لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:3
فهرست مطالب
درختان نرم چوب آمریکای شمالی
چکیده
مندرجات
مقدمه
این گزارش 25 جدول حاوی اطلاعاتی از درختان نرم چوب آمریکای شمالی می باشد که به ترتیب حروف الفبا از روی جنس مرتب شده اند. توضیحات شامل اسم خاص، اسم تجاری، پراکندگی، ویژگی های درخت، خصوصیات چوب(برای مثال، کلی، وزن، ویژگیهای مکانیکی، خشکیدگی، چروک خوردگی(در هم کشیدگی)، ویژگی های عملی، دوام، حفاظت، کاربردها، و سمیت، و منابع دیگری از اطلاعات می باشد. داده ها از ادبیات موجود و غالبا از تحقیقاتی که در اداره کشاورزی آمریکا، خدمات جنگلی، آزمایشگاه، محصولات جنگلی، مادیسون، و سیکانسین گردآوری می شوند.
واژه های کلیدی: درختان نرم چسب، ویژگیها، آمریکای شمالی، چوب
قدردانی ها: سپاسگذاری صادقانه از کارمند خدمات جنگلی USDA، آزمایشگاه محصولات جنگلی، بخاطر کمک هایشان در آماده سازی این اثر.
تشکرهای صادقانه از دیوید گرین، دیوید کرتچمن، و کنت مک دونالد از گرده کاری ویژگیهای مهندسی؛
جان"راستی" درام از جنگل بانی ایالتی و خصوصی؛ اسکات لیون گود و جیمز ریب از دانشگاه ایالتی اورگون؛ و لیزا جانسون از اداره بازرسی کاج شمالی، که این نوشته را بازبینی کرده است. همچنین قدردانی از سوزان لوان، معاون رئیس آزمایشگاه فرآورده های جملگی بخاطر حمایتش و از تیم خدماتی اطلاعاتی آزمایشگاه فرآورده های جنگلی بخاطر ویرایش و ایجاد این گزارش.
این کتاب به البرت لوتر لیتل جی ار(از سال 1907 تاکنون) بخاطر همکاری های مهم و زیاد او برای مجموعه اصطلاحات و توزیع های جغرافیایی هر دو درختان نرم چوب و سخت چوب آمریکای شمالی اختصاص داده شد(45، 76، 100 تا 139)، 197، 198).
فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 63 صفحه می باشد.
جهان سوم و دوران جدید
چنین به نظر می رسد که جهان سوم
در دورة حاضر به یکی از نقاط عطف تاریخی خود رسیده است. در این دوره شرایط نوینی
هم از حیث سیاسی و هم از جهت اقتصادی، هم در داخل این کشورها و هم در سطح بین
المللی در حال شکل گرفت است و بیشتر کشورهای جهان سوم نیز خود را بیش از پیش ناچار
از تطبیق دادن با این شرایط جدید دیده اند.
پایان نظم دو قطبی در دوران جنگ
سرد، هم به عمر یکی از دو الگوی رشد خاتمه داده و هم به پاره ای منافع جنبی که
چنین نظمی، مستقیم یا غیر مستقیم، عاید بخش قابل توجهی از ممالک جهان سوم می کرد،
پایان بخشیده است. تحت همین شرایط دوره اعطای «امتیازات تجاری» یا تخیصیص منابع
تحت عنوان «کمکهای توسعه» با انگیزه های سیاسی و استراتژیک نیز در حال به سر رسیدن
است.
جهان سوم، در پی تحولات تاریخی
اواخر دهه 1980 و اوائل دهه 1990 ، اهمیت پیشین خود را در روابط بین المللی از دست
داده و حتی بخشی از آن در معرض خطر رانده شدن به حاشیه و از دست دادن هر گونه نقشی
در نظام بین المللی قرار گرفته است. لذا واقعیات موجود چنین می نماید که تنها آن
دسته از کشورهای در حال توسعه به عنوان وزنه ای در نظام بین المللی آینده به حساب خواهند
آمد که بتوانند از یک موقعیت اقتصادی قابل توجه برخوردار شوند.
به موازات فروپاشی نظام دوقطبی،
اوج گیری و افزایش سرعت روند جهانی شدن اقتصاد نیز عامل مؤثر دیگری در شکل گیری
ذهنیت های جدید در کشورهای جهان سوم بوده است. این روند که با امواجی از تکنولوژی
های پیچیده، وسائل مدرن ارتباطی و تولیدات متنوع با کیفیت بالا همراه است،بیش از
پیش در حال فائق آمدن بر مقاومت متنوع با کیفیت کشورهای در حال توسعه ای است که تا
کنون نسبت به پیوستن به جریان اصلی اقتصاد جهانی اکراه داشته اند.
تضعیف این مقاومت به ویژه در
زمانی امکان پذیر شده است که راه و روشهای دیگری از جمله « راه رشد غیر سرمایه
داری»، «استراتژی جایگزینی واردات» و امثال آن در عمل راه به جایی نبرده است. عدم
موفقیت آن دسته از کشورهای جهان سوم که به این راهها رفتند، در برابر جوامعی که به
تجارت خارجی آزاد» و «استراتژی توسعه صادرات» روی آوردند، تقریباً توجه همگان در
سراسر جهان سوم را به خود جلب کرده است.
از طرفی ، دگرگونی های ریشه ای
در سیاست و اقتصاد بین المللی و در رأس همه،شکست اقتصادهای متمرکز در بلوک شرق در
واقع روندی را که از قبل شروع شده بود به اوج خود رساند. این امر هم الگو و هم
حمایت های سیاسی، نظامی و اقتصادی از ناحیه این الگو را یکباره از صحنه ناپدید
ساخت و در نتیجه تردیدی بسیاری از کشورهای در حال توسعه حتی آنها را که طی دهه ها
بینش ها و روشهای متفاوتی را صمیمانه و مجدانه پیگیری کرده بودند (مثل چین،هند ،
سوریه و … ) برطرف ساخت.
کاهش بیش از پیش اهمیت مواد خام
و محصولات کشاورزی نیز که اغلب کشورهای در حال توسعه تاکنون برای کسب ارز خارجی به
صادرات آنها وابسته بوده اند،عامل مهم دیگری درالزام جهان سوم به جستجوی راههای
نو بوده است. نزول قابل ملاحظه بهای این مواد طی یکی دو دهه گذشته بیش از پیش ثابت
کرده است که کشورهای در حال توسعه نه تنها دیگر نمی توانند با تکیه بر آنها (حتی
مهمترین آنها یعنی نفت) وزنه ای در اقتصاد جهانی به شمار آیند، بلکه با توجه به
رشد تکنولوژی و پیدایش مواد جایگزینی و علل دیگر هر روز درآمد حاصل از صادرات این
اقلام کمتر و کمتر می شود.