چکیده:
با توجه به اهمیت نقد شوندگی سهام شرکتها در بازار سرمایه ، تحقیق حاضر در پی بررسی عوامل موثر بر نقد شوندگی است . در این راستا تاثیر سیاست های تقسیم سود سهام بر نقد شوندگی سهام شرکتها مورد آزمون قرار گرفته است . در این تحقیق از رگرسیون خطی چند گانه برای کلیه اطلاعات استفاده شده است . کلیه فرضیه ها بر روی 185 عضو نمونه انجام شده است .
نتایج تحقیق نشان می دهد ، در سطح 95 درصد اطمینان بین سیاست تقسیم سود و رتبه نقد شوندگی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد . و بین سیاست تقسیم سود و نقد شوندگی با روش نرخ گردش ، نسبت آمیوست و نسبت آمیهود رابطه معنا داری وجود ندارد .
واژه های کلیدی : سیاستهای تقسیم سود ، رتبه نقد شوندگی ، نقد شوندگی به روش نرخ گردش ، نسبت آمیوست ، نسبت آمیهود
مقدمه:
تعریف و اندازه گیری نقدشوندگی آسان نیست ، اما به طور کلی نقدشوندگی، توانایی بازار برای جذب حجم عظیم معاملات بدون ایجاد نوسان بیش از اندازه در قیمت تعریف میشود. علاوه بر این، ویژگی اصلی بازارهای نقد (دارای نقدشوندگی بالا (، اندک بودن فاصله ی بین قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش است. بدین معنا که معاملات به روش مقرون به صرفه ای اجرا میشوند.
نقدشوندگی در بازارهای ثانویه در موفقیت عرضه های عمومی نقش تعیین کننده ای دارد و موجب کاهش هزینه و ریسک پذیره نویسان و بازارسازان میشود. همچنین هزینه ی سرمایه گذاران از طریق کاهش دامنه ی نوسان و هزینه های معاملاتی، کاهش مییابد. بنابراین از دیدگاه کلان، وجود بازارهای سرمایه نقد برای تخصیص کارای سرمایه ضروری است. این امر هزینه ی سرمایه ناشران را نیز کاهش میدهد. از دیدگاه خرد، بازار سرمایه نقد امکان دسترسی به سرمایه گذاران مختلف با استراتژیهای معاملاتی متنوع را نیز فراهم می آورد.
اکثر سرمایه گذاران )با افق سرمایه گذاری کوتا ه مدت( سهام بسیارنقدشونده را بر سهام کم نقدشونده ترجیح میدهند. منظور از نقدشوندگی، صرفاً سهولت در خرید و فروش دارایی مورد نظر است. از مهمترین عوامل مربوط به نقدشوندگی بازار سهام می توان به اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام اشاره کرد. نیاز به درک و اندازه گیری عوامل تعیین کننده ی اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش معامله گران در ارزیابی ساختار بازار رقابتی بسیار ضروری می باشد.
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1 مقدمه
موضوع سیاست تقسیم سود برای مدت طولانی موضوع جالب و سوال برانگیز در مدیریت مالی میباشد که تاکنون جواب مشخصی برای آن ارائه نشده است تا جایی که فیشر بلاک از آن به عنوان معمای سود سهام یاد میکند .تصمیم تقسیم سود یکی از مهمترین تصمیمات شرکت میباشد بنابراین تعجب آور نیست که قبلا معادلات بسیار زیادی در این محدوده منتشر شده باشد. اصولا سرمایه گذاران خصوصی برای کسب بازدهی سرمایه گذاری میکنند. دریافت سود سهام یکی از راه های کسب بازدهی است. سیاست تقسیم سود را میتوان ایجاد تعادل بین سود انباشته شرکت از یک طرف و پرداخت وجه نقد و انتشار سهام جدید از طرف دیگر تعریف کرد. (خدادادی، 1388 ، 107)1.
از طرفی در هر بازار مالی با توجه به گستردگی و عمق بازار، ابزارهای متنوعی جهت سرمایه گذاری وجود دارد. سرمایه گذاران، با عنایت به بازده و ریسک دارایی ها، سرمایه گذاری می کنند. یکی از عوامل موثر بر ریسک دارایی ها قابلیت نقدشوندگی آنها است. نقش عامل نقدشوندگی در ارزشگذاری دارایی ها نیز حائز اهمیت است. زیرا سرمایه گذاران به این موضوع توجه دارند که اگر بخواهند داراییهای خود را به فروش رسانند، آیا بازار مناسبی برای آنها وجود دارد یا خیر؟ (یحیی زاده فر، 1387 ، 102) 2.
دراین مطالعه به بررسی رابطه بین معیارهای مختلف نقد شوندگی و عامل عدم نقد شوندگی با خط مشی های تقسیم سود سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شده است . در فصل اول پس از بیان مسئله تحقیق، تاریخچه موضوع تحقیق را مورد بررسی قرار می دهیم؛ سپس تعریف موضوع تحقیق را بیان نموده و در ادامه به بیان اهمیت و ضرورت تحقیق می پردازیم. همچنین اهداف تحقیق را در قالب اهداف کلی بیان می کنیم. چارچوب نظری تحقیق که بنیان اصلی طرح سئوال و موضوع تحقیق بوده است، در این فصل آورده شده و در ادامه به فرضیه های تحقیق و مدل تحلیلی نیز اشاره شده است.
2-1 تاریخچه مطالعاتی
خلاصه زیر به ترتیب شامل نام محقق ، موضوع تحقیق ، روش اجرای تحقیق و نتیچه تححقیق میباشد :
1) گلستن و هریس ؛ برآورد اجزای اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش ؛ سهم از سهام NYSE انتخاب گردید. اختلاف قیمت به اجزای موقتی شامل هزینه های نگهداری موجودی، مخارج ثبت و یا منافع انحصاری و هزینه های انتخاب نادرست تجزیه میگردد ؛ با چشم پوشی از مستقل بودن قیمت، هزینه انتخاب نادرست، 20 درصد از اختلاف قیمت را پوشش میدهد با مستقل در نظر گرفتن قیمت، 35 درصد از اختلاف قیمت را پوشش میدهد.
2) استل ؛ استنتاج اجزای اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش: آزمونهای تجربی وتئوریک ؛ نمونه ای از سهام NASDAQ به طور ماهانه (متغیر از 765 تا 821 سهم) انتخاب گردید. سه جزء اساسی برای اختلاف قیمت، مفروض گردید: هزینه های فرایند سفارش، هزینه های نگهداری موجودی و هزینه های انتخاب نادرست ؛ برآوردهای زیر به دست آمد: هزینه های اطلاعات نادرست 43 %، هزینه ای نگهداری (ریسک موجودی) 10 % و هزینه های سفارش 47 % به دست آمد . در حالیکه قیمتهای پیشنهادی به طور قابل توجهی در سهم ها متغیر م یباشد به نظر می رسد اجزای اختلاف قیمت بخش تغییرناپذیری از اختلاف قیمت باشد.
3) جرج، کاول و نیمالندران ؛ برآورد اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش واجزای آن: رویکردی جدید ؛ نمونه هایی از سهام AMEX/NYSE و NASDAQ با انداز ههای نامشخص انتخاب گردید. اختلاف قیمت به هزینه های فرایند سفارش و هزینه های انتخاب نادرست، تجزیه گردید آنها فرض کردند که به دلیل خود همبستگی مثبت در بازده های مبتنی بر قیمتهای پیشنهادی خرید یا فروش، هزینه های نگهداری موجودی، وجود ندارد ؛ هزینه های انتخاب نادرست طبق برآوردها از 8درصد تا 13 درصد از اختلاف قیمت را تشکیل میدادند. هزینه های فرایند سفارش، بخش بزرگی از اختلاف قیمت را به خود اختصاص میدهد . شواهدی مبنی بر وجود هزینه های موجودی یافت نشد.
4) بوروکس ؛ اجزای اختلاف قیمت پیشنهاد خرید و فروش قبل وبعدازآگهی های اطلاعاتی پیش بینی شده ؛ سهم از AMEX و NYSE انتخاب شدند. اختلاف قیمت قبل وبعداز اطلاعیه های سود و تقسیم سود مورد بررسی قرار گرفت. اختلاف قیمت به یک بخش ثابت هزینه های انجام معامله و هزینه های انتخاب نادرست که شامل هزینه های نگهداری موجودی نیز میشد تجزیه گردید . اختلاف قیمتها به طور معنی داری پیرامون اطلاعیه های سود بالاتر هستند. هزینه های انتخاب نادرست برای کل نمونه 48 % از اختلاف قیمت را شامل میشود.
5) هوانگ و استل ؛ اجزای اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش: رویکردی جامع ؛ سهم از بین بزرگترین و پرداد و ستدترین سهم های NYSE انتخاب شد .اختلاف قیمت هزینه های انتخاب نادرست، هزینه های نگهداری موجودی و هزینه های فرایند سفارش را بر مبنای متدولوژیهای مختلف شامل می گردد.؛ هزینه های انتخاب نادرست وقتی با هزینه های نگهداری موجودی یکجا در نظر گرفته میشود از 2 تا 22 % و یا به طور متوسط 11 % از اختلاف قیمت را شامل می شود.هزینه های فرایند سفارش بخش بزرگی ازاختلاف قیمت را به خود اختصاص میدهد . هنگامیکه هزینه های انتخاب نادرست و هزینه های نگهداری موجودی، جدا در نظر گرفته میشود متوسط اولی، 10 % و متوسط دومی، 29 % خواهد بود.
6) بون ؛ افشائ ذخایر نفت وگاز و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش ؛ گروه مورد بررسی شامل 34 شرکت نفتی و گازی NASDAQ بود. اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش برای یک سال قبل و بعد از افشاء ارزش ذخایر به منظور بررسی اثر ASR253 که توسط SEC در سال 1978 منتشر گردید و شرکتهای نفتی و گازی را ملزم به افشای ارزش منصفانه ذخایر نفت و گازشان نمود، بررسی گردید.؛ با کنترل اثرات حجم و تغییرات قیمت،اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام در گروه مورد بررسی در طول سال بعد از افشاء، 43.06 % کاهش یافت که بیانگر بااهمیت بودن هزینه های انتخاب نادرست ناشی از عدم تقار اطلاعات می باشد.
7) بروکمن و چانک ؛ اجزای اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش در محیطی باسفارش انجام معامله؛ شرکت پذیرفته شده در بورس سهام هنگ کنگ. جائیکه نقدشوندگی از طریق سفارشات محدود عمومی که با یک سیستم اتوماتیک برابری میکند، نه اینکه از طریق کارشناسان یا معامل هگران فراهم گرددانتخاب گردید. اختلاف قیمت شامل هزینه های انتخاب نادرست و هزینه های فرایند سفارش م یگردد .؛ میانگین هزینه های انتخاب نادرست، که منعکس کننده ریسک معامله براساس اطلاعات نهانی معمولاً برای سرمایه گذاران غیرمطل به دلیل عدم وجود بازارگردآ نها می باشد33 % و میانگین هزینه های فرایند سفارش، %45 برآورد گردید.
8) دی واین و پلاتن؛ تحلیلی از رفتار بازارگردآن های سه مهای اروپایی موجود در NASDAQ ؛ سهم خارجی (اروپایی) NASDAQ انتخاب شد . متدولوژ یهای لین، سانگروبوث (1995) و هوانگ و استل ، 1997، مورد استفاده قرار گرفت ؛ هزینه های اطلاعات نامتقارن با استفاده از متدلوژی لین، سانگروبوث (1995) %1 به دست آمد و با استفاده از متدولوژی هوانگ واستل (1997) منفی به دست آمد. اثر کنترل موجودی نیز تشخیص داده شد.
9) احمدپور و رسائیان ؛ بررسی اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام در بورس اوراق بهادار تهران ؛ آ نها 156 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را برای دوره زمانی 1383-1381 انتخاب و به بررسی رابطهاختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام و 8 متغیر مستقل شامل درصد روزهای انجام معامله، ارزش بازار شرکت، گردش روزانه سهام شرکت، حجم ریالی معاملات سهام، قیمت نهایی، تعداد دفعات انجام معامله روزانه سهام، تغییرپذیری قیمت و ریسک بازار سهام پرداختند.؛ متغیرهای مستقل حدود 51 درصد از تغییرات در متغیر وابسته را توضیح می دهند.
10) احمدپور و رسائیان2 ؛ رابطه ی بین معیارهای ریسک و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام ؛ آ نها با انتخاب نمونه ای شامل 156 سهم در دوره زمانی 1381-1383 به بررسی رابطه معیارهای ریسک بازار و معیارهای ریسک حسابداری با اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند ؛ مدل هایی که فقط شامل معیارهای ریسک بازار یا فقط شامل معیارهای ریسک حسابداری بودند حدود 51 درصد از تغییرات در اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را توضیح دادند. اما مدل جامعی که هم معیارهای ریسک بازار و هم معیارهای ریسک حسابداری را شامل می شد بیش از 68 درصد از تغییرات در اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را توضیح می داد.
11) صلواتی و رسائیان ؛ بررسی رابطه ی بین ساختار سرمایه و نقدشوندگی سهام، اندازه شرکت، سودآوری، دارای یهای ثابت مشهود و فرصت های رشد در بورس اوراق بهادار تهران ؛ رابطه اهرم مالی به عنوان متغیر وابسته و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام، اندازه شرکت، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام، خالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات و سودآوری 60 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1383 – 1380 مورد بررسی قرار گرفت.؛ نتایج حاصل از آزمون فرضیات، بیانگر این مسأله است که بیش از 57 % تغییرات در اهرم مالی توسط متغیرهای مستقل مذکور توضیح داده می شود. اما بین ساختار سرمایه و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام رابطه معنی داری وجود ندارد.
3-1بیان مساله
موضوع سیاست تقسیم سود برای مدت طولانی موضوع جالب و سوال برانگیز در مدیریت مالی می باشد که تاکنون جواب مشخصی برای آن ارائه نشده است تاجایی که فیشر بلاک از آن به عنوان معمای سود سهام یاد میکند . تصمیم تقسیم سود یکی از مهمترین تصمیمات شرکت می باشد . سرمایه گذاران خصوصی برای کسب بازدهی سرمایه گذاری میکنند . دریافت سود سهام یکی از راه های کسب بازدهی است سیاست تقسیم سود را میتوان ایجاد تعادل بین سود انباشته شرکت از یک طرف و پرداخت وجه نقد و انتشار سهام جدید از طرف دیگر تعریف کرد . آنچه برای سرمایه گذاران اهمیت دارد سود سرمایه و مبلغی است که به سرمایه اولیه افزوده خواهد شد . از این رو سرمایه گذاران همواره باید در مورد اینکه سرمایه خود را کجا قرار دهند تا بیشترین سود عایدشان شود ، تصمیم گیری کنند ( خدادادی ، 1388 ، 107 ) 1.
در هر بازار مالی با توجه به گستردگی و عمق بازار، ابزارهای متنوعی جهت سرمایه گذاری وجود دارد. یکی از موضوع های اساسی در سرمایه گذاری میزان نقدشوندگی دارایی هاست؛ زیرا برخی از سرمایه گذاران ممکن است به سرعت به منابع مالی سرمایه گذاری خود نیاز داشته باشند. سرعت نقد شوندگی سهام نیز مربوط به استقبال انجام معامله در بورس اوراق بهادار به وسیله ی سرمایه گذاران است. نقش عامل نقدشوندگی در ارزشگذاری داراییها حائز اهمیت است. زیرا سرمایه گذاران به این موضوع توجه دارند که اگر بخواهند داراییهای خود را به فروش رسانند، آیا بازار مناسبی برای آنها وجود دارد یا خیر؟ این موضوع تبلور ریسک عدم نقد شوندگی دارایی در ذهن خریدار است که میتواند باعث انصراف سرمایه گذار از سرمایه گذاری شود. هر چقدر قابلیت نقدشوندگی یک سهم کمتر باشد،آن سهم برای سرمایه گذاران جذابیت کمتری خواهد داشت، مگر اینکه بازده بیشتری عاید دارنده آن گردد. شواهد تجربی نشان میدهد که عامل عدم نقدشوندگی در تصمیم گیریها میتواند نقش مهمی را ایفا نماید. به عبارت دیگر برخی سرمایه گذاران ممکن است به سرعت به منابع مالی سرمایه گذاری خود نیاز داشته باشند که در چنین مواردی قدرت نقد شوندگی میتواند اهمیت زیادی داشته باشد.
نقدشوندگی یکی از ویژگیهای مطلوب بازارهای رقابتی است. نقدشوندگی به صورت امکان انجام معاملات به سرعت، با هزینه ی اندک و بدون تحت تأثیر قراردادن شدید قیمت تعریف شده و تعیین کننده ی اصلی امکان ادامه حیات بازارها بیان شده است. این پدیده در بازارهای آتی نیز منشأ دوام و ماندگاری و شاخص مهمی برای بررسی کارایی و بلوغ این بازارها درنظر گرفته میشود ( یحیی زاده فر ، 1387 ، 102 ) 1.
بنابراین با توجه به اهمیت نقدشوندگی به عنوان یکی از شاخصهای اصلی کارایی بازارهای مالی و همچنین اهمیت شناخت عوامل مؤثر بر این پدیده در جهت بهبود قوانین و سازماندهی بورسها، در پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین سیاستهای تقسیم سود و نقد شوندگی سهام در بورس اوراق بهادار تهران میپردازیم.
بنابراین سئوالات زیر مطرح می شود:
1) آیا رابطه ای بین سیاستهای تقسیم سود سهام و نقد شوندگی سهام وجود دارد ؟
2) آیا رابطه ای بین سیاستهای تقسیم سود سهام و ریسک عدم نقد شوندگی سهام وجود دارد ؟
3) سیاستهای تقسیم سود با کدام یک از معیارهای نقد شوندگی دارای رابطه است ؟
4-1 چارچوب نظری تحقیق
در سال های اخیر، مالکیت نهادی در بازارهای اوراق بهادار اروپا و امریکا رشد چشمگیری را نشان می دهد. در ایران نیز، شاهد حضور سازمان ها و مؤسساتی با عنوان سرمایه گذاران نهادی هستیم که شامل مؤسسه های بیمه ای اعم از سازمان های ت أمین اجتماعی، صندوق های بازنشستگی، شرکت های بیمه بازرگانی و همچنین شرکت های سرمایه گذاری و نهادهای بخش عمومی و شبه دولتی هستند.
اهمیت نقدشوندگی سهام در چیست و چرا به مطالعه آن می پردازیم؟
یکی از ویژگی های بازارهای کارا و بسیار مطلوب، نبود هزینه های معاملاتی و درنتیجه قابلیت نقدشوندگی بالاست. هزینه های معاملاتی طیف وسیعی از هزینه های آشکار شامل هزینه مالیات و کارگزاری و غیرآشکار ناشی از ناکارایی اطلاعاتی را دربر می گیرد. بنابراین نقدشوندگی سهام می تواند معیاری برای کارایی بازار مطرح شود. علاوه بر جنبه تئوری به لحاظ عملی و با توجه به واقعیت های موجود مانند پدیده صف های خرید و فروش و مشکلات بسیار دیگر، توجه به نقد شوندگی و تلاش برای حل این مشکل ضروری می رسد . افزایش نقد شوندگی می تواند موجب توزیع هرچه بیشتر ریسک مالی از طریق کاهش هزینه های پورتفوی گردانی و انگیزش بیشتر سرمایه گذاران در تصمیم گیری های معاملاتی شود
. با افزایش نقدشوندگی هزینه معاملات به شکل چشمگیری پایین خواهد آمد . نقدشوندگی همچنین نقش مهمی را در فرآیند کشف قیمت بازی می کند. با توجه به نقش نقدشوندگی، شناخت عوامل مؤثر بر آن مهم است ( رحمانی ، 1389 ، 40 ) 1.
از طرفی سودآوری یکی از معیارهای اصلی سنجش عملکرد مدیریت واحد انتفاعی محسوب میشود . علاوه بر آن مبنا و معیار ارزش گذاری سهام واحدهای انتفاعی که در نهایت موجب تحقق حداکثر شدن ثروت سهامداران است ، نیز میباشد. سیاست تقسیم سود در بین سهامداران ، تداوم فعالیت شرکت را ممکن میسازد و حداکثر نمودن ثروت سهامداران را تحقق می بخشد و بر انتظار سهامداران، منابع نفد در دسترس، شیوه تامین مالی، ساختار مالی و تداوم فعالیت واحد انتفاعی تاثیر مستقیم دارد. آشنایی با روشهای تقسیم سود و آگاهی از تاثیر این سیاستها بر وضعیت مالی شرکت و فعالیتهای کوتاه مدت و بلند مدت واحد تجاری ، کارایی و اثربخشی ساستهای تقسیم سود را ارتقا می بخشد ( رضوانی راز ، 1388 ، 93 ) 2.
چنانچه تاثیر پرداخت سود نقدی بر نقدشوندگی تعیین و تشریح شود، میتوان با وضع قوانین و ضوابطی در پرداخت سود سهام به نقد شوندگی سهام کمک کرد . این پژوهش شناختی در خصوص بررسی رابطه بین تقسیم سود نقدی و نقدشوندگی فراهم مینماید.
در نتیجه :
این مطالعه به بررسی رابطه بین سیاستهای تقسیم سود و نقد شوندگی سهام میپردازد . که آیا پرداخت سود نقدی یا سود سهمی باعث بهبود در نقد شوندگی سهام شرکتها میگردد یا خیر ؟
جدول ( 1-1) خلاصه ی تحقیقات انجام شده در مورد اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان معیاری برای نقد شوندگی سهام
موضوع تحقیق تحقیق متدولوژی نتایج
برآورداجزای اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش گلستن
و
هریس سهم از سهام NYSE انتخاب گردید.اختلاف قیمت به اجزای موقتی شامل هزینه های نگهداری موجودی، مخارج ثبت و یا منافع انحصاری و هزینه های انتخاب نادرست تجزیه میگردد با چشم پوشی از مستقل بودن قیمت، هزینه انتخاب نادرست، 20 درصد از اختلاف قیمت را پوشش میدهد با مستقل در نظر گرفتن قیمت، 35 درصد از اختلاف قیمت را پوشش میدهد.
استنتاج اجزای اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش: آزمونهای تجربی وتئوریک استل نمونه ای از سهام NASDAQ به طور ماهانه (متغیر از 765 تا 821 سهم) انتخاب گردید. سه جزء اساسی برای اختلاف قیمت، مفروض گردید: هزینه های فرایند سفارش، هزینه های نگهداری موجودی و هزینه های انتخاب نادرست . برآوردهای زیر به دست آمد: هزینه های اطلاعات نادرست 43 %، هزین های نگهداری (ریسک موجودی) 10 % و هزینه های سفارش 47 % به دست آمد . در حالیکه قیمتهای پیشنهادی به طور قابل توجهی در سهم ها متغیر میباشد به نظر می رسد اجزای اختلاف قیمت بخش تغییرناپذیری از اختلاف قیمت باشد.
برآورد اختلاف قیمت پیشنهادی خریدوفروش واجزای آن :رویکردی جدید جرج،
کاول
و
نیمالندران نمونه هایی از سهام AMEX/NYSE و NASDAQ با انداز ههای نامشخص انتخاب گردید . اختلاف قیمت به هزین ههای فرایند سفارش و هزین ههای انتخاب نادرست، تجزیه گردید آ نها فرض کردند که به دلیل خود همبستگی مثبت در بازد ههای مبتنی بر قیمتهای پیشنهادی خرید یا فروش، هزینه های نگهداری موجودی، وجود ندارد هزینه های انتخاب نادرست طبق برآوردها از 8درصد تا 13 درصد از اختلاف قیمت را تشکیل میدادند. هزینه های فرایند سفارش، بخش بزرگی از اختلاف قیمت را به خود اختصاص میدهد . شواهدی مبنی بر وجود هزینه های موجودی یافت نشد
ادامه جدول 1-1 خلاصه ی تحقیقات انجام شده در مورد اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان معیاری برای نقد شوندگی سهام
موضوع تحقیق تحقیق متدولوژی نتایج
اجزای اختلاف قیمت پیشنهاد خرید و فروش قبل وبعدازآگهی های اطلاعاتی پیش بینی شده بوروکس سهم از AMEX و NYSE انتخاب شدند. اختلاف قیمت قبل وبعداز اطلاعی ههای سود و تقسیم سود مورد بررسی قرار گرفت. اختلاف قیمت به یک بخش ثابت هزینه های انجام معامله و هزینه های انتخاب نادرست که شامل هزینه های نگهداری موجودی نیز میشد تجزیه گردید اختلاف قیمتها به طور معنی داری پیرامون اطلاعی ههای سود بالاتر هستند. هزینه های انتخاب نادرست برای کل نمونه 48 % از اختلاف قیمت را شامل میشود
اجزای اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش: رویکردی جامع هوانگ
و
استل سهم از بین بزرگترین و پرداد و ستدترین سهم های NYSE انتخاب شد .اختلاف قیمت هزینه های انتخاب نادرست، هزینه های نگهداری موجودی و هزینه های فرایند سفارش را بر مبنای متدولوژیهای مختلف شامل می گردد. هزینه های انتخاب نادرست وقتی با هزینه های نگهداری موجودی یکجا در نظر گرفته میشود از 2 تا 22 % و یا به طور متوسط 11 % از اختلاف قیمت را شامل می شود.هزینه های فرایند سفارش بخش بزرگی ازاختلاف قیمت را به خود اختصاص میدهد . هنگامیکه هزینه های انتخاب نادرست و هزینه های نگهداری موجودی، جدا در نظر گرفته میشود متوسط اولی، 10 % و متوسط دومی، 29 % خواهد بود .
افشائ ذخایر نفت وگاز و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش بون گروه مورد بررسی شامل 34 شرکت نفتی و گازی NASDAQ بود. اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش برای یک سال قبل و بعد از افشاء ارزش ذخایر به منظور بررسی اثر ASR253 که توسط SEC در سال 1978 منتشر گردید و شرکتهای نفتی و گازی را ملزم به افشای ارزش منصفانه ذخایر نفت و گازشان نمود، بررسی گردید. با کنترل اثرات حجم و تغییرات قیمت،اختلاف قیمت پیشنهادی
خرید و فروش سهام در گروه مورد بررسی در طول سال بعد از
افشاء، 43.06 % کاهش یافت که بیانگر بااهمیت بودن هزینه های انتخاب نادرست ناشی از عدم تقارن اطلاعات می باشد.
ادامه جدول 1-1 خلاصه ی تحقیقات انجام شده در مورد اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان معیاری برای نقد شوندگی سهام
موضوع تحقیق تحقیق متدولوژی نتایج
اجزای اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش در محیطی باسفارش انجام معامله بروکن
و
چانک شرکت پذیرفته شده در بورس سهام هنگ کنگ. جائیکه نقدشوندگی از طریق سفارشات محدود عمومی که با یک سیستم اتوماتیک برابری میکند، نه اینکه از طریق کارشناسان یا معامله گران فراهم گردد انتخاب گردید. اختلاف قیمت شامل هزینه های انتخاب نادرست وهزینه های فرایند سفارش میگردد
میانگین هزینه های انتخاب نادرست، که منعکس کننده ریسک معامله براساس اطلاعات نهانی معمولاً برای سرمایه گذاران غیرمطل به دلیل عدم وجود بازارگردآ نها می باشد( 33 % و میانگین هزینه های فرایند سفارش، %45 برآورد گردید .
تحلیلی از رفتار
بازارگردآن های سه مهای
اروپایی موجود در
NASDAQ دی
واین و
پلاتن سهم خارجی (اروپایی) NASDAQ انتخاب شد . متدولوژ یهای لین، سانگروبوث (1995) و هوانگ و استل( 1997) مورد استفاده قرار گرفت هزینه های اطلاعات نامتقارن با استفاده از متدلوژی لین، سانگروبوث (1995) %1 به دست آمد و با استفاده از متدولوژی هوانگ واستل (1997) منفی به دست آمد. اثر کنترل موجودی نیز تشخیص داده شد.
بررسی اختلاف قیمت
پیشنهادی خرید و فروش
سهام در بورس اوراق
بهادار تهران احمدپور و
رسائیان آ نها 156 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
را برای دوره زمانی 1383 - 1381 انتخاب و به بررسی رابطه
اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام و 8 متغیر مستقل شامل درصد روزهای انجام معامله، ارزش بازار شرکت، گردش روزانه سهام شرکت، حجم ریالی معاملات سهام، قیمت نهایی، تعداد دفعات انجام معامله روزانه سهام، تغییرپذیری قیمت و ریسک بازار سهام پرداختند. متغیرهای مستقل حدود 51 درصد از تغییرات در متغیر وابسته را توضیح می دهند.
ادامه جدول 1-1 خلاصه ی تحقیقات انجام شده در مورد اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام به عنوان معیاری برای نقد شوندگی سهام
موضوع تحقیق تحقیق متدولوژی نتایج
رابطه ی بین معیارهای ریسک و اختلاف قیمت
پیشنهادی خرید و فروش سهام احمدپور و
رسائیان آ نها با انتخاب نمونه ای شامل 156 سهم در دوره زمانی 1381-1383 به بررسی رابطه معیارهای ریسک بازار و معیارهای ریسک حسابداری با اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. مدل هایی که فقط شامل معیارهای ریسک بازار یا فقط شامل معیارهای ریسک حسابداری بودند حدود 51 درصد از تغییرات در اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را توضیح دادند. اما مدل جامعی که هم معیارهای ریسک بازار و هم معیارهای ریسک حسابداری را شامل می شد بیش از 68 درصد از تغییرات در اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را توضیح می داد.
بررسی رابطه ی بین
ساختار سرمایه و
نقدشوندگی سهام، اندازه
شرکت، سودآوری،
دارای یهای ثابت مشهود
و فرصت های رشد در
بورس اوراق بهادار تهران صلواتی و
رسائیان2 رابطه اهرم مالی به عنوان متغیر وابسته و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام، اندازه شرکت، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام، خالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات و سودآوری 60 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1383 - 1380
مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیات، بیانگر این مسأله است که بیش از 57 % تغییرات در اهرم مالی توسط متغیرهای مستقل مذکور توضیح داده می شود. اما بین ساختار سرمایه و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام رابطه معنی داری وجود ندارد
مدل مفهومی تحقیق
منبع ( چانگ کی ،2008، 158)
5-1 فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی : خط مشی های تقسیم سود با معیارهای نقد شوندگی و عدم نقد شوندگی رابطه مستقیم دارد .
فرضیه فرعی اول : سیاستهای تقسیم سود با رتبه نقد شوندگی شرکتها رابطه دارد .
فرضیه فرعی دوم : سیاستهای تقسیم سود با نسبت نقد شوندگی آمیوست رابطه دارد.
فرضیه فرعی سوم : سیاستهای تقسیم سود با نقد شوندگی شرکتها به روش نرخ گردش رابطه دارد.
فرضیه فرعی چهارم : سیاستهای تقسیم سود با نسبت عدم نقد شوندگی آمیهود رابطه دارد .
6-1 اهداف و ضرورتهای پژوهش
هر حرکت علمی اهداف متعددی را دنبال میکند. یک دسته از این اهداف عمومی هستند که هر محققی در شروع کار بدانها توجه دارد از جمله شروع حرکتی مثبت در جهت حل مسائل موجود و گشودن راه به منظور کشف مسائل جدید. برای تحقیقاتی که در زمینه بورس اوراق بهادار انجام می شوند کمک به فعالان بورس اعم از نهاد های مالی، مدیران شرکت ها، ناظران سیستم های اقتصادی و افراد سرمایه گذار عادی، برای آگاهی از وجود عوامل مختلف موثر بر بازده، علل بروز آن و نحوه مدیریت میباشد.
دسته دیگر اهداف خاص هر تحقیق است که در واقع علت اصلی تفاوت پژوهش های مختلف می باشد. در تحقیق حاضر هدف اصلی بررسی رابطه بین معیارهای مختلف نقد شوندگی و عامل عدم و نقد شوندگی با خط مشی های تقسیم سود سهام با در نظر گرفتن اندازه شرکت و نسبت BV/MV است. به این معنی که در این تحقیق محقق در نظر دارد که آزمون نماید که آیا خط مشی های تقسیم سود سهام با نقدشوندگی و ریسک عدم نقدشوندگی با توجه به اندازه شرکت و نسبت BV/MV دارای رابطه هست یا خیر ؟
7-1 حدود مطالعاتی
1-7-1 قلمرو موضوعی
قلمرو موضوعی این تحقیق شامل بررسی رابطه بین خط مشی های تقسیم سود سهام با معیارهای مختلف نقد شوندگی و عامل عدم نقدشوندگی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ، با در نظر گرقتن اندازه شرکت و نسبت BV/MV است. و در حوزه علمی مدیریت سرمایه گذاری قابل بررسی میباشد.
2-7-1 قلمرو مکانی
جامعه آماری در این پژوهش شامل شرکتهای پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران میباشد .
3-7-1 قلمرو زمانی
دوره زمانی متصور در انجام این پژوهش شرکتهای مذکور در فاصله زمانی سال 1384 الی 1389 می باشد .
8-1 تعریف واژه ها و اصطلاحات
متغییر وابسته :
روشهای اندازه گیری نقد شوندگی : ( متغیرهای وابسته )
1) رتبه نقد شوندگی : براساس اطلاعیه مندرج در سایت رسمی شرکت بورس تهران، رتبه نقدشوندگی شرکتها از ابعاد وضعیت شرکتها از نظر تعداد روزهای گشایش ، نماد معاملاتی و تعداد روزهایی که نماد معاملاتی شرکتها در سال 85 مورد دادوستد قرار گرفته، طبقهبندی و منتشر شده است. (رحمانی ، 1389 ، 45 ) .
2) روش نرخ گردش : از تقسیم حجم معاملات بر تعداد سهام بدست می آید (یحیی زاده فر،1389، 119 ) (چان و فاف، 2003 ،125) .
3) نسبت نقدشوندگی آمیوست: این معیار ارزش معاملات یک سهم را به ازای تغییر قیمت ایجاد شده در یک بازه زمانی محاسبه می کند و از تقسیم ارزش معاملات بر قدر مطلق بازده به دست می آید. این معیار برای هر سال محاسبه شده است. (رحمانی ، 1389 ، 45 ) .
4) نسبت عدم نقدشوندگی امیهود: این نسبت از تقسیم قدر مطلق بازده بر حجم معاملات در یک بازه زمانی معین به دست می آید (همان منبع ، 45 ) .
متغیر مستقل :
سیاست تقسیم شود سهام : سود سهام ، توزیع ادواری سود پیشنهاد هیات مدیره و تصویب شده توسط مجمع عمومی عادی صاحبان سهام بین سهامداران شرکت ، بر مبنای تعداد سهام تحت تملک هریک از آنهاست .
به عبارت دیگر سود سهام ، توزیع وجوه نقد یا غیر نقد شرکت ، بین سهامداران به تناسب تعداد سهامی که هر سهامدار در اختیار دارد ، است . البته برای انجام این اقدام همانگونه که در بالا نیز بدان اشاره شد ، لازم است که هیات مدیره ، مقدار ، نوع و میزان تقسیم سود را پیشنهاد و مجمع عمومی صاحبان سهام نیز آن را تصویب نمایند .
معمولا پرداخت سود سهام به صورت پرداخت وجه نقد است ، اما یتواند به صورت سها یا دارایی نیز واگذار شود .
روش اندازه گیری سیاستهای تقسیم سود ( متغییرمستقل ) :
1) برای اندازه گیری این متغیر از تبدیل اطلاعات کیفی به کمی استفاده مینماییم. به این صورت که شرکتهایی که پرداخت سود آنها به صورت نقدی بوده با عدد یک اندازه گیری میشوند و سایر شرکتها که پرداخت سود به صورت سهمی را داشته اند با عدد صفر اندازه گیری میگردند .( خدادادی 1388 ، 126-106) .
متغیرهای کنترلی :
روشهای اندازه گیری اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به بازار ( متغیرهای کنترلی)
1) اندازه شرکت : برای اندازه گیری این متغییر از لگاریتم مجموع داراییهای شرکت استفاده میکنیم . (چان و فاف ، 2003،189) .
2) نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار : این متغییر از تقسیم ارزش دفتری سهام به ارزش بازار سهام بدست می آید (همان منبع، 190) .
فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق
1-2 مقدمه
سرمایه گذاران به بازارهایی روی میآورند که از نقدشوندگی بیشتری برخوردار است و این مقوله از عوامل مهمی در رشد و توسعه بازارها محسوب میشود. نقدشوندگی به معنای توانایی بازار در جذب حجم زیاد معاملات بدون ایجاد نوسانات شدید در قیمت است. از ویژگیهای بازارهای با نقدشوندگی بالا، اندک بودن فاصله بین قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش است که به تبع آن معاملات به روش مقرون به صرفهای اجرا میشوند. نقدشوندگی در بازارهای دست دوم، هزینه سرمایهگذاران را از طریق کاهش دامنه نوسان و هزینه های معاملاتی کاهش میدهد و امکان دسترسی به سرمایهگذاران مختلف با استراتژیهای معاملاتی متنوع را فراهم میآورد.
نقدشوندگی در بازارهای مالی از عوامل متعددی تاثیر میپذیرد. سازمان بینالمللی کمیسیونهای اوراق بهادار پژوهشی در مورد عوامل تأثیرگذار بر نقدشوندگی در بازارهای نوظهور در 21 کشور انجام داده است که نتایج آن در دسامبر 2007 منتشر شد. (سازمان بین المللی کمیسیونهای اوراق بهادار، 1387، 1 ) .
در این فصل ابتدا ادبیات موضوعی در خصوص سودمندی نقد شوندگی ، ریسک عدم نقد شوندگی و سیاستهای تقسیم سود پرداخته شده سپس در انتهای فصل به تحقیق های گذشته داخلی و خارجی و نتایج آن نیز اشاره گردیده است.
2-2 بخش اول : نقدشوندگی بازار
تعریف و اندازه گیری نقدشوندگی آسان نیست ، اما به طور کلی نقدشوندگی، توانایی بازار برای جذب حجم عظیم معاملات بدون ایجاد نوسان بیش از اندازه در قیمت تعریف میشود. علاوه بر این، ویژگی اصلی بازارهای نقد (دارای نقدشوندگی بالا (، اندک بودن فاصله ی بین قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش است. بدین معنا که معاملات به روش مقرون به صرفه ای اجرا میشوند.
نقدشوندگی در بازارهای ثانویه در موفقیت عرضه های عمومی نقش تعیین کننده ای دارد و موجب کاهش هزینه و ریسک پذیره نویسان و بازارسازان میشود. همچنین هزینه ی سرمایه گذاران از طریق کاهش دامنه ی نوسان و هزینه های معاملاتی، کاهش مییابد. بنابراین از دیدگاه کلان، وجود بازارهای سرمایه نقد برای تخصیص کارای سرمایه ضروری است. این امر هزینه ی سرمایه ناشران را نیز کاهش میدهد. از دیدگاه خرد، بازار سرمایه نقد امکان دسترسی به سرمایه گذاران مختلف با استراتژیهای معاملاتی متنوع را نیز فراهم می آورد.
به طور کلی میتوان گفت که نقدشوندگی به عمق، عرض (گستره)، انعطاف پذیری و همچنین سرعت معاملات در بازار بستگی دارد:
عمق بازار: تاثیر معاملات با حجم زیاد بر قیمت؛
عرض بازار: نسبتی از کل بازار است که در حرکت قیمتی صعودی یا نزولی بازار مشارکت دارد. به عبارت دیگر این معیار به میزان استحکام بازار بستگی دارد و بنابراین نشانگر هزینه تغییر موقعیت در بازار است. شاخص متداول اندازه گیری عرض بازار، فاصلهی بین قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش است. به عبارت دیگر در یک بازار نقد، به منظور جلوگیری از تغییرات شدید قیمت، باید فاصله مزبور به اندازه کافی کم باشد.
انعطاف پذیری بازار: مدت زمانی است که پس از نوسان شدید قیمت باید طی شود تا بازار به حالت تعادل برسد. به طور معمول این نوسانات در اثر انتشار اخبار (معمولا اًخبار منفی) یا معاملات با حجم بزرگ رخ میدهند. بازار انعطافپذیر، بازار توانمندی است که در آن قیمتها در مدت زمان کوتاهی به میانگین یا مقدار منطقی خود باز میگردند.
زمان: سرعتی که در آن معاملات توسط بازار جذب میشوند. در یک بازار نقد، معاملات با کمترین وقفه زمانی ممکن اجرا میشوند. حجم معامله (یا تعداد دفعات معامله)، گردش بازار، فاصلهی بین قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش و سرعت معاملات از معیارهای سنتی نقدشوندگی بازار هستند. نقدشوندگی به بسیاری از اصول اقتصاد کلان و اصول بازار نیز بستگی دارد. این اصول شامل سیاستهای مالی کشور، رویکرد حاکم بر نرخ ارز و نیز محیط نظارتی است. اعتماد حاکم بر بازار و اطمینان سرمایهگذار نیز در بهبود شرایط نقدشوندگی تاثیر اساسی دارد. در سطح کلان نیز ابزارهای مورد معامله، ماهیت مشارکتکنندگان بازار و همچنین ساختار بازار اثر زیادی بر نقدشوندگی بازار دارند.
نقدشوندگی بازار به عنوان عامل مهمی که کارایی بازار را تحت تاثیر قرار میدهد، ابتدا توسط کارایی و اثربخشی کارکرد کشف قیمت بازار تعیین میشود. برای مثال بیاطمینانی در مورد قیمت اجرای معامله در بازارهای نقد کمتر است. این امر مستلزم برابری قیمت اجرا با متوسط قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش نیست، بلکه بدین معناست که انحراف بین این دو باید قابل پیشبینی و در حداقل ممکن باشد. در عمل این امر با فاصله کم و باثبات بین قیمتهای عرضه و تقاضا همراه است.
بنابراین بازارهای نقد باید امکان ورود و خروج را به گونهای که کمترین اخلالی ایجاد شود، یعنی با حداقل کاهش در ارزشهای اسمی، هزینه های معاملاتی اندک و در کوتاهمدت فراهم کنند. هر چه نقدشوندگی بازار بیشتر باشد، تعداد سفارشهای متقابل برای سفارشهای انجام نشده بیشتر است و بنابراین احتمال انطباق مطلوب سفارشها افزایش مییابد. سرمایه گذاران به بازارهایی روی میآورند که از نقدشوندگی بالاتری برخوردارند. بنابراین نقدشوندگی عامل مهمی در رشد و توسعه بازارها محسوب میشود.
نقدشوندگی بازار در ثبات سیستمهای مالی نیز تاثیر به سزایی دارد، زیرا بازارهای نقد میتوانند شوکهای سیستمیک را جذب کنند. برای مثال بازار نقد میتواند فشار نوسانهای قیمتی ناشی از تغییرات ناگهانی در میزان ریسکپذیری سرمایهگذار را کاهش دهد و بنابراین به کاهش تبعات نامطلوب آن در دیگر اجزای سیستم مالی و همچنین کل اقتصاد کمک کند.
از این رو تاکید مقامات ناظر بازارها بر بهبود نقدشوندگی، با توجه به اهمیت فزاینده آن، قابل درک است. در واقع هدف اصلی بسیاری از اقدامات در زمینهی تنظیم مقررات، توسعهی بازار و انجام اصلاحات در بازارهای نوظهور، ایجاد بازارهای عمیق و نقد است. وجود بازارهای نقد، اعتماد سرمایه گذار و کارایی بازار را افزایش میدهد و بنابراین افزایشانعطافپذیری بازار را به دنبال دارد. (سازمان بین المللی کمیسیونهای اوراق بهادار ، 1387 ، 7 ) 1.
1-2-2 عوامل تاثیرگذار بر نقد شوندگی در بازارهای نوظهور
نوآوریهای توسعهای در بازار سرمایه اهمیت نقدشوندگی را افزایش داده است. تهدیدی که همگام با جهانی شدن بازارها متوجه بازارهای کوچک و کمتر توسعه یافته است، کاهش نقدینگی در بازارهای محلی و انتقال آن به بازارهای بزرگ منطقه است.
نکته ی قابل توجه دیگر، تاثیر منفی بحرانهای مالی نظیر بحران مالی آسیا، برزیل و روسیه است که در پی هم رخ داده اند. وقوع این بحرانها موجب اصلاحات عمدهای در بازارهای نوظهور شده است. با اقدامات مهم صورت گرفته در دههی گذشته، درآمیختگی بازارهای نوظهور در ساختار اقتصاد جهانی افزایش یافته است. برخی از بازارهای نوظهور، با سرعت بیشتری در جهت پذیرش ساختارهای پیچیده بازار و استانداردهای نظارتی گام بر میدارند. این امر باعث افزایش اطمینان سرمایهگذار و در نتیجه رشد مستمر و ثبات بیشتر در این بازارها شده است. پیامد آشکار و مشخص این اقدامات، اثر مثبت آن بر نقدشوندگی در بازارهای مزبور است.
کشورهایی که بیش از همه تحت تاثیر بحران سال 98-1997 قرار گرفتند، فشار نقدینگی شدیدی را تجربه کردند که باعث ایجاد پرسشهای جدی در مورد کارکردهای سیستمهای مالی در اقتصاد و همچنین کفایت زیرساختهای نهادی این سیستمها شد. پس از آن اقداماتی به منظور شناسایی و رفع نقاط ضعف مربوط صورتگرفت که هدف از این اقدامات، بازگرداندن اعتماد به بازار و نیز اطمینان از کفایت انعطافپذیری ساختارهای بازار برای حذف عوامل منفی تاثیرگذار بر نقدشوندگی بود. یکی از نکات آموزنده بحرانهای مذکور، تاثیرات آنی و در برخی موارد بلندمدت کاهش اعتماد سرمایهگذار به بازار است. این کاهش اعتماد تقریبا هًمواره با کاهش شدید نقدشوندگی بازار و تبعات منفی بر سیستم مالی و کل اقتصاد همراه است.
بنابراین مقامات ناظر فعالانه در پی ارائهی نوآوریهایی هستند که توسعهی بلندمدت عواملی را که بر تعمیق بازارها اثرات مطلوبی دارند، تقویت کند. دستیابی به درجه نقدشوندگی باثبات در بازارها و در عین حال افزایش فعالیتهای معاملاتی نیز مدنظر این مقامات است. به عبارت دیگر، مقامات ناظر بهدنبال کسب اطمینان در مورد توانایی بازار در جذب و تحمل تبعات منفی بحرانهای مالی هستند. تلاشهای صورت گرفته در زمینه تنظیم مقررات نیز با هدف پشتیبانی از توسعه چارچوبهای ساختاری است که وجود بازاری توانمند، گسترده و عمیق را تضمین میکند (همان منبع، 1387 ، 9 ) 1.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 129 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده:
در اقتصاد کنونی جهان،سازمان ها به طور فزاینده فراخوانده می شوند تا ضرورت مدیریت آلودگی صوتی که نگرانیها در مورد نتایج اقتصادی و اجتماعی و محیطی را در برگرفته است،به اثبات رسانند.
در محیط رقابتی امروزی،جداسازی مسئولیت ها برای فرایندهایی که زیربنای برون داده های سازمانی را تشکیل می دهد،غیرمتداوم است،بنابراین چالش ایجاد شده به وسیله رقابت های جهانی ایجاب می کند تا مدیران به طور مستمر به همه منابع و فرآیندها انسجام بخشند.
براساس مرور تحقیقات قبلی،موفقیت های اخیر ثابت کرده است که استانداردهای سیستم مدیریتی«ISO»(ایزو) یک ارتباط جهانی است و ظرفیتی برای منفعت بردن کوچکترین و بزرگترین سازمان ها در هر دو بخش دولتی و خصوصی است.یک سیستم مدیریت محیطی(EMS)یک ساختار محکم برای مقابله با چالش های محیطی و بهره-برداری ازآن را فراهم می کند در حال حاضر بیشتر قانون های محیطی در سطح اروپا سازمان دهی می شوند جایی که ابزارهای قانونی اصلی براساس دستورالعمل«EU»نظارت می شوند.اما به طور سنتی،نظارت ها تحت پوشش رسانه های محیطی هستند.
کلید واژه:حسابداری زیست محیطی،مدیریت محیطی،گزارشات محیطی،هزینه های آلودگی محیطی،سیستم حسابداری محیطی.
مقدمه:
حسابداری سبز(محیط زیست)،امتیازات محیطی و منابع آنها و افت عملکردهای بین المللی حساب های مشترک را به ثبت می رسانند که از آن به اصطلاح عمومی برای حسابداری منابع طبیعی و محیطی یاد شده است.
امروزه کمبودهای جدید مشاهده شده منابع طبیعی،تداوم پذیری عملکرد را تضعیف کرده و رشد اقتصادی را مورد تهدید قرار می دهد حسابداران بین المللی قدیمی توجه زیادی به این موضوع نشان نمی دهند.
مدیران واحدهای تجاری به دلیل وجود برخی از محدودیت های زیست محیطی به ویژه در تجارت جهانی وتنگ شدن عرصه رقابت تحت فشار فزاینده ای هستند که نه تنها باید هزینه های عملیاتی را کاهش دهند،بلکه باید تأثیرات زیست محیطی حاصل از فعالیت های عملیاتی خود را نیز به حداقل برسانند.این اعمال فشار از طرف گروههایی نظیر سهامداران،دولت،رسانه های گروهی،مصرف کنندگان،سرمایه گذاران و دیگر سازمان ها اعمال می شود.
سیستم حسابداری زیست محیطی،مبتنی بر اندیشه تحول حسابداری کلاسیک و تکمیل آن است.در این راستا باید هزینه های ناشی از آلودگی و رفع آن به عنوان تابعی از تولید یا خدمات محاسبه شود.حسابداری زیست محیطی می تواند حلقه ارتباطی بین مدیران زیست محیطی و حسابداران ایجاد و هر دو گروه را تشویق کند که با کار در کنار یکدیگر به سویی حرکت کنند که در آینده،هم عملکرد مالی و هم عملکرد زیست محیطی شرکت بهتر شود.
در حال حاضر نگرش تازه ای نسبت به آثار زیست محیطی ناشی از فعالیت صنعتی مؤسسات انتفاعی بروز کرده است که این موضوع نگاه مؤسسات انتفاعی را از طراحی محصول و فرآیندها تا خدمات پس از فروش دچار تغییرات عمده ای کرده است.این در حالی است که ارزش واقعی منابع طبیعی از جمله هوا،زمین،آب وغیره که برای تولید محصولات مختلف صرف می شود،در بهای تمام شده محصولات تولیدی به درستی منعکس نمی شود و صنایع سبز علیرغم تحمل هزینه های محیطی داخلی نسبت صنایع غیر سبز مشابه،محصولاتی با کاربرد یکسان تولید می کند.از این رو مدیریت نه تنها در خصوص کارآیی و اثربخشی فعالیت مؤسسه تحت سرپرستی خود مسئول است بلکه در مقابل هرآنچه که در قبال فعالیت انتفاعی،در مورد مشکلات محیطی بروز می کند،نیز مسئول است.یک واحد انتفاعی در کنار مسئولیت های اقتصادی ناچار است مسئولیت محیطی و یا اجتماعی را نیز بپذیرد.
تاریخچه:
فاصله زمانی سال1980-1971را زمان شروع اولیه طرح مبحث حسابداری محیط زیست در قالب حسابداری مسئولیت های اجتماعی می دانند.در حوزه مسائل محیط زیست در ایالت متحده قوانین و استانداردهایی وضع شد که مهمترین آن عبارتند از:
سال 1975 نشریه شماره5با عنوان حسابداری رویدادهای احتمالی.
سال 1976 تفسیر شماره14با عنوان برآورد مبلغ یک زیان.
سال1976 قانون بازیافت منابع محیط زیست.
سال1980 قانون فدرال تحت عنوان قانون جامع مسئولیت،انحراف و بدهی محیط زیست"super fund"
سال1986 اصلاح قانون"super fund"
قانونsuper fund یکی از مهمترین و برجسته ترین قوانین مصوب در حوزه مسائل زیست محیطی می باشد و بذر اساس این قانون6/1 میلیارد دلار وجوه سپرده برای هزینه های پاک سازی مکان هایی که به محیط زیست خسارت وارد می کنند اختصاص داده می شود.
سال 1990 نشریه شماره8-90 تحت عنوان سرمایه ای کردن هزینه های آلودگی محیط زیست منتشر شد.
همچنین در اوایل سال 1990بانک جهانی،بررسی سیستم حسابداری زیست محیطی را اجرا نمود.در این بررسی،کشورهای تدوین کننده حسابداری زیست محیطی شناسایی و خلاصه ای از روش های مورد استفاده
جهت اجرای این سیستم و دامنه تحت پوشش آن،ارائه گردید.چون در آن زمان حسابداری زیست محیطی به عنوان یک ابزار اقتصادی سودمند شناسایی شده بود،در نتیجه فعالیت های زیادی در جهت به کارگیری آن در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه انجام شد.
در سال 1992 در آمریکا و در پاسخ به تقاضای گسترده سهامداران خارج از سازمان پروژه ای آغاز شد.این سهامداران معتقد بودند که تا زمانی که هزینه های محیطی شرکت ها مشخص نگردد و اهمیت والای
فعالیت های مبارزه با آلودگی محیط زیست برای مدیران و تصمیم گیرندگان سازمان روشن نشود،نمی توان امیدوار بود که مدیریت محیط زیست در صنعت جدی گرفته شود.بنابراین پس از سال 1995،استاندارد ایزو14000 جهت تشویق و ترغیب شرکت ها به رعیت سیاست های حسابداری محیط زیست به وجود آمد.
مفهوم نظری حسابداری زیست محیطی:
تحقیقی در اکتبر2000 توسط دکتر جوی هچت در ایالت متحده انجام گرفته که در این تحقیق،9کشور نروژ، سوئد،هلند،فرانسه،کانادا،فیلیپین،نامبیا،آلمان و ایالت متحده مورد بررسی قرار گرفته اند.
در این تحقیق به این نتیجه رسیده اند که هیچ توافق جهانی روی تعریف حسابداری محیط زیست وجود ندارد.برخی از این تعاریف که در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته است به شرح زیر می باشد:
اندازه گیری اقتصادی آلاینده های فیزیکی.
شناسایی و اندازه گیری هزینه های جانبی که برای کاهش آلودگی ضروری است(چیزی که تحت عنوان هزینه حفظ و نگهداری نامیده می شود).
مالیات ها،جریمه ها و یارانه های زیست محیطی.
حساب های دارایی مربوط به منابع طبیعی مانند جنگل ها،معادن،منابع انرژی،ماهی،خاک و... صورت ریز کل موجودی ها و تغییرات در آن ها.
ارزش پولی کالاها و خدمات غیر تجاری ارائه شده به وسیله محیط زیست.
و ...
نقطه اشتراک تمامی تعاریف که در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته اند عبارتند از:
نخست اینکه همه تعاریف ابزاری را جهت ایجاد یک پیوند بین محیط زیست و اقتصاد ارائه می کنند.
دوم اینکه بیشتر از آنکه اطلاعات جزئی و در موارد خاص و محدود ارائه کند،پوشش وسیعی از اطلاعات را فراهم نموده که شامل مفاهیم کلی و فراگیر هستند،به این مفهوم که از این اطلاعات برای سیاست های کلان اقتصادی و تجزیه و تحلیل های منطقه ای می توان استفاده کرد.به جای اینکه در یک پروژه یا سطح محلی مورد استفاده قرار گیرد.
سوم اینکه شامل اطلاعات تولید شده بر حسب زمان اتفاق آن ها و گردآوری آن ها بر اساس یک نظم است که امکان تجزیه و تحلیل را فراهم می نماید.
به جهت حساسیت موضوع زیست محیطی چه به عنوان یک الزام برون سازمانی و یا درون سازمانی، حسابداری زیست محیطی با قصد هزینه یابی فعالیت های زیست محیطی پیوند می یابد و موضوع هزینه به جهت واقعی بودن آن و تأثیری که بر عملکرد اقتصادی بنگاه انتفاعی می گذارد بسیار حائز اهمیت است آثار هزینه های زیست محیطی در فعالیت اقتصادی زمانی قابل توجه خواهد بود که نکات مثبتی در عملکرد آتی بنگاه انتفاعی به همراه داشته باشد.
هدف حسابداری زیست محیطی فراهم آوردن اطلاعاتی است که برای ارزیابی عملکرد،تصمیم گیری،کنترل و گزارشگری به مدیران یاری می رساند.
کاهش منابع طبیعی به سودهای ناشی از بهره برداری بیش از حد از آب های زیر زمینی،سنگریزه و منابع معدن مربوط می شود این در حالی است که تنزل کیفیت محیط زیست به بهای (هزینه)رفتار و نگهداری در ممانعت هوا،آب و آلودگی فاضلاب ها مربوط می شود تمام این ها در ثبت های حسابداری زیستی بدهکار می شود.فروسایی محیطی به عنوان هزینه بیرونی(اجتماعی)فعالیت اقتصادی محسوب می شود.
امروزه تعداد زیادی از شرکت ها و سازمان ها مدیریت زیست محیطی را به عنوان بخشی از راهبردهای مدیریتی شان به کار می گیرند تا معیارهایی جهت پرداخت به موضوعات زیست محیطی تعیین نمایند و بتوانند در داخل سازمان،فعالیت های حفاظت از محیط زیست را تحقق بخشند.حسابداری زیست محیطی،مکمل مدیریت زیست محیطی است.داده های مربوط به حسابداری زیست محیطی نه تنها در داخل سازمان مورد استفاده قرار می گیرد،بلکه از طریق افشا در گزارش های سالانه به اطلاع عموم افراد جامعه می رسد.
افشای داده های حسابداری زیست محیطی بخش های مختلف جامعه را قادر می سازد تا موقعیت شرکت در خصوص حفاظت از محیط زیست را درک نموده و چگونگی توجه سازمان به موضوع های زیست محیطی را بررسی نمایند.در عین حال،می توان درک جامع تری از اطلاعات زیست محیطی شرکت ها و سازمان ها نیز کسب نمود.
کاربرد و وظایف حسابداری زیست محیطی:
حسابداری محیط زیست کاربردهای متفاوتی دارد که از جمله می توان حسابداری درآمد ملی،حسابداری مالی و حسابداری مدیریت را نام برد.در حالی که حسابداری درآمد ملی از دیدگاه یک مقیاس ملی به منابع و مصارف طبیعی نگاه می کند.حسابداری مالی از نگاه استفاده کنندگان گزارش های مالی به جهت تصمیم گیری و ارائه مسئولیت های عمومی را بررسی و بالاخره حسابداری مدیریت به عنوان یک سیستم اطلاعاتی با هدف پشتیبانی تصمیمات مدیریتی به موضوع نگاه می کند.
حسابداری محیط زیست دو وظیفه مهمنیز بر عهده دارد.نخست حمایت از حسابداران و حسابرسان مالی با توجه به نتیجه حسابداری مسائل زیست محیطی و دوم حل مسائل اجتماعی زیست محیطی از طریق طراحی و ارائه رویکردهای نو در حسابداری و حسابرسی.
حسابداری محیط زیست یا حسابداری سبز،یک ابزار مدیریتی است که با اهداف گوناگونی چون بهبود عملکرد زیست محیطی،کنترل هزینه ها،سرمایه گذاری در تکنولوژی های"پاک تر"گسترش فرآیندهای"سبزتر"و اتخاذ سیاست های مطلوب برای تولید محصولات و خدمات مفید برای محیط زیست مورد استفاده قرار می گیرد.
دارایی های طبیعی به ثبت رسیده حسابداری محیط زیست:
سرمایه های حسابدارن به معنای ارزش عقیده و جمع کردن سرمایه های اقتصادی و محیطی و تغییرات آن ها در طی یک دوره حسابگری است.تغییرات در سرمایه ها به وسیله تولید و مصرف محصولات و سرمایه های طبیعی(دارائی ها)و دیگر تأثیرات غیر اقتصادی مانند ناشناخته ها،بلایای طبیعی یا تجدید حیات طبیعی ایجاد می شود.مطلب بعدی این است که تغییرات دیگر سرمایه فراتر از درآمد و محاسبه تولیدات ثبت می شوند،این تغییرات انجام نمی شود و بنابراین بر راهنمایی های سنتی مبنی بر هزینه،درآمد و تولید و ایجاد سرمایه تأثیر می گذارند.
راهنمایی ها و تداوم پذیری حسابداری زیست محیطی:
تولید محصولات داخلی شبکه می تواند با کاهش مصرف متوسط(درون داد)ومصرف سرمایه محصول محاسبه شود.نتیجه بعدی کاهش ارزش محیطی از ارزش شبکه سازگار محیطی اضافه شده(EVA)و تولید محصولات داخلی(EDP)بدست می آید.حسابداری عمومی محیط زیست GDP فقط برای مصرف سرمایه طبیعی با چشم پوشی از کاهش سرمایه تولید شده(ثابت شده)محاسبه می شود.با کاهش مصرف سرمایه تولید شده و طبیعی تولید سرمایه شبکه ای سازگار با محیط(ECF) بدست می آید.ECF به ما می گوید اقثصاد ما قادر است بعد از،از دست دادن سرمایه کلی(کاهش/مصرف) سرمایه جدید تولید کند.حفظ سرمایه کلی یک مفهوم تداوم پذیری ضعیف را نشان می دهد که مستلزم جایگزینی فاکتورهای مختلف محصولات تولید شده و تولید نشده است.جریان مواد تسهیلاتی را برای مفهوم مختلف تداوم پذیری فراهم می کند،آن ها توان بازدهی مواد را به عنوان یک تأثیر محیطی با نشانه فشار محیطی(ظرفیت حمل)ارزیابی میکنند.عدم تحقق کاهش توان بازدهی نسبت به یک سطح مطلوب مفهوم اگولوژیکی تداوم پذیری است.آن تداوم پذیری قوی را با محدود کردن جایگزینی مواد پوشش داده شده با نشانه های جریان مواد کلی مانند ابزارهای مواد کلی(TMR) یا سهم مستقیم مواد(DMD)منعکس می کند.
معیارهای شناخت هزینه زیست محیطی:
آنچه مسلم است این است که نمی توان همه هزینه های موجود را به صورت زیر مجموعه ای از هزینه های سبز طبقه بندی کرد و تصمیم گیری نهایی در این مورد،با مدیریت و سایر مراجع تصمیم گیری در شرکت یا سازمان است.مدیریت باید تصمیم بگیرد که یک هزینه چه زمانی و تحت چه شرایطی،می تواند یک هزینه زیست محیطی و سبز قلمداد شود و اینکه چه بخش از فعالیت های یک شرکت یا سازمان فعالیت های زیست محیطی است.
بطور کلی،هرگاه بیش از 50درصد هزینه ها و فعالیت های یک شرکت یا سازمان در گروه "هزینه ها و فعالیت های زیست محیطی"طبقه بندی شوند،آن شرکت زیست محیطی نامیده می شود.حسابداری زیست محیطی سبز به دنبال هزینه های پنهان و ناپیدایی است که در روش های سنتی حسابداری به آن ها توجهی نمی شود از قبیل:
الف-هزینه های مربوط به کاهش استفاده یا اتلاف مواد خام ومواد مصرفی.
ب- هزینه های مربوط به کاهش استفاده یا اتلاف خدمات عمومی.
ج- هزینه های مربوط به کاهش استفاده از منابع تجدیدناپذیر.
د-هزینه مربوط به کاهش هزینه های قانونی.
مزایای حسابداری محیط زیست:
مزایای اصلی حسابداری محیط زیست را به طور خلاصه می توان به شرح زیر بیان نمود:
سیستم مناسب حسابداری محیط زیست یک معیار حمایت کننده برای دستیابی به توسعه ی پایدار است که تا اندازه ای ابزار اصلی برای اندازه گیری،کنترل و تصمیم گیری می باشد.
مخارج زیست محیطی چه هزینه ی سرمایه ای،چه هزینه ی جاری به طور چشم گیری روز به روز افزایش می یابد.
مدیریت نیاز به اطلاعات مالی درباره مخارج زیست محیطی دارد.
برنامه ریزی هزینه های اساسی نیاز به اطلاعات مالی دارد.
هزینه های محیط زیست ممکن است در حساب های سربار پنهان شوند و یا به گونه ای دیگر نادیده گرفته شوند.
نیاز بهره مندان(دولت،سرمایه گذاران،وام دهندگان،بانک ها،سازمان های غیر دولتی و غیره)به اطلاعات مالی در زمینه ی عملکرد زیست محیطی سازمان های مختلف رو به افزایش است.
بسیاری از فعالیت های زیست محیطی کمی است و ماهیت مالی دارند،بنابراین تأثیر بسزایی بر هزینه ها،دارایی ها و بدهی های سازمان ها دارند.
بدیهی است که هر واحد تجاری یک ستاده ی اصلی و یک ستاده ثانوی دارد که آلودگی محیط زیست از جمله آن است.اگر واحد تجاری جهت تعدیل یا جلوگیری از آن هزینه ای نپردازد آنگاه اشخاص ثالث جامعه می بایست متحمل آن شوند.
خطرات زیست محیطی ممکن است منجر به بدهی های زیست محیطی هنگفتی شود و متعاقبا سازمان یا واحد تجاری ممکن است متحمل پرداخت های زیادی شود که به طور جدی بر موقعیت نقدینگی و مالی اش اثر می گذارد.
مدیریت صحیح منابع در یک نگرش دوستانه با محیط زیست منجر به فواید مستقیمی هم چون ایجاد سرقفلی بالاتر یا تصویری بهتر از سازمان می شود.
وجود یک نگرش دوستانه به محیط زیست مزیت رقابتی برای سازمان ها ایجاد می کند.
حسابداری هزینه ها و عملکرد محیط زیست می تواند پشتیبان توسعه سازمان و اجرای سیستم مدیریت محیط زیست(EMS)و اعتبار نامه ی 14000 ISOباشد.
به دلایل فوق این باور وجود دارد که حسابداری باید نسبت به اندازه گیری،ارزیابی،افشا و عملکرد زیست محیطی در صورت های مالی یا پیوست های آن مسئول باشد.شکی نیست که انازه گیری عملکرد زیست محیطی به سیستم های حسابداری بستگی دارد اما برای این منظور به اطلاعات بیشتری در مقایسه با اطلاعات مرسوم حسابداری نیاز است.رویکرد پولی به مسائل زیست محیطی به طور کلی درست نیست اما اقتصاددانان و حسابداران مجبورند تا بهترین برآورد ها را طبق فنون رایج به دست دهند.
تأثیر موضوع های زیست محیطی بر صورت های مالی:
به منظور شناسایی درآمد و هزینه،دو مبنای حسابداری(نقدی و تعهدی) وجود دارد بنابراین و با توجه به وجود دو مبنای حسابداری،تأثیر موضوع های زیست محیطی در هر یک از دو مبنا به صورت مجزا موردبررسی قرار می گیرد.
چتر حسابداری محیط زیست
کاربردهای امنیتی:
یک بخش از حسابداری،یعنی جواب به سؤالات اقتصادی که به طور مداوم در طی یک دوره یا بیشتر از یک دوره حسابداری انجام شده است.بخش های حسابداری سبز(حسابداری محیط زیست)می تواند در تنظیم و ارزیابی امنیتی به کار برده شود.در سطح بالاتر افزایش ارزش محصولات کلیدی تأیین کننده رشد اقتصادی مورد نیاز علم اقتصاد است.با غنی بودن منابع کشورهای در حال توسعه،اجرای منابع طبیعی آن می تواند سرمایه کشورهای توسعه یافته را جذب کند و این امر می تواند در حسابداری منابع طبیعی بسیار تعیین کننده باشد.
به جای استفاده از سود ویژه در کوتاه مدت و مصرف عمومی،این سرمایه ها باید در پروژه های توسعه یافته و طولانی مدت انجام شود.یکی از توانائیهای ویژه حسابداری سبز ارزیابی هزینه های محیطی است که توسط عاملان اقتصادی خانواده ها و شرکت ها مصرف شده است.
به نظر می رسد که با وجود اطلاعات حسابداری محیط زیست,ضروزیات سیاسی بجای ارزیابی هزینه های نسبی بیشتر مواردی را تعیین می کند که در تنظیم ابزارهای بازار نقش داشته باشند.
SEEA به وضوح برای هزینه های محیطی صرف شده توسط نماینده ها و سازمان ها محاسبه می شود.سهیم بودن اصل تولید محیطی با گروههای آشکار جامعه متمدن و شرکت های خصوصی(شرکای خصوصی-دولتی)یکی از پیشنهادات مهم جوواناسامیت ملل متحد در سال 2002 است.حسابداری محیط زیست و تجزیه و تحلیل آن می تواند توان بازدهی اقتصادی و اکولوژیکی تولیدات مختلف محیطی که توسط سازمان های دولتی و غیر دولتی مورد سنجش قرار می گیرد را مورد ارزیابی قرار دهد.
استاندارد ایزو14000سیستم مدیریت زیست محیطی ودامنه کاربرد آن:
در سال1992در کنفرانس ریودوژانیرو،شورای(Develoment Business Concil For Sustainable)این نکته تأکید کرد که سازمان های تولیدی و خدماتی بایستی فعالیت ها و عملکردهای خود و تأثیر آنها را بر محیط زیست مورد توجه قرار داده و تحت کنترل بگیرند.
به دنبال این تأکید از سازمان بین المللی استاندارد(ISO)درخواست گردید تا در جهت تدوین استاندارد های مدیریت زیست محیطی فعالیت گسترده تری را انجام دهد.در سال 1993یک کمیته فنی تحت عنوان زیست محیطی(ISO/TA207)تشکیل گردید و در آگوست سال1996مجموعه ای متشکل بر شش استاندارد از سری ایزو14000انتشار یافت.
هدف کلی این استاندارد،پشتیبانی از حفاظت محیط زیست و پیشگیری از آلودگی است،بطوریکه با نیازهای اجتماعی،اقتصادی در تعادل باشد.
این استاندارد الزاماتی را برای یک سیستم مدیریت زیست محیطی مشخص می نماید تا یک سازمان بتواند خط مشی و اهدافی را با در نظر گرفتن الزامات قانونی و اطلاعات راجع به پیامدهای بارز زیست محیطی تدوین نماید.کاربرد آن در خصوص آن دسته از جنبه های زیست محیطی است که سازمان می تواند تحت کنترل داشته باشد و بتوان انتظار داشت که بر آن ها تأثیر گذار باشد.
تعامل بین ایزو14000و حسابداری محیط زیست:
در الزامات استاندارد ایزو14000و مدیریت زیست محیطی ذکر گردیده که سازمان باید خط مشی زیست محیطی خود را تعریف و اطمینان یابد که این خط مشی با ماهیت،وسعت و پیامدهای زیست محیطی فعالیت ها،محصولات و خدمات خود متناسب است.
بنابراین خط مشی زیست محیطی می باید با توجه به ابعاد،اندازه و مجموعه شرایط یک سازمان تعریف شود.به عنوان مثال در یک کارخانه تولید سیمان،آلودگی هوا ناشی از انتشار گرد و غبار یا میزان مصرف انرژی به ازای تولید هر تن محصول یا کیفیت خروج محصول در هر مرحله از فرایند تولید مهم است.
در کنار سایر ابعاد مهم در تدوین خط مشی زیست محیطی مانند عواقب فیزیکی،اقتصادی و اجتماعی مسائل محیط زیست،یک بعد بسیار مهم نظام های اقتصادی و تأمین مالی می باشد.
بنابراین یک سیستم مدیریت زیست محیطی در کنار آموزش و توسعه و تأمین منابع انسانی،مهارت های تخصصی،فناوری و ...نیاز به تأمین مالی دارد.
از طرفی حسابداری محیط زیست هم یک ابزار مدیریتی است که با اهداف گوناگونی چون بهبود عملکرد زیست محیطی،کنترل هزینه ها،سرمایه گذاری در تکنولوژی های"پاک تر"گسترش فرایندهای"سبزتر"و محصولات سبزتر و اتخاذ سیاست های مطلوب برای تولید محصولات و خدمات مفیدتر برای محیط زیست مورد استفاده قرار می گیرد.
بنابراین هر دو سیستم،سیستم مدیریت زیست محیطی(ایزو14000)و حسابداری محیط زیست با هدف نهایی بهبود عملکرد زیست محیطی فعالیت می نمایند.یکی با ابزارها و راهکارهای فنی و با کمک استانداردها و قوانین وضع شده و دیگری با جمع آوری و شناسایی و ارائه هزینه ها و منافع زیست محیطی به میزان قابل توجهی مؤثر باشد.
با استقرار(ایزو14000)سازمان می باید جنبه های بارز زیست محیطی قابل کنترل و قابل تأثیر فعالیت ها،محصولات و خدمات خود را در دامنه کاربرد تعریف شده شناسایی کند و اهداف کلان و خرد زیست محیطی را در سطوح و وظایف مناسب در درون سازمان ایجاد،اجرا و مدون نماید.اگر یکی از پارامترهای اجرای این اهداف کلان و خرد زیست محیطی،بودجه بندی و تأمین منابع آن بدانیم به خوبی محل تلاقی هر دو سیستم"حسابداری سبز"و"سیستم مدیریت زیست محیطی"را در می یابیم.در گزارشات مالی و گزارشگری سبز بسیاری از شرکت ها از جمله شرکت های ژاپنی،اشاره به شاخص های ارائه شده از طرف وزارت محیط زیست ژاپن و حیطه جمع آوری اطلاعات را طرح های مصوب ایزو14000بر اساس سیستم مدیریت محیط زیست عنوان نموده است.از این رو ارتباط و تعامل تنگاتنگی بین سیستم مدیریت زیست محیطی(ایزو14000)و حسابداری محیط زیست وجود دارد.
گزارشگری زیست محیطی:
از اواسط دهه 70 میلادی شرکت های صنعتی با مفهوم گزارشگری بدهی های زیست محیطی روبرو شدند در واقع اولین گزارش زیست محیطی به وسیله نروژ ایجاد و به آهستگی توسط سایر کشورها پذیرفته شد. شرکتهای یاد شده نخست تمایل به افشای زیان های وارد بر محیط زیست در صورت های مالی خود نداشتند.اما براثر مرور زمان وافزایش میزان خسارت ها،شرکتها ناگزیر به رعایت این مسائل شدند.
از آنجایی که حسابداری زیست محیطی گزارشگری زیست محیطی را نیز در بردارد وعملکرد زیست محیطی از دید استفاده کنندگان گزارش های مالی حائز اهمیت است،لیکن اهداف گزارشگری عملکرد اقتصادی با اهداف گزارشگری زیست محیطی کاملا انطباق نداشته،لذا به جهت محدودیت موجود در علائق استفاده کنندگان،نیاز به الزامات گزارشگری ویژه احساس می گردد.
از آن جهت که بنگاه های انتفاعی مخارجی را تحت موضوع زیست محیطی متحمل می شوند،لذا ارئه یک تصویر از عملکرد زیست محیطی که حاوی منافع حاصل از تحمل هزینه های مزبور می باشد،با توجه به ساختار موجود حسابداری،دشوار است،به این جهت بسیاری از بنگاه های انتفاعی هزینه فعالیت های زیست محیطی را بدون مقابله با منافع آن،تنها به عنوان اقلام هزینه ای منظور کرده و در گزارشگری مالی به گونه ای مؤثر آن ها را افشا نمی کنند.
افشای هزینه های زیست محیطی در راستای حفظ ثروت سهامداران موجبات افزایش ارزش بنگاه انتفاعی را فراهم می سازد.و اگرچه منافع اینگونه هزینه ها قابل تقویم به ریال نیست،ولی در عین حال ایجاد تمایز در بنگاه انتفاعی به عنوان یک صنعت سبز را موجب می گردد و علیرغم وجود مزیت ها در حفظ بازار رقابتی در میان صنایع مشابه غیر سبز،از طریق ایجاد محبوبیت اجتماعی،آثار مفید و مؤثری بر قیمت سهام اینگونه بنگاه ها در بازار بورس اوراق بهادار خواهد داشت،لذا گزارشگری زیست محیطی با نگاه دقیق تری باید مورد توجه مدیران واحدهای اقتصادی باشد،به ویژه واحدهایی که در زمینه زیست محیطی متحمل مخارج زیادی می گردند.
پیشنهادات:
به منظور نتیجه گیری بهتر پیشنهاد می گردد موارد زیر مورد توجه قرار گیرد:
1-نظر به اینکه استقرار استانداردهای زیست محیطی مستلزم مدیریت زیست محیطی است و این مهم بدون انجام هزینه در جهت کاهش آلودگی های زیست محیطی امکان پذیر نمی باشد،می توانیم با آشنا نمودن حسابداران نسبت به خط مشی زیست محیطی و برنامه های زیست محیطی مرتبط با آن در سازمان تدوین می شود شرایط را برای اجرای عملی حسابداری محیط زیست و قرار دادن هزینه ها و منافع زیست محیطی در سرفصل های مشخص فراهم کنیم.
لذا پیشنهاد می گردد اولا مراجع حرفه ای اقدام به روشن نمودن تعاریف و ابعاد حسابداری زیست محیطی نموده و ثانیا مدیران در سازمان های ایزو14000بین حسابداران و کمیته زیست محیطی ارتباط تنگاتنگ را جهت شناسایی و اندازه گیری هزینه ها و منافع زیست محیطی فراهم نماید.
2-همچنین پیشنهاد می گردد حسابداران و مدیران مالی با آنالیز دارایی های بلند مدت،سرمایه گذاری های زیست محیطی را به طور مشخص شناسایی و در گزارشات مالی در کنار هزینه ها ومنافع زیست محیطی افشا و تجزیه وتحلیل نمایند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه:
یکی از داده های اصلی سازمان که نقش اساسی نیز در آن ایفا می کند اطلاعات است که به عنوان نقش حیات بخش در سازمان که چون خون در شریانهای سازمان جریان دارد عمل می کند و مانند خون یک ماده با ارزش و حیاتبخش است.پس در نتیجه بنا به اصل قیاس اطلاعات برای سازمان نیز همان نقش را دارا است. رمز نگاری زمانی تجلی می یابد که ما نخواهیم اطلاعات سازمان یا حتی بنگاه کوچک ما به راحتی در دسترس قرارگیرد.
اگر فرایند سیستم اطلاعاتی ما طوری باشد که هر کاربری بتواند به اطلاعات سیستم دسترسی داشته باشد.دیگرتوان مدیریت سازمان از افراد درون سازمانی به افراد برون سازمانی که شاید صلاحیتی هم نداشته باشند منتقل شود که این موضوع مترادف با افول فرد،گروه و در نهایت سازمان و بنگاه اقتصادی و حتی غیر اقتصادی است. این گفته مدیریتی که: مدیریت از آن کسی است که اطلاعات را در اختیار دارد. باید در نگهداری این مهم کوشا باشیم. ما در این قسمت قصد داریم از روشها و الگوهایی که در رمز نگاری به خصوص رمز نگاری در ارتباطات، استفاده می شود را برایتان بیان کنیم . ما با رمز نگاری و به رمز درآوردن اطلاعات می خواهیم سرعت نشت اطلاعات را به صفر برسانیم تا اطلاعات ودر نتیجه مدیریت در دست خودمان قرار گیرد،مهمترین قسمتی که می توانیم کارا باشیم همان ارتباطات است که با کنترل این قسمت کنترل قسمتهای دیگر نیز خود به خود در دست ما قرار می گیرد.و مهمترین عملکرد در این بخش همان رمز و رمز نگاری است.
شروع این بخش را با خلاصه ای از فرایند ارتباطات آغاز می کنیم . دریک عبارت ساده ارتباطات به معنی تبادل اطلاعات و انتقال معنی است.
ارتباطات یعنی،انتقال اطلاعات از فرستنده به دریافت کننده ،به صورتیکه اطلاعات برای فرستنده و گیرنده قابل درک باشد.که این همان ساده ترین فرایند تبادل اطلاعات است.وفقدان هر کدام موجب عدم برقراری ارتباط است.
در یک تعریف جامع،
ارتباطات فرایندی است که اشخاص از طریق انتقال سمبلهای پیام به دریافت معنی مبادرت می ورزند.
عناصر اصلی ارتباطات:
1.فرستنده پیام یا منبع :فرستنده آغاز کننده ارتباط است که معمولا"انتقال معنی و مفهوم را آغاز می کند.
2.رمز پیام:رمز پیام را با استفاده از ترجمه آن به یک سری سمبلها منتقل می نمایدکه در بعضی مواقع ضروری نیز می باشدچنانکه فرستنده تلاش می کند براساس موضوع ا رتباط علائم و مفاهیم را به گونه ای اختیار کند که دریافت کننده منظور از ارتباط را درک کند.
3.رمز پیام حاوی خبر:نکته یا موضوعی است که باید به گیرنده منتقل شود.شکل فیزیکی پیام ممکن است به صورت رمز از طرف فرستنده ارسال گردد.
4.مجاری پیام:مجاری سیله و طریقه انتقال پیام را گویند.
5.دریافت کننده:شخصی است که پیام فرستنده را درک می کند.و اگر پیام به فرستنده نرسد ارتباط قطع می شود.
6.کشف رمز پیام:فرایندی است که دریافت کننده براساس آن پیام را به اطلاعات مورد نظر فرستنده تفسیر می نماید. کشف رمز پیام براساس تجربه گذشته دریافت کننده ،تفسیر فرد از سمبلها (علائم)،اتظارات و مقاصد دو طرف (فرستنده و گیرنده)از پیام است.
7.عوامل اختلال:عواملی که موجب نا مفهومی در هریک از مراحل ارتباطات و پیام می گردند.
8.بازخور:ابراز نظرات و واکنشهای گیرنده پیام در باره پیام و انتقال آن به فرستنده را گویند. بازخور درجه اثربخشی و کارایی ارتباط را نشان می دهد.
منشا و پیدایش رمز نگاری:
رمزنگاری در علم مخابرات مورد استفاده قرار میگیردولی امروزه در مدیریت نیز به وفور استفاده می شود. از رمزنگاری میتوان برای تأمین امنیت و تأمین اعتبار پیام به صورت جداگانه یا توامان استفاده کرد.
تأمین امنیت پیام:
این که به غیر از گیرنده مجاز، شخص دیگر قادر به فهمیدن متن پیام نباشد.
اعتبار پیام:
این که فرستنده واقعی پیام مشخص باشد.
دانش رمزنگاری بر پایه مقدمات بسیاری از قبیل سیستمهای اطلاعات، نظریه اعداد و آمار بنا شدهاست.
تعاریف رمزنگاری:
رمزنگاری دانش تغییر دادن متن پیام به کمک یک کلید رمزنگاری و یک الگوریتم رمزنگاری است، به صورتی که تنها شخصی که از کلید و الگوریتم مطلع است قادر به استخراج متن اصلی از متن رمزشده باشد . و شخصی که از یکی یا هردوی آنها اطلاعی ندارد، نتواند به محتوای پیام دسترسی پیدا کند. رمزنگاری از طریق پنهان نگاه داشتن الگوریتم منسوخ است. در روشهای جدید رمزنگاری فرض بر آن است که همگان الگوریتم را میدانند. آنچه پنهان است فقط کلید است. رمزنگاری علمی است که به وسیله آن میتوان اطلاعات را بصورتی امن منتقل کرد حتی اگر مسیر انتقال اطلاعات (کانالهای ارتباطی) ناامن باشد.
دریافتکننده اطلاعات آنها را از حالت رمز خارج میکند (decrypting). به این عمل در واقع رمزگشایی گفته میشود .
البته قابل ذکر است که، که رمزنگاری به تغییر ساده محتویات یک متن گفته میشود و با کدگذاری (coding) تفاوت دارد. در این صورت تنها هر کاراکتر با یک نماد تغییر میکند. کلمه Cryptography بر گرفته لغات یونانی‘kryptos’ به مفهوم ” محرمانه ” و grapheinبه معنای نوشتن ” است.
تفاوت رمز و کد:
قبل از هر چیز لازم است بین رمز و کد تفاوت قایل شویم. رمز به مفهوم تبدیل کاراکتر به کاراکتر یا بیت به بیت ؛ بدون تغییر محتویات زبان شناختی آن است. در مقابل ” کد ” تبدیلی است که کلمهای را با یک کلمه یا نماد دیگر جایگزین میکند . در بررسی نخستین استفاده کنندگان از رمزنگاری به ” سزار ” امپراتور روم و نیز ” الکندی ” که یک مسلمان است برمیخوریم از عمده ترین شیوههای رمزنگاریهای ابتدایی پیچیدن نسخه اصلی پیام بر روی استوانهای با قطر مشخص و نوشتن پیام بر روی متن استوانهای است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 9 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
استخدام
عمل استخدام آسانترین مرحله ایجاد یک نیروی انسانی است ولی نگهداری و بازسازی آن مشکلترین مراحل استخدامی به شمار می رود. به طور کلی مدیران سازمانهایی که در مناطق دورافتاده و منزوی سازمان خود را تاسیس و اداره می کنند ظاهرا قادر به استخدام نفرات مورد لزوم نمی باشند. بالعکس هرقدر جامعه و یا موقعیت جغرافیایی یک سازمان به سوی صناعتی شدن پیش رود، به همان اندازه سیستم استخدامی آسانتر می شود. بدین معنی که در یک محل جغرافیایی به خاطر آنکه چندین قطب صنعتی بوجود می آید هریک می تواند از دیگری تغذیه کند و استخدام کارگران را براساس داشتن آزادی قدرت اختیار برای برگزیدن حرفه و پیشه بیشتر میسر سازد. ولی در عوض مدیران در استخدام تازه واردین به مراتب مشکل پسندتر و سخت گیرتر می شوند. البته در بعضی از کشورها یا نواحی ممکن است نفرات کارآمد و متخصص برای موسسه صنعتی کمیاب باشد که آنها ناگزیر از آنند که برای تکمیل کادر پرسنلی خود به خارج از محل جغرافیایی روی آورند و با هزینه گزاف تری نیروی انسانی مورد لزوم را استخدام کنند. برای مثال در کشورهای خاورمیانه که نفت در مناطق غیرمسکونی کشف گردیده است شرکتهای نفتی مجبورند که کارگران و کارمندان مورد نیاز خود را از نواحی دوردست گرد آورند و هزینه های سنگین تری را متحمل گردند.
مردم به این علت به دنبال کار می روند که دستمزدهای نسبتا زیادی را برای جوابگویی به نیازهای مادی خود دریافت دارند. مردم در جایی خواستار اشتغالند که مسکن برای آنها وجود داشته باشد. آنها به این علت خواستار به استخدام درآمدن در یک شرکت و یا سازمان می باشند که آرزوی نیل به معیشت بالاترین را در دل داشته باشند و خواهان کسب حیثیت و معروفیت اجتماعی بیشتری باشند. ممکن است برای پاسخگویی به نیازهای خود شخصا در شرکتهای خصوصی و سازمان های دولتی در جستجوی کار باشند و یا امکان دارد که از زبان دوستان، نزدیکان، خویشاوندان و بالاخره رسانه های گروهی به وجود کار پی برند و خواستار به استخدام درآمدن در آن شرکتها و یا سازمانها باشند.
اکثر کشورهای جهان برای استخدام افراد در سازمان های صنعتی و اجتماعی خود، جماعات کارآمد فراوانی را در اختیار دارند لکن هیچ کشوری نیست که در غایت مطلوب از نیروی انسانی منظم و مرتبی برخوردار باشد ولی از طریق کاربرد شیوه های مدیریت علمی استخدامی می توانند در حد امکان انتظامی خاص برای استخدام و انتصاب افراد آماده به کار بکار بندند و جامعه ای پرتحرک و پرتوان به بار آورند.
اولین مرحله برای ایجاد کارآمدی یک سازمان پرتوان و خودکفا مرحله استخدام است. استخدام عبارت از سپردن تعهد و پذیرش کلیه قوانین و خط مشی های سازمانی از طرف یک فرد و دادن تامین در قبال اعمال آن تعهدها از طرف یک سازمان است. بنابراین اگر بخواهیم جریان استخدام به طور کامل عملی گردد می بایستی هم کارفرما و هم کارگر از دو پدیده تعهد و تامین پیروی کنند تا آنکه بتوانند رابطه استخدامی را بوجود آورند.
هر فرد انسانی در طول عمر خویش ممکن است چندین بار از جریان استخدامی برخوردار گردد ولی چیزی که حائز اهمیت است نحوه انعقاد جریان استخدامی است که چگونه فرد، خود را در قبال سازمان متعهد کند و متقابلا سازمان هم چگونه در قبال تعهد فرد تامینی را بوجود آورد. این چگونگی ها مباحثی هستند که به طور مفصل در این بخش مورد بررسی قرارخواهندگرفت.
انواع استخدام
اصولا استخدام بر سه نوع است: استخدام اجباری، اختیاری و استخدام اجباری اختیاری. استخدام اجباری استخدامی است که فرد را مجبور می سازیم نسبت به سازمان تعهداتی را که بر وفق مراد و میل کارفرما است قبول کند و در قبال آن حداقل تامین را به وی می دهند. از جمله طرق متداول تر استخدام اجباری، بردگی است که با اخذ انواع مختلف تعهدات فرد را وادار به انجام آن می نمایند. نوع دیگر تحمیل کار است که فرد به خاطر از دست ندادن مقام و موقعیت خود و در بعضی مواقع حیات و زندگی خود بایستی کاری را انجام دهد که هرگز در حالت عادی تمایلی به انجام دادن آن کار ندارد.
یکی از انواع استخدام اجباری بیگاری است. استفاده از این روش مخصوص حکمرانان است که به موجب آن هر فرد محکوم کارآمد ملزم است که تعدادی از روزهای سال را صرف خدمات عام المنفعه نماید و در بعضی از زندانهای سیاسی این روش بسیار متداول است.
استخدام اختیاری استخدامی است که فرد با ازادی کامل و سنجش کلیه جوانب کار، به استخدام هر سازمانی که لازم بداند درمی آید و در قبال آن سازمان هیچگونه تعهد غیرمعقول و یا اجباری نخواهدداشت. هر لحظه که ضروری بداند کار را رها می سازد، بدون آن که هیچگونه ضرر و زیانی برای وی بوجود آید. چون نیازهای انسانی متنوع و متفاوتند بنابراین هر فرد خواهان آن است که با آزادترین سیستم استخدامی روبرو شود و سهل ترین وسیله را برای رفع نیازهای خود بدست آورد، سهل ترین وسیله پول است که بدین وسیله هر فرد می تواند آنچه را که تمایل دارد بدست آورد. بنابراین در سیستم استخدام اختیاری، فرد تعهد خود را در قبال دریافت پول ایجاد می کند و هیچگونه بعد زمانی در اینگونه تعهدات مطرح نمی شود. ولی تعهدات کاملا با تامین ها مساوی هستند. درست است که در روش استخدام اختیاری در بعضی از مواقع مقاطعه کاران، اکثرا برای استثمارگران کارگران به وسایلی متشبث می شوند که گاهی نظیر روش کار اجباری است، لکن این قبیل اجحافات متدرجا با تصویب قوانینی به منظور حفظ منافع طبقات کارگر رو به زوال است. بنابراین در استخدام اختیاری هم کارگر و هم کارفرما هر دو با آزادی کامل و با رعایت قوانین کار در ایجاد تعهدات و تامینات لازم مرحله استخدام را عملی می سازند.
استخدام اجباری اختیاری: چون انسان در جوامع مختلف به خاطر محدودیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیاز به کار دارد، بنابراین مجبور است که به استخدام سازمان و یا سازمان هایی درآید که زندگی خود را اداره کند. اما در این نوع اجتماعات اجباری بودن استخدام امری اجتناب ناپذیر است. بنابراین هر فرد خود را در مقابل سازمان هایی مشاهده می کند که همگی از یک نوع سیستم کلی و با اندک تفاوتی شرایط استخدامی را بوجود آورده اند. ولی هرگز اینگونه شرایط استخدامی بنا به میل کارگر نبوده و فقط طبقه کارفرما آن را به خاطر احساس نیاز مستخدم به کار اعمال می کند. در این شرایط است که افراد کارگر در عین حالی که اجبار دارند از یک سیستم اشتغال اجباری پیروی کنند، فقط آزادی آن را دارند که سازمان را انتخاب کنند ولی ماهیت تامینها در تمام سازمانها یکسان خواهدبود.
از مباحث فوق چنین نتیجه گیری می شود که در استخدام اجباری تعهدات زمانی مطرح است که فرد می بایستی با سپردن تعهد سنوات خدمت خود را در اختیار کارفرما قراردهد و کارفرما حق هرگونه اعمال نفوذ و جریاناتی را در سرنوشت کارگر دارد. در استخدام اختیاری تعهدات کارگر با تامینهای کارفرما برابر است و هیچگونه تعهدات زمانی در امر استخدام مطرح نمی باشد و بالاخره در استخدام اجباری اختیاری، کارفرمایان سازمانهای صنعتی و اجتماعی همگی از یک وسیله استثمارکننده کارگری پیروی می کنند و فقط کارگران اختیار انتخاب در بین آن سازمان ها را دارند.
شناخت ماهیت تعهد
در مبحث قبل متذکر شدیم که استخدام یک قرارداد دوجانبه است که فرد مستخدم تعهد انجام وظایفی را می نماید و فرد کارفرما تامینی در قبال انجام آن تعهد به مستخدم می دهد. تعهد در معنی کلمه یک پدیده یک بعدی است که فقط به صورت ظاهر در یک لحظه بسته می شود ولی در عمل جریانی دائمی و چند بعدی است که از لحظه انعقاد تا پایان آن به قوت خود باقی می ماند. به این خاطر یک بعدی در نظر گرفته شده که در ابتدا فقط زمانت را مورد اهمیت قرارمی دهند ولی در عمل زمان تعهد می بایستی در مکان و یا در فضایی اتفاق می افتد که تعهد به صورت کامل انجام پذیرد و به همین علت است که ماهیت تعهد را در عمل چند بعدی (زمان، مکان و فضا) در نظر گرفته اند.
در جریان استخدامی متعهد ساختن کارکنان به قبول مسئولیتها و وظایف عملی است به مراتب پیچیده تر از هر حریان استخدامی دیگر. به استخدام درآوردن کارکنان ممکن است عملی آسان باشد. لکن نگه داشتن دائمی آنان بر سر کاری که به آنها واگذار شده به مراتب دشوارتر است. در اداره امور استخدامی کارمند متعهد را کسی می نامیم که در بعد زمانی تعهد خود دست از شغل خود بر نمی دارد و روابط عمده خود را با سازمان مقطوع ساخته است. وی یک نفر عضو دائمی نیروی کار سازمانی است که حقوق می گیرد و برای اعاشه به تعهدات خود عمل می کند. بنابراین یک فرد متعهد را در عمل و در مدت زمان انجام تعهد خود می شناسیم و افرادی که تعهداتی را بنمایند و عمل نکنند آنها را مدیون سازمان می دانیم نه متعهد به سازمان؛ بدین معنی که فرد متعهد حتما به تعهدات خود عمل می کند و در قبال تعهد تامینی دارد.
در فرایند استخدام توجه به این نکته خالی از فایده نیست که رفتار آنان را از چهار مرحله تحلیلی مورد بررسی قرارمی دهیم که این چهار مرحله، شاخص تغییر و تحول مستخدم از صورت یک فرد جامعه قدیمی است به درجه تبعیت از یک راه و رسم نوین. به طور کلی کارکنان یک سازمان را به چهار نوع به شرح زیر طبقه بندی می کنیم:
1- مستخدمین غیرمتعهد.
2- مستخدمین نیمه متعهد.
3- مستخدمین متعهد کلی.
4- مستخدمین متعهد جزئی.
هدفهای مدیریت منابع انسانی
1- جذب مردم برای به استخدام درآمدن در سازمان .
2- ایجاد انگیزش بکار و تقویت روحیه در شاغلین سازمانی.
3- استفاده مطلوب از نیروی انسانی استخدام شده.
4- آموزش و پرروش، نوسازی و بازسازی و توسعه و تکامل استعدادها و مهارتهای کارکنان.
5- استقرار روابط مطلوب و تامین امکانات رفاهی برای کارکنان و جلوگیری از خطرات و تصادفات ناشی از محیط کار.
6- ایجاد خط مشی های پرسنلی.
7- نظارت بر حسن استقرار و اجرای عملیات پرسنلی.
8- خوشحال نمودن و خرسند نگهداشتن کارکنان.
9- فراهم نمودن موجبات لازم جهت اخذ حداکثر کارایی و پرداخت پاداش و دستمزد به کارکنان سازمانی.
10- ایجاد تعادل و توازن بین نیروهای انسانی داخل و خارج سازمان.
بخاطر آنکه بیشتر به هدفهای گفته شده در فوق آگاهی یابیم به توضیح و تشریح هریک بشرح زیر خواهیم پرداخت.
ایجاد انگیزش بکار و تقویت روحیه شاغلین سازمانی
زمانی عده ای متخصص، شایسته و با کفایت جذب یک سازمان می شوند که مدیران سازمانی بدانند چگونه رفتاری منطقی و عقلانی و همچنین انسانی نسبت به آنان اعمال نمایند. انتظار می رود که کارکنان با سابقه و مدیران با تجربه کار خود را در زمان محدود و معین انجام دهند، ولی انحام کار نبایستی به نیستی به نابودی و نیروی انسانی تمام شود و سازمان را به تباهی بکشاند.رعایت استانداردهای کیفی به همان اندازه استانداردهای کمی حائز اهمیت اند.
همیشه می بایستی اینگونه استانداردهای کمی و کیفی توسط کارکنان و مدیران ارزیابی شوند وانحرافات ذهنی و خیالی را که در اندیشه افراد پرسنلی سازمان موجود است، اصلاح نمایند. یکی از مسائل مهمی که سازمان ها با آن روبرو هستند مبین آن است که روشها و برنامه هایی را طراحی کنند که بخوبی بتوانند انگیزش رفتار سازمانی کارکنان را بدرستی پیش بینی کنند و شیوه های انگیزشی متناسبی را ایجاد نمایند. بعلاوه اگر مدیران سازمانی مایل باشند که کارکنان وظایف خود را در یک مدت طولانی بنحو موثرتری انجام دهند، ضروری است که الگوهای رفتاری دیگری را که از همبستگی روشها و سیستمهای انجام کار بوجود آمده اند در یک زمان کوتاه تری پیش بینی کنند و سپس با ارزشیابی کامل در راه بازسازی رفتار کارکنان تصمیماتی را اتخاذ نمایند.
ترویج انگیزه های مثبت در نزد کارکنان به افزایش تولید منجر خواهدشد و زمانی این امر صادق خواهدبود که مدیران بتوانند حداکثر انگیزه های مثبت و خودآگاه را در افراد ایجاد نمایند.
کارایی و پویایی هدف اصلی مدیریت پرسنلی نمی باشد بلکه وسیله ای است برای نیل به هدف سازمانی. در مواردی که سازمان از نقصانها و نارساییهای زیادی برخوردار است، اگر مدیران توان آنرا نداشته باشند که انگیزه های مثبت را در افراد بوجود آورند، هریک از کارکنان براساس وسعت دید خود امکان بروز انگیزه های منفی را می یابند و با قدرت دستگاه مدیریت درگیری زیادی را پیدا می نمایند. در نتیجه از مجموع نارساییها و فقدانها، انگیزه های منفی بوجود می آید که در نتیجه کارکنان صفوف مقاومت آمیزی را در مقابل کادر مدیریت ایجاد می کنند. ایجاد تضادهای مخفی و آشکار در سازمان باعث برهم زدن نظم سازمانی و تضعیف روحیه افراد در محیط کار می شود و بجای آن که هر فرد فعالیت های خود را در جهت نیل به اهداف سازمانی بصورت گروهی صرف نماید، در جهت عکس در راه فعالیتهای دیگران قدم برمی دارد و در نتیجه نه آن که سازمان از فعالیتهای افراد سودی نخواهدبرد، بلکه زیان های قابل ملاحظه ای را هم متحمل خواهدشد. بنابراین اداره امور پرسنلی یک سازمان همیشه می بایستی طوری امکانات و شرایط محیطی کار را فراهم سازد که همگی افراد با انگیزشی مثبت و روحیه ای قوی در بثمر رساندن اهداف سازمانی فعالیت نمایند.
استفاده مطلوب از نیروی انسانی
بخاطر آنکه سازمان بتواند کلیه اهداف شناخته شده خود را در موقع معین و مشخص بوسیله افراد ذیصلاح و با کفایت به انجام رساند، ضرورت دارد که مدیران سازمانی در وهله اول نقشهای کلی سازمانی را معین و مشخص سازند. برای این منظور ایجاد تشکیلات سازمانی (پستها، شرح وظایف، شرایط احراز مشاغل، نحوه ارتباطات، حدود اختیارات و تضمین کاربرد اقتدار مقامها و غیره) از جمله وظایف مهم این واحد بشمار می رود . کلیه خصوصیات فوق با درنظرگرفتن هدفهای کلی تعیین می گردند و در وهله دوم متخصصین و افراد ذیصلاحی را براساس واقع بینی و سنجش مطلوب و منطقی انتخاب نمایند.
چگونگی شناخت مختصات مشاغل و پستهای سازمانی بستگی مستقیم به سطح کاردانی و واقع بینی مدیران پرسنلی دارد. آنها نقش موثری را در انتخاب و انتصاب افراد ایفا می نمایند. آنانند که همیشه مترصد جویاشدن و پیدانمودن بهترین متخصصین و کارمندان صالح و سالم می باشند. در صورتی که بخواهیم اداره امور نیروی انسانی را بصورتی منظم و مرتب به سرحد تکامل خود برسانیم، ضرورت دارد که افراد پرسنلی را از شایسته ترین متخصصین پرسنلی انتخاب نماییم زیرا آنانند که به کمک تخصص و مهارت خود مدیران اجرایی را در استقرار افراد ذیصلاح یاری می کنند.
بنابراین مهمترین وظیفه اداره کنندگان امور نیروی انسانی آگاهی کامل در مورد شناخت کلیه ارزشها و اهمیت شأن و تخصص انسانها است. آنانند که بایستی با واقع بینی کامل افراد انسانی را در مشاغل متناسب و مطلوب سازمانی جایگزین نمایند و از آنها حداکثر کارایی و پویایی را دریافت دارند.
آموزش و پرورش، نوسازی و بازسازی، توسعه و تکامل استعدادها و مهارتهای کارکنان
چهارمین هدف مدیریت منابع انسانی تهیه برنامه های آموزشی در جهت پرورش کارکنان در حین خدمت است. چون صنعت و تکنولوژی ، دانش و بینش و تخصص و مهارتهای موجود در سازمانهای اجتماعی روبروز تکامل بیشتری می یابند و بموازات آن افراد سازمانی هم بخاطر اشتغال مداوم به کار، فرصت فراگیری پیشرفتهای علمی و عملی جدید را ندارند، از این رو وظیفه اداره کنندگان نیروی انسانی است که در ایجاد و ایجاب سیستمی پرتوان جهت آموزش کارکنان و هم آهنگ ساختن معلومات و آگاهیهای آنان با آخرین شیوه های علمی کوشش نموده و از این راه طوری افراد را پرورش دهند که با آخرین پیشرفتهای حرفه ای و تخصصی، اجتماعی و اداری همگام و هماهنگ گردانند. آموزش حین خدمت مهمترین عامل پیشرفت در تکامل اهداف سازمانی است. ایجاد و ترویج تخصصها و مهارتهای جدید نور تازه ای در سازمان می تابد و در پرتو آن تولید و خدمات سازمانی هم به همین نحو با سطحی عالی تر عرضه می گردند.
قلمرو مدیریت منابع انسانی
در حقیقت هر سازمان بمنظور برآورد احتیاجات خاص و نیل به یک نقطه مطلوب در راه توسعه و تکامل خود مبادرت به تحدیدنظرهایی در وضع تشکیلات سازمانی می ورزد. به همین منظور اداره امور پرسنلی می بایستی براساس تحقیقات و روشهای علمی چنین کارهایی را بصورت صحیح انجام دهد. بخاطر آن که بتوان قلمرو وسعت کار مدیریت منابع انسانی را بصورت واقعی روشن نمود، بشرح زیر فعالیتهایی را خاطر نشان خواهیم ساخت:
1-برنامه ریزی سازمانی
برنامه ریزی سازمانی عبارتست از تعیین چگونگی نقشهای سازمانی و شناخت امکان توسعه و گسترش آن. برای این منظور مدیران پرسنلی همیشه کوشش می نمایند که تخصصها و مهارتهای جدید را بشناسند و سپس برآن اساس برنامه ریزی ایجاد مشاغل و پستهای سازمانی جدید را تنظیم نمایند تا بتوانند در انتخاب و انتصاب افراد ذیصلاح موفق گردند. در برنامه ریزی سازمانی تنظیم زمانی و مکانی برای انجام نقشهای سازمانی توسط افراد ذیصلاح را مشخص می سازند و برای آنها افراد و وسائل کار را پیش بینی می کنند.
2- توسعه اداری
بمنظور آنکه بتوانیم خدمات اداری را برای واحدهای تولیدی فراهم سازیم لازم است که به موازات توسعه برنامه های تولیدی، برنامه های اداری هم گسترش یابند. انجام این عمل بعهده افراد واحد پرسنلی واگذار شده است که با پژوهشها و تخصصهای خود بتوانند آنچه را که مورد نظر است بوچود آورند تا در موقع معین و مشخص همگی بمرحله اجرا گذاشته شوند.
3- ایجاد یک سیستم صحیح روابط عمومی
بمنظور آنکه کلیه افراد سازمانی با افراد اجتماع حسن تفاهم و رفتار مسالمت آمیز متقابلی را بوجود آورند، ضرورت دارد که واحدی به نام روابط عمومی بوجود آید و رابطان عمومی موظف به شناساندن ارزشها و اهمیتهای سازمانی به افراد اجتماع گردند و از طرفی دیگر نظرات افراد اجتماع را نسبت به سازمان و به مدیران و کارکنان ابلاغ نمایند که از این رویدادها می توان اصلاحات و ابداعات تکامل یافته جدیدی را ایجاد نمود و اگر نقصانی در کار باشد آنرا اصلاح نمایند. نقش مدیریت پرسنلی در اینگونه مواقع تاثیر دادن نظریات صحیح و منطقی جامعه در سیستم برنامه ریزی تولیدی و خدماتی سازمانی است.
4-پژوهشهای پرسنلی
شناخت روحیه افراد سازمانی وسیله ای است که می تواند بطور مستمر مدیران سازمانی را از چگونگی وضع روحی و روانی کارکنان آگاه سازد. سنجش روحیه باعث خواهدشد که مدیران سازمانی را از نظرات، افکار، عقاید و برداشتهای ذهنی کارکنان درباره محیط کار و نحوه ارتباطات آنها با یکدیگر مشخص سازد. از این رو یکی از فعالیتهای عمده اداره امور پرسنلی پژوهش کافی در این زمینه است. اداره کارگزینی سازمانی با جمع آوری اطلاعاتی که با کاربرد روشهای علمی گردآوری می کنند، می تواند کمک موثری در نحوه تصمیم گیری مدیران سازمانی باشد.
5- بررسی و ارزشیابی برداشتهای ذهنی کارکنان سازمانی
هریک از افراد سازمانی در مورد مقامها، هدفها و نقشهای سازمانی نظریاتی را از خود ابراز می دارند. در بعضی از موارد این نظرات صائب بوده و بایستی به آنها اهمیت داده شود. وظیفه اداره پرسنلی است که همگان را از ارزشها و اهمیتهای اصولی و خط مشی های سازمانی آگاه سازد تا کارکنان بتوانند بدرستی برداشت صحیحی را در خود بوجود آورند. بنابراین دریافت نظرات آنها از طریق اداره امور پرسنلی یکی دیگر از وظایف این واحد بشمار می رود.
6-بررسی مسائل و مشکلات ویژه تخصصی
به منظور آن که بتوان مشکلات و نارساییهای حرفه ای و تخصصی کارکنان را دریابیم، واحد پرسنلی موظف است که با پژوهشهای خود آنچه را که به صلاح و صرف سازمان و کارکنان از لحاظ فنی نمی باشد، مورد ارزیابی قرارداده در اصلاح آنها کوشا گردد.
لزوم اجرای کلیه اصول و مفاهیم فوق بستگی به نیروی استخدام شده ای از متخصصان آموزش دیده پرسنلی دارد. آنان که می توانند با مهارتها و تخصصهای خود کلیه ی جریانات سازمانی را به مرحله ی اجرا درآورند. هریک از این گونه فعالیتها مانند دیگر وظایف و فعالیتهای پرسنلی به خاطر کمک به مدیران عالی رتبه سازمانی است. بنابراین قلمرو دانش مدیریت منابع انسانی دستیابی به کلیه خصوصیات نیروی انسانی است.
فصل دوم
وظایف مدیریت منابع انسانی
اداره امور استخدامی هر سازمان وظایفی اساسی از قبیل جذب، نگهداری برانگیختن افراد به کار و حفظ حقوق حقه کارکنان با توجه به صیانت انسانی در جهت ایجاد فراورده های سازمانی را به عهده دارد. به خاطر آ«که سازمانی بتواند دوام و بقاء خود را حفظ کند، مدیران و سرپرستان می بایستی به خوبی افراد تحت نظارت و کنترل خود را هدایت و راهبری کند. در بعضی از سازمان های بزرگ اداره امور پرسنلی به عهده مدیران عالیرتبه واگذار شده است، آنانند که با دقت کافی در انتخاب، انتصاب و دیگر مسایل استخدامی سازمانی شخصا اتخاذ تصمیم می نمایند، اما سازمانهای دیگری یافت می شوند که دامنه فعالیتهای داخلی و خارجی آنها بسیار گسترده و وسیع بوده و مدیران عالیرتبه وقت کافی برای حل و فصل امور پرسنلی را ندارند، از این رو در داخل واحدهای ستادی سازمانی قسمتی به نام اداره امور پرسنلی تاسیس می گردد که وظایف اصلی امور استخدامی را به کمک کارشناسان ذیصلاح به مرحله اجرا درآورند. کارشناسان استخدامی می بایستی در همه حال بدانند که به طور علمی و عملی چگونه افرادی را جذب، انتخاب، استخدام و انتصاب نمایند و سپس با اجرای چه سیستمهایی برای جبران فعالیتهای کارکنان خط مشی های لازم را بوجود آورند تا هر کارمند و یا کارگر در پرتو یک سری قوانین خاص متحدالشکل از حقوق و مزایای متعلقه برخوردار گردند. از جانبی دیگر براساس اعمال اصول مدیریت علمی اداره امور پرسنلی در جهت تنظیم برنامه های آموزشی حین خدمت برای بازسازی، نوسازی و دوباره سازی کارکنان شاغل چه طرحهایی را می بایستی به مرحله اجرا گذارد تا در نهایت امر با ارائه خلاقیت روشهای مطلوب سازمان را از حداکثر کارایی هر فرد برخوردار گرداند.
ناگفته نماند که بزرگترین سرمایه یک سازمان کارکنان (کارمندان و کارگران) آن سازمان بشمار می رود. مدیران پرسنلی می بایستی بدانند که در حفظ و حراست این سرمایه اجتماعی، اقتصادی و تولیدی برای افزایش کیفی آن چه خط مشی ها و روشهای مطلوبی را به کار بندند تا سازمانی پر توان داشته باشند. بدین سبب است که مدیریت امور استخدامی بدون توجه به کمیت های تولیدی یا خدماتی یکی از بنیادهای اساسی هر سازمان پویا بشمار می رود.
مدیران سازمان های اجتماعی به خاطر دستیابی به یک انتظام پایدار و نیل به آرمانها و هدفهای عالی فکری و انقلابی یک جامعه می بایستی کلیه منابع اعم از مادی و یا انسانی را در سایه یک نظام متعادل اجتماعی که منطبق با نیازمندیهای اصولی و اساسی آنها باشد بصورت منظم درآورند. در این سیر انتظامی تشکیل کلیه منابع به منظور دستیابی به نتیجه معین و مشخص می تواند از اصول علمی دیریت استفاده شود.
بطور کلی نظر علما و صاحبنظران رشته مدیریت بر آن است که هر سازمان اجتماعی که بوسیله انسانها خلق شده باشد، اعم از دولتی و یا خصوصی ، صنعتی و با فرهنگی، سیاسی و یا مذهبی و بالاخره آموزشی و یا خدماتی از دو نوع وظیفه قابل تفکیک متشکل شده است: اهم وظایف دوگانه تفکیک شده سازمانی عبارتند از: وظایف اداری و وظایف عملیاتی.
این دو وظیفه مهم به طور وابسته و همیشه در راه خدمت به جامعه و ایجاد تسهیل در کار موجباتی را فراهم می سازند که انسانها بتوانند در زندگی خود از رفاه و آسایش بیشتری برخوردار گردند تا نظامی پایدار که با پیشرفت تفکرات انسانی تطابق داشته باشد ایجاد نمایند. بنابراین مدیر پرسنلی مدیری است که به خوبی بتواند وظایف مدیریت حوزه فعالیت خود را به خوبی انجام دهد. بیان فوق در تمام سازمان های مختلف صادق است اما ناگفته نماند که ایفای نقش صحیح مدیریت پرسنلی بستگی مستقیم به ایفای وظایف عملیاتی اداره امور استخدامی دارد.
بطور خلاصه از آنجا که برای اداره امور نیروی انسانی وظایف معین و مشخصی تعیین شده است، طبق نظر ادوین فیلیپو وظایف دوگانه اداری و عملیاتی بشرح زیر خاطرنشان گردیده است:
1-وظایف اداری
الف: برنامه ریزی
ب: سازماندهی
پ: راهبری
ت: کنترل
2-وظایف عملیاتی:
الف: پرسنل یابی
ب: توسعه و ترویج
پ: غرامت و تامین
ت: همبستگی و یگانگی
ث: نگهداری و مرمت
«پیتر دراکر» دانشمند معروف مدیریت خاطرنشان می سازد که حیات و بقاء هر سازمان اجتماعی مهمترین هدف اعضا بشمار می رود. اگر این واقعیت به حقیقت بپیوندد جریانات دیگر سازمانی را بالمآل دربر خواهد داشت. بنابراین اگر افراد یک جامعه احساس نمایند که احتیاج به دریافت سود و منفعت از مواهب طبیعی و دسترنجهای خود برای بهزیستی دارند می بایستی در کارهای سازمانی یا در رده های مدیریت و یا عملیاتی سازمانی منشا اثر گردند.
وظایف اداری
تمیزو تشخیص وظایف اداری از وظایف عملیاتی و درک مفهوم طبیعت و ماهیت و روابط واحدها از عمده ترین مسایلی است که بایستی در مدیریت منابع انسانی برروی آن بحث کامل گردد. اگر بتوانیم این دو عمده وظایف را از یکدیگر مشخص و متمایز سازیم به خوبی می توانیم به خصوصیات واقعی هریک آگاه شویم و ضمنا روشن سازیم که فعالیتهای پرسنلی یک سازمان آیا جزئی از وظایف اداری یا از وظایف عملیاتی بشمار می رود.
بدین سبب است که اعضای سازمانی را به دو طبقه عامل و معمول تقسیم بندی نموده اند: عاملان را مدیران و معمولان را مجریان نامیده اند. مدیران سازمانی آن دسته از مقامهایی هستند که بنا به اختیارات حاصله مسئولیت راهبری و اداره امور انسانها و تجهیزات سازمانی را به عهده دارند و در واقع هیچگونه فعالیتی بطور مستقیم در امر تولید و یا ارائه خدمت به عهده ندارند. معمولا آن دسته از افرادی هستند که بنا به وظیفه اجرایی و عملیاتی در مشاغل حرفه ای و فنی سازمانی قرارمی گیرند و مستقیما در امور تولید و یا خدمت منشا اثر می باشند. این دسته از اعضا سازمانی به سبب عدم اختیارات لازم هیچگونه اختیار و مسئولیتی را در مورد اداره امور سایرین به عهده ندارند و فقط مسئولیت انجام وظیفه ای خاص را تحت رهبری و هدایت مدیران و یا سرپرستان به عهده دارند. حال اگر بخواهیم روشن نماییم که وظایف مدیریت پرسنلی یک سازمان به مفهوم مطلق و واقعی آیا جزئی از وظایف مدیریت است و یا جزئی از وظایف عملیاتی سازمانی، بایستی در اینجا خاطر نشان سازیم که به لحاظ اهمیت وظیفه اداره امور نیروی انسانی سازمانی، وظیفه مدیران پرسنلی همانا مدیریت به مفهوم مطلق و واقعی است و این دسته از افراد انجام وظایف اساسی مدیران را عهده دار می باشند. در حقیقت اثبات گفته فوق یک واقعیت است بدون توجه به طبیعت فعالیتهای عملیاتی سازمانی ولی در تشریح مفهوم واقعی مدیریت پرسنلی وظایف عملیاتی را نادیده نباید گرفت زیرا از مجموع هر دو وظایف بطور صحیح تحقق به آرمانها و هدفهای سازمانی میسر می گردد.
1-برنامه ریزی
برنامه ریزی عبارتست از تنظیم کلیه جریانات آتی امور سازمانی به نحوی که معین و مشخص گردد در جه زمان و مکان و بوسیله چه شخص یا اشخاص و به کمک چه وسایل و منابع مادی و با کاربرد چه تکنیک علمی و یا عملی فعل و انفعالاتی صورت گیرد . در برنامه ریزی همیشه از تجربیات گذشته مشاهدات حال و نیازهای تخمینی آتی برای پیش بینی صحیح فعالیتهای مثمره استفاده می شود. این امر مستلزم تجزیه و تحلیل و اندیشیدن فراوان است . مدیران موفق برای برنامه ریزی اهمیت و ارزش فوق العاده ای قائل هستند و از طرفی دیگر قسمت اعظم وقت آنان صرف برنامه ریزی می گردد.
همانگونه که در بالا متذکر گردید، برنامه ریزی مستلزم تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود و اندیشیدن فراوان درباره آنها است. در برنامه ریزی بایستی تعیین شود که تشکیلات مورد نظری که در یک سازمان مرکزیت می یابد کدام است آیا در حال ایجاد، رشد و توسعه و نقصان است و یا آنکه چیزی بین آنها است. چنانچه تشکیلات سازمانی در حال ایجاد باشد، فعالیتهای برنامه ریزی بخصوصی در مورد تعیین کمی و کیفی نیروی انسانی صورت می گیرد و در صورتی که در مورد توسعه و گسترش سازمانی باشد برنامه ریزی می بایستی در جهت به جلو سوق دادن فعالیتهای سازمانی تنظیم شود و ضمنا تثبیت برنامه ها از اولویت خاصی برخوردار باشد.
برنامه ریزی مشخص کننده کارهای مطلوبی است که انسان در آینده تمایل به رعایت اجرای آنها دارد. در برنامه ریزی می بایستی سوال شود که چه فعالیتهای مطلوبی را می خواهیم انجام دهیم؟ و آیا حال را به جریانی دائمی که از نظم و ترتیب خاص برخوردار خواهدبود مبدل می سازیم؟ در این گونه جریانات مهمترین فاکتورهای سنجش کدام هستند؟ ولی در واقعیت امر آینده را در حال مستقر می کنیم، بدین صورت که ایده ها را به حقیقت مبدل می کنیم و برای انجام واقعی کارها برنامه ریزی کنیم. اگر بخواهیم آینده را بر وفق مراد خود بوجود آوریم، ضروری است که پیش بینی و آینده نگری کنیم. آن وقت است که جریانات آتی کاملا بدون آنچه که برنامه ریزی شده است و اتفاق می افتد متفاوت خواهدبود و شکل دلخواه را به آن می بخشیم.
اتفاقات و حوادث آینده همیشه بر وفق مراد ما نیستند مگر آنکه در تغییرات مسیر آن دستکاری کنیم تا تنظیم جریان طبیعی اتفاقات و حوادث را به صورت دلخواه خود یا به تاخیر بیندازیم و یا آنکه در ایجاد و عدم آن دخل وتصرف کنیم. بطور خلاصه برنامه ریزی یعنی آینده نگری که در آن تنظیم فعالیتهای مورد نظر برای نیل به هدف پیش بینی شده را تضمین می نماید.
برنامه ریزی مهمترین شیوه ای است که ما را بر مقصودی که آنرا هدف اصلی می نامیم رهنمون و رهنمود می سازد. اگر بخواهیم جریان فعالیتها و اتفاقات آینده را با موفقیت انجام دهیم بایستی با برنامه ریزی مسیر آتی فکری خویش را مشخص سازیم و سپس به تنظیم فعالیتها بپردازیم. در برنامه ریزی دو مسئله اساسی مطرح است: نخست آنکه همیشه محدودیتهای زمانی، مکانی و فضائی را در جهت شناخت فاکتورها و متغیرات مختلف جستجو می کنیم و سپس در قالب آن محدودیتها می اندیشیم. در اندیشیدن شناخت حدود و ثغور و یا قلمرو افکار زوایای مختلف را در نظر می گریم و از دیدگاههای متفاوت مسائل را بررسی می کنیم و سپس ابعاد سه گانه فوق را مشخص می نماییم و دوم آنکه در هر سیستمی می بایستی خصوصیات و متغیرهای نامعلوم و نامشهود را براساس تخمین، حدس و گمان ذهنی که بر پایه مفروضات علمی و متودولوژی تحقیق متکی هستند، مشخص می سازیم.
از جزئیات دو مورد فوق نتیجه ای کلی حاصل می شود که تحقق بخشیدن به آن نتایج در عمل یا حقیقت نزدیکتر می شود. اما نبایستی فراموش کرد که در برنامه ریزی همیشه دو عمل را متوالیا انجام می دهیم: نخست طراحی و دوم برنامه ریزی. طرح ریزی با آینده رابطه مستقیم دارد و همیشه طراحی با عدم اطمینان و امکان تغییرات همراه است و در ضمن این خصلت هم چندان بد نیست، زیرا به ما امکان تجدیدنظر و انعطاف پذیری را برای تطبیق با شاخص ها و ممیزات آینده می دهد. اگر آینده کامل و پیش بینی می شد، هرگز نمی توانستیم ایده ای را درباره آنچه که می خواهیم به حقیقت بپیوندد، در عمل پیاده کنیم.در این صورت خود را به دست حوادث و اتفاقات جبری قرارمی دادیم و انسانی به تمام عیار تابع متغیرات محیطی و طبیعی می شدیم. ولی از آنجا که انسان دارای نبوغ و استعداد کافی و لازم در مورد تغییرات جزئی زندگی خود است. در مقیاس کلی زندگی آینده و تفکر و اندیشه هایش غیر قابل پیش بینی بصورت حتمی است. این عدم اطمینان و امکان تغییر در آینده به ما امیدی می دهد که از مسیر جبری به دور شویم و به مسیر اختیاری بپیوندیم و آزادی گزینش گزینه ها و اتخاذ تصمیم در مورد امکانات انجام شدنی و یا نشدنی را بدست آوریم.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 160 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه
طراحی ترانسفورماتور یعنی آماده سازی نقشههای اجرایی ترانسفورماتور اولین گام در ساخت آن است.
برای شروع کار محاسبه و طراحی حداقل مشخصات زیر باید ارائه شود:
- قدرت نامی ترانسفورماتور
- ولتاژهای فشار قوی و ضعیف و گروه برداری
- امپدانس اتصال کوتاه، تلفات بی باری و بارداری
- ارتفاع، دما، درصد رطوبت نسبی و آلودگی محیط نصب
- استانداردها
در بعضی مواقع پارهای مشخصات ویژه نیز اعمال مینمایند به عنوان مثال محدودیت در چگالی شار یا چگالی جریان و یا محدودیت در ابعاد فیزیکی ترانسفورماتور. پس از دریافت اطلاعت و بر اساس مدارک موجود قسمت فعال ترانسفورماتور شامل سیم پیچیها، هسته و مواد عایقی محاسبه میوند.
مدارک و استانداردهای مورد استفاده دیگر عبارتند از VDE و DIN و IEC.
ترانسفورماتور طراحی شده را میتوان به دو گروه نرمال و ویژه تقسیم کرد:
- منظور از ترانسفورماتور نرمال ترانسفورماتور هایی میباشند که به طور گسترده در شبکه توزیع مصرف دارند و بدین جهت به طور گسترده تولید میشوند . ترانسفورماتورهای 200kVA و 100 50 و 25 ، گروه برداری Yzn5 و نسبت ولتاژی 20kV 4%/0.4kV
- ترانسهای ویژه دارای شرایط خاصی هستند که توسط مشتری ارائه میشوند و تولیدی محدود دارند.
ترانسفورماتور های توزیع عموماً دارای سیستم خنک کنندگی ONAN و Tap changer به صورت Off Load میباشند که برای ردیف 20 کیلوولت، سه پله و برای ردیف 30 کیلو ولت، پنج پله میباشند.
1-2-طراحی
طراحی ترانسفورماتور یعنی اجرای محاسبات مکانیکی جهت دفع حرارت ناشی از تلفات و هم چنین آماده سازی نقشههای مکانیکی ترانسفورماتور. مراحل مختلف این کار عبارتند از:
- طراحی هسته
- طراحی ابعاد برد شامل انتخاب نبشیها یا تسمههای مناسب
- طراحی ساختمان جمعی سیم پیچیها
- سیم بندیهای فشار قوی و فشار ضعیف (در فشار ضعیف انتخاب شینههای انعطاف پذیر در توانهای بالا، خمکاری تسمههای خروجی از بوبین جهت تعیین ارتفاع، مهار تسمهها با استفاده از بستهای چوبی، تعیین حداقل فاصله تا مرکز بوشینگها و در فشار قوی با توجه به گروه برداری تعیین قطر و طول سیمهای اتصال دهنده فازها جهت ایجاد گروه برداری مناسب، انتخاب کلید تنظیم ولتاژ)
- طراحی در پوش با توجه به ابعاد و سوراخکاری برد
- طراحی مخزن شامل محاسبات مکانیکی جهت محاسبه تعداد، عمق، گام و ارتفاع و رلهها
1-3-آزمایش ها
یکی از مباحث مهم ترانسفورماتور آزمایش و تست ترانسفورماتور برای حصول اطمینان از کیفیت الکتریکی و حرارتی ترانسفورماتور میباشد. این آزمایشات طبق استاندارد IEC-60076 انجام میشود و به طور کلی به سه بخش تقسیم میشوند:
تستهای روتین – تستهای نوعی – تستهای ویژه
1-3-1-تستهای روتین
اینگونه تستها، تستهای غیر مخرب میباشند و می بایست طبق استاندارد بر روی تمامی ترانسفورماتورها انجام گیرند. برای ترانسفورماتورهای توزیع این تستها عبارتند از :
- اندازه گیری نسبت تبدیل : این اندازه گیری در بی باری یعنی در حالتیکه ثانویه ترانسفورماتور مدار باز می باشد انجام می پذیرد در این حالت از افت ولتاژ ناشی از جریان بی باری میتوان صرفنظر کرد.
- گروه برداری: این تست با تست نسبت تبدیل تلفیق شده است چون در صورتیکه نسبت تبدیل درست باشد میتوان اطمینان پیدا کرد که گروه برداری هم مشکل نخواهد داشت.
- اندازه گیری مقاومت سیم پیچها: مقدار مقاومت سیم پیچ جزء مقادیر گارانتی شده از طرف سازنده نیست اما داشتن آن برای محاسبه تلفات بار در دمای 75 درجه (مطابق استاندارد) و نیز برای تعیین میزان جهش حرارتی سیم پیچ در آزمایش لازم است. این اندازهگیری در دمای محیط انجام میپذیرد و با توجه به آنکه مقاومت سیم پیچ تابعی از دماست می بایست نتیجه اندازهگیری را به دمای 75 درجه انتقال داد. لازم به ذکر است برای ثبت مقاومت اندازه گیری شده مقدار دما نیز باید ثبت شود.
- اندازه گیری شدت جریان و تلفات بی باری: هرگاه ترانسفورماتور تحت ولتاژ و فرکانس نامی قرار گیرد و طرف دیگر آن بی بار باشد تلفات حاصل در ترانسفورماتور را تلفات بی باری و جریانی که در اینحالت ترانسفورماتور میکشد را جریان بی باری مینامند. این تلفات و جریان برای هر ترانسفورماتور متصل به شبکه حتی در زمانی که از آن بارگیری نمیشود وجود دارد بنابراین با توجه به پیوسته بودن آن مقدار آن باید پایین و در محدوده گارانتی باشد. این تلفات شامل تلفات فوکو، هیسترزیس، ژولی و دی الکتریک میباشد که از بین این موارد دو مورد آخر با توجه به کوچکی قابل صرفنظر کردن می باشند. این تست از سمت فشار ضعیف انجام میشود و تلورانس تلفات بی باری 15درصد و جریان بی باری 30 درصد میباشد. موارد زیر در میزان جریان و تلفات بی باری موثر است: کیفیت ورقها، نحوه برش، هسته چینی و فاصله هوایی.
- اندازهگیری تلفات اتصال کوتاه: در این تست فشار ضعیف را اتصال کوتاه میکنند و ولتاژ فشار قوی را آنقدر افزایش میدهیم تا جریان نامی از آن عبور کند، در اینحالت میتوان گفت که در سمت فشار ضعیف نیز جریان نامی عبور می کند . در این آزمایش نیز با توجه به اینکه دمای محیط در مقدار مقاومت و در نتیجه تلفات بار تاثیر دارد دمای محیط می بایست ثبت شود و همچنین تلفات در دمای 75 درجه محاسبه گردد. مقدار درصد ولتاژ اتصال کوتاه نیز با انتقال مقادیر بدست آمده به دمای 75 درجه محاسبه میگردد. درصد امپدانس اتصال کوتاه برای ترانسفورماتورهای تا 250kVA به منظور کاهش تلفات بار در شبکه 4 درصد و برای تستهای بزرگتر جهت کاهش مقدار جریان اتصال کوتاه 6 درصد میباشد.
- تستهای عایقی: تستهایی که تاکنون گفته شد جهت اندازهگیری پارامترهای ترانس و کنترل مقادیر شده آن بود اما تستهای دیگری نیز وجود دارد که جهت کسب اطمینان از کیفیت عایقی ترانسفورماتور انجام میپذیرد این تستها برای ترانسفورماتورهای توزیع عبارتند از :
الف- تست عایقی فشار ضعیف:در این تست فشار ضعیف را به ولتاژ 3kv متصل میکنند و فشار قوی و بدنه را به زمین متصل میکنند. مدت زمان تست 60 ثانیه میباشد. در صورت نامناسب بودن عایقها و شکست آنها آرک خواهیم داشت. هدف از انجام این تست بررسی عایق بین بوبین فشار ضعیف از یک سو و هسته، بدنه و بوبین فشار قوی از سوی دیگر میباشد.
ب- تست عایقی فشار قوی: این تست مشابه تست عایقی فشار ضعیف میباشد و تنها ولتاژ اعمالی به فشار قوی 50kV بوده و بدنه و فشار ضعیف دارای پتانسیل زمین میشوند . هدف از انجام این تست بررسی عایق بین بوبین فشار قوی از یک سو هسته ، بدنه و بوبین فشار قوی از سوی دیگر میباشد.
پ- تست ولتاژ القایی: در این تست بطرف فشار ضعیف دو برابر ولتاژ نامی اعمال میکنند و در نتیجه در طرف فشار قوی که بی بار است دو برابر ولتاژ نامی القا میشود. برای جلوگیری از به اشباع رفتن هسته فرکانس آزمایش را بالا میبرند. در آزمایشگاه فرکانس تست 150Hz میباشد بنابراین طبق رابطه t=120*fn/ft زمان تست 40 ثانیه میباشد. این تست برای بررسی کیفیت عایق بین لایههای بوبینها و عایق بین فازها انجام میود.
در تستهای عایقی آرک نزدن بستگی به عواملی همچون کیفیت روغن، فاصله عایقی و ایزولهها دارد. جرقه گیرها را برای پرهیز از عملشان در هنگام تست بر میدارند.
1-3-2-تستهای نوعی
این آزمایشات به صورت مدل و نمونه ای انجام میشوند، بدین ترتیب که معمولاً اولین واحد از یک نوع ترانسفورماتورتحت آزمایش قرار می گیرد. از جمله این تستها میتوان به تست حرارتی و تست ضربه اشاره کرد.
1-3-3--تستهای ویژه: این تستها بر طبق خواست و با دریافت هزینه انجام میگیرد. از جمله این تستها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اندازه گیری سطح صدا – تحمل اتصال کوتاه واقعی - اندازهگیری هارمونیک جریان بی باری تست بار – تعیین ظرفیت خازنی و تانژانت دلتا- اندازهگیری تخلیه جزیی – اندازهگیری امپدانس توالی صفر
1-4-محاسبات هسته
- فواصل بین ساقهای هسته، فاصله مرکز تا مرکز سیم پیچها که با توجه به قطر سیم پیچها بدست میآید.
- وزن کل آهن به کار رفته در هسته محاسبه می شود.
- تلفات اتصال کوتاه محاسبه می شود این تلفات شامل تلفات DC در سیم پیچهای HV,LV میباشد.
- محاسبه %Uk : مهمترین پارامتری که باید به آن برسیم Uk درصد (امپدانس اتصال کوتاه) می باشد.
- P0 را که مربوط به تلفات فوکو و هیتر زمین میباشد.
- محاسبه جریان بی باری Io
- محاسبه جریان هجومی
توضیحاتی در مورد پارامترهای مختلف ترانس:
Po (Noload loss)
عبارتست از قدرت اکتیو مصرف شده وقتی که ولتاژ نامی با فرکانس نامی به سیم پیچ اولیه در بی باری اعمال میشود و معمولاً شامل تلفات هسته میباشد.
تلفات بار (short circuit losses):
تلفات اکتیو که در شرایط نامی در ترانسفورماتور مصرف میشود، تلفات بار ناشی از تلفات حرارتی عبور جریان در مقاومت سیم پیچها و تلفات اضافی حاصل از جریان گردابی در سیم میباشد.
Uk امپدانس ولتاژ نامی :
امپدانسی است که اگر خروجی را اتصال کوتاه کنیم و درصدی از ولتاژ نامی را اعمال نماییم جریان نامی از خروجی عبور کند. امپدانس ولتاژ نامی در شبکه ایران دارای استاندارد زیر میباشد:
برای قدرتهای 25KVA الی 200 KVA : %Uk = 4%
بری قدرتهای بالای 250KVA : %Uk = 6%
Isc جریان اتصال کوتاه:
مقدار جریان در ترمینالهای خط، بعد از اینکه عناصر DC رو به کاهش گذاشتند. در مواقع نامی ، جریان اتصال کوتاه را میتوان از روی جریان نامی و امپدانس ولتاژ (IN.Uk) بدست آورد.
راندمان: راندمان عبارتست از قدرت اکتیو خروجی به ورودی .
تنظیم ولتاژ (Tapping and Tapping rany)
جهت کنترل ولتاژ در سیمهای فشار قوی سرهای اضافی طراحی گردیدهاند . این محدوده تغییر ولتاژ عبارتست از اختلاف بین ولتاژ طراحی شده و حداکثر و یا حداقل ولتاژ قابل تنظیم سیم پیچ میباشد. تنظیم ولتاژها نسبت به ولتاژ مبنا به صورت مثبت و منفی می باشد.
نکته مهم: نوع کلیدهای استفاده شده در ترانسفورماتورهای توزیع از نوع (off load) off circuit بوده و هنگام عملیات روی کلید و تغییر پلههای تنظیم ولتاژ می بایست ترانسفورماتور از دو سمت بی برق باشد.
جریان هجومی: جریانی است که در لحظه برقرار کردن برق از سیم پیچ میگذرد.
محاسبه مقدار نویز و صدای ترانسفورماتور:
ترانسفورماتورها تولید نویز و سر و صدا میکنند. دلیل ایجاد نویز تغییر بعد مغناطیسی میباشد. وقتی هسته فرومغناطیس یک ترانسفورماتور مغناطیس میشود در راستا و جهت شار مغناطیس کننده، متناوبا طول و سطح مقطع هسته کم و زیاد میشود، این پدیده باعث به وجود آمدن تغییرات کوچکی در ابعاد هسته خواهد شد. از آنجایی که ورقهای فولادی متناوباً ابعادشان را تغییر میدهند، هسته نوسان میکند و صدای وزوز تولید میشود.
LA بر حسب DB، شدت صدایی که در یک متری شنیده میشود.
- محاسبه مدت زمان اتصال کوتاه:
موقعی که اتصال کوتاه صورت میگیرد دو پدیده مهم میباشد.
الف: پدیده حرارت بالا
ب: پدیده دینامیکی
الف:
IEC 60076-5 در مورد تحمل اتصال کوتاه ترانسفورماتور است. محاسبات اتصال کوتاه برای اتصال کوتاه در ترمینالهای خروجی وقتی با ولتاژ نامی تحریک شده باشد انجام میشود. رایج ترین نوع اتصال برخورد یک فاز به زمین است. استاندارد گفته شده در بالا مجاز دانسته است که دما در پایان اتصال کوتاه ْ250 باشد. در شروع اتصال کوتاه فرض میکنیم طبق استاندارد دما ْ105 باشد. ْ145 برای گرم شدن سیم پیچی جا است، که به چگالی جریان اتصال کوتاه و زمان اتصال کوتاه و به ساخت ترانس بستگی دارد.
جریان سیم پیچیهای اولیه و ثانویه ترانسفورماتور، شارهای مغناطیسی تولید میکنند که در هسته آهنی با یکدیگر مخالفند. این شارها در فضای بین دو سیم پیچی جمع شوندهاند. این شار بین دو سیم پیچی ترانسفورماتور که شار پراکندگی نام دارد نیروهای مکانیکی در جهت عمود بر جهت شار پراکندگی ایجاد میکند.
1-5-ساختمان هسته:
هسته ترانس به دو روش چیده میشود:
1. هسته های اورلپ
2. هستههای استپ لپ
هسته اورلپ :
در این روش ورق دوم یک مقدار از ورق اول عقب تر قرار میگیرد، ورق سوم جای ورق اول و چهارمی جای دومی و الی آخر، این روش روش چندان مناسبی نمیباشد، زیرا علاوه بر زمان بر بودن استحکام مکانیکی کمتری دارد، فاصله هوایی بیشتر خواهد بود و همینطور ایجاد نویز بیشتری خواهد داشت. در طراحیهای انجام شده عقب نشینی یک ورق نسبت به ورق بعدی 36mm میباشد. در روش اورلپ از ورق تکی استفاده میشود.
هسته استپ لپ:
در این روش ورقها به صورت پلکانی چیده میشوند، به این طریق که 6 ورق نسبت به یکدیگر عقب نشینی دارند مثلاً ورق دوم نسبت به اولی عقب تر قرار میگیرد و این عمل تا ورق 6 ام ادامه پیدا میکند و سپس دوباره این سیکل تکرار میشود . در چیدن استپ لپ حداکثر پیشروی 36mm میباشد.
فصل دوم
انواع سیمپیچی های ترانسفورماتور وساختمان آنها
2-1-مقدمه
یکی از ادوات بسیار مهم و گرانقیمت در صنعت برق، ترانسفورماتور میباشد. اساس اصلی این تجهیز که در آن تبدیل انرژی صورت میگیرد، بر اساس دو اصل از اصول الکترومغناطیس میباشد، که عبارتند از: 1- یک سیم حامل جریان در اطراف خود میدان مغناطیسی ایجاد میکند. 2- اگر یک میدان مغناطیسی متغیر با زمان از درون یک حلقه بگذرد، در آن ولتاژ القاء میشود. در ترانسفورماتور این دو اصل توسط مجموعهای از حلقهها، موسوم به سیمپیچی و هسته، انجام میشود. یک ترانسفورماتور ساده متشکل از دو سیمپیچی اولیه و ثانویه میباشد که این دو توسط مدار مغناطیسی (هسته) به هم مرتبط گشتهاند.
2-2-تعاریف
2-2-1سیمپیچ
اعمال ولتاژ نامی مربوط به ترانسفورماتور، به مجموعه دورهایی از هادیها که یک مدار الکتریکی را تشکیل میدهد صورت میگیرد که به آن سیمپیچ اطلاق میشود. در ترانسفورماتورهای چند فازه، مجموعه ای از سیمپیچها بر روی یک فاز (بروی یک ساق هسته) قرار میگیرند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 86 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید