لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:23
فهرست:
زمینههای انقلاب
سقوط باستیل
الغاء فئودالیته و پیش نویس قانون اساسی
لوئی شانزدهم
گیوتین
مالیاتهای سنگین
سان کولوت
الهام گرفتن از مردم آمریکا
مجلس طبقات عمومی
مقدمه و توضیحات:
در سال 1789 میلادی، در فرانسه، انقلابی روی داد که معروف به “انقلاب کبیر فرانسه” شده است. این انقلاب را فراماسونرها و طرفداران ایدههای بورژوازی رهبری کردند و در متن “پروتکلهای صهیونیزم جهانی” آمده است که: «ما این انقلاب را “انقلاب کبیر” نامیدیم».
انقلاب فرانسه یک انقلاب لیبرال - بورژوایی بود. قبل از وقوع انقلاب و در زمان سلطنت لویی شانزدهم، فرانسه دارای یک مجلس طبقاتی بود و اشرافیت فئودال از مزایای ویژهای برخوردار بودند که نمایندگان بازرگانان و سرمایهداران و صاحبان صنایع فاقد آن امتیازها بودند. در جریان انقلاب فرانسه، رهبری با سرمایهداران و بازرگانانی بود که ایدههای بورژوایی و عصر روشنگری را در سر داشتند و تحت شعار “برابری” خواهان حقوق برابر با اشراف و لغو امتیازات ویژة فئودالی بودند.
بورژوازی، ذیل شعار “آزادی”، محدود شدنِ قدرت سلطنت و گسترش نفوذ زرسالارانِ صاحب سرمایه (بازرگانان، رباخواران، صاحبان صنایع) را طلب میکرد و تودههای مردم که اکثراً از دهقانان فقیر و پیشهورزان خردهپا و گروه کمجمعیت کارگران صنایع تشکیل میشد، در آرزوی لغو مالیاتهای فئودالی و عشریههای اجباری به کلیسا بودند. تودهها تحت هدایت افرادی مثل “میرابو”، “مارا”، “دانتون”، “ربسپیر” و تأثیرپذیری از ایدههای فیلسوفان عصر روشنگری به ویژه افرادی مثل “ولتر” و “روسو” علیه سلطنت مطلقة لویی شانزدهم طغیان کردند و در 14 فوریة 1789 “زندان باستیل” را که نماد استبداد خاندان “بوربون” بود، ویران ساختند.
لینک و پرداخت دانلود *پایین مطالب*
فرمت فایل : Word(قابل ویرایش)
تعداد صفحه :16
فهرست
نظریه انقلاب در اندیشه امام خمینى(ره)
ضرورت انقلاب سیاسى
نظریه انقلاب
بازسازى نظریه انقلاب
دیویس و نظریه انقلاب
پى نوشت ها
مقدمه
غایت وجودى2 یا معضله وجودى انسان3 در معرفت عرفانى امام خمینى, استکمال نفس یا عشق ذاتى و فطرى آدمى به جمال بارى تعالى و هویت مطلقه است. با این همه آدمى در پیمودن راه کمال با دو دسته موانع درونى (منقاد تمناى نفس شدن) و موانع بیرونى (زیر بار قدرت هاى سلطه گر بیرونى بودن و یا رفتن) رو به رو مى گردد, که از میان برداشتن آنها, تلاش وافر توإم با آگاهى را مى طلبد. بررسى موانع درونى استکمال نفس و چگونگى تعدیل آنها در جدال با نیروهاى خیر, موضوع علم اخلاق است و مبارزه علیه موانع بیرونى (استبداد) متعلق به حوزه سیاست است; از این رو مفهوم ((مبارزه و قیام)) فصل مشترک اخلاق و سیاست است.
استبداد ـ و در تعبیرى سنتى تر قلدرى ـ صفت رذیله اى است که در اثر عدم تهذیب نفس در آدمى ظهور کرده و به تدریج به ملکه اى پایدار تبدیل مى شود; از این رو استبداد در نظریه سیاسى امام خمینى, وصف سلطان است نه خصلت سلطنت, این که با چه راهکارى مى توان به مبارزه علیه استبداد و در نهایت به تقلیل یا حذف آن نایل آمد, پرسشى است که امام خمینى پاسخ آن را در برون رفت مشروطیت نمى یابد و علاج آن را در انقلاب مى بیند.