فیل فشرده ی ادبیات داستانی در اختیار شما دوست داران شعر و ادب فارسی
ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه15
فهرست مطالب
فصل دوّم
ادبیات داستانی معاصر
تهیه کنندگان:
سید حامد حسینی فدکی
احمد خسروی
دبیر راهنما:
جناب آقای دانش پژوه
پائیز85
فهرست
ادبیات داستانی معاصر ................................................................................1
درس پنجم....................................................................................................6
محمّد علی جمالزاده.....................................................................................7
معنی کلمات................................................................................................8
خودآزمایی................................................................................................11
بیاموزیم...................................................................................................... 12
منابع و مأخذ..............................................................................................13
الف
ادبیات داستانی معاصر آثاری که در زمینه ی بررسی تاریخی ادبیات داستانی ایران منتشر شده بسیار اندک است . اغلب این آثار جامع نیستند . در آن ها ترتیب زمانی معینی دنبال نمی شود و داستان ها بدون در نظر گرفتن ارتباط های بینامتنی شان به یکدیگر ، و نویسندگان هم جدا از شرایط اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و روان شناسی اجتماعی زمانه خویش مورد بررسی قرار می گیرند . از این رو نقد و تفسیر ها به نوعی تک نگاری از چند چهره ی معروف و.تثبیت شده ، آن هم منفک از محیط رشد نویسنده ، تبدیل می شوند اگر هم سیر تحولی مراحل ادبی در نظر گرفته شود ، دوره ای کوتاه ، بی سایه روشن های گونا گونش و بی ارتباط با دوره های قبل و بعد ، بررسی می شود . به علاوه ، فصل هایی از تاریخ ادبیات معاصر نیز اغلب به سکوت برگزار می گردد. درک چگونگی شکل گیری و شناخت مراحل پیشرفت ادبیات معاصر و عوامل حاکم بر این حرکت ، به پژوهش های دقیق تر و فراگیر تری نیاز دارد . پژوهش هایی که در جهت چگونگی کشف روابط درونی آثار پراکنده وهمخوانی تحول ادبی با وضع اجتماعی و فرهنگی تلاش کنند .می توان با آشکار کردن پیوند های درونی انبوهمتون ادبی و تبیین زیبایی شناختی و جامعه شناسی تاریخ ادبیات و شناخت نظریه های مطرح ادبی ، به ماهیت ادبیات معاصر پی برد و جهت و گرایش جنبش ادبی را مشخص کرد. شناخت گذشته ادبی ، اینک بیش از هر زمان دیگر احساس می شود و آگاهی به آن می تواند راهگشای آینده برای نویسندگان و خوانندگان ادبیات باشد. مجموعه حاضر با توجه به همین نیاز پدید آمده است . ما کوشیده ایم تا به شیوه ای منظم ادبیات معاصر را مطالعه کنیم و تا حد امکان و توان ، تصویری جامع و بیطرفانه ، از گرایش ها و دگرگونی ها ی داستان نویسی ایران درصده گذشته ترسیم کنیم.:و آن را در پنج دوره تاریخی به شرح زیر مورد مطالعه قرار دادیمالف) از نخستین تلاش ها (حدود 1274) تا 1320ب) از 1320 تا 1332پ) از 1332 تا 1340ت) از 1340 تا 1357ث) از 1357 تا 1370
ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه16
فهرست مطالب
نو آوری در ادبیات داستانی
آزمایش و خطا
بدیهی است پیدایش نوآوری و نواندیشی در عرصه ادبیات داستانی بنا به مناسبات علّی و قوامیافتهای چون ظهور ذهنهای نو، تجربهاندوزی از بطن زندگی، دریافت اصولی از ساحت هستی، ژرفاندیشی، گذشت زمان و سنجش عقلانی بدون بغض و غرض بستگی دارد؛ و به منظور راهاندازی یک جریان ادبی بدیع و تثبیت آن، نمیتوان تنها به ظهور نوابغ و شخصیتهای نواندیش اکتفا کرد. چه بسارند افراد ناپخته، ناتوان و کمبضاعتی که برای کسب شهرت، مقام و ثروت، و به منظور پنهان کردن ناتوانیهای خود، به ناگاه به کاری نو دست میزنند و گمان میکنند که یک شبه ره صدساله طی میکنند، و با ـ اصطلاحاً ـ «طرحی نو در انداختن»، به چهرهای ماندگار مبدل میگردند. اما از آنجا که این افراد از جهانبینی نابی برخوردار نیستند و از بهرهبری از شیوهها و تکنیکهای داستاننویسی عاجزند، به آنی، نامشان از صفحات ادبیات محو میگردد.
البته شکی نیست که اصطلاح «نو» و یا «مدرن»، همواره در تمامی ادوار تاریخی و زمانهای مختلف مطرح بوده و به کار رفته است. درواقع، «نوبودن» و «نوآوری»، لازمه حیات ادبیات، خاصه ادبیات داستانی به حساب میآید؛ ودر تمامی مقاطع و دورههای مختلف، نویسندگان و ادیبان و شاعران بسیاری ظه
این پایان نامه در دانشگاه تهران و در مقطع دکترا و به روش تحلیل گفتمان انجام گرفته است. دارای 288 صفحه WORD.
جهان ذهن انسانی و جهان واقعیات اجتماعی تنیده در خاطرات است. با حذف فرضی حافظه، از تصور «خود» و «جامعه» چیزی باقی نمیماند. از فرایند «احساس خود» گرفته تا جریان «بازاندیشی در خود»، حافظه و تعاطی خاطرات بی وقفه در کارند. بند بند تعاملات اجتماعی به سر نخ حافظه بند است و بدون حافظه، گروهها اعم از خانواده، دوستان، حکومت، سازمانها، گروههای قومی و یا هر جمع دیگری نه میتوانند یکدیگر را بشناسند و نه میدانند که چرا و چگونه با هم کنار بیایند، از هم کناره بگیرند، بجنگند یا آشتی کنند.
زمانی «سارتر» دلیل برگزیدن شکل رمان برای بیان ایدههای خود را ظرفیت خردمندانهتر این شکل ادبی – در عالم اندیشه – در مقایسه با شعر، ابراز کردهبود، اما با این همه تاکید داشت که شعر همچون هوا ضروری است. (سارتر 1363). بر این قیاس میتوان گفت که هر چند کنشهای بخردانه – و حتی نابخردانه – انسان به بسا چیزهای قابل لمستر از حافظه معطوف است، اما اتمسفر این جهان، حافظه است و خاطره؛ خاطراتی که عقب میروند و جلو میآیند، حذف میشوند و خلق میشوند، جایگزین میشوند، و شبکه مییابند. و در بطن این شبکه است که انسان میاندیشد، عمل میکند، تنفر میورزد یا دوست میدارد.
زمانی اگوست کنت گفته بود: «انسان از اندیشیدن و حتی عمل کردن نیز خسته میشود، اما از دوست داشتن خسته نمیشود.» (به نقل از آرون 1366: 152) ظاهراً چنین است، اما به هر حال این هر سه وجه اندیشه، کردار و احساس، بدون حافظه نه تنها هیچ «معنا»یی نخواهند داشت بلکه متوقف خواهند شد. این همه به معنای تقلیل تمامی پدیدههای اجتماعی – و به ویژه پدیدههای عینی – به مقوله «حافظه» نیست و نباید باشد، اما اگر افرادی را که دچار فراموشی یا جنون شده و در یادآوری تمامی یا بخشی از گذشتهشان ناتوانند و یا قادر به خلق خاطرات جدید در زندگیشان نیستند در نظر آوریم، آنگاه کاملاً میپذیریم که زندگی بدون خاطره و ارتباط اجتماعی بدون حافظه تا چه حد «جهان» را به عنوان یک چیز با معنا متوقف میکند. حداقل، جهانی که ما یادآورندگان در آن زندگی میکنیم یا برای خود ساختهایم، اما به هر حال تنها جهانی است که به عنوان جهان اجتماعی میشناسیم!