لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:16
فهرست مطالب
اگر قرار باشد در مورد روشن شدنِ مسئله لباس و پوشش زنان به روایت، سنت، و مستندات رایج فقهی بسنده کنیم، این مسئله هیچگاه برای امثال من که فقیه نیستیم روشن نخواهد شد مگر آنکه اول میان متنِ سنت و متن قرآن تفاوت قایل شویم و بهجای استناد به روایات و استناد به نظریههای فقهی، به خود متنِ قرآن مراجعه کنیم.طرح این سخن بهمعنای رد یا قبول آراء فقهای دوران گذشته یا اکنون در باره حجاب نیست بلکه بهاین معنا است که فکر میکنم امروز طبقه فرهنگیِ میانهای پدید آمده است که میخواهد جدای از فتاوا، و جدای از مسئله تقلید، خودش هم معنای حرمتها را بفهمد؛
بنا براین آنچه مینویسم، نه حکمی شرعی، ونه استنباطی فقهی است؛ بلکه بهعنوانِ کند وکاوِپژوهشگری است که با متن قرآن سروکار دارد
نکته دیگر اینکه شاید فقیهانِ هر دورهای برای ساماندهیِ روزگار خود ومتناسب با شرایط فرهنگی، اجتماعی وسیاسیِ همان روزگار استنباط خود را از مسئله حجاب بیان کرده و می کنند اما بهنظر میرسد که نقطه کانونی در شکل گیری مضامین فقهی دورانی بوده است که با روزگار صدر اسلام فاصله ای جدی و تفاوتی بنیادی داشته است. اکثرمضامین فقهی وحقوقیِ ما و همچنین آنچه به عنوان فرهنگ اسلامی میشناسیم در دوران امپراطوری عباسیان شکل گرفته است که ساختار اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، واقتصادی این دوره با روزگار بعثت که هنوز دولتی تشکیل نشده بود. بسیار متفاوت است. زیرا بهنظر میرسد که مدینه در آن روزگار بعثت، حتی از روستاهای امروزی هم شاید جمعیت کمتری داشته است و چندان جامعهی گسترده و پیچیدهای نبوده است که برای ادارهی آن حتی نیاز به نهادهای حکومتی داشته باشد. در این مورد، نکته قابل تامل این است که به جز متن قرآن، هیچ اثر مکتوب و مستندی که تدوین آن به پیش از دوره بنیعباس مربوط باشد در دست نداریم. از این جهت میتوان احتمال داد که همه متونِ فقهی، فلسفی، کلامی، عرفانی و... بیشتر متناسب با ساختارِ امپراطوری اسلامی شکل گرفته است و نه آنچه قبلا در حجاز و در زمان پیامبر به عنوان اسلام مطرح شده است.
دوم اینکه، متنِ قرآن را نیز نمیتوان بهدرستی فهمید مگر با شناخت معیارهای زبانیِ همان روزگار بعثت در حجاز، که البته این نیز کار چندان آسانی نیست زیرا بسیاری از واژگان در طول تاریخ، وبهویژه در دوره پانصد وپنجاه ساله امپراطوری عباسیان، معناها ومصداقهای متفاوتی از اصلِ خود پیدا کردهاند.
نکته سوم اینکه اگر آیاتی را که امروزه مربوط به حجاب میدانند با دقت، وبا همان معیارهای زبانی دوره بعثت مطالعه شود در مییابیم که در هیچکجای قرآن نیامده است که زنان باید موی سرخود را بپوشانند اما این هست که زنان مومن سعی کنند تا پوشش ورفتارشان بهگونهای باشد که مردانِ بیگانه در آنان طمع نکنند.
چهارم، از بررسی آیات قرآن و با توجه به شرایط زمانی ومکانی حجاز در هنگام بعثت چنین برمیآید که لباس برای زنان، یک شکل ویژهی تثبیت شدهای نداشته است بلکه بستگی داشته به موقعیت زنان در برابر مردانِ متفاوت. همچنین مهمترین کسی که میتوانسته این موقعیتها را تشخیص داده ومتناسب باآن، جاذبههای جنسی خود را پوشیده نگاه دارد، خود زن بوده است. بنا براین میتوان گفت که پوشش برای زن امری نسبی بوده است وهنوز هم می تواند باشد[1].
ونکته آخر اینکه به نظر میرسد که طرح مسئله پوشش زنان از سوی قرآن، ارائه راهکاری است برای مردان وزنانِ آزادی که به امر متعالی ایمان آورده و دوست دارند خود را از گزند آشوبهای جنسی و نگاههای گزنده مردان هوسران برکنار نگه دارند.
40صفحه
حجاب و جامعه
مقدمه:
حجاب ، شانی از شئون انسان است وپدیده ای است که تقریبا"به اندازه طول تاریخ بشر سابقه وبقدر پهنه جغرافیای امروزی ، گسترش وتنوع دارد .
این پدیده با خصوصیات فردی واجتماعی انسان در ارتباط است و لذا میتوان آنرا از دیدگاههای مختلفی از قبیل فرهنگی ، اخلاقی ، جامعه شناسی ، مذهب و قانون مورد مطالعه قرار داد.
سلامت انسان و توسعه اجتماعی رابطه ای جدائی ناپذیر دارند وسلامت انسان نعمتی است که از مجموعه عوامل زیستی ، روانی و اجتماعی و حیات معنوی او تاثیر می گیرد.
جهان در قرن بیستم و بخصوص بدنبال دو جنگ ویرانگر بین المللی تغییرات زیادی را تجربه کرده است . انقلاب صنعتی ، پیشرفت فناوری تغییرات کمی و کیفی در نحوه زندگی انسانها ، ارزشها و نگرشهای آدمیان را نیز دگرگون ساخته است ، بسیاری از نهادهای اجتماعی تضعیف گردیده اند و روابط بین فردی و تعامل آدمیان با یکدیگر نیز تغییرات کمی و کییفی زیادی را تجربه کرده است. یکی از نهادهای اساسی که تغییرات زیادی را متحمل شده ، نهاد خانواده است . در گذشته ای نه چندان دور ، نهادهایی مانند خانواده گسترده ، خویشاوندان قومیت ونژاد ، مذهب و فرهنگ را احاطه کرده واو را تحت حمایت خود قرار میدادند و بنابر این نوجوانان و جوانان زمان طولانی را صرف کسب استقلال نکرده و به سرعت از بحران هویت گذر میکردند وبرای گذر از بحران ، از حمایت بیدریغ تمامی افراد خانواده نیز بر خوردار بودند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه32
فهرست مطالب
مقدمه.................................................................................................... 4
واژه حجاب............................................................................................. 5
حجاب از دیدگاه قرآن................................................................................ 6
تفسیر آیاتی از سوره نور........................................................................... 8
حجاب در روایات..................................................................................... 10
حجاب از دیدگاه شعر و ادب....................................................................... 12
کفن سیاه................................................................................................ 14
اظهار نظرهایی چند درباره حجاب............................................................... 15
فلسفه حجاب............................................................................................ 17
حجاب از جهت معنوی.............................................................................. 17
سلامت اقتصاد......................................................................................... 18
ارزش واقعی زن...................................................................................... 18
چادر حجاب برتر..................................................................................... 19
گل عفاف................................................................................................ 20
بعد سیاسی حجاب..................................................................................... 20
کشف حجاب مقدمه اسلام زدایی................................................................... 20
اهداف استعمار از کشف حجاب................................................................... 23
آثار خانوادگی حجاب................................................................................ 23
ناراحتی های روحی و روانی...................................................................... 25
آیا حجاب مخالف آزادی است؟!.................................................................... 25
پیام زن مسلمان........................................................................................ 26
چکیده مطالب.......................................................................................... 28
منابع .................................................................................................... 30
مقدمه
حجاب در فرهنگ ملی و اسلامی ما از جایگاه رفیعی برخوردار است به همین دلیل نویسندگان وگویندگان باید پیرامون آن بیشتر سخن بگویند. گرچه در این باره اندیشمندانی چون استاد مطهری فیلسوف و دانشمند بزرگ جهان اسلام تحقیقاتی به عمل آورده اند اما به دلیل اهمیت موضوع شایسته است که این سنت اسلامی، اجتماعی هر بیشتر مورد بحث قرار گیرد و از آثار و ارزش آن سخن به میان آید.
خصوصا که این منش اسلامی به شدت مورد هجوم اسلام ستیزان قرار گرفته است و استعمارگران برای از بین بردن فرهنگ جوامع اسلامی آن را اولین مانع برای رسیدن به اهداف خود دانسته اند، دشمنان همواره تلاش کرده اند بین حجاب و اصل دین پیوندی ناگسستنی ایجاد کنند تا اولین فتحشان شکست دین باشد. آنها ارزشی به مراتب بیشتر از آنچه مورد نظر دین است برای حجاب ترسیم کرده اند و تمام دینداری را در حجاب داری خلاصه کرده اند و سپس با همین دستاویز در کشورهایی مثل ایران تهاجم فرهنگی و اسلام زدایی را، با مقابله با حجاب آغاز کرده اند و متاسفانه در این راه موفقیت چشمگیری هم بدست آورده اند و چنانچه گفتیم گویی که به محض اینکه حجاب را از پیکر زن مسلمان ربودند ، همه دینش را به یغما بردند. از آن پس دیگر زن مسلمان هم نمازش و هم روزه اش را و سرانجام دینش را همراه حجاب از دست داد حال آنکه در کشورهای دیگر زن مسلمان هم بی حجاب بود و هم متمسک بی دین گرچه این رویه و شیوه نیز ناپسند است . نوشته حاضر برای رفع شبهات و روشنگری بانوان تدوین گشته و در پاسخ به نیاز کنونی اجتماع اسلامی ماست،امید است مورد قبول حق تعالی واقع شود.
نوع فایل: word
قابل ویرایش 190 صفحه
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی
چکیده:
مصطفی کمال آتاتورک در اثراقدامات تدریجی و آشکار توانسته بود به عمر امپراطوری عثمانی پایان دهد و کشور کوچک ترکیه را بنیان نهد ، برآن شد تا کشور ترکیه را در مسیر نوسازی قرار دهد ؛ نوسازی که مصطفی کمال خواستار آن بود ، در واقع غربی سازی بود و در این راستا می بایست تمام سنتها از بین می رفت . وی برای رسیدن به این هدف، مبارزه گسترده با مذهب و نیروهایی مذهبی انجام داد و اسلام رسمی را بطور کامل از جامعه ترکیه پاک کرد . در کنار اقدامات مصطفی کمال ؛ وابستگی روحانیون سنی به دولت و عدم استقلال سیاسی و مالی این زمینه را برای مصطفی کمال فراهم آورد تا بتواند با ترکیب سیاست پنهان و آشکار ترکیه را به یک کشور سکولار تبدیل کند .از طرف دیگر در ایران نیز رضاشاه به زعم خود برآن شد تا جامعه ایران را همانند ترکیه بسوی تمدن و نوسازی هدایت کند . در راستای چنین اقدامی طبیعی بود که از طرف روحانیون که به عنوان ترویج دهندگان دین در جامعه محسوب می شدند ،در مقابل چنین اقدامی مقاومت صورت گیرد ، استقلال سیاسی، اقتصادی به روحانیون این کمک را می کرد تا در مقابل سیاستهای نوسازی رضاشاه که توأم با دین زدایی بود مقاومت کنند .استقلال یکی از بزرگترین امتیازات روحانیت شیعه درمقایسه با روحانیت سنی است .چه در دوره صفویه، چه در دوره هایی افشاریه و زندیه و قاجاریه و چه در دوره پهلوی، روحانیت اگر چه متفاوت اندیشیدند ولی هیچ گاه زیر بار زور و دستور و ابلاغیه و فرمان شاهی نرفت. نتنها این وضعیت و آرمان را حفظ کرد بلکه در شرایط مقتضی با قدرت ظالمانه مبارزه کرد و برای ایجاد فضایی مساعد تر برای دینداری و دین مداری ، با حاکمان در افتاد و نهایتاً کوشید تا نظامی اسلامی برمبنای دین و مردم تأسیس کند . از دوره های بسیار سخت و طاقت- فرسا برای روحانیت ، دوره حکومت بیست ساله رضاخان بود . در این دوره روحانیت با شدیدترین برخوردها وعمیق ترین موانع مواجه شد . رضاخان که سودای ترقی و پیشرفت ایران به مانند کشورهای اروپایی را درسر داشت ، سعی می کرد مهمترین موانع را که به زعم او مذهب و روحانیت بود ، از میان بردارد . او علاوه بر مقابله های خشن و زورمندانه با روحانیت ، بر آن بود تا تمام نمادهای مذهبی را از جامعه حذف کند . رضاشاه برای از بین بردن مذهب و نیروهایی مذهبی از تمام امکانات استفاده می کرد تا هرچه زودتر به زعم خویش کشور را به دروازه های ترقی برساند .
در پژوهش حاضر با مطالعه اقدامات ضد دینی در ایران و ترکیه که نهایتاً جامعه را به سوی سکولاریسم هدایت می کرد ، آشنا خواهیم شد . و همچنین در این پژوهش سیاست های رضاشاه و آتاتورک را در مقابل مذهب و نیروهایی مذهبی بصورت مقایسه ای بررسی خواهیم کرد.
مقدمه:
1-2) تعریف نوسازی
هر یک از رشته های علوم اجتماعی به یکی از جنبه های جریان نوسازی توجه دارند . اقتصاد دانان ،نوسازی را در درجه اوّل از نظر کاربرد تکنولوژی به دست انسان برای نظارت برمنابع طبیعت ،به منظور فراهم کردن وسایل افزایش رشد بازده سرانه ،نگاه می کنند.جامعه شناسان و انسان شناسان اجتماعی ، در درجه اوّل به جریان متنوع و متمایز شدن ، که از خصوصیات جوامع جدید است ، علاقه دارند . آنان درباره طرز پدید آمدن ساختهای نو برای عهدار شدن وظایف جدید و یا بر عهده گرفتن وظایفی که قبلاً ساختهای دیگری انجام می دادند، تحقیق می کنند و توجه آنها معطوف به تنوع هایی است که با پیدایش مشاغل جدید و دستگاه های پیچیده آموزش و پرورش نو و انواع نوین اجتماعات ، در ساختهای اجتماعی پدید می آید .
جامعه شناسان ، همچنین بعضی از جنبه های مخرب جریان نوسازی را مطالعه می کنند ، از قبیل افزایش کشاکشها ، بیماریهای روانی ، خشونت ،خلافهای جوانان ،تنازعهای نژادی ،مذهبی و طبقه ای . دانشمندانان علوم سیاسی نیز به بعضی از جنبه های نوسازی توجه دارند ، توجه آنها بیشتر به رابطه مسائل ملت و حکومت پس از آغاز نوسازی معطوف است[۱] . تردیدی نیست که هیچ یک از این تغییرات ،حتی اگر صریح تر و دقیقتر از این هم عنوان شود به تنهایی ما را به مفهومی کلی و جامع از نوسازی نزدیک نمی نماید . زیرا هیچ کدام چنان کلیتی ندارند که جامع جهات اقتصاد ، جامعه و سیاست « نو» باشند . بنابراین بعضی از محققین عقیده دارند که نقطه عزیمت برای تعریف نوسازی خصوصیات جامعه نیست بلکه خصوصیات افراد است. از این رو سیر یل بلک ، به عنوان یک مورخ ، درمقاله خود چنین نظر نظر می دهد که خصوصیات جوامع جدید ، رشد دانشهای جدید است که مستلزم وجود آدمهایی است که ظرفیت آنها برای کشف اسرار طبیعت و کاربرد این دانش در امورانسانی روز افزون باشد .دیوید مک کله لند از نظر گاه یک روانشناس ، اعتماد به نفس و جهت گیری برای دست به کاری زدن را کیفیات اساسی انسانهای جدید می شمارد .
آرنولد اندرسن و ادوارد شیلز ، که درباره آموزش و پرورش نوشته اند ، به موضوع توسعه مهارتها و روح خلاقه توجه نموده اند . خلاصه آنکه ، تکیه همه این تعاریف بر شیوه- های نوین اندیشه است که انسانها فرصت می دهد که صنعت نو ،جامعه نو و حکومت نو ایجاد نماید[۲].« مدرنیزاسیون» در زبان فارسی به مفاهیمی چون نوسازی ، امروزینه شدن ومتجدد شدن ترجمه شده است . این مفهوم فارغ از ابعاد روانشناختی– اجتماعی – سیاسی– فرهنگی ، به عنوان یک جریان و فرایندی کلی مطرح است که تعاریف متعددی ازآن ارائه شده است وامروزه به عنوان یک رویکرد در ادبیات جامعه شناسی توسعه مطرح می باشد . دانیل لرنر که از پیش کسوتان این رویکرد می باشد ، در دایره المعارف علوم اجتماعی زیرعنوان امروزه شدن چنین می انگارد:
« امروزین شدن واژه رایج برای فرایندی کهن است – یعنی فرایند تغییراجتماعی به نحوی که کشورهای کمترتوسعه یافته خصایص معروف کشورهای جوامع توسعه یافته را کسب کنند. [۳]»
ساموئل هانتیگتون نوسازی را فراگردی چند بعدی می داند که به درگرگونی درهمه زمینه های اندیشه و فعالیت انسانی نیاز دارد . هانتیگتون جنبه های اصلی نوسازی را در شهری شدن – می داند[۴]. اینکلس و اسمیت که به مطالعات میدانی در این زمینه پرداخته اند ،نوسازی را صنعتی شدن - دنیا گروی – دموکراتیزه کردن – آموزش و دسترسی به وسایل ارتباط جمعی ، نوعی فرایند اجتماعی- روانی دانسته اند که در طی آن افراد نگرش ها ارزشها وعقاید مدرن شدن را کسب می کنند. آنچنان که بیان شد این مفهوم در ابعاد مختلف روانشناسی، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی مورد ملاحظه قرار گرفته است که به اختصار هریک از آنها را توضیح می دهیم.
۱-۲-۲) نوسازی روانشناختی
نوسازی روانی که در سطح فردی مطرح می باشد اشاره به نوعی تحرک روانی یا ذهنی دارد که در طی آن افراد ویژگیهای روانی ، انگیزشی واعتقادی تازه های کسب می کنند. هانتیگتون اعتقاد دارد که نوسازی از جنبه روانشناختی به یک دگرگونی بنیادی در ارزش ها – رویکردها و چشمداشتها نیاز دارد .
۲-۲-۲) نوسازی اجتماعی
فرایندی است که در سطحی فراتر از فرد مطرح می باشد و طی آن تنگناها و محدودیت های جامعه سنتی از میان برداشته می شود و در جامعه شاهد رشد و توسعه شاخص- هایی چون میزان شهر نشینی –با سوادی – گسترش رسانه های گروهی –صنعتی شدن –عقلایی ساختن سازمانهای اجتماعی عام شدن رفتارها – اکتسابی شدن موقیت ها – مشارکت اجتماعی و سایر موارد هستیم .
۳-۲-۲) نوسازی سیاسی
فرایندی است که با گسترش و توسعه ساخت سیاسی جامعه– افزایش مشارکت سیاسی و پیدایش نهادهایی چون احزاب و انجمن های سیاسی و در نهایت دموکراتیک شدن جامعه همراه است . هانتیگتون نوسازی سیاسی را در عقلانی شدن اقتدار– تمایز ساختارها و گسترش اشتراک سیاسی می داند .
۳-۲) جامعه شناسان کلاسیک و اندیشه گذار
۱-۳-۲) آگوست کنت (۱۷۹۸-۱۸۵۷)
کنت که واضع مفهوم جامعه شناسی است برمبنای وضعیت شناخت غالب در هر دوره در پی بیان قانون پیشرفت بشر می باشد . او می خواهد کشف کند که چگونه بشر با پشت سر- گذاشتن ادوار و دگرگونی هایی به دوره معاصر رسیده است . او در بررسی خود سه مرحله تاریخی را تحت عنوان قانون سه مرحله ای از یکدیگر تفکیک می کند . این سه مرحله عبارتند از : مرحله ربانی ، که در این مرحله ذهن بشر بیشتر دنبال شناسایی ماهیت ذاتی هستی ها و و علت نهایی و نخستین معلول هاست . در مرحله مابعد الطبیه بشر در پی شناسایی نیروهای انتزاعی است و معتقد است که این نیروها پدیده ها را آفریده اند .
بالاخره در مرحله اثباتی بشر در پی شناسایی قوانین و کشف روابط بین پدیدهای عینی است[۵]. به نظر کنت هردوره و مرحله تاریخی سازمان اجتماعی ،تفوق سیاسی و فعالیت خاص و غالب خود را دارد . به نظر کروز « گرچه تأکید کنت بیشتر بر تحول ذهن بشر و رهایی تدریجی آن معطوف بود، اما بر نکته نیز تأکید داشت که قرینه این مراحل در تحول سازمان اجتماعی و انواع سازمانها و واحدهای اجتماعی و اوضاع مادی زندگی بشری رخ می دهد . او می پنداشت که به موازات وقوع تحول ذهنی ، سازمان اجتماعی و اوضاع مادی زندگی بشر نیز دستخوش تحول می شود . کنت بر این باور بود که نباید انتظار داشت که هنگام مرگ یک نظام سامان اجتماعی و نیز فکری تازه یکباره سر بر آورد . گذار از یک نظام اجتماعی به یک نظام دیگر هرگز نمی تواند پیوسته و مستقیم باشد . در واقع تاریخ بشر با دوره های متناوب ارگانیک و بحرانی مشخص میشود.در دوران ارگانیک ، استواری اجتماعی و هماهنگی فکری بر قرار است و بخش های گوناگون هیأت اجتماعی در توازن به سر می برند . برعکس دردوران بحرانی ،پایه های یقین کهن سست، سنتها بی اعتبار وهیأت اجتماعی دستخوش عدم توازن بنیادی می شود .»
۲-۳-۲) کارل مارکس (۱۸۱۸-۱۸۸۳)
توجه به گذار تاریخی دراندیشه مارکس نسبت به سایر کلاسیک های جامعه شناسی قطعاً از قوت بیشتری برخوردار است . اگر دراندیشه کنت محور اصلی تبیین تطور وتکامل اجتماعی معرفت و دانش بشر بود ، در اندیشه مارکس این محور چگونگی مناسبات تولید می باشد که هر دوره و عصری مناسبات خاص تولید خاص وغالب خود را دارد .به نظر او نیروهای جدید تولید ازهیچ بوجود نمی آیند . ایده های موجود به خودی خود از آسمان فرو نمی افتند ، بلکه از درون مناسبات تولیدی موجود و در تضاد با روابط ریشه دار و سنتی مالکیت پدید می آیند . در نظام کامل یافته بورژوایی هر طبقه اقتصادی مسبوق به شکل دیگری از رابطه اقتصادی بورژوایی است . یعنی مانند هر نظام آلی هر رابطه تعیین کننده ای خود به نحوی توسط دیگری تعیین شده است . کل هر نظام آلی نیز به نوبه خود مقدماتی را لازم دارد و توسعه خویش را راساً پدید آورد . فراهم شد شرایط پیدایش نظام کلی ، بخشی از فرایند توسعه آن است . از آنجا که فعالیت پیدایش همه نظام هایی کلی در تاریخ به همین صورت بوده است .
اقتصادی انسان در همه جا ضروری و اجتناب ناپذیر است ، شیوه تولید را باید شالوده جامعه انسانی به شمار آورد . برمبنای شیوه تولید ،مارکس مراحل تاریخی بشر را مشخص می کند . مارکس مراحل تاریخ بشری را براساس نظامهای اقتصادی تعیین می کند و ازچهار نظام اقتصادی یا به قول خود او چهار شیوه تولید نام می برد که عبارتند از : شیوه تولید آسیایی ، باستانی ، فئودالی و بورژوایی ؛ این چهار شیوه را می توان به دو گروه اساسی تقسیم کرد .
شیوه تولید باستانی ، فئودالی و بورژوایی درتاریخ مغرب زمین یکی پس از دیگری پیدا شده اند. اینها سه مرحله از تاریخ مغرب زمین اند و هر کدام دارای خصایص ، نوع معینی از مناسبات بین آدمیانی هستند که کارمی کنند ؛ خصیصه شیوه تولید باستانی ، بردگی است . خصیصه شیوه تولید فئودالی بندگی و خصیصه شیوه تولید بورژوایی مزدوری است . اینها سه وجه متمایز استثمار انسان از انسان را تشکیل می دهند . شیوه تولید بورژوایی آخرین ساخت اجتماعی تنازع را داراست ، چرا که در شیوه تولید سوسیالیستی ، یعنی در بین تولید کنندگان همبسته دیگر استثمار انسان از انسان و تبعیت کارگران یدی از طبقه ای که هم وسایل تولید و قدرت سیاسی را صاحب است وجود ندارد[۶].مارکس عقیده داشت که سرمایه داری شکل خاصی ازجامعه است که با انقلابهای بورژوای قرون هفدهم و هیجدهم به وجود آمده است و سرمایه داری نوعی جامعه طبقاتی است و ساخت آن به گونه ای است که در آن افراد برای تولید ضروریات زندگی به شیوی خاصی سازمان یافته اند.
مارکس عقیده داشت که رشد پویا و ذاتی سرمایه داری شرایط زوا ل آن را پدید می- آورد . به نظر مارکس قانون بنیادی توسعه سرمایه داری ، نیاز ضروری به انباشت سرمایه است بنابراین برای خنثی کردن گرایش نرخ سود به نزول در دراز مدت ، باید نسبت سرمایه به دستمزدها به طورمداوم افزایش یابد . این امر در جریان گذار ازیک سلسله دوره های جاری رخ می دهد که درکوتاه مدت به همراه خود بحرانهای سیاسی و اقتصادی پدید می آورد و دراز مدت به عمومی شدن مؤسسات صنعتی ، همگنی نیروی کار و سوق دادن آن به سوی اختلاف فزاینده می انجامد . این شرایط سبب بروز مبارزه طبقاتی دائمی میان کارگران و کارفرمایان می شود و با گذشت زمان طبقه کارگر پی می برد که تنها راه رهایی از وضع کنونی سرنگونی رژیم حاکم و به دست گرفتن کنترل دستگاه دولتی ، لغو ماکیت خصوصی بر ابزار تولید و برقراری یک نظام اجتماعی جدید است که افزایش تمرکز و تراکم سرمایه به نوبه خود به این روند کمک خواهد کرد.
۳-۳-۲) هربرت اسپنسر(۱۸۲۰-۱۹۰۳)
اندیشه اندامواره ای و تکامل جوامع انسانی شاید دربارزترین شکل خود درمیان جامعه- شناسان کلاسیک از آن هربرت اسپنسر جامعه شناس انگلیسی باشد . اسپنسر بر این باور است که جامعه یک اندامواره است ؛ وی معتقد است که جوامع وارگانیزمهای زنده ازقوانین مشابه پیروی می کنند . به نظر او این مشخصه اندام واره های اجتماعی است که همانند اندامواره های زنده زمانی که از لحاظ فیزیکی رشد می کنند از لحاظ ساختار نیز بزرگتر می شوند . همانند حیوانات پست ، جنین انسان نیز دارای چند قسمت مشخص است ، ولی وقتی که جنین بزرگتر می شود اندامهایش زیادتر شده و هر کدام به تفکیک کاری انجام می دهد در مورد جامعه نیز چنین است .
در ابتدا عدم همانندی در میان گروه های آن از نظر تعداد و درجه نامحسوس است ؛ ولی وقتی که جمعیت افزایش می یابد تقسیمات وزیر تقسیمات بیشتر و حسابگر می شود. ملاحظه می شود که در اندیشه اسپنسر نوعی حرکت ازساده و بسیط بودن به سوی پیچیده وپیچیده تر شدن درمورد جوامع وجود دارد .چون اسپنسر می گوید که تکامل ، تغییرازیک حالت نسبتاً معین منسجم و چندگون است این تکامل در واقع همان فراگرد جهانی است که هم نخستین دگرگونی هایی را که کل جهان بایستی به خود دیده باشد تعین می کند و هم آخرین دگرگونی هایی را که ما در جامعه و فرآورده های زندگی اجتماعی می یابیم . در اندیشه اسپنسر فرایند تفکیک یا تمایز عاملی محوری برای تبیین تغییر و تطور جامعه است . جوامع را به جوامع ساده ، ترکیبی ، ترکیبی مضاعف ، و ترکیبی شدید تقسیم بندی کرده بود .
اسپنسرعلاوه بر طبقه بندی جوامع برحسب مرحله تکاملی و درجه پیچیدگی شان جوامع را بر مبنای نوع سازماندهی و تنظیم اجتماعی به دو نوع جامعه نظامی و جامعه صنعتی تقسیم می کند . سنخ نظامی سنخی است که در آن ملت ، ارتشی است که بسیج می شود و ملت ارتشی خفته است و از این رو ساختار ارتش و ملت همانند و مشترک است .
مشخصات سنخ صنعتی را باید از داده های ناکافی و در هم و برهم استخراج کرد . تخاصم و دشمنی کم و بیش همیشگی با جوامع دیگر ، تقریباً در همه جا وجود داشته و همواره لازمه هر جامعه ای بوده است . ساختار اجتماعی مناسب برای دفاع و تهاجم تقریباً در همه موارد وجود دارد و ساختاری را پنهان می کند که ریشه در حفظ حیات اجتماعی دارد و آن را به نحو دیگری حفظ می کند[۷].
فهرست مطالب:
فصل اول : کلیات
بررسی سوابق و ادبیات موضوع
اهداف پژوهش
اهمیت پژوهش
تعریف متغیرها و مفاهیم وعملیاتی
روش پژوهش
سازماندهی پژوهش
فصل دوم : دیدگاه های نظری
تعریف نوسازی
نوسازی روانشناختی
نوسازی اجتماعی
نوسازی سیاسی
جامعه شناسان کلاسیک و اندیشه گذار
کارل مارکس (۱۸۱۸-۱۸۸۳
هربرت اسپنسر(۱۸۲۰-۱۹۰۳
امیل دورکیم(۱۸۵۸-۱۹۱۷
ماکس وبر (۱۸۶۴-۱۹۲۰)
تالکوت پارسونز
تیپ بندی جوامع از نظر پاسونز
نیل اسملسر
برینگتون مور
جمع بندی
فصل سوم : سیاست های ضد مذهبی رضاشاه در ایران
کودکی رضاخان
دیدگاههای مختلف در مورد زمینه وقوع کودتای ۱۲۹۹
کودتای۱۲۹۹|۱۹۳۰
آیرن ساید در خاطراتش اولین بار که رضاخان را دیده می نویسد
گفتمان فکری غرب و ورود آن به ایران
آخوند زاده (۱۸۱۲-۱۸۷۸م|۱۲۲۸-۱۲۹۵ق)
نگرش آخوند زاده در مورد دین
میرزا ملکم خان (۱۸۳۳-۱۹۰۹|۱۲۴۹-۱۳۲۶ق)
عبدالرحیم طالبوف (۱۸۳۴-۱۹۱۱م|۱۲۵۰-۱۳۲۹ق
طالبوف : دین و روحانیت
جمع بندی
رضاخان و مذهب
سیاست ضد مذهبی رضاشاه
مقابله با روحانیت
مقابله با مذهب
کشف حجاب
قیام مسجد گوهرشاد
طرح متحدالشکل البسه
دانشکده معقول و منقول
مؤسسه وعظ و خطابه
طرح اداره اوقاف
تخریب مدارس علمی و مساجد
تغییر ماههای قمری به ماههای شمسی و…
زندگی نامه مصطفی کمال آتاتورک
نحوه به قدرت رسیدن آتاتورک
مصطفی کمال و سلطنت
مصطفی کمال و خلافت
تخریب مساجد و اماکن مذهبی
مقابله با دراویشان
دگرگونی پوشاک
دگرگونی حقوقی
وجوه تشابه
پیشینه نوسازی
وجوه اختلاف
تفاوت در شیوه عمل
تفاوت در ساختار سیاسی دو کشور
فصل پنجم : دین و سازمان روحانیت در ایران
رهبری شیعیان در دوران غیبت
سازمان مذهبی شیعه
منابع مالی روحانیون شیعه
تشکیلات حکومتی روحانیون
اصولیون و اخباریون
ویژگیهای مکتب اصول
فصل ششم: دین و سازمان روحانیت در ترکیه
مذهب رسمی
ادیان ،مذاهب و طریقتهای موجود در ترکیه
شیعیان
طریقت ها و داراویش
علویان
بکتاشیه
طریقت نقشبندیه
طریقت نورجی ها
سلیمانجی ها
طریقت تیجانیه
طریقت مولویه
اقلیتهای غیر مسلمان
مسیحیان
نتیجه گیری بخش سوم
تفاوتهای دین و سازمان روحانیت در ایران و ترکیه
میزان همگرایی مذهبی
میزان مبارزه جویی
میزان استقلال سیاسی و مالی
فصل هفتم : مقاومت در برابر سیاستهای نوسازی در ایران
تأسیس جمهوری
آیه الله نائینی
آیهالله سید ابوالحسن اصفهانی
آیهالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی
موضع آیهالله حائری در برابرمسایل سیاسی واجتماعی کشور
آیهالله شیخ محمد تقی بافقی
طرقت ها و دراویش
فصل هشتم : مقاومت در برابر سیاست های آتاتورک
مقاومت جدی صورت نگرفت
شورش شیخ سعید
نتیجه گیری بخش چهارم
مقایسه مقاومت در ایران و ترکیه در برابر سیاست های ضد مذهبی
توانای بسیج اجتماعی
منابع مآخذ
منابع انگلیسی
منابع ترکی استانبولی
منابع و مأخذ:
ابوالحمد ،عبدالحمید ، مبانی علم سیاست ،ج اول ، تهران ، انتشارات توس ،۱۳۷۶٫
ابوالقاسمی ،محمدرضا ، اردوش حسین ، ترکیه دریک نگاه ،تهران ،انتشارات المهدی ۱۳۷۸٫
آریا ، کورش ، رضاخان و قضیه کشف حجاب ، ابرار۱۸|۱۰|۸۱
آریا ، قاسم ، قضیه رضاشاه و کشف حجاب ، نافه ، شماره هفتم ،۴۲-۴۴٫
الگار ، حامد، دین و دولت در ایران، نقش علما در دوره قاجار ، ترجمه ی ابولقاسم سری تهران، انتشارات توس ،۱۳۵۶٫
امینی ، داوود ، چالشهای روحانیت با رژیم رضاشاه(بررسی علل چالشهای سنت گرایی با نوگرایی) تهران ، سپاس، ۱۳۸۲٫
امینی ،علیرضا ، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی، تهران، صدای معاصر، ۱۳۸۱٫
آزاد ارمکی ، تقی ، مدرنیته ایرانی؛ روشنفکران و پارادایم فکری عقب ماندگی در ایران تهران، انتشارات اجتماع، ۱۳۸۰٫
مصطفی ، ازکیا ، جامعه شناسی توسعه (تهران : انتشارات کلمه ،۱۳۷۷)
رضا ، اکبری نوری ، اندیشه سیاسی عبدالرحیم نجارزاده تبریزی ( طالبوف ) ، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج ، سال نخست، پیش شماره دوم، تابستان ۱۳۸۳٫
هربرت اسپنسر ، مدرنیته : مفاهیم انتقادی جامعه سنتی و جامعه مدرن ، ترجمه ی منصور انصاری تهران ، انتشارات نقش جهان ،۱۳۸۱٫
آصف ، محمد حسن ، مبانی ایدئولوژیک حکومت در دوران پهلوی ، تهران ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ،۱۳۸۴٫
الهامی ، داود، موضع تشیّع در برابر تصّوف در طول تاریخ ، قم ، انتشارات مکتب اسلام ، ۱۳۷۸٫
اولوغ ، ایگدمیر و دیگران ، آتاتورک ، ترجمه ی حمید ناظمی ، تهران ، مؤسسه فرهنگی منطقه ای ۱۳۴۸٫
رابرت اولسن ، قیام شیخ سعید پیران – کردستان ۱۹۲۵، ترجمه ی ابراهیم یونسی ( تهران : انتشارات نگاه ،۱۳۷۷)
بابر، نوئل ، فرمانروایان شاخ زرین از سلیمان قانونی تا آتاتورک ، تر جمه ی ،عبدالرضاهوشنگ مهدوی ، تهران، سپاس ،۱۳۶۹٫
بصیرت منش ، حمید ، علما و رژیم رضاخان ، تهران ، عروج ، ۱۳۷۶٫
بهار، ملک الشعرا ( محمد تقی ) ، تاریخ مختصر احزاب سیاسی در ایران ( انقراض قاجاریه ) ،جلد اول ،تهران، چاپخانه سپهر، ۱۳۵۷٫
محسن ، بهشتی سرشت ، نقش علما در سیاست ، تهران ، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی ،۱۳۸۰٫
بهنام ، جمشید ، ایرانیان و اندیشه تجدد ، تهران ، انتشارات پژوهش فرزان روز، ۱۳۸۳٫
بیات ، کاوه ، شورش کردهای ترکیه و تأثیر آن بر روابط خارجی ایران ، تهران ، نشر تاریخ ایران ، ۱۳۷۴٫
تهاجم به روحانیت و حوزه های علمیه در تاریخ معاصر ، جلد اول ، قدر ولایت ، تهران ،۱۳۷۹٫
پروند ، شادان ، سبحانی ، زهرا ، زمینه شناخت جامعه و فرهنگ ترکیه ، تهران ، مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی بین اللملی ،۱۳۷۳٫
پهلوی ، محمدرضا ، پاسخ به تاریخ ، ترجمه ی حسین ابوترابیان ، تهران ، زریاب ،۱۳۷۹٫
پیران ،پرویز ، برنامه ریزی توسعه برون زا ، اطلاعات سیاسی ، اقتصادی ، شماره ۲۵، دیماه ۱۳۶۷ .
جمعی از نویسندگان ،سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج ، ترجمه ی عباس مخبر ، تهران ، ۱۳۶۱٫
جعفری هرندی ، محمد ، فقها و حکومت پژوهشی در فقه سیاسی شعیه ، تهران ، روزنه ،۱۳۷۸٫
جی شاو ، استانفورد ، ازکورال ، شاو، تاریخ امپراطوری عثمانی ترکیه جدید، ترجمه ی محمود رمضان زاده ، جلد دوم ،خراسان ، آستان قدس رضوی ، ۱۳۷۰٫
حائری ، عبدالهادی ، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق ، تهران ، مؤسسه انتشارات امیرکبیر ،۱۳۸۱٫
حسینی ، سیدحسن ، پلورالیزم دینی یا پلورالیزم در دین ، تهران ، سروش ،۱۳۸۲٫
حسینیان ، روح الله ، چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه تهران ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ،۱۳۸۲٫
حیدرزاده ، محمدرضا ، تعامل دین و دولت در ترکیه ، تهران ، انتشارات وزارت امور خارجه ،۱۳۸۰٫
فاطمه ، خالقی ، روشنفکرانی در مقابل آتاتورک ، حیات نو ،۷|۶|۸۱ .
خلیلی خو، محمد رضا ، توسعه و نوسازی ایران در دوره دوران پهلوی ، تهران ، جهاد دانشگاهی، ۱۳۸۴٫
امام خمینی ره، صحیفه نور ،ج ۱۲٫
امام خمینی ، صحیفه نور ،ج ۱۵٫
امام خمینی ره،کشف اسرار .
دورسون ، داود ، دین و سیاست در دولت عثمانی ، ترجمه ی منصوره حسینی و داوود وفائی ، تهران ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۱٫
دعوتی ، سیدابوالفتح ، ازماجرای تلخ ” کشف حجاب “رضاخانی تا قیام خونین مردم قم ،یالثارات الحسین (ع) ، شماره ۲۵۹ .
دعوتی، سید ابوالفتح ، اصلاحات به روش آتاتورک ، جمهوری اسلامی ،۲۰|۲|۷۹
دوران آتاتورک درسهایی برای امروز، ترجمان سیاسی ، سال سوم ، شماره ۱۵۶
دیوب ، اس . س ، نوسازی و توسعه در جستجوی قالبهای فکری بدیل ، ترجمه ی سید احمد موثقی تهران ، قومس ،۱۳۷۷٫
رابیسون ، ریچارد ، ، جمهوری اول ترکیه ، ترجمه ی ایرج امینی ، تبریز، موسسه فرانکین،۲۵۳۶ شاهنشاهی .
رحمانیان،داریوش،چالش جمهوری و سلطنت در ایران زوال قاجار و روی کار آمدن رضاشاه، تهران،نشر مرکز ،۱۳۷۹٫
روشه، گی ، تغییرات اجتماعی ، ترجمه ی منصور وثوقی ، تهران ، نی ۱۳۶۸٫
زارع ، محمد رضا ، علل رشداسلام گرائی در ترکیه ، تهران، انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بین اللملی ، ۱۳۸۲٫
سردارآبادی ، خلیل الله ، موانع تحقق توسعه سیاسی در دوره سلطنت رضاشاه ، تهران ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، تهران، ۱۳۷۸٫
سیف زاده ، حسین ،نظریه های مختلف درباره راههای گوناگون نوسازی ودگرگونی سیاسی ، تهران ، قومس ، ۱۳۷۵٫
قادری ،حاتم ،اندیشه های سیاسی در اسلام و ایران ،تهران ،سمت ،۱۳۷۹٫
قاضی ، نعمت الله ، علل سقوط حکومت رضاشاه ،تهران ، نشر آثار، چاپ اول،۱۳۷۲٫
شریفی ،علیرضا ، کشف حجاب ، نشریه خراسان ،۱۷|۱۰|۷۹٫
شمیم ، علی اصغر ، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران ، مدبر ،۱۳۷۵٫
صبوری ، منوچهر، ،جامعه شناسی سازمانها بوروکراسی مدرن ایران ، تهران ، انتشارات سخن، ۱۳۸۰٫
طلوعی ، محمود ، پدر و پسر ناگفته ها از زندکی و روزگار پهلوی ،تهران ،علم ،۱۳۷۴٫
عاقلی، باقر ، رضاشاه و قشون متحدالشکل ، تهران ،انتشارات نامک ، ۱۳۷۷٫
عباسی ، ابراهیم ، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی تهران ،مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ۱۳۸۳٫
فوزی تویسرکانی ، یحیی ، مذهب و مدرنیزاسیون در ایران ، تهران ،مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ۱۳۸۰٫
فیاضی ، عماد الدین ، حاج عبدالکریم حائری ، تهران ،مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، چاپ اول ،۱۳۸۰٫
فیگارو ، آتاتورک رهبر ترکیه در گذشته و حال ، ترجمان سیاسی ، سال چهارم ، شماره اول .
کتانی، علی، اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ترجمه محمد حسین آریا ،تهران ،امیرکبیر ۱۳۸۳٫
کریمی، علیرضا ، رژیم و آزمون گیری از طلاب، تهران ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸٫
کوهستانی نژاد ، مسعود ، چالش مذهب و مدرنیسم سیر اندیشه سیاسی مذهبی در ایران، تهران، انتشارات نی ، ۱۳۸۱
کین راس ، لرد ، قرون عثمانی ، ترجمه ی پروانه ستاری ، تهران ، کهکشان ، ۱۳۷۳٫
کاتم ، ریچارد ، ناسیونالیزم در ایران ، ترجمه ی احمد تدین ، تهران ، انتشارات کویر، ۱۳۷۱٫
کاتوزیان،محمد علی(همایون)، اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا سقوط رضاشاه،ترجمه ی محمد رضا نفیسی، تهران ، پاپیروس ،۱۳۶۶٫
کشف حجاب تهاجم بنیادی به فرهنگ اسلامی ، جمهوری اسلامی ،۱۷|۱۰|۸۳٫