بخشی از متن اصلی :
ادبیات
ادبیات یا سخنگان به مجموعه سخنهای انسانی که در قالبهای گفتاری، نوشتاری و یا دیگر قالبها مانند قالب الکترونیکی گرد آمده باشند گفته میشود. ملتها و تیرهها همانگونه که دارای نهادها، مکتبهای فلسفی یا دورانهای تاریخی هستند میتوانند دارای ادبیات نیز باشند. در باور همگانی ادبیات یک تیره یا ملت برای نمونه مجموعه متنهایی است که آثار ماندگار و برجسته پیشینیان و همروزگاران آن تیره و ملت را تشکیل میدهند. یکی از طبقهبندیهای مشهور و پرکاربرد متنهای ادبی، طبقهبندی دوگانهایست که بر اساس آن متنها به دو گونهٔ اصلی شعر و نثر تقسیم میشوند. این طبقهبندی سنت دیرینهای در زبان فارسی و ادبیات جهان دارد. سخنوران و فیلسوفان از دیرباز در پی پررنگ کردن خط ظریف میان این دو و ارایهٔ تعریفی فراگیر و تمیزدهنده از شعر و نثر بودهاند.
ریشهشناسی و تعریف
ادب واژهای است معرب از فارسی. این واژه از دیدگاه واژهشناسان به معنی ظرف و حسن تناول آمدهاست. برخی نیز در فارسی، ادب را به معنی فرهنگ ترجمه کردهاند و گفتهاند که ادب یا فرهنگ همان دانش میباشد و با علم فرق چندانی ندارد. [۳
اما ادب در معنی اصطلاحی آن از دیدگاه ادبای قدیم کمی مختلف است. بعضی آن را فضیلت اخلاقی[۴]، برخی پرهیز از انواع خطاها و برخی آن را مانند فرشتهای دانستهاند که صاحبش را از ناشایستیها باز میدارد.
اما علم ادب (ادبیات) یا سخنسنجی در دیدگاه پیشینیان اشاره داشتهاست به دانش آشنایی با نظم و نثر از جهت درستی و نادرستی و خوبی و بدی و مراتب آن.[۷] اما برخی ادیب را کسی میدانستند که عالم بر علوم نحو، لغت، صرف، معنی، بیان، عروض، قافیه و فروع باشد و برخی خط، قرضالشعر، انشا، محاضرات و تاریخ را هم جزو آنها دانستهاند.
یکی از تعریفهای جامع از علم ادب را احمد هاشمی در کتاب جواهرالادب آوردهاست. وی این علم را شامل چهار رکن دانسته که به این شرح هستند:
۱. قوای فطری و عقلی: که شامل هوش، خیال، حافظه، حس و ذوق میشود.
۲. قوانین و اصول نظم و نثر و حسن تألیف و انواع انشا و شعر و فنون سخنرانی.
۳. مطالعهٔ آثار شیواسخنان و پژوهش کامل در جرئیات آنها.
۴. کوشش بسیار در جهت تسلط بر سبکهای ادبای قدیم و پیروی از زبانآوران و شیواسخنان در حل و عقد نظم و نثر.
واژهٔ ادبیات بسته به این که چه کسی آن را به کار ببرد معانی متفاوتی مییابد. ادبیات را میتوان برای اشاره به هر نوع مدرک نمادین مانند تصویر نیز استفاده کرد. به بیان بهتر این اصطلاح را میتوان برای اشاره به هر نوع مجموعهای از حروف استفاده کرد. امام جعفر صادق فیلسوف و دانشمند مسلمان، ادبیات را به این شکل توصیف کردهاست: «ادبیات، لباسی است که شخص بر تن گفتهها و نوشتههای خویش میکند تا آن را زیباتر جلوه دهد». او میافزاید که ادبیات برشی از زندگی است که به آن معنا و جهت داده و بر اساس دید مخاطب تفسیری هنری از جهان را ارائه میدهد. بارها رخ دادهاست که متونی که ادبیات را میسازند این مرزها را شکستهاند. رومان جاکوبسون که یک فرمالیست روسی است ادبیات را «خشونتی سازمانیافته بر علیه گفتار عادی» توصیف میکند و به این شکل میخواهد انحراف ادبیات از ساختار محاورهای و روزمره از کاربرد واژهها را نشان دهد. داستانهای مصور، ابرمتنها و نقاشیهای غارها هر کدام در زمان خود مرزهای ادبیات را گسترش بیشتری دادهاند.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 10