تحقیق در مورد تحلیل روانی توبه

تحقیق در مورد تحلیل روانی توبه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:10

 

 

 

 

 

توبه یعنی چه؟ ماهیت توبه از نظر روانی برای انسان چه حالتی است و از نظر معنوی برای انسان چه اثری دارد؟ در نظر بسیاری از ما توبه یک امر بسیار ساده ای است، هیچوقت به این فکر نیفتاده ایم که توبه را از نظر روانی تحلیل بکنیم. اساسا توبه یکی از مشخصات انسان نسبت به حیوانات است، یعنی انسان بسیاری ممیزات و مشخصات و کمالات و استعدادهای عالی دارد که هیچکدام از آنها در حیوانات وجود ندارد. یکی از این استعدادهای عالی در انسان، همین مسئله توبه است.

 

حقیقت توبه:

" توبه " بمعنی و مفهومی که انشاءالله برای شما شرح می دهم، این نیست که ما لفظ استغفرالله ربی و اتوب الیه را به زبان جاری کنیم، از مقوله لفظ نیست.

توبه یک حالت روانی و روحی و بلکه یک انقلاب روحی در انسان است که لفظ استغفرالله ربی و اتوب الیه بیان این حالت است، نه خود حالت، نه خود توبه، مثل بسیاری از چیزهای دیگر که در آنها لفظ، خودش، آن حقیقت نیست بلکه مبین آن حقیقت است.

اینکه ما روزی چندین بار می گوئیم استغفرالله ربی و اتوب الیه نباید خیال بکنیم که روزی چند بار توبه می کنیم. ما اگر روزی یک بار توبه واقعی بکنیم، مسلما مراحل و منازلی از قرب به پروردگار را تحصیل می کنیم.

 

تفاوتی میان جمادات و نباتات و حیوانات وجود دارد و آن اینست که جمادات این استعداد را ندارند که در مسیری که حرکت می کنند، خودشان از درون خودشان تغییر مسیر و تغییر جهت بدهند، مثل حرکتی که زمین به دور خورشید یا بدور خودش دارد، یا حرکاتی که همه ستارگان در مدار خودشان دارند، یا حرکت سنگی که از ارتفاع رها می شود و بطرف زمین می آید.

این مسلم و قطعی است، یعنی سنگی را که شما رها می کنید و در یک مسیر معین حرکت می کند، در همان مسیر و در همان جهت به حرکت خودش ادامه می دهد، تغییر مسیر و تغییر جهت از ناحیه درون این سنگ امکان پذیر نیست عاملی باید از خارج پیدا بشود تا مسیر این سنگ و این جماد را تغییر دهد، حال این عامل می خواهد مجسم باشد و یا از قبیل یک موج باشد. مثلا " آپلو " یا " لونا " را که به فضا می فرستند، از درون خودش هرگز تغییر مسیر نمی دهد.

مگر اینکه از خارج هدایتش بکنند که تغییر مسیر بدهد. ولی موجودات زنده از قبیل نباتات و حیوانات این استعداد را دارند که از درون خودشان تغییر مسیر بدهند، یعنی اگر به شرائطی برخورد کنند که با ادامه حیات آنها سازگار نباشد تغییر مسیر می دهند.

 

اما در مورد حیوانات بسیار واضح است، مثلا یک گوسفند یا یک کبوتر و یا حتی یک مگس وقتی حرکت می کند، همینقدر که مواجه می شود با یک مشکل، فورا مسیر خودش را تغییر می دهد و حتی ممکن است یک گردش صد و هشتاد درجه ای هم بکند، یعنی درست درخلاف جهت حرکت اولی خودش حرکت بکند.

حتی نباتات هم اینطور هستند، یعنی گیاهان هم در یک شرایط و حدود معین از درون خودشان خود را هدایت می کنند، مسیر خود را تغییر می دهند. ریشه یک درخت که در زیر زمین حرکت می کند و به سویی می رود، اگر به صخره ای برخورد کند، حالا رسیده یا نرسیده، خودش مسیرش را عوض می کند. همین قدر که بفهمد که جای رفتن نیست و راهی ندارد، مسیرش را تغییر می دهد. بدیهی است که انسان هم تا این حدود مثل گیاه و حیوان است، یعنی تغییر مسیر می دهد.

توبه برای انسان تغییر مسیر دادن است اما نه تغییر مسیر دادن ساده از قبیل تغییر مسیری که گیاه می دهد و یا تغییر مسیری که حیوان می دهد بلکه یک نوع تغییر مسیری که مخصوص خود انسان است و از نظر روانی و روحی کاملا ارزش تحلیل و بررسی و رسیدگی دارد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد تحلیل روانی توبه


تحقیق در مورد توبه ، تنهاترین راه

تحقیق در مورد توبه ،  تنهاترین راه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه37

 

فهرست مطالب

 

ابعاد توبه

شرائط و انواع توبه

2-هجرت وجهاد

گوشه ای از راههای توبه و جبران

4-کارهای نیک

6-تقوی

توبه ،  تنهاترین راه

اکنون که در بحث معاد رسیدیم به این سؤال که چرا از مرگ می ترسیم و دلائل و ریشه های ترس را بررسی کردیم نوبت آن است که مقداری درباره توبه و جبران تخلفات گذشته که تنها راه نجات است بحث و توضیح دهیم.

معنای توبه

توبه به معنای برگشت است و لذا در قرآن هم به خدا نسبت داده شده و هم به انسان توبه به خدا یعنی برگرداندن لطف و رحمت خود بر بندگان و توبه انسان به معنای برگشت او از حالات و اعمال فاسد گذشته خود و لذا در هر توبه انسان دو توبه از خدا می بینیم به این بیان که اول خدا توبه می کند یعنی لطف خودش را به بندگان گناهکار بر می گرداند و با این لطف انسان متوجه بدی خود می شود و پس از این توجه، انسان هم توبه و از افکار و اعمال خودش پشیمان شده و بر می گردد پس از این حالت بار دیگر خدا لطف کرده وتوبه او را



خرید و دانلود تحقیق در مورد توبه ،  تنهاترین راه


شرایط و چگونگى عدالت امام جماعت و نحوه احراز آن

شرایط و چگونگى عدالت امام جماعت و نحوه احراز آن

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

. شرایط امام جماعت چیست و منظور از عدالت امام جماعت چیست؟

ج. امام جماعت باید شیعه دوازده امامى، عاقل، عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحیح بخواند و بنابر احتیاط بالغ بوده و اگر مأموم او مرد است، امام نیز باید مرد باشد و عدالت معتبر در امام جماعت عبارت است از حسن ظاهر یعنى دورى جستن از گناهان کبیره، به طورى که ظاهر احوال شخص به طور ظنّى دلالت کند که او بناى بر ترک گناه دارد، نه آن که اتفاقا چند روزى گناه را ترک کرده باشد و مأموم باید این حسن ظاهر را احراز کند، و اصرار بر گناهان صغیره، به منزله گناه کبیره است.

اعمال منافى مروّت

1079. آیا اعمالى که با مروّت منافات دارد، مضرّ به عدالت امام است؟

ج. خیر مضرّ نیست؛ مگر به حدّى که منافى با کاشفیّت ظنّیه بر بناى بر ترک گناه باشد.

پخش موسیقى در مسجد

1080. امام جماعتى که از مسجدش صداى نوار موسیقى مطرب و غیرمطرب پخش مى‏شود و او اهمّیتى نمى‏دهد و یا احیانا در آن مجلس شرکت مى‏کند، آیا از عدالت ساقط مى‏شود؟

ج. با عدم محمل صحّت، عدالت او مشکل دارد.

خصوصیاتى که باعث رجحان در امام جماعت مى‏شود

. چه خصوصیاتى باعث مى‏شود که شخصى براى امام جماعت بودن بر افراد شبیه خود رجحان داشته باشد؟

ج. صاحب مسجد و امامى که براى امامت آن مسجد معیّن شده، و صاحب منزل یا مستأجر آن در صورت واجد شرایط بودن از دیگران در امامت براى جماعت مقدم هستند و مستحب است کسى را که فقیه‏تر یا قرائتش از دیگران بهتر یا بزرگ‏تر یا هاشمى است، امام جماعت قرار دهند.

 

مراد از گناهان کبیره

 

1082. منظور از گناهان کبیره که امام جماعت باید تارک آن‏ها باشد چیست؟

ج. هر گناهى است که در قرآن بر آن وعده به آتش یا عذاب داده شده باشد یا در عبارتى کبیره بودن آن تصریح شده باشد یا از گناهى که کبیره بودن آن ثابت است، اعظم یا مساوى شمرده شده باشد.

 

منظور از اصرار بر گناهان صغیره

 

1083. منظور از اصرار بر گناه صغیره که به عدالت ضرر مى‏رساند، چیست؟

 

ج. هر گناه غیر از گناه کبیره (که تعریف آن گذشته) صغیره است و انجام دادن آن براى بار دوّم (بدون این که پس از بار اوّل توبه واقع شود) اصرار است.

 

مطالبه پول در قبال نماز جماعت

 

1084. در صورتى که امام جمعه و یا امام جماعت نسبت به دنیا حریص باشد و در قبال خواندن نماز جماعت و جمعه و یا سخنرانى از مردم پول مطالبه نماید، آیا مى‏شود در نماز به او اقتدا کرد؟

 

ج. آن چه مرقوم شد مضرّ به عدالت نیست؛ مگر در این راه مرتکب کبیره شود یا بر صغیره اصرار ورزد.

 

معاشرت با افراد فاسق

 

1085. آیا جایز است به کسى که با حضورش در بین افرادى که فاسق هستند باعث تقویت آن‏ها است اقتدا کرد؟ ناگفته نماند که حضورش نه به خاطر هدایت و ارشاد باشد، بلکه قصد به هم نزدن دوستى و یا جبران خوبى‏هاى آن‏ها در حقّش باشد؟

 

ج. موارد مختلف است و با امکان حمل فعل مسلم بر صحیح، حمل بر فساد نباید کرد.

 

دروغ گفتن یا نوشتن

 

1086. اگر کسى آشکارا دروغ بگوید و یا بنویسد و یا باعث دروغ دیگران باشد و براى شخص و اشخاص موارد فوق واضح باشد، آیا اقتداى به او جایز است یا خیر؟

 

ج. عادل، دروغ حرام نمى‏گوید، مگر ضرورت لازم‏المراعات باشد که رهایى از حرام یا انجام واجب متوقف بر آن باشد و در هر صورت با امکان، باید حمل بر صحّت شود که شاید دروغ مصلحت‏آمیز بوده است.

 

ریش تراش بودن امام جماعت از روى جهل به مسأله

 

1087. حکم نماز جماعتى که به امامت جماعت فرد ریش تراش ـ از روى جهل به مسأله ـ برگزار شده است، چیست؟

 

ج. جماعت باطل است و احتیاطا باید آن نماز را قضا کنند.

 

توبه از گناه کبیره

 

1088. شخصى مرتکب گناهى که مستوجب حدّ شرعى است شده است؛ ولى چون فقط خودش مى‏داند و توبه کرده و حکم به عدالت او هم مى‏شود، آیا مى‏تواند امام جماعت بشود؟ کراهت چه طور؟

 

ج. مانعى ندارد و امام جماعت شدن فردى که حدّ شرعى بر او جارى شده است، مکروه است نه آن چه در سؤال ذکر گردیده است.

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ( قابل ویرایش ) در اختیار شما قرار

می‌گیرد.

تعداد صفحات :50



خرید و دانلود شرایط و چگونگى عدالت امام جماعت و نحوه احراز آن


مقاله در مورد توبه بازگشت به حق

مقاله در مورد توبه بازگشت به حق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:83

 

  

 فهرست مطالب

 

بازگشت به حق

 

گنهکاران و قدرت بر توبه

 

روایتى عجیب در مسأله ى حجت حق بر بندگان

 

توبه میراث آدم و حوا

 

گناهان

 

آثار سوء گناهان

 

راه توبه ى واقعى

 

توبه ى حقیقى از دیدگاه امام على (علیه السلام)

 

براى هر گناهى توبه اى مخصوص است

 

1 ـ شیطان

 

2 ـ دنیا

 

هدیه ى خداوند به توبه کنندگان واقعى

 

قرآن و مسأله ى باعظمت توبه

 

4 ـ روى گردانى از توبه

 

5 ـ علت قبول نشدن توبه

 

 

 

گنهکاران و قدرت بر توبه

هیچ مادرى در جهان هستى ، فرزند خود را گنهکار نزاییده ، و کودک رحم را عاصى و خطاکار به دنیا نیاورده .

کودک در حالى قدم به عرصه گاه حیات مى گذارد که از علم و دانش و تفکر و اندیشه خالى است ، و از آنچه در اطرافش مى گذرد کاملا بى خبر است .

طفل وقتى وارد فضاى این جهان مى شود ، جز گریه کردن و مکیدن شیر چیزى نمى داند ، آن هم از گریه و مکیدن شیر در لحظات اول در عین اینکه ناله مى زند و شیر مى خورد غافل است . غرایز و احساسات و شهوات او به تدریج وارد میدان فعالیت مى شود ، و آنچه را باید براى برپا کردن خیمه ى حیات تعلیم بگیرد ، از اطرافیان خود و فعل و انفعالات طبیعى یاد مى گیرد .

هم چنانکه بدن او در طول زندگى در معرض انواع بیماریها قرار مى گیرد ، فکر و روحش ، و نفس و قلبش نیز در معرض خطا و اشتباه مى رود و در عمل و اخلاق مبتلاى به گناه مى گردد ، بنابراین گناه همچون بیمارى بدن عارضى است نه ذاتى .

بیمارى بدن و جسم او با دارویى که طبیب تجویز مى کند معالجه مى شود ، فکر و روح و نفس بیمارش نیز با اجراى دستورات حضرت حق درمان مى پذیرد .

گنهکار با عرفان به وضع خویش ، و معرفت به حلال و حرام خدا ، با رجوع به

طبیب روحانى و دستور العمل گرفتن از او ، براى توبه از گناه آماده مى شود ، و با امید و دلگرمى به رحمت حضرت حق از عرصه ى گناه بیرون مى آید ، و همچون روزى که از مادر متولد شده پاک مى گردد .

گنهکار نمى تواند ادعا کند نمى توانم توبه کنم ، زیرا کسى که قدرت بر گناه دارد ، بدون شک قدرت بر توبه هم دارد .

آرى انسانى که توانایى بر خوردن و آشامیدن ، رفتن و آمدن ، گفتن و شنیدن ، ازدواج و کسب و کار ، ورزش و ریاضت ، مسافرت و معاشرت و زور آزمایى دارد ، و اگر طبیبى به خاطر بیمارى خاصش او را از بسیارى از غذاها و نوشیدنیها پرهیز دهد ، او از ترس ریشه دار شدن بیمارى با کمال قدرت از خوردن آن غذاها و نوشیدنیها خوددارى مى کند ، مى تواند از گناهانى که به آن دچار است بپرهیزد ، و از معصیت هایى که به آن گرفتار است خوددارى نماید .

عذر هیچ گنهکارى در عدم قدرت بر توبه در پیشگاه حضرت حق قابل قبول نیست ، اگر قدرت بر توبه براى اهل گناه نبود ، از جانب خداوند دعوت به توبه و انابه نمى شدند .

گنهکار باید این حقیقت را باور کند که در هر شرایطى ، و در هر موقعیتى قدرت بر ترک گناه را دارد ، و بر اساس آیات قرآن خداوند مهربان و توبه پذیر ، توبه اش را قبول مى کند و گناهانش را گرچه به عدد ریگ بیابان باشد ، در معرض عفو و مغفرت و رحمت قرار مى دهد ، و پرونده ى سیاهش را به سپیدى چشم پوشى از همه ى گناهانش آراسته مى کند .

گنهکار باید این معنا را آگاه باشد که اگر به ترک گناه و شستشوى درون و برونش برنخیزد ، و عصیان و خلافش را ادامه بدهد خداوند او را به اشد عذاب دچار مى نماید ، و جریمه و عقوبت سنگینى را بر او بار خواهد کرد .

خداى بزرگ در قرآن مجید بدین گونه خود را معرفى مى کند :

 غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ . . . (1) .

خداوند ، بخشنده ى گناه ، و پذیرنده ى توبه ى گنهکار ، و داراى عقابى شدید است .

امام معصوم در دعاى افتتاح بدین صورت خداوند را معرفى مى نماید :

وَاَیْقَنْتُ اَنَّکَ اَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ ، وَاَشَدُّ المُعَاقِبِینَ فِى مَوْضِعِ النَّکالِ وَالنَّقِمَةِ

یقین و باور دارم که تو مهربانترین مهربانانى در جاى عفو و رحمت ، و شدیدترین عقاب کنندگانى در محل عقاب و انتقام .

خداوند مهربان در قرآن مجید به گنهکاران اعلام نموده :

 قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (2) .

به بندگانم ، آنان که بر خود اسراف کردند بگو از رحمت خدا ناامید نباشید ، خداوند تمام گناهان را مى آمرزد ، همانا او آمرزنده ى مهربان است .

بنابراین با توجه به توبه پذیرى حق و قدرتى که گنهکار بر ترک گناه دارد ، و آیاتى که در قرآن به گنهکار ، مژده ى عفو و رحمت مى دهد ، براى اهل گناه در ترک گناه هیچ عذرى باقى نیست ، به همین خاطر بر گنهکار توبه از گناه واجب فورى و واجب اخلاقى و واجب عقلى است .

گنهکارى که به توبه برنخیزد ، و به جبران گذشته اقدام ننماید ، و درون و برون را از گناه پاک نکند ، چنانکه در دنیا در پیشگاه پاکان و عقل و وجدان و حکمت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ غافر ( 40 ) : 3 .

2 ـ زمر ( 39 ) : 53 .

و منطق محکوم است ، در آخرت در پیشگاه حضرت حق به طریق اولى محکوم است . چنین گنهکارى در قیامت با اندوه و حسرت ، و ندامت و پشیمانى فریاد مى زند :

 لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ المُـحْسِنِینَ (1) .

کاش براى من زمینه ى بازگشتى به دنیا بود تا از نیکوکاران مى شدم !

خداوند در جوابش مى گوید :

 بَلَى قَدْ جَاءَتْکَ آیَاتِی فَکَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَکْبَرْتَ وَکُنتَ مِنَ الْکَافِرِینَ (2) .

آرى ، محققاً آیات من براى دستگیرى و هدایتت به تو رسید ، تو آنها را تکذیب نمودى و راه سرکشى از دستورات من را پیش گرفتى ، و تو از ناسپاسان بودى .

در آن روز است که براى نجات گنهکار ، عوضى به جاى دین و عمل از او قبول نمى کنند ، و بر پیشانى وجود او مهر محکومیت مى زنند .

 وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا مَا فِی الاَْرْضِ جَمِیعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ مِن سُوءِ الْعَذَابِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَبَدَا لَهُم مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ (3) .

اگر اهل ستم تمام آنچه را در زمین است و همانند آن را در اختیار داشته باشند ، هر آینه همه را فدا کنند تا از عذاب سخت قیامت برهند ، ( ولى چنین چیزى نخواهد شد ) و از جانب حق براى آنان برنامه هایى آشکار گردد که گمان نمى بردند .

امیرالمؤمنین (علیه السلام) در دعاى کمیل ، در اینکه در دنیا و آخرت گنهکار را در عدم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ زمر ( 39 ) : 58 .

2 ـ زمر ( 39 ) : 59 .

3 ـ زمر ( 39 ) : 47 .

توبه هیچ عذرى در پیشگاه حق نیست ، و خدا را نسبت به گنهکار حجت کامل و تمام است مى گوید :

فَلَکَ الحُجَّةُ عَلَىَّ فِى جَمِیعِ ذَلِکَ وَلاَ حُجَّةَ لِى فِیمَا جَرى عَلَىَّ فِیهِ قَضَاءُکَ . . .

تو را بر من در تمام آنچه از خطا و معصیت و گناه و هوا و هوس و متابعت از شیطان گذشته حجت است ، و براى من در آنچه که قضایت بر آن جارى شده هیچ گونه حجتى نیست .

روایتى عجیب در مسأله ى حجت حق بر بندگان

عبد الاعلى مولى آل سام مى گوید از حضرت صادق (علیه السلام) شنیدم ، مى فرمودند :

در قیامت زنى زیبا چهره را که به خاطر زیباییش در دنیا دچار فتنه شد به دادگاه الهى مى آورند ، مى گوید : پروردگارا ! مرا زیبا آفریدى تا جایى که به خاطر زیباییم برخورد کردم به آنچه که برخورد کردم ، در آن هنگام حضرت مریم (علیها السلام)را مى آورند و در جواب آن زن گفته مى شود : تو نیکوترى یا مریم ؟ ما مریم را نیکو آفریدیم ولى خود را از فتنه حفظ کرد ! جوانى نیکو صورت را مى آورند که در دنیا محض زیبایى چهره و اندامش دچار فتنه شد ، عرضه مى دارد : خداوندا ! به من چهره ى زیبا دادى تا جایى که دیدم از زنان آنچه را دیدم . در آن وقت یوسف را مى آورند و در پاسخ آن جوان گفته مى شود : تو زیباترى یا یوسف ؟ ما یوسف را زیبا آفریدیم ولى او به خاطر زیباییش دچار فتنه نشد . مبتلا به بلا را مى آورند که به خاطر بلایش و صبر نکردنش گرفتار فتنه شد ، مى گوید : خداوندا ! بلا را بر من سخت گرفتى ، من هم تاب و طاقتم را از دست دادم و دچار فتنه شدم . ایوب (علیه السلام) را مى آورند و به شخص بلا کشیده مى گویند : بلاى تو شدیدتر

بود یا ایوب ؟ او به بلا دچار شد ، ولى گرفتار فتنه نشد(1) !

توبه میراث آدم و حوا

آدم به عنوان خلیفه ى خداوند و نایب حضرت رب العزه آفریده شد ، و پس از اعتدال و استواء بدن ، روح خدایى در او جلوه کرد(2) ، و شایسته ى مقام علم الاسمایى گشت ، و فرشتگان به خاطر عظمت و کرامتش ، به امر حضرت حق در برابر او سجده کردند ، آنگاه به فرمان خداوند همراه با همسرش در بهشت ساکن شد(3) . تمام نعمت هاى بهشت در اختیار او قرار گرفت و استفاده از آن مجموعه براى او و همسرش بلامانع اعلام شد ، جز اینکه از هر دو خواستند به درختى معین نزدیک نشوند ، که با نزدیک شدن به آن درخت از ستمکاران خواهند شد(4) . شیطان که به خاطر سر تافتن از سجده بر آدم ، از حریم حق رانده شده بود و آثار لعنت حق او را زجر مى داد ، و تکبر و خودبینى اش نمى گذاشت به پیشگاه مقدس یار برگردد ، از باب کینه و دشمنى نسبت به آدم و همسرش ، در مقام وسوسه نمودن آنان بر آمد ، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود آشکار سازد ، و با اطاعت نمودن از او ، مقام کرامت و عظمتشان را از دست بدهند ، و از بهشت عنبر سرشت اخراج شوند ، و روى رحمت و لطف حق از آنان برگردد .

او با این جملات به وسوسه کردن آنان براى خوردن از میوه ى آن درخت اقدام کرد :

اى آدم و حوا ! خداوند شما را از این درخت نهى نکرد جز به این علت که اگر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ کافى: 8 / 228، حدیث یأجوج و مأجوج، حدیث 291; بحار الأنوار: 12 / 341، باب 10، حدیث 2.

2 ـ کافى : 72 .

3 ـ بقره ( 2 ) : 30 ـ 35 .

4 ـ اعراف ( 7 ) : 19 ( وَیَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَزَوْجُکَ الجَنَّةَ فَکُلاَ مِنْ حَیْثُ شِئْتُمَـا وَلاَ تَقْرَبَا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الْظَّالِمِینَ ) .

از آن بخورید فرشته مى شوید یا در این باغ سرسبز و خرم ، تا ابد خواهید ماند .

و براى اینکه پاى وسوسه ى خود را در قلب آن دو نفر محکم و ثابت نماید ، براى آنان سوگند خورد که من جز خیر شما را نمى خواهم(1) . وسوسه ى پرجاذبه و قسم شیطان ، حرص آن دو نفر را شعلهور ساخت . حرص ، بین آنان و نهى حق ، حجاب شد . به وسوسه ى او فریب خوردند و مغرور شدند ، و به عرصه ى تاریک نافرمانى از خداوند درافتادند ، و بر مخالفت با خواسته ى حق جرأت یافتند ، و باطل در نظرشان زیبا آمد !

از آن درخت خوردند ، اندامشان آشکار شد ، لباس وقار و هیبت و نور و کرامت را از دست دادند ، شروع کردند به قرار دادن برگهاى بهشتى بر یکدیگر تا آنان را در پوشد ، پروردگارشان آنان را مورد خطاب قرار داد که آیا شما را از نزدیک شدن به آن درخت نهى نکردم ؟ و اعلام ننمودم که شیطان براى شما دشمنى است آشکار(2) ؟!

آدم و حوا از بهشت اخراج شدند ، مقام خلافت و علم و مسجود ملائکه بودن ، براى آنان کارى نکرد ، از آن مقامى که به آنان داده شده بود هبوط کردند ، و براى ادامه ى حیات در زمین قرار گرفتند .

دورى از مقام قرب ، از دست دادن همنشینى با فرشتگان ، محروم شدن از بهشت ، بى توجهى به نهى حق و اطاعت از شیطان ، غمى سنگین و اندوهى سخت و حسرتى دردآور بر دوش جانشان گذاشت . از زندان مخوف و محدود خودپسندى ، و خود دیدن که علت محرومیت و ممنوعیت از رحمت و عنایت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اعراف ( 7 ) : 20 ـ 21 ( فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِىَ لَهُمَا مَا وُرِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الخَالِدِینَ * وَقَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ ) .

2 ـ اعراف ( 7 ) : 22 ( فَدَلاَّهُمَا بِغُرُور فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَن تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَکُمَا إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُبِینٌ ) .

محبوب ، و افتادن در دام ماسوى الله است درآمدند ، و به فضاى بیدارى و عشق و علاقه و ایمان به دوست وارد شدند ، فضایى که منافع سرشارى در دنیا ، و سود بى نهایتى در آخرت نصیب انسان مى کند .

چون به این صورت به خود آمدند ، فریاد برداشتند که وقتى در زندان منیت و غفلت از یار افتادیم ، و در تاریکى خودخواهى و حرص و غرور قرار گرفتیم دچار ( ظَلَمْنا اَنْفُسَنا ) شدیم .

این توجه به وضع خویش ، مقدمه ى ورود به عرصه گاه حرّیّت و آزادى و عامل نجات از بند شیطان ، و روى آوردن به جانب حضرت محبوب ، و باعث تواضع و فروتنى در پیشگاه حضرت رب است ، که اگر شیطان هم به همین صورت رفتار مى نمود رجم از حریم نمى شد و به لعنت ابدى گرفتار نمى گشت .

آدم و حوا در فضاى پرقیمت نور اندیشه و تفکر ، و تعقل و توجه ، و بینایى و بیدارى ، که همراه با ندامت و پشیمانى و اشک چشم بود ، آنچنان ادب و خاکسارى نشان دادند که نگفتند : ( اغْفِر لَنا ) : ما را بیامرز ، بلکه عرضه داشتند : ( وَاِنْ لَمْ تَغْفِرْلَنا ) : اگر ما را نبخشى و به عرصه گاه رحمت در نیاورى ، ( لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ (1) : از زیانکاران خواهیم شد .

 

 

 



خرید و دانلود مقاله در مورد توبه بازگشت به حق


مقاله در مورد توبه

مقاله در مورد توبه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:25

 

  

 فهرست مطالب

 

 

توبه

 

مقدمه :

حقیقت توبه :

 

ـ پشیمانی سبب ترک گناه است :

 

ـ وجوب توبه :

 

ـ فضیلت توبه :

 

مراتب توبه :

 

 

مقدمه :

برصاحبان بصیرت پوشیده نیست که توبه ، شعبه ای است از فضل ، عظیم الهی و دری است از رحمت رحیم خداوند که به روی بندگان خود باز فرموده است . اگر این در بسته بود رستگاری برای کسی نبود . زیرا سرشت بشر با آلودگی و خطاکاری و گناه پیوسته است بطوری که هر بشری به حسب اعمال جارم و جانحه خود را به انواع آلودگیها مبتلا خواهد ساخت مگر آن مقداری که خداوند او را حفظ فرموده باشد .

خلاصه بشری که بتواند خودش را از گناه و انواع خطا نگهدارد و پاکی فطرت نخستینش را حفظ کند ، یافت نخواهد شد حتی بسیاری از پیغمبران و بنابراین خدای حکیم و رحیم ،‌توبه را دوای دردهای معنوی و علاج امراض قلبی و پاک کننده انواع آلودگیها قرار داده است تا انسان پس از گرفتاری به گناه ، به برکت توبه پاک شود و اهل نجات گردد . خوشبخت کسی است که از این باب رحمت قدردانی کرده و از آن استفاده نموده و از این موهبت الهی سپاسگذاری نماید چنانچه بدبخت کسی است که این باب رحمت برایش فقط اتمام حجت شده باشد . یعنی روز قیام در موقع حساب و پرسش از اعمال هرگاه در مقام عذرخواهی بگوید : پروردگارا نادان و بی خبر بودم ، اسیر شهوت و غضب بودم ،‌گرفتار هوا و هوس بودم . مقاومت با وساوس شیطان عاجز

بودم در نتیجه جواب تمام عذرهایش گفته می شود :

حقیقت توبه :پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : پشیمانی از گناه ، توبه است .

حضرت باقر علیه السلام فرمود : در توبه ، پشیمانی کفایت است حضرت صادق علیه السلام می‌فرماید : نیست بنده اگر گناهی کند پس پشیمان گردد ، مگر اینکه خداوند او را می‌آمرزد پیش از آنکه  از او طلب آمرزش کند .

بنابراین حقیقت توبه همان پشیمانی از گناه است از جهتی زشتی آن نزد خداوند و اینکه خلاف رضای او است . مانند غلامی که کاری را برخلاف رضای مولایش انجام دهد و غافل باشد که مولا او را می بیند چون فهمید که او را دیده البته سخت از کردار خود پشیمان می شود و یا مانند کسی که طبیبی او را از خطر خوردن طعامی باخبر کرده و پس از خوردن و گرفتار شدن از کار خود چقدر پشیمان خواهد بود .

 

 



خرید و دانلود مقاله در مورد توبه