کنند. و توسل به هر یک از راههای مختلف بستگی دارد به هدف و شرایط خشم.
وقتی خشمگین می¬شوید چه به سر بدنتان می¬آید؟
تغییر در کشش عضلات
اخم کردن
دندان قروچه
خیره نگریستن
گره کردن مشت
تغییر در بازوها و وضع بدن
تغییر رنگ
دانه¬دانه شدن پوست
سرد شدن و لرزش دست
بی¬حسی
از دست دادن خویشتن¬داری
داغ شدن بدن
یخ کردن بدن (تاوریس، کارول، 1379)
علائم و نشانه¬های پرخاشگری
به طور کلی علائم پرخاشگری را می¬توان در دو دسته به صورت پرخاشگری با خود و پرخاشگری با دیگران طبقه¬بندی کرد.
پرخاشگری با خود به صورت احساس خستگی و فرسودگی دروغگویی، نگاههای تند و خشن، به هم فشردن دندانها، پیدایش چین و چروک در صورت، بالا رفتن ضربان قلب، افزایش فشار خون، اختلال در کار دستگاه گوارش، کاهش دقت، گریه، جیغ زدن، حسادت، عصیان و حالات دفاعی بروز می¬کند.
پرخاشگری با دیگران به صورت ایجاد مزاحمت برای اطرافیان، سرزنش دیگران، به هم¬ریزی نظم، دزدی، تخریب، ضرب و جرح، استهزای دیگران، جنگ و ستیز، فحاشی، نادیده گرفتن حقوق دیگران، شکستن اشیاء، سلطه¬جویی و زمینه سازی برای درگیری می¬شود. (آل داوود، به نقل از شفیع آبادی)
نقش رسانه¬های همگانی در آموزش پرخاشگری
رسانه¬های گروهی به عنوان وسایل ارتباط جمعی در شکل¬دهی و آموزش دادن رفتارهای گوناگون نقش مهمی به عهده دارند. یادگیری مشاهده¬ای و سرمشق¬گیری از دیگران نیز بخش مهمی از یادگیری¬های ما را تشکیل می¬دهند. بنابراین نقش این رسانه¬ها در شکل¬دهی رفتار پرخاشگرانه در انسان و به ویژه در کودکان اهمیت دارد.
در ارزیابی سه شبکه اصلی آمریکا معلوم شد، که این شبکه¬ها در ب