پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق
گرایش حقوق بین الملل
151 صفحه
چکیده:
در منظومه ی چند وجهیِ حقوق بشر، حقوق اقتصادی ـ اجتماعی، مجموعه ای از حق های بشری است که در جهت رفع بی عدالتی های اجتماعی و اقتصادی به رسمیت شناخته شده است و برخورداری از آن مستلزم دخالت فعال دولت است. حق توسعه، به عنوان یک حق مندرج در صورت بندی حقوقیِ حقوق اقتصادی ـ اجتماعی، جایگاهی بس تعیین کننده دارد زیرا حق توسعه، حق بشری است که دلالت بر فرآیندی همراه با عدالت و برابری دارد، فرآیندی که به تحقق یکایک حقوق بشر و تمامی آنها با هم می انجامد؛ از این جهت می توان آن را حق بر حقوق نامید. فلذا شناخت ابعاد گوناگونش و ارزیابی مفهومی و عملی آن ـ که در گرو تحلیل صورت بندی های اجتماعی و اقتصادی جامعه جهانی و بررسی تضادهای نیروهای اجتماعی و اقتصادی در شکل گیری و ظهور این حق میباشد ـ امری ضروری خواهد بود. از طرفی ظهور منطقه بندی های جهانی (شمال و جنوب یا جهان توسعه یافته و درحال توسعه) و از سویی دیگر با بروز پدیده ی جهانی شدن و جهانی سازی و گسترش بین المللیِ فعالیت های اقتصادی، مالی، تولیدی و... موجب گشته که این حق با ابهام مواجه شود و برخوردهای متفاوت و اغلب متعارضی از سوی دولت ها در قبال تحقق آن انجام شود. با این اوصاف سؤالی که ذهن بسیاری از حقوق دانان را به خود مشغول ساخته است، این است که سرنوشت حق توسعه به عنوان خواست اصلی بسیاری از کشورهای جهان سوم، در مناسبات جدید جهانی با وجود مقررات و قواعد نوینِ حاکم بر روابط حقوقی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی چه خواهد بود؟ در این خصوص در فصل نخست، با دیدگاهی ماهیت نگر به مفهوم و روند شکل گیری حق توسعه در مناسبات بین المللی پرداختیم. سپس در فصل دوم به تبیین مفهومی اصطلاح جهان سوم می پردازیم و آنگاه در فصل آخر با نگاهی پیامد نگر، تحقق و اجرای حق توسعه در پرتوی مقررات حقوق بین الملل اقتصادی در کشورهای جهان سوم را بررسی می نماییم.
واژگان کلیدی: حق توسعه، جهان سوم، مقررات حقوق بین الملل اقتصادی، جهانی سازی، سازمان ملل متحد