دانلودمقاله دوران کودکی و نوجوانی امام حسن مجتبی


چکیده
بسم الله الرحمن الرحیم
امام حسن(ع) نخستین پیشوای درست کرداری است که از خاندان نبوت برای رهنمونی خلق، برخاسته است، میلاد این امام همام در شب نیمه ماه مبارک رمضان سال سوم هجری وقوع یافت، که بر پیامبر و خاندان او مبارک باد. امام حسن(ع) دارای صورتی زیبا(شبیه پیامبر بود) و ویژگی های اخلاقی والایی بود، که کمتر کسی از آنها برخوردار بود او حلیم بود، صبور و، شکیبا و دانشمند بود. با قرآن انس داشت، و در مقابل همه سختی ها استوار بود.
امام(ع) در بسیاری از جنگ های زمان حضرت علی(ع) مانند جنگ جمل و صفین شرکت داشت، و در شجاعت و استقامت بی بدیل بود، و الگوی همگان قرار گرفته بود. امام حسن(ع) بعد از شهادت پدرش علی(ع)، به خلافت مسلمین رسید، ولی دوران خلافت ایشان بسیار کوتاه بود، چه بسا معاویه و همدستانش برای رسیدن به خلافت از هیچ ظلم و ستمی دریغ نمی کردند. امام در برابر آنها قرار گرفت با سپاهی گران، و به مبارزه با آنها پرداخت. ولی معاویه وقتی که دید نمی تواند در برابر امام(ع) و سپاهیان عراق دوام بیاورد، به نیرنگ و فریب فرماندهان سپاهیان پرداخت، آنها را با رشوه های کلانی و وعده های حکومت شهرها و ازدواج بنی امیه به طرف خود کشانید و جاسوسهای زیادی را بین یاران امام فرستاد.
معاویه در نقشه خود موفق شد و نامه ای نوشت برای امام حسن(ع) برای قبول صلح و بیعت امام(ع) با دیدن این شرایط که هم اهل بیت را در خطر نابودی می دید و هم مسلمانات را، صلح با معاویه را پذیرفت و این تصمیم مصلحت مسلمانان بود بعد از اینکه معاویه به خلافت رسید، به تمام شرایط عهدنامه پشت پا زد، و مسلمانان را مورد آزار و اذیت خود قرارداد. تا جایی که برخی از شاعران عرب، ظلم و ستم آنان را به تصویر کشیدند. و صلح، شرایط صلح، حکمت صلح، و برخورد با معاویه را به صورت ادبی بیان کردند.
از لحاظ فرهنگی هم زمان حضرت امام حسن(ع)، زمان سختی بود. معاویه و همدستان به جعل احادیث پرداختند و به ائمه و پیغمبر نسبت دادند، به دشنام گویی علی(ع) در قنوت نمازها پرداختند و اهل بیت را مورد آزارد اذیت قرار دادند.
و شهادت آن حضرت در 28 ماه صفر سال پنجاهم هجری در سن 47 سالگی بوده است.

 

مقدمه
( بسم الله الرحمن الرحیم )
«رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرکاتُهُ عَلیْکُمْ أهْلَ البَیْتِ، إنَّهُ حَمیدٌ مَجید»
منت خدای را عزّ و جلّ که چراغ را فرا راه این بنده ناچیز گردانید و این اسیر بیغوله های جهل را به مدد الطافش از قعر حضیض رهانید. و درود بی پایان بر رحمت عالمیان و صفوت آدمیان حضرت ختمی مرتبت محّمد مصطفی(ص) و اهل بیت طاهرین او(علیهما السلام) باد، آنانکه باب مدینه علم نبوی و بزرگ راهنمایان طریق سعادت دنیوی و اخروی اند؛ علی الخصوص درود و سلام به پیشگاه آن عصاره عصمت و بازمانده عترت، سرحلقه کریمان و تتمه دور زمان، حضرت بقیة الله الأعظم(أرواحُ العالمینَ لِتُراب مَقدمِه الْفِدَاء).
«یا أیُّهَا العزیزُ مَسَّنَا وَ أهْلَنَا الضُرُّ وجئنا بِبَضَاعَهٍ مُزْجَاهٍ فأوْفِ لَنا الکیلَ و تَصدَّقْ عَلَیْنا، إنَّ اللهَ یَجْزی المُتَصَدِّقینَ»(یوسف/ 88)
«ای عزیز، ما و اهل ما را رنجوری در رسیده، و سرمایه ای ناچیز آورده ایم، پس پیمانه ما را تمام بده و بر ما تصدق کن که خداوند صدقه دهندگان را پاداش می دهد.»
این رساله ای که پیش رویی دارید، مشتمل بر زندگانی امام حسن(ع) و صلح ایشان که در شش فصل تنظیم شده، که این فصل ها عبارتند از: فصل اول شامل کلیات بحت رساله است. فصل دوم، دوران کودکی و نوجوانی امام حسن(ع) است، که به تاریخ ولادت و حسب و نسب و والدین پاک سرشت امام(ع) پرداخته می شود. فصل سوم، مکارم اخلاقی امام حسن(ع) است، که ویژگی های اخلاقی ایشان مورد بررسی قرار می گیرد، و در انتهای این فصل به شهادت امام حسن(ع) می پردازیم. فصل چهارم، اوضاع سیاسی است که در ابتدای این فصل به زندگی معاویه و همدستانش توجه شده و بعد به مسئله بیعت امام حسن(ع) با معاویه می پردازیم. و فصل پنجم، فصل صلح امام حسن(ع) است که در ابتدای این فصل به مسئله صلح در نظر پیغمبر اکرم و حضرت علی(ع) و بعد به انگیزه های صلح امام حسن(ع) و معاویه می پردازیم. و در فصل ششم به مسئله صلح در ادبیات عرب، و در اشعار برخی از شعرا می پردازیم، که آیا صلح امام در اشعار شاعران آمده یا نه؟ چرا امام حسن(ع) صلح با معاویه را پذیرفت و...
امام صادق(ع) در مورد حضرت امام حسن(ع) می فرماید: حسن بن علی پس از آنکه به جانش سوء قصد شد و پیرامونش از در ناسازگاری با وی درآمدند، کار را به معاویه واگذاشت. آنگاه شیعیانش به آن حضرت چنین سلام کردند: «سلام بر تو ای خوار کننده مومنان». حضرت فرمود من خوار کننده مومنان نیستم، بلکه عزت بخش مومنانم. وقتی دیدم شما در برابر دشمن قدرتی ندارید، کار را به او واگذاشتم تا من و شما در میان آنان باشیم: همچنانکه آن فرزانه(خضر) کشتی را سوراخ کرد تا برای صاحبانش باقی بماند، و اینچنین(است حکایت) من و شما تا در میان آنها باقی بمانیم»
چهارچوب کلی این رساله در کل همه اجزای آن یک ارتباط خاصی دارند، صلح امام حسن(ع) در حقیقت با زندگی ایشان و مسائل سیاسی ارتباط تنگاتنگی دارند، که برای آگاهی از مسئله صلح و اهمیت موضوع باید از آغاز زندگانی و رشد بلوغ فکری امام(ع) به آن پرداخت.
از لحاظ ادبی هم شاعران به مسئله صلح به شکل عمیقی نگاه کردند، و به آن پرداخته اند، و می توان گفت که این شاعران، بنی امیه و معاویه و همدستانش را به نحوی در تاریخ بشریت محکوم کردند، که صلح امام حسن(ع) بر حق بوده و برایشان تحمیل شده. اما نمودار کلی که شاعران در شعرهای خود به آن پرداخته اند، بیشتر ظلم و جور ستم معاویه و بنی امیه را به تصویر کشیده اند.
اما در خصوص منابعی که استفاده کرده ایم، کتب فراوانی درباره امام حسن(ع) و صلح ایشان در کتاب خانه ها به چشم می خورد. ولی مشکل اساسی که در این زمینه بود، پراکندگی شعر شاعران عربی است، که کمتر به صلح امام حسن(ع) پرداخته اند. که مجبور شدم برخی از اشعار شاعران را در کتب تاریخی جستجو کنم.
پیشاپیش از اساتید ارجمند و صاحب نظران بزرگوار به واسطه سهوها و لغزشهای این رساله عذر می خواهم، چه بسا من شاگردی بیش نیستم که برای آموختن آمده ام.
در فراهم آمدن این رساله از استاد خوبم، جناب آقای دکتر اکبر غضنفری که مرا در نگارش این رساله راهنمایی کرده اند تشکر و قدردانی می کنم و همچنین از جناب آقای دکتر محمدحسن معصومی استاد مشاور و جناب آقای دکتر جنتی فر مدیر گروه رشته زبان و ادبیات عربی تقدیر و تشکر می کنم. و از پدر و مادرم که صمیمانه مرا در این راه همراهی کردند تقدیر و تشکر فراوان دارم. و برای جملگی ایشان از درگاه حضرت حق، مراتب سلامت و سعادت را مسئلت می نمایم.
أحقرُ الوَرَی و أفقَرُهم
احمد علی جانی
گروه زبان و ادبیات عربی
دانشگاه آزاد اسلامی قم- بهار 1388

 

فصل اول:
کلیات
1-1. طرح مسأله(موضوع تحقیق)
1-2. سؤالات تحقیق
1-3. فرضیه پژوهشی
1-4. هدف از تحقیق
1-5. روش تحقیق
1-6. محدودیت های تحقیق
1-7. پیشینه تحقیق

 

 

 

1-1. طرح مسأله(موضوع تحقیق)
با توجه به مطالعات من دربارة شخصیت امام حسن(ع)، جنبه های او مورد بررسی قرار نگرفته لذا اینجانب سعی دارم که در حوزه شخصیت حضرت امام حسن(ع) و صلح ایشان با معاویه در زمینة گسترده ای بررسی و تحقیق کنم تا شاید بعضی از ابهامات دربارة صلح امام حسن(ع) بیان کنم و طرحی نورا ایجاد کنم.
1-2. سؤالات تحقیق
- چرا امام حسن(ع) با معاویه صلح کرد؟
- واکنش معاویه در برابر امام حسن(ع) چگونه بود؟
- چه اتفاقاتی در مداین و مسکن رخ نمود؟
- وضعیت فرهنگی زمان امام حسن(ع) چگونه بود؟
- آیا به امام حسن(ع) شعری نسبت داده شده؟
- صلح امام حسن(ع) در بیان ادبی چگونه است؟
- شروط صلح امام حسن(ع) در بیان ادبی چگونه است؟
- آیا شاعرانی هستند که در زمینه صلح امام حسن(ع) شعر سروده باشند؟
1-3. فرضیه پژوهشی
- زندگی و شخصیت امام حسن(ع) الگویی برای جامعه بشریت در شعر و ادب عربی باشد.
- صلح امام حسن(ع) در بیان ادبی می تواند مورد بحث قرار گیرد.
- بررسی علل مخالفت نمودن امام حسن(ع) با جنگ و جهاد در شعر و ادب.
1-4. هدف از تحقیق
هدف علمی: بررسی صلح امام حسن(ع) و تاثیر آن در جامعه بشریت.
کاربردی: نقش صلح امام حسن(ع) در ادبیات.
ضرورتهای خاص: انگیزه امام حسن(ع) نسبت به صلح چه بوده؟

1-5. روش تحقیق
روش کار این رساله کتابخانه ای است.
1-6. محدودیت های تحقیق
روش کار این تحقیق فقط کتابخانه ای است، و مطلب مورد نظر من(ادبیات صلح امام حسن(ع) متاسفانه در سایت های اینترنتی یافت نشد. و حتی در کتاب خانه ها هم در مورد ادبیات صلح امام حسن(ع)، مطلب بسیار کم بود. و همچنین دسترسی به کتابخانه های بزرگ کشور، برای من مشکل بود.
1-7. پیشینه تحقیق
با توجه به مطالعاتی که انجام داده ام در طی دوره کارشناسی ارشد، در رابطه با صلح امام حسن(ع) در ادبیات عربی، رساله نوشته نشده است. از این رو مایلم در این زمینه بطور مفصل و گسترده تحقیق کرده و زندگی امام حسن(ع) و صلح با معاویه را مورد بررسی قرار دهم.

 

 

 

 

 

 


فصل دوم:


دوران کودکی و نوجوانی امام حسن مجتبی (ع)

2-1. تاریخ ولادت و حسب و نسب
2-2. در زمان پیغمبر اکرم(ص)
2-3. در زمان علی(ع)
2-4. نسب شریف امام حسن(ع)
2-5. والدین پاک سرشت امام حسن(ع)
2-6. پدر ارجمند امام حسن(ع)
2-7. مادر گرامی امام حسن(ع)

 

 

 

2-1.تاریخ ولادت و حسب نسبت
در شب نیمه ماه مبارک رمضان سال سوم هجری هنگامی که ماه نورافشان آسمان چون کشتی سیمگونی در دریای نیلفام سپهر به آرامی بسوی باختر در حرکت بود ماه دیگری در شهر مدینه از افق آسمان ولایت طالع و با چهرة ملکوتی و روحانی خود عالم اسلام بلکه بشریت را روشن و تابناک گردانید.
این مولود خجسته سبط اکبر اولین فرزند «علی» و «فاطمه» (علیها السلام) بود که بر طبق قانون توراث شرافت و فضیلت و عصمت و طهارت و کلیة سجایای اخلاقی را که در وجود والدین او بود همراه داشت.
بعضی از مورخین تاریخ ولادت او را سال دوم هجری نوشته اند ولی آنچه مسلم است بنا به روایات صحیح مخصوصاً به نقل از شیخ مفید در ارشاد تاریخ ولادت او همان سال سوم هجری بوده است. ‹‹وُلِدَ بالمَدینهِ کیلَه النصفِ مِنْ شهرِ رمضانَ سَنَهَ مِنَ الهِجْرَهِ››. در شب نیمه ماه رمضان سال سوم هجری متولد شد .
پیغمبر اکرم (ص) پس از اطلاع به منزل حضرت زهرا (علیها السلام) تشریف فرما شدند و معلوم است که از شنیدن چنین خبری چقدر خوشحال و شادمان بوده اند. چون به خانه رسید فریاد زد: اسماء پسرم را بیاور. اسماء که نوزاد را در پارچه ای زرد رنگ پیچیده بود، به حضور آورد. پیامبر فرمود مگر به شما نگفتن که کودک را در پارچه زرد نگذارید پس زبان در دهان کودک نهاد و گفت: پروردگارا، او و فرزندانش را از شر اهریمن دور بگردان. به تو پناه می آورم و بعد در گوشهای کودک اذان و اقامه گفت و این نغمة آسمانی، نسیم جانبخش بود، که از دهان پیامبر بر گوش امام حسن (ع) و زید تا درخشانتر از آنچه در جهان است بر پهنة هستی بدرخشد.
چه سرآغاز نیکویی که در حیاه امام حسن پدید آمد و چنین طلیعة نیکویی در دیگران پدید نیامده. نخستین آوایی که به گوش نوزاد رسید ندای حیات بخش نیایش پیغمبر بود و این نغمات آسمانی چنین کلمات بلند و مقدسی را برداشت: ‹‹اللهُ اَکبَر، لا اِلهَ اِلاالله››. خدا بزرگتر است. خدایی جز الله نیست.
پیغمبر با چنین کلمات مقدسی که حقیقت ایمان را متضمن بود شجرة پاک کلمة حق را، در وجود فرزند گرامیش ایجاد کرد. و کام جانش را به فلاوت ایمان شیرین ساخت، تا از پیروان حق باشد و با پی گیری هدف ممتاز و حقیقی خویش باطل و تباهی را از میان بردارد.
پیامبر از علی پرسید که نام این نوزاد مسعود را چه گزارده ای؟ عرضه داشت: من به رسول خدا سبقت نمی جویم و پیامبر گفت من هم بر امر پروردگارم پیشی نخواهم جست در این هنگام الهام خداوندی بر پیامبر فرود آمد و حضرتش دستور داد نام نوزاد را «حسن» بگذارند.
و به حق نامی بهترین نامها است. و در نیکویش همین کافی است که خداوند آن را برگزیده است و زیبایی چنین نام دلالت بر حسنِ معنوی و جلوة حقیقت دارد. چون هفت روز از تولد حسن (ع) گذشت. پیغمبر به خانه علی (ع) رفت تا به شکرانه این ولادت قربانی کند. و آنچه توانایی مالی داشت فراهم آورد و حسن (ع) را عقیقه کرد و گوسفندی را قربانی نمود.
این اقدام پس از وی، سنتی برای امت گردید و پیغمبر موی سر فرزندش را نیز تراشید و هم وزن مویش به مستمندان پول نقره داد و نوزاد مقداری عطر و زعفران مالید و او را ختنه کرد.
واقعاً مجتبی پدرانه به چنین پاکیزگی گردیده شده و عاطفه ای این گونه با عنایت همدوشی نکرده ومهری اینگونه گرم و عمیق به ظهور نپیوسته است.
و این درخت امامت بود. که چنین شاخه شادابی برآورده بود و طراوت و زیبایی نبوت در آن جلوه داشت. این انس است که می گوید: هیچ کس همچون حسن (ع) به پیامبر همانند نبود و راویان سیمایش را چنان نمایش می دهند که بر چهرة ملکوتی پیامبر می مانست، رخسارش سفید و آمیخته به سرخی بود و در چشمانش سیاهی درخشنده ای برق می زد.
و توده های موی سرش انباشته و پیچیده بود، استخوان ها و عضلاتی درشت و سطبر داشت و فاصله شانه و بازوهایش زیاد بود، مویی در هم پیچیده و محاسنی انبوده و کوتاه داشت. گردنش به مانند ابریقی نقره می درخشید و همچنانکه در زیبایی های صوری به پیغمبر می مانست، در اخلاق والایی که پیامبر به داشتن آن بر همة پیامبران برتری داشت شبیه جدش بود.
پیامبر می دید که فرزندش نمونه کوچکی از وجود خودش، در نیک خویی، و بلند مقامی و پاکی نفس است و به حق شایسته آن است که از شعاع نبوت پرتو گیرد و رهنمونی امت را پس از پدرش عهده دار گردد.
دیدگان نافذ پیامبر این حقیقت را از ماوراء عالم ماده می دید که آنچه برای او در اقیانوس حیات به موج آمده، حسن را هم تحقق همان بهره، مسلم خواهد بود. به همین جهت شعاع تربیت و عنایتش را بر این گرامی انعکاس می بخشید. و او را در پناه تربیت و مهر معنوی خویش قرار می داد. و از همان روز ولایت این توجه و عنایت بی دریغ خود را دربارة حسن (ع) مبذول می داشت .
2. در زمان پیغمبر (ص)
در حدود هشت سال از دوران طفولیت امام حسن (ع) در زمان حیات پیغمبر اکرم (ص) سپری می شد و او در این مدت از نظر روانشناسی بهترین موقع پرورش و رشد شخصیت طفل است تحت تعلیم و تربیت مستقیم رسول گرامی قرار گرفت و آن حضرت شخصیت عالی و روحانی نواده خود را پی ریزی فرمود.
پیغمبر اکرم (ص) حسنین (علیهما السلام) را فرزند خطاب می کرد و آنها نیز متقابلاً آنحضرت را پدر می خواندند، محبت و علاقة مفرطی که رسول اکرم (ص) به آنها داشت مولد عواملی چند به شرح زیر بود:
1. اولاد ذکور آن حضرت همگی وفات کرده بودند و خداوند منّان به جای آنان حسنین (علیها السلام) را به پیغمبر (ص) عطاء فرموده بود در نتیجه مهر و علاقه ای که هر پدری به فرزند ذکور خود دارد در قلب پر عطوفت نبی گرامی نسبت به آن تجلّی نموده بود.
2. آن دو بزرگوار پسران فاطمه (علیهما السلام) یگانه دختر بازماندة پیغمبر اکرم بودند و قدر و منزلت آن بانوی بزرگوار هم پیش پیامبر معلوم بود.
3. علاوه بر ملاحظات بالا، حسنین (علیهما السلام) جزء پنج تن آل عبا بود و حائز مقام روحانی امامت و مشمول آیة مباهله و نظیر بودند و خداوند نیز آنان را دوست دارد.
4. مهمتر از همه، فداکاری و جانفشانی بی سابقه هر یک از آنان در احیاء و ابقاء شریعت احمدی قابل مدح و تمجید است و هر کس و لو بیگانه از اسلام هم باشد از شنیدن حالات جانبازی آنان در خاطر خود نسبت به آن بزرگواران احساس محبت می نماید. در این صورت پیغمبر اکرم (ص) که قضایای زمان خلافت حسنین را با دوربین وحی و نبوت مشاهده نموده و مظلومیت آنان را به خاطر حفظ مبانی دینی برأی العین ملاحظه می فرمود و با توجه به رابطة قلبی و معنوی هم که با آنها داشت مسلّم است که بایستی بیش از همه کس آنها را دوست داشته باشد.
عده ای از اشخاص مغرض و نادان چه در زمان های گذشته و چه در عصرهای حاضر چنین پنداشته اند که حسنین و سایر ائمه معصومین (علیهم السلام) فقط اولاد علی (ع) بود و فرزند پیغمبر اکرم (ص)محسوب نمی شوند در صورتی که این تصوّر کاملاً باطل و بی منطق است زیرا:
اولاً خداوند در آیة مباهله آنها را پسران پبغمبر خوانده است همچنانکه فرماید:
‹‹فَمَنْ حاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلمِ فَقُلْ تعالوُا نَدْعُ أّبناءَ نا و أَبنائکُمْ وَ نِساءَ نا و نِسائکُمْ و أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبتَهِلْ فَنَجْعلْ لَعنَتَ اللهِ عَلیَ الکاذبَینَ››
ای پیامبر ما، پس هر کس با تو در مقام مجادله برآید (دربارة عیسی علیه السلام) پس از آنکه به وحی خدا با احوال او آگاهی یافتی بگوئید بیائید ما و شما با فرزندان و زنان خود به مباهله (نفرین)، برخیزیم تا دروغگویان را به لعنت خدا گرفتار سازیم.
به شهادت تاریخ و به اتفاق کلیه مورخین رسول اکرم (ص) با حضرت امیر و حضرت زهرا و حسنین (علیهم السلام) برای مباهله نصارای نجران حاضر شدند. و ثانیاً خداوند دربارة ذریّه و اولاد حضرت ابراهیم می فرماید:
‹‹ وَ وَهبْنا لَهُ أسحاقَ وَ یَعْقوبَ کُلاً هَدَیْنا وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبلُ وَ مِنْ ذُریتِهِ داوُدَ وَ سُلَیمانَ و وَ أیّوبَ وَ یُوسُفَ وَ موسی و هارونَ وَ کذلکَ نَجْزی المُحسنینَ وَ زَکَرِیّا و یَحیی و عیسی و اِلیاسَ کُلٌّ مِنَ الصّالِحینَ››
خداوند در این آیه حضرت عیسی را هم بر سایر پیامبران که نام برده از اولاد حضرت ابراهیم شمرده است درصورتی که عیسی کلمه الله است و پدری نداشته تا بوسیله آن به ابراهیم برسد. بناچار از ناحیه مادر از اولاد حضرت ابراهیم خواهد بود.
حال که عیسی با چندین پشت و در حدود دو هزار سال فاصلة زمانی فرزند ابراهیم خوانده می شود، چگونه حسین (ع) که نوادة پیغمبر اکرم (ص) بوده در زمان حیات آن حضرت هم وجود داشته اند فرزند پیغمبر خوانده نشود؟
ثانیاً: امروزه از نظر بیولوژی و جنین شماسی ثابت شده است که «اسپرماتوزوئید» (نطفه مرد) تا با «اوول» (نطفه زن) ترکیب نشود جنینی بوجود نخواهد آمد زیرا هیچ یک از آن دو به تنهایی قادر به ادامه حیات نیستند و برای اینکه بتوانند بر زندگی خود ادامه دهند لازم است که با یکدیگر درهم آمیزند و تبدیل به یک سلول واحد گردند. بنابراین وجود طفل متعلق به پدر و مادر است نه تنها به پدر و حتی از نظر قانون توارث خصوصیات روحی و اخلاقی مادر بیش از صفات پدر در حالات روانی و اخلاقی طفل مؤثر است و علت اینکه سرپرستی طفل را به عهدة پدر گذاشته اند. از نظر ولایت و قیمومیتی است که پدر نسبت به طفل دارد والا در تولید و به جود آوردن کودک هیچ فرقی بین پدر و مادر نیست و رابطة کودک از نظر زیست شناسی با هر یک از والدین خود به یک نسبت است. امام حسن (ع) در زمان جدش مورد لطف و نوازش آن بزرگوار بوده و رسول گرامی حسنین را غالب اوقات حتی در حضور مردم مورد ملاطفت قرار می داد تا همه بدانند که آنان دو ریحانة پیغمبرند و دوستی خاندان آن حضرت نیز به حکم آیه شریفة : ‹‹قُلْ لا اِسأَلُکُمْ عَلَیهِ اَجْراً‌ إلاّ المَوَدَهَ فی القُربی››
(ای پیغمبر بگو من از شما اجر رسالت نمیخواهم مگر دربارة نزدیکان من محبت و دوستی کنید). بر همه امت فرض واجب است تا شاید پس از رحلت وی در حق آنان اگر هم به خرج ندهند لا اقل ظلم و ستم روا ندارند.
امام حسن (ع) در زمان حیات پیغمبر (ص) با اینکه طفل نوآموز بود مع الوصف موقع وعظ رسول گرامی در مسجد پای منبر می نشست و کلمات دُرر بار جد گرامیش را استماع نموده و حفظ می فرمود به طوریکه وقتی به منزل برمی گشت عیناً آن را به مادرش نقل می کرد. حضرت صدیقة کبری (علیها السلام) همان مطالب را به حضرت امیر بیان می نمود علی (ع) می پرسید از کجا وحی خدا را می دانی فاطمه (ع) اظهار می کرد از فرزندت حسن می شنوم.
روزی پدرش در گوشه خانه به طوری که فرزندش نبیند جهت استماع گفتار او پنهان شد چون کودک از راه رسید بنا به عادت معهود شروع به سخن گفتن نمود ولی کمی زبانش به لکنت افتاد و نتوانست بر سخن خود مسلط باشد مادرش فرمود چرا زبانت گرفت عرض کرد: ‹‹یا اُمّاهُ أظنُّ أَنَ کبیراً یَصْمَعُنی››. مادر جان گمان ی کنم بزرگی صدایم را می شنود، در آن موقع حضرت امیر (ع) دوید و فرزندش را درآغوش گرفت و بوسید.
2-3. در زمان علی(ع)
پس از رحلت پیغمبر اکرم (ص) برخلاف دستور قرآن و علیرغم وصیّت آن حضرت نه تنها دربارة خاندان او محبّت و دوستی ننموده اند بلکه با ایجاد بلوا در سقیفه دودمان نبوّت را مورد اهانت و ستم قرار داده و منصب خلافت الهیّه را که از جانب خداوند بوسیلة نبی اکرم (ص) در غدیر خم برای وجود نازنین علی (ع) تعیین و ابلاغ گردیده بود به ناحق تصاحب کرده و با یگانه یادگار آن حضرت که دختر والا گهرش بود بدرفتاری نمودند.
مشاهدة این ناملایمات در روحیة اطفال آن خانواده من جمله حسن (ع) نیز خواه نا خواه مؤثر بوده و آنان را محزون و اندوهناک می نموده است.
بنابراین با رحلت رسول خدا (ص) نور دیدگان فاطمه (ع) از محبّت و علاقة جدّ بزرگوارش محروم مانده و به دامن پر عطوفت مادر پناه بردند. اما طولی نکشید که آن یگانه مظهر عفّت و کانون عصمّت نیز در اثر تألمات وحی شدیداً بیمار و بالاخره به پدر بزرگوارش ملحق گردید.
در چنین موقعی فقط وجود امیر مؤمنان بود که امام حسن (ع) و اولاد دیگر فاطمه (ع) را در پناه مهر و محبّت خود داشت و آنان را بعدها هم به فرزندان دیگرش مقدم شمرده و حسنین (ع) را فرزندان پیغمبر می خواند.
خلفای غاصب برای جلب توجه مهاجرین و انصار هم که بود نسبت به حسنین (ع) اظهار مودّت نموده و از بیت المال نیز سهمی به آنان می دادند چنانکه عمر روزی به هریک از آن دو ده هزار درهم داد و به پسر خود عبدالله هزار درهم بخشید پسرش گفت: با اینکه سابقة مرا در اسلام می دانی چرا این دو را بر من ترجیح می دهی؟ و خیال می کرد که با این منطق پدرش را قانع ساخته و عاطفة پدرانة او را تحریک کرده است ولی فراموش نموده بود که پدرش روی چه حسابی چنین عملی را داده است از این رو عمر با حالت تندی و خم به پسرش گفت: وای بر تو، تو مانند جدّ آنها جدی و مانند پدرشان پدری و مثل مادرشان مادری و نظیر جدة آنها جده ای و مانند دائی آنها دائی و مثل خالة آنها خاله ای و چون عموی آنها عموئی و نظیر عمه شان عمه ای برای من بیاور تا من تو را نیز در ردیف آنان حساب کنم. مگر نمی دانی که جدّ آنها رسول الله (ص) و پدرشان علی (ع) و مادرشان فاطمه (ع) و جده شان خدیجه و دائی شان ابراهیم و خاله شان زینب و رقیه و ام الکلثوم و عمویشان جعفر بن ابیطالب ابن هانی دختر ابیطالب است.
امام حسن (ع) که فرزند بزرگتر پدرش بوده و پس از شهادت وی نیز مقام امامت برای او بود مورد توجه و تربیت علی (ع) قرار گرفت. در دوران خلافت علی (ع) نیز در جنگ های جمل و صفین و نهروان شرکت داشت و خدمات نظامی ارزنده ای انجام می داد.
حوادث و انقلابات روزگار در زمان جوانی او یعنی در فاصلة بین رحلت جدش تا شهادت پدرش که مدت 30 سال به طول انجامید و موجب آزردگی و تجربة او شده در طول این مدت همراه پدرش از ستمدیدگان حمایت می کرد و از بیدادگران انتقاد می نمود.
2-4. نسبت شریف امام حسن مجتبی (ع)
نسبت شریف کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی (ع) بدین قرار است:
‹‹حسن بن علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مره کعب بن لوی بن غالب بن فهربن مالک بن خضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضربن نزار بن معد بن عدنان.
از پیامبر اکرم روایت شده است: ‹‹ اِذا بَلَغَ نَسَبی إلی عدنان فَامسکوا ›› «هر گاه نسب من به عدنان رسید، در آن توقف کنید و فراتر نروید.»
امام حسن مجتبی (ع) با 29 واسطه به حضرت اسماعیل (ع) فرزند ابراهیم خلیل الرحمن (ع) می رسد. اما نسبت مادری حسن مجّتبی (ع) به واسطة مادرش فاطمه زهرا (علیها السلام) بنت رسول خدا (ص) به عبدالمطلب و در نهایت همانند نصب پدری اش به عدنان و سرانجام به حضرت اسماعیل (ع) می رسد.
بنابراین نَسَب امام حسن مجّتبی (ع) از طرف پدر با یک واسطه و از طرف مادر با دو واسطه به عبدالمطلب بن هاشم منتهی می گردد.
پیامبر اسلام (ص)، دو سبطش حسن و حسین را پسران خود می خواند و خداوند متعال در آیه مباهله آن دو را پسران پیامبر (ص) خوانده است .
2-5-1. والدین پاک سرشت امام حسن (ع)
در اینجا اشاره ای کوتاه به زندگی و شخصیت پدر ارجمند و مادر گرامی امام حسن (ع) می کنیم.
2-5-2. پدر ارجمند امام حسن مجّتبی (ع)
امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (ع)، پدر ارجمند امام حسن مجّتبی (ع) است.
حضرت علی (ع) در سیزده رجب سال 30 عام الفیل (ده سال پیش از بعثت پیامبر (ص) در داخل خانه خدا ] کعبه[ از مادری پاک و عفیف، چون فاطمه بنت اسد دیده به جهان گشود. پدرش ابوطالب بن عبدالمطلب و مادرش فاطمه بنت اسد بن هاشم می باشند. فرزندان ابوطالب، از جمله حضرت علی (ع) نخستین هاشمی زاده ای بودند که از پدر هاشمی نسب تولد یافتند.
ابوطالب به مانند پدر و نیاکان خود، از موحدان و پیروان دین حنیف ابراهیم (ع) از هرگونه شرک و بت پرستی دور بود. وی که جانشین پدرش عبدالمطلب شده بود، بنا به وصیت وی، قیمومیت وکفالت پیامبر (ص) از دوران خردسالی اش برعهده گرفت و از وی به مانند فرزندان خود، بلکه بهتر از فرزندان خویش نگه داری و سرپرستی کرد.
ابوطالب و همسرش فاطمه بنت اسد، بیش از چهل سال، حضرت محمد (ص) را چون نگینی در میان گرفته و از او محافظت کرده و جای خالی پدر و مادرش را پر کردند.
پس از بعثت پیامبر اسلام (ص) خانواده ابوطالب نخستین کسانی بودند که به آن حضرت ایمان و از او جانانه دفاع کردند و در این راه، سختی ها و فشارهای زیادی متحمل شدند. حضرت محمد (ص) در هر سال حدود یک ماه در «غار حرا» به نیایش عبادت می پرداخت و در این مدت، علی (ع) را رابط وی و همسرش خدیجه کبری (علیها السلام) و تنها انیس آن حضرت در آن غار بود.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  158  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله دوران کودکی و نوجوانی امام حسن مجتبی


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.