1- مقدمه
در صنایع ، انتقال اطلاعات از محصول تولید شده به شخصی که معمولاً کیفیت محصول را تعیین می کند بازرسی می شود . در سیستمهای تولیدی مداوم غالباً بهمنظورکاهش ضایعات و همچنین اجتناب از پیچیده شدن عمل بازرسی ، بازرسی محصول در چندین مرحله انجام می شود . در بعضی از مراحل مونتاژ ، بازرسی جزء وظایف فرد محسوب می شود . بدین ترتیب که شخص ابتدا کیفیت کار نفر قبل را ارزیابی و کنترل می کند سپس وظیفة اصلی خودراانجام می دهد .
روش های مورد استفاده در بازرسی و کنترل محصول ممکن است به صورت مشاهدة مستقیم ، اندازه گیری دستی و یا ماشینی باشد . با استفاده از دستگاههای کامپیوتری می توان بازرسی های یکنواخت رابه طور خودکار انجام داد و البته آزمون های متغیر و یا بازرسی محصولات با حجم تولید پائین هنوز باید به صورت دستی انجام پذیرند . در بسیاری از سیستم های تولیدی صنعتی مشاهدة مستقیم کالا به منظور تعیین کیفیت آن و یافتن نواقص احتمالی ،از راه های اصلی بازرسی است . در این روش محصولی که باید مورد بازرسی و کنترل قرار گیرد اغلب بر روی نوار نقاله حرکت می کند در چنین مواردی شخص معمولاٌ مجبور است در یک مدت زمان معین نواقص را تشخیص دهد و ثبت کند ، از این رو هر چه سرعت تولید بالاتر باشد مدت زمانی که شخص جهت بازرسی در اختیار دارد کمتر خواهد بود .
عوامل مؤثر در انجام عمل بازرسی
عوامل فردی
تیزبینی از جمله عواملی است که روی نحوة انجام بازرسی محصولات چه به صورت ایستا و چه به صورت پویا و یا توانایی های بینایی محیطی تإثیر زیادی دارد ( منظور از بازرسی ایستا و پویا این است در نوع اول محصول ثابت است و فرد پس از کنترل آن به سراغ قطعة دیگر می رود ، اما نوع دوم قطعات از جلوی چشمان فرد عبور می کنند و در صورت وجود عیب یا نقص در یکی از آن ها ، قطعة ناقص تشخیص داده شده و کنار زده میشود قبل از اینکه بتواند وجود نقص در قطعه را تشخیص دهد ابتدا باید خود نقص را مشاهده کند . ضعف بینایی از هر نوع که باشد نظیر آب مروارید ، کاهش غیر قابل جبران تیزبینی و یا تار شدن بینایی باعث می شود که وجود نواقص در محصولات تشخیص داده نشوند . اگر در بازرسی احتیاج به تمایز و شخیص رنگ وجود داشته باشد ، شخص مبتلا به کوررنگی و یا تغییرات چشمی که در آن قوة درک رنگ ها تغییر می کند ( مثلاٌ زرد رنگ شدن عدسی یا کدر شدن مایعات چشم ) قادر نخواهد بود که قطعة سالم را از ناقص تمیز دهد .
هنگامی که باید چند نقص بطور همزمان مشاهده و آشکار شوند ، به ویژه در عملیات کنترل روندی که محصول یا قطعه با سرعتی ثابت از جلوی پست بازرسی در حرکت است ، بازدهی با زرسی تا حد زیادی تحت تإثیر توانایی فرد در به خاطر سپردن تمام عیوب مورد نظر و جستجوی دقیق برای شناسایی هر یک از آن ها قرار دارد. این توانایی به طور پیچیده ای با شخصیت و ذکاوت فردی آمیخته شده است و از آنجایی که اکثر افراد در یک زمان فقط قادر به جستجوی تعدادمحدودی از عیوب و نواقص هستند ( در شرایطی که محصول با سرعتی ثابت حرکت می کند ) ، به منظور کمک به بهبود تشخیص عیوب چند گانه بایستی به عوامل محیطی و سازمانی توجه بیشتری کرد و به کمک آن ها مشکل بازرسی را حل کرد . اگرچه تجربة کاری به فرد بازرسی کننده کمک می کند تا حدودی درصد قطعات معیوب را تخمین بزند، اما همیشه باعث افزایش صحت و دقت کار او نخواهد شد .
عوامل فیزیکی و محیطی
میزان روشنایی محیط در هنگام انجام بازرسی بصری می تواند تإثیر بسزایی بر روی نحوه و بازدهی بازرسی داشته باشد . روشنایی نا مناسب چه از نظر کیفی ( خیرگی ، سایه و ... ) و چهاز نظر کمی ( نور کم یا بسیار زیاد) باعث می گردد تشخیص و تمیز نواقص مشکل گردد . نحوة طراحی محیط کار نیز از طریق اثر بر روی وضعیت و حالت بدن در هنگام کار میتواند بر روی بازدهی بازرسی مؤثر باشد . هنگامی که در حین بازرسی فرد مجبور باشد دائماٌ سر خود را بلند کند و حالت انقباض به بدن خود دهد دچار خستگی ماهیچه ای ایستا می گردد این خستگی ماهیچه ای از طرفی موجب پائین آمدن دقت فرد می شود و از طرف دیگر باعث میگردد شخص در حالت ها و وضعیت های غلط به کار ادامه دهد که نهایتاٌ منجر به کاهش قدرت مشاهده و شناسایی نواقص میگردد .
در بسیاری موارد روشنایی محیط کار و طراحی پست کار مجموعاٌ تأثیر قابل توجهی ر روی انجام بازرسی دارند . برای مثال فراهم کردن روشنایی لازم برای پست بازرسی که در آن محصول باسرعت معینی در ارتفاع 75 سانتی متری از سطح زمین در حال حرکت است و فرد بازرسی کننده مجبور است در حالت ایستاده باقی بماند تا بتواند ماشین را نیز کنترل کند ، کاری دشوار است . سایة فرد بازرسی کنند ممکن است بر روی قطعه بیفتد و در نتیجه باعث می شود که مشاهدة نواقص با اشکال مواجه شود. در چنین شرایطی اگر نوع نقص ظریف و کوچک باشد و از اهمیت زیادی نیز برخوردار باشد ، فاصلة بینایی ممکن است برای بعضی افراد آنقدر زیاد باشد که نتوانند نواقص را تشخیص دهند و ناچار باشند برای نزدیک تر شدن به قطعه خم شوند یا قوز کنند و این حالت باعث میگردد که فرد از نظر ارگونومیکی در شرایط مناسب کار نکند و دچار عوارض استخوانی عضلانی گردد و برای جلوگیری از این حالت می توان ارتفاع خط تولید را افزایش داد و همچنین روشنایی کافی را تإمین کرد . بسته به نوع نقص ، عوامل محیطی دیگری نیز وجود دارند که می توانندبر روی نحوة بازرسی و راندمان آن تإثیر بگذارند :
1- اگر آلارم شنیداری ، قسمت مهمی از مراحل بازرسی و کنترل را شامل شود ، وجود صدای زمینه ممکن است که آشکار سازی نقص را مشکل سازد .
2- اگر بایستی قطعه یا جزء معیوب از تعداد زیادی قطعه های مشابه تشخیص داده و جدا شود ، انبوهی و شلئغی زمینه باشد به حداقل ممکن کاهش یابد .
3- رنگ آمیزی نوار نقاله با رنگ های تند و درخشنده ممکن است باعث روشن تر شدن زمینة کار و پست کار شود و برای چشم خوشایند باشد ، اما باید توجه کرد که میزان تإثیر این رنگ ها بر روی بازدهی بازرسی چگونه است .
تمهیداتی که به فرد بازرسی کننده امکان مقایسة محصول را با نمونة استاندارد می دهد باعث می گردد که فرد مجبور نباشد بر طبق اطلاعات و تجربة قبلی خود قضاوت کند ، از این رو استفاده از آن ها در بازدهی بازرسی بسیار مؤثر و سودمند است . این قبیل تمهیدات به ویچه در تمیز رنگ ها شامل تغییر در ظاهر و درخشندگی و درجة اشباع بسیار حائز اهمیت هستند ، به طوری که هزاران نوع رنگ بامشخصات ویژه رامی توان بااستفاده از نمونه های استاندارد و مقایسة با آن ها تشخیص دارد در حالی که اگر این عمل بدون استفاده از چنین تمهیداتی صورت صورت گیرد تنها 8 تا 15 رنگ را می توان با دقت تشخیص داد .
عوامل مربوط به ماهیت کار
کلیه عوامل زیر بر روی انجام عمل بازرسی تاثیر می گذارند:
1- پیچیدگی و تنوع محصول
2- پراکندگی محصول در فضای ناحیه بازرسی
3- در حرکت بودن یا ثابت بودن قطعه ( منظور این است که آیا قطعه به وسیله نوار نقاله به محل بازرسی منتقل می گردد و سپس بعد از عمل بازرسی مجددا توسط نوار نقاله به قسمت دیگر انتقال می یابد یا خیر .)
4- مدت زمان موجود جهت مشاهده نقص و گزارش آن .
5- نسبت تعداد قطعه های معیوب
در مواردی که فرد مجبور است سرعت بازرسی خود را با سرعت ماشین تطبیق دهد. عمل بازرسی عموما مشکل تراز وقتی است که سرعت عملیات بستگی به سرعت فرد بازرسی کننده دارد. این حالت زمانی مشهود تر است که فرد بایستی عیب قطعه را از چند نظر کنترل کند.
زمانی که نسبت تعداد قطعه های معیوب به کل آن ها کم باشد عملیات بازرسی به علت کم توجهی فرد بازرسی کننده مشکلتر می گردد و این امر ممکن است موجب گردد. قطعه های معیوب شناسایی نشوند و به مراحل بعدی راه پیدا کنند. اگر تعداد قطعه های معیوب کمتر از 5% کل قطعه های موجود باشد . گزارش های غلط سریعا افزایش می یابد. . اگر تعداد قطعه های معیوب کمتر از 5/1 % باشد بازدهی بازرسی نیز کاهش می یابد .و گردش تناوبی افراد بین مسئولیت های بازرسی و دیگر وظایفی که احتیاج به کارهای چشمی کمتری دارند در هر 30 دقیقه می تواند باعث بهبود بازدهی کلی بازرسی گردد.
به طور کلی هر چه مدت زمان بیشتری برای بازرسی وجود داشته باشد بازدهی بازرسی بالاتر خواهد رفت و هر چه بازرسی کوتاه تر باشد خود شخص فرصت کمتری برای شناسایی قطعه های معیوب و گزارش آن ها خواهد داشت .
عوامل سازمانی
آموزش ( همراه با مطلع ساختن فرد از نتیجه بازرسی ) چرخه کار – استراحت ، نوبت کاری و عوامل اجتماعی همگی می توانند برای بالا بردن بازدهی بازرسی موثر واقع شوند . آموزش مقدماتی فرد ممکن است برای بازرسی در خط مونتاژ با سطح تولید بالا کافی به نظر رسد اما تقویت و تجدید اطلاعات فرد جهت حصول اطمینان از شناسایی و تشخیص قطعه های معیوب ضروری است . از جمله روش های باز آموزی افراد استفاده از تکنیک پسخورد است بدین ترتیب که افراد از نتیجه کار خود با اطلاع می گردند. ( مثلا پی به تعداد خطاهای خود می برند ) این تکنیک موجب حفظ انگیزش در فرد و مطلع شدن او از نتیجه کار خود می شود .
در مطالعه ای که بر روی نحوه بازرسی در صنعت شیشه سازی صورت گرفت مشخص شد که پس از کاربرد تکنیک پسخورد تعداد اشتباهات به 50% تقلیل یافت .
آموزش فرد برای شناسایی و تشخیص عیوب در چند نوع قطعه یا محصول ممکن است یک تا دو سال به طول بینجامد . هنگامی که انواع مختلفی از قطعه ها و محصول ها تولید می شوند و بعضی ها از آن ها در طول سال به ندرت تولید می گردند آموزش افراد بازرسی کننده ممکن است حتی تا چندین سال نیز کامل نگردد. از طرف دیگر زمانی که در محصول تغییری ایجاد شود آموزش افراد نیز باید تجدید و تکرار گردد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 23 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید