دانلود کنش پژوهی مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 87
مقدمه
خانواده کوچکترین جزء اجتماع است . اجتماعی که از خانواده های سالم تشکیل شده باشد. اجتماعی سالم خواهد بود و شرط آنکه خانواده ای سالم باشد، این است که افراد آن سالم باشند. لذا برای بهبود وضعیت اجتماع مهم ترین مسئله تلاش برای بهبود وضع خانواده و افراد آن است. خانواده اولین محیطی است که شخصیت کودک را شکل می دهد و محل انتقال سنت ها باورها و انواع مختلف شناخت هاست. کودک اولین قدم های اجتماعی شدن را در خانواده بر می دارد و در نهایت به موجودی اجتماعی تبدیل می شود . اولین هویت اجتماعی فرد در خانوداه فراهم می شود . احساس هویت یافتگی و اندیشمند بودن در خانواده شکل می گیرد و رشد می کند. این احساس ها آموخته می شوند و خانواده محلی است که چنین احساس هایی را به افراد می آموزد.
ساختار خانواده تاثیر مهمی در رشد عاطفی و اجتماعی نوجوان دارد. روابط پدر و مادر با یکدیگر و فرزندان نقش تعیین کننده ای در سلامت روانی نوجوان بر جای میگذارد. اگر این روابط بر اساس اصول درستی استوار باشد می تواند نوجوان را در گذر این مرحله دشوار ، یاری رساند و اگر نامناسب باشد زمینه برای ایجاد مشکلات و انحرافات فراهم می گردد.
نوجوانی دوره رشد سریع جسمی است. تغییرات شدید جسمی بر رشد عاطفی نوجوان تاثیر می گذارد و او را دچار اضطراب تعارض ، ناآرامی، زود رنجی و... می کند. از نظر ذهنی نوجوان در این دوره کمتر به واقعیات توجه دارد و به رغم رشد عقلی ، رفتارش بیشتر تابع عواطف و احساسات است تا تفکر و منطق به جای پرداختن به واقعیات به دنیای تخیلات پناه می برد. به عقاید و نظرات دیگران وابستگی فراوانی پیدا کرده و در برابر مشکلات و موقعیت ها تصمیم بگیرد و این امر او را به شدت آسیب پذیر می سازد.
نوجوانی دوران شکل گیری هویت فردی است. در این زمینه نقش خانواده و جامعه جایگاه ویژه ای دارد. این هویت یابی از طرفی به دوران کودکی ارتباط می یابد، چون پایه و اساس مرحله نوجوانی، دوره کودکی است که به نقش خانواده به ویژه پدرو مادر بستگی دارد. می دانیم نوجوان از خانواده خود الگو می پذیرد. اگر پدر و مادر از نظر رفتاری الگوهای مناسبی ارائه دهند همانند سازی نوجوان با آنها هویت را در جهت مثبت شکل میدهد. ولی اگر همانند سازی های نامناسب با الگوهای ناموفق والدین باشد ، روند هویت یابی نوجوان را مختل می کند. در این زمینه اختلالات خانوادگی به ویژه اگر در حضور نوجوان مطرح گردد تاثیر منفی در جریان تشکیل هویت وی به جای می گذارد و او را دچار اضطراب نگرانی و ناراحتی می کند. نوجوان با همسالان و گروهای دیگر اجتماعی نیز همانند سازی می کند.در این زمینه دنیای او وسیع تر وارتباط او با محیطهای دیگر بیشتر از دوران کودکی است. هر قدر ارزش های حاکم بر خانواده ، مدرسه ، همسالان و جامعه هماهنگ تر و نزدیک تر باشد، هویت یابی نوجوان سالم تر و آسان تر خواهد بود. در غیر این صورت ، نوجوان دچار سردرگمی، تعارض و بحران خواهد شد.
عدم موفقیت نوجوان در کسب هویت خود به هر دلیل که باشد منجر به بحران خواهد شد و اگر نتواند بر این بحران غلبه یابد این امر به شکل دهی هویت منفی می انجامد. و سبب رفتارهای ضد اجتماعی ناسازگارانه و انحرافات گوناگون می گردد.
در واقع هویت پدیده یا حالتی است غیر قابل توصیف صرفاً یک احساس است. نوعی احساس استقلال اینکه یک «من» مبهم و ناشناخته وجود دارد و بحران را می توان بر یک وضعیت یا شرایط خطر آفرین ، بی ثبات ، ناپایدار و دچار اختلال اطلاق کرد و مسایلی مانند وابستگی سیاسی ، اقتصادی، تقلیدها، شکست ها و عدم موفقیت ها و بی کار شدن بسیاری از افراد علل تشدید بحران هویت است( سینایی، اندیشه نامه فرهنگ).
یکی از مهم ترین مسائلی که باعث آزار دادن نوجوان می شود این است که با پشت سر گذاشتن دوران کودکی و ظهور تغییرات فیزیکی و روانی نیازهای جدیدی را احساس می کند و خود را کودک سابق نمی بیند. و به این سوال می رسد که«من کیستم؟» در جوامع ابتدایی که الگوی شکل پذیری و همانند سازی و نقش های اجتماعی محدود بر هویت یابی برای نوجوان ساده بود. نوجوان در آن جامعه به سادگی نقش های تازه را می پذیرفت و رفتار قابل قبولی داشت، ولی در جامعه پیچیده امروز که به سرعت تغییر می یابد هویت یابی برای نوجوان دشوار است.
در هنگام بحران هویت نوجوان شدیداً دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است و نمیتواند جنبه های مختلف شخصیت خود را در یک خویشتن قابل و هماهنگ ، سازمان دهد. و یکی دیگر از مسائلی است که نوجوانان با آن روبرو هستند. هویت حرفه ای است که طرح ریزی برای شغل آینده، تشخیص متناسب حرفه، با استعداد و ذوق خویش برای نوجوان اهمیت فراوانی دارد و عدم موفقیت نوجوان در این زمینه باعث ابهام و سردرگمی نوجوان شده و نوجوان دچار بحران هویت می گردد.
طبق دیدگاه راجرز (1972) بحران هویت باعث اشکال در سازگاری و اشکال در هویت اجتماعی نوجوان می شود . اریکسون خصوصیاتی را که در هنگام بحران هویت جنبه پاتولوژیک پیدا می کند به صورت زیر بیان می کند:
1)عدم توانایی در ایجاد روابط شخصی که حاصل آن کناره گیری و روابط متقابل کلیشه ای و قالب است.
2)اختلال در پیش بینی زمان، با اعتقاد نداشتن به این که زمان ممکن است باعث تغییر می شود.
3)اختلال در تلاش و کوشش همراه با عدم تمرکز و توجه به کارهای بی نتیجه و بیم از رقابت.
4)انتخاب هویت منفی و کارهایی را کسرشأن خود دانستن ، در صورتی که متناسب با فرم خانوادگی و اجتماعی است.
ضمن اینکه جامعه ما جامعه ای جوان است. از آنجاکه بخش مهمی از مسئولیت و بار زندگی فردی و اجتماعی بر دوش همین نسل جوان است توجه به وضعیت این بخش اعظم نه تنها برای درک و فهم آنها به لحاظ روانشناسی و جامعه شناختی بلکه از نظر سیاسی و اقتصادی اهمیت فراوان دارد. اگر این نسل گرفتار وابستگی از پیش تعیین شده شوند در حرکت پویایی و کارکردهای جامعه، کندی و رخوت به وجود می آورد. برای آنکه جامعه بتواند به حیات خود ادامه دهد گروه میانسال علاوه بر مسئولیت خود باید بتواند مسئولیتهای جوان را نیز مورد توجه قرار دهد.(صنعتی 1372)
2-1. بیان مسئله
در حال حاضر اطلاعات دقیقی درباره هویت یافتگی نوجوانان در کشور وجود ندارد. یکی از دلایل این امر فقدان ابزار سنجش مناسب در این زمینه می باشد و با توجه به گستردگی حالات هویت موجود در بین نوجوانان به خصوص در مقایسه با دانش آموزان ناشنوا و دانش آموزان عادی ما را بر آن داشت تا بررسی های مورد نظر را در این زمینه مورد اجرا گذاریم. مرور بر دوره نوجوانی با زیر سوال بردن ارزش های پذیرفته شده دوره کودکی همراه است . نوجوان با تردید در آنچه که مورد قبول والدین و بزرگسالن جامعه است سعی می کند تا به یک بازنگری اساسی پذیرفته های قبلی خود بپردازد. وجود تغییرات بدنی و روانی در نوجوان آن چنان سریع و گسترده است که نوجوان را در بدست آوردن یک تعریف جدید از خود با دشواری های اساسی روبرو می کند. اختلاف نظر با والدین، سردرگمی نوجوان در انتخاب های اساسی که در دوره نوجوانی نیز کاملاً تصریح نمیشود، سلامت روانی نوجوان را مورد تهدید قرار می دهد. بسیاری از آسیب های روانی و اجتماعی در دوره نوجوانی اتفاق می افتد.(رحیمی نژاد به نقل از نولروکالان -1991)
اصولاً هویت یافتگی نوجوان بدون تصمیم گیری درباره شغل ، زندگی ، مذهب و نقش جنسی امکان پذیر نیست، در واقع مشکلات هویتی موجود در بین افراد جامعه به خصوص بزرگسالان به دلایل عمده ای شایع می باشد که این مشکلات باید در دوران نوجوانی مورد بررسی قرار بگیرند. مطالعاتی درباره این موضوع در سایه کشور ها با عناوین مختلفی صورت پذیرفته است اما در ایران مطالعات عمیق و دامنه داری که ابعاد گوناگون هویت را مورد بررسی قرار دهد صورت نگرفته و موضوع مورد نظر آنچنان که باید گسترش نیافته است. این مطالعه بخشی از این حیطه علمی را پوشش می دهد.
دانلود سمینار کارشناسی ارشد مهندسی عمران بررسی روش های آنالیز و طراحی دیوارهای ساحلی با فرمت pdf تعداد صفحات 126
این سمینار جهت ارایه در مقطع کارشناسی ارشد طراحی وتدوین گردیده است وشامل کلیه مباحث مورد نیاز سمینارارشد این رشته می باشد.نمونه های مشابه این عنوان با قیمت های بسیار بالایی در اینترنت به فروش می رسد.گروه تخصصی مااین سمینار رابا قیمت ناچیزی جهت استفاده دانشجویان عزیز در رابطه با منبع اطلاعاتی در اختیار شما قرار می دهد.حق مالکیت معنوی این اثر مربوط به نگارنده است وفقط جهت استفاده ازمنابع اطلاعاتی وبالا بردن سطح علمی شما دراین سایت ارایه گردیده است.
نوع فایل: word
قابل ویرایش 109 صفحه
جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی
چکیده:
اصطلاح هوش که در زمان ما به صورت عادی مورد استفاده قرار میگیرد، تا شروع قرن بیستم در فرهنگهای لغت نیز کمتر به آن پرداخته میشد و اکثرا آن را تحت عنوان قوای عقلانی میشناختند و جداگانه مورد بررسی قرار نمیدادند. در واقع باید گفت آلفرد بینه مفهوم هوش به گونهی امروزی را مورد استفاده قرار داد و پس از او تا کنون مطالعه و بررسی هوش پیشرفت فراوانی داشتهاست. با این همه امروز نیز در تعریف هوش وحدت نظر وجود ندارد و هر گروهی تعاریف خود را متوجهی جنبهای از هوش میدانند. برخی از تعاریف هوش بر ظرفیت کلی برای یادگیری و حل مساله یعنی ماهیت منطقی هوش تاکید دارند و برخی تواناییهای آن را در عملکرد زندگی میشناسند. آنچه که تحت عنوان هوش منطقی یا هوش و استعداد تحصیلی معرفی میشود ویژگیهایی است شامل توانایی استدلال، استنتاج، خلق فرضیه و اصولا بهرهمندی از نگاهی عموما معقول به زندگی است. باید اذعان نمود که هوش خصلت مطلقی نیست که در بدو تولد ایجاد شده باشد و در طول زندگی ثابت بماند بلکه به طور کلی هوش در مرحلهای از دوران کودکی تجلی مییابد و در طول زندگی دوران شکوفایی دارد و یا به تدریج رشد میکند و یا کاهش مییابد. در کنار هوش منطقی توجه به حالات هیجانی انسان در زمینههایی مانند انگیزش، تعاملات اجتماعی، خودتنظیمی و سلامت روانی در قرن بیستم مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است فلذا هوشهای دیگری مطرح شده که بر عوامل غیر شناختی تکیه دارند. یکی از این هوشها، هوش هیجانی است که برای اولین بار در سال 1990 توسط «سالوی» و «مایر» دو نفر از روانشناسان آمریکایی معرفی شد. آنها اعلام نمودند انسانها موجودات صرفا منطقی یا عاطفی نیستند بلکه هم منطقی و هم عاطفیاند. دانیل گلمن روانشناس معروف در سال 1995 در کتاب پرفروش خود تحت عنوان "هوش هیجانی" هوش هیجانی را ترکیبی از پنچ مهارت؛ شناخت هیجانهای خود، کنترل هیجانهای خود، برانگیختن و به هیجان آوردن خود، شناخت هیجانهای دیگران و تنظیم روابط با دیگران معرفی نمود. این پژوهش ضمن بررسی رابطهی هوش منطقی و هوش هیجانی در دانشآموزان نخبهی شاغل به تحصیل در مراکز تهران سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد)، اثر آن را نیز روی پیشرفت تحصیلی بررسی نموده است. نتایج حاصله نشان میدهد دانشآموزان نخبه از هوش منطقی و هیجانی بالاتر از استاندارد برخوردارند و اکثرا نیز پیشرفت تحصیلی قابل توجه دارند به گونهای که اکثر پذیرفتهشدگان ردههای بالای کنکور سراسری کشور از میان این دانشآموزان است. نحوهی انتخاب این دانشآموزان جهت تحصیل در مراکز سمپاد عمدتا بر اساس پیشرفت تحصیلی و کسب نمرات بالا انجام میگیرد. البته در آزمونهای به عمل آمدهی قبل از ورود به مراکز مذکور، به نوعی هوش و استعداد تحصیلی آنها نیز ارزیابی میشود ولی ملاک اصلی جدا نمودن آنها از سایر دانشآموزان به طور عمده متوجه کسب نمرات بالا و موفقیتهای تحصیلی مربوطه است. در این پژوهش معدل اخذ شدهی دانشآموزان در سالهای قبل (که در این مراکز اخذ شده باشد) را ملاک پیشرفت تحصیلی دانسته فلذا دانشآموزان سال اول راهنمایی که معدل آنها در مدارسی به جز مراکز سمپاد به دست آمده از پژوهش مستثنا شدهاند و همچنین دانشآموزان دورهی پیشدانشگاهی به لحاظ عدم امکان دسترسی و فارغالتحصیل شدن آنها از این مراکز (اگرچه برای ورود به دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در زمرهی مراکز سمپاد این دوره را طی میکنند) در پژوهش قرار نگرفتهاند. به طور کلی در این پژوهش رابطهای قوی و معنادار بین هیچ یک از دو مولفههای هوش منطقی، هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی (که بررسی رابطهی دو به دوی آنها مفروضات پژوهش بودهاست) به دست نیامدهاست و صرفا رابطهای ضعیف بین هوش منطقی و پیشرفت تحصیلی در مقاطع راهنمایی و متوسطه وجود داشتهاست. بر این اساس این پژوهش نشان میدهد که اتکای موفقیت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان نخبه (مراکز تهران) عمدتا متوجه چیزی جدای از هوش منطقی و هوش هیجانی است و شاید بتوان استفادهی گسترده از حافظه را ملاک و اساس گرفت. به معنای دیگر این پژوهش نشان میدهد که جدا شدن دانشآموزان نخبه از سایر دانشآموزان بیشتر بر پایهی محفوظات قویتر و استفادهی گستردهتر از حافظه شکل گرفتهاست.
پیشگفتار:
تعلیم و تربیت نخبگان و افراد مستعد در کشور ما دارای ریشههای تاربخی عمیق و طولانی است. از آن حیث میتوان از ریشههای تاریخی سخن گفت که مراکز تعلیم و تربیت و حوزههای آموزشی به گونهای برنامهی آموزشی را ترتیب داده بودند که متعلم محور برنامهها قلمداد میشد یعنی آن چیزی که در دورههای فعلی به منزله بهترین اقدام آموزشی ویژه برای افراد نخبه قلمداد میشود. اجرای برنامهای که در آن یادگیرنده محور باشد، مستلزم شناسایی میزان هوش و توانای او برای یادگیری است و برای انجام آن ناگزیر بودند ملاکها وآزمونهایی را اجرا نمایند تا تراز هوشی متعلم معلوم و روشن شود. جمعآوری این ملاکها وآزمونها و خصایص و بررسی تحلیلی آنها بنیادیترین اقدام مطالعاتی و تحقیقاتی در قلمرو روانشناسی افراد نخبه و با استعداد به شمار میآید.
گسترهی این پیشینهی قوی به نظام آموزش و پرورش فعلی و رسمی کشور با نشانههای تردید مواجه است. در نظام رسمی و دولتی آموزش و پرورش موجود افراد عادی و برتر از نظر دارا بودن میزان هوش و استعداد تحصیلی به یک صورت مورد توجه بودهاند که نتیجهی آن گم شدن نیازهای اساسی دانشآموزان نخبه است. تشکیل سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان پاسخی اولیه به این نیاز بود تا برای این گروه از دانشآموزان برنامهریزی آموزشی مستقل و برتری تدارک شود. اکنون که چندین سال از تشکیل این سازمان میگذرد و مجموعهی فارغالتحصیلان آن در زمرهی طیف وسیعی از مدیران قرار دارند نیازهای بعدی وجدیتری برای انجام پژوهشها رخ مینماید که روابط بین هوش و استعداد تحصیلی و نوع دیگری از هوش که در دوران اخیر تحت عنوان "هوش هیجانی " نامگذاری و اثربخشی آن مورد عنایت جدی قرار گرفته است با مقولهی مهم پیشرفت تحصیلی، مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد. در این پژوهش تلاش شدهاست آخرین یافتهها در مورد هوش منطقی (هوش و استعداد تحصیلی) و هوش هیجانی بررسی و رابطهی آنها با هم در میان دانشآموزان نخبهی شاغل به تحصیل در مراکز تهران سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان تحقیق و اثرات آنها روی پیشرفت تحصیلی معلوم گردد. بدون شک بخش عمدهای از مدیران سرزمین ما در گذشته و حال و آینده از میان این دانشآموزان انتخاب میگردند و دو عنصر اساسی هوش منطقی و هوش هیجانی هریک در قلمروی مستقل، ابزار اصلی مدیریت نوین به شمار میآیند. فقدان هریک از این عناصر در مدیران و یا عدم تبیین هرکدام می تواند منشا مشکلات در حیطهی مدیریتی شود. شروع پژوهش اساسی در این خصوص، باید از مراحل اولیهی تحصیل آغاز گردد، اما این پژوهش دورهی ابتدایی تحصیلی را به لحاظ آنکه امکان ارزیابی و سنجش هوش هیجانی در آن فراهم نیست و احتمالا ارزیابی هوش منطقی نیز در دورهی ابتدایی تحصیلی به درستی امکانپذیر نیست، انتخاب ننموده است و دو مقطع راهنمایی تحصیلی و متوسطه برای پژوهش اساس قرار گرفته اند. امید است نتایج این پژوهش که ادعا نمیشود در آن عیب و ایراد نباشد، مورد استفادهی سایر پژوهشگران و برنامهریزان آموزشی دانشآموزان نخبه قرار گیرد.
مقدمه:
بیشک معطوف شدن نگاههای والدین وجامعهی آموزشی کشور به برآورده ساختن نیازهای علمی دانشآموزان نخبه سبب شده است تا نیازهای روحی این دسته از افراد در بین مشکلات گوناگون کمرنگ شود. اگر خصوصیاتی نظیر گذشت، همدلی، شوخ طبعی، کمک به دیگران، درک ضعف خود و دیگران، عدالتخواهی، رازداری، کنترل خشم و احساسی بودن را از جمله ویژگیهای هوش هیجانی یا هوش اجتماعی بدانیم، ضرورت دارد که در سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان که متولی جذب و پرورش دانشآموزان نخبه و مستعد کشوراست و مدیران آینده را تربیت می نماید بررسیهایی در تبیین نقش هوش هیجانی به عمل آید. در مراحل جذب و پذیرش دانشآموزان نخبه در مدارس سازمان مذکور، میزان هوش منطقی(شناختی) دانشآموزان، در آزمونها سنجیده می شود ودر طول تحصیل نیز اغلب تلاشها پیرامون هوش منطقی و بهرهگیری از آن در پیشرفت تحصیلی شکل می گیرد و بر همین اساس نیز ارزیابی پیشرفت تحصیلی انجام میشود در حالیکه جریان هوش هیجانی، به صورت ویژه در این دانشآموزان خود نمایی میکند وبه همین علت است که طی سالیان اداره این مدارس، جهت توجه به این دسته از نیازهای درونی، اقداماتی مانند: المپیادهای ورزشی، طرح پروژههای دانشآموزی، ابداعات و خلاقیت در زمینه علوم انسانی در برنامهها گنجانده شدهاند. سنجشهایی در توضیح رابطهی هوش هیجانی وهوش منطقی با پیشرفت تحصیلی در دنیا و ایران به عمل آمده و اغلب معنادار بودن رابطه را نتیجه دادهاست. این پژوهش نیز در نظر دارد، تاثیر هوش منطقی (شناختی) وهوش هیجانی را به تفکیک دانشآموزان راهنمایی و متوسطه (مراکز تهران سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان ) در پیشرفت تحصیلی آنها بررسی نماید و برتری و میزان تاثیر هریک را نشان دهد. پژوهشهایی از این نوع، در واقع به روانشناسی شخصیت می پردازند که خود زمینهی مناسبی برای تصمیم گیری (عنصر اصلی مدیریت نوین) می باشد. نکتهی مهم این است که ویژگیهای مثبتی همچون هوش منطقی و هوش هیجانی، خود، تولید کنندهی موفقیت نیستند، اما «واقعیت این است که اسنادهای مثبت می توانند در دراز مدت عامل پیشبینی کنندهی خوبی برای موفقیت باشند» (سیاروچی وهمکاران،1384: 38). موفقیت تحصیلی در مدرسه، مانند بسیاری دیگر از موفقیت ها، متاثراز ویژگیهای مثبت شخصیتی است؛ ضمن توجه به این اصل که چگونه ودر چه زمانی از این عوامل مثبت استفاده شود.
بیان مسئله پژوهش (پایههای نظری):
وجود هوش هیجانی واحساسی در کنار هوش منطقی واقعیتی انکارناپذیر در انسان است و دو نیم کرهی چپ و راست در مغز به ترتیب نیم کرهی چپ (مواردی از قبیل استدلال، مهارتهای علمی، خواندن، مهارتهای ریاضی وغیره) مربوط به هوش منطقی و نیمکرهی راست مربوط به هوش هیجانی (مواردی نظیر علاقهیشادی، ترس تحقیر، خشم شرم، انزجار گناه، عزت نفس، خود شکستگی، انگیزهی مثبت وغیره) است. هوش منطقی ساختارهای منطقی وریاضی و فنی را شکل می دهد وهوش هیجانی توانایی آگاه بودن از خود، درک وفهم خود ودیگران، توانایی مواجه شدن با هیجانهای شدید ومدیریت خود و توانایی انطباق با تغییرات و حل مشکلات (با ماهیت اجتماعی وفردی) است. علاوه بر تقسیمبندی هوش، به دوحیطهی هوش منطقی و هوش هیجانی، در تقسیمبندیهایی دیگر، هوش به دو بخش عمومی و خصوصی و یا در سه حیطه و گروه؛ تربیتی (تحصیلی)، تحلیلی و کاربردی نیز بیان گردیدهاست. در تعریف سه نوع هوش گفته میشود «هوش تربیتی (تحصیلی)،کمیتی است که سبب موفقیت تحصیلی میشود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی به شمار می رود. افراد با هوش (تحصیلی) نمرههای بهتری در دروس خود می گیرند و پیشرفت تحصیلی چشمگیری نسبت به کودکان کم هوش دارندو هوش (تحلیلی)،توانایی استفاده از پدیدههای رمزی و یا قدرت و رفتار مؤثر و یا سازگاری با موفقیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالات وکیفیات محیط است. شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش به وسیله دیوید وکسلرروانشناس آمریکایی، پیشنهاد شدهباشد که بیان میکند؛ هوش تحلیلی یعنی تفکر عاقلانه، عمل منطقی ورفتار مؤثر در محیط و هوش (کاربردی) ،پدیده ای است که از طریق تستهای هوش سنجیده می شود وهوش منطقی ،با در دست داشتن سن عقلی که شاخص هوش در سن معین است ونیز سن تقویمی،می توان بهره ی هوشی(شاخص هوش منطقی ) را محاسبه کرد. نسبت بین سن عقلی به سن تقویمی این میزان را به دست می دهد» (سایت الکترونیکی وزارت آموزش وپرورش، تعریف هوش:1). البته با پذیرش قطعی این موضوع که هوش یک پدیدهی ذهنی وانتزاعی وکیفیتی است وتبدیل آن به کمیت و عدد و رقم، تلاشی است که اگرچه در نگاه اول عینی و عملی به نظر میرسد اما فرآیندی است فوقالعاده دشوار و با خطاهای زیاد. با این وجود امروزه، بر اساس ابزار اندازهگیری که ابتدا توسط " بینه سیمون" در سال 1905 و به دنبال آن تهیه واستاندارد شدن مقیاس "استنفرد- بینه" در سال 1916 در آمریکا ومقیاس هوشی "ریون" که غالباً در شکل تستهای آزمون معرفی شدهاند، بهره هوشی یا هوش منطقی سنجیده و اندازهگیری میشود و نمراتی را در هفت گروه (کمتر از 70، بین 70 تا 79، 80 تا 89، 90 تا 109، 110 تا 119، 120 تا 139 و بالای 139) بر حسب نوع آزمون به خود اختصاص می دهد. در این پژوهش نیز اندازهگیری هوش منطقی، بر اساس آزمو ن "ریون" خواهد بود. در توصیف هوش هیجانی، نویسندگان و متفکران تلاشهای در خور توجهی را برای بیان و تعریف این دسته از فعالیتهای وجودی انسان به کار گرفته اند. « گولمن طی مصاحبهای با جان انیل (1996) هوش هیجانی را چنین توصیف می کند: هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن واستفاده از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی است. توانایی ادارهی مطلوب خلق وخوی و وضع روانی وکنترل تکانشهاست. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند. همحسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست. مهارت اجتماعی یعنی خوب تاکردن با مردم وکنترل هیجانهای خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق هدایت آنان است » ( جلالی، 1381: 92).گولمن معتقد است که هوش منطقی در بهترین حالت خود فقط بیست در صد از موفقیت های زندگی است،هشتاد درصد موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است وسرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارت هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهد. نظریه پردازان می گویند که هوش هیجانی به ما می گوید که چه کار می توانیم انجام دهیم، در واقع هوش هیجانی یعنی داشتن مهارت هایی تا بدانیم چه کسی هستیم وچه افکار،احساسات،عواطف ورفتاری داریم،یعنی شناخت عواطف خود ودیگران تا بتوانیم براساس آن رفتاری مبتنی بر اخلاق وشایستگی داشته باشیم. البته دو حیطهی هوش منطقی و هوش هیجانی، در وجود انسان، با یکدیگر ارتباط ارگانیکی وتنگاتنگی دارند وکلیهی فعالیتهای انسان، از آنها تاثیر میپذیرد. موفقیت و پیشرفت تحصیلی به عنوان یک متغیر وابسته، تحت تاثیر متغیرهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و روانشناختی و غیره میباشد. به عبارت دیگر موفقیت تحصیلی به عنوان یک پدیدهی رفتاری، نتیجهی کنش متقابل بین حالات درونی فرد و محیط خارج است. به این معنا که به دو عامل هوش(هوش منطقی و هوش هیجانی ) و شرایط محیطی که نسبت به یکدیگر تاثیر متقابل دارند وابسته است، فلذا میزان تاثیر هریک از متغیرهای هوش منطقی، هوش هیجانی، و پیشرفت تحصیلی به صورت دو به دو، در این پژوهش انجام خواهد شد.
فهرست مطالب:
فصل 1-مقدمه پژوهش
1- مقدمه
2- بیان مسئله پژوهش
3- اهمیت وضرورت مسئله پژوهش
4- اهداف پژوهش
5- پرسش های اصلی پژوهش
6- تعریف متغیرهای پژوهش
فصل 2- بررسی پیشینهی پژوهش
مقدمه
1- هوش منطقی
1-1-مفهوم کلی هوش
1-2-عامل وراثت و محیط –تاثیر گذار بر هوش
1-3-هوش منطقی و سنجش آن
2- هوش هیجانی
2-1- تعریف هیجان
2- 2- ظهور وپیدایش هوش هیجانی
2-3- تعریف وسرشت هوش هیجانی
2-4- تاثیر هوش هیجانی در زندگی و موفقیت ها
2-5- تاریخچه هوش هیجانی
2-6- هوش هیجانی و اندازهگیری و سنجش آن
2-6-1- آزمونهای عملکردی هوش هیجانی
2-6-2- آزمونهای خود سنجی هوش هیجانی
3- پیشرفت تحصیلی
3-1- تعریف مفهومی پیشرفت تحصیلی
3-2- آزمونها و پیشرفت تحصیلی
3-3- کمآموزی و پیشرفت تحصیلی
3-4- ارزشیابی پیشرفت تحصیلی
3-5- عوامل فردی، آموزشگاهی وخانوادگی واجتماعی مؤثر بر پیشرفت تحصیلی
4- هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی
5- هوش منطقی و پیشرفت تحصیلی
6- هوش منطقی و هوش هیجانی
7- آشنایی با سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد)
فصل 3- روش پژوهش
مقدمه
1- تعریف تحقیق
2- انواع تحقیقات علمی
2-1- تحقیقات علمی از جهت اهداف واثرات، یا کاربردی می باشند یا بنیادی
2-2- تحقیقات علمی از جهت هدف وبیان، یا توصیفی اند یا علت یابی
2-3- تحقیقات علمی از جهت تعداد محققها ومجریان آن بر دو نوع اند: انفرادی و گروهی
3- عناصر تحقیق
3-1- مفاهیم یا عناصر تحقیق
3-2- انواع روشهای نمونهگیری
4- ابزار و روشهای جمعآوری اطلاعات
5- مدارک و ضوابط ارزیابی کارکرد تحقیق
5-1- اعتبار یا روائی یا ارزش علمی
5-2- ثبات و پایائی
5-3- اعتماد علمی
5-4- هنجار
6- تکنیکهای آماری برای تجزیه و تحلیل
6-1- روش نمونهگیری تخمینی
6-2- روش بررسی متغیرهای کیفی (درجه همگنی)
6-3- روش بررسی کشف روابط
فصل 4- یافتههای پژوهش
مقدمه
الف) توصیف و تحلیل دادهها در رابطه با هر پرسش یا فرضیه
ب) سایر یافتههای پژوهش
فصل 5- بحث و تفسیر پژوهش
مقدمه
الف- نتیجه گیریها (ترکیب یافتهها و پیشینهی پژوهش)
ب- محدودیتها
ب-1- محدودیت پژوهش
ب-1-1- محدودیت ذاتی پرسشنامه
ب-1-2- محدودیت تکنیک همبستگی
ب-1-3- محدودیت اثر آموزش
ب-2- محدودیت پژوهشگر
ب-2-1- محدودیت در هماهنگی
ب-2-2- محدودیت ساعات آموزشی
ب-2-3- محدودیت عدم آشنایی با موضوع هوش هیجانی
ب-2-4- محدودیت پراکندگی
پ- پیشنهادها و کاربردهای پژوهش
ت- خلاصهای از مساله، روش و یافتههای پژوهش
پیشنهاد به سایر پژوهشگران
منابع و مأخذ:
- کاظمی حقیقی، ناصرالدین. روانشناسی کودکان تیز هوش وروشهای آموزشی ویژه/ ناصرالدین کاظمی حقیقی. _ تهران: کانون فرهنگی انتشاراتی سایه نما، 1376
- گنجی، محمد. روانشناسی عمومی/ محمد گنجی. _ تهران: دانشگاه پیام نور، 1371
فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 44 صفحه می باشد.
اهداف یادگیری
دانشجو باید پس از مطالعه این بخش بتواند:
تسلسل واکنشهای تطابقی و ناهنجار تطابقی پسیکوفیزیولوژیکال را توصیف کند.رفتارهای همراه با واکنش های پسیکوفیزیولوژیکال را شناسایی کند.فاکتورهای مستعد کننده و استرسورهای محرک وابسته به واکنش های پسیکوفیزیولوژیکال را تجزیه کند.منابع و مکانیسم های Coping وابسته به واکنش های پسیکوفیزیولوژیکال را توصیف کند.تشخیص های پرستاری برای بیماران وابسته به واکنشهای پسیکوفیزیولوژیکال را فرموله کند.ارتباط بین تشخیص های پرستاری و طبی وابسته به واکنش های پسیکوفیزیولوژیکال را بررسی نماید.نتایج مورد انتظار و اهداف کوتاه مدت پرستاری را برای بیماران وابسته به واکنش ها پسیکوفیزیولوژیکال شناسایی کند.طرح آموزش یک بیمار را برای افزایش تطابق واکنش های پسیکوفیزیولوژیکال تبیین کند.مداخلات پرستاری را برای بیماران وابسته به واکنش های پسیکوفیزیولوژیکال تجزیه کند.مراقبت پرستاری را برای بیماران وابسته به واکنشهای پسیکوفیزیولوژیکال ارزیابی کند.
مقدمه
حق حاکمیت ملت یا حق مردم در تعیین سرنوشتشان، بخشی از حقوق و آزادیهای اساسی مردم مبتنی بر حقوق طبیعی انسان میباشد، چنین حقوقی ریشه در عمیقترین لایههای هویت و ویژگیهای متمایز انسان دارد.
اعمال این حق بنیادین بشری تنها در رژیمهای مردم سالار معنا پیدا میکند.
در این راستا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل پنجاه و ششم ضمن توجه به ضرورت حاکمیت خداوند به حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش توجه داشته است:
«حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد. و ملت این حق خدا داد را از طرقی که در اصول بعد میآید اعمال میکند.»
بنابراین حاکمیت تنها از آن خداست و از جانب خداوند تنها به مردم تفویض شده است نه به کس دیگری، قوای سه گانه و مقام رهبری که این حاکمیت را اعمال میکنند آن را از طریق «اتکاء به آرای عمومی» از مردم کسب کردهاند.
با توجه دقیق به اصل 56 «همه پرسی یا رفراندم» جلب توجه مینماید. همه پرسی یا رفراندم یکی از راههای شناخته شده در نظامهای مختلف حقوقی برای دریافت مستقیم آرای عمومی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول مختلفی به آن اشاره شده است. (اصول 1، 6، 59، 99، 110، 123، 132، 177).
در زبان محافل سیاسی مدتی است که واژه رفراندم یا همه پرسی ـ که ظرفیت قانون اساسی است ـ مطرح شده است. به همین دلیل مبانی حقوقی اجرای همه پرسی مورد توجه صاحب نظران حقوقی و سیاسی قرار گرفت.
برخی از نویسندگان حقوقی و سیاسی استفاده از همه پرسی را مناسبترین راهکار برای حل معضلات و مشکلات موجود در کشور و تسریع فرایندگذار به مرد سالاری میدانند.
از دیدگاه نو اندیشان دینی تدبیر امور سیاسی در زمان غیبت معصومین به عهدهی خود مردم گذاشته شده است. مردم میتوانند امور اجتماعی خود را بر اساس مصالحی که در شرایط مختلف زمانی و مکانی تشخیص میدهند سامان دهند. شکل حکومت دینی در دوران غیبت شورایی است. یعنی تمام مقدرات سیاسی با مراجعه به آرای عمومی تعیین میشود.
در مقابل این گروه، عدهای از صاحب نظران و شخصیتهای حقوقی و فعالان سیاسی با برداشت دیگری از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و با ارائهی ادله و مستندات قانونی نظر گروه اول (نو اندیشان دینی) را فاقد وجاهت قانونی دانسته و آن را مغایر نظر تدوین کنندگان قانون اساسی تشخیص داده و استفاده از این مکانیزم را در مورد موضوعات مطروحه نه تنها مفید ندانسته بلکه آن را موجب بی اعتبار نمودن قانون اساسی تشخیص میدهند.
یکی از مهمترین شاخصههای رژیم حکومتی دموکراتیک (همان طور که در صفحه قبل اشاره شد) مشارکت دادن هر چه بیشتر مردم در صورت بندی قدرت و امور عمومی است یعنی تصمیم گیری در مورد سرنوشت سیاسی مردم به خود مردم سپرده شود به عبارتی دیگر تمام حقوق سیاسی مردم اعم از حقوق قانون گذاری، اجرایی و قضایی توسط خود مردم اعمال گردد ولی به جهت تخصصی بودن مسایل سیاسی و حکومتی و پیچیدگی جوامع امروزی اعمال دموکراسی مستقیم در عمل میسور نیست به همین دلیل در رژیمهای دموکراتیک علاوه بر انتخاب مقامات حکومتی و سیاسی (نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری و ...) توسط مردم، در مواردی همچون تصویب قوانین مهم و اخذ تصمیم حساس و بنیادی جامعه، مراجعه به آرای عمومی میشود که این مراجعه به آرای عمومی در اصطلاح حقوقی «همه پرسی یا رفراندم» نامیده میشود.
مسأله همه پرسی در ارتباط با نظریهی حاکمیت، سابقهای طولانی دارد و حتی فلاسفه قدیم هم بر آن تأکید داشته و رعایت آن را از زمامداران طلب میکردند.
در قانون اساسی رژیم سابق مسأله همه پرسی مطرح نبود با این حال در سال 1332 دولت وقت با استفاده از همه پرسی، مجلس شورای ملی دورهی هفدهم را منحل ساخت و در سال 1341 نیز شاه برای مردمی جلوه دادن سلطنت خود، مسأله تصویب ملی را عنوان کرد.
پس از انقلاب اسلامی و سقوط رژیم سلطنت لازم بود که نوع حکومت آینده مشخص شود، برای این منظور به پیشنهاد رهبری انقلاب در فروردین سال 1358 همه پرسی صورت گرفت و ملت با اکثریت قاطع به جمهوری اسلامی رأی داد.
رفراندم دیگری که در ایران صورت گرفت مربوط به قانون اساسی بود که پس از تهیه و تصویب از جانب مجلس بررسی نهایی قانون اساسی به تصویب اکثریت قاطع مردم رسید و آخرین رفراندم، در سال 1368 مربوط به تجدید نظر و بازنگری قانون اساسی بود که به پیشنهاد حضرت امام صورت گرفت که در نهایت به تصویب مردم رسید.
هدف از انجام این پژوهش بررسی و شناخت همه پرسی از دیدگاه حقوقی و سیاسی بوده است. به همین منظور این رساله در دو بخش آمده است:
بخش اول: به بررسی زمینههای موضوعی همه پرسی پرداخته که این بخش در دو فصل گردآوری شده است و هر یک از این فصول در دو مبحث آمده است. فصل اول ضمن ارائه تعریف از همه پرسی و بررسی تمایز آن با انتخابات و افکار عمومی به بررسی اصول و مقولههای مرتبط با همه پرسی پرداخته است. در فصل دوم این بخش سوابق همه پرسی چه در دورهی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب مورد بررسی قرار گرفته است.
بخش دوم اختصاص به بررسی نظام حقوقی همه پرسی دارد. که در فصل اول به بررسی ساختار قانونی و سیاسی همه پرسی پرداختهایم و در فصل دوم ارتباط این نهاد را با قوهی مقننه و مجریه مورد بررسی قرار دادهایم.
در این بخش سعی بر این بوده تا به این سؤالات پاسخ گوییم.
1ـ چه مقامی میتواند اظهار نظر ملت را درخواست کند؟
2ـ در چه موضوعاتی مراجعه به آراء عمومی مشروع است؟ آیا در همه موارد میتوان از این وسیله استفاده کرد یا اختصاص به پارهای مسایل مهم و استثنایی دارد؟ و در صورت اخیر آن مسایل کدام است؟
3-ـ اعتبار تصمیمات مردم تا چه حد است و آیا با وضع قانون عادی، میتوان آن را فسخ کرد یا خیر؟
4ـ امکان مراجعه به آراء عمومی مخصوص مواردی است که مجالس قانون گذاری در حال تعطیل است و یا در همه حال میتوان به طور مستقیم از ملت نظر خواست؟
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه ........................................... 1
بخش اول: مفهوم و اصول همهپرسی و پیشینة تاریخی آن در ایران
فصل اول: مفهوم و اصول همهپرسی ............................................ 7
مبحث اول: مفهوم همه پرسی ............................................. 7
بند اول: دموکراسی ................................................. 8
اول: تعریف دموکراسی .......................................... 8
دوم: انواع دموکراسی .............................................. 10
الف) دموکراسی مستقیم (مشارکتی) ............................................... 10
ب) دموکراسی غیر مستقیم (دموکراسی بر اساس نمایندگی) ............................ 11
ج) دموکراسی نیمه مستقیم .................................... 11
یک ـ وتوی مردم ........................................... 11
دو ـ رفراندم (همه پرسی) .................................... 12
I) ضرورت مراجعه به همه پرسی .................................. 13
II) ماهیت همه پرسی ....................................... 14
1ـ همه پرسی مشورتی ..................................... 14
2ـ همه پرسی تصویبی .................................... 14
3ـ همه پرسی الزامی ................................. 14
4ـ همه پرسی اختیاری ............................ 15
سه ـ پله بیسیت ................................. 15
چهار ـ ابتکار عام (پیشنهاد مردم) .................................. 16
پنج ـ گزینش گری ............................. 17
شش ـ حق لغو نمایندگی (باز خوانی) ......................... 18
بند دوم: تمایز همه پرسی با انتخابات و افکار عمومی ............................. 19
اول: همه پرسی و انتخابات ...................................... 19
دوم: همه پرسی و افکار عمومی ................................. 22
مبحث دوم: بررسی اصول و مقولههای مرتبط با همه پرسی ................ 29
بند اول: همه پرسی و توسعه سیاسی .................................... 29
اول: مفهوم توسعه سیاسی ................................ 29
دوم: رابطه همه پرسی با توسعه سیاسی ................................. 31
بند دوم: همه پرسی و حاکمیت قانون ........................................ 34
اول: مفهوم حاکمیت قانون ..................................... 34
الف) استقلال قوه قضاییه و حاکمیت قانون ........................................... 35
ب) دموکراسی و حاکمیت قانون ........................................... 36
دوم: رابطه همه پرسی با اصل حاکمیت قانون ............................... 38
الف) بررسی اصول قانون اساسی در خصوص همه پرسی ................................. 38
ب)محدودیتهایوارده براصل حاکمیتقانون درخصوص همهپرسی ......................... 40
فصل دوم: پیشینة تاریخی همه پرسی در ایران ............................... 44
مبحث اول: همه پرسی در دورهی مشروطیت ......................... 45
بند اول: همه پرسی 12 و 19 مرداد 1332 .............................. 45
بند دوم: همه پرسی 6 بهمن 1341 ...................... 48
مبحث دوم: همه پرسی در جمهوری اسلامی .......................... 52
بند اول: همه پرسی 10 و 11 فروردین 1358 ........................ 52
بند دوم: همه پرسی 12 آذر 1358 ........................... 57
بند سوم: همه پرسی بازنگری قانون اساسی ......................... 63
بخش دوم: بررسی نظام حقوقی همهپرسی
فصل اول: همهپرسی قانونی و سیاسی ............................. 69
مبحث اول: همه پرسی قانونی ............................ 73
بند اول: همه پرسی تقنینی (موضوع اصل 59) ............................... 73
اول: قلمرو وضع قواعد از طریق همه پرسی ............................... 77
دوم: ابتکار همه پرسی ................................. 79
سوم: شأن و ارزش مصوبات از طریق همه پرسی ........................... 81
بند دوم: همه پرسی تأسیسی (موضوع اصل 177) ........................... 83
اول: مشروعیت قانون اساسی ............................... 88
دوم: همه پرسی و تعیین نظام سیاسی کشور ........................... 93
مبحث دوم: همه پرسی سیاسی ................................ 97
فصل دوم: همهپرسی و قوای مقننه و مجریه ........................... 99
مبحث اول: همه پرسی و قوهی مقننه ................................ 99
بند اول: همه پرسی و مجلس شورای اسلامی .............................. 99
اول: ارتباط همه پرسی با مجلس شورای اسلامی ............................... 99
دوم: همه پرسی ناقض استقلال قوهی مقننه یا محدودیت دامنهی قانونگذاری مجلس؟. 101
بند دوم: همه پرسی و شورای نگهبان ............................. 103
اول: نظارت شورای نگهبان بر مصوبه مجلس در خصوص ارجاع امر به همهپرسی.. 103
دوم: نظارت شورای نگهبان در جریان اجرای همه پرسی ................... 104
سوم: نظارت یا عدم نظارت شورای نگهبان بر نتیجهی همه پرسی .................. 105
مبحث دوم: همه پرسی و قوهی مجریه .................................... 111
بند اول: همه پرسی و رهبر .................................... 111
الف) نظریه عمومیت اختیارات مقام رهبری ............................. 112
ب) نظریه خاص بودن اختیارات مقام رهبری .......................... 112
بند دوم: همه پرسی و رئیس جمهور .................................. 114
الف) منع تجدید نظر در قانون اساسی ....................... 118
ب) منع همه پرسی: ........................... 118
نتیجهگیری .................................. 119
منابع و مأخذ ..................................... 124