فرمت فایل:word
تعداد صفحات:181
در ازدواجهای رضامند و موفق زوجین پیامهای روشنی را برای هم ارسال میکنند. به همدیگر اعتماد دارند و تفاوتهای همدیگر را به راحتی میپذیرند که این ویژگی موجب خلاقیت آنان میگردد تا برای توسعه و برنامه ریزی هویت خودشان تلاش کنند. این قبیل از همسران آزادند که از همدیگر و از سایر افراد و چیزها نیز لذت ببرند و در عین حال که به هم علاقمند و وابسته هستند استقلال فردی خود را جهت غنی سازی زندگی مشترک خود بکار میگیرند.
کاسلو و دیگران (1994) به بررسی عوامل متمایز کننده ازدواجهای موفق و ناموفق بر روی 95 زوج سوئدی که مدت 20 سال از ازدواج رسمی و غیر رسمی آنها گذشته بود پرداختند در این تحقیق مردان رضامندی بیشتری از زنان را نشان دادند و زن و شوهری که حس تعلق و وابستگی شدید بهم داشتند میزان رضامندی بالاتری را از خود نشان دادند. اختلافات بین زندگیهای زناشویی موفق و ناموفق در پاسخهای افراد به سؤالات مربوط به سرگرمیها، اوقات فراغت، جنسیت، فلسفه زندگی و شمار نزاعهای خانوادگی مشخص گردید. میزان رضامندی زناشویی زنان بستگی به میزان رضامندی مردان داشت.
در تحقیقی که تاکر و میکائیل (1991) به منظور بررسی عوامل که در رضامندی زناشویی تأثیر دارند از 64 دانشجوی مرد روان شناسی مقطع لیسانس و 64 دانشجوی روانشناسی زن همان مقطع خواستند تا 8 زندگی زناشویی فرضی را ارزیابی کنند. عوامل مورد ارزیابی عبارتند بودند از: 1- جذابیت ظاهری زن و مرد 2- سن ازدواج 3- هوش 4- زندگی مشترک (رابطه جنسی).
نتایج نشان دادند که جاذبه ظاهری، هوش و افراد مسنتر وضعیت مساعدتری از رضامندی خودشان نشان میدهند.
تحقیقی کارکوف و رابرتس در زمینة بررسی عواملی چون صرفنظر کردن (with drawal) خصومت و رنجیدگی در بین زوجین راضی و ناراضی انجام دادند.
بدین منظور 11 زوج راضی و 11 زوج ناراضی گروه نمونه را تشکیل میدادند که نتایج نشان میدادند که روابط موقتی منحصر بفردی در گروه ازدواج رضایتبخش وجود دارد. در این ازدواجها نارضایتی شوهر، نارضایتی زن را فراهم میکند و صرفنظر کردن زن، صرفنظر کردن شوهر را پیشبینی میکند. ولی در ازدواجهای نارضامند صرفنظر کردن شوهر خصومت زن را به دنبال دارد. مقیاس صرفنظر کردن شوهران در بین سایر مقیاسها از میزان واریانس بیشتری برای پیشبینی رضامندی زناشویی برخوردار است. (رابرتس 1990)
تحقیقی که توسط رینولدز – والاس (1995) در این زمینه بر روی 135 زوج مسن شرکت کرده در این آزمون صورت گرفت نشان داد که عدالت، مساوات و قوه درک پاداش بطور معنیداری بر رضامندی زناشویی مؤثر میباشد و قوه درک پاداش بیشترین تأثیر را در این سه متغیر وابسته نشان داد. بطور کلی افراد مسن ازدواج کرده (متأهلان مسنتر) از زناشویی خود راضی بودند.
امروزه اهمیت ارتباط و نقش آن در روابط اجتماعی مورد تأکید بسیاری از محافل علمی و پژوهشی است. به ویژه در مورد خانواده که به عنوان رکن اساسی جامعه بوده و هست و علی الخصوص روابط زن و شوهر که زیربنای الگوئی رفتارها و روابط فرزندان خانواده میباشد. تحقیقاتی که در این زمینه و بررسی اهمیت الگوهای زوجین روی رضامندی زناشویی صورت گرفته است نشان میدهد که الگوهای ارتباطی رایج بین زوجین رضامند موارد ذیل است:
توافق بیشتر (Schaap, Bunnk & Kerkstra 1988)
عدم فعالیت منفی تلافی جویانه (Cottman. 1979; Leven son Jcotlman) و کشف دقیقتر پیامهای غیر کلامی یکدیگر (Noller, 1984).
ویژگیهای فوق در زوجین راضی و الگوهای ارتباطی آنان به چشم میخورد. زوجین خشنود نسبت به زوجین ناخشنود زمان زیادی را صرف گفتگو با هم (بدون توجه به موضوع) سپری میکنند و به همان میزان نیز وقت صرف گفتگو در مورد مسائل شخصی میکنند. (Vangelisti, Anital 1993) (Kirchler 1989)
همچنین در تحقیقی که توسط گاتمن و دیگران صورت گرفت. 135 زوج تازه ازدواج کرده مورد بررسی قرار گرفتند و هفت الگوی تعاملی که پیشبینی کننده تداوم یا جدائی ازدواج بود روشن شد.
1- خشم به عنوان یک هیجان پر خطر
2- گوش دادن فعال
3- مقابله به مپل رفتار منفی
4- شروع کردن منفی از طرف زن
5- تنش زدایی
6- مدلهای رفتاری مثبت
7- دلجویی فیزیکی از مرد
برای الگوهای تعاملی خشم به عنوان یک هیجان پر خطر، گوش دادن فعال، مقابله به مثل رفتار منفی تأییدی صورت نگرفت. اما یافتهها نشان دادند که الگوهای تعاملی: عدم پذیرش عاطفی زنان توسط شوهران، شروع منفی از طرف زنان، فقدان کم تنش زدایی رفتار منفی زن توسط شوهر، فقدان زیاد تنش زدایی رفتار منفی مرد توسط زن، فقدان دلجویی فیزیکی (مرد) به عنوان پیشبینی کنندههای جدائی (طلاق) تأیید شدند. (گاتمن 1998)
تحقیقات دامنه دار نشان میدهد که مدارج تحصیلی در خوشبختی خانوادگی بسیار مؤثر است زیرا مقدار تحصیل معمولا مربوط به مقام اجتماعی شخص است و تفاوت تحصیلات وسیع ممکن است سبب ایجاد حس حقارت و آزردگی شود و همچنین موجبات عدم درک صحیح طرفین از یکدیگر را فراهم میسازد. دیدگاه همسر تحصیل کرده ممکن است نسبت به رویدادها و مسائل اطراف، واقع بینانهتر باشد تا نسبت به همسرش که تحصیلات پایینتری دارد و این مسئله سبب تفاوت پاسخدهی و واکنش آنان نسبت به مسائل مهم زندگی میگردد.
البته در مورد سطح تحصیلات عقاید تقریباً یکسانی در نزد اندیشمندان وجود ندارد چنانچه به نظر ترمان (1939) زمانی نیک بختی زنان کاملتر خواهد شد که شوهر تقریبا 5 سال بیشتر از آنها تحصیل کرده باشد. در حالیکه هامیلتون بر خلاف این عقیده، میان سعادت خانوادگی و همگونی تحصیلات بستگی مستقیمی را پیشبینی میکند. به نظر میرسد که در سخن هامیلتون سهم بزرگی از حقیقت موجود باشد. وجود یک موقعیت تحصیلی همسان یا دست کم معادل، خواهد توانست به ایجاد توافق میان زن و شوهر کمک کند.
با عنایت به تقدس نهاد خانواده از دیدگاه مکاتب الهی علی الخصوص نگرش ویژه و ظریف مکتب انسان ساز اسلام به این نهاد دیرپا و با توجه به اینکه توصیههای این دین شریف در راستای فطرت انسانی بوده که پاسخ ضروری به نیازهای اساسی و اصیل انسان در جهت رشد و تکامل وی میباشد. به نظر میرسد هر گاه اساس روابط زن و شوهر بر پایه اهداف الهی برنامه ریزی شده برای زندگی خانوادگی میباشد، نه تنها رضایت خاطر زن و شوهر بلکه رضایت مسلم همة اعضاء خانواده را فراهم خواهد ساخت.
توصیههایی که از پیشوایان دینی داریم حکایت از همسویی نگرشهای دینی با خواستها و نیازهای درونی انسانهاست.
زوجینی که به دنبال پایداری و استحکام زندگی زناشویی خود هستند باید خود را به ویژگیهای مثبتی ملبس سازند و در واقع پیوند زناشویی خود را با داشتن این خصوصیات و فضائل دائمی سازند.
داشتن تعهد و وفاداری و انصاف لازمة تداوم ازدواج است. پذیرش متقابل، تفاهم متقابل، گذشت و بخشش متقابل، اعتماد متقابل میتواند پایههای ازدواج را تحکیم کند، داشتن انعطاف پذیری و پاسخ مناسب دادن به خواستها و نیازمندیهای همدیگر و داشتن نگرش مثبت نسبت به هم و نسبت به رویدادهای خانوادگی به رضامندی و پایداری ازدواج کمک خواهد کرد.
آنچه به عنوان عوامل مخرب و موجب تزلزل ارکان خانواده است مسائلی چون سوء تفاهمات و خطاهای شناختی، عدم مهارتهای ارتباطی از قبیل گوش دادن فعال، مبهم بودن پیامها، عدم تشریک مساعی و مشورت کردن، عدم احترام به عقاید و پذیرش یکدیگر، مشخص و صریح نبودن انتظارات میباشد.
همچنین هر گاه زوجین به هنگام برخورد با مشکل به جای بررسی راه حلهای احتمالی و انتخاب راه حل مؤثر و مفید به شیوههایی چون سرزنش کردن، تمسخر کردن، تحقیر کردن، طعنه زدن، شکایت کردن و نق زدن، مبالغه در نشان دادن وضعیت موجود و ... بپردازند، موجبات سست شدن پایههای زندگی مشترک خود را فراهم میسازند.
با توجه به چنین یافتههایی و با در نظر گرفتن اینکه زنان اکنون در عرصههای اجتماعی و شغلی حضور فعالی دارند و علاوه بر مسئولیت همسرداری و مادری مسئولیتهای شغلی و اجتماعی مهمی را نیز به عهده دارند و این همه، فشار سنگین را بر او تحمیل کرده و استرس مربوط به انجام وظایف اجتماعی و انجام وظایف خانه بر وی حاکم میشود.
آیا شما هم از اصل بودن مکمل های موجود در بازار اطلاعی ندارید و دوست هم ندارید قربانی این پدید ظالمانه شوید؟
پس همین حالا ابتکار عمل را در دست بگیرید و خودتان پودر مکمل گیاهی خودتان را درست کنید و مصرف کنید.
در این فرمول از مواد موجود در بازرا و کاملا ارزان و بی ضرر استفاده شده است.
هدف از گذاشتن فرمول اینست که شما با اطمینان کامل خودتان محصول را درست نمایید.
فرمت فایل:word
تعداد صفحات:47
مقدمه:
در این تحقیق تلاش شده است راه های روابط زناشویی موفق را نشان دهیم و دستورالعملی برای ایجاد یک رابطه ی مبتنی بر عشق و علاقه را بازگو گردانیم. این تحقیق نشان میدهد که زن و مرد چگونه در همه زمینه ها تفاوت دارند. زن و مرد نه تنها متفاوت از یکدیگر با هم ارتباط برقرار می سازند، بلکه در احساس، اندیشه، درک، واکنش و عشق با هم تفاوتهایی اصولی دارند. و شاید بتوان گفت که زن و مرد حتی از دو سیاره متفاوتند. با درک تفاوتهای اصولی زن و مرد در موقعیتی قرار می گیریم که بسیاری از ناراحتی ها موجود میان خود و همسرانمان را از میان برداریم و می توان سوء تفاهم را تخفیف داد و یا حتی از آن به طور کلی اجتناب کرد. یا با استفاده از روش های مختلف، تنشها را تخفیف داد و در مقابل در روابط زناشویی عشق و مهر را بیشتر کرد.
تنش های موجود در روابط زناشویی اغلب مردم از آن روست که یکدیگر را درک نمیکنند به همین علت بسیاری از زوج ها از مناسبات زناشویی خود ناراحتند. بسیاری از افراد صادقانه به شرکای زندگی خود عشق می ورزند ولی با این حال چون تنش از راه می رسد نمی دانند که برای رفع آن چه باید بکنند. غالب اختلاف های زندگی از عدم اطلاع افراد از نیروهای روحی سرچشمه می گیرد و اگر هر دو به هدف والای زندگی مشترک زناشویی به دیده احترام بنگرند و قدر زندگی خویش را بدانند و از جوانی هم لدت ببرند هرگز غبار کدورت آیینه پیونده مقدسشان را تیره و تار نخواهد کرد و باید تفاوت ها را شناخت و به آنها احترام گذاشت و این سبب کاسته شدن اختلاف ها می شود البته باید متذکر شد که این تحقیق به مدت تقریبی چهار ماه برای جمع آوری و تکمیل پرسشنامه و تهیه نهایی آن وقت صرف شده و بیش از بیست پرسشنامه تهیه گردید که هر دو پرسشنامه توسط یک زوج تکمیل شد و فقط دو پرسشنامه تکمیل نشده برگشت. نمودارهای آماری بر اساس اطلاعات همین پرسشنامه بوده که از اسفند سال هشتاد و چهار تا اول خرداد هشتاد و پنج بوده با امید اینکه مجموعه ایی از این اطلاعات راهنمای کوچکی به تحقق بهتر شدن زندگی افراد باشد.
و در طول تحقیق از چندین کتاب و مجله نیز استفاده شده که به اختصار اسامی آنها را در فهرست مأخذ و منابع آمده است.
با تشکر
حال فرضیه ها:
1-اکثر افراد بعد از ازدواج دوست دارند مستقل زندگی کنند زیرا:
آن را دلیلی برای عدم مشاجره می دانند
2-اکثر افراد تصور می کنند مشاجره ها بعد از بچه دار شدن به وجود می آید.
3-افرادی که از کتب آیین همسرداری استفاده می کنند در مشاجرات خود منطقی تر فکر می کنند.
4-تعداد زیادی از افراد برای حل مشکلات خود مشاوره را راه خوبی نمی دانند.
تفاوت های زن و مرد:[1]
یکی از تفاوت های آشکاری که در زن و مرد وجود دارد کنار آمدن هر دو با استرس است. مردها تمایل دارند که در خود فرو روند و در سکوت به آنچه که آنان را آزار میدهد بپردازند ولی زن ها تمایل دارند در مورد آنچه که آنان را آزار میدهد حرف بزنند. یکی دیگر از تفاوت ها برانگیختن انگیزه است، مردها زمانیکه انگیزه پیدا می کنند که احساس کنند مورد نیاز هستند. حال آنکه زن ها وقتی احساس کنند دیگران آنان را گرامی می دارند برانگیخته می شوند. همینطور زن و مرد به دلیل طرز تکلم متفاوت، یکدیگر را درست درک نمی کنند، وقتی که زن و مرد برای نخستین بار همدیگر را ملاقات کردند متوجه این تفاوت شدند اما همین سبب ارتباط خوب آنان شد.
امروز وقتی که زنان و مردان با هم صحبت می کنند کلمات واحدی را بر زبان می رانند ولی به ندرت منظورشان یکی است. زنان برای ابراز احساسات خود از انواع صفات عالی، استعاره ها و تعمیم های مبالغه آمیز استفاده می کنند اما مردان به اشتباه به معنای واقعی این کلمات توجه دارند و از آن جایی که منظور زن را به اشتباه فهمیده اند اغلب به گونه ای غیر حمایت گر واکنش نشان می دهند. مثال جملات زنان: ما هرگز از خانه بیرون نمی رویم، مثال جملات مردان: این حقیقت وجود ندارد و هفته پیش با هم بیرون رفتیم.همان طوری که ملاحظه می شود، مردان سخن زنان را با توجه به معنای لغوی آنان معنی می کنند که ممکن است موجب سوء تعبیرهایی شود زیرا مردان از زبان صرفاً برای مبادلة حقایق و اطلاعات استفاده می کنند در عین حال می دانیم که چگونه واکنشهای مردان می تواند به مشاجره بینجامد. حال اگر مرد بتواند از معنای حقیقی سخنان همسرش آگاه شودو با رعایت علاقه زن به پاسخ به او پاسخ دهد کاری میکند که همسرش راضی شود و بداند که به گفته های او توجه می شود. از دیگر تفاوت ها اینکه زن و مرد برای صمیمی شدن نیازهای متفاوتی دارند، بسیاری از زنان تعجب می کنند که می بینند حتی وقتی که مرد زنی را دوست دارد. برای نزدیک شدن به او گاه عقب کشیده می شود مردان به غریزه این را خوب می دانند، مسئله تصمیم گیری یا انتخاب مطرح نیست، زنان عقب نشینی مرد را به درستی تفسیر نمیکنند زیرا معمولاً زنان خود به دلایل دیگری عقب نشینی می کنند. وقتی که رنجشی به دل دارد و از آسیب دیدن دوباره می ترسد و یا وقتی که کاری را به اشتباه انجام میدهد زن را مأیوس میکند و زن خود را عقب می کشد. مرد خود را عقب میکشد زیرا بع استقلال و خودمختاری علاقه دارد. وقتی که به اندازة کافی خود را به عقب کشید، مانند متر جمع می شود و به جلو می آید. مرد پس از فاصله گرفتن از زن، تحت تأثیر نیازی که به دوست داشتن و صمیمیت دارد مجدداً به جلو پرتاب می شود تا به صمیمتی که از قبل به آن نیاز داشت برسد. از تفاوت های دیگر این است که یکی از عجایب روابط زناشویی این است که وقتی همه چیز به خیر و خوشی جریان دارد و ما احساس می کنیم که مورد محبت همسرمان هستیم ناگهان احساس می کنیم که از همسر خود فاصله می گیریم و به گونه ای عاری از محبت به او واکنش نشان می دهیم. مثلاً: احساس می کنید همسرتان را تا حد پرستش دوست دارید و صبح روز بعد وقتی که بیدار می شوید احساس می کنید ناراحت هستید و از او رنجشی دارید و یا حتی فکر اینکه همسرتان را دوست ندارید به ذهنتان خطور نمی کند. آنگاه روز بعد با او مشاجره می کنید و ناگهان فکر متارکه ذهنتان را اشغال میکند و… زمانی که با یکی از این موارد رو به رو شدید، مدتی وقت بگذار و خوب فکر کنید. انگار احساسات نفی شده منتظر هستند تا عاشق شویم. همة ما احساسات سرکوب شده متعددی داریم. جراحات مربوط به گذشته ها در درون ما پنهان می مانند و به انتظار فرصت مینشینند. وقتی ما احساس محبت می کنیم، فرصت مناسبی برای خودنمایی این احساسات نهفته به دست می آید. وقتی احساس امنیت می کنیم، احساسات جریحه دار شده ما مطرح می شوند.
[1] -مردان مریخی، زنان ونوسی/ دکتر جان گری، ترجمه مهدی قراچه داغی، نشر پیکان 1377