با سلام خدمت دوستان عزیز و بازدیدکنندگان محترم
فایلی که امروز برای شما قرار دادم پایان نامه کارشناسی می باشد که به صورت
فایل ورد
قابل ویرایش
86 صفحه
و کاملا تنظیم شده می باشد .
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه کمالگرایی و الدین با پیشرفت تحصیلی فرزندان در شهرستان شما می باشد
روش کار:دراین تحقیق از روش همبستگی استفاده شد و جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان متوسطه شهرستان شما را تشکیل می دهند که تعداد آن ها 450 بود که از بین آنهانمونه به تعداد207 نفرانتخاب شد. واز روش نمونه گیری طبقه ای استفاده شدو ابزار اندازه گیری در تحقیق حاضر پرسش نامه کماگرایی والدین و پیشرفت تحصیلی می باشد . نتایج: نتایج بدست آمده نشان داد بین کمال گرایی والدین و پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان متوسطه شهرستان شما رابطه وجود دارد. ، بین کمال گرایی پدران و پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان متوسطه شهرستان شما وجود دارد. و به طور کلی بین کمال گرایی مادران و پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان متوسطه شهرستان شما وجود ندارد.
واژگان کلیدی: کمالگرایی ، پیشرفت تحصیلی ، دانش آموزان ،شهر ستان شما
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1- مقدمه 2
1-2- بیان مساله 4
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق 7
1-4- هدف تحقیق 9
1-5- فرضیه های تحقیق 9
1-6- تعریف متغیرها 10
فصل دوم
ادبیات پژوهش
2-1- مقدمه 13
2-2- مفهوم کمال گرایی 14
2-3-ویژگیهای افراد کمال گرا 14
2-4 بیماری های مرتبط با کمال گرایی 16
2-5- کمال گرایی سالم یا ناسالم 17
2-6- عملکرد تحصیلی 20
2-7- عوامل خانوادگی،اجتماعی و عملکرد تحصیلی 21
2-8- دانش آموزان کمال گرا 22
2-9- تفاوت محیط زندگی دانش آموزان زرنگ یا پیشرفته با ضعیف 26
2-10- نقش والدین در موفقیتّ های تحصیلی ورفتاری فرزندان 28
2-11- چند عامل مشخص که بر پیشرفت تحصیلی فرزند تاثیر دارد 32
2-12- عوامل موثر در ترک تحصیل دانش آموزان 32
2-13- گستره نظری تحقیق 35
2-14- پیشینه تجربی 44
فصل سوم
روش تحقیق
3-1- مقدمه 49
3-2-روش تحقیق 49
3-3-شیوه اجرای تحقیق 49
3-4-جامعه آماری وحجم نمونه 49
3-5-روش نمونه گیری 50
3-6-روش جمع آوری داده 50
3-7-ابزارگردآوری داده ها 50
3-8- روشهای تجزیه و تحلیل داده ها 54
فصل چهارم 56
تجزیه و تحلیل 56
4-1-مقدمه 57
-42-آمار توصیفی 58
4-3-آمار استنباطی 65
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
5-1- مقدمه 69
5-2- خلاصه ای از تحقیق 69
5-3- نتیجه گیری کلی 70
5-4- محدودیت ها 71
5-5- پیشنهادات 71
منابع 72
ضمائم 75
باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک ازخود و اعضای خانواده ی خود مؤثر است، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به خود و فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد. سواد و تحصیلات، از دیدگاه اقتصادی، افراد را بهسوی رشد و توسعهی درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع و کشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی، جامعه را موفق می سازد، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد، مشخص میشوند.با توجه به آمار موجود، گسترش سواد کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و ... را تسهیل نموده است. تنها جوامعی توانستهاند مشکلات خود در زمینه های تغذیه، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح بالای سواد برخوردار باشند.بی سوادی، نه تنها پدیده ای قابل تأسف است، بلکه علامتی است در کنار علائم دیگر که نشان دهنده ی از خود بیگانگی میباشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ی مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسایل کافی به ویژه نداشتن معلم و مدرسه است. (بختیارپور، 1386)
والدین کمال گرا و قدرت طلب معمولا محصلان که بیش از حد کمال گرا هستند در کودکی والدینی داشته اند که معتقد بوده اند همیشه پدر و مادر درست می گویند، همیشه پدر و مادر حق دارند و درست عمل می کنند. از آن جا که این والدین تفاوت توانایی های خود و کودکانشان را درک نمی کنند سعی می کنند با تنبیه کودکان را مجبور به رسیدن به معیار های خودشان کنند. معیارهایی که آن قدر غیر واقع بینانه اند که در کمتر مواقعی به آن دست پیدا می کنند. به این سبک تربیت سبک والدینی قدرت طلبانه می گویند و زمینه های کمال گرایی را در کودک فراهم می کنند. همچنین والدینی که خود کمال گرا هستند نه تنها موفقیت های کودکانشان را در کوچک می پندارند حتا موفقیت های خودشان را قبول ندارند. کودکان والدین کمال گرا نیز هیچ گاه احساس خوبی نسبت به خود نداربند چون نتوانسته اند والدینشان را خشنود کنند. کمال گرایی یکی از ویژگیهای شخصیتی است که می تواند هم سازنده و مفید،هم منفی و مخرب باشد.از لحاظ تاریخی مفهموم کمال گرایی به عنوان یک مقوله روانشناختی مورد توجه بسیاری از روانشناسان قرار گرفته است(هورنای،1950). اگر کمال گرایی را دو روی یک سکه فرض کنیم در این صورت یک روی آن کسب موفقیت و نیل به هدف و روی دیگر آن ترس از شکست یا سرزنش افراد یا دیگر پیامدهای اجتماعی مربوط به شکست است. نتایج مطالعات انجام شده نشان می دهد افراد کمال گرا دارای والدینی با سطح بالای کمال گرایی بوده اند. این رابطه بویژه زمانی که والد و فرزند همجنس هستند (مادر و دختر) قوی تر به نظر می رسد. معمولاوالدین کمال گرا بیش از اندازه انتقاد می کنند، سختگیر هستند و کمتر از فرزندان شان حمایت می کنند. آنان عملکرد فرزندان شان را بیش از اندازه ارزیابی می کنند و این به بهای از دست دادن رابطه نزدیک بین آنان و فرزندان شان می شود. این دسته از والدین نه تنها به تحقیر و کوچک شمردن موفقیت های خود می پردازند، بلکه پذیرفتن و پاداش دادن به تلاش های فرزندان شان نیز برای آنان مشکل است. این والدین به جای تایید رفتار فرزندان شان، پیوسته آنان را به انجام کارهای بهتری وامی دارند و به آنان هشدار می دهند. فرزندان والدین کمال گرا همواره باید بی نقص باشند تا خواسته های والدین شان را برآورده سازند و از انتقادات شان دور باشند. آنان باید همواره بی نقص بوده و به تلاش خود ادامه دهند تا جایی که تائید پدر و مادر را به دست آورند. چنین فرزندی دست به نوآوری و کارهای تازه نمی زند، همیشه مضطرب و پریشان است و به توانایی های خود اعتمادی ندارد. این فرزندان هیچ گاه احساس خوشحالی نمی کنند چراکه گمان می کنند رفتارشان به آن اندازه خوب نیست تا نظر پدر و مادر را جلب کند. والدین کمال گرا اغلب از عشق ورزیدن و تائید فرزندان شان دوری می کنند و به این صورت آنان را تنبیه می کنند. فرزندان شان نیز هرگز احساس خشنودی و رضایت نمی کنند. قربانیان چنین ترسی معمول تلاش می کنند تا آنجا که می توانند از موقعیت هایی که پیش بینی می کنندعملکردشان در آن موقعیتها طبق استانداردها و ملاکها ی سطح بالا مورد قضاوت قرار خواهد گرفت اجتناب کنند .از سوی دیگرتاثیر تفکر کمال گرایی بر اضطراب نیز مورد ارزیابیهای دیگران از خود که از مولفه های بنیادین کمال گرایی منفی است بارشد و حالات اضطرابی در ارتباط است (کامورا2001).
در این تحقیق به بررسی رابطه کمال گرایی والدین با پیشرفت تحصیلی فرزندان در شهرستان شما می پردازیم.
اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت این پژوهش در آن است که با شناخت عمیق و بیشتر نوجوانان و دانستن مسائل و ویژگی های خاص هر گروه از آنها نخست قادر به تشخیص آنها از سایر کودکان می شویم و سپس با ارائه ی راه حل های مناسب جهت رفع یا بهبود مشکلات آنها تلاش می کنیم از آن جایی که والدین کمال گرا و عوامل تاثیر گذار دیگری که قبلاً بیان شد بر سلامت روانی کودکان تاثیر دارد و سلامت روانی نیز در پیشرفت کودکان و نوجوانان در تحصیل موثر است باید شناخت عمیق تری از سطح سواد و تحصیلات و طبقات اجتماعی بدست آوریم و به اضطراب ها، تنش ها و مشکلات خانوادگی کودک پی برده و در جهت رفع آنها و خدمت به کودکان تلاش کنیم. (هرمزی نژاد،1380)
<!-- Start Code Banner By https://telegram.me/daryacoffe --><!-- End Code Banner By https://telegram.me/daryacoffe -->128ص
بیتردید کمال گرایی[1] یکی از ویژگیهای شخصیتی میباشد که میتواند هم سازنده، مفید و مثبت باشد و هم نوروتیک و کژ کنش. نیروی انگیزشی هر فرد به سوی رشد و خود شکوفایی است. همه افراد نیاز دارند که تواناییهای بالقوه خود را تا بالاترین اندازه ممکن شکوفا کنند و به رشدی فراتر از رشد کنونی خود دست یابند. گرایش طبیعی افراد حرکت از مسیر تحقق تواناییهای بالقوه خودش است، هرچند ممکن است در این راه با برخی موانع محیطی و اجتماعی رو به رو شوند. البته رسیدن به کمال و شکوفا ساختن استعدادها و تواناییهای نهفته و بالقوه فرد به خودی خود بسیار ارزشمند است و در این وادی کمالگرایی امری مثبت و پسندیده است ولی آنچه که به آن اشاره شده است جنبه افراطی یا منفی کمالگرایی است.
کلی اینک[2](1998) کمالگرایی را اعتقاد فرد به کامل بودن و احساس اضطراب و فشار روانی بالا و ترس از این که نتواند مطابق انتظارات خود زندگی کند، تعریف میکند.
طبق نظریت (1984) کمالگرایی یک پدیده ناتوان کننده شایع است و کمالگرایان به حالات عاطفی منفی مثل احساس گناه، احساس شکست، عزتنفس پایین و مسامحهکاری حساس هستند.
اغلب نظریهها بر این باورند که عزتنفس[3] ویژگی دیرپای شخصیت است و به برخی سطوح کلی و فرضی خود ارزیابی و حرمت نفس اشاره دارد. به بیان دیگر درکی است که فرد از خود دارد، ولی این درک باداوریهای ارزشی همراه است و در برگیرندهی میزانی از حرمت نفس و خویشتنپذیری میباشد (اسلامی نسب، 1373). برخی از محققین رابطه عزتنفس و خویشتن را ناشی از مقایسههای اجتماعی میدانند، بدین معنا که جنبههایی از خویشتن از راه مقایسه خود با اشخاص مهم دیگر برای شخص شکل میگیرد. به اعتقاد این پژوهشگران، خودآرمانی که رابطه نزدیکی با کمالگرایی دارد میتواند نتیجه مقایسه اجتماعی با افراد باشد. این مفهوم با کمالگرایی دیگر مدار در نظریه هیویت[4]و همکاران (1991) همپوشانی دارد. میسیلدین[5](1963) نیز مشاهده کرد که عزتنفس پایین و ناخشنودی از خود از عناصر کلیدی کمالگرایی هستند.
در چند دهه اخیر توجه زیادی به مبحث جرأتورزی[6]شده است که خود نشانگر اهمیت این جنبه تعامل اجتماعی است. به عقیده ریس و گراهام[7](1991) جرأتورزی یعنی توانایی ابراز خویشتن به گونه صریح، مستقیم و مناسب، ارج نهادن به احساس و فکر خود و شناخت نقاط قوت و ضعف خویشتن. در واقع جرأتورزی به معنی احترام گذاشتن به خود و دیگران است. یکی از صفاتی که فرد را مستعد و آماده فشار روانی میکند سطح پایین جرأتورزی است، یعنی فرد در اظهار باورهای شخصی، نگرشها و احساسات دچار مشکل است و نمیتواند در برابر چشمداشتهای بیش از حد دیگران واکنش نشان دهد. سطح پایین جرأتورزی اغلب با گرایش شدید کمالگرایانه همراه است، یعنی فرد هر چیزی را «درست و کامل» میخواهد، چنین شخصی میخواهد همه چیز را در کنترل داشته باشد و کارهایش مورد پسند همه قرار گیرد و همین موضوع میتواند به سطوح بالایی از ناکامی و فشار روانی بینجامد (هرمزینژاد، 1380)
خودکارآمدی[8]یک سازه محوری در نظریه شناختی- اجتماعی آلبرت بندورا[9] است. منظور از خودکارآمدی، باورهای شخص درباره قابلیتهایش برای سازماندهی و اجراء دورههای عمل مورد نیاز برای مدیریت و موقعیتهایی که در آینده پیش خواهد آمد، میباشد (بندورا، 1995). کمالگرایی به عنوان یک سازه شخصیتی با خودکارآمدی نیز همبستگی دارد. پژوهشها حاکی از این است که گرایش شدید کمالگرایانه با سطوح پایین خودکارآمدی در ارتباط است (هیویت و فلت[10]، 1991)
دگرگونیهای سریع و پیچیده جوامع انسانی به مرور زمان بر شیوههای فرزند پروری انسانها اثری اساسی بر جای گذاشته است و خانوادهها اکنون تلاش میکنند فرزند خود را از همان اوان کودکی برای بردن گوی سبقت از همسالانشان آماده کنند. این شیوه تربیتی سبب شده است که فرزندان زمانی خود را با ارزش بدانند که مورد تأیید والدین خود قرار بگیرند و چون تأیید والدین و دیگران نقش اساسی در ساختار شخصیتی افراد دارد میکوشند تلاش خود را دوچندان کنند تا به انتظارات آنان پاسخ مثبت دهند. گاهی اوقات همین حساسیت و توجه بیش از حد والدین و توقعات بیش از اندازه آنها میتواند بر برخی عوامل شخصیتی و روان شناختی فرزندانشان اثر بگذارد.
والدین کمالگرا نه تنها به تحقیر موفقیتهای خود میپردازند بلکه پذیرفتن و پاداش دادن به تلاشهای کودکان را نیز دشوار میپندارند. آنها به جای تأیید رفتار کودکانشان پیوسته آنها را به انجام کارهای بهتر وا میدارند و به آنها هشدار میدهند. این کودکان هیچگاه احساس خرسندی نمیکنند زیرا رفتار آنها به اندازه کافی خوب نیست تا نظر والدین را جلب کند بنابراین این کودکان مانند والدینشان موفقیتهای خود را کوچک میشمارند و احساس میکنند هیچ گاه چشم داشتهای والدینشان را برآورده نخواهند ساخت (میسیل دین، 1963).
بنابراین با توجه به آنچه که گفته شد در این پژوهش به بررسی رابطه کمالگرایی والدین با عزتنفس، جرأتورزی و خودکارآمدی فرزندانشان پرداخته شده است. فصول مختلف این گزارش، ضمن طرح گستره نظری و ارائه پژوهشهای قبلی، شکلگیری مسأله، فرضیهها و روشهای آزمون را مشخص کرده و نتایج حاصل از دادههای جمعآوری شده را توصیف و تجزیه و تحلیل میکند
مقیاس کمال گرایی هیل
هدف: بررسی ابعاد مختلف کمال گرایی در افراد
با توضیحات کامل
با شیوه نمره گذاری و تفسیر
با روایی و پایایی
و منبع