دانلود مقاله توصیه امام خمینی به جوانان

 

جوانان و دام منافقان
تفسیرهای شیطانی و تحمیل خواسته‏های خود بر مفاهیم نورانی مانند قرآن و نهج‏البلاغه، یکی از شیوه‏های گمراه‏سازیِ منافقان بوده و هست. بر این اساس حضرت امام خمینی رحمه‏الله پس از پیروزی انقلاب، به تمامی جوانان هشدار دادند: «جوانان عزیز دبیرستانی و دانشگاهی توجه کنند که سران و سردمداران گروه‏ها که می‏خواهند به اسم اسلام پایه‏های آن را سست کنند و جوانان را به دام اندازند، هیچ اطلاعی از اسلام و اهداف قوانین آن ندارند، و با خواندن چند آیه از قرآن و چند جمله از نهج‏البلاغه و تفسیرهای جاهلانه و غلط، نمی‏شود اسلام‏شناس شد. در حقیقت تمسک به قرآن و نهج‏البلاغه، برای کوبیدن اسلام و قرآن است تا راه را برای رهبران غربی و شرقی خود باز کنند و شما جوانان عزیز و سرمایه‏های کشور را بر ضد مصالح کشور خودتان بسیج نمایند. ای جوانان عزیز! هوشیار باشید [و] با تفکر و تعقل، فعالیت این منافقینِ بلندگوی غرب و منحرفین... را بررسی نمایید».
وظیفه جوانان مسلمان
راهزنی فرهنگی و انحراف فکری انسان‏ها، جنایتی بزرگ و جبران‏ناپذیر است. این عمل ناجوانمردانه، با هجوم اندیشه‏های شوم و هجوم سپاه نامرئی دشمن، به صورت ویروس‏های فکری و شبهه‏های ویرانگر عقیدتی پدید می‏آید؛ شبیخونی که تنها راه رهایی از آن، فراگیری دانش‏های دینی و قوی ساختن بنیان‏های اعتقادی است. حضرت امام رحمه‏الله در این باره فرموده است: «توجه نسل جوان به شناسایی و شناساندن چهره واقعی اسلام، موجب تقدیر است. ما امروز قبل از هر چیز وظیفه داریم تبلیغات اجانب و عمال استعمار را خنثی کنیم. شما نسل جوان موظف هستید غرب زده‏ها را از خواب بیدار کنید و فجایع حکومت‏های ضد انسانی آن‏ها و عمال آن‏ها را برملا نمایید». ایشان در جای دیگری می‏فرماید: «در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید. تعالیم مقدسه قرآن را بیاموزید و به کار بندید. با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان‏های بزرگ اسلام بکوشید».
جوانان و خطر اندیشه‏های وارداتی
هدف دشمنان اسلام و استقلال ما آن است که افق نگاه جوانان را به سوی خواسته‏های شیطانی خویش تنظیم کنند و با عناوین فریبنده، جوانان را منحرف سازند. حضرت امام خمینی رحمه‏الله با اشاره به این نکته مهم فرموده است: «عوامل و ایادی استعمار که می‏دانند با آشنایی ملت‏ها، به خصوص نسل جوان تحصیلکرده به اصول مقدسه اسلامی، سقوط و نابودی استعمارگران وقطع دست آنان از منافع ملت‏ها و کشورهای استعمار شده قطعی خواهد بود، به کارشکنی پرداخته و می‏کوشند که با سمپاشی و آلوده ساختن اذهان و افکار جوانان، از جلوه‏گر شدن چهره تابناک اسلام جلوگیری نمایند و با عناوین فریبنده و مکتب‏های رنگارنگ، جوانان ما را منحرف سازند».
جوانان؛ نقطه امید
جوانان متعهد و دین‏باور ایران اسلامی، نقشی اساسی در پیروزی انقلاب اسلامی و حفظ استقلال و آزادی ملت رشید ایران داشته، در صحنه‏های مختلف از کیان اسلام و انقلاب دفاع و پاسداری کرده‏اند. بر همین اساس، امام خمینی رحمه‏الله جوانان را نقطه امید و پاسدار مکتب معرفی کرده، چنین فرموده است: «این‏جانب در این نفس‏های آخر عمرم، امیدم به طبقه جوان، عموما دانشجویان خارج و داخل، اعم از روحانی و غیره می‏باشد. امید است دانشمندان و متفکران روشن‏ضمیر، مزایای مکتب نجات‏بخش اسلام که کفیل سعادت همه جانبه بشر و هادی سُبُل خیر در دنیا و آخرت، و حافظ استقلال و آزادی ملت‏ها، و مربی نفوس و مکمل نقیصه‏های نفسانی و روحانی و راهنمای زندگی انسانی است، برای عموم بیان کنند».
امام خمینی رحمه‏الله و چشم امید به جوانان
امام خمینی رحمه‏الله حکیمی ژرف‏اندیش بود که از آغاز نهضت اسلامی، با نگاه اندیشمندانه خود، موجب بیداری دینیِ قشر عظیم جوانان این مرز و بوم شد. ایشان در آغاز حرکت الهی خود در نجف اشرف، تمامی جوانان روحانی و دانشجو را با نگاهی نو، همه سویه، ژرف و جامع به دین فراخوانْد و فرمود: «حس مسئولیت نسل جوان و کوشش‏های بی‏شائبه آنان در راه دفاع از اسلام و نوامیس قرآن مجید، در خور تقدیر و امیدواری است. این جانب در این تبعیدگاه ثانوی، چشم امیدم به جوانان روحانی و دانشگاهی مسلمان بوده و انتظار دارم که با تهذیب نفس و اخلاص، مطالعات و تحقیقات وسیع و دامنه داری را در زمینه شناخت احکام اسلامی و مبانی نورانی قرآن آغاز نمایند؛ اسلام واقعی را بشناسید و بشناسانید».
جوانان و مقوله آزادی
در نگاه اسلام، آزادی، مایه کمال و رشد جامعه است. البته اسلام، استفاده‏های خیانت‏آلود از واژه آزادی را مجاز نمی‏داند؛ زیرا در این صورت، جامعه دچار انحطاط و انحراف شده، به سقوط کشیده می‏شود. بر همین اساس است که امام راحل رحمه‏الله با هوشیاری، جوانان را از آزادی غربی که به بی‏بند و باری و لجام گسیختگی می‏انجامد، منع فرموده است: «این‏ها که آزادی می‏خواهند، این‏ها که می‏خواهند جوان‏های ما آزادباشند، قلم‏فرسایی می‏کنند برای آزادی جوان‏های ما، چه نحو آزادی را می‏خواهند؟ می‏خواهند جوانان ما آزاد بشوند، قمارخانه‏ها باز باشد، به طور آزاد مشروب‏خانه‏ها باز باشد، به طور آزاد عشرت خانه‏ها باز باشد. این چیزی است که از غرب دیکته شده است.... باید همه بدانیم آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می‏شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی‏ها و کتب و مجلاتِ بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور، حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آن‏ها واجب است و از آزادی‏های مخرب باید جلوگیری شود».
جوانان و اصلاح نفس
تربیت و تهذیب جوانان، یکی از موضوعات کلیدی در بهبود جامعه اسلامی است. توجه به اصلاح نفس جوانان، برگرفته از معارف وحیانی و آموزه‏های عقلانی است که همواره در آسمان ذهن پیشوایان دینی ما می‏درخشد؛ از جمله امام صادق علیه‏السلام فرموده است: «جوانان را دریابید؛ زیرا آنان سریع‏تر از دیگران به کارهای خیر روی می‏آورند». حضرت امام خمینی رحمه‏الله هم باتوجه به این ویژگی جوانان چنین فرمود: «شما جوان‏ها بهتر می‏توانید تحصیل نفس کنید، شما به ملکوت نزدیک‏تر هستید از پیرمردها، در شما آن ریشه‏های فساد کمتر است.... یک پیر بخواهد اصلاح بشود، بسیار مشکل است؛ جوان زودتر اصلاح می‏شود.... نگذارید برای ایام پیری، حالا که جوان هستید سیر خودتان را بکنید، شروع کنید الان».
تهذیب نفس جوانان در نگاه امام رحمه‏الله
امام راحل و روشن‏اندیش که خود پیروز میدان مبارزه با هوای نفس بود، به خوبی از آموزه‏های آسمانی مکتب اسلام در مورد تهذیب نفس آگاهی داشت و بهترین دوره چنین مبارزه پی‏گیری را «ایام جوانی» می‏دانست و می‏فرمود: «اسلام آن‏قدر که به تهذیب این بچه‏های ما و جوان‏های ما کوشش دارد، به هیچ چیز کوشش ندارد. اسلام اصلاً برای آدم ساختن آمده است و این مکتب‏های انحرافی، آدم را از آدمیتش بیرون می‏کند.... مهم‏تر چیزی که برای کشور ما لازم است، تعهد اسلامی و تهذیب اسلامی است».
جوانان و شناخت حقیقت قرآن
قرآن، عهدنامه الهی برخلق خداست. شناخت، معرفت و عشق به این صحیفه همیشه سبز و سترگ الهی، روشنی اندیشه و نورانیت دل و دیده به آدمی می‏بخشد و او را به اوج دانایی و بینایی دیده‏ها ونادیده‏ها پرواز می‏دهد، به گونه‏ای که همچون روح خدا حضرت امام خمینی رحمه‏الله ، قرآن را آنگونه که بایسته و شایسته است می‏شناسد و همگان، به ویژه جوانان آرمان‏گرا، حقیقت‏طلب، پُر احساس و عدالت‏خواه را به شناخت، بینش، انس و هوشیاری در این عرصه دعوت می‏کند. رهبر فقید انقلاب در این‏باره چنین فرموده است: «مجاهدات و کوشش‏های خستگی‏ناپذیر شما جوانان روشن ضمیرِ مسلمان در راه درک صحیح اسلام و شناسایی حقیقت قرآن کریم، موجب امیدواری وخرسندی مسلمانان بیدار است. بر شما جوانان مسلمان لازم است که... اصالت‏های اسلامی را در نظر گرفته، مبادا قرآن مقدس و آیین نجات‏بخش اسلام را با مکتب‏های غلط و منحرف کننده‏ای که از فکر بشر تراوش کرده است خلط نمایید».
جوانان و رابطه با روحانیان متعهد
امروزه یکی از توطئه‏های استکبار جهانی، ایجاد فاصله و شکاف میان جوانان و روحانیان است که می‏طلبدجوانان تیزهوش ما در اثر هوشیاری فرهنگی ـ سیاسی، این توطئه را خنثی ساخته و ارتباط خویش را با روحانیان متعهد بیش از پیش مستحکم سازند؛ چنان‏که حضرت امام خمینی رحمه‏الله نیز جوانان را به این مهم توصیه فرموده است: «من در این‏جا به جوانان عزیز کشورمان... سفارش می‏کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ، تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید... و نکته دیگری که از باب نهایت ارادت و علاقه‏ام به جوانان عرض می‏کنم، این است که در مسیر ارزش‏ها و معنویات، از وجود روحانیت و علمای متعهد اسلام استفاده کنید و هیچ‏گاه و تحت هیچ شرایطی خود را بی‏نیاز از هدایت و همکاری آنان ندانید».
وظیفه مسئولان در مورد جوانان حزب‏اللهی

 

بدون تردید پیروزی انقلاب اسلامی و پاسداری ازنظام و دستاوردهای انقلاب، مرهون تلاش خستگی‏ناپذیر جوانان حزب اللهی بوده و خواهد بود. جوانان حزب اللهی همواره حافظ ارزش‏ها و مقدسات بوده و با تمام توان خویش از کیان انقلاب دفاع کرده‏اند. از این رو اینان همواره سزاوار تکریم و احترام‏اند؛ چنان که حضرت امام خمینی رحمه‏الله نیز وظیفه مسئولان نظام را درمورد جوانان حزب اللهی به خوبی تبیین فرموده است: «دفاع از اسلام و حزب اللّه‏، اصل خدشه‏ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است». ایشان در جای دیگری راجع به این گروه مخلص می‏فرماید: «اینک به تمام متصدیان امور و دست‏اندرکاران کشور هشدار می‏دهم که قدر این جوانان حزب اللهی را بدانید و از آنان قدردانی کنید و آنان را تشویق نمایید و در آغوش محبت خود حفظ کنید. اینان بودند که ایران را نجات دادند و از این پس همین‏ها هستند که انقلاب را پاسداری می‏کنند و همین‏ها هستند که با صرف هزینه‏های کم، در ظرف مدت کوتاهی با روشن‏بینی خاص خویش، کارهای تعجب‏آوری نمودند که گمان نمی‏شد در ایران بتوان انجام داد. این مغزهای متعهد باید تشویق شوند تا شکوفا گردند».
جوانان و توجه به ورزش
در پرتو سالم‏سازی جسم، شکوفایی جان به دست می‏آید و به برکت ورزش، بسیاری از ناهنجاری‏های اجتماعی، روانی و حتی اقتصادی برطرف می‏گردد. ورزش در برخوردهای نظامی و دفاع از مرز و بوم و نبرد قهرمانانه با دشمنان متجاوز نیز اهمیت بسیاری دارد. نکته مهم دیگر آن که ورزشکاران ایرانی، در واقع سفیران انقلاب به شمار می‏آیند. بر همین اساس است که امام خمینی رحمه‏الله فرموده است: «من وقتی که شما جوان‏ها را می‏بینم، ما شاءاللّه‏ جوان‏های برومند و پهلوان، خیلی خوشم می‏آید و افتخار می‏کنم.... شما نمونه باشید در کشورهای دیگر که شماها از جمهوری اسلامی هستید.... کردارتان طوری باشد که نمونه باشید برای جمهوری اسلامی و جمهوری اسلامی با شما به جاهای دیگر هم ان‏شاءاللّه‏ برود».
توصیه امام خمینی(س) به ورزشکاران
امام خمینی(س) همواره در سخنرانیها و بیاناتشان ، ورزشکاران را به قرار دادن ، قرآن و فداکاری ائمه بعنوان سر مشق ، حضور در صحنه های انقلاب وهوشیاری نسبت به توطئه ها ی دشمنان توصیه می کردند .
بنا به توصیه ایشان از مهمترین الگوها برای ورزشکاران قرآن است، قرآن در کلام امام برای تمام اقشار جامعه توصیه شده و عمل به دستورات آن باعث تقویت بعد معنوی همه اقشار جامعه و طبقه ورزشکار می شود .
• قرآن، سرلوحه ورزشکاران
امام در اهمیت قرآن برای همه اقشار جامعه و طبقه ورزشکار، می فرمایند :
«مملکت ما همان طور ی که به علما و دانشمندان احتیاج دارد به این قدرت شما هم احتیاج دارد.این قدرت وقتی با ایمان باشد، وقتی که زورخانه با قرآن باشد، با ایمان باشد، پشتوانه یک ملت است.وقتی قهرمانها، قهرمانهای اسلامی باشند، پشتوانه یک ملت هستند، بازوی یک ملت هستند.آنها می خواستند قهرمان باشد لکن قهرمان آریامهری باشد آن پشتوانه ملت نمی توانست باشد.آنها همه چیز را می خواستند برای خودشان، و ما و شما همه چیز را می خواهیم برای خدا، برای اسلام. آنکه پشتوانه ملت است، پشتوانه اسلام است آن، مردهای با ایمان هستند، ورزشکار با ایمان، روحانی باایمان، دانشگاهی باایمان، بازاری باایمان، دهقان و کشاورز و کارگر باایمان، اینها می توانند پشتوانه یک ملت باشند و نگذارند دستهای خائنانه کسانی که می خواهند همه چیز ما را ببرند، قدرت معنوی ما را از بین ببرند اینهایند که نمی گذارند.»
• فداکاری ائمه، سرمشق ورزشکاران
یکی دیگر از توصیه های مهم امام، سرمشق قرار گرفتن ائمه اطهار برای ورزشکاران می باشد:
«باید ببینید که ا ئمه ما - علیهم السلام- در راه اسلام چه فداکاریها کردند و هرچه داشتند در راه اسلام تقـدیم کردند، ما هم باید اگر شیعه آنها هستیم، اگر تابع آنها هستیم، در راه اسلام هرچـه داریم بدهیـم. اسـلام عزیزتر از هر چیزی است و چون عزیزتر از هر چیزی است، نبی اکرم و ائمه ما هرچه داشتند در راه آن دادند. خداوند ان شاء اﷲ همه ما را توفیق بدهد به اینکه این وحدت کلمه ای که موجب عزت اسلام شد از دست ندهیم.»
• حضور در صحنه های انقلاب
ایشـان همـواره از تمام اقشـار جامعـه درخواست می نماید که برای کشـور و انقلاب در تمام زمینه ها حضور فعال داشته باشند و چون به عقیده ایشان ورزشکاران بیشتراز قشر جوانان جامعه هستند، حضور آنها می تواند مؤثرتر از بقیه اقشار جامعه باشد:
«همان طوری که در ورزشکاری دارید قدم بر می دارید، برای ملتتان هم قدم بردارید و این هم برای ملت است، لکن امروز احتیاجات زیادی ملت دارد، پشت جبهه، در خود جبهه و شما بازوان قدرتمند این جامعه هستید.... و ایران هم که هستند به خدمت این جامعه باشید.جامعه ما احتیاج به جوانها دارد و خدمت جوانها، اسلام امروز احتیاج دارد به اینکه این جوانها که در اینجا هستند و زورمند هستند، قدرتمند و قدرت روحی هم دارند، اینها همه کوشش کنند تا این کشور از شرّ مفسدین نجات پیداکند، خداوند همه شما را موفق و مؤید و منصور کند و برای ما نگه دارد شما را»
• هوشیاری نسبت به توطئه ها
ایشان با اعلام این موضوع که دشمنان می خواهند در میان اقشار جامعه انحراف به وجود آورند، به ورزشکاران توصیه می کنند که هرگز تحت تأثیر اینگونه انحرافات قرار نگرفته و از مملکت خویش در هر صورت دفاع نمایند:
«در همه قشرهایی که یک احتمالی می دادند که شاید یک مقاومتی در اینها باشد، به یک وضعی وارد می شدند و یا آنها را منحرف می کردند و یا سرکوب می کردند، قشر شما پهلوانها هم مستثنا نبود ، قشر ورزشکارها هم مستثنا نبودند از این، برای اینکه اینها هم یک جمعیت متـدین بودند، علاقـه منـد به اسـلام بودند و قدرتمـند ، اینـها را هم به یک جوری سرگرم می کردند، نمی توانستند از اسلام منحرفشان کنند، گوش نمی دادند به حرفشان در آن باب اما منحرف می کردند از مسائل اصلی. یک بساطی درست می کردند که سرگرم بشوند به آن بساط و از مسائل اساسی مملکت غفلت بکنند.»
امام(س): امروز کشور شما ایران در دنیا مطرح است
«شما توجه داشته باشید که تمام تبلیغاتی که بر ضد ملت ایران می شود برای این است که کشور را برگردانند به صورت اول، سعی کنید که تحت تأثیر این تبلیغات قرار نگیرید. امروز کشور شما در دنیا مطرح است و این به خاطر قدرت شماست. کشور شما امروز یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان است. باید سعی کنیم این قدرت را حفظ کنیم.»
«شما قوی باشید چنانچه هستید، شما ورزشکارید و ورزشکارها قوی اند و مؤمن. ایمانتان را حفظ کنید و از این حرفهایی که اینها می زنند و گفتگوهایی که می کنند ابداً خوف به خودتان راه ندهید و توجه به این داشته باشید که مملکت مال خود شماست و مال خودتان را خودتان باید حفظ بکنید.»
جدا از تمام مسائلی که بیان شد حضرت امام (س) همیشه نسبت به ورزشکاران ابراز علاقه می کردند و ایشان را دعا می فرمودند:
«من وقتی که شما جوانـها را می بینم، مـاشـاءاﷲ جوانهای برومند و پهلوان، خیلی خوشم می آید و افتخار می کنم به اینکه این جوانها علاوه بر برومندی بدنی توجه به دیانت و اسلام دارند.»
اندرزهای امام خمینی(ره) به دانشجویان
در دانشگاه بعضی از اشخاص رفته اند گفته اند که دخالت در انتخابات دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا می گفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند این منافی با حق مجتهدین است آنجا شکست خورده اند حالا عکسش را دارند می گویند.
● دخالت در امور سیاسی
در دانشگاه بعضی از اشخاص رفته اند گفته اند که دخالت در انتخابات دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا می گفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند این منافی با حق مجتهدین است آنجا شکست خورده اند حالا عکسش را دارند می گویند. این هم روی همین زمینه است. این که می گویند انتخابات از امور سیاسی است و امور سیاسی هم حق مجتهدین است هر دویش غلط است. انتخابات سرنوشت یک ملت را دارد تعیین می کند. انتخابات بر فرض این که سیاسی باشد و هست هم، این دارد سرنوشت همه ملت را تعیین می کند یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است.
● جلوگیری از نفوذ عناصر انحرافی به دانشگاه ها
اکنون بحمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج شده، بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همه اعصار که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتب های انحرافی با گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاه ها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکل پیش نیاید و اختیار از دست نرود. و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستان ها و دانشگاه ها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشند.
● استقبال از حکومت اسلامی
دانشجویان چشمشان باز است. شما مطمئن باشید اگر این مکتب را عرضه نمایید و حکومت اسلامی را چنان که هست به دانشگاه ها معرفی کنید دانشجویان از آن استقبال خواهند کرد. دانشجویان با استبداد مخالفند، با حکومت های دست نشانده و استعماری مخالفند، با قلدری و غارت اموال عمومی مخالفند، با حرام خواری و دروغ پردازی مخالفند. با اسلامی که [آن] طرز حکومت اجتماعی و تعالیم دارد هیچ دانشگاه و دانشجویی مخالفت ندارد.
● اعتلای پرچم اسلام در دانشگاه ها
سعی کنید در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببرید. تبلیغات مذهبی بکنید. مسجد بسازید اجتماعاً نماز بخوانید تظاهر به نماز خواندن بکنید. وحدت مذهبی لازم است وحدت مذهبی است که این اجتماع عظیم و فشرده را ایجاد می کند. اگر علاقه به استقلال ایران دارید وحدت مذهبی داشته باشید.
● تحصیل علم با کمال جدیت
باید چه طبقه جوان روحانی و چه دانشگاهی با کمال جدیت به تحصیل علم هر یک در محیط خود ادامه دهند. این زمزمه بسیار ناراحت کننده که اخیرا بین بعضی جوانان شایع شده که درس خواندن چه فایده ای دارد، مطلبی است انحرافی و مطمئنا یا از روی جهالت و بی خبری است و یا با سوء نیت و از القائات طاغوتی شیطانی است که می خواهند طلاب علوم دینی را از علوم اسلامی بازدارنده که احکام اسلام به طاق نسیان سپرده شود و محو آثار دیانت به دست خودمان تحقق پیدا کند و جوانان دانشگاهی ما را انگل و متکی به قشرهای استعماری بار بیاورند که همه کسی چون همه چیز، وارداتی باشد و احتیاج به اجنبی در تمام ابعاد و رشته های علمی هر چه بیشتر روزافزون شود و این خطر بزرگی است که کشور را هر چه بیشتر به عقب می راند.
● التزام به احکام اسلام
باید جوانان روحانی و دانشگاهی قسمتی از وقت را صرف کنند در شناخت اصول اساسی اسلام که در راس آن توحید و عدل و شناخت انبیای بزرگ، پایه گذاری عدالت و آزادی است، از ابراهیم خلیل تا رسول خاتم، صلی الله علیه و آله و علیهم اجمعین و در شناخت طرز تفکر آنها از نقطه اقصای معنویت و توحید تا تنظیم جامعه و نوع حکومت و شرایط امام و اولی الامر و طبقات دیگر.
باید شما دانشجویان دانشگاه ها و سایر طبقات روحانی و غیره از دخالت دادن سلیقه و آرای شخصی خود در تفسیر آیات کریمه قرآن مجید و در تاویل احکام اسلام و مدارک آن جدا خودداری کنید و ملتزم به احکام اسلام به همه ابعادش باشید و مطمئن باشید آنچه صلاح جامعه است در بسط عدالت و رفع ایادی ظالمه و تامین استقلال و آزادی و جریانات اقتصادی و تعدیل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت در اسلام به طور کامل می باشد و محتاج به تاویلات خارج از منطق نیست.
● خودیابی و خودباوری
شما دانشجوهای عزیز خودتان درصدد این باشید که از غرب زدگی بیرون بیایید این گمشده خودتان را پیدا بکنید. آنها درصددند که با هر ترتیب شده است خودشان را به ما تحمیل کنند و شما باید مقاومت کنید. شمایی که می خواهید مستقل باشید می خواهید آزاد باشید هم چو خودتان سرپای خودتان ایستاده باشید باید همه قشرها در این مملکت همه قشرها بنا بر این بگذارند که خودشان باشند.
● استفاده از کتب استاد مطهری

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله23    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود  دانلود مقاله توصیه امام خمینی به جوانان


دانلودمقاله قنات میراث فرهنگی، اقتصادی،اجتماعی

 

 چکیده
قنات، آیا تا به حال اندیشیده‌اید که تاریخچه‌ی پیدایش قنات به چه دورانی مربوط می‌شود؟ چگونه به طراحی و اجرا گذارده شده است؟ و سؤالاتی از این قبیل. از این رو در این مقاله سعی شده تا با ارائه مطالبی پیرامون این میراث بسیار ارزشمند ایران باستان که زمینه‌های رشد و توسعه کشورمان را فراهم آورده یادی از آن به خاطر آوریم و با تکیه بر نتایج معنوی قنات همچون تلاش، پشتکاری، آینده‌نگری و از همه فراتر امید ما نیز همانند پیشینیان خود با استفاده از امکانات محدود یا وسیع خود در توسعه‌ی میهنمان و ارائه خدماتی نادر به جهان بکوشیم.
به کانال زیرزمینی حفر شده جهت تأمین آب شیرین برای مصارف کشاورزی، انسانی و دامی که با انتقال آن به سطح زمین قابل استفاده خواهد بود را در ایران و آسیای مرکزی قنات یا کاریز و در کشورهای عربی فقره گویند. قنات‌ها در گذشته از کاربرد وسیعی برخوردار بوده، اما با گذشت زمان و ایجاد لوله‌کشی‌ها در اکثر مناطق جهان از کاربرد آن‌ها کاسته شده و مردم به استفاده از روش‎های جدید مانند آب لوله‌کشی‌ها گرویده‌اند. با این وجود، می‌توان از قنات‌ها و دیگر آثار در صنعت گردشگری استفاده نمود که درآمد به سزایی برای هر کشوری پیش رو دارد.

1- مقدمه
کانال زیرزمینی حفر شده توسط انسان که جهت جمع‌آوری آب شیرین و انتقال آن به سطح زمین برای مصارف کشاورزی، انسانی و دامی ایجاد شده است را در ایران و آسیای میانه قنات یا کاریز و در کشورهای عربی فقره می‌گویند. کاریز کلمه‌ای پارسی و قنات کلمه پارسی معرب شده است. قنات را در لغت عده‌ای به معنای نیزه و جمع آن، قنوات، قنیات و قنی ترجمه کرده‌اند که بعدها، به معنای کانال و مجرای آن و معادل کاریز به کار رفته است؛ عده‌ای نیز آن را از کلمه پهلوی کانیکه برگرفته از کانال و فعل کن و کندن می‌‌دانند که به زبان عربی رفته و معرب شده است. این کلمه در زبان آکدی و آشوری به شکل قانو، در عبری به صورت قنا و قانو و در لاتین، به صورت کانال دیده می‌شود و در زبان پهلوی نیز به شکل کهس به کار رفته است و معادل فارسی امروزی آن، کلمه کاریز و کهریز است.
بسیاری از فلاسفه و جغرافی‌نویسان اروپایی باستان از 2600 سال قبل تاکنون تا مورخین مسلمان و سیاحان یکصد سال اخیر به کاریز و قنات در ایران اشاره کرده‌اند. اسامی برخی از آن‌ها به شرح زیر می‌باشد:
تالس ملیتیThales Melitus (546-640 قبل از میلاد)، آناکسی ماندرAnaximender (546-640 قبل از میلاد)، فیثاغورس Pythagoras (509-608 قبل از میلاد)، کوسماس ایندیکوپلیوس (500-535 قبل از میلاد)، هکاتوسHecataus (500 قبل از میلاد)، نیارکوس دریاسالار یونانی ( 242-325 قبل از میلاد) که سواحل مکران و هرمز تا رود فرات را مورد بازدید قرار داده است، هردوتHerodotus (420-486 قبل از میلاد)،Ptolemy Quintus Claudius معروف به بطلیموس (270-330 قبل از میلاد) ریاضیدان و ستاره‌شناس قرن دوم قبل از میلاد در کتاب جغرافیای جهان که دارای 27 نقشه بوده است، کتزیاس (380-445 قبل از میلاد)، گزنفن (352-430)، ایراتوستین Eratosthenes (187-276 قبل از میلاد)، استرابون پدر جغرافیا (قرن اول میلادی)، گوئینوس کورتوس روفوس Curticus Rufus تاریخ‌نویس رومی قرن اول میلادی در شرح حال زندگی اسکندر، آریانوس Flavius Arrianus تاریخ‌نگار یونانی سده دوم میلادی در کتاب آنابازیس، نویسنده و مورخ رومی پومپونیوس ملا 43 میلادی، دیسئارکوس (285-325 قبل از میلاد)، هیپارکوس جغرافی‌نگار سده دوم قبل از میلاد، آریان (98-171 میلادی)، عیسوب اوسیوس (263-340 میلادی) که به پدر تاریخ عیسوی معروف است، آگاتانژ (330-226) تاریخ‌نگار ارمنی، موسی خورن مورخ سده 5 میلادی در کتاب مارکوارت یا ایرانشهر و کراتس مالوسی دانشمند سده دوم قبل از میلاد، پلیبیوس (جغرافیانویس یونانی قرن دوم قبل از میلاد)، پوزیدوینوس جغرافیانگار سوری (15-135 قبل از میلاد)، واسکودوگاما، مارکوپلو، اچ .بی وگانH.B.Vgan ، سی.ای.بیدولف C.E.Biddulph، پیتر دو لاوابه ایتالیایی، سرتوماس هربرت انگلیس، کارستن نیبور، گامب فر، هئیت اوزلی، سر کربنز، لیو الکساندر، بی.توماسB.Thomas ، فیلبیH.ST.Philby ، آلفونس گابریل در کتاب عبور از صحاری ایران Duerch Persiens Wuesten، ژ.آ.اولیویه، دوپره، کوست و فلاندین همگی در کتب و یادداشت‌های سفر خود به قنات‌های ایران اشاره کرده‌اند.
از میان مورخین مسلمان نیز می‌توان به ابن خردادبه خراسانی (211-300 قمری)، ابن فقیه همدانی (279 قمری)، استخری (340 قمری)، مسعودی، ابن مطهر مقدسی (355 قمری)، بیرونی، ابن حوقل (367 قمری)، مقدسی (375 قمری)، ناصر خسرو (وفات 448 قمری)، ابوعبدالله محمود قزوینی (682 قمری)، شرف‌الزمان طاهر مروزی (514 قمری)، شمس‌الدین دمشقی (727 قمری)، مستوفی قزوینی (740 قمری)، قدامه بن جعفر (266 قمری)، ابن یعقوب (232-334 قمری)، ابن فقیه (290 قمری)، ابن رسته (290 قمری)، سهراب سده سوم قمری، شهریار رامهرمزی (342 قمری)، ابن بلخی (500 قمری)، ابن ادریس (548 قمری)، بکران خراسانی، یاقوت حموی (623 قمری)، قزوینی (674 قمری)، ابوالفداء (721 قمری)، النوبری (733 قمری)، عطاملک جوینی در عهد مغولان حاجی خلیفه (چلبی) مورخ ترک (1067 قمری)، محمد ابراهیم کازرونی، رضا قلی خان هدایت، اعتمادالسلطنه، لسان‌الملک و جرجی زیدان همگی در کتب و یادداشت‌های سفر خود به قنات‌های ایران اشاره نموده‌‌اند که نشانگر اهمیت قنات‌ها در تمام ادوار گذشته تمدن بشر می‌باشد.
بسیاری از پژوهشگران تاریخ حفر قنات را به دوره هخامنشی نسبت می‌دهند. علت این است که از دوره ماقبل هخامنشی سنگ‌نبشته‌های اندکی باقی مانده و چون سند مکتوب از ماقبل این دوره وجود ندارد این دوره را به غلط دوره ماقبل تاریخ می‌دانند، در حالی که علم باستان‌شناسی، مردم‌شناسی و زبان‌شناسی رازهای نهفته زیادی را از دوران ماقبل تاریخ برای انسان آشکار نموده است.
می‌دانیم که تاریخ مدنیت و تاریخ شفاهی در ایران بسیار دیرینه‌تر از دوره هخامنشی است و اصولاً یافته‌های باستان‌شناسی در شرق چین و آسیای مرکزی و شرق ایران ثابت می‌کند که مدنیت در شرق ایران و داستان‌های ایران و توران به دورانی بیشتر از 5 هزار سال قبل مربوط می‌شود. یافته‌های باستان‌شناسی شهر سوخته و جیرفت و آثار به‌دست آمده از تمدن هلیل رود و آثار تمدن شهرنشینی هفت هزار ساله در غرب ایران (مادها) این فرضیه را اثبات می‌کند، در حالی که سنگ‌نبشته‌ها و تاریخ مدون ایران تنها 2500 سال اخیر را آن هم به طور ناقص پوشش می‌دهد.
در دهه‌های اخیر بسیاری از فرضیه‌های تاریخی در مورد عمر بشر و مهاجرت اقوام به یمن و پیشرفت علوم دیگر از جمله زیست‌شناسی، باستان‌شناسی و انسان‌شناسی به کلی دگرگون شده است. تا اواسط قرن هفدهم تصور بر آن بود که از عمر کره زمین فقط 6 هزار سال می‌گذرد، حال آن که امروزه مشخص شده است که تنها از عمر انسان امروزی یک میلیون و هشتصد هزار سال می‌گذرد و با کشف ابزارهای سنگی و فلزی جدید محاسبات قبلی در مورد عصر سنگ و آهن نیز هزاران سال به عقب برده شده است. بعلاوه این که در چندین نقطه در خود ایران اسکلت‌هایی پیدا شده است که فرضیه مهاجرت اقوام آریایی به ایران را هزاران سال به عقب‌تر می‌برد و اثبات می‌کند که آریایی‌ها هزاران سال قبل از فلات ایران به سوی شمال مهاجرت و در حدود 3 تا 4 هزار سال قبل مجدداً به علت سردی و یخبندان طولانی به فلات ایران مهاجرت نموده‌اند. ایران در طول 10000 سال گذشته مهم‌ترین مرکز تبادل و آمیختگی اقوام و فرهنگ‌های متعدد بوده است و علی رغم این که ایران در طول تاریخ با نام‌هایی از قبیل کشور یم، جم، جمشید، بلاد عجم، بلاد کسری، بلاد اکاسره، پارس، پرس، فرس، پرز، اسپارستیس، ایرانا، آریان، آریترا، ملک فریدون، پرسیچ و… نامیده شده و محل سکونت ده‌ها قوم و زبان مختلف است، با این وجود از نظر انسان‌شناسان ایران تنها متشکل از سه نژاد می‌باشد. ابزارهای کشف شده در شرق، غرب و جنوب ایران نمایانگر آن است که در فلات ایران تمدن‌های گم شده متعدد چندین هزار ساله وجود دارد که بخشی از این تمدن در منطقه جنوب خراسان مدفون می‌باشد.
2- تاریخچه قنات
پژوهشگران به اتفاق معتقدند که بهره‌برداری از قنات ابتدا در ایران صورت گرفته و در دوره هخامنشی توسط ایرانیان به عمان، یمن و آفریقا نیز راه یافت، سپس مسلمانان آن را به اسپانیا بردند. مهم‌ترین و قدیمی‌ترین کاریزها در ایران، افغانستان و تاجیکستان وجود دارد. در حال حاضر در 34 کشور جهان قنات وجود دارد ولی قنات‌های فعال موجود در ایران چند برابر بیشتر از مجموع قنات‌ها در سایر کشورهای جهان است. مهم‌ترین قنات‌های ایران در استان‌های کویری خراسان، یزد، کرمان، مرکزی و فارس وجود دارد.
قنات یا کاریز یکی از شگفت‌انگیزترین کارهای دسته‌جمعی تاریخ بشری است که برای رفع یکی از نیازهای مهم و حیاتی جوامع انسانی، یعنی آب‌رسانی به مناطق کم آب و تأمین آب شرب انسان، حیوان و زراعت و با کار گروهی و مدیریت و برنامه‌ریزی به وجود آمده است. این پدیده شگفت‌انگیز آب‌رسانی از دیرباز و از عصر آهن به عنوان یکی از منابع تأمین آب شرب و کشاورزی در مناطقی که با خطرات خشکسالی در فلات ایران روبرو بوده‌اند، نقش کلیدی و مؤثری در نظام اقتصادی و حیات اجتماعی کشور داشته و موجب شکوفایی اقتصاد کشاورزی و ایجاد کار و فعالیت‌های متعدد شهری و روستایی و باعث آرامش مردم بوده است. به گواه تاریخ و کشفیات باستان‌شناسی این فن‌آوری مهم از ابتکارات ویژه ایرانیان بوده و به تدریج به سایر مناطق جهان از جمله، منطقه غربی، شمال آفریقا، چین و حتی به بخش‌هایی از آمریکای جنوبی چون شیلی راه یافته است.
تاریخ قنات در ایران به طور مشخص، به دوره ایران باستان و ماقبل کتابت و به عصر آهن باز می‌گردد. تمدن 5 هزار ساله شهر سوخته و تمدن هکمتانه و وجود قنات در این شهر دلیل روشنی بر ساخت قنات در دوره ماقبل هخامنشی است. یکی از قدیمی‌ترین اسناد مکتوب شناخته شده که در آن به قنات اشاره شده، شرح هشتمین نبرد سارگون دوم (پادشاه آشور است که سال‌های 705 تا 722 قبل از میلاد می‌زیسته است) علیه امپراتوری اوراتور در سال 714 قبل از میلاد مسیح است (محقق فرانسوی گوبلو به کمک یک لوح بزرگ مسی به خط میخی که به زبان آکادی نوشته شده از آن مطلع شده است. این لوح، اکنون در موزه لوور پاریس موجود می‌‌باشد). سارگون از کوه‌های زاگرس می‌گذرد و به ناحیه‌ای واقع در اطراف شهر اوهلو (مرند کنونی) در حدود 60 کیلومتری شمال غرب تبریز در شمال دریاچه ارومیه می‌رسد. او متوجه می‌شود که در این ناحیه رود وجود ندارد. با این وجود ناحیه‌ای است که با آبیاری سبز و خرم شده، اما او از این امر تعجب نمی‌کند برای این که او در دشت‌هایی فرمانروایی کرده که چنین تکنیک‌ها یا سیستم‌هایی از حداقل دو هزار سال پیش در آن‌ها معمول بوده است، اما آن‌چه که او را شگفت‌زده می‌کند، بی‌اطلاعی از منشأ این آب‌ها بوده است. به طور قطع، سارگون موفق شد که قنات را ببیند. اما این قنات‌ها را چه کسانی ساخته‌اند؟ و چه کسی این تکنیک را به منطقه آورده است ؟
به استناد کتیبه سارگون، اورسای اول پادشاه هم عصر او بوده که اولین قنات را احداث کرده است. بنابراین فرمانروای آشو، رواج این تکنیک را که به گفته او پدیده‌ای تازه بوده است، به اهالی اوراتو نسبت می‌دهد. از طرف دیگر در ناحیه دریاچه وان (که در آن زمان جزو خاک ایران بوده) ناظری در آغاز قرن هشتم قبل از میلاد، به وجود 21 رشته قنات اشاره کرده است. در کتابی تحت عنوان «ارمنستان در گذشته و حال» نوشته لهمان مورخ 1925، آمده است که ابداع قنات به اوراتورها تعلق دارد و می‌دانیم که اهالی اوراتور، اعقاب جدا نشدنی ارمنی‌ها هستند.
برابر مطالب اوستایی و مطابق شاهنامه فردوسی هوشنگ مخترع قنات بوده است و جم یا جمشید مخترع لباس، تبر، شمشیر، بیل و ادوات کشاورزی است. می‌دانیم داستان‌های شفاهی تا دوره زرتشت و فردوسی در میان مردم رواج داشته است و این داستان‌های شفاهی ریشه 7 تا ده هزار ساله دارد.
اشغال فلات ایران از سوی مادها و پارس‌ها با ایجاد شهرهای بزرگ و باشکوه همراه است مانند شهرهای اکباتان (همدان) و پاسارگاد پایتخت قدیمی امپراطور ماد که از سوی کوروش دوم بنیان گذاشته شد. هم‌چنین تخت جمشید که داریوش اول آن را در نزدیکی پاسارگاد به وجود آورد و به صورت پایتخت هخامنشیان در آمد. شهر راگس یا راجس (ری) در چند کیلومتری شهر ری کنونی یکی از پرجمعیت‌ترین شهرها بوده است. تمامی این شهرها با استفاده از سیستم قنات توانستند آب خود را تأمین کنند و به حیات خود ادامه دهند، زیرا در آن زمان رودها و یا چشمه‌هایی بیش از امروز وجود نداشته است؛ اما به هر حال قدیمی‌ترین قنات ثبت شده در تاریخ به 3 هزار سال پیش (30 قرن قبل)، باز می‌گردد که در آذربایجان و ارمنستان حفر گردیده است. در پی آن، در دوره داریوش کبیر (486-521 قبل از میلاد) که اوج شکوفایی و اقدامات آبیاری و حفر کاریز در سراسر فلات ایران به شمار می‌رود، قنات‌های متعددی در قلمرو فلات ایران و در عمان و مصر حفر شده است. بر اساس کاوش‌های باستان‌شناسی این باور وجود دارد که کاریزهای ایجاد شده در نواحی جنوبی خلیج‌فارس، خراسان، یزد و کرمان در دوره هخامنشیان ساخته شده و قنوات قدیمی قم و بسیاری دیگر از مناطق ایران در عصر ساسانیان و قنوات تهران در دوره صفویه و قاجاریه حفر گردیده است.
از مطالعه کتب قدیم و آثار باستانی ایران پی می‌بریم که کندن کاریز و تعمیر آن و آبیاری و زراعت کاری مقدس محسوب می‌شده است. در وندیداد که زرتشتیان آن را کتاب الهی می‌دانند و بعضی نیز آن را دایره‌المعارف فرهنگ باستان محسوب می‌کنند چنین جملاتی وجود دارد:
"سوگند یاد می‌کنم به جاری کردن آب خنک در خاک خشک (کاریز) و عمارت راه و سوگند یاد می‌کنم به زراعت و کاشتن درخت میوه".
هرودت آورده است که آناهیتا خدای آب نزد ایرانیان از آن بابت مقدس است که آب‌های روان را جاری می‌کند و سبزی و خرمی ایجاد می‌کند و چون آب پاک است نباید آلوده شود.
در فرهنگ باستان ایران سرو نماد اهورا مزدا و نخل نماد میترا و نیلوفر نماد آناهیتا است، بنابراین کاشت درخت و دایر نمودن پردیس (فردوس، پاریس) یا باغ، امر مقدسی بوده است. بر اساس کتب تاریخی در کاشمر درخت سرو مقدس بوده است و مردم به آن پارچه گره می‌زدند، آن را تزیین می‌کردند و حاجت می‌طلبیدند. به امر خلیفه متوکل عباس آن را بریدند و تنه آن را به بغداد (بغ+ داد) بردند؛ مردم نسبت به این عمل غیر شرعی نفرین کردند و چون خبر مرگ این خلیفه را شنیدند شادمان گردیدند و پنداشتند که او سزای عمل خود را دیده است. هنوز در بسیاری از مناطق ایران از جمله در بعضی از روستاهای سنت‌گرای گناباد درخت سرو را مقدس می‌شمارند و نخل مراسم محرم را از سرو می‌سازند. سرو زیبد و نخل درب صوفه که گفته می‌شد بر قبر عارفی روییده‌اند نمونه‌های این‌گونه تقدس‌های به جا مانده از دوران قبل از اسلام بود که در حال حاضر از سال 1357 نذر کردن و آش نذری پختن در این دو مکان منسوخ شده است.
پولیپیوس مورخ یونانی سده سوم پیش از میلاد متذکر شده است که در زمان هخامنشیان آن کس که کاریزی حفر یا زمینی را آباد می‌کرد یا کاریز خشکی را بازسازی می‌نمود، مالیات 5 نسل بر او بخشوده می‌شد. در سیاحت‌نامه فیثاغورس به باغ‌های مصفا که با دولاب آبیاری می شده‌اند، اشاره شده که کوروش خود ساعتی را در آن به کشاورزی می‌پرداخته است.
ایرانی‌ها در کندن کاریز و کانال مهارت خاصی داشتند. در مورد حفر کانال سویز، در موزه باستان قاهره سنگ‌نوشته‌ای نگهداری می‌شود که بخش اعظمی از نوشته‌های آن از میان رفته ولی بخشی از آن چنین است: "من داریوش به همراه پارسی‌ها مصر را گرفتم، امر کردم این کانال را بکنند تا از نیل مصر به دریای پارس بروند".
آقای گوبلو، دانشمند فرانسوی‌ که حدود بیست سال در ایران اقامت داشته و در زمینه آب در ایران کار کرده است، این سیستم باستانی دست‌یابی به آب زیرزمینی را قابل مطالعه می‌یابد و بر این اساس وقتی به وطن خود (فرانسه) بر می‌گردد موضوع دکترای خود را قنات انتخاب می‌کند و با سفرهای متعدد به مناطق مختلف جهان و با استفاده از 534 منبع علمی-تحقیقی تز دکترای خود را تحت عنوان «قنات فنی برای دست‌یابی به آب در ایران» می‌نویسد. او در این نوشته خود ثابت می‌کند که قنات اختراع ایرانیان است و ده‌ها قرن هم قدمت دارد در حالی که چینی‌ها فن قنات را چند قرن پس از ایرانیان آموخته‌اند. گوبلو در کتاب خود که در سال 1979 انتشار یافته می‌نویسد:
"همه چیز دال بر آن است که نخستین قنات‌ها در محدوده فرهنگی ایران ظاهر شده‌اند و انگیزه اصلی از حفر قنات، باور و فرهنگ یکجانشینی و توسعه کشاورزی و آبادی بوده است، به طوری که این صنعت در میان ترک‌های شرقی و اعراب که فرهنگ کوچ‌نشینی داشته‌اند رونق نیافته است."
گوبلو ده‌ها صفحه از کتاب خود را به بررسی صادر شدن فن قنات از ایران به دیگر کشورهای شرق و غرب و غیره اختصاص داده است، اما برای جلوگیری از طولانی ‌شدن مقاله فقط به ذکر نکات زیر که در واقع نتیجه‌گیری کوچکی از نوشته‌های مهم این دانشمند فرانسوی است اکتفا می‌شود: این دانشمند در نتیجه سال‌ها تحقیق و نیز سفر به کشورهای مختلف و هم‌چنین استفاده از صدها منابع، معتقد است که خاستگاه اصلی قنات ناحیه آذربایجان غربی ایران و ارمنستان فعلی در منطقه معادن سرب این نواحی می‌باشد و این فن دست‌یابی به آب زیرزمینی، در محیط فرهنگی ایران در اوایل هزاره اول قبل از میلاد مسیح اختراع شد و سپس به سرعت در دیگر نقاط کشور و در خارج از آن رواج یافت. این فن دست‌یابی به آب زیرزمینی در سال‌های 800 قبل از میلاد به وسیله کشاورزان در داخل فلات ایران رواج پیدا کرد و از آن‌جا به سایر نقاط جهان گسترش یافت. به عنوان مثال حدود 500 سال قبل از میلاد مسیح ایرانیان، آموزش فن حفر قنات را به مصر و حدود 750 میلادی مسلمانان بنی‌امیه این فن را از آن‌جا به اسپانیا منتقل کردند و سپس از آن‌جا به مراکش منتقل شد و حدود سال 1520 میلادی به آمریکا به ویژه منطقه لس آنجلس فعلی، انتقال یافت (به موجب بررسی‌ها، آب لس‌آنجلس آمریکا ابتدا به وسیله قنات تأمین می‌شده است) و در سال 1540 میلادی به ناحیه پی‌کارد شیلی منتقل شده است. بررسی‌های گوبلو ثابت می‌کند که سیستم قنات در سال 1780 یعنی در حدود 200 سال قبل به چین شرقی (ناحیه تورفان) رسیده است.
اعراب با حفر چاه آب مورد نیاز خود را تأمین می‌کردند ولی به دلیل شیب‌دار نبودن سرزمین عربستان نمی‌توانستند از تکنیک قنات استفاده کنند. در دوره اسلامی نیز قنات به عنوان یک روش آب‌رسانی در فلات ایران پذیرفته شده و علاوه بر مردم عادی، روستاییان و کشاورزان، عده‌ای از حکام، سرمایه‌‌داران و زمین‌داران نیز در ایجاد و گسترش قنات‌‌ها تلاش نموده‌اند. در این دوران نیز کاریزها در نقاط مختلف جهان گسترش یافته و حتی بعدها به قاره آمریکا نیز رسیده است. پس از اسلام، دیلمیان و سامانیان در پیشرفت آبیاری در ایران کوشیده و در دوره صفویان نیز به سدسازی و آبیاری و کندن قنات‌ها و لایروبی قنات‌های موجود توجه واقع شد. در دوره قاجار، تجدید حیات قنوات به خصوص، با گزینش تهران به عنوان پایتخت جدید کشور از سوی آقامحمدخان قاجار تسهیل شد. در دوره پهلوی قنات‌های جدید به دلیل افزایش جمعیت و کمبود آب به طور مشخص، ساخته نشد و در عوض، کانالی به طول 53 کیلومتر از رودخانه کرج به سوی تهران کشیده شد. در این برهه به دلیل تمایل به مدرنیزه کردن تجهیزات کشور، از جمله در زمینه آب به سوی فنون جدید روی آوردند. اما به زودی بعضی الزامات جغرافیایی و شهری ثابت کرد که نمی‌توان از مزایای فنون قدیم چشم‌پوشی کرد و سدهای مدرن نیز نمی‌توانند به هیچ وجه، جایگزین بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی و کاریزی شوند. تا حدود 50 سال پیش، قبل از آن که سیستم آب‌رسانی به شکل امروزی ایجاد شود، آب آشامیدنی و مصرفی مردم، از طریق قنات‌هایی تأمین می‌شد که نوع معماری و مهارت در ساخت آن‌ها، شهره جهانیان بود و مشخصه ذوق و ابتکار مردم ایران زمین به شمار می‌رفت. نیاز به انتقال آب از مناطق پر آب به سایر مناطق، موجبات طرح‌ریزی و اجرای ساخت‌وساز قناعت‌ها را به شکلی استثنایی و ماندگار فراهم آورد.
3- قنات‌های گناباد
در شهرستان گناباد نیز بیش از 800 قنات از ادوار مختلف تاریخ وجود دارد که علاوه بر این که منابع پایدار آبی در کویر به شمار می‌روند نقشی بنیادین در زندگی اجتماعی انسان وایجاد شهرنشینی و مدنیت ایفا نموده‌اند. این شاهکارهای مهندسی برخلاف بسیاری دیگر از آثار تاریخی ودست‌ساخته‌های گذشتگان، امروزه نیز کاربرد خود را حفظ کرده ولی کمتر در زمره سازه‌های شگفت‌انگیز علمی و مهندسی مورد تحقیق و توجه محققین وعلاقمندان و گزارشگران قرار گرفته‌اند. از جمله قنات‌های مهم و تاریخی گناباد می‌توان قنات‌های قصبه، خوش‌شویی، رهن، ریاب، بیدخت، قوژد، کهنه و متروک، زیبد را نام برد. به جز روستای سنو، گوهردشت و رزو (رضویه) سایر روستاهای گناباد از قنات و چاه‌های عمیق بهره می‌برند. سنو به دلیل برخورداری از آب چشمه‌ای که از یک دریاچه و غار درون کوه‌های زرد (رزو) به طول تقریبی 12 کیلومتر و ذخیره تقریبی قابل توجهی حتی در خشکسالی‌های متوالی تغییری نمی‌یابد و بنابراین نیازمند حفر قنات نبوده است. آب رزو و گوهردشت نیز از همان غار و دریاچه مشترک با سنو تأمین می‌شود. غار سنو چیزی شبیه به غار علی صدر و شاید عظیم‌تر باشد که تاکنون مورد کاوش قرار نگرفته است.
اکتشافات باستان‌شناسی به خوبی ثابت می‌کند که تغییرات آب و هوایی و از جمله تغییر مسیر رودخانه‌ها چگونه می‌توانسته است باعث مهاجرت تمامی ساکنان یک شهر مانند شهر سوخته در زابل شود، اما در مناطقی مانند گناباد مردم پس از یک دوره خشکسالی و یا تغییر آب و هوایی به جای مهاجرت به حفر چاه و قنات مبادرت کردند.
3-1- قنات قصبه
می‌دانیم که شهرستان گناباد از شهرهای کهن و دارای پیشینه غنی فرهنگی و تاریخی است که پیشینه آن به دوران پیش از تاریخ نگارش و هم‌زمان با تمدن شهر سوخته زابل بر می‌گردد. آثار به دست آمده از گورستان گبرها و غارهای مسکونی در کلاته خاتمه در زیبد، خانیک و کلات این ادعا را به خوبی اثبات می‌کند که اولین سکونتگاه انسان‌های اولیه در این منطقه به دره‌های سرسبز کلاته شهاب زیبد، سنو، کلات و کاخک مربوط می‌شود. بر اثر تغییر آب و هوا از میزان باران و سرسبزی این منطقه کاسته شده و به مرور جمعیت به دشت گناباد آمده‌اند. حفر قنات‌های قصبه، خوش‌شویی، رهن و ریاب به این دوره مربوط می‌شود (بین 3 تا 3500 سال قبل). اولین نوشته‌ها در مورد قنات به نوشته‌های هخامنشی و نوشته‌های فیثاغورس، هردوت، گزنفون و نئارکوس مربوط می‌شود، ولی مسلماً قبل از این دوره هم که تاریخ شفاهی محسوب می‌شود قنات وجود داشته است.
قنات قصبه با 33133 متر طول، 300متر عمق و470 حلقه چاه که در دوران هخامنشیان و یا قبل از آن حفر شده است. با یک محاسبه سرانگشتی می‌توان گفت 56 هزار تن خاک و سنگ برای حفر مادر چاه و چاه‌های عمودی اتصالی و کانال افقی سراسری توسط کارگران و مقنیان جابه‌جا شده است و جابه‌جایی این حجم خاک بدون تردید کمتر از عظمت اهرام مصر نیست. قنات قصبه به عنوان عمیق‌ترین قنات دنیا، میراث فرهنگی و تمدنی عظیمی است و بدون شک یکی از عجایب تمدن بشری به شمار می‌رود. قنات قصبه از نظر طولی دومین قنات ایران بعد از قنات زارچ یزد (60 کیلومتر) محسوب می‌شود و پرآب‌ترین قنات منطقه کویری است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  39  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 



خرید و دانلود دانلودمقاله قنات میراث فرهنگی، اقتصادی،اجتماعی


دانلود مقاله رشد کودک

 
رشد جسمانی
مشخصه اولین سال زندگی کودک رشد جسمانی سریع اوست. کودکان سالمی که خوب تغذیه شده اند از تولد تا یک سالگی 50 درصد به قدشان و تقریبا 200 درصد به وزنشان اضافه می شود. میزان رشد در شش ماه اول زندگی سریعتر از بقیه سالهای زندگی است. ولی همه قسمتهای بدن به یک میزان رشد نمی کنند و لزوما هیچ رابطه ای بین رشد اندازه سر و رشد ماهیچه ها وجود ندارد. غالب دانشمندان معتقدند که در طول شش ماه اول زندگی، نوزادان طبقات فرهنگی و اجتماعی مختلف از لحاظ وزن و قد رشد نسبتا یکسانی دارند. ولی بعد از شش ماه رشد نوزادان خانواده های مرفه به دلیل تغذیه بهتر و رعایت معیارهای بهداشتی سریعتر است. بعد از سال اول زندگی از سرعت رشد کاسته می شود و به دنبال آن افزایش قد و وزن تا زمان نوجوانی حالت یکنواخت و تقریبا خطی دارد.
از سه سالگی به بعد می توان قد دوران بزرگسالی را در کودک پیش بینی کرد. بین قد یک کودک در سه سالگی و در هنگام بزرگسالی حدود 7% است. هم چنان که کودک بزرگ می شود پاها نسبت به تنه درازتر می شود و تنه نیز به نسبت پهنای کودک درازتر می شود. از این رو بدن گرد کودک نوزاد کم کم کشیده تر می شود.
رشد عاطفی
عواطفی که بر آنها نام ترس، لذت غمگینی، تنهایی و گناه می گذاریم اسامی مجموعه ای از امور بیرونی خاص، افکار و نیز تغییراتی است که در احساسات درون ما ایجاد می شود؛ تغییراتی که اساس آن فیزیولوژیکی است. امر بیرونی ممکن است منظره گاوی باشد که در حال حمله کردن است، افکار ممکن است شامل پیش بینی زخم ناشی از حمله گاو باشد و تغییرات فیزیولوژیکی شامل افزایش ادرنالین یا ضربان قلب است. به مجموعه این حالات«ترس» می گویند. به عنوان مثالی دیگر، هنگامی که شخص اخمی بر چهره دوستش می بیند، انتظار بی اعتنایی دارد و متوجه بالا رفتن ضربان قلب خود می شود این حالت هیجانی را می توان«اضطراب اجتماعی» نامید.
اندازه گیری عواطف
والدین غالبا از رفتار کودک پی به حالات عاطفیش می برند گاهی نیز از رفتار کودک در ارتباط با وضعیتی که کودک با آن روبروست پی به حالتش می برند. برای مثال، اگر خواهر بزرگتر اسباب بازی خواهر کوچکتر را بگیرد و بچه گریه کند مادر چنین استنباط می کند که کودک عصبانی و کلافه است. روان شناسان واکنشهای رفتاری را به عنوان یکی از شاخصهای عواطف به کار می برند، البته آنان پاسخ های فیزیولوژیکی را نیز اندازه گیری می کنند. آنان در مورد کودکان بزرگتر و بزرگسالان می کوشند تا جزء سومی که درباره آن توضیح دادیم، یعنی افکار شخص یا حالاتش و ارزیابی کنند.
برای طبقه بندی کردن یک حالت روانی هیچیک از این اندازه گیریها به تنهایی کافی نیست. اول این که، هیچ رفتار یا واکنش. فیزیولوژیکی را نمی توان به تنهایی به عنوان شاخصی برای حالات عاطفی به کار برد، زیرا هر واکنشی ممکن است نشانگر حالات عاطفی متفاوتی باشد. بالا رفتن ضربان قلب ممکن است همراه با گریه یا خنده باشد. دوم این که، یک رفتار قابل مشاهده ممکن است همراه با واکنشهای فیزیولوژیکی درونی یا افکار متفاوتی باشد. کودکانی که تهدید به تنبیه می شوند ممکن است همگی سرشان را پایین بیندازند و قیافه بغض آلودی به خود بگیرند، ولی ممکن است یکی ضربان قلبش بالا رود، دیگری دچار انقباض معده شود و سومی دچار انقباض عضلانی شود. بنابراین، ارزیابی کامل یک حالت عاطفی مستلزم تهیه اندازه های رفتاری و روان شناختی ما و در صورت امکان تهیه گزارشی است از خود شخص در توصیف آنچه حس می کند.
خودآگاهی
همه ما این تجربه را داشته ایم که به افکار و احساساتمان بیندیشیم و می توانیم تشخیص دهیم که آیا قادر به حل مشکل خاصی هستیم و آیا می توانیم یک سلسله رفتارهای جهت دار آغاز یا مانع بروز آن شویم به عبارت دیگر، همه ما از خصوصیات و تواناییهای خود برای انجام اعمال آگاهیم.
کودکان در نیمه آخر سال دوم تولدشان از خصوصیات، حالات و تواناییهای خود آگاه می شوند. مشاهداتی که از کودکان فرهنگهای مختلف شده است معلوم می کند که در همه کودکان رفتارهای خاصی ظاهر می شود که حکایت از خودآگاهی آنان دارد. منبع و ماهیت این خود آگاهی دیرزمانی است که موضوع بحث در میان فیلسوفان بوده است. عیب شناسان معاصر معتقدند که بالاخره می توانند این حالت را چنین توجیه کنند که محصول الگوهای پیچیده«تخلیه نورونی» در دستگاه عصبی مرکزی است.
جهت دادن به رفتار دیگران
کودک از دو سالگی به جهت دادن رفتار دیگران می کند. گوشی یک تلفن اسباب بازی را جلوی گوش مادرش می گیرد، به نحوی به او می فهماند که از او می خواهد جایش را عوض کند، برای حل مسئله ای از او کمک می خواهد، و یا از مادرش می خواهد که با او بازی کند. کودک با این کارها قصد ندارد که چیز مادی خاصی به دست آورد، او شیرینی یا اسباب بازی نمی خواهد ظاهرا نهی نمی کردند منطقی است که بپذیریم که کودکان می دانند که در دیگران تاثیر و نفوذ دارند.
حرف زدن کودک در ضمن عمل کردن
کودکان از دومین سال تولد شروع به حرف زدن می کنند و جمله های 2 یا 3 کلمه ای می سازند که فعل دارد در همین موقع ضمن این که کاری انجام می دهند، درباره آن حرف هم می زنند، کودک ضمن این که از صندلی بالا می رود می گوید«برو بالا» و ضمن این که می کوشد تا برخی از مکعبهای چوبی را که خراب شده است درست کند می گوید«درست کنم»، و ضمن این که به طرف آشپزخانه می رود می گوید«شیرینی می خواهم». از آنجا که کودکان کارهای خود را بیش از رفتار دیگران توضیح می دهند، فرض را بر این می گیریم که بیشتر به خود مشغولند تا به دیگران هنگامی که کودکان تازه شروع به حرف زدن می کنند، بیشتر مایلند اسامی اشیایی را بر زبان آورند که تازه آموخته اند، گویی که دانستن نام چیزی هیجان انگیز است و باعث می شود که کودک آن را به طور خود بخودی ابراز کند. کودکان از دو سالگی در مورد تواناییهای خود در کارها و نفوذ در دیگران و رعایت استانداردهایی که خود وضع کرده اند بینش و آگاهیهای تازه ای به دست می آورند.
بازشناسی خود
کودکان از سال دوم زندگی با نگاه کردن در آینه خود را بازشناسی می کنند که همین نشانه رشد خودآگاهی در آنان است بعضی از تحقیقات که نمایانگر بازشناسی خود و خودآگاهی کودک است.
احساس مالکیت
از تعامل های اجتماعی بین کودکان بیشتر می توان به خودآگاهی آنان پی برد. دو پسر 3 ساله که کاملا با هم غریبه بودند در دو طرف اتاقی ناآشنا در حضور مادرشان بازی می کردند. در 20 دقیقه اول یکی از پسرها به نام جک چهار بار در موقعیتهای مختلف از پسر دیگر که اسمش بیل بود اسباب بازی ها را می گرفت بیل در هیچ کدام از آن دفعات کاری نمی کرد، نه گریه می کرد و نه به طرف مادرش می رفت. ولی بار چهارم اسباب بازیش را رها کرد، به طرف جک رفت اسباب بازی ای را که جک قبلا با آن بازی کرده بود برداشت و به محل بازی خودش آورد چند دقیقه بعد ضمن این که بیل با واگنی بازی می کرد، جک سعی می کرد آن را از او بگیرد. ولی بار بیل آنرا محکم گرفت و مانع او شد.
چرا بیل در بار پنجم مقاومت کرده حال آن که چهار بار چنین نکرد؟ شاید یکی از دلایل آن این باشد که چندین بار اسباب بازیها را از دست داد و همین در او ایجاد احساس مالکیت کرد، هر چند که اولین بار بود که با این اسباب بازیها بازی می کرد. وقتی که کودک اسباب بازیش را گم می کند یا آن را از او می گیرند سعی می کند احساس مالکیتش را از طریق مقاومت یا گرفتن اسباب بازی از دست کودک دیگر ثابت کند.
همدلی
خودآگاهی کودک با توانایی او در درک احساسات و ادراکات دیگران همراه است. در مطالعه ای به کودکان 18 ماهه تا 27 ماهه و 36 ماهه عینکهایی دارند که با آنها بازی کنند. شیشه بعضی از این عینکها کدر بود و کسی که آن را به چشم می زد احساس نابینایی می کرد روز بعد، این کودکان همراه با مادرانشان در وضعیتی آزمایشگاهی قرار گرفتند و دیدند که مادرانشان از این عینکهای کدر به چشم دارند. کودکان 2 و 3 ساله قبلا این عینکها را امتحان کرده بودند طوری رفتار کردند که انگار مادرانشان نمی توانند چیزی را ببیند. سعی کردند عینکها را از چشم آنها بردارند و در برابر آنها هیچ حالت خاصی به خود نمی گرفتند. از این رفتارهای کودکان معلوم می شود که آنها بر این موضوع آگاهی داشتند که مادرانشان همان حالتی را تجربه می کنند که خود قبلا تجربه کرده اند. از رفتار کودکان به هنگامی که با فرد آسیب دیده یا رنجوری روبرو می شوند می توان به توانایی آنان در درک حالات عاطفی دیگران پی برد.
استعداد کودکان چگونه پیشرفت می کند
کودکان دارای استعدادهای خفته هستند همه چیز را دارند اما در همه حال رشد و نمو است که از لحاظ روانی هنوز مغز او رشد نیافته و هر چه بزرگتر می شود به همان نسبت مغز او بارور شده و در فعالیتهای خود پیش می رود.
میدانیم که اندام داخلی و خارجی کودک به تدریج رشد می کند اما به طوری که در زیست شناسی تجربه کرده اند این مطلب کاملا ثابت است که رشد روانی کودک از رشد جسمی او سریع تر است، کودک در دو سه ماهگی چیزی درک نمی کند ولی ما هستیم که خیال می کنیم چیزی درک نمی کند زیرا در دنیای کودک نیستیم آنها هم درک و احساس دارند که خاموش است کودک در این زمان شادی و غم را تشخیص نمی دهد در شش هفت ماهگی با اینکه بدنش زیاد بزرگ نشده از لحاظ فکری با سرعت تمام پیش می رود او قادر نیست یک وزنه چند کیلوئی بلند کند اما از لحاظ فکری با سرعت تمام پیش می رود او قادر نیست یک وزنه چند کیلوئی بلند کند اما از لحاظ روانی پدر و مادر و مکان خود را می شناسد با دنیای خارج مربوط می شود و معنای خوشی و لذت را درک می کند و دوست و دشمن خود را تا اندازه ای می شناسد و حتی اگر مورد بی مهری پدر و مادر واقع شود و یا مادر به سبب تولد کودک محبت خود را بیشتر باین کودک نشان می دهد تفاوت رفتار مادر را درک می کند، مغز کودک از این جهت زیاد کار نمی کند اما هر چه بزرگتر شد عوامل درک روحی او خیلی بیشتر از رشد جثه اش بارور می شود و در هجده ماهگی همه چیز را درک می کند و به صورت یم انسان کامل در می آید.
اگر گاهی می بینیم کودکان از رشد مغزی باز می مانند از این جهت نیست که استعداد مغزی ندارند بلکه باید دانست که هر یک از کودکان با هم تفاوت هایی دارند و گاهی نگرانیهای شدید و ظهور بیماریهای عصبی یا محروم ماندن از مهرمادری به طور ناگهان از رشد طبیعی باز می مانند. بنابراین عوامل خارجی در رشد کودکان در درجه اول است.
بسیاری از عوامل برای یادگیری کودک لازم است مثل این که می توانیم بگوئیم نداشتن رشد مانع یادگیری است، آموزش برای کسب مهارتهای پیچیده لازم و ضروری است و یادگیری تابع رشد است و کسب مهارتهای مختلف به درجات مختلف رشد وابسته است، رشد کودک وقتی هم که امکانی برای یادگیری نباشد می تواند تا حدی اندام های بدن را برای سازگاری با محیط آماده کند اما این سازگاری در حیوانات متفاوت است مثلا ماهی نیاز به این ندارد که به او شنا یاد بدهند پرنده نیازی به این ندارد که پرواز به او یاد دهند این غریزه اوست که همه چیز را زود یاد می گیرد.
اما کودک انسان با این نوع غرایز مجهز نیست وقتی به دنیا می آید تنها نمی تواند راه برود بلکه خزیدن روی زمین را هم بزودی یاد نمی گیرد و برای یاد گرفتن اینها محتاج به رشد بدن است، شما هر چه کوشش کنید به کودک نوزاد نمی توانید راه رفتن راه یاد بدهید. زیرا اندام بدن او رشد نکرده است و راه رفتن غریزی ندارد مگر این که رشد کند ولی می توانید به او یاد بدهید که پستانک را به جای پستان مادر بگیرد.
کودکان خردسال همه چیز را مانند هم یاد نمی گیرند مثلا کودکان در نشستن روی صندلی بالا رفتن از پله با هم یکسان نیستند برای یاد دادن بآنها وسائلی لازم است که برای هر کودک تفاوت دارد گاهی بچه از روی تجربه می تواند درست روی صندلی بنشیند اما دیگر ناتوانی از خود نشان میدهند، باید دستشان را بگیرند تا از صندلی بالا بروند بنابراین برای هر گروه از کودکات وسائل مخصوص بایستی به کار برده شود.
زبان عامل مهم برای یادگیری کودک است
زبان را اگر بگوییم که همان روان شناسی او است اگر این نباشد لااقل خیلی به آن نزدیک است. خمیر مایه زبان همان الفاظ است و از دو چیز به وجود می آید یکی لفظ و دیگری معنا و مفهوم و حال چرا این زبان همان روان شناسی او است؟ در جواب باید گفت که ما چگونه از خیالبافهایش و احیانا از نوشته ها از هذیانش و از غلط ها و اشتباهاتی که در بیان الفاظ و معانی و یاد در ترکیب کلام بویژه در اعمال دستور زبان مرتکب می شود، به روان شناسی کودک پی می بریم. البته این که زبان به کار فکر کردن میاید، بدین معنی است که کودک به زبان فکر می کند، توضیح میدهد دیده اید وقتی کسی فکر می کند تارهای حنجره اش که محل ایجاد اصوات است به لرزش درمی آید و این لرزشها به مدد دستگاههای ظریف علمی ثبت شده است.
می پرسیم این لرزش از کجا سرچشمه می گیرد؟ از این جا سرچشمه می گیرد که کودک به وقت فکر کردن با خودش حرف می زند منتها پس اگر زبان نباشد فکر کردن هم نخواهد بود، این فرضیه تا حدی درست است با توجه به این امر که زبان در عین حال یک وسیله ارتباطی با دنیای خارج است از عقب ماندگی کودک جلوگیری می کند، پس وقتی که کودک به مدد زبان فکر می کند خواه ناخواه می توانیم بگوئیم به مدد زبان زندگی می کند به این معنی که به وسیله زبان می تواند با بچه ها بیشتر مربوط شود و اگر بزرگتر شد در دل خود را به دیگران بگوید و به این و آن محبت کند.
کودکان زبان را به وسیله اشکال یاد می گیرد چند بار که با این شکلها تماس گرفت از روی آن کلماتی را چه درست یا غلط بر زبان میاورد، روزهای اول زبان به صورت کلمات تنها است، پدر، مادر، اطاق شیر و یا قاشق را با یک کلام یاد می گیرد و در پایان دو سالگی جملات با دو سه کلمه با و یاد میدهند، وقتی زبان را یاد گرفت به وسیله آن فکر می کند فکر خود را با رابطه با دیگران تقویت می کند و شاید بتوانیم بگوییم که یادگرفتن زبان فکر کودک را بیشتر تقویت می کند، اسباب بازی را نمی شناسد اما وقتی زبان یاد گرفت درباره اسباب بازی فکر می کند و آنرا توجیه می کند تا کاملا آنرا بشناسد کلمات را وقتی به تنهایی یاد گرفت آنها را سری می کند و به هم می چسباند تا جمله ای از آن برای خودش درست کند.
شرایط تغذیه کودک
تغذیه کودک با شیر مادر
اول باید بدانید که تغذیه کودک با شیر مادر مقدم بر همه چیز است گفتیم هر وقت برای مادر ممکن باشد و این مطلب بدان معنی است که وقتی حالت مزاجی مادر برای شیردادن خوب باشد وقتی که شیر کافی داشته باشد و وقتی که مادر آمادگی شیر دادن به بچه را داشته باشد زیرا شیر دادن بچه نباید به هیچ وجه از روی اجبار با شدنی و نجوی باید بدانید که شرایط مناسب روانی مادر در این مسئله مناسب است و اگر مادی بواسطه ضعف و ناتوانی از شیر دادن به بچه اکراه یا آنرا امری اجباری بداند به طور مسلم شیردادن اجباری در ناراحتی بچه موثر است.
شیر مادر مایعی است 87 درصد آنرا آب خالص تشکیل میدهد و بقیه آن دارای مواد سه گانه ای است که هر کدام از آنها در تقویت و پرورش کودک مفید است ماده اول آن مواد پرتئین دار است که بهتر از هر چیز در پرورش دادن کودک موثر است این پروتئین مواد چربی و شیرینی و گلوییدها موجود است علاوه بر این چند نوع مواد معدنی است. شیر مادر اعصاب کودک را تقویت می کند. درباره مواد قندی شیر باید گفت که در مواد قندی لاکتوز وجود دارد که در هضم غذا در روده ها بسیار مفید است.
کودک به چه نوع مواد غذایی احتیاج دارد
کودک برای زنده ماندن و پرورش یافتن به غذا نیازمند است احساس گرسنگی نشانه آن است که بدن او غذا لازم دارد دانشمندان صدها انواع غذا را تجربه شیمیائی کرده اند و موادی را که در آنها وجود دارند شناخته اند و نیز دریافته اند که کدام یک از این مواد از هر یک چه مقدار برای بدن آدمی لازم است و معلوم شده است که بدن هر یک از موجودات چه کودک یا بزرگ نسبتا به سنی که دارد به پنجاه نوع عنصر و ماده مرکب گوناگون نیازمند است و ناتمام این مواد به بدن نرسد تندرستی او تامین نمی شود.
بچه ها و همه موجودات زنده حرکت می کنند و حرکت کردن آشکارترین کاری است که انجام می دهند دست و پا و سر سایر اندام حرکت می کنند ما این را می دانیم که چیزی حرکت نمی کند مگر آن که نیروئی بر آن وارد شود و بدن بدون انرژی هیچ نیروئی ندارد.
هنگامی که سوختی اکسید می شود انرژی به وجود می آید اما تا غذا نخوریم این انرژی به وجود نمی آید. اما تمام غذاها انرژی تولید نمی کند سوخت باید مقدار زیادی انرژی تولید کند بهترین سوخت بدن غذاهائی است که ئیدرات کربن و چربی نام دارند ئیدرات کربن و چربی غالبا غذاهای انرژی هستند یعنی هنگامی که غذاهای انرژی زا در بدن می سوزند انرژی تولید می کنند دانشمندان برای این که در انتخاب غذای متعادل مردم کمک کنند غذاها را به چهار گروه اصلی تقسیم کرده اند اول غذاهای گروه شیر دوم غذاهای گوشت سوم غذاهای گروه سبزی و میوه چهارم غذاهای گوناگون مانند نان و غلات و اگر از چهار گروه به اندازه کافی مصرف کنند انرژی لازم را بدست می آورند.
شیر ماست پنیر و بستنی از غذاهای گروه شیر است
شیر منبع کلسیم و فسفر است و از همین جهت است که اشاره کردیم که کودکانی که از شیر مادر تغذیه می شوند تمام مواد لازم را کسب می کنند شیر برای استخوانبندی بسیار مناسب است خوردن یک لیتر شیر در روز میزان کافی کلسیم و فسفر را به بدن می دهد شیر منبع خوبی از ویتامینهای B است.
همه انواع گوشتها ماهی و مرغ و تخم مرغ در گروه گوشت جای دارند این غذا منبع پروتئین است نخود لوبیا بادام و فندق و گردو و بادام زمینی دارای همین مواد هستند پس می توان گاهی آنها را به جای گوشت به کار برد.
سومین گروه مواد غذایی شامل میوه ها و سبزیها است. که دارای ویتامین ث و آ است مرکبات فرنگی تازه نیز این ویتامین ها را دارند سیب زمینی ویتامین A دارند هر چه تیره تر باشد ویتامین بیشتر دارند.
غلات و نام که می توان آنها را در گروه چهارم جای داد دارای ئیدرات کربن کافی برای تولید انرژی آرد و گندم و سایر دانه ها الک نشده ویتامین ب و آهن کافی دارند.
نمونه ای از غذا برای کودک 8 تا ده ماهه
می توانیم چهار وعده غذا به کودک بدهید و هر نوع غذا بایستی با یک نوع جوشانده که مطابق میل او باشد آغاز شود در موقع ظهر پوره های سیب زمینی و گوشت غذای عصر نیز به همین ترتیب باشد برای آن که کودک بیشتر میل به غذا داشته باشد اگر خواستید می توانید در آن از گوجه فرنگی له شده استفاده کنید تخم مرغ را می توانید پخته یا به شکل نیمرو به او بدهید هر نوع کره و مربا که در دسترس باشد برای او لذت بخش است اما ما نباید همیشه از این شیوه استفاده کنیم و باید آنرا تغییر دهیم.
آمادگی بازتابها
برای این که کودک بتواند از یک مدل تقلید کند، نیاز به تجربه دارد. پس در ابتدای مرحله ی بازتابها رفتار تقلیدی نبایستی مشاهده شود. اما از آنجایی که برخی از متخصصان تقلید را موروئی می پندارند. ما این موضوع را بررسی می کنیم.
مشاهدات 1- لوران یک روز پس از تولد با صدای نوزادی که در کنار او قرار دارد پیدا می شود و هم صدا با او گریه را سر می دهد. روز سوم تولد، در حالی که آماده خوابیدن است با صدای گریه ی کودکی، گریه را آغاز می کند.
روز چهارم و ششم تولد: هنگامی که کودک ناله می کند، اگر من صدای ناله او را تقلید کنم، گریه را سر می دهد، اگر سوت بزنم یا صدای دیگری دربیاورم واکنشی نشان نمی دهد.
چنین مشاهداتی را که مشاهدات عادی هستند، به دو صورت می توان تفسیر کرد که البته در هر دو صورت نیز می توان از تقلید سخن به میان آورد نخست آن که صدای نوزاد پهلویی، کودک را از خواب بیدار و به طور خوشایندی تحریک کرده است بنابراین ارتباطی میان صدای شنیده شده و صدای کودک وجود ندارد. به این دلیل نیز کودک نسبت به صدای سوت یا صدای مشابه بی تفاوت باقی می ماند. دو دیگر آن که آوا سازی با نوعی تمرین بازتاب از راه گوش تقویت می شود در نتیجه کودک با شنیدن صدای گریه ی کودک دیگری گریه را تکرار می کند و صدای گریه ی آنها در هم می آمیزد و بازتاب صوتی را تقویت می کند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    17صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود  دانلود مقاله رشد کودک


دانلود مقاله نقش ورزش در زندگی انسان

 

 

مقدمه
علم پزشکی علاوه بر معاینات و تجویز داروها و اعمال جراحی که در مورد بیماری‌های مختلف انجام می‌دهد، از ورزش نیز به عنوان وسیله‌ای در جهت بهبود و سلامتی بیماران بهره می‌برد. بعضی از پزشکان در مواردی مثل کم‌خوابی ، کم کردن وزن و ضعف‌های عضلانی مثــــــل کمردرد، کسب هماهنگی‌های عصبی و عضلانی در بعضی از انواع فلج ، توان‌بخشی ، نداشتن اشتها ، داشتن اضطراب یا هیجانات روحی ، بی‌قراری‌ها ، افسردگی‌ها ، احساس پوچی و بسیاری دیگر از موارد ، بیمار خود را به ورزش کردن تشویق می‌نمایند . در اسلام نیز به ورزش شنا ، تیراندازی ، سوارکاری و حتی پیاده‌روی سفارش شده است. پیامبر اکرم (صلی‌اله علیه و آله وسلم) پیاده‌روی را بهترین درمان برای بسیاری از بیماری‌ها معرفی می‌کنند . انواع ورزش را می‌توان بر حسب میزان فعالیت جسمانی و انرژی مصرفی در واحد ، نیمه سنگین و سنگین تقسیم کرد. به طور کلی ورزش‌های سبک اثرات مفیدی بر جسم و روان انسان دارد
نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است که انجام انواع مختلف نرمش‌ها ، علاوه بر فواید جسمی فراوان ، بر مقابله با مشکلات عصبی و روانی نیز آثار مفیدی دارد.
با توجه به اثرات مثبت ورزش بر سلامت و تندرستی انسان فرهنگ ورزشی بیشتر
پرداخته شود. از طرف دیگر برای رسیدن به توسعه پایدار در هر جامعه‌ای علاوه بر برنامه‌ریزی ، مدیریت صحیح و استفاده از فن آوری مناسب ، استفاده از منابع انسانی کارآمد اهمیت بسیاری دارد. جامعه‌ای که نیروی انسانی سالم و شادابی داشته باشد ، این امکان را خواهد داشت که در جهت توسعه واقعی ، سریع‌تر گام بردارد. همچنین جامعه‌ای که دارای افرادی توانمند و قدرتمند باشد، دشمنانش هوس تجاوز به آن جامعه را نخواهد داشت
زندگی امروز ما ماشینی شده وهمین امر باعث تنبلی افراد ورزش یکی از ارکان اصلی زندگی است که در تمام دنیا به این امر مهم توصیه شده و سعی شده در برنامه روزانه افراد حداقل 15 تا 20 دقیقه ورزش و حرکات ورزشی گنجانده شود ورزش روحیه انسان را شاداب و باعث شادی ونشاط و سلامتی می شود
مسلماً عدم سازش وجود و اختلالات رفتاری در هر طبقه و صنفی و در هر گروه و جمعی بسیار مشهود است عوامل مختلفی را می توان در بوجود آوردن یا پایه ریزی عدم سلامت روان ذکر نمود: فشارهای اجتماعی، فقر مادی، اختلافات خانوادگی، تصادفات، بیماریها، مرگ و میرهای پیش بینی نشده و بسیاری از عوامل خانوادگی و اجتماعی همراه با عوامل وراثتی، افراد را دچار عدم تعادل روان می سازد. بنابراین برای پیش گیری از بیماری روانی و حفظ سلامت روان توصیه های مختصری در نظر گرفته می شود.

 

 

 

نقش ورزش در زندگی انسان
نقش ورزش در جلوگیری از اعتیاد و سلامتی قلب
ورزش با تعرق و افزایش ضربان قلب، کاهش اضطراب و افسردگی را موجب می شود . ورزش مستمر به طوری که بدن شروع به تعرق می کند، باعث افزایش تراوش آنزیمهای آندروفین، آنکفالین و دانیورفین که خاصیت تسکین دهندگی دارند می شود. ورزشی که باعث تعرق شود و ضربان قلب را افزایش دهد، بدن را وادار به ترشح آنزیم های مسکنی می کند ، که باعث کاهش اضطراب، افسردگی و افزایش انبساط خاطر و تقویت روحیه می شود.
هورمون رشد که باعث ایجاد انگیزه، شور و شوق زندگی در فرد می شود، در سن 20 سالگی حداکثر تراوش خود را دارد و طبق تحقیقات متخصصین این هورمون هر 10 سال، 15 درصد از تراوش خود را کاهش می دهد، در حالی که ورزش مرتب میزان تراوش هورمون رشد را در سنین بالا در بدن تنظیم می کند.
نقش ورزش در ایجاد روحیه نشاط و از بین بردن روحیه افسردگی :
ورزش مرتب می تواند با ایجاد روحیه شادی و نشاط، روحیه افسردگی را در فرد کاهش دهد و تا حدودی جایگزین مواد مسکن خارجی می شود که از خارج به بدن وارد می شود . به طور کلی زمانی که فرد توسط ورزش به روحیه ای با نشاط دست یافته و براضطراب ها و افسردگی های خود غلبه نمود، نیازی به مواد مخدر ندارد.
وی یکی دیگر از فواید ورزش را جلوگیری از فشار خون و سکته های قلبی و مغزی دانست و گفت: از دیگر فواید ورزش مستمر، کاهش چربی مضر خون مانندL.D.L و افزایش چربی مفید خون مانندH.D.L می شود، که این امر از ازدیاد میزان چربی که داخل عروق شده و باعث تنگی و انسداد عروق می شود، جلوگیری می کند . به طور کلی در این خصوص نیز از وقوع سکته های قلبی و مغزی و افزایش فشار خون جلوگیری می شود.
پس زمانیکه در اثر ورزش سیستم ایمنی بدن قوی تر شد، سلولهای سرطانی نیز کمتر خود را نشان می دهند و از فواید دیگر ورزش منظم ، جلوگیری و کاهش سرطان در افراد است.
ورزش مستمر حدود 25 تا30 سال عمر انسان را افزایش می دهد هر یک از ارگانهای بدن دارای عمر خاصی است، به عنوان مثال قلب انسان در هنگام حیات حدود 2 میلیارد بار می زند که در این رابطه ضربان قلب انسانهای مضطرب و عصبانی حدود 80 الی 85 بار است که با ضرب این تعداد در دقیقه و ساعت و روز و تقسیم آن بر 2 میلیارد، عمر متوسط افراط عصبانی حدود 50 سال در می آید ولی با توجه به این که نبض افراد ورزشکار حدود 50 بار در دقیقه می زند ، با انجام عملیات قبلی، طول عمر متوسط این افراد به حدود 85 سال می رسد و این نشان می دهد که ورزشکاران حدود 30 سال بیشتر از بقیه افراد عمر می کنند.

 

چگونگی مبارزه با بیماری روانی با ورزش:
- سعی کنید به انجام فعالیتهای ورزشی بپردازید زیرا ورزش تنشهای روانی را از بین می برد و اخمها را به لبخند تبدیل می نماید.
- در رابطه با نگرانی خود با دیگران صحبت کنید و اگر مشکل شما جدی است از مراجعه به پزشک روان درمان مضایقه نکنید.
- موقعیت خود را بشناسید و بجای جنگیدن با آن خود را با ان سازگار سازید. با تغذیه مناسب ورزش مناسب، استراحت کامل مواظب سلامت جسم خود باشید.
- با دیگران معاشرت و دوستی نمائید.
- برای انجام هر کاری زمان خاص و منظمی را در نظر بگیرید.
- در نهایت یاد بگیرید که همیشه خونسرد و فرد راحتی باشید.
در نهایت اگر دارای توانائی لازم برای تحمل درد و رنج باشید و در موقع لزوم با شهامت و بردباری برخورد نمودید به زندگی و رفاه دیگران علاقمند بودید و در این زمینه فعالیت داشتید شما از سلامت روان برخوردارید
ورزش و اهمیت آن چیزی است که بر کمتر کسی پوشیده مانده است. بشر همواره به سلامتی و جاودانگی می‏اندیشید؛ لذا از همان نخستین دوره‏های تاریخ حیات، سعی بر آن دارد تا تن و روان خود را ورزیده کند و راهی برای جاویدان ساختن خویش بیابد ورزش هم در مدت کوتاه و هم در طولانی مدت یک داروی ضدافسردگی مفید است.
- گرچه ورزش باعث کاهش افسردگی در میان همه جمعیت‌های مورد مطالعه شده، بیشترین تاثیر را در افرادی داشته که از فعالیت بدنی بیشتری برخوردارند.
- گرچه ورزش در همه طبقات سنی به میزان قابل ملاحظه‌ای از افسردگی می‌کاهد، هر چه بر سن افراد افزوده شود، کاهش افسردگی در اثر آن بیشتر است.
- ورزش برای هر دو جنس زنان و مردان سودمند است و به صورت ضدافسردگی مناسبی عمل می‌کند.
- پیاده‌روی و دوی آرام بیش از سایر انواع حرکات ورزشی مورد مطالعه قرار گرفته‌اند اما همه انواع شامل هوازی و بی‌هوازی در کاهش افسردگی موثرند.
- هر چه مدت برنامه ورزشی و تعداد جلسات آن بیشتر باشد ، تاثیر آن در کاهش افسردگی بیشتر است.
- موثرترین و بهترین روش درمان افسردگی همراه ساختن روان درمانی و ورزش است.
بنابراین متخصصان، ورزش را به عنوان بخشی از برنامه درمان افسردگی به بیماران توصیه می‌کنند.
یک ورزش خاص برای عموم افراد یا مبتلایان به افسردگی تجویز نمی‌شود. اولا افراد باید ورزش را تدریجا آغاز کنند. ثانیا انواع مختلف آن در اشخاص متفاوت تاثیر مشخصی دارد. برای برخی پیاده روی، دو یا شنا مفید است. بعضی یوگا را ترجیح می‌دهند.
به هر حال ورزش فرصتی برای افزایش تماس با دیگران است که به ویژه برای کسانی که در اثر افسردگی منزوی شده‌اند سودمند است. افراد باید با شروع ورزش به هر گونه تغییر در خلق و خوی‌شان دقت کنند تا متوجه شوند چه ورزشی و در چه حدی به آنها در کاهش افسردگی کمک می‌کند.
ورزش راز سلامتی
در دنیای امروز، بیماری ایدز، مصرف دخانیات، نبود تحرک و ورزش، خشونت و سوء تغذیه، سلامتی بشر را تهدید می کند.بدون شک می توان گفت اگر ورزش در زندگی ما نقش و اهمیت خودش را پیدا کند و برای آن برنامه داشته باشیم، این عارضه‌های ناخوشایند شاید از بین بروند یا کم رنگ تر شوند. زیرا شخص ورزشکار معمولاً سیگاری نمی‌باشد، به تغذیه سالم اهمیت می دهد، از اعصاب آرام تری برخوردار است، انرژی خود را درست مصرف می کند و کمتر اهل خشونت و عصبانیت است. افزون بر این اثرات مثبت ورزش بیش از این است زیرا ورزش باعث زیاد شدن توده عضلانی بدن و مصرف بیشتر انرژی نیز می شود. تمرینات مرتب و منظم ورزشی باعث کم شدن چربی می‌شود و نمی گذارد چاق و بیمار شوید. انرژی مصرفی روزانه با ورزش و زیادشدن توده عضلانی افزایش می یابد. ورزش پیر شدن و سالمندی را به تاخیر می اندازد و باعث حفظ تناسب اندام و زیبایی بدن افراد می شود، از پوکی استخوان جلوگیری می کند و سبب تقویت سیستم اسکلتی بدن می‌گردد. در ضمن ورزش به مصرف مستقیم اسیدهای چرب می‌انجامد، روش مطمئن و مناسب درمان چاقی و پیشگیری از برگشت آن است، زیرا عضلاتی که تحت تأثیر فعالیت ورزشی‌اند بدون نیاز به انسولین انرژی خود را علاوه بر گلوکز (نوعی قند مورد مصرف بافت ها و سلول های بدن) از اسیدهای چرب تامین می کنند. ورزش حتی برای بیمارانی که به مرض قند (دیابت) مبتلا می‌باشند مفید است. ورزش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، عروقی و سکته های مغزی را کاهش می دهد. ورزش باعث زیاد شدن مقدار گردش خون موثر در بدن می شود و از لخته شدن خون درسیاهرگ عمقی پا جلوگیری می‌کند و دستگاه قلبی عروقی و دستگاه تنفس و ایمنی بدن را تقویت می‌نماید. همچنین اثرات مثبت ورزش بر دستگاه گوارش را نباید نادیده گرفت. افزون بر این ورزش از افسردگی پیشگیری می‌کند، روحیه فرد را بالا می‌برد و در زندگی خانوادگی و اجتماعی و در شغل افراد تاثیرات سازنده‌ای‌ دارد. تجربه نشان داده است یک‌ شخص سالم و تندرست معمولاً از موقعیت و پیشرفت شغلی بهتری نسبت به افراد چاق و کند برخوردار است. در غایت ورزش از مبتلاشدن به آلودگی های اجتماعی، مثل سیگار کشیدن، مواد مخدر و ... جلوگیری می‌کند، ذهن را تقویت می نماید و با اندیشه‌ای قوی می توان بر مشکلات و معضلات خانوادگی و اجتماعی بهتر فائق آمد.

 

توصیه های موثر بر افزایش نشاط از دید روانشناسان با ورزش
1- تلاش در وقت گذاری و رسیدگی به خود : کمک به رفع نیازهای دیگران بدون شناسایی و ارضای نیازهای فرد نا ممکن است . باید فرد توجه کند که چه کارهایی او را خوشحال می کند ، سپس وقت کافی برای انجام دادن آنها در نظر بگیرد .
2. سرمایه گذاری در روابط نزدیک و صمیمانه : باید هر فرد وقت و محبت خود را به اشخاصی که دوست دارد هدیه دهد.
3. تلاش در به انجام رساندن کارها مورد علاقه : هر فرد باید ، دنبال مبارزه طلبی هایی بگردد که به ارضای نیاز خود برای انجام دادن کارهای دارای معنی و هدف از نظر خود کمک می کند . هم چنین باید از فرصت های نامنتظر برای آزمون چیزها و کارهای متفاوت استفاده کند .
4. دادن نیرو و انرژی به خود : رسیدگی به وضع سلامت جسمانی برای مراقبت از سلامت روان اهمیت دارد .
5. پرهیز از افراط و تفریط : روحیه همه گاهی قوی و گاهی ضعیف می شود . ولی باید سعی کرد که به نوعی حالت تعادل یا حد وسط رسید.
6. خوش بین بودن : اگر فرد همواره در پی آن باشد که ببیند در زندگی چه کمبودهایی دارد ، آن عیبها را خواهد یافت و احساسش نیبت به خود از آنچه هست بدتر خواهد شد . باید فرد به دنبال جنبه های و جلوه های مثبت زندگی خود بگردد.

 

اهمیت ورزش:
امروزه ورزش یکی از اموری است که به عناوین مختلف در جهان مطرح شده و گروه زیادی به اشکال گوناگون با آن سرو کار دارند. برخی از مردم، ورزشکار حرفه ای اند و گروهی ورزشکار آماتور. گروهی طرفدار و علاقه مند به ورزش و دیدن برنامه ها، مسابقات و نمایش های ورزشی بوده، وعده ای نیز از راه ورزش امور زندگی خویش را می گذرانند.وزارتخانه ها و ادارات ورزشی فراوانی تاسیس شده و مخارج زیادی صرف ورزش، ساختن استادیوم ها، مجتمع ها و باشگاه های ورزشی و نیز تهیه وسائل و لباس های ورزشی و یا تماشای مسابقات ورزشی می شود. بخش های قابل توجهی از برنامه های تلویزیون، رادیو، مجلات و سایر رسانه های گروهی، به ورزشی و اخبار ورزشی اختصاص دارد و خلاصه ورزش یکی از اموری است که در جهان به صورت جدّی مطرح بوده و از جهات مختلف دارای اهمیت می باشد، از جمله:
امروزه یکی از مشکلات جامعه بشری، مساله بی کاری و عوارض ناشی از آن است. بی کاری، به ویژه برای نوجوانان و جوانان و به خصوص در ایام تعطیلات تابستانی مدارس و مراکز آموزشی، بسیار خطرناک و مضرّ است و باید با آن مبارزه شده، یا به نحوی اوقات بی کاری را پر نمود که مفید بوده و یا لااقل مضر نباشد. بسیاری از انحرافات، از قبیل: اعتیاد به مواد مخدر، دزدی و ایجاد مزاحمت، دعواها و درگیری های خیابانی، انحرافات جنسی و ... زاییده بی کاری و ولگردی است.

 

 

 

مرحوم شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام، مطلبی تحت عنوان "زن و غیبت" دارد و می فرماید:
"زن ها در قدیم مشهور بودند که زیاد غیببت می کنند. شاید این به عنوان یک خصلت زنانه معروف شده بود که زن طبیعتش این است و جنساً غیبت کن است؛ در صورتی که چنین چیزی نیست، زن و مرد فرق نمی کنند. علتش این بود که زن – مخصوصاً زن های متعیّنات، زن هایی که کلفت داشته اند و در خانه، همه کارهایشان را کلفت و نوکر انجام می دادند- هیچ شغلی و هیچ کاری، نه داخلی و نه خارجی نداشت، صبح تا شب باید بنشیند و هیچ کاری نکند. کتاب هم که مطالعه نمی کرده و اهل علم هم که نبوده، باید یک زن هم شان خود پیدا کند، با آن زن چه کند؟ راهی غیر از غیبت کردن به رویشان باز نبوده، و این برایشان یک امر ضروری بوده؛ یعنی اگر غیبت نمی کردند، واقعاً بدبخت و بی چاره بودند."
شاید به واسطه جلوگیری از همین عوارض سوء بی کاری باشد که می بینیم در اسلام از "کار و انسان شاغل" بسیار تجلیل شده است. احادیث فراوانی در این زمینه وارد شده که توجه شما را به برخی از آن احادیث جلب می نمایم:
امام علی علیه السلام فرمود:
"اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُحتَرِفَ الاَمینَ؛
خداوند، انسان امینی را که دارای حرفه است[و به آن اشتغال دارد] دوست می دارد."
رسول خدا صلی علیه واله فرمود:
اَلکادُّ لِعِیالِهِ کَالمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللهِ؛
کسی که خود را برای اداره زندگی اش به مشقت می اندازد، مانند کسی است که در راه خدا جهاد می کند."
رسول اکرم صلی علیه واله فرمود:
"مَلعُونُ مَن القی کَلَّهُ عَلَی النّاسِ؛
هر کس که سنگینی [اقتصادی] خود را بر دوش مردم بیندازد، ملعون است."
بدون شک، مردم و کشور باید در پی ایجاد کار و اشتغال سالم برای همه باشند، ولی آیا همیشه امکان اشتغال برای همه و به ویژه جوانان و نوجوانان فراهم است؟ اگر این امکان فراهم نشد، تکلیف چیست؟ آیا ایجاد سرگرمی های سالم و مفید نمی تواند از بسیاری انحرافات جلوگیری کند؟
ورزش یکی از مفیدترین و سالم ترین سرگرمی هایی است که می تواند اوقات فراغت جوانان و نوجوانان را پر کند.
ورزش، کسالت و تنبلی را از انسان زدوده و به وی نشاط و شادابی بخشیده، او را برای انجام کارهای و وظایف فردی و اجتماعی آماده نموده و اخلاقش را بهبود می بخشد.
ورزش، روحیه شجاعت، از خود گذشتگی، مبارزه با ظلم و ظالم و دفاع از مظلوم را در انسان تقویت نموده، اراده وی را قوی می سازد.
ورزش، توان رزمی انسان را افزایش می دهد. بالا بودن توان جسمانی نیروهای نظامی و رزمی، تنها در زمان های گذشته که جنگ ها با سلاح های سرد صورت می گرفت، مورد توجه نبوده، بلکه امروزه نیز حائز اهمیت فراوان است و تمرینات بدنی قسمت عمده ای از آموزش های نظامیان و به ویژه کماندوها و نیروهای ویژه را تشکیل می دهد. همچنین افرادی که از نقطه نظر بدنی و جسمانی، ضعیف و یا ناقص باشند، در ارتش پذیرفته نشده و گاه از خدمت سربازی نیز معاف می گردند.
اهمیت سلامتی و توانمندی جسمانی بر کسی پوشیده نیست.
پیامبر گرامی اسلام صلی علیه واله در باره حق بدن بر انسان می فرماید:
"اِنَّ لِرَبِّکَ عَلَیکَ حَقّاً، وَ اِنَّ لِجَسَدِکَ عَلَیکَ حَقّاً وَ لاَ هلِکَ عَلَیکَ حَقّاً؛
پروردگارت بر تو حقی دارد، و بدنت بر تو حقی دارد، و خانواده ات[نیز] بر تو حقی دارد."
آن چه در این حدیث ارزنده قابل توجه است، این است که پیامبر بزرگوار اسلام، تا بدان پایه برای جسم و بدن ارزش و اهمیت قابل است که حق بدن را در ردیف حق پروردگار [آن هم بلافاصله بعد از آن] و در کنار حق خانواده [و حتی قبل از آن] ذکر می فرماید. زمانی انسان می تواند حق پروردگار و خانواده خویش را به بهترین نحوی ادا کند، که از بدنی سالم و نیرومند برخوردار باشد.
ورزش، کمک شایانی به ایجاد و تقویت سلامتی جسمانی و روانی می کند، و افرادی که با روش صحیح ورزش می کنند و یا دارای کارهای با تحرک می باشند، سالم تر بوده و عمرشان از افرادی که کارهای بدون تحرک دارند بیشتر است.
شهید دکتر سیدرضا پاک نژاد در کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر می نویسد:
"عضلات در حال ورزش10 تا 18 برابر در حال استراحت احتیاج به خون دارند،20دفعه بیشتر قند و اکسیژن مصرف می نمایند،50 بار زیادتر گازکربنیک دفع می نمایند، و با توجه به همین ارقام، اهمیت کار قلب هنگام ورزش روشن می گردد
در واکنش قلب در برابر کار عضلانی، مشاهده می شود ضربان های دبی، حجم خون، فشار خون و حتی ترکیبات فیزیکو شیمیایی خون را دگرگون می سازد. ضربان قلب هنگام کار بدنی، یعنی زمانی که عضلات را به فعالیت می داریم، 2- 3 و حتی 4 برابر، و امکان دارد به 200 ضربه در دقیقه برسد. حجم خون 2- 3 برابر و دبی قلب 6- 7 و حتی 8 برابر و گاه زیادتر شود و دبی قلب از 4 لیتر در دقیقه ممکن است به 30 تا 35 لیتر در دقیقه برسد، در صورتی که دبی قلب شخص سالم و ورزیده در حال معمولی 25 لیتر است... .
حجم قلب ورزش کاران و کارگرانی که کار بدنی سنگینی دارند، بدون شک افزایش می یابد، اما این افزایش به عقیده بسیاری، فیزیولوژیک و کاملاً طبیعی است. در اثر فعالیت بدن، حجم قلب افزایش می یابد، زیرا جدار بطن ها به ویژه بطن چپ ضخیم می شوند؛ یعنی همان طور که عضلات بازو در اثر ورزش یا ابتلا به برخی بیماری ها قوی می شود، عضلات قلب هم در اثر کار، قوی می گردد و در نتیجه قدرت انقباض قلب زیاد می شود... ."
وی در بخش دیگری از کتابش، در باره فواید ورزش چنین می نگارد:
قدرت انقباض و نظم ضربان قلب پس از مدتی ورزش کردن بهتر می شود... .
گنجایش ریه ها بیشتر می گردد و در نتیجه، اکسیژن بهتری و بیش تری به بدن می رسد... ورزش صحیح و معتدل و متناسب با مزاج، سبب نظم و ثبات حرکات تنفس می گردد و تنفس عمیق تر، ولی شمارش آن کم تر می شود.
هر چه شخص ورزیده تر باشد، مقدار سوخت بدنش نقصان می یابد؛ یعنی درحقیقت در اثر مدتی ورزش کردن، بدن بهتر از مواد غذایی خود استفاده می کند.
رشد و نمو بهتر انجام می گیرد، زیرا اکسیژن بهتر و بیشتر به تمام نسوج می رسد و در نتیجه، فعالیت غدد داخلی افزوده شده و بنابر عقیده ای در عضلانی که فعالیت می کنند، موادی ایجاد می شوند که به رشد و نمو کمک می نماید.
قوّه جذب و دفع بهتر می شود.
بدن عادت می کند در برابر مختصر فعالیت، ناگهان نفس تنگی پیش نیاید و ضربان قلب زیاد نشود و دیرتر خسته گردد و عرق نماید.
هماهنگی بین اعصاب و مراکز عصبی و تقویت اعصاب، ایجاد شده و کارهای فکری، آسان تر می شود."
در کتاب زن و ورزش نیز در باره فواید ورزش چنین آمده است:
"بدن انسان بر خلاف ماشین یا هر وسیله دیگر که بر اثرکار و فعالیت مستهلک می گردد، با کار جان گرفته و توانایی بیش تری کسب می نماید. در زمان های گذشته، حرکت و تمرین های بدنی، بخشی از کار روزانه فرد به شمار می رفت، اما امروزه بر اثر پیش رفت تکنولوژی و ماشین، باید بیش تر از گذشته در جستجوی حرکت بود، و هر فرد بایستی آن را در برنامه روزانه خود بگنجاند... .
تنفس و یا نفس کشیدن وسیله ای است که با آن، اکسیژن به همه بدن می رسد و مواد زاید و اکسیده به بیرون ریخته می شود. در خلال تمرین، میزان نفس کشیدن افزایش می یابد. شخصی که بدنش تربیت شده با تمرین های ورزشی است، آهسته تر وعمیق تر از افراد دیگر نفس می کشد، فشارهای وارد بر سیستم تنفسی خویش را با تلاش کم تر و کارایی بیش تر پاسخ گوست.
تمرین ها به دستگاه هاضمه به دو طریق کمک می کنند:
به علت پی آمد نیاز بدن به غذا، اشتها را افزایش می دهند؛
حرکت اندام های هاضمه تسریع می شود و حرکات دودی شکل معده – که موجب هضم غذا می گردد – سریع تر و راحت تر صورت می گیرد.
تمرین های ورزشی، عمل تخلیه را بهبود و از یبوست پیش گیری می کند. حرکات دودی شکل افزایش می یابد و در نتیجه، روند ترشحات بدن کار آمدتر تنظیم می شوند. به طور کلی افرادی که فعالیت های جسمانی بیش تری دارند، کم تر از افراد کم حرکت، به بیماری سنگ کلیه و اختلالات مشابه به آن مبتلا می شوند.
بسیاری از مواد زاید، از طریق غدد عرق در پوست بدن بیرون ریخته می شود. این فرایند با تمرین های شدید ورزشی تسریع می شود؛ علاوه بر این، عرق کردن باعث تمیز شدن پوست می گردد.
ارزش دیگر تمرین های ورزشی، در افزایش تولید سلول های قرمز خون در بافت های لنفاوی استخوان است. شمارش هموگلوبین خون بر اثر فعالیت بالا می رود. تمرین ها از بالا رفت فشار خون جلوگیری می کند."
به طور کلی نقش ورزش در سلامتی انسان آن قدر زیاد است که امروزه بسیاری از بیماری ها را با ورزش مداوا می کنند، که به این شیوه مداوا "ورزش درمانی" گفته می شود.
امروزه ورزش در سطح بین المللی، بعد سیاسی نیز به خود گرفته است. گاه اتفاق می افتد کشوری که بیش تر مردم حتی نام آن را نشنیده اند، یک باره در جهان مطرح شده و به واسطه پیروزی های ورزشی، نامش در صفحه اول روزنامه های جهان و صدر اخبار قرار می گیرد. شرکت و یا عدم شرکت تیم های ورزشی یک کشور در یک کشور دیگر نیز، گاه جنبه سیاسی داشته و به معنای دوستی، دوشمنی، اعتراض و ... تلقی می شود.
در انسان غریزه قدرت طلبی، برتری جویی و مبارزه وجود دارد. ورزش و مسابقات ورزشی اگر در محیط و جوّ سالم برگزار شوند، زمینه اشباع این غریزه از طریق صحیح را فراهم می سازند. اگر این غریزه و سایر غرایز، کنترل نشده و به مسیر صحیح هدایت نشوند، برای جامعه بشری مشکل ساز و مساله آفرین خواهند بود.
ورزش، توان انسان را برای انجام کارهای روزمره شخصی و اجتماعی بالا می برد، حتی عباداتی از قبیل نماز، روزه، حج و جهاد نیز با بدنی سالم و نیرومند، بهتر. بیش تر و راحت تر جامه عمل به خود می پوشند.
انسان مایل است با دیگران باشد و با آنان بیامیزد. این غریزه و یا تمایل شدید را می توان از طریق ورزش بر آورده ساخت. در ورزش، در زمینه نیل به ارزش های اجتماعی دیگری نیز، چون کار گروهی، وفاداری، روحیه ورزش کاری می توان توفیق یافت. محیط صمیمانه و مطلوب ورزشی، اغلب فرصتی مناسب برای ایجاد روابط انسانی و شکل گیری دوستی هاست.
ورزش به انسان تحرک می بخشد و حرکت و تحرک به ویژه در کودکان لازمه رشد است. اگر عضو نیرومندی از اعضای بدن یک ورزش کار را چندین ماه در گچ قرار دهند و تحرک را از آن سلب نمایند، ضعیف و لاغر خواهد شد. اگر جنبش بدن کم شود، دفاع بدن کم و ضعیف می گردد، و همچنان که داشتن تحرک و ورزش موجب سلامتی بدن و طول عمر می گردد، نداشتن تحرک نیز موجب مرگ زود رس می شود
نقش ورزش در رفع افسردگى

 

بسیارى از افراد در سراسر جهان از افسردگى ناتوان کننده اى رنج مى برند. به گزارش هلث دى تحقیقات نشان مى دهد ورزش، بویژه اگر بصورت گروهى انجام شود لااقل به اندازه داروهاى استاندارد براى کاهش علائم در بیماران دچار افسردگى نقش دارد. همچنین مطالعات دیگرى نشان مى دهند ورزش در ورزشگاه و یا دوى سریع روزانه مى تواند به اندازه فعالیت هاى گروهى در دور کردن افسردگى موثر باشد و اینکه مدت ورزش خیلى اهمیت ندارد. مهم ورزش کردن یا نکردن است. محققان مى گویند در حالیکه ورزش احتمالا بر مواد شیمیایى مغز مانند سروتونین و دوپامین تاثیر مى گذارد، فعالیت بدنى ممکن است تغییرات مثبتى را در سایر قسمت ها اعمال کند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  35  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 



خرید و دانلود دانلود مقاله نقش ورزش در زندگی انسان


دانلود مقاله متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى

 متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى
ایران حضرت آیه الله العظمـى امام خمینى
قـال رسـول الله صلـى الله علیه و آله و سلـم: انـى تـارک فیکــم الثقلیـن کتاب الله و عترتى أهل بیتى فانهما لـن یفتـرقا حتـى یردا على الحـوض.
الحمدلله و سبحانک اللهم صل علـى محمـد و آله مظاهـر جمـالک و جلالک و خزان أسـرار کتـابک الذى تجلـــى فیه الأحـدیة بجمیع أسمائک حتـى المستأثر منها الذى لایعلمه غیرک و اللعن علـى ظالمیـهم أصل الشجــرة الخبیثة .
و بعد این جانب مناسب مى دانم که شمه کوتاه و قاصر در باب ثقلیـن تذکر دهم ، نه از حیث مقامات غیبى و معنوى و عرفانى که قلـم مثل منـى عاجز است از جسارت در مرتبه اى که عرفان آن بـر تمام دأره وجـود از ملک تا ملکـوت اعلى و از آنجا تا لاهـوت و آنچه در فهم مـن و تو ناید سنگین و تحمل آن فوق طاقت ، اگر نگویم ممتنع است. و نه از آنچه بر بشریت گذشته است از مهجور بـودن از حقایق مقام والاى ثقل اکبر و ثقل کبیر که از هـر چیز اکبر است جز ثقل اکبـر که اکبـر مطلق است و نه از آنچه گذشته است بـرایـــن دو ثقل از دشمنان خـدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن براى مثل منـى میسر نیست با قصـور اطلاع و وقت محدود ، بلکه مناسب دیدم اشاره اى گذرا و بسیـار کـوتـاه از آنچه بـر ایـن دو ثقل گذشته است بنمـایـم. شاید جمله لـن یفترقا حتـى یردا على الحـوض اشاره باشد براینکه بعد از وجود مقدس رسول الله صلى الله علیه وآله و سلـم هر چه بر یکـى از ایـن دو گذشته است بر دیگرى گذشته است و مهجـوریت هریک مهجوریت دیگرى است تا آنگاه که ایـن دو مهجـور بر رسـول خدا در حوض وارد شوند. و آیا ایـن حـوض مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است یا چیزى دیگر که به عقل و عرفان بشـر راهى ندارد و باید گفت آن ستمى که از طاغوتیان برایـن دو ودیعه رسـول اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم گذشته برامت مسلمان بلکه بـر بشـریت گذشته است که قلــم از آن عاجز است . و ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمیـن است و کتب اهل سنت از صحاe ششگانه تا کتب دیگـر آنان بـا الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبراکرم صلى الله علیه وآله و سلـم به طـور متـواتـر نقل شـده است و ایـن حـدیث شریف حجت قاطع است بـرجمیع بشر بـویژه مسلمانان مذاهب مختلف و بایـد همه مسلمانان که حجت برآنان تمام است جـوابگـوى آن باشنـد و اگـر عذرى بـراى جـاهلان بـى خبـر بـاشـد بـراى علمــاى مذاهب نیست . اکنـون ببینیـم چه گذشته است بـر کتـاب خـدا ایـن ودیعه الهى و مـاتـرک پیامبـر اسلام صلـى الله علیه وآله و سلـم. مسـأل إسف انگیزى که بایـد بـراى آن خـون گـریه کـرد ، پـس از شهادت حضـرت على (ع) شروع شد .
خود خـواهان و طاغوتیان ، قـرآن کریـم را وسیله اى کـردنـد بـراى حکـومتهاى ضد قرآنى و مفسران حقیقى قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسـر قرآن را از پیامبـر اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم دریافت کرده بودند و نداى انى تارک فیکـم الثقلان در گوششان بود بـا بهانه هاى مختلف و تـوطئه هاى از پیـش تهیه شـده آنان را عقب زده و با قـرآن ، در حقیقت قـرآن را که بـراى بشـریت تا ورود به حوض بزرگتریـن دستـور زندگانى مادى و معنوى بـود و هست از صحنه خارج کردند و برحکـومت عدل الهى که یکـى از آرمانهاى ایـن کتاب مقدس بوده و هست خط بطلان کشیدند و انحراف از دیـن خدا و کتاب و سنت الهى را پایه گذارى کردنـد تا کار به جأى رسیـد که قلـم از شرح آن شرمسار است. و هر چه ایـن بنیان کج به جلـو آمـد کج ها و انحـرافها افزون شـد تا آنجا که قـرآن کـریـم را که بـراى رشـد جهانیـان و نقطه جمع همه مسلمـانـان بلکه عأله بشـرى از مقـام شامخ احـدیت به کشف تام محمدى(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند ، برسانـد و این ولیده علـم الاسمإ را از شر شیاطیـن وطاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رسـانـد و حکـومت را به دست اولیإ الله معصـومیـن علیهم صلـوات الاولیـن و الاخـریـن بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارنـد ، چنان از صحنه خارج نمـودند که گـوئى نقشـى براى هـدایت نـدارد و کار به جأى رسید که نقـش قرآن به دست حکومتهاى جأر و آخـوندهاى خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله اى براى اقامه جور و فساد و تـوجیه ستمگران و معانـدان حق تعالـى شـد و مع الاسف به دست دشمنـان تـوطئه گــر و دوستان جاهل ، قرآن ایـن کتاب سرنوشت ساز ، نقشى جز در گـورستانها و مجالـس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگـى آنان باشد ، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلـى از صحنه خارج شـد ، که دیدیـم اگر کسـى دم از حکـومت اسلامى برمىآورد و از سیاست که نقـش بزرگ اسلام و رسـول بزرگـوار صلـى الله علیه وآله و سلـم و قـرآن و سنت مشحـون آن است سخــن مى گفت گـوئى بزرگتریـن معصیت را مرتکب شده و کلمه آخـوند سیاسى مـوازن با آخـوند بـى دیـن شـده بـود و اکنـون نیز است. و اخیرا قدرتهاى شیطانى بزرگ به وسیله حکـومتهاى منحرف خارج از تعلیمات اسلامـى که خـود را به دروغ به اسلام بسته انـد بـراى محـو قرآن و تثبیت مقاصـد شیطـانـى ابـر قـدرتها ، قـرآن را با خط زیبـا طبع مى کنند و به اطراف مـى فرستند و با ایـن حیله شیطانى قرآن را از صحنه خارج مـى کننـد. ما همه دیـدیـم قرآنـى را که محمـدرضا خان پهلوى طبع کرد و عده اى را اغفال کرد و بعضى آخـوندهاى بى خبر از مقاصد اسلامى هـم مداح او بـودند و مى بینیـم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروتهاى بـى پایان مردم را صرف طبع قرآن کریـم و محال تبلیغات مذهب ضـد قرآنـى مـى کند و وهابیت ایـن مذهب سراپا بى اساس و خرافاتى را ترویج مى کند و مردم و ملتهاى غافل را سـوق به سوى ابر قدرتها مى دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریـم براى هدم اسلام و قرآن بهره بردارى مـى کند. ما مفتخریـم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبى است که مى خـواهد حقایق قرآنـى که سراسـر آن از وحـدت بین مسلمیـن بلکه بشریت دم مى زند ، از مقبره ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگتریـن نسخه نجات دهنـده بشر از جمیع قیـودى که بـر پاى و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سـوى فنا و نیستى وبردگى و بندگى طاغوتیان مـى کشانـد ، نجات دهـد. و ما مفتخـریـم که پیرو مذهبـى هستیـم که رسـول خدا مـوسـس آن به إمر خـداوند تعالـى بـوده و امیرالمـومنین على بـن ابى طالب ایـن بنده رها شده از تمام قیود ، مإمـور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است. ما مفتخریـم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگتریـن دستور زندگى مادى و معنوى و بالاتریـن کتاب رهأى بخـش بشر است و دستورات معنوى و حکـومتـى آن بـالاتـریـن راه نجـات است ، از امام معصـوم ما است. ما مفتخریم که أمه معصومیـن از على بـن ابى طالب گرفته تا منجى بشـر حضـرت مهدى صـاحب زمـان علیهم آلاف التحیـات و السلام که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امـور است أمه ما هستند. ما مفتخریـم که ادعیه حیات بخـش که او را قرآن صاعد مـى خـوانند از أمه معصـومیـن ما است. ما به مناجـات شعبـانیه امامـان و دعاى عرفات حسین بـن على علیهما السلام و صحیفه سجادیه ایـن زبـور آل محمد و صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خـداوند تعالـى به زهراى مرضیه است از ما است .
ما مفتخریـم که باقرالعلـوم بالاتریـن شخصیت تاریخ است و کسى جز خـداى تعالـى و رسـول صلـى الله علیه وآله و أمه معصـومیــــن علیهم السلام ، مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد ، از مااست.
و مـا مفتخـریـم که مذهب مـا جعفـرى است که فقه مـا که دریــاى بـى پـایان است یکـى از آثـار اوست و مـا مفتخـریـم به همه أمه معصـومیـن علیهم صلـوات الله و متعهد به پیـروى آنـانیــم .
ما مفتخریم که أمه معصومیـن ما صلوات الله و سلامه علیهم درراه تعالى دیـن اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکـى از ابعاد آن است در حبـس و تبعیـد به سر برده و عاقبت در راه برانـدازى حکـومتهاى جأرانه و طاغوتیان زمان خـود شهید شـدند. و ما امروز مفتخریم که مـى خـواهیـم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در ایـن راه بزرگ سرنوشت ساز سـر از پـا نشناخته جان و مال و عزیزان خـود را نثـار راه خـدا مى کنند .
ما مفتخـریـم که بـانـوان و زنان پیـر و جـوان و خـرد و کلان در صحنه هاى فرهنگـى و اقتصادى و نظامى حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریـم فعالیت دارند. و آنان که تـوان جنگ دارند در آمـوزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشـور اسلامـى از واجبـات مهم است شـرکت و از محـرومیتهأى که تـوطئه دشمنان و نا آشنأى دوستـان از احکـام اسلام و قـرآن بـر آنها بلکه بـراسلام و مسلمـانـان تحمیل نمـودنـد ، شجــــاعانه و متعهدانه خـود را رهانـده و از قیـد خـرافاتـى که دشمنان بـراى منافع خود به دست نادانان و بعضـى آخـونـدهاى بـى اطلاع از مصالح مسلمیـن به وجـود آورده بـودند خارج نموده اند. و آنان که تـوان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه به نحـو ارزشمندى که دل ملت را از شـوق و شعف به لـرزه در مـىآورد و دل دشمنان و جاهلان بـدتـر از دشمنان را از خشـم و غضب مـى لـرزاند اشتغال دارنـد. و ما مکـرر دیدیـم که زنان بزرگوارى زینب گونه علیها سلام الله فریاد مى زنند که فرزنـدان خـود را از دست داده و در راه خـداى تعالـى و اسلام عزیز از همه چیز خـود گذشته و مفتخرند به ایـن امر و مـى داننـد آنچه به دست آورده انـد بالاتـر از جنات نعیـم است چه رسـد بمتاع نـاچیز دنیـا ، و ملت مـا بلکه ملتهاى اسلامـى و مستضعفــان جهان مفتخـرنـد به اینکه دشمنان آنان که دشمنـان خـداى بزرگ و قـرآن کریـم و اسلام عزیزند درندگانى هستند که از هیچ جنایت و خیانتـى براى مقاصد شـوم جنایتکارانه خـود دست نمى کشند و براى رسیدن به ریاست و مطامع پست خـود دوست و دشمـن را نمـى شناسنـد و در رإس آنان آمریکا ایـن تروریست بالذات دولتـى است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هـم پیمان او صهیونیست جهانى است که براى رسیدن به مطامع خود جنایاتى مرتکب مى شود که قلم ها از نوشتـن و زبانها از گفتـن آن شرم دارنـد و خیال ابلهانه اسـرأیل بزرگ ، آنان را به هـر جنـایتـى مـى کشـانـد. و ملتهاى اسلامـى و مستضعفـان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنـى ایـن جنایت پیشه دوره گرد ، و حسـن و حسنـى مبارک هـم آخـور با اسرأیل جنایتکارند و در راه خـدمت به آمریکا و اسـرأیل از هیچ خیانتـى به ملتهاى خـود روى گردان نیستنـد. و ما مفتخریـم که دشمـن ما صـدام عفلقـى است که دوست و دشمـن او را به جنایت کارى و نقض حقوق بیـن المللى و حقوق بشـر مـى شناسند و همه مـى داننـد که خیانتکارى او به ملت مظلـوم عراق و شیخ نشینان خلیج ، کمتـر از خیانت به ملت ایـران نباشـد و مـا و ملتهاى مظلـوم دنیـا مفتخـریـم که رسـانه هـاى گـروهــى و دستگـاههاى تبلیغات جهانـى ، ما و همه مظلـومـان جهان را به هـر جنایت و خیانتـى که ابرقـدرتهاى جنایتکار دستـور مـى دهنـد متهم مـى کننـد . کـدام افتخار بالاتر و والاتـر از اینکه آمریکا با همه ادعاهـایـش و همه سـاز و بـرگهاى جنگیــش و آن همه دولتهاى سرسپرده اش و به دست داشتـن ثروتهاى بـى پایان ملتهاى مظلـوم عقب افتاده و در دست داشتـن تمام رسانه هاى گروهى در مقابل ملت غیور ایران و کشـور حضـرت بقیه الله ارواحنا لمقـدمه الفـدإ آن چنان وامانده و رسـوا شده است که نمى داند به که متـوسل شـود و رو به هر کـس مى کند جـواب رد مى شنـود و ایـن نیست جز به مددهاى غیبـى حضرت بارى تعالى جلت عظمته که ملت ها را بـویژه ملت ایران اسلامى را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهى به نـور اسلام هدایت نمـوده. مـن اکنـون به ملتهاى شـریف ستمـدیـده و به ملت عزیز ایــــران توصیه مى کنـم که از ایـن راه مستقیـم الهى که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر کافر وابسته است بلکه به صراطـى که خـداوند به آنها نصیب فرموده است محکـم و استـوار و متعهد و پایدار پاىبند بـوده و لحظه اى از شکـر ایـن نعمت غفلت نکـرده و دستهاى ناپـاک عمال ابرقدرتها چه عمال خارجى و چه عمال داخلـى بدتر از خارجـى تزلزلـى در نیت پاک و اراده آهنیـن آنان رخنه نکند و بدانند که هر چه رسانه هاى گروهى عالم و قدرتهاى شیطانـى غرب و شرق اشتلـم مـى زنند دلیل بر قـدرت الهى آنان است و خـداوند بزرگ سزاى آنان را ، هم در ایـن عالم و هـم در عوالـم دیگر خـواهد داد انه ولـى النعم و بیـده ملکـوت کل شـىء و بـا کمـال جـد و عجز از ملتهاى مسلمان مـى خـواهـم که از أمه اطهار و فـرهنگ سیاسـى ، اجتماعى ، اقتصادى ، نظامى ایـن بزرگ راه نمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جان فشانـى و نثـار عزیزان پیـروى کننـد. از آن جمله دست از فقه سنتـى که بیـان گـر مکتب رسـالت و امـامت است و ضامـن رشد و عظمت ملتها است چه احکام اولیه و چه ثانـویه که هر دو مکتب فقه اسلامى است ، ذره اى منحرف نشـوند و به وسـواس خناسان معاند با حق و مذهب گـوش فرا ندهند و بدانند قدمى انحرافى مقدمه سقـوط مذهب و احکام اسلامـى و حکـومت عدل الهى است و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگـر سیـاسـى نمـاز است هـرگز غفلت نکننـد که ایـن نمـاز جمعه از بزرگتـریـن عنایات حق تعالـى بـر جمهورى اسلامـى ایـران است و از آن جمله مـراســـم عزادارى أمه اطهار و بـویژه سیدمظلـومان و سـرور شهیـدان حضرت ابـى عبـدالله الحسیـن صلـوات وافر الهى و انبیإ و ملأکه الله و صلحإ بر روح بزرگ حماسـى او بـاد هیچگـاه غفلت نکننـد . و بـداننـد آنچه دستـور أمه علیهم السلام براى بزرگداشت ایـن حماسه تاریخى اسلام است و آنچه لعن و نفریـن بـر ستمگـران آل بیت است تمام ، فـریاد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستـم پیشه در طـول تاریخ الى الابـد. و مـى دانید که لعن و نفریـن و فریاد از بیـداد بنـى امیه لعنت الله علیهم با آن که آنان منقرض و به جهنـم رهسپار شـده اند فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتـن ایـن فریاد ستم شکـن است. و لازم است در نـوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثناى از أمه حق علیهم سلام الله به طـور کوبنده فجایع و ستمگریهاى ستمگران هر عصر و مصر یادآورى شود و در ایـن عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست آمـریکا و شـوروى و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود این خأنیـن به حرم بزرگ الهى لعنت الله و ملأکته و رسله علیهم است به طـور کـوبنده یادآورى و لعن و نفریـن شـود. و همه باید بـدانیـم که آنچه مـوجب وحـدت بین مسلمین است ایـن مراسـم سیاسـى است که حافظ ملیت مسلمیـن بـویژه شیعیان أمه اثنـى عشـر علیهم صلـوات الله وسلـم . و آنچه لازم است تذکر دهـم آن است که وصیت سیاسى الهى ایـن جانب اختصاص به ملت عظیـم الشإن ایران ندارد بلکه تـوصیه به جمیع ملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مى باشد . از خداوند عز و جل عاجزانه خـواهانـم که لحظه اى ما و ملت ما را به خود واگذار نکند و از عنایات غیبى خود به ایـن فرزندان اسلام و رزمنـدگـان عزیز لحظه اى دریغ نفـرمـایـــد .
روح الله الموسوى الخمینى

اهمیت انقلاب شکـوهمنـد اسلامـى که دستآورد میلیــونها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز ، ایـن شهیدان زنـده است و مـورد امیـد میلیـونها مسلمانان و مستضعفان جهان است به قدرى است که ارزیابى آن از عهده قلـم و بیان والاتر و بـرتـر است ، اینجانب روح الله مـوسـوى خمینـى که از کرم عظیـم خداوند متعال با همه خطایا مإیوس نیستـم و زادراه پرخطرم همان دلبستگـى به کرم کریـم مطلق است به عنـوان یک نفر طلبه حقیر که همچـون دیگـر بـرادران ایمـانـى امیـد به ایـن انقلاب و بقـــاء دست آوردهاى آن و به ثمر رسیـدن هر چه بیشتـر آن دارم به عنـوان وصیت به نسل حاضـر و نسل هاى عزیز آینده مطالبـى هرچنـد تکـرارى عرض مى نمایم و از خداوند بخشاینده مى خواهم که خلوص نیت در ایـن تذکرات عنایت فرماید :
1 ـ مـا مـى دانیـم که ایـن انقلاب بزرگ که دست جهان خــــواران و ستمگران را از ایران بزرگ کـوتاه کـرد با تإییـدات غیبـى الهى پیروز گردیـد. اگـر نبـود دست تـواناى خـداوند امکان نـداشت یک جمعیت سى وشـش میلیونى با آن تبلیغات ضداسلامى و ضد روحانى خصوص در ایـن صدسال اخیر و با آن تفرقه افکنیهاى بـى حساب قلـم داران و زبان مردان در مطبوعات و سخنرانى ها و مجالـس و محافل ضداسلامى و ضـد ملـى به صـورت ملیت و آن همه شعرها و بذله گـوئیها و آن همه مراکز عیاشـى و فحشإ و قمار و مسکرات و مـواد مخـدره که همه و همه براى کشیدن نسل جـوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالى و تـرقـى میهن عزیز خـود فعالیت نماینـد به فساد و بـى تفاوتـى در پیشامـدهاى خـأنانه که به دست شاه فاسـد و پـدر بـى فـرهنگـش و دولتها و مجالـس فرمایشـى که از طرف سفارتخانه هاى قدرتمندان بر ملت تحمیل مـى شـد و از همه بـدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آمـوزشـى که مقدرات کشـور به دست آنان سپرده مـى شد با به کار گـرفتـن معلمان و استادان غرب زده یا شـرق زده صددرصـد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامـى بلکه ملى صحیح با نام ملیت و ملـى گرایى گر چه در بین آنان مردانى متعهد و دلسوز بودند لکـن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتـى نمـى تـوانستنـد انجام دهنـد و با ایـن همه و دهها مسأل دیگـر از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قـدرت تبلیغات به انحراف فکرى کشیـدن بسیارى از آنان ، ممکـن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کننـد و در سرتاسـر کشـور با ایـده واحـد و فـریاد الله اکبـر و فـداکاریهاى حیرت آور و معجزهآسا تمام قـدرتهاى داخل و خارج را کنار زده و خـود مقـدرات کشـور را به دست گیـرد. بنابـرایـن شک نباید کرد که انقلاب اسلامـى ایران از همه انقلابها جداست ، هـم در پیدایـش و هم در کیفیت مبارزه و هـم در انگیزه انقلاب و قیام. و تردید نیست که ایـن یک تحفه الهى و هدیه غیبى بـوده که از جانب خداوندمنان برایـن ملت مظلـوم غارت زده عنایت شده است .
2 ـ اسلام و حکـومت اسلامـى پدیده الهى است که با به کار بستن آن سعادت فرزنـدان خـود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تإمیـن مـى کند و قدرت آن دارد که قلـم سرخ بر ستمگریها و چپاول گریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال مطلوب خـود برساند و مکتبـى است که بر خلاف مکتبهاى غیر تـوحیدى در تمام شئون فردى و اجتماعى و مادى و معنـوى و فرهنگى و سیاسى و نظامى و اقتصادى دخـالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولـو بسیـار نـــاچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادى و معنـوى نقـش دارد فروگذار ننموده است و مـوانع و مشکلات سـر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و برفع آن کوشیده است. اینک که به تـوفیق و تإیید خداوند ، جمهورى اسلامى با دست تـواناى ملت متعهد پایه ریزى شده و آنچه در ایـن حکومت اسلامى مطرح است اسلام و احکام مترقى آن است ، بـرملت عظیـم الشـإن ایـران است که در تحقق محتـواى آن به جمیع ابعاد و حفظ و حـراست آن بکـوشنـد که حفظ اسلام در رإس تمـــام واجبـات است ، که انبیـإ عظام از آدم علیه السلام تـا خـاتــــم النبییـن صلى الله علیه وآله و سلـم در راه آن کوشـش و فداکارى جان فرسا نمـوده اند و هیچ مانعى آنان را از ایـن فریضه بزرگ باز نـداشته و همچنیـن پـس از آنان اصحـاب متعهد و أمه اسلام علیهم صلوات الله با کوششهاى تـوان فرسا تا حد نثار خون خـود در حفظ آن کـوشیـده انـد و امروز بر ملت ایران خصـوصا و بـر جمیع مسلمانان عمـوما واجب است ایـن امانت الهى را که در ایـران به طـور رسمـى اعلام شده و در مدتـى کـوتاه نتایج عظیمـى به بار آورده با تمام تـوان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقإ آن و رفع موانع و مشکلات آن کـوشـش نماینـد و امیـد است که پرتـو نـور آن بـرتمام کشـورهاى اسلامـى تابیدن گرفته و تمام دولتها و ملتها با یکدیگر تفاهم در ایـن امر حیاتى نمایند و دست ابرقدرتهاى عالـم خوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابـد از سر مظلـومان و ستمـدیدگان جهان کـوتاه نمایند . اینجانب که نفـس هاى آخر عمر را مى کشـم به حسب وظیفه ، شطـرى از آنچه در حفظ و بقإ ایـن ودیعه الهى دخالت دارد و شطرى از مـوانع و خطرهایـى که آن را تهدید مـى کنند براى نسل حاضر و نسل هاى آینده عرض مى کنـم و توفیق و تإیید همگان را از درگـاه پـروردگـار عالمیـان خـواهـانــم .
الف ـ بـى تـردیـد رمز بقإ انقلاب اسلامـى همان رمز پیروزى است و رمز پیـروزى را ملت مـى داند و نسل هاى آینـده در تاریخ خـواهنـد خواند که دو رکـن اصلى آن انگیزه الهى و مقصد عالى حکومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر کشـوربا وحـدت کلمه براىهمان انگیزه ومقصد. اینجـانب به همه نسل هـاى حـاضـر و آینـده وصیت مـى کنـم که اگـر بخـواهیـد اسلام و حکـومت الله بـرقـرار باشـد ، و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شـود ایـن انگیزه الهى را که خـداوند تعالـى در قرآن کریـم برآن سفارش فرمـوده است از دست نـدهیـد و در مقابل ایـن انگیزه که رمز پیـروزى و بقـإ آن است ، فرامـوشى هدف و تفرقه و اختلاف است. بى جهت نیست که بـوقهاى تبلیغاتى در سراسر جهان و ولیده هاى بـومى آنان تمام تـوان خـود را صرف شایعه ها و دروغ هاى تفرقه افکـن نمـوده اند و میلیاردهادلار بـراى آن صـرف مى کننـد. بـى انگیزه نیست سفـرهاى دأمـى مخالفان جمهورى اسلامـى به منطقه و مع الاسف در بیـن آنان از سردمـداران و حکـومتهاى بعض کشـورهاى اسلامـى که جزبه منـافع شخصـى خـود فکـر نمى کنند و چشـم و گـوش بسته تسلیـم آمریکا هستند دیده مى شـود و بعض از روحانـى نماها نیز به آنان ملحقند. امروز و در آتیه نیز آنچه براى ملت ایران و مسلمانان جهان بایـد مطرح باشـد و اهمیت آن را در نظر گیـرنـد ، خنثـى کـردن تبلیغات تفـرقه افکـن خــانه برانداز است. توصیه اینجانب به مسلمیـن و خصوص ایرانیان بـویژه در عصـر حاضر آن است که در مقابل ایـن تـوطئه ها عکـس العمل نشان داده و به انسجام و وحـدت خـود به هر راه ممکـن افزایـش دهند و کفـار و منـافقـان را مـإیـوس نمـاینـد .
ب ـ از تـوطئه هاى مهمى که در قرن إخیر ، خصوصا در دهه هاى معاصر و بـویژه پـس از پیروزى انقلاب آشکارا به چشـم مى خـورد ، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف براى مإیوس نمـودن ملتها و خصـوص ملت فـداکار ایران از اسلام است ، گاهـى ناشیانه و با صـراحت به اینکه احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است نمى تـواند در عصـر حاضر کشـورها را اداره کنـد یا آنکه اسلام یک دیـن ارتجاعى است و با هر نـوآورى و مظاهـر تمـدن مخالف است و در عصـر حاضـر نمـى شود کشـورها از تمدن جهانـى و مظاهر آن کناره گیرند و امثال ایـن تبلیغات ابلهانه و گـاهـى مـوذیـانه و شیطنتآمیز به گـونه طـرفـدارى از قـداست اسلام که اسلام و دیگـر ادیان الهى سـروکـار دارنـد با معنـویات و تهذیب نفـوس و تحذیر از مقامات دنیایـى و دعوت به تـرک دنیـا و اشتغال به عبـادات و اذکـــار و ادعیه که انسان را به خداى تعالـى نزدیک و از دنیا دور مى کند و حکـومت و سیاست و سررشته دارى برخلاف آن مقصـد و مقصـود بزرگ و معنـوى است چه اینها تمـام بـراى تعمیـر دنیا است و آن مخـالف مسلک انبیإ عظام است و مع الاسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحـانیــــان و متدینان بى خبر از اسلام تإثیر گذاشته که حتى دخالت در حکـومت و سیاست را به مثـابه یک گنـاه و فسق مـى دانستنـد و شـایـد بعضـى بـداننـد و ایـن فـاجعه بزرگـى است که اسلام مبتلاى به آن بــود. گـروه اول که بـایـد گفت از حکـومت و قـانـون و سیاست یـا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خـود را به بـى اطلاعى مـى زننـد زیرا اجـرإ قـوانیـن بـر معیار قسط و عدل و جلـوگیـرى از ستمگـرى و حکـومت جـأرانه و بسط عدالت فـردى و اجتماعى و منع از فساد و فحشإ و انواع کجرویها و آزادى برمعیار عقل و عدل و استقلال و خـودکفأى و جلـوگیـرى از استعمار و استثمار و استعبـاد و حـدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل براى جلـوگیرى از فساد و تباهـى یک جامعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازیـن عeل و عدل و انصاف و صدها از ایـن قبیل ، چیزهایى نیست که با مرور زمان در طـول تاریخ بشر و زندگى اجتماعى کهنه شـود. ایـن دعوى به مثابه آن است که گفته شود. قـواعد عقلى و ریاضـى در قرن حاضر باید عوض شـود و به جاى آن قـواعد دیگر نشانـده شـود. اگر در صـدر خلقت ، عدالت اجتماعى باید جارى شود و از ستمگرى و چپاول و قتل بایـد جلـوگیرى شـود ، امروز چـون قرن اتـم است آن روش کهنه شده و ادعاى آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است همان سان که محمدرضا پهلوى مخلـوع مى گفت که اینان مـى خـواهند با چارپایان در ایـن عصـر سفر کننـد یک اتهام ابلهانه بیـش نیست. زیرا اگر مراد از مظاهر تمـدن و نـوآوردها ، اختـراعات و ابتکارات و صنعتهاى پیشرفته که در پیشـرفت و تمـدن بشر دخالت دارد ، هیچگاه اسلام و هیچ مذهب تـوحیـدى با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علـم و صنعت ، مورد تإکید اسلام و قرآن مجیـد است و اگر مراد از تجـدد و تمـدن به آن معنـى است که بعض روشنفکران حـرفه اى مـى گـوینـد که آزادى در تمام منکرات و فحشإ حتى هم جنس بازى و از ایـن قبیل ، تمام ادیان آسمانى و دانشمندان و عقلا بـا آن مخـالفنـد گـر چه غرب و شـرق زدگـان به تقلیــــد کـورکـورانه آن را تـرویج مـى کننـد. و امـا طـایفه دوم که نقشه مـوذیانه دارند و اسلام را از حکـومت و سیاست جدا مـى دانند باید به ایـن نادانان گفت که قـرآن کریـم و سنت رسـول الله صلـى الله علیه وآله آن قـدر که در حکـومت و سیاست احکام دارنـد در سایـر چیزها نـدارنـد بلکه بسیار از احکام عبادى اسلام ، عبـادى سیاسـى است که غفلت از آنها ایـن مصیبتها را به بـار آورده. پیغمبـــر اسلام(ص) تشکیل حکـومت داد مثل سـایـر حکـومتهاى جهان لکـن بــا انگیزه بسط عدالت اجتمـاعى و خلفـإ اول اسلامـى حکـومتهاى وسیع داشته انـد و حکـومت علـى بـن إبـى طالب علیه السلام نیز بـا همان انگیزه به طور وسیع تر و گسترده تر از واضحات تاریخ است و پـس از آن به تدریج حکومت به اسـم اسلام بوده و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامـى به پیـروى از اسلام و رسـول اکـرم صلــــى الله علیه وآله بسیارند . اینجانب در ایـن وصیت نامه با اشاره مى گذرم ولى امیـد آن دارم که نـویسنـدگان و جامعه شناسان و تـاریخ نـویسان ، مسلمانان را از ایـن اشتباه بیـرون آورنـد. و آنچه گفته شـده و مى شـود که انبیإ علیهم السلام به معنـویات کار دارند و حکـومت و سـررشته دارى دنیایـى مطـرود است و انبیإ و اولیإ و بزرگان از آن احتراز مى کردند و ما نیز باید چنیـن کنیم ، اشتباه تإسفآورى است که نتایج آن به تباهـى کشیدن ملتهاى اسلامـى و باز کردن راه بـراى استعمارگران خونخـوار است زیرا آنچه مردود است حکـومتهاى شیطـانـى و دیکتـاتـورى و ستمگـرى است که بـراى سلطه جـویـــى و انگیزه هاى منحـرف و دنیایـى که از آن تحذیر نمـوده انـد جمعآورى ثروت و مال و قدرت طلبـى و طاغوت گرایى است و بالاخره دنیایـى است که انسان را از حق تعالـى غافل کنـد. و اما حکـومت حق براى نفع مستضعفان و جلوگیرى از ظلـم و جـور و اقامه عدالت اجتماعى همان است که مثل سلیمان بـن داود و پیامبـر عظیـم الشـإن اسلام صلـى الله علیه وآله و إوصیإ بزرگـوارش براى آن کـوشـش مى کردند از بزرگتـریـن واجبات و اقامه آن از والاتـریـن عبادات است ، چنانچه سیاست سالـم که در ایـن حکـومتها بـوده از امور لازمه است. باید ملت بیدار و هشیار ایران با دید اسلامـى ایـن تـوطئه ها را خنثـى نمایند و گـویندگان و نـویسندگان متعهد به کمک ملت بـرخیزنـد و دست شیاطین تـوطئه گر را قطع نماینـد .
ج ـ و از همین قماش توطئه ها و شاید موذیانه تر شایعه هاى وسیع در سطح کشور و درشهرستان ها بیشتر براینکه جمهورىاسلامى هم کارى براى مردم انجام نداد! بیچاره مردم با آن شـوق و شعف فداکارى کردنـد که ازرژیم ظالمانه طاغوت رهایى یابند ، گرفتار یک رژیم بدتر شدند ، مستکبران مستکبـرتر و مستضعفان مستضعف تر شـدند زنـدان ها پـر از جـوانان که امید آتیه کشور است مى باشد و شکنجه ها از رژیـم سابق بـدتر و غیر انسانـى تر است ، هر روز عده اى را اعدام مـى کننـد به اسم اسلام ، واى کاش اسـم اسلام روى این جمهورى نمـى گذاشتنـد ایـن زمان از زمان رضاخان و پسـرش بـدتـر است مـردم در رنج و زحمت و گرانى سرسامآور غوطه مى خـورند و سردمداران دارند ایـن رژیـم را به رژیمى کمونیستـى هدایت مى کنند ، امـوال مردم مصادره مى شـود و آزادى در هـر چیز از ملت سلب شـده و بسیارى دیگـر از ایـن قبیل امور که با نقشه اجرإ مى شود و دلیل آنکه نقشه و تـوطئه در کار است آنکه هر چنـد روزیک امر در هر گـوشه و کنار و در هر کـوى و برزن سر زبان ها مى افتد .
در تـاکسـى ها همیـن مطلب واحـد و در اتـوبـوسها نیز همیـن و در اجتماعات چند نفره باز همیـن صحبت مى شود و یکى که قدرى کهنه شد یکـى دیگر معروف مـى شـود و مع الاسف بعض روحانیـون که از حیله هاى شیطانـى بـى خبـرنـد با تماس یکـى دو نفـر از عوامل تـوطئه گمان مـى کننـد مطلب همان است و اساس مسئله آن است که بسیارى از آنان که ایـن مسأل را مى شنـوند و باور مـى کننـد اطلاع از وضع دنیا و انقلابهاى جهان و حـوادث بعد از انقلاب و گـرفتـارىهـاى عظیــــم اجتناب ناپذیر آن ندارنـد. چنانچه اطلاع صحیح از تحـولاتـى که همه به سـود اسلام است ندارند و چشـم بسته و بى خبر امثال ایـن مطالب را شنیـده و خـود نیز بـا غفلت یـا عمـد به آنـان پیـوسته انـد.
اینجانب تـوصیه مـى کنـم که قبل از مطالعه وضعیت کنـونـى جهان و مقـایسه بیـن انقلاب اسلامـى ایـران با سـایـر انقلابـات و قبل از آشنایـى با وضعیت کشـورها و ملتهایـى که در حال انقلاب و پـس از انقلابشان بر آنان چه مى گذشته است و قبل از تـوجه به گرفتارىهاى ایـن کشـور طاغوت زده از ناحیه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا که در طـول چپاولگرىهایشان بـراى ایـن دولت به ارث گذاشته انـد ، از وابستگى هاى عظیـم خانمان سـوز تا اوضاع وزارتخانه ها و ادارات و اقتصاد و ارتـش و مراکز عیاشى و مغازه هاى مسکرات فروشى و ایجاد بى بندوبارى در تمام شئون زندگى و اوضاع تعلیـم و تربیت و اوضاع دبیرستان ها و دانشگاه ها و اوضاع سینماها و عشـرتکـده ها و وضعیت جـوان ها و زنها و وضعیت روحـانیـون و متـدینیـن و آزادىخـواهان متعهد و بانـوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت و رسیدگـى به پرونده اعدام شدگان و محکومان به حبـس و رسیدگى به زندان ها و کیفیت عملکـرد متصـدیـان و رسیـدگـى به مـال سـرمـــایه داران و زمیـن خـواران بزرگ و محتکـران و گـران فـروشـان و رسیـدگـــى به دادگستـرىها و دادگاه هاى انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستـرى و قضات و رسیدگـى به حال نمایندگان مجلـس شـوراى اسلامى و اعضإ دولت و استاندارها و سایر مإمـورین که در ایـن زمان آمده اند و مقایسه با زمان سابق و رسیدگى به عملکرد دولت و جهاد سازنـدگـى در روستاهاى محروم از همه مـواهب حتى آب آشامیدنى و درمانگاه و مقایسه با طـول رژیـم سابق بـا در نظر گـرفتـن گـرفتارى به جنگ تحمیلـى و پیامدهاى آن از قبیل آوارگان میلیـونى و خانـواده هاى شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیـونى افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادى و تـوطئه هاى پى درپى آمریکا و وابستگان خارج و داخلـش ، اضافه کنید فقدان مبلغ آشنا به مسأل به مقـدار احتیاج و قاضـى شرع و هرج و مرج هایـى که از طرف مخالفان اسلام و منحـرفان و حتـى دوستـان نادان در دست اجـرإ است و ده ها مسأل دیگـر. تقـاضـا ایـن است که قبل از آشنایـى به مسـأل به اشکال تراشى و انتقاد کـوبنـده و فحاشـى برنخیزید و به حال ایـن اسلام غریب که پـس از صـدها سال ستمگـرى قلـدرها و جهل تـوده ها امروز طفلى تازه پا و ولیده اى است محفوف به دشمـن هاى خارج و داخل رحم کنید و شما اشکال تراشان به فکـر بنشینیـد که آیا بهتـر نیست به جاى سرکوبى به اصلاح و کمک بکـوشید و به جاى طرفدارى از منافقان و ستـم گران و سـرمایه داران و محتکران بى انصاف از خـدا بـى خبـر ، طرفدار مظلـومان و ستمدیدگان و محرومان باشید و به جاى گروه هاى آشوب گر و تروریستهاى مفسد و طرفدارى غیر مستقیـم از آنان توجهى به ترورشـدگان از روحانیـون مظلوم تا خـدمتگزاران متعهد مظلـوم داشته باشید ؟ اینجانب هیچگاه نگفته و نمى گـویـم که امروز در ایـن جمهورى به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل مى شود و اشخاصى از روى جهالت و عقـده و بـى انضبـاطـى بـرخلاف مقــررات اسلام عمل نمى کنند ، لکـن عرض مى کنـم که قـوه مقننه و قضأیه و اجرأیه با زحمات جان فرسا کـوشـش در اسلامى کردن ایـن کشـور مـى کنند و ملت ده ها میلیونى نیز طرفدار و مددکار آنان هستند و اگر ایـن اقلیت اشکال تراش و کارشکـن به کمک بشتابنـد تحقق ایـن آمال آسان تـر و سریع تر خواهد بـود و اگر خـداى نخواسته اینان به خـود نیاینـد ، چون توده میلیونى بیدار شده و متـوجه مسأل است و در صحنه حاضر است آمال انسانى اسلامى به خـواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشـم گیر خواهد پوشید و کجروان و اشکال تراشان در مقابل ایـن سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند. مـن با جرإت مدعى هستم که ملت ایران و تـوده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسـول الله صلـى الله علیه وآله و کــوفه و عراق در عهد امیـرالمـومنیـن و حسیـن بـن علـى صلـوات الله و سلامه علیهمــا مـى بـاشنـد. آن حجـاز که در عهد رسـول الله صلـى الله علیه وآله مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمـى کردند و بابهانه هایـى به جبهه نمـى رفتند که خـداوند تعالـى در سـوره تـوبه با آیاتـى آنها را تـوبیخ فـرمـوده و وعده عذاب داده است. و آنقـدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل در خبر به آنان نفریـن فرمـودند و آن إهل عراق و کـوفه که با امیرالمـومنیـن آنقدر بد رفتارى کردند و از اطاعتـش سـرباز زدنـد که شکایات آن حضـرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است ، و آن مسلمانان عراق و کـوفه که با سیدالشهدإ علیه السلام آن شد که شـد و آنان که در شهادت دست آلـوده نکردند یا گریختند از معرکه و یا نشستنـد تا آن جنایت تاریخ واقع شـد. و مـا امـروز مـى بینیـم که ملت ایـران از قـواى مسلح نظامــى و انتظامى و سپاه و بسیج تا قـواى مـردمـى از عشایر و داوطلبان و از قواى در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها با کمال شـوق و اشتیاق چه فـداکارىها مى کنند و چه حماسه ها مىآفرینند و مـى بینیـم که مردم محتـرم سراسـر کشـور چه کمکهاى ارزنده مى کننـد. و مـى بینیـم که بازمانـدگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره هاى حماسه آفریـن و گفتار و کردارى مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبـرو مـى شـونـد و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صـورتى که نه در محضر مبارک رسول اکرم صلى الله علیه وآله و سلـم هستند و نه در محضر امام معصـوم صلـوات الله علیه. و انگیزه آنان ایمان و اطمینـان به غیب است. و ایـن رمز مـوفقیت و پیـروزى در ابعاد مختلف است و اسلام بایـد افتخار کند که چنیـن فرزنـدانـى تـربیت نمـوده و ما همه مفتخـریـم که در چنین عصـرى و در پیشگاه چنیـن ملتى مى باشیـم . و اینجانب در اینجا یک وصیت به اشخاصى که به انگیزه مختلف با جمهورى اسلامى مخالفت مـى کننـد و به جـوانان چه دختران و چه پسرانـى که مـورد بهره بردارى منافقان و منحرفان فرصت طلب و سـودجـو واقع شده اند مى نمایـم که بـى طرفانه و با فکر آزاد به قضـاوت بنشینیـد و تبلیغات آنان که مـى خـواهنـد جمهورى اسلامى ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان با تـوده هاى محروم و گروه ها و دولتهایـى که از آنان پشتیبانـى کـرده و مـى کننـد و گـروه هـا و اشخـاصـى که در داخل به آنـان پیـوسته و از آنـــان پشتیبانى مى کنند و اخلاق و رفتارشان در بیـن خـود و هوادارانشان و تغییر مـوضعهایشان در پیشامدهاى مختلف را با دقت و بدون هواى نفـس بررسـى کنید ، و مطالعه کنیـد حالات آنان که در ایـن جمهورى اسلامـى به دست منافقان و منحرفان شهید شـدنـد ، و ارزیابـى کنید بین آنان و دشمنانشان ، نـوارهاى ایـن شهیـدان تا حـدى در دست و نـوارهاى مخالفان شاید در دست شماها باشـد. ببینیـد کـدام دسته طرفـدار محرومان و مظلـومان جامعه هستنـد . بـرادران ! شما ایـن اوراق را قبل از مرگ من نمى خـوانید. ممکـن است پـس از مـن بخوانید در آن وقت مـن نزد شما نیستـم که بخواهـم به نفع خود و جلب نظرتان بـراى کسب مقام و قـدرتـى با قلب هاى جـوان شما بازى کنـم. مـن براى آنکه شما جـوانان شایسته اى هستیـد علاقه دارم که جـوانى خـود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهورى اسلامـى صرف کنیـد ، تا سعادت هـر دو جهان را دریابیـد. و از خـداونـد غفـور مـى خـواهـم که شما را به راه مستقیـم انسانیت هـدایت کنـد و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خـود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوند همین را بخواهید ، که او هادى و رحمـن است. و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهاى مبتلا به حکـومتهاى فاسـد و در بند قدرتهاى بزرگ مى کنم. اما به ملت عزیز ایران تـوصیه مـى کنـم که نعمتى که با جهاد عظیـم خودتان و خون جوانان برومندتان بدست آوردید همچـون عزیزتریـن امـور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسدارى نمأید و در راه آن که نعمتـى عظیـم الهى و امانت بزرگ خداوندى است کوشش کنید و از مشکلاتى که در ایـن صراط مستقیم پیش مـىآید نهراسید که ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکـم و در مشکلات دولت جمهورى اسلامى با جان و دل شریک و در رفع آنها کـوشا باشید و دولت و مجلـس را از خود بدانید و چون محبـوبى گرامى از آن نگهدارى کنیـد. و به مجلـس و دولت و دست انـدرکـاران تــوصیه مـى نمایـم که قدر ایـن ملت را بـدانید و در خـدمتگزارى به آنان خصـوصـا مستضعفـان و محـرومان و ستمـدیـدگان که نـورچشمان ما و اولیـإ نعم همه هستنـد و جمهورى اسلامـى رهآورد آنـان و بــــا فداکارىهاى آنان تحقق پیداکرد و بقإ آن نیز مرهـون خدمات آنان است ، فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خـود بدانید و حکـومتهاى طاغوتى را که چپاولگرانى بى فرهنگ و زورگـویانى تهى مغز بـودنـد و هستنـد را همیشه محکـوم نمأیـد. البته با اعمال انسانـى که شایسته براى یک حکـومت اسلامـى است. و اما به ملتهاى اسلامى تـوصیه مى کنـم که از حکـومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهد ایران الگـو بگیرید و حکـومتهاى جأر خـود را در صـورتـى که به خواست ملتها که خـواست ملت ایران است سرفرود نیاوردند ، با تمام قدرت به جاى خـود بنشانید که مایه بدبختـى مسلمانان ، حکـومتهاى وابسته به شـرق و غرب مى باشنـد و إکیـدا تـوصیه مـى کنـم که به بـوقهاى تبلیغاتـى مخالفان اسلام و جمهورى اسلامى گـوش فرا ندهید که همه کـوشـش دارند که اسلام را از صحنه بیـرون کننـد که منافع ابرقدرتها تإمیـن شـود.
د ـ از نقــشـه هاى شـیـــطانـى قــدرتـهاى بــزرگ اسـتــعـمـار و اسـتـثـمـارگـر که سـالهاى طــــولانـى در دسـت اجرا است و در کشـور ایران از زمان رضـــاخان اوج گرفت و در زمان محمـدرضا با روشهاى مختلف دنباله گیرى شـد ، به انزوا کشانـدن روحانیت است که در زمان رضاخان با فشار و سرکـوبى و خلع لباس و حبـس و تبعید و هتک حـرمات و اعدام و امثـال آن و در زمان محمـدرضـا بـا نقشه و روش هاى دیگـر که یکـى از آنها ایجـاد عداوت بیـن دانشگـاهیان و روحانیان بـود ، که تبلیغات وسیعى در ایـن زمینه شد و مع الاسف به واسطه بـى خبرى هر دو قشـر از تـوطئه شیطانـى ابـرقـدرتها نتیجه چشـم گیرى گرفته شد از یک طرف از دبستانها تا دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیـران و اساتیـد و روسـاى دانشگاهها از بیـن غرب زدگان یا شـرق زدگان و منحـرفان از اسلام و سایـر ادیان انتخاب و به کار گماشته شـوند و متعهدان مـومـن در اقلیت قرار گیرنـد که قشر موثر را که در آتیه حکومت را به دست مى گیرند ، از کـودکى تا نوجوانى و تا جـوانى طورى تربیت کنند که از ادیان مطلقا و اسلام به خصـوص و از وابستگـان به ادیان خصـوصـا روحـانیـون و مبلغان متنفـر باشنـد. و اینان را عمال انگلیـس در آن زمان و طـرفـدار سـرمایه داران و زمیـن خـواران و طرفـدار ارتجاع و مخالف تمـدن و تعالى در بعد از آن معرفى مى نمـودند. و از طرف دیگر با تبلیغات سـوء ، روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بى دینـى و بـى بنـدوبارى و مخالف با مظاهر اسلام و ادیان متهم مـى نمـودنـد. نتیجه آنکه دولتمـردان ، مخـالف ادیان و اسلام و روحانیـون و متـدینان باشند و تـوده هاى مردم که علاقه به دیـن و روحانى دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است بـاشنـد و اختلاف عمیق بیـن دولت و ملت و دانشگاهـى و روحانـى راه را بـراى چپاولگـران آنچنان باز کنـد که تمام شئون کشـور در تحت قـدرت آنان و تمام ذخأر ملت در جیب آنان سـرازیر شـود چنانچه دیدید به سر ایـن ملت مظلـوم چه آمد و مى رفت که چه آید. اکنـون که به خـواست خداوند متعال و مجاهدت ملت از روحانى و دانشگاهـى تا بـازارى و کارگـر و کشاورز و سایـر قشـرها بنـد اسارت را پاره و سـد قدرت ابرقـدرتها را شکستنـد و کشـور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادنـد ، تـوصیه اینجانب آن است که نسل حاضـر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جـوانان بـرومنـد عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علـوم اسلامى پیوند دوستى و تفاهم را محکم تر و استوارتر سازند و از نقشه ها وتوطئه هاى دشمـن غدار غافل نباشند و به مجـرد آنکه فرد یا افرادى را دیـدنـد که با گفتار و رفتار خـود در صدد است بذر نفاق بیـن آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نماینـد و اگـر تإثیـر نکـرد از او روگـردان شـوند و او را به انزوا کشانند و نگذارند تـوطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانى مى تـوان گرفت و مخصـوصا اگر در اساتید کسـى پیدا شد که مـى خـواهد انحراف ایجاد کند او را ارشاد و اگر نشـد از خود و کلاس خود طرد کنند. و ایـن توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلیـن علوم دینى است و توطئه ها در دانشگاه ها از عمق ویژه اى برخـوردار است و هر قشر محترم که مغز متفکر جامعه هستنـد بایـد مـواظب تـوطئه هـا بـاشنـد .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   41 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 



خرید و دانلود دانلود مقاله متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى