هویت :
اصطلاح هویت[1] از دههی 1950 رایج شده است . هویت یک ساختار روانی-اجتماعی است که بذر شکلگیری آن در سالهای پیش از نوجوانی پاشیده شده است. اریکسون[2] و دیگر روانشناسان معتقدند، تمایل به هویتیابی از نوجوانی شروع میشود. از مشخصههای اصلی هویت، انتخاب ارزشها، باورها و هدفهای زندگی است؛ شکلگیری هویت در نوجوانی با رشد فکر و احساس، رشد اخلاقی، رشد عواطف و عزت نفس ارتباط قوی دارد. از جمله عواملی که بر رشد هویت تأثیر میگذارد شخصیت، خانواده، مدرسه و جامعه کوچک و بزرگ است. هویت با ویژگیهای شخصیت ارتباط دارد، انعطاف پذیری، باز بودن ذهن فرد و نداشتن تعصب در برخورد با ارزشها و باورها، هویت پخته را تشکیل می دهد (بخشایش و رضایی مقدم، 1390).
این مفهوم را می توان با تمییز دادن میان اجزاء سه گانه تشکیل دهنده ی هویت یک فرد، تعریف کرد. این اجزا عبارتند از: هویت فردی، هویت اجتماعی و هویت فرهنگی. این سه جزء تشکیل دهنده هویت، جنبه هایی از یک پدیده ی واحد هستند، که هویت کلی فرد را تشکیل می دهند. البته اختلافاتی جزئی میان این سه جنبه از هویت وجود دارد .
هویت فردی از طریق مراحل مختلف فردی شکل داده می شود و توسعه می یابد. از طریق هویت فردی است، که یک فرد می تواند به تنهایی و دور از دیگران ظرفیت لازم برای زندگی را درون خود ایجاد کند. ظرفیتی که نهایتاً منجر به شکل گیری شخصیت فرد می شود. لذا اولین کارکرد،هویت تثبیت شخصیت فرد است. منظور از شخصیت همان ویژگی ها و مشخصه هایی است، که فرد باور دارد ، تنها و تنها منحصر به خودش است. در این حالت، هویت به عنوان ابزاری در راستای تقویت و تثبیت مفاهیم فرد در مورد خودش عمل می کند. لذا در نتیجه ی تثبیت هویت فردی است، که یک فرد می تواند در مورد خودش صحبت کند و به دیگران بگوید، که واقعاً چه کسی است؟ هویت فردی شامل تجارب، افکار، رویاها و آرزوهایی است، که در مقایسه با دیگر تجارب و افکار، توسط فرد تفسیر شده ،ادراک می شوند. بنابراین هویت شخصی را می توان به عنوان سیستمی منحصر به فرد از روابط میان تجارب، افکار، رویاها، امیدها و آرزوها تعریف کرد ( آزادی ، 1386 ) .
"هویت" کارکرد اجتماعی نیز برای فرد دارد. جدای از اینکه هر فرد مایل است، هویت فردی و منحصر به فرد خود را داشته باشد، اغلب مردم تمایل دارند، تا به عنوان عضوی از جامعه و فرهنگ رایج در آن جامعه قلمداد شوند و در یکی از گروههای متنوعی که در آن جامعه وجود دارد، عضویت داشته باشند. لذا از طریق هویت اجتماعی است که یک فرد می تواند به عضویت گروه های مختلف درآید و نقشهایی را که در این گروه ها از وی انتظار میرود ،فرا گیرد و اجرا کند. این جنبه از هویت باعث می شود فرد با بافت های اجتماعی گوناگون هماهنگ و یکپارچه شود .[1] identity
[2] Erikson